eitaa logo
انسانیات
459 دنبال‌کننده
65 عکس
2 ویدیو
2 فایل
﷽ إِنْسانیَّات، محفلی مجازی برای هم اندیشی جویندگان «حکمت عملی». این انجمن به همت گروهی از پژوهشگران حکمت عملی مدیریت می شود. ارتباط با ما: https://eitaa.com/Ensaniyaat_admin انسانیات در سایر بسترهای مجازی: https://zil.ink/ensaniyaat
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عبدالله بن مقفع (بخش دوم)
عبد الله ابن المقفع (بخش دوم) در بخش پیشین به طور مختصر به معرفی شخصیت و تاریخ زندگی ابن مقفع پرداختیم. در ادامه نگاهی به آثار وی در اخلاق و سیاست خواهیم داشت. گرچه به طور طبیعی آثار وی در حکمت عملی از پختگی شایسته‌ای برخوردار نیست و عمده آثار وی در این حوزه نوعی گردآوری قلمداد می‌شود، اما بر حسب آثار باقیمانده فضل تقدم در این حوزه از آن وی است. لازم به توضیح است که خلافت اسلامی در قرون اولیه، به جهت فقدان نرم‌افزارهای لازم برای دیوان‌سالاری و کشورداری، به آثار ترجمه شده از شرق و غرب وابسته بودند؛ آثار ترجمه‌شده از پادشاهی ساسانی اولین نمونه‌ها از این دست بودند و ابن مقفع نیز به دلیل آشنایی با این فرهنگ، یکی از واسطه‌ها برای انتقال آیین کشورداری از ایران باستان به خلافت عباسی بوده است. در این دوره راهنماهای کشورداری و اخلاق پادشاهی معمولا در قالب پند و اندرز یا داستان به شاهان و شاهزادگان آموزش داده‌ می‌شده است. آثار ترجمه‌ای یا تأليفی ابن مقفع نیز از همین قالب‌ها پیروی می‌کند برخی از آثار باقیمانده از وی در مسائل نزدیک به حکمت عملی به قرار زیر است: 1. کلیله و دمنه: کتابی است با اصالت هندی که ابن مقفع آن را از پهلوی به عربی ترجمه کرده است. در این کتاب از دریچه افسانه‌هایی از روابط و گفتگوی حیوانات، آیین زندگی و شیوه کشورداری را می‌آموزد. در دیباچه آن صراحتا بیان شده است که این کتاب برای خواص از ملوک تاليف شده است و به منظور حفظ آن آموزه‌ها از دسترس مردمان عامی، از زبان نمادین در آن بهره برده‌اند. ظاهرا همه آنچه در این کتاب آمده است، ترجمه نیست و افزوده‌هایی از خود ابن مقفع را نیز در بر می گیرد. 2. الأدب الکبیر: کتابی است در امور حکومت و کشورداری که که مشتمل است بر پندها و اندرزهایی که ظاهرا بخش‌هایی از آن ترجمه اقوال حکمای فارسی و برخی نیز احتمالا دارای اصالتی یونانی است. درجایی از این کتاب نوشته است: «إن ابتليت بالإمارة فتعوذ بالعلماء» (اگر گرفتار ریاست شدی، به دانشمندان پناه آور) (آثار ابن المقفع، ص247) 3. الأدب الصغير: مورخان در برابر الأدب الکبير، برای ابن مقفع کتابی با این عنوان یاد کرده اند اما روشن نیست که نسخه مطبوع فعلی، حقیقتا همان کتاب باشد. در این نسخه موجود، بخش‌هایی از کتاب با الأدب الکبیر و بخش‌های دیگر با کلیله و دمنه مشترکاتی دارد ولی به هر روی موضع این کتاب نیز در آداب سیاست‌ورزی و حکومت است. 4. رسالة الصحابة: اين‌ كتاب‌ تأليف‌ ابن‌ مقفع‌ است‌ و ترجمه‌ نيست‌. اين‌ رساله‌ خطاب‌ به‌ منصور خليفة عباسى‌ است‌ و راهنمايي‌هايى‌ است‌ درباره سپاه‌ خراسان‌ و مردم‌ كوفه‌ و بصره‌ و شام‌ و حجاز و دربارة قضات‌ و ماليات‌ و اطرافيان‌ يا «صحابة خليفه‌». در یکی از فقرات این کتاب می خوانیم: «قد علمنا علما لایخالطه شک أن عامة قط لم يصلح من قبل أنفسها و لم يأتها الصلاح إلا من قبل خاصتها» (ما به يقین دریافتیم که عوام مردم به خودی خود و بدون فعالیت و کار خواص اهل صلاح نمی‌شوند) (آثار ابن المقفع، ص323) 5. كتاب‌ التاج‌ فى‌ سيرة انوشروان‌: این کتاب را ابن مسکویه در تجارب الأمم نقل کرده است و به احتمال زیاد مطابق گزارش ابن ندیم از آن ابن مقفع بوده است. این کتاب تألیف خود انوشیروان بوده است که توسط ابن مقفع به عربی ترجمه شده است. انوشیروان‌ در اين‌ كتاب‌ شرح‌ بعضى‌ از وقايع‌ روزگار سلطنت‌ خود را نوشته‌ است. 🌐 مقاله ابن المقفع در دایرة المعارف بزرگ اسلامی 👈 ابن مقفع (بخش اول) 🔎 @Ensaniyaat
«پندانه»، انعکاس حکمت عملی در متون ادبی کهن است. ادبیات غنی فارسی پر است از پندهای اخلاقی و دستور العمل های کشورداری که در این بخش به نمونه هایی از آنها خواهیم پرداخت. @Ensaniyaat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گروهی حکما به حضرت کسری در، به مصلحتی سخن همی‌گفتند و بزرگمهر که مهتر ایشان بود خاموش. گفتندش: چرا با ما در این بحث سخن نگویی؟ گفت: وزیران بر مثال اطبا اند و طبیب دارو ندهد جز سقیم را؛ پس چو بینم که رای شما بر صوابست مرا بر سر آن سخن گفتن حکمت نباشد. چو كاری بی فضول من بر آید مرا در وی سخن گفتن نشاید و گر بینم که نابینا و چاه است اگر خاموش بنشینم گناه است 📚 گلستان سعدی، باب اول در سیرت پادشاهان، حکایت ۳۸ 🔎 @Ensaniyaat
🖋 حاشیه ای بر حکایت گلستان در تکمیل حکایت منقول از سعدی می توان به این نکته توجه داد که یکی از تمثیل های رایج و پر اثر در حکمت عملی، تناظر بین مدبر مدینه و پزشک است. مثلا فارابی در فصول منتزعة با استفاده از این تناظر، در چند فصل ابعاد گوناگونی از تدبیر مدینه را تبیین می کند. 🔷 از جمله در فصل سوم کار پزشک را این چنین تبیین می کند: «متى انحرف البدن عن الاعتدال من مزاجه فالذي يردّه إلى الاعتدال و يحفظه عليه هو الطبيب.» 🔷 سپس در ادامه کارویژه مدبر مدینه را چنین معرفی می کند: «كذلك إذا انحرفت المدينة في أخلاق أهلها عن الاعتدال، فالذي يردّها إلى الاستقامة و يحفظها عليها هو المدنيّ.» 🔷 وی در ادامه در باره نقاط اشتراک و افتراق مدیر و پزشک چنین جمع بندی می کند: «فالمدنيّ و الطبيب يشتركان في فعليهما و يختلفان في موضوعَيْ صناعتهما. فإنّ موضوع ذلك هو الأنفس، و موضوعَ هذا هوالأبدان. و كما أنّ النفس أشرف من البدن،كذلك المدنيّ أشرف من الطبيب.» 📚 فصول منتزعة، فصل ۳، ص۲۴ 🔎 @Ensaniyaat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 امام باقر علیه السلام در تذکرة الاولياء آن حجت اهل معاملت؛ آن برهان ارباب مشاهدت؛ آن امام اولاد نبی؛ آن گزیده احفاد علی؛ آن صاحب باطن و ظاهر ابوجعفر محمد باقر رضی الله عنه ... گویند که کنیت او ابوعبدالله بود و او را باقر خواندندی مخصوص بود به دقایق علوم و لطایف اشارت؛ و او را کرامات مشهور است به آیات باهر و براهین زاهر؛ و می‌آرند در تفسیر این آیت که فمن یکفر بالطاغوت ویؤمن بالله فرموده است که بازدارندۀ تو از مطالعه حق طاغوت است بنگر تا چه محجوبی بدان حجاب ازوی بازماندۀ به ترک آن حجاب بگوی که به کشف ابدی برسی و محجوب ممنوع باشد و ممنوعی نباید که دعوی قربت کند. نقلست که از یکی از خواص او پرسیدند که او شب چون می‌گذراند گفت: چون از شب لختی برود او از اوراد فارغ شود به آواز بلند گوید الهی و سیدی شب درآمد و ولایت تصرف ملوک بسر آمد و ستارگان ظاهر شدند و خلایق بخفتند و صوت مردمان بیارامید و مردم از در خلق رمیدند و بایستهای خود بنهفتند و بنوم درها فروبستند و پاسبانان برگماشتند و آنها که بدیشان حاجتی داشتند فرو گذاشتند بار خدایا تو زندۀ و پایندۀ و بینندۀ غنودن بر تو روانیست و آنکه ترا بدین صفت نداند هیچ نعمت را مقر نیست. تو آن خداوندی که رد سائل بر تو روا نباشد. آنکه دعا کند از مومنان بردرگاهست سایل را باز نداری بار خدایا چون مرگ و گور و حساب را یاد کنم چگونه از دنیا بهرۀ پس از تو خواهم از آنکه ترا دانم و از تو جویم از آنکه ترا می‌خوانم راحتی درحال مرگ بی‌برگ و عیشی درحال حساب بی‌عفاب. این می‌گفتی و می‌گریستی تا شبی او را کسی گفت: یا سیدی چند گوئی گفت: ای دوست یعقوب را یک یوسف گم شده چنان بگریست علیه السلام که چشمهایش سفید شد من ده کس از اجداد خود یعنی حسین و قبیله او را در کربلا گم کرده‌ام کم از آن کی در فراق ایشان دیده‌ها سفید کنم ... 📚 عطار نیشابوری, تذکرة الأولیاء 🔎 @Ensaniyaat
وقایع انتخاباتیه (قسمت سوم) حکیم فارابی که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری بیش از پیش فعال شده است، در کانال اختصاصی خود در پیامرسان ایتا نوشت: اخیرا پرسشی در میان کنشگران سیاسی مطرح شده است که می کوشم بر اساس مبانی علم مدنی به آن پاسخ بدهم: «آیا رییس جمهور باید «تخصص» داشته باشد؟ مثلا متخصص اقتصاد باشد؟ حقوقدان باشد؟ در حوزه سازندگی صاحب توانمندی خاصی باشد؟ یا اینکه باید همه چیزدان باشد و از همه مسائل سر دربیاورد؟» وی در ادامه نوشت: یادش بخیر! ما هم حدود هزار سال پیش درگیر همین مسأله بودیم. البته آن موقع این مسأله را با زبان دیگری مطرح می کردیم. مثلا جایی نوشته بودم: «کامل ترین شایستگی، که رییس مدینه باید از آن برخوردار باشد، کدام شایستگی و فضیلت است؟ آیا عبارت است از همه شایستگی ها؟ یعنی رییس باید در همه فضیلت ها سرآمد باشد؟ یا اینکه شایستگی ویژه ای است که به نوعی دربردارنده دیگر شایستگی ها است؟ و اگر چنین است آن فضیلت کدام است؟» گرچه در کتاب دیگری گفتم اینکه فردی پیدا شود که دارای همه فضائل باشد، ناممکن نیست هرچند امری سخت و دور از دسترس است؛ اما در جای دیگری نوشتم که به نظر من آن فضیلت اصلی که رییس باید از آن برخوردار باشد «توان به کارگیری شایستگیهای دیگر انسان ها در جهت تامین اهداف مدینه فاضله» است. شاید این همان چیزی باشد که امروزه به آن توان رهبری یا مدیریت می گویند. لذا به نظر من لازم نیست رییس جمهور منتخب ایران زمین خودش متخصص در یکی از مسائل علمی باشد، بلکه شاید اصلا برای کشورداری مفید هم نباشد. ‌ •┈┈••✾••┈┈• @Ensaniyaat | إِنْسانيّاتْ
🔰 پیام خیالی حکیم فارابی مستند به عبارات وی در دو کتاب فصول منتزعه و تحصیل السعادة تدوین شده است. متون مورد استناد به شرح زیر است: 📚 «ينبغي أن يفحص عن الفضيلة الكاملة التي هي أعظمها قوة، أي فضيلة هي‌؟ هل هي مجموع الفضائل كلّها؟ أو أن تكون فضيلة ما، أو عدّة فضائل، قوتها قوة الفضائل كلّها؟ فأي فضيلة ينبغي أن تكون قوتها قوة الفضائل كلّها حتى تكون تلك الفضيلة أعظم الفضائل قوة‌؟! ف‍تلك الفضيلة، هي الفضيلة التي إذا أراد الإنسان أن يوفّي أفعالها لم يمكنه ذلك إلاّ باستعمال أفعال سائر الفضائل كلّها» (تحصیل السعادة (در الأعمال الفلسفية)، صص۱۵۶-۱۵۷) 📚 عسير و بعيد أن يوجد من هو معدّ بالطبع نحو الفضائل كلّها، الخلقيّة و النطقيّة، إعدادا تامّا كما أنه عسير أن يوجد من هو بالطبع معدّ نحو الصنائع كلّها. و كذلك عسير و بعيد أن يوجد من هو معدّ بالطبع لأفعال الشرور كلّها، إلاّ أنّ الأمرين جميعا غیر ممتنعين. (فصول متنزعة، فصل۱۱، ص۳۲) ‌ •┈┈••✾••┈┈• @Ensaniyaat | إِنْسانيّاتْ
يكى از عارفان در روز عرفه در موسم عرفات به خلق آنجا نگريست و آن سوز و نياز و آن ناز و زار از ايشان ديد، هركسى دعائى مى ‏خواند و ديگر كس ثنائى مى ‏گفت، دستها همه سوى آسمان و چشمها گريان و دلها سوزان، عارف به همراهان خود گفت: چه بينيد و چه رأى دهيد؟ اگر همه اين خلق دست نياز سوى مخلوقى دراز كنند و دانگى سيم بخواهند؟ آيا از ايشان دريغ خواهد كرد؟ همگى گفتند- نه! گفت: به خدائى خدا، كه بندگان را به آمرزش خود نواختن به نزد حق آسان‏تر است از آن يك دانگ سيمى كه مخلوقى باين گروه فراوان دهد! 📚 خلاصه تفسير ادبى و عرفانى قرآن مجيد، ج‏1، صص 31 و 32 ‌•┈┈••✾••┈┈• @Ensaniyaat | إِنْسانيّاتْ
🖋 درویشی را دیدم سر بر آستان کعبه همی‌مالید و می‌گفت: یا غفور یا رحیم! تو دانی که از ظلوم و جهول چه آید. عذر تقصیر خدمت آوردم كه ندارم به طاعت استظهار عاصیان از گناه توبه كنند عارفان از عبادت استغفار عابدان جزای طاعت خواهند و بازرگانان بهای بضاعت. منِ بنده امید آورده ام نه طاعت، و بدریوزه آمده ام نه به تجارت اِصْنَعْ بی ما اَنتَ اهْلُه . بر در کعبه سائلی دیدم که همی‌گفت و می‏گرستی خوش می‌نگویم که طاعتم بپذیر قلم عفو بر گناهم کش 📚 سعدی, گلستان, باب دوم در اخلاق درویشان، حکایت ۲ ‌ •┈┈••✾••┈┈• @Ensaniyaat | إِنْسانيّاتْ
🕋 خداوند فرمود: حج و عمره را تمام كنيد و بدانيد كه حجِ عوام قصد كوى دوست است، و حجِ خواص قصد روى دوست؛ قصد آن رفتن به سراى دوست، و قصد اين رفتن براى دوست! دردم نه ز كعبه بود كز روى تو بود مستى نه ز باده بود كز بوى تو بود! 🌱 عوام كه به نفْس رفتند در و ديوار ديدند، خواص كه به جان رفتند گفتار و ديدار ديدند! روش خاصگان چنان است كه اين جوانمرد گفت: خون صديقان بيالودند و زان ره ساختند جز به جان رفتن درين ره يك قدم را بار نيست! 🌱 آنكه به نفْس رود رنج يابد و بار كشد تا گرد كعبه برآيد و اينكه به جان رود بيارمد و بياسايد و كعبه خود گرد سرايش برآيد! 📚 خلاصه تفسير ادبى و عرفانى قرآن مجيد، ج‏1، ص: 80 ‌ •┈┈••✾••┈┈• @Ensaniyaat | إِنْسانيّاتْ
کانال در تلگرام راه اندازی شد. با ما همراه باشید: https://t.me/Ensaniyaat2
در بخش «مِدادُ الحکماء» به معرفی میراث مکتوب حکمت عملی می پردازیم. در ادامه اولین مطلب از این بخش، تقدیم حضورتان خواهد شد. ‌ •┈┈••✾••┈┈• @Ensaniyaat | إِنْسانيّاتْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در مطلبی که پیرامون عبدالله بن مقفع نگاشته شد، در شمار یکی از آثار وی، اسمی از کتاب کلیله و دمنه رفت. همۀ ما کم و بیش با نام و برخی داستان های این اثر آشنایی داریم ولی معرفت تفصیلی به این اثر و سیر تاریخی ترجمۀ آن کمتر مورد توجه بوده است. از این روی، در اولین بخش از مداد الحکماء به معرفی این اثر خواهیم پرداخت. به جهت رعایت اختصار مطالب، این بخش را در چهار قسمت تقدیم حضور می کنیم: بخش نخست: معرفی اثر به قلم نصرالله منشی؛ بخش دوم: معرفی اثر به قلم ابن مقفع؛ بخش سوم: گزارشی از محتوای کتاب بخش چهارم: مروری بر ترجمه های کلیله و دمنه. ‌ •┈┈••✾••┈┈• @Ensaniyaat | إِنْسانيّاتْ
معرفی کتاب کلیله و دمنه (بخش اول): معرفی کلیله و دمنه به قلم نصرالله منشی (مترجم کتاب کلیله و دمنه از عربی به فارسی) ‌ •┈┈••✾••┈┈• @Ensaniyaat | إِنْسانيّاتْ
بخش اول: کلیله و دمنه به قلم نصرالله منشی بنای ابواب آن بر حکمت و موعظت نهاده و آنگاه آن را در صورت هزل فرا نموده تا چنانکه خواص مردمان برای شناختن تجارب بدان مایل باشند؛ عوام به سبب هزل هم بخوانند و به تدریج آن حکمت ها در مزاج ایشان متمکن گردد؛ و به حقیقت کانِ خرد و حَصافت و گنج تجربت و ممارست است؛ هم سیاست پادشاهان را در ضبط ممالک به شنودن آن مددی تواند بود و هم اوساط مردمان را در حفظ مال و ملک از خواندن آن فایده ای حاصل تواند شد. و یکی از براهمۀ هند (1) را پرسیدند که «می گویند به جانب هندوستان کوه هاست و در وی داروها می روید که مرده بدان زنده می شود؛ طریق بدست آمدن آن چه باشد؟»؛ جواب داد که «حَفِظتَ شیئا و غابت عنک اشیاء؛ این سخن از اشارات و رموز متقدمان است که از آن کوه ها، علما را خواسته اند، و از آن داروها سخنان ایشان را، و از مردگان جاهلان را که به سماع آن زنده گردند و به سِمَت علم، حیات ابد یابند. و این سخنان را مجموعه ای است آن را کلیله و دمنه خوانند و در خزاین ملوک هند باشد اگر به دست توانی آوردن این غرض به حصول پیوندد. ... دابشلیم، رایِ هند (2) که این جمع به نام او کرده اند، سِمَت پادشاهی داشت و بیدپای برهمن، که مصنف اصل است، از جملۀ اولیا و وزرای او بوده است و بدین کتاب، کمال خرد و حَصافت وی را می توان شناخت. ... و این کتاب را پس از ترجمۀ ابن مقفع و نظم رودکی، ترجمه ها کرده اند لیکن می نماید که مراد ایشان تقریر سَمَر (3) و تحریر حکایت بوده است، نه تفهیم حکمت و ایضاح موعظت؛ و در جمله چون رغبت مردمان از مطالعۀ کتب تازی قاصر گشته است و آن حِکَم و مواعظ مهجور مانده بود، بر خاطر من گذشت که آن را ترجمه کرده آید و در بسط سخن و کشف اشارات آن اِشباعی رود و آن را به آیات و اخبار و ابیات و اَمثال موکد گردانیده شود تا این کتاب را که مردۀ چند هزار ساله است، اِحیایی باشد و مردم از منافع و فواید آن محروم نمانند. 📚 منبع: دیباچۀ کلیله و دمنه، نشر بوستان کتاب، ص 61 و 62 و 69 🖋پی نوشت: (1) براهمه جمع برهمن به معنای حکما و دانشمندان هندوان (2) رایِ بر وزن جای، سلاطین و حکام و بزرگان هندوستان را گفته اند. (3) سمر: افسانۀ شب. ‌ •┈┈••✾••┈┈• @Ensaniyaat | إِنْسانيّاتْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 بازرگانی بود بسیار مال و او را فرزندان در رسیدند و از کسب و حرفت اعراض نمودند و دست اسراف بمال او دراز کردند. پدر موعظت و ملامت ایشان واجب دید و در اثنای آن گفت که: ای فرزندان، اهل دنیا، جویان سه رتبت‌اند و بدان نرسند مگر بچهار خصلت. ✅ اما آن سه که طالب آنند فراخی معیشت است و رفت منزلت و رسیدن بثواب آخرت. و آن چهار که بوسیلت آن بدین اغراض توان رسید: اَلْفَنْجيدن (١) مال است از وجه پسندیده؛ و حسن قیام در نگاه داست؛ و انفاق در آنچه بصلاح معیشت و رضای اهل و توشه آخرت پیوندد؛ و صیانت نفْس از حوادث آفات، آن قدر که در امکان آید. ✅ و هرکه از این چهار خصلت یکی را مهمل گذارد روزگار حجاب مُناقَشَت پیش مرادهای او بدارد. برای آنچه هر که از کسب و حِرفَتْ اعراض نماید نه اسباب معیشت خویش تواند ساخت و نه دیگران را در عهد خویش تواند كشيد؛ و اگر مال بدست آرد و در حفظ و تَثمیر (٢) آن جد ننماید و خرج بی وجه کند پشیمانی آرد و زبان طعن در وی گشاده گردد، و اگر و مواضع حقوق را به امساک نامَرْعی گذراد بمنزلت درویشی باشد از لذات نعمت محروم، و با این همه مقادیر آسمانی و حوادث روزگار آن را در معرض تلف و تفرقه آرد، چون حوضی که پیوسته در وی آب می‌آید و آن را بر اندازه مَدخل مخرجی نباشد، لاجرم از جوانب راه جوید و بترابد یا رخنه ای بزرگ افتد و تمامی آن چیز ناچیز گردد. پی نوشت: (۱) الفنجیدن: کسب کردن و اندوختن (۲) تثمیر: زیاد کردن 📚 کلیله و دمنه، باب الاسد و الثور، صص ١١٦ و ١١٧، با تلخیص ‌•┈┈••✾••┈┈• Eitaa | Telegram | إِنْسانيّاتْ
🔶️راهی برای عینیت حکمت در بستر اجتماع. 📲نشریه دیجیتال جایی برای زدودن غبار غربت از چهره کاربردی ترین مفهوم فراموش شده حکمت. 🔺️معرفی کتاب و منشورات مکتوب. 🔺️معرفی اندیشمندان حکمت عملی. 🔺️جریان شناسی و سیر تطور حکمت عملی. 🔺️کرسی های آنلاین آزاد اندیشی. 🔺️باشگاه کتابخوانان. 🔺️ارائه منابع. 🔺️میزگردهای تخصصی. 🔺️دوره های آموزشی‌. 🔷️و هر آنچه در دایره حکمت عملی است. 🔍 به ما بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2587689759Ca4c467c7b2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا