『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌴🌾🌴🌾 🕊 🌾 🌴 🕊 🌴 🕊 💧 #حقیقت_کربلای۴ #قسمت_هشتم
🌴🌾🌴🌾 🕊
🌾 🌴 🕊
🌴 🕊
هَفْتادو دوُمِينْ غَوّاصْ👣
💧 #حقیقت_کربلای۴
#قسمت_نهم
#صفحه۱۷
🕊
🍂🍃🌾
🕊
🌾بعد از توجیه به منطقه از #علی_آقا خواستم که یکی دو بار به همراه نیروهای اطلاعات عملیات مسیر #اروند را تا آن سه راهکاری که گفته بود، غواصی کنم. نپذیرفت و گفت:
هر چیزی را که باید بدانی، از دیدگاه و از روی ماکت دیدی و شنیدی. این جبهه هیچ تفاوتی با #اروندرود و مقابل شهرفاو ندارد. برو و همانجا هر شب با بچه ها تمرین کن تا موعد عملیات.✨
#علی_آقا(چیت سازیان) کمتر روی در خواست های من، نه می آورد. حتماً این سختگیری به خاطر حساسیت بالای منطقه بود.
وقت خداحافظی گفت:کریم بیا کارت دارم. به تردید افتادم که چه حرف نگفته ای را می خواهدبگوید. دستش را کنار دهانش گرفت، طوری که کس دیگری نشنود، آهسته گفت: کریم تو قول دادی.قولت که یادت نرفته؟!
نه جای یکی به دو بود و نه من دل و دماغ شوخی و حاضر جوابی داشتم. غرق در تلاطم خروشان #اروندرود بودم و قلبم برای رسیدن به لحظه حمله و عبور از این رودخانه وحشی و شکستن خط دشمن میتپید. وقتی به روستای #خسروآباد در حاشیه اروندرود برگشتم، بچه ها داخل خانه های روستا استقرار پیدا کرده بودند. بسیاری از آنان بدون هیچ توضیحی حتی سوالی از من، حدس می زدند که حضورشان در کنار اروند در دهانه #خلیج_فارس برای تمرین غواصی و عبور از چنین آبی است ولی هیچ کس حتی معاونم، حاج حسین بختیاری، نمی دانست منطقه عملیاتی در همین رودخانه اروند، در منطقه مقابل #خرمشهر است.
آن روز بچهها را جمع کردم. نمی خواستند از منطقه خارج شوند. همه آماده رزم بودند. حال خوشی داشتم و برایشان اینگونه سخنرانی کرده ام:
✨" إِنَّ الَّذینَ قَالُوا رَبُّنَا الله ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنزَّلُ عَلیهِمُ الْملائِكةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ " (فصلت/۳۰)
برادران، عزیزان، همرزمان ! می خواهم در مورد عملیات آینده صحبت کنم.
البته وقتی اسم عملیات را می آورم، می بینم لبخند ها روی لب ها نشسته است
این روحیه بالای برادرها نشان می دهد که إن شاالله همه آماده اند که هر لحظه از بالا فرمان برسد که عملیات می خواهد شروع شود. نشاطی پیدامی کنند و لبخند میزنند. #امام_حسین هم در #کربلا همین طور بود. وقتی میگفتند میخواهید #شهید شوید، لبخند روی لب هایشان بود. عملیات آینده عملیاتی نیست که بخواهیم به سادگی از آن بگذریم. عملیاتی است که مثل عملیات فاو ان شاالله ریشه حیاتی صدام و حزب بعث را قطع خواهد کرد. عدهای از شما بودید و میدانید که در #عملیات_فاو ، ما ۷۰ روز مدام با دشمن جنگیدیم. یعنی ۷۰ و روز پشت سر هم عملیات داشتیم. این عملیات شاید به ۹۰ روز برسد باید آمادگی رزم ۹۰ روز متوالی را داشته باشیم.....این عملیات هم عاشقانه است.❣ پس اگر میخواهی دور شمع وجود آقا #اباعبدالله بگردی، باید پروانه وار #عاشق باشی. کسی که توی این عملیات میآید، باید عاشق باشد. کسی که عاشق نیست نمی تواند تا آخر بجنگد. خیلی ها هستند عالم اند، دانا هستند، عاقل اند، اما #عاشق نیستند. باید عاشق بود باید #پروانه وار سوخت.♥️
اصلا من اینجا میخواهم بگویم: باید از پروانه هم عاشق تر بود. چون پروانه میخواهد بگردد و خودش را بسوزاند.❤️ توی عشق گاهی تردید میکند و یکباره توی آتش و دود می سوزد. اما ما نباید آن تردید را داشته باشیم ما باید از پروانه عاشق تر باشیم. وقتی معبود را دیدیم، باید سر از پا نشناسیم.❣❤️
اینجور عملیات ها احتیاج به #ایثار و خودسازی دارد. کسی که میخواهد عاشق باشد باید خیلی روی خودش کار کند....🕊❣
اسم ما را #غواص گذاشته اند. باید حواسمان خیلی جمع باشد که چشم امید همه به ماست. نمی گویم تنها به ما ، خیلی ها در جبهه میجنگند، اما ما نخستین کسانی هستیم که داخل #آب می رویم. پس مسئولیت ما خیلی سنگین است. دیگر گوش درد و سردرد و فلان درد تمام شد. از طرفی نباید به گونهای به خودمان #مغرور شویم و به خودمان بگوییم که ما این هستیم که میخواهیم خط را بشکنیم.
از اینجا که قدم به بیرون بگذاریم باید بپذیریم که همه چیز دست خداست و همه چیز را از خدا بدانیم....توی آب فکر نکنیم کسی ما را می بیند، مهم این است که خدا می بیند.
مسئله بعدی مسئله #صمیمیت است بین خودمان. و الحمدلله این را در جمع خوب بچههای #غواص به شکل عالی میبینم که ان شاءالله بهتر و عالی تر شود. از یک یک شما تشکر می کنم...
🍂_____________________
پ.ن:
متن سخنرانی حاج کریم مطهری از منابع شنیداری سپاه انصارالحسین همدان به شکل خلاصه برداشت شده است.
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
🌴🌾🌴🌾 🕊
🌾 🌴 🕊
🌴 🕊
هَفْتادو دوُمِينْ غَوّاصْ👣
💧 #حقیقت_کربلای۴
#قسمت_نهم
#صفحه۱۸
🕊
🍂🍃🌾
🕊
🌾از همان شب یعنی ۲۱ #آبان ماه در هوای سرد و استخوان سوز پاییزی تمرین غواصی در #اروندرود را با بچه ها شروع کردیم. بچه هایی که قبلاً در سدگتوند تمرین کرده بودند اینجا با جریان آبی روبرو شدند که جزر و مد وحشتناکی داشت. هنگام جزر، آب اروند با سرعت به سمت #خلیج_فارس می رفت و ساحل از هر دو طرف #ایران و #عراق، تا ۲۰۰ متر به گِل نشست. بچهها تا زانو توی لجن و گل ولای می رفتند و نمیتوانستند قدم از قدم بردارند. جنگیدن با این گل چسبناک در هنگام جزر ممکن نبود، مگر اینکه روی آن بخوابی و به حالت سینهخیز بروی و گاهی سُر بخوری یا غلت بزنی. البته وجود #سیم_خاردارها و #خورشیدی_ها میان گل ها، گاهی همین سینه خیز رفتن را هم زجر آور و نفس گیر و خطا غیر ممکن می کرد.
اما در هنگام مد آب _برعکس جزر_ آب از سمت خلیج فارس به طرف #اروندرود برمیگشت و جریان آب برعکس می شد و آب، لب به لب دو طرف ساحل قرار میگرفت و دردسر ساحل کشی و ماندن در میان گل و لجن زار لب ساحل وجود نداشت؛ اما اشکال و افتادن در آب در شرایط مد، دور شدن از نقطه مقابل، یعنی هدف بود.
تمرین غواصی در اروندرود در شرایط نه جزر و نه مد، یعنی سکون آب، هر ۴ ساعت یکبار اتفاق میافتاد و این حسن را داشت که میشد صاف به سمت نقطه مقابل غواصی کرد و با گل ولای هم مواجه نشد؛ اما شرایط نه جزر و نه مد، یک اشکال هم داشت و آن اینکه #غواص به دلیل عدم استفاده از جریان حرکت آب، از خستگی از کت و کول میافتاد. به همین منظور، ما طبق محاسبه جدول ژئوفیزیک بین المللی کار میکردیم که برنامه زمانبندی کامل جزر و مد در شرایط مختلف را ساعت به ساعت نوشته بود. البته یک روش ابتکاری هم داشتیم که میله های بلند آهنی را لب ساحل هنگام جزر کامل فرو میکردیم و با میزان رفت و برگشت آب، با آن می سنجیدیم که آب در چه شرایطی است. که کار ساده تر، انداختن یک قطعه چوب، قبل از ورود به آب بود. به سرعت حرکت چوب نشان میداد که آب در چه وضعیتی است.
با وجود این تنوع چندگانه جریان آب اروند ما همه شرایط را تمرین کردیم و شب و روز هم نداشتیم. گاهی مسیر دو کیلومتری اروند را نیم ساعته میرفتیم و گاهی دو ساعته و من برای تمرین استقامت، یک بلوک سیمانی را روی سینه ام می گذاشتم تا وقت عملیات راحتتر فین بزنم.تعدادی از بچهها هم همین کار را میکردند.
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
🌴🌾🌴🌾 🕊
🌾 🌴 🕊
🌴 🕊
هَفْتادو دوُمِينْ غَوّاصْ👣
💧 #حقیقت_کربلای۴
#قسمت_یازدهم
#صفحه۲۳
🕊
🍂🍃🌾
🕊
💧بی هیچ تزلزلی به حاج محسن گفتم:
" نه میتوانیم بایستیم و نمیتوانیم برگردیم. فقط یک راه داریم، باید رو به جلو ادامه دهیم و ادامه دادیم و رسیدیم به جایی که باید بدون درگیری از کنار #جزیره عراقی #ام_الرصاص رد میشدیم. بچههای اطلاعات عملیات در #شناسایی های قبلی گفته بودند عراقیها چند موضع تیربار در نوک ام الرصاص دارند. این تیربارها هنوز خاموش بودند، اما از دور عراقی هایی که توی خشکی به چپ و راست می دویدند به خوبی دیده می شدند.
ما در فکر دشمن بودیم، اما قبل از درگیری با دشمن باید با جریان توفنده #اروند می جنگیدیم. جریانی که ظرف چند دقیقه آب آرام را خروشان کرد.💧
آب با دو جریان متضاد روبرو شد. از طرفی آب در حال مد بود، یعنی از سمت #خلیج_فارس به سمت #اروند میآمد و از آنجا به کارون برمیگشت و ما را قهراً به سمت راست می برد. و از طرفی سیلابی که ناشی از باران دو روز گذشته #خوزستان بود به دلتای کارون رسیده بود و داشت به سرعت به داخل اروند می ریخت. یعنی درست همان جایی که ما به سمت دشمن فین میزدیم ما در نقطه مرکزی این گرداب و پیوند دو جریان آب بودیم.
#علی_آقا قبل از عملیات از خطر بزرگ گردابی که از تلاقی کارون ایجاد میشد، حرفی به میان انداخته بود؛ اما نه او و نه من و نه هیچ کس، نمی دانستیم که این جریان ما را در مدار یک چرخش #وحشتناک آب قرار میدهد و دایرهای میسازد که مثل هیولا هر لحظه ما را به کام خود فرو می برد.
🌪 #گرداب تندتر و تندتر شد و تاب و توان فین زدن را از بچهها گرفت. اصلا هیچ پایی رو به جلو فین نمیزد. هیچکس اختیاری نداشت. هر کسی مثل یک پَر کاه با جریان گرداب به این سو و آن سو می رفت. با پرتاب یکی از #غواصها بر اثر شدت چرخش #موج آب، دیگری نیز به دلیل اتصال با طناب، به سمت او پرتاب می شد و این اژدهای گرداب، ما را دقیقاً به کنج جزیره #ام_الرصاص میکشاند.
بچه ها همهمه می کردند و هیچ کس به این نمی اندیشید که دشمن از داخل #جزیره با انگشت ستون غواصان را نشان می دهد. اصلاً کسی در قید و بند تیرهای سرخ نبود که حالا در سمت ام الرصاص(تیر تراش) روی آب را می زد. همه به رهایی از گرداب فکر میکردند. من وقتی با دیوارهای دو_سه متری امواج بالا و پایین می شدم، به یاد سفارش #علی_آقا افتادم که گفت:" #آب_را_به_فاطمه_زهرا_قسم_بده." ✨
همین که دهانم را باز کردم تا ذکر بگویم و از خدا و ائمه استمداد بطلبم، دهانم پر از آب شور #اروند شد. نفسم بند آمد. با این حال، ده ها مرتبه خدا را به #فاطمه_زهرا قسم دادم.
شاید اگر زنجیره طناب نبود هرکس ناخواسته به یک سمت میرفت، اما در عین بی اختیاری، چون همه به هم متصل بودیم کسی از ستون دور نشد. من به پشت روی آب خوابیدم و بند #اسلحه را به گردن انداختم و با یک دسته طناب را کشیدم تا شاید از این #گرداب دور شوم. بعد از دقایقی، در اوج ناباوری، خودمان را دور از گرداب مهلک دیدم. این دور شدن به اراده ما نبود. حتماً خواست خدا بود.✨
#ادامه_دارد…
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌴🌾🌴🌾 🕊 🌾 🌴 🕊 🌴 🕊 هَفْتادو دوُمِينْ غَوّاصْ👣 💧 #حقیق
🌴🌾🌴🌾 🕊
🌾 🌴 🕊
🌴 🕊
هَفْتادو دوُمِينْ غَوّاصْ👣
💧 #حقیقت_کربلای۴
#قسمت_پانزدهم
#صفحه۳۱
🕊
🍂🍃🌾
🕊
🌾💧ساعت ۳:۳۰ شب بود و تا ساعتی دیگر هوا روشن میشد. هنوز بین ماندن و برگشتن مردد بودم که دو نفری با هم هُلم دادن داخل آب. اولین موج که به گلویم خود، آب از داخل زخم تا ته ريه ام رفت و شوری نمک، همراه با سرفه های خونی تا مغزم را سوزاند؛ اما چارهای نبود، باید فین می زدم. فقط سرم نباید زیر آب می رفت.💧
کمی که از ساحل دشمن جدا شدیم معصوم زاده و #منطقی که تا آن لحظه زیر بغلم را گرفته بودند و کمک میکردند، یک آن رهایم کردند. معصوم زاده گفت: این دیگه بردن نداره! یکی شان رفت به سمت چپ و آن دیگری به سمت راست و من فکر کردم که خسته شدن و رهایم کردند، اما خیلی زود برگشتند و دوباره زیر بازوهایم را گرفتند.
کمی فین زديم و جلو آمدیم. همه طرف آب بود درست مثل وسط دریا. اصلاً ساحل پیدا نبود. معصوم زاده می گفت: از این طرف برویم و #علی_منطقی طرف دیگر را نشان میداد. فهمیدم جهت را گم کردهاند. به سمتی که مطمئن بودم ساحل #خرمشهر است، چرخیدم و با کف دست روی آب زدم تا جهت را نشانشان بدهم. بالاخره تسليم نظر من شدند.
به سمتی که آمده بودیم، فين زدیم. مقداری آمدیم و باز این دو زیر بغلم را رها کردند و رفتند و دوباره آمدند. این صحنه تا چند بار تکرار شد و هر بار من فکر کردم جهت را گم کردهاند؛ اما نمی دانستم که هر دو زخمی اند و خسته شده اند و گلوی شکافته من را که میبینند بیشتر ناامید میشوند. اما انگار وجدان رهایشان نمیکرد و دلشان نمی آمد که مرا وسط #اروند رها کنند.
توی آن
تاریکی، یکباره چشم منطقی به یک باک بنزین قایق موتوری افتاد که روی آب افتاده بود. پیدا بود قایق را زدهاند. تکه های سوخته قایق، کمی آن طرفتر با جریان آب به سمت #خلیج_فارس میرفت. منطقی شنا کنان به طرف باک بنزین رفت و آن را آورد و گذاشت زیر شکم من و همانجا گفت:آخیش راحت شدیم از دست این اوسا کریم.
توی برزخ بین مرگ و زندگی لبخندی روی لبم گُل کرد. چند متر به راحتی آمدیم که رگبار تیربارچی های دشمن از پشت سر سرعتمان را بیشتر کرد. تیرهای سرخ وزوزکنان به سینه آب می خوردند، کمان می کردند و می رفتند رو به آسمان. هر آن منتظر بودم گلوله ای پشت سرم بنشیند و مغزم را متلاشی کند.
نمی ترسیدم ولی نگران این دو #غواص مجروح بودم که صدای رگبار که بلند می شد هر دو سر شان را زیر آب میبردند و بعد از چند ثانیه بیرون میآمدند. رگبار تیربارها و شلیک آرپیجی تمام شد و جایش را به انفجار پیدرپی #خمپاره روی آب داد. خمپارهها مثل شهاب سنگ از آسمان فرود می آمدند و با انفجارشان روی آب، حجمی از آب بالا میرفت و روی سر و صورتمان میریخت. هر چه جلوتر می رفتیم لاشههای قایقهای متلاشی شده خودی بیشتر میشدند.
قریب یک ساعت بود که روی آب بودیم و فین می زدیم که یکدفعه پاهایمان به گل نشست.
هوا هنوز تاریک بود، اما منورها نشان میدادند که آب جزر شده و ما باید مسافت زیادی را از داخل گل و لای که بوی ماهی مرده میداد، عبور کنیم. سرم گیج می رفت. گلویم از شدت آب شور اروند می سوخت. رمقی در پاهایم باقی نمانده بود. این دو نفر که تا حالا جورم را کشیده بودند، با وجود زخمشان و پاهایی که تا زانو توی گل رفته بود، دیگر نمی توانستند دستم را بگیرند.
چارهای نبود به هر شکل باید این ۱۰۰ متر را از میان گل و باتلاق میرفتیم.
می رفتیم و میافتادیم. بالاخره رسیدیم به جایی که مقابلمان پر از #سیم_خاردار و موانع #خورشیدی بود. سیدحسین معصوم زاده گفت:اشتباه آمدیم اینجا جزیره #ام_الرصاصه و ما با دست خودمان آمدیم داخل عراقی ها...😢
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
🚩دهم اردیبهشت روز ملی #خلیج_فارس گرامی باد.
✳️تعصب خاص رهبر معظم انقلاب نسبت به "خلیج فارس" / کسی نمیتواند نام جعلی بر خلیج فارس بگذارد.
📌فرمانده نیروی دریایی سپاه گفت : رهبر معظم انقلاب اسلامی نسبت به خلیج فارس تعصب خاصی دارند؛ ایشان همیشه میفرمایند جزایر خلیج فارس باید با نام اصلیاش خوانده شود ؛ مثلاً جزایر....
✨سردار دریادار «علیرضا تنگسیری» فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سحرگاه امروز (چهارشنبه) در گفتوگویی تلویزیونی با اشاره به روز ملی خلیج فارس اظهار داشت: خلیج فارس متعلق به ما ایرانیان است و جا دارد کسانی را که در طول تاریخ، جان خود را در این منطقه فدا کردند ، یاد کنیم.
🚩دهم اردیبهشت روز ملی #خلیج_فارس گرامی باد.