🌴🌾🌴🌾 🕊
🌾 🌴 🕊
🌴 🕊
هَفْتادو دوُمِينْ غَوّاصْ👣
💧 #حقیقت_کربلای۴
#قسمت_نهم
#صفحه۱۸
🕊
🍂🍃🌾
🕊
🌾از همان شب یعنی ۲۱ #آبان ماه در هوای سرد و استخوان سوز پاییزی تمرین غواصی در #اروندرود را با بچه ها شروع کردیم. بچه هایی که قبلاً در سدگتوند تمرین کرده بودند اینجا با جریان آبی روبرو شدند که جزر و مد وحشتناکی داشت. هنگام جزر، آب اروند با سرعت به سمت #خلیج_فارس می رفت و ساحل از هر دو طرف #ایران و #عراق، تا ۲۰۰ متر به گِل نشست. بچهها تا زانو توی لجن و گل ولای می رفتند و نمیتوانستند قدم از قدم بردارند. جنگیدن با این گل چسبناک در هنگام جزر ممکن نبود، مگر اینکه روی آن بخوابی و به حالت سینهخیز بروی و گاهی سُر بخوری یا غلت بزنی. البته وجود #سیم_خاردارها و #خورشیدی_ها میان گل ها، گاهی همین سینه خیز رفتن را هم زجر آور و نفس گیر و خطا غیر ممکن می کرد.
اما در هنگام مد آب _برعکس جزر_ آب از سمت خلیج فارس به طرف #اروندرود برمیگشت و جریان آب برعکس می شد و آب، لب به لب دو طرف ساحل قرار میگرفت و دردسر ساحل کشی و ماندن در میان گل و لجن زار لب ساحل وجود نداشت؛ اما اشکال و افتادن در آب در شرایط مد، دور شدن از نقطه مقابل، یعنی هدف بود.
تمرین غواصی در اروندرود در شرایط نه جزر و نه مد، یعنی سکون آب، هر ۴ ساعت یکبار اتفاق میافتاد و این حسن را داشت که میشد صاف به سمت نقطه مقابل غواصی کرد و با گل ولای هم مواجه نشد؛ اما شرایط نه جزر و نه مد، یک اشکال هم داشت و آن اینکه #غواص به دلیل عدم استفاده از جریان حرکت آب، از خستگی از کت و کول میافتاد. به همین منظور، ما طبق محاسبه جدول ژئوفیزیک بین المللی کار میکردیم که برنامه زمانبندی کامل جزر و مد در شرایط مختلف را ساعت به ساعت نوشته بود. البته یک روش ابتکاری هم داشتیم که میله های بلند آهنی را لب ساحل هنگام جزر کامل فرو میکردیم و با میزان رفت و برگشت آب، با آن می سنجیدیم که آب در چه شرایطی است. که کار ساده تر، انداختن یک قطعه چوب، قبل از ورود به آب بود. به سرعت حرکت چوب نشان میداد که آب در چه وضعیتی است.
با وجود این تنوع چندگانه جریان آب اروند ما همه شرایط را تمرین کردیم و شب و روز هم نداشتیم. گاهی مسیر دو کیلومتری اروند را نیم ساعته میرفتیم و گاهی دو ساعته و من برای تمرین استقامت، یک بلوک سیمانی را روی سینه ام می گذاشتم تا وقت عملیات راحتتر فین بزنم.تعدادی از بچهها هم همین کار را میکردند.
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌴🌾🌴🌾 🕊 🌾 🌴 🕊 🌴 🕊 هَفْتادو دوُمِينْ غَوّاصْ👣 💧 #حقیق
...
🌴🌾🌴🌾 🕊
🌾 🌴 🕊
🌴 🕊
هَفْتادو دوُمِينْ غَوّاصْ👣
💧 #حقیقت_کربلای۴
#قسمت_نهم
#صفحه۱۹
🕊
🍂🍃🌾
🕊
🌾یک بار هم سعید نظری را که جثه کوچکی داشت و ۱۵ سالش بود، به حالت حمل مجروح از این سوی آب #اروند تا آن طرف، یعنی ساحل #فاو بردم و برگرداندم. این آمادگی تقریباً در همه در حد قابل قبولی وجود داشت حتی آنها که از لحاظ جثه و توان بدنی ضعیف تر از بقیه بودند.
#نادرعبادی_نیا #طلبه غواص، یکی از آنان بود که سختترین کارهای غواصی یعنی شلیک با موشک انداز آر پی جی را برای شب عملیات انتخاب کرده بود با این احتمال که شاید مجبور باشیم در شب عملیات قبل از رسیدن به ساحل دشمن مجبور به درگیری شویم تمرین تیراندازی و شلیک آرپیجی و نارنجک انداز داشتیم این کار برای آرپی جی زن که باید در هنگام شنا، پای دوچرخه میزد و داخل آب می ایستاد و تا کمر از آب بیرون می آمد و سپس آرپیجی می زد، به مراتب دشوارتر از بقیه بود.
#نادر به خوبی این کار را انجام میداد. اما یک بار در حین شلیک موشک آرپیجی به سمت دشمن فرضی در ساحل فاو قبضه آرپی جی از دستش رها شد و به داخل آب افتاد. خودش هم مثل قبضه آرپیجی تا چند ثانیه زیر آب رفت و یکباره بالا آمد. دیدن این صحنه کمی نگرانم که مبادا در شب عملیات از عهده شلیک آرپیجی از داخل آب بر نیاید. این کار را یکی دوبار تکرار کرد. بالا آمد، غوصی زد و دوباره پایین رفت. وقتی به ساحل برگشتیم، خلوتی پیدا کردم و
گفتم:آقای عبادی نیا شلیک موشک کار سختیه. آرپیجی شما را خسته می کنه. بهتره یک سلاح دیگر انتخاب کنید.
با خوشرویی و آرامش جواب داد: من آرپیجی را خسته می کنم شما نگران نباش.
کمی جدیتر گفتم:اما ایندفعه با قبضه آرپیجی هر دو رفتید داخل آب.
تبسمی شیرین کرد و جواب داد:قبضه آرپیجی اونجا از دستم در رفت، چون بیت الماله دو_سه بار رفتم توی آب که شاید پیداش کنم که نشد.
با شنیدن این حرف سکوت کردم و پیشانی اش را بوسیدم.
پس از یک هفته تمرین، آب توفنده و مواج رودخانه #اروند مثل #سدگتوند برای #غواصان رام و آرام شد...
#ادامه_دارد…
🍂______________________
پ.ن:
دکترسعیدنظری:
من و دو سه نفر دیگر از حیف جثه، کوچکترین #غواصها بودیم.
برعکس من حاج کریم فرمانده بلند بالا و پرتوانی در شنا و غواصی بود. فراموش نمیکنم که در تمرین عبور از اروند، بچهها با چه سختی از دو کیلومتری اروند را فین می زدند؛ ولی حاج کریم مرا به حالت حمل مجروح در این رودخانه وحشی حمل می کرد.
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
کربلای جبهه ها یادش بخیر... _اروند منطقه عملیاتی #گردان_غواصی_جعفرطیار_ع #علقمه...❣🌾 @Karbala_1365
کربلای جبهه ها یادش بخیر...
#اروند _ منطقه عملیاتی #گردان_غواصی_جعفرطیار_ع
#علقمه...❣🌾
@Karbala_1365
غير از حسين عاشق هركس شدي بدان
بازيچه ميشود دل تو دست ديگران
@Karbala_1365
◽️ #شبهایدلتنگی
حرم شد خانهام وقتی
سلامت کردم و دیدم
زیارتهایِ ما حتی
میانِ خانه میچسبد
#ازدورسلامحسینجان♥️
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
این تصویر مربوط به #شهیدهادےذالفقاری است
وقتی که در #سامرا بود و گفت اینجا حجاب ندارند و برای ندیدن بی حجابی چفیه روی سرش می انداخت و بیرون میرفت...
#کوچه_شهید
#یادش_باصلوات
@Karbala_1365
@MaddahionlinYEKNET.IR - shoor 2 - vafat hazrat masoume 1398 - hosein taheri.mp3
زمان:
حجم:
6.97M
🍃چه عزتی توی راه کربلا
🍃داری حسین این همه برو و بیا
🎤 #حسین_طاهری
#شور
🌷 #صلی_الله_علیک_یااباعبدالله
🌷 #شب_جمعه
@Karbala_1365