eitaa logo
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
850 دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
2.6هزار ویدیو
52 فایل
#تنهاڪانال‌شهدای‌ڪربلای۴🌾 دیر از آب💧 گرفتیـم تـورا ای ماهـی زیبا؛ امّا عجیـب عذابـی ڪہ ڪشیـدی تازه اسٺ #شهادت🌼 #شهادت🌼 #شهادت🌼 چه‌ڪلمه‌زیبایی... #غواص‌شهیدرضاعمادی و سلام‌بر ۱۷۵ غواص‌شهید #کپی‌ممنوع⛔ 🍃ادمیـن‌پاسخگو↓ @goomnaam_1366
مشاهده در ایتا
دانلود
💠کاش کاش کاش کاش این ابر غیبت را برد باد مناجات تا شویم ما از وجود ماه آگاه ⚜أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج⚜ …❀ @Karbala_1365🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
‍ ‍این سینہ‌ها ڪہ سپـــر گشتہ‌اند، بـ‌هر حرم عمہ‌جان زینبـــ همہ زمـزمــہ‌شان این استـــ "ڪــُلُّنــا عَبــّاسُـڪِ یــا زَیْنــَب …❀ @Karbala_1365🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
🌷 عشـق را خواهـی بسنجی، عهدوایمـانش بسنج آنکه پای دین خودجان می‌دهد ، عاشـق تراسـت!، …❀ @Karbala_1365🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
🌷 زیباترین چشم انداز تندیسِ نگـاه تـوست و قشنگ ترین لحظـہ ، لحظہ‌ی روییـدن توست ◻️تاریخ ولادت: ۱۳۶۵/۰۱/۱۷ ◻️محل ولادت: اراک ◻️تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۰۸/۰۹ ◻️محل شهادت: روستای القرص حلب _سوریه از شما می خواهم همیشه پشتیبان اسلام و ولایت فقیه باشید و هیچ وقت نگذارید کسی به رهبر عزیزتر از جانم حرفی بزند و همیشه مدافع انقلاب و خون شهدا باشید. …❀ @Karbala_1365🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
🌷💦🌷 باز بـاران آمد و بوی خاطرات بلند شد ؛ باز چکّه کرد دلتنگـی . . . 🌷💦 …❀ @Karbala_1365🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر هیچ کس، هیچ کس ...اینجا به تو مانند نشد...😭 …❀ @Karbala_1365🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر هیچ کس، هیچ کس ...اینجا به تو مانند نشد...😭 …❀ @Karbala_1365🌹 ●
🌺روایت ، از زبان پدر مدافع حرم ♥️ در یک مراسمی که قرار بود سردار قاسم سلیمانی آنجا سخنرانی کند ما هم حضور داشتیم. خودم را به یکی از نزدیکان او رساندم و گفتم حرفی دارم. سردار سلیمانی تا کنون منزل شهدای مدافع حرم در شهر‌های مختلف رفته، اما تا به حال به خانه هیچ یک از شهدای استان البرز نیامده است. از او خواستم پیام مرا به حاج قاسم برساند. مدتی گذشت تا اینکه ۸ فروردین سال ۹۸ مردی با خانه ما تماس گرفت و گفت قرار است فردا سردار سلیمانی به منزل شما بیایند. باورم نمی‌شد و بسیار هیجان زده و خوشحال بودم. زنگ خانه ما به صدا درآمد، خودم در را باز کردم. سردار بسیار ساده و بدون هیچ تشریفاتی با راننده شان تشریف آورده بودند. یک ماشین پراید و یک تیبا هم همراهشان بود که آن‌ها هم بالا نیامدند. البته راننده هم پایین منتظر ماند و حاج قاسم تنها وارد منزل شد. به قدری صمیمی که گویی سال‌ها با هم رفت و آمد نزدیک داشته ایم. یک ساعتی دیدارشان طول کشید و با تک تک پسر‌ها و داماد‌ها دست دادند. همسرم پرسید چرا با خانواده تشریف نیاوردید؟ و از سردار خواهش کرد یک بار با آن‌ها بیاید. حاج قاسم گفت راستش همسر من خیلی جایی نمی‌رود، اما یک دختر دارم که برای خودش چریک است با او می‌آیم. منظورشان زینب خانم بود. نمی‌دانم بحث به کجا رفت که همسرم از سردار خواست ماجرای ازدواجش را بیان کند. سردار سلیمانی گفت: زمان جنگ در اهواز بودم که همان ایام خواستگاری رفتم و با همسرم خیلی ساده زندگی مان را شروع کردیم.♥️ …❀ @Karbala_1365🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
⭕️پست حساب توییتری به‌مناسبت گذشت ۱۰۰روز از شهادت …❀ @Karbala_1365🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
دوباره جمعه ُ ... جمعـه نشانی از گل روی تـو دارد به قلبش آدرسی از منزل و کوی تـو دارد .. اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌴🌾🌴🌾 🕊 🌾 🌴 🕊 🌴 🕊 💧 #حقیقت_کربلای۴ #قسمت_هشتم
🌴🌾🌴🌾 🕊 🌾 🌴 🕊 🌴 🕊 هَفْتادو دوُمِينْ غَوّاصْ👣 💧 ۴ ۱۷ 🕊 🍂🍃🌾 🕊 🌾بعد از توجیه به منطقه از خواستم که یکی دو بار به همراه نیروهای اطلاعات عملیات مسیر را تا آن سه راهکاری که گفته بود، غواصی کنم. نپذیرفت و گفت: هر چیزی را که باید بدانی، از دیدگاه و از روی ماکت دیدی و شنیدی. این جبهه هیچ تفاوتی با و مقابل شهرفاو ندارد. برو و همانجا هر شب با بچه ها تمرین کن تا موعد عملیات.✨ (چیت سازیان) کمتر روی در خواست های من، نه می آورد. حتماً این سختگیری به خاطر حساسیت بالای منطقه بود. وقت خداحافظی گفت:کریم بیا کارت دارم. به تردید افتادم که چه حرف نگفته ای را می خواهدبگوید. دستش را کنار دهانش گرفت، طوری که کس دیگری نشنود، آهسته گفت: کریم تو قول دادی.قولت که یادت نرفته؟! نه جای یکی به دو بود و نه من دل و دماغ شوخی و حاضر جوابی داشتم. غرق در تلاطم خروشان بودم و قلبم برای رسیدن به لحظه حمله و عبور از این رودخانه وحشی و شکستن خط دشمن می‌تپید. وقتی به روستای در حاشیه اروندرود برگشتم، بچه ها داخل خانه های روستا استقرار پیدا کرده بودند. بسیاری از آنان بدون هیچ توضیحی حتی سوالی از من، حدس می زدند که حضورشان در کنار اروند در دهانه برای تمرین غواصی و عبور از چنین آبی است ولی هیچ کس حتی معاونم، حاج حسین بختیاری، نمی دانست منطقه عملیاتی در همین رودخانه اروند، در منطقه مقابل است. آن روز بچه‌ها را جمع کردم. نمی خواستند از منطقه خارج شوند. همه آماده رزم بودند. حال خوشی داشتم و برایشان اینگونه سخنرانی کرده ام: ✨" إِنَّ الَّذینَ قَالُوا رَبُّنَا الله ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنزَّلُ عَلیهِمُ الْملائِكةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ " (فصلت/۳۰) برادران، عزیزان، همرزمان ! می خواهم در مورد عملیات آینده صحبت کنم. البته وقتی اسم عملیات را می آورم، می بینم لبخند ها روی لب ها نشسته است این روحیه بالای برادرها نشان می دهد که إن شاالله همه آماده اند که هر لحظه از بالا فرمان برسد که عملیات می خواهد شروع شود. نشاطی پیدامی کنند و لبخند میزنند. هم در همین طور بود. وقتی می‌گفتند میخواهید شوید، لبخند روی لب هایشان بود. عملیات آینده عملیاتی نیست که بخواهیم به سادگی از آن بگذریم. عملیاتی است که مثل عملیات فاو ان شاالله ریشه حیاتی صدام و حزب بعث را قطع خواهد کرد. عده‌ای از شما بودید و می‌دانید که در ، ما ۷۰ روز مدام با دشمن جنگیدیم. یعنی ۷۰ و روز پشت سر هم عملیات داشتیم. این عملیات شاید به ۹۰ روز برسد باید آمادگی رزم ۹۰ روز متوالی را داشته باشیم.....این عملیات هم عاشقانه است.❣ پس اگر می‌خواهی دور شمع وجود آقا بگردی، باید پروانه وار باشی. کسی که توی این عملیات می‌آید، باید عاشق باشد. کسی که عاشق نیست نمی تواند تا آخر بجنگد. خیلی ها هستند عالم اند، دانا هستند، عاقل اند، اما نیستند. باید عاشق بود باید وار سوخت.♥️ اصلا من اینجا می‌خواهم بگویم: باید از پروانه هم عاشق تر بود. چون پروانه می‌خواهد بگردد و خودش را بسوزاند.❤️ توی عشق گاهی تردید میکند و یکباره توی آتش و دود می سوزد. اما ما نباید آن تردید را داشته باشیم ما باید از پروانه عاشق تر باشیم. وقتی معبود را دیدیم، باید سر از پا نشناسیم.❣❤️ اینجور عملیات ها احتیاج به و خودسازی دارد. کسی که میخواهد عاشق باشد باید خیلی روی خودش کار کند....🕊❣ اسم ما را گذاشته اند. باید حواسمان خیلی جمع باشد که چشم امید همه به ماست. نمی گویم تنها به ما ، خیلی ها در جبهه می‌جنگند، اما ما نخستین کسانی هستیم که داخل می رویم. پس مسئولیت ما خیلی سنگین است. دیگر گوش درد و سردرد و فلان درد تمام شد. از طرفی نباید به گونه‌ای به خودمان شویم و به خودمان بگوییم که ما این هستیم که می‌خواهیم خط را بشکنیم. از اینجا که قدم به بیرون بگذاریم باید بپذیریم که همه چیز دست خداست و همه چیز را از خدا بدانیم....توی آب فکر نکنیم کسی ما را می بیند، مهم این است که خدا می بیند. مسئله بعدی مسئله است بین خودمان. و الحمدلله این را در جمع خوب بچه‌های به شکل عالی می‌بینم که ان شاء‌الله بهتر و عالی تر شود. از یک یک شما تشکر می کنم... 🍂_____________________ پ.ن: متن سخنرانی حاج کریم مطهری از منابع شنیداری سپاه انصارالحسین همدان به شکل خلاصه برداشت شده است. …❀ @Karbala_1365🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
🌴🌾🌴🌾 🕊 🌾 🌴 🕊 🌴 🕊 هَفْتادو دوُمِينْ غَوّاصْ👣 💧 ۴ ۱۸ 🕊 🍂🍃🌾 🕊 🌾از همان شب یعنی ۲۱ ماه در هوای سرد و استخوان سوز پاییزی تمرین غواصی در را با بچه ها شروع کردیم. بچه هایی که قبلاً در سدگتوند تمرین کرده بودند اینجا با جریان آبی روبرو شدند که جزر و مد وحشتناکی داشت. هنگام جزر، آب اروند با سرعت به سمت می رفت و ساحل از هر دو طرف و ، تا ۲۰۰ متر به گِل نشست. بچه‌ها تا زانو توی لجن و گل ولای می رفتند و نمی‌توانستند قدم از قدم بردارند. جنگیدن با این گل چسبناک در هنگام جزر ممکن نبود، مگر اینکه روی آن بخوابی و به حالت سینه‌خیز بروی و گاهی سُر بخوری یا غلت بزنی. البته وجود و میان گل ها، گاهی همین سینه خیز رفتن را هم زجر آور و نفس گیر و خطا غیر ممکن می کرد. اما در هنگام مد آب _برعکس جزر_ آب از سمت خلیج فارس به طرف برمی‌گشت و جریان آب برعکس می شد و آب، لب به لب دو طرف ساحل قرار می‌گرفت و دردسر ساحل کشی و ماندن در میان گل و لجن زار لب ساحل وجود نداشت؛ اما اشکال و افتادن در آب در شرایط مد، دور شدن از نقطه مقابل، یعنی هدف بود. تمرین غواصی در اروندرود در شرایط نه جزر و نه مد، یعنی سکون آب، هر ۴ ساعت یکبار اتفاق می‌افتاد و این حسن را داشت که می‌شد صاف به سمت نقطه مقابل غواصی کرد و با گل ولای هم مواجه نشد؛ اما شرایط نه جزر و نه مد، یک اشکال هم داشت و آن اینکه به دلیل عدم استفاده از جریان حرکت آب، از خستگی از کت و کول می‌افتاد. به همین منظور، ما طبق محاسبه جدول ژئوفیزیک بین المللی کار می‌کردیم که برنامه زمانبندی کامل جزر و مد در شرایط مختلف را ساعت به ساعت نوشته بود. البته یک روش ابتکاری هم داشتیم که میله های بلند آهنی را لب ساحل هنگام جزر کامل فرو می‌کردیم و با میزان رفت و برگشت آب، با آن می سنجیدیم که آب در چه شرایطی است. که کار ساده تر، انداختن یک قطعه چوب، قبل از ورود به آب بود. به سرعت حرکت چوب نشان می‌داد که آب در چه وضعیتی است. با وجود این تنوع چندگانه جریان آب اروند ما همه شرایط را تمرین کردیم و شب و روز هم نداشتیم. گاهی مسیر دو کیلومتری اروند را نیم ساعته می‌رفتیم و گاهی دو ساعته و من برای تمرین استقامت، یک بلوک سیمانی را روی سینه ام می گذاشتم تا وقت عملیات راحت‌تر فین بزنم.تعدادی از بچه‌ها هم همین کار را می‌کردند. …❀ @Karbala_1365🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
کربلای جبهه ها یادش بخیر... _اروند منطقه عملیاتی ...❣🌾 @Karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌴🌾🌴🌾 🕊 🌾 🌴 🕊 🌴 🕊 هَفْتادو دوُمِينْ غَوّاصْ👣 💧 #حقیق
... 🌴🌾🌴🌾 🕊 🌾 🌴 🕊 🌴 🕊 هَفْتادو دوُمِينْ غَوّاصْ👣 💧 ۴ ۱۹ 🕊 🍂🍃🌾 🕊 🌾یک بار هم سعید نظری را که جثه کوچکی داشت و ۱۵ سالش بود، به حالت حمل مجروح از این سوی آب تا آن طرف، یعنی ساحل بردم و برگرداندم. این آمادگی تقریباً در همه در حد قابل قبولی وجود داشت حتی آنها که از لحاظ جثه و توان بدنی ضعیف تر از بقیه بودند. غواص، یکی از آنان بود که سخت‌ترین کارهای غواصی یعنی شلیک با موشک انداز آر پی جی را برای شب عملیات انتخاب کرده بود با این احتمال که شاید مجبور باشیم در شب عملیات قبل از رسیدن به ساحل دشمن مجبور به درگیری شویم تمرین تیراندازی و شلیک آرپی‌جی و نارنجک انداز داشتیم این کار برای آرپی جی زن که باید در هنگام شنا، پای دوچرخه میزد و داخل آب می ایستاد و تا کمر از آب بیرون می آمد و سپس آرپی‌جی می زد، به مراتب دشوارتر از بقیه بود. به خوبی این کار را انجام می‌داد. اما یک بار در حین شلیک موشک آرپی‌جی به سمت دشمن فرضی در ساحل فاو قبض‌ه آرپی جی از دستش رها شد و به داخل آب افتاد. خودش هم مثل قبضه آرپی‌جی تا چند ثانیه زیر آب رفت و یکباره بالا آمد. دیدن این صحنه کمی نگرانم که مبادا در شب عملیات از عهده شلیک آرپی‌جی از داخل آب بر نیاید. این کار را یکی دوبار تکرار کرد. بالا آمد، غوصی زد و دوباره پایین رفت. وقتی به ساحل برگشتیم، خلوتی پیدا کردم و گفتم:آقای عبادی نیا شلیک موشک کار سختیه. آرپی‌جی شما را خسته می کنه. بهتره یک سلاح دیگر انتخاب کنید. با خوشرویی و آرامش جواب داد: من آرپی‌جی را خسته می کنم شما نگران نباش. کمی جدی‌تر گفتم:اما ایندفعه با قبضه آرپی‌جی هر دو رفتید داخل آب. تبسمی شیرین کرد و جواب داد:قبضه آرپی‌جی اونجا از دستم در رفت، چون بیت الماله دو_سه بار رفتم توی آب که شاید پیداش کنم که نشد. با شنیدن این حرف سکوت کردم و پیشانی اش را بوسیدم. پس از یک هفته تمرین، آب توفنده و مواج رودخانه مثل برای رام و آرام شد... … 🍂______________________ پ.ن: دکترسعیدنظری: من و دو سه نفر دیگر از حیف جثه، کوچکترین بودیم. برعکس من حاج کریم فرمانده بلند بالا و پرتوانی در شنا و غواصی بود. فراموش نمی‌کنم که در تمرین عبور از اروند، بچه‌ها با چه سختی از دو کیلومتری اروند را فین می زدند؛ ولی حاج کریم مرا به حالت حمل مجروح در این رودخانه وحشی حمل می کرد. …❀ @Karbala_1365🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
غير از حسين عاشق هركس شدي بدان بازيچه ميشود دل تو دست ديگران @Karbala_1365
◽️ حرم شد خانه‌ام وقتی سلامت کردم و دیدم زیارت‌هایِ ما حتی میانِ خانه می‌چسبد ♥️
این تصویر مربوط به است وقتی که در بود و گفت اینجا حجاب ندارند و برای ندیدن بی حجابی چفیه روی سرش می انداخت و بیرون میرفت... @Karbala_1365
YEKNET.IR - shoor 2 - fatemie 2 - 98.11.08 - hasan ataee.mp3
3.68M
🍃همه پروانه و هیئت تو شمعِ 🍃توی روضه های تو جمع ما جمعِ 🎤 @Karbala_1365
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺حضرت صاحب الزمان(عج): به شیعیان ودوستان مابگوئیدکه خدارابحق عمه ام #زینب(س)قسم دهندکه #فرج مرانزدیک گرداند💔 🌸دعای فرج هدیه بشهدا بخصوص شهدای عملیات #کربلای۴ 🌹🌾 @Karbala_1365