eitaa logo
شهید مجید قربانخانی "حرمدافعان‌حرم"
372 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
19 فایل
ولادت⇦۱۳۶۹/۵/۳۰😍 شهادت⇦۱۳۹۴/۱۰/۲۱💔🥀 تشیع پیڪر مطهــرشهــید⇦۱۳۹۸/۲/۶ مزار شهید⇦ تهران_گلزار شهدای یافت آباد ✨اولین کانال فعال شهید درایتا✨ تبادل و ارتباط با مدیر @Mokhtari_315 #کپی_با_ذکر_صلوات_برای_امام_زمان(عج)
مشاهده در ایتا
دانلود
🌾 🌹 سه چهار ماه قبل از رفتن به سوریه به کلی متحول شد، همیشه در حال دعا وگریه بود.🌱 نمازهایش را سر وقت میخواند و حتی نمازصبحش را اول وقت میخواند، خودش همیشه میگفت نمیدانم چه اتفاقی برایم افتاده که اینطور عوض شده ام و دوست دارم همیشه در حال عبادت باشم.🙂❤️ در این مدتی که دچار تحول روحی و معنوی شده بود همیشه زمزمه لبش [پناه حرم کجا داری میری برادرم] بود... :) 🌹 ─━✿❀✿🌻✿❀✿─━ @Majid_ghorbankhani_313
پناه حرم.mp3
زمان: حجم: 7.85M
پناه حرم کجاداری میری بگو برادرم بدرقه ی راه تو اشک چشم ترم آهسته تر برو داداش ببین مضطرم💔😭 پناه حرم بیا ببین نامحرم ها رو دور و برم خاکی شده دوباره چادر مادرم تو رفتی و کشیدن از سرم معجرم💔🥀 پ.ن: مداحی که میخوندن🖤 ─━✿❀✿🌻✿❀✿─━ @Majid_ghorbankhani_313
شهید مجید قربانخانی "حرمدافعان‌حرم"
#آسمان‌_نشینِ_مهربان :) #شهیدمجیدقربانخانی🌹 #چالش۷ 🍃ــــــــــــــــــــــــــــ🕊ـــــــــــــــــــ
:) ❤️ ۸ 🍃ــــــــــــــــــــــــــــ🕊ـــــــــــــــــــــــــــــ🍃 من یه روز داشتم تلویزیون نگاه میکردم که فهمیدم همچین شهیدی با این نوع خصوصیات هست. خیلی جذبش شدم من اون موقع تازه چادری شده بودم حال و هوای خیلی خوب خیلی تو زندگی کمکم میکرد من اصلا تلگرام و واتساپ و.. نداشتم یه روز یکی از دوستام شماره ی من رو داشت به من اس ام اس داد که پیکر داداش مجید پیدا شده دارن میارنش. یک سری سر نماز بودم و دلم گرفته بودم یک دفعه ای تلویزیون دیدم که دارن داداش مجید رو نشون میدن خانوادم اجازه نمیدادن که خیلی برم بیرون و اینا نمیتونستم برم بیرون وخیلی بهم ریختم چون دوست داشتم برم مراسم تشییع و مراسم معراج شهدا بود و پدرم گفت که نمیتونم ببرمت و خلاصه طلبیده شدم و تونستم برم و فضا خیلی سنگین بود و داداش مجید رو اورده بودن و فضا خیلی عجیب بود و مثل ظهر عاشورا بود و انگار ظهر عاشورا رو درک کردم. ماها که غریبه بودیم من برام این خصوصیاتشون مهم بود که متحول شده بودن چون خودمم متحول شده بودم بیشتر خصوصیاتمونم بهمون میخوره مثل اینکه من هم متولد مردادم و داداشم متولد مرداد هستن. خیلی کمکم کردن و همین که کنارمن هستن خیلی حس خوبیه. 🍃ــــــــــــــــــــــــــــ🕊ـــــــــــــــــــــــــــــ🍃 🌹 ❤️ ─━✿❀✿♣✿❀✿─━ @Majid_ghorbankhani_313
شهید مجید قربانخانی "حرمدافعان‌حرم"
#آسمان‌_نشینِ_مهربان :) #شهیدمجیدقربانخانی ❤️ #چالش۸ 🍃ــــــــــــــــــــــــــــ🕊ـــــــــــــــــ
:) 🌹 ۹ 🍃ــــــــــــــــــــــــــــ🕊ـــــــــــــــــــــــــــــ🍃 - چجوری با آشنا شدید✅از طریق کتاب مجید بربری✅ ۲- چرا داداش مجید رو به عنوان انتخاب کردید✅چون یک نمونه و الگوی خوب در زندگی بودن✅ ۳- تاحالا شده که حاجتتون رو از شهید بگیرید✅خیر متاسفانه✅ ۴- بیشتر جذب کدوم خصوصیت داداش مجید شدید✅بازگشت بعد از گناه به خدا✅ ۵- آیا شده که به خاطر رفاقت با گناهی رو ترک کنید(اگر مایل بودید میتونیدبه این سوال پاسخ بدید)✅نه متاسفانه✅ و در آخر اینکه👇 کانال ما در رابطه با شناختتون به شهید چقدر تاثیر داشته و آیا مطالب کانال تاثیری روی تغییر شما داشته✅بله مج تمام عکس ها و فیلم های راجع به ایشون رو از کانال شما بر می دارم✅ 🍃ــــــــــــــــــــــــــــ🕊ـــــــــــــــــــــــــــــ🍃 🌹 ❤️ ─━✿❀✿♣✿❀✿─━ @Majid_ghorbankhani_313
شهید مجید قربانخانی "حرمدافعان‌حرم"
#داداش_مجید❤️ #شهیدمجیدقربانخانی 🌹 #قسمت_ششم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥ به نام خالق
❤️ 🌹 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥ به نام خالق او🍃 مجید هیچ وقت اهل نماز و روزه ودعا نبود، اما سه چهار ماه قبل ازرفتن به سوریه به کلی متحول شد، همیشه درحال دعا و گریه بود،نمازهایش را سر وقت میخواند و حتی نماز صبحش هم اول وقت می خوند،💚🕊 خودش همیشه می گفت نمی دانم چه اتفاقی برایم افتاده که این طورعوض شده ام و دوست دارم همیشه دعا بخوانم وگریه کنم و همیشه درحال عبادت باشم. :) دراین مدتی که دچار تحول روحی و معنوی شده بودهمیشه زمزمه لبش《...》بود؛همیشه ارادت خاصی به حضرت زینب{س}داشت.💔 خیلی غمگین و ناراحت بود از اینکه تکفیری هابی رحمانه کودکان و مردم بی پناه رو می کشتند.😞 وخیلی دوست داشت قدمی در راه این جهاد برداره. وهمیشه پیگیر اخبار سوریه بود و مدام از سوریه و آزادسازی مناطق و شهدای مدافع حرم صحبت می کرد. به مادرم می گفت:مادر من شهید میشم :) و شما نمیذاریدهیچ کس جای من بشینه و یا اینکه جای من بخوابه،واگرمن شهید شدم پیکرم برگشت من روگلزار شهدای یافت آبادبه خاک بسپارید. ومادرم هیچ وقت در باورش هم نمی گنجید که این حرف هایک روزبه دست واقعیت ها بپیوندد. چون همیشه با شوخی وخنده این حرف هارو میزد،حتی یک آهنگ مادرم داشت که به ما میگفت بعد از اینکه من شهید شدم شما این آهنگ رو در مراسم ختمم بزارید. وما آهنگ رو در مراسم یاد بود و ختمش گذاشتیم.... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥ ... "~○🌱{♡}🌱○~" @Majid_ghorbankhani_313
شهید مجید قربانخانی "حرمدافعان‌حرم"
#داداش_مجید❤️ #شهیدمجیدقربانخانی 🌹 #قسمت_هفتم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥ به نام خالق
🌹 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥ به نام خالق او🍃 همیشه هروقت زنگ در خانه رو میزدمیگفت: اون پسر خوشگله کیه،نیسان آبی،به همه بدهکاره،اون اومده.😁😁 ومادرم وقتی صدایش را می شنیدانگار زندگی شو روزش تازه شروع شده.باشادمانی به استقبالش می رفت.😇💓 قبل از رفتن به سوریه ازهمه اهل محل حلالیت طلبید،می گفت شایدناخواسته دل کسی را شکسته باشم.نمیخواهم حتی ذره ای ناراحتی از من در دل کسی باشد....🙃 روزآخرقبل از اینکه برود، به مغازه پدر برای خداحافظی رفت،دوست پدرم به او می گوید: مجید نرو تو تنها پسر خانواده هستی و اگر تو بروی پدرت تنها میشه. مجید میگه:نه من قرارم رو با حضرت زینب گذاشته ام و باید حتما برم.🙂 پدرم گفت: مجید جان می خواهم بعداز اینکه از ماموریت45 روزه ات برگشتی برات برم خواستگاری.💐 وبه خانه ی من هم برای خداحافظی آمد.(خواهرشهید) گفتم مجید نرو،گفت:انقدر تو تصمیم من نه نیارید،من تصمیم خودم رو گرفتم.مگه هرکی رفته سوریه شهید شده؛😒 و رفت وباخود دل و روح و همه ی وجودمن روبه ابدیت برد...🥀 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥ ... ─━✿❀✿🌻✿❀✿─━ @Majid_ghorbankhani_313
شهید مجید قربانخانی "حرمدافعان‌حرم"
#دقایقۍبااو🌹 #شهیدمجیدقربانخانی #قسمت_هشتم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥ به نام خالق ا
❤️ 🌹 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥ به نام خالق او🍃 مجیدیک هفته قبل از اینکه به سوریه برود خواب شهادتش را دیده بودو یک هفته بعداز رفتن به سوریه هم شهید شد.🕊 یک هفته ای که سوریه بود هر روز زنگ میزد،مادرم خیلی بی تابی می کرد،روز آخرکه زنگ زد گفت:من تا یک هفته دیگر نمی تونم زنگ بزنم. وبه مادرم گفت یه وقت نری پادگان بگی بچه من زنگ نزده و آبروی من رو ببری. من خودم هروقت تونستم به شما زنگ میزنم.😊 شب آخر همرزمش میگوید:مجید حیف تو نیست با این اعتقادات و اخلاق ورفتار که خالکوبی روی دستت هست.😕 مجید میگه:تا فردا این یا خاک میشه یااینکه پاک میشه؛وپاک شد.🙃 آن زمان که مسعود ده نمکی بر روی پرده سینما مجیدسوزوکی را به نمایش گذاشت،شاید باورمان نمی شد امروز هم درحقیقت مجیدی وجود داشته باشدکه با غیرت و بامرام باشد،اهل دل ودست و دلباز،لوتی وبامرام که عاقبتش شبیه مجید سوزوکی به شهادت ختم شود.💫🌱 همه با مجید سوزوکی خندیدیم،ناراحت شدیم و بعد در پایان قصه گریه کردیم.😞 وشجاعت مجید را احسنت گفتیم و برایش دست زدیم. وحالا امروز بعد از چندسال داداش مجیدی هست نه شبیه ویا کپی مجیدسوزوکی قصه اخراجی ها اماشباهت هایی داشت . ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥ ... ─━✿❀✿🌸✿❀✿─━ @Majid_ghorbankhani_313
شهید مجید قربانخانی "حرمدافعان‌حرم"
#داداش_مجید❤️ #شهیدمجیدقربانخانی 🌹 #قسمت_نهم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥ به نام خالق
❤️ 🌹 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥ به نام خالق او🍃 ”حلب-الحاضر-خان طومان-بیست و یک دی ماه سال1394“ حدود ساعت سه وچهار بعدازظهر دود و مه غلیظی همه جارا گرفته بود.🌫 نم نم باران،سرما را چندین برابر میکرد.🌧 بوی خون وخاک کم کم به مشام می رسید.🥀 سنگرهای کوچک یک متری که با تکه های سنگ درست شده بود و پای هرکدام را بیست سی متر گود بود. مجید بر روی تپه نزدیک یکی از سنگرها آرام و بی حرکت خواب بود.🍃 نه...! خواب نبود... چیزی شبیه خواب بود :) درتمامی روزهای قدکشیدنش اولین مرتبه که آرام و بی حرکت و بدون جنب و جوش شده بود.✨ دست ها و صورتش گلی بود. انگشتری که شب قبل از حسین امیدواری گرفته هنوز در انگشتش بود. صدای تیرها و نارنجک ها همچنان فضای  آسمان را پر کرده بود.🍂 از صدای تیرهاگوش شنونده ها عجیب تیر می کشید. صدابه صدا نمی رسید. صدای بیسیم های بی صاحب در جای جای دشت می آمد.📞 +بچه ها عقب نشینی کنید. کسی نمی توانست مجید را حرکت بدهد. درخت های سبز کاج و خشک زیتون 🌲در دشت کم کم خیس باران شده بودند.☔️ سیزده تا ازبچه ها شهید و چند نفری هم جانباز شده بودند. بدن اربا اربای مرتضی کریمی خودش عاشورایی به ما کرده بود. 💔🍂 برای خیلی ها روشن بود که مجیدو خیلی دیگر از بچه های شهید شده ،فردایی نخواهند داشت. همه را از چهره و آرامش شب آخرشان می گویند.🙃 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥ ─━✿❀✿♣️✿❀✿─━ @Majid_ghorbankhani_313
❤️ 🌹 پسر شر و شوری بود همیشه تو جیبش بود🔪 وقتی میخوابید چاقو رو میزاشت بالاسرش تو خیلی بود💫 دست به خیرشم خوب بود🌹 به معروف بود چون دایی هاش نونوایی داشتن و مجید اونجا وایمیستاد و اگر کسی وضع مالی خوبی نداشت نون رو بهشون مجانی میداد و آخرشب خودش پول نون هارو حساب میکرد😊 قهوه خونه داشت☕️ از خالکوبی خوشش اومده بودو دستش رو کرده بود رفته بود ❤️ تو راه کربلاهم تخمه میشکوندن و بگو و بخند راه انداخته بودن... وقتی رسید کربلا و چشمش به افتاد به کل تغییر کرد...🙃 همش تو کربلا گریه میکرد😭،حالش عجیب تغییر کرده بود و دوستاش تعجب کرده بودن از این کاراش🙄😦 وقتی از کربلا برگشت... گفت: از امام حسین خواستم کنه :) نمیبردنش سوریه چون مادر و پدرش راضی نبودن قسم داد به تابردنش💔 :) به چند ماه نرسید که رفت سوریه... تو شب آخر یکی موقع وضو های رو دید، بهش گفت: مجید حیف تو نیست این هارو زدی رو دستت😕 داداش مجیدم گفت: این ها فردا یا پاک میشه یا خاک میشه🙂🙃 فرداش بود که شد...🕊:) 🌹 ─━✿❀✿♣✿❀✿─━ @Majid_ghorbankhani_313
3.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اُم‌ّ الْبَنینْ ... مڪتبی‌ست کہ انعکاسِ اندیشه‌هایش در عمقِ جانِ مادرانی به بارنشست؛کہ دست شُستن از جگرگوشه‌هایشان را از همان ابتدا آموختند! و امروز به مدد همان مادرانه‌ها،دنیا به حیاتی‌ترین روزهای خود نزدیک می‌شود🖤 وفات حضرت ام البنین🏴 @Majid_ghorbankhani_313
○🌿●•••♡•••●🌿○ مادر ڪه میشوۍ🌱 میوه دلتـ که در برابر چشمانت قد میکشد ، قد رشیدش را که میبینی و در دلت برایش «لاحول ولاقوة الابالله» میخوانۍ💞 بایدبراۍعاقبت بخیریش هم دعا کنۍ🤲 و عاقبت بخیرۍیعنۍ↓ …🕊 🌹 "~○🌱{♡}🌱○~" @Majid_ghorbankhani_313