eitaa logo
Matnook | ﻣﺘﻨﻮک
501 دنبال‌کننده
52 عکس
53 ویدیو
8 فایل
مؤسسۀ متنوک مجری کارگاه‌های آنلاین ویرایش و درست‌نویسی در ایران نشانی: قم، خ شهدا، کوی ممتاز، پ ۳۲ تلفن: ۰۲۵۳۷۸۳۸۸۹۵ ثبت‌نام، پشتیبانی کارگاه و سفارش ویرایش: zil.ink/matnook_com تلگرام: https://t.me/Matnook_com وبگاه (به‌زودی): Matnook.com
مشاهده در ایتا
دانلود
به‌مناسبت ۲ بهمن سالروز درگذشت ابوالحسن نجفی چند روز پیش که در یک فرستۀ ویدیویی توصیه کرده بودم اهل قلم نباید کتاب غلط ننویسیم را بخوانند*، یکی از دانشجویانم برای من ویدیویی فرستاد که در آن، یکی از مدرسان ویرایش به‌مناسبت سالگرد درگذشت ابوالحسن نجفی، کتاب غلط ننویسیم را معرفی می‌کرد و می‌گفت: این کتاب اولین کتابی است که سعی کرده «غلط» در نگارش را تعریف کند. «غلط» کلمه یا تعبیری است که خلاف قاعده باشد و در متون نوشتاری کهن به‌کار نرفته باشد و در زبان گفتار امروز هم به‌کار نرود و فقط در نوشتار امروز به‌کار رود، مثل کلمۀ «درب»: درب را ببندید. این «درب» فقط در نگارش امروز به‌کار می‌رود؛ نه در نگارش قدیم به‌کار رفته و نه در گفتار امروز به‌کار می‌رود. چند نکته دربارۀ سخن ایشان: ۱) غلط ننویسیم اولین کتابی نیست که سعی کرده غلط را تعریف کند (ای کاش چنین کاری را می‌کرد)، بلکه تعریف غلط و معیارهای آن را از شخصی به نام محمد زُهَری برداشته و بی‌آن‌که به منبعش اشاره‌ای کند، آن را در کتاب خود آورده‌است (محمد زهری کسی بود که اولین بار در مقدمۀ خود بر کتاب غلط ننویسیم اثر فریدون کار در دهۀ سی ـ تقریباً سی سال قبل از کتاب غلط ننویسیم ابوالحسن نجفی ـ ملاک‌هایی برای درست و غلط نوشت). پس غلط ننویسیم ابوالحسن نجفی اولین کتاب در این مسئله نیست. در ضمن، اینجا مجالی نیست که بگوییم ملاک‌های تقلیدی او نیز خالی از اشکال نیست و جای تأمل فراوان دارد. ۲) اگر چند ثانیه وقت صرف کنیم و فقط در پیکرۀ تاریخی فرهنگستان جست‌وجو کنیم، می‌بینیم که «درب» دست‌کم از قرن دهم در معنای «درِ» امروزی به‌کار رفته‌است: «چون شام شود، درب خانه را مضبوط نمایند» (قاسم هروی، ارشادالزراعه، ص ۲۷۹). پس براساس ملاک‌های خودِ غلط ننویسیم «درب» هم باید درست و پذیرفتنی باشد، چون دست‌کم چهارصد سال است که در متون فارسی به‌کار می‌رود. ۳) من اصراری ندارم که «درب» بنویسیم، بلکه سخنم این است که آن را غلط ندانیم. نیز بدانیم و دیگران را هم آگاه کنیم که چرا اهل زبان «درب» می‌نویسند (زیرا هیچ تغییر و تحولی در زبان بی‌دلیل نیست): ۱) «درب» را معمولاً گونهٔ رسمیِ «در» تلقی می‌کنند. ۲) برای اشتباه نشدنِ «در» با حرف اضافهٔ «در» معمولاً «درب» می‌نویسند. همین. ★ من همچنان معتقدم با آن‌که ابوالحسن نجفی خدمات زیادی به زبان فارسی کرد، ولی ترویج کتاب غلط ننویسیم او خیانت فرهنگی به اهل قلم است، زیرا بیشترِ مطالبِ کتابش غیرعلمی، براساس گمان، یا سلیقۀ شخصی اوست و دستاوردی جز گمراهی ندارد. شاید این نظرم برای برخی شگفت‌آور باشد، اما درستی آن را با دلایل و شواهد فراوان در کارگاه‌های ویرایش و دستورزبان زبان‌شناختی نشان داده و اثبات کرده‌ام. چه زیبا گفت ارسطو: من استادم افلاطون را دوست دارم، ولی حقیقت را بیش از او. پس بهتر است تعصب را کنار بگذاریم و ننگریم که که می‌گوید، بنگریم که چه می‌گوید. اگر سخنی حق گفت و درست، سلّمنا. والّا فلا. ۱‌۴‌۰‌‌۲/۱‌‌‌‌‌۱‌/‌۰‌‌‌۷‌ سید محمد بصام @Matnook_com
غلط ننویسیم؛ فریدون کار.pdf
36.12M
فریدون کار، غلط ننویسیم (با مقدمۀ سعید نفیسی و محمد زُهَری)، مؤسسۀ مطبوعاتی شرق، تهران، ۱۳‌۳‌۴ یادآوری: مطالب این کتابْ غیرعلمی و نادقیق است و خواندن آن به هیچ وجه توصیه نمی‌شود. نشر آن نیز صرفاً برای آگاهی و روشنگری است. ۱‌۴‌۰‌‌۲/۱‌‌‌‌‌۱‌/‌۰‌‌‌۷‌ سید محمد بصام @Matnook_com
۴ کاربرد مهم نقطه‌ویرگول ۱) قبل از جمله‌ای که کامل است، ولی به‌تنهایی به‌کار نمی‌رود و فقط با جملۀ قبل از خود معنا می‌یابد: - جدایی مانند قطعِ‌عضو است؛ زنده می‌مانی، اما کمتر از پیش هستی. (مارگارت اَتوود) - در گریختن رستگاری نیست؛ بمان و چیزی از خودت بساز که نشکند. (غزاله علی‌زاده) ۲) قبل از جمله‌ای که کامل است و جملۀ قبل از خود را معنا می‌کند یا بخشی از آن را توضیح می‌دهد: - بابک به فلسفه علاقه داشت و بیشتر در همین زمینه کتاب می‌خواند؛ این کتاب‌ها در آن زمان کمیاب بود. (علی صلح‌جو، نکته‌های ویرایش) - در جهان، هیچ چیزِ تازه‌ای دیده نمی‌شود. در حقیقت، تاریخ است که مدام تکرار می‌شود؛ یعنی آنچه می‌بینیم بارها در گذشته اتفاق افتاده‌است. (از اینترنت) ۳) قبل از جمله‌ای که نهاد یا بخشی از آن به قرینه حذف شده باشد: - آدم‌ها نه دروغ می‌گویند و نه زیر حرفشان می‌زنند؛ اگر چیزی می‌گویند، صرفاً احساسشان در همان لحظه است. (کارلوس فوئنتس) - رومی‌های قدیم [...] امور خود را به غلام‌ها محوّل می‌نمودند و این دو ضرر داشت؛ یکی این‌که غلام‌ها از روی میل کار نمی‌کردند. دیگر این‌که [...]. (محمدعلی فروغی) ۴) میان دو جملۀ کامل و مستقل که تقابل یا تضادی را نشان می‌دهند: - زندگی فیلم است؛ مرگ عکس است. (سوزان سانتَگ) - موفقیت یعنی به‌‌دست آوردن آنچه می‌خواهی؛ خوشبختی یعنی خواستن آنچه به‌‌دست می‌آوری. (دیل کارنِگی) یادآوری: در کاربردهای پیش‌گفته، نقطه‌ویرگول فقط میان دو جملۀ مستقل و کامل ‌می‌آید. بنابراین پیش از هرگونه عبارت یا جمله‌های پیرو (= وابسته) نباید نقطه‌ویرگول گذاشت. برای نمونه، در مثال‌های زیر، ویرگول می‌گذاریم،‌ زیرا جمله‌های پایانی از نوع پیرو و وابسته‌اند: - کسانی هستند که پشت‌سرهم ده‌ دوازده کتاب می‌نویسند، چنان‌که گویی نان‌شیرینی می‌پزند. - خسرو کتاب معروفش را نوشته‌ بود، همان کتابی که آخرین اثر او به‌شمار می‌رود. - طاس‌ها بی‌صدا می‌نشستند، بی‌آن‌که حتی چرخ بخورند. این را هم ببینید: ۳ کاربرد رایج نقطه‌ویرگول. ۱‌۴‌۰‌‌۲/۱‌‌‌‌‌۱‌/‌۰‌‌‌‌۸‌ سید محمد بصام @Matnook_com
واژه‌شناسی «زمستان» «زمستان» از دو بخش تشکیل شده‌است: زَم*: برف و سرما؛ ـ‌ستان: پسوندوارهٔ زمان. در نتیجه، «زمستان» یعنی «زمان سرما». ★ «زمهریر» هم یعنی «سرمای سخت». ۱‌۴‌۰‌‌۲/‌۱‌‌‌‌‌۱‌/‌۱۳‌ سید محمد بصام @Matnook_com
🧠۴ روش عملی برای ارتقای هوش زبانی فهرست ۱) هوش زبانی چیست؟ ۲) هوش زبانی بر چه پایه‌ای استوار است؟ ۳) چه کسانی باید هوش زبانی خود را تقویت کنند؟ ۴) افزایش هوش زبانی چه سودی دارد؟ ۵) چگونه هوش زبانی خود را افزایش دهیم؟ ادامه را در اینستاگرام متنوک بخوانید (اینجا). ۱‌۴‌۰‌‌۲/‌۱‌‌‌‌‌۱‌/‌۱‌۴‌ سید محمد بصام @Matnook_com
یک نکتۀ فاصله‌گذاری! گروه‌های نحوی همیشه بافاصله نوشته می‌شوند و واژه‌ها همیشه با نیم‌فاصله یا بی‌فاصله: «روی هم» (گروه و بافاصله): - «کمال [...] لب‌هایش خودبه‌خود روی هم جنبید.» (جمال میرصادقی، درازنای شب، ص ۲۲۸) - روان در دست‌وپای هم فتادند/ به عزت روی هم را بوسه دادند (هلالی جغتایی، دیوان، ص ۲۹۳) «روی‌هم» (واژه/ قید و با نیم‌فاصله): - «تفنگچی‌هایمان روی‌هم چند نفرند؟» (محمود دولت‌آبادی، کِلیدر، ج ۱۰، ص ۲‌۶‌۷۷) یادآوری: «روی‌هم‌روی‌هم» و «روهم‌روهم» نیز قیدند و کاملاً با نیم‌فاصله نوشته می‌شوند: - «سربازها روی‌هم‌روی‌هم زیر یک چادر تل‌انبار می‌شدیم.» (محمود دولت‌آبادی، کِلیدر، ج ۳، ص ۸۳۹) - «حکیم بهش گفت پرهیز کنه چیزایی که واسش [واسه‌ش] بده و هله‌هوله و روهم‌روهم [...] نخوره.» (جعفر شهری، شکر تلخ، ص ۳۱۰) ‌۱‌‌۴‌۰‌‌۲‌/‌‌۱‌۲/‌‌‌۰‌۵ سید محمد بصام @Matnook_com
دو روش فعال‌سازی نیم‌فاصلۀ استاندارد در وُرد روش اول: در هر وُردی، این مراحل را برای فعال کردن نیم‌فاصله طی کنید: INSERT (منو) → Symbol → More Symbols... → Special Characters → No-Width Optional Break → Shortcut Key... → Press new shortcut key → Assign. روش دوم: گرفتن هم‌زمان کلیدهای Ctrl + Shift + 2. با این روش می‌توانید در همۀ برنامه‌های ویندوز نیز نیم‌فاصلۀ استاندارد بزنید. یادآوری: ۱) هرگز برای درج نیم‌فاصله از - + Ctrl و دیگر کلیدها استفاده نکنید. ۲) در صفحه‌کلید فارسی استاندارد (FAS: Persian (Standard) Keyboard)، که در ویندوزهای هشت به بالا هست و فقط باید به‌عنوان صفحه‌کلید پیش‌فرض انتخاب شود، Shift + Space نیم‌فاصلۀ استاندارد می‌زند. ‌۱‌‌۴‌۰‌‌۲‌/‌‌۱‌۲/‌‌‌۰‌۵ سید محمد بصام @Matnook_com
واژۀ «نسکافه» (Nescafé) از ترکیب دو واژۀ «نِستْله» (Nestlé) و «کافه» (café) ساخته شده‌است. این‌گونه واژه‌ها را «آمیزه» می‌نامند و به فرایند ساخت آن‌ها، که یکی از شیوه‌های معمول واژه‌سازی است، «آمیزه‌سازی» می‌گویند. چند نمونۀ دیگر: توانیر: تولید و انتقال نیرو؛ خصولتی: خصوصی + دولتی؛ رزمایش: رزم + آزمایش؛ فجازی: فضای مجازی؛ مارموذ: مارمولک/ مار + موذی؛ نستعلیق: نسخ + تعلیق؛ ویرگولاستار: ویرگول + ویراستار. ۱۴‌۰‌۲/۱۲‌/۱۰‌ سید محمد بصام @Matnook_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پایان داستان تنوین! چرا نباید واژه‌های تنوین‌دار را با «ن» بنویسیم؟ ۱۴‌‌۰‌۲/۱‌‌‌۲/‌‌۱‌‌‌‌۷ سید محمد بصام @Matnook_com
🔥چهارشنبه‌سوری! 💥«سور» به‌ معنی «جشن، شادی، مهمانی، و رنگ سرخ» است و در «سورچرانی»، «ختنه‌سوران»، و «سور دادن» نیز کمابیش همین معانی را دارد. در ایران قدیم، جشن‌ها معمولاً از شب با آتش‌بازی و آتش‌افروزی آغاز می‌شده و در سپیده‌دم به آب‌پاشی ختم می‌گردیده‌ و، بر پایۀ متنی کهن، یکی از این جشن‌های آخر سال «شب‌سوری» نام داشته‌است. ایرانیان از دیرباز شب چهارشنبۀ‌ آخر سال را با آتش‌افروزی جشن می‌گرفتند تا اهریمنِ تاریکیِ شب و شومیِ چهارشنبه را با پرتو سرخ آتش از بین ببرند. عبارت «زردی من از تو، سرخی تو از من» به همین باور اشاره دارد. 💥از دیگر رسم‌های چهارشنبه‌سوری: - پلشت‌زدایی (خانه‌تکانی و نو کردن اثاث خانه)؛ - آتش‌افروزی (برای طلسم‌زدایی و شتاب بخشیدن به بازگشت خورشید و گرما در بهار به‌همراه پایکوبی)؛ - تفأل زدن (شعرخوانی و فال‌گوش‌نشینیِ دختران و زنان بر سر راه‌ها و پشت درِ خانه‌ها)؛ - کوز‌ه‌شکنی (برای دور کردن بلاهای سال و بازگشت تندرستی و شادی)؛ - بلاگردانی و برکت‌زایی (با پختن آش ابودَردا، کوکوی هفت‌سبزی، دود کردن اسفند، قاشق‌زنی، و ...). ‌۱۴‌۰‌۲‌/‌۱۲/‌۲‌۲ سید محمد بصام @Matnook_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۳ شیوه برای تغییر «عدمِ» عربی در جمله ‌۱۴‌‌۰‌‌۲/۱‌۲/‌‌۲۴‌ سید محمد بصام @Matnook_com
«می‌باشد» غلط نمی‌باشد! ۱) مضارع اِخباری فعل «بودن» سه صورت صرفی دارد: - -‌َم، -ی، -‌َست، -یم، -ید، -‌َند؛ - هستم، هستی، هست، هستیم،‌ هستید، هستند؛ - می‌باشم، می‌باشی، می‌باشد، می‌باشیم، می‌باشید، می‌باشند. ۲)‌ صورت اول و دوم به‌اصطلاح «بی‌نشان‌»‌اند (یعنی متعارف و رایج‌‌اند و در زبان گفتار و نوشتارِ معیار به‌کار می‌روند)، ولی صورت سوم «نشان‌دار» است (یعنی در گفتار مردم و نوشتار معیار به‌ندرت به‌کار می‌رود). بنابراین هر سه صورتِ صرفی «درست»‌اند و فقط تفاوت «سبکی» و «کاربردی» دارند. ۳) در متون قدیم فارسی، کمابیش فعل «می‌باشد» به‌کار رفته‌است: - «پیرزنِ درویشی بود و معاش او از آن گاو بودی و آن گاو را ازو بخواستند. گفت: من این گاو را نفروشم، که معاش من و عیالگان ازین گاو می‌باشد.» (ترجمۀ تفسیر طبری) - «چون بوعلی درآمد، شیخ گفت: ما را اندیشۀ زیارت می‌باشد. بوعلی گفت: ما در خدمت می‌باشیم.» (اسرارالتوحید) - «مریدی گفت پیر را: چه کنم کز خلایق به رنج اندرم، از بس که به زیارت من همی‌ آیند و اوقات مرا از تردد ایشان تشویش می‌باشد.» (گلستان) - موشکافی هنر نمی‌باشد/ چشم از عیب دوختن هنر است (صائب) ۴) گاهی، برای پرهیز از تکرارِ «است» یا رسمیت بیشتر،‌ از «می‌باشد» استفاده می‌شود. از آنجا که تکرار همیشه ناپسند نیست و «می‌باشد» نیز صورت نشان‌دار و نامتعارف فعل «بودن» در فارسی امروز ایران است، بهتر است آن را به‌کار نبریم و همه‌جا «است» بنویسیم. بنابراین: ⛔️ ننویسیم: - همسر اینجانب کارمند شهرداری بوده و متقاضی یک وام ده‌میلیون‌تومانی می‌باشد. ✅ بنویسیم: - همسر اینجانب کارمند شهرداری‌ و متقاضی‌ یک وام ده‌میلیون‌تومانی است. ⛔️ ننویسیم: - دانشجویانی که متقاضی حذف نیم‌سال تحصیلی می‌باشند. ✅ بنویسیم: - دانشجویانی که متقاضی حذف نیم‌سال تحصیلی هستند. ⛔️ نگوییم: - مخاطب در دسترس نمی‌باشد. ✅ بگوییم: - مخاطب در دسترس نیست. یادآوری: در فارسیِ تاجیکی و افغانستانی، «می‌باشد» و دیگر صیغه‌های «باشیدن» در زبان مردم رایج است و بنابراین در آنجا و در میان آنان صورتی بی‌نشان (= متعارف) به‌شمار می‌آید و کاربرد آن نیز بی‌اشکال است. ۱‌۴۰‌‌۳/‌‌۰‌۱/‌‌‌۰‌‌۵‌ سید محمد بصام @Matnook_com
شب «اَحیا» یا «اِحیا»؟ واژۀ عربی «اَحیاء» جمع «حَیّ» و به معنای «زندگان» است و «اِحیاء» به معنای «زنده کردن، جان‌بخشی، و برگزاری مراسم (مثلاً در شب قدر)». ازاین‌رو به هریک از شب‌های ۱۹، ۲۱، و ۲۳ ماه رمضان که در آن‌ عبادت و شب‌زنده‌داری می‌کنند، «شب اِحیا» می‌گویند و گاهی در فارسی آن را /شب اَحیا/ تلفظ می‌کنند. در آواشناسی، طبق قاعدۀ «همگونی واکه‌ای (vowel harmony)»، گاهی واکۀ یک هجا از واکۀ هجای مجاورش تأثیر می‌پذیرد و به شکل آن درمی‌آید. برای مثال، «غذا» در عربی به کسر «غ» و بر وزن «ندا» است، ولی واکهٔ e در هجای آغازین آن از واکۀ â در هجای دومِ این واژه (= ذا) تأثیر پذیرفته و به واکۀ a بدل شده‌است و بنابراین در فارسی /غَذا/ تلفظ می‌شود. در واژۀ «اِحیا» نیز واکۀ e در هجای اول از واکۀ â در هجای دوم (= یا) تأثیر پذیرفته و به a بدل شده‌است و بنابراین /اَحیا/ تلفظ می‌شود. چند نمونۀ دیگر از تبدیل واکهٔ e به a در فارسی: اِثناعشر > اَثناعشر؛ بِساط > بَساط؛ خِزانه > خَزانه؛ سِهام > سَهام؛ غِربال > غَربال؛ مِلاط > مَلاط. وام‌واژه‌ها معمولاً براساس نظام آواییِ زبانِ مقصد تلفظ می‌شوند و مانند سایر واژه‌ها در گذر زمان دستخوش تغییر می‌گردند. وقتی عموم اهل زبان واژه‌ای را به یک شیوه تلفظ کردند، آن را «تلفظ معیار» می‌نامیم و جز آن را «غیرمعیار». با استناد به فرهنگ آوایی فارسی (گیتی دیهیم)، تلفظ معیار و پربسامدِ «اِحیا»، به معنی «شب قدر»، /اَحیا/ است. در نتیجه، تلفظ «اِحیا» به‌صورت /اَحیا/ در فارسی درست است و اگر تلفظ «اِحیا» به‌صورت /اَحیا/ را نادرست بدانیم، باید تلفظ صدها واژۀ مشابهِ دیگر را نیز نادرست بدانیم. یادآوری: «احیاء» رسم‌الخطِ عربیِ این واژه است و در فارسی با املای «احیا» (بدون همزۀ پایانی) نوشته می‌شود، مانند «اعضا»، «املا»، «انبیا»، و «انشا» که همزۀ پایانی‌شان در فارسی نوشته نمی‌شود و درست است. ۱‌۴۰‌۳‌/‌‌۰‌‌۱/‌‌‌۱‌۴‌ سید محمد بصام Matnook.com @Matnook_com
واژه‌بست «-ها» ۱) واژه‌بست نوعی تکواژ وابسته است که ۱) کاربرد مستقل ندارد و ۲) همیشه به یک واژه افزوده می‌شود و ۳) واژۀ جدیدی (= مشتق) نمی‌سازد و ۴) تکیۀ آوایی ندارد. کمابیش ده واژه‌بست در فارسی داریم که یکی از آن‌ها «-ها/ -ـا» است. ۲) واژه‌بست -ها/ -ـا کاربرد گفتاری و غیررسمی دارد و معمولاً برای تأکید، تحذیر، تهدید،‌ یا جز این‌ها به‌کار می‌رود. ۳) واژه‌بست -ها/ -ـا همواره با واژۀ پیش از خود با نیم‌فاصله نوشته می‌شود، چون فاقد تکیۀ آوایی است: غیرشکسته: آمدی نسازی‌ها؛ به او گفتم‌ها؛ می‌بخشیدها شکسته: اومدی نسازیا؛ بهش گفتما؛ می‌بخشیدا ۴) واژه‌بست -ها در حالت شکسته به‌صورت -ا/ -ـا نوشته می‌شود، مگر در واژه‌های پایان‌یافته به واکۀ e (= های بیان حرکت): باز دیرت می‌شه‌ها! ۵) نوشتن واژه‌بست -ها با املای «آ» و به‌صورت بافاصله نادرست است: درست: عجب شانسی داریا. نادرست: عجب شانسی داری آ. ۱۴‌۰‌۳‌/۰‌‌۱/۱‌‌۹ سید محمد بصام Matnook.com @Matnook_com
«یی» یا «ی‌ای»؟ «-ی» نکره در پیوند با واژه‌های پایان‌یافته به همخوان y به‌صورت پیوسته («...یی/ ...ـیی») نوشته می‌شود. درست: خط‌مشیی، رأیی، سعیی نادرست: خط‌مشی‌ای، رأی‌ای، سعی‌ای یادآوری: در ویراست جدید دستور خطّ فارسی فرهنگستان، به این نکتۀ رسم‌الخطی تصریح نشده‌است. سید محمد بصام @Matnook_com www.matnook.com
کسرۀ واژۀ «پشتِ‌پرده» خفیف است و بنابراین با نیم‌فاصله نوشته می‌شود (برای آشنایی با «کسرۀ خفیف»، حتماً این فرسته را ببینید). ۲۰ واژۀ «پشت»دار که کسرۀ آن‌ها خفیف است و همیشه با نیم‌فاصله نوشته می‌شوند (گذاشتن کسرۀ آن‌ها الزامی نیست): پشتِ‌بام/ پشتِ‌بوم پشتِ‌پا پشتِ‌پاپزان پشتِ‌پرده پشتِ‌جلد پشتِ‌چشم نازک کردن پشتِ‌سراندازی پشتِ‌سر کسی صفحه گذاشتن پشتِ‌سر کسی نماز خواندن پشتِ‌سر گذاشتن پشتِ‌سرهم پشتِ‌سرهم‌اندازی پشتِ‌کار پشتِ‌کنکوری پشتِ‌کوهی پشتِ‌گوش پشتِ‌گوش‌اندازی پشتِ‌میزنشین پشتِ‌هم پشتِ‌هم‌انداز ۱۴‌‌۰‌۳‌‌/‌۰‌۲/‌‌۰‌‌۶‌ سید محمد بصام Matnook.com @Matnook_com
Jozve.Nemune.V5.pdf
1.02M
📚بخشی از جزوهٔ چاپی دورۀ ستارگان ویرایش متنوک (ویراست پنجم) همراه با فهرست کامل 🎁این جزوهٔ چاپی هدیۀ ما به شرکت‌کنندگان در دورۀ ستارگان ویرایش است و با پستِ رایگان ارسال می‌شود. @Matnook_com
دربارهٔ «روان‌شناسی» و واژه‌های «شناسی»دار به‌مناسبت ۹ اردیبهشت، روز مشاور و روان‌شناس «روان‌شناسی» معادل واژۀ انگلیسی psychology (/سایکولوژی/) است که از عبارت یونانی Ψυχολογία گرفته شده‌است. در این عبارت، واژۀ ψυχή (/پسیکه/) به معنای «روح و نفْس» است. ازاین‌رو، در فارسی، به این دانش «علم‌الروح»، «علم‌النفس»، و «معرفةالنفس» می‌گفتند. در سال ۱‌۳۱‌۷، دکتر علی‌اکبر سیاسی واژۀ فارسی «روان» را به‌جای «روح» و «نفْس» به‌کار برد و در پی آن، واژۀ «روان‌شناسی» را نیز ساخت، که رفته‌رفته متداول و پذیرفته شد. یادآوری: در فارسی، دانش‌هایی که بخش پایانی‌شان «-شناسی» دارند اسم‌اند. برای تبدیل این اسم‌ها به صفت، بخش پایانی‌شان به «-شناختی» بدل می‌شود. بنابراین «روان‌شناسی» اسم است و صفتِ آن «روان‌شناختی» است. مثال: - اسم (در ترکیب اضافی): دانش روان‌شناسی، انجمن زبان‌شناسی، و ...؛ - صفت (در ترکیب وصفی): اختلالات روان‌شناختی، مطالعات زبان‌شناختی، و ... . ‌ ‌۱‌۴‌۰۳‌/۰‌۲‌/۰‌۹‌ ‌سید محمد بصام Matnook.com @Matnook_com
کارگران مشغول کارند! به‌مناسبت ۱۲ اردیبهشت، روز جهانی کارگر در فارسی، برخی صفت‌ها هم با حرف اضافه به‌کار می‌روند و هم با نشانۀ اضافه: محتاج به پول/ محتاجِ پول؛ نزدیک به خانه/ نزدیکِ خانه؛ مشغول به کار/ مشغولِ کار. هر دو ساخت را می‌توان در فارسی رسمی به‌کار برد‌،‌ ولی معمولاً کاربرد این صفت‌ها با حرف اضافه رسمی‌‌تر یا فصیح‌‌تر تلقی می‌شود (کارگران مشغول به کارند) و بدون حرف اضافه، غیررسمی (کارگران مشغول کارند). گاهی نیز حرف اضافه و متممِ آن قبل از صفت می‌‌آیند و بیشتر در فارسی رسمی به‌کار می‌روند: «افراد بشر در زندگی به کمک یکدیگر محتاج‌اند.» (مقالات دهخدا، ص ۹) ۱‌۴۰‌۳/‌‌۰‌‌‌۲‌/‌‌‌‌۱‌‌۲‌ سید محمد بصام Matnook.com @Matnook_com
فاصله‌گذاری ۳۰ عبارت پرکاربرد! فهرست زیر گروه‌های حرف‌اضافه‌ایِ* «با»دار و پرکاربردی است که همیشه و کاملاً بافاصله نوشته می‌‌شوند: با‌ آن‌که؛ با‌ آن‌همه؛ با‌ استفاده‌ از؛ با‌ این‌ ترتیب؛ با‌ این‌ تفاسیر؛ با‌ این‌ تفاصیل؛ با‌ این‌ حال؛ با‌ این‌که؛ با‌ این‌ وصف/ توصیف/ اوصاف؛ با‌ این‌همه؛ با‌ تکیه‌ بر؛ با‌ تمام‌ِ؛ با‌ توجه‌ به؛ با‌ عنایت‌ به؛ با‌ عنوان‌ِ؛ با‌ کمال‌ِ؛ با‌ کمک‌ِ؛ با‌ کوشش‌ِ؛ با‌ نهایت‌ِ؛ با‌ وجود‌ِ؛ با‌ وجود‌ این؛ با‌ وجود‌ این‌که؛ با‌ وجود‌ آن‌که؛ با‌ وجودی‌ که؛ با‌ هدف‌ِ؛ با‌ هم؛ با‌ همت‌ِ‌؛ با‌ همۀ؛ با‌ یاد‌ِ؛ با‌ یاری‌ِ. ★ گروه‌ حرف‌اضافه‌ای از یک حرف اضافۀ ساده یا مرکب و دست‌کم از یک واژه تشکیل شده‌است و در جمله، نقش نحوی مشخصی دارد،‌ مانند «با اشتیاق» که در این جمله قید است: هنگامه با اشتیاق به نمایشگاه کتاب می‌رود. ۱۴‌۰‌۳‌/۰‌۲/‌‌۲‌‌‌۴‌ سید محمد بصام Matnook.com @Matnook_com
دعوت به همکاری! (فوری) ۱) فیلمبردار حرفه‌ای با موبایل یا دوربین برای ضبط محتوای آموزشی کوتاه ۲) تدوین‌گر ویدیو (با نرم‌افزارهای افترافکت و پریمیر) و طراح کاور و بنر (با فتوشاپ) برای تولید محتوای اینستاگرامی درصورتی‌که تخصص و توانمندی کافی دارید، رزومه و نمونه‌کارهایتان را به شناسۀ زیر بفرستید: @Bassam_1982 @Matnook_com
«پارس» صدای سگ است یا ...؟ به‌مناسبت ۲۵ اردیبهشت، روز پاسداشت زبان فارسی و بزرگداشت فردوسی در فارسی، دو واژۀ «پارس» داریم که به یک صورت تلفظ می‌شوند، اما ریشه و معنای متفاوتی دارند: ۱) پارس: اقوام و قبایلی آریایی‌ که در سرزمین «پارس» و عیلام ساکن بودند و زبان آن‌ها را «پارسی» می‌گویند. ۲) پارس: صدای سگ، عوعو، واق‌واق. در معنای اول، واج p، طبق قاعدۀ آوایی «نرم‌شدگی» (lenition)، به واج f تبدیل شده و «پارس» و «پارسی» به‌صورت /فارس/ و /فارسی/ تلفظ گردیده‌است، مانند تبدیل «پیل» به «فیل» (که معمولاً گمان می‌کنند معرّب (= «عربی‌شده») است، ولی این‌گونه نیست) یا تبدیل «سپارش» (از فعل «سپاردن» و «سپردن») به «سفارش». بنابراین واژهٔ «فارسی» نیز فارسی است، نه عربی و نه عربی‌شدۀ «پارسی». در معنای دوم، پارس از «پاس» است و «پاس» به معنای «نگهبانی» است. سپس، طبق یک تحول آوایی (← مجلۀ زبانشناسی، س ۲۰، ش ۱، ص ۱‌‌-۱‌‌‌‌‌۶‌)، واج غیراشتقاقیِ r (واجی که در اصلِ واژه نبوده‌) به آن افزوده شده‌ و به‌صورت «پارس» درآمده‌است، مانند «چرتکه» (از اصل روسی) و «خاکشیر» و «تراشیدن» که در اصل «چتکه» و «خاکشی» و «تاشیدن» بوده‌اند. در بخشی از قلمرو زبان فارسی، به واژه‌های دیگری نیز همین واج r را افزوده بوده و آن را تلفظ می‌کرده‌اند، مانند «تاختن» و «پاسبان» که به‌صورت /تَراختن/ و /پارسبان/ تلفظ می‌شده‌اند. «پارس» نیز، به معنای «صدای سگ»، صورت تحول‌یافتۀ «پاس» است و درست است. در نتیجه، هیچ ارتباطی با سرزمین پارس ندارد، زیرا صرفاً دو واژۀ هم‌آوا و هم‌نویسه‌اند، مانند واژۀ فارسیِ «دَم» (= «لبۀ چیزی») و واژۀ عربیِ «دَم» (= «خون»). یادآوری: در ترکی، «پارس» نام یک جانور شکاری هم هست که در فارسی به آن «یوز»، و در عربی به آن «فَهْد» گفته می‌شود. در گاه‌شماری ترکی، «پارس‌ئیل/ بارس‌ئیل» به معنای «سال پلنگ» است. ‌۱۴‌۰‌۳‌/۰‌۲/‌۲‌۵‌ سید محمد بصام Matnook.com @Matnook_com
دربارۀ «پهپاد» واژۀ «پهپاد» از به‌هم پیوستنِ حروفِ آغازینِ عبارتِ «پرندۀ هدایت‌پذیر از دور» (unmanned aerial vehicle) ساخته شده‌است. به این فرایند، که یکی از روش‌های اختصارسازی است، سرواژه‌سازی می‌گویند و به چنین واژه‌هایی، سرواژه یا سرنام. یک نمونۀ دیگر: متنوک (مؤسسۀ تخصصی نگارش و ویرایش کتاب). تلفظ «پهپاد» به‌صورت /پهباد/ ـ به‌دلیل تبدیل واج P به b ـ به‌لحاظ آوایی طبیعی و موجه است، ولی نباید با «ب» نوشته شود. بنابراین املای *پهباد، که گاهی در متن‌های خبری و فضای مجازی دیده می‌شود، نادرست است. ‌۱۴‌۰‌۳‌/۰‌۲/۳‌‌۱‌ سید محمد بصام Matnook.com @Matnook_com