eitaa logo
مجتبی خرسندی
2هزار دنبال‌کننده
814 عکس
310 ویدیو
38 فایل
اشعار، نوشته‌ها #مجتبی_خرسندی _شعر _سرود _داستان _افتخارات _مرور خاطرات _معرفی کتاب‌ها _مصاحبه‌ها _نقدها تحلیل‌‌ها _وقایع روزمرّه _توییت‌ها _درددل‌ها _هنر گفت‌وگو
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام علیک یا اباعبدالله ❤️ به من اجازه بده هردم از تو دم بزنم که کُلِ عُمْر، خلاصه در این دم است: "حسین" 🌸 💚 لبیک یا مهدی 💚 کپی باذکرصلوات ثواب مضاعف دارد https://eitaa.com/zakerinehomolbanins @zakerinehomolbanins http://mtaghizade.blogfa.com 🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
هدایت شده از مجتبی خرسندی
بسم الله الرحمن الرحیم ترکیب‌بند مدح‌ومرثیه حضرت رباب سلام‌الله‌علیها و حضرت علی‌اصغر علیه‌السلام سلام ما به تو ای شرح ربّ‌آب، رباب! که با رشادت خود کردی انقلاب رباب جهان حقارت محض است در برابر تو که در نگاه تو شد کمتر از حباب رباب چنان عزیز و بزرگی که در سیاهی شام به احترام تو می‌تابد آفتاب رباب به شاهکار بزرگ سلاح گریه‌ی توست اگر بنای ستم می‌شود خراب رباب هزاربار به سعی صفا و مروه شدی هزارمرتبه دیدی ولی سراب رباب پس از حسین که بی‌سایه ماند در دل دشت در آفتاب نشستی تو بی‌نقاب رباب غم حسین و علی‌اصغر تو کشت تو را خدا کند نروی مجلس شراب رباب! ولی تو را پی سرهای روی نی بردند تو تشنه بودی و پیش تو "آب" می‌خوردند فقط نه این که کشیده حرم عذاب از آب که بوده‌ست عذاب دل رباب از آب به احترام لب‌ تشنه‌ی علی‌اصغر تمام عمر خجالت کشیده آب از آب عجیب نیست اگر سرکش‌وخروشان است ربوده العطش اهل خیمه تاب از آب پس از جنایت آن‌روز قوم اهل گناه کسی نداشته انگیزه‌ی ثواب از آب هنوز هم که هنوز است دلخوری دارند ستاره و فلک و ماه و آفتاب از آب در این میانه ندارد اگرچه تقصیری ولی نمانده به‌غیر از دل کباب از آب مرا ببخش و حلالم کن ای عروس علی به گوش جان رباب آمد این خطاب از آب رباب راز دل خسته با خدا می‌گفت تمام غصه‌ی خودرا به نیزه‌ها می‌گفت همین که دید برای تو انتخاب نشد دلش گرفت که سرباز تو حساب نشد هنوز هم که هنوز است مانده‌ام که چرا دل فرات برای علی کباب نشد؟ دوجرعه آب برای لب تو کافی بود بگو چه‌شد که فرات از غم تو آب نشد؟ هزار بار حرم را طواف کرد رباب ولی چه‌سود که سهمش بجز سراب نشد به احترام حسین و علی به سایه نرفت که سایه‌ی سر او غیر آفتاب نشد چه خواب‌های قشنگی برای اصغر دید به گریه گفت ولی؛ کودکم بخواب، نشد. رباب آب شد از غصه‌ی علی اصغر اگرچه آب نصیب لب رباب نشد... به یاد اصغر، حال رباب آشفته‌ست که روی نیزه به مادر چه‌حرف‌ها گفته‌ست برای اين که کند ختم ماجرا را تير بساط مرگ مرا می‌کند مهيّا تير چه فکرهای قشنگی، خيال می‌کردم که با گلوم کمی می‌کند مدارا تير نديد چشم زمين مثل مرگ من مرگی گلوی ناز مرا کرده ارباًاربا تير نياز نيست به اين قدرت و به اين شدّت يواش هم برسد باز می‌شود جا تير ولی چگونه دلش آمده که می‌شکند عصای پيری بابا و مادری را تير قرار بود علی‌اکبری دگر باشم قرار بود که عباس ديگر... اما تير... یکی می‌آید و با قصد انتقام آخر به سمت حرمله‌ها می‌زنند فردا تیر به حرمت تن بی‌سر بیا امام زمان به‌خون حنجر اصغر بیا امام زمان. 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @Yaqoote_sorkh @Mojtaba_khorsandi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🩸 | اول از همه به سلام‌الله علیها دادند... 🩸 🥀 و گفته‌اند که دو دختر صغیره، یکی از حضرت و یکی از حضرت علیهماالسلام از دیدن بدن غرقه به خون آن حضرت از دنیا رفتند، و شرح آن را چنین ذکر می‌کنند... 🥀 وقتی که خیمه‌ها را زدند، بیست و سه طفل کوچک از خیمه‌ها بیرون آمدند و از شدت تشنگی و خوف می‌لرزیدند. 🥀 یکی از بزرگان لشکر به عمرسعد گفت: ايها الامیر! اگر خیال داری اینها را نزد یزید ببری، یک نفرشان زنده به شام نمی‌رسد، بگو اینها را آب بدهند که از بی‌آبی دارند هلاک می‌شوند... 🥀 عمرسعد گفت: بروید ایشان را آب دهید. 🥀 سقاها مشک‌ها را پر از آب کردند و آوردند پیش عیالات علیه‌السلام. 🥀 اول، جام آبی به سلام‌الله علیها دادند که از همه کوچکتر بود. او آب را گرفت و پیش از نوشیدن، روانه شد. 🥀 گفتند: کجا میروی؟! 🥀 گفت: پدرم وقتی که میدان رفت، لب‌هایش تشنه بود، می‌خواهم این آب را به او بدهم..! 📕 تحفةالحسینیة، فاضل بسطامی 🆔 @mosibatoratebah 🏷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام عشق... ماجرا - قسمت اول از این جا شروع می‌شود... و من راوی بلاتکلیف این ماجرا هستم. آن راوی که حتی نمی‌داند باید چه بنویسد فقط می‌داند باید راهی شد. سال‌ها دل‌تنگی چیزی نیست که به سادگی به دست آمده باشد. خون‌دل‌ها خورده و از چشم جاری کرده است. و اینک این منم که با کوله‌باری از نداشته‌ها، تو را دارم و همین کافی‌ست. برای رفتن و به‌جان خریدن سختی‌ها که گفته‌است _جلّ‌جلاله_؛ « اِنَّ مَعَ العُسرِ یُسرا...» بلاتکلیفی در همه جا نکوهیده است جز در عشق... و حسین عشق است. دوستش دارم و حب‌الوطن از ایمان است گرچه ایرانی‌ام اما وطنم کرببلاست... ✔️ادامه‌ی ماجرا اینجاست؛🔻 @Mojtaba_khorsandi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم رب العشق ماجرا - قسمت دوم نمی‌دانم بخندم یا گریه کنم... بلاتکلیفی همینش خوب است. حالت دست خودت نیست. بد و خوب را نمی‌فهمی. فقط همین را می‌دانی که هرچه هست خودت هستی. خود خود خودت. می‌روی و به هیچ‌چیز فکر نمی‌کنی. به هیچ‌چیز؛ سرما جاده سردرد بود و نبود هست و نیست فقط و فقط می‌روی تا برسی. در راه وصال در به در بودم با جاده‌وبرف همسفر بودم @Mojtaba_khorsandi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از مَدرَس/ ۸
______[ کانال های ویژه ادبیات ]______ • مَدرَس هشت ................. عضویت • فراخوان شعر .................. عضویت • قفسه .......................... عضویت • محفل ادبی مطلع ............. عضویت • یاقوت سرخ ................... عضویت • سبک هندی .................... عضویت ______[ کانال آقایان شاعر ]______ • محسن قاسمی .............. عضویت • عاصی خراسانی .............. عضویت • مجتبی خرسندی ............. عضویت • مهدی کبیری .................. عضویت • سجاد روانمرد ................ عضویت • میثم کاووسی ................ عضویت • احمد رفیعی وردنجانی ....... عضویت • امیر حسین پاسبان .......... عضویت • حسین ایمانی ................. عضویت • سید مهدی بنی هاشمی ..... عضویت • امیرحسین قاسمی پور .......عضویت • رضا محمدصالحی ............. عضویت • حسین کیوانی .................عضویت • محمد عابدی .................. عضویت • مهدی قنبری ...................عضویت • مسعود یوسف پور ........... عضویت ______[ کانال بانوان شاعر ]______ فاطمه عارف نژاد ............... عضویت عاطفه جعفری ................. عضویت سعیده کرمانی ................. عضویت مریم کرباسی ................. عضویت زهرا سپه‌کار .................... عضویت الهه بیات مختاری ............. عضویت هدیه ارجمند.................... عضویت ملیحه آخوندی..................عضویت راضیه مظفری .................. عضویت عاطفه جوشقانیان ............. عضویت فائزه زرافشان .................. عضویت معصومه شریف ................ عضویت الهه سلطانی .................... عضویت 📝 فهرست به‌روزرسانی خواهد شد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله... ماجرا - قسمت سوم مرز ما عشق است... باید رفت... باید گذشت... باید رد شد... تا دوست که را خواهد و میلش به که باشد. در کوی نیک‌نامان، ما را ندادند گر تو نمی‌پسندی تغییر ده قضا را @Mojtaba_khorsandi
اگر سوار و اگر که پیاده می‌آییم به‌شوق توست که جاده‌به‌جاده می‌آییم هزارشکر که در اوج این همه سختی به دیدن حرم تو چه ساده می‌آییم بزرگ و کوچک ما شوق کربلا دارند بدیهی است که با خانواده می‌آییم اگرچه سختی و دشواری است، اما ما به خُلق باز و به روی گشاده می‌آییم "به‌رغم مدعیانی که منع عشق کنند" به حکم عشق الهی زیاده می‌آییم شکوهمندترین نوع انتظار این است همین که خسته ولی ایستاده می‌آییم در این مسیر فقط در پی رضای توایم که فکر غیر تو از سر نهاده، می‌آییم بیا به دیدن ما ای امام صاحب‌امر که ما به شوق تو با این اراده می‌آییم 🌱شاعر: مجتبی خرسندی ╔✯═══๑ღ💠ღ๑══✭╗              🕌@Emamzade_jafar_yazd ╚✮══๑ღ💠ღ๑═══✬╝ 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کن
| صلوات‌الله علیه ⚜ 🔅 إِذَا وَقَعَتْ نَفْسُهُ فِي صَدْرِهِ، ثُمَّ يَرَى عَلِيَّ بْنَ أَبِي‌طَالِبٍ  فَيَقُولُ: أَنَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي‌طَالِبٍ اَلَّذِي كُنْتَ تُحِبُّهُ...   🔅 هنگامى كه جان انسان به سينه‌اش مى‌رسد، على بن ابى‌طالب  را مى‌بيند، كه به او بشارت می‌دهد و مى‌فرمايد: من على بن ابى‌طالب هست، همان كه او را دوست مى‌داشتى... 📔 البرهان، جلد ۳، صفحه ۳۸ 📔 الکافی، جلد ۳، صفحه ۱۳۳ 🆔 @mosibatoratebah 🏷
مجتبی خرسندی
بسم الله... ماجرا - قسمت سوم مرز ما عشق است... باید رفت... باید گذشت... باید رد شد... تا دوست که ر
بسم رب الخائفین ماجرا - قسمت چهارم با اجازه شاعرش علی‌اصغر جان شیری؛ از مرز رد شدیم (بدون) مصیبتی...😭 معجزه؟ کدام معجزه می‌تواند تو را از مرز‌های محدودیت و ممنوعیت رد کند؟ الّا عشق... و حسین عشق است. الحمدلله رب العالمین. @Mojtaba_khorsandi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹به اطلاع مخاطبین محترم کانال می‌رساند؛ ؛ مجموعه اشعار علوی ؛ مجموعه اشعار عاشورایی کتاب‌های منتشر شده از شاعر اهل‌بیت به‌تعداد محدودی برای خرید در دسترس قرار گرفته است، شما عزیزان می‌توانید این دوکتاب را با ۶۰درصد تخفیف، با مبلغ ۹۹هزارتومان خریداری نمایید. 🔹جهت تهیه کتاب‌های فوق با از طریق آیدی با ادمین کانال ارتباط برقرار نمایید. @gaeiniroholla 🔹کانال اشعار احمد علوی؛ https://eitaa.com/ahmadealavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم رب الکاظمین... ماجرا - قسمت پنجم همیشه سهم آب‌ونان ما چندین برابر بود چرا که رزق ما از سفره‌ی موسی‌بن‌جعفر بود و اینجاست همان خاک عشق، عراق... به قول مولای مردان عالم؛ «طُوبی لَکَ مِن تُراب، تِلکَ مَصارِعُ العُشّاق» و اینان شیفتگان حضرت باب‌الحوائج‌اند و روانه‌ی دیار آن‌جناب برای عرض تسلیت و بیان محبت... شکرخدارا که بر ما منت نهاد تا بازهم ببینیم... @Mojtaba_khorsandi
‍ 🏴 به مناسبت سالروز شهادت امام کاظم علیه السلام: ▪️به شوق دیدار امام، مسافر بغداد شده بود. به هر زحمتی بود، خودش را رساند. امام، تازه از نماز عصر فارغ شده بود. نشسته بر سجاده، رو به قبله، دست‌هایش سمت آسمان. مناجات امام را می‌شنید: «خدایا!... در فرج منتقم شتاب کن! و آنچه را به او وعده داده‌ای، به انجام رسان!» با خودش گفت: «امام چه کسی را دعا می‌کند؟ تحقق کدام مژده را از خدا می‌خواهد؟» سوالش را پرسید. امام کاظم علیه‌السلام فرمود: «او، مهدی ما آل محمّد است... پدرم فدای او باد! صورتی گندم‌گون دارد؛ اما با این حال، زردی شب‌زنده‌داری در چهره‌اش پیداست!... شب‌هایش با رکوع و سجود به صبح می‌رسند... اوست چراغ روشنِ تاریکی‌ها... پدرم فدای او باد که روزی به امر خدا قیام خواهد کرد...» 📚فلاح السائل ص۲۰۰. 📚بحارالانوار ج۸۳ ص ۸۰. @Elteja
بسم‌الله الرحمن الرحیم سامرا از غم آزاد است هرکس شد اسیر سامرا خوش‌به‌حال زائران گوشه‌گیر سامرا شک ندارم تا قیامت پادشاهی می‌کند هرکسی کرده گدایی از امیر سامرا ثروتی بالاتر از عشق امام عصر نیست بی‌نیاز از هردوعالم شد فقیر سامرا درحقیقت سرزمین عشق «سُرَّمَن‌رای»ست کن نظر بر جلوه‌های بی‌نظیر سامرا حضرت خورشید در اوج بزرگی می‌شود مثل شمع خانه‌ی ماه منیر سامرا مستجارِ کعبه در حسرت، که باشد زائرش کعبه از آغاز بوده مستجیر سامرا هر زمان در گوشه‌ی سرداب خلوت می‌کنم فرش جنت می‌شود کهنه‌حصیر سامرا از نفس‌های امام عصر لذت بردن است علت آب‌وهوای دل‌پذیر سامرا گرچه دراین‌شهر هرروز خدا روزی خوش است فرق‌ها دارد ولی روز غدیر سامرا در حرم ذکر علی موسی رضا را هم بخوان یاد او کن پیش سلطان سریر سامرا چشم‌ها گریان و «اللهم عجِّل‌..» روی لب عصر شنبه، زیر باران، در مسیر سامرا... انجمن ادبی-مهدوی https://eitaa.com/sher_alghoth
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله النور ماجرا - قسمت ششم اینجا حرم امامزاده سید محمد است. ابن‌الهادی... مردی که نوه‌ی امام، فرزند امام، برادر امام و عموی امام است. همان که تعداد نوشته‌های اطراف حرمش را نمی‌توان شمرد. نوشته‌هایی که مردم بعد از گرفتن حاجت‌شان از این مضجع شریف می‌آورند و اینجا به یادگار می‌گذارند. چه آرزوهای محال و دردهای لاعلاجی که در این بارگاه مقدس تغییر قضا داده‌اند و ناامید برنگشته‌اند... اگر حاجتی دارید بسم‌الله؛ من راوی این ماجرا هستم... هیچ‌کس از این حرم با دست خالی برنگشت... @Mojtaba_khorsandi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا