eitaa logo
نردبان فقاهت
5.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
50 ویدیو
93 فایل
رضاحسینی ارتباط با ادمین @Rezahosseini7575 انتشار مطالب حوزوی، دروس خارج فقها، ادبیات، اصول، فقه
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶 درس خارج استاد 93/09/15 ✳️ ، مِلک چه کسی است ؟ ☑️ مرحوم سه قول نقل می‌کند و می‌فرماید : "برخی قائل به مالکیت امام ، برخی قائل به مالکیت استخراج کننده ، و برخی قائل به تفصیل شده اند ". 🟩 قول اول : مالکیت امام 🔸«إذ قد اختلف الأصحاب فيها فبين من أطلق كونها من الأنفال و انها للإمام(عليه السلام) كالمفيد و عن الكليني  و الشيخ  و الديلمي و القاضي و القمي في تفسيره، و اختاره في الكفاية كما عنه في الذخيرة، بل هو ظاهر الأستاذ في كشفه» . 🔸دسته‌ای از بزرگان می‌گویند هر معدن از هر ملکی استخراج شود ، از و مِلک امام است ، خواه در زمینی استخراج شود که مالک دارد یا زمینی باشد که مالک ندارد . 🔹 و قائلین این قول مفید و و و دیلمی و قاضی و علی ابن ابراهیم قمی در تفسیرش و مرحوم سبزواری در کفایه و ذخیره و ظاهر کلام ؛ این اعاظم می‌گویند معادن ، انفال است و ملک امام است هرکجا که کشف شود . @Nardebane_feghahat
🔶 درس خارج استاد 93/09/15 ✳️ ، مِلک چه کسی است ؟ ☑️ مرحوم سه قول نقل می‌کند و می‌فرماید : "برخی قائل به مالکیت امام ، برخی قائل به مالکیت استخراج کننده ، و برخی قائل به تفصیل شده اند. ✅ قول اول : مالکیت امام 🔸«إذ قد اختلف الأصحاب فيها فبين من أطلق كونها من الأنفال و انها للإمام(عليه السلام) كالمفيد و عن الكليني  و الشيخ  و الديلمي و القاضي و القمي في تفسيره، و اختاره في الكفاية كما عنه في الذخيرة، بل هو ظاهر الأستاذ في كشفه» . 🔸دسته‌ای از بزرگان می‌گویند هر معدن از هر ملکی استخراج شود ، از و مِلک امام است ، خواه در زمینی استخراج شود که مالک دارد یا زمینی باشد که مالک ندارد . 🔹 و قائلین این قول مفید و و و دیلمی و قاضی و علی ابن ابراهیم قمی در تفسیرش و مرحوم سبزواری در کفایه و ذخیره و ظاهر کلام ؛ این اعاظم می‌گویند معادن ، انفال است و ملک امام است هرکجا که کشف شود . @Nardebane_feghahat
✳️ درس خارج استاد 93/08/19 1⃣ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ فَضَالَةَ وَ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ مَعَادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الصُّفْرِوَ الْحَدِيدِ وَ الرَّصَاصِ فَقَالَ عَلَيْهَا الْخُمُسُ جَمِيعاً.». 🔸 از معادن طلا و نقره و برنز و آهن و سرب سوال شد از امام و امام در پاسخ فرمودند در همه این موارد خمس واجب است. 2⃣ «وَ عَنْهُ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ فِي حَدِيثٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ(ع) عَنِ الْكَنْزِ كَمْ فِيهِ قَالَ الْخُمُسُ وَ عَنِ الْمَعَادِنِ كَمْ فِيهَا قَالَ الْخُمُسُ وَ عَنِ الرَّصَاصِ وَ الصُّفْرِ وَ الْحَدِيدِ وَ مَا كَانَ بِالْمَعَادِنِ كَمْ فِيهَا قَالَ يُؤْخَذُ مِنْهَا كَمَا يُؤْخَذُ مِنْ مَعَادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ.». 🔹 حماد از حلبی نقل می‌کند که از امام صادق(ع) از گنج سوال کردم چه مقدار در آن واجب است؟ امام فرمود خمس آن را باید بدهید و از معادن هم سوال کردم امام فرمود خمس آن واجب است و از بعض معادن مثل رصاص و صفر و حدید سوال کردم چه مقدار خمس دارد؟ امام فرمود همان مقدار که در معادن ذهب و فضه گفته شده همان مقدار خمس دارد. پس در این روایت هم غیر از اینکه معادن را بنحو مطلق می‌فرماید پنج قسم از معادن را هم نام می‌برد. 🔹 معادن ذهب و فضه معلوم بوده و راویان می‌دانستند که خمس دارد و چه مقدار خمس دارد لذا بقیه با طلا و نقره مقایسه شده امام فرمود خمس آن همانند طلا و نقره است. @Nardebane_feghahat
❓سؤال: آیا تفسیری که به منسوب است، نوشته خود اوست یا نوشته دیگری؟ ✅ جوابِ : معروف است که نوشته «عبدالرزاق کاشانی» است. @Nardebane_feghahat
✳️ درس خارج استاد 93/10/20 🔸 «وَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدانِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ: الْخُمُسُ عَلَى خَمْسَةِ أَشْيَاءَ عَلَى الْكُنُوزِ وَ الْمَعَادِنِ وَ الْغَوْصِ وَ الْغَنِيمَةِ وَ نَسِيَ ابْنُ أَبِي عُمَيْرٍ الْخَامِسَ.» 🔹 ابن ابی عمیر نقل می‌کند از تعداد زیادی از افراد از ابی عبدالله(علیه السلام) که خمس بر 5 چیز واجب است که چهار مورد را نقل می‌کند و مورد پنجم را فراموش کرده بود (که شاید مال مختلط به حرام باشد.) و آن چهار قسم عبارت است از : 1-کنز 2-معدن 3-غوص یعنی فرو رفتن در دریا و بدست آوردن اشیاء قیمتی. 4-غنیمت. و منافاتی هم ندارد که دیگر موارد در روایات دیگر آمده است. ✅ مرحوم آقای می‌فرماید: 🔸«فإنّ أحمد بن زياد بن جعفر الهمداني هو شيخ الصدوق و قد وثّقه صريحاً فقال: ثقة فاضل ديّن و إن لم يتعرّض له في كتب الرجال . و ما في الوسائل من ضبط: (عن جعفر) غلط، إمّا في هذه النسخة أو من صاحب الوسائل لو كان جميع نسخ الوسائل كذلك، و الصواب: ابن جعفر، كما أثبتناه، فإنّ جعفر جدّ أحمد، لا أنّه راوٍ آخر. و بالجملة: لا ينبغي التأمّل في صحّة الرواية.» 🔹 در صدر روایت شخصی بنام احمد بن زیاد بن جعفر الهمدانی است که از ابن ابی عمیر نقل می‌کند مرحوم آقای خوئی می‌فرماید در این که ما داریم (احمد بن زیاد بن جعفر) است اما در وسائل دیگر احمد بن زیاد عن جعفر آمده باشد که (عن جعفر) غلط است بلکه (زیاد بن جعفر) صحیح است و "جعفر" شخص جداگانه و از روات سلسله این حدیث نیست بلکه جد همان "احمد بن زیاد" است و هو شیخ الصدوق و قد وثقه صریحا . یعنی احمد استادِ است و صریحا او را نموده و فرموده "ثقة فاضل دَیِّنٌ" شخصی است فاضل و ثقه و دیندار. بنابراین احمد بن زیاد موثق است. ✅ در سند ، بعد از آن هم ابن ابی عمیر است و می‌فرماید عن غیر واحد از امام صادق! و را هم قبول داریم که لایرسل و لاینقل الا عن ثقه، یعنی فقط از نقل می‌کند و مرسلات ابن ابی عمیر هم حکم مسند را دارد پس معلوم می‌شود واسطه ای که نام نبرده ثقه بوده پس تامل و شک در صحت روایت سزاوار نیست. @Nardebane_feghahat
✳️ درس خارج استاد 93/11/19 🔹 صحیحه حلبی : «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ(ع) عَنِ الْعَنْبَرِ وَ غَوْصِ اللُّؤْلُؤِ- فَقَالَ عَلَيْهِ الْخُمُسُ الْحَدِيثَ.» 🔸 می‌گوید : از امام صادق(علیه السلام) در مورد حکم خمس عنبر که از جواهرات است و مرواریدی که از غوص بدست می‌آید پرسیدم امام فرمود: دارد. سند روایت ، صحیح و دلالتش روشن است. @Nardebane_feghahat
✳️ (۱) ☑️ درس خارج آیت الله 90/11/08 🔸 بر اين كه احرام بايد در اشهر حج باشد، به اين كه آيه قرآن فرموده است: «الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومٰاتٌ» و تعيين هم شده است كه اشهر معلومات عبارت است از شوّال، ذيقعده و ذي‌حجه، گفته‌اند: پس بنابراين احرام حج قبل از صحيح نيست، اين استدلال متوقف بر اين است كه جزء باشد؛ اما اگر شرط باشد اشكالي ندارد كه انسان آن را قبلاً تحصيل كند. @Nardebane_feghahat
✳️ (۲) ✔️ درس خارج استاد 95/06/29 🔹 در کتب برای حجّ، حدود شش معنا ذکر شده است؛ 1⃣ «قصد»، 2⃣ «کثرة القصد»، 3⃣ «القصد إلی من یُعظَّم»، 4⃣ «قدوم»، 5⃣ «کفّ» یعنی خودداری، 6⃣ غلبه‌ بر حجت. البته در بعضی از کتب لغت، «کثرة الاختلاف» هم گفته‌اند که طبق توضیحی که خواهیم داد، «کثرة الاختلاف» به همان «کثرة القصد» برمی‌گردد. @Nardebane_feghahat
✳️ (۱) ✔️ تعریف از تقلید صاحب «» می‌گوید: تقلید به معنای به دست آوردن نظر و رای دیگری است، برای عمل کردن به آن در احکام و فروعات، بی آن که دلیل تفصیلی آن را از وی طلب کند. بنابراین، اگر مکلف ، رساله عملی مجتهدی را به دست آورد و مسائل آن را یاد بگیرد تا هنگام نیاز، به آنها عمل کند، تقلید محقق می‌شود. @Nardebane_feghahat
✳️ (۲) ✔️ نظر در مورد مشروعیت تقلید 🔹 أما من قلد عالما أفتى بمحكمات القرآن و الحديث، و كان عدلا موثقا به، فإنه ليس بتقليد له، بل تقليد لمن فرض الله طاعته، و حكم بحكم الله عز و جل. 📚 ، ج‏1 ص183 @Nardebane_feghahat
✳️ تعارض استصحاب حکمی وموضوعی با 1⃣ در مقابله با اصل صحت، گاه استصحاب حکمی قرار دارد و گاه استصحاب موضوعی. 2⃣ تعارض استصحاب حکمی، مثل این که در صحت معامله انجام شده تردید باشد: مفاد استصحاب عدم انتقال عوضین و بطلان معامله است؛ در حالی که مقتضای اصل صحت آن است که معاملۀ انجام شده، محمول بر صحت است. 3⃣ تعارض با استصحاب موضوعی، مثل این که در صحت معامله انجام شده این تردید باشد که آیا در تاریخ وقوع معامله، بایع به حد بلوغ رسیده بوده یا خیر؟ در این مثال، مفاد استصحاب، عدم بلوغ و نتیجتا بطلان معامله است، حال آن که به مقتضای اصل صحت، معامله محکوم به صحت است. ✅ در این که اصل صحت بر استصحاب حکمی تقدم دارد، علی الظاهر میان فقها تردید نیست؛ زیرا: 🔸 اولا تردید در بقای حالت سابقه (عدم انتقال) ناشی از تردید در کارایی و تاثیر عقد انجام شده است و لذا با اجرای اصل صحت در مورد معامله، تردید در ناحیه معلوم رفع می‌گردد و حکم به انتقال می‌شود. 🔹 ثانیا اگر اصل صحت را بر استصحاب حکمی مقدم ندانیم، موردی برای اصل صحت باقی نمی‌ماند، در حالی که عکس قضیه چنین نیست؛ یعنی با تقدم اصل صحت بر استصحاب، این محذور پیش نخواهد آمد، زیرا مجاری اصل صحت بسیار محدودتر از مجاری استصحاب است و لذا با توجه به این که به موجب ادله سابق الذکر، اصل صحت مسلما حجیت یافته، بنابراین ادله مزبور مخصص دلیل استصحاب محسوب می‌گردد و در موارد اجتماع، استصحاب جاری نمی‌شود. 🔸 ثالثا استصحاب «اصل» است و اصل صحت، « اماره »؛ زیرا اصل صحت همانند اصل ید از ظواهر و اصولی است که شریعت به آن‌ها اعتبار بخشیده و در تقدم اماره بر اصل تردید وجود ندارد. (البته اماره بودن اصل صحت، محل اشکال و تردید بعضی از متأخران قرار گرفته است). @Nardebane_feghahat