eitaa logo
نردبان فقاهت
4.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
40 ویدیو
88 فایل
رضاحسینی ارتباط با ادمین @Rezahosseini7575 انتشار مطالب حوزوی، دروس خارج فقها، ادبیات، اصول، فقه
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5848470414505806675.mp3
950.5K
🔰 نقد سند لیلة الرغائب 🎙 آیت الله سید احمد مددی @Nardebane_feghahat
✳️ (1) ✔️ درس خارج فقه آیت الله سید احمد مددی (مدظله العالی) 1394/11/6 🔹 «شرایع الدین» نسبت داشته به اعمش. «اعمش» {همان} سلیمان بن مهران از علمای کوفه است. معروف است. ایشان از امام صادق(ع) نقل می‌کند، {اما} ثابت نیست. جعلی است. آثار جعل بر آن واضح است. 🔸 صدوق، قرن چهارم است. این رساله را نقل می‌کند، منفرداً هم نقل می‌کند. حتی مثلِ مرحوم نجاشی و یا شیخ به اعمش چنین چیزی را نسبت نمی‌دهند. اما صدوق نقل می‌کند به هرحال. @Nardebane_feghahat
✳️ (2) ✔️ آیت الله سید احمد (حفظه الله تعالی): 🔸 «حديثِ شرايع الدين» معروف است. يک رساله‌ای است ۴-۵ صفحه که شيخ صدوق از اعمش نقل می­‌کند و نه سند دارد و نه قبولش درست است. ظاهراً بعضی از اين ورّاقین -مثل انتشاراتی­‌ها به اصطلاحِ ما- برداشتند نسبت دادند به اعمش. «اعمش» از اهل سنت است. «سليمان بن مهران کوفی». نه او اهلِ اين‌جور حرف‌هاست و نه از امام صادق(ع) شنيده! معروف شده به رساله «شرايع الدين». 🔹 صدوق قبول داشته. خب نمی­‌دانم چرا قبول داشته. حتی مثلاً فرض کنيم نجاشی اشاره­‌ای هم به آن ندارد يا شيخ اصلاً از آن نقل نمی­‌کند. ❓سؤال: استاد! مشکل­‌ شما در اعمش است، يا در اتصال آن به اعمش؟ 🔹 جواب: برای اعمش نيست. اصلاً کلمات سندش هم ضعيف است. معلوم است که جعل هست. آثارِ جعل، واضح است، يک هيئت ترکيبی است. @Nardebane_feghahat
✳️ (3) ✔️ آیت الله سید احمد (حفظه الله تعالی): 🔸 يك رساله‌ای بود ۵-۶ صفحه به نام «شرائع الدين». شخصی بوده به نام اعمش. سلیمان بن مهران. از بزرگان اهل سنّت. از امام صادق نقل کرده­. همه­‌اش را مرحوم شیخ صدوق آورده منفرداً. یعنی: هیچ چیزش را کلینی نیاورده، هیچ چیزش را مرحوم شیخ طوسی نیاورده. نه شخصی قبل از صدوق آورده، نه بعد از شیخ صدوق. جعلی است. رساله برای حضرت صادق(علیه‌السلام) نیست. @Nardebane_feghahat
✳️ (4) ✔️ آیت الله سید احمد (حفظه الله تعالی): 🔹 رساله‌ «شرایع الدین» منسوب بوده به اعمش. اعمش از بزرگان اهل سنت است. سلیمان بن مهران اعمش کوفی. 🔸 این رساله‌، سند تاریخی ندارد و به حسب ظنّ بسیار قوی، مجعول است. @Nardebane_feghahat
✳️ (5) ✔️ آیت الله سید احمد (حفظه الله تعالی): 🔹 رساله ای هست به اسمِ شرائع الدین. منسوب هست به سلیمان بن مهران الأعمش. از علمای بزرگ کوفه هست. {این رساله} از آقا امام صادق (سلام الله علیه) و در کلمات مرحوم صدوق منفرداً آمده است، و در کلمات مرحوم شیخ طوسی نیست. 🔸 کتاب‌های منسوب به ائمه (سلام الله علیهم) غالباً اساس ندارد، الّا مثل صحیفه سجادیه. احتمالا تفکری بوده است... به نظرم بعضی از ورّاقینِ قمی آن را پخش کرده‌اند، تا جایی که توانستم تفتیش کنم. @Nardebane_feghahat
✔️ علامه محمد تقی مجلسی(ره) قائل به تشیع سکونی می‌باشد. ایشان می‌نویسد: «به نظر می‌رسد که سکونی امامی است، ولی به علت هم‌نشینی با اهل‌سنت و قاضی آن‌ها بودن، از اهل‌سنت تقیه می‌کرده است؛ به دلیل این‌که در همۀ ابواب از امام(علیه‌السلام) روایت دارد و امام(علیه‌السلام) از او تقیه نمی‌‌فرموده است. اموری را هم روایت کرده که مخالفِ عقائدِ عامه و موافق تشیّع است» 🔸 و الذي يغلب على الظّن أنّه كان إماميّاً، لكن لما كان مشتهراً بين العامة و كان يتّقي منهم لأنه روى عنه (عليه‌السلام) في جميع الأبواب و كان (عليه‌السلام) لا يتّقي منه و يروي عنه (عليه‌السلام) جلّ ما يخالف العامة. 📚 روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه، المجلسي‌، محمد تقى ج14 ص59 @Nardebane_feghahat
✳️ (1) ✔️ آیت اللّه شبیری_زنجانی(حفظه الله): 🔸 مرحوم حاج میرزا حسین نوری صاحب «» بسیار محقّق و عظیم الشأن بود . 🔹 «خاتمه مستدرک» ایشان در علم ، بسیار پُرفایده است. نزد اهل تحقیق،این کتاب بسیار ارزشمند است . 🔸 ممکن است منشأ قضاوت مخالفان ، بازتاب «» ایشان باشد که آن نیز درست فهم نشده است . 🔹 استناد «فصل الخطاب» به حاجی نوری قطعی است . 📚 جرعه‌ای از دریا ج3 ص 335 و 334 @Nardebane_feghahat
✳️ (4) ✔️ آیت الله سید احمد (مدظله العالی): 🔸 من خودم در فوائد نديدم، اما آقای بجنوردی (قدس الله نفسه) از فوائد نقل می­‌فرمودند که ملا محمد امين استرآبادی می­‌گفت شيعه در دو روز تلف شد: يعنی در روز سقيفه، و يکی هم در آن روز که علامه اين اصطلاحات را آورد. 🔹 اين را با سقيفه مقارنه و مقایسه فرموده ايشان. @Nardebane_feghahat
✳️ (6) ✔️ درس خارج فقه آیت الله سید احمد (مدظله العالی) 1394/8/11 🔸 انصافاً کار علامه مشکل دارد؛ چون علامه (متوفای 726ق) متعلق به ربع اول قرن هشتم است و کلینی در اوایل قرن چهارم و شیخ صدوق اواخر قرن چهارم هستند. شیخ و دیگران هم قرن پنجم هستند، پس حدیث ما در قرن‌های چهارم و پنجم نوشته و ثبت شده است. این که در قرن هشتم و پس از گذشت سه قرن معیارهایی برای قبول حدیثی قرار دهیم که در قرن سوم نوشته شده است، مشکل است و این در تفکرات شیعه مشکل درست کرده است. 🔹 من به‌عنوان کسی که در مطالبی صاحب‌نظر هستم، می‌گویم: راه علامه با این تأخیر زمانی که دارد آثار خوبی ندارد، هرچند نظر علامه قطعاً خیر بوده و بحث هم بحثِ علمی بوده است؛ ایشان می‌گوید: «آیة نبأ بر حجیت خبر عدل دلالت می‌کند» این مشکلی ندارد، یک حرف علمی است ولی با مبانی علامه شاید بتوانیم تنها بیست درصد از حدیث شیعه را درست کنیم، اما عدد بسیار زیادی را خراب می‌کند! 🔸 برای مثال کتاب کافی نزدیک به 17 هزار حدیث دارد روی تطبیق مثل مرآة العقول (ایشان با این که اخباری است، می‌گوید: علی المشهور که همان مبنای علامه است) حدود نُه هزار و خرده‌ای از این احادیث ضعیف‌اند که خیلی فضیحت است! یعنی کتاب کافی که اصح کتب شیعه است روی معیارهای علامه حدود پنج هزار و خورده‌ای صحیح دارد که برخی از آن‌ها هم محل کلام است و کتاب «صحیح الکافی» مقدار دیگری را هم از آن کم کرده و احادیث صحیح را به چهار هزار و خرده‌ای رسانده است، مثلاً همه روایات علی بن جعفر و روایات حلبی را که صحیح است در «صحیح الکافی» اسقاط کرده است! حتی بعضی از ابواب را کلاً اسقاط کرده است که مثلاً در آن باب 17 حدیث است و نمی‌خواهم عنوانش را بگویم. 🔹 میراث‌های اهل بیت زیاد بوده و چنین نبوده است که مشایخ حدیثیِ ما مثل کلینی و شیخ صدوق ضوابط دستشان نباشد. لذا این درست نیست که بگوییم: این حدیثِ «کافی» ضعیف است، بلکه باید بگوییم: روی این مبنایِ ما ضعیف است وگرنه روی مبنای خود کلینی قطعاً حجت بوده است مگر احادیثی که در ابواب نوادر آورده است که احتمالاً قبول نداشته یا احادیثی که در روضة کافی آورده است وگرنه بقیه روایات که ایشان در باب اصلی آورده و بر آن تعلیق نزده است، ظاهراً حجت است. @Nardebane_feghahat
✳️ (7) 🔸 في ذكر ما أحدثه العلّامة الحلّي و موافقوه، خلافاً لمعظم الإماميّة أصحاب الأئمّة (عليهم‌السلام) وهو أمران: 1⃣ أحدهما: تقسيم أحاديث كتبنا المأخوذة عن الاصول الّتي ألّفها أصحاب الأئمّة (عليهم‌السلام) بأمرهم ـ لتكون مرجعا للشيعة في عقائدهم وأعمالهم، لا سيّما في زمن الغيبة الكبرى؛ لئلّا يضيع من كان في أصلاب الرجال من شيعتهم ـ إلى أقسام أربعة. وعلى زعمه معظم تلك الأحاديث الممهّدة في تلك الاصول بأمرهم (عليهم‌السلام) غير صحيح، و زعمه هذا نشأ من حدّة ذهنه و استعجاله في التصانيف، و هو بين أصحابنا نظير الفخر الرازي بين العامّة. 2⃣ و الثاني: اختيار أنّه ليس لله تعالى في المسائل الّتي ليست من ضروريّات الدين و لا من ضروريّات المذهب دليل قطعيّ، وأنّه تعالى لذلك لم يكلّف عباده فيها إلّا بالعمل بظنون المجتهدين أخطئوا أو أصابوا ، وانجرّ كلامه هذا إلى التزامه كثيراً من القواعد الاصولية المسطورة في كتب العامّة المخالفة لما تواترت به الأخبار عن الأئمّة الأطهار (عليهم‌السلام) وهو كان في غفلة عن ذلك. و لمّا ألهمني ربّي بذلك و وجب عليّ إظهاره، لم تأخذني في الله لومة لائم فأظهرته، والله يعصمني من الناس. 📚 الفوائد المدنيّة، الأسترآبادي، محمّد أمين ج1 ص31 @Nardebane_feghahat
✳️ (8) 🔹 و بالجملة: وقع تخريب الدين مرّتين مرّة يوم توفّي النبيّ (صلى‌الله‌عليه‌وآله) و مرة يوم اجريت القواعد الاصولية والاصطلاحات الّتي ذكرتها العامّة في الكتب الاصوليّة و في كتب دراية الحديث في أحكامنا وأحاديثنا. 📚 الفوائد المدنيّة، الأسترآبادي، محمّد أمين ج1 ص369 @Nardebane_feghahat
✔️ آیت الله سید احمد (حفظه الله تعالی): 🔹 در معقول خوب است. در رواشح سماويه در حاشيه اش بر کشی، منقول او هم خوب است. 🔸 معقولش خوب است ولی منقولش خيلی خوب نيست، در رجال خيلی قوی نيست، در حديث شناسی خيلی قوی نيست. @Nardebane_feghahat
✳️ ترورِ ابن‌غضائری ✔️ آیت الله سید احمد (مدظله العالی) 1394/8/13 🔸 ابن‌غضائری که با خط غلو خیلی تند برخورد می‌کند و به أدنی چیزی به آن‌ها حمله می‌کند، مقداری از آن هم در آن زمان ریشه‌های سیاسی داشته است- شیخ راجع به ابن غضائری پسر می‌گوید: «اُختُرم رحمه الله»، 🔹 ما برای اولین‌بار احتمال دادیم که فاطمی‌ها او را ترور کرده باشند، چون با مناقشاتی که ایشان در روایات می‌کرد، خیلی از زیربناهای فکری فاطمی‌ها به هم می‌خورد. @Nardebane_feghahat
✳️ (1) ✔️ درس خارج اصول آیت الله سید احمد (حفظه الله تعالی) 1395/11/27 🔸 مشکلِ «مسعدة» این است که چهار نفر مسمّی به این نام گفته شده، ولی شبهه است که حتی یک نفر باشد. ما احتمال داده‌ایم که یا «مسعدة بن صدقة» و «مسعدة بن زیاد» یکی باشند و یا شاید هر چهار تا یکی باشند. «مسعدة بن صدقه» را هم شیخ در رجال می‌گوید که عامی است. برخی هم رد کرده‌اند و گفته‌اند شیعه است. 🔸 از این چهار تا هم فقط هارون بن مسلم نقل می کند. 🔹 اینها در اطراف بصره هم بوده‌اند که در بصره هم شیعه کم بوده‌ و هم اهل بصره معمولاً ناصبی بوده اند. 🔹 در بصره، هم شیعه قلیل بوده است و هم میراث کمی از آنجا داریم. روات ما در بصره معدودند و میراث ما هم از بصره محدود و ضعیف است. 🔸 یکی از امتیازات حدیث کوفه غیر از کثرت روات و نسخ، این بود که احتمال مقابله و مناقشه در حدیث بود چون شیعیان زیاد بودند. مثلا می گفتند در کتاب جمیل این‌طور است ولی در کتاب عمر بن اذینه و... این‌طور است. 🔹 بالای ۸۰ درصد میراث ما از کوفه است. حدود ۷-۸ درصد از بصره. کمتر از نیم درصد از قم. کمتر از ده درصد از مدینه و آن هم بعد از امام صادق (علیه السلام) نه در زمان ایشان. معمولا هم از خاندان اهل بیت (علیهم السلام) هستند. در مکه هم فقط یک نفر که عبد الله بن میمون القداح. @Nardebane_feghahat
✳️ (2) ✔️ درس خارج فقه استاد شهیدی (حفظه الله) ۹۸/۱/۱۸ 🔹 مرحوم بروجردی برای اثبات وثاقت مسعده بن صدقه فرموده‌اند: چهار مسعده داریم. مسعدة بن صدقة همان مسعدة بن زیاد است که این مطلب مؤیدهایی دارد و برخی از فضلاء رساله ای «فی أحوال المساعد» نوشته‌اند و خواسته‌اند ثابت کنند که چهار مسعده، یک نفرند و انصافاً شواهدی هم دارد (از جمله اتحاد راوی و مروی عنه آنها) 🔸 لکن مبعّداتی نیز وجود دارد مثل این که شیخ طوسی در رجال گاهی راجع به مسعده بن صدقه می‌گوید «عامی» و گاهی تعبیر می‌کند «العبسی البصری» یا کشی راجع به مسعدة بن صدقة می‌گوید «بتری» یعنی از فرقه زیدیه بتریه است که قائل به خلافت شیخین بودند؛ ولی راجع به مسعده بن زیاد تعبیر «عامی و بتری» و نیز تعبیر «العیسی» را به کار نمی‌برند، بلکه تعبیر نجاشی «ثقه عین» است که لاأقل مشعر به این است که امامی عدل می‌باشد. 🔸 لذا جزم به اتّحاد مسعده بن صدقه و مسعده بن زیاد مشکل است ولو هارون بن مسلم از هر دو روایت نقل کرده است و هر دو در یک طبقه می باشند. 🔹 به نظر ما توثیق مسعده بن صدقه یک راه دارد که: همان راهی است که استاد ما بیان کرده است که مسعده بن صدقه از معاریفی است که قدحی در مورد او وارد نشده است یا به تعبیر دیگر که آقای زنجانی به کار می برند أجلّاء از مسعده بن صدقه در أحکام الزامیه فقهیه، إکثار روایت کرده‌اند و عمدتاً هارون بن مسلم یا ابراهیم بن هاشم از او روایت نقل می‌کنند. 🔸 لذا با این دو بیان وثوق پیدا می‌کنیم که این شخص، ثقه بوده است وگرنه راجع به او این گونه اعتماد نمی‌کردند و لاأقل قدحی راجع به او ذکر می‌کردند. @Nardebane_feghahat
✳️ (3) ✔️ درس خارج اصول آیت الله مددی(مدظله العالی) 1395/11/30 🔹 «مسعده بن صدقه» که عرض کردیم ما آشنایی درستی با ایشان نداریم. مرحوم شیخ می‌گوید: «عامی». در کشی دارد «بتریٌّ». بتریه عبارت از گروهی هستند که همین تشکیلات خلافت را قبول داشتند. اولی و دومی و سومی. لکن علی بن ابیطالب را افضل می‌دانستند. حالا نمی دانم ایشان از آنها است یا نیست. این شخص در میان اهل سنت هم عنوان دارد. یعنی اهل‌سنت هم روایاتش را آورده‌اند. مثل ما «عن جعفر بن محمد» و تصادفاً اشد الفاظ را برایش به کار برده‌اند. 🔸 متأسفانه ایشان متهم به وضع است در میان اهل سنت. ما هم انصافاً آشنایی درستی نداریم. اهل بصره است که حدیث ما در آنجا ضعیف است و هارون بن مسلم راوی تقریباً منحصر از ایشان است. 🔹...مرحوم شیخ، «مسعده» را از اصحاب امام باقر هم نوشته است... @Nardebane_feghahat
✳️ (4) ✔️ درس خارج اصول آیت الله مددی(مدظله العالی) 1395/11/30 🔸 مجموعه معلومات ما راجع به هارون و مسعده و سه مسعده دیگر، اینها را کنار هم می‌گذاریم انصافاً خالی از ابهام نیست. یک مجموعه مبهمی است. البته این جناب هارون بن مسلم کاتب بوده است. یعنی تقریباً شبیه عمال دیوانی که جمع آوری مالیات و اینها بوده است و در سامرا هم قطعاً بوده. حالا {این‌که} اصلش در کجا بوده و بعد کجا رفته و کجا فوت کرده، روشن نیست. 🔹 از آن مشکل‌تر اینکه این چنین شخصی چطور مثلاً علی بن ابراهیم در قم از ایشان نقل کرده است؟! خیلی عجیب است! اصرار ما این بود که علی بن ابراهیم از ایشان نقل کرده است. لکن هر چه فکر می‌کنم ربطش برای ما مشکل شده است. شاید در حدود ۷۰-۸۰ مورد -کم و زیاد- در کتاب کافی «علی بن ابراهیم عن هارون» است. در شش موردش «عن أبیه» آمده است. اگر «أبیه» باشد باز یک مقدار معقول است. چون عرض کردیم مرحوم ابراهیم بن هاشم در عراق بوده است، کوفه بوده است، میراث‌های عراق را به قم آورده است. اما شواهد ما هیچ حاکی نیست که علی بن ابراهیم از قم بیرون آمده باشد. و عادتاً باید فرض کنیم هارون بن مسلم به قم آمده است. شواهد بر آن هم حاکی نیست. @Nardebane_feghahat
✳️ (5) ✔️ درس خارج اصول آیت الله مددی(مدظله العالی) 1395/11/30 🔹 در کتاب تفسیر علی بن ابراهیم دارد که: «علی بن ابراهیم عن أبیه عن هارون بن مسلم». جمع کردن کلمات شیخ در هارون بن مسلم و مسعده و اهل سنت در مسعده و هارون بن مسلم خیلی کار مشکلی است. نجاشی راجع به هارون نوشته است: «ثقة وجه». یک قاعده‌ای دارند آقایان که اگر نجاشی راجع به کسی گفت «ثقه» یعنی امامی است. حالا وارد بحث‌های رجالی‌اش نمی‌شوم.‌ 🔸 از آن طرف هم خطیب بغدادی «هارون بن مسلم» را آورده و گفته که ساکن سامرا بوده است. اصلاً ندارد که ایشان رافضی امامی شیعی...! چیزی ندارد! که ظاهرش این است که سنّی باشد. هنوز هم برای ما روشن نیست که بالأخره این شخص سنی است یا شیعه است و اعجب از تمام این‌ها این‌که مرحوم نجاشی چند کتاب به اینها نسبت داده است. طبعا می‌دانیم مرحوم نجاشی که علم خاصی ندارد، از مصادری که در اختیارش بوده، نقل کرده است. در صورتی که مسلّما در بغداد آن زمان در اختیار ایشان فهرست ابن ولید بوده است که در فهرست ابن ولید اصلا کتابی به ایشان نسبت نداده است. چرا نجاشی اینجا از فهرست ابن‌ولید نقل نکرده است و از یکی دیگر نقل کرده است؟ این هم برای ما روشن نیست. می‌گویم که خیلی ابهام عجیبی دارد. با اینکه هر دو سه فهرست به قم بر می‌گردند. عادتا اگر برگشتند به قم، خب نجاشی باید فهرست ابن ولید را ترجیح دهد. علی ای حال من یک اشارات عابره کردم تفصیل مباحث رجالی اش خیلی طولانی است که نه وقتش است و نه حالش است فعلاً. 🔹...البته ما یکی دو مورد داریم که هارون بن مسلم تصحیفِ مروان بن مسلم است. آیا این بیش از یکی دو مورد است؟ العلم عند الله. عرض کردم نمی خواهم وارد این بحث ها بشوم متأسفانه تا جایی که من دیدم کتب رجالی ای که تا به حال نوشته شده است مثل آقای خویی و مرحوم تستری در قاموس الرجال متأسفانه مطلب را درست توضیح نداده‌اند یا توجه نکرده‌اند. علی‌ای‌حال یک مشکلات فنی شدیدی دارد که واقعاً هم من متحیر هستم هنوز. چون خیلی سخت به هم پاشیدگی بدی پیدا کرده است. 🔸 عرض کردیم این چهار نفر {مسعده‌ها} از اهل بصره هستند و راه ما هم به این چهار نفر منحصر به هارون بن مسلم است. پیش اهل‌سنت غیر از هارون هم نقل می‌کند. منحصر به هارون نیست. @Nardebane_feghahat
✳️ «فضل بن شاذان» در زمان خودش، از «شیخ طوسی» در زمان خودش به مراتب جلوتر است ✔️ آیت الله سید احمد مددی (مدظله‌العالی): 🔹 «فضل بن شاذان» در زمان خودش به مراتب ـ نه به یک مرتبه ـ از شیخ طوسی در زمان خودش جلوتر است. خیلی بر افکار و حدیث اهل سنت مسلّط است. وفاتش چهار سال بعد از بخاری است. بخاری 256 وفاتش است و ایشان 260. با بخاری بزرگ‌ترین محدث اهل سنت، استاد مشترک هم دارد و در بعضی جاها در حدیث اهل‌سنت، بخاری حدیثی را آورده است که فضل روی مبانی خود اهل سنت به حدیث بخاری اشکال می‌کند و دو سه قرن بعد از بخاری در فتح الباری همین اشکال فضل را می‌آورد، اسم فضل را هم نیاورده‌اند، خودشان به بخاری اشکال کرده‌اند که این حدیث اشکال دارد. و این مقام غریبی است که فضل در شناخت حدیث اهل سنت با مثلِ بخاری همشاخ می‌شود و بعد هم سنی‌ها همان اشکال را قبول کنند. اشکالِ فضل در این مسأله در جلد نهم تهذیب کتاب ارث است. همین رساله‌ای هم که در باب عده نوشته است و کلینی در کتاب طلاق کافی آورده. بسیار زیبا است. @Nardebane_feghahat
✳️ (1) ✔️ آیت الله سید احمد (حفظه الله تعالی): 🔸 «أَبِي خَالِدٍ الْكَابُلِيِّ» می‌گویند اسم ایشان «کَنکَر» است و نقل می‌کنند که از خواص اصحاب بوده‌ و از مروّجین تشیع. بنده هنوز در اصل وجودش مقداری شک دارم. احتمالاً اسم رمزی باشد. بنده شبهه وهمی بودن ایشان را دارم. واقعی نباشد. @Nardebane_feghahat
✳️ (2) ✔️ آیت الله سید احمد (حفظه الله تعالی): 🔹 ابی‌خالد کابلی گفته‌اند که اسمش کنگر است، و زمان حضرت سجاد و امام باقر و امام صادق را درک کرده. و نقل می­‌کنند که از خواص اصحاب بوده... خود من هنوز يک مقدار در اصل وجودش شک دارم که اين واقعی باشد يا نباشد. احتمالاً اسم رمزی باشد. 🔸 خودِ من در ابوخالد کابلی يک مقدار شبهه دارم که اين رجل شخصيت وهمی باشد. اسم کنايي باشد و واقعی نباشد... @Nardebane_feghahat
✳️ (3) ✔️ آیت الله سید احمد (حفظه الله تعالی): 🔹...یکی دو روایت هست، یکی در بحث اراضی که اگر ابوخالد کابلی وجود داشته باشد، او قطعاً نیست. او قماط است. ابوخالد قماط هست... @Nardebane_feghahat
✔️ آیت الله سید احمد (مدظله العالی): 🔹 زمان علامه بحث‌ها رجالی می‌شود. ديگر اصولاً «بحث فهرستی» در طائفه ما مطرح نمی‌شود‌، يعنی بحث های مصدری مطرح نمی‌شود تا قرن دهم. 🔸 اولين کسی که باز در طائفه بحث‌های مصدری را مطرح می‌کند و بحث‌های کتاب‌شناسی به اين معنا که روی اين کتب اعتماد بکنيد «اخباری‌ها» هستند، {مثلا} ملّا محمد امين استرآبادی در کتاب «الفوائد المدنية». البته ايشان تعبيرِ «فهرستی» ندارد، اما ايشان همين رأی که در رسائل هم خوانديم که اخباري‌ها قائلند به «حجيت کتب اربعه» {مطرح کرده}، البته کتب اربعه خصوصيت ندارد، آنها مبناشان اين بود که هر روايتی که در کتاب مشهوری باشد، حجت است. خوب دقت بکنيد. کار به سند نداشتند اين مبنای صاحب وسائل هم هست. مبنای مرحوم صاحب وسائل هم همين است. اين مبنا را ايشان در «جلد هجدهم از چاپ مرحوم ربانی در اول کتاب القضاء باب هشتم ابواب صفات قاضی» ايشان در آنجا دارد که هر خبری که در يکی از کتب مشهوره باشد حجت است، ولو مرسل باشد. شهرتِ آن کتاب و شهرت مؤلف کافی است. اين مبنا در قرن دهم توسط اخباری‌ها تقويت شد. @Nardebane_feghahat
✔️ حدیث عَزیز 🔹 اگر راویان خبر واحد، در هر طبقه حدّاقل دو نفر باشند، آن را «حدیث عزیز» گویند. کلمه «عزیز» به معنی قلیل و از آن جهت است که نمونه آن کم می‌باشد، یا «عزیز» به معنی قوی است؛ زیرا آن روایت از طریق دیگر قوی شمرده شده است. @Nardebane_feghahat