eitaa logo
[نگاه ِ تو]
281 دنبال‌کننده
444 عکس
43 ویدیو
2 فایل
‌ من، بی نام ِ تو‌ حتی یک لحظه‌ احتمال ندارم. چشمان تو‌ عین الیقین من،‌ قطعیت "نگاه ِ تو‌" دین من است.‌‌‌ [قیصر امین‌پور] ‌ ‌ 🌱 روایت لحظه‌های زندگی 🌱‌ ‌ ‌ برای معاشرت: @MoHoKh ‌ ‌صفحه اینستاگرام: @fatemehakhtari14‌ ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
[نگاه ِ تو]
‌ ‌ سرگردانی و استیصال در نگاه‌های کم‌رمقش، در حرکات سردرگم دست‌هایش و در تُن ضعیف صدایش نمایان بود.
‌ ‌ ‌یک روز بهاری، اینجا نوشته بودم‌ "ما آدم‌ها به هم نیاز داریم، به خصوص برای عبور از غم‌هایمان". حالا در یک‌ روز تابستانی، یکی از رفقای عزیز نویسنده‌ام روایتی زیبا، درست و دلنشین نوشته از آدم‌های غم‌دیده. نوشته که "ما آدم‌ها حتی به آن‌هایی که برای عبور از غم‌هایشان به ما نیاز دارند، نیازمندیم". روایتش را برایتان میگذارم. بخوانید و لذت ببرید. با این جمله طلایی‌اش:‌ "دنیا بدون آدم‌های برگشته از رنج، خشک است؛ می‌شکند."‌ ‌ ‌ @Negahe_To
هدایت شده از ذوالنون
. فیزیک سیال زندگی جایی همین نزدیکی‌ها، عزیزی نوشته بود: «ما آدم‌ها به هم نیاز داریم؛ به‌خصوص برای عبور از غم‌هایمان.» آدم‌های غم‌دیده دو دسته‌اند: سفیدها و سیاه‌ها؛ شیرها و قیرها. شیرها دسته نسبتا بی‌آزاری هستند. حرارت که می‌بینند عین خیالشان نیست و فقط زیر لایه‌ای‌ چرب از ظاهرسازی، حباب می‌زنند. امان از لحظه‌ای که برسند به آستانه جوش. آن لحظه است که سرعت ساخته شدن حباب‌ها از سرعت ترکیدن‌شان بیشتر ‌می‌شود. حباب‌هایی که فرصت آزادشدن ندارند روی هم دپو می‌شوند و شیرها سر می‌روند. آدمیزاد هر چقدر هم صبور باشد بالاخره یک جایی به تنگ می‌آید. یک جایی زور ترکیدن غم و غصه‌هایش به آنچه هر دم به مبارک‌بادش می‌آید نمی‌چربد. داغ می‌کند. لت می‌زند به سر و روی خودش. چنگ می‌کشد به در و دیوار. عین سیر و سرکه می‌جوشد. سرریز می‌کند. وقتی آرام می‌شود که از وجودش، از جانش چیزی کم شده باشد و ضخامت لایه ظاهرسازی‌‌اش بیشتر. آن‌وقت است که یک نفر باید فکری برای غم‌های سررفته بکند وگرنه هر بار که اجاق زندگی‌ روشن می‌شود، بوی دل‌سوختگی می‌دهد. آدم‌های دسته دوم؛ یعنی قیرها در دمای اتاق جامدند. حرارت که می‌بینند تا جایی که مقاومت اصطکاکی‌شان جا دارد صبوری به خرج می‌دهند. وقتی برسند به درجه نرمی‌شان، خمیر می‌شوند. گران‌روی‌شان کم می‌شود. پخش می‌شوند. وقارشان آب می‌رود. بعدش دیگر شبیه اولشان نیستند. توی هر ظرفی بریزی‌شان شکل همان می‌شوند. می‌چسبند به هر بهانه‌ای؛ حتی به ته کفش رهگذری. آدم‌ها دو دسته‌اند و هر دو دسته بعد از رنج، هیچ‌وقت شبیه اول‌شان نمی‌شوند. چیزی از آن‌ها کم می‌شود و چیزی به آن‌ها اضافه. باید مخلوط‌ شوند با چیز دیگری تا به کاری بیایند. شیر را اگر مخلوط کنی با آرد و تخم‌مرغ و شکر می‌توانی کیک بپزی. شیر، خشکی مواد را می‌گیرد. حجم و ارزش غذایی‌اش می‌دهد. قیر را اگر توی قلم‌زنی استفاده کنی؛ فلزت زخمی نمی‌شود. طرحت می‌نشیند به جان فلز. ما آدم‌ها حتی به آن‌هایی که برای عبور از غم‌هایشان به ما نیاز دارند، نیازمندیم. دنیا بدون آدم‌های برگشته از رنج، خشک است؛ می‌شکند. @zonnoon
‌ ‌ ‌🌾 من بعد از هر شکست، دوباره و دوباره شکست می‌خورم! اما اجازه نمی‌دهم این شکست‌ها، من را از حرکت دوباره بازدارد. @Negahe_To
‌ ‌ ‌این چند روز را با "موش‌ها و آدم‌ها" اثر "جان اشتاین‌ بک" گذراندم. نه لزوما برای همه، اما فکر می‌کنم برای اکثر کتاب‌دوستان، ایده داستان، نحوه پرداخت، و پایان‌بندی آن، مثل عنوان، جالب و پُرکشش است.‌ ‌ ‌ ‌هر جا که لِنی اِسمال، شخصیت اصلی داستان، به هر بهانه‌ای از دوستش جورج، می‌خواست که برایش از تصویر زیبای رویای زندگی آینده‌شان حرف بزند، و با شنیدن چند جمله تکراری، شادی در اعماق وجودش موج می‌زد، مدام یاد خودمان می‌افتادم. یاد اینکه چقدر همگی محتاجیم به امید؛ به تصویر روشن داشتن از آینده، به انرژی‌های ولو کوچک برای قدم‌های بزرگ.‌ ‌ ‌ ‌پیشنهاد می‌کنم به جای خواندن نسخه چاپی یا الکترونیک، نسخه صوتی این کتاب را، آن هم حتما در اپلیکیشن نوار گوش کنید. من نسخه صوتی طاقچه را هم امتحان کردم. اما انتخاب هوشمندانه صدای شخصیت‌های داستان در نوار، واقعا هیجان انگیز و فوق‌العاده است. @Negahe_To
‌ ‌ حواسم هست که شب شده و من ‌امروز جمله انگیزشی برای سی‌و‌پنجمین روز چله‌مان نگذاشته‌ام. امروز یکی دیگر از دوستان عزیز کتاب‌خوان مبنایی‌مان را از دست دادیم. امروز باز به مرگ فکر کردم. به نزدیک بودنش، به یکهو آمدنش، به آنچه از خود بجا می‌گذارم وقت رفتن. به اینکه وقتی بروم، کدام استوری اینستا، کدام متن کانال ایتا، کدام پیامک و کدام تماس، آخرین بازمانده‌ها از من هستند. بعد فکر کردم که مهم‌تر از اینها، آخرین لبخندها، آخرین نگاه‌ها و آخرین احساس‌هایی است که از خودم در وجود آدم‌ها جا میگذارم. کاش همه‌شان امیدبخش و خوب و قشنگ باشد...‌ ‌ ‌ برای من، ‌فکر کردن به مرگ، انگیزه‌بخش است. انگیزه‌ای قوی برای خوب بودن، برای خوب شدن، برای خوب زندگی کردن🌱 لطفا فاتحه‌ای بدرقه راه دوست جوان‌مان کنید که هم توشه راه خودش باشد هم آرامش و صبری برای قلب دو فرزند عزیزش که مادری بس عزیز و مهربان را از دست داده‌اند. @Negahe_To
‌ ‌ 🌾 پایین کشیدن دیگران، ما را بالاتر نمی‌برد. قضاوت درباره بقیه را کنار بگذاریم. @Negahe_To
‌ ‌ ‌🌾 اگر می‌خواهید رو به جلو حرکت کنید، باید از غرق شدن در غم و اندوه دست بکشید. @Negahe_To
‌ ‌ ‌🌾 موفقیت‌های کوچک، لحظات شاد کوچک را جشن بگیرید. این لحظات مقدس‌اند. @Negahe_To
‌ ‌ ‌از من می‌شنوید، حتی اگر خیلی وقت یا حوصله ندارید، هرازگاهی هم شده حتما اجازه دهید بوی کیک تازه و در حال پخت، توی خانه‌تان بپیچد. این بو، معجزه می‌کند.‌ مخصوصا اگر توی خانه، بچه دارید، این فرصت لذت‌بخش را حتما کنار هم تجربه کنید. ‌ ‌ پ.ن. خودم هم باورم نمی‌شد نزدیک سه سال شده باشد که اصلا کیک نپخته‌ام. حتی یادم رفته بود همزن برقی را کجا گذاشته‌ام. همان وسیله‌ای که در روزگاری نه چندان دور، رفیق همراه روزها و شب‌هایم بود. @Negahe_To
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ ‌ یه کاری کنین قصه‌های زندگی‌تون بیشتر بشه! از اتفاقات زندگی نترسین🙃‌ ‌ @Negahe_To
‌ ‌ 🌱 ‌امروز یه استاد نویسندگی گفت: "ما نقاش هستیم و ابزار نقاشی‌مون، کلمه است. ما قراره با کلمات، نقاشی کنیم." حالا یه ترسی نشسته توی دلم که نکنه همونطور که توی نقاشی کشیدن صفر صفرم، توی نوشتن هم صفر صفر بمونم😶 @Negahe_To
‌ ‌ ‌لابه‌لای فرش دست‌باف، انگار روح و امید و حسِ خوبِ زندگی را رج به رج به هم گره زده‌اند. همون چیزی که در مرغوب‌ترین و گران‌قیمت‌ترین فرش ماشینی پیداش نمی‌کنی! @Negahe_To