eitaa logo
آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
2.2هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht #سایت ipasookh.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
❔آیا معجزه ای تحت عنوان زنده کردن مردگان از امام سر زده است ❗️اساسا آیا ائمه توان زنده کردن مردگان را داشته اند ❕❕ 💠💠 👌چنان که بارها توضیح داده ایم ، امامان گرامی ما دارای قدرت تکوینی خارق العاده ای در عالم بوده اند تا جایی که امام علیه السلام فرمود: «اسم اعظم خدا دارای هفتاد و سه حرف است .نزد آصف بن برخیا وصی سلیمان تنها یک حرف بود که توانست تخت بلقیس را در یک چشم به هم زدن از فاصله دور حاضر کند و نزد ما اهل بیت هفتاد و دو حرف از آن حروف است ( وقدرت ما بی شک قابل مقایسه با آصف نیست) و یک حرف را خداوند به ما تعلیم نداده است و اختصاص به خودش دارد» 📚بحار الانوار ج27 ص25 ❕راوی از امام علیه السلام سوال کرد ؛ «آیا ائمه عليهم السّلام مرده زنده ميكنند و آيا كور و پيس را شفا ميدهند و بر روى آب راه ميروند؟ 🔹امام علیه السلام فرمود « بله هر چه خدا به هر پيغمبرى داده به حضرت محمّد نيز داده ولى به پيامبر اكرم چيزهائى داده كه به آنها نداده است . راوی سوال کرد هر چه به پيامبر اكرم داده به امير المؤمنين عليه السّلام نيز داده فرمود آرى بعد امام حسن و امام حسين عليهما السّلام سپس به هر امامى پس از ديگرى، تا روز » 📚بصائر الدرجات ج 1 ص 269 ❕حال به چند روایت در مورد زنده کردن مردگان توسط امام صادق علیه السلام توجه کنید ؛ 1⃣مفضّل بن عمر می گوید ؛ راه مى رفتم با حضرت صادق عليه السّلام در مكه، در منى كه گذشتيم به زنى كه در مقابل او ماده گاو مرده اى بود و آن زن و بچه هايش مى گريستند، حضرت فرمود: چيست قصه شما؟ آن زن گفت كه: من و كودكانم از اين گاو معاش مى کرديم و الحال مرده است و من متحيّر مانده ام كه چه كنم. فرمود: دوست مى دارى كه حقّ تعالى او را زنده گرداند؟ گفت: اى مرد! با ما تمسخر مى كنى؟ فرمود: چنين نيست من قصد نداشتم، پس دعايى خواند و پاى مبارك خود را به گاو زد و صيحه زد به او پس آن گاو مرده زنده شد برخاست بشتاب، آن زن گفت: به پروردگار كعبه اين عيسى است. حضرت خود را در ميان مردم داخل کرد كه شناخته نشود.» 📚کشف الغمه ج 2 ص 199 2⃣ابو هاشم اسماعيل بن محمّد حميرى گوید ؛ شرفياب شدم خدمت حضرت صادق عليه السّلام و گفتم: يا بن رسول اللّه! به من رسيده كه شما فرموده ايد در حقّ من كه من بر چيزى نيستم و حال آن كه من كردم عمرم را در محبّت شما و هجو كردم مردم را به جهت شما. ❕امام فرمود: آيا تو نگفتى در حقّ محمّد بن حنفيّه که تا كى و تا چند مدّت اى پسر وصى پيغمبر تو زنده باشى و روزى بخورى و اقامت طولانى فرموده باشى در كوه رضوى و پيوسته در آنجا باشى و ديده نشوى و حال آن كه از ذوق و عشق تو ديوانه باشيم؟ آيا قايل نشده اى كه محمّد بن حنفيّه قائم است در شعب رضوى و شيرى از راست و شيرى از چپش است و صبح و روزيش مى رسد؟ واى بر تو، رسول خدا و على و حسن و حسين عليهم السّلام بهتر از محمّد بن حنفيّه بودند و مرگ را چشيدند. ❔اسماعيل حميرى گفت: آيا براى اين دليلى هست؟ 🔹فرمود: بلى، بدرستى كه پدرم مرا خبر داد كه او نماز خواند بر جنازه محمّد و حاضر بود در دفنش و من مى نمايانم تو را آيتى بر اين، پس گرفت دست او را و برد به سوى قبرى و دست خود را بر آن زد و دعايى خواند در حال قبر شكافته شد و مردى كه موى سر و ريشش سفيد بود از قبر بيرون آمد و خاك از سر و صورتش مى ريخت و مى گفت: اى ابو هاشم! مرا ؟ سيّد حميرى گفت: نه. گفت: من محمّد بن حنفيّه ام، همانا امام بعد از حسين عليه السّلام، علىّ بن الحسين است و بعد از او محمّد بن علىّ و بعد از او اين است ( امام صادق ) پس داخل كرد سرش را در قبر و قبر به هم آمد » 📚الثاقب فی المناقب ص 395_ اعلام الوری ج 1 ص 539 3⃣جميل بن دراج می گوید خدمت امام ششم عليه السّلام بودم ، زنى داخل شده گفت بچه ام را در لحاف مرده گذاشتم و خدمت شما آمدم. فرمود شايد نمرده باشد برگرد برو بخانه غسل كن و دو نماز بخوان بگو «اى خدائى كه بچه را از هيچ بمن دادى اكنون دو مرتبه او را به زندگاني برگردان » بعد او را تكان بده ولى به هيچ كس جريان را نگو. آن زن رفت برگشت گفت بچه را حركت داد شروع كرد به گريه كردن. 📚مستدرک الوسائل ج 6 ص 318 4⃣داود بن كثير رقى می گوید ؛ « يكى از دوستان ما براى انجام حج به مكه رفت خدمت حضرت صادق علیه السلام رسيد. عرض كرد آقا پدر و مادرم فدايت شوند زنم فوت شد تنها مانده ام. فرمود دوستش داشتى. عرض كرد بلى فدايت شوم. فرمود وقتى برگردى بمنزل خود او مشغول غذا است گفت از مكه برگشتم وارد منزل شدم ديدم نشسته غذا ميخورد.» 📚دلائل الامامه ص 279 _ مناقب ابن شهر آشوب ج 4 ص 239 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
❔برخی شبهه می کنند که دعای که خوانده می شود سند معتبری ندارد ❕پاسخ چیست ❗️❗️ 💠💠 👌در این شکی نیست که به پیامبر گرامی و اهل بیت ایشان مورد توصیه قرآن و روایات فراوانی قرار گرفته است . 🔶امام علیه السلام فرمود: «هرکس خدارا با توسل به ما بخواند می شود وهرکس به غیر ما بخواند هم خود هلاک می شود وهم دیگران را هلاک می کند» 📚 امالی طوسی،ص 172 🗯امام علیه السلام فرمود: «زمانی که گرفتار مشکل و سختی شدید به ما خدا را بخوانید» 📚تفسیر عیاشی،ج2 ص42 👌در روایت دیگری حضرت علیه السلام فرمود: «من وسیله خداوند در بین بندگان هستم» 📚تفسیر برهان،ج2 ص292 💠 در حدیث قدسی آمده است که می فرماید: « بندگانم بدانید که افراد نزد من محمد و اهل بیتش هستند و هر یک از شما که حاجت و درخواستی دارید به انان توسل کنید زیرا هر کس در دعا به انان توسل کند من دعای او را رد نمی کنم» 📚وسائل الشیعه ج7 ص102 🗯توسل به در آیات متعددی از قرآن و روایات اهل سنت نیز مورد تاکید قرار گرفته است ؛ 🔶 https://t.me/Rahnamye_Behesht/6580 🔶 https://t.me/Rahnamye_Behesht/3159 🗯در رابطه با دعایی که معروف به « » است و با عبارت « اللهم انی اسالک و اتوجه الیک بنبیک نبی الرحمه ...» شروع می شود ؛ است ؛ ❕علامه می نویسد ؛ 👌« این دعا را در برخی از کتابهای معتبر یافتم که شیخ آن را از ائمه روایت کرده است و گفته است من این دعا را برای هر که خواندم به زودی به اجابت رسید» 🗯علامه سپس به نقل می پردازد . 📚بحار الانوار ج99 ص247 💠بنابراین می بینیم که دعای توسل ، دعایی بی مستند نمی باشد و علامه مجلسی و شیخ صدوق تصریح به بودن آن می کنند. 🔰از سوی دیگر باید توجه کرد که دعای مذکور موافق آیات و روایات در توسل به اهل بیت علیهم السلام است . 👌بنابراین اگر به فرض سند دعا نیز باشد ، چون روایت موافق قرآن و سایر روایات است ، به عنوان روایت تلقی می شود که حجت است و استناد آن به معصوم است .جهت آگاهی از ادله صحت روایت موثوق الصدوری به نمایه زیر رجوع فرمایید ؛ 🔶 https://t.me/Rahnamye_Behesht/5043 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
❓پرسش ❔چگونه امامت از اصول دین شیعه هست؟ آیا آیه‌ای از قرآن وجود دارد که به این موضوع دلالت کند؟اصلا اصول دین شیعی چگونه و توسط چه کسی وضع شده است❗️❗️ 💠پاسخ💠 👌ادله متعددی از آیات قرآن و روایات شیعه و سنی دلالت بر این می کند که مساله امامت امامان اهل بیت جزو اصول دین و اساس اسلام می باشد که اگر نباشد اسلام فرد کامل نیست از جمله؛ 1⃣امامت در نزد تشیع ادامه نبوت است و امام از سوی خداوند خلیفه و جانشین پیامبر است و تمام وظایف پیامبر به غیر از دریافت وحی تشریعی را بر عهده دارد از قبیل هدایت بشر به سعادت دنیا و آخرت و مدیریت امور آنان و اقامه عدل و برداشتن ظلم و ستم و محافظت از شرع و تبیین و تفسیر کتاب الهی و رفع اختلاف مردم و تزکیه و تربیت آنها و ...که همگی بر عهده امام می باشد . 👌بنابراین با همان ملاکی که نبوت جزو اصول دین شمرده می شود امامت نیز جزو اصول دین به شمار می آید. 2⃣خداوند در آیه 67 مائده می فرماید: «ای پیامبر آنچه از جانب خدا بر تو نازل شده است به مردم ابلاغ کن که اگر چنین نکنی رسالت خود را تکمیل نکرده ای خداوند تورا از گزند مردم حفظ می کند » 👌طبق روایات فراوان شیعه وسنی این آیه دررابطه با امامت حضرت علی ودر سرزمین غدیر خم نازل شد وپیامبر مامور شد که علی را به طور رسمی به عنوان جانشین خود در غدیر اعلام کند. ❗️مرحوم علامه امینی در الغدیر جلد 1 صفحه 424-438 بیش از 30 روایت از روایات اهل سنت ذکر می کند که این آیه در جریان غدیر خم نازل وامامت حضرت علی نازل شده است. 📚سیوطی در در المنثور،ج3 ص117- ابن ابی حاتم در تفسیرش ج1 ص14- ثعلبی در الکشف والبیان ج4 ص91- واحدی در اسباب النزول،ص135- فخر رازی در تفسیر کبیر،ج12 ص42- نیشابوری در تفسیرش ج2 ص616- شوکانی در فتح القدیر،ج2 ص60- و... ❗در کتب شیعه نیز روایات فراوانی برای این شان نزول ذکر شده است که آیه در جریان غدیر نازل شده است که جهت آگاهی رجوع کنید به تفسیر برهان،ج2 ص334 به بعد-بحار الانوار،ج37 ص108 به بعد 🔶این آیه می گوید که اگر پیامبر امامت علی را اعلان نکند رسالت خود را انجام نداده است .یعنی اگر امامت نباشد نبوت آن حضرت بی اثر خواهد بود .این نشانه جایگاه اساسی امامت بوده و دلیل بر آن است که امامت از اصول دین به شمار می رود. 3⃣ خداوند در آیه 3 مائده می فرماید: « امروز کافران از ( زوال) آیین شما مایوس شدند ،بنابراین از انها نترسید و از ( مخالفت) من بترسید.امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین( جاودان )شما پذیرفتم» 👌 🗯سیوطی از ابوسعید خدری نقل می کند که گفت: « هنگامی که پیامبر در روز غدیر علی را به جانشینی خود منصوب کرد و ولایت او را بر مومنین اعلام کرد جبرییل ایه « الیوم اکملت لکم دینکم...» را نازل کرد» 📚در المنثور ج2 ص259 🗯وباز از ابوهریره نقل می کند: « هنگامی که روز غدیر که روز هجدهم ذی الحجه است فرا رسید پیامبر فرمود: هر کس من مولای او هستم علی مولای اوست سپس ایه اکمال نازل شد» 📚همان منبع ج2 ص259 👌همین مضمون در تاریخ بغداد ج8 ص 290 و شواهد التنزیل ج1 ص157 و...از کتب علمای اهل سنت نقل شده است .علامه امینی از حدود شانزده نفر از علمای اهل سنت نام می برد که نقل کرده اند که آیه در جریان غدیر و امامت حضرت علی نازل شد. 📚ترجمه الغدیر ج2 ص116 ❗️در کتب شیعه نیز روایات فراوانی نقل شده که آیه درباره امامت حضرت علی نازل شده است . 📚بحار الانوار ج37 ص108 باب 52 👌روشن می شود که امامت متمم و مکمل دین است که اگر نباشد دین ناقص است .بی شک چنین چیزی که نبودنش سبب نقصان دین است جزو مسائل اصولی دین می باشد. ❗️ادامه پاسخ 👇👇👇👇
👌ادامه پاسخ 👇👇👇 4⃣پیامبر گرامی فرمود: « همانا من دو جانشین را در میان شما می گذارم ،کتاب خدا ریسمان کشیده شده ما بین آسمان و زمین و عترتم اهل بیتم و همانا این دو از یکدیگر جدا نمی شوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند» 📚مسند احمد،ج5 ص181 ❗️این حدیث از جمله احادیث متواتر است که بزرگان اهل سنت در کتب خود روایت کرده اند مانند مسلم در صحیح ج7 ص122 ،ترمذی در صحیح ج5 ص621، حاکم در مستدرک،ج3 ص110، و... 5⃣پیامبر گرامی فرمود: « مثل اهل بیتم در بین شما همانند کشتی نوح در میان قوم نوح است هر کس سوار بر آن شود نجات یافته و هر کس از آن تخلف کند غرق شود» 📚مستدرک،حاکم،ج2 ص343 ♦️همین معنی را هیتمی در مجمع الزواید،ج9 ص168 ،ابی نعیم در حلیه الاولیائ،ج4 ص306، متقی هندی در کنزالعمال،ج6 ص216، خطیب بغدادی در تاریخ،ج12 ص19 و ...نقل کرده اند 6⃣مسلم در صحیح روایت می کند که پیامبر فرمود: "کسی که بمیرد وبر گردنش بیعت امامی نباشد به مرگ جاهلیت مرده است" 📚صحیح مسلم،ج4 ص126 📚سنن بیهقی،ج8 ص156 📚تفسیر ابن کثیر،ج1 ص517 ودر حدیث دیگر: "من مات بغیر امام مات میته جاهلیه" "هرکس بمیرد در حالی که امامی نداشته باشد به مرگ جاهلیت مرده است" 📚مجمع الزواید،ج5 ص218 وفرمود: "من مات ولم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه" "هرکس بمیرد درحالی که امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است" 📚شرح المقاصد،تفتازانی،ج5 ص239 👌بی شک زمانی که رهبری اهل بیت به گونه ای باشد که هر کس از آنان تبعیت نکند گمراه می شود و در وادی جهالت و کفر و شرک وارد می شود روشن می شود که امامت آنان جزو اصول دین است . 7⃣در روایات فراوانی وارد شده است که خداوند عبادات و بندگی کسانی را که عقیده به امامت اهل بیت نداشته باشند را قبول نمی کند. 🔶امام باقر فرمود: « هرکس که بدون پذیرش رهبر حق خود را به زحمت انداخته و عباداتی انجام می دهد هرگز مورد قبول خدا نبوده و در تحیر و گمراهی خواهد بود» 📚الکافی ج1 ص375 👌همین مضمون در روایات متعدد دیگری نیز وارد شده است . 📚وسائل الشیعه ج1 ص118 باب 29 👌بی شک چنین ولایت و امامتی که کلید قبولی تمام اعمال است جزو اصول دین می باشد که اگر نباشد خداوند دین افراد را قبول نمی کند. ❗️نکته پایانی این که اصطلاح اصول و فروع دین در روایتی به صراحت نیامده است و علما و مجتهدان بر اساس آیات و روایات اصول و فروع دین را تفکیک کرده اند چنان که ما هم اکنون ادله اصول دین بودن « مساله امامت»را از آیات و روایات ثابت کردیم. 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❔این که در روایاتی آمده که اهل بیت نماز و روزه و حج و زکات هستند یعنی چه ❗️آیا باید ما را برای اهل بیت به جا بیاریم ❕آیا این روایات بوی شرک نمی دهند ❕ 💠💠 👌علامه مجلسی در کتاب شریف بحار الانوار بابی را گشوده است تحت این عنوان ؛ « اهل بیت نماز و زکات و حج و روزه و اطاعات هستند ...» 📚بحار الانوار ج 24 ص 286 باب 66 ❕داود بن كثير می گوید به حضرت صادق عليه السّلام گفتم شما در قرآن نماز هستيد و شما زكات و حج هستيد؟ 👌پاسخ داد ؛ داود ما در قرآن نماز و زكات، روزه، حج، ماه حرام و شهر حرام و كعبه و قبله و وجه اللَّه هستيم ...» 📚تاویل الایات الظاهره ص 801 ❕ علیه السلام فرمود ؛ « من نماز مومن هستم ، من حی علی الصلاه هستم ، من حی علی الفلاح هستم ، من حی علی خیر العمل هستم ...» 📚الفضائل ،فضل بن شاذان ، ص 84 ❕این روایات به آن نیست که ما عبادات را برای اهل بیت علیهم السلام به جا آوریم ، بلکه به این معنا است که روح تمام عبادات و طاعات و نماز و روزه و حج و ... اهل بیت هستم و بدون شناخت و ولایت آنان ، خداوند هیچ را از بندگان قبول نمی کند . 👌امام باقر علیه السلام فرمود: « هر کس با عبادت خداوند خود را خسته کند در حالی که معتقد به امامی از جانب خداوند نباشد سعی و تلاش او غیر مقبول است و چنین فردی گمراه و متحیر محسوب می شود .خداوند از بین اعمالش است و اگر در چنین حالی بمیرد به مرگ کفر و نفاق مرده است » 📚الکافی ج1 ص183 📚وسائل الشیعه ج1 ص118 🔷و فرمود: « اگر کسی شب ها شب زنده داری و روزها روزه بدارد و تمام اموالش را صدقه دهد و تمام روزگار را حج بجا آورد اما معتقد به امام الهی نباشد حقی بر خدا برای پاداش در برابر را ندارد» 📚الکافی ج2 ص18 👌فلسفه آن هم است زیرا این امام است که خدا را به مردم معرفی می کند و صفاتش را بیان می کند. در نبوت و معاد عقاید حقه را تبیین می کند . طریق صحیح انجام عبادات و نماز و روزه و ...را برای مردم باز گو می کند .اگر کسی معتقد به امام نباشد در اصول و فروع دین دچار گمراهی شده و از خدا و دین او دور افتاده است و درواقع گویی معتقد به آیین حق نمیباشد و روشن است اعمال کسانی که معتقد به دین حق نمی باشد ندارد زیرا این نیت و اعتقاد است که به عمل روح می دهد . ❕اعمال چنین افرادی ارزشی ندارد زیرا واقع انجام نشده و تاثیری در کمال و ترقی آنان نخواهد داشت .هیچگاه طی کردن مسیر باطل به حق و حقانیت منتهی نمی شود و این امام است که راهنمای مسیر برای رسیدن به می باشد. 🔶لذا امام باقر علیه السلام فرمود: « اسلام بر پایه پنج چیز بنا شده است .نماز و زکات و حج و روزه و ولایت . 👌زراره می گوید از امام سوال کردم که کدام یک از آنان افضل است؟ 💠امام فرمود ولایت زیرا آن ها محسوب می شود و راهنمای بر آنها می باشد » 📚وسائل الشیعه ج1 ص13 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
❓پرسش ❔آیا از دید شما مسلمین اکثریت مردم جهان چون اسلام را قبول نکرده اند اهل جهنم هستند و آتش جهنم منتظر آنان است .❗️ ❓آیا چنین آیینی که معتقد است اکثریت مردم در آتش می سوزند آیین خوبی است❕ 💠پاسخ💠 👌در این شکی نیست که در زمان کنونی یگانه آیینی که مورد قبول و پسند خداوند می باشد تنها آیین اسلام است. 🔶خداوند می فرماید: «هرکس جز اسلام آیینی برای خود انتخاب کند از او پذیرفته نخواهد شد واو در آخرت از زیانکاران است» 🔷 ال عمران 85 🔷ومی فرماید: « دین در نزد خدا اسلام است» 🔷 ال عمران 19 👌امیر مومنان فرمود: "کسی که جز اسلام آیینی را برگزیند شقاوت و بدبختی دامن اورا خواهد گرفت، دستگیره ایمانش از هم گسسته، سقوط او شدید وسر انجام اندوهی طولانی وعذابی مهلک خواهد داشت» 📚نهج البلاغه،خطبه 161 👌بنابراین همگان موظف هستند که تن به آیین اسلام داده و از آیین خود دست بر دارند و اگر عمدا و از روی تعصب و دشمنی ، با اسلام مخالفت کنند شکی نیست که مشمول عذاب خواهند شد . 👌اما باید توجه کرد که هم اکنون بیشتر مردم جهان در عدم پذیرش اسلام مقصر نبوده و مصداق مستضعف می باشند که مشمول لطف الهی واقع می شوند. 🔶خداوند می فرماید: « مگر آن دسته از مردان و زنان و کودکانی که به راستی تحت فشار قرار گرفته اند و مستضعف بوده اند که نه چاره ای دارند و نه راهی ( برای نجات از محیط آلوده ) می یابند .آنها ممکن است که خداوند مورد عفوشان قرار دهد و خداوند عفو کننده و آمرزنده است» 🔷نسائ 98 - 99 👌در تفسیر نمونه چنین آمده است: « از بررسی آیات قرآن و روایات استفاده می شود افرادی که از نظر فکری یا بدنی و یا اقتصادی آن چنان ضعیف باشند که قادر به شناسایی حق از باطل نشوند و یا اینکه با تشخیص عقیده صحیح بر اثر ناتوانی جسمی یا ضعف مالی و یا محدودیت هایی که محیط بر آنها تحمیل کرده قادر به انجام وظائف و تدین به دین حق نباشند مستضعف هستند» 📚تفسیر نمونه ج4 ص87 👌با توجه به تعریف بالا روشن می شود که بیشتر مردم جهان را مستضعفین تشکیل می دهند زیرا بیشتر آنان در محیط هایی قرار گرفته اند که یا اسلام به آنها نرسیده است و یا اگر هم خبر اسلام به آنها رسیده با توجه به تبلیغاتی که بر علیه اسلام میشود به هیچ عنوان اسلام به عنوان یک آیین سالم به آنان معرفی نشده است. 👌تکلیف این گونه افراد روشن است؛ 1⃣اگر چه به اسلام ایمان نیاورده اند اما انسان هایی هستند که اهل انجام اعمال خیر و کمک به دیگران بوده و از انجام کارهای زشت و پلید مطابق فطرتشان دوری می کنند .این گونه افراد وارد بهشت می شوند. 🔷 امام باقر در مورد این گونه مستضعفان که اهل انجام اعمال نیک بوده اند فرمود: « خداوند در برزخ آنان را مشمول لطف و نعمات بهشتی می کند تا روز قیامت» 📚تفسیر قمی ج2 ص260 📚الکافی ج3 ص246 👌ودر روز قیامت نیز به بهشت می روند چنان که امام صادق فرمود: «مستضعفین به سبب انجام اعمال حسنه و دوری از کارهای زشت وارد بهشت می شوند» 📚معانی الاخبار ، صدوق ، ص201 2⃣اما دسته دوم از مستضعفان که اهل انجام اعمال خیر و نیک نبوده اند و احیانا گرفتار برخی از کارهای زشت نیز می شده اند؛ ❗️برزخ آنان همانند خواب می گذرد و انان چیزی احساس نمی کنند نه مشمول نعمت می شوند و نه گرفتار عقاب ؛ 🔷چنان که امام باقر فرمود: « آنها به حال خود رها می شوند» 📚بحار الانوار ج6 ص235 👌خداوند نیز می گوید روز قیامت آنان می گویند جز لحظه ای در عالم برزخ توقف نکرده اند ( زیرا چیزی را احساس نکرده اند) 🔷روم 55 ❗️و زمانی که قیامت بر پا شود خداوند فرشته ای را به سوی آنان مبعوث می کند همانند آنکه در دنیا برای مردم پیامبرانی را مبعوث ساخت تا حجت را بر آنان تمام کند. 🔶 آن فرشته آنان را دعوت به ایمان به خدا و اطاعت از او می کند و آنان را آزادانه به سوی او فرا می خواند . اگر ایمان آوردند اهل نجات بوده و الا اگر کفر و عصیان پیشه کنند از نجات دور می باشند. 📚الکافی ج3 ص248 📚الفصول المهمه ، حر عاملی، ج1 ص278 باب 56 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
🤔 ❓با توجه به سالروز امام باقر علیه السلام لطفا مقام و منزلت ایشان را در نزد علمای اهل سنت بیان کنید و آیا راست است که امام اعظم اهل سنت قبل از شاگردی امام صادق افتخار شاگردی امام باقر علیهما السلام را داشته است❗️❗️ 💠💠 🔶علما و بزرگان اهل سنت تصریح به عظمت و بزرگی مقام امام علیه السلام کرده اند. 1⃣عبدالله بن عطاء مکی می گوید: « من ندیدم که هیچگاه در نزد کسی به اندازه ای که در برابر محمد بن علی خضوع و کرنش می کنند ، خضوع و کرنش کرده باشند .من حکم بن عتیبه را با همه بزرگواری که در میان قوم خود داشت دیدم که در پیش روی امام باقر آن چنان نشسته بود که گویا پسر بچه ای در برابر معلم خود نشسته است» 📚روض الریاحین ، یافعی ، ص57 ط قاهره 📚حلیه الاولیاء ، ابونعیم اصفهانی ، ج3 ص185 📚مراه الجنان ج1 ص247 2⃣محمد بن طلحه می گوید: « او شکافنده و جمع آوری کننده دانش هاست .کسی که دانش خود را آشکار کرده و در میان مردم بر افراشته است .او همه اوقات زندگی خود را به فرمانبرداری از خدا آباد ساخته و در مقام تقوی و پرهیزگاری ثابت قدم بود » 📚مطالب السوول ص80 📚صواعق المحرقه ص306 3⃣ابن ابی الحدید معتزلی می گوید: « او سرور منطقه حجاز بوده است .مردمان از او و از پسرش جعفر فقه را آموخته اند» 📚حلیه الاولیاء ج3 ص180 4⃣ابن صباغ می گوید: « گذشته از آنچه را که از دانش و آقایی و فضیلت و ریاست و امامت در او جمع آمده بود دارای ویژگی جود و کرم آشکار در میان و خواص بوده است .کرم او در میان تمام مردم زبانزد بوده است» 📚الفصول المهمه ص201 5⃣ابن می گوید: « او ملقب به باقر و یکی از امامان دوازده گانه شیعه است .او دانشمندی بوده که سیادت و بزرگی داشته است» 📚وفیات الاعیان ج3 ص314 6⃣ابن می گوید: « او وارث زین العابدین بود که عبادت و دانش و پارسایی او را به ارث برده بود .او شکافنده دانش و جمع کننده آن و بر افرازنده دانش بوده است .قلبش پاک و علم و عملش مطهر و مبرا از هر پلیدی بود.همه اوقات زندگی او با فرمانبرداری خدا آباد گشته بود» 📚الصواعق المحرقه ص305 7⃣سبط بن می نویسد: « به او باقر می گفتند زیرا شکافنده علوم مختلف بود و دیگر القاب او شاکر و هادی بوده است» 📚تذکره الخواص ص346 ❗️دیگران از بزرگان اهل نیز فراوان در مدح و تمجید امام سخن گفته اند که جهت آگاهی رجوع شود؛ 📚احقاق الحق ج12 ص160 به بعد 👌بزرگان اهل سنت از جمله امام آنان ابوحنیفه شاگردی امام علیه السلام را کرده اند. 🔶علامه شیخ اسماعیل دمشقی از علمای اهل سنت می نویسد: « امام باقر عظیم القدر و پر آوازه بوده است به قدری که از هیچ کس در زمانش به مانند او علم دین و آثار و سنت و علم به خداوند دیده نشد و بزرگان علمای دین و ائمه تابعین (از اهل سنت) او بوده اند» 📚الروضه الندیه ص12 ط الخیریه مصر ❕علامه می نویسد: « ابوحنیفه شاگرد امام باقر بوده و از او روایت می کرده است» 📚جامع مسانید ابی حنیفه ج2 ص349 ط حیدر آباد ❕علامه سبط ابن نیز می نویسد: « امام باقر از طبقه سوم تابعین اهل مدینه بوده است .او عالم و عابد و ثقه بود که ابوحنیفه و دیگران شاگرد او بوده و از او روایت می کرده اند» 📚تذکره الخواص ص347 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔یکی از ملحدین کلیپی برایم فرستاده است که در آن سخنران از قدرت امام باقر در تیر اندازی می گوید ، آنگاه به نحو تمسخر می گوید کارتون ها و فیلمهای هالیودی از روایات ائمه شیعه برداری شده و برتری تیراندازی امام باقر از رابین هود و زورو ثابت می شود ❗️پاسخ چیست ❕❕ 💠💠 👌در این شکی نیست که امامان علیهم السلام دارای قدرت خارق العاده و بی نظیری به تعلیم الهی بوده اند ، به گونه ای که آگاه و قادر بر تمام علوم و فنون تلقی می شدند . ❕امام علیه السلام فرمود: « اسم اعظم خدا دارای هفتاد و سه حرف است .نزد آصف بن برخیا وصی سلیمان تنها حرف بود که توانست تخت بلقیس را در یک چشم به هم زدن از فاصله دور حاضر کند و نزد ما اهل بیت هفتاد و دو حرف از آن است ( وقدرت ما بی شک قابل مقایسه با آصف نیست) و یک حرف را خداوند به ما تعلیم نداده است و اختصاص به خودش دارد» 📚بحار الانوار ج27 ص25 ❕در مورد تسلط امام باقر علیه السلام بر تیر اندازی ، در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است ؛ « در سالى از سالها هشام بن عبد الملك به حجّ آمده در آن سال من در خدمت پدرم امام باقر به حجّ رفته بودم ... هشام ما را به مجلس خود طلبيد، چون داخل شديم هشام بر تخت پادشاهى خود نشسته و لشكر خود را مسلّح و مكمّل دو صف در برابر خود بازداشته بود، و آماج خانه (يعنى محلّى كه نشانه تير در آن نصب كرده بودند) در برابر خود ترتيب داده بود و بزرگان قومش در حضور او می انداختند . 👌چون در خانه او داخل شديم، پدرم پيش مى رفت و من از عقب او مى رفتم، چون به نزديك [او] رسيديم با پدرم گفت كه با بزرگان قوم خود تير بينداز ، پدرم گفت من پير شده ام ...اگر مرا معاف دارى بهتر است. هشام سوگند ياد كرد كه به حقّ آن خداوندى كه ما را به دين خود و پيغمبر خود عزيز گردانيده تو را معاف نمى گردانم، پس به يكى از مشايخ بنى اميّه اشاره كرد كه كمان و تير خود را به او بده تا بيندازد. 👌پس پدرم كمان را از آن مرد گرفت و يك تير از او بگرفت و در زه كمان گذاشت و به قوّت امامت كشيد و بر ميان نشانه زد، پس تير ديگر بگرفت و بر فاق تير اوّل زد كه آن را تا پيكان به دو نيم كرد و در ميان تير اوّل قرار گرفت، پس تير سيّم را گرفت و بر فاق تير دوّم زد كه آن را نيز به دو نيم كرد و در ميان نشانه محكم شد تا آن كه نه تير چنين پياپى افكند كه هر تير بر فاق تير سابق آمد و آن را به دو كرد ،و هر تير كه آن حضرت مى افكند بر جگر هشام مى نشست و رنگ شومش متغيّر مى شد. تا آن كه در تير نهم بى تاب شد و گفت انداختى اى ابو جعفر و تو ماهرترين عرب و عجمى در تيراندازى ... مثل اين كماندارى هرگز نديده بودم، اى ابو جعفر، در اين امر مثل تو کسی هست؟ 👌حضرت فرمود ما اهل بيت رسالت علم و كمال و اتمام دين را كه حقّ تعالى در آيه: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً، به ما عطا كرده است از يكديگر ميراث مى بريم و هرگز زمين خالى نمى باشد از يكى از ما كه در او كامل باشد آنچه ديگران در آن ... 📚بحار الانوار ج46 ص306 📚منتهی الامال ج2 ص 1316 ❕چنان که گذشت ، این جریان نشان دهنده قدرت و تسلط بی بدیل امام باقر علیه السلام بر علوم و دنیوی و موافق عقیده شیعه در مورد امامان است و قابل یا تردید نمی باشد . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔شيعيان ميگويند کلمه يعنى شكافنده علمها ❗️امام باقر ميگويد؛ «فرشته اى روى خورشيد آب مى پاشد وگرنه شعله خورشيد زمين را مى سوزاند» منبع: فروع كافى ج ٣ ص ٢ 💥 قضاوت با خردمندان 💠💠 👌روایتی است که شیخ کلینی در کافی از امام باقر علیه السلام نقل می کند که فرمود ؛ «هر روز كه خورشيد طلوع مى كند چهار فرشته همراه آن هستند فرشته اى (خطاب به انسانها) ندا مى دهد ؛ اى صاحب نيكى وظيفه خود را انجام ده و بشارت بر تو باد، و فرشته اى صدا مى زند اى صاحب بدى خوددارى كن و دست نگه دار، و فرشته اى (به ثروتمندان) ندا مى دهد انفاق كنيد تا اموال شما برقرار بماند و به سراغ امساك برويد تا اموالتان تلف شود، و فرشته اى آب بر خورشيد مى پاشد و اگر چنين نبود زمين ور مى شد» 📚الکافی ج 4 ص 42 ❕این روایت به صورت نقل شده است و تمام راویان آن مشخص نیست . در سند آن آمده است « عن رجل » « روایت را از مردی نقل کردم » . 👌روشن است که این تعبیر نشان دهنده سندی روایت است ، لذا علامه مجلسی در ذیل آن می گوید ؛ « این روایت از حیث سندی ( و ضعیف ) است » 📚مراه العقول ص 171 ❕البته متن روایت مطلبی و غیر قابل قبول ندارد . 🔹تعبیر آب پاشیدن بر خورشید تعبیری کنایه ای است که مانند آن در محاورات روزه مره ما تعبیر وجود دارد . 👌برخی از علما در فراز مذکور می نویسند ؛ « ممكن است منظور از پاشيدن آب بر خورشيد اين باشد كه بادها و بخارهايى از دريا برمى خيزد و حرارت خورشيد را بر زمين مى كند » 📚پیام امام امیر المومنین ج 15 ص 659 ❕علامه مجلسی در توضیح می نویسد ؛ « بسا باشد که آب پاشى كنايه از پراكندگى اجزاء آب است در هوا به سبب جوي ها و درياها و چاه ها و و غیر آنها که اگر اينها نباشند تاثیر در هوا و زمین و بدن ها و درختان و گیاهان بيشتر می باشد » 📚بحار الانوار ج 55 ص 144 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❓پرسش ❔راجع به وقوع معراج پیامبراکرم(ص)میشه توضیح بدین ❓معراج ایشان آیا جسمانی بوده؟ آیا معراج و وارد شدن جسم به ابعاد غیرمادی ممکن‌است❗️ 💠پاسخ💠 👌در تفسیر نمونه در مقام پاسخ به پرسش شما چنین آمده است؛ 🔷«علاوه بر اینکه مشهور میان دانشمندان اسلام اعم از شیعه و اهل تسنن این است که این امر در بیداری صورت گرفته ظاهر خود آیات قرآن در آغاز سوره اسراء و همچنین سوره نجم آیات 13 تا 18 نیز وقوع این امر را در بیداری گواهی می دهد. 👌تواریخ اسلام نیز گواه صادقی بر این موضوع است زیرا : 🗯در تاریخ می خوانیم هنگامی که پیامبر مسأله معراج را مطرح کرد مشرکان به شدت آنرا انکار کردند و آنرا بهانه ای برا کوبیدن پیامبر دانستند این به خوبی گواهی میدهد که پیامبر هرگز مدعی خواب یا مکاشفه روحانی نبوده و گرنه این همه سر و صدا نداشت 🔷و اگر در روایتی از حسن بصری میخوانیم که «این امر در خواب واقع شده است» و یا خبری که از عایشه نقل شده «به خدا سوگند بدن پیامبر از میان ما نرفت تنها روح او به آسمانها پرواز کرد» ظاهراً جنبه سیاسی داشته و برای خاموش کردن جنجالی بوده است که درباره مسأله معراج در میان عده ؛ای به وجود آمده بود. ❓حال مسائل تازهای در زمینه معراج مطرح شده و سؤالاتی از این قبیل : 🔶1 - برای اقدام به یک سفر فضائی نخستین مانع نیروی جاذبه است که باید با وسائل فوق العاده بر آن پیروز شد زیرا برای فرار از حوزه جاذبه زمین سرعتی لااقل معادل چهل هزار کیلومتر در ساعت لازم است ❗️ 🔶2 - مانع دیگر، فقدان هوا در فضای بیرون جو زمین است که بدون آن انسان نمیتواند زندگی کند❗️ 🔶3 - مانع سوم گرمای سوزان آفتاب و سرمای کشنده ای است که در قسمتی که آفتاب مستقیما میتابد و قسمتی که نمیتابد وجود دارد ❗️ 🔶4 - مانع چهارم اشعه های خطرناکی است که در ماوراء جو وجود دارد مانند اشعه کیهانی و اشعه ماوراء بنفش و اشعه ایکس، این پرتوها هرگاه به مقدار کم به بدن انسان بتابد زیانی بر ارگانیسم بدن او ندارد ولی در بیرون جو زمین این پرتوها فوق العاده زیاد است و کشنده و مرگبار اما برای ما ساکنان زمین وجود قشر هوای جو مانع از تابش آنها است .❗️ 🔶 5- مشکل بی وزنی است گر چه انسان تدریجا میتواند به بی وزنی عادت کند ولی برای ما ساکنان روی زمین اگر بی مقدمه به بیرون جو منتقل شویم و حالت بی وزنی دست دهد تحمل آن بسیار مشکل یا غیر ممکن است .❗️ 🔶6- و سرانجام مشکل زمان ششمین مشکل و از مهمترین موانع است چرا که علوم روز میگوید سرعتی بالاتر از سرعت سیر نور نیست و اگر کسی بخواهد در سراسر آسمانها سیر کند باید سرعتی بیش از سرعت سیر نور داشته باشد.❗️ 👌در برابر این سؤالات توجه به چند نکته لازم است : 1⃣ ما می دانیم که با آن همه مشکلاتی که در سفر فضائی است بالاخره انسان توانسته است با نیروی علم بر آن پیروز گردد، و غیر از مشکل زمان همه مشکلات حل شده و مشکل زمان هم مربوط به سفر به مناطق دور دست است . 2⃣بدون شک مساله معراج جنبه عادی نداشته بلکه با استفاده از نیرو و قدرت بی پایان خداوند صورت گرفته است و همه معجزات انبیاء همین گونه است. ❗️ به عبارت روشنتر معجزه باید عقلا محال نباشد، و همین اندازه که عقلا امکان پذیر بود بقیه با استمداد از قدرت خداوند حل شدنی است . 👌هنگامی که بشر با پیشرفت علم توانائی پیدا کند که وسائلی بسازد سریع آنچنان سریع که از حوزه جاذبه زمین بیرون رود، سفینه هائی بسازد که مساله اشعه های مرگبار بیرون جو را حل کند، لباسهائی بپوشد که او را در برابر سرما و گرمای فوق العاده حفظ نماید، با تمرین به بی وزنی عادت نماید خلاصه جائی که انسان بتواند با استفاده از نیروی محدودش، این راه را طی کند آیا با استمداد از نیروی نامحدود الهی حل شدنی نیست ❔ ❗️ما یقین داریم که خدا مرکب سریع السیری که متناسب این سفر فضائی بوده باشد در اختیار پیامبرش گذارده است و او را از نظر خطراتی که در این سفر وجود داشته زیر پوشش حمایت خود گرفته است . ❗️ این مرکب چگونه بوده است و چه نام داشته ؟ براق ؟ رفرف ؟ یا مرکب دیگر؟ در هر حال مرکب مرموز و ناشناخته ای است از نظر ما؟ 👌از همه اینها گذشته فرضیه حد اکثر سرعت که در بالا گفته شد، امروز در میان دانشمندان متزلزل شده، هر چند اینشتاین در فرضیه معروف خودش به آن سخت معتقد بوده است . 👌ادامه پاسخ 👇👇👇
👌ادامه پاسخ👇👇👇 ❗️دانشمندان امروز میگویند امواج جاذبه بدون نیاز به زمان در آن واحد از یکسوی جهان به سوی دیگر منتقل میشود و اثر میگذارد، و حتی این احتمال وجود دارد که در حرکات مربوط به گستردگی جهان (میدانیم جهان در حال توسعه است و ستاره ها و منظومه ها به سرعت از هم دور میشوند) منظومه هائی وجود دارند که با سرعتی بیش از سرعت سیر نور از مرکز جهان دور میشوند دقت کنید. 👌کوتاه سخن اینکه مشکلاتی که گفته شد هیچکدام به صورت یک مانع عقلی در این راه نیست، مانعی که معراج را به صورت یک محال عقلی در آورد، بلکه مشکلاتی است که با استفاده از وسائل و نیروی لازم قابل حل است . 🗯به هر حال مساله معراج نه از نظر استدلالات عقلی غیر ممکن است و نه از نظر موازین علم روز و خارق العاده بودن آن را نیز همه قبول دارند بنا بر این هر گاه با دلیل قاطع نقلی ثابت شود باید آن را پذیرفت 📚تفسیر نمونه ج12 ص15 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
 ⁉️سوال این کانال های ضد دین راجع به معجزه شق القمر میگویند که روی ماه نشانی از شکاف کمربندی شکل وجود ندارد و ناسا هم چیزی رو اعلام نکرده و شایعست و یک مشکل دیگری هم که میگیرند این که چرا دونیم شدن ماه رو کسی دیگر در بقیه نقاط کره زمین ندیده است مثلا تو ایران یا مصر که رصد خانه هم داشته اند تا این معجزه رو انها هم ثبت کنند. و سوال اخر اینکه واقعا این اتفاق افتاده است یا مربوط به روز قیامت است؟؟؟ 🔶پاسخ: ❗️در اوّلین آیه سوره قمر مى خوانیم «اقتربت الساعة وانشقّ القمر» قیامت نزدیک شد و ماه از هم شکافت. 🔷در این آیه شریفه سخن از معجزه بزرگ شق القمر است. طبق روایات مشهور که بعضى ادعاى تواتر آن نیز کرده اند مشرکان نزد رسول خدا آمدند و گفتند: اگر راست مى گوئى و تو پیامبر خدائى ماه را براى ما دو پاره کن! فرمود: اگر این کار را کنم ایمان مى آورید؟ ❗️عرض کردند آرى ـ و آن شب، شب چهاردهم ماه بود ـ پیامبر از پیشگاه پروردگار تقاضا کرد آنچه را خواسته اند به او بدهد ناگهان ماه دو پاره شد، و رسول اللّه آنها را یک یک صدا مى زد و مى فرمود: ببینید»! 📚مجمع البیان و کتب تفسیر دیگر ذیل ایه 📚بحار الانوار ج17 ص347 باب 3 ❗️در اینکه چگونه ممکن است این کره عظیم آسمانى شکافته شود، و وجود چنین حادثه اى چه تأثیراتى بر کره زمین و منظومه شمسى مى گذارد؟ و چگونگى جذب دو نیمه ماه بعد از شکافتن، و اینکه چگونه ممکن است چنین حادثه اى رخ داده باشد و تواریخ جهان ذکرى از آن به میان نیاورند سؤالاتى مطرح است. 🔷پاسخ این سؤالات با توجه به مطالعات و اکتشافات دانشمندان فلکى چندان پیچیده نیست، زیرا اکتشافات مى گوید: چنین چیزى نه تنها محال نیست، بلکه بارها نمونه هاى آن مشاهده شده، هرچند در هر کدام عوامل خاصى مؤثر بوده است. ❗️به تعبیر دیگر: کراراً در دستگاه منظومه شمسى و سایر کرات آسمانى انشقاقها و انفجارهائى روى داده است که براى نمونه موارد زیر را یادآور مى شویم: 🔷الف ـ «پیدایش منظومه شمسى» این نظریه از سوى همه دانشمندان پذیرفته شده است که تمام کرات منظومه شمسى در آغاز جزء خورشید بود که بعداً از آن جدا شده، و هر یک در مدار خود به گردش درآمده است. منتها درباره عامل این جدائى گفتگو است: «لاپلاس» معتقد است عامل این جدائى «نیروى گریز از مرکز» منطقه استوائى خورشید بوده، به این معنى که در آن هنگام که خورشید به صورت توده گاز سوزانى بود (و هم اکنون نیز چنین است) و به دور خود گردش مى کرد، سرعت این گردش در منطقه استوائى سبب شد که قطعاتى از آن جدا گردد، و در فضا پراکنده شود، و به دور مرکز اصلى یعنى خورشید به گردش درآید. ولى تحقیقات بعضى دیگر از دانشمندان بعد از لاپلاس منتهى به فرضیه دیگرى شده که عامل این جدائى را وقوع جزر و مدهاى شدیدى در سطح خورشید بر اثر عبور یک ستاره عظیم از نزدیکى آن مى شمرد. ❗️طرفداران این فرضیه که حرکت وضعى خورشید را در آن روزگار کافى براى توجیه جدائى قطعاتى از آن نمى دانند دست به سوى این فرضیه دراز کرده، مى گویند: این جزر و مد، امواج عظیمى در سطح خورشید به وجود مى آورد، درست همانند سقوط قطعه سنگ عظیمى در یک اقیانوس، و بر اثر آن، قطعاتى از خورشید یکى پس از دیگرى به خارج پرتاب شد، و به گرد کره خورشید به گردش درآمد. ❗️در هر حال عامل جدائى هرچه باشد مانع از این نیست که همه معتقدند پیدایش منظومه شمسى از طریق انشقاق و جدائیها صورت گرفته است. 🔷ب ـ «آستروئیدها» «استروئیدها» قطعات سنگهاى عظیم آسمانى هستند که به دور منظومه شمسى در گردشند، و گاهى از آنها به کرات کوچک و «شبه سیارات» تعبیر مى کنند، بزرگى یکى از آنها چنان است که قطر آن به 25 کیلومتر مى رسد، ولى غالباً از این کوچکترند. دانشمندان عقیده دارند آستروئیدها بقایاى سیاره عظیمى هستند که در مدارى میان مدار «مریخ» و مدار «مشترى» در حرکت بوده، سپس بر اثر عوامل نامعلومى منفجر و شکافته شده است. تاکنون بیش از 5 هزار آستروئید کشف و مشاهده شده، و عده زیادى از آنها که بزرگتر هستند نامگذارى، و حجم و مقدار و مدت حرکت آنها به دور خورشید محاسبه شده است، بعضى از فضاشناسان براى آستروئیدها اهمیت خاصى قائلند، و معتقدند احیاناً مى توان از آنها به عنوان پایگاهى براى مسافرت به نقاط دور دست فضا استفاده کرد ❗️این نمونه دیگرى از انشقاق در اجرام آسمانى است. 🗯ادامه پاسخ 👇👇👇
🔶ادامه پاسخ 👇👇👇 🔷ج ـ «شهابها» «شهابها» سنگهاى بسیار کوچک آسمانى هستند که گاه از اندازه فندق تجاوز نمى کنند، و به هر حال با سرعت شدیدى در مدار خاصى بر گرد خورشید در گردشند، و گاه که مسیر آنها با مدار کره زمین تقاطع پیدا مى کند، به سوى زمین جذب مى شوند. این سنگهاى کوچک بر اثر شدت برخورد با هوائى که زمین را احاطه کرده، به خاطر سرعت سرسام آورى که دارند، داغ و برافروخته و مشتعل مى شوند، و ما به صورت یک خط نورانى زیبا در لابلاى جو زمین آنها را مشاهده مى کنیم، و از آن به تیر شهاب تعبیر مى نمائیم. و گاه تصور مى کنیم که ستاره دوردستى است که سقوط مى کند، در حالى که شهاب کوچکى است که در فاصله بسیار نزدیکى آتش گرفته، و سپس خاکستر مى شود. مدار گردش شهابها با مدار زمین در دو نقطه تماس دارد، به همین دلیل در مرداد ماه و آبان ماه که دو نقطه تقاطع دو مدار است شهابها بیشتر دیده مى شوند. ❗️دانشمندان مى گویند: اینها بقایاى ستاره دنباله دارى است که بر اثر حوادث نامعلومى منفجر و از هم شکافته شده است. ❗️این هم نمونه دیگرى از انشقاق در کرات آسمانى. به هر حال مسأله انفجار و انشقاق در کرات آسمانى امرى بى سابقه نیست، و هرگز از نظر علم محال نمى باشد، تاگفته شود اعجاز به محال تعلّق نمى گیرد. اینها همه در مورد انشقاق است ولى بازگشت آن، به حال معمولى، بر اثر نیروى جاذبه اى که میان دو قطعه وجود دارد کاملاً امکان پذیر است. 🔷گرچه در هئیت قدیم که بر محور عقیده «بطلمیوس» و افلاک نه گانه پوست پیازى اش، دور مى زد، چنان این افلاک بلورین به هم پیوسته بودند که خرق و التیام آنها از نظر جمعى محال بود، و لذا پیروان این عقیده هم معراج جسمانى را منکر بودند، و هم شق القمر را، چرا که موجب شکافته شدن و سپس التیام در افلاک بود، ولى امروز که فرضیه هیئت بطلمیوسى به دست افسانه ها و اسطوره هاى خیالى سپرده شده، و اثرى از آن افلاک نه گانه باقى نمانده زمینه اى براى این سخنان باقى نیست. شاید این نکته نیاز به یادآورى ندارد که شق القمر، تحت یک عامل طبیعى معمولى صورت نگرفت، بلکه جنبه اعجاز داشت، ولى چون اعجاز به محالات تعلق نمى گیرد منظور در اینجا بیان امکان این مطلب بود (دقت کنید). 📚تفسیر نمونه ج23 ص16 ❗️ایراد دیگری که بعضی از نا اگاهان به مساله شق القمر دارند این است که اگر این امر حقیقتی داشت با آن همه اهمیتی که دارد باید در تواريخ جهان ثبت گردد، در حالى كه چنين نيست . 🔷 ولى براى اينكه روشن شود اين ايراد تا چه حد قابل اهميت است ، بايد تجزيه و تحليلى روى جهات مختلف اين مساءله صو‌رت گيرد: 🔷الف - بايد توجه داشت كه ماه همواره در نيمى از كره زمين قابل رؤ يت است ، نه در تمام آن ، بنابراين نيمى از مردم روى زمين از اين حساب خارجند. 🔷 ب - در نيمى از همين نيم كره نيز اكثريت قريب به اتفاق آنها در خوابند، زيرا بعد از نيمه شب است ، به اين ترتيب تنها يك چهارم مردم جهان مى توانند از چنين حادثه اى با خبر شوند. 🔷ج - در بخش قابل رؤ يت نيز هيچ مانعى ندارد كه قسمتهاى قابل توجهى از آسمان ابرى ، و چهره ماه با ابر پوشيده شده باشد. د - حوادث آسمانى در صورتى جلب توجه افراد مى كند كه يا مانند صاعقه ها تواءم با سر و صداى شديد باشد، يا مانند خسوف و كسوف كلى نور به طور كامل قطع شود، آن هم براى يك مدت نسبتا طولانى . به همين دليل در خسوفهاى جزئى و ماه گرفتگيهاى مختصر اگر قبلا از طرف منجمين اعلام نشود كمتر كسى با خبر مى گردد، و حتى گاه بسيارى از مردم از خسوف كلى نيز بى خبر مى مانند. تنها دانشمندانى كه اجرام آسمانى و ماه را رصد مى كنند و يا كسانى كه تصادفا چشم آنها به آسمان بيفتد ممكن است از چنين جريانى با خبر شوند، و عده اى ديگر را نيز با خبر سازند. ❗️بنابراين چنين حادثه كوتاه مدتى آنطور كه ابتدا تصور مى شود مايه جلب توجه عمومى مردم جهان نيست ، مخصوصا مردم آن زمان كه اصولا براى اجرام آسمانى اهميت كمترى قائل بودند. 🔷 ه - بعلاوه وسائل ثبت مطالب در تاريخ و نشر آن در آن زمانها محدود بود، و حتى تعداد باسوادها بسيار كم بودند، و كتابها خطى بود، مثل امروز نبود كه حوادث مهم ، برق آسا به وسيله راديوها و تلويزيونها و مطبوعات در سراسر جهان نشر شود. با توجه به اين جهات و جهات ديگر هرگز نمى توان از عدم ذكر اين حادثه در غير تواريخ اسلامى تعجب كرد، و آنرا دليل بر نفى آن گرفت . 📚همان منبع ❗️از انچه گذشت روشن شد که این قضیه در تاریخ واقع شده است نه انکه زمان وقوع آن در آستانه قیامت باشد https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔پرسش ❔آیا معجزاتِ غیر قرآن از پیامبر و معصومین، به صورتِ متواتر به ما رسیده یا همه اینها با اخبار واحد برای ما نقل شده ❗️ ❔ابن شهر آشوب معجزات زیادی برای پیامبر نقل میکند اما سند قوی ارائه نمی دهد پس ما چگونه به معجزات پیامبر قطع و یقین پیدا کنیم حال آنکه ما در بحث معجزه نیاز به یقین داریم ❗️❗️ 💠پاسخ💠 👌معجزات پیامبر گرامی و امامان طاهر ، به صورت متواتر و قطعی برای ما نقل شده است و جای هیچ گونه شکی در صحت و قطعی بودن آن ها نیست . این معجزات که همراه با ادعای نبوت و امامت می باشد دلیل روشنی و واضحی بر اثبات پیامبری و امامت ،آن هادیان الهی می باشد . 🗯برای اثبات تواتر این معجزات باید توجه کنید ؛ 🔶روایت متواتر روایتی است که شمار راویان آن به حدی باشد که عادتا تبانی آنها بر کذب محال باشد . در روایت متواتر وثاقت راوی شرط نیست بلکه باید تعداد راویان به قدری باشند که عادتا تبانی آنان بر کذب را ممتنع سازد . 📚مقباس الهدایه ج1 ص89 🔴محدث بزرگوار شیخ حر عاملی در کتاب شریف « اثباه الهداه بالنصوص و المعجزات » مفصلا به اثبات نبوت پیامبر گرامی و امامت ائمه اطهار از طریق نص های متواتر و معجزات قطعی می پردازد . 🗯ایشان بیش از 720 معجزه از معجزات پیامبر گرامی را که در کتب معتبر شیعه نقل شده است ، در کتابش ذکر می کند که این مقدار فوق حد تواتر است . 📚اثباه الهداه ج1 ص242 تا ص446 👌و بیش از 500 معجزه از معجزات حضرت علی علیه السلام را از کتب معتبر نقل می کند . 📚همان مدرک ج3 ص430 تا ص563 👌و بیش از 50 معجزه از معجزات قطعی امام حسن مجتبی را در اثبات امامتشان نقل می کنند . 📚همان مدرک ج4 ص20 الی 51 👌و بیش از 86 معجزه از معجزات امام حسین علیه السلام را نقل می کند . 📚همان مدرک ج4 ص36 تا ص57 👌و بیش از هفتاد و سه معجزه از معجزات امام سجاد و نود و سه معجزه از معجزات امام باقر و 268 معجزه از معجزات امام صادق و شصت و هشت معجزه از معجزات امام کاظم و حدود دویست معجزه از معجزات امام رضا و هشتاد و سه معجزه از معجزات امام جواد و هفت معجزه از معجزات امام هادی و نود و نه معجزه از معجزات امام حسن عسکری و صد و هفتاد معجزه از معجزات امام مهدی علیهم السلام را نقل می کند . ❕این مقدار معجزه از پیامبر گرامی و امامان اطهار متواتر و بلکه فوق حد تواتر است. 👌همینطور علامه گرانقدر مجلسی نیز در مجلدات مختلف بحار مفصلا روایات فراوانی در معجزات پیامبر گرامی و ائمه اطهار نقل می کند . ج17 ص225 به بعد ، ج18 ص1 تا ص 143 - ج41 ص166 به بعد و ج42 تا ص 50 و ج43 ص323 به بعد و ج44 ص180 به بعد و ج46 ص20 به بعد تا ج 51 ص293 ❕توجه به این نکته نیز لازم است که معجزه یکی از طرق پی بردن به صحت ادعای نبوت و امامت است که برای پیامبر گرامی و امامان به صورت متواتر معجزات فراوانی نقل شده است . 🗯بیش از هزاران هزار روایت نیز در اثبات امامت هادیان الهی نقل شده است که برای منصفان جای هیچ شکی باقی نماند که جهت آگاهی به نمایه زیر رجوع فرمایید ؛ 🗯 https://t.me/Rahnamye_Behesht/5429 👌اگر از تواتر معجزات نیز چشم بپوشیم باید توجه داشت که ملاک ، اطمینان یافتن به صدور معجزه از پیامبر گرامی و ائمه است و این اطمینان با خبر واحدی که یقین به صحت آن داشته باشیم نیز حاصل می شود و ما در گذشته اثبات کرده ایم که بیشتر روایاتی که در کتب روایی معتبر ما نقل شده است صحیح و قابل اطمینان هستند اگر چه ممکن است سند برخی از آنها ضعیف باشد زیرا مبنای صحیح در روایات اعتماد به روایت است نه 🗯 https://t.me/Rahnamye_Behesht/5043 ❕بنابراین حتی اگر معجزات به صورت خبر واحد یا با سند ضعیف نیز نقل شود باز هم در صحت و قطعیت آنها شکی وارد نمی شود. https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔یکی از موضوعاتی که در تاریخ زندگی علی بن ابی طالب وجود دارد مسئله "شراب خواری" ایشان است که نشان می دهد آنچه که امروزه توسط اسلامگرایان و بالخصوص شیعیان درباره ی علی بیان می شود صرفا ساخته ذهنشان است و مبنای تاریخی ندارد. ⚡️بزرگان اسلام با اسناد فراوان پرده از شرابخواری علی بن ابی طالب برداشته اند و در نقل کرده اند : «: از علی بن ابی طالب نقل شده است که گفت : عبدالرحمن بن عوف برای ما غذایی درست کرد و ما را دعوت نموده و به ما شراب داد؛ وقتی شراب نوشیدیم وقت نماز شد؛ عبدالرحمن من را مقدم کرده و من در نماز سوره کافرون را اینگونه خواندم لا اعبد ما تعبدون و نحن نعبد ما تعبدون پس خداوند این آیه را نازل نمود که : ای کسانی که ایمان آوردید مبادا در حال مستی به سراغ نماز بروید تا زمانی که بدانید چه می گویید.» ( سنن ترمذی ج 5 88) 💠پاسخ💠 👌اسلام از روش تحريم و آماده ساختن افكار و اذهان براى ريشه كن كردن ميگسارى كه به صورت يك عادت ثانوى در رگ و پوست جامعه نفوذ كرده بود، استفاده كرد، به اين ترتيب كه نخست در بعضى از سوره هاى مكى اشاراتى به زشتى اين كار نمود، چنان كه در آيه 67 سوره نحل مى خوانيم وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخِيلِ وَ الْأَعْنابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً وَ رِزْقاً حَسَناً" از ميوه هاى درخت نخل و انگور، مسكرات و روزيهاى پاكيزه فراهم مى كنيد". 👌در اينجا" سكر" يعنى و شرابى را كه از انگور و خرما مى گرفتند، درست در مقابل رزق حسن قرار داده است، و آن را يك نوشيدنى ناپاك و آلوده شمرده است. ❕ولى عادت زشت شرابخورى از آن ريشه دارتر بود، كه با اين اشاره ها ريشه كن شود، بعلاوه شراب بخشى از درآمدهاى اقتصادى آنها را نيز تامين مى كرد لذا هنگامى كه مسلمانان به مدينه منتقل شدند و نخستين حكومت اسلامى تشكيل شد، دومين دستور در زمينه منع شرابخوارى به صورت قاطعترى نازل گشت، تا افكار را براى تحريم نهايى آماده تر سازد، در اين موقع بود كه آيه 219 سوره بقره نازل گرديد يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِما إِثْمٌ كَبِيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما- در اين آيه ضمن اشاره به منافع اقتصادى مشروبات الكلى براى بعضى از جوامع همانند جامعه ، اهميت خطرات و زيانهاى بزرگ آن را كه به درجات از منافع اقتصادى آن بيشتر است يادآورى مى شود. 👌به دنبال آن در آيه 43 سوره نساء يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ به مسلمانان صريحا دستور داده شد كه در حال مستى هرگز نماز نخوانند تا بدانند با خداى خود چه مى گويند. ❕آشنايى مسلمانان به احكام اسلام و آمادگى فكرى آنها براى ريشه كن ساختن اين مفسده بزرگ اجتماعى كه در اعماق وجود آنها نفوذ كرده بود، سبب شد كه دستور نهايى با كامل و بيان قاطع كه حتى بهانه جويان نيز نتوانند به آن ايراد گيرند نازل گرديد، لذا فرمود ؛ « اى كسانى كه ايمان آورده ايد شراب و قمار و بتها و از لام (كه يك نوع بخت آزمايى بوده) پليدند و از عمل شيطانند از آنها دورى كنيد تا رستگار شويد. شيطان مى خواهد در ميان شما بوسيله شراب و قمار عداوت ايجاد كند، و شما را از ذكر خدا و از نماز باز دارد آيا (با اينهمه زيان و فساد و با اين نهى اكيد) خوددارى خواهيد كرد » ( مائده 90_92) 📚تفسیر نمونه ج 5 ص 68 ❕از جمله کسانی که تا آخرین بیان حرمت شراب خواری ، دست از شراب خواری بر نداشت عمر بن الخطاب بوده است چنان که ابن عمر از قول پدرش نقل می کند که عمر می گفت ؛ «به درستیکه من شراب خوار ترین مردم بودم در » 📚سنن کبری،ج10 ص214 _ سیره عمر،ابن جوزی، ص68 _کنزالعمال،ج3 ص107 ❕علمای اهل سنت نقل می کنند ؛ « عمر علاقه شديد به شراب داشت ، دعا مى كرد، و مى گفت خدايا بيان روشنى در مورد خمر براى ما بفرما، هنگامى كه آيه سوره بقره (يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ ...) (بقره- 219) نازل شد پيامبر آيه را براى او قرائت كرد ولى او باز به دعاى خود ادامه مى داد، و مى گفت خدايا بيان روشنترى در اين زمينه بفرما، تا اينكه آيه سوره نساء (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى) (نساء 43) نازل شد، پيامبر ص آن را نيز بر او خواند، باز به دعاى خود ادامه مى داد!، تا اينكه سوره مائده كه صراحت فوق العاده اى در اين موضوع دارد، نازل گرديد، هنگامى كه پيامبر آيه را بر او خواند، گفت: انتهينا انتهينا!" از نوشيدن شراب خوددارى مى کنيم، مى كنيم » 📚المستدرک علی الصحیحین ، ج 4 ص 159_ سنن ترمذی ج 5 ص 236 _ مسند احمد ج 1 ص 53 👌ادامه 👇 @Rahnamye_Behesht
❕ادامه 👇 👌علمای اهل سنت جهت پرده بوشی بر این ننگ عمر در شراب خواری در صدد بر آمده اند تا ساحت علی علیه السلام را نیز آلوده کنند و با نقل روایاتی جعلی بگویند علی علیه السلام نیز تا قبل از نزول حکم تحریم کلی شراب ، معاذ الله شراب می خورده است ، لذا جریان و روایت مورد استناد کانال ضد دین را در این باره کرده اند . 👌یکی از نشانه های کذب بودن جریان فوق تناقض های شدیدی است که اهل سنت در هنگام نقل آن جریان گرفتار آن شده اند ، گاهی می گویند اشخاص حاضر در آن مجلس سه نفر بودند ، گاهی می گویند پنج نفر بودند ، گاهی می گویند عبد الرحمان عوف شراب را تهیه کرد ، گاهی می گویند خود علی علیه السلام تهیه کرد و گاهی می گویند مردی از انصار تهیه کرد ، و تناقض های دیگر که جهت آگاهی رجوع شود ؛ 📚الصحیح من سیره الامام علی علیه السلام ، سید جعفر ، ج 3 ص 53 ❕در روایات ما آمده است که علی علیه السلام از آن مجلس شراب خواری برخاست و ؛ « خداوند خمر و شراب را لعنت کرده است ، به خداوند سوگند حتی جرعه ای از آن را نمی خورم ، چرا که شراب خواری عقل را زائل کرده و انسان را دیگران قرار می دهد » ❕در ادامه روایت حسن بصری می گوید ؛ « علی علیه السلام از میان آنها خارج شد و به سوی مسجد رفت ، پس از آن جبرئیل حکم قطعی شراب را آورد ، به خدا سوگند علی علیه السلام قبل از تحریم شراب نیز حتی برای یک لحظه شراب نخورد » 📚بحار الانوار ج 38 ص 64_ تفسیر البرهان ج 1 ص 500 👌حاکم نیشابوری از علمای اهل سنت می نویسد ؛ « جریان شراب خواری علی علیه السلام ساخته دست خوارج است ، خداوند علی علیه السلام را از این نسبت ها منزه ساخته است » 📚مستدرک الحاکم ج 2 ص 307 👌این نسبت های ناروا را چگونه می توان به علی علیه السلام داد در حالی که پیامبر گرامی فرمود ؛ « جبرئیل به من خبر داده است که ملائکه ثبت اعمال علی بر دیگر فرشتگان فخر می فروشند که با علی هستند زیرا از زمانی که با او هستند هیچ گاه مطلبی ناشایست را در علی ننوشته اند » 📚مناقب آل ابی طالب ج 1 ص 360 👌و یا فرمود ؛ « فرشتگان موکل اعمال علی ، هیچ گاه عملی که خشم خداوند را در پی داشته باشند را به سوی خدا نبرده اند » 📚علل الشرایع یک جلدی ، ص 14_ الطرائف ابن المغازلی ص 20 ❕آری همه این موارد شاهدی روشن و قطعی بر جعلی بودن جریان فوق مبنی بر شراب خواری علی علیه السلام می باشد . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
⁉️سوال 🙄آیا قرآن سخنی از قانون جاذبه عمومی به میان آورده است یعنی پیش از آنکه نیوتن این قانون را کشف کند❗️ 🗯پاسخ: ❗️شک نیست که وجود نیروی مرموزی در درون زمین که همه اجسام را به سوی خود می کشد همه پیش از نیوتن احساس کرده بودند اما اینکه این قانون یک قانون عمومی در سر تا سر جهان آفرینش و در تمام کرات و سیارات و کواکب و کهکشانهای عظیم و حتی میان دو ذره بسیار کوچک و ناچیز می باشد کسی پیش از نیوتن از آن آگاهی نداشت و تنها او بود که برای نخستین بار در قرن ۱۷میلادی با الهام گرفتن از سقوط یک سیب پرده از روی این قانون بزرگ بر داشت. ❗️او این جمله را اثبات کرد که« هر دو جسم یکدیگر را به نسبت مستقیم جرمها و به نسبت معکوس مجذور فاصله ها جذب می کنند» 👌ولی بیش از هزار سال قبل نیوتن و کشف عظیم او این آیه در قرآن نازل شده بود: «خدایی که آسمانها (وکرات آسمانی)را با ستون نامرئی و ستونی که بتوانید آن را ببینید بر افراشت سپس بر عرش استیلا یافت و آفتاب و ماه را مسخر (شما) ساخت » 🔷رعد2 🗯قابل توجه این که قرآن نمی گوید آسمان بی ستون است بلکه می گوید«بدون ستونهایی که بتوانید آنها را ببینید» 🗯این تعبیر به خوبی می رساند که ستون مرئی وجود ندارد بلکه ستون نامرئی آسمانها را به پا داشته است . 🔷امام رضا فرمود: «ستونی وجود دارد اما دیده نمی شود» 📚تفسیر برهان ج2 ص278 ❗️آنچه واقعیت دارد این است که کرات آسمان هر کدام در مدار و جایگاه خود معلق و ثابت اند بی آنکه تکیه گاهی داشته باشند و تنها چیزی که آنها را در جای خود ثابت می دارد تعادل قوه جاذبه و دافعه است که یکی ارتباط با جرم این کرات است و دیگری مربوط به حرکت آنها است. 👌این تعادل جاذبه و دافعه به صورت یک ستون نامرئی کرات آسمان را در جای خود نگه داشته است . 🔷امام علی فرمود: «این ستارگانی که در آسمان هستند شهرهایی هستند روی زمین که هر شهری با شهر دیگر (ستاره ای با ستاره دیگر)با ستونی از نور مربوط است» 📚سفینه البحار ج2 ص574 ⁉️آیا تعبیری روشنتر و رساتر از ستون نامرئی یا ستونی از نور در افق ادبیات آن روز برای ذکر امواج جاذبه و تعادل آن با نیروی دافعه پیدا می شد. ⁉️آیا ستون نامرئی که در آیه ذکر شده و آسمانها را نگه داشته است و از پراکندگی کرات آسمانی جلوگیری می کند چیزی جز نیروی حاذبه است. 🗯اگر این نیرو نبود آسمانها به هم می ریختند و هر ستاره ای به گوشه ای پرتاب می شد و در یک ظلمت ابدی فرو می رفت و بدون نیروی جاذبه هیچ سیاره ای در مدار خود گردش نمی کند و این نیرو است که آنها را به این حال نگه داشته است همانطور که ستون عمارت را بر پا و به وضع خاص خود نگه می دارد 📚قرآن و آخرین پیامبر ص166 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⚫️ویژه نامه کانال پیرامون فرا رسیدن سالروز شهادت امام علیه السلام ؛ 💠دیدگاه و علمای اهل سنت و شیعه در مورد امام هادی علیه السلام ؛ 1⃣متوکل ؛ ❕در نامه اى كه متوكّل عبّاسى به امام هادى عليه السّلام نوشته است چنين آمده: « بسم اللّه الرّحمن الرّحيم، امّا بعد امير المؤمنين متوكّل قدر تو را مى شناسد و رعايت خويشاوندى تو را نموده و حقّ تو را بر خود واجب مىداند وى همواره و در همه كارها در رابطه با تو و اهل بيت تو آن مى كند كه به صلاح حال تو و اهل بيت تو بوده، سربلندى تو و خاندانت در آن تثبيت گردد و امنيت و بركت بر تو و آنان گردد، او همه اين كارها را براى جلب رضايت خداوند و به جاى آوردن آنچه را كه خداوند در رابطه تو و خاندانت بر او واجب كرده است به انجام مى رساند. 👌آنگاه در پايان نامه اينگونه آمده است : امير المؤمنين مشتاق ديدن تو مى باشد و خوش مى دارد كه از با تو ديدارى تازه كند و با نگاه كردن به چهره ميمون و مباركت تيمّن بجويد . 📚الکافی ج1 ص502 2⃣يحيى بن همان كسى كه متوكّل او را براى بردن امام عليه السّلام از مدينه به سامرا فرستاده بود می گويد: من براى انجام اين مأموريت به شهر مدينه رفتم ، هنگامى كه وارد شهر مدينه شدم مردم شهر كه متوجه مأموريّت من در رابطه با امام هادى عليه السّلام شده بودند و مىترسيدند در اين سفر چشم زخم و گزندى به آن حضرت برسد، ضجّه و ناله عظيمى سر دادند، بدانسان كه تا آنزمان مردم چنين ضجّه و ناله اى در شهر نشنيده بودند تو گويى كه همه دنيا به جوش و خروش آمده بود. چراكه آن حضرت همواره ملازم مسجد و بوده هميشه به اهل شهر مدينه نيكويى روا مى داشت و هيچگاه به سمت دنيا و زخارف آن ميل و رغبت از خود نشان نمى داد، من منزل آن حضرت را بازرسى كردم. امّا جز كتابهاى قرآن، دعا، و كتابهاى علمى چيزى در آن نيافتم. اينجا بود كه آن حضرت در نظرم بسيار بزرگ آمد و از آن پس خود شخصا خدمتگزارى آن حضرت را به عهده گرفتم و با او بسيار خوب برخورد نمودم، هنگامى كه به بغداد وارد شديم ابتدا به نزد اسحاق طاهرى كه والى بغداد بود رفتم. وى به من گفت: اى يحيى، اين مرد فرزند رسول خدا مىباشد، و تو خود متوكّل را خوب مىشناسى، و مىدانى كه اگر متوكّل را بر ضدّ اين مرد كنى او را خواهد كشت، و در اين صورت رسول خدا در روز قيامت دشمن تو خواهد بود، در پاسخ او گفتم: به خدا سوگند كه من در برخورد با اين مرد جز نيكويى از او چيزى نديده ام» 📚تذکره الخواص ص202 3⃣ابو عبد اللّه گويد : به خداوند متعال سوگند كه امام هادى عليه السّلام بهترين فرد از ميان مردمان روى زمين و بافضيلتترين مخلوق خداوند متعال است. 📚ماثر الکبری ج3 ص96 4⃣ابن شهر گويد: امام هادى عليه السّلام خوشروترين و راستگوترين مردم بود. هنگامى كه آن حضرت را از نزديك مى ديدى ملاحت او در ميان مردم بى نظير و هنگامى كه از دور با او معاشرت مى كردى، فضل و كمالش در ميان جامعه بى بديل بود، چون سكوت مى كرد هيبت و وقار از وى مى باريد و چون زبان به سخن مى گشود، شكوه و جلالش نمودار مى گرديد، وى از خاندان رسالت و امامت و محلّ استقرار وصايت و جانشينى پيامبر بود. وى شاخه اى از درخت نبوّت بود، برافراشته و پسنديده، و ميوهاى از درخت رسالت چيده و برگزيده » 📚مناقب ج4 ص432 5⃣كمال الدّين محمّد بن طلحه گويد: از ميان مناقب بى شمار آن حضرت منقبتى است كه همچون درّ و گوشواره در گوش مردمان جاى گرفته و گوش جان مردمان همچون درّى گرانبها در صدف آن را دربرگرفته است، كه خود شاهدى است بر اين مطلب كه حضرت ابو الحسن امام هادى عليه السّلام موصوف به اوصاف، بوده و از باشرافتترين شاخه هاى درخت نبوّت نازل گرديده است» 📚مطالب السوول ص88 6⃣ احمد بن محمّد بن ابى بكر بن خلّكان گويد: ابو الحسن علىّ هادى فرزند محمّد جواد فرزند علىّ رضا عليهم السّلام يكى از ائمّه دوازده گانه است، كسانى در نزد متوكّل عبّاسى از او بدگويى كرده، گفتند شيعيان وى برايش اسلحه، نامه، و اسناد ديگرى مىفرستند كه در خانه او موجود است و او را برانگيخته اند تا در طلب حكومت برآيد. متوكّل نيز عدّه اى از مأموران ترك تبار خود را به سمت آن حضرت فرستاد. آنان شبانه و ناگهانى به منزل آن حضرت حمله كردند. امّا تنها صحنه اى كه با آن روبرو شدند اين بود: آنان امام هادى را در اتاقى دربسته يافتند درحالى كه جبّه اى بر تن و پارچه اى پشمين بر سر داشته، رو به قبله آياتى از قرآن كريم را كه متضمّن وعده و وعيد الهى است زير لب ترنّم مىكرد. و در زير پايش فرشى جز سنگريزه و شن نبود » 📚وفیات الاعیان ج2 ص435 👌 👇👇👇 @Rahnamye_Behesht
7⃣عبد اللّه بن اسعد گويد:« ابو الحسن علىّ هادى فرزند محمّد الجواد فرزند علىّ رضا فرزند موسى كاظم فرزند جعفر صادق، علوى حسينى، چهل سال زندگى كرد. وى مردى متعبّد و پيشوا بود» 📚مراه الجنان ج2 ص160 8⃣حافظ عماد الدّين اسماعيل بن عمر بن كثير گويد ؛« و امّا ابو الحسن علىّ هادى او مردى عابد و زاهد بود كه متوكّل وى را به سامرا منتقل كرد. او بيش از بيست سال و چند ماه در آن شهر گزيد ودر همان شهر از دنيا رفت. گفته اند كه بدگويان به متوكّل عبّاسى خبر دادند كه در منزل آن حضرت نامه هاى بسيارى از مردم و سلاحهاى زيادى وجود دارد، متوكّل گروهى از سربازان خود را به سمت آن حضرت فرستاد. آنان وى را اين گونه يافتند كه روبروى قبله نشسته، جبّه اى از پشم بر تن دارد و بر روى فرشى از خاك نشسته است. سربازان، آن حضرت را با همين حالت دستگير كرده و به نزد متوكّل عبّاسى بردند ... » 📚البدایه و النهایه ج11 ص15 9⃣احمد بن حجر گويد: « علىّ عسكرى ملقب به هادی به اين دليل عسكرى ناميده شد كه گروهى از جانب حكومت وقت مأمور شدند تا او را از مدينه پيامبر به سامرا آورده در آنجا ساكن كنند منطقه اى كه در آنزمان عسكر ناميده مى شد و بدين جهت امام هادى عليه السّلام به لقب عسكرى ملقّب گرديد. وى از نظر و سخاوت ميراث دار پدر بزرگوار خويش بود» 📚الصواعق المحرقه ص205 0⃣1⃣. احمد بن يوسف بن احمد دمشقى قرمانى گويد: فصل نهم از كتاب من درباره خاندان بردبارى، دانش و است، امام علىّ بن محمّد هادى- رضى اللّه عنه- در مدينه زاده شد و مادرش كنيزى امّ ولد بود، كنيه مباركش ابو الحسن و لقبش هادى و متوكّل بود. رنگ چهره اش گندمگون و نقش انگشترى او «اللّه ربّى و عصمتى من خلقه» بود. و امّا مناقب او بسيار گرانبها و اوصافش بسيار شريف است» 📚اخبار الدول ص117 1⃣1⃣عبد اللّه شبراوى گويد: دهمين امام از پيشوايان علىّ هادى است، وى در ماه رجب سال 214 در مدينه زاده شد و داراى كرامات بسيار مى باشد» 📚الاتحاف بحب الاشراف ص176 2⃣1⃣فضل اللّه بن روزبهان گويد: خداوندا سلام و درود بفرست بر امام دهم، مقتداى زندگان و مردگان، سرور حاضران و غايبان، آن كس كه از مقدّمات علوم به نتيجه وصايت و امامت رسيده است، شمشير خشمگين و خروشان بر گردن هر مخالف و دشمن، پناهگاه همه پناه آورندگان در مصائب و دشمنى ها، برطرف كننده از جگرهاى سوخته، آنكس كه دوستان و دشمنان به كمال فضيلتش شهادت داده و در روز ندا دادن منادى يعنى روز قيامت پناهگاه دوستان و مواليان خويش مى باشد، ابو الحسن علىّ نقىّ هادى، فرزند محمّد شهيد، آنكس كه با مكر دشمنان به شهادت رسيد و در «سرّ من رأى» به خاك سپرده گرديد. 📚وسيلة الخادم الى المخدوم/ صلوات الامام الهادى عليه السّلام. 3⃣1⃣خير الدّين گويد: ابو الحسن عسكرى على، ملقّب به هادى دهمين امام از پيشوايان دوازده گانه و يكى از پرهيزگاران و صلحا زمان بوده است. وى در شهر مدينه به دنيا آمد. كسانى در نزد متوكّل عبّاسى از او بدگوئى كردند و وى آن حضرت را به احضار كرده، سپس در سامرا تبعيد نمود» 📚الاعلام ج5 ص140 4⃣1⃣ محمّد امين غالب طويل گويد: «وى خوش اخلاق بود. تا جايى كه هيچكس شكّى در مقام عصمت او نداشت» 📚تاریخ العلویین ص167 5⃣1⃣سيّد عبد الوهاب گويد: « امام هادى عليه السّلام در شهر سامرا در مجالس مردم مى گشت و همواره مصيبت ديدگان را دلدارى داده، نيازمندان را يارى رسانده به گدايان و مساكين ترحّم مى نمود. وى با يتيمان مهربانى كرده، شبانگاهان به در خانه بيوه گان و ناتوانان رفته، كيسه هاى درهم و دينار را كه در دامن جامه خود حمل مى كرد به آنان مى داد و مىگفت پاداش و سپاسى از شما نمى خواهيم. آن حضرت روزها به كار و فعّاليت مشغول مى شد. وى در زير اشعه سوزان آفتاب ايستاده در مزرعه خود به كار كشاورزى مشغول مى گشت تا آنجا كه عرق تمام بدن آن حضرت را تر مىكرد و چون سياهى شب آشكار مى شد به سمت پروردگار خود توجّه كرده، در حال ركوع و سجود و خشوع براى پروردگار خويش درمىآمد و پيشانى تابناك خود را بر روى سنگ و شن زمين قرار مىداد، و دعاى مشهور خود را زير لب زمزمه می کرد؛ پروردگارا گامهايى كه به سوى تو برداشته نااميد نگردان، بر وى رحمت آور ...» 📚سیره الامام علی الهادی علیه السلام ص59 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
❔پرسش ❓در کانال معاندین مطلبی از کتاب علل الشرائع مرحوم صدوق مطلبی مطرح شده مبنی بر اینکه یک نفر خدمت حضرت زهرا سلام الله علیها میرسد و میگوید حضرت علی علیه السلام از دختر ابوجهل خواستگاری کرده و ایشان بخاطر حسادت زنانه ناراحت شدند وبا فرزندان خود به قهر منزل پدر رفتند ایا این مطلب درست است ❓ 💠پاسخ؛ ❗️شیخ صدوق در علل الشرایع از امام صادق نقل می کند؛ « شقی از اشقیای به نزد فاطمه آمد و به او گفت می دانی که علی از دختر ابوجهل خواستگاری کرده است .فاطمه گفت حقیقت را می گویی ؟ ❕مرد گفت آری پس غیرت فاطمه تحریک شد به طوری که نتوانست خود را کنترل کند و پیوسته اندوهگین بود...تا به نزد پیامبر رفت و پیامبر را از موضوع آگاه کرد. ❗️پیامبر به علی گفت آیا نمی دانی که فاطمه پاره تن من است و هرکس او را اذیت کند مرا اذیت کرده است... 🔶علی گفت آری می دانم .پیامبر از او پرسید پس چرا چنین کاری را کردی ❗️ 🔷حضرت علی گفت به خدا سوگند چنین نکرده ام و حتی فکر آن را هم به خود راه نداده ام .پیامبر گفت راست گفتی پس فاطمه خوشحال شد و تبسم کرد...» 📚علل الشرایع ج1 ص185 🔷این روایت تنها در علل الشرایع نقل شده است و علامه مجلسی نیز این روایت را از علل الشرایع نقل میکند 📚بحار الانوار ج43 ص201 👌این روایت از چند جهت دارای اشکال است؛ 1⃣از حیث سندی با اشکالات عدیده ای روبه رو است.شیخ صدوق روایت را از افراد زیر نقل می کند؛ 🔶1- احمد بن محمد بن یحیی 🔶2- عمروبن ابی المقدام 🔶3- زیاد بن عبدالله 👌احمد بن محمد بن یحیی مجهول است و روایتش از اعتبار ساقط است. 📚معجم رجال الحدیث ،ایت الله خویی ج3 ص122 👌عمروبن ابی المقدام نیز دارای اعتبار قاطع نیست.علامه حلی از برخی از علما نقل می کند که او را تضعیف کرده اند 📚رجال علامه حلی ص120 ❗️واگر از این تضعیف نیز بگذریم در طریق شیخ صدوق به او حکم بن مسکین قرار دارد که مجهول است وطریقه صدوق به عمروبن مقدام ضعیف است 📚معجم رجال الحدیث ج14 ص82 👌زیاد بن عبدالله نیز در هیچ کتاب رجالی عنوان نشده است و مجهول است . ❕حدیثی که سندش چنین باشد از درجه اعتبار ساقط است. 2⃣پیامبر گرامی در مورد حضرت زهرا فرمود: « خداوند با غضب فاطمه به غضب می آید» 📚امالی طوسی ص95 📚معانی الاخبار ص303 📚بحار الانوار ج43 ص19 ❗️این حدیث شریف می رساند که زهرای مرضیه بدون جهت و به ناحق غضبناک و ناراحت نمی شود و هر موقع غضبناک شود چون بحق بوده خداوند نیز غضبناک می شود. ⁉️چگونه قابل قبول است که زهرای اطهر بی جهت بر حضرت علی غضبناک شده و ناراحت شود.این با عصمت ایشان منافات دارد. 3⃣پیامبر گرامی نسبت به حضرت علی فرمود: «حق با علی است هر کجا که باشد» 📚امالی طوسی ص479 ⁉️چگونه ممکن است زهرای اطهر به این مساله توجه نکرده باشد و گمان کند که علی از حق و حقیقت جدا شده باشد❓ ❓چگونه ممکن است پیامبر گرامی به این مساله توجه نداشته باشد و به علی مرتضی سوئ ظن ببرد در حالی که خداوند می فرماید: « از بسیاری از گمانها بپرهیزید زیرا بعضی از گمانها گناه است» 🔰حجرات 12 🗯با توجه به این نکات کذب و جعلی بودن این روایت روشن میشود. https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔پرسش ❓خواستم ببینم شیعه چه دلیل عقلی دارد که خداوند باید بعد از پیامبر امامی را برای مردم معین کند❕❕دلیل عقلی بر لزوم امامت چیست❗️❗️ 💠پاسخ💠 👌در این رابطه دلائل متعددی اقامه شده است که ما به برخی اشاره می کنیم ؛ 1⃣ امامت جانشینی از نبوت است ؛ 🗯پیامبر گرامی در زمان حیات شریفشان چهار وظیفه حساس و مهم را بر عهده داشت ؛ 🔶1- قرآن را تفسیر کرده و مقاصد و اهداف و رموز و اسرار آن را برای مردم بیان می کرد چنان که می فرماید: « قرآن را بر تو نازل کردیم تا تو آیات آن را برای مردم تبیین کنی » 🔶نحل 44 🔶2- احکام الهی را به مردم می رساند و آن ها را با حلال و حرام و واجبات و محرمات آشنا می ساختند . 🔶3- به شبهات و اشکالات وارده بر تعالیم اسلامی پاسخ می گفت . 🔶4- دین و آیین الهی را از تحریف و زیاده و کم حفظ می کرد . 👌پس از پیامبر اگر خداوند جانشینی برای او معرفی نکند که همانند پیامبر دارای علم و عصمت الهی باشد این وظائف به سر انجام نمی رسد . 👌مردم چون مفسر الهی در میان آنها نمی باشد تا آیات قرآن را تفسیر کند و مقاصد آن را بیان کند در فهم این کتاب شریف گرفتار سر درگمی شده و از هدایت آن بهره نمی گیرند . 🔷پیامبر گرامی فرصت نکردند تا تمام احکام مورد نیاز مردم را به آنها برساند ، زیرا در مکه گرفتار آزار و اذیت مشرکین و در مدینه هم درگیر نبرد با آنان بودند و بسیاری از احکام در زمان پیامبر مورد ابتلاء نبود تا پیامبر حکم آنها را بیان کند و بعد ها هم با گسترش روابط اجتماعی مسائل تازه ای پیش می آمد که نیازمند شناخت حکم الهی بود ، گذشته از آنکه در همان مقدار احکامی هم که پیامبر به مردم رسانید اختلاف شده و مردمان دچار چند دستگی شدند . اگر رهبران الهی در میان مردم نباشند تا بر اساس علوم پیامبر ، مردم را با احکام الهی آشنا نسازند مردم دیگر راهی به دستیابی به احکام الهی نخواهند داشت . ❕از سوی دیگر با نبود پیامبر این احتمال بود که آیین او دچار تحریف و کم و زیاد شود و در تعالیم و روایات پیامبر تغییر و تبدیل صورت گیرد . 🔷 و با فرض نبودن امام ، پس از پیامبر دیگر کسی نمی باشد که دارای علم الهی و عصمت الهی باشد تا بتواند به شبهات و سوالات مردمان پاسخ دهد . 👌همه این نیازها بر خداوند لازم و واجب می کند تا پس از پیامبر امامانی قرار دهد تا بر اساس تعالیم و علوم پیامبر که به آنها رسیده ظائف پیامبر را ادامه داده و بندگان در سایه تعالیم آنان مسیر کمال را در پیش بگیرند . 📚الالهیات ، سبحانی تبریزی ، ج4 ص26 ❗️❗️❗️❗️👌ادامه پاسخ 👇👇👇👇
❗️❗️❗️ادامه پاسخ 👇👇👇 2⃣دلیل دیگر استدلال هایی است که علامه حلی در بیان لزوم وجود رهبران الهی در جامعه می آورد ؛   🔶1. وجود پیامبر و امام ضروری است تا شناخت عقلی بشر، به واسطه ی بیان نقلی تقویت شود؛ زیرا اگر چه انسان با نیروی عقل بسیاری از حقایق از اصول و فروع دین را درک می کند، ولی گاهی در اعماق وجودش وسوسه ها و تزلزل هایی وجود دارد که مانع از اعتماد بر آن و انجام آنها می گردد، اما هنگامی که این احکام عقلی با بیان پیشوای الاهی تقویت گردد، هر گونه تزلزل و شک و دودلی زدوده خواهد شد و انسان با قوت قلب به سوی یافته های عقلی خود خواهد رفت.   🔶2. بسیاری از امور وجود دارد که عقل، حسن و قبح آن را درک نمی کند و باید دست به دامان پیشوایان الاهی گردد، تا بتواند خوبی و بدی آنها را دریابد.   🔶3. بسیاری از اشیا مفید و برخی دیگر زیان بارند و انسان تنها با فکر خود قادر به درک سود و زیان همه ی آنها نیست. این جاست که احساس نیاز می کند، تا کسی سود و زیان اشیا را برای او بیان نماید و این کار تنها از عهده ی پیشوایان الاهی که با منبع وحی در ارتباط هستند بر می آید.   🔶4. انسان موجود اجتماعی است و اجتماع بدون داشتن قوانینی که حقوق همه ی افراد را حفظ کند و آنها را در مسیر صحیح پیش ببرد؛ سامان نخواهد یافت و به کمال مطلوب نخواهد رسید، تشخیص این قوانین به طور صحیح و اجرای آنها جز به وسیله ی رهبران آگاه، پاک و معصوم صورت نخواهد گرفت.   🔶5. انسان ها در درک کمالات و تحصیل علوم و معارف و کسب فضایل متفاوت اند، بعضی از آنها توانایی حرکت در این مسیر را دارند و برخی عاجز و ناتوانند. رهبران الاهی گروه اوّل را تقویت و گروه دوم را یاری می کنند،تا هر دو گروه به کمال ممکن برسند.   🔶6.با توجه به تفاوت مراتب اخلاق در انسان ها، تنها راه برای پرورش این فضایل، رهبران پاک و معصوم هستند.   🔶7. پیشوایان الاهی از ثواب و عقاب و پاداش و کیفر الاهی در برابر طاعت و گناه آگاهی کامل دارند و هنگامی که دیگران را از این امور آگاه کنند، انگیزه نیرومندی برای انجام وظیفه در آنان پیدا می شود. 📚شرح تجرید ص271   3⃣خداوندی که نوع بشر را برای پیمودن راه کمال و سعادت آفریده است، همان گونه که باید برای هدایت او پیامبرانی را که متکی بر نیروی وحی و دارای مقام عصمت باشند مبعوث کند، لازم است برای تداوم این راه، بعد از رحلت پیامبران، جانشینان معصومی قرار دهد تا جامعه ی انسانی را در رسیدن به سر منزل مقصود کمک کنند و به یقین بدون آن این هدف ناتمام خواهد ماند؛ زیرا؛ 🔶 اولاً: عقول انسانی به تنهایی برای تشخیص تمام عوامل و اسباب پیش رفت و کمال، قطعاً کافی نیست و گاهی حتی یک دهم آن را نیز تشخیص نمی دهد.   🔶ثانیاً: آیین انبیا بعد از رحلت آنان، ممکن است دست خوش انواع تحریفات گردد. برای جلوگیری از تحریف لازم است پاسدارانی معصوم و الاهی باشند، تا از آن پاسداری کنند و آیین خدا را از تحریف باطل گرایان و دخالت های جاهلان و تفسیر های صاحبان هوی و هوس بر کنار دارند . 🔶ثالثاً: تشکیل حکومت الاهی و برقراری عدل و قسط و رسانیدن انسان به اهدافی که برای آن آفریده شده است، جز از طریق انسان های معصوم ممکن نیست؛ زیرا به گواهی تاریخ حکومت های انسانی همیشه در مسیر منافع مادی افراد یا گروه های خاصی سیر کرده و تمام تلاش آنها در همین راستا بوده است و همان گونه که بارها آزموده ایم عناوینی مثل دموکراسی و حکومت بر مردم یا حقوق بشر و مانند آن پوششی است برای رسیدن به اهداف شیطانی قدرت ها و آنها با استفاده از همین ابزار مقاصدشان را به شکل مرموزی بر مردم تحمیل کرده اند. 👌 این سه اصل یعنی ارائه طریق در آنجا که عقل از تشخیص آن عاجز است و حفظ نیراثهای انبیاء و اقامه حکومت عدل در واقع پایه های اصلی وجود امام معصوم را تشکیل می دهد . 📚پیام قرآن ، مکارم شیرازی ج9 ص40 📝پرسمان اعتقادی https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
⁉️سوال آیا حضور امیرالمومنین در شورای شش نفره بیانگر قبول نظام شورایی در امامت و خلافت نیست؟ 🗯پاسخ: ❗️شرکت امام در این شورا حتما نشانه تایید آن نیست؛ آنچه از تاریخ و گفتار امیرالمومنین بر می آید اضطرار ایشان برای شرکت در این شورا است، در توضیح باید گفت: 1⃣این راه می توانست راهی برای احقاق حق باشد و با وجود اندک احتمالی شایسته بود که ایشان در این شورا شرکت کند؛ یعنی حضرت نه برای تایید شورا بلکه برای احقاق حق و اتمام حجّت در آن شورا شرکت کرد . 2⃣روشن نیست که ورود امام به شوراى شش نفره، از روى اختیار بوده باشد، زیرا تهدیدهاى خلیفه دوّم درباره اعضاى شورا حاکى از یک استبداد عجیب و شگفت آور است و هنگامى که عمر هر شش نفر را احضار کرد و مساله خلافت را مطرح نمود، رو به محمد بن مسلمه کرد و گفت: ❗️هنگامى که از مراسم دفن من بازگشتید، با پنجاه مرد مسلّح این شش نفر را براى امر خلافت دعوت کن و همه را در خانه اى گِرد آور و با آن گروه مسلح بر در خانه توقف کن تا آنان یک نفر را از میان خود براى خلافت برگزینند. 🗯 اگر پنج نفر از آنان اتّفاق نظر کردند و یک نفر مخالفت کرد، او را گردن بزن و اگر چهار نفر متحد شدند و دو نفر مخالفت کردند آن دو مخالف را بکُش و اگر این شش نفر به دو دسته مساوى تقسیم شدند، حق با آن گروه خواهد بود که عبد الرحمان در میان آنها باشد. ❗️آنگاه آن سه نفر را براى موافقت با این گروه دعوت کن. اگر توافق حاصل نشد، گروه دوم را از بین ببر. واگر سه روز گذشت و در میان اعضاى شورا اتحاد نظرى پدید نیامد، هر شش نفر را اعدام کن و مسلمانان را آزاد بگذار تا فردى را براى زعامت خود برگزینند. 🗯چون مردم از مراسم دفن عمر باز گشتند، محمّد بن مسلمه با پنجاه تن شمشیر به دست، اعضاى شورا را در خانه اى گِرد آورد و آنان را از دستور عمر آگاه ساخت 📚شرح نهج البلاغه،ابن ابی الحدید،ج1 ص185 ⁉️آیا با این ارعاب و تهدید مى توان تصور کرد که امام از روى میل باطنى در شورا شرکت کرده باشد؟ 🗯گفتار امام در خطبه شقشقیه حاکى از نارضایتى وى در این مشارکت است. ایشان در این مورد چنین مى فرماید: « آن گاه که عمر در گذشت امر خلافت را در قلمرو شورایى قرار داد که تصوّر می کرد من نیز همانند اعضاى آن هستم. خدایا از تو یارى مى طلبم در باره آن شورا. ❗️ کى حقانیت من مورد شک بود آن گاه که با ابوبکربودم، تا آنجا که امروز با این افراد همردیف شده ام؟ولى ناچار در فراز و نشیب با آنان موافقت کردم و در شورا شرکت جستم. ولى یکى از اعضا به سبب کینه اى که با من داشت (مقصود طلحه یا سعد و قّاص است)از من چهره برتافت و به نفع رقیب من کنار رفت و دیگرى (عبد الرحمان) به خاطر پیوند خویشاوندى با خلیفه به نفع او راى داد). 📚خطبه3 3⃣مشارکت امام در شوراى شش نفره از یک اصل کلى سرچشمه مى گرفت و آن این که: ❗️ اکنون که حق از محور خود بیرون رفته، باید کوشش کرد لااقل مصالح اسلام و مسلمین در حد امکان محفوظ بماند، شکاف کمتر شود و فساد مستولى نگردد. 🗯امام در حالى که خود را خلیفه شرعى مى دانست و حق خویش را مغصوب و به غارت رفته مى دید، ولى آنگاه که خلافت خلفا تثبیت گردید، مصلحت را در این دید که تا آنجا که مصالح اسلام و مسلمانان ایجاب کند با آنان همکارى نماید، و لذا خلفا در کارهاى مهم با او مشورت مى کردند، او نیز کمک فکرى مى کرد. 📚نهج البلاغه خطبه146 ❗️هییت هاى علمى و تحقیقى از یهود و نصارا وارد مدینه مى شدند تا از برنامه آیین جدید آگاه گردند و یگانه کسى که پاسخگوى مشکلات آنان بود، شخص امام بود. 🗯او احساس کرد که زمزمه الحاد و دعوت به جاهلیت از گوشه و کنار شبه جزیره بلند شده و چه بسا اگر خلافت را یارى نکند، اصلو اساس به خطر بیفتد، چنان که در یکى از نامه هاى خود مى نویسد: «تا این که با چشم خود دیدم گروهى از اسلام بازگشته و مى خواهند دین محمد را نابود سازند. (در اینجا بود) که ترسیدم اگر اسلام و اهلش را یارى نکنم باید شاهد نابودى و شکاف در اسلام باشم که مصیبت آن براى من از رها ساختن خلافت و حکومت بر شما بزرگتر بود چرا که این بهره دوران کوتاه زندگى دنیا است، که زایل و تمام مى شود. همان طور که «سراب» تمام مى شود و یا همچون ابرهایى که از هم مى پاشند. پس براى دفع این حوادث به پا خاستم تا باطل از میان رفت و نابود شد و دین پا برجا و محکم گردید» 📚نهج البلاغه،نامه62 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔آیا حقیقت دارد که حضرت علی افرادی را با سوزاند ❕آیا این عمل ، کاری ناپسند تلقی نمی شود ❗️ 💠💠 👌در طول تاریخ اسلام و تشیع همواره افرادی بودند که نسبت به شان و جایگاه علی علیه السلام و سایر امامان کرده و معتقد بودند که امامان علیهم السلام اله و رب هستند ، امامان همواره با این افراد برخورد داشتند تا جایی که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ «جوانان خود را از نزدیک شدن به غلات بر حذر دارید زیرا غلات بدترین مخلوقات هستند.عظمت خداوند را کوچک شمرده و ادعای ربوبیت برای بندگان خدا می کنند و به خدا سوگند غلات از یهود و نصاری و مجوس و مشرکین هستند » 📚امالی طوسی ص650 ❕این غلات در زمان حضرت علی علیه السلام نیز تحرکات خاص خود را داشتند که از جمله آنها عبد الله بن سبا بوده است . 👌مرحوم کشی از امام علیه السلام نقل می کند ؛ « عبدالله سبأ ادعای نبوت می کرد و گمان می کرد که امیرالمؤمنین همان خداست ، این خبر به امیرالمؤمنین رسید و حضرت او را خواست و در مورد خبر رسیده از او پرسید و او هم اقرار کرد به ادعای نبوت و الوهیت و گفت: آری، اینچنین در ذهن من القا شده است که تو خدا هستی و من هم پیغمبر خدایم. امیرالمؤمنین به او فرمود: وای بر تو ، شیطان تو را تسخیر کرده است، برگرد و توبه کن ، مادرت به عزایت بنشیند! ولی عبدالله سبأ قبول نکرد، لذا حضرت او را زندانی کرد و سه بار او را توبه داد ولی او توبه نکرد. سپس حضرت او را با سوزاند.» 📚اختیار معرفه الرجال ج1 ص323 📚وسائل الشیعه ج28 ص336 👌در نقل دیگری امام علیه السلام فرمود ؛ « گروهی به نزد امیر مومنان آمدند و گفتند سلام بر تو ای پرودگار ما ، امیر مومنان آنها را توبه داد اما آنها توبه نکردند ، علی علیه السلام چاهی حفر کرد ، و در آن ، آتش قرار داد و چاهی دیگر نیز در کنار آن حفر کرد و بین آنها را خالی گذاشت ، زمانی که توبه نکردند ، آنها را در انداخت و چاه دیگر را نیز بر افروخت تا آنکه مردند » 📚الکافی ج7 ص257 📚التهذیب ج10 ص138 ❕این شدت عمل آن هم پس از توبه دادن ، حاکی از عظمت و بزرگی این دارد و علی علیه السلام برای ریشه کن کردن این اعتقاد با شدت عمل با صاحبان آن برخورد کرد ، چنان که امام سجاد علیه السلام فرمود ؛ « خدا کند کسی را که بر ما دروغ ببندد، من یاد عبدالله بن سبا افتادم، تمام موهای بدنم سیخ شد ، او ادعای بزرگی کرده بود، او را چه شده بود؟ خدا او را لعنت کند. به خدا قسم که علی بنده صالح خدا بود، برادر پیغمبر بود، به هیچ کرامتی از ناحیه خداوند نرسید، مگر با بندگی و اطاعت خداوند و اطاعت از پیامبر، و پیامبر هم به هیچ کرامتی از ناحیه خداوند نرسید، مگر از طریق بندگی و اطاعت خداوند.» 📚رجال کشی، اختیار معرفة الرجال، ج1،ص 324 ❕آری آتش زدن افراد بی گناه با دلایل واهی و امری قبیح نزد همگان محسوب می شود ، اما در جایی که پای حدود الهی در میان است و بحث بندگان خداوند مطرح است ، باید با تمام توان حدود الهی را اجرا کرد ، چنان که می فرماید ؛ « هرگز در دين خدا (و اجرای حدود ) رافت (و محبت كاذب) شما را نگيرد اگر به خدا و روز جزا ايمان داريد»( نور 2) 👌در روایتی از پیامبر گرامی آمده است که فرمود ؛ « روز قيامت بعضى از زمامداران را كه يك تازيانه از حد الهى كم كرده اند در صحنه محشر مى آورند و به او گفته مى شود چرا چنين كردى؟ مى گويد: براى به بندگان تو ، پروردگار به او مى گويدآيا تو نسبت به آنها از من مهربانتر بودى! و دستور داده مىشود او را به آتش بيفكنيد! ديگرى را مىآورند كه يك تازيانه بر حد الهى افزوده، به او گفته مىشود چرا چنين كردى؟ در پاسخ مىگويد: تا بندگانت از معصيت تو خوددارى كنند ، خداوند مىفرمايد: تو از من آگاهتر و حكيمتر بودى؟! سپس دستور داده مىشود او را هم به آتش دوزخ ببرند» 📚تفسیر کبیر ج23 ص148 ❕بنابراین در جایی که بحث حدود الهی مطرح است ، باید با شدت عمل و بدون گرفتار شدن در دام ، حد الهی را جاری کرد تا گناه وانحراف به تمام جامعه نکند ، و به خاطر همین اهمیت موضوع است که در روایات متعددی می خوانیم ؛ « حدّى كه در زمين اجرا شود پر بارتر از شبانه روز باران است» 📚وسائل الشیعه ج28 ص12 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔در روایتی آمده است «کسی به حضرت علی هدیه داد. روزی حضرت زهرا وارد منزل شد و مشاهده کرد که علی سر بر پای کنیز گذاشته و خوابیده‌ است. حضرت زهرا به نشانه اعتراض پیش پیامبر اکرم رفتند که نازل شد و گفت: حضرت فاطمه حق ندارد که اعتراض کند و باید برگردد»❕آیا چنین رفتاری از حضرت زهرا که دارای بوده اند صحیح است ❕❕ 💠💠 👌روایتی است که شیخ صدوق در الشرایع خود نقل می کند از ابوذر غفاری که می گوید؛ « همراه جعفر بن ابی‌طالب به حبشه مهاجرت کردیم، در آن‌جا کنیزى به ارزش چهارهزار دهم به هدیه داده شد که بعد از بازگشت به مدینه، او آن کنیز را به برادرش على هدیه داد تا در خدمت آن‌حضرت باشد. على کنیز را در خانه گذاشت. روزى فاطمه وارد منزل شد و دید سر على در دامن آن است، پرسید: «یا ابا الحسن با او تماس برقرار کرده‌اى؟» على فرمود: «به خدا سوگند نه، اى دختر پیامبر ...؛ منظور تو از این سؤال چیست؟» فاطمه گفت: «اجازه می‌دهى به منزل پدرم رسول خدا بروم؟» على فرمود: «می‌توانی بروی». فاطمه چادر به سر نمود، روبند و انداخت و به سمت منزل پیامبر اکرم رفت. 🔷قبل از این‌که فاطمه به منزل پدرش برسد جبرئیل نازل شد و گفت: یا محمّد خداوند به تو می‌رساند و می‌فرماید: «فاطمه نزدت خواهد آمد و از على شکایت خواهد کرد، از او درباره على چیزى قبول مکن»، در این هنگام فاطمه داخل شد، پیامبر به او فرمود: «آمده‌اى از على کنى؟» فاطمه : به خداى کعبه قسم که برای چنین کاری آمده‌ام. پیامبر : «به سوى علی بازگرد و به او بگو: هر طور که تو بخواهی مطیعت خواهم بود». فاطمه بازگشت و به آن‌حضرت سه بار گفت: یا ابا الحسن و خشنودى تو را می‌خواهم. على فرمود: «شکایتم را نزد دوستم رسول خدا بردى، آبرویم پیش ایشان رفت اى فاطمه خدا را شاهد می‌گیرم که کنیز را در راه آزاد کرده و چهارصد درهمى که از غنیمت نصیب من شده را به فقرای مدینه صدقه دهم». سپس لباس و کفش پوشیده به طرف پیامبر حرکت کرد، جبرئیل نازل شد و گفت: اى محمّد خدا به تو سلام می‌رساند و می‌فرماید: «به علی بگو: در مقابل آزادی این کنیز و تحصیل رضایت فاطمه، بهشت را و در مقابل چهار صد درهم دوزخ را در اختیارت گذاردم. پس هر کس را که خواهى به برکت رحمتم داخل بهشت نما و با عفو و بخششم از دوزخ بیرون آور»، در این‌جا بود که على فرمود: «من به اذن خدا مردم را بین بهشت و تقسیم می‌کنم» 📚 الشرایع ج1 ص163 ❕این روایت از حیث سند و مردود است و قابل اعتنا نیست . 🔷یکی از راویان حدیث بن عرفه است که مجهول است . 📚 ج2 ص430 👌و احتمال است که حسن بن عرفه باشد که سنی بوده و روایتش مردود است . 📚 مدرک ج2 ص430 ❕راوی دیگر آن و راوی دیگر و راوی دیگر هستند که هر سه و ضعیف هستند . 📚 رجال الحدیث ج6 ص455 ❕مرحوم نیز این روایت را با سندی ضعیف در کتاب بشاره المصطفی خودش نقل کرده است . 📚 المصطفی ص101 👌راوی روایت است که توثیقی ندارد . 📚 نجاشی ص446 🔷راوی دیگر المرادی است که و ضعیف است . 📚 رجال الحدیث ج4 ص211 🔷راوی دیگر بن اسماعیل است که او نیز مجهول و ضعیف است . 📚 مدرک ج3 ص270 🔷و راوی دیگر بن خلیل است که او نیز مجهول و ضعیف است . 👌مرحوم ابن شهر آشوب نیز این روایت را بدون ذکر سند از کتاب و الریحان نقل می کند که چون روایت بدون سند است مردود و قابل قبول نیست. 📚 ال ابی طالب ج3 ص342 🔶سایر منابع نیز این روایت را از این سه کتاب نقل کرده اند که روشن شد سند این روایت در این سه کتاب است و این روایت مردود و غیر قابل توجه است . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA