7⃣عبد اللّه بن اسعد #یافعى گويد:« ابو الحسن علىّ هادى فرزند محمّد الجواد فرزند علىّ رضا فرزند موسى كاظم فرزند جعفر صادق، علوى حسينى، چهل سال زندگى كرد. وى مردى متعبّد و #فقيهى پيشوا بود»
📚مراه الجنان ج2 ص160
8⃣حافظ عماد الدّين اسماعيل بن عمر بن كثير گويد ؛« و امّا ابو الحسن علىّ هادى او مردى عابد و زاهد بود كه متوكّل وى را به سامرا منتقل كرد.
او بيش از بيست سال و چند ماه در آن شهر #سكونت گزيد ودر همان شهر از دنيا رفت. گفته اند كه بدگويان به متوكّل عبّاسى خبر دادند كه در منزل آن حضرت نامه هاى بسيارى از مردم و سلاحهاى زيادى وجود دارد، متوكّل گروهى از سربازان خود را به سمت آن حضرت فرستاد. آنان وى را اين گونه يافتند كه روبروى قبله نشسته، جبّه اى از پشم بر تن دارد و بر روى فرشى از خاك نشسته است. سربازان، آن حضرت را با همين حالت دستگير كرده و به نزد متوكّل عبّاسى بردند ... »
📚البدایه و النهایه ج11 ص15
9⃣احمد بن حجر #هيثمى گويد: « علىّ عسكرى ملقب به هادی به اين دليل عسكرى ناميده شد كه گروهى از جانب حكومت وقت مأمور شدند تا او را از مدينه پيامبر به سامرا آورده در آنجا ساكن كنند منطقه اى كه در آنزمان عسكر ناميده مى شد و بدين جهت امام هادى عليه السّلام به لقب عسكرى ملقّب گرديد. وى از نظر #دانش و سخاوت ميراث دار پدر بزرگوار خويش بود»
📚الصواعق المحرقه ص205
0⃣1⃣. احمد بن يوسف بن احمد دمشقى قرمانى گويد: فصل نهم از كتاب
من درباره خاندان بردبارى، دانش و #نيكوكارى است، امام علىّ بن محمّد هادى- رضى اللّه عنه- در مدينه زاده شد و مادرش كنيزى امّ ولد بود، كنيه مباركش ابو الحسن و لقبش هادى و متوكّل بود. رنگ چهره اش گندمگون و نقش انگشترى او «اللّه ربّى و عصمتى من خلقه» بود. و امّا مناقب او بسيار گرانبها و اوصافش بسيار شريف است»
📚اخبار الدول ص117
1⃣1⃣عبد اللّه شبراوى #شافعى گويد: دهمين امام از پيشوايان علىّ هادى است، وى در ماه رجب سال 214 در مدينه زاده شد و داراى كرامات بسيار مى باشد»
📚الاتحاف بحب الاشراف ص176
2⃣1⃣فضل اللّه بن روزبهان #شافعى گويد: خداوندا سلام و درود بفرست بر امام دهم، مقتداى زندگان و مردگان، سرور حاضران و غايبان، آن كس كه از مقدّمات علوم به نتيجه وصايت و امامت رسيده است، شمشير خشمگين و خروشان بر گردن هر مخالف و دشمن، پناهگاه همه پناه آورندگان در مصائب و دشمنى ها، برطرف كننده #تشنگى از جگرهاى سوخته، آنكس كه دوستان و دشمنان به كمال فضيلتش شهادت داده و در روز ندا دادن منادى يعنى روز قيامت پناهگاه دوستان و مواليان خويش مى باشد، ابو الحسن علىّ نقىّ هادى، فرزند محمّد شهيد، آنكس كه با مكر دشمنان به شهادت رسيد و در «سرّ من رأى» به خاك سپرده گرديد.
📚وسيلة الخادم الى المخدوم/ صلوات الامام الهادى عليه السّلام.
3⃣1⃣خير الدّين #زركلى گويد: ابو الحسن عسكرى على، ملقّب به هادى دهمين امام از پيشوايان دوازده گانه و يكى از پرهيزگاران و صلحا زمان بوده است. وى در شهر مدينه به دنيا آمد. كسانى در نزد متوكّل عبّاسى از او بدگوئى كردند و وى آن حضرت را به #بغداد احضار كرده، سپس در سامرا تبعيد نمود»
📚الاعلام ج5 ص140
4⃣1⃣ محمّد امين غالب طويل گويد: «وى #بسيار خوش اخلاق بود. تا جايى كه هيچكس شكّى در مقام عصمت او نداشت»
📚تاریخ العلویین ص167
5⃣1⃣سيّد عبد الوهاب #بدرى گويد: « امام هادى عليه السّلام در شهر سامرا در مجالس مردم مى گشت و همواره مصيبت ديدگان را دلدارى داده، نيازمندان را يارى رسانده به گدايان و مساكين ترحّم مى نمود. وى با يتيمان مهربانى كرده، شبانگاهان به در خانه بيوه گان و ناتوانان رفته، كيسه هاى درهم و دينار را كه در دامن جامه خود حمل مى كرد به آنان مى داد و مىگفت پاداش و سپاسى از شما نمى خواهيم. آن حضرت روزها به كار و فعّاليت مشغول مى شد. وى در زير اشعه سوزان آفتاب ايستاده در مزرعه خود به كار كشاورزى مشغول مى گشت تا آنجا كه عرق تمام بدن آن حضرت را تر مىكرد و چون سياهى شب آشكار مى شد به سمت پروردگار خود توجّه كرده، در حال ركوع و سجود و خشوع براى پروردگار خويش درمىآمد و پيشانى تابناك خود را بر روى سنگ و شن زمين قرار مىداد، و دعاى مشهور خود را زير لب زمزمه می کرد؛ پروردگارا گامهايى كه به سوى تو برداشته نااميد نگردان، بر وى رحمت آور ...»
📚سیره الامام علی الهادی علیه السلام ص59
#پرسمان_اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
❔پرسش
❓در کانال معاندین مطلبی از کتاب علل الشرائع مرحوم صدوق مطلبی مطرح شده مبنی بر اینکه یک نفر خدمت حضرت زهرا سلام الله علیها میرسد و میگوید حضرت علی علیه السلام از دختر ابوجهل خواستگاری کرده و ایشان بخاطر حسادت زنانه ناراحت شدند وبا فرزندان خود به قهر منزل پدر رفتند ایا این مطلب درست است ❓
💠پاسخ؛
❗️شیخ صدوق در علل الشرایع از امام صادق نقل می کند؛
« شقی از اشقیای به نزد فاطمه آمد و به او گفت می دانی که علی از دختر ابوجهل خواستگاری کرده است .فاطمه گفت حقیقت را می گویی ؟
❕مرد گفت آری پس غیرت فاطمه تحریک شد به طوری که نتوانست خود را کنترل کند و پیوسته اندوهگین بود...تا به نزد پیامبر رفت و پیامبر را از موضوع آگاه کرد.
❗️پیامبر به علی گفت آیا نمی دانی که فاطمه پاره تن من است و هرکس او را اذیت کند مرا اذیت کرده است...
🔶علی گفت آری می دانم .پیامبر از او پرسید پس چرا چنین کاری را کردی ❗️
🔷حضرت علی گفت به خدا سوگند چنین نکرده ام و حتی فکر آن را هم به خود راه نداده ام .پیامبر گفت راست گفتی پس فاطمه خوشحال شد و تبسم کرد...»
📚علل الشرایع ج1 ص185
🔷این روایت تنها در علل الشرایع نقل شده است و علامه مجلسی نیز این روایت را از علل الشرایع نقل میکند
📚بحار الانوار ج43 ص201
👌این روایت از چند جهت دارای اشکال است؛
1⃣از حیث سندی با اشکالات عدیده ای روبه رو است.شیخ صدوق روایت را از افراد زیر نقل می کند؛
🔶1- احمد بن محمد بن یحیی
🔶2- عمروبن ابی المقدام
🔶3- زیاد بن عبدالله
👌احمد بن محمد بن یحیی مجهول است و روایتش از اعتبار ساقط است.
📚معجم رجال الحدیث ،ایت الله خویی ج3 ص122
👌عمروبن ابی المقدام نیز دارای اعتبار قاطع نیست.علامه حلی از برخی از علما نقل می کند که او را تضعیف کرده اند
📚رجال علامه حلی ص120
❗️واگر از این تضعیف نیز بگذریم در طریق شیخ صدوق به او حکم بن مسکین قرار دارد که مجهول است وطریقه صدوق به عمروبن مقدام ضعیف است
📚معجم رجال الحدیث ج14 ص82
👌زیاد بن عبدالله نیز در هیچ کتاب رجالی عنوان نشده است و مجهول است .
❕حدیثی که سندش چنین باشد از درجه اعتبار ساقط است.
2⃣پیامبر گرامی در مورد حضرت زهرا فرمود:
« خداوند با غضب فاطمه به غضب می آید»
📚امالی طوسی ص95
📚معانی الاخبار ص303
📚بحار الانوار ج43 ص19
❗️این حدیث شریف می رساند که زهرای مرضیه بدون جهت و به ناحق غضبناک و ناراحت نمی شود و هر موقع غضبناک شود چون بحق بوده خداوند نیز غضبناک می شود.
⁉️چگونه قابل قبول است که زهرای اطهر بی جهت بر حضرت علی غضبناک شده و ناراحت شود.این با عصمت ایشان منافات دارد.
3⃣پیامبر گرامی نسبت به حضرت علی فرمود:
«حق با علی است هر کجا که باشد»
📚امالی طوسی ص479
⁉️چگونه ممکن است زهرای اطهر به این مساله توجه نکرده باشد و گمان کند که علی از حق و حقیقت جدا شده باشد❓
❓چگونه ممکن است پیامبر گرامی به این مساله توجه نداشته باشد و به علی مرتضی سوئ ظن ببرد در حالی که خداوند می فرماید:
« از بسیاری از گمانها بپرهیزید زیرا بعضی از گمانها گناه است»
🔰حجرات 12
🗯با توجه به این نکات کذب و جعلی بودن این روایت روشن میشود.
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔پرسش
❓خواستم ببینم شیعه چه دلیل عقلی دارد که خداوند باید بعد از پیامبر امامی را برای مردم معین کند❕❕دلیل عقلی بر لزوم امامت چیست❗️❗️
💠پاسخ💠
👌در این رابطه دلائل متعددی اقامه شده است که ما به برخی اشاره می کنیم ؛
1⃣ امامت جانشینی از نبوت است ؛
🗯پیامبر گرامی در زمان حیات شریفشان چهار وظیفه حساس و مهم را بر عهده داشت ؛
🔶1- قرآن را تفسیر کرده و مقاصد و اهداف و رموز و اسرار آن را برای مردم بیان می کرد چنان که می فرماید:
« قرآن را بر تو نازل کردیم تا تو آیات آن را برای مردم تبیین کنی »
🔶نحل 44
🔶2- احکام الهی را به مردم می رساند و آن ها را با حلال و حرام و واجبات و محرمات آشنا می ساختند .
🔶3- به شبهات و اشکالات وارده بر تعالیم اسلامی پاسخ می گفت .
🔶4- دین و آیین الهی را از تحریف و زیاده و کم حفظ می کرد .
👌پس از پیامبر اگر خداوند جانشینی برای او معرفی نکند که همانند پیامبر دارای علم و عصمت الهی باشد این وظائف به سر انجام نمی رسد .
👌مردم چون مفسر الهی در میان آنها نمی باشد تا آیات قرآن را تفسیر کند و مقاصد آن را بیان کند در فهم این کتاب شریف گرفتار سر درگمی شده و از هدایت آن بهره نمی گیرند .
🔷پیامبر گرامی فرصت نکردند تا تمام احکام مورد نیاز مردم را به آنها برساند ، زیرا در مکه گرفتار آزار و اذیت مشرکین و در مدینه هم درگیر نبرد با آنان بودند و بسیاری از احکام در زمان پیامبر مورد ابتلاء نبود تا پیامبر حکم آنها را بیان کند و بعد ها هم با گسترش روابط اجتماعی مسائل تازه ای پیش می آمد که نیازمند شناخت حکم الهی بود ، گذشته از آنکه در همان مقدار احکامی هم که پیامبر به مردم رسانید اختلاف شده و مردمان دچار چند دستگی شدند . اگر رهبران الهی در میان مردم نباشند تا بر اساس علوم پیامبر ، مردم را با احکام الهی آشنا نسازند مردم دیگر راهی به دستیابی به احکام الهی نخواهند داشت .
❕از سوی دیگر با نبود پیامبر این احتمال بود که آیین او دچار تحریف و کم و زیاد شود و در تعالیم و روایات پیامبر تغییر و تبدیل صورت گیرد .
🔷 و با فرض نبودن امام ، پس از پیامبر دیگر کسی نمی باشد که دارای علم الهی و عصمت الهی باشد تا بتواند به شبهات و سوالات مردمان پاسخ دهد .
👌همه این نیازها بر خداوند لازم و واجب می کند تا پس از پیامبر امامانی قرار دهد تا بر اساس تعالیم و علوم پیامبر که به آنها رسیده ظائف پیامبر را ادامه داده و بندگان در سایه تعالیم آنان مسیر کمال را در پیش بگیرند .
📚الالهیات ، سبحانی تبریزی ، ج4 ص26
❗️❗️❗️❗️👌ادامه پاسخ 👇👇👇👇
❗️❗️❗️ادامه پاسخ 👇👇👇
2⃣دلیل دیگر استدلال هایی است که علامه حلی در بیان لزوم وجود رهبران الهی در جامعه می آورد ؛
🔶1. وجود پیامبر و امام ضروری است تا شناخت عقلی بشر، به واسطه ی بیان نقلی تقویت شود؛ زیرا اگر چه انسان با نیروی عقل بسیاری از حقایق از اصول و فروع دین را درک می کند، ولی گاهی در اعماق وجودش وسوسه ها و تزلزل هایی وجود دارد که مانع از اعتماد بر آن و انجام آنها می گردد، اما هنگامی که این احکام عقلی با بیان پیشوای الاهی تقویت گردد، هر گونه تزلزل و شک و دودلی زدوده خواهد شد و انسان با قوت قلب به سوی یافته های عقلی خود خواهد رفت.
🔶2. بسیاری از امور وجود دارد که عقل، حسن و قبح آن را درک نمی کند و باید دست به دامان پیشوایان الاهی گردد، تا بتواند خوبی و بدی آنها را دریابد.
🔶3. بسیاری از اشیا مفید و برخی دیگر زیان بارند و انسان تنها با فکر خود قادر به درک سود و زیان همه ی آنها نیست. این جاست که احساس نیاز می کند، تا کسی سود و زیان اشیا را برای او بیان نماید و این کار تنها از عهده ی پیشوایان الاهی که با منبع وحی در ارتباط هستند بر می آید.
🔶4. انسان موجود اجتماعی است و اجتماع بدون داشتن قوانینی که حقوق همه ی افراد را حفظ کند و آنها را در مسیر صحیح پیش ببرد؛ سامان نخواهد یافت و به کمال مطلوب نخواهد رسید، تشخیص این قوانین به طور صحیح و اجرای آنها جز به وسیله ی رهبران آگاه، پاک و معصوم صورت نخواهد گرفت.
🔶5. انسان ها در درک کمالات و تحصیل علوم و معارف و کسب فضایل متفاوت اند، بعضی از آنها توانایی حرکت در این مسیر را دارند و برخی عاجز و ناتوانند. رهبران الاهی گروه اوّل را تقویت و گروه دوم را یاری می کنند،تا هر دو گروه به کمال ممکن برسند.
🔶6.با توجه به تفاوت مراتب اخلاق در انسان ها، تنها راه برای پرورش این فضایل، رهبران پاک و معصوم هستند.
🔶7. پیشوایان الاهی از ثواب و عقاب و پاداش و کیفر الاهی در برابر طاعت و گناه آگاهی کامل دارند و هنگامی که دیگران را از این امور آگاه کنند، انگیزه نیرومندی برای انجام وظیفه در آنان پیدا می شود.
📚شرح تجرید ص271
3⃣خداوندی که نوع بشر را برای پیمودن راه کمال و سعادت آفریده است، همان گونه که باید برای هدایت او پیامبرانی را که متکی بر نیروی وحی و دارای مقام عصمت باشند مبعوث کند، لازم است برای تداوم این راه، بعد از رحلت پیامبران، جانشینان معصومی قرار دهد تا جامعه ی انسانی را در رسیدن به سر منزل مقصود کمک کنند و به یقین بدون آن این هدف ناتمام خواهد ماند؛ زیرا؛
🔶 اولاً: عقول انسانی به تنهایی برای تشخیص تمام عوامل و اسباب پیش رفت و کمال، قطعاً کافی نیست و گاهی حتی یک دهم آن را نیز تشخیص نمی دهد.
🔶ثانیاً: آیین انبیا بعد از رحلت آنان، ممکن است دست خوش انواع تحریفات گردد. برای جلوگیری از تحریف لازم است پاسدارانی معصوم و الاهی باشند، تا از آن پاسداری کنند و آیین خدا را از تحریف باطل گرایان و دخالت های جاهلان و تفسیر های صاحبان هوی و هوس بر کنار دارند .
🔶ثالثاً: تشکیل حکومت الاهی و برقراری عدل و قسط و رسانیدن انسان به اهدافی که برای آن آفریده شده است، جز از طریق انسان های معصوم ممکن نیست؛ زیرا به گواهی تاریخ حکومت های انسانی همیشه در مسیر منافع مادی افراد یا گروه های خاصی سیر کرده و تمام تلاش آنها در همین راستا بوده است و همان گونه که بارها آزموده ایم عناوینی مثل دموکراسی و حکومت بر مردم یا حقوق بشر و مانند آن پوششی است برای رسیدن به اهداف شیطانی قدرت ها و آنها با استفاده از همین ابزار مقاصدشان را به شکل مرموزی بر مردم تحمیل کرده اند.
👌 این سه اصل یعنی ارائه طریق در آنجا که عقل از تشخیص آن عاجز است و حفظ نیراثهای انبیاء و اقامه حکومت عدل در واقع پایه های اصلی وجود امام معصوم را تشکیل می دهد .
📚پیام قرآن ، مکارم شیرازی ج9 ص40
📝پرسمان اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
⁉️سوال
آیا حضور امیرالمومنین در شورای شش نفره بیانگر قبول نظام شورایی در امامت و خلافت نیست؟
🗯پاسخ:
❗️شرکت امام در این شورا حتما نشانه تایید آن نیست؛
آنچه از تاریخ و گفتار امیرالمومنین بر می آید اضطرار ایشان برای شرکت در این شورا است، در توضیح باید گفت:
1⃣این راه می توانست راهی برای احقاق حق باشد و با وجود اندک احتمالی شایسته بود که ایشان در این شورا شرکت کند؛ یعنی حضرت نه برای تایید شورا بلکه برای احقاق حق و اتمام حجّت در آن شورا شرکت کرد .
2⃣روشن نیست که ورود امام به شوراى شش نفره، از روى اختیار بوده باشد، زیرا تهدیدهاى خلیفه دوّم درباره اعضاى شورا حاکى از یک استبداد عجیب و شگفت آور است و هنگامى که عمر هر شش نفر را احضار کرد و مساله خلافت را مطرح نمود، رو به محمد بن مسلمه کرد و گفت:
❗️هنگامى که از مراسم دفن من بازگشتید، با پنجاه مرد مسلّح این شش نفر را براى امر خلافت دعوت کن و همه را در خانه اى گِرد آور و با آن گروه مسلح بر در خانه توقف کن تا آنان یک نفر را از میان خود براى خلافت برگزینند.
🗯 اگر پنج نفر از آنان اتّفاق نظر کردند و یک نفر مخالفت کرد، او را گردن بزن و اگر چهار نفر متحد شدند و دو نفر مخالفت کردند آن دو مخالف را بکُش و اگر این شش نفر به دو دسته مساوى تقسیم شدند، حق با آن گروه خواهد بود که عبد الرحمان در میان آنها باشد.
❗️آنگاه آن سه نفر را براى موافقت با این گروه دعوت کن. اگر توافق حاصل نشد، گروه دوم را از بین ببر. واگر سه روز گذشت و در میان اعضاى شورا اتحاد نظرى پدید نیامد، هر شش نفر را اعدام کن و مسلمانان را آزاد بگذار تا فردى را براى زعامت خود برگزینند.
🗯چون مردم از مراسم دفن عمر باز گشتند، محمّد بن مسلمه با پنجاه تن شمشیر به دست، اعضاى شورا را در خانه اى گِرد آورد و آنان را از دستور عمر آگاه ساخت
📚شرح نهج البلاغه،ابن ابی الحدید،ج1 ص185
⁉️آیا با این ارعاب و تهدید مى توان تصور کرد که امام از روى میل باطنى در شورا شرکت کرده باشد؟
🗯گفتار امام در خطبه شقشقیه حاکى از نارضایتى وى در این مشارکت است. ایشان در این مورد چنین مى فرماید:
« آن گاه که عمر در گذشت امر خلافت را در قلمرو شورایى قرار داد که تصوّر می کرد من نیز همانند اعضاى آن هستم. خدایا از تو یارى مى طلبم در باره آن شورا.
❗️ کى حقانیت من مورد شک بود آن گاه که با ابوبکربودم، تا آنجا که امروز با این افراد همردیف شده ام؟ولى ناچار در فراز و نشیب با آنان موافقت کردم و در شورا شرکت جستم. ولى یکى از اعضا به سبب کینه اى که با من داشت (مقصود طلحه یا سعد و قّاص است)از من چهره برتافت و به نفع رقیب من کنار رفت و دیگرى (عبد الرحمان) به خاطر پیوند خویشاوندى با خلیفه به نفع او راى داد).
📚خطبه3
3⃣مشارکت امام در شوراى شش نفره از یک اصل کلى سرچشمه مى گرفت و آن این که:
❗️ اکنون که حق از محور خود بیرون رفته، باید کوشش کرد لااقل مصالح اسلام و مسلمین در حد امکان محفوظ بماند، شکاف کمتر شود و فساد مستولى نگردد.
🗯امام در حالى که خود را خلیفه شرعى مى دانست و حق خویش را مغصوب و به غارت رفته مى دید، ولى آنگاه که خلافت خلفا تثبیت گردید، مصلحت را در این دید که تا آنجا که مصالح اسلام و مسلمانان ایجاب کند با آنان همکارى نماید، و لذا خلفا در کارهاى مهم با او مشورت مى کردند، او نیز کمک فکرى مى کرد.
📚نهج البلاغه خطبه146
❗️هییت هاى علمى و تحقیقى از یهود و نصارا وارد مدینه مى شدند تا از برنامه آیین جدید آگاه گردند و یگانه کسى که پاسخگوى مشکلات آنان بود، شخص امام بود.
🗯او احساس کرد که زمزمه الحاد و دعوت به جاهلیت از گوشه و کنار شبه جزیره بلند شده و چه بسا اگر خلافت را یارى نکند، اصلو اساس به خطر بیفتد، چنان که در یکى از نامه هاى خود مى نویسد:
«تا این که با چشم خود دیدم گروهى از اسلام بازگشته و مى خواهند دین محمد را نابود سازند. (در اینجا بود) که ترسیدم اگر اسلام و اهلش را یارى نکنم باید شاهد نابودى و شکاف در اسلام باشم که مصیبت آن براى من از رها ساختن خلافت و حکومت بر شما بزرگتر بود چرا که این بهره دوران کوتاه زندگى دنیا است، که زایل و تمام مى شود. همان طور که «سراب» تمام مى شود و یا همچون ابرهایى که از هم مى پاشند. پس براى دفع این حوادث به پا خاستم تا باطل از میان رفت و نابود شد و دین پا برجا و محکم گردید»
📚نهج البلاغه،نامه62
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
#علی_سوزاندن_انسانها
🤔#پرسش
❔آیا حقیقت دارد که حضرت علی افرادی را با #آتش سوزاند ❕آیا این عمل ، کاری ناپسند تلقی نمی شود ❗️
💠#پاسخ💠
👌در طول تاریخ اسلام و تشیع همواره افرادی بودند که نسبت به شان و جایگاه علی علیه السلام و سایر امامان #غلو کرده و معتقد بودند که امامان علیهم السلام اله و رب هستند ، امامان همواره با این افراد برخورد داشتند تا جایی که امام صادق علیه السلام فرمود ؛
«جوانان خود را از نزدیک شدن به غلات بر حذر دارید زیرا غلات بدترین مخلوقات هستند.عظمت خداوند را کوچک شمرده و ادعای ربوبیت برای بندگان خدا می کنند و به خدا سوگند غلات از یهود و نصاری و مجوس و مشرکین #بدتر هستند »
📚امالی طوسی ص650
❕این غلات در زمان حضرت علی علیه السلام نیز تحرکات خاص خود را داشتند که از جمله آنها عبد الله بن سبا بوده است .
👌مرحوم کشی از امام #باقر علیه السلام نقل می کند ؛
« عبدالله سبأ ادعای نبوت می کرد و گمان می کرد که امیرالمؤمنین همان خداست ، این خبر به امیرالمؤمنین رسید و حضرت او را خواست و در مورد خبر رسیده از او پرسید و او هم اقرار کرد به ادعای نبوت و الوهیت و گفت: آری، اینچنین در ذهن من القا شده است که تو خدا هستی و من هم پیغمبر خدایم. امیرالمؤمنین به او فرمود: وای بر تو ، شیطان تو را تسخیر کرده است، برگرد و توبه کن ، مادرت به عزایت بنشیند! ولی عبدالله سبأ قبول نکرد، لذا حضرت او را زندانی کرد و سه بار او را توبه داد ولی او توبه نکرد. سپس حضرت او را با #آتش سوزاند.»
📚اختیار معرفه الرجال ج1 ص323
📚وسائل الشیعه ج28 ص336
👌در نقل دیگری امام #صادق علیه السلام فرمود ؛
« گروهی به نزد امیر مومنان آمدند و گفتند سلام بر تو ای پرودگار ما ، امیر مومنان آنها را توبه داد اما آنها توبه نکردند ، علی علیه السلام چاهی حفر کرد ، و در آن ، آتش قرار داد و چاهی دیگر نیز در کنار آن حفر کرد و بین آنها را خالی گذاشت ، زمانی که توبه نکردند ، آنها را در #چاه انداخت و چاه دیگر را نیز بر افروخت تا آنکه مردند »
📚الکافی ج7 ص257
📚التهذیب ج10 ص138
❕این شدت عمل آن هم پس از توبه دادن ، حاکی از عظمت و بزرگی این #انحراف دارد و علی علیه السلام برای ریشه کن کردن این اعتقاد با شدت عمل با صاحبان آن برخورد کرد ، چنان که امام سجاد علیه السلام فرمود ؛
« خدا #لعنت کند کسی را که بر ما دروغ ببندد، من یاد عبدالله بن سبا افتادم، تمام موهای بدنم سیخ شد ، او ادعای بزرگی کرده بود، او را چه شده بود؟ خدا او را لعنت کند. به خدا قسم که علی بنده صالح خدا بود، برادر پیغمبر بود، به هیچ کرامتی از ناحیه خداوند نرسید، مگر با بندگی و اطاعت خداوند و اطاعت از پیامبر، و پیامبر هم به هیچ کرامتی از ناحیه خداوند نرسید، مگر از طریق بندگی و اطاعت خداوند.»
📚رجال کشی، اختیار معرفة الرجال، ج1،ص 324
❕آری آتش زدن افراد بی گناه با دلایل واهی و #باطل امری قبیح نزد همگان محسوب می شود ، اما در جایی که پای حدود الهی در میان است و بحث #انحراف بندگان خداوند مطرح است ، باید با تمام توان حدود الهی را اجرا کرد ، چنان که #خداوند می فرماید ؛
« هرگز در دين خدا (و اجرای حدود ) رافت (و محبت كاذب) شما را نگيرد اگر به خدا و روز جزا ايمان داريد»( نور 2)
👌در روایتی از پیامبر گرامی آمده است که فرمود ؛
« روز قيامت بعضى از زمامداران را كه يك تازيانه از حد الهى كم كرده اند در صحنه محشر مى آورند و به او گفته مى شود چرا چنين كردى؟ مى گويد: براى #رحمت به بندگان تو ، پروردگار به او مى گويدآيا تو نسبت به آنها از من مهربانتر بودى! و دستور داده مىشود او را به آتش بيفكنيد! ديگرى را مىآورند كه يك تازيانه بر حد الهى افزوده، به او گفته مىشود چرا چنين كردى؟ در پاسخ مىگويد: تا بندگانت از معصيت تو خوددارى كنند ، خداوند مىفرمايد: تو از من آگاهتر و حكيمتر بودى؟! سپس دستور داده مىشود او را هم به آتش دوزخ ببرند»
📚تفسیر کبیر ج23 ص148
❕بنابراین در جایی که بحث حدود الهی مطرح است ، باید با شدت عمل و بدون گرفتار شدن در دام #احساسات ، حد الهی را جاری کرد تا گناه وانحراف به تمام جامعه #سرایت نکند ، و به خاطر همین اهمیت موضوع است که در روایات متعددی می خوانیم ؛
« حدّى كه در زمين اجرا شود پر بارتر از #چهل شبانه روز باران است»
📚وسائل الشیعه ج28 ص12
#پرسمان_اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
#موضوع_اعتقادی_تاریخی
#جاریه_علی_کنیز_فاطمه_عصمت
🤔#پرسش
❔در روایتی آمده است «کسی به حضرت علی #کنیزی هدیه داد. روزی حضرت زهرا وارد منزل شد و مشاهده کرد که علی سر بر پای کنیز گذاشته و خوابیده است. حضرت زهرا به نشانه اعتراض پیش پیامبر اکرم رفتند که #جبرئیل نازل شد و گفت: حضرت فاطمه حق ندارد که اعتراض کند و باید برگردد»❕آیا چنین رفتاری از حضرت زهرا که دارای #عصمت بوده اند صحیح است ❕❕
💠#پاسخ💠
👌روایتی است که شیخ صدوق در #علل الشرایع خود نقل می کند از ابوذر غفاری که می گوید؛
« همراه جعفر بن ابیطالب به حبشه مهاجرت کردیم، در آنجا کنیزى به ارزش چهارهزار دهم به #جعفر هدیه داده شد که بعد از بازگشت به مدینه، او آن کنیز را به برادرش على هدیه داد تا در خدمت آنحضرت باشد. على کنیز را در خانه #فاطمه گذاشت. روزى فاطمه وارد منزل شد و دید سر على در دامن آن #کنیز است، پرسید: «یا ابا الحسن با او تماس برقرار کردهاى؟» على فرمود: «به خدا سوگند نه، اى دختر پیامبر ...؛ منظور تو از این سؤال چیست؟» فاطمه گفت: «اجازه میدهى به منزل پدرم رسول خدا بروم؟» على فرمود: «میتوانی بروی». فاطمه چادر به سر نمود، روبند و #نقاب انداخت و به سمت منزل پیامبر اکرم رفت.
🔷قبل از اینکه فاطمه به منزل پدرش برسد جبرئیل نازل شد و گفت: یا محمّد خداوند به تو #سلام میرساند و میفرماید: «فاطمه نزدت خواهد آمد و از على شکایت خواهد کرد، از او درباره على چیزى قبول مکن»، در این هنگام فاطمه داخل شد، پیامبر به او فرمود: «آمدهاى از على #شکایت کنى؟» فاطمه : به خداى کعبه قسم که برای چنین کاری آمدهام. پیامبر : «به سوى علی بازگرد و به او بگو: هر طور که تو بخواهی مطیعت خواهم بود». فاطمه بازگشت و به آنحضرت سه بار گفت: یا ابا الحسن #رضایت و خشنودى تو را میخواهم. على فرمود: «شکایتم را نزد دوستم رسول خدا بردى، آبرویم پیش ایشان رفت اى فاطمه خدا را شاهد میگیرم که کنیز را در راه #خدا آزاد کرده و چهارصد درهمى که از غنیمت نصیب من شده را به فقرای مدینه صدقه دهم». سپس لباس و کفش پوشیده به طرف پیامبر حرکت کرد، جبرئیل نازل شد و گفت: اى محمّد خدا به تو سلام میرساند و میفرماید: «به علی بگو: در مقابل آزادی این کنیز و تحصیل رضایت فاطمه، بهشت را و در مقابل چهار صد درهم #صدقهات دوزخ را در اختیارت گذاردم. پس هر کس را که خواهى به برکت رحمتم داخل بهشت نما و با عفو و بخششم از دوزخ بیرون آور»، در اینجا بود که على فرمود: «من به اذن خدا مردم را بین بهشت و #دوزخ تقسیم میکنم»
📚#علل الشرایع ج1 ص163
❕این روایت از حیث سند #ضعیف و مردود است و قابل اعتنا نیست .
🔷یکی از راویان حدیث #حسن بن عرفه است که مجهول است .
📚#مستدرکات_رجال ج2 ص430
👌و احتمال است که حسن بن عرفه #العبدی باشد که سنی بوده و روایتش مردود است .
📚#همان مدرک ج2 ص430
❕راوی دیگر آن #وکیع و راوی دیگر #ابو_صالح و راوی دیگر #محمد_بن_اسرائیل هستند که هر سه #مجهول و ضعیف هستند .
📚#مستدرکات رجال الحدیث ج6 ص455
❕مرحوم #طبری نیز این روایت را با سندی ضعیف در کتاب بشاره المصطفی خودش نقل کرده است .
📚#بشاره المصطفی ص101
👌راوی روایت #یحیی_بن_عبدالحمید است که توثیقی ندارد .
📚#رجال نجاشی ص446
🔷راوی دیگر #شریک_بن_لیث المرادی است که #مجهول و ضعیف است .
📚#مستدرکات رجال الحدیث ج4 ص211
🔷راوی دیگر #حمزه بن اسماعیل است که او نیز مجهول و ضعیف است .
📚#همان مدرک ج3 ص270
🔷و راوی دیگر #احمد بن خلیل است که او نیز مجهول و ضعیف است .
👌مرحوم ابن شهر آشوب نیز این روایت را بدون ذکر سند از کتاب #الروح و الریحان نقل می کند که چون روایت بدون سند است مردود و قابل قبول نیست.
📚#مناقب ال ابی طالب ج3 ص342
🔶سایر منابع نیز #عموما این روایت را از این سه کتاب نقل کرده اند که روشن شد سند این روایت در این سه کتاب #ضعیف است و این روایت مردود و غیر قابل توجه است .
#پرسمان_اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
⁉️سوال
کانال ضد اسلامی نقد اسلام وسایر کانال ها به تبع آن هجمه ای اغاز کرده اند که امام حسین رابطه اش با معاویه خوب بوده و حتی از او هدیه نیز دریافت می کرده است و آخوندها سال ها به شما دروغ گفته اند لطفا پاسخ دهید
💭پاسخ:
❗️این که گفته شود رابطه امام با معاویه خوب بوده است سخن غلط و غیر صحیح می باشد .
💎مولف کتاب انساب الاشراف نقل می کند که امام حسین در نامه ای به معاویه چنین نوشت:
❗️"ایا تو حجر بن عدی و یارانش را به ستم نکشتی این قتل را پس از امان دادن به آنها انجام دادی
❗️ایا تو قاتل عمرو بن حمق صحابی پیامبر نیستی که عبادت فرسوده اش کرده بود و رنگش را زرد و بدنش را لاغر کرده بود!
❗️ایا تو زیاد فرزند سمیه را که بر بستر عبید زاده شده بود پسر پدرت نخواندی در حالی که پیامبر فرموده بود فرزند متعلق به بستر وزوجیت است
❗️تو سنت پیامبر خدا را وا نهادی و به عمد با فرمان او مخالفت کردی و از سر تکذیب هوس خود را دنبال کردی بی آن که ره نمودی از جانب خدا داشته باشی
❗️سپس زیاد را بر کوفه و بصره مسلط کردی تا دستان مسلمانان را قطع و چشمان انان را با میله داغ بر کند و به شاخه های نخل بیاویزد
❗️گویی تو از امت نیستی و امت هم از تو نیستند که پیامبر فرمود هر کس بیگانه ای را جزو خاندان قومی حساب کند که خویشاوند انان نیست ملعون است
👌من فتنه ای بزرگتر از فرمانروایی تو بر این امت نمی شناسم و برای خود و دینم رای ای برتر از جهاد با تو نمی دانم
❗️تو خود را تباه کردی و دینت را هلاک کردی و جایگاهی از آتش برای خود بر گرفتی پس دور باد قوم ستمکار از رحمت خداوند
📚انساب الاشراف ج5 ص128
📚الامامه و السیاسه ج1 ص201 و202
❗️سایر بزرگان نیز همین مضمون را نقل کرده اند:
📚رجال کشی ج1 ص250
📚الاحتجاج ج2 ص89
📚بحار الانوار ج44 ص212
❗️وبرای دیدن سایر نامه های توبیخ آمیز امام به معاویه درباره ستم ها و بدعت هایش و رویارویی ها مستقیم امام و انتقاد و تهدید معاویه:
📚الاخبار الطوال ص224
📚انساب الاشراف ج3 ص366
📚 نثر الدرر ج1 ص335
📚نزهه الناظر ص82
📚کشف الغمه ج2 ص242
📚بحار الانوار ج44 ص129
📚تاریخ یعقوبی ج2 ص231
📚تاریخ دمشق ج59 ص180
❗️و...
💎اما در باره دریافت هدیه امام حسین از معاویه:
❗️امام باقر فرمود:
"حسن و حسین بر معاویه عیب می گرفتند و از او انتقاد می کردند ولی عطایایش را می پذیرفتند"
📚قرب الاسناد ص92
📚تهذیب الاحکام ج6 ص337
❗️شیخ صدوق نقل می کند:
"حسن و حسین آنچه را معاویه می داد می گرفتند اما به اندازه بال مگسی از آن را برای خود و خانواده شان هرینه نمی کردند"
📚علل الشرایع ص218
📚بحار الانوار ج44 ص13
❗️امام باقر فرمود:
"حسن و حسین عطایای کسی مانند معاویه را می پذیرفتند زیرا آن دو سزاوار عطایایی که به دستشان می رسید بودند انچه فرمانروایان به زور مسلط شده در دست دارند بر خود انان حرام است ولی بر مردم رواست اگر از راه درست به انان برسد و آن را به حق بگیرند"
📚دعاءم الاسلام ج2 ص323
❗️نکاتی در مورد این پذیرفتن ها:
1⃣بی تردید کاری که موجب تایید عملی حکومت ال ابی سفیان بر جامعه اسلامی باشد از فرزندان علی علیه السلام سر نمی زده است .
2⃣پذیرفتن هدایای معاویه از سوی امام حسین هنگامی تایید حکومت او به شمار می آمد که امام در مقابل جنایات او سکوت کند ولی از انجا که امام با صراحت از معاویه انتقاد می کرد و نقشه زیرکانه او را نقش بر آب می کرد پذیرش هدیه او باعث تایید حکومت او نبود چنان که در حدیث امام باقر گذشت.
3⃣در جایی که ممکن بود پذیرفتن هدایای معاویه تایید حکومت او محسوب شود و یا نپذیرفتن آن ضربه ای به حکومتش بزند امام هدایا را نمی پذیرفت چنان که مرحوم اربلی نقل می کند:
❗️"روایت شده است هنگامی که معاویه به مکه رسید مالی فراوان و لباس های متعدد و عباهایی کامل به حسین رساند اما او همه را بازگرداند و هیچ کدام را نپذیرفت"
📚کشف الغمه ج2 ص234
📚مطالب السوول ص73
📚الفصول المهمه ص175
❗️اما مصلحت و حکمتی که در پذیرفتن هدایای معاویه در غیر این گونه موارد بود:
💎تشنج زدایی از جامعه اسلامی از یک سو
💎وتامین نیاز جمعی از مستمندان از سوی دیگر بود
💭 زیرا چنان که در روایات بالا آمد امام آن هدایا را به مصرف زندگی شخصی خود نمی رساند و همه را صرف نیازمندان می کرد
📚دانشنامه امام حسین ،ری شهری ج3 ص39
❗️و بدین ترتیب بار دیگر شبهه افکنی ودروغ گویی های آن کانال ها و افراد وطن فروش و بی باک نقش بر آب میشود.
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
#باز_نشر_شهادت_امام_کاظم_علیه_السلام
🤔#پرسش
❓می گویند امام کاظم در 37 سالگی از دنیا رفت و 24 سال از عمرش را در زندان بود و از او 18 پسر و 19 دختر باقی ماند که امامزادگان ایران نیز به امام کاظم بر می گردند چگونه امام #توانست این قدر فرزند تولید کند با این که بیشتر عمرش را در زندان بود❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌امام موسی کاظم علیه السلام در سال 128 هجری به دنیا آمد و در سال 183 هجری به شهادت رسید و سن شریفش در هنگام #شهادت 55 سال بود.
📚منتهی الامال ج3 ص1526
❗️وبه روایت شیخ کلینی در #کافی در 54 سالگی به شهادت رسید.
📚الکافی ج1 ص486
👌مدت زندان ایشان 20 سال نبوده است بلکه ایشان 4 سال آخر عمر #شریفشان را در زندان بودند .
🔶ایشان از سال 179 به دستور هارون زندانی شدند و نهایتا در زندان هارون الرشید در سال 183 به دستور هارون #مسموم شدند و به شهادت رسیدند.
📚عیون الاخبار ج1 ص104
📚بحار الانوار ج48 ص228
📚سیره پیشوایان ص486
👌مرحوم ابن شهر آشوب تعداد فرزندان امام را سی نفر می داند
📚مناقب ال ابی طالب ج4 ص324
👌اما شیخ #مفید فرزندان ایشان را سی و هفت نفر می داند که از آنان هیجده تن پسر و نوزده تن دختر بوده اند.
📚الارشاد ج2 ص244
🔶فلسفه #کثرت فرزندان ایشان روشن است؛
👌امامان ما همواره تحت فشار دستگاه حکومت، آزادی عمل چندانی برای تبلیغ #دین و معارف حقه و الهی نداشتند .
❗️تنها راه پیش روی آنان تولید و تربیت نسلی پاک بوده تا با تعلیم و تربیت آنان و فرستادنشان به مناطق مختلف ، دین را از خطر انحراف نجات داده و آیین حقه الهی را در همه جا گسترش دهند .
❕با توجه به نکات فوق ، روشن می شود شبهاتی که امروزه در فضاهای مجازی پیرامون امام کاظم علیه السلام می شود چقدر بی #پایه می باشد.
#پرسمان_اعتقادی
https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
#امام_کاظم_باب_الحوائج_علیه_السلام
🤔#پرسش
❔این که به امام کاظم باب الحوائج می گویند از #کجا می آید ❕چرا ایشان را به این لقب نامیده اند ❗️
💠#پاسخ💠
👌شیخ عباس #قمی می نویسد ؛
«امام کاظم علیه السلام در ميان مردم به باب الحوائج معروف است ( چرا که ) توسّل به آن حضرت براى #شفاى امراض و بيمارى ها و رفع امراض ظاهرى و باطنى و دردهاى اعضاى خصوصا درد چشم مجرّب است»
📚منتهی الامال ج 3 ص 1463
❕محمد بن طلحه #شافعی در مورد صفت باب الحوائج امام کاظم علیه السلام می نویسد ؛
« مردم عراق او را «باب الحوائج الى الله» (دروازه برآمدن حاجات در درگاه الهى) مى خوانند، چراكه نيازهاى خود را با وسيله قرار دادن او به درگاه الهى برآورده مى ديدند. كرامتهاى او حيرت انگيز است و #گوياى اين است كه او نزد خداوند از جايگاهى راستين و فناناپذير برخوردار است».
📚مطالب السوول ص 83
❕احمد بن یوسف #دمشقی یکی دیگر از علمای اهل سنت در مورد این صفت امام علیه السلام می نویسد ؛
« امام کاظم نزد مردم عراق به «باب الحوائج» معروف است، زيرا هر نيازمندى كه به درگاه او #عرض نياز برده، نوميد بازنگشته است ...»
📚اخبار الدول ص 112
❕ابو علی #خلال که از علمای بزرگ حنبلیان محسوب می شود می گوید ؛
« هرگاه مشكل و گرفتارى مرا فرا گيرد، آهنگ قبر موسى بن جعفر كرده، به او متوسل مى شوم و خدا آن گونه كه دوست دارم #مشكل مرا برطرف مى كند»
📚تاریخ بغداد ج 1 ص 120
👌امام شافعى» پا را فراتر نهاده، درباره امام و منزلت او مى گويد ؛ « قبر موسى [بن جعفر] كاظم نوشداروى آزموده شده است »
📚تحفه العالم ج 2 ص 20
❕ابن شهر آشوب نقل مى كند در بغداد زنى ديده شد كه سراسيمه مى دويد. از او پرسيدند كجا مى روى؟ گفت نزد موسى بن جعفر مى روم زيرا فرزندم را زندانى كرده اند.
👌مردى حنبلى مذهب از سر تمسخر گفت او (امام كاظم) در زندان مرد.
زن گفت [خداوندا] به حرمت آن كشته در زندان قدرت [خود] را به من بنمايان. خيلى زود فرزندش از زندان آزاد شد و فرزند مرد مسخره كننده به كيفر رسيد »
📚 المناقب ج 4 ص 305
#پرسمان_اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
⚫️ویژه نامه شهادت امام کاظم علیه السلام ؛
💠جایگاه امام کاظم علیه السلام در نزد مخالفین ایشان و علمای اهل سنت ؛
1⃣ «ابو حاتم» درباره امام كاظم عليه السّلام مى گويد: « مورد وثوق، راستگو و يكى از امامان مسلمين است».
📚تهذیب التهذیب ج 10 ص 240
2⃣«خطيب بغدادى» حضرت را چنين توصيف مى كند: « او بخشنده و بزرگوار بود به او خبر مى رسيد كه شخصى او را [با زبان] آزار مى دهد.
حضرت كيسه اى حاوى هزار دينار براى او مى فرستاد. گاهى مى شد كه كيسه هاى سيصد و چهارصد و دويست دينارى را در [ميان مردم] مدينه توزيع مى كرد. هرگاه مانند كيسه هاى موسى بن جعفر [عليه السّلام] به كسى مى رسيد او را بى نياز مى كرد».
📚تاریخ بغداد ج 13 ص 27
3⃣توصيف حضرت كاظم عليه السّلام را در بيان «ابن صبّاغ مالكى» چنين مى خوانيم: «مناقب و كرامات آشكار و فضايل و صفت هاى خيره كننده او گواهى مى دهند كه او از آسمان شرافت برآمد و از آن فراتر رفت، اوج شايستگى ها را درنورديد و به ستيغ آن رسيد، سرورى در برابر او قد خم كرد و او آن را مركب خود گرداند و در بهره هاى بزرگوارى به داورى نشست و برگزيده آن را انتخاب كرد و نيك برگزيد».
📚الفصول المهمه ص 217
4⃣«سبط ابن الجوزى» حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام را چنين توصيف مى كند:
« موسى فرزند جعفر، فرزند محمد (باقر)، فرزند على بن الحسين، فرزند على بن ابى طالب، كنيه اش «ابو الحسن» و به كاظم، مأمون (به امانت شناخته شده)، پاكيزه و سرور ملقب بود و به دليل عبادت و شب زنده دارى اش، بنده صالح خدا خوانده مى شد».
📚تذکره الخواص ص 312
5⃣«كمال الدين، محمد بن طلحه شافعى» درباره امام كاظم عليه السّلام مى گويد:
« او امام گرانقدر، عظيم الشأن، بزرگ و كوشا در اجتهاد، به عبادت و بندگى خداوند بلند آوازه، بر امر بندگى مواظب و در كرامتها مشهور است. شب را به نماز و عبادت و سجده به درگاه خدا سپرى مىكرد و روز را به صدقه دادن و روزه دارى به شام مىرساند. به سبب بردبارى فوق العاده و چشم پوشى از آنان كه در حق وى ستم روا داشته و دست تطاول به سوى او دراز مىكردند «كاظم» خوانده شده است. او بدكردارى نسبت به خود را با نيكى به بدكردار و ظلم ظالم در حق خود را باگذشت از او جبران مىكرد. «عبد صالح» خوانده مى شد، زيرا بسيار عبادت مىكرد. مردم عراق او را «باب الحوائج الى الله» (دروازه برآمدن حاجات در درگاه الهى) مى خوانند، چراكه نيازهاى خود را با وسيله قرار دادن او به درگاه الهى برآورده مىديدند. كرامتهاى او حيرت انگيز است و گوياى اين است كه او نزد خداوند از جايگاهى راستين و فناناپذير برخوردار است».
📚مطالب السوول ص 83
6⃣«احمد بن يوسف دمشقى قرمانى» امام را چنين تعريف كرده است:
« او امام گرانقدر، يگانه عصر و حجت [بر مردم] است. شب را به نماز و بندگى صبح نموده و روز را به روزه شام مىكرد. از آنرو «كاظم» خوانده مىشود كه بى حد و حساب بردبار بوده و با كسى كه به حضرتش بدى مىكرد، راه گذشت در پيش مىگرفت. نزد مردم عراق به «باب الحوائج» معروف است، زيرا هر نيازمندى كه به درگاه او عرض نياز برده، نوميد بازنگشته است ... كرامات آشكارى از او ديده مىشود و مناقب خيره كننده اى دارد. از آسمان شرافت برآمد و از آن فراتر رفت و اوج شايستگى ها را در نورديد و به ستيغ آن رسيد».
📚اخبار الدول ص 112
7⃣«محمد بن احمد ذهبى» در توصيف امام موسى بن جعفر عليه السّلام مى نويسد:
« [امام] موسى از بهترين حكيمان و از بندگان پرهيزگار خدا بود.
مرقد او در بغداد (كاظمين امروز) شناخته شده است. در سال 183 ق. در 55 سالگى زندگى را وداع گفت».
📚میزان الاعتدال ج 3 ص 209
8⃣عبد المؤمن شبلنجى»، امام كاظم را چنين توصيف مى كند:
« موسى كاظم رضى اللّه عنه عابدترين اهل زمان خود، دانشمندترين، بخشنده ترين و بزرگوارترين آنان بود. جوياى احوال فقيران و بينوايان مدينه مى شد و شبانه درهم و دينار و ديگر نيازمندى هاى زندگى را براى آنان مىبرد و آنان منبع اين بخششها را نمىشناختند. پس از وفات آن حضرت بود كه از خاستگاه اين كمكها آگاه شدند»
📚نور الابصار ص 218
9⃣ابن حجر نیز می نویسد ؛
« موسی الکاظم وارث علم و معرفت و کمال و فضل پدرش بود ، به او کاظم می گفتند به خاطر کثرت گذشت او از دیگران و حلم ورزیدن او ، و در نزد اهل عراق به باب قضاء الحوائج در نزد خدا معروف بود و او عابدترین مردم زمان خودش و عالمترین و بخشنده ترین آنها بود »
📚الصواعق المحرقه ص 121 ط البابی بحلب
0⃣1⃣یافعی نیز در مورد امام علیه السلام می گوید ؛
« او صالح و جواد و حلیم و کبیر القدر و مقام بود و به خاطر عبادت و سعی و تلاشش در بندگی خدا ، عبد صالح خوانده می شد و بخشنده و کریم بود »
📚مراه الجنان ج 1 ص 394
#پرسمان_اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
#نام_فرزندان_ائمه_عایشه
🤔#پرسش
❔آیا حقیقت دارد که برخی امامان فرزندان خود را به نام #عایشه نامگذاری کرده اند ❗️❗️مگر عایشه دشمن اهل بیت نبوده است ❕❕
💠#پاسخ💠
👌مورخان و محدثان شیعی نام یکی از فرزندان دختر امام کاظم علیه السلام را #عایشه ذکر کرده اند ؛
📚بحار الانوار ج48 ص287
❕در رابطه با تعداد فرزندان امام رضا علیه السلام اگر چه اختلاف است ، اما برخی علما نام یکی از فرزندان ایشان را #عایشه ثبت کرده اند ؛
📚بحار الانوار ج49 ص221
👌همینطور شیخ #مفید نام یکی از فرزندان امام هادی علیه السلام را عایشه ذکر کرده است ؛
📚بحار الانوار ج50 ص231
❕چنان که قبلا مفصلا یاد آور شده ایم ، اسم عایشه و اسامی خلفا ، از اسامی #رایج میان مردم عربستان بوده است و اختصاص به شخص خاصی نداشته است ، لذا #امامان علیهم السلام نیز از این اسامی بهره جسته اند .
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/7317
❕به عنوان مثال هم زمان با عصر امامان، برخی از یاران امامان نامشان #یزید بوده است ، افرادی هچون یزید بن حاتم از اصحاب امام سجاد ، یزید بن عبدالملک ، یزید صائغ و یزید کناسی از اصحاب امام باقر علیه السلام ، یزید الشعر ، یزید بن خلیفه ، یزید بن خلیل ، یزید بن عمر بن طلحه ، یزید بن فرقد ، یزید بن مولی حکم از اصحاب امام صادق علیه السلام و حتی نام یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام #شمر بن ذی الجوشن بوده است ❗️
📚جامع الرواه ج1 ص402
❔آیا می توان گفت این نامگذاری به سبب #دوست داشتن یزید بن معاویه و شمر بن ذی الجوشن بوده است ❕
👌برخی از #محققان در مقام پاسخ به نامگذاری فرزندان امامان به عایشه و ابوبکر ، عمر و عثمان چنین می نویسند ؛
❕« اوّلًا نام هاى نوزادان بيشتر از جانب مادران انتخاب مى شد، نه از جانب پدران؛ و #همسران اهل بيت عليهم السَّلام نه همگى، كه اندكى از آنان از بنى هاشم بودند، بنابراين بيشتر از غير بنى هاشم بودند و لذا انتخاب اين نوع اسامى از طرف مادران بوده است و امامان نيز در مقابل عمل انجام شده قرار مى گرفتند و #داعى بر تغيير نام نمى ديدند.
👌 اميرمؤمنان در رجز خود مى فرمايد:
«من كسى هستم كه #مادرم مرا حيدر نام نهاد. شير بيشه هاى شجاعتم».
💠ثانياً ؛ نام هاى ياد شده، تنها به سه نفر یا چهار نفر اختصاص نداشته و اين چنين نبوده كه در آن محيط، جز اين افراد چنين نامى نداشته باشند، بلكه از نام هاى #شايع و فراوان بوده و از سوى ديگر، در نامگذارى ملاك اين نبود كه چون خلفا یا #عایشه چنين نام هايى داشتند، پس آنها نيز براى فرزندان خود نام ايشان را برگزيدند، بلكه به خاطر آن بود كه اين نام ها، در ميان امت عربى از نام هاى #شايع به شمار مى رفت، به گواه اين كه گروه كثيرى از صحابه پيامبر و غیر آن ها كه هم عصر خلفا بودند، نام هاى ابوبكر، عمر و عثمان و عایشه را بر خود داشتند.
👌مثلا کسانی از صحابه که نام عایشه را داشتند ؛
۱. عايشه بنت جرير بن عمرو ۲. عايشه بنت سعد بن أبى وقاص الزهرية
۳. عايشه بنت أبى سفيان بن الحارث بن زيد الانصاريه ۴. عايشه بنت عبدالرحمن بن عتيك النضريه ۵. عايشه بنت عمير بن الحارث بن ثعلبة الأنصارية ۶. عايشة بنت قدامة بن مظعون القرشية الجمحية ۷. عايشه بنت معاوية بن المغيرة بن أبي العاص بن أمية.
📚الاصابه ج8 ص235 به بعد
👌نتيجه مى گيريم كه اين نامها از نام هاى فراگير و مشهور در ميان جامعه #عرب بوده و نام هاى متداولى به شمار مى رفته است و خاندان رسالت نيز از اين نام هاى مشهور بهره مى گرفتند، بى آن كه ملاك در نامگذارى خلفا یا عایشه باشند. حتى كسانى كه اين نامها را بر خلفا نهاده اند، از همين #شهرت فراگير استفاده كرده اند.
👌فرض كنيد اين اسامى فراگير نبوده و تقريباً اختصاص به آن چند نفر داشته است، ولى بايد توجه داشت كه زشت كارى يك فرد، نام او را ننگين نمى كند و #ننگينى فرد ارتباطى به نام او ندارد، با اين شرط كه نامش زيبا باشد.
❕منفورترين شخص در ميان مسلمين عبدالرحمن بن ملجم است، ولى نام عبدالرحمن در رجال شيعه و سنّى بيش از آن است كه شمارش شود.
نام محمدرضا از نام هاى زيباست؛ مانند نام رضا كه از زيبايى خاصى برخوردارند، حال اگر چند نفر با اين نامها به كارهاى زشت دست زدند، سبب نمى شود كه #ديگران از اين نامها بهره نگيرند.
👌نمى توان با این دليل واهى و سست بر بى مهرى هايى كه برخى از صحابه نسبت به خاندان #رسالت روا داشته اند، پرده افكند.
📚نقد کتاب وحدت و شفقت صحابه و اهل بیت با یکدیگر، جعفر سبحانی ص36
👌بله اگر در یک مقطع #زمانی ، نامگذاری به نام برخی از اسامی دشمنان دین ، تداعی کننده حمایت و محبت آنها در دل باشد ، بی شک چنین نامگذاری #ممنوع است و این همان است که در روایات از آن نهی شده است .
📚وسائل الشیعه ج21 ص398 باب 28
👌❕ادامه پاسخ 👇👇👇
@Rahnamye_Behesht