eitaa logo
آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
2.2هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht #سایت ipasookh.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
❕ادامه 👇 👌علمای اهل سنت جهت پرده بوشی بر این ننگ عمر در شراب خواری در صدد بر آمده اند تا ساحت علی علیه السلام را نیز آلوده کنند و با نقل روایاتی جعلی بگویند علی علیه السلام نیز تا قبل از نزول حکم تحریم کلی شراب ، معاذ الله شراب می خورده است ، لذا جریان و روایت مورد استناد کانال ضد دین را در این باره کرده اند . 👌یکی از نشانه های کذب بودن جریان فوق تناقض های شدیدی است که اهل سنت در هنگام نقل آن جریان گرفتار آن شده اند ، گاهی می گویند اشخاص حاضر در آن مجلس سه نفر بودند ، گاهی می گویند پنج نفر بودند ، گاهی می گویند عبد الرحمان عوف شراب را تهیه کرد ، گاهی می گویند خود علی علیه السلام تهیه کرد و گاهی می گویند مردی از انصار تهیه کرد ، و تناقض های دیگر که جهت آگاهی رجوع شود ؛ 📚الصحیح من سیره الامام علی علیه السلام ، سید جعفر ، ج 3 ص 53 ❕در روایات ما آمده است که علی علیه السلام از آن مجلس شراب خواری برخاست و ؛ « خداوند خمر و شراب را لعنت کرده است ، به خداوند سوگند حتی جرعه ای از آن را نمی خورم ، چرا که شراب خواری عقل را زائل کرده و انسان را دیگران قرار می دهد » ❕در ادامه روایت حسن بصری می گوید ؛ « علی علیه السلام از میان آنها خارج شد و به سوی مسجد رفت ، پس از آن جبرئیل حکم قطعی شراب را آورد ، به خدا سوگند علی علیه السلام قبل از تحریم شراب نیز حتی برای یک لحظه شراب نخورد » 📚بحار الانوار ج 38 ص 64_ تفسیر البرهان ج 1 ص 500 👌حاکم نیشابوری از علمای اهل سنت می نویسد ؛ « جریان شراب خواری علی علیه السلام ساخته دست خوارج است ، خداوند علی علیه السلام را از این نسبت ها منزه ساخته است » 📚مستدرک الحاکم ج 2 ص 307 👌این نسبت های ناروا را چگونه می توان به علی علیه السلام داد در حالی که پیامبر گرامی فرمود ؛ « جبرئیل به من خبر داده است که ملائکه ثبت اعمال علی بر دیگر فرشتگان فخر می فروشند که با علی هستند زیرا از زمانی که با او هستند هیچ گاه مطلبی ناشایست را در علی ننوشته اند » 📚مناقب آل ابی طالب ج 1 ص 360 👌و یا فرمود ؛ « فرشتگان موکل اعمال علی ، هیچ گاه عملی که خشم خداوند را در پی داشته باشند را به سوی خدا نبرده اند » 📚علل الشرایع یک جلدی ، ص 14_ الطرائف ابن المغازلی ص 20 ❕آری همه این موارد شاهدی روشن و قطعی بر جعلی بودن جریان فوق مبنی بر شراب خواری علی علیه السلام می باشد . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
⁉️سوال 🙄آیا قرآن سخنی از قانون جاذبه عمومی به میان آورده است یعنی پیش از آنکه نیوتن این قانون را کشف کند❗️ 🗯پاسخ: ❗️شک نیست که وجود نیروی مرموزی در درون زمین که همه اجسام را به سوی خود می کشد همه پیش از نیوتن احساس کرده بودند اما اینکه این قانون یک قانون عمومی در سر تا سر جهان آفرینش و در تمام کرات و سیارات و کواکب و کهکشانهای عظیم و حتی میان دو ذره بسیار کوچک و ناچیز می باشد کسی پیش از نیوتن از آن آگاهی نداشت و تنها او بود که برای نخستین بار در قرن ۱۷میلادی با الهام گرفتن از سقوط یک سیب پرده از روی این قانون بزرگ بر داشت. ❗️او این جمله را اثبات کرد که« هر دو جسم یکدیگر را به نسبت مستقیم جرمها و به نسبت معکوس مجذور فاصله ها جذب می کنند» 👌ولی بیش از هزار سال قبل نیوتن و کشف عظیم او این آیه در قرآن نازل شده بود: «خدایی که آسمانها (وکرات آسمانی)را با ستون نامرئی و ستونی که بتوانید آن را ببینید بر افراشت سپس بر عرش استیلا یافت و آفتاب و ماه را مسخر (شما) ساخت » 🔷رعد2 🗯قابل توجه این که قرآن نمی گوید آسمان بی ستون است بلکه می گوید«بدون ستونهایی که بتوانید آنها را ببینید» 🗯این تعبیر به خوبی می رساند که ستون مرئی وجود ندارد بلکه ستون نامرئی آسمانها را به پا داشته است . 🔷امام رضا فرمود: «ستونی وجود دارد اما دیده نمی شود» 📚تفسیر برهان ج2 ص278 ❗️آنچه واقعیت دارد این است که کرات آسمان هر کدام در مدار و جایگاه خود معلق و ثابت اند بی آنکه تکیه گاهی داشته باشند و تنها چیزی که آنها را در جای خود ثابت می دارد تعادل قوه جاذبه و دافعه است که یکی ارتباط با جرم این کرات است و دیگری مربوط به حرکت آنها است. 👌این تعادل جاذبه و دافعه به صورت یک ستون نامرئی کرات آسمان را در جای خود نگه داشته است . 🔷امام علی فرمود: «این ستارگانی که در آسمان هستند شهرهایی هستند روی زمین که هر شهری با شهر دیگر (ستاره ای با ستاره دیگر)با ستونی از نور مربوط است» 📚سفینه البحار ج2 ص574 ⁉️آیا تعبیری روشنتر و رساتر از ستون نامرئی یا ستونی از نور در افق ادبیات آن روز برای ذکر امواج جاذبه و تعادل آن با نیروی دافعه پیدا می شد. ⁉️آیا ستون نامرئی که در آیه ذکر شده و آسمانها را نگه داشته است و از پراکندگی کرات آسمانی جلوگیری می کند چیزی جز نیروی حاذبه است. 🗯اگر این نیرو نبود آسمانها به هم می ریختند و هر ستاره ای به گوشه ای پرتاب می شد و در یک ظلمت ابدی فرو می رفت و بدون نیروی جاذبه هیچ سیاره ای در مدار خود گردش نمی کند و این نیرو است که آنها را به این حال نگه داشته است همانطور که ستون عمارت را بر پا و به وضع خاص خود نگه می دارد 📚قرآن و آخرین پیامبر ص166 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⚫️ویژه نامه کانال پیرامون فرا رسیدن سالروز شهادت امام علیه السلام ؛ 💠دیدگاه و علمای اهل سنت و شیعه در مورد امام هادی علیه السلام ؛ 1⃣متوکل ؛ ❕در نامه اى كه متوكّل عبّاسى به امام هادى عليه السّلام نوشته است چنين آمده: « بسم اللّه الرّحمن الرّحيم، امّا بعد امير المؤمنين متوكّل قدر تو را مى شناسد و رعايت خويشاوندى تو را نموده و حقّ تو را بر خود واجب مىداند وى همواره و در همه كارها در رابطه با تو و اهل بيت تو آن مى كند كه به صلاح حال تو و اهل بيت تو بوده، سربلندى تو و خاندانت در آن تثبيت گردد و امنيت و بركت بر تو و آنان گردد، او همه اين كارها را براى جلب رضايت خداوند و به جاى آوردن آنچه را كه خداوند در رابطه تو و خاندانت بر او واجب كرده است به انجام مى رساند. 👌آنگاه در پايان نامه اينگونه آمده است : امير المؤمنين مشتاق ديدن تو مى باشد و خوش مى دارد كه از با تو ديدارى تازه كند و با نگاه كردن به چهره ميمون و مباركت تيمّن بجويد . 📚الکافی ج1 ص502 2⃣يحيى بن همان كسى كه متوكّل او را براى بردن امام عليه السّلام از مدينه به سامرا فرستاده بود می گويد: من براى انجام اين مأموريت به شهر مدينه رفتم ، هنگامى كه وارد شهر مدينه شدم مردم شهر كه متوجه مأموريّت من در رابطه با امام هادى عليه السّلام شده بودند و مىترسيدند در اين سفر چشم زخم و گزندى به آن حضرت برسد، ضجّه و ناله عظيمى سر دادند، بدانسان كه تا آنزمان مردم چنين ضجّه و ناله اى در شهر نشنيده بودند تو گويى كه همه دنيا به جوش و خروش آمده بود. چراكه آن حضرت همواره ملازم مسجد و بوده هميشه به اهل شهر مدينه نيكويى روا مى داشت و هيچگاه به سمت دنيا و زخارف آن ميل و رغبت از خود نشان نمى داد، من منزل آن حضرت را بازرسى كردم. امّا جز كتابهاى قرآن، دعا، و كتابهاى علمى چيزى در آن نيافتم. اينجا بود كه آن حضرت در نظرم بسيار بزرگ آمد و از آن پس خود شخصا خدمتگزارى آن حضرت را به عهده گرفتم و با او بسيار خوب برخورد نمودم، هنگامى كه به بغداد وارد شديم ابتدا به نزد اسحاق طاهرى كه والى بغداد بود رفتم. وى به من گفت: اى يحيى، اين مرد فرزند رسول خدا مىباشد، و تو خود متوكّل را خوب مىشناسى، و مىدانى كه اگر متوكّل را بر ضدّ اين مرد كنى او را خواهد كشت، و در اين صورت رسول خدا در روز قيامت دشمن تو خواهد بود، در پاسخ او گفتم: به خدا سوگند كه من در برخورد با اين مرد جز نيكويى از او چيزى نديده ام» 📚تذکره الخواص ص202 3⃣ابو عبد اللّه گويد : به خداوند متعال سوگند كه امام هادى عليه السّلام بهترين فرد از ميان مردمان روى زمين و بافضيلتترين مخلوق خداوند متعال است. 📚ماثر الکبری ج3 ص96 4⃣ابن شهر گويد: امام هادى عليه السّلام خوشروترين و راستگوترين مردم بود. هنگامى كه آن حضرت را از نزديك مى ديدى ملاحت او در ميان مردم بى نظير و هنگامى كه از دور با او معاشرت مى كردى، فضل و كمالش در ميان جامعه بى بديل بود، چون سكوت مى كرد هيبت و وقار از وى مى باريد و چون زبان به سخن مى گشود، شكوه و جلالش نمودار مى گرديد، وى از خاندان رسالت و امامت و محلّ استقرار وصايت و جانشينى پيامبر بود. وى شاخه اى از درخت نبوّت بود، برافراشته و پسنديده، و ميوهاى از درخت رسالت چيده و برگزيده » 📚مناقب ج4 ص432 5⃣كمال الدّين محمّد بن طلحه گويد: از ميان مناقب بى شمار آن حضرت منقبتى است كه همچون درّ و گوشواره در گوش مردمان جاى گرفته و گوش جان مردمان همچون درّى گرانبها در صدف آن را دربرگرفته است، كه خود شاهدى است بر اين مطلب كه حضرت ابو الحسن امام هادى عليه السّلام موصوف به اوصاف، بوده و از باشرافتترين شاخه هاى درخت نبوّت نازل گرديده است» 📚مطالب السوول ص88 6⃣ احمد بن محمّد بن ابى بكر بن خلّكان گويد: ابو الحسن علىّ هادى فرزند محمّد جواد فرزند علىّ رضا عليهم السّلام يكى از ائمّه دوازده گانه است، كسانى در نزد متوكّل عبّاسى از او بدگويى كرده، گفتند شيعيان وى برايش اسلحه، نامه، و اسناد ديگرى مىفرستند كه در خانه او موجود است و او را برانگيخته اند تا در طلب حكومت برآيد. متوكّل نيز عدّه اى از مأموران ترك تبار خود را به سمت آن حضرت فرستاد. آنان شبانه و ناگهانى به منزل آن حضرت حمله كردند. امّا تنها صحنه اى كه با آن روبرو شدند اين بود: آنان امام هادى را در اتاقى دربسته يافتند درحالى كه جبّه اى بر تن و پارچه اى پشمين بر سر داشته، رو به قبله آياتى از قرآن كريم را كه متضمّن وعده و وعيد الهى است زير لب ترنّم مىكرد. و در زير پايش فرشى جز سنگريزه و شن نبود » 📚وفیات الاعیان ج2 ص435 👌 👇👇👇 @Rahnamye_Behesht
7⃣عبد اللّه بن اسعد گويد:« ابو الحسن علىّ هادى فرزند محمّد الجواد فرزند علىّ رضا فرزند موسى كاظم فرزند جعفر صادق، علوى حسينى، چهل سال زندگى كرد. وى مردى متعبّد و پيشوا بود» 📚مراه الجنان ج2 ص160 8⃣حافظ عماد الدّين اسماعيل بن عمر بن كثير گويد ؛« و امّا ابو الحسن علىّ هادى او مردى عابد و زاهد بود كه متوكّل وى را به سامرا منتقل كرد. او بيش از بيست سال و چند ماه در آن شهر گزيد ودر همان شهر از دنيا رفت. گفته اند كه بدگويان به متوكّل عبّاسى خبر دادند كه در منزل آن حضرت نامه هاى بسيارى از مردم و سلاحهاى زيادى وجود دارد، متوكّل گروهى از سربازان خود را به سمت آن حضرت فرستاد. آنان وى را اين گونه يافتند كه روبروى قبله نشسته، جبّه اى از پشم بر تن دارد و بر روى فرشى از خاك نشسته است. سربازان، آن حضرت را با همين حالت دستگير كرده و به نزد متوكّل عبّاسى بردند ... » 📚البدایه و النهایه ج11 ص15 9⃣احمد بن حجر گويد: « علىّ عسكرى ملقب به هادی به اين دليل عسكرى ناميده شد كه گروهى از جانب حكومت وقت مأمور شدند تا او را از مدينه پيامبر به سامرا آورده در آنجا ساكن كنند منطقه اى كه در آنزمان عسكر ناميده مى شد و بدين جهت امام هادى عليه السّلام به لقب عسكرى ملقّب گرديد. وى از نظر و سخاوت ميراث دار پدر بزرگوار خويش بود» 📚الصواعق المحرقه ص205 0⃣1⃣. احمد بن يوسف بن احمد دمشقى قرمانى گويد: فصل نهم از كتاب من درباره خاندان بردبارى، دانش و است، امام علىّ بن محمّد هادى- رضى اللّه عنه- در مدينه زاده شد و مادرش كنيزى امّ ولد بود، كنيه مباركش ابو الحسن و لقبش هادى و متوكّل بود. رنگ چهره اش گندمگون و نقش انگشترى او «اللّه ربّى و عصمتى من خلقه» بود. و امّا مناقب او بسيار گرانبها و اوصافش بسيار شريف است» 📚اخبار الدول ص117 1⃣1⃣عبد اللّه شبراوى گويد: دهمين امام از پيشوايان علىّ هادى است، وى در ماه رجب سال 214 در مدينه زاده شد و داراى كرامات بسيار مى باشد» 📚الاتحاف بحب الاشراف ص176 2⃣1⃣فضل اللّه بن روزبهان گويد: خداوندا سلام و درود بفرست بر امام دهم، مقتداى زندگان و مردگان، سرور حاضران و غايبان، آن كس كه از مقدّمات علوم به نتيجه وصايت و امامت رسيده است، شمشير خشمگين و خروشان بر گردن هر مخالف و دشمن، پناهگاه همه پناه آورندگان در مصائب و دشمنى ها، برطرف كننده از جگرهاى سوخته، آنكس كه دوستان و دشمنان به كمال فضيلتش شهادت داده و در روز ندا دادن منادى يعنى روز قيامت پناهگاه دوستان و مواليان خويش مى باشد، ابو الحسن علىّ نقىّ هادى، فرزند محمّد شهيد، آنكس كه با مكر دشمنان به شهادت رسيد و در «سرّ من رأى» به خاك سپرده گرديد. 📚وسيلة الخادم الى المخدوم/ صلوات الامام الهادى عليه السّلام. 3⃣1⃣خير الدّين گويد: ابو الحسن عسكرى على، ملقّب به هادى دهمين امام از پيشوايان دوازده گانه و يكى از پرهيزگاران و صلحا زمان بوده است. وى در شهر مدينه به دنيا آمد. كسانى در نزد متوكّل عبّاسى از او بدگوئى كردند و وى آن حضرت را به احضار كرده، سپس در سامرا تبعيد نمود» 📚الاعلام ج5 ص140 4⃣1⃣ محمّد امين غالب طويل گويد: «وى خوش اخلاق بود. تا جايى كه هيچكس شكّى در مقام عصمت او نداشت» 📚تاریخ العلویین ص167 5⃣1⃣سيّد عبد الوهاب گويد: « امام هادى عليه السّلام در شهر سامرا در مجالس مردم مى گشت و همواره مصيبت ديدگان را دلدارى داده، نيازمندان را يارى رسانده به گدايان و مساكين ترحّم مى نمود. وى با يتيمان مهربانى كرده، شبانگاهان به در خانه بيوه گان و ناتوانان رفته، كيسه هاى درهم و دينار را كه در دامن جامه خود حمل مى كرد به آنان مى داد و مىگفت پاداش و سپاسى از شما نمى خواهيم. آن حضرت روزها به كار و فعّاليت مشغول مى شد. وى در زير اشعه سوزان آفتاب ايستاده در مزرعه خود به كار كشاورزى مشغول مى گشت تا آنجا كه عرق تمام بدن آن حضرت را تر مىكرد و چون سياهى شب آشكار مى شد به سمت پروردگار خود توجّه كرده، در حال ركوع و سجود و خشوع براى پروردگار خويش درمىآمد و پيشانى تابناك خود را بر روى سنگ و شن زمين قرار مىداد، و دعاى مشهور خود را زير لب زمزمه می کرد؛ پروردگارا گامهايى كه به سوى تو برداشته نااميد نگردان، بر وى رحمت آور ...» 📚سیره الامام علی الهادی علیه السلام ص59 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
❔پرسش ❓در کانال معاندین مطلبی از کتاب علل الشرائع مرحوم صدوق مطلبی مطرح شده مبنی بر اینکه یک نفر خدمت حضرت زهرا سلام الله علیها میرسد و میگوید حضرت علی علیه السلام از دختر ابوجهل خواستگاری کرده و ایشان بخاطر حسادت زنانه ناراحت شدند وبا فرزندان خود به قهر منزل پدر رفتند ایا این مطلب درست است ❓ 💠پاسخ؛ ❗️شیخ صدوق در علل الشرایع از امام صادق نقل می کند؛ « شقی از اشقیای به نزد فاطمه آمد و به او گفت می دانی که علی از دختر ابوجهل خواستگاری کرده است .فاطمه گفت حقیقت را می گویی ؟ ❕مرد گفت آری پس غیرت فاطمه تحریک شد به طوری که نتوانست خود را کنترل کند و پیوسته اندوهگین بود...تا به نزد پیامبر رفت و پیامبر را از موضوع آگاه کرد. ❗️پیامبر به علی گفت آیا نمی دانی که فاطمه پاره تن من است و هرکس او را اذیت کند مرا اذیت کرده است... 🔶علی گفت آری می دانم .پیامبر از او پرسید پس چرا چنین کاری را کردی ❗️ 🔷حضرت علی گفت به خدا سوگند چنین نکرده ام و حتی فکر آن را هم به خود راه نداده ام .پیامبر گفت راست گفتی پس فاطمه خوشحال شد و تبسم کرد...» 📚علل الشرایع ج1 ص185 🔷این روایت تنها در علل الشرایع نقل شده است و علامه مجلسی نیز این روایت را از علل الشرایع نقل میکند 📚بحار الانوار ج43 ص201 👌این روایت از چند جهت دارای اشکال است؛ 1⃣از حیث سندی با اشکالات عدیده ای روبه رو است.شیخ صدوق روایت را از افراد زیر نقل می کند؛ 🔶1- احمد بن محمد بن یحیی 🔶2- عمروبن ابی المقدام 🔶3- زیاد بن عبدالله 👌احمد بن محمد بن یحیی مجهول است و روایتش از اعتبار ساقط است. 📚معجم رجال الحدیث ،ایت الله خویی ج3 ص122 👌عمروبن ابی المقدام نیز دارای اعتبار قاطع نیست.علامه حلی از برخی از علما نقل می کند که او را تضعیف کرده اند 📚رجال علامه حلی ص120 ❗️واگر از این تضعیف نیز بگذریم در طریق شیخ صدوق به او حکم بن مسکین قرار دارد که مجهول است وطریقه صدوق به عمروبن مقدام ضعیف است 📚معجم رجال الحدیث ج14 ص82 👌زیاد بن عبدالله نیز در هیچ کتاب رجالی عنوان نشده است و مجهول است . ❕حدیثی که سندش چنین باشد از درجه اعتبار ساقط است. 2⃣پیامبر گرامی در مورد حضرت زهرا فرمود: « خداوند با غضب فاطمه به غضب می آید» 📚امالی طوسی ص95 📚معانی الاخبار ص303 📚بحار الانوار ج43 ص19 ❗️این حدیث شریف می رساند که زهرای مرضیه بدون جهت و به ناحق غضبناک و ناراحت نمی شود و هر موقع غضبناک شود چون بحق بوده خداوند نیز غضبناک می شود. ⁉️چگونه قابل قبول است که زهرای اطهر بی جهت بر حضرت علی غضبناک شده و ناراحت شود.این با عصمت ایشان منافات دارد. 3⃣پیامبر گرامی نسبت به حضرت علی فرمود: «حق با علی است هر کجا که باشد» 📚امالی طوسی ص479 ⁉️چگونه ممکن است زهرای اطهر به این مساله توجه نکرده باشد و گمان کند که علی از حق و حقیقت جدا شده باشد❓ ❓چگونه ممکن است پیامبر گرامی به این مساله توجه نداشته باشد و به علی مرتضی سوئ ظن ببرد در حالی که خداوند می فرماید: « از بسیاری از گمانها بپرهیزید زیرا بعضی از گمانها گناه است» 🔰حجرات 12 🗯با توجه به این نکات کذب و جعلی بودن این روایت روشن میشود. https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔پرسش ❓خواستم ببینم شیعه چه دلیل عقلی دارد که خداوند باید بعد از پیامبر امامی را برای مردم معین کند❕❕دلیل عقلی بر لزوم امامت چیست❗️❗️ 💠پاسخ💠 👌در این رابطه دلائل متعددی اقامه شده است که ما به برخی اشاره می کنیم ؛ 1⃣ امامت جانشینی از نبوت است ؛ 🗯پیامبر گرامی در زمان حیات شریفشان چهار وظیفه حساس و مهم را بر عهده داشت ؛ 🔶1- قرآن را تفسیر کرده و مقاصد و اهداف و رموز و اسرار آن را برای مردم بیان می کرد چنان که می فرماید: « قرآن را بر تو نازل کردیم تا تو آیات آن را برای مردم تبیین کنی » 🔶نحل 44 🔶2- احکام الهی را به مردم می رساند و آن ها را با حلال و حرام و واجبات و محرمات آشنا می ساختند . 🔶3- به شبهات و اشکالات وارده بر تعالیم اسلامی پاسخ می گفت . 🔶4- دین و آیین الهی را از تحریف و زیاده و کم حفظ می کرد . 👌پس از پیامبر اگر خداوند جانشینی برای او معرفی نکند که همانند پیامبر دارای علم و عصمت الهی باشد این وظائف به سر انجام نمی رسد . 👌مردم چون مفسر الهی در میان آنها نمی باشد تا آیات قرآن را تفسیر کند و مقاصد آن را بیان کند در فهم این کتاب شریف گرفتار سر درگمی شده و از هدایت آن بهره نمی گیرند . 🔷پیامبر گرامی فرصت نکردند تا تمام احکام مورد نیاز مردم را به آنها برساند ، زیرا در مکه گرفتار آزار و اذیت مشرکین و در مدینه هم درگیر نبرد با آنان بودند و بسیاری از احکام در زمان پیامبر مورد ابتلاء نبود تا پیامبر حکم آنها را بیان کند و بعد ها هم با گسترش روابط اجتماعی مسائل تازه ای پیش می آمد که نیازمند شناخت حکم الهی بود ، گذشته از آنکه در همان مقدار احکامی هم که پیامبر به مردم رسانید اختلاف شده و مردمان دچار چند دستگی شدند . اگر رهبران الهی در میان مردم نباشند تا بر اساس علوم پیامبر ، مردم را با احکام الهی آشنا نسازند مردم دیگر راهی به دستیابی به احکام الهی نخواهند داشت . ❕از سوی دیگر با نبود پیامبر این احتمال بود که آیین او دچار تحریف و کم و زیاد شود و در تعالیم و روایات پیامبر تغییر و تبدیل صورت گیرد . 🔷 و با فرض نبودن امام ، پس از پیامبر دیگر کسی نمی باشد که دارای علم الهی و عصمت الهی باشد تا بتواند به شبهات و سوالات مردمان پاسخ دهد . 👌همه این نیازها بر خداوند لازم و واجب می کند تا پس از پیامبر امامانی قرار دهد تا بر اساس تعالیم و علوم پیامبر که به آنها رسیده ظائف پیامبر را ادامه داده و بندگان در سایه تعالیم آنان مسیر کمال را در پیش بگیرند . 📚الالهیات ، سبحانی تبریزی ، ج4 ص26 ❗️❗️❗️❗️👌ادامه پاسخ 👇👇👇👇
❗️❗️❗️ادامه پاسخ 👇👇👇 2⃣دلیل دیگر استدلال هایی است که علامه حلی در بیان لزوم وجود رهبران الهی در جامعه می آورد ؛   🔶1. وجود پیامبر و امام ضروری است تا شناخت عقلی بشر، به واسطه ی بیان نقلی تقویت شود؛ زیرا اگر چه انسان با نیروی عقل بسیاری از حقایق از اصول و فروع دین را درک می کند، ولی گاهی در اعماق وجودش وسوسه ها و تزلزل هایی وجود دارد که مانع از اعتماد بر آن و انجام آنها می گردد، اما هنگامی که این احکام عقلی با بیان پیشوای الاهی تقویت گردد، هر گونه تزلزل و شک و دودلی زدوده خواهد شد و انسان با قوت قلب به سوی یافته های عقلی خود خواهد رفت.   🔶2. بسیاری از امور وجود دارد که عقل، حسن و قبح آن را درک نمی کند و باید دست به دامان پیشوایان الاهی گردد، تا بتواند خوبی و بدی آنها را دریابد.   🔶3. بسیاری از اشیا مفید و برخی دیگر زیان بارند و انسان تنها با فکر خود قادر به درک سود و زیان همه ی آنها نیست. این جاست که احساس نیاز می کند، تا کسی سود و زیان اشیا را برای او بیان نماید و این کار تنها از عهده ی پیشوایان الاهی که با منبع وحی در ارتباط هستند بر می آید.   🔶4. انسان موجود اجتماعی است و اجتماع بدون داشتن قوانینی که حقوق همه ی افراد را حفظ کند و آنها را در مسیر صحیح پیش ببرد؛ سامان نخواهد یافت و به کمال مطلوب نخواهد رسید، تشخیص این قوانین به طور صحیح و اجرای آنها جز به وسیله ی رهبران آگاه، پاک و معصوم صورت نخواهد گرفت.   🔶5. انسان ها در درک کمالات و تحصیل علوم و معارف و کسب فضایل متفاوت اند، بعضی از آنها توانایی حرکت در این مسیر را دارند و برخی عاجز و ناتوانند. رهبران الاهی گروه اوّل را تقویت و گروه دوم را یاری می کنند،تا هر دو گروه به کمال ممکن برسند.   🔶6.با توجه به تفاوت مراتب اخلاق در انسان ها، تنها راه برای پرورش این فضایل، رهبران پاک و معصوم هستند.   🔶7. پیشوایان الاهی از ثواب و عقاب و پاداش و کیفر الاهی در برابر طاعت و گناه آگاهی کامل دارند و هنگامی که دیگران را از این امور آگاه کنند، انگیزه نیرومندی برای انجام وظیفه در آنان پیدا می شود. 📚شرح تجرید ص271   3⃣خداوندی که نوع بشر را برای پیمودن راه کمال و سعادت آفریده است، همان گونه که باید برای هدایت او پیامبرانی را که متکی بر نیروی وحی و دارای مقام عصمت باشند مبعوث کند، لازم است برای تداوم این راه، بعد از رحلت پیامبران، جانشینان معصومی قرار دهد تا جامعه ی انسانی را در رسیدن به سر منزل مقصود کمک کنند و به یقین بدون آن این هدف ناتمام خواهد ماند؛ زیرا؛ 🔶 اولاً: عقول انسانی به تنهایی برای تشخیص تمام عوامل و اسباب پیش رفت و کمال، قطعاً کافی نیست و گاهی حتی یک دهم آن را نیز تشخیص نمی دهد.   🔶ثانیاً: آیین انبیا بعد از رحلت آنان، ممکن است دست خوش انواع تحریفات گردد. برای جلوگیری از تحریف لازم است پاسدارانی معصوم و الاهی باشند، تا از آن پاسداری کنند و آیین خدا را از تحریف باطل گرایان و دخالت های جاهلان و تفسیر های صاحبان هوی و هوس بر کنار دارند . 🔶ثالثاً: تشکیل حکومت الاهی و برقراری عدل و قسط و رسانیدن انسان به اهدافی که برای آن آفریده شده است، جز از طریق انسان های معصوم ممکن نیست؛ زیرا به گواهی تاریخ حکومت های انسانی همیشه در مسیر منافع مادی افراد یا گروه های خاصی سیر کرده و تمام تلاش آنها در همین راستا بوده است و همان گونه که بارها آزموده ایم عناوینی مثل دموکراسی و حکومت بر مردم یا حقوق بشر و مانند آن پوششی است برای رسیدن به اهداف شیطانی قدرت ها و آنها با استفاده از همین ابزار مقاصدشان را به شکل مرموزی بر مردم تحمیل کرده اند. 👌 این سه اصل یعنی ارائه طریق در آنجا که عقل از تشخیص آن عاجز است و حفظ نیراثهای انبیاء و اقامه حکومت عدل در واقع پایه های اصلی وجود امام معصوم را تشکیل می دهد . 📚پیام قرآن ، مکارم شیرازی ج9 ص40 📝پرسمان اعتقادی https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
⁉️سوال آیا حضور امیرالمومنین در شورای شش نفره بیانگر قبول نظام شورایی در امامت و خلافت نیست؟ 🗯پاسخ: ❗️شرکت امام در این شورا حتما نشانه تایید آن نیست؛ آنچه از تاریخ و گفتار امیرالمومنین بر می آید اضطرار ایشان برای شرکت در این شورا است، در توضیح باید گفت: 1⃣این راه می توانست راهی برای احقاق حق باشد و با وجود اندک احتمالی شایسته بود که ایشان در این شورا شرکت کند؛ یعنی حضرت نه برای تایید شورا بلکه برای احقاق حق و اتمام حجّت در آن شورا شرکت کرد . 2⃣روشن نیست که ورود امام به شوراى شش نفره، از روى اختیار بوده باشد، زیرا تهدیدهاى خلیفه دوّم درباره اعضاى شورا حاکى از یک استبداد عجیب و شگفت آور است و هنگامى که عمر هر شش نفر را احضار کرد و مساله خلافت را مطرح نمود، رو به محمد بن مسلمه کرد و گفت: ❗️هنگامى که از مراسم دفن من بازگشتید، با پنجاه مرد مسلّح این شش نفر را براى امر خلافت دعوت کن و همه را در خانه اى گِرد آور و با آن گروه مسلح بر در خانه توقف کن تا آنان یک نفر را از میان خود براى خلافت برگزینند. 🗯 اگر پنج نفر از آنان اتّفاق نظر کردند و یک نفر مخالفت کرد، او را گردن بزن و اگر چهار نفر متحد شدند و دو نفر مخالفت کردند آن دو مخالف را بکُش و اگر این شش نفر به دو دسته مساوى تقسیم شدند، حق با آن گروه خواهد بود که عبد الرحمان در میان آنها باشد. ❗️آنگاه آن سه نفر را براى موافقت با این گروه دعوت کن. اگر توافق حاصل نشد، گروه دوم را از بین ببر. واگر سه روز گذشت و در میان اعضاى شورا اتحاد نظرى پدید نیامد، هر شش نفر را اعدام کن و مسلمانان را آزاد بگذار تا فردى را براى زعامت خود برگزینند. 🗯چون مردم از مراسم دفن عمر باز گشتند، محمّد بن مسلمه با پنجاه تن شمشیر به دست، اعضاى شورا را در خانه اى گِرد آورد و آنان را از دستور عمر آگاه ساخت 📚شرح نهج البلاغه،ابن ابی الحدید،ج1 ص185 ⁉️آیا با این ارعاب و تهدید مى توان تصور کرد که امام از روى میل باطنى در شورا شرکت کرده باشد؟ 🗯گفتار امام در خطبه شقشقیه حاکى از نارضایتى وى در این مشارکت است. ایشان در این مورد چنین مى فرماید: « آن گاه که عمر در گذشت امر خلافت را در قلمرو شورایى قرار داد که تصوّر می کرد من نیز همانند اعضاى آن هستم. خدایا از تو یارى مى طلبم در باره آن شورا. ❗️ کى حقانیت من مورد شک بود آن گاه که با ابوبکربودم، تا آنجا که امروز با این افراد همردیف شده ام؟ولى ناچار در فراز و نشیب با آنان موافقت کردم و در شورا شرکت جستم. ولى یکى از اعضا به سبب کینه اى که با من داشت (مقصود طلحه یا سعد و قّاص است)از من چهره برتافت و به نفع رقیب من کنار رفت و دیگرى (عبد الرحمان) به خاطر پیوند خویشاوندى با خلیفه به نفع او راى داد). 📚خطبه3 3⃣مشارکت امام در شوراى شش نفره از یک اصل کلى سرچشمه مى گرفت و آن این که: ❗️ اکنون که حق از محور خود بیرون رفته، باید کوشش کرد لااقل مصالح اسلام و مسلمین در حد امکان محفوظ بماند، شکاف کمتر شود و فساد مستولى نگردد. 🗯امام در حالى که خود را خلیفه شرعى مى دانست و حق خویش را مغصوب و به غارت رفته مى دید، ولى آنگاه که خلافت خلفا تثبیت گردید، مصلحت را در این دید که تا آنجا که مصالح اسلام و مسلمانان ایجاب کند با آنان همکارى نماید، و لذا خلفا در کارهاى مهم با او مشورت مى کردند، او نیز کمک فکرى مى کرد. 📚نهج البلاغه خطبه146 ❗️هییت هاى علمى و تحقیقى از یهود و نصارا وارد مدینه مى شدند تا از برنامه آیین جدید آگاه گردند و یگانه کسى که پاسخگوى مشکلات آنان بود، شخص امام بود. 🗯او احساس کرد که زمزمه الحاد و دعوت به جاهلیت از گوشه و کنار شبه جزیره بلند شده و چه بسا اگر خلافت را یارى نکند، اصلو اساس به خطر بیفتد، چنان که در یکى از نامه هاى خود مى نویسد: «تا این که با چشم خود دیدم گروهى از اسلام بازگشته و مى خواهند دین محمد را نابود سازند. (در اینجا بود) که ترسیدم اگر اسلام و اهلش را یارى نکنم باید شاهد نابودى و شکاف در اسلام باشم که مصیبت آن براى من از رها ساختن خلافت و حکومت بر شما بزرگتر بود چرا که این بهره دوران کوتاه زندگى دنیا است، که زایل و تمام مى شود. همان طور که «سراب» تمام مى شود و یا همچون ابرهایى که از هم مى پاشند. پس براى دفع این حوادث به پا خاستم تا باطل از میان رفت و نابود شد و دین پا برجا و محکم گردید» 📚نهج البلاغه،نامه62 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔آیا حقیقت دارد که حضرت علی افرادی را با سوزاند ❕آیا این عمل ، کاری ناپسند تلقی نمی شود ❗️ 💠💠 👌در طول تاریخ اسلام و تشیع همواره افرادی بودند که نسبت به شان و جایگاه علی علیه السلام و سایر امامان کرده و معتقد بودند که امامان علیهم السلام اله و رب هستند ، امامان همواره با این افراد برخورد داشتند تا جایی که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ «جوانان خود را از نزدیک شدن به غلات بر حذر دارید زیرا غلات بدترین مخلوقات هستند.عظمت خداوند را کوچک شمرده و ادعای ربوبیت برای بندگان خدا می کنند و به خدا سوگند غلات از یهود و نصاری و مجوس و مشرکین هستند » 📚امالی طوسی ص650 ❕این غلات در زمان حضرت علی علیه السلام نیز تحرکات خاص خود را داشتند که از جمله آنها عبد الله بن سبا بوده است . 👌مرحوم کشی از امام علیه السلام نقل می کند ؛ « عبدالله سبأ ادعای نبوت می کرد و گمان می کرد که امیرالمؤمنین همان خداست ، این خبر به امیرالمؤمنین رسید و حضرت او را خواست و در مورد خبر رسیده از او پرسید و او هم اقرار کرد به ادعای نبوت و الوهیت و گفت: آری، اینچنین در ذهن من القا شده است که تو خدا هستی و من هم پیغمبر خدایم. امیرالمؤمنین به او فرمود: وای بر تو ، شیطان تو را تسخیر کرده است، برگرد و توبه کن ، مادرت به عزایت بنشیند! ولی عبدالله سبأ قبول نکرد، لذا حضرت او را زندانی کرد و سه بار او را توبه داد ولی او توبه نکرد. سپس حضرت او را با سوزاند.» 📚اختیار معرفه الرجال ج1 ص323 📚وسائل الشیعه ج28 ص336 👌در نقل دیگری امام علیه السلام فرمود ؛ « گروهی به نزد امیر مومنان آمدند و گفتند سلام بر تو ای پرودگار ما ، امیر مومنان آنها را توبه داد اما آنها توبه نکردند ، علی علیه السلام چاهی حفر کرد ، و در آن ، آتش قرار داد و چاهی دیگر نیز در کنار آن حفر کرد و بین آنها را خالی گذاشت ، زمانی که توبه نکردند ، آنها را در انداخت و چاه دیگر را نیز بر افروخت تا آنکه مردند » 📚الکافی ج7 ص257 📚التهذیب ج10 ص138 ❕این شدت عمل آن هم پس از توبه دادن ، حاکی از عظمت و بزرگی این دارد و علی علیه السلام برای ریشه کن کردن این اعتقاد با شدت عمل با صاحبان آن برخورد کرد ، چنان که امام سجاد علیه السلام فرمود ؛ « خدا کند کسی را که بر ما دروغ ببندد، من یاد عبدالله بن سبا افتادم، تمام موهای بدنم سیخ شد ، او ادعای بزرگی کرده بود، او را چه شده بود؟ خدا او را لعنت کند. به خدا قسم که علی بنده صالح خدا بود، برادر پیغمبر بود، به هیچ کرامتی از ناحیه خداوند نرسید، مگر با بندگی و اطاعت خداوند و اطاعت از پیامبر، و پیامبر هم به هیچ کرامتی از ناحیه خداوند نرسید، مگر از طریق بندگی و اطاعت خداوند.» 📚رجال کشی، اختیار معرفة الرجال، ج1،ص 324 ❕آری آتش زدن افراد بی گناه با دلایل واهی و امری قبیح نزد همگان محسوب می شود ، اما در جایی که پای حدود الهی در میان است و بحث بندگان خداوند مطرح است ، باید با تمام توان حدود الهی را اجرا کرد ، چنان که می فرماید ؛ « هرگز در دين خدا (و اجرای حدود ) رافت (و محبت كاذب) شما را نگيرد اگر به خدا و روز جزا ايمان داريد»( نور 2) 👌در روایتی از پیامبر گرامی آمده است که فرمود ؛ « روز قيامت بعضى از زمامداران را كه يك تازيانه از حد الهى كم كرده اند در صحنه محشر مى آورند و به او گفته مى شود چرا چنين كردى؟ مى گويد: براى به بندگان تو ، پروردگار به او مى گويدآيا تو نسبت به آنها از من مهربانتر بودى! و دستور داده مىشود او را به آتش بيفكنيد! ديگرى را مىآورند كه يك تازيانه بر حد الهى افزوده، به او گفته مىشود چرا چنين كردى؟ در پاسخ مىگويد: تا بندگانت از معصيت تو خوددارى كنند ، خداوند مىفرمايد: تو از من آگاهتر و حكيمتر بودى؟! سپس دستور داده مىشود او را هم به آتش دوزخ ببرند» 📚تفسیر کبیر ج23 ص148 ❕بنابراین در جایی که بحث حدود الهی مطرح است ، باید با شدت عمل و بدون گرفتار شدن در دام ، حد الهی را جاری کرد تا گناه وانحراف به تمام جامعه نکند ، و به خاطر همین اهمیت موضوع است که در روایات متعددی می خوانیم ؛ « حدّى كه در زمين اجرا شود پر بارتر از شبانه روز باران است» 📚وسائل الشیعه ج28 ص12 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔در روایتی آمده است «کسی به حضرت علی هدیه داد. روزی حضرت زهرا وارد منزل شد و مشاهده کرد که علی سر بر پای کنیز گذاشته و خوابیده‌ است. حضرت زهرا به نشانه اعتراض پیش پیامبر اکرم رفتند که نازل شد و گفت: حضرت فاطمه حق ندارد که اعتراض کند و باید برگردد»❕آیا چنین رفتاری از حضرت زهرا که دارای بوده اند صحیح است ❕❕ 💠💠 👌روایتی است که شیخ صدوق در الشرایع خود نقل می کند از ابوذر غفاری که می گوید؛ « همراه جعفر بن ابی‌طالب به حبشه مهاجرت کردیم، در آن‌جا کنیزى به ارزش چهارهزار دهم به هدیه داده شد که بعد از بازگشت به مدینه، او آن کنیز را به برادرش على هدیه داد تا در خدمت آن‌حضرت باشد. على کنیز را در خانه گذاشت. روزى فاطمه وارد منزل شد و دید سر على در دامن آن است، پرسید: «یا ابا الحسن با او تماس برقرار کرده‌اى؟» على فرمود: «به خدا سوگند نه، اى دختر پیامبر ...؛ منظور تو از این سؤال چیست؟» فاطمه گفت: «اجازه می‌دهى به منزل پدرم رسول خدا بروم؟» على فرمود: «می‌توانی بروی». فاطمه چادر به سر نمود، روبند و انداخت و به سمت منزل پیامبر اکرم رفت. 🔷قبل از این‌که فاطمه به منزل پدرش برسد جبرئیل نازل شد و گفت: یا محمّد خداوند به تو می‌رساند و می‌فرماید: «فاطمه نزدت خواهد آمد و از على شکایت خواهد کرد، از او درباره على چیزى قبول مکن»، در این هنگام فاطمه داخل شد، پیامبر به او فرمود: «آمده‌اى از على کنى؟» فاطمه : به خداى کعبه قسم که برای چنین کاری آمده‌ام. پیامبر : «به سوى علی بازگرد و به او بگو: هر طور که تو بخواهی مطیعت خواهم بود». فاطمه بازگشت و به آن‌حضرت سه بار گفت: یا ابا الحسن و خشنودى تو را می‌خواهم. على فرمود: «شکایتم را نزد دوستم رسول خدا بردى، آبرویم پیش ایشان رفت اى فاطمه خدا را شاهد می‌گیرم که کنیز را در راه آزاد کرده و چهارصد درهمى که از غنیمت نصیب من شده را به فقرای مدینه صدقه دهم». سپس لباس و کفش پوشیده به طرف پیامبر حرکت کرد، جبرئیل نازل شد و گفت: اى محمّد خدا به تو سلام می‌رساند و می‌فرماید: «به علی بگو: در مقابل آزادی این کنیز و تحصیل رضایت فاطمه، بهشت را و در مقابل چهار صد درهم دوزخ را در اختیارت گذاردم. پس هر کس را که خواهى به برکت رحمتم داخل بهشت نما و با عفو و بخششم از دوزخ بیرون آور»، در این‌جا بود که على فرمود: «من به اذن خدا مردم را بین بهشت و تقسیم می‌کنم» 📚 الشرایع ج1 ص163 ❕این روایت از حیث سند و مردود است و قابل اعتنا نیست . 🔷یکی از راویان حدیث بن عرفه است که مجهول است . 📚 ج2 ص430 👌و احتمال است که حسن بن عرفه باشد که سنی بوده و روایتش مردود است . 📚 مدرک ج2 ص430 ❕راوی دیگر آن و راوی دیگر و راوی دیگر هستند که هر سه و ضعیف هستند . 📚 رجال الحدیث ج6 ص455 ❕مرحوم نیز این روایت را با سندی ضعیف در کتاب بشاره المصطفی خودش نقل کرده است . 📚 المصطفی ص101 👌راوی روایت است که توثیقی ندارد . 📚 نجاشی ص446 🔷راوی دیگر المرادی است که و ضعیف است . 📚 رجال الحدیث ج4 ص211 🔷راوی دیگر بن اسماعیل است که او نیز مجهول و ضعیف است . 📚 مدرک ج3 ص270 🔷و راوی دیگر بن خلیل است که او نیز مجهول و ضعیف است . 👌مرحوم ابن شهر آشوب نیز این روایت را بدون ذکر سند از کتاب و الریحان نقل می کند که چون روایت بدون سند است مردود و قابل قبول نیست. 📚 ال ابی طالب ج3 ص342 🔶سایر منابع نیز این روایت را از این سه کتاب نقل کرده اند که روشن شد سند این روایت در این سه کتاب است و این روایت مردود و غیر قابل توجه است . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
⁉️سوال کانال ضد اسلامی نقد اسلام وسایر کانال ها به تبع آن هجمه ای اغاز کرده اند که امام حسین رابطه اش با معاویه خوب بوده و حتی از او هدیه نیز دریافت می کرده است و آخوندها سال ها به شما دروغ گفته اند لطفا پاسخ دهید 💭پاسخ: ❗️این که گفته شود رابطه امام با معاویه خوب بوده است سخن غلط و غیر صحیح می باشد . 💎مولف کتاب انساب الاشراف نقل می کند که امام حسین در نامه ای به معاویه چنین نوشت: ❗️"ایا تو حجر بن عدی و یارانش را به ستم نکشتی این قتل را پس از امان دادن به آنها انجام دادی ❗️ایا تو قاتل عمرو بن حمق صحابی پیامبر نیستی که عبادت فرسوده اش کرده بود و رنگش را زرد و بدنش را لاغر کرده بود! ❗️ایا تو زیاد فرزند سمیه را که بر بستر عبید زاده شده بود پسر پدرت نخواندی در حالی که پیامبر فرموده بود فرزند متعلق به بستر وزوجیت است ❗️تو سنت پیامبر خدا را وا نهادی و به عمد با فرمان او مخالفت کردی و از سر تکذیب هوس خود را دنبال کردی بی آن که ره نمودی از جانب خدا داشته باشی ❗️سپس زیاد را بر کوفه و بصره مسلط کردی تا دستان مسلمانان را قطع و چشمان انان را با میله داغ بر کند و به شاخه های نخل بیاویزد ❗️گویی تو از امت نیستی و امت هم از تو نیستند که پیامبر فرمود هر کس بیگانه ای را جزو خاندان قومی حساب کند که خویشاوند انان نیست ملعون است 👌من فتنه ای بزرگتر از فرمانروایی تو بر این امت نمی شناسم و برای خود و دینم رای ای برتر از جهاد با تو نمی دانم ❗️تو خود را تباه کردی و دینت را هلاک کردی و جایگاهی از آتش برای خود بر گرفتی پس دور باد قوم ستمکار از رحمت خداوند 📚انساب الاشراف ج5 ص128 📚الامامه و السیاسه ج1 ص201 و202 ❗️سایر بزرگان نیز همین مضمون را نقل کرده اند: 📚رجال کشی ج1 ص250 📚الاحتجاج ج2 ص89 📚بحار الانوار ج44 ص212 ❗️وبرای دیدن سایر نامه های توبیخ آمیز امام به معاویه درباره ستم ها و بدعت هایش و رویارویی ها مستقیم امام و انتقاد و تهدید معاویه: 📚الاخبار الطوال ص224 📚انساب الاشراف ج3 ص366 📚 نثر الدرر ج1 ص335 📚نزهه الناظر ص82 📚کشف الغمه ج2 ص242 📚بحار الانوار ج44 ص129 📚تاریخ یعقوبی ج2 ص231 📚تاریخ دمشق ج59 ص180 ❗️و... 💎اما در باره دریافت هدیه امام حسین از معاویه: ❗️امام باقر فرمود: "حسن و حسین بر معاویه عیب می گرفتند و از او انتقاد می کردند ولی عطایایش را می پذیرفتند" 📚قرب الاسناد ص92 📚تهذیب الاحکام ج6 ص337 ❗️شیخ صدوق نقل می کند: "حسن و حسین آنچه را معاویه می داد می گرفتند اما به اندازه بال مگسی از آن را برای خود و خانواده شان هرینه نمی کردند" 📚علل الشرایع ص218 📚بحار الانوار ج44 ص13 ❗️امام باقر فرمود: "حسن و حسین عطایای کسی مانند معاویه را می پذیرفتند زیرا آن دو سزاوار عطایایی که به دستشان می رسید بودند انچه فرمانروایان به زور مسلط شده در دست دارند بر خود انان حرام است ولی بر مردم رواست اگر از راه درست به انان برسد و آن را به حق بگیرند" 📚دعاءم الاسلام ج2 ص323 ❗️نکاتی در مورد این پذیرفتن ها: 1⃣بی تردید کاری که موجب تایید عملی حکومت ال ابی سفیان بر جامعه اسلامی باشد از فرزندان علی علیه السلام سر نمی زده است . 2⃣پذیرفتن هدایای معاویه از سوی امام حسین هنگامی تایید حکومت او به شمار می آمد که امام در مقابل جنایات او سکوت کند ولی از انجا که امام با صراحت از معاویه انتقاد می کرد و نقشه زیرکانه او را نقش بر آب می کرد پذیرش هدیه او باعث تایید حکومت او نبود چنان که در حدیث امام باقر گذشت. 3⃣در جایی که ممکن بود پذیرفتن هدایای معاویه تایید حکومت او محسوب شود و یا نپذیرفتن آن ضربه ای به حکومتش بزند امام هدایا را نمی پذیرفت چنان که مرحوم اربلی نقل می کند: ❗️"روایت شده است هنگامی که معاویه به مکه رسید مالی فراوان و لباس های متعدد و عباهایی کامل به حسین رساند اما او همه را بازگرداند و هیچ کدام را نپذیرفت" 📚کشف الغمه ج2 ص234 📚مطالب السوول ص73 📚الفصول المهمه ص175 ❗️اما مصلحت و حکمتی که در پذیرفتن هدایای معاویه در غیر این گونه موارد بود: 💎تشنج زدایی از جامعه اسلامی از یک سو 💎وتامین نیاز جمعی از مستمندان از سوی دیگر بود 💭 زیرا چنان که در روایات بالا آمد امام آن هدایا را به مصرف زندگی شخصی خود نمی رساند و همه را صرف نیازمندان می کرد 📚دانشنامه امام حسین ،ری شهری ج3 ص39 ❗️و بدین ترتیب بار دیگر شبهه افکنی ودروغ گویی های آن کانال ها و افراد وطن فروش و بی باک نقش بر آب میشود. https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❓می گویند امام کاظم در 37 سالگی از دنیا رفت و 24 سال از عمرش را در زندان بود و از او 18 پسر و 19 دختر باقی ماند که امامزادگان ایران نیز به امام کاظم بر می گردند چگونه امام این قدر فرزند تولید کند با این که بیشتر عمرش را در زندان بود❗️❗️ 💠💠 👌امام موسی کاظم علیه السلام در سال 128 هجری به دنیا آمد و در سال 183 هجری به شهادت رسید و سن شریفش در هنگام 55 سال بود. 📚منتهی الامال ج3 ص1526 ❗️وبه روایت شیخ کلینی در در 54 سالگی به شهادت رسید. 📚الکافی ج1 ص486 👌مدت زندان ایشان 20 سال نبوده است بلکه ایشان 4 سال آخر عمر را در زندان بودند . 🔶ایشان از سال 179 به دستور هارون زندانی شدند و نهایتا در زندان هارون الرشید در سال 183 به دستور هارون شدند و به شهادت رسیدند. 📚عیون الاخبار ج1 ص104 📚بحار الانوار ج48 ص228 📚سیره پیشوایان ص486 👌مرحوم ابن شهر آشوب تعداد فرزندان امام را سی نفر می داند 📚مناقب ال ابی طالب ج4 ص324 👌اما شیخ فرزندان ایشان را سی و هفت نفر می داند که از آنان هیجده تن پسر و نوزده تن دختر بوده اند. 📚الارشاد ج2 ص244 🔶فلسفه فرزندان ایشان روشن است؛ 👌امامان ما همواره تحت فشار دستگاه حکومت، آزادی عمل چندانی برای تبلیغ و معارف حقه و الهی نداشتند . ❗️تنها راه پیش روی آنان تولید و تربیت نسلی پاک بوده تا با تعلیم و تربیت آنان و فرستادنشان به مناطق مختلف ، دین را از خطر انحراف نجات داده و آیین حقه الهی را در همه جا گسترش دهند . ❕با توجه به نکات فوق ، روشن می شود شبهاتی که امروزه در فضاهای مجازی پیرامون امام کاظم علیه السلام می شود چقدر بی می باشد. https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
🤔 ❔این که به امام کاظم باب الحوائج می گویند از می آید ❕چرا ایشان را به این لقب نامیده اند ❗️ 💠💠 👌شیخ عباس می نویسد ؛ «امام کاظم علیه السلام در ميان مردم به باب الحوائج معروف است ( چرا که ) توسّل به آن حضرت براى امراض و بيمارى ها و رفع امراض ظاهرى و باطنى و دردهاى اعضاى خصوصا درد چشم مجرّب است» 📚منتهی الامال ج 3 ص 1463 ❕محمد بن طلحه در مورد صفت باب الحوائج امام کاظم علیه السلام می نویسد ؛ « مردم عراق او را «باب الحوائج الى الله» (دروازه برآمدن حاجات در درگاه الهى) مى خوانند، چراكه نيازهاى خود را با وسيله قرار دادن او به درگاه الهى برآورده مى ديدند. كرامتهاى او حيرت انگيز است و اين است كه او نزد خداوند از جايگاهى راستين و فناناپذير برخوردار است». 📚مطالب السوول ص 83 ❕احمد بن یوسف یکی دیگر از علمای اهل سنت در مورد این صفت امام علیه السلام می نویسد ؛ « امام کاظم نزد مردم عراق به «باب الحوائج» معروف است، زيرا هر نيازمندى كه به درگاه او نياز برده، نوميد بازنگشته است ...» 📚اخبار الدول ص 112 ❕ابو علی که از علمای بزرگ حنبلیان محسوب می شود می گوید ؛ « هرگاه مشكل و گرفتارى مرا فرا گيرد، آهنگ قبر موسى بن جعفر كرده، به او متوسل مى شوم و خدا آن گونه كه دوست دارم مرا برطرف مى كند» 📚تاریخ بغداد ج 1 ص 120 👌امام شافعى» پا را فراتر نهاده، درباره امام و منزلت او مى گويد ؛ « قبر موسى [بن جعفر] كاظم نوشداروى آزموده شده است » 📚تحفه العالم ج 2 ص 20 ❕ابن شهر آشوب نقل مى كند در بغداد زنى ديده شد كه سراسيمه مى دويد. از او پرسيدند كجا مى روى؟ گفت نزد موسى بن جعفر مى روم زيرا فرزندم را زندانى كرده اند. 👌مردى حنبلى مذهب از سر تمسخر گفت او (امام كاظم) در زندان مرد. زن گفت [خداوندا] به حرمت آن كشته در زندان قدرت [خود] را به من بنمايان. خيلى زود فرزندش از زندان آزاد شد و فرزند مرد مسخره كننده به كيفر رسيد » 📚 المناقب ج 4 ص 305 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
⚫️ویژه نامه شهادت امام کاظم علیه السلام ؛ 💠جایگاه امام کاظم علیه السلام در نزد مخالفین ایشان و علمای اهل سنت ؛ 1⃣ «ابو حاتم» درباره امام كاظم عليه السّلام مى گويد: « مورد وثوق، راستگو و يكى از امامان مسلمين است». 📚تهذیب التهذیب ج 10 ص 240 2⃣«خطيب بغدادى» حضرت را چنين توصيف مى كند: « او بخشنده و بزرگوار بود به او خبر مى رسيد كه شخصى او را [با زبان] آزار مى دهد. حضرت كيسه اى حاوى هزار دينار براى او مى فرستاد. گاهى مى شد كه كيسه هاى سيصد و چهارصد و دويست دينارى را در [ميان مردم] مدينه توزيع مى كرد. هرگاه مانند كيسه هاى موسى بن جعفر [عليه السّلام] به كسى مى رسيد او را بى نياز مى كرد». 📚تاریخ بغداد ج 13 ص 27 3⃣توصيف حضرت كاظم عليه السّلام را در بيان «ابن صبّاغ مالكى» چنين مى خوانيم: «مناقب و كرامات آشكار و فضايل و صفت هاى خيره كننده او گواهى مى دهند كه او از آسمان شرافت برآمد و از آن فراتر رفت، اوج شايستگى ها را درنورديد و به ستيغ آن رسيد، سرورى در برابر او قد خم كرد و او آن را مركب خود گرداند و در بهره هاى بزرگوارى به داورى نشست و برگزيده آن را انتخاب كرد و نيك برگزيد». 📚الفصول المهمه ص 217 4⃣«سبط ابن الجوزى» حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام را چنين توصيف مى كند: « موسى فرزند جعفر، فرزند محمد (باقر)، فرزند على بن الحسين، فرزند على بن ابى طالب، كنيه اش «ابو الحسن» و به كاظم، مأمون (به امانت شناخته شده)، پاكيزه و سرور ملقب بود و به دليل عبادت و شب زنده دارى اش، بنده صالح خدا خوانده مى شد». 📚تذکره الخواص ص 312 5⃣«كمال الدين، محمد بن طلحه شافعى» درباره امام كاظم عليه السّلام مى گويد: « او امام گرانقدر، عظيم الشأن، بزرگ و كوشا در اجتهاد، به عبادت و بندگى خداوند بلند آوازه، بر امر بندگى مواظب و در كرامتها مشهور است. شب را به نماز و عبادت و سجده به درگاه خدا سپرى مىكرد و روز را به صدقه دادن و روزه دارى به شام مىرساند. به سبب بردبارى فوق العاده و چشم پوشى از آنان كه در حق وى ستم روا داشته و دست تطاول به سوى او دراز مىكردند «كاظم» خوانده شده است. او بدكردارى نسبت به خود را با نيكى به بدكردار و ظلم ظالم در حق خود را باگذشت از او جبران مىكرد. «عبد صالح» خوانده مى شد، زيرا بسيار عبادت مىكرد. مردم عراق او را «باب الحوائج الى الله» (دروازه برآمدن حاجات در درگاه الهى) مى خوانند، چراكه نيازهاى خود را با وسيله قرار دادن او به درگاه الهى برآورده مىديدند. كرامتهاى او حيرت انگيز است و گوياى اين است كه او نزد خداوند از جايگاهى راستين و فناناپذير برخوردار است». 📚مطالب السوول ص 83 6⃣«احمد بن يوسف دمشقى قرمانى» امام را چنين تعريف كرده است: « او امام گرانقدر، يگانه عصر و حجت [بر مردم] است. شب را به نماز و بندگى صبح نموده و روز را به روزه شام مىكرد. از آنرو «كاظم» خوانده مىشود كه بى حد و حساب بردبار بوده و با كسى كه به حضرتش بدى مىكرد، راه گذشت در پيش مىگرفت. نزد مردم عراق به «باب الحوائج» معروف است، زيرا هر نيازمندى كه به درگاه او عرض نياز برده، نوميد بازنگشته است ... كرامات آشكارى از او ديده مىشود و مناقب خيره كننده اى دارد. از آسمان شرافت برآمد و از آن فراتر رفت و اوج شايستگى ها را در نورديد و به ستيغ آن رسيد». 📚اخبار الدول ص 112 7⃣«محمد بن احمد ذهبى» در توصيف امام موسى بن جعفر عليه السّلام مى نويسد: « [امام] موسى از بهترين حكيمان و از بندگان پرهيزگار خدا بود. مرقد او در بغداد (كاظمين امروز) شناخته شده است. در سال 183 ق. در 55 سالگى زندگى را وداع گفت». 📚میزان الاعتدال ج 3 ص 209 8⃣عبد المؤمن شبلنجى»، امام كاظم را چنين توصيف مى كند: « موسى كاظم رضى اللّه عنه عابدترين اهل زمان خود، دانشمندترين، بخشنده ترين و بزرگوارترين آنان بود. جوياى احوال فقيران و بينوايان مدينه مى شد و شبانه درهم و دينار و ديگر نيازمندى هاى زندگى را براى آنان مىبرد و آنان منبع اين بخششها را نمىشناختند. پس از وفات آن حضرت بود كه از خاستگاه اين كمكها آگاه شدند» 📚نور الابصار ص 218 9⃣ابن حجر نیز می نویسد ؛ « موسی الکاظم وارث علم و معرفت و کمال و فضل پدرش بود ، به او کاظم می گفتند به خاطر کثرت گذشت او از دیگران و حلم ورزیدن او ، و در نزد اهل عراق به باب قضاء الحوائج در نزد خدا معروف بود و او عابدترین مردم زمان خودش و عالمترین و بخشنده ترین آنها بود » 📚الصواعق المحرقه ص 121 ط البابی بحلب 0⃣1⃣یافعی نیز در مورد امام علیه السلام می گوید ؛ « او صالح و جواد و حلیم و کبیر القدر و مقام بود و به خاطر عبادت و سعی و تلاشش در بندگی خدا ، عبد صالح خوانده می شد و بخشنده و کریم بود » 📚مراه الجنان ج 1 ص 394 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔آیا حقیقت دارد که برخی امامان فرزندان خود را به نام نامگذاری کرده اند ❗️❗️مگر عایشه دشمن اهل بیت نبوده است ❕❕ 💠💠 👌مورخان و محدثان شیعی نام یکی از فرزندان دختر امام کاظم علیه السلام را ذکر کرده اند ؛ 📚بحار الانوار ج48 ص287 ❕در رابطه با تعداد فرزندان امام رضا علیه السلام اگر چه اختلاف است ، اما برخی علما نام یکی از فرزندان ایشان را ثبت کرده اند ؛ 📚بحار الانوار ج49 ص221 👌همینطور شیخ نام یکی از فرزندان امام هادی علیه السلام را عایشه ذکر کرده است ؛ 📚بحار الانوار ج50 ص231 ❕چنان که قبلا مفصلا یاد آور شده ایم ، اسم عایشه و اسامی خلفا ، از اسامی میان مردم عربستان بوده است و اختصاص به شخص خاصی نداشته است ، لذا علیهم السلام نیز از این اسامی بهره جسته اند . 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/7317 ❕به عنوان مثال هم زمان با عصر امامان، برخی از یاران امامان نامشان بوده است ، افرادی هچون یزید بن حاتم از اصحاب امام سجاد ، یزید بن عبدالملک ، یزید صائغ و یزید کناسی از اصحاب امام باقر علیه السلام ، یزید الشعر ، یزید بن خلیفه ، یزید بن خلیل ، یزید بن عمر بن طلحه ، یزید بن فرقد ، یزید بن مولی حکم از اصحاب امام صادق علیه السلام و حتی نام یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام بن ذی الجوشن بوده است ❗️ 📚جامع الرواه ج1 ص402 ❔آیا می توان گفت این نامگذاری به سبب داشتن یزید بن معاویه و شمر بن ذی الجوشن بوده است ❕ 👌برخی از در مقام پاسخ به نامگذاری فرزندان امامان به عایشه و ابوبکر ، عمر و عثمان چنین می نویسند ؛ ❕« اوّلًا نام هاى نوزادان بيشتر از جانب مادران انتخاب مى شد، نه از جانب پدران؛ و اهل بيت عليهم السَّلام نه همگى، كه اندكى از آنان از بنى هاشم بودند، بنابراين بيشتر از غير بنى هاشم بودند و لذا انتخاب اين نوع اسامى از طرف مادران بوده است و امامان نيز در مقابل عمل انجام شده قرار مى گرفتند و بر تغيير نام نمى ديدند. 👌 اميرمؤمنان در رجز خود مى فرمايد: «من كسى هستم كه مرا حيدر نام نهاد. شير بيشه هاى شجاعتم». 💠ثانياً ؛ نام هاى ياد شده، تنها به سه نفر یا چهار نفر اختصاص نداشته و اين چنين نبوده كه در آن محيط، جز اين افراد چنين نامى نداشته باشند، بلكه از نام هاى و فراوان بوده و از سوى ديگر، در نامگذارى ملاك اين نبود كه چون خلفا یا چنين نام هايى داشتند، پس آن‌ها نيز براى فرزندان خود نام ايشان را برگزيدند، بلكه به خاطر آن بود كه اين نام ها، در ميان امت عربى از نام هاى به شمار مى رفت، به گواه اين كه گروه كثيرى از صحابه پيامبر و غیر آن ها كه هم عصر خلفا بودند، نام هاى ابوبكر، عمر و عثمان و عایشه را بر خود داشتند. 👌مثلا کسانی از صحابه که نام عایشه را داشتند ؛ ۱. عايشه بنت جرير بن عمرو ۲. عايشه بنت سعد بن أبى وقاص الزهرية ۳. عايشه بنت أبى سفيان بن الحارث بن زيد الانصاريه ۴. عايشه بنت عبدالرحمن بن عتيك النضريه ۵. عايشه بنت عمير بن الحارث بن ثعلبة الأنصارية ۶. عايشة بنت قدامة بن مظعون القرشية الجمحية ۷. عايشه بنت معاوية بن المغيرة بن أبي العاص بن أمية. 📚الاصابه ج8 ص235 به بعد 👌نتيجه مى گيريم كه اين نام‌ها از نام هاى فراگير و مشهور در ميان جامعه بوده و نام هاى متداولى به شمار مى رفته است و خاندان رسالت نيز از اين نام هاى مشهور بهره مى گرفتند، بى آن كه ملاك در نامگذارى خلفا یا عایشه باشند. حتى كسانى كه اين نام‌ها را بر خلفا نهاده اند، از همين فراگير استفاده كرده اند. 👌فرض كنيد اين اسامى فراگير نبوده و تقريباً اختصاص به آن چند نفر داشته است، ولى بايد توجه داشت كه زشت كارى يك فرد، نام او را ننگين نمى كند و فرد ارتباطى به نام او ندارد، با اين شرط كه نامش زيبا باشد. ❕منفورترين شخص در ميان مسلمين عبدالرحمن بن ملجم است، ولى نام عبدالرحمن در رجال شيعه و سنّى بيش از آن است كه شمارش شود. نام محمدرضا از نام هاى زيباست؛ مانند نام رضا كه از زيبايى خاصى برخوردارند، حال اگر چند نفر با اين نام‌ها به كارهاى زشت دست زدند، سبب نمى شود كه از اين نام‌ها بهره نگيرند. 👌نمى توان با این دليل واهى و سست بر بى مهرى هايى كه برخى از صحابه نسبت به خاندان روا داشته اند، پرده افكند. 📚نقد کتاب وحدت و شفقت صحابه و اهل بیت با یکدیگر، جعفر سبحانی ص36 👌بله اگر در یک مقطع ، نامگذاری به نام برخی از اسامی دشمنان دین ، تداعی کننده حمایت و محبت آنها در دل باشد ، بی شک چنین نامگذاری است و این همان است که در روایات از آن نهی شده است . 📚وسائل الشیعه ج21 ص398 باب 28 👌❕ادامه پاسخ 👇👇👇 @Rahnamye_Behesht
👌ادامه 👇👇👇 ❕« یعقوب بن می گوید به محضر امام صادق علیه السلام رفتم ، آن حضرت بالای سر فرزندش امام کظم که در گهواره بود ، ایستاده و با او نجوا می کرد ، من صبر کردم تا سخنان امام تمام شود ، امام صادق به من فرمود به نزد مولایت ( امام کاظم ) برو و به او سلام کن ، من هم چنین کردم و او با زبانی فصیح جوابم را داد ، و به من فرمود برو و نام دخترت را که دیروز گذاشته ای تغییر بده زیرا آن اسمی است که خداوند است . 👌یعقوب می گوید برای من دختری به دنیا آمده بود که نامش را ( نام دیگر عایشه ) گذاشته بودم . ❕امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « به توصیه او عمل کن تا هدایت شوی ». یعقوب می گوید من هم نام را عوض کردم 📚الکافی ج1 ص310 👌این برخورد امام صادق و امام کاظم علیهما السلام از این جهت بود که به جهت یعقوب بن سراج ، و نامگذاری فرزندش به نام عایشه احیانا در آن شرایط زمانی چنین تداعی می شد که او تایید کننده کارهای عایشه بوده و محبت او را به دل دارد ، لذا آن دو امام بزرگوار دستور به تغییر نام فرزندش دادند ، اما در زمانی که چنین تداعی از این نوع نامگذاری به ذهن نیاید ، بی شک چنین اشکال ندارد ، چنان که بر اساس نقل های فوق الذکر ، برخی امامان نام دختر خود را عایشه گذاشته بودند . ❕اما در زمان و عصر ما ، با توجه به آن که اسامی مذکور ، تداعی کننده یاد و جنایات دین و ائمه می باشد ، لذا عموم شیعیان از این نوع نامگذاری اجتناب می کنند ‌. https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔این که مادران برخی امامان بودند این واسه امامان بد نبود که مادرانشان کنیز هستند ❗️❗️ 💠💠 👌از دید اسلام ،ملاک برتری و شرافت تنها در تقوی و اخلاقی خلاصه می شود نه در برده یا آزاد بودن چرا که می فرماید ؛ "گرامی ترین شما نزد خداوند با تقوی ترین شما است " 🔰حجرات 13 👌و می فرماید ؛ " با ایمان از زن آزاد بت پرست بهتر است " 🔰بقره 221 ♻️بر این اساس مادران برخی امامان از کنیزان بودند اما کنیزانی که سر آمد زنان خود بودند . ❗️مادر امام کاظم علیه السلام حمیده از کنیزانی بود که امام صادق علیه السلام در او فرمود ؛ "حمیده تصفیه شده از هر دنس و چرکی مانند شمس طلا بود که پیوسته فرشتگان او را حراست و پاسبانی می نمودند تا رسید به من " 📚بحار الانوار ج48 ص6 👌شیخ عباس می نویسد ؛ " آنچه برای من از روایات ظاهر شده است آن است که حضرت حمیده چنان فقیه و عالم به احکام و مسایل بوده است که امام صادق زنان را در اخذ مسایل و احکام دین امر می فرمود که به او کنند " 📚منتهی الامال ج3 ص1466 ❕مادر امام رضا علیه السلام نیز نجمه یا تکتم نام داشت که در مورد او گفته شده است بهترین زنان بود در و دین و حیا . 📚عیون الاخبار ج1 ص24 👌مادر امام جواد نیز ام ولدی به نام نام داشت که افضل زنان زمان خود بود . 📚منتهی الامال ج3 ص1754 ❕بنابراین به هیچ عنوان کنیز بودن مادر برخی امامان سبب نقص بر امامان نمی شود . اعتقادی https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔شیعه همان عقائد مسیحیت مانند عقیده به فداء و فدا شدن عیسی جهت آمرزش گناهان مسیحیان را دارند.در روایتی از امام کاظم در کتب شیعه آمده است که من با دادن جان خودم را حفظ کردم زمانی که خدا بر شیعیان غضب کرده بود ❕❕ 💠💠 👌روایت مورد استناد ، روایتی است که شیخ کلینی در کافی نقل می کند که امام علیه السلام فرمود ؛ « خدای عز و جل بر شیعه غضب کرد ، پس مرا مخیر ساخت که یا من و یا آنها فدا شویم ، به خدا قسم من با دادن جان خودم ایشان را کردم » 📚 ج1 ص260 👌علامه در شرح روایت می نویسد ؛ 🗯این غضب ممکن است به این جهت بود که شیعیان را ترک کرده و امامت آن امام را آشکار کرده اند ، سپس هارون الرشید مردد ماند بین این که شیعیان و تابعان آن امام را بکشد یا این که آن امام را زندانی کرده و او را به شهادت برساند . پس امام برای شیعیان خود دعا کرده و را برای خود خواستند . 📚 ج3 ص126 👌طبق این تفسیر ، این روایت ارتباطی با مساله در نزد مسیحیان ندارد . ❕البته روایت از حیث سند و است و عبارت « » که در سند روایت آمده است نشان دهنده این نکته است . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
❓پرسش ❔شبهه دیگر کانال نقد اسلام پاسخ دهید: «وقتی علم غیب امامان شیعه از کار می افتد و دست بی گناهی قطع می شود .» ❗️به روایت زیر توجه کنید: « دو نفر نزد علی آمدند و بر علیه شخصی شهادت دادند که او سارق است .علی دست او را قطع کرد و سپس مرد دیگری آمد و آن دو گفتند اشتباه کردیم این سارق است .علی شهادتشان را نپذیرفت و آنها را به دیه شخص اول جریمه کرد( تهذیب الاحکام ج10 ص153- وسائل الشیعه ج18 ص243) ❓چرا علی از علم غیبش استفاده نکرد تا دست بی گناه قطع نشود❔ 💠پاسخ💠 👌آنچه از روایات استفاده می شود آن است که پیامبر گرامی و امامان اهل بیت با علم غیبشان بین مردم حکمرانی و قضاوت نمی کردند بلکه خداوند آنان را موظف کرده بود تا بین آنان از طریق بینات و قسم خوردن حکم برانند. 🔶پیامبر گرامی فرمود: «من بین شما با بینات و قسم حکم می کنم ( و از طریق علم غیب حکم نمی کنم) .ممکن است برخی شما در بینه آوردن زیرک تر از دیگری باشد و من به نفعش در مال برادرش حکم کنم اما او بداند که آن مال ناحق برای او قطعه ای از جهنم خواهد بود» 📚الکافی ج7 ص414 📚معانی الاخبار ص279 👌در روایتی آمده است: « زمانی که امام علی ابوموسی اشعری را برای حکمیت در جنگ صفین می فرستاد به او گفت :به کتاب خدا حکم کن واز آن تجاوز نکن .پس از آن که او رفت امام فرمود:« دارم می بینم که چگونه به من خیانت می کند» ❗️یکی از اصحاب گفت چرا او را می فرستید درحالی که می دانید خیانت می کند❓ 👌امام پاسخ داد: «اگر خداوند به علم خودش با بندگان رفتار می کرد دیگر نیازی به ارسال رسل نبود» 📚مناقب ابن شهر آشوب ج2 ص261 🔶امام با این عمل نشان داد که او مامور است بر طبق علل و عوامل طبیعی عمل کند و مجاز به عمل کردن موافق علم غیب نمی باشد 📚مفاهیم القرآن ،سبحانی ،ج3 ص455 👌امام صادق فرمود: «خداوند به پیامبرش وحی کرد که تو موظفی بر طبق بینات حکم کنی» 📚وسائل الشیعه ج27 ص229 👌فلسفه آن نیز روشن است .اگر قرار بود که انبیا و امامان بر طبق علم غیب خودشان حکم بکنند ،تحمل آن حکم بر مردم گران خواهد آمد و آنان آن حکم را قبول نمی کردند .شاهد بر این سخن این است؛ ❗️ امام باقر فرمود: «حضرت داوود از خدای خویش درخواست کرد تا یک داوری از داوری های آخرت را به او نشان دهد. خداوند به او وحی کرد که: ای داوود، من احدی از خلقم را بر آنچه تو خواسته ای مطلع نساخته ام و شایسته نیست کسی جز من بدان داوری کند. حضرت باقر فرمود: با این حال، داوود مجددا از خداوند خواست تا یک داوری از داوری های قیامت را به او نشان دهد. 🔷حضرت فرمود: پس از آن جبرئیل نزد او آمد و گفت: خداوند دعای تو را مستجاب کرد و آنچه خواسته بودی به تو عنایت کرد. ای داوود، اولین دو نفری که فردا نزد تو می آیند داوری میانشان از داوری های قیامت است. 🔷امام فرمود: صبح گاهان داوود در مجلس قضاوت نشست. پیرمردی که جوانی را گرفته بود نزد داوود آمد. جوان شاخه ای انگور در دست داشت. پیرمرد به داوود گفت: ای پیامبر خدا، این جوان به باغستان من وارد شد و درخت انگورم را خراب کرد و بدون اجازه ام از آن خورد و این شاخه انگور را نیز بدون اذن من با خود برداشت .حضرت داوود به جوان گفت: تو چه می گویی؟ جوان اعتراف کرد که چنین کاری را کرده است. 👌خداوند عزوجل به داوود وحی کرد که: «ای داوود، من اگر پرده از داوری های آخرت برایت برگیرم و تو بر پایه آن، میان پیرمرد و جوان داوری کنی نه دلت تاب آن را دارد و نه قوم تو بدان تن می دهند. ای داوود، در گذشته این پیرمرد به زور وارد باغ پدر این جوان شده او را کشته و باغش را غصب کرده و چهل هزار درهم از او گرفته و آن را در کنار باغ دفن کرده است. حال به این جوان شمشیر بده و به او دستور ده که گردن این پیرمرد را بزند. باغ را هم به او تحویل بده و به او دستور ده که فلان جا و فلان جا را بکند و مالش را بردارد.» ❗️حضرت فرمود:« داوود از این جریان وحشت کرد و دل نگران شد و یاران عالم خود را جمع کرد و بدان ها این خبر را باز گفت و داوری را بر پایه وحی الهی، انجام داد.» 📚الکافی ج7 ص421 👌در روایت دیگر آمده است: « مردم بنی اسرائیل از این قضاوت داوود تعجب کردند و با یکدیگر سخن گفتند تا به گوش داوود رسید .لذا داوود از خداوند خواست که این تکلیف و داوری از طریق علم غیب را از او بردارد .خداوند نیز به او وحی کرد که با اتکا به دلائل و شواهد قضاوت کند» 📚الکافی ج7 ص414 🔶حضرت علی نیز در حکم مذکور طبق بینات حکم کردند و مامور به حکمرانی طبق علم غیب نبودند.بنابراین جریان مذکور با علم غیب حضرت منافاتی ندارد. 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
🤔 ❔لطفا به متن زیر از کانال ضد پاسخ دهید ❗️ ◾️ : فرو كردن انگشت در در هنگام نماز، نماز را باطل نميكند. بدون دادن هيچ توضيحى اصل روايت و ترجمه آنرا خدمتتان مينويسم. روايت از كتاب وسائل الشيعه: محمد بن يعقوب ، عن محمد بن يحيى ، عن محمد بن أحمد ، عن أحمد بن الحسن بن علي ، عن عمرو بن سعيد ، عن مصدق بن صدقة ، عن عمار بن موسى ، عن أبي عبدالله عليه‌السلام ، في المرأة تكون في الصلاة فتظن أنها قد حاضت ، قال : تدخل يدها ، فتمس الموضع ، فإن رأت شيئا انصرفت ، وإن لم تر شيئا أتمت صلاتها : می گوید: درباره زنی که در نماز است و گمان می برد که حیض شده است. امام فرمود: دستش را داخل ببرد و موضع را لمس نماید، پس اگر چیزی دید ، نمازش را قطع کند و اگر چیزی ندید پس نمازش را تمام کند. منبع: وسائل الشيعة ط-آل البیت نویسنده : العلامة الشيخ حرّ العاملي جلد : ١ صفحه : ٢٧٠ فقط تجسم كنيد يك خانمى در حين نماز در مسجد با لباس و چادر نماز بخواهد انگشتش را وارد واژنش كند!!!.............. همانطور که خوانديد در نزد دانشمند ترين امام شيعه كه كل مذهبشان را برگرفته از تعليمات ايشان ميدانند، ميگويد فرو كردن دست در واژن، در زنان و در حين نماز نه وضو و نه نماز را باطل نميكند. 💠💠 👌به راستی انسان از شدت جهل و عداوت این مدعیان نقد تشیع تعجب می کند که چگونه با تحریف روایت می خواهند مطلبی را به مخاطبان خود القاء کند . ❕امام علیه السلام مبین احکام الهی است . یکی از احکام خداوند در مورد نماز و وضو آن است که اگر انسان پس از وضو گرفتن آلت خود را کند وضوی او باطل نمی شود . 🔰امام باقر علیه السلام فرمود ؛ « مس فرج وضو را باطل نمی کند » 📚التهذیب ج1 ص22 👌معاویه بن عمار از امام صادق علیه السلام سوال کرد در مورد مردی که در نماز واجبش دست به آلتش می زند ، آیا وضو و نمازش باطل می شود ❕ 👌امام علیه السلام پاسخ داد مس آلت سبب بطلان وضو و در پی آن نماز نمی شود ( لا باس به ) 📚الاستبصار ج1 ص88 ❕بر این اساس عمار بن موسی از امام صادق علیه السلام سوال می کند در مورد زنی که در حال نماز خواندن است که گمان می کند حیض شده است تکلیفش چیست ؟ ( زیرا با ثبوت حیض شدن نمازش باطل است و ادامه دادن نماز جایز نیست و حرام است ). 👌امام علیه السلام برای این که زن گرفتار حرام نشود راهکاری ارائه می دهد، می فرماید اگر امکانش است و می تواند موضع را از زیر چادر لمس کند ، چنین بکند ، اگر خونی احساس کرد ، دیگر به نماز ادامه ندهد و اگر چیزی ندید نماز را ادامه دهد . ❔حال کجای این سخن امام دارد که شما به آن اشکال می گیرید ❗️ https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔نزول آیه در شان اهل بیت چگونه دلالت بر عظمت و مقام آن بزرگواران دارد ❗️❗️ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « هرگاه بعد از علم و دانشی که به تو رسیده ( باز ) کسانی درباره مسیح با تو به ستیز برخیزند بگو بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم ، شما نیز فرزندان خود را ، ما زنان خود را دعوت نماییم ، شما نیز زنان خود را و ما نفوس خود ( کسی که همچون جان ماست ) دعوت کتیم شما نیز از نفوس خود ، آنگاه مباهله ( و نفرین ) کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم » 🔶ال عمران 61 ❕در روايات اسلامي که و محدثان نقل کرده اند آمده است هنگامي که آيه فوق نازل شد، پيامبر به مسيحيان نجران پيشنهاد مباهله داد، بزرگان مسيحي از پيامبر يک روز مهلت خواستند، تا دراين باره با يکديگر مشورت کنند. اسقف اعظم به آنها گفت: نگاه کنيد اگر فردا محمد با فرزند و خانواده اش براي مباهله آمد از مباهله با او بپرهيزيد، و اگر و يارانش را همراه آورد و هياهو و سر و صدا به راه انداخت با او مباهله کنيد که ادعاي او بي پايه و اساس است. 👌فرداي آن روز، پيامبر در حالي آمد که دست علي عليه السلام را گرفته بود و حسن و حسين پيش روي او حرکت مي کردند، و فاطمه پشت سر او، مسيحيان و در پيشاپيش آنان، اسقف اعظم آنان بيرون آمدند هنگامي که پيامبر را با همراهان مشاهده کردند، اسقف آنان پرسيد: اينان کيانند؟ گفتند: اين يکي پسر عمو و داماد اوست، و اين دو دخترزاده هاي او هستند، و اين بانو، دختر اوست که از همه نزدش گرامي تر است. اسقف نگاهي کرد و گفت: من مردي را مي بينم که مصمم و باجرأت در مباهله است، و مي ترسم او راستگو باشد، و اگر راستگو باشد بلاي عظيمي بر ما وارد خواهد شد، سپس گفت: اي ابوالقاسم ما با تو مباهله نخواهيم کرد، بيا با هم صلح کنيم، و پس از آن، آنان حاضر شدند به شرايط ذمه تن در دهند. 📚تفسیر فخر رازی ج8 ص10 📚تفسیر قرطبی ج2 ص1346 📚روح البیان ج2 ص44 📚روح المعانی ج3 ص188 📚بحر المحیط ج2 ص472 🔰روایات در منابع معروف و دست اول اهل سنت و منابع اهل بیت علیهم السلام آمده است که با صراحت می گوید: آیه مباهله درباره علی علیه السلام و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام نازل شده است از جلمه: 👌 در صحیح مسلم در کتاب فضائل الصحابه در باب فضائل علی بن ابیطالب علیه السلام از سعد بن ابی وقاص نقل شده که معاویه به سعد گفت: چرا ابوتراب علی را سب و دشنام نمی دهی؟ گفت: من سه سخن از پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله به یاد دارم که به خاطر آنها نمی توانم علی علیه السلام را دشنام دهم! و اگر یکی از آنها برای من باشد بهتر از تعداد زیادی اشتران سرخ مو است- این حیوان از گرانبهاترین سرمایه های عرب محسوب می شد- سپس داستان حدیث منزلت (در جنگ تبوک) و داستان پرچم دادن به دست علی علیه السلام در جنگ خیبر را ذکر می کند، و بعد می افزاید: «هنگامی که آیه مباهله نازل شد؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را فرا خواند. سپس عرض داشت: خداوندا اینها اهل بیت من هستند». (و مصداق این آیه اند) 📚صحیح مسلم ج4 ص1871 👌 این حدیث را گروه دیگری از بزرگان اهل سنت نقل کرده اند مانند: 📚ترمذی در صحیح خود ج5 ص638 📚 احمد حنبل در مسند ج1 ص185 📚 بیهقی در السنن الکبری ج1 ص291 📚سیوطی در دُرُّالمنثور ذیل آیه 61 ال عمران 📚حاکم در مستدرک ج3 ص150 🔰وجه دلالت آیه شریفه بر اهل بیت علیهم السلام ؛ 1⃣خداوند به پیامبر گرامی امر فرمود که در مباهله فرزندان و زنان و خود را طلب نماید ، همانطور که گذشت منظور از انفسنا شخص علی علیه السلام است .این که پیامبر گرامی علی را جان و نفس خود خطاب کرده آیا معنای آن مراد است یا تنزیل مقامی است ؟ بدون شک معنای حقیقی منظور نیست یعنی علی پیامبر نیست بلکه منظور این است که علی در فضائل و کمالات و مقامات مانند پیامبر است . 👌پیامبر گرامی افضل از نوع بشر می باشد ، علی علیه السلام نیز که تمام کمالات پیامبر را داراست نیز افضل از تمام بشر و می باشد و شایسته تر از همگان به خلافت و ولایت می باشد . 2⃣هدف از ، دعا و پیروزی حق و غلبه بر دشمن و اثبات قرب الهی می باشد ، پیامبر گرامی برای این غرض اهل بیت خود را با خود همراه کرد و این نشان دهنده قرب و منزلت و بلندی مقام آنان در نزد حق تعالی می باشد به گونه ای که هیچ کس از افراد امت این مقام را ندارند و الا پیامبر باید آنان را با خود می ساخت . ❕از اینجا روشن می شود که اصحاب مباهله نزدیکترین و دوست ترین دوستان خدا هستند و هیچ کس حق تقدم و امیری بر آنان را ندارد . 📚حدیقه الشیعه ج1 ص68 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔اهل سنت می گویند منظور از در آیه مباهله علی نیست بلکه خود پیامبر است یعنی پیامبر گفته است ما خودمان را برای می خ‌وانیم شما هم خودتان را برای مباهله بخوانید ❕❕ 💠💠 👌بی شک این سخن خلاف روایات است که می گوید منظور از انفسنا علی علیه السلام است . ❕از سوی دیگر اگر منظور از ، خود پیامبر باشد ، دعوت کردن از خویشتن معنا ندارد و مفهومی ندارد که خداوند به پیامبر امر کند که از خودت برای مباهله دعوت کن ، زیرا دعوت کننده باید غیر از دعوت شده باشد . 👌بنابراین راهی باقی نمی ماند جز اینکه بگوییم منظور تنها علی علیه السلام است . ❕در مناظره ای که مامون عباسی با امام علیه السلام ترتیب دارد ، مامون از امام علیه السلام پرسید بزرگترین فضیلت امیر مومنان علی که قرآن بر آن دلالت دارد چیست ❕❕ 👌امام رضا علیه السلام فرمود آیه که پیامبر حسن و حسین و فاطمه و علی را با خود برای مباهله برد ، حسن و حسین مصداق ابناءنا بودند و زهرا مصداق نساءنا و علی مصداق ، پس علی علیه السلام به حکم آیه مصداق انفسنا می باشد و او نفس پیامبر به حکم خداوند است. 🔶از سوی دیگر ثابت است که پیامبر اسلام افضل از تمام خلق خدا است ، لذا نفس پیامبر اسلام هم افضل از است . 👌مامون گفت مراد از انفسنا خود پیامبر است و امیر مومنان را شامل نمی شود . ❕امام رضا علیه السلام فرمود آنچه گفتی نیست زیرا دعوت کننده باید غیر از دعوت شده باشد چنان که امر کننده ، آمر محسوب می شود نسبت به دیگری و معنا ندارد که انسان خودش را دعوت کند و بخواند و از آنجایی که پیامبر غیر امیر مومنان را برای مباهله حاضر نساخت ، روشن می شود که علی نفس پیامبر است که خداوند به عنوان دعوت از انفسنا از آن یاد کرده است. 🔶مامون از استدلال امام قانع شد و گفت با این جواب اشکال و سوال من مرتفع می شود . 📚بحار الانوار ج10 ص351 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔آیا راست است که در اسلام حکمی به نام مباهله و نفرین کردن دشمنان دینی داریم ❗️کانال های ضد دین می گویند اسلام به جای آنکه مخالفان خودش را با عقل و منطق مجاب کند آنان را دعوت به و مباهله می کنند آیا این عقلانیست ❕❕ 💠💠 👌«مُباهَله» در اصل از مادّه «بَهْل» (بر وزن اهل) به معناى رها كردن و قيد و بند را از چيزى برداشتن است، و به همين جهت هنگامى كه حيوانى را به حال خود واگذارند، و پستان آن را در كيسه قرار ندهند، تا نوزادش بتواند به آزادى شير بنوشد، به آن «باهِل» مى گويند، و «ابْتِهال» در دعا به معناى تضرع و واگذارى كار به خدا است. و اگر آن را گاهى به معناى و لعن و دورى از خدا گرفته اند نيز به خاطر اين است كه رها كردن و واگذار كردن بنده به حال خود اين نتائج را به دنبال مى آورد، اين بود معناى «مباهله» از نظر ريشه لغت. 💠و از نظر مفهوم متداول ، به معناى نفرين كردن دو نفر به يكديگر است، بدين ترتيب، افرادى كه با هم گفتگو درباره يك مسأله مهم مذهبى دارند در يك جا جمع شوند و به درگاه خدا كنند و از او بخواهند كه دروغگو را رسوا سازد و مجازات كند. 📚لغات در تفسیر نمونه ص 497 ❕مباهله به عنوان آخرین حربه برای غلبه بر خصم بعد از اثر نکردن منطق و استدلال است ، که به عنوان الهی بر حقانیت طریق و مسلکی اعتقادی ایراد می شود . بر خلاف آنچه در پرسش آمد ، مباهله بر خلاف عقل و منطق نیست بلکه کاملا موافق و مطابق عقل و منطق است ، زیرا دو طرف حق و باطل پس از آن که از طریق مذاکرات به نتیجه ای نرسیدند و طرف باطل با لجاجت از پذیرفتن حق امتناع کرد ، اقدام به مباهله می کنند و طرف حق با اقدام به مباهله این نکته را بیان می کند که آیین من مطابق با واقعیت و حقیقت است که می توانم بر این سخن معجزه ای هم ارائه کنم تا شکی در آن باقی نماند ، مباهله همان نقش معجزه را برای اثبات حقانیت دعوت حق می کند . ❕جریان مباهله کردن پیامبر گرامی اسلام با نجران مشهور و معروف است ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/7243 👌بنابراین مباهله در برابر مخالفان يك حكم عمومی است که افراد با ايمان كه از تقوا و خدا پرستى كامل برخوردارند به هنگامى كه آنها در برابر دشمنان بر اثر لجاجت به جايى نرسد از آنها دعوت به مباهله می كنند. ❕از امام علیه السلام نقل شده كه فرمود ؛ « اگر سخنان حق شما را مخالفان نپذيرفتند آنها را به مباهله دعوت كنيد ، راوى مى گويد سؤال كردم چگونه مباهله كنم؟ فرمود ؛ خود را سه روز اصلاح اخلاقى كن و گمان مى كنم كه فرمود روزه بگير و غسل كن، و با كسى كه مى خواهى مباهله كنى به صحرا برو، سپس انگشتان دست راستت را در انگشتان راست او بيفكن و از خودت آغاز كن و بگو خداوندا! تو پروردگار آسمانهاى هفتگانه و زمينهاى هفتگانه اى و آگاه از اسرار نهان هستى، و رحمان و رحيمى، اگر مخالف من حقى را انكار كرده و ادعاى دارد بلائى از آسمان بر او بفرست، و او را به عذاب دردناكى مبتلا ساز ، و بعد بار ديگر اين دعا را تكرار كن و بگو: اگر اين شخص حق را انكار كرده و ادعاى باطلى مى كند بلائى از آسمان بر او بفرست و او را به عذابى مبتلا كن ، سپس فرمود ، چيزى نخواهد گذشت كه نتيجه اين دعا آشكار خواهد شد، به خدا سوگند كه هرگز كسى را كه حاضر باشد اين چنين با من مباهله كند » 📚الکافی ج 2 ص 513_ وسائل الشیعه ج 7 ص 134 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔چرا عمر ازدواج موقت را ممنوع کرد ❗️آیا راست است که امام علی با خواهر عمر کرده بود ، عمر از این جریان ناراحت شد و ازدواج موقت را ممنوع کرد ❕❕ 💠💠 👌در این شکی نیست که ازدواج موقت در صدر اسلام و در زمان پیامبر گرامی مشروع و حلال بود اما پس از آن خلیفه دوم ، از این ازدواج جلوگیری کرد ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5903 ❔این که چرا عمر ازدواج موقت را ممنوع کرد ، در روایات به آن اشاراتی شده است . ❕ از عروه بن زبیر روایت می کند ؛ « خوله دختر حكيم وارد بر عمر بن خطاب شد، و گفت ربيعه پسر اميه زنى را متعه كرده، و آن زن از وى باردار شده، عمر از جاى خود حركت كرد و از شدت ناراحتى رداى خود را به زمين كشيد، در حالى كه مى گفت: اين همان متعه است، و تو اگر زودتر به من خبر داده بودى او را مى كردم» 📚الدر المنثور ج2 ص141 ❕در کتاب الاصابه از ابن الکلبی نقل شده است که گوید «سلمة بن امية بن خلف جمحى، سلمى كنيز آزاد شده حكيم بن امية بن اوقص اسلمى را متعه كرد، و سلمى برايش فرزندى آورد، ولى او فرزند خود شد جريان به گوش عمر رسيد، و او از عمل متعه نهى كرد» 📚الاصابه ج2 ص63 👌در نقل دیگری از عمر آمده است ؛ « من از ازدواج موقت نهی می کنم تا نكاح از مشخص شود » 📚کنزالعمال ج16 ص522 👌در شیعه پاسخ می گوید چنین آمده است ؛ « در مورد متعه و ازدواج موقّت، به پندار بعضى تصوّر عمر بر اين بود كه اگر عقد موقّت جايز شود، شناختن نكاح از زنا مشكل مى شود، چرا كه هر مردى را با زنى ديديم، ممكن است ادّعا كنند كه ما ازدواج موقّت داريم و زنا گسترش پيدا مى کند ، اين پندار بسیار سست است چرا كه به عكس، ممنوع كردن عقد متعه موجب گسترش زنا و بى عفّتى است، زيرا بسيارند جوانانى كه قادر بر ازدواج دائم نيستند يا كسانى كه از همسران خود دورند و بر سر دوراهى ازدواج موقّت و زنا قرار دارند. است جلوگيرى از ازدواج موقّتى كه با برنامه ريزى صحيحى انجام مى شود، آنها را در وادى پرگناه و آلوده زنا و بى عفّتى مى افكند. 👌و به همين جهت در حديث معروفى از على عليه السلام نقل شده است كه «اگر عمر از متعه نهى نكرده بود، هيچ فردى جز بى بند و باران آلوده زنا نمى شد» ( تفسیر فخر رازی ج10 ص50) 📚شیعه پاسخ می گوید ، مکارم شیرازی ص132 ❕اما این که گفته می شود علت تحریم متعه توسط عمر ، ازدواج موقت علی علیه السلام با ، عمر بوده است کاملا ضعیف است و اصلا روایت و نقل مورد استنادی ندارد ، تنها از کتاب انوار النعمانیه نقل شده است ؛ «در خصوص علت تحريم متعه توسط عمر حكايت شده، كه وي شبي حضرت علي را به منزل خودش فرا خواند، پاسي از شب گذشت و عمر تقاضا كرد كه حضرت علي نزد وي بخوابد. صبح زود عمر از اتاقش خارج شد و به صورت اعتراض به حضرت علي گفت: شما معتقد بوديد كه مرد نبايد شب را به تنهايي بدون زن بگذراند و شما ديشب، شب را به تنهايي سپري كرديد حضرت علي گفت: شما از كجا خبر داريد كه من ديشب تنها بوده ام؟ من ديشب خواهرت را متعه نمودم و او نزد من بوده است.عمر اين قضيه را در قلبش مخفي نگه داشت و وقتي قدرت بر تحريم متعه يافت آن را تحريم نمود» 📚الانوار النعمانیه ، جزایری ، ج2 ص320 👌این نقل هیچ گونه ندارد و با تعبیر حکایت شده است ، بیان گردیده که معلوم نیست چه کسی این داستان را حکایت کرده است ، بنابراین قابل اعتماد نمی باشد . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔یکی از کانال های ضد دین این سوال را مطرح کرده است که مسلمین یک روایت بیاورند که امام علی و اولادش با تجاوز عمر و سپاه اسلام و مخالفت کرده و آن را تقبیح کرده باشند ❕لطفا پاسخ دهید ❗️❗️ 💠💠 👌این که خلفای ثلاثه ،مورد غضب اهل بیت و علی علیه السلام بوده اند و اهل بیت آنها را به عنوان کسانی که ایمان به خداوند نداشتند و حق آنان را غصب کرده و مصداق راهنمایان گمراه و گمراه کننده بوده اند به گونه ای که در روز قیامت شدید ترین عذابها در انتظار آنها است ، معرفی کرده اند ، مطلبی ثابت و قطعی است که علامه بزرگوار حدود 200 روایت از اهل بیت در این موضوع تحت این باب نقل می کند ؛ « باب الثلاثه و و فضائح اعمالهم و قبائح آثارهم و فضل التبری منهم و » 📚 بحار الانوار ج30 ص145 باب 20 ❕بر این اساس طبیعی است که موضع اهل بیت در باره فتوحات خلفا که انسان را یاد کشتارهای چنگیز و و ...می اندازد موضعی منفی است به گونه ای که شیعه و سنی اتفاق دارند که علی علیه السلام در این فتوحات شرکت نکردند با این که در زمان پیامبر گرامی در اکثر نبردها حضور داشت . ❕با توجه به آنچه بیان شد این روایت از امیر مومنان به خوبی بیان کننده موضع ایشان در قبال فتوحات است که فرمود ؛ « مسلمان نباید در رکاب کسی که به حکم خدا ایمان ندارد و دستور خداوند را درباره رعایت نمی کند جهاد کند ، اگر در چنین جهادی شرکت کند ، دشمن ما را در غصب حقوق ما و ریختن خون ما یاری داده و مرگ او مرگ دوران جاهلیت است » 📚علل الشرایع ج2 ص464 📚الخصال ج2 ص625 📚تحف العقول ص114 🔶در نقل دیگری خطاب به بن زیاد فرمود ؛ « ای کمیل جهاد تنها در صورت حضور امام عادل جایز است ( و جهاد با امام حرام است )» 📚مستدرک الوسائل ج11 ص33 👌در نقل دیگری امام رضا علیه السلام فرمودند ؛ « جهاد لازم و واجب است تنها در صورت حضور امام » 📚وسائل الشیعه ج15 ص49 🔶در حدیث آمده است که خداوند به پیامبر گرامی عرضه داشت ؛ « جهاد مسلمین تنها به اذن تو یا امامان از فرزندان تو است که دارای درجات و است » 📚مستدرک الوسائل ج11 ص33 👌در نقل دیگری آمده است که بشیر به امام صادق علیه السلام عرضه داشت ؛ « در خواب دیدم که جهاد بدون اجازه امام واجب الاطاعه حرام است مانند گوشت میته و خون و گوشت خوک و تو به من گفتی بله چنین است . 👌امام صادق علیه السلام فرمود بله مطلب همان گونه است که تو در خواب دیده ای » 📚الکافی ج5 ص27 📚التهذیب ج6 ص134 👌این روایات صراحتا فتوحات زمان خلفا را چون تحت نظر امامان جائر و ظالم صورت گرفته و بدون اجازه امام معصوم و عادل بوده است ، فتوحاتی ظالمانه قلمداد می کند به گونه ای که کشتگان چنین فتوحاتی نیز شهید محسوب نمی شوند . ❕جهت آگاهی بیشتر به دو نمایه زیر مراجعه فرمایید ؛ 🔶 https://t.me/Rahnamye_Behesht/3773 🔶 https://t.me/Rahnamye_Behesht/3347 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA