eitaa logo
آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
2.7هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht #سایت ipasookh.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔چگونه تشیع می گوید ابوبکر در کشته شدن حضرت زهرا رضی الله عنه نقش داشته است در حالی که در کتاب کشف الغمه عالم تشیع اربلی آمده است که امام باقر ، ابوبکر را نام نهاده است ❗️❗️ 💠💠 👌روایتی است که در کتاب کشف الغمه از عروه بن عبد الله نقل شده است که او می گوید من از امام باقر در مورد زینت شمشیر سوال کرد . امام باقر گفت اشکالی ندارد ، ابوبکر صدیق شمشیرش را زینت می کرد ، گفتم شما به او می گویید صدیق ؟ امام باقر از جاى خود پريد و رو به قبله ايستاد و فرمود: آرى صديق! آرى صديق! آرى صديق! هركس نگويد او صديق است خداوند سخنش را در دنيا و آخرت نپذيرد » 📚کشف الغمه ج2 ص147 👌حال توجه به چند لازم است ؛ 1⃣این روایت از حیث سندی ارسال دارد و ضعیف می باشد . 👌ناقل آن على بن عيساى اربلى است كه در سال 693 می زیسته است از فردى به ‏نام عروة بن عبداللَّه نقل مى ‏كند كه در عصر امام باقر (114- 57) مى‏ زيسته است. آيا چنين حديث بى سندى قابل است؟ 2⃣در رجال شيعه، تنها يك عروةبن عبداللَّه بن قشير جُعفى است كه وى كاملًا مجهول است. 📚تنقیح المقال ج2 ص251 👌و در رجال سنى وى به نام عروة بن عبداللَّه بن قشير جعفى، مكنى به «ابوسهل» آمده است، كه شاگرد عبداللَّه بن زبير بوده است . مردى كه نزد عبداللَّه بن زبير تلمّذ كرده و از او نقل مى‏ كند، از نظر روحيه بايد با او نزديك باشد و اين خاندان كاملًا از اميرمؤمنان منحرف بودند و قطعاً قول چنين فردى نمى ‏تواند سند باشد. 📚تهذیب الکمال ج10 ص27 3⃣از اين گذشته، دقت در مضمون حديث مى ‏رساند كه كاملًا از زبان امام علیه السلام دروغ گفته شده است زيرا مى‏ گويد: من از ابى جعفر عليه السلام در باره زينت كردن شمشير سؤال كردم. ايشان فرمود: ابوبكرِ صديق شمشير خود را مى‏ آراست. پرسيدم: او را صديق مى‏ نامى؟ از جاى خود پريد و رو به قبله ايستاد و فرمود: آرى صديق! آرى صديق! آرى صديق! هركس نگويد او صديق است خداوند سخنش را در دنيا و آخرت نپذيرد. 👌اين عملِ غير متناسب با امام باقر عليه السلام و مبالغه بيش از حد در اين مورد، نشانه آن است كه عروة بن عبداللَّه شاگرد عبداللَّه ‏بن زبير اين حديث را از زبان حضرت جعل كرده است‏. 4⃣به فرض هم که بگوییم روایت صحیح است ، ثابت است که روایت از باب تقیه صادر شده است .زیرا بنی اميه و بعد از آن ها بني العباس ، چنان عرصه را بر شيعيان تنگ كرده بود كه حتي دستور داده بودند هر كسي اسمش علي باشد ، او را از دم تيغ بگذرانند . 📚تاریخ مدینه دمشق ج41 ص481 👌در چنين وضعيتي كاملاً منقطی است كه چنين رواياتی از باب تقيه و براي حفظ جان شيعيان صادر شده باشد ؛ به خصوص كه راوی آن عروة بن عبد الله از مخالفين سر سخت اهل بيت بوده است . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔غرض از مزاحمت یک دوستی حدیثی مطرح کردند که امام باقر علیه السلام فرمودند عمر و ابوبکر هردوعادل بودند و گفتند این حدیث درکتاب احقاق الحق و اهزاق الباطل جلد یک اومده لطفا من را راهنمایی کنید و بگید آیا درست هست ❗️❗️ 💠💠 👌روایتی است که در کتاب شریف احقاق الحق و الصوارم المهرقه آمده است ؛ ❕راوی می گوید یکی از مکتب اهل بیت از مولای ما امام صادق علیه السلام سوال کرد ای فرزند رسول خدا نظر شما در مورد ابو بکر و عمر چیست ❗️ 🔶امام علیه السلام پاسخ داد ؛ « هما امامان عادلان قاسطان کانا علی الحق و ماتا علیه فرحمه الله علیهما یوم القیامه » « آنها دو امام عادل بودند که بر اساس قسط ، رفتار می کردند ، بر حق بودند و بر حق مردند ، رحمت خدا بر آنها در روز قیامت » ❕راوی می گوید وقتی آن فرد مخالف رفت ، یکی از خواص و شیعیان سوال کرد ای فرزند رسول خدا من از سخن شما که در مورد ابوبکر و عمر گفتید تعجب کردم . 👌امام علیه السلام پاسخ داد ؛ ❕منظور من از این که آن دو امام بودند ، امامان اهل بوده است چنان که قرآن می فرماید ؛ « ما آنها را امامانی که دعوت به آتش دوزخ می کنند قرار دادیم و روز رستاخیز یاری نخواهند شد » 🔶قصص 41 👌منظور من از این که آن دو قاسط بودند این آیه شریفه است ؛ « اما و ظالمان آتشگیره دوزخند » 🔶جن 15 ( قاسط هنگامی که به صورت ثلاثی مجرد استعمال شود به معنای ظلم و انحراف از حق است ) 👌اما این که گفتم آنها عادل بودند به آن جهت است که از حق کرده اند چنان که قرآن می گوید ؛ « ثم الذین کفروا بربهم یعدلون » « اما کافران برای پرودگار خود شریک و شبیه قرار می دهند » 👌و منظور از حقی که آنان بر آن حق مستولی بودند ، علی علیه السلام است که او را اذیت کرده و را غصب کردند . 👌منظور من از موت آنها بر حق آن است که آنها در حال عداوت و دشمنی با حق که علی علیه السلام است و توبه نکردند . 👌منظور من از رحمت خدا بر آنها در روز قیامت پیامبر گرامی است که قرآن می گوید تو رحمت برای جهانیان هستی ( انبیاء 107 ) زمانی که قیامت شود رسول خدا بر آن دو غضب کرده و دشمن آنها بوده و از آنها انتقام می گیرد . 📚احقاق الحق ج1 ص70 📚الصوارم المهرقه ص155 ❕امام علیه السلام چون در برابر یک مخالف قرار گرفت ، از باب ، و به عنوان جملاتی را در مورد ابوبکر و عمر بیان فرمود ، آنگاه منظور اصلی خود را از آن جملات روشن کرد . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔آیا راست است که امام باقر اگر می دید در حال نماز حجاب گرفته است او را می زد تا با پوشش حجاب به زنان آزاد نگردد ❗️❗️ 💠💠 👌طبق روایات اسلامی ، پوشش سر در نماز بر کنیز واجب نبوده است و او مخیر بوده است که پوشش را رعایت کند و یا رعایت نکند. 🔷امام علیه السلام فرمود ؛ « پوشاندن سر در نماز بر کنیز واجب نیست » 📚 ج3 ص394 👌 امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « کنیز اگر بخواهد می تواند در نماز سرش را بپوشاند و می تواند » 📚 ج4 ص412 🗯اما در برخی روایات آمده است که امام علیه السلام اگر می دیدند که در نماز ، حجاب گرفته است او را میزدند تا حجاب نگیرد و خود را به زنان آزاد تشبیه نسازد . 🔷از امام علیه السلام نقل شده است که فرمود ؛ « پدرم زمانی که می دید کنیز و خادم منزل با پوشش سر نماز می خواند او را می زد تا زن آزاد از زن برده شود » 📚 ج2 ص346 👌در روایت دیگر از امام علیه السلام نقل است که فرمود ؛ « اگر دیدید کنیز در نماز پوشش سر دارد او را بزنید ( تا بدون پوشش نماز بخواند ) و زن آزاد از زن برده شود » 📚 ج2 ص346 ❕هر دو روایت از حیث سند ضعیف هستند . راوی هر دو روایت است که مجهول و ضعیف است . 📚 ج1 ص402 👌و در روایات بالا گذشت که می تواند در نماز پوشش بگیرد و هیچ منعی هم ندارد . ❕از ضعف این روایات نیز اگر چشم پوشی کنیم باز هم باید گفت که این روایات از باب تقیه و تحت فشار ، صادر شده است ، زیرا موافق اهل سنت و سیره و روش خلیفه دوم ، می باشد . 🔷 می گوید ؛ « کنیزی از برابر عمر عبور کرد در حالی که سرش را پوشانده بود . عمر با ای به او زد و دشنامش داد و گفت آیا خودت را به زنان آزاد شبیه می کنی ، حجاب سرت را بینداز» 📚 ج3 ص664 👌لذا امام علیه السلام فرمود ؛ « ( از سنت های غلط گذشته ) این بود که کنیزان را به خاطر رعایت می زدند و به آنان می گفتند خود را به زنان آزاد تشبیه نکنید » 📚 ج4 ص412 🔶جهت آگاهی بیشتر در مورد حجاب کنیزان زیر را مطالعه فرمایید ؛ 🗯 https://t.me/Rahnamye_Behesht/4889 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔چرا پس از گذشت سالیان متمادی از شهادت امام حسین همواره برای ایشان گریه و عزاداری می کنیم ❕ 💠💠 👌گریه و عزاداری کردن برای مصائب امام حسین علیه السلام بر اساس دستور امامان اهل بیت و تاسی به سیره آن بزرگواران می باشد . 🔶امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « هر کس مصایب ما اهل بیت برایش بازگو شود و به اندازه بال پشه ای اشک چشم از او خارج شود ، خداوند تمام گناهانش را می آمرزد اگر چه به اندازه کف روی دریاها باشد » 📚وسائل الشیعه ج14 ص501 👌امام سجاد علیه السلام فرمود؛ « هر مومنی که چشمش برای کشته شدن حسین چنان اشک بریزد که به صورتش روان شود ، خداوند در بهشت برایش اتاق هایی فراهم می کند که روزگارانی را در آن سپری کند ...خداوند چنین فردی را در روز قیامت از خشم خود و آتش در امان نگه می دارد » 📚ثواب الاعمال ص108 📚بحار الانوار ج44 ص281 👌امام رضا علیه السلام خطاب به ریان بن شبیب چنین عرضه داشت ؛ « اگر می خواهی گریه کنی برای حسین گریه کن زیرا او را همانند گوسفندی سر بریدند ، آسمان و زمین برای قتل او گریه کردند ، با گریه بر او خداوند تمام گناهان صغیره و کبیره و کم و زیاد را می آمرزد ، اگر می خواهی در بهشت هم درجه ما باشی ، با حزن و مصیبت ما محزون و با فرح ما شاد باش » 📚عیون الاخبار ج1 ص299 📚امالی صدوق ص112 👌و فرمود ؛ « برای حسین باید گریه کنان گریه کنند ، زیرا گریه بر اوگناهان بزرگ را از بین می برد ، پدرم امام کاظم زمانی که ماه محرم می شد دیگر خندان دیده نمی شد و پیوسته در غم و اندوه به سر می برد تا روز دهم محرم می شد که دیگر آن روز ، روز مصیبت و گریه و حزنش بود » 📚امالی صدوق ص111 👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « حسین به گریه کنانش نگاه می کند و برای آنان استغفار می کند و می گوید ای گریه کن من اگر بدانی که خدا برایت چه آماده کرده است حتما بسیار خوشحال می شدی ...» 📚کامل الزیارات ص103 👌راوی می گوید ما در نزد امام علیه السلام بودیم که از حسین یاد کردیم و قاتلینش را لعنت کردیم . ❕امام صادق شروع به گریه کردن کرد و ما هم همراه با او گریه کردیم و فرمود ؛ « حسین بن علی کشته اشک است ، و هیچ مومنی او را یاد نمی کند مگر آنکه می کند » 📚بحار الانوار ج44 ص279 👌در نقل دیگری آمده است ؛ « هر گاه در نزد امام صادق سخن از امام حسین به میان می آمد ، دیگر کسی امام صادق را در آن روز نمی دید» 📚کامل الزیارات ص108 🔰این روایات و روایات فراوان دیگری که از ذکر آن خود داری می شود ؛ 📚وسائل الشیعه ج14 ص500 باب66 📚بحار الانوار ج44 ص278 باب34 ❕همه نشان دهنده رجحان عزاداری و گریه کردن برای حسین علیه السلام می باشد . این عزاداری ها چند فلسفه اساسی دارد ؛ 1⃣با نشر معارف اهل بیت در این محافل و مجالس ، حیات تازه ای بر روح اسلام دمیده می شود و مکتب و شریعت حفظ می شود . 2⃣باورهای دینی مردم با معارف اهل بیت تحکیم می شود . 3⃣نشان دهنده پیوند عمیق عاطفی میان شیعیان و امامان است . 4⃣اعلام وفاداری به مقام امامان و تعظیم و تکریم آنان تلقی می شود . 5⃣سبب انتقال فرهنگ شیعه به نسل های آینده می باشد. 6⃣سبب ایجاد روحیه جهاد و ایثار و از خود گذشتگی در افراد می گردد . 7⃣سبب حاکم شدن آرمان های اهل بیت در جامعه می گردد . 8⃣سبب خود سازی فردی و الگو گیری از اهل بیت می باشد . 👌با توجه به این فوائد است که امام صادق علیه السلام در مورد مجالس عزاداری و نشر معارف اهل بیت فرمود ؛ « این مجالس است که من آن ها را دوست دارم ، امر ما را زنده کنید ، رحمت خدا بر کسی باد که احیاء امر ما را کند » 📚وسائل الشیعه ج14 ص501 ❕در گذشته بیشتر در مورد فلسفه عزاداری برای امام حسین علیه السلام توضیح داده ایم ؛ ⚫️https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1265 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔کلیپی از آقای منتشر می شود که ایشان می گوید اگر پرداخت خمس در اسلام واجب است چرا در صدر اسلام و زمان پیامبر و امام علی نمی گرفتند ❗️مگر می شود که چیزی واجب باشد اما آنها نگیرند ❕❕ 💠💠 👌اگر منظور از صدر اسلام زمان ائمّه عليهم السلام باشد، جواب است، زيرا همانطور كه از بحثهاى گذشته استفاده شد ، بسيارى از ائمّه هدى عليهم السلام در عصر خود نه تنها خمس ارباح مكاسب (درآمد انواع كسبها) را مى‏ گرفتند، بلكه به مردم دستور مؤكّد مى‏ دادند كه در پرداخت اين خمس كوتاهى نكنند، و حتّى وكلا و نمايندگان مخصوص براى جمع ‏آورى اين خمس معيّن فرموده بودند و اشخاصى مانند «علىّ بن مهزيار» و «ابوعلى بن راشد» و امثال آنها اين وظيفه را به عهده داشتند. 📚رجوع کنید ، وسائل الشیعه ج9 ص499 باب 8 ❕و اگر منظور از اسلام خصوص زمان پيامبر صلى الله عليه و آله و امير مؤمنان عليه السلام بوده باشد، بايد گفت كه غير از غنائم جنگى، از معادن و گنجها و همچنين غوص (جواهراتى كه بوسيله غوّاصى از درياها بيرون آورده مى‏شود) در عصر آنها خمس گرفته شده است و گواه اين موضوع در سنن نقل شده كه در زمان على عليه السلام شخصى گنجينه‏اى پيدا كرد و خدمت امام آمد؛ فرمود: چهار پنجم آن مال تو است و خمس آن مال ما است. 📚سنن بیهقی ج4 ص156 ❕ همچنين در همان كتاب كه از منابع معروف اهل تسنّن است از پيغمبر صلى الله عليه و آله نقل شده كه فرمود: «در «» خمس است؛ پرسيدند منظور از ركاز چيست؟ فرمود طلا و نقره‏اى كه خداوند از روز نخست در زمين آفريده است. 📚سنن بیهقی ج4 ص152 👌در كتاب نيز حديث مفصّلى در زمينه همين موضوع مربوط به عصر على عليه السلام ديده مى‏شود كه شخصى «ركازى» (معدن يا گنجينه ‏اى) در عصر على عليه السلام پيدا كرد، هنگامى كه على عليه السلام از آن آگاه شد به او فرمود خمس آن را بياور و تحويل بده. 📚الکافی ج5 ص315 👌پيامبر گرامی نیز در نامه‏ هاى خود كراراً دستور مى‏ داد كه در خمس است، و مردم بايد خمس آن را بپردازند و «سيوب» بر وزن «عيوب» جمع «سيب» بر وزن «غيب» به معنى معادن و گنجها است و نتيجه مى‏گيريم كه در غير غنائم جنگى در عصر پيامبر صلى الله عليه و آله دستور خمس داده شده بود، و در نامه‏ هاى خود آن را از مردم مطالبه مى‏كرد. 📚مکاتیب الرسول ص 397 و 405 ❕امّا اين سؤال باقى ماند كه آيا در عصر پيغمبر و على عليهما السلام از ارباح مكاسب (درآمدهاى و كار) نيز خمس گرفته شده است يا نه؟ 👌در پاسخ مى‏گوئيم بر اساس روایات صریح اهل سنت ، پیامبر گرامی زمانی که مردم کافی را بدست آورده بودند از آنها این نوع خمس را دریافت می کرد که در گذشته پیرامون آن مفصل بحث کرده ایم ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5421 👌 اگر از این بیان هم کوتاه بیاییم و بگویبم اسناد تاريخى در اين زمينه به دست ما نيامده است كه خمس ارباح مكاسب را پيامبر و على عليهما السلام گرفته باشند، ولى اين موضوع هيچ‏گونه اشكالى در زمينه اين حكم ايجاد نمی‏كند. ❕زيرا گرفتن و بخشودن اين ماليات اسلامى در اختيار حكومت اسلام است، كه خود را بی نياز و يا مردم را در زحمت ببيند مى ‏تواند آن را ببخشد ولى هنگامى كه خود نياز داشته باشد و در مردم توانائى آن را ببيند مى ‏تواند آن را بگيرد، همانطور كه امامان بعد، بعضى آن را مى‏ گرفتند و بعضى با توجّه به وضع مردم و يا وضع بيت ‏المال، آن را مى‏ بخشيدند. 📚وسائل الشیعه ج9 ص543 باب 4 از ابواب الانفال ❕در عصر پيامبر و على عليه السلام غنائم فراوانى از طريق جنگها و همچنين درآمد زيادى از طريق زمين‏هاى خراجى كه مال‏الاجاره آنها به بيت‏ المال مى‏ ريخت عايد حكومت اسلامى مى‏ شد، رقم اين غنيمتهاى جنگى گاهى بقدرى زياد بود كه خمس آن به تنهائى مى‏ توانست قسمت عمده مشكل مالى حكومت اسلام را برطرف سازد و همچنين درآمد زمين‏هاى خراجى نيز گاهى بقدرى زياد بود كه بيت ‏المال سرشار از اموال مى‏ شد، و در اين شرايط نيازى به گرفتن ارباح مكاسب نبود و لذا آن را عملًا به مردم بخشيدند. ❕در اسلام كه نياز بيت‏ المال به منابع درآمد شديد بود نيز وضع مسلمانان آنچنان آشفته و پريشان و ضعيف بود كه دادن خمس علاوه بر زكوة، براى آنها طاقتفرسا بود، و به همين دليل خمس گرفته نشد. https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
⁉️سوال شبکه کلمه این سوال را مطرح کرده است آیا امامان علیهم السلام ( فرزندان حسین ) می دانستند که حسینیه ها اماکن عبادی هستند ونساختند ؟ایا ساختن حسینیه مصداق وارد کردن بدعت در دین نیست 💭پاسخ: ❗️نخست باید تعریفی جامع از بدعت بیان شود انگاه ببینیم که ایا حسینیه ساختن بدعت می باشد یا خیر 💎ابن رجب حنبلی از علمای اهل ستت چنین می آورد: "بدعت امر حادثی است که برای آن در شریعت دلیلی نباشد که بر آن دلالت کند و اگر در شرع دلیلی باشد شرعا بدعت نیست" 📚جامع العلوم و الحکم ص160 💎ابن حجر عسقلانی یکی دیگر از علمای اهل سنت بدعت را چنین تعریف می کند: "بدعت امر حادثی است که برای او دلیلی در شرع نباشد و اگر دلیلی برای آن در شرع باشد بدعت نیست" 📚فتح الباری ج17 ص9 ❗️ابن حجر هیثمی نیز این تعریف را می پذیرد 📚التبیین بشرح الاربعین ص221 ❗️علامه مجلسی نیز چنین می آورد: "بدعت در شرع هر امری است که بعد از پیامبر حادث شود و نصی به خصوص بر آن نباشد و داخل در برخی عمومات نیز نباشد" 📚بحار الانوار ج74 ص202 ❗️با توجه به این تعریفات روشن می شود که برای تحقق بدعت ، فعل صورت گرفته باید ریشه در شرع نداشته باشد 🗯به طور مثال خداوند می فرماید: "برای مقابله با دشمن تا می توانید خودتان را مجهز کنید" 💎انفال60 ❗️در زمان های گذشته این امادگی با تیر و نیزه و شمشیر و مانند آن حاصل می شد اما هم اکنون با توپ و تانک و موشک و اسلحه و مانند آن 🗯بی شک کسی نمی تواند بگوید استفاده از توپ و تانک و موشک بدعت است چون در زمان پیامبر وجود نداشته است زیرا این موارد داخل در اصل عمومی وارده در قرآن یعنی لزوم آمادگی در برابر دشمن است لذا بدعت محسوب نمی شود. 🔰ساختن حسینیه نیز چنین است .ما در روایات فراوانی داریم که اهل بیت امر به عزاداری بر امام حسین کرده اند حال هر عملی که مصداق عزاداری و داخل در این اصل کلی و عام یعنی عزاداری باشد مصداق عمل کردن به دستور اهل بیت است مانند سینه زدن و زنجیر زدن و ساختن حسینیه برای برگزاری مراسم و مانند آن 👌با توجه به انچه امد روشن میشود که کسی نمی تواند بگوید که چون در زمان اهل بیت حسینیه نبوده لذا ساختن آن بدعت است زیرا می گوییم ساختن حسینیه داخل در اصل عمومی لزوم عزاداری برای امام حسین است و مصداق عزاداری کردن برای ایشان است لذا بدعت محسوب نمی شود چون ریشه در شرع دارد . ❗️به مقتضای روایات فراوانی اهل بیت نیز برای حسین علیه السلام عراداری می کردند 📚بحار الانوار ج44 ص278 باب34 ❗️وبی شک این عزاداری در مکانی صورت می گرفته است .ما این مکان را حسینیه می نامیم اگر چه این نامگذاری در زمان اهل بیت صورت نگرفته است اما اختصاص دادن مکانی برای عزاداری در زمان ایشان صورت گرفته است و این عمل ما نیز داخل در اصل عمومی عزاداری است و ثابت میشود که چون ریشه در شرع دارد بدعت نیست. https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔دوست سنی دارم که می گوید کردن بر مردگان جایز نیست و پیامبر هم بر مردگان گریه نمی کرده است و تنها برای آنان دعا می کرده است ❗️آیا از کتب اهل سنت مدارک مبنی بر عزاداری برای مردگان وجود دارد ❕❕ 💠💠 👌با مراجعه به کتب و روایات اهل سنت مشاهده می کنیم که پیامبر گرامی بارها در فراق عزیزان گریه کرده و دیگران را هم به اقامه عزا و گریه کردن دعوت کرده است . 1⃣در روایتی آمده است که علی علیه السلام فرمود ؛ « چون خبر رحلت پدرم ابوطالب را به پیامبر دادم ، ایشان گریه کرد و فرمود او را غسل دهید و کفن کنید و به خاک بسپارید ، خداوند او را رحمت کند و بیامرزد» 📚الطبقات الکبری ج1 ص123 📚عمده القاری ج8 ص55 2⃣در مرگ فرزندش ابراهیم گریه می کرد ، وقتی عبدالرحمان بن عوف از گریه او تعجب کرد فرمود ؛ « چشم گریه می کند و دل غمگین و محزون است ، ولی سخنی نمی گوییم مگر آنچه خدا را راضی کند ، ای ابراهیم ما در فراق تو محزون و غمگین هستیم » 📚صحیح بخاری ج1 ص439 3⃣انس بن مالک می گوید ؛ « یکی از دختران پیامبر در مدینه از دنیا رفت ، ما شاهد حضور پیامبر بر بالین او با چشمانی اشکبار بودیم » 📚صحیح بخاری ج1 ص432 4⃣ابوهریره می گوید ؛ « پیامبر به زیارت قبر مادرش رفته و در آنجا گریست و همراهان خود را نیز گریاند » 📚صحیح مسلم ج2 ص671 5⃣مورخان اهل سنت می نویسند ؛ « هنگامی که خبر درگذشت فاطمه بنت اسد را به پیامبر دادند ، پیامبر بر او گریه کرد و خطاب به او فرمود خوب مادری برای من بودی» 📚تاریخ مدینه دمشق ج42 ص574 📚ذخائر العقبی ج1 ص56 6⃣ابن مسعود می گوید ؛ « پیامبر آن گونه در شهادت عمویش حمزه اشک می ریخت که ندیده بودیم به مانند آن برای کسی اشک بریزد ، به قدری با صدای بلند گریه کرد که حالت غش به او دست داد » 📚ذخائر العقبی ج1 ص181 📚السیره الحلبیه ج2 ص534 7⃣روایت کرده اند ؛ « در بازگشت از جنگ احد صدای گریه را از خانه های مردم مدینه شنید و از آنجا که صدای گریه از خانه عمویش حمزه نشنید ، فرمود عمویم حمزه گریه کن ندارد » 📚مسند احمد ج2 ص40 👌از آن پس اهالی مدینه نخست برای حمزه گریه می کردند آنگاه برای مردگان خود 📚المعجم الکبیر ج11 ص391 📚مجمع الزوائد ج6 ص120 📚الاستیعاب ج1 ص374 👌ابن اثیر می نویسد ؛ « از آن روز تا کنون زنان نخست برای حمزه و سپس برای کشته شدگان خود عزاداری می کنند » 📚اسد الغابه ج2 ص68 8⃣وقتی جعفر بن ابی طالب شهید شد ؛ « پیامبر فرزندان جعفر را فرا خواند ، و در حالی که آنان را می بویید ، اشک از چشمانش جاری گشته بود و می فرمود گریه کنان باید بر همانند جعفر گریه کنند» 📚مسند احمد ج6 ص370 📚السیره النبویه ج5 ص31 📚السیره الحلبیه ج2 ص790 9⃣پیامبر گرامی در حالی که بر مرگ عثمان بن مظعون می گریست بر پیکر بی جان او بوسه می زد . 📚سنن ترمذی ج3 ص314 📚المستدرک علی الصحیحین ج1 ص514 🔟در نقل دیگری آمده است ؛ « فردی از خاندان پیامبر از دنیا رفت ، زنان مدینه اجتماع کردند و بر او گریه کردند ، عمر آنان را از گریه باز داشته و پراکنده ساخت ، پیامبر فرمود ای عمر بگذار تا گریه کنند ، چشم اشک می ریزد و دل می سوزد » 📚مسند احمد ج2 ص110 📚سنن نسائی ج1 ص610 📚المستدرک علی الصحیحین ج1 ص537 ❕تمام این روایات دلالت بر مشروعیت و جواز گریه کردن بر کسانی که از دنیا رفته اند می کند و جای هیچ شک و تردیدی در صحت این اعتقاد باقی نمی گذارد . 🔶این مساله به قدری روشن و بدیهی بوده است که عایشه می گوید ؛ « پس از ارتحال پیامبر و در سوگ او ، من به همراه دیگر زنان ، برخاسته و بر صورت و سینه خود می زدیم» 📚السیره النبویه ج6 ص73 📚مسند احمد ج6 ص274 📚الکامل فی التاریخ ج2 ص186 ❕البته روایات اهل سنت که دلالت بر مشروعیت و جواز عزاداری و گریه بر مردگان دارد ،بیش از آنچه ذکر شد می باشد که دوستان جهت آگاهی رجوع فرمایند؛ 📚الغدیر ج6 ص224 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔پرسش ❔آیا بهتر نیست که بجای خواندن دعاهای عربی که چیزی ازشون نمی فهمیم دعا ها رو به زبان فارسی بخوانیم و ترجمه آن ها کافی باشد ❗️❗️ 💠پاسخ💠 🔶در این شکی نیست که دعا کردن در هر حالتی و به هر زبانی بهترین اعمال تلقی می شود و فرقی نمی کند که انسان به چه زبانی دعا کند. 🔶امام باقر علیه السلام فرمود: « مبغوض ترین افراد نزد خداوند کسانی هستند که از دعا کردن خود داری می کنند» 📚الکافی ج2 ص466 🔶امام صادق علیه السلام فرمود: « تا می توانید دعا کنید زیرا خداوند دوست دارد که مومنان فراوان دعا کنند » 📚الکافی ج8 ص7 🔶وفرمود: « عاجز ترین مردم کسی است که از دعا کردن امتناع ورزد» 📚وسائل الشیعه ج7 ص27 🔶امام باقر علیه السلام فرمود: « برترین عبادت دعا کردن است» 📚الکافی ج2 ص466 👌بنابراین آنچه مهم و لازم است دعا کردن است و فرقی نمی کند که انسان به چه زبانی خداوند را بخواند و درخواست هایش را مطرح کند. ❗️حتی از روایات استفاده می شود که انسان می تواند در قنوت نماز به هر زبانی حتی زبان فارسی دعاهای خودش را مطرح کند. 📚وسائل الشیعه ج6 ص277 باب 9 ❕اما توجه و تمرکز به خواندن دعاهای ماثور از اهل بیت به زبان عربی چند فائده خاص خود را دارد ؛ 1⃣تمام آنچه لازم است که در دعا کردن مورد توجه قرار گیرد از حمد و ثناء الهی و صلوات بر پیامبر و اهل بیت و توجه کردن به نعمات الهی و ...در آن ها لحاظ شده است . 2⃣در دعاهای ماثور و عربی که از اهل بیت رسیده است نکات ادبی و خاص و مضامین عالیه ای وجود دارد و در چنان حد کمالی است که بشر نمی تواند آن مفاهیم را به لغت دیگری برگرداند . 3⃣خواندن دعاهای ماثور از اهل بیت به زبان عربی موجب اتحاد شکل و حفظ اساس آن می شود و ترجمه آن به زبان های مختلف به مرور زمان موجب اختلاف در اصل مضمون دعا می شود و سبب ایجاد تحریف و زیاده و نقصان در دعا می گردد. 📚معارف دین ، صافی گلپایگانی ، ج3 ص377 ❕بنابراین بهتر خواندن دعاهای ماثور از اهل بیت همراه با توجه و دقت در مفاهیم و معانی آن می باشد. 📝پرسمان اعتقادی https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBh-jd7qo00WBQ
❓پرسش ❔در همه ایاتی که در مورد تحدی در قرآن آمده از مخالفان خواسته شده است تا متنی «مثل» قرآن بياورند، اما معنای دقيق واژه «مثل» در اين تحدی نامعلوم است. قرآن نگفته است که منظورش از «مثل» چيست، بنابراين دعوت به رقابت و مبارزه‌ای کرده که معيار و ميزان داوری آن مشخص نيست❗️ 💠پاسخ💠 👌خداوند می فرماید: « اگر انس و جن دست به دست هم دهند که همانند و مثل این قرآن را بیاورند مثل آن را نخواهند آورد هر چند در این کار پشتیبان یکدیگر باشند» 🔶اسرای 88 👌و یا می فرماید: « اگر درباره آنچه بر بنده خود نازل کردیم شک دارید یک سوره همانند و مثل آن را بیاورید » 🔶بقره 23 👌مثل قرآن یا مثل یک سوره از قرآن به چیزی اطلاق می شود که تمام مشخصات قرآن یا یک سوره قرآن در آن جمع باشد. ❗️حال مشخصات قرآن و سوره های قرآنی؛ 1⃣آورنده قرآن مکتب نرفته و درس ناخوانده بوده است. 🔶کسی که می خواهد مانند قرآن را بیاورد نباید هیچ سابقه ای از تحصیل داشته باشد.خداوند در وصف پیامبرش می فرماید: « پیش از این نه کتابی می خواندی و نه با دست خود چیزی را می نوشتی » 🔷عنکبوت 48 👌ومی فرماید: « آنها که از پیامبر امی و درس ناخوانده تبعیت می کنند...» 🔷اعراف 157 👌امام رضا علیه السلام می فرماید: « قرآن مردم را به مبارزه طلبیده است که نوشته ای بیاورند که مثل قرآن باشد و از فردی صادر شده باشد که هیچ چیز نخوانده باشد و به مکتب نرفته باشد و از هیچ احدی تعلم نکرده باشد چنان که پیامبر اسلام چنین بود» 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج1 ص153 👌بنابراین با توجه به این که مبارزه کردن با قرآن بدون علم و دانش و آگاهی محقق نمی شود روشن می شود که هیچگاه همانندی با قرآن در کلمات و جملات افراد محقق نمی شود. 2⃣این که قرآن تحدی به مثل خودش می کند دال بر آن است که متنی که می خواهد با قرآن همانندی کند باید در تمام اوصاف اعم از فصاحت و بلاغت با محتوا و معارف عالی همانند قرآن باشد. 📚پیام قرآن ج8 ص82 🔷قرآن کتابی است که آیات آن محکم و متقن است چنان که می فرماید: « کتابی است که آیات آن استحکام یافته سپس از جانب حکیمی آگاه به روشنی بیان شده است» 🔶هود 1 👌سخنان پست و بی ارزش و باطل در آن راه ندارد چنان که می فرماید: « هیچ گونه باطلی نه از پیش روی و نه از پشت سر به سراغ قرآن نمی آید» 🔶فصلت 42 ❗️در عین آن که دارای محتوای عالی است فهم آن برای همگان آسان است چنان که می فرماید: « قطعا قرآن را برای پند آموزی آسان کردیم پس آیا پند گیرنده ای است» 🔶قمر 17 👌دارای زیبایی های لفظی و معنوی است چنان که میفرماید: « خدا زیباترین سخن را به صورت کتابی متشابه متضمن وعده و وعید نازل کرده است» 🔶زمر23 👌قصص و داستان های قرآن از انبیا و سایرین برترین داستان ها بوده که موافق عقل و فطرت است و مطلبی که خلاف شان انبیا باشد در آن نمی باشد چنان که می فرماید: « ما نیکو ترین سرگذشت را به موجب این قرآن به تو وحی کردیم» 🔶یوسف3 🔶هر آنچه لازمه هدایت و سعادت نوع بشر است در آن می باشد : « این کتاب روشنگر و بیان کننده هرچیز است» 🔶نحل 89 ❗️محتوای آن لحظه ای از حق و حقیقت جدا نمی شود : « ما این کتاب را به حق بر تو نازل کردیم» 🔷نسائ 105 👌مایه بیداری و تذکر همگان است چنان که می فرماید: « این ذکر مبارکی است که بر شما نازل کردیم» 🔶انبیائ 50 👌وبه زبان عربی مبین و اوج فصاحت و بلاغت است چنان که می فرماید: « قرآن به زبان عربی روشن است» 🔶طه 195 ❗️بنابراین اگر متنی بخواهد با قرآن و سوره قرآن برابری کند باید تمام این مشخصات در آن باشد و از لحاظ این موارد از قرآن برتری داشته باشد تا همانندی صدق بکند. 3⃣از سوی دیگر اگر همانندی و مثلیت با قرآن در متنی به صورت کامل بخواهد محقق شود باید نکات نیز رعایت شود؛ 🔶1- از قوانین علمی پرده بر داشته باشد که علم هنوز به آن نرسیده است چنان که در قرآن در بیش از شانزده مورد از این قوانین علمی پرده برداشته شده است؛ 📚پیام قرآن ج8 ص151 به بعد 🔶2- مشتمل بر اخبار غیبی باشد زیرا در قرآن در بیش از ده مورد سخن از اخبار غیبی به میان آمده است که محقق شده است؛ 📚همان مدرک ص303 به بعد ❗️بنابراین اگر قرآن تحدی به مثل خودش می کند موارد این همانندی را نیز بیان می کند و مصادیق مثلیت با خودش را گنگ و نامفهوم نگذاشته است . 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
🤔 ❔آیا راست است که عالم به دست اهل بیت است و خداوند تدبیر عالم را به آنها واگذار کرده است ❗️❗️ 💠💠 👌خداوند همانگونه که خالق عالم است ، رب عالم نیز می باشد و تدبیر عالم توسط پرودگار با وساطت فرشتگان صورت می گیرد و این حقیقتی است که در آیات فراوانی مورد تاکید قرار گرفته است ؛ ( فاتحه 2-انعام 164- مومنون116- صافات 126- یونس31 ) 👌می فرماید ؛ « بگو چه کسی پرودگار آسمانها و زمین است ، بگو خداوند یگانه » 🔶رعد 16 👌امام علیه السلام فرمود ؛ « کسی که گمان کند پرودگار امر خلق کردن و رزق دادن را به حجت هایش واگذار کرده است ، گرفتار شرک شده است » 📚عیون الاخبار ج1 ص124 ❕ و چنین دعا می کرد و به خدا پناه می برد ؛ « خدایا من به تو پناه می برم و به سوی تو بیزاری می جویم از کسانی که نسبت هایی به ما می دهند که شایسته ما نیست ، خدایا خلق کردن و رزق دادن تنها برای تو است ...کسی که گمان کند خلق کردن و رزق دادن با ما است ، ما از او بیزاریم » 📚بحار الانوار ج25 ص343 ❕امام زمان علیه السلام نیز در می فرماید ؛ « خداوند است که خالق اجسام و رازق می باشد ، امامان تنها می توانند دعا کنند تا خداوند مطابق دعای آنان خلق کند و روزی بدهد » 📚الاحتجاج ج2 ص471 ❕بنابراین ربوبیت عالم انحصار به خداوند دارد که از طریق وسائط و این مهم را به انجام می رساند. 💠ائمه گرامی ما ، اولیاء نعم و واسطه بین مخلوقین و خداوند هستند ، فرشتگان موکل خداوند با در جریان قرار دادن آنها ، نعمات الهی را به بندگان می رسانند. 👌امام کاظم علیه السلام فرمود ؛ « هیچ فرشته ای نیست جز این که خداوند او را برای کاری نازل می کند ، ابتدا خدمت امام می رسد و آن کار را بر او می کند » 📚الکافی ج1 ص394 👌فیوضات الهی که همان نعمت های مادی و معنوی اوست توسط ملائکه که امر در نظام عالم هستند به بندگان خدا و سایر موجودات می رسد ، امام آن کسی است که ملائکه برای انجام هرکاری به خدمت او شرفیاب می شوند ، و موجودات را به برکت وجود امامان مشمول و نعمت می کنند . 👌تعابیر اولیاء النعم ، بکم ینزل الغیث ، بکم یمسک السماء ان تقع علی الارض الا باذنه و ...در زیارت جامعه اشاره به همین مطلب است ‌ 👌در دعای عدیله در مورد امام زمان علیه السلام می خوانیم ؛ « به او دنیا باقی است ، به برکت او خلق روزی می خورند و به وجود او آسمان و زمین پابرجاست » 📚مفاتیح الجنان ص167 دعای عدیله 👌امام سجاد علیه السلام فرمود ؛ « به وجود ما است که خداوند آسمان را نگه می دارد ، زمین اهلش را در خود فرو نمی برد و به وجود ما است که باران می بارد و رحمت منتشر میشود و زمین برکات خودش را ظاهر می کند » 📚کمال الدین ج1 ص207 ❕حاصل آنکه ربوبیت عالم برای خداوند و به واسطه فرشتگان صورت می گیرد اما نعمات مادی و معنوی به برکت وجود اهل بیت توسط فرشتگان در عالم پراکنده می شود . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
سوال چرا در خصوص این موضوع مهم یعنی امامت علی پیامبر اسلام از کلمه مولی استفاده می کند که حدود 27 معنی مختلف می دهد و جالب اینجاست که حتی یکی از این 27 مورد معنای خلیفه و جانشین و اولی الامر نمی دهد! در حالیکه در لسان عرب برای این موضوع مهم کلمات فراوانی مانند: مالک، اولی الامر، سلطان، والی، حاکم، امام و... وجود داشته است. ✅پاسخ: استعمال واژه مولی به معنای سرپرست در خود قرآن آمده است وعلمای اهل سنت هم تصریح به این معنا کرده اند.علامه امینی در الغدیر دراین مورد بحث کامل می کنند که ما اجمالی از آن را می آوریم. خداوند درآیه 15 حدید می فرماید: "فالیوم لا یوخذ منکم فدیه ولا من الذین کفروا ماواکم النار وهی مولاکم وبئس المصیر" "پس امروز نه از شما فدیه ای پذیرفته می شود ونه از کافران وجایگاهتان آتش است وهمان سرپرستتان می باشد وچه بد جایگاهی است" بزرگان علمای اهل سنت مولی در آیه را به معنای شایسته تر واولی به نفس ( سرپرستی) تفسیر کرده اند 📚صحیح بخاری،ج4 ص1815 📚طبری در جامع البیان،ج27 ص228 📚تفتازانی در شرح المقاصد،ج5 ص273 📚قوشجی در شرح التجرید،ص447 📚شافعی در مطالب السول،ص16 📚ابن جوزی در التذکره،ص19 📚مالکی در الفصول المهمه،ص28 📚شبلنجی در نور الابصار،ص78 ✅علامه امینی از 27 نفر از علمای اهل سنت نام می برد که مولی درآیه را به معنای سرپرستی واولی به نفس معنا کرده اند 📚ترجمه الغدیر،ج2 ص296 تا 301 واز 15 تن از علمای اهل سنت نام می برد که معنای شایسته تر وسرپرستی را یکی از معانی مولی درآیه برشمرده اند 📚همان مدرک،ص301-ص302 وهمچنین علمای اهل سنت فرمایش خداوند دراین آیه "انت مولانا" "تو ای خداوند مولای ما هستی"286 بقره رابه معنای سرپرستی گرفته اند 📚الکشف والبیان،ثعلبی،ج2 ص309 وایات دیگر که مولی درآن به معنای سرپرستی آمده است که جهت پرهیز از اطناب از ذکر آن ها خودداری می شود. وانچه آمد ثابت کرد که استعمال لفظ مولی در معنای سرپرستی واولی به نفس در ادبیات عرب کاملا مرسوم است وکسانی که دراین مورد اشکال کردند از فهم ادبیات عرب وزبان قرآن محروم هستند. اما این که چرا پیامبر از کلمه مولی استفاده کرد؟ پاسخ آن است که: پیامبر برای بیان خلافت حضرت علی هم عنوان امام را به کار برده است،هم خلیفه را،هم وصی و.. امام: حاکم نیشابوری از بزرگان اهل سنت روایت می کند که پیامبر فرمود: "از راه وحی دریافتم که علی دارای سه خصلت است؛سید مسلمین است،امام متقین است،رهبر سپید چهره گان است" حاکم می گوید حدیث صحیح است 📚المستدرک،ج3 ص137 خلیفه و وصی: طبری نقل می کند که پیامبر درمورد علی فرمود: "ان هذا اخی ووصیی وخلیفتی فیکم فاسمعوا له واطیعوا" "همانا این شخص برادر ووصی وخلیفه من درمیان شما است پس به دستورات او گوش داده واورا اطاعت کنید" 📚تاریخ طبری،ج2 ص220 البته ما قصد تفصیل گویی نداریم لذا آنچه آورده شد کافی است. درمورد استفاده از کلمه مولی هم گفتنی است: که استعمال یک کلمه که دارای چند معنا است با قرینه معینه که مراد کدام یک از معانی است در ادبیات عرب کاملا رایج است ودرقرآن هم این استعمال وجود دارد. علامه میر حامد حسین در کتاب شریف عبقات الانوار بیش از 30 قرینه ودلیل می آورد که مراد از مولی سرپرستی است 📚عبقات الانوار،ج9 و10 ❗برخی محققان درمورد علت استفاده کردن پیامبر از کلمه مولی چنین می گویند: 1 -پیامبر در خطبه غدیر پیش از معرفی علی به ولایت خود برانان احتجاج می کند وبه آیه 6 احزاب ااستدلال میکند "النبی اولی بالمومنین من انفسهم" لذا تنها تنها واژه ای که می تواند هم ریشه وگویای این معنا باشد واژه های مولی وولی است 2 -در واژه ولی علاوه بر معنای خلافت وجانشینی معنای دوستی ومحبت نیز خوابیده است 📚شبهات غدیر،عصیری،ج2 ص132 ✅پرسمان اعتقادی 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman 📢کانال ما در تلگرام https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال با توجه به نزدیکی غدیر خواستم برام توضیح بدید که ایا کلمه مولی در حدیث غدیر به معنای دوستی است یا سرپرستی 🗯پاسخ: ❗️قراين و دلا‌يل زيادي وجود دارند بر اين كه «مولي»، در اين جا، به معناي «ولي و سرپرست ديني»، است؛ يعني كسي كه از طرف خداوند مقام ولا‌يت و سرپرستي، بر مردم، دارد. معلوم است كسي كه داراي ولا‌يت بر مردم باشد،‌امام و صاحب اختيار مردم است و خواسته اش برخواسته هاي آنان مقدم بوده و پيروي او،‌بر همه، واجب است. بعضي از آن قراين و دلا‌يل به قرار زير هستند: 1⃣مسأله دوستي علي آن قدر نگران كننده نبود كه در آيه تبليغ(سوره ي مائده، آيه ۶۷)، با آن لحن داغ و تهديدآميز، بيان شود و پيامبر از افشاي آن،‌احساس خطر كند، بلكه منظور آيه‌ تبليغ چيزي جز ابلا‌غ ولا‌يت و امامت اميرالمؤمنين علي نبوده است. 2⃣مسأله دوستي علي با همه مؤمنان مطلب پنهان و پيچيده‌اي نبود كه نياز به آن همه تأكيد، بيان، متوقف ساختن آن قافله‌ عظيم،‌در وسط بيابان خشك و سوزان،‌خطبه خواندن و گرفتن اعتراف هاي پي در پي از جمعيت داشته باشد،‌ زيرا اخوت اسلا‌مي و دوستي مسلمانان با يكديگر از بديهي‌ترين مسايل اسلا‌مي است كه از آغاز اسلا‌م وجود داشت و پيامبر بارها آن را تبليغ كرد و بر آن تأكيد نمود؛ چنان كه قرآن به صراحت مي گويد: ❗️«مؤمنان همه برادر يكديگرند». 📓حجرات، 10 ❗️«مردان و زنان مؤمن يار و دوستدار يكديگرند». 📓 توبه، آيه‌71 🗯پس منظور پيامبر از اين كارها، بيان مسأله‌ بسيار مهم و اساسي بوده و آن عبارت است از اعلا‌م ولا‌يت و امامت علي و انتصاب او به اين مقام. 3⃣جمله‌ «ايها الناس من اولي الناس بالمؤمنين من انفسهم»« ای مردم چه کسی نسبت به مردم از خودشان سزاوار تر است و صاحب اختیار انان است» در بسیاری از کتب نقل شده است مانند تفسیر عیاشی ج۱، ص۳۳۲، ح۱۵۲ ،البرهان في تفسير القرآن ،ج۱، ص۴۸۹، . نورالثقلين، ج۱، ص۶۵۳، ح۲۹۲؛ ❗️و در بعضي روايات جمله «الست اولي بكم من انفسكم»« ایا من سرپرست و سزاوار تر نسبت به شما از خودتان نیستم » 📚سنن ابن ماجه ج۱، باب۱۱، ص۴۳،‌ح۱۱۶.مسند احمد ج۱، ص۱۱۹، ج۴، ص۲۸۱، ۳۶۸،۳۷۲، ج۵، ص۳۴۷؛ المستدرك علي الصحيحين، ج۳، ص۱۱۰، ۵۳۳؛ مناقب علي بن ابي طالب (ع)،‌ص۲۴۰، ح۳۴۹؛ ❗️در بيش تر روايات، كه پيش از جمله‌ «من كنت مولا‌ه فعلي مولا‌ه» واقع شده اند،‌هيچ تناسبي با بيان يك دوستي ساده يا معاني ديگر ندارند، بلكه پيغمبر با اين جمله‌ها مي‌خواهد مردم به همان اولويت و اختياري كه آن حضرت نسبت به آنان دارد، اقرار و اعتراف كنند. ❗️ معناي اولويت پيغمبر اين است كه خواسته ي او برخواسته ي مردم مقدم است و هرچه بگويد و انجام دهد براي مردم حجت است، چون در حقيقت بر مردم ولا‌يت و سرپرستي دارد. 🗯بنابراين، همان گونه كه در جمله ي پيشين صحبت از اولويت و ولا‌يت پيامبر است،‌در جمله بعدهم بايد سخن از ولا‌يت و اولويت به همان معني باشد تا ارتباط معنوي و جمله‌ي پيشين و پسين محفوظ بماند. پيامبر در جمله‌ بعد، مي‌خواهد بگويد: همان اولويت و اختياري كه من نسبت به شما دارم و پيشوا و سرپرست شما هستم، براي علي نيز ثابت است. 🗯به اين ترتيب معناي اين چند جمله اين است، چنان كه در بيش‌تر روايات آمده كه پيامبر فرمود: «آيا من نسبت به شما از خودتان سزاوارتر نيستم؟ همه گفتند: هستي . آن گاه فرمود: همين سزاواري و ولا‌يتي كه من نسبت به شما دارم، علي نيز دارد و پس از من، او مولا‌ي همه مسلمانان وجانشين من خواهد بود». 4⃣يكي از راه هاي تشخيص مراد متكلم، فهم عرف و اهل زبان از كلا‌م او است. در مورد حديث غدير، كساني كه در غدير خم حاضر بودند و نيز شاعران،‌اديبان و لغويان همه از كلمه‌ي «مولي»، در اين جا، «امام و رهبر، سرپرست و صاحب اختيار» را فهميده اند،‌زيرا مردم در پايان مراسم غدير به علي به عنوان اميرالمؤمنين، سلا‌م كردند؛ اين مقام را به او تبريك گفتند و با او بيعت نمودند. اين سلا‌م ها، تبريك ها و بيعت ها از سوي مردم،‌در اين واقعه ي تاريخي، به خصوص تبريكي كه ابوبكر و عمر به او گفتند 📚مسند احمد بن حنبل،‌ج۴، ص۲۸۱، الكشف والبيان، ثعلبي، ج۴، ص۹۲؛ ‌،‌روح المعاني ‌آلوسي،ج6، ص۱۹۴.تفسير المنار،رشيد رضا،ج6، ص465 ❗️نشان مي دهد كه چيزي جز مسأله‌ي نصب به خلا‌فت و امامت نبوده كه درخور اين‌گونه سلا‌م، تبريك و تهنيت و بيعت باشد؛ دوستي‌اي كه براي مسلمانان، ‌به طور عموم، ثابت است و اعلا‌م آن نيازي به تبريك ندارد. 🗯شعرا هم در اشعارشان «مولي» را به «امام،‌رهبر وسرپرست» معنا كرده اند. از جمله ي آنان حسان بن ثابت است كه در روز غدير حاضر بود و درپايان مراسم، با اجازه ي پيامبر حديث غدير را به نظم درآورد 📚‌ روض‌الجنان ،ج7، ص۶۸ 🗯ادامه پاسخ👇👇👇
🗯ادامه پاسخ 👇👇👇 ❗️اهل لغت نيز «مولي» را، در اين حديث، به «ولي و سرپرست ورهبر ديني» معنا كرده اند. ازهري و ابن منظور مي‌گويند: «ولي و مولي در زبان عرب به يك معناست. مولي در كلام عرب در موارد متعددي به كار مي‌رود،‌از جمله‌ي آنها مولا‌ي در دين است كه به معناي ولي و سرپرست مي‌باشد. اين نوع مولي در اين كلا‌م خداوند آمده است: اين (عاقبت نيك مؤمنان و عاقبت بد كافران) براي آن است كه خداوند مولي و سرپرست كساني است كه ايمان آوردند،‌اما كافران مولا‌يي ندارند. 📓 سوره‌ي محمد،‌آيه‌۱۱ ❗️يعني براي كفار هيچ ولي و سرپرستي وجود ندارد. 🗯 از اين نوع مولا‌ست مولا‌يي كه در اين فرمايش پيامبر آمده است: هر كس من مولا‌ي اويم، پس علي مولا‌ي اوست. يعني هر كس من ولي و سرپرست اويم، پس علي ولي و سرپرست اوست». 📚 معجم تهذيب اللغه، ص۳۹۵۶؛ لسان العرب، ج 15، ص۴۰۸ ❗️اين تلقي عموم حاضران، شاعران، اديبان، لغت دانان و ساير عالمان حجت قاطع است بر معنايي كه از واژه ي «مولي» در حديث غدير اراده شده است. 🗯با توجه به اين قراين و دلا‌يلي كه ذكر شدند، دلا‌لت حديث غدير بر ولا‌يت و امامت اميرالمؤمنين، علي براي صاحبان انصاف بسي روشن است. ❗️در این باره قرائن و دلائل دیگری نیز می باشد که در پاسخ های بعدی به آن اشاره می کنیم. https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال در نهج البلاغه در نامه‌ای که حضرت علی برای معاویه نوشته شده چنین آمده است (نامه شماره 6): این مردمى که با ابو بکر و عمر و عثمان بیعت کرده بودند، به همان شیوه با من بیعت کردند. پس آن‌را که حاضر است، نرسد که دیگرى را اختیار کند و آن‌را که غایب بوده است نرسد که آنچه حاضران پذیرفته‌اند نپذیرد. شورا از آن مهاجران و انصار است. اگر آنان بر مردى هم رأى شدند و او را امام خواندند، کارشان براى خشنودى خدا بوده است، و اگر کسى از فرمان شورا بیرون آمد و بر آن عیب گرفت یا بدعتى نهاد باید او را به جمعى که از آن بیرون شده است باز آورند. اگر سر بر تافت با او پیکار کنند؛ زیرا راهى را برگزیده که خلاف راه مؤمنان است و خدا نیز در گردن او کند، گناه آنچه را خود متولى آن شده است ". ⁉️ایا این سخنان سیدنا علی دال بر مشروعیت بیعت و شوری در امامت نمی باشد بر خلاف انچه شیعه ادعا می کند؟ 🔷پاسخ: ❗️احتجاج حضرت علی با معاويه از باب الزام بوده است به این بیان : 1⃣آنچه كه مسلم است، امام در اين نامه در مقام بيان يك قاعده كلى كلامى نيست؛ بلكه در مقام احتجاج با دشمن عنودى است كه معتقد به مشروعيت خلافت خلفاء از طريق بيعت مهاجرين و انصار بود؛ يعنى از باب استدلال به خصم از راه عقايد و افكار و اعمال خود اوست، كه از آن به عنوان «وجادلهم بالتی هي أحسن» تعبير مى شود. ❗️به عبارت ديگر، حضرت امير به معاويه كه از طرف عمر و عثمان استاندار و حاكم شام بود، و آن دو را خليفه مشروع مى دانست خطاب كرده و میفرمايد: ❗️اگر از نظر تو معيار مشروعيت خلافت آنان، اجتماع مهاجرين و انصار بود، همان معيار در خلافت من نيز وجود دارد. 🗯ایت العظمی مکارم شیرازی در تفسیر خطبه چنین می اورد: « امام در اینجا نه به مساله غدیر اشاره می کند و نه به وصیت پیامبر و روایات بسیاری که سند روشنی بر امامت اوست .زیرا معاویه می توانست با این کار از کنار آن بگذرد.ولی مساله خلافت خلفای پیشین چیزی نبود که بتواند آن را انکار کند.در واقع استدلال امام به اصطلاح جدلی است که مسلمات طرف مقابل را می گیرد و با آن بر ضد وی استدلال می کند و در اینجا معاویه که خود را از طرفداران خلفای پیشین می دانست نمی توانست چگونگی گزینش انها را برای خلافت انکار کند . 🗯همیشه باید مخاطبین را در نظر گرفت .زیرا اعتقادات مخاطب در نحوه بیان مسائل تاثیر دارد.امام باید در برابر معاویه به دلیلی استدلال کند که او نتواند در برابر ان سخن بگوید و راه انکار را بپوید و ان مساله شوری است .شورایی که خلفای پیشین بر اساس آن انتخاب شدند همان کسانی که معاویه از جانب انها به خلافت شام منصوب شد . 👌این همان چیزی است که در علم منطق از آن به فن جدل تعبیر می شود و ان اینکه مسلمات خصم را بگیرند و با ان بر ضد او استدلال کنند هر چند مسلمات خصم از سوی گوینده پذیرفته نشده باشد. ❗️مثل اینکه ما با تورات و انجیل کنونی در برابر یهود و نصاری استدلال می کنیم و می گوییم مطابق فلان فصل و فلان ایه شما چنین می گویید و بنابراین طبق عقیده خودتان محکوم هستید . 🗯در قران نیز گونه هایی بر این مطلب می توان پیدا کرد از جمله در داستان حضرت ابراهیم هنگامی که در برابر ستاره پرستان،ماه پرستان،و افتاب پرستان قرار گرفت با جمله « هذا ربی» یا « هذا ربی هذا اکبر» (انعام 78-77) مسلمات انها را پذیرفت اما هنگامی که همگی افول کردند و افول و غروب انها دلیل بر حادث بودن انها بود انها را محکوم ساخت» 📚شرح نهج البلاغه،ج9 ص83 2⃣ از آنجا كه قصد مؤلف نهج البلاغه، نقل بخش‌هاى بليغ سخنان حضرت بوده؛ از اين رو، بخشى از اين نامه را نقل نكرده و ديگر مؤلفان؛ همانند نصر بن مزاحم اين نامه را به صورت مبسوط نقل كرده‌اند و نكاتى در نقل آنان هست كه نشان‌دهنده حقيقت ياد شده است. ❗️در آغاز نامه آمده است: « بیعت من در مدینه تو را مجاب به اطاعت از من می کند اگر چه تو در شام باشی ( طبق عقاید خودت که بیعت و شوری را در خلافت مشروع می دانی)» 📚کتاب صفین،ص29 🗯این بیان امام کاملا نشان دهنده این است که قصد امام آن بوده است که خلافت خود را طبق عقاید معاویه اثبات کند و اورا مجاب به اطاعت کند 📚رسائل و مقالات،علامه سبحانی ج3 ص636 3⃣امام در سایر خطب نهج البلاغه بارها تصریح به خلافت الهی خود و اهل بیت کرده اند که جهت اگاهی رجوع شود به خطبه های:1-2-144-97-120-93 و ... https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال چرا پیامبر به معنای سوره بقره در مورد تعهدنامه و سند گرفتن از معاملات و حوادث مهم ،، عمل نکرد و در مورد جانشینی امام علی وصیتنامه ای ننوشت و یا تعهدنامه ای با شاهد ،، نگرفت 🔶پاسخ: ❗️نکات 1⃣همین مطلب را ما از شما می پرسیم چرا پیامبر برای خلافت ابوبکر نوشته ای ننوشت تا اختلاف ایجاد نشود. ❗️به این روایت از کتب خودتان توجه کنید: 🗯عبدالله بن عمر نزد خلیفه دوم رفته و خطاب به او چنین می گوید: « مردم می گویند تو نمی خواهی پس از خودت جانشینی قرار دهی .چگونه می خواهی چنین کنی در حالی که اگر تو شتران یا گوسفندانی داشتی و انان را بدون قرار دادن سرپرست برای اداره امورشان رها کنی به تحقیق همه می گویند در حق انان کوتاهی کردی در حالی که اداره امور مردمان مهمتر از اداره شتران و گوسفندان است .وقتی خدا را ملاقات کنی در حالی که جانشینی برای خودت قرار نداده باشی در برابر خدا چه جوابی داری»؟ 📚صحیح مسلم،ج4 ص102 📚فتح الباری ج13 ص175 ⁉️چگونه است که عبدالله بن عمر از پیامبر بیشتر به فکر امت است و عمر را بر حذر می دارد که بدون انتخاب جانشین امت را رها نکند اما پیامبر بدون تعیین جانشین امت را ترک می کند؟ 🗯ویا نقل می کنید که عایشه به عمر چنین گفت: « امت محمد را بدون سرپرست رها نکن چرا که من می ترسم فتنه ای صورت گیرد» 📚الامامه و السیاسه،ج1 ص28 ⁉️ایا نگرانی عایشه برای امت بیشتر از پیامبر گرامی است 2⃣پیامبر گرامی بارها تصریح به خلافت و امامت حضرت علی کردند و در روز غدیر در برابر جمعیت 120 هزار نفری اقدام بر این امر کردند ( شواهد و مدارک مساله در پاسخ های گذشته کانال موجود است) اما با این وجود تصمیم گرفتند که این مساله را به صورت مکتوب نیز بیان کنند اما ... 🗯بخاری روایت می کند: « وقتی بیماری پیامبر شدت گرفت صحابه را امر کرد کاغذی برای من بیاورید تا نوشته ای برایتان بنویسم تا به وسیله آن هیچ گاه گمراه نشوید .عمر گفت درد بر پیامبر غلبه کرده است( هذیان می گوید) کتاب خدا ما را بس است .سر و صدا شدت یافت( برخی می گفتند بیاورید و برخی مانع میشدند) پیامبر نیز فرمود: ( حال که چنین است) از کنار من برخیزید نزد من دعوا کردن مناسب نیست» 📚صحیح بخاری ج1 ص36 و ج5 ص137 📚صحیح مسلم ج2 ص14 📚مسند احمد،ج3 ص346 و... 🗯امام غزالی از بزرگان اهل سنت چنین می اورد: « پیامبر پیش از رحلت فرمود کاغذ و قلمی برایم بیاورید تا مشکل شما را در امر خلافت پس از خود حل و کسی را که مستحق آن است برای شما معرفی کنم اما عمر مانع شد و گفت به سخنان این مرد توجه نکنید که هذیان می گوید» 📚سر العالیمن،ج1 ص18 🗯« عمر نیز در گفتگویی با ابن عباس تصریح می کند که پیامبر می خواست بر خلافت علی تصریح کند» 📚شرح نهج البلاغه،ابن ابی الحدید ج3 ص14 ❗️نووی در شرح صحیح مسلم می اورد: « آن حضرت می خواست جانشین پس از خود را به اسم معین و تصریحش کند تا پس از وی نزاع و فتنه بر پا نشود» 📚شرح النووی علی صحیح مسلم،ج11 ص90 🗯ابن حجر می آورد: « حضرت قصد داشت اسامی جانشینان پس از خویش را بنویسد تا میان انها اختلاف نشود» 📚فتح الباری،ج1 ص209 🗯آری پیامبر می خواست به وظیفه خود در مکتوب داشتن خلافت و ولایت عمل کنند اما مانع او شدند و پیامبر نیز از این امر منصرف شد زیرا: ❗️وظیفه پیامبر ابلاغ است نه اجبار چنان که خداوند می فرماید: « در هر حال تو فقط مامور ابلاغ هستی و حساب انها بر ماست» 📓رعد40 🗯وفرمود: « بر پیامبر چیزی جز رساندن اشکار نیست» 📓نور54 ⁉️از صحابه ای که پیش روی حضرت و در برابر چشمان مبارکش نسبت هذیان گویی می دهند ایا اگر با پافشاری و اصرار حضرت وصیتی هم نوشته می شد انها تلاش نمی کردند تا برای اثبات هذیان گویی پیامبر به راههای دیگری متوسل شوند که حتی دیگر سخنان حضرت را تحت الشعاع قرار دهند؟ ⁉️ایا از انان که با وجود نوشته نشدن وصیت نسبت هذیان گویی به پیامبر دادند اگر وصیت نوشته می شد نسبت جنون و امثال آن به پیامبر نمی دادند ؟ 3⃣انچه بر پیامبر واجب بود داشتن وصیت بود نه نوشتن وصیت و رسول خدا نیز بارها به صورت شفاعی وصیت نامه خود را مبنی بر خلافت اهل بیت برای صحابه مطرح کرد و سرایت دادن حکم نوشتن که در آیه در مورد معاملات و داد و ستد وارد شده است به مساله خلافت و جانشینی قولی بدون مستند و دلیل می باشد و به فرض هم بگوییم نوشتن لازم و واجب بود باز صحابه مانع پیامبر گرامی شدند تا وظیفه خود را به انجام برساند ⁉️کسانی که اجتماع یکصد و بیست هزار نفری غدیر در مورد خلافت حضرت علی را منکر می شوند برایشان انکار نوشته نیز کاری ندارد زیرا خواهند گفت: 🗯پیامبر در طول خود خط ننوشت و این خط جعلی است و از خود ایشان نیست . 🗯اگر به کسی املا می کرد و حضرت علی می نوشت گفته می شد این مساله چون به نفع نویسنده است نظر خود اوست و مردود است 🔴ادامه پاسخ 👇👇👇
🗯ادامه پاسخ 👇👇👇 🗯اگر شخص سومی می نوشت گفته می شد کاتب همیشگی پیامبر حضرت علی بوده و کتابت از هر شخص دیگری مردود است لذا نوشتن وصیت نامه برای این لجوجان فائده ای نداشت ❗️اما پیامبر گرامی بارها و بارها به صورت شفاهی بر خلافت اهل بیت تاکید کردند و روایات و سخنان فراوانی علاوه بر ایات قرآن بر این مساله از ایشان صادر شده است که جهت اگاهی رجوع کنید به کتاب شریف «احقاق الحق وازهاق الباطل » اثر گرانبهای« قاضی نور الله شوشتری »که به همراه ملحقات در 32 جلد به چاپ رسیده است https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال ایا مساله تبریک گفتن ابوبکر و عمر به حضرت علی در روز غدیر در منابع اهل سنت امده یا خیر 🗯پاسخ : ❗️در این باره روایات متعددی در منابع روایی اهل سنت نقل شده است که پس از آن که پیامبر گرامی حضرت علی را به عنوان « مولی» برای مردم برگزید ،ابوبکر و عمر نزد حضرت علی رفتند و چنین گفتند: 🗯« گوارا باد بر ای فرزند ابی طالب ،صبح کردی و شام کردی در حالی که مولای هر مرد و زن با ایمان هستی» 📚مسند احمد ج4 ص281 ❗️فخر رازی نقل می کند که عمر چنین گفت: « گوارا باد بر تو صبح کردی در حالی که مولای من و مولای هر مرد و زن مومنی هستی» 📚تفسیر مفاتیح الغیب،ذیل ایه 67 مائده 🗯خطیب بغدادی نقل می کند که گفت: « آفرین،آفرین به تو ای فرزند ابوطالب ،صبح کردی در حالی که مولای من و مولای هر مسلمان هستی» 📚تاریخ بغداد ج7 ص290 ❗️دیگران از علمای اهل سنت نیز این داستان را نقل کرده اند از جمله: 📚مناوی در فیض القدیر،ج6 ص217 📚طبری در ذخائر العقبی،ص68 📚صواعق المحرقه،ص107 📚الریاض النضره،ج2 ص170 ❗️علامه امینی در الغدیر این جریان را از حدود60 نفر از بزرگان و علمای اهل سنت نقل می کنند که در کتب خود روایت کرده اند 📚ترجمه الغدیر ج2 ص181 به بعد 🔴این مساله نشان می دهد که مساله غدیر چیزی جز نصب خلافت نبوده است که در خور تبریک و تهنیت باشد زیرا اعلام دوستی که برای همه مسلمانان به طور عموم ثابت است تبریک ندارد 📚ایات ولایت،مکارم شیرازی،ص44 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال ایا اکمال دین در روز غدیر بوده ؟ به چه دلیل؟ 🗯پاسخ: ❗️خداوند در آیه 3 مائده می فرماید: « امروز کافران از ( زوال) آیین شما مایوس شدند ،بنابراین از انها نترسید و از ( مخالفت) من بترسید.امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین( جاودان )شما پذیرفتم» 🗯روزی که آیه شریفه از آن سخن می گوید دارای چهار ویژگی مهم است: 1⃣روزی است که باعث یاس و ناامیدی کفار شد 2⃣روزی است که مایه اکمال دین شد 3⃣روزی است که خداوند نعمتش را بر مسلمانان تمام کرد 4⃣روزی است که خداوند راضی شد که دین اسلام دین همیشگی مردم باشد 🔷ما می گوییم این ویژگی ها کاملا بر حادثه غدیر منطبق است زیرا: 1⃣دشمنان اسلام پس از ناکامی در تمام توطئه ها و تلاش ها برای محو اسلام تنها به یک چیز دل بسته بودند و آن این که پیامبر از دنیا برود و پس از ارتحال ایشان با توجه به این که به طور رسمی جانشینی معرفی نکرده است ضربه نهایی را به اسلام وارد کنند چنان که قرآن نقل می کند که می گفتند:« ما انتظار مرگش را می کشیم» 📓طور30 ❗️اما وقتی دیدند که آن حضرت در روز غدیر علی را به طور رسمی به جانشینی خود منصوب کرد تنها روزنه امید انها بسته شد و از نابودی اسلام مایوس شدند 2⃣با انتخاب امام علی نبوت قطع و ناتمام نماند بلکه به سیر تکاملی خود ادامه داد زیرا امامت تکمیل کننده نبوت و در نتیجه باعث کمال دین است 3⃣نعمتهای پرودگار با نصب امامت و رهبری پس از پیامبر تکمیل شد 4⃣بدون شک اسلام بدون امامت و رهبری یک دین جهان فراگیر و خاتم نخواهد شد .دین خاتم همواره پاسخگوی نیازهای مردم در تمام زمانها باشد و این بدون وجود امام معصومی در هر زمان امکان پذیر نیست 🔴شان نزول ایه در کتب اهل سنت: 🗯سیوطی از ابوسعید خدری نقل می کند که گفت: « هنگامی که پیامبر در روز غدیر علی را به جانشینی خود منصوب کرد و ولایت او را بر مومنین اعلام کرد جبرییل ایه « الیوم اکملت لکم دینکم...» را نازل کرد» 📚در المنثور ج2 ص259 🗯وباز از ابوهریره نقل می کند: « هنگامی که روز غدیر که روز هجدهم ذی الحجه است فرا رسید پیامبر فرمود: هر کس من مولای او هستم علی مولای اوست سپس ایه اکمال نازل شد» 📚همان منبع ج2 ص259 🗯خطیب بغدادی نقل می کند که ابوهریره به نقل از پیامبر گفت: « کسی که روز هجدهم ذی الحجه را روزه بگیرد معادل روزه شصت ماه برایش ثواب دارد و این روز مصادف روز غدیر است که پیامبر علی را به عنوان مولی معرفی کرد و سپس ایه اکمال نازل شد» 📚تاریخ بغدادی ج8 ص290 🗯حاکم حسکانی نیز یکی دیگر از بزرگان اهل سنت همین شان نزول را ذکر می کند 📚شواهد التنزیل،ج1 ص157 🗯حافظ ابی نعیم اصفهانی نیز از ابی سعید خدری نقل می کند: « پیامبر در غدیر علی را به عنوان ولی و خلیفه به مردم معرفی کرد ،هنوز مردم متفرق نشده بودند که ایه اکمال نازل شد در این موقع پیامبر فرمود: « الله اکبر بر تکمیل دین،و اتمام نعمت و خشنودی خداوند از رسالت من و ولایت علی» 📚شواهد التنزیل ج1 ص157 ❗️علامه امینی در الغدیر این شان نزول را از حدود شانزده نفر از علمای اهل سنت نقل می کند 📚ترجمه الغدیر ج2 ص116 🗯در کتب شیعه نیز ،روایات فراوانی در نزول این ایه در روز غدیر نقل شده است که جهت اگاهی رجوع شود به : 📚بحار الانوار ج37 ص108 باب52 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال گفته می شود چگونه روز غدیر عیدمی باشد در حالی که روزه در آن مستحب است اما در عید قربان و فطر روزه در آن حرام است 🗯پاسخ: ❗️در فضیلت روزه عید غدیر ،روایات متعددی در منابع شیعه و سنی نقل شده است . 🗯امام صادق فرمود: « عید غدیر بسیار برتر و با شرافت تر از دو عید فطر و قربان است و هر کس آن روز را روزه بگیرد پاداش 60 ماه روزه داری را دریافت می کند» 📚الکافی ج4 ص148 ❗️وفرمود: « روزه آن روز کفاره شصت سال می باشد» 📚الفقیه ج2 ص90 ❗️وفرمود: « روزه آن روز به خاطر شکر نعمت ولایت و حمد پرودگار لازم گشت» 📚وسائل الشیعه ج10 ص443 🗯همین طور خطیب بغدادی از علمای اهل سنت از پیامبر گرامی نقل می کند که فرمود: « هر کس روز هجدهم ذی الحجه را روزه بگیرد ،خداوند به او پاداش شصت روز روزه داری را به او می دهد و آن روز غدیر است .پیامبر دست علی را بر افراشت و گفت ایا من اولی به مومنان از خودشان نیستم .پس هر کس که من مولی و اولی نسبت به او هستم علی از این پس ولی و مولی برای اوست .پس از آن ایه اکمال نازل شد» 📚تاریخ بغداد،ج8 ص290 ❗️با توجه به این رویات اشکال کردن در باره روزه روز غدیر اجتهاد در برابر نص است . 🗯خداوند چنین قرار داده است که روزه روز غدیر مستحب اما روزه دو عید قربان و فطر حرام باشد ایا کسی می تواند اعتراض کند در حالی که خداوند می فرماید: « هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد هنگامی که خدا و پیامبرش امری را لازم بدانند اختیاری از خود داشته باشند و هر کس نافرمانی خدا و رسول را کند به گمراهی اشکاری گرفتار شده است» 📓احزاب 38 ❗️گذشته از انکه ایام عید دیگری نظیر جمعه،مبعث و مانند آن وجود دارد که روزه گرفتن در انها مستحب می باشد 📚وسائل الشیعه ج10 ص447 📚روضه الطالبین،ج2 ص253 📚غنیه الطالبین،ص502 و... ❗️با این وجود نمی توان گفت هر روز که عید باشد باید روزه در آن روز حرام باشد https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❓پرسش ❔دلیل اینکه عموم مردم علی ع را نخواستند چه بود❕❕ ❓آیا ممکن است چند هزار نفر که در غدیر بودند همگی دست از علی ع بردارند❔آیا برای این مطلب شواهد قرآنی هست❗️ 💠پاسخ💠 👌چه شاهد قرآنی از این بالاتر که حضرت موسی برادر خود حضرت هارون را به عنوان جانشین خود در میان بنی اسرائیل منصوب داشت و خود به میعاد گاه خداوند برای گرفتن احکام تورات از طریق وحی رفت چنان که قرآن چنین می گوید: ❗️« ما به موسی سی شب وعده گذاشتیم سپس آن را با ده شب دیگر تکمیل نمودیم به این ترتیب میعاد پرودگارش با او چهل شب شد و «موسی به برادرش هارون گفت جانشین من در میان قوم من باش... » 🔶اعراف 142 👌اما بنی اسراییل خلافت و جانشینی هارون را نادیده گرفتند و به وصیت موسی عمل نکردند و راه کفر و شرک و بت پرستی و گوساله پرستی را در غیاب موسی در پیش گرفتند چنان که قرآن نقل می کند: « قوم موسی بعد از ( رفتن ) او ( به میعاد گاه خداوند) از زیور آلات خود گوساله ای ساختند ...هنگامی که موسی خشمگین و اندوهناک به سوی قوم خود بازگشت گفت پس از من بد جانشینانی برایم بودید ( و آیین مرا ضایع کردید ) ...( هارون گفت ) فرزند مادرم این گروه مرا در فشار گذاشتند و نزدیک بود مرا به قتل برسانند...» 🔷اعراف 148 تا 151 ❓آیا پشت کردن بنی اسراییل به خلافت و وصایت هارون دلیلی بر بطلان خلافت او می باشد❕ 👌پشت کردن صحابه به امام علی مورد پیش بینی پیامبر گرامی قرار گرفته بود چنان که علمای اهل سنت نقل می کنند که پیامبر گرامی خطاب به حضرت علی فرمود: « کینه هایی مردم نسبت به تو در دل دارند که هنگامی آن را آشکار خواهند کرد که من از دنیا رفته باشم» 📚المعجم الکبیر ج11 ص73 📚مسند ابی یعلی ج1 ص426 📚تاریخ مدینه دمشق ج42 ص322 🔶وفرمود: « پس از من مردم با حیله گری با تو رفتار می کنند» 📚المستدرک علی الصحیحین ج3 ص 150 ❗️البته چنان نبود که تمام صحابه غدیر و مساله ولایت و خلافت حضرت علی را فراموش کنند بلکه عده ای از آنان تن به خلافت ابوبکر نداده و در برابر او اعتراض و احتجاج به ولایت حضرت علی می کردند. 👌علامه مجلسی در کتاب شریف بحار الانوار بابی را اختصاص داده است به احتجاجات صحابه بر خلافت وامامت امیر مومنان در برابر غاصبان خلافت 📚بحار الانوار،ج29 ص79 باب 8 👌از ابی بن کعب نقل می کند زمانی که ابوبکر داشت خطبه می خواند بلند شد وچنین احتجاج کرد: «آیا نمی دانید که پیامبر علی را برای ما چنین معرفی کرد "من کنت مولاه فهذا علی مولاه یعنی علیا ومن کنت نبیه فهذا امیره" "هرکس من مولای او هستم علی مولای اوست وهرکس من پیامبر او هستم علی امیر اوست" 📚همان مدرک،ص83 ❗️اسامه بن زید دربرابر ابوبکر چنین استدلال کرد: «تو سخن پیامبر در مورد علی در روز غدیر را چه زود فراموش کردی» 📚همان مدرک،ص92 🔶همچنین علامه مجلسی در ج28 ص175 باب 4 از بحار الانوار انبوهی از این احتجاج ها را می آورد. ❗️در کتب اهل سنت هم سخن از مخالفت صحابه با خلافت ابوبکر آمده است؛ 🔶بخاري در صحيح خود از زبان عمر بن خطاب نقل می کند که تمام انصار و نيز علی بن ابی طالب ، زبير بن عوام و تمام طرفداران آن‌ها با خلافت ابوبکر مخالف بودند: َ «تمامي انصار با ما مخالفت كردند و در سقيفه بنی ساعده جمع شدند، و نيز علی و زبير و كسانی كه همراه آن‌ها بودند، با ما مخالفت كردند» 📚صحیح بخاری،ج8 ص26 ❗️و طبری و ابن اثير در تاريخ شان نقل کرده‌اند که تمام انصار و يا بعضی از آن‌ها گفتند که ما تنها با علی بن ابی طالب بيعت مي‌کنيم: « فقالت الا نصار او بعض الانصار: لا نبايع الا علیا» 📚الكامل ج 2، ص 325 📚تاريخ الطبري ج 2 ص 443 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
🤔 ❔اهل سنت شبهه می کند که در اواخر اسفند یا اوایل فروردین اتفاق افتاده است و در آن ایام هوا زمستانی و سرد است ❕چگونه می گویید پیامبر در گرما مردم را برای ولایت علی علیه السلام جمع کرد ❕❕ 💠💠 👌این که در روز غدیر ، هوا به شدت بوده است ، و صحابه از شدت گرما ، عبای خود را به سر و زیر پای خود کشیده بودند تا از آزار گرما در امان باشند ، در روایات شیعه و اهل مورد اشاره قرار گرفته است . 🗯حاکم از زید بن ارقم نقل می کند ؛ « با رسول خدا به منطقه غدیر خم رسیدیم ...آن روز روزی بود که به مانند آن را ندیده بودیم ...پیامبر دست علی را گرفت و گفت ای مردم چه کسی بر مومنان ولایت دارد ، مردم گفتند خدا و رسولش ، پیامبر گفت هر کس که من بر او ولایت دارم و مولی او هستم ، علی مولای اوست » 📚المستدرک علی الصحیحین ج3 ص613 👌در دیگری زید بن ارقم می گوید ؛ « آن روز به شدت گرم بود تا جایی که برخی از ما از شدت گرما ، را به سر و برخی به پا کشیده بودیم تا از آزار گرما در امان باشیم » 📚الروضه الندیه ص157 👌در دیگری آمده است ؛ « ما با سرعت به سوی پیامبر رفتیم ، هوا بسیار گرم بود تا جایی که پیامبر مقداری از لباس ( عبایش ) را از شدت گرما به سر و مقداری را به کشیده بود » 📚بحار الانوار ج37 ص152 🗯اهل سنت می گویند منظور از در حدیث غدیر ، تنها بیان دوستی علی علیه السلام می باشد در حالی که مساله دوستی علی علیه السلام با مومنان مطلب مخفی و پیچیده ای نبود که نیاز به این همه تاکید و بیان داشته باشد ، و احتیاج به متوقف ساختن آن قافله در وسط بیابان خشک و سوزان داشته باشد . 🔶قرآن با می گوید ؛ « مومنان همه برادر یکدیگرند » 🔷حجرات 10 👌و می فرماید ؛ « مردان مومن و زنان مومنه دوست و یاور یکدیگرند » 🔷توبه 71 🗯مساله اخوت اسلامی و مسلمانان با یکدیگر از بدیهی ترین مسائل اسلامی است که در آغاز اسلام وجود داشت و پیامبر بارها آن را تبلیغ کرد و دیگر نیازی به بیان آن ، در آن اجتماع عظیم و سوزان نبود . ❕همه این ها قرینه روشن است که مراد از مولی تنها ولایت و است نه چیز دیگر. https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❓اهل سنت می گویند حدیث غدیر مربوط می شود به شکایت سپاهیانی که به همراه حضرت علی به رفته بودند و در بازگشت از عدالت علی که بدون اجازه پیامبر غنائم را به آنها نداد شکایت کردند و پیامبر هم گفت که با علی دشمنی نکنید هر کس من دوست او هستم علی دوست اوست ❗️❗️ 💠💠 👌در برابر این اشکال توجه به نکاتی لازم است ؛ 1⃣اگر حدیث غدیر در پاسخ به شکایت سپاهیان یمن صورت گرفته است چرا پیامبر در همان روزهای ابتدایی مناسک حج آن ها را نداد و تا روز هجدهم ذی الحجه صبر کرد و در منطقه غدیر خم این پاسخ این شکایت را مطرح کرد و در مطرح نکرد ❕ 2⃣اگر واقعا شکایت سپاهیان اعزامی به مردم یمن موجب بیان حدیث غدیر گردیده است باید پیامبر در حدیث غدیر صراحتا یا به صورت کنایه اشاره ای به این ماجرا و شکایت داشته باشد در حالی که به هیچ عنوان چنین اشاره ای از پیامبر صادر نشده است . 3⃣این واقعه بین امام علی علیه السلام و تعداد اندکی از کسانی که همراه او بودند اتفاق افتاد ، چرا پیامبر چنین واقعه کوچکی را بین تمام مطرح کرد ❕آیا بهتر نبود که پیامبر این قضیه را بین همان جمع اندک حل میکرد و از علی می کرد و جمعیت عظیم مسلمین را در آن گرمای طاقت فرسا معطل یک دعوای نمی کرد ❕ 4⃣اگر حدیث غدیر تنها برای بیان دوستی علی علیه السلام با تعدادی از مسلمین بوده است چرا گروه صحابه و پیشاپیش آنها عمر برای عرض به محضر علی علیه السلام آمدند و به او تبریک گفته و بیعت کردند ❕مگر بیان تبریک دارد ❗️ 🌷 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3099 5⃣به فرض بپذیریم که حدیث برای پاسخ به سپاهیان یمن بیان شده باشد ، پیامبر در پاسخ این شکایت ، علی علیه السلام را به عنوان رهبر و امام معرفی کردند و بیان کردند که هیچ کس حق دشمنی کردن با کسی که امام و سرپرست آنها است را ندارد ❗️ بنابراین جریان مذکور به هیچ عنوان خدشه به ولایت و امامت علی علیه السلام که در حدیث غدیر بیان شده است نمی رساند . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔آیا راست است که پس از آن که پیامبر علی را در غدیر به عنوان امام معرفی کرد کسی آمد به نزد پیامبر و به ان انتخاب اعتراض کرد و خداوند هم از آسمان فرو فرستاد که بر سرش خورد و مرد ❗️❗️ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « تقاضا کننده ای تقاضای عذابی کرد که واقع شد ، این عذاب مخصوص کافران است ، و هیچکس نمی تواند آن را دفع کند از سوی خداوند ذی المعارج است (خداوندی که فرشتگانش بر آسمانها صعود می کند) .» 🗯معارج 1 تا 3 ❕بسیاری از و ارباب حدیث شان نزولی برای این آیات نقل کرده اند که حاصل آن چنین است : 🔷«هنگامی که رسول خدا علی علیه السلام را در روز غدیر خم به خلافت منصوب فرمود و درباره او گفت : من کنت مولاه فعلی مولاه «هر کس من مولی و ولی او هستم علی مولی و ولی او است » چیزی نگذشت که این مساله در بلاد و شهرها منتشر شد .نعمان بن حارث فهری خدمت پیامبر آمد و عرض کرد تو به ما دستور دادی شهادت به یگانگی خدا و اینکه تو فرستاده او هستی دهیم ما هم شهادت دادیم ، سپس ‍ به جهاد و حج و روزه و نماز و زکات دادی ما همه اینها را نیز پذیرفتیم اما با اینها راضی نشدی تا اینکه این جوان (اشاره به علی علیه السلام است ) را به جانشینی خود منصوب کردی ، و گفتی : من کنت مولاه فعلی مولاه ، آیا این سخنی است که از ناحیه خودت یا از سوی خدا ؟ پیامبر فرمود : قسم به خدائی که معبودی جز او نیست این از ناحیه خدا است . 🔷نعمان روی بر گرداند در حالی که می گفت اللهم ان کان هذا هو الحق من عندک فامطر علینا حجارة من السماء : «خداوندا اگر این سخن حق است و از ناحیه تو ، سنگی از آسمان بر ما بباران » 🔶اینجا بود که سنگی از آسمان بر فرود آمد و او را کشت ، همینجا آیه سال سائل بعذاب واقع للکافرین لیس له دافع نازل گشت . 👌آنچه را در بالا گفتیم مضمون عبارتی است که در مجمع البیان از ابوالقاسم با سلسله سندش از امام صادق علیه السلام نقل شده است . 📚مجمع البیان ج10 ص 352 همین مضمون را بسیاری از مفسران اهل سنت ، و روات حدیث با مختصری تفاوت نقل کرده اند . 📚تفسیر قرطبی ج10 ص6757 📚تفسیر ثعلبی ج29 ص52 ❕مرحوم علامه در الغدیر آن را از سی نفر از علمای معروف اهل سنت نقل می کند (با ذکر مدرک و نقل عین عبارت ) از جمله : 📚تفسیر غریب القرآن (حافظ ابوعبید هروی ) . 📚تفسیر شفاء الصدور (ابوبکر نقاش موصلی ) . 📚تفسیر الکشف و البیان (ابواسحاق ثعالبی ) . 📚تفسیر ابوبکر یحیی (القرطبی ) . 📚تذکره ابواسحاق (ثعلبی ) . 📚کتاب فرائد السمطین (حموینی ) . 📚کتاب (دررالسمطین )(شیخ محمد زرندی ) . 📚تفسیر سراج المنیر (شمس الذین شافعی ) . 📚کتاب (سیره حلبی ) 📚کتاب نور الابصار سید مؤمن شبلنجی. 📚و کتاب شرح جامع الصغیر سیوطی از (شمس الدین الشافعی ) . 📚و ... الغدیر جلد 1 صفحه 239 تا 246 👌در بسیاری از این کتب شده که آیات فوق در همین رابطه نازل شده است ، البته درباره اینکه این شخص حارث بن نعمان بوده یا جابر بن نذر یا نعمان بن حارث فهری اختلاف است ، و می دانیم این امر تاثیری در اصل مطلب ندارد . 📚تفسیر نمونه ج25 ص7 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
⁉️سوال امام علی در موارد متعددی خلفا را تایید می کرد و به انان در مشکلات کمک می کرد چگونه است که شیعیان خلاف خلفا را قبول نمی کنند 🗯پاسخ: ❗️رفتـار امام علي با خلفا را بايد در دو زمينه مورد بررسي قرار داد: 1. به رسميت شناختن خلافت آنان. 2. همكاري امام با دستگاه خلفا در حل معضلات ديني و مشكلات سياسي. و اين دو مطلب بايد از يكديگر تفكيك شود. 🗯با قطع و يقين مي‌گوييم كه موضع امام در مورد اوّل كاملاً منفي بود و در مورد دوم مثبت. ❗️در مورد دلايل منفي بودن موضع امام در مورد نخست بايد گفت: 🔷اوّلاً:  علي(ع) چگونه مي‌تواند خلافت ديگران را به رسميت بشناسد، در حالي كه وي از جانب خدا در مواضع مختلف و به ويژه روز غدير، به عنوان ولي مسلمانان و سرپرست آنان معرفي شده است؟ ولايت امام، يك حكم آسماني بود كه جز خدا، هيچ فردي نمي‌تواند آن را دگرگون سازد، چنان كه مي‌فرمايد: «هيچ مرد و زن با ايماني حق ندارد هنگامي كه خدا و پيامبر او درباره امري حكمي كنند، اختياري (در برابر فرمان خدا) داشته باشد» 📓احزاب36 ❗️امامت امام حق شخصي وي نبود كه از آن چشم پوشي كند، بلكه حكم الهي بود كه كسي قادر بر تغيير آن نيست، امّا اگر شرايط براي اجراي اين حكم فراهم نباشد، مصلحت ايجاب مي‌كند كه درباره آن سكوت كند، نه اين كه ديگري را جاي خود بنشاند. 🔷ثانياً: تاريخ سقيفه و بررسي زندگي امام حاكي است كه آن حضرت با وجود شديدترين فشارها، دست بيعت به سوي خلفا دراز نكرد. ❗️معاويه در يكي از نامه‌هاي خود به علي مي‌نويسد: 🔶 «تو همان كسي هستي كه به سان شتر افسار زده به سوي بيعت كشيدند»; و اين جمله بيانگر آن است كه فشار براي بيعت به حدي بود كه امام را به زور از خانه خود بيرون كردند و به مسجد بردند. امام در پاسخ نامه معاويه، اين بي‌حرمتي را انكار نمي‌كند، ولي تصريح مي‌كند كه اين نشانه مظلوميت اوست، آنجا كه مي‌فرمايد: «گفتي كه همچون شتر، افسار زدند و كشيدند كه بيعت كنم، عجبا! به خدا سوگند خواستي مذمت كني ولي ناخود آگاه ستودي. خواستي رسوا كني ولي رسوا شدي. براي يك مسلمان نقص نيست كه مظلوم واقع شود، مادام كه در دين خود ترديد نداشته باشد و در يقين خود شك نكند». 📚نهج البلاغه نامه 28 🔶ثالثا: كلمات امام در موارد مختلف حاكي از آن است كه او تا آخرين لحظات زندگي، خود را شايسته خلافت مي‌دانست و اين كه خلافت حق مسلم او بود و از وي گرفته شد. در اين مورد، علاوه بر خطبه «شقشقيه» كه همه با او آشنا هستيم، سخنان ديگر او حاكي از غصب خلافت و عقب زدن او است كه ما در اين جا به برخي از سخنان آن حضرت اشاره مي‌كنيم: 🔷الف. «به خدا سوگند از روزي كه خدا جان پيامبر خويش را تحويل گرفت تا امروز همواره حق مسلم من از من سلب شده است». 📓نهج البلاغه خطبه6 🗯ب: «شخصي در حضور جمعي به من گفت: پسر ابوطالب تو بر امر خلافت حريصي به او گفتم: ❗️«بلكه شما حريص‌تر و از پيغمبر دورتريد و من از نظر روحي و جسمي نزديك‌ترم. من حق خود را طلب كردم و شما مي‌خواهيد ميان من و حق خاص من حائل و مانع شويد و مرا از آن منصرف سازيد. آيا آن كه حق خويش را مي‌خواهد حريص‌تر است يا آن كه به حق ديگران چشم دوخته است؟ همين كه او را در برابر حاضران با نيروي استدلال كوبيدم به خود آمد و نمي‌دانست در جواب من چه بگويد». 📚نهج البلاغه خطبه 172 ❗️حضرت در ادامه مي‌فرمايد: «خدايا از ظلم قريش و همدستان آنها به تو شكايت مي‌كنم. اينها با من قطع رحم كردند و مقام و منزلت بزرگ مرا تحقير نمودند. اتفاق كردند در مورد امري كه حق خاص من بود، بر ضدّ من قيام كنند». 📚بحار الانوار ج29 ص605 🗯تا اين جا روشن گرديد كه امام هرگز در مسأله خلافت و امامت با خلفا مصالحه نكرد و پيوسته از مظلوميت خود سخن مي‌گفت و نسل‌ها را از حقايق آگاه مي‌ساخت. ❗️علامه مجلسی انبوهی روایت از احتجاجات امام بر دیگران در مورد خلافت و وصایت خویش نقل می کند 📚بحار الانوار ج29 ص3 باب 5 ❗️بخاری نقل می کند که حضرت علی خطاب به ابوبکر چنین عرضه داشت: « اما تو ای ابوبکر در حق ما اهل بیت استبداد ورزیدی» 📚صحیح بخاری ج4 ص1549 🗯وحضرت در شورای شش نفره ،تصدی خلافت به شرطی که بر مبنای ابوبکر و عمر حکمرانی کند را رد کرد 📚مسند احمد،ج1 ص75 📚اسد الغابه ج4 ص123 🗯ادامه پاسخ 👇👇👇👇
🗯ادامه پاسخ 👇👇👇 🔴نكته دوم، همكاري امام با خلافت در مسائل ديني و سياسي و حل مشكلات خلفا است كه موضع امام در اين مورد كاملاً مثبت بود. 🗯 ايشان در يكي از نامه‌هاي خود، علت همكاري با دستگاه خلافت را به روشني بيان مي‌كند. اکنون ترجمه نامة امام را در اين جا مي‌آوريم: 🗯«به خدا سوگند هرگز فكر نمي‌كردم و به خاطرم خطور نمي‌كرد كه عرب بعد از پيامبر; امر امامت و رهبري را از اهل بيت او بگردانند (و در جاي ديگر قرار دهند و باور نمي‌كردم) آنها آن را از من دور سازند! تنها چيزي كه مرا ناراحت كرد اجتماع مردم اطراف فلان... بود كه با او بيعت كنند. دست بر روي دست گذاردم تا اين كه با چشم خود ديدم گروهي از اسلام بازگشته و مي‌خواهند دين محمد را نابود سازند. (در اين جا بود) كه ترسيدم اگر اسلام و اهلش را ياري نكنم، شاهد نابودي و شكاف در اسلام باشم كه مصيبت آن براي من از رها ساختن خلافت و حكومت بر شما بزرگ‌تر بود؛ چرا كه اين بهره دوران كوتاه زندگي دنيا است كه زايل و تمام مي‌شود. همان طور كه «سراب» تمام مي‌شود و يا همچون ابرهايي كه از هم مي‌پاشند. پس براي دفع اين حوادث به پا خاستم تا باطل از ميان رفت و نابود شد و دين پا برجا و محكم گرديد». 📚نهج البلاغه نامه 62 👌اين نامه به روشني بيان مي‌كند كه امام در عين انتقاد از خلافت، براي صيانت اسلام تا آنجا كه امكان داشت با آنان همكاري کرد و معضلات علمي و سياسي آنان را به نحو احسن، حل و فصل نمود. 📚راهنمای حقیقت،ص647 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht