eitaa logo
آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
2.7هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht #سایت ipasookh.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔کلیپی از یک آخوند در کانال های ضد دین منتشر می شود که می گوید وقتی ابراهیم را درون آتش انداختند گفت یاعلی و سپس آتش تبدیل به شد ❗️آیا چنین چیزی واقعیت دارد ❕❕ 💠💠 👌 امامان گرامی ما دارای خلقت نورانی بوده اند ، و خداوند سال های سال قبل از خلقت آدم ، نوری وجودی آنان را خلق کرده و آنان تسبیح گوی خداوند بودند ، و تمام انبیاء با نوری وجودی آنها آشنایی داشته اند . ❕طبق روایات متعددی ، خداوند نور اهل بیت را سال ها قبل از آنکه خلقت عالم را صورت دهد خلق کرده بود . 🔷پیامبر فرمود ؛ « من و علی و فاطمه و حسن و حسین در سراپرده الهی بودیم و او را تسبیح می کردیم و فرشتگان با تسبیح کردن ما ، خداوند را فرا گرفتند » 📚 الشیعه ص7 📚 الانوار ج25 ص2 👌امام علیه السلام فرمود ؛ « ما اشباح بودیم اطراف عرش که خدا را تسبیح می کردیم ، و این حدود پانزده هزار سال قبل از خلقت آدم بود و وقتی آدم آفریده شد در او قرار گرفتیم». 📚 الانوار ج25 ص2 🔷امام علیه السلام فرمود ؛ « خداوند نور از نور عظمت خود را قبل از آفرینش آدم آفرید که آنان محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین و نه نفر از فرزندان حسین بودند » 📚 الانوار ج25 ص4 👌پیامبر فرمود ؛ « خداوند ما را آفرید زمانی که نه آسمانی افراشته و نه زمینی گسترده و نه عرش و نه بهشت و جهنم بود ،ما او را و می کردیم ، هنگامی که تسبیح و تقدیسی وجود نداشت ...خداوند نور دخترم فاطمه را شکافت و آسمانها و زمین را آفرید ، نور آسمانها و زمین از نور فاطمه است ...» 📚 الانوار ج25 ص16 ❕بر این اساس طبیعی است که انبیاء گذشته به آن انوار مطهر کنند . 💠 در روایتی امام علیه السلام فرمود ؛ « یک یهودی به نزد رسول خدا آمد و خطاب به او گفت: شما برتر هستید یا حضرت موسی بن عمران که خداوند با او صحبت کرد، بر او تورات را نازل کرد، معجزه عصا را به او داد، دریا را بر او گشود و ... پیامبر در حالی که از بیان مستقیم برتری خود، اکراه داشت، فرمود: همانا حضرت آدم زمانی که آن اشتباه را انجام داد این‌گونه توبه کرد: خداوندا، همانا از تو مسئلت می‌جویم به حق محمد و آل محمد مرا ببخشی» سپس خداوند او را بخشید. همانا نوح زمانی که سوار بر کشتی بود و ترسید که غرق شود، چنین دعا کرد: خداوندا، همانا از تو مسئلت می‌جویم به حق محمد و آل محمد برای اینکه مرا از غرق نجات دهی» پس خداوند آنها را نجات داد و همانا ابراهیم زمانی که در افتاد چنین دعا کرد: « خداوندا، همانا از تو مسئلت می جویم به حق محمد و آل محمد مرا از این آتش نجات بخشی» پس خداوند آتش را بر او کرده و او به سلامت از آن‌جا رهایی یافت. و زمانی که موسی عصا را انداخت دعا کرد: « خداوندا، همانا از تو مسئلت می‌جویم به حق محمد و آل محمد مرا حفظ کنی، خداوند فرمود: نترس ... » 📚امالی ص218 📚احتجاج ج1 ص48 👌در نقل دیگری امام علیه السلام فرمود ؛ « زمانی که کشتی نوح در حال غرق شدن بود ، خداوند را به حق ما خواند و خداوند او را نجات داد و زمانی که ابراهیم در افتاد ، خداوند را به حق ما خواند و خداوند نیز او را نجات داد و آتش برایش سرد و سلامت گشت و موسی با توسل به ما از دریا نجات یافت و عیسی زمانی که یهود قصد قتلش را داشتند با توسل به ما نجات یافت و به آسمان رفت » 📚وسائل الشیعه ج7 ص103 ❕بنابراین توسل انبیاء سابق و من جمله ابراهیم نبی به اهل بیت علیهم السلام ثابت است ، بیان روحانی مذکور در توسل کردن ابراهیم با تعبیر یا علی ، ممکن است تعبیری مجازی برای بیان اصل توسل باشد . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔آیا این مطلب صحت دارد درباره علت به کار بردن لفظ «یا علی» هنگام خداحافظی از پیامبر سؤال شد: یا رسول الله ما وقتی صحبتمان، و حرفمان با یکی تمام می شود، پایان کلاممان، او را به خدا می‌سپاریم، به بیان پارسی می‌گوییم: خداحافظ و به زبان عربی می‌گوییم: فی امان الله. اگر بدون خداحافظی کردن، در وسط سخن گفتن از او جدا بشویم، نوعی بی ادبی می‌پنداریم شما وقتی در معراج با خدا هم‌صحبت شدید، پایان جمله که نمی‌توانستید به ذات خدا عرضه بدارید: تو را به خدا می‌سپارم آخرین جمله رد و بدل شده، بین شما و خدا چه بود؟ آن‌حضرت فرمود: در پایان صحبت، خداوند سبحان به من «یا علی» گفت، من نیز به خدای خود «یا علی» گفتم. این آخرین جمله بین من و ذات مقدس خدا بود ❕❕ 💠💠 👌حکایت مربوطه در روایتی نیامده است ، آنچه در مورد علی علیه السلام در آمده است موارد دیگری است که از جمله آن دو حکایت زیر است . ❕امام رضا علیه السلام به نقل از پیامبر گرامی می فرماید ؛ « زمانی که به رفته بودم ، در دل عرش ملکی را دیدم که در دستانش شمشیری از نور است که با آن شمشیر بگونه ای حرکت انجام می داد که علی بن ابی طالب با ذو الفقار انجام می داد ، فرشتگان هر گاه مشتاق علی بن ابی طالب می شدند به صورت آن ملک نگاه می کردند ، من گفتم پرودگارا آیا این فرد ، علی بن ابی طالب است ؟ پرودگار مرا مخاطب قرار داد که ای محمد این فرشته ای است که او را به صورت علی خلق کرده اند و حسنات و تسبیح و تقدیس او را تا روز قیامت برای علی بن ابی طالب می نویسم » 📚عیون الاخبار ج2 ص131 👌در نقل دیگری آمده است ؛ « فرشتگان از محبتشان به علی نزد خدا شکایت کردند ، خداوند نیز آن ملک را از نور به صورت علی ( برای آنها ) آفرید ...» 📚ارشاد القلوب ج2 ص233 👌در نقل دیگری آمده است که از پیامبر گرامی پرسیده شد خدا در شب معراج چگونه با تو گفته و تو را مخاطب قرار داد؟ 👌 آن‌حضرت فرمود: «مرا به زبانی مانند زبان على بن ابی‌طالب مخاطب قرار داده سپس به من الهام کرد که بگو: پروردگارا ، تو با من سخن می‌گویی یا على. سپس فرمود: اى احمد .من چیزى هستم ولى از همه چیزها فاصله دارم مانند چیزهاى دیگر نیستم و من به مردم قیاس نمی‌شوم و به موجودات تعریف نمی‌شوم. تو را از نورم آفریدم و على را از نور تو آفریدم او را به رازهاى نهانى دل تو آگاه کردم من کسى را به سوى دل تو دوست‌تر از على بن ابی‌طالب پیدا نکردم سپس با زبان على با تو سخن گفتم تا آرام بگیرد». 📚بحار الانوار ج38 ص312 📚کشف الغمه ج1 ص106 📚الطرائف ج1 ص155 👌البته باید توجه داشت که منظور از سخن گفتن خدا سخن گفتن با زبان نیست زیرا سخن گفتن با زبان و از طریق تارهای صوتی از عوارض جسم است و درباره خداوند که منزه از جسم وجسمانیت است مفهوم ندارد بلکه منظور سخن گفتن به وسیله ایجاد امواج صوتی در فضاست چرا که خدا قادر است بر اینکه امواج صوتی را در فضا بیافریند و این امواج را به گوش انبیا و پیامبرانش برساند و پیام خود را از این طریق به آنها ابلاغ کند آنچنان که قرآن درمورد تکلم با موسی بن عمران در وادی ایمن گواهی میدهد که امواج صوتی درآن درخت مخصوص ایجاد شده وموسی را به سوی خود فرا خوانده است 📚تفسیر نمونه ج2 ص478 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔آیا راست است که در معراج ابتدا نمازهای واجب پنجاه عدد بود ، پیامبر با حضرت موسی مواجه می شود و او می گوید پنجاه نماز زیاد است برو از خدا تخفیف بگیر که امتت نمی توانند آن ها انجام دهد و به قدری این تخفیف گرفتن تکرار میشود که تعدادش به نماز می رسد ❕آیا به راستی این جریان قابل قبول است ❗️❗️ 💠💠 👌روایتی است که شیخ از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود ؛ « زمانی که پیامبر به معراج رفت ، خداوند پنجاه نماز را واجب کرد ، پیامبر پس از گرفتن این دستور از پیامبران عبور می کرد و هیچ کس به او چیزی نگفت تا آنکه به موسی بن عمران رسید و او سوال کرد که خداوند چه چیزی را به تو امر کرد ؟ پیامبر پاسخ داد خواندن پنجاه نماز ، موسی گفت برو از خدایت تخفیف بخواه زیرا امت تو توان خواندن این تعداد نماز را ندارند ، پیامبر از خداوند خواست و خداوند ده نماز را کم کرد ...باز موسی گفت از خدایت تخفیف بخواه زیرا امت تو توان به جا آوردن ندارند ، پیامبر نیز خواست و خداوند ده نماز دیگر کم کرد ، ...باز با موسی ملاقات کرد و موسی گفت برو از خدایت تخفیف بخواه که امت تو توان به جا آوردن ندارند ، پیامبر نیز چنین کرد و خداوند ده نماز دیگر کم کرد و مجوعا نماز واجب شد ، موسی باز گفت از خدایت تخفیف بخواه که امت تو توان بجا آوردن ندارند ، پیامبر نیز تخفیف خواست و خداوند ده نماز کم کرد ، موسی باز گفت از خدایت تخفیف بخواه ، خداوند پس از آن پنج نماز کم کرد و تنها خواندن پنج نماز در روز را واجب کرد ...موسی باز گفت برو از خدایت تخفیف بخواه . 👌پیامبر در این مرحله پاسخ داد که من دیگر از خداوند حیا می کنم که از او این درخواست را کنم و این شد که پیامبر با وجوب خواندن پنج نماز بازگشت ...» 📚الفقیه ج1 ص197 ❕این روایت را شیخ در کتاب من لا یحضره الفقیه به صورت کاملا و بدون سند نقل می کند ، روشن است روایتی که سند ندارد و مویدی هم برای تصحیح ندارد ضعیف و غیر قابل استدلال است . 💠شیخ صدوق در نقل دیگری از زید بن علی نقل می کند که از امام علیه السلام سوال کرد ؛ « چرا زمانی که خداوند پنجاه نماز را واجب کرده بود خود پیامبر از خدا تخفیف نخواست تا موسی او را دعوت به خواستن کرد ؟ ❕امام پاسخ داد که پیامبر قصد نداشت در برابر دستور خداوند پیشنهادی مطرح کند تا آنکه موسی را دید و موسی شفیع امت شد و برای پیامبر جایز نبود که برادرش موسی را رد کند ...» 📚امالی ص176 📚التوحید ص 176 📚علل الشرایع ج1 ص132 📚الفقیه ج1 ص198 ❕این روایت نیز که در چهار کتاب شیخ صدوق نقل شده است نمی باشد زیرا ؛ 💠از جمله راویان آن علی بن محمد بن سلیمان است که مجهول است و توثیقی ندارد . 📚زبده المقال ج2 ص79 💠راوی دیگر اسماعیل بن ابراهیم است که او نیز مجهول و ضعیف است . 📚زبده المقال ج1 ص186 💠راوی دیگر جعفر بن محمد التمیمی است که او نیز مجهول و ضعیف است . 📚زبده المقال ج1 ص261 💠راوی دیگر نیز عمرو بن خالد می باشد که او نیز مجهول است و توثیقی ندارد . 📚زبده المقال ج2 ص113 ❕بنا براین استدلال به روایات مذکور نمی باشد. https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔ما می گوییم در برزخ یا بهشت برزخی داریم یا حهنم برزخی ❕مومنین کامل وارد بهشت برزخی و کافران وارد دوزخ می شوند ❗️تکلیف شیعیان گنهکار چه می شود ❕آنها وارد بهشت می شوند یا دوزخ ❕یا اصلا برزخ را تجربه نمی کنند ❕❕ 💠💠 👌ما معتقديم در ميان اين جهان و سراى آخرت، جهان سوّمى به نام «برزخ» است كه ارواح همه انسان‏ها پس از مرگ تا روز قيامت در آن قرار مى ‏گيرند. ❕قرآن می فرماید ؛ 🔰«وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخ الى يَوْمِ يُبْعَثُونَ؛ و پشت سر آنها (پس از مرگ) برزخى است تا روز قيامت». ( مومنون 100) 👌البته از جزئيات آن جهان نيز زيادى نداريم و نمى‏ توانيم داشته باشيم، اين قدر مى‏ دانيم كه ارواح نيكان و صالحانى كه در درجات بالا قرار دارند مانند ارواح شهدا در آن جهان، متنعّم به نعمت‏هاى هستند: «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا فى سَبيلِ اللَّهِ امْواتاً بَلْ احْياء عِنْدَ ربِّهِمْ يُرْزَقُونَ؛ هرگز گمان مبر كسانى كه در راه خدا كشته شدند مردگانند، بلكه آنها زنده ‏اند و در پيشگاه پروردگارشان متنعّم اند». ( آل عمران 169) 👌و نيز ارواح ظالمان و طاغوت‏ها و حاميان آنها در آن جهان معذّبند، همان گونه كه قرآن درباره فرعون و آل‏ فرعون مى‏ گويد: « عذاب آنها (در برزخ) آتش (دوزخ) است كه هر صبح و شام بر آن عرضه مى‏ شوند، و روزى كه قيامت برپا شود (مى ‏فرمايد) آل فرعون را داخل ‏ترين عذاب‏ها كنيد!». ( مومن 46) ❕امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « مومنین در برزخ در حجره ‏هايى از بهشت قرار دارند، از غذاهاى بهشتى مى‏ خورند، و از نوشيدني هايش مى ‏نوشند، و مى ‏گويند پروردگارا، هر چه زودتر قيامت را بر پا كن و به ‏ هايى كه به ما داده ‏اى وفا فرما ، ارواح کفار نیز در آتش جهنم هستند و آتش بر آنها عرضه می شود و می گویند خدایا قیامت را برپا مکن و آنچه در مورد عذاب به ما وعده داده ای اجرا مکن و آخرین ما را به اولین ما ملحق مکن » 📚 الکافی ج 3 ص 244 _ بحار الانوار ج 6 ص 270 ❔حال سوال در مورد دو باقی مانده از انسانها می باشد ‌که سرنوشت آنها چه می شود ؛ 1⃣مستضعفین 2⃣ مومنین گنهکار که بدون توبه از دنیا رفته اند . ❕دسته اول یعنی مستضعفین را درک نمی کند و برزخ برای آنها همانند یک خواب می گذرد و از آنجایی که عناد و دشمنی با خداوند نداشتند ، به تعبیر روایت در عالم برزخ رائحه ای از بهشت به آنها می رسد ، اما برزخ را کاملا درک نمی کنند . 📚بحار الانوار ج 69 ص 158 👌اما مومنین گنهکار که بدون از دنیا رفته اند ، نخست وارد دوزخ برزخی می شوند تا گناهانشان با عذاب شدن بریزد و پس از آن وارد بهشت برزخی می شوند . ❕ امام علیه السلام فرمود : « بنده مومن زمانی که گناهانش زیاد شود و کاری نکند تا آن ها بخشیده شود ،خداوند او را مبتلا به حزن و اندوه در دنیا می کند تا کفاره گناهانش باشد اگر چنین نشود خداوند او را گرفتار بیماری در جسمش می کند تا کفاره گناهانش باشد اگر چنین نشد خداوند جان دادنش را بر او سخت می گیرد تا کفاره گناهانش باشد و اگر چنین نشد در قبر و گرفتار می شود تا زمانی که خداوند را ملاقات می کند گناهی بر او نباشد » 📚امالی صدوق ص 294 👌عمرو بن یزید می گوید ؛ « از امام صادق علیه السلام سوال کردم که شما می گویید تمام شیعیان ما در بهشت هستند ، در حالی که برخی از آنها گناهان کبیره اند ❕ 🔹امام علیه السلام پاسخ داد ؛ « آری تمام شیعیان به شفاعت پیامبر و وصی پیامبر وارد بهشت می شوند اما من از شما می ترسم » 📚الکافی ج 3 ص 242 ❕از این روایت شریف نیز استفاده می شود که مومنین گناهکار در برزخ برای پاک شدن گرفتار هستند ، طبیعتا اگر به اندازه گناهان عذاب شوند و کاملا از گناهان پاک شوند ،دیگر دلیلی بر ماندن آنها در جهنم برزخی نیست و وارد بهشت می شوند . 💠ادامه پاسخ 👇👇👇 @Rahnamye_Behesht
💠ادامه 👇 🔰آنچه گفته شد به وضوح از روایات استفاده می شود و به دست می آید با این وجود برخی از معتقدند که مومنین گنهکار برزخ را درک نمی کنند و همانند مستضعفین برزخ برای آنها شبیه خواب می گذرد و چیزی نمی فهمند تا روز قیامت مورد حساب و واقع شوند ، لذا چنین می گویند ؛ « گروه سوّمى كه گناهان كمترى دارند نه جزء مومنین کاملند و نه ظالمین کامل ، و مشمول هيچ كدام از عذاب و كيفر ، گويى در جهان برزخ در حالتى شبيه به خواب فرو مى ‏روند و در رستاخيز بيدار مى ‏شوند » 📚اعتقاد ما ، ص 71 ❕شیخ نیز درباره حال برزخی مومنین گنهکار می گوید ؛ « ممکن است برزخ را درک کنند و ممکن است برزخ آنها شبیه خواب باشد و چیزی را درک نکنند ، درک برزخ برای عذاب شدن است تا در قیامت خداوند را پاکیزه ملاقات کنند و همچنین است که اصلا در برزخ مورد حساب قرار نگیرند تا قیامت ...» 📚اوائل المقالات ص 76 👌اما بر آن است که مومنین گنهکار برزخ را درک کرده و برای تطهیر عذاب می شوند و پس از تطهیر در صورتی که هنوز قیامت برپا نشده باشد ، وارد بهشت برزخی می شوند ، بر این نظریه علاوه بر ادله مذکور ، ادله دیگری نیز است که جهت پرهیز از اطناب به همین مقدار می کنیم . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔شبهه ای مطرح شده است که حضرت خدیجه در چهل سالگی با پیامبر ازدواج کرد و حدود 60 سالگی حضرت فاطمه را به دنیا آورده است در حالی که زن در آن سن یائسه است و نمی تواند فرزند آورد ❗ 💠💠 👌ازدواج حضرت خدیجه سلام الله علیها با پیامبر گرامی پانزده سال قبل از بعثت بوده است ؛ 📚دلائل النبوه ج 2 ص 72_ البدایه و النهایه ج 2 ص 295 👌و تولد فاطمه صدیقه سلام الله علیها ، سال پنجم بعثت بوده است چنان که امام باقر علیه السلام فرمود ؛ « فاطمه در سال بعد از بعثت پیامبر متولد شد» 📚الکافی ج1 ص457 🔶امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « فاطمه در بیستم جمادی الاخر سال پنجم بعثت گردید » 📚دلائل الامامه ص9 _ بحار الانوار ج43 ص 9 ❕مورخین متعددی ، سن حضرت خدیجه سلام الله علیها را هنگام ازدواج با پیامبر گرامی ، بیست و پنج سالگی دانسته اند ؛ 📚دلائل النبوة بيهقي _ ج 2 ص 71 _ البداية و النهاية ج 2 ص 294 و 295 _ محمد رسول اللّه، سيرته و أثره في الحضارة ص 45 _ السيرة النبوية ابن كثير ج 1 ص 265 و السيرة الحلبية ج 1 ص 140. 👌بر این اساس سن حضرت خدیجه درهنگام تولد فاطمه سلام الله علیهما چهل سال بوده است . ❕مورخین متعدد دیگری معتقدند سن ایشان در هنگام ازدواج بیست و هشت سال بوده است . 📚شذرات الذهب ج 1 ص 14 _ بهجة المحافل ج 1 ص 48 _ أنساب الأشراف (قسم حياة النبي ) ص 98 _ تهذيب تاريخ دمشق ج 1 ص 303 _ سير اعلام النبلاء ج 2 ص 111 _ مختصر تاريخ دمشق ج 2 ص 275 _ البحار ج 16 ص 12 مستدرك الحاكم ج 3 ص 82 ❕بر این اساس سن ایشان هنگام تولد فاطمه صدیقه چهل و سه سال بوده است . 👌به فرض هم که بگوییم سن ایشان هنگام ازدواج با پیامبر گرامی چهل سال بوده است ، هنگام تولد فاطمه سلام الله علیها شصت ساله بوده است و هیچ مانعی ندارد که ایشان در هنگام پیری با عنایت الهی حامله شده باشند ، چنان که ساره همسر ابراهیم نبی در سن پیری حامله شد ، آنگاه که خداوند نقل می کند ؛ « همسر ( ابراهیم )ايستاده بود خنديد ، او را بشارت به اسحاق و پس از او يعقوب داديم_ گفت: اى واى بر من! آيا من فرزند مى‏ آورم در حالى كه پير زنم و اين شوهرم پير مردى است اين راستى چيز عجيبى است- گفتند از فرمان خدا تعجب مى ‏كنى اين رحمت خدا و بركاتش بر شما خانواده است چرا كه او حميد و مجيد است » ( هود 71 _ 73) ❕طبق گفته مفسران و سفر تكوين تورات ، ساره نود سال يا بيشتر داشت و همسرش ابراهيم حدود يكصد سال يا بيشتر. 📚تفسیر نمونه ج 9 ص 172 👌از سوی دیگر سن یائسگی در زنان قریشی که حضرت خدیجه سلام الله علیها هم از آن دسته است ، بر اساس روایات متعدد شصت سالگی است ؛ 📚وسائل الشیعه ج 2 ص 335 باب 31 ❕هیچ مانعی ندارد که حضرت خدیجه ، فاطمه را به دنیا آورده باشد ، آنگاه وارد سن یائسگی شده باشند . 👌گذشته از آنکه ما امروزه می بینیم که زنانی در سنین بیشتر از شصت سالگی ، یعنی هفتاد و چند سالگی فرزند به دنیا آورده اند . ❕بی بی سی فارسی از زنی هندی خبر می دهد که در هفتاد و چند سالگی دارای فرزند شد ؛ 🌐https://www.bbc.com/persian/science/2016/05/160511_l03_inidan_woman_birth ❕و یا پیر زن هندی در هفتاد و سه سالگی ، دو قلو زایید ؛ 🌐http://www.pana.ir/news/952405 👌بنابراین تولد فاطمه از خدیجه سلام الله علیهما در شصت سالگی خدیجه ، مطلبی غیر قابل قبول نمی باشد . ❕در مورد تاریخ تولد فاطمه صدیقه سلام الله علیها هم عده ای چون شیخ مفید ، بیان کرده اند که سال دوم بعثت به دنیا آمده است ؛ 📚مسار الشیعه ص 31_ منتهی الامال ج 1 ص 317 ❕بر اساس ملاک قرار دادن سن چهل سالگی ازدواج حضرت خدیجه ، ایشان در پنجاه و هفت سالگی ، فاطمه را به دنیا آورده اند که هنوز به سن یائسگی نرسیده بوده اند . @Rahnamye_Behesht
🤔 ❔بنده در مورد نظریه دکتر سروش در خصوص وحی فایل سخنرانی را یافتم که در ان اقای سروش وحی را خواب رسولانه عنوان میکرد و میگفت ایاتی که بر پیامبر اسلام نازل شده همگی در خواب بوده مانند خواب حضرت ابراهیم سلام الله علیه که دستور ذبح فرزند به وی داده شد و دیگر پیامران هم بدین شکل بوده است و لذا پیامبر عزیز اسلام ایات را به نوعی برای مردم بیان میکرده که انان بفهمند لطفا جواب دهید ❕ 💠💠 👌 ارتباط پیامبران و پیامبر گرامی اسلام با عالم غیب و خداوند اختصاص به عالم خواب نداشته است چرا که قرآن کریم طرق ارتباط پیامبران با خداوند را چنین شرح می دهد ؛ « ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولاً فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ ما يَشاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ » « شايسته هيچ انسانى نيست كه خدا با او سخن بگويد، مگر از طريق وحى، يا از وراء حجاب، يا رسولى مى ‏فرستد و به فرمان او آنچه را بخواهد وحى مى‏ كند، چرا كه او بلند مقام و حكيم است » ( شوری 51) ❕از مجموع آيه چنين بر مى ‏آيد كه راه ارتباط پيامبران با خدا منحصر به سه راه بوده است ؛ 1⃣القاى به قلب كه در مورد بسيارى از انبيا بوده است مانند نوح كه مى ‏گويد فَأَوْحَيْنا إِلَيْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا وَ وَحْيِنا:" ما به نوح وحى كرديم كه كشتى در حضور ما و مطابق فرمان ما بساز" (مؤمنون- 27). 2⃣ از پشت حجاب آن گونه كه خداوند در كوه طور با موسى سخن مى‏ گفت وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى‏ تَكْلِيماً (نساء- 164). 👌بعضى نيز « من وراء حجاب » را شامل رؤياى صادقه نيز مى‏ دانند. 3⃣ از طريق ارسال رسول آن گونه كه در مورد پيامبر اسلام ص آمده « قُلْ مَنْ كانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى‏ قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ » « بگو كسى كه دشمن جبرئيل باشد (دشمن خدا است) چرا كه او به فرمان خدا قرآن را بر قلب تو نازل كرد »(بقره- 97). ❕وحى از طريق القاى به قلب گاه در بيدارى صورت مى‏ گرفته، چنانچه در بالا اشاره شد، و گاه در خواب و رؤياى صادقه، چنان كه در مورد ابراهيم و دستور ذبح اسماعيل آمده است (هر چند بعضى آن را مصداق مِنْ وَراءِ حِجابٍ دانسته‏ اند). 📚تفسیر نمونه ج 20 ص 486 ❕وحی به پیامبر گرامی اسلام در بیشتر موارد در عالم بیداری نازل می شده است . 👌احوَل می گوید از امام باقر عليه السلام در باره [فرق‏] رسول و نبى و محدَّث پرسيدم. 💠فرمود: «رسول، كسى است كه جبرئيل عليه السلام نزدش بيايد و او را ببيند و با وى سخن بگويد. اين، رسول است. ❕نبى، كسى است كه در خواب ببيند، مانند خواب ديدن ابراهيم [در باره ذبح اسماعيل‏] و مانند آنچه پيامبر خدا پيش از آمدن وحى، از اسباب [و علايم‏] نبوّت مى‏ ديد تا آن كه جبرئيل عليه السلام، رسالت را از جانب خداوند، برايش آورد. 👌محمّد صلى الله عليه و آله، هنگامى كه نبوّت و رسالت الهى برايش جمع شد، جبرئيل عليه السلام برايش پيغام مى ‏آورد و رو در رو با وى، سخن مى ‏گفت. برخى از پيامبران [تنها] از نبوّت بهره‏ مندند و در خواب مى ‏بينند و روح القدس، نزدشان مى‏ آيد و با آنها سخن مى ‏گويد و برايشان، بازگو مى ‏كند، بدون آن كه در بيدارى ببينند و محدَّث، كسى است كه به او خبر داده مى‏شود. [صدا را] مى ‏شنود، ولى نه مشاهده مى‏ كند و نه در خواب مى‏ بيند» 📚الکافی ج 1 ص 176 ❕در نقل دیگر آمده است ؛ «نبى كسى است كه در خواب مى‏ بيند (و وحى الهى را از اين طريق دريافت مى‏ دارد) و صداى (فرشته) را ( در بیداری ) مى ‏شنود ولى فرشته وحى را نمى ‏بيند، ولى رسول كسى است كه هم صدا را مى‏ شنود و هم در خواب مى‏ بيند و هم فرشته وحى را در بيدارى مشاهده مى‏ كند». 📚همان مدرک ❕از این روایات استفاده می شود که انبیاء و رسولان الهی ، فرشته وحی را در عالم بیداری درک می کنند ، منتها تنها رسولان هستند که او را می بینند . 👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛ «هنگامى كه جبرئيل خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله مى‏آمد همچون بندگان در برابر حضرتش‏ می نشست و هرگز بدون اجازه وارد نمى‏ شد» 📚بحار الانوار ج 18 ص 256 ❕و در نقل دیگر آمده است ؛ « «هنگامى كه وحى بر پيامبرنازل مى‏ شد احساس درد شديدى مى‏ كرد و سر مباركش شديداً درد مى‏ گرفت، و در خود سنگينى فوق‏ العاده مى ‏يافت، و اين همان است كه قرآن مى ‏گويد ما به زودى بر تو گفتار سنگينى القا مى ‏كنيم. سپس مى ‏افزاید جبرئیل ۶۰ هزار بار بر پیامبر اسلام نازل شد » 📚همان مدرک ص 261 💠ادامه پاسخ 👇👇👇 @Rahnamye_Behesht
💠ادامه 👌از بعضى از روايات نیز استفاده مى‏ شود هنگامى كه وحى بر پيامبر از طريق فرشته نازل مى ‏شد حال پيامبر عادى بود اما هنگامى كه ارتباط مستقيم و بدون واسطه برقرار مى‏ گشت پیامبر سنگينى فوق‏ العاده ‏اى احساس مى ‏كرد، تا آن‏جا كه مدهوش مى‏ شد، چنان‏كه در توحيد صدوق از امام صادق عليه السلام نقل شده كه از حضرتش پرسيدند: «آن حالت مدهوش شدن كه به پيامبر به هنگام وحى دست مى‏ داد چه بود؟ فرمود، اين در هنگامى بود كه در ميان او و خداوند هيچ‏كس واسطه نبود و خداوند مستقيماً بر او تجلى مى‏ كرد» 📚التوحید ، صدوق ، ص 115 ❕ابن شهر آشوب می نویسد و نقل می کند ؛ « حارث بن هشام، از پيامبر خدا سؤال كرد و پرسيد: چگونه بر تو وحى مى‏ شود؟ فرمود: «گاه مانند صداى زنگ بر من مى‏ آيد كه اين، سخت‏ترين حالت آن براى من است، و چون از من قطع مى‏ شود، آنچه را گفته است، در مى‏ يابم. گاهى هم فرشته به صورت مردى بر من نمايان مى‏ گردد و با من سخن مى‏ گويد و من آنچه را مى‏ گويد، مى ‏گيرم». ❕روايت شده است كه هر گاه وحى بر ايشان فرود مى ‏آمد، نزديك صورتش صدايى شبيه صداى [وِز وِزِ] زنبوران عسل، شنيده مى‏ شد و نيز روايت شده است كه در يك روز بسيار سرد، وحى بر ايشان، فرود آمد و چون وحى قطع شد، از پيشانى ‏اش عرق مى‏ چكيد و باز روايت شده است كه هر گاه بر ايشان، وحى فرود مى‏ آمد، از [گرانىِ‏] آن در رنج مى‏ افتاد و چهره ‏اش به تيرگى مى ‏گراييد. سرش را پايين مى ‏انداخت و يارانش نيز سرشان را به زير مى ‏افكندند. از اين رو، به آن، دردناكىِ وحى مى‏ گويند » 📚المناقب ج 1 ص 43 ❕شیخ صدوق می نویسد ؛ « ما عقيده داريم كه پيش روى اسرافيل لوحى است هنگامى كه خداوند متعال مى‏ خواهد وحى بفرستد لوح به پيشانى اسرافيل مى ‏خورد، و او به آن نگاه مى ‏كند، و آنچه را در آن است مى‏ خواند، سپس او به ميكائيل القا مى‏ كند، ميكائيل هم به جبرئيل، و جبرئيل آن را به انبيا القا مى‏ كند، اما آن حالت بيهوشى كه عارض پيغمبر اكرم مى ‏شد، بدن سنگين مى‏ گشت و عرق مى ‏نمود مربوط به موقعى است كه خداوند مستقيماً او را مخاطب مى ‏ساخت، اما جبرئيل براى احترام پيامبرهرگز بدون اجازه وارد نمى‏ شد، و نزد حضرت بسيار مؤدب مى‏ نشست». 📚اعتقادات ص 100 👌مضمون این سخن در روایات ما آمده است ؛ 📚بحار الانوار ج 18 ص 254 👌از تمام آنچه گفتیم و نگفتیم بدست می آید که نزول وحی بر پیامبران اختصاص به عالم خواب نداشته است ، بلکه بسیاری از پیامبران و پیامبر اسلام در عالم بیداری وحی را دریافت و فرشته وحی را مشاهده می کرده اند و آنچه شما از فرد معلوم الحال نقل کردید بدون سند بوده و ساخته ذهن فرد مذکور تلقی می شود. https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
🤔پرسش ❔خواستم برام خدای وهابیت را از کتبشان توضیح دهید که آن ها معتقد به چه خدایی هستند و صفات خدا را چه چیزهایی می دانند❗️❗️ 💠پاسخ💠 ❗️برای شناخت خدایی که وهابیت به آن معتقد است به برخی از نظریات ابن تیمیه موسس این فرقه ضاله اشاره می کنیم؛ 1⃣تصریح ابن تیمیه بر جسمانیت خداوند : 🔷او می گوید: « در جایی از کتاب خدا و سنت رسول و سخنان امت سلف و پیشوایان دینی نیامده است که خداوند جسم نبوده و از جسمانیت و عرض بودن منزه است .از این رو انکار معنایی که شرع و عقل آن را نفی نکرده نوعی نادانی و گمراهی است» 📚التاسیس فی رد اسس التقدیس ج1 ص101 2⃣خدای وهابیت سوار بر پشه: ❕ابن تیمیه می گوید: « اگر خداوند بخواهد می تواند با قدرت خویش بر پشت پشه ای هم سوار شود حال چرا نتواند بر روی عرش استقرار یابد» 📚همان مدرک ص568 3⃣خدای وهابیت هر شب در آسمان دنیا؛ 🔷ابن تیمیه می گوید: « خداوند عز و جل هر شب از آسمان به زمین می ٱید کسی که منکر این سخن گردیده و یا آن را توجیه کند بدعت گذار و گمراه است» 📚کتب و رسائل و فتاوی ابن تیمیه ( مجموع الفتاوی ) ج5 ص61 4⃣خداوند وهابیت با تمام اعضا جز ریش و عورت؛ ❕ابویعلی استاد ابن تیمیه می گوید: « نسبت به آنچه در صفات حق گفته می شود از قول من نقل کنید که من جز ریش و عورت هر عضوی را برای خدا قائلم » 📚العواصم من القواصم ص210 5⃣خدای وهابیت جوان با صورتی بی ریش و بی مو: ❕نقل می کنند: « پیامبر پروردگارش را در شمایل جوانی با صورتی بی مو وبا پوششی از لولو وبا قدم ها وپاهای سبزه وگندمگون مشاهده کرد» 📚میزان الاعتدال،ج2 ص363 🔷سیوطی از پیامبر روایت میکند که گفت: «پرودگارم را در قالب جوانی با موهایی پرپشت تا سرشانه دیدم» 📚جامع الاحادیث،ج4 ص396 باب 3 6⃣خدای وهابیت با انگشتانی سرد در میان کتف های پیامبر؛ ❕نقل می کنند که پیامبر فرمود: « در خواب خدا را به زیباترین قیافه دیدم که فرمود یا محمد فرشتگان من در چه مطلبی با هم منازعه می کنند .گفتم نمی دانم .پس از این که آن پرسش را سه بار تکرار کرد و پاسخ منفی شنید دستش را میان دو کتف من گذارد چنان که سردی انگشتانش را در سینه ام حس کردم» 📚سنن ترمذی ج5 ص368 7⃣خدای وهابیت هروله کنان می دود: ❕علمای وهابی چنین فتوا داده اند: « آری صفت هروله ( دوان دوان رفتن خدا ) در حدیث قدسی که بخاری و مسلم نقل کرده اند آمده است که اگر بنده قدم زنان به سویم آید من دوان دوان به سوی او خواهم شتافت» 📚فتاوی اللجنه الدائمه للبحوث و الافتاء ج3 ص196 ❗️سایر مشخصات خدای وهابیت ؛ 8⃣خدای آنان در شکل و قیافه حضرت آدم با قامتی 60 ذراعی است چنان که از پیامبر نقل می کنند: « خداوند آدم را به شکل خود و با قدی شصت ذراعی خلقت فرمود» 📚صحیح بخاری ج5 ص22۹9 📚صحیح مسلم ج4 ص2183 9⃣خدای وهابیت خدایی است که بر اساس روایاتشان می توان با او چانه زد و به خواسته های خود رسید؛ 📚صحیح بخاری ج1 ص277 و ج5 ص2403 🔟خدای آنان دارای پا و ساق پای عریان است؛ 📚صحیح بخاری ج6 ص2706 1⃣1⃣خدای آنان تعجب می کند و می خندد: « ابوهریره می گوید: « روز بعد آن مرد مهمان نواز به حضور پیامبر شرفیاب شد حضرت فرمود امشب خداوند با رفتار و روش مهمان نوازی شما به خنده افتاد و از کار شما تعجب کرد» 📚صحیح بخاری ج3 ص1382 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
⁉️سوال آیامقام بعضی امامان(ع) برمقام دیگرامامان(ع)برتری دارد،یااینکه همه امامام(ع)ازنظرمقام وبرتری باهم برابرند؟ 💭پاسخ، ❗️علامه مجلسی در بحار الانوار بابی را گشوده است تحت این عنوان: "همان وجوب اطاعت و فضلی که پیامبر داشته است امامان نیز دارا هستند و انان در فضل یکسان هستند" 📚بحار الانوار ج۲۵ ص ۳۵۲ باب ۱۲ ❗️از روایاتی که در این باب نقل می کند دانسته میشود که امامان در صفات مخصوص امامت با یکدیگر برابر هستند چنان که پیامبر گرامی فرمود: ٌ"تمام امامان در فضل و منزلت نزد خداوند یکسان هستند" 📚اثباه الهداه ج۲ ص۲۳۷ ❗️در روایت دیگر امام صادق فرمود: "تمام انچه از جانب خداوند نازل شده علمش نزد پیامبر است سپس نزد امیر المومنین سپس امامان پس از او تا علم اخرین انها از اولین انها باشد و اخرین انها نسبت به اولین انها اعلم نباشد" 📚الاختصاص ص۲۶۷ ❗️پیامبر گرامی فرمود "من برترین انسان ها هستم از اولین انها تا اخرین انها و علی برترین خلائق بعد از من است و اولین ما مانند اخرین ما و اخرین ما مانند اولین ما هستند" 📚بحار الانوار ج۲۵ ص۳۶۰ ❗️از این روایات چنین استفاده میشود که مقام امامان با یکدیگر مساوی است .اما از انجایی که امامان مقامات خود را از پیامبر و حضرت علی به ارث برده اند وانان به گونه ای نقش استاد را در حقشان داشته اند لذا مقام ان دو بزرگوار از سایرین برتر و بالاتر است چنان که امام صادق فرمود: " امیر المومنین نزد خداوند از سایر امامان برتر و بالاتر است" 📚همان مدرک ص۳۶۱ ❗️امام باقر فرمود: ـ"علی برتر ما و اقای ما و بهترین ما بعد از پیامبر است" 📚بحار الانوار ج۳۵ ص ۴۳۳ https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❓🤔پرسش ❔چرا علوم غریبه مانند سحر و جادو حرام است❗️❗️ 💠پاسخ💠 ❗️در تفسیر نمونه چنین آمده است؛ 🔶«سحر نوعی اعمال خارق العاده است که آثاری از خود در وجود انسانها به جا می گذارد و گاهی یکنوع چشمبندی و تردستی است، و گاه تنها جنبه روانی و خیالی دارد. 👌سحر از نظر لغت به دو معنی آمده است : 1⃣به معنی خدعه و نیرنگ و شعبده و تردستی و به تعبیر قاموس اللغه سحر یعنی خدعه کردن . 2⃣آنچه عوامل آن نامرئی و مرموز باشد. ❗️در مفردات راغب که مخصوص واژه های قرآن است به این معانی اشاره شده : 1⃣خدعه و خیالات بدون حقیقت و واقعیت همانند شعبده و تردستی . 2⃣جلب شیطانها از راه های خاصی و کمک گرفتن از آنان ❗️از بررسی حدود 51 مورد کلمه سحر و مشتقات آن در سوره های قرآن از قبیل : طه، شعراء، یونس و اعراف و... راجع به سرگذشت پیامبران خدا: موسی، عیسی و پیامبر اسلام به این نتیجه می رسیم که سحر از نظر قرآن به دو بخش تقسیم می شود: 1⃣آنجا که مقصود از آن فریفتن و تردستی و شعبده و چشمبندی است و حقیقتی ندارد چنانکه می خوانیم : «ریسمانها و عصاهای جادوگران زمان موسی در اثر سحر، خیال می شد که حرکت می کنند» 🔶طه آیه 66 ❗️ و در آیه دیگر آمده است «هنگامی که ریسمانها را انداختند چشمهای مردم را سحر کردند و آنها را ارعاب نمودند» 🔷اعراف آیه 116 👌از این آیات روشن می شود که سحر دارای حقیقتی نیست که بتوان در اشیاء تصرفی کند و اثری بگذارد بلکه این تردستی و چشمبندی ساحران است که آنچنان جلوه می دهد. 2⃣ از بعضی از آیات قرآن استفاده می شود که بعضی از انواع سحر به راستی اثر می گذارد مانند آیه 102 بقره که می گوید آنها سحرهائی را فرا می گرفتند که میان مرد و همسرش جدائی میافکند یا تعبیر دیگری که در آیه فوق است که آنها چیزهائی را فرا می گرفتند که مضر به حالشان بود و نافع نبود . ❓ولی آیا تاثیر سحر فقط جنبه روانی دارد و یا اینکه اثر جسمانی و خارجی هم ممکن است داشته باشد؟ در آیات بالا اشارهای به آن نشده، و لذا بعضی معتقدند اثر سحر تنها در جنبه های روانی است . ❗️به نظر میرسد قسمت قابل توجهی از سحرها بوسیله استفاده از خواص شیمیائی و فیزیکی به عنوان اغفال مردم ساده لوح انجام می شده است . 👌مثلا در تاریخ ساحران زمان موسی می خوانیم که آنها درون ریسمانها و عصاهای خویش مقداری مواد شیمیائی مخصوص (احتمالا جیوه و مانند آن ) قرار داده بودند که پس از تابش آفتاب، و یا بر اثر وسائل حرارتی که در زیر آن تعبیه کرده بودند، به حرکت در آمدند، و تماشا کنندگان خیال می کردند آنها زنده شده اند. این گونه سحرها حتی در زمان ما نیز کمیاب نیست . 📚تفسیر نمونه ج1 ص376 👌از آنچه گذشت روشن می شود که فلسفه حرمت سحر و ساحری و علوم غریبه مفاسد فردی و اجتماعی متعددی است که بر آن مترتب می شود که سبب اغفال و گمراه سازی مردم و سوئ استفاده مادی و معنوی برای شیادان می باشد. 🔷امام صادق علیه السلام فرمود: « کسی که سحر بیاموزد کم یا زیاد کافر شده است و رابطه او با خداوند به کلی قطع می شود و حدش آن است که کشته می شود مگر آنکه توبه کند» 📚وسائل الشیعه ج17 ص148 📚قرب الاسناد ص71 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❔پرسش ❓رؤيت الله تعالي درقيامت? ❗️الله تعالي مي فرمايد: (وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ) القيامه ٢٢-٢٣ آن روز چهره‌هایی تازه و شاداب است. به سوی پروردگارش می‌نگرد. 👌در اين آيه كريمه نعمت ديدن الله تعالي براي بهشتيان ثابت شده و كاملا با صراحت بيان شده 💠پاسخ: 💠توجه به نکاتی چند لازم است؛ 1⃣لازمه رویت ودیده شدن آن است که خداوند جسم باشد،دارای مکان باشد در حالی که خداوند مبرا از این نسبت ها ونیازهاست. ⁉️چگونه می توان گفت که او جسم است در حالی که جسم موجودی مرکب است واز اجزای مختلف تشکیل شده است ووجود موجود مرکب وابسته به اجزای خود است در حالی که خداوند موجودی بی نیاز است. 2⃣ایات قرآن صراحتا می گوید خداوند به هیچ عنوان دیده نمیشود. ❗️خداوند می فرماید: 🗯«اورا هیچ چشمی درک نمی کند وحال آنکه او بینندگان را مشاهده میکند » 🔷انعام 103 ❗️و می فرماید: «هیچ کس به او احاطه علمی ندارد» 🔷طه 109 ❗️روشن است که رویت نوعی احاطه علمی از بشر بر خداوند است که خداوند آن را از خودش نفی میکند 3⃣عقیده به دیده شدن خداوند در قیامت مخالف روایات خود اهل سنت است. 🔷مسلم از عایشه نقل می کند: "هرکس گمان کند که محمد پروردگارش را دیده بر خداوند نسبت ناروا داده است" 📚صحیح مسلم،ج1 ص110 ❗طبری از ابن عباس روایت می کند: "من اولین کسی هستم که ایمان می آورم به این که هیچکس از مخلوقات اورا نخواهد دید" 📚جامع البیان،ج9 ص38 4⃣عقیده به دیده شدن خداوند در مخالفت با عقیده اهل بیت پیامبر است. ❗️علامه مجلسی روایات فراوانی دراین زمینه نقل می کند که پرودگار به هیچ عنوان چه در این دنیا و چه در اخرت دیده نمیشود. 📚بحار الانوار،ج4 ص26 باب 5 🗯در روایتی اسماعیل بن الفضل از امام صادق سوال کرد ایا خدا روز قیامت دیده میشود؟ ❗️فرمود :سبحان الله وخداوند پاک ومنزه است از این نسبت ها " 📚امالی،صدوق،ص410 ♻️حال با توجه به این نکات در مورد ایه مورد استدلال می گوییم؛ ❗️«ناظره» از ماده نظر هم به معنای نگاه کردن آمده است و هم به معنای انتظار کشیدن و به هر حال باید این آیه را در کنار آیات دیگر قرآن که می گوید« هیچ چشمی خداوند را نمی بیند »گذاشت . واین متشابه را به وسیله محکمات قرآن تفسیر کرد. 👌اتفاقا این گونه تعبیرات به صورت کنائی زیاد به کار می رود مانند این که می گوییم « فلان کس چشم به تو دوخته و تمام نگاهش به تو است» ❗️یعنی از تو انتظار محبت و لطف و مرحمت دارد. 🔶بهشتیان نیز روز قیامت تمام توجهشان به سوی خداست و از او انتظار هرگونه لطف و محبت دارند. 📚پیام قرآن ج4 ص273 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔دیده می شود که زندگی برخی فوق حد عموم مردم است و سوار ماشین های چند ده و ساکن خانه های مجلل هستند ❗️نظر شما در این رابطه چیست ❕آیا به آنها این حق را داده است ❕❕ 💠💠 👌از روایات اهل بیت علیهم السلام استفاده می شود که زندگی و مکتب اهل بیت علیهم السلام باید مساوی با ضعیفترین و متوسط افراد جامعه باشد ،و به هیچ عنوان از ساده زیستی نکنند. 🔷علی علیه السلام فرمود ؛ « خداوند پیشوایان حق را موظف ساخته است که خود را با مردم تهی دست سازند تا ناداری تهی دست او را به جوش نیاورد » 📚 ج1 ص411 📚 خطبه 209 👌و ؛ « خداوند مرا پیشوای آفریدگان خود قرار داده است ؛ از این رو بر من واجب فرموده که درباره خودم و خورد و خوراک و پوشاکم ، همانند مردم تهی دست باشم تا فقیر به من جوید و توانگر را هم توانگری اش به سرکشی نکشاند » 📚 ج1 ص410 ❕و ؛ « بر حق است که در خوراک و پوشاک از ضعیف ترین قشر مردم پیروی کنند و به خود چیزی را اختصاص ندهند که آنان قادر به تهیه آن برای خود نباشند تا فقیر ( سر و وضع ) آنان را ببیند و به وضعی که دارد از خداوند متعال خرسند باشد ، و توانگر آنها را ببیند و بر سپاسگزاری و اش افزوده شود » 📚 ص110 @Rahnamaye_Behesht
🤔 ❔آيا در قيامت مشركان كورند(ناآگاه)يا بينا (آگاه)؟ 🌀يكي از تناقضات ديگر قرآن اينست كه آيات مي گويند كه مجرمان در قيامت ناآگاه و كورند ولي آيات متعدد ديگر مي گويند كه در قيامت چشم مجرمان تيز بين مي شود و به حقايق آگاه مي شوند. براي نمونه آيات زير را نگاه كنيد. 🔻مشركان در قيامت : ➖وَمَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلًا ﴿۷۲ اسرا﴾ ترجمه: و هر كه در اين [دنيا] كور باشد در آخرت [هم]كور و گمراهتر خواهد بود. 🔻مشركان در قيامت كامل و حقايق را درمي يابند. ➖لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ﴿۲۲ ق﴾ ترجمه:[به او مىگويند] واقعا كه از اين [حال] سخت در غفلت بودى وما پرده ات را [از جلوى چشمانت] برداشتيم و ديده ات امروز(قيامت) تيزبين است. ➖وَلَوْ تَرَى إِذِ الْمُجْرِمُونَ نَاكِسُو رُءُوسِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ رَبَّنَا أَبْصَرْنَا وَسَمِعْنَا فَارْجِعْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا إِنَّا مُوقِنُونَ ﴿۱۲ سجده﴾ ترجمه: و كاش هنگامى را كه مجرمان (در قيامت) پيش پروردگارشان سرهاشان را به زير افكندهاند مىديدى [كه مىگويند] پروردگارا ديديم و شنيديم ما را بازگردان تا كار شايسته كنيم چرا كه ما يقين داریم ❕ 💠💠 1⃣روشن است که منظور از کوری در دنیا که مستلزم کوری آخرت است ، کوردلی و نابینایی است نه ظاهری چرا که بسیاری از نیکان و پاکان در دنیا نابینا بوده اند اما در آخرت جزء دسته صالحین محشور می شوند . ❕لذا در روایات متعددی آمده است که منظور از کوری در دنیا ، کوردلی نسبت به خداوند و فرائض او می باشد . 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج 3 ص 558 👌امام علیه السلام فرمود ؛ « كسى كه آفرينش آسمانها و زمين و آمد و شد شب و روز و گردش ستارگان و خورشيد و ماه و نشانه ‏هاى شگفت‏ انگيز او را از حقيقت بزرگترى كه وراى آن است آگاه نسازد او در آخرت اعمى‏ و گمراه‏تر است » 📚تفسیر نور الثقلین ج 3 ص 196 2⃣براى كسانى كه از ياد روى مى ‏گردانند دو مجازات در آيات فوق تعيين شده يكى معيشت ضنك در اين است و ديگرى نابينايى در جهان ديگر. ❕عالم آخرت تجسم وسيع و گسترده ‏اى از عالم دنيا است، و همه حقايق اين جهان در آنجا به صورت مجسم مى‏ گردد، آنها كه چشم جانشان در اين عالم از ديدن حقايق نابيناست در آنجا چشم جسمشان نيز نابينا خواهد بود، لذا هنگامى كه مى ‏گويند ما قبلا بينا بوديم چرا نابينا محشور شديم؟ به آنها گفته مى‏ شود اين به خاطر آنست كه آيات الهى را بدست سپرديد (و اين حالت انعكاس آن حالت است). «مى‏ گويد پروردگارا چرا مرا نابينا محشور كردى؟ من كه بينا بودم . مى‏ فرمايد اين بخاطر آن است كه آيات من به تو رسيد و آنها را فراموش كردى‏ امروز نيز تو خواهى شد» ( طه 124_125) ❔در اينجا اين پيش مى‏ آيد كه ظاهر بعضى از آيات قرآن آنست كه همه مردم در قيامت بينا هستند و به آنها گفته مى‏ شود نامه اعمالتان را بخوانيد (اقْرَأْ كِتابَكَ ... اسراء- 14) يا اينكه گنهكاران آتش جهنم را با چشم خود مى ‏بينند (وَ رَأَى الْمُجْرِمُونَ النَّارَ ... كهف- 53) اين تعبيرات با بودن گروهى چگونه سازگار است؟ 👌پاسخ آن است که آن جهان با اين جهان متفاوت است چه بسا افرادى نسبت به مشاهده بعضى از امور بينا هستند و از مشاهده بعضى ديگر نابينا و چنان که در روایات آمده است « انهم اعمى عن جهات الخير لا يهتدى لشى‏ء منها » « آنها در برابر آنچه خير و سعادت و نعمت است نابينا هستند ( و آنچه عذاب و شر و مايه حسرت و بدبختى است مى ‏باشند ) » 📚الکافی ج 4 ص 269 ❕ چرا كه نظام آن جهان با نظام اين جهان است. 👌پاسخ دیگر آنکه قيامت مراحل و مختلفى دارد . روز قیامت یک روز بسیار طولانی است و انسان از مواقف و گذرگاههای متعددی باید بگذرد و در هر صحنه و باید بایستد .طبق بعضی از روایات این مواقف و مراحل موقف است. 📚نور الثقلین ج5 ص413 ❕این احتمال است كه آنها در پاره ‏اى از منازل و مواقف هستند و در پاره‏ اى مى‏ شوند. 📚تفسیر نمونه ج 13 ص 330 @Rahnamaye_Behesht
⁉️سوال چرا زن مسلمان نميتواند با مرد غير مسلمان و يا كافر ازدواج كند، ولى مرد مسلمان ميتواند با زن غير مسلمان(اهل كتاب) ازدواج كند؟ 🗯پاسخ ❗️مرد مسلمان تنها می تواند با زنان اهل کتاب ازدواج موقت کند 📚وسائل الشیعه ج21 ص37 باب 13 🗯ونمی تواند با انان ازدواج دائم کند 📚وسائل الشیعه ج20 ص533 باب 1 🗯اما زن مسلمان چه دائم و چه موقت نمی تواند به ازدواج غیر مسلمان در آید 📚وسائل الشیعه ج20 ص544 باب 7 🗯از انجایی که روح دین تعبد است چرا که از جانب خداوند حکیم تشریع شده است وظیفه ما اطاعت است اگر چه فلسفه برخی از دستوراتش را ندانیم چنان که امام صادق فرمود: « از انجایی که می دانیم خداوند حکیم است تصدیق می کنیم که تمام افعال و دستوراتش از روی حکمت است اگر چه فلسفه ان را ندانیم» 📚بحار الانوار ج52 ص91 ❗️با این وجود ممکن است درباره حکمت عدم جواز ازدواج زن مسلمان با مرد کافر چنین بگوییم: 🗯 «قرآن هر گونه تسلط، حكمرانى و امر و نهى كفار بر مسلمانان را در تمام امور اجتماعى، سياسى، اقتصادى و خانوادگى نفى مى کند و دستور مى دهد مسلمانان عزتشان را حفظ كنند و زير دست آنان قرار نگيرند. چنان که مى فرماید: ❗️« خداوند هيچ گاه براى كافران تسلطى بر مؤمنان قرار نداده است » 📓نسائ141 🔷و ازدواج زن مسلمان با مرد کافر نوعی قرار دادن تسلط برای کافر در برابر مسلمان است ❗️ و چون اطاعت زن از مرد، زندگى خانوادگى را استحكام مى بخشد اگر زن مسلمان با مردى از اهل كتاب ازدواج كند، بايد اوامر و نواهى او را در زندگى بپذيرد. در نتيجه، طبيعى است كه اخلاق و رفتار او را قبول مى کند چنان که امام صادق مى فرماید: « زن تربيت و رفتار همسرش را مى پذیرد و مرد او را به قبول دين خود مجبور مى کند» 📚الکافی ج 5 ص349 💢بنابراين زن مسلمان چه بسا پس از ازدواج با اهل كتاب از يكتاپرستى روى بگرداند و كافر شود؛ از اين رو اسلام چنين پيوند زناشويى را به صلاح زن مسلمان ندانسته و او را از اين عمل باز داشته است 🗯پرسمان اعتقادی @Rahnamaye_Behesht
🤔 ❔میشه لطفا بفرمایید که بر چه اساسی گفته میشه که از نظر انجام کارهای به هیچ وجه وظیفه ی زن نیست و هم حق نداره زن رو به انجام این کارها کنه❕ ❓این مورد که در هیچ نیومده! بلکه به نوعی برعکسش گفته شده❕❕لطفا بفرمایید که دقیقا بر چه اساسی هم چنین فتوایی داده اند❕❕ 💠پاسخ💠 👌مستند روایی برای این حکم روایات متعددی است که واجب مرد بر زن را بر آورده ساختن نیازهای و خروج از با اذن شوهر می داند . 🔷امام علیه السلام فرمود : « زنی به نزد پیامبر آمد و سوال کرد ، حق بر زن چه چیزهایی است؟ 🔶پیامبر پاسخ داد: « از شوهر اطاعت کند و ( در مسائل جنسی و خروج از منزل ) را نکند ، و جز با اجازه او از منزلش ندهد ، و روزه را با اجازه شوهر بگیرد ، و خود را برای لذت شوهر آماده سازد ، و بدون اجازه شوهر از خارج نشود ، که اگر بدون اجازه او خارج شود ، فرشتگان و ، و فرشتگان و ، او را لعنت می کنند تا زمانی که به منزل باز گردد » 📚 ج5 ص506 👌در روایت دیگر : « زن نمی تواند بدون اجازه روزه بگیرد ، و بدون اجازه او از خارج شود ، و باید خود را کند و لباس های بپوشد ، و به بهترین وجه خود را برای شوهر کند ، و صبح و شام برای بر آوردن نیاز شوهر ، خود را بر او عرضه کند » 📚 ج5 ص508 ❗️این مضمون در روایات متعدد دیگری تحت عنوان شوهر بر زن آمده است؛ 📚وسائل الشیعه ج20 ص157 ❕بنابراین خدمت کردن زن در منزل شوهر جزء وظائف زن نیست اگر چه می باشد . 🔶امام علیه السلام فرمود : « هر زنی که در منزل شوهرش روز خدمت کند ، خداوند باب جهنم را بر او می بندد و باب بهشت را برای او می گشاید تا از هر دری که بخواهد وارد شود » 📚 الشیعه ج20 ص172 👌و : « پیامبر کارهای منزل را بر عهده فاطمه و کارهای منزل را بر عهده علی گذاشت » 📚 الاسناد ص25 👌و : « ( هر زنی که در منزل شوهرش کند ) و یک لیوان به شوهرش دهد برای او از یک سال که روزهایش روزه باشد و شب هایش شب زنده داری کند بهتر و است ، و خداوند در ازای هر بار آب دادن به شوهر ، در بهشت برای او بنا می کند ، و گناه و او را می آمرزد » 📚 الشیعه ج20 ص172 @Rahnamaye_Behesht
🤔 ❔مولوی اهل سنت آمده بود در برای جوانان این شبهه را می کرد که شیعه پس از پیامبر بسیار بدعت بوجود آورده است که یکی از آنها در نماز است ❕ ❗️می گفت نه پیامبر و نه صحابه قنوت نمی گرفتند و اهل سنت هم نمازش را بدون می خواند شیعه به چه دلیلی قنوت در نمازها می گیرد ❕❕ 💠💠 👌شیعیان بر اساس حدیث ثقلین ، سنت پیامبر گرامی را از طریق اهل بیت پاک و می گیرد ، و امامان اهل بیت علیهم السلام تصریح به استحباب گرفتن قنوت ، در نماز ها کرده اند . 🔶امام علیه السلام فرمود ؛ « قنوت در تمام نماز ها اعم از نافله و فریضه ، وجود دارد » 📚الفقیه ج1 ص316 👌امام رضا علیه السلام فرمود ؛ « قنوت واجب در نماز صبح و ظهر و عصر و مغرب و عشاء است » 📚عیون الاخبار ج2 ص123 👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « هر کس با بی توجهی به قنوت ، در نماز قنوت نگیرد ، برای او نیست » 📚الکافی ج3 ص339 👌در روایات اهل سنت هم آمده است که پیامبر گرامی و صحابه ایشان در نمازهای خود می گرفته اند . 🔶بخاری و نسایی از ابو هریره نقل می کند که گفت ؛ « به شما نماز رسول خدا را نشان می دهم ، پس از آن در نماز ظهر و عشاء و صبح قنوت می گرفت و برای مومنین دعا و کافرین را لعن می کرد » 📚صحیح بخاری ج2 ص112 📚السنن الکبری ج1 ص225 ❕از براء بن عازب نقل می کنند ؛ « پیامبر در نماز صبح و مغرب قنوت می گرفت » 📚سنن الکبری ج1 ص225 📚سنن ترمذی ج2 ص195 👌ابی داود از ابن عباس نقل می کند ؛ « پیامبر یک ماه پشت سر هم در نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء و صبح قنوت میگرفت » 📚سنن ابی داود ج2 ص626 👌ابن ماجه از ابی بن کعب نقل می کند ؛ « پیامبر قبل از قنوت می گرفت » 📚سنن ابن ماجه ج2 ص361 👌مسلم نقل می کند که پیامبر گرامی فرمود ؛ « برترین نماز ، نمازی است که آن طولانی تر باشد» 📚صحیح مسلم ج1 ص520 💠بخاری از عاصم الاحول نقل می کند که گفت ؛ « از انس بن مالک در مورد قنوت در نماز سوال کردم ، گفت بله قنوت خوب است .گفتم قبل رکوع یا بعد آن ؟ گفت بعد رکوع ...» 📚صحیح بخاری ج6 ص318 ❕ما ها و اهل سنت را دعوت می کنیم اندکی در منابع و روایات خودشان نظر بکنند آنگاه در رابطه با موضوعات اظهار فضل کنند . @Rahnamaye_Behesht
❓پرسش ❔استادی داریم که می گوید من تمام روایات شیعه را دیده ام .هیچ روایتی که دلالت بر آن کند که ما می توانیم بین نماز ها جمع کنیم وجود ندارد حق همان نظر اهل سنت است که جمع کردن بین نمازها را جایز نمی دانند و هر یک را در وقت خودش می خوانند❗️ 💠پاسخ💠 🔷شیعه بر اساس روایات ائمه گرامی معتقد است وقتی هنگام ظهر زوال شد وقت هر دو نماز ظهر و عصر وارد شده الا اینکه نماز ظهر را باید پیش از عصر به جا آورد. ❗️بنابراین بین ظهر تا غروب وقت مشترک دو نماز است جز اینکه به اندازه چهار رکعت پس از زوال وقت مختص به ظهر است و به اندازه چهار رکعت آخر وقت اختصاصی عصر است و بین این دو وقت مشترک است. 👌وقت مغرب و عشائ نیز همین گونه است .پس از غروب آفتاب تا نیمه شب وقت مغرب و عشائ است.وقت خاص مغرب به اندازه ادای آن از اول وقت است و وقت خاص عشائ به اندازه ادای آن از آخر وقت و میان این دو وقت مشترک است. 👌امام باقر فرمود: « هرگاه زوال خورشید شد وقت ظهر و عصر داخل شده است و چون خورشید غروب کرد وقت مغرب و عشائ وارد شده است» 📚الفقیه ج1 ص140 👌امام صادق فرمود: « زمانی که خورشید غروب کند وقت نماز مغرب و عشائ رسیده است» 📚الکافی ج3 ص281 ❗️به این مضمون روایات متعدد دیگری نیز می باشد؛ 📚وسائل الشیعه ج4 ص125 باب 4 📚وسائل الشیعه ج4 ص183 باب 17 👌پس وقتی نماز ها سه وقت دارد روشن می شود که جمع بین نمازها اشکالی ندارد به این معنی که نماز عصر را با نماز ظهر در زمان زوال خورشید بجا آورد و نماز عشائ را به همراه نماز مغرب در زمان غروب خورشید بجا آورد. 🔶امام صادق فرمود: « رسول خدا با یک اذان و دو اقامه نماز ظهر و عصر را با هم خواند و نیز با یک اذان و دو اقامه نماز مغرب و عشائ را در حضر با هم خواند بی آنکه بیماری یا علت خاصی باشد» 📚الفقیه ج1 ص186 🔶وفرمود: « رسول خدا نماز ظهر و عصر را در یک جا خواند بدون آنکه علت و سببی باشد .عمر که از دیگران نسبت به او بی باک تر بود گفت آیا در نماز چیز تازه ای رخ داده است؟ 🔷فرمود نه خواستم بر امتم توسعه داده باشم و بر آنان سخت نگیرم» 📚علل الشرایع ج2 ص321 👌وفرمود: « پیامبر دو نماز ظهر و عصر را هنگام زوال خورشید و مغرب و عشائ را هنگام غروب آفتاب با هم خواند به صورت جماعت بدون عذر خاصی زیرا می خواست بر امت خود سخت نگیرد» 📚وسائل الشیعه ج4 ص221 📚الکافی ج3 ص286 🔶در جواز جمع کردن بین نمازها روایات متعدد دیگری در مجامع روایی ما آمده است که جهت اگاهی رجوع فرمایید: 📚وسائل الشیعه ج4 ص221 باب 32 📚مستدرک الوسائل ج3 ص142 باب26 📚بحار الانوار ج79 ص312 باب5 👌اهل سنت نیز در روایات متعددی نقل کرده اند که پیامبر گرامی بدون آنکه عذری داشته باشد بین نماز ها جمع کرده و نماز ظهر و عصر را در یک وقت و نماز مغرب و عشائ را در یک وقت ادا می کرد تا امتش به سختی نیفتند. 🔷بخاری از ابن عباس روایت می کند: «با رسول خدا هشت رکعت ( یعنی ظهر وعصر) ونیز هفت رکعت ( یعنی مغرب وعشا) را به طور جمع در یک وقت خواندم» 📚صحیح بخاری،ج1 ص148 🔶بخاری باز نقل می کند: «رسول خدا در حالی که مقیم بود نه مسافر، نماز ظهر وعصر، مغرب وعشا را به جمع در یک وقت خواند» 📚همان مدرک 🔶وباز روایت کرده اند: «پیامبر بین ظهر وعصر و مغرب وعشا در مدینه جمع کرد و در یک وقت خواند بدون آنکه خوفی باشد یا بارانی آمده باشد» 📚صحیح مسلم ج2 ص152 📚صحیح ترمذی،ج1 ص354 📚مسند احمد،ج1 ص223 👌وباز نقل می کنند: « پیامبر نماز ظهر و عصر را با یکدیگر خواند بدون آنکه خوف یا سفری در کار باشد به دلیل آنکه امتش به سختی نیفتند» 📚صحیح مسلم ج2 ص151 👌البته باید توجه کرد که با توجه به روایات متعدد جدا خواندن نمازها و بجا آوردن آنها در وقت فضیلتش افضل و بهتر است. 📚وسائل الشیعه ج4 ص140 باب 8 ❗️اما با توجه به روایات بالا جمع کردن بین نمازها نیز اشکالی ندارد و پیامبر گرامی به دلیل آنکه امتش در سختی نیفتند این جمع کردن را تجویز فرمودند. 📝پرسمان اعتقادی @Rahnamaye_Behesht
🤔 ❔در رابطه با جریان حضرت آدم این پرسش پیش آمده که چرا خداوند از ابتدا آدم را روی زمین و در بهشت قرار داد ❗️چرا آدم رو کاملا آزاد نگذاشت و به او گفت حق نداری به درخت ممنوعه نزدیک شوی ❕ خداوند از این امر و نهی چه بوده است ❕ 💠💠 👌چنان که در گذشته توضیح داده ایم از آيات قرآن استفاده مى‏ شود كه آدم براى زندگى در روى زمين، همين زمين آفريده شده بود، ولى در آغاز خداوند او را ساكن بهشت كه يكى از باغهاى سرسبز پر نعمت همین جهان بود ساخت، محيطى كه در آن براى آدم هيچ گونه ناراحتى وجود نداشت. 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/2286 ❕شاید علت اين جريان آن بوده كه آدم با كردن روى زمين هيچگونه آشنايى نداشت، و زحمتهاى آن بدون مقدمه براى او مشكل بود، و از چگونگى كردار و رفتار در زمين بايد اطلاعات بيشترى پيدا كند، بنا بر اين مى‏ بايست مدتى كوتاه تعليمات لازم را در محيط بهشت ببيند و بداند زندگى روى زمين توام با برنامه‏ ها و تكاليف و مسئوليتها است كه انجام صحيح آنها باعث و تكامل و بقاى نعمت است، و سرباز زدن از آن سبب رنج و ناراحتى. 👌و نيز بداند هر چند او آزاد آفريده شده، اما اين آزادى بطور مطلق و نامحدود نيست كه هر چه انجام دهد او مى‏ بايست از پاره ‏اى از اشياء روى زمين چشم بپوشد. ❕و نيز لازم بود بداند چنان نيست كه اگر خطا و لغزشى دامنگيرش شود درهاى سعادت براى هميشه به روى او مى‏ شود، نه مى‏ تواند بازگشت كند و پيمان به بندد كه بر خلاف دستور خدا عملى انجام نخواهد داد تا دوباره به نعمتهاى الهى باز گردد. 👌او در اين محيط مى‏ بايست تا حدى پخته شود، دوست و دشمن خويش را بشناسد، و نسبت به ابلیس که قسم خورده او است آگاهی های لازم را به دست آورد و چگونگى زندگى در زمين را ياد گيرد، آرى اين خود يك سلسله تعليمات لازم بود كه مى‏ بايست فرا گيرد، و با داشتن اين آمادگى به روى قدم بگذارد. ❕اينها مطالبى بود كه هم آدم و هم فرزندان او در زندگى آينده خود به آن احتياج داشتند، بنا بر اين شايد علت اينكه آدم در عين اينكه براى خلافت زمين آفريده شده بود مدتى در درنگ مى‏ كند و دستورهايى به او داده مى‏ شود جنبه و آموزش داشته باشد. 📚تفسیر نمونه ج 1 ص 184 @Rahnamaye_Behesht
🤔پرسش ❔ اختلاف نظر متکلمین و بر سر مسئله حادث یا قدیم بودن ممکنات رو چطور میشه حل کرد❕ ❗️طبق علم، انرژی ازلی بوده و این رو با فلسفه می توان حل کرد اما طبق کلام نمیشه و اینطور برهان حدوث اشکال میشه لطفا توضیح دهید ❕❕ 💠💠 👌آنچه از ادله عقلی و تجربی و روایی به وضوح آشکار می شود ، صحت مساله حدوث عالم است و حکم به قدیم بودن عالم ماده خلاف بدیهیات و تلقی می شود . 🗯جهت دیدن روایات اهل بیت علیهم السلام در اثبات حدوث عالم به نمایه زیر مراجعه فرمایید ؛ 🔶 https://t.me/Rahnamye_Behesht/6141 ❕دلیلی و بر حدوث عالم ؛ 💠 جهان مادّه دائماً در حال تغییر است و تغییر و دگرگونى نشانه حدوث است زیرا اگر ازلى باشد و در عین حال همواره دستخوش تغییرات و حوادث گردد، جمع میان حدوث و قدم خواهد شد یعنى باید تغییرات را که امور اند ازلى بدانیم و این یک تناقض آشکار است. ❕امّا دلیل علمى دلیلى است که مى گوید عالم به طور دائم در حال فرسودگى و «آنتروپى» است و دلایل فراوان علمى این فرسودگى دائمى را به اثبات رسانده، سیّارات، ثوابت، کهکشانها، زمین و آنچه بر روى زمین است مشمول این قانون مى باشند. این فرسودگى مستمر دلیل بر این است که جهان پایان و سرانجامى دارد. زیرا فرسودگى تا بى نهایت نمى تواند ادامه یابد و هنگامى که قبول کنیم پایانى دارد، باید قبول کنیم آغازى هم دارد. زیرا اگر چیزى ابدى نباشد حتماً ازلى هم نیست. چرا که ابدیّت به معناى بى انتها بودن است و چیزى که بى انتهاست، نامحدود است و نامحدود آغازى ندارد بنابراین آنچه ابدى نیست هم نخواهد بود. 👌این سخن را به تعبیر دیگرى مى توان بیان کرد و آن این که اگر جهان ازلى باشد و در حال فرسودگى، باید این عمر جهان را پایان داده باشد، چرا که بى نهایت فرسودگى، مساوى است با عدم. 🔶باز به تعبیر دیگر آخرین نظریات علمى، جهان مادّه به سوى یکنواختى مى رود. اتمها تدریجاً متلاشى و مبدّل به انرژى مى شوند و انرژیها به سوى یکنواختى پیش مى روند (درست مثل این که شعله آتشى در اتاقى روشن کرده باشیم مادّه آتش زا تبدیل به حرارت مى شود وحرارت در فضاى اتاق تدریجاً پخش مى گردد و به صورت یکنواخت و بى تفاوت در مى آید). ❕هرگاه بى نهایت زمان بر گذشته باشد، باید این حالت ( تبدیل تمام مواد به انرژى و انرژیهاى فعّال به صورت انرژى یکنواخت و مرده ) حاصل شده باشد. 🔴این که شما می گویید علم یافته است که ماده و انرژی ازلی است ، گذشته از آنکه خلاف ادله بالا می باشد ، اشکال دیگری نیز بر آن مترتب می شود و آن اینکه ؛ 🔷ازلی و ابدی بودن ماده و انرژی بر اساس دلائل علمی و قابل اثبات نیست زیرا برد تجربه محدود است و هیچ تجربه ای نمی تواند ازلی بودن ماده را ثابت کند ، ازل از محدوده تجربه و حس ما خارج است و هیچ کس از دانشمندان علم طبیعی از ازل نبوده است ، تا ازلی بودن ماده و انرژی را ببیند و تجربه کند . 👌با توجه به این نکات است که علامه می نویسد ؛ 🔷 « جز دهریه و ملحدان و کسی سخن از قدیم بودن عالم نمی گفت ولذا شیخ کلینی در کافی و بعضی محدثین بابی جدا در اثبات حدوث عالم نمی گشودند بلکه در باب حدوث عالم اخبار اثبات خداوند را می اوردند با این اعتقاد که بعد از اقرار به وجود خداوند دیگر جایی برای اعتقاد به قدیم بودن عالم وجود ندارد چرا که تمام مردم متفق القول در حدوث عالم هستند 👌اما در ایام نزدیک به عصر ما از انجایی که مردم ولع و میل به مطالعه کتب فلسفی پیدا کردند واز غوطه ور شدن در قرآ ن وسنت واخبار امامان باز ماندند این مساله محل اختلاف آراء واقع شد و من در این باب اکثر آیات و احادیث را در حادث بودن عالم آوردم تا شک و تردید را از دل ها برکنم چرا که پیامبر فرمود : «زمانی که بدعت ها در امتم ظاهر شد بر عالم واجب است علمش را ظاهر کند » 📚بحار الانوار ج54 ص234 @Rahnamaye_Behesht
🤔 ❔این وحدت وجود چیه که طلبه ها روی آن زیاد بحث می کنند و زیادی هم قائل به آن هستند ❗️ 💠💠 👌وحدت وجود عقیده ای است که بسیاری از صوفیان و جمعی از فلاسفه و از طرفداران جدی آن هستند و غیر آن عقیده را شرک می دانند و می گویند تا کسی به وحدت وجود نرسد ، طعم عرفان واقعی را نخواهد چشید . ❕از سخنان آنان چنین استفاده می شود که در عالم هستى يك وجود شخصى که است ، بيش نيست و غير او هر چه هست جلوه‏ هاى او و تطوّرات ذات اوست يا به تعبير ديگر در حقيقت يك چيز بيش نيست و كثرتها و تعدّدها خيالات و پندارها و سرابهايى است كه خود را آب نشان مى‏دهد، امّا هيچ نيست. 👌گاه به جاى وحدت و اتّحاد، تعبير به مى‏ کنند و مى‏ گويند او ذاتى است كه در همه اشيا حلول كرده و هر زمان به لباسى در مى ‏آيد و بى‏ خبران، دوگانگى احساس مى ‏كنند در حالى كه همه يك چيز بيش نيست‏. ❕ در دیوان شمس تبریزی می‌گوید: 💠هر لحظه به شکلی عیار برآمد، دل برد و نهان شد***هر دم به لباس دگر آن یار برآمد، گه پیر و جوان شد ، می گشت دمی چند بر این روی زمین از بهر تفرّج***عیسی شد و بر گنبد دوار برآمد، تسبیح کنان شد ، یوسف شد و از مصر فرستاد قمیصی، روشن کن عالم***از دیده یعقوب چون انوار برآمد، تا دیده عیان شد ،حقّا همو بود که می‌کرد شبانی، اندر ید بیضا***گه چوب شد و بر صفت مار برآمد، زان بحر کفان شدصالح شد و دعوت همه زان کرد به خلقان، از بهر صلاحی***ناقه شد و از دل کهسار برآمد، فی الحال عیان شد . 👌تا گوید: ❕یونس شد و در بطن سمک بود به دریا، از بهر طهارت***موسی شد و خواهنده دیار برآمد، بر طور روان شد ، عیسی شد و در مهد دادگواهی زان روح مقدس***از معجز او نخل پر از بار برآمد، زان روح روان شد ،بالله همو بود که می‌گفت أنا الحق، در صوت الهی***منصور نبود آنکه بر آن دار برآمد، نادان به گمان شد ،رومی ( مولوی ) سخن کفر نگفته است و نگوید، منکر نشویدش***کافر شده آنکس که به انکار برآمد، از دوزخیان شد 📚 غزلیات شورانگیز شمس تبریزی، ص ۱۸۷. 👌در این اشعار زننده می خوانیم که از خداوند به عنوان عيّار (يك وجود مرموز) ياد مى‏ كند كه يك روز به لباس آدم در آمد ،و روزى به شكل نوح و روز ديگر در كسوت موسى و عيسى ،و سرانجام در شكل محمّد و روزى هم در لباس على و شمشير ذو الفقارش ظاهر شد و بالاخره روز ديگرى در قالب منصور شد و بر سر دار رفت‏. 👌در دفتر چهارم مثنوى طىّ يك داستان طولانى، قصّه «سبحانى ما أعظم شأنى» گفتن «بايزيد» را نقل مى ‏كند كه مريدانش به او اعتراض كردند، اين چه سخن ناروايى است كه مى‏گويى و «لا إله إلّا انا فاعبدون، معبودى جز من نيست مرا پرستش كنيد» سر مى ‏دهى؟! او گفت اگر من بار ديگر اين سخن را گفتم كاردها برداريد و به من حمله كنيد. بار ديگر چنين گفت و نغمه «نيست اندر جبّه‏ ام غير از خدا ، چند جويى در زمين و در سما» را سر داد، مريدان با كاردها به او حمله ‏ور شدند، ولى ديدند هر كاردى كه به او مى ‏زنند، خويش را مى‏ درند. ❕ابن عربی در فصوص الحکم، فصّ هارونیه در بیان داستان موسی و هارون علیهم السلام ادعا دارد: 👌« زمانی که موسی علیه السلام به سوی قوم خود برگشت و قوم خویش را گوساله پرست دید و برادر خود را مورد مؤاخذه قرار داد، به این علت بود که وی انکار عبادت گوساله (بت) را می‌کرد و قلب او مانند موسی علیه السلام وسعت نداشت تا بداند که گوساله پرستی هم خدا پرستی است؛ زیرا خدا حکم کرده است که جز او پرستش نشود لذا را به دلیل این عدم وسعت قلب ملامت می کرد . «و کان موسی [علیه السلام] أعلم بالأمر من هارون [علیه السلام] لأنّه علم ما عبده أصحاب العجل، لعلمه بأنّ الله قد قضی الا یعبد الا إیّاه، و ما حکم الله بشیء الا وقع. فکان عتب موسی [علیه السلام] أخاه هارون [علیه السلام] لما وقع الأمر فی إنکاره و عدم إتّساعه؛ فإنّ العارف من یری الحقّ فی کلّ شیء، بل یراه عین کلّ شیء. 👌ادامه 👇👇👇 @Rahnamaye_Behesht
👌استاد حسن زاده آملی ، در و شرح سخن ابن عربی می‌نویسد ؛ «موسی علیه السلام به واقع و نفس الأمر و به امر توحید اعلم از هارون علیه السلام بود، چه اینکه می‌دانست اصحاب عجل (گوساله) چه کسی را پرستش می‌کردند [یعنی موسی می‌دانست که بت پرستان در واقع خدا را می‌پرستیدند] زیرا او عالم بود که خداوند حکم فرموده که جز او پرستش نشود و آنچه را حکم فرموده، غیر آن نخواهد شد. پس جمیع عبادت‌ها [حتی بت پرستی] عبادت حق تعالی است و لکن «ای بسا کس را که صورت راه زد»؛ بنابراین موسی علیه السلام به برادرش هارون علیه السلام از این جهت بود که هارون علیه السلام انکار عبادت عجل می‌نمود و قلب او چون موسی علیه السلام اتساع نداشت؛ چه اینکه عارف، حق را در هر چیزی می‌بیند؛ بلکه او را عین هر چیزی می‌بیند. » 📚ممد الهمم در شرح فصوص الحکم، ص ۵۱۴. 👌و سپس : ❕« غرض شیخ در این گونه مسائل در فصوص و فتوحات و دیگر زبر و رسائلشان بیان اسرار ولایت و باطن است برای کسانی که اهل سرّاند؛ هر چند به حسب نبوت تشریع مقر است که باید توده مردم را از عبادت اصنام (بتها) باز داشت. چنانکه انبیاء عبادت اصنام را انکار می‌فرمودند. 📚ممد الهمم در شرح فصوص الحکم، ص ۵۱۴. ❕فقیه ارجمند مکارم می نویسد ؛ 👌« مى ‏گويند در عالم هستى يك وجود بيشتر نيست و بقيّه خيال و پندار است و حتّى تصريح مى‏ كنند كه بت ‏پرستى هم اگر به شكل محدود در نيايد عين خداپرستى است، چرا كه همه عالم اوست و او همه عالم است. ❕اين سخن از هر كس كه باشد، علاوه بر اين كه مخالف وجدان بلكه بديهيّات است و يكسره علّت و معلول و خالق و مخلوق و عابد و معبود را انكار مى ‏كند از نظر عقايد اسلامى نيز لوازم دارد كه بر كسى پوشيده نيست. چرا كه در اين صورت، خدا و بنده و پيامبر و امّت و عابد و معبود و شارع و مكلّف مفهومى نخواهد داشت و حتّى بهشت و دوزخ و بهشتيان و دوزخيان همه يكى است و همه عين ذات اوست و اين دوگانگى‏ ها همه زاييده وهم و خيال و پندار است كه اگر پرده‏ هاى پندار را پاره كنيم چيزى جز وجود او باقى نمى ‏ماند ، و نيز لازمه آن، اعتقاد به جسم بودن خداوند، يا حلول و مانند آن مى‏شود. 👌به اين ترتيب نه با وجدانيّات و دلايل عقل سازگار است و نه با عقايد اسلامى و قرآن مجيد و از همين جاست كه فقيه نامدار مرحوم محقّق در متن عروة الوثقى در بحث مربوط به كفّار مى‏ نويسد: ❕«شكّى در ناپاك بودن غلات و خوارج و نواصب نيست. امّا آنها كه قائل به جسميّت خدا و جبر هستند و همچنين گروهى از صوفيّه كه اعتقاد به وحدت وجود دارند، اگر به احكام اسلام ملتزم باشند اقوى اين است كه نجس نيستند، مگر اين كه بدانى مفاسدى كه لازمه مذهب آنهاست به آن پايبندند». 📚عروه الوثقی بحث نجاست کافر مساله 2 👌در اين عبارت دو نكته جلب مى‏ کند؛ 1⃣يكى عطف طرفداران عقيده وحدت وجود بر جبريّين و كسانى كه قائل به جسميّت خدا هستند و همه را در يك صف شمردن . 2⃣ ديگر تصريح به اين كه اعتقاد آنها داراى دينى است كه اگر به آن توجّه داشته باشند و پايبند باشند، مسلمان نيستند و اگر نسبت به آن لوازم پايبند نباشند در زمره مسلمانانند. ❕اين سخن به وضوح مى‏ فهماند كه مذهب آنها آن چنان مفاسدى دارد كه اگر به آن ملتزم شوند، از صف مسلمانان خارج مى‏ شوند.قابل توجّه اين كه تمام كسانى كه بر عروه حاشيه دارند، تا آنجا كه ما اطلاع داريم اين مطلب را پذيرفته و يا تنها قيودى بر آن افزوده ‏اند. (مانند اين كه موجب انكار توحيد و رسالت نشود). 📚پیام امام امیر المومنین ، مکارم شیرازی ج1 ص 103 @Rahnamaye_Behesht
🤔پرسش ❓ازدواج فرزندان آدم چگونه بوده است ❕آیا به صورت خواهر و برادر ازدواج کردند❕❕ 💠پاسخ💠 ❕آنچه از روایات استفاده می شود آن است که فرزندان آدم با یکدیگر ازدواج نکردند و ادامه نسل آنان از طریق حوریه هایی بهشتی ادامه پیدا کرده است. 🔶 در روایتی آمده است که از امام صادق علیه السلام پرسیدند: پیدایش نسل از فرزندان حضرت آدم چگونه بوده است؟ زیرا بعضى از مردم می‌گویند به حضرت آدم وحى رسید که دختران خود را به پسران خود تزویج نماید و اصل و ریشه تمامى مردم از آن برادرها و خواهران است. ❗️امام صادق در پاسخ فرمود: ❕«حق تعالى منزّه و برتر از این است که گوینده‌اى در باره حضرتش چنین بگوید، آیا پیامبران، فرستادگان، مؤمنین و مؤمنات و مسلمین و مسلمات را از حرام آفریده و قدرت نداشته آنها را از طریق حلال بیافریند و با این‌که از خود این مردم عهد و پیمان بر حلال و پاک و پاکیزگى گرفته است... 👌سپس امام صادق به شرح و بیان ابتداى نسل از فرزندان حضرت آدم پرداخت تا این‌که فرمود: 🗯«وقتی قابیل، هابیل را کشت، حضرت آدم از داغ جوانش هابیل فزع و جزع نمود ...  و خداوند حضرت شیث را به تنهایى بدون توأم با خواهرى به آدم عنایت فرمود، و اسم شیث، هبة اللَّه است و آن‌حضرت اول کسى است که از آدمیان در زمین وصى و جانشین پیغمبر شد و بعد از حضرت شیثخداوند یافث را به آدم مرحمت فرمود و یافث هم بدون همزاد متولد گردید، و چون به حد بلوغ و رشد رسیدند، و اراده نمود خداوند که نسل زیاد شود چنان که می‌بینید (زیاد شده‌اند) و تزویج خواهر با برادر حرام بود از این جهت حق تعالى حوریه‌اى به نام نَزلَه در عصر روز پنجشنبه از بهشت فرستاد و امر فرمود به آدم که او را تزویج و همسر شیث نماید، سپس در عصر روز بعد حوریه‌ دیگری به نام مَنزِلَه فرستاد و به آدم امر فرمود که به یافث تزویج نماید پس از آن‌که حضرت آدم آنها را بدو فرزند خود تزویج نمود براى حضرت شیث پسرى متولد گردید و براى یافث دخترى متولد شد و چون به حد بلوغ و رشد رسیدند خداى تعالى امر فرمود به آدم که دختر یافث را به پسر شیث تزویج کند، و حضرت آدم اطاعت امر کرد و آنها را همسر یکدیگر نمود، و از ایشان، پیامبران و فرستادگان الهی و برگزیدگان و نسل آنها متولد شدند...» 📚علل الشرایع ج1 ص19 🔶در روایت دیگری پیامبر گرامی فرمود: « وصی آدم شیث بود و وصی شیث فرزندش شبان بود .شبان فرزند نزله حوریه بهشتی است که خداوند از بهشت نازل کرد که آدم فرزندش شیث را به تزویج او در آورد» 📚الفقیه ج4 ص175 📚کمال الدین ج1 ص212 📚امالی طوسی ص442 🔴پاسخ به چند اشکال ؛ 1⃣در برخی روایات آمده است که فرزندان آدم با برخی اجنه ازدواج کردند و از این طریق نسل آنان گسترش پیدا کرد . 📚تفسیر عیاشی ج1 ص215 🔶اما این روایات از حیث سند ضعیف و مرسل است و قابل استناد نمی باشد . ❕گذشته از آنکه در گذشته آورده ایم که ازدواج انسان با جن امکان وقوعی ندارد که جهت آگاهی می توانید به نمایه زیر مراجعه فرمایید؛ 🔷 https://t.me/Rahnamye_Behesht/3808 2⃣در برخی روایات آمده است که ازدواج فرزندان آدم با یکدیگر بوده که به صورت ازدواج با محارم اتفاق افتاده و پس از آن قانون حرمت ازدواج با محارم نازل شده است؛ 📚الاحتجاج ج2 ص315 📚قرب الاسناد ص366 👌اما این روایات هم مرسل و بدون سند است و قابل استناد نمی باشد . ❕علامه مجلسی می گوید : این روایات از باب تقیه بیان شده است زیرا موافق با روایات و عقیده اهل سنت است. 📚بحار الانوار ج11 ص227 3⃣برخی از علما می گویند ظاهر آیه قرآن دلالت دارد که موجود ثالثی در گسترش نسل آدم و حوا دخالت نداشته است و فرزندان آنها با هم ازدواج کرده اند زیرا قرآن می گوید « بث منهما رجالا کثیرا و نساء»« خداوند از آدم و حوا مردان و زنان فراوانی به وجود آورد» زیرا اگر آنها با نژاد و همسران دیگری ازدواج کرده باشند تعبیر « منهما » ( از آن دو ) صادق نخواهد بود. 📚تفسیر نمونه ج3 ص246 🗯اما در پاسخ می توان گفت که با توجه به روایاتی که می گوید فرزندان آدم و حوا با هم ازدواج نکردند باید از ظاهر آیه دست کشید . ❕گذشته از آن که می توان گفت که نسل آدم و حوا توسط فرزندان پسر آن دو گسترش پیدا کرد و تعبیر « منهما » نیز صحیح است زیرا شیث و یافث فرزندان آدم و حوا بودند و توسط دو فرزند آدم و حوا نسل بشر گسترش پیدا کرد و مردان و زنان فراوان بر روی زمین منتشر شد. 📝پرسمان اعتقادی @Rahnamaye_Behesht