eitaa logo
آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
2.2هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht #سایت ipasookh.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔در روایتی آمده است «کسی به حضرت علی هدیه داد. روزی حضرت زهرا وارد منزل شد و مشاهده کرد که علی سر بر پای کنیز گذاشته و خوابیده‌ است. حضرت زهرا به نشانه اعتراض پیش پیامبر اکرم رفتند که نازل شد و گفت: حضرت فاطمه حق ندارد که اعتراض کند و باید برگردد»❕آیا چنین رفتاری از حضرت زهرا که دارای بوده اند صحیح است ❕❕ 💠💠 👌روایتی است که شیخ صدوق در الشرایع خود نقل می کند از ابوذر غفاری که می گوید؛ « همراه جعفر بن ابی‌طالب به حبشه مهاجرت کردیم، در آن‌جا کنیزى به ارزش چهارهزار دهم به هدیه داده شد که بعد از بازگشت به مدینه، او آن کنیز را به برادرش على هدیه داد تا در خدمت آن‌حضرت باشد. على کنیز را در خانه گذاشت. روزى فاطمه وارد منزل شد و دید سر على در دامن آن است، پرسید: «یا ابا الحسن با او تماس برقرار کرده‌اى؟» على فرمود: «به خدا سوگند نه، اى دختر پیامبر ...؛ منظور تو از این سؤال چیست؟» فاطمه گفت: «اجازه می‌دهى به منزل پدرم رسول خدا بروم؟» على فرمود: «می‌توانی بروی». فاطمه چادر به سر نمود، روبند و انداخت و به سمت منزل پیامبر اکرم رفت. 🔷قبل از این‌که فاطمه به منزل پدرش برسد جبرئیل نازل شد و گفت: یا محمّد خداوند به تو می‌رساند و می‌فرماید: «فاطمه نزدت خواهد آمد و از على شکایت خواهد کرد، از او درباره على چیزى قبول مکن»، در این هنگام فاطمه داخل شد، پیامبر به او فرمود: «آمده‌اى از على کنى؟» فاطمه : به خداى کعبه قسم که برای چنین کاری آمده‌ام. پیامبر : «به سوى علی بازگرد و به او بگو: هر طور که تو بخواهی مطیعت خواهم بود». فاطمه بازگشت و به آن‌حضرت سه بار گفت: یا ابا الحسن و خشنودى تو را می‌خواهم. على فرمود: «شکایتم را نزد دوستم رسول خدا بردى، آبرویم پیش ایشان رفت اى فاطمه خدا را شاهد می‌گیرم که کنیز را در راه آزاد کرده و چهارصد درهمى که از غنیمت نصیب من شده را به فقرای مدینه صدقه دهم». سپس لباس و کفش پوشیده به طرف پیامبر حرکت کرد، جبرئیل نازل شد و گفت: اى محمّد خدا به تو سلام می‌رساند و می‌فرماید: «به علی بگو: در مقابل آزادی این کنیز و تحصیل رضایت فاطمه، بهشت را و در مقابل چهار صد درهم دوزخ را در اختیارت گذاردم. پس هر کس را که خواهى به برکت رحمتم داخل بهشت نما و با عفو و بخششم از دوزخ بیرون آور»، در این‌جا بود که على فرمود: «من به اذن خدا مردم را بین بهشت و تقسیم می‌کنم» 📚 الشرایع ج1 ص163 ❕این روایت از حیث سند و مردود است و قابل اعتنا نیست . 🔷یکی از راویان حدیث بن عرفه است که مجهول است . 📚 ج2 ص430 👌و احتمال است که حسن بن عرفه باشد که سنی بوده و روایتش مردود است . 📚 مدرک ج2 ص430 ❕راوی دیگر آن و راوی دیگر و راوی دیگر هستند که هر سه و ضعیف هستند . 📚 رجال الحدیث ج6 ص455 ❕مرحوم نیز این روایت را با سندی ضعیف در کتاب بشاره المصطفی خودش نقل کرده است . 📚 المصطفی ص101 👌راوی روایت است که توثیقی ندارد . 📚 نجاشی ص446 🔷راوی دیگر المرادی است که و ضعیف است . 📚 رجال الحدیث ج4 ص211 🔷راوی دیگر بن اسماعیل است که او نیز مجهول و ضعیف است . 📚 مدرک ج3 ص270 🔷و راوی دیگر بن خلیل است که او نیز مجهول و ضعیف است . 👌مرحوم ابن شهر آشوب نیز این روایت را بدون ذکر سند از کتاب و الریحان نقل می کند که چون روایت بدون سند است مردود و قابل قبول نیست. 📚 ال ابی طالب ج3 ص342 🔶سایر منابع نیز این روایت را از این سه کتاب نقل کرده اند که روشن شد سند این روایت در این سه کتاب است و این روایت مردود و غیر قابل توجه است . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔آیا راست است که امام سجاد با یزید کرد ❗️می گویند در کتاب کافی هم آمده است که امام سجاد بیعت کردند ❕❕ 💠💠 👌مردم مدینه پس از آگاهی از انحراف یزید و دوری او از اسلام سر به بر علیه یزید بلند کردند و از امام سجاد علیه السلام خواستند که شورش آنها را هدایت کند اما امام علیه السلام از به عهده گرفتن رهبری شورش کرد زیرا میدانست که شورش با شکست مواجه می شود و همگان جان خود را از دست خواهند داد و از سوی دیگر با نفوذ عبد الله بن زبیر و دیگران در بین شورشیان ، این شورش یک نهضت اصیل محسوب نمی شد و رهبران شورش نیز در برقراری اصل شورش از امام سجاد علیه السلام نظر خواهی نکرده بودند و این نشان دهنده این بود که شورش مذکور یک حرکت شیعی نیست و در صورتی پیروزی معلوم نیست که به نفع شیعیان تمام شود لذا امام علیه السلام در این شورش شرکت نکرد ؛ 📚سیره پیشوایان ص270 ❕یزید ، مسلم بن عقبه را برای سرکوب شورشیان به مدینه فرستاد و او توانست شورش را سرکوب و کشتاری بس عظیم در به راه بیاندازد و شهر را تصرف کند و به زور از مردم برای یزید بیعت بگیرد . 👌 می نویسند ؛ « مسلم بن عقبه چنین از مردم مدینه بیعت می گرفت که بگوید من بنده مملوک یزید هستم و او درباره من و خون و مال و خانواده من هر چه بخواهد می کند و هرکس از این نوع بیعت امتناع می کرد و حاضر به عبودیت یزید نمی شد کشته می شد » 📚تاریخ طبری ج5 ص493 📚الکامل فی التاریخ ج4 ص118 ❕شیخ عباس می نویسد ؛ « نماینده یزید مردم را به بیعت با او و اقرار بر بندگی یزید فرا می خواند و هر کس امتناع می کرد کشته می شود و تمامی مردم مدینه جز امام العابدین و علی بن عبد الله بن عباس بیعت کردند » 📚منتهی الامال ج2 ص1162 🔶شیخ و ابن نقل می کنند ؛ « هنگامی که مسلم بن عقبه به مدینه رسید به دنبال امام سجاد فرستاد ، و چون امام به نزد او آمد او را بزرگ داشت و به خود نزدیک کرد و گفت امیر المومنین یزید مرا به نیکویی درباره تو سفارش کرده و گفته است که حساب تو را از دیگران جدا کنم . او امام را مجبور به نکرد » 📚الارشاد ج2 ص152 📚الکامل فی التاریخ ج4 ص51 📚بحار الانوار ج46 ص139 👌بی شک یزید نمی خواست بار دیگر دستش به خون اهل بیت پیامبر گرامی آلوده شود و با این کار زوال حکومتش را به آورد و از سوی دیگر چون امام سجاد علیه السلام هیچ نقشی در شورش مردم مدینه نداشته بود ، اجبار او بر بیعت و ریختن خونش بدون دلیل بود . ⚫️اما در روایتی در کتاب آمده است که یزید به زور از امام سجاد علیه السلام بیعت گرفت . 👌او از امام باقر علیه السلام نقل می کند ؛ « یزید وارد مدینه شد و قصد حج گذاردن کرد ، دستور داد مردی از قریش را به نزد او حاضر سازند ، یزید به او گفت آیا اقرار می کنی که بنده منی و من اگر بخواهم تو را می فروشم و اگر بخواهم به اسارت خودم در می آورم ، آن مرد این اقرار را نکرد و یزید او را کشت . ❕یزید به سوی امام فرستاد و به امام گفت همان اقرار را بکند . امام سجاد گفت اگر اقرار نکنم مرا هم مانند آن مرد می کشی ؟ یزید گفت آری . 🔶امام گفت آنچه می خواهی را اقرار می کنم و من بنده ای مکره و مجبور هستم ، اگر می خواهی دست نگه دار و اگر می خواهی مرا بفروش ، یزید پس از این اقرار از امام دست برداشت...» 📚الکافی ج8 ص235 💠با توجه به آن که تمام مورخان اتفاق دارند که یزید عازم مدینه شد و خودش از شام خارج نشد و و نیز در نقل های آمده است که امام سجاد علیه السلام بیعت نکرد و نماینده یزید نیز او را مجبور به بیعت نساخت ، صحت نقل مزبور زیر سوال می رود . 👌علامه می نویسد ؛ « در این خبر اشکالی است زیرا معروف در تاریخ آن است که یزید از شام تا زمان مرگ خارج نشد و هیچ گاه به مدینه نیامد و این روایت با نقل هایی که می گوید امام سجاد بیعت نکرد دارد » 📚بحار الانوار ج46 ص138 ❕این قرائن نشان دهنده صحیح نبودن روایت مذکور است ، خصوصا آن که راوی روایت که ابی نام دارد توثیقی ندارد و مجهول است و احیانا مشترک بین چندین راوی به این نام است و دقیقا شناخته شده نیست ؛ 📚رجال ص455 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔پرسش ❔آیا این روایات در مورد شکل ظاهری حضرت علی علیه السلام صحیح است ❕ ❓محمد بن ابراهيم بن اسحاق طالقانی گفت: خبر داد به ما حسن بن علی عدوی، از عباد بن صهيب بن عباد از پدرش از جدش از جعفر بن محمد كه گفت مردى از على سوال كرد و بدو گفت درباره ٣ چيز كه در تو هست از تو مى پرسم: ✔️ يكى كوتاهى قدت دوم از بزرگى شكمت سوم از ريخته شدن موهاى سرت؛ گفت: ❕خداوند تبارك و تعالى مرا قد بلند نيافريد و نيز كوتاه خلق نكرد بلكه معتدل آفريد(در نتيجه) بر كوتاه قامت ضربه مى زنم و او را از طول به دو نيم مى كنم و بر دراز قامت ضربه مى زنم و او را از عرض دو نيم مى كنم! ❕و اما بزرگى شكمم(علتش اينست كه) رسول خدابه من بابى از علم آموخت و آن باب هزار باب را براى من گشود و علم در شكم من ازدحام كرد و از اين رو شكمم بر آمد! ❕و اما ريخته شدن موى سرم بعلت بر سر نهادن كلاه خود بمدت دراز و كارزار با رقيبان است! اين حديث: كتاب الخصال اثر يكى از بزرگترين علماى شيعه، شيخ صدوق، باب سوم(الثلاثة)، ص ١٨٩ از منشورات جماعه المدرسين. ❔ آورده اند که وقتى مىﺧﻮاﺳﺖ را ﺑﻪ ﻋﻘﺪ على در ﺑﻴﺎورد ﻓﺎﻃﻤﻪ در ﮔﻮش ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﮔﻔﺖ: اى رﺳﻮل ﺧﺪا، ﺗﻮ ﺑﻪ آﻧﭽﻪ ﻣﺎ مىﺑﻴﻨﻴﻢ، ﺑﻴﻨﺎﺗﺮى اﻣﺎ زﻧﺎن ﻗﺮﻳﺶ ﮔﻔﺘﻪاﻧـﺪ ﻛـﻪ ﻣـﺮدى ﺷﻜﻢ ﮔﻨﺪه ﺑﺎ دﺳﺘﺎنى دراز و ﺷﺎﻧﻪﻫﺎيى ﻗﻮى و ﺳﺮى ﻃﺎس و ﭼﺸﻤﺎنى ﺑﺰرگ(ورقلمبيده) و ﻟﺒـى ﺧﻨـﺪان اﺳﺖ اﻣﺎ ﻣﺎل و اموالى ﻧﺪارد. : ﺗﻔﺴﻴﺮ قمى جلد ٢ صفحه ٣٣٦ 💠پاسخ💠 👌آنچه در مورد شکل و شمایل حضرت علی علیه السلام در روایات متعددی وارد شده است ، حاکی از زیبایی و خوش اندامی فوق العاده حضرت می باشد . 👌پیامبر گرامی فرمود ؛ « هر کس می خواهد در زیبایی همانند یوسف نبی را ببیند به علی نگاه کند » 📚امالی صدوق ص391 📚بحار الانوار ج39 ص35 👌و فرمود ؛ « به علی خصلت های متعددی عطا شده است ، از جمله صبری به او داده شده است همانند صبر من و زیبایی به او داده شده است همانند زیبایی یوسف » 📚شرح احقاق الحق ج16 ص558 🗯زیبایی و خوش اندامی یوسف به گونه ای بود که زنان مصر با دیدن او بی اختیار دستهای خود را بریدند و گفتند که او بشر نیست . 🔶یوسف 31 🔷و در روایت دیگر فرمود ؛ « علی همانند ماه و ستاره ای درخشان است » 📚بحار الانوار ج39 ص38 🔷و یا در وصف دیگری برای حضرتش آمده است ؛ « او زیبا چهره بود همانند ماه شب چهاردهم » 📚ذخائر العقبی ص57 📚کشف الغمه ج1 ص148 👌و یا آمده است ؛ « علی از زیباترین مردم بود » 📚الکامل فی التاریخ ج3 ص397 📚اسد الغابه ج4 ص116 🔴پاسخ به دو روایت مورد اشکال؛ 1⃣روایت اول ضعیف است . 🔶در سند آن حسن بن علی العدوی وجود دارد که مجهول و ضعیف است. 📚مستدرکات رجال الحدیث ج3 ص5 👌و عباد بن صهیب بن عباد بن صهیب وجود دارد که او نیز مجهول وضعیف است. 📚همان مدرک ، ج4 ص335 2⃣روایت دوم نیز از کتاب تفسیر قمی بدون سلسله سند و کاملا مرسل است که قابل اعتنا و توجه نمی باشد . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔لطفا درباره این روایت توضیح دهید ❗️ ⚡️امام باقر در پاسخ به سوالی می گوید که عروس را هنگام خواستگاری باید دید زیرا که داماد با بهای زن را می خرد 📕ترجمه فروع کافی ج6ص195 💠💠 👌در روایاتی که در گذشته مفصلا حول آن بحث کرده ایم وارد شده است که انسان می تواند در جلسه به بدن زنی که می خواهد با او ازدواج کند و قصد جدی در کار است و مانعی نیز برای ازدواج وجود ندارد با رعایت شرایطی کند ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/6371 ❕در روایات دیگری برای این جواز آورده شده است که از آنجایی که فرد خواستگار مشتری زن است و گویی قصد خرید او را دارد ، طبیعتا نگاه کردن به او جهت بیشتر بی اشکال است . 🔸عبداللَّه بن سِنان مى گويد ؛ «از حضرت صادق عليه السلام پرسيدم وقتى شخص اراده دارد با زنى ازدواج كند آيا جايز است به موى او نگاه كند؟ فرمود: آرى، زيرا به قيمت خريدار اوست و او را می خرد » 📚التهذیب ج 7 ص 435 👌این مضمون در روایات دیگری نیز وارد شده است ؛ 📚وسائل الشیعه ج 20 ص 87 باب 36 ❕مراد از گرانترین قیمت جهت خرید ، مهریه نیست زیرا ارزش پولی مهریه گرانترین قیمت محسوب نمی شود خصوصا با توجه به آنکه تاکید شده است که مهریه باید کم و باشد و از قرار دادن مهریه زیاد نهی شده است . 🔹 در نقلی آمده است ؛ « از برکت زن آن است که مهریه اش باشد و از شومی زن آن است که مهریه اش زیاد باشد » 📚الفقیه ج 3 ص 387 ❕تعبیر به خرید و فروش در روایات فوق تعبیری مجازی است به این که انسان با ازدواج کردن تمام زندگی و دارایی و عمر و وقت خود را صرف همسر و زندگی او می کند و تمام زندگی خود را می دهد تا همسرش را به دست آورد و نزد خود تا آخر عمر نگه دارد ، وقتی انسان چنین بهای مهمی پرداخت می کند ، حقش است که نسبت به آینده اش شناخت لازم را بدست آورد ، لذا در نقلی امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « نگاه کردن به زنی که قصد ازدواج با او است بی اشکال است ، زیرا اگر جز این باشد چرا انسان مال ( و زندگیش ) را در اختیار همسرش قرار می دهد » 📚الکافی ج 5 ص 365 🔹متفکر شهید ، می آورد ؛ « روایات ( فوق ) به آن معناست که آنچه انسان در زندگى زناشويى مايه مى گذارد از هر چيز گرانبهاتر است. واضح است كه مراد مهريّه نيست، زيرا ارزش پولى مهريّه گرانبهاترين نيست؛ بلكه مقصود اين است كه مى خواهد با او زندگى كند و عمر خويش را با او بسر برد » 📚مجموعه آثار ج 19 ص 534 👌فقیه ارجمند شیرازی می آورد ؛ « اين احاديث تعبير به خريدار و مشترى كرده بود ولى بايد توجّه كرد كه تعبير به خريدار معنايش اين نيست كه زنان خريد و فروش مى شوند چون نمى توان آنها را از خودشان خريد و اگر خريد و فروش باشد چرا بعد از طلاق مهريّه مى گيرند در حالى كه معامله فسخ شده است. اينها دليل است كه كلمه خريدار و فروشنده كنايه و مجاز است و معنى آن، اين است كه به خاطر كمالات معنوى و انسانى ، بهاى مهمّى جهت ( ازدواج و ادامه زندگی که عمر و سرمایه زندگیش است ) مى پردازند » 📚کتاب النکاح ج 1 ص 70 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔در تفسیر عیاشی با سند صحیح آمده است که امام صادق سوره حمد را متفاوت از امروزی گفته است 📕تفسیر عیاشی جلد1صفحه104 👈و لاضالین در قرآن❌ بلکه صحیح⬅️وغیر الضالین بوده است✅ 💠💠 ❕در گذشته مفصلا توضیح داده ایم که اهل بیت علیهم السلام قرآن را بر اساس همان که نزد مردم مشهور بوده و از پیامبر گرامی سینه به سینه منتقل شده بوده می خواندند و شیعیان را هم به خواندن قرآن بر اساس همان قرائت مشهور ، امر می کردند . ❕قرائت مشهور که هم اینک نیز قرآن های کنونی بر اساس آن چاپ می شود قرائت حفص از عاصم از علی علیه السلام و از پیامبر گرامی است و غیر این قرائت است . 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5066 ❕با این وجود در روایاتی آمده است که اهل بیت علیهم السلام برخی آیات سوره فاتحه را بر خلاف مشهور می خواندند ، مثلا غیر المغضوب علیهم و لا الضالین را چنین می خواندند ؛ « غیر المغضوب علیهم و غیر الضالین » 📚تفسیر عیاشی ج 1 ص 24 👌اما این نقل سند ندارد . در سند آن « عن رجل » آمده است که معلوم نیست چه کسی این نقل را روایت کرده است و به صورت مرفوع و مرسل از امام علیه السلام نقل شده است . 🔰همین نقل با همین سند ضعیف و به صورت مرسل و مرفوع و بدون سند کامل در چون البرهان ، و تفسیر القمی آمده و نیز در بحار و ...به نقل از تفسیر عیاشی آمده است . 👌مرحوم می نویسد ؛ « در برخی نقل های شاذ از علی علیه السلامآمده که به جای « ولا الضالین » « غیر الضالین » می باشد که این نقل ها شاذ ( و غیر معتبر است) » 📚مجمع البیان ج 1 ص 104 ❕همین طور بدون سند در برخی نقل ها به اهل بیت علیهم السلام نسبت داده شده که آنان « صراط الذین انعمت علیهم » را به این صورت « صراط من انعمت علیهم » می خوانده اند . 👌شیخ می نویسد ؛ «قرائت صراط من انعمت علیهم ( مورد اعتنا نیست ) و مشهور و صحیح همان صراط الذین انعمت علیهم است » 📚التبیان ج 1 ص 43 👌لذا در نقل های فراوانی آمده است که اهل بیت آیات مذکور را مطابق قرائت « صراط الذین انعمت علیهم ، غیر المغضوب علیهم و لا الضالین » می خواندند . 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج 1 ص 107 به بعد https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
❓پرسش ❔آیا براستی شهادت و سقط شدن حضرت محسن در کتب سنی و تشیع آمده است❔ 🗯پاسخ؛ ❗️مساله سقط شدن حضرت محسن و شهادت ایشان توسط هجوم مهاجمان مورد اتفاق شیعه و سنی می باشد و جای انکار نمی باشد که ما به برخی از مدارک از کتب اهل سنت اشاره می کنیم؛ 1⃣مرحوم ابن شهر آشوب از کتاب معارف ابن فتیبه از علمای برجسته اهل سنت نقل می کند : «فرزندان فاطمه حسن و حسین و زینب و ام کلثوم و محسن بودند.همانا محسن از ضربه قنفذ کشته شد» 📚 مناقب ج3 ص132 2⃣بلاذری در انساب الاشراف خودش نقل می کند: «فاطمه برای علی چند فرزند به دنیا آورد که عبارتند از حسن با کنیه ابا محمد و حسین با کنیه ابا عبدالله و محسن که در کودکی از دنیا رفت» 📚انساب الاشراف ج1 ص404 3⃣مسعودی می نویسد: «آنان در هجوم خود به خانه فاطمه سیده زنان را در پشت درب چنان فشردند که محسن را سقط کرد» 📚اثباه الوصیه ص142 4⃣شهرستانی از «نظام» که از علمای برجسته اهل سنت است نقل می کند: «همانا عمر چنان ضربه ای به شکم فاطمه در روز بیعت زد که فاطمه جنین خود را از شکم انداخت» 📚الملل و النحل ج1 ص57 5⃣ابن ابی الحدید از استادش نقیب نقل می کند که می گفت: «پیامبر اگر در زمان فاطمه زنده بود بدون شک خون کسانی که فاطمه را ترساندند تا بچه از شکمش افتاد را مباح می کرد» 📚شرح نهج البلاغه ج14 ص192 6⃣طبری می نویسد: «فاطمه برای او حسن و حسین و محسن را به دنیا آورد لکن محسن در کودکی از دنیا رفت» 📚ذخائر العقبی ص55 7⃣ذهبی عالم برجسته اهل سنت از احمد حماد کوفی که از حافظان اهل سنت است نقل می کند: «بدون شک عمر چنان لگدی به فاطمه زد که محسن از او سقط شد» 📚لسان المیزان ج1 ص268 8⃣صفدی نیز در کتاب خود می نویسد: «بدون شک عمر در روز بیعت چنان فاطمه را زد که محسن را از شکم انداخت» 📚الوافی بالوفیات ج6 ص15 9⃣ جوینی از بزرگان اهل سنت از پیامبر چنین نقل می کند که می فرمود: « هرگاه فاطمه را می بینم به یاد مصیبت هایی که پس از من بر او وارد میشود می افتم وگویی که من خود شاهد آن اتفاقات هستم ومی بینم که ذلت به خانه او وارد شده وحرمتش را هتک نموده وحق اورا غصب وارث اورا منع وپهلویش را شکسته وجنین اورا سقط نموده اند» 📚فرائد السمطین،ج2 ص34 و35 🔟 ذهبی در شرح حال ابن ابی دارم می گوید: «ابن ابی دارم شخصی بود که در طول عمر خود با رعایت اعتدال زندگی کرد ولی در آخرین روزهای عمرش بیشترین چیزی که برای او خوانده میشد روایات معایب بود. برای او این روایت خوانده شد و( او نیز تایید می کرد «عمر به پهلوی فاطمه لگد زد ومحسنش را سقط نمود" 📚سیر اعلام النبلا،ج15 ص578 👌مساله سقط جنین حضرت زهرا در روایات فراوانی از کتب شیعه نیز آمده است. 1⃣1⃣مرحوم طبرسی نقل می کند که امام حسن خطاب به مهاجم خانه حضرت زهرا عرضه می داشت: «تو کسی هستی که بر فاطمه دختر پیامبر ضربه وارد کردی تا فرزند درون شکمش را سقط کرد» 📚الاحتجاج طبرسی ج1 ص278 2⃣1⃣سلیم بن قیس نقل می کند: «به زهرا ضربه و آسیب رساندند تا جنینش سقط شد و به واسطه این ضربه شهید شد» 📚کتاب سلیم بن قیس ج2 ص588 3⃣1⃣امام صادق فرمود: « عمر با پایش به زهرا ضربه وارد کرد در حالی که او حامله به محسن بود و پس از آن ضربه محسن از او سقط شد» 📚الاختصاص شیخ مفید ص185 4⃣1⃣در روایت دیگر فرمود: « قنفذ به امر عمر با شمشیر بر فاطمه ضربه وارد کرد و او محسن را سقط کرد» 📚دلائل الامامه ص134 ❗️این که در برخی روایات قنفذ و در برخی مغیره و در برخی عمر را مسبب اصلی سقط جنین و شهادت حضرت زهرا معرفی می کنند اشاره است به این که ضربات همه آنها موثر بوده است. 5⃣1⃣شیخ صدوق روایت می کند که پیامبر گرامی فرمود: «فاطمه سیده زنان عالمین و پاره تن من و نور چشم من ...می باشد پس از من حرمتش شکسته می شود و حقش غصب میشود و فرزندش سقط میشود و او ندا می دهد یا محمد اما اجابت نمیشود...» 📚امالی صدوق ص114 6⃣1⃣در روایت دیگر آمده است: «آنان به منزل زهرا حمله کردند و سبب سقط محسن شدند» 📚بحار الانوار ج30 ص295 7⃣1⃣در کتاب ارشاد القلوب آمده است که حضرت زهرا فرمود: «آنان سبب سقط محسن شدند بدون آنکه او جرمی کرده باشد» 📚 بحار الانوار ج30 ص350 👌پرسش و پاسخ مرتبط؛ 1⃣آیا در آن زمان دستگاه سونوگرافی بود که دانستند فرزند حضرت زهرا پسر است و نامش را محسن نامیدند❓ https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/954 ✏️پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔با یک مولوی اهلسنت بحث می کردم می گفت مساله شهادت حضرت زهرا افسانه است و در هیچ روایت اهل سنت نیامده است ❗️❗️ 💠💠 👌در اين مورد نصوصى را از كتاب اهل سنّت نقل مىكنيم، تا روشن شود مسئله هتك حرمت خانه زهرا عليها السّلام و رويدادهاى بعدى، امرى تاريخى و مسلّم است؛ نه يك افسانه و با اينكه در عصر خلفا گرفتگى فوق العاده اى نسبت به نگارش فضايل و مناقب اهل بيت عليهم السّلام در كار بود ولى به حكم اينكه «حقيقت شىء نگهبان آن است» اين حقيقت به طور زنده در كتابهاى تاريخى و حديثى محفوظ مانده است. در نقل مدارك، ترتيب زمانى را از قرنهاى نخستين در نظر مىگيريم، تا برسد به نويسندگان عصر حاضر. 1⃣ابن ابی شیبه محدث معروف اهل سنت نقل می کند ؛ ❕«هنگامى كه مردم با ابى بكر بيعت كردند، على و زبير در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره مىپرداختند، و اين مطلب به عمر بن خطّاب رسيد. او به خانه فاطمه آمد، و گفت: اى دختر رسول خدا، محبوبترين فرد براى ما پدر تو و بعد از پدرت تو هستى؛ ولى سوگند به خدا اين محبّت مانع از آن نيست كه اگر اين افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم خانه را بر آنها بسوزانند.اين جمله را گفت و بيرون رفت، وقتى على عليه السّلام و زبير به خانه بازگشتند، دخت گرامى پيامبر به على عليه السّلام و زبير گفت: عمر نزد من آمد و سوگند ياد كرد كه اگر اجتماع شما تكرار شود، خانه را هنگامى كه شما در آن هستيد آتش مىزنم، به خدا سوگند! آنچه را كه قسم خورده است انجام مىدهد!» 📚مصنف ابن ابی شیبه ج8 ص572 2⃣بلاذری محدث بزرگ اهل سنت نقل می کند ؛ ❕« ابو بكر به دنبال على عليه السّلام فرستاد تا بيعت كند؛ ولى على عليه السّلام از بيعت امتناع ورزيد. سپس عمر همراه با فتيله (آتشزا) حركت كرد، و با فاطمه در مقابل باب خانه روبه رو شد، فاطمه گفت: اى فرزند خطاب، مىبينم در صدد سوزاندن خانه من هستى؟! عمر گفت: بلى، اين كار كمك به چيزى است كه پدرت براى آن مبعوث شده است!». 📚انساب الاشراف ج1 ص586 3⃣ابن قتیبه می نویسد ؛ ❕«ابو بكر از كسانى كه از بيعت با او سر برتافتند و در خانه على گرد آمده بودند، سراغ گرفت و عمر را به دنبال آنان فرستاد، او به در خانه على عليه السّلام آمد و همگان را صدا زد كه بيرون بيايند و آنان از خروج از خانه امتناع ورزيدند در اين موقع عمر هيزم طلبيد و گفت: به خدايى كه جان عمر در دست اوست بيرون بياييد يا خانه را با شما آتش مىزنم. مردى به عمر گفت: اى ابا حفص (كنيه عمر) در اين خانه، فاطمه، دختر پيامبر است، گفت: باشد!». 👌ابن قتيبه دنباله اين داستان را سوزناكتر و دردناكتر نوشته است، او مىگويد: «عمر همراه گروهى به در خانه فاطمه آمدند، در خانه را زدند، هنگامى كه فاطمه صداى آنان را شنيد، با صداى بلند گفت: اى رسول خدا پس از تو چه مصيبتهايى به ما از فرزند خطاب و فرزند ابى قحافه رسيد، افرادى كه همراه عمر بودند هنگامى كه صداى زهرا و گريه او را شنيدند برگشتند؛ ولى عمر با گروهى باقى ماند و على را از خانه بيرون آوردند، نزد ابى بكر بردند و به او گفتند: بيعت كن، على عليه السّلام گفت: اگر بيعت نكنم چه مىشود؟ گفتند: به خدايى كه جز او خدايى نيست، گردن تو را مىزنيم ...». 📚الامامه و السیاسه ص12 4⃣طبری می نویسد ؛ « عمر بن خطّاب به خانه على آمد در حالى كه گروهى از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. وى رو به آنان كرد و گفت: به خدا سوگند خانه را به آتش مىكشم مگر اينكه براى بيعت بيرون بياييد. زبير از خانه بيرون آمد در حالى كه شمشير كشيده بود، ناگهان پاى او لغزيد، شمشير از دستش افتاد و ديگران بر او هجوم آوردند و او را گرفتند». 📚تاریخ طبری ج2 ص443 5⃣ابن عبدربه درکتاب عقد الفرید خود می نویسد ؛ «على و عباس و زبير در خانه فاطمه نشسته بودند كه ابو بكر عمر بن خطّاب را فرستاد تا آنان را از خانه فاطمه بيرون كند و به او گفت: اگر بيرون نيامدند، با آنان نبرد كن! عمر بن خطّاب با مقدارى آتش به سوى خانه فاطمه رهسپار شد تا خانه را بسوزاند، ناگاه با فاطمه روبه رو شد. دختر پيامبر گفت: اى فرزند خطاب آمدهاى خانه ما را بسوزانى؟ او در پاسخ گفت: بلى مگر اينكه در آنچه امّت وارد شدند، شما نيز وارد شويد!» 📚عقد الفرید ج4 ص93 6⃣مضمون فوق الذکر مبنی بر اقدام به هجوم به خانه وحی و تهدید به آتش زدن خانه را دیگران از علمای اهل سنت نیز نقل کرده اند ؛ 📚الاستیعاب ، ج3 ص975 📚المختصر فی اخبار البشر ، ابی الفداء ج1 ص156 📚نهایه الارب ، نویری ج19 ص40 📚مسند فاطمه سیوطی ، ص36 📚کنزالعمال ج5 ص651 📚ازاله الخلفاء ، دهلوی هندی ، ج2 ص29 📚دیوان محمد حافظ ابراهیم ج1 ص82 📚اعلام النساء ، عمر رضا کحاله ج4 ص114 👌ادامه پاسخ 👇👇👇👇👇 @Rahnamye_Behesht
👌ادامه پاسخ 👇👇👇 ❕تا اينجا سخنان آن گروه كه فقط به سوءنيّت خليفه و ياران او اشاره كرده اند به پايان رسيد. گروهى كه نخواستند و يا نتوانستند دنباله فاجعه را به طور روشن منعكس كنند، در حالى كه برخى ديگر به اصل فاجعه؛ يعنى يورش به خانه و ... اشاره نموده اند و اينك مدارك يورش و هتك حرمت به خانه حضرت فاطمه عليها السّلام: 7⃣ابو عبيد، قاسم بن سلام در كتاب الأموال كه مورد اعتماد فقهاى اهل سنّت است، مىنويسد: ❕ «عبد الرّحمن بن عوف مىگويد: در بيمارى ابو بكر براى عيادتش به خانه او رفتم. پس از گفتگوى زياد گفت: اى كاش سه چيز را كه انجام دادهام، انجام نمىدادم، اى كاش سه چيز را كه انجام ندادهام، انجام مىدادم. همچنين آرزو مىكنم سه چيز را از پيامبر سؤال مىكردم؛ يكى از آن سه چيزى كه انجام داده ام و آرزو مىكنم اى كاش انجام نمىدادم اين است كه: «وددت أنّي لم أكشف بيت فاطمة و تركته و إن أغلق على الحرب؛ اى كاش پرده حرمت خانه فاطمه را نمىگشودم و آن را به حال خود وامىگذاشتم، هرچند براى جنگ بسته شده بود». 📚الأموال، پاورقى 4، چاپ نشر كليات ازهرية، نيز ص 144، چاپ بيروت، نيز ابن عبد ربّه در عقد الفريد، ج 4، ص 93 نقل كرده است، چنانكه خواهد آمد. ❕ابو عبيد هنگامى كه به اينجا مىرسد به جاى جمله: «لم أكشف بيت فاطمة و تركته ...» مىگويد: «كذا و كذا» و اضافه مىكند كه من مايل به ذكر آن نيستم. ابو عبيد، هرچند روى تعصّب مذهبى يا علّت ديگر از نقل حقيقت سر برتافته؛ ولى محقّقان كتاب الأموال در پاورقى مىگويند: جمله هاى حذف شده در كتاب ميزان الاعتدال- به نحوى كه بيان گرديد- وارد شده است، افزون بر آن، طبرانى در معجم خود و ابن عبد ربّه در عقد الفريد و افراد ديگر جمله هاى حذف شده را آورده اند. 8⃣طبرانی نقل می کند ؛ ❕ابوبكر به هنگام مرگ، امورى را تمنا كرد و گفت: اى كاش سه چيز را انجام نمىدادم، سه چيز را انجام مىدادم و سه چيز را از رسول خدا سؤال مىكردم: «أمّا الثّلاث اللّائي وددت أنّى لم أفعلهنّ، فوددت أنّي لم أكن أكشف بيت فاطمة و تركته ...؛ آن سه چيزى كه آرزو مىكنم كه اى كاش انجام نمىدادم، آرزو مىكنم اى كاش حرمت خانه فاطمه را هتك نمىكردم و آن را به حال خود واگذار مىكردم!» 📚معجم کبیر طبرانی ج1 ص62 👌این تعبيرات به خوبى نشان مىدهد كه تهديدهاى عمر عملى شد و در خانه را به زور (يا با آتش زدن) گشودند. 9⃣ابن عبد ربّه اندلسى مؤلف كتاب العقد الفريد در كتاب خود از عبد الرحمن بن عوف نقل مىكند: 👌 «من در بيمارى ابى بكر بر او وارد شدم تا از او عيادت كنم، او گفت: آرزو مىكنم كه اى كاش سه چيز را انجام نمىدادم و يكى از آن سه چيز اين است: «وددت أنّي لم أكشف بيت فاطمة عن شيء و إن كانوا أغلقوه على الحرب؛ اى كاش خانه فاطمه را نمىگشودم، هرچند آنان براى نبرد در خانه را بسته بودند». 📚عقد الفرید ج4 ص93 🔟ابراهيم بن سيار نظّام معتزلى كه به دليل زيبايى كلامش در نظم و نثر به نظّام معروف شده است در كتابهاى متعددى، واقعه بعد از حضور در خانه فاطمه عليها السّلام را نقل مىكند. او مىگويد: ❕ «إنّ عمر ضرب بطن فاطمة يوم البيعة حتّى ألقت المحسن من بطنها؛ عمر در روز اخذ بيعت براى ابى بكر بر شكم فاطمه زد، او فرزندى كه در رحم داشت و نام او را محسن نهاده بودند، سقط كرد!». 📚الوافی بالوفیات ج6 ص17 1⃣1⃣ابن ابى الحديد مىنويسد: محمد بن يزيد بن عبد الاكبر بغدادى اديب، و نويسنده معروف و صاحب آثار مشهور، در كتاب الكامل، از عبد الرحمن بن عوف داستان آرزوهاى خليفه را مىنويسد، و چنين يادآور مىشود: «وددت أنّي لم أكن كشفت عن بيت فاطمة و تركته و لو أغلق على الحرب». 📚شرح نهج البلاغه ج2 ص46 2⃣1⃣مسعودى در مروج الذهب مىنويسد: «آنگاه كه ابو بكر در حال احتضار بود چنين گفت: سه چيز انجام دادم و تمنّا مىكردم كه اى كاش انجام نمىدادم؛ يكى از آن سه چيز اين بود: فوددت أنّي لم أكن فتّشت بيت فاطمة و ذكر في ذلك كلاما كثيرا!؛ آرزو مىكردم كه اى كاش حرمت خانه زهرا را هتك نمىكردم. وى در اين مورد سخن زيادى گفته است!!». 📚مروج الذهب ج2 ص301 3⃣1⃣ ذهبى در كتاب ميزان الاعتدال از محمّد بن احمد كوفى حافظ نقل مىكند كه در محضر احمد بن محمّد معروف به ابن ابى دارم، محدّث كوفى اين خبر خوانده شد: ❕ «إنّ عمر رفس فاطمة حتّى أسقطت بمحسن؛ عمر لگدى بر فاطمه زد و او فرزندى كه در رحم به نام محسن داشت سقط كرد!» 📚میزان الاعتدال ج1 ص139 👌👌ادامه پاسخ 👇👇👇👇 @Rahnamye_Behesht
👌ادامه پاسخ 👇👇👇 4⃣1⃣ عبد الفتاح عبد المقصود و كتاب «الإمام علي» ، وى هجوم به خانه وحى را در دو مورد از كتاب خود آورده است و ما به نقل يكى از آنها بسنده مىكنيم: قسم به كسى كه جان عمر در دست اوست يا بايد بيرون بياييد يا خانه را بر ساكنانش آتش مىزنم. عدّهاى كه از خدا مىترسيدند و پس از پيامبر صلّى اللّه عليه و اله رعايت منزلت او را مىكردند، گفتند: ابا حفص، فاطمه در اين خانه است. بىپروا فرياد زد: باشد!. نزديك شد، در زد، سپس بر در كوبيد و وارد خانه شد. على عليه السّلام پيدا شد ... طنين صداى زهرا در نزديكى مدخل خانه بلند شد ... اين ناله استغاثه او بود ...!». 📚عبد الفتاح عبد المقصود، على بن ابى طالب، ج 4، ص 276- 277 5⃣1⃣ اين بحث را با حديث ديگرى از مقاتل ابن عطيّه در كتاب الامامة و الخلافة ادامه می دهیم . 👌او در اين كتاب چنين مىنويسد: « هنگامى كه ابو بكر از مردم با تهديد و شمشير و زور بيعت گرفت، عمر و قنفذ و جماعتى را به سوى خانه على و فاطمه عليهما السّلام فرستاد. عمر هيزم جمع كرد و در خانه را آتش زد . 📚الامامة و الخلافة، ص 160- 161، تأليف مقاتل بن عطية كه با مقدمهاى از دكتر حامد داود استاد دانشگاه عين الشمس قاهره به چاپ رسيده (چاپ بيروت، مؤسّسه البلاغ). 6⃣1⃣جوینی از بزرگان اهل سنت از پیامبر چنین نقل می کند که می فرمود: « هرگاه فاطمه را می بینم به یاد مصیبت هایی که پس از من بر او وارد میشود می افتم وگویی که من خود شاهد آن اتفاقات هستم ومی بینم که ذلت به خانه او وارد شده وحرمتش را هتک نموده وحق اورا غصب وارث اورا منع وپهلویش را شکسته وجنین اورا سقط نموده اند» 📚فرائد السمطین،ج2 ص34 و35 7⃣1⃣آرزوی ابوبکر در پایان عمر مبنی بر آرزوی عدم هتک حرمت خانه حضرت زهرا را دیگران ازعلمای اهل سنت هم نقل کرده اند ؛ 📚تاریخ الاسلام ، ذهبی ، ج3 ص117 📚مختصر تاریخ دمشق ج13 ص122 📚مجمع الزواید و منبع الفواید ج5 ص202 📚لسان المیزان ج4 ص189 📚کنزالعمال ج5 ص631 ❕در گذشته اسناد دیگری نیز بر قضیه شهادت حضرت زهرا و محسن علیهما السلام ارایه داده ایم ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5204 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔پرسش ❓گفته می شود که چگونه می توان باور کرد که زهرا مورد هجوم وشهادت قرار گیرد اما علی یا حسنین و یا سایر امامان حتی یک بار در طول عمرشان متذکر این قضیه نشده اند❗️❗️ 💠پاسخ💠 👌اهل بیت بارها و بارها متذکر مصائب و شهادت حضرت زهرا شده اند . 1⃣حضرت امیر آن هنگام که زهرای مرضیه را به خاک می سپرد پیامبر گرامی را مورد خطاب قرار داده و فرمود: « به زودی امتت تو را آگاه خواهد ساخت که امت تو در ستم کردن به او دست به دست هم دادند .سرگذشت دردناک او را بی پرده از او بپرس و خبر این حوادث را از او بگیر.این حوادث دردناک در زمانی رخ داد که هنوز مدت زیادی از نبودن تو نگذشته و یادت فراموش نگشته بود» 📚نهج البلاغه خطبه202 2⃣باز خود حضرت امیر فرمود: « پیامبر به ما نگاه کرد و گریه کرد .از او در مورد علت گریه سوال کردم فرمود گریه می کنم به خاطر آن ضربتی که بر فرق تو زده می شود و سیلی که بر زهرا زده می شود» 📚امالی صدوق ص134 📚مناقب ال ابی طالب ج2 ص209 3⃣امام حسین فرمود: « ای پیامبر خدا در محضر خدا دختر تو مخفیانه دفن می شود و حق او غصب و ارث او تصرف می شود» 📚الکافی 1 ص459 📚امالی مفید ص283 4⃣امام حسن خطاب به مغیره فرمود: « تو کسی هستی که بر فاطمه دختر پیامبر ضربه وارد کردی که خون از بدنش جاری شد و محسن سقط شد» 📚الاحتجاج ج1 ص278 5⃣امام صادق فرمود: « سبب مرگ زهرا آن بود که قنفذ غلام عمر با دستور عمر زهرا را با غلاف شمشیر مضروب ساخت و به دنبال آن محسن را سقط کرد و بیماری شدید پیدا کرد ( وسر انجام به شهادت رسید)» 📚دلائل الامامه ص134 📚بحار الانوار ج43 ص170 6⃣امام رضا از پیامبر گرامی نقل کردند که فرمود: « پیامبر خطاب به بنی هاشم ( علی و فاطمه و...) فرمود شما پس از من مورد ظلم و ستم واقع می شوید» 📚عیون الاخبار ج2 ص61 7⃣ حضرت علی خطاب به حذیفه کرده و عرضه داشت که پیامبر فرمود: « قبیح باد امتی که می بینند فرزندان پیامبرشان ( زهرا، حسن ، حسین،) کشته می شوند اما اعتراضی نمی کنند» 📚الغیبه نعمانی ص70 8⃣ابن عباس می گوید : « بر علی وارد شدم و او صحیفه در نزد من باز کرد که در آن کیفیت شهادت حسین و فاطمه و حسن نوشته شده بود و ...علی به گریه افتاد» 📚بحار الانوار ج28 ص73 9⃣حضرت علی فرمود: « وقتی نزدیک از دنیا رفتن زهرا بود مرا صدا کرد و به من عهد و وصیت خودش را ابراز داشت و گفت وقتی من از دنیا رفتم مرا شبانه دفن کن و آن دو نفر( ابوبکر و عمر) را آگاه مساز ( به سبب ظلم هایی که آنان در حق من کرده اند)» 📚بحار الانوار ج43 ص159 🔟در روایت دیگر امام صادق فرمود: « ( به سبب ظلم هایی که ابوبکر و عمر در حق زهرا کردند) او وصیت کرد تا شبانه دفن شود و آن دو مرد اعرابی بر او نماز نخوانند» 📚بحار الانوار ج43 ص207 📚علل الشرایع ج1 ص176 1⃣1⃣حضرت علی فرمود: « فاطمه بر گروهی (به سبب ظلم های آنان) خشمگین بود لذا نمی خواست آنان بر جنازه اش حاضر شوند » 📚 بحار الانوار ج43 ص209 2⃣1⃣امام صادق فرمود: « عمر با پایش لگدی بر زهرا وارد کرد و محسن را سقط کرد سپس با دستش به زهرا لطمه و سیلی زد» 📚بحار الانوار ج29 ص192 3⃣1⃣امام کاظم نیز فرمود: « فاطمه صدیقه ای بود ( که مظلومانه ) به شهادت رسید» 📚الکافی ج1 ص458 👌آیا با وجود این اسناد و سایر اسناد که به آن اشاره نشد جایی برای این باقی می ماند که بگوییم علی و فرزندانش از شهادت و مصائب فاطمه مرضیه یادی نکرده اند❓ 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
🤔 ❔این که می گویند رعد و برق به واسطه زدن فرشتگان به ابرها حاصل می شود چقدر واقعیت دارد ❕این مساله مورد تمسخر ضد دینان قرار گرفته است ❗️ 💠💠 👌در این شکی نیست که فرشتگان مامور امر الهی هستند و به دستور الهی امور عالم را تدبیر می کنند ، چنان که در وصف آنان می فرماید ؛ « ( سوگند به فرشتگانی که ) امور را تدبیر می کنند » ( نازعات 5) ❕علی علیه السلام فرمود ؛ « گروهى از در درون ابرهاى پر آب و بر فراز كوههاى عظيم و مرتفع و در پوشش تاريكى هاى شديد قرار دارند و گروهى ديگر از آنها قدمهايشان تا قعر زمين پايين رفته و (قامت آنها) همچون پرچمهاى سفيدى دل هوا را شكافته و در زير آن است كه با سرعت و نظم حركت مى كند و آنها را در مرزهاى معيّنى نگه مى دارد » 📚نهج البلاغه خطبه 91 ❕در همین راستا ابو بصیر از امام علیه السلام پرسید رعد چیست ؟ فرمود چون مردی که شتر دار است و آنها را براند . سوال کرد برق چیست فرمود تازیانه های فرشته ها است که ابر را می زنند و به آنجا که خدا می خواهد » 📚تفسیر العیاشی ج 2 ص 207 📚بحار الانوار ج 56 ص 379 👌این تعبیر که تعبیری بوده و اشاره به تدبیر عالم و خصوصا رعد و برق و نزول باران توسط فرشتگان مامور امر خداوند است ، با این مطلب که امور مذکور دارای یک سری علت هستند منافاتی ندارد و جایی برای تمسخر و به استهزاء گرفتن روایات مذکور وجود ندارد ‌. ❕شما گمان می کنید که ما بر سر دو قرار گرفته ایم یا باید علل طبیعی را بپذیریم و یا تاثیر خداوند و فرشتگان را و هرگز قبول این دو با هم نیست. ❕کسانی که این مساله را مورد اشکال قرار می دهند تصور می کنند که اعتقاد به تاثیر خدا و فرشتگان یعنی مبدئی که به طور مستقیم و بدون هیچ واسطه ، پدیده ها را به وجود می آورند و بنابراین کشف هر علت طبیعی مساوی با نفی خداوند و در آن است . 👌اما این تصور صحیح نیست زیرا ما معتقد هستیم که جهان مجموعه ای از اسباب و علل حساب شده است که خداوند آن است ، چنان که امام علیه السلام فرمود: « خداوند ابا دارد از این که پدیده ها بدون دخالت علتشان بوجود اید» 📚الکافی ج1 ص183 👌به این ترتیب ما نه تنها قانون را انکار نمی کنیم بلکه جهان طبیعت و علل و اسباب انها را خواسته و فعل خدا می شمریم ، و تاثیری که اسباب طبیعی دارند به اذن الهی و با فرشتگان صورت می گیرد و اگر در روایت آمده است که صاعقه و رعد و برق به تاثیر فرشتگان است ، این تاثیر از طریق اسباب و علل صورت می گیرد که امروزه علم آن را کرده است . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
🤔 ❔آخوندها زنان صیغه ای را با تعبیر زنان کرایه ای معرفی می کنند: ❕منابع معتبر شيعه زنان صيغه ايي را با زنان کرايه ايي خطاب نموده است متن روايت((عن الصادق قال ذکر له المتعه أهي من الاربع؟ قال يتزوج منهن الفا فانهن مستاجرات))ا از صادق در مورد ازدواج موقت پرسيده شد آيا فقط بايد چهار زن باشد؟ فرمود خير ، با 1000 نفر از اينگونه زنان ازدواج کن زيرا اينها کرايه ايي هستند. آدرس دقيق: الکافي ج5 ص: 452، الاستبصار ج3، ص:147، تهذيب الاحکام ج7، ص:248، وسايل الشيعه، ج21 ص: 💠💠 1⃣نخست باید توجه داشت که روایت مذکور دارای راویان است ، لذا روایتی ضعیف تلقی میشود . ❕علامه مجلسی در مورد روایت مذکور می نویسد ؛ « این روایت ( و ضعیف است ) » 📚مراه العقول ج20 ص231 2⃣کلمه مستاجرات در روایت به معنای زنان کرایه ای نمی باشد ، بلکه مستاجرات از ماده اجر به معنای می آید . 📚لسان العرب ج4 ص10 👌بنابراین مستاجرات به معنای زنانی است که آنان باید پرداخت بشود . 🔶قرآن می فرماید ؛ « فما استمتعتم به منهن فاتوهن اجورهن فریضه » « زنانی را که متعه می کنید مهر آنها را به عنوان یک واجب باید بپردازید » 🔶نساء 24 👌اجور در آیه شریفه از ماده اجر به معنای مهریه است و کلمه هم از همین ماده به معنای زنانی است که مهریه آنان باید پرداخت شود . 3⃣اصل اولیه آن است که ازدواج موقت برای کسانی که نیاز به آن دارند ندارد ، اما اگر بدون نیاز و از سر هوی و هوس پیوسته صیغه و ازدواج موقت صورت گیرد ، این عمل مورد روایات است . 👌علی بن یقطین می گوید از امام کاظم علیه السلام در مورد ازدواج موقت سوال کردم ، امام علیه السلام پاسخ داد ؛ « چرا می خواهی ازدواج موقت کنی در حالی که خداوند تو را با ازدواج از آنان بی نیاز کرده است » 📚الکافی ج5 ص452 👌و فرمود ؛ « ازدواج موقت حلال و مباح و مطلق است برای کسی که با ازدواج دائم از آن بی نیاز نشده باشد ، در صورتی که ازدواج دائم صورت گرفته باشد دیگر نباید ازدواج موقت کرد مگر در صورتی که همسر دائم در دسترس نباشد و باشد » 📚وسائل الشیعه ج21 ص22 ❕مفضل می گوید که امام صادق علیه السلام می فرمود ؛ « از متعه ( کردن پی در پی ) بپرهیزید ، آیا حیا نمی کنید که شما با متعه ( کردن پی در پی ) در موضع قرار گیرد و با عمل شما برادران و اصحابتان بدنام شوند » 📚الکافی ج5 ص453 👌امام کاظم علیه السلام فرمود ؛ « بر متعه کردن نداشته باشید تا با سرگرمی به آن از خانواده خود غافل شوید و آنان به فساد کشیده شوند » 📚وسائل الشیعه ج21 ص23 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
❓🤔پرسش ❔راست است که می گویند علی پس از گذشت سه روز از شهادت فاطمه ازدواج کرد ؟ آیا چنین چیزی قابل قبول است مگر علی عزادار نبوده است❗️ 💠پاسخ💠 👌از جمله وصیت هایی که حضرت زهرا به حضرت علی کردند این بود که فرمود: « من به تو وصیت می کنم که پس از من با دختر خواهرم زینب ازدواج کنی زیرا او ( برای رسیدگی به فرزندانم) شباهت به من دارد» 📚کتاب سلیم بن قیس ج2 ص870 📚روضه الواعظین ج1 ص151 📚بحار الانوار ج43 ص192 👌حضرت علی نیز بنابر وصیت حضرت زهرا با امامه دختر زینب ازدواج کرد تا پس از حضرت زهرا به فرزندان ایشان رسیدگی های لازم را صورت دهد . ❗️امامه دختر ابوالعاص بن ربیع است .او دختر زینب بوده است .زینب دختر یا دختر خوانده پیامبر بوده و پیامبر او را بسیار دوست می داشت . برای حضرت علی فرزندی بنام محمد را به دنیا آورد که در کربلا شهید شد .پس از شهادت علی معاویه از او خواستگاری کرد و او جواب رد داد و با مغیره بن نوفل از اصحاب علی علیه السلام ازدواج کرد و سر انجام در سال 50 هجری از دنیا رفت . 📚ریاحین الشریعه ج3 ص350 ❓حال ازدواج علی علیه السلام با امامه چند روز پس از شهادت حضرت زهرا بوده است؟ 1⃣شیخ عباس قمی می نویسد: « به روایتی تزویج امامه پس از گذشت سه شب از وفات فاطمه واقع شد» 📚منتهی الامال ج1 ص453 ❗️نقد: 👌این نقل بدون ذکر سند بوده است و قابل استناد نمی باشد . 2⃣مرحوم ابن شهر آشوب از کتاب قوت القلوب نقل می کند: « علی پس از گذشت نه شب از وفات فاطمه با امامه ازدواج کرد» 📚مناقب ال ابی طالب ج3 ص350 🔷علامه مجلسی نیز این قول را از کتاب مناقب نقل می کند؛ 📚بحار الانوار ج42 ص92 ❗️نقد: 👌این سخن نیز فاقد سند و منبع بوده و قابل استناد نمی باشد . گذشته از آنکه مرحوم ابن شهر آشوب این مطلب را از یک عالم سنی نقل می کند و آن عالم سنی نیز برای سخن خودش سندی ارائه نمی دهد .بنابراین این قول نیز قابل استناد نمی باشد. 🔴آنچه مسلم است آن است که حضرت علی پس از شهادت حضرت زهرا با امامه ازدواج کرده است اما این سخن که پس از گذشته فاصله اندکی مانند سه روز یا کمتر از ده روز این ازدواج صورت گرفته است مستند قابل قبول و صحیحی ندارد. 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
🤔 ❔مشکل ما این است که بی خدایان میگویند قرآن که گفته دریای شیرین و تلخ ما در دنیا دریای نداریم بنده هم که تحقیقات کردم به این نتیجه رسیدم که دریای شیرین نداریم پس چگونه قرآن سخن از مجاورت دو دریای شیرین و تلخ به میان می آورد که با هم مخلوط نمی شوند ❗️زئوس نیز در کلیپ های خیلی روی این مانور می دهد ❕ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ «و او كسى است كه دو ( مرج ) را در كنار هم قرار داد يكى گوارا و شيرين و ديگرى شور و تلخ و در ميان آنها برزخى قرار داد تا با هم مخلوط نشوند (گويى هر يك به ديگرى مى گويد) دور باش و نزديك نيا » ( فرقان 53) 👌و نیز می فرماید ؛ « دو مختلف ( مرج ) را در كنار هم قرار داد، در حالى كه با هم تماس دارند. اما در ميان آن دو برزخى است كه يكى بر ديگرى غلبه نمى كند» ( الرحمان 20_21) 👌 به آب زياد گفته مى شود، خواه دريا که معمولا آب شوری دارد باشد يا رودخانه که آب دارد . ( البَحْرُ: الماءُ الكثيرُ، مِلْحاً كان أَو عَذْبا) 📚لسان العرب ج4 ص 41 حجاب نامرئى که در آیات از آن سخن به میان آمده است ، همان" تفاوت درجه غلظت آب شور و شيرين" و به اصطلاح تفاوت" وزن مخصوص" آنها است كه سبب مى شود تا مدت مديدى به هم نياميزند. ❕گرچه جمعى از براى پيدا كردن چنين دو دريايى در روى كره زمين به زحمت افتاده اند كه در كجا درياى آب شيرين در كنار آب شور قرار گرفته و مخلوط نمى شود، ولى اين مشكل نيز براى ما حل شده است، زيرا مى دانيم تمام هاى عظيم آب شيرين كه به درياها مى ريزند در كنار ساحل، دريايى از آب شيرين تشكيل مى دهند و آبهاى شور را به عقب مى رانند و تا مدت زيادى اين وضع ادامه دارد، و به خاطر تفاوت درجه غلظت آنها از آميخته شدن با يكديگر ابا دارند . ❕ جالب اينكه بر اثر جزر و مد آب درياها كه در روز دو مرتبه بر اثر جاذبه ماه صورت مى گيرد سطح آب دريا به مقدار زيادى بالا و پائين مى رود، اين آبهاى شيرين كه دريايى را تشكيل داده اند در مصب همان رودخانه ها و نقاط اطراف آن در خشكى پيش مى روند و انسانها از زمانهاى قديم از اين موضوع استفاده كرده، نهرهاى زيادى در اين گونه دريا كنده اند و زمينهاى فراوانى را زير كشت درختان برده اند كه وسيله آبيارى آنها همين آب شيرين است كه به وسيله جزر و مد بر مناطق وسيع گسترش مى يابد. ❕در مسافرت با هواپيما در كه اين رودخانه ها به دريا مى ريزند منظره درياهاى آب شيرين و شور كه در كنار هم قرار دارند و از هم جدا هستند به خوبى از بالا نمايان است، و هنگامى كه كناره اين آبها به يكديگر مخلوط شوند آبهاى شيرين تازه جاى آنها را مى گيرند، به طورى كه اين دو درياى جدا از هم دائما جلب توجه مى كند. 🔰از جمله مصادیق بارز این موضوع پدیده است . در سراسر اقيانوسهاى جهان رودهاى عظيمى در حركت است كه يكى از نيرومندترين آنها" گلف استريم" نام دارد. ❕اين رود عظيم از سواحل آمريكاى حركت مى كند و سراسر اقيانوس اطلس را مى پيمايد و به سواحل اروپاى شمالى مى رسد. اين آبها كه از مناطق نزديك به خط استوا حركت مى كنند گرم هستند، و حتى رنگ آنها گاه با رنگ آبهاى مجاور متفاوت است، و عجب اينكه عرض همين رود عظيم دريايى (گلف استريم) در حدود 150 كيلومتر، و عمق آن چند صد متر مى باشد .سرعت آن در بعضى از مناطق به قدرى است كه در يك روز 160 كيلومتر راه را طى مى كند.گلف استريم يكى از اين رودهاست، و در آبهاى پنج قاره جهان نظير اين جريان دريايى است. ❕اين رودهاى عظيم دريايى با آبهاى اطراف خود كمتر آميخته مى شوند و هزاران كيلومتر راه را به همان مى پيمايند و مصداق" مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ بَيْنَهُما بَرْزَخٌ لا يَبْغِيانِ" را به وجود مى آورند. 📚دائرة المعارف" فرهنگنامه" جلد 12 صفحه 1228 و نشريه" بندر و دريا شماره 4 صفحه 100 و منابع ديگر. ❕بر گرفته از تفسیر ج15 ص 120 و ج 23 ص 123 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔آیا این روایت از پیامبر اسلام صحیح است که می گوید : تمام خير در شمشير و زير سايه شمشير است و مردم را جز شمشير (به راه راست) وا نمى‌دارد و كليد بهشت و دوزخ‌اند ❗️آیا این نشان دهنده آن نیست که آیین اسلام آیین خشنی است ❕ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « ما رسولان خود را با دلائل روشن فرستاديم، و با آنها كتاب (آسمانى) و ميزان (شناسايى حق و قوانين عادلانه) نازل كرديم، تا مردم قيام به عدالت كنند، و را نازل كرديم كه در آن قوت شديدى است، و منافعى براى مردم، تا خداوند بداند چه كسى او و رسولانش را يارى مىكنند بىآنكه او را ببينند، خداوند قوى و شكست ناپذير است » 🔰حدید 27 👌آيه فوق ترسيم گويايى از چهره اسلام در زمينه تعليم و تربيت، و گسترش عدل و داد، و اجراى قسط در جامعه انسانى است. ❕نخست از" بينات" و دلائل روشن و" كتب آسمانى" و" معيار سنجش ارزشها، و بيان احكام و قوانين" كمك مى گيرد، يعنى پايه را بر انقلاب فكرى و فرهنگى مى گذارد، و از عقل و منطق استمداد مى جويد. 👌اما اگر اينها مؤثر نيفتاد و كار به بن بست كشيد، يعنى قلدرى پيدا شدند كه نه در برابر بينات سر تسليم فرود مى آورند و نه براى كتاب و ميزان ارزشى قائلند و در مقابل رسیدن دعوت انبیاء به مردم مقاومت می کنند ، در اينجا نوبت به" حديد" كه در آن" باس شديد" است مى رسد، و با بر مغز اين گردنكشان مى كوبند تا در برابر قسط و عدل تسليم شوند، و البته از يارى مردم با ايمان در اين مسير كمك گرفته مى شود. 👌و اينكه در حديثى از رسول خدا ص نقل شده كه فرمود: « من در آستانه رستاخيز مبعوث به شمشير شده ام تا مردمان خداى يگانه را پرستش كنند، و روزى من در سايه نيزه من است ( تفسیر مراغی ج27 ص183) اشاره به همين است يعنى سلاح را در مقابل اين گروه به كار گيرم نه به عنوان اصل و اساس كار همانگونه كه در آيه فوق صريحا آمده است. ❕در حديث ديگرى از امام باقر علیه السلام مى خوانيم: « خوبيها تمام در شمشير است، و زير شمشير و در سايه شمشير» ( الکافی ج5 ص8) و در حديثى از امام امير مؤمنان على مى خوانيم:« خداوند جهاد را واجب كرده و آن را بزرگ شمرده، و آن را يار و ياورش قرار داده، به خدا سوگند نه دنيا و نه دين جز با جهاد اصلاح نمى شود" ( همان مدرک) 👌 رسول فرمود: «مردم را جز شمشير برپا نمىدارد، و شمشيرها كليدهاى بهشت و دوزخند» 📚الکافی ج5 ص2 👌بنابر اين رهبران الهى در يك دست كتب آسمانى، و در دست ديگر دارند، نخست مردم را با منطق به سوى حق و عدل دعوت مى كنند، هر گاه زورگويانى تسليم منطق نشوند و در مقابل رسیدن دعوت انبیاء به مردم مقاومت کنند در برابر آنها به زور متوسل مى شوند. 📚تفسیر نمونه ج23 ص376 ❕در گذشته بیشتر در رابطه با جهاد در اسلام و استفاده از شمشیر بحث کرده ایم ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/4082 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/2055 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
✅پاسخ: برای پاسخ توجه به نکات زیر لازم است 1⃣تامین وتضمین روزی به این معنی نیست که آن را برای انسان عاقل وبا شعور فراهم ساخته به در خانه اش بفرستد یا لقمه کنند ودر دهانش بگذارند بلکه زمینه فراهم شده است وتلاش وکوشش انسان شرط تحقق وبه فعلیت رسیدن این زمینه ها است حتی حضرت مریم در آن شرایط سخت وضع حمل در بیابان خاموش که خداوند روزیش را به صورت خرمای تازه بر شاخسار نخلی در بیابان ظاهر ساخت مامور شد حرکتی بکند 2⃣اگر انسان هایی در گذشته وحال غصب حقوق دیگران کنند وروزی های آنها را به ظلم از آنها بگیرند دلیل بر عدم تعیین روزی از ناحیه خداوند نیست. 👌بنابراین اگر بخشی از جامعه در فقر به سر می برند نتیجه اعمال ناشایست خود انسانها است ❗️حضرت علی فرمود: « هیچ فقیری گرسنه نمی ماند مگر انکه توانگری از دادن حق او ممانعت کرده است» 📚نهج البلاغه حکمت 328 ❗️امام صادق فرمود: « مردم فقیر و گرسنه و محتاج و برهنه نشدند مگر به گناه اغنیا» 📚وسائل الشیعه ج6 ص4 👌اگر گفته شود خداوند چرا جلوی ظالمین را نمیگیرد می گوییم: زندگی بشر بر اساس آزادی اراده است تا همگی آزمایش شوند نه اجبار واکراه وگرنه تکاملی صورت نخواهد گرفت 3⃣منابع زیادی برای تغذیه انسان ها در همین کره خاکی وجود دارد که باید با هوش ودرایت آنها را کشف وبه کار گرفت واگر انسان دراین زمینه کوتاهی کند مقصر خود او است ❗ما نباید فراموش کنیم که مناطقی از آفریقا که مردمش از گرسنگی می میرند بعضا از غنی ترین مناطق جهان است ولی عوامل ویرانگر که در بالا به آن اشاره شد آنها را به این روز سیاه انداخته است 📚پیام قرآن،ایت الله مکارم،ج2 ص357 ✅پرسمان اعتقادی 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات از ناحیه دوستان @poorseman 📢کانال ما در تلگرام https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال قرآن می فرماید: ایاک نعبد و ایاک نستعین یعنی تنها تورا می پرستیم و تنها از تو کمک می خواهیم .با وجود این ایه شما شیعیان چگونه به اهل بیت توسل می کنید و از غیر خدا کمک می خواهید 🗯پاسخ: ❗️درخواست کمک از غیر خدا دو صورت دارد: 1⃣کمک خواهی از غیر خدا خواه انسان باشد خواه عامل طبیعی با اعتقاد به این که او در فعل و کمک رسانی خود از خدا بی نیاز و از موضع استقلال انسان را یاری کند.چنین کمک خواهی جز « شرک» نام دیگری ندارد زیرا اعتقاد به استقلال موجودی و بی نیازی او از خدا خواه از نظر وجود و هستی خواه از نظر فعل و کار اعتقاد به الوهیت و خدایی اوست طبعا هر نوع درخواست کمک با این اعتقاد مایه شرک خواهد بود حتی اگر کشاورزی عوامل طبیعی را بدون اذن خدا پرورش دهنده بذر و به بار اورنده محصول بداند چنین فردی یا منکر خداست و یا مشرک می باشد . 2⃣استعانت از غیر خدا به قید این که فرد در کمک رسانی خود از قدرت و نیروی خدادادی بهره گرفته و انسان را یاری می کند چنین کمک خواهی نه تنها مایه شرک نیست بلکه عین توحید و درخواست کردن از خداست .زیرا جهان افرینش جهان اسباب و مسببات است و فیض الهی طبق مشیت خدا از مجاری یک رشته اسباب به انسان می رسد و سبب در کار خود استقلال ندارد و به امر الهی کار خود را صورت می دهد. 🗯ایه ای را که در سوره حمد شب و روز می خوانیم استعانت را به خدا منحصر می کند و فرمان می دهد که تنها باید از او کمک خواست در مقابل کار مشرکان است که از بت های خود طلب استعانت کرده و انها را در فعل و کار خود مستقل می پنداشتند . ❗️ولی هر گاه درخواست کمک از فردی از این قید پیراسته شود و او را وجودی ممکن و غیر مستقل دانیم و کمک رسانی او را منوط به اذن الهی و مشیت او شمردیم طبعا چنین درخواستی هر چند به ظاهر از غیر خداست ولی در واقع درخواست کمک از خداست که به این فرد قدرت و توانایی داده که در مواردی دیگران را یاری کند. ❗️قرآن در سوره حمد یاد آور می شود که فقط از خدا استعانت بجوییم ولی در موارد دیگر دستور می دهد که از غیر او نیز استعانت بجوییم مانند: 🔷« از صبر و نماز کمک بگیرید» 📓بقره45 🔷ذو القرنین چنین می گفت: « مرا با نیرویی یاری کنید» 📓کهف95 🔷« هرگاه ( مومنان غیر مهاجر در مکه در حفظ دین خود) از شما یاری طلبیدند بر شماست که انها را یاری کنید» 📓انفال72 🗯این ایات و ایات دیگر و سیره عقلای جهان حاکی از آن است که استعانت از غیر خدا به نحوی که بیان شد ارتباطی به شرک ندارد زیرا انها مستقل نبوده و اگر توانایی در رفع مشکلی دارند به اذن خدا می باشد و درخواست از انان عین درخواست از خداست و خداوند فیض خود را از طریق انان جاری می سازد و این عین درخواست کردن از خدا می باشد 📚راهنمای حقیقت،علامه سبحانی،ص159 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔اسناد وفات سیده فاطمه در کتب شیعه ❗️ 👇👇👇👇👇 ⬅بحارالانوار داستان وفات فاطمه زهرا رضی الله عنها را به شرح زیر بیان کرده است . ✅۱_ فاطمه (علیها السلام) در روزهای آخر زندگی، «اسماء بنت عمیس» را فراخواند و فرمود: دوست ندارم بر پیکر زن پارچه ای بیفکنند و اندام وی زیر آن نمایان باشد. اسماء پاسخ داد: نه من چیزی به تو نشان خواهم داد که در حبشه دیدم سپس چند شاخه تر خواست، آنها را خم کرد و پارچه ای بر روی آن کشید و تابوت گونه ساخت. فاطمه (علیها السلام) فرمود: چه چیز خوبی است پیکر زن و مرد قابل تشخیص نست. ای اسماء! هنگامی که جان دادم تو مرا غسل بده و نگذار کسی نزد جنازه من بیابد . این اولین تابوتی بود که در اسلام ساخته شد و هنگامی که فاطمه (علیها السلام) آن را دید تبسمی کرد که تنها تبسم او بعد از وفات پدرش رسول خدا صلی الله علیه و آله بود. 📚ذخائر العقبی ص ۵۳- بحار الانوار ج ۴۳ ص ۱۸۹ ⬅۲_ بیماری فاطمه (علیها السلام) روز بروز سخت تر می شد، فرزندان زهرا سلام الله علیها بخاطر مادرشان بشدت نگران بودند و دل پاک علی (علیه السلام) از اندوه فاطمه سلام الله علیها در خون نشسته بود. روز وفات، زهرا (علیها السلام) وصایای خود را به علی علیه اسلام بیان فرمود و او بشدت گریست. فاطمه (علیها السلام) ضمن سفارش فرزندانش به علی (علیه السلام) فرمود: یا علی! مرا شبانه غسل بده، کفن کن و به خاک بسپار، آن هنگام که چشمها در خواب است. 📚بحار الانوار ج ۴۳ ص ۱۹۲. ✏توضیح : پس دفن شبانه فاطمه رضی الله عنها به گفته بحارالانوار سفارش خود حضرت فاطمه بوده است . ⬅۳_ هنگامی که وفات فاطمه سلام الله علیها نزدیک شد، به «سلمی» ( همان اسما ) فرمود تا مقداری آب آورد. زهرا سلام الله علیها غسل کرد و بخوبی بدن خود را شستشو داد، لباسهای نوی خود را خواست و آنها را پوشید; سپس از سلمی خواست تا رختخوابش را وسط حجره بگستراند آنگاه رو به قبله دراز کشید; دستها را زیر صورت نهاد و گفت من هم اکنون قبض روح خواهم شد. خود را پاکیزه کرده ام کسی مرا برهنه نکند. 📚ذخائر العقبی ص ۴۳ امالی مفید ص ۱۷۲ . ⬅۴_ پس از وفات فاطمه (علیها السلام) حسن وحسین (علیهما السلام) وارد خانه شدند و سراغ مادرشان را گرفتند، گفتند اکنون هنگام استراحت مادر ما نیست اسماء به آنانگفت عزیزانم مادرتان از دنیا رفت. حسن و حسین (ع) روی جنازه مادر افتادند و آن را می بوسیدند و گریه می کردند. حسن (ع) می گفت مادرجان با من سخن بگو. حسین (ع) می گفت مادر جان من حسین توام، قبل از آنکه بخاطر غم فراقت روح از بدنم جدا شود با من سخن بگو. یتیمان زهرا (سلام الله علیها) به جانب مسجد شتافتند تا پدرشان را از مرگ غم انگیز مادر با خبر کنند. وقتی خبر وفات زهرا (سلام الله علیها) به علی (ع) رسید از شدت غم و اندوه بیتاب شد و فرمود ای دختر پیامبر (ص) تو تسلی بخش من بودی بعد از تو از که تسلیت بجویم. 📚بحار الاوار ج ۴۳ ص ۱۸۶. 💠💠 👌براستی چگونه می توان روایات شهادت فاطمه صدیقه سلام الله علیها را نادیده گرفت و با طرح استدلال های کودکانه این قضیه را زیر سوال برد . ❕ما در پاسخ های گذشته به تفصیل ، شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها را از کتب اهل سنت و تشیع اثبات کرده ایم ؛ ⚫️https://t.me/Rahnamye_Behesht/5204 ⚫️https://t.me/Rahnamye_Behesht/8079 ⚫️https://t.me/Rahnamye_Behesht/5958 🔸زهرای مرضیه سلام الله علیها پس از آنکه توسط خلفا مورد هجوم قرار گرفت ، دچار جراحت و بیماری شد و فرزندش محسن ، سقط شد و نهایتا پس از گذشت حدودا سه ماه ، به سبب جراحات وارده توسط دستگاه خلافت از دنیا رفت و به شهات رسید و نقل های مورد استناد در متن اشکال ، کیفیت از دنیا رفتن حضرت زهرا سلام الله علیها را پس از تحمل یک دوره کوتاه جراحت و بیماری را شرح می دهد و منافاتی با قضیه شهادت ایشان ندارد ، لذا امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « سبب وفات فاطمه آن بود که قنفذ غلام عمر با دستور عمر زهرا را با غلاف شمشیر مضروب ساخت و به دنبال آن محسن را سقط کرد و بیماری شدید پیدا کرد ( وسر انجام به شهادت رسید ) » 📚دلائل الامامه ص134 _ بحار الانوار ج43 ص170 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔پرسش ❓یکی از مهمترین وظیفه امام زمان موهوم قتل عام و کشتار انسانهای بی گناهی است که جرمی جز مخالفت فکری ندارند در حالیکه رسول الله و دیگر صحابه و اهل بیت پیامبر انسانها را به خاطر بی دینی به قتل نرساندند به برخی از این مدارک دقت فرمایید: مدارک قتل عام وکشتار انسانها توسط امام زمان از کتب معتبر شيعه چنين آمده است: (( القائم عليه السلام اذا قام بالسيف قتل من الف، تسعمائه وتسعا وتسعين)). ترجمه: هر وقت امام زمان قيام کرد با شمشير از هر 1000 نفر 999 نفر را مي کشد. آدرس دقيق: بحار الانوار ج /24 ص:41، باب ان الحسنه والحسني الولايه، تفسير فرات الکوفي ص:561 💠پاسخ💠 👌پیشوایان معصوم بخصوص حضرت مهدی مایه رحمت وعطوفت و یاور ضعیفان می باشند و بهترین وانسانی ترین رفتارها را با عموم مردم داشته اند وخواهند داشت درصورتی هم که نیاز به شدت عمل بوده از آن برای کمک به مظلومین استفاده خواهند کرد پس قهر ومهر انان هردو مایه برکت وخیر برای مردم هستند 🔷پیامبر گرامی فرمود: «مهدی را ساکنان زمین واسمان دوست دارند» 📚بحارالانوار ج 51،ص 74 🔶در روایت دیگر فرمود : «بسوی مهدی امت روی می آورند مانند روی آوردن زنبور عسل بسوی ملکه خود» 📚الحاوی للفتاوی،ج 2،ص153 🔶و در روایت دیگر فرمود: «مهدی قلوب بندگان را از عبادت خداوند پر کرده وعدالت خداوند را در قلوب شان جای میدهد» 📚الغیبه،شیخ طوسی،ص 179 🔶در روایت دیگری امده است: « حتی پرندگان آسمان نیز از حکومت مهدی شاد وخوشحال هستند» 📚بحارالانوار،ج 51،ص80 👌بنابراین چگونه امام زمان می تواند مظهر قتل و کشتار و خشونت باشد❓ 👌اما پاسخ از روایت مورد استناد؛ ❕آن روایت را مرحوم فرات کوفی در تفسیرش نقل می کند و علامه مجلسی نیز به نقل از فرات کوفی در بحار الانوار می آورد. 📚تفسیر فرات کوفی ص568 📚بحار الانوار ج24 ص46 👌آن روایت گذشته از آنکه مرسل است و سند کاملی ندارد تنها راوی آن نیز محمد بن القاسم بن عبید بوده که مجهول و ضعیف است. 📚مستدرکات رجال الحدیث ج7 ص293 💠بنابراین روایت مورد استناد ضعیف و مردود بوده و قابل استناد نمی باشد. 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش ❔کانال نقد اسلام در تازه ترین شبهاتش مطرح می کند که از جمله خرافات در اسلام این است که می گویند خوردن ادرار و مدفوع حیوانات حلال گوشت حلال است و اشکالی ندارد مگر اینکه با آنها انسانی نزدیکی کند که در این صورت بول آنها نجس بوده و نمی توان خورد ❓مگر انسان عاقل با آنها نزدیکی می کند❕ 💠پاسخ💠 ❗️آنچه که در روایات ما بیان شده است آن است که ادرار و مدفوع حیوانات حلال گوشت نجس نمی باشد و اگر بدن و لباس انسان به آن ها اصابت کند سبب نجاست بدن و لباس نمی شود و واجب نیست که انسان بدن و لباس خود را تطهیر کند نه آنکه خوردن آن جایز باشد. 🔶امام صادق فرمود: « شستن لباس واجب نیست اگر آلوده به بول حیوان حلال گوشت شود» 📚الکافی ج3 ص57 📚التهذیب ج1 ص246 🔶وفرمود: « هر حیوان حلال گوشتی بولش نجس نیست و نیازی به تطهیر ندارد» 📚التهذیب ج1 ص422 📚قرب الاسناد ص72 👌 به این مضمون روایات متعدد دیگری نیز وارد شده است؛ 📚وسائل الشیعه ج3 ص406 باب9 👌البته انسان می تواند که اگر بدن و لباسش به بول و غائط حیوانات حلال گوشت اصابت کرد از باب رعایت نظافت ، بدن و لباس را تطهیر کند اما اسلام برای انسان تکلیف وجوبی در این رابطه قرار نداده است چنان که امام صادق فرمود: « واجب نیست بدن و لباس را از ابوال حیوانات حلال گوشت تطهیر کنی مگر آنکه بخواهی نظافت و پاکی را رعایت کنی ( که در این صورت تطهیر کردن مستحب است)» 📚الکافی ج3 ص57 📚التهذیب ج1 ص264 🔷از سوی دیگر در روایات متعددی بیان شده است که بول و غائط حیوانات حرام گوشت نجس می باشد. 📚وسائل الشیعه ج3 ص404 باب8 👌اما باید توجه کرد؛ 🔷این که بول و غائط حیوانات حلال گوشت پاک است مجوز برای خوردن آن نمی باشد .پاک بودن آنها تنها از این جهت است که سبب نجاست بدن و لباس نمی شود و الا منع از خوردن آن ها سر جای خودش می باشد زیرا خداوند می فرماید: « از تو سوال می کنند چه چیزهایی برای آنها حلال شده است بگو آنچه پاکیزه است برای شما حلال گردیده است» 🔷مائده 4 👌وفرمود: « پیامبر پاکیزه ها را برای آنان حلال می شمرد و ناپاکها و خبائث را تحریم می کند» 🔷اعراف157 👌درباره خبائث گفته شده است که مراد هر آنچه است که انسان در ذات و طبع سالم خود از آن متنفر باشد که این تعریف شامل بول و غائط حیوانات حلال گوشت هم می شود. 📚زبده البیان ، محقق اردبیلی ، ص631 📚مسالک الافهام ج1 ص146 🔶مرحوم نراقی نیز می نویسد: « اصل در خبائث حرمت است به چند دلیل؛ 🔷1- اجماع 🔷2- خداوند می فرماید خبائث حرام است 🔷3- و می فرماید طیبات حلال می باشد که مقابل خبائث است . 📚مستند الشیعه ج15 ص10 👌بله در یک صورت می توان گفت که جایز است بول حیوانات حلال گوشت خورد شود و آن در صورتی است که درمان بیماری در خوردن آن باشد چنان که امروز طبیبان طب سنتی برای بول شتر خواص درمانی خاصی ذکر می کنند. 🔶امام صادق فرمود: « اگر انسان محتاج و نیازمند باشد تا برای درمان بیماری بول گاو و شتر و گوسفند را بخورد در این صورت خوردن آن اشکالی ندارد» 📚التهذیب ج1 ص284 👌به این مضمون روایات دیگری نیز می باشد که اجازه خوردن بول شتر و گاو و گوسفند را برای درمان بیماری می دهد. 📚وسائل الشیعه ج25 ص113 باب59 👌خداوند می فرماید: « خداوند در دین خود تکلیف مشقت باری برای شما قرار نداد» 🔷حج 78 ❕لذا اگر درمان انسان بستگی به خوردن بول حیوانات حلال گوشت داشته باشد اسلام اجازه خوردن را تحویز کرده است. 👌اما اگر انسان جاهل و نادان و فاسدی با حیوانات حلال گوشت نزدیکی کند گوشت و شیر آنان حرام می شود و بول و غائط آنان نیز نجس می باشد و اگر به بدن و لباس انسان برسد سبب نجاست می شود لذا در این صورت انسان باید از آنها پرهیز کند. 📚وسائل الشیعه ج24 ص169 باب30 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
🤔 ❔آیا حقیقت دارد که در هنگام هجوم به خانه حضرت زهرا ، ایشان یقه و گریبان عمر را گرفتند ❗️ضد دینان معاذ الله می گویند این عمل از بی حیایی دارد ❕ 💠💠 👌روایتی است که شیخ کلینی در کافی شریف نقل می کند که امام باقر و امام صادق علیهما السلام فرمودند ؛ « انَّ فَاطِمَةَ ع لَمَّا أَنْ كَانَ مِنْ أَمْرِهِمْ مَا كَانَ أَخَذَتْ بِتَلَابِيبِ عُمَرَ فَجَذَبَتْهُ إِلَيْهَا ثُمَّ قَالَتْ أَمَا وَ اللَّهِ يَا ابْنَ الْخَطَّابِ لَوْ لَا أَنِّي أَكْرَهُ أَنْ يُصِيبَ الْبَلَاءُ مَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ لَعَلِمْتَ أَنِّي سَأُقْسِمُ عَلَى اللَّهِ ثُمَّ أَجِدُهُ سَرِيعَ الْإِجَابَةِ » « زمانی که وقائع پس از پیامبر اتفاق افتاد ( غصب خلافت و هجوم به خانه وحی و اهانت به اهل بیت ) فاطمه عمر را گرفت و به سوی خود کشاند و فرمود ای فرزند خطاب آگاه باش که اگر من وارد آمدن بلا بر بیگناهان را ناپسند نمی دانستم ، چنان نفرینی شما را می کردم ( که همه را گرفتار می کرد ) و خداوند را سریع الاجابه می یافتم » 📚الکافی ج 1 ص 460 👌مراد از کشیده شدن تلابیب عمر توسط حضرت زهرا سلام الله علیها که در روایت آمده است ، گرفتن و پیچاندن لباس عمر به دور است نه آنکه معاذ الله تماس صورت گرفته باشد . ❕ابن اثير درباره لفظ معنای لغوی ملبيا می گويد ؛ « من او را گرفتنم و کشيدم به اين معنا گفته ميشود که کسي را با لباسش گرفته و لباس را در سينه و گردنش جمع کنند و او را گرفته و بکشند و يا آنکه در گردنش طناب و يا لباسی بيندازند و او را بکشند و در حقيقت متلبب به جای قالده استفاده می‌شود . 📚 النهاية في غريب الحديث ، ابن الأثير ، ج 1 ص 193 👌 می نویسد ؛ « تلیبب او را گرفتم یعنی در هنگام خصومت لباس او را دور سینه و گردنش جمع کردم و به سوی خود کشیدم ، این که در روایتی آمده است که فاطمه سلام الله علیها تلابیب عمر را گرفت و به سوی خود کشاند ، به همین معنا است » 📚مجمع البحرین ج 2 ص 164 ❕علامه مجلسی در توضیح روایت می نویسد ؛ « زمانی که عمر به دستور ابوبکر به همراه یارانشان به زور وارد خانه فاطمه سلام الله علیها شدند تا علی را به زور برای بیعت خارج کنند ، فاطمه از روی ضرورت و برای نجات علی از دست آنان تلابیب عمر را گرفت ، ( و از علی دفاع کرد ) که این دفاع بر جمیع خلق واجب بود ، یعنی لباس عمر را به گردنش پیچید و به سوی خود کشاند ...» 📚مراه العقول ج 5 ص 343 👌بنابراین روایت فوق گواه دیگری بر مصائب وارده به اهل بیت علیهم السلام توسط دستگاه خلافت است و همچنین بیان کننده عظمت و بزرگی آن مصائب است به گونه ای که امام باقر و امام صادق علیهما السلام همزمان از آن سخن گفتند ، و از سوی دیگر بیان کننده و ایستادگی مثال زدنی حضرت زهرا سلام الله علیها در برابر ظلم دستگاه خلافت است که با این که خودش مورد حمله و قرار گرفته بود ، باز هم از دفاع کردن عقب نشینی نکرد . 👌این که چرا علی علیه السلام در برابر حمله به خانه اش اقدام عملی انجام نداد و با آنان نبرد نکرد و یا چرا بنی هاشم اقدامی نکردند و .... سوالاتی است که ما در گذشته مفصلا به آن پرداخته ایم و حدود 60 پرسش و شبهه را پیرامون این موضوع پاسخ داده ایم که جهت آگاهی نمایه زیر را مطالعه فرمایید ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/8310 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔پرسش ❓برخی از اسلام ستیزان بحثی را مطرح کرده اند که تحریف ناپذیری قران افسانه است و براین مدعای خود مساله اختلاف قرائتهای قران را پیش کشیده و میگویند این اختلاف قرائتها دلیل بر تحریف قران است پاسخ شما چیست 💠پاسخ: 🔰خبرهای واحد که قرائتهای مختلف را گزارش می دهند دلیل بر تحریف قرآن نیست زیرا قرآن و قرائت های یاد شده دو حقیقت متمایز هستند .حقیقت قرآن سوای قرائت هاست و قرائت ها نمی تواند در نص قرآن تاثیر گذار باشد ❗️توضیح: قرآن کریم که سخن خداوند و اخرین کتاب اسمانی است از صدر اسلام تاکنون مورد اهتمام جدی مسلمانان بوده است .پیامبر گرامی نسبت به قرائت ،حفظ و جمع آوری قرآن سفارش اکید داشته مسلمانان آن را محور و اساس دین خود تلقی کرده و قرائت آن را از وظایف روزمره خود می دانستند ♦️متن قرآن در طول تاریخ اسلام سینه به سینه و دست به دست از نسلی به نسل بعد منتقل شده و قرآن با همان الفاظ و قرائت رسول خدا در طول تاریخ رواج داشته است 💢امام صادق فرمود: « قرآن یکی بیش نیست و اختلاف بر سر قرائت آن از جانب راویان ( قرآن ) صورت گرفته است» 📚الکافی ج2 ص630 ♦️وفرمود: « قرآن بر حرف واحد و از نزد خدای واحد نازل گشته است» 📚همان مدرک ❗️قرائت قرآن طبق قرائت مشهور که از پیامبر گرامی برجای مانده بوده و سینه به سینه منتقل میشد بین مردم رواج داشته تا ان جا که برخی از افراد از سر اجتهادات اشتباه از مشهور جدا شده ویک سری قرائت های شخصی را ابداع کرده که مورد تایید جامعه اسلامی نبوده است و اهل بیت نیز با انها مخالفت کرده اند ومردم را امر میکردند که قرآن را طبق قرائت مشهور که برجای مانده از پیامبر بوده تلاوت کنند ♦️سالمه بن سلمه می گوید : شخصی در محضر امام صادق ایاتی از قرآن را قرائت کرد و به طوری که من شنیدم قرائت او غیر از قرائت دیگر مردم بود .امام به او فرمود: « از این قرائت خود داری کن و همان گونه که مردم می خوانند تو هم بخوان» 📚الکافی ج2 ص633 ♦️وفرمود: « همان گونه که اموخته اید ( ومشهور بوده) قرآن را بخوانید( وبه اجتهادات قاریان توجه نکنید)» 📚الکافی ج2 ص630 🔵یگانه قرائتی که دارای سند صحیح و با پشتوانه جمهور و طبق قرائت مشهور که بر جای مانده از پیامبر بوده استحکام یافته است قرائت حفص از عاصم بوده که این قرائت در طی قرون پی در پی تا امروز همواره میان مسلمین متداول بوده است چرا که : ❗️قرائت او همان قرائت عامه و مشهور مسلمین بوده است زیرا حفص و استاد او عاصم شدیدا با انچه که با قرائت عامه و روایت صحیح و متواتر میان مسلمانان موافق بوده پای بند بودند . 👌این قرائت را عاصم از شیخ ابوعبدالرحمان سلمی و او از امیر المومنین اخذ کرده است 📚معرفه القرائ الکبار ج1 ص77 ♦️و علی علیه السلام به هیچ عنوان قرائتی جز انچه با نصی اصلی وحی که میان مسلمانان متواتر بوده قرائت نمیکرده است از این رو در تمامی ادوار تاریخ مسلمانان مورد اعتماد قرار گرفت و قرآن های کنونی نیز طبق همین قرائت مشهور مسلمین بر جای مانده از قرائت پیامبر است ♦️ابن شهر اشوب چنین می اورد: « عاصم قرائت را از ابو عبدالرحمان سلمی فرا گرفته او نیز قرائت تمامی قرآن را از علی علیه السلام دریافت کرده لذا فصیح ترین قرائات قرائت عاصم است زیرا از ریشه آن را فرا گرفته و هر انچه دیگران کج رفته اند او راه استوار را انتخاب نموده است» 📚مناقب ج2 ص43 ♦️حاصل انکه قرآن بر یک قرائت نازل شده و این قرائت همان قرائتی است که بین مسلمین مشهور بوده و از پیامبر بر جای مانده است که قرائت حفص از عاصم از سلمی و از علی علیه اسلام مطابق همین قرائت مشهور مسلمین و بر جای مانده از پیامبر است و سایر قرائات که قرائات شاذ بوده مورد تایید مسلمین و جامعه اسلامی نبوده وحجیت ندارد لذا ایت الله مکارم می اورد: « خواندن غیر قرائت حفص از عاصم در شرایطی که فقط این قرائت مشهور است اشکال دارد» 📚اسفتاوات جدید ج3 ص80 ♦️واز این بیان روشن شد اختلاف قرائتهای غیر مشهور ربطی به تحریف قران ندارد ♦️پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال برخی از کانال های ضد دین این اشکال را مطرح می کنند که در سوره نساء آیه 3 مى خوانیم «فان خفتم الاّ تعدلوا فواحدة» (اگر مى ترسید عدالت را ]درباره همسران متعدد رعایت نکنید تنها به یک همسر قناعت نمائید همچنین در آیه 129 همین سوره مى خوانیم «ولن تستطیعوا ان تعدلوا بین النساء و لو حرصتم» (و هرگز نمى توانید در میان زنان، عدالت کنید، هرچند کوشش نمائید . از نظر قرآن عدالت برقرار کردن بین همسران متعدد ممکن نیست اما باز هم خداوند این مساله را اجازه داده است 🗯پاسخ: ❗️نخست باید روشن شود که منظور از عدالت در مورد همسران متعدّد چیست؟ ⁉️آیا این عدالت مربوط به امور زندگى از قبیل هم خوابگى و وسایل زندگى و رفاه و آسایش است یا منظور عدالت در حریم قلب و عواطف انسانى نیز هست؟ 🗯شک نیست که «عدالت» در محبت هاى قلبى خارج از قدرت انسان است چه کسى مى تواند محبّت خود را که عواملش در بیرون وجود اوست از هر نظر تحت کنترل درآورد؟ 🔷به همین دلیل رعایت این نوع عدالت را خداوند واجب نشمرده و در آیه 129 سوره نسائ مى فرماید: « شما هر قدر کوشش کنید نمى توانید در میان همسران خود (از نظر تمایلات قلبى) عدالت و مساوات برقرار سازید.» ❗️بنابراین محبّت هاى درونى مادامى که موجب ترجیح بعضى از همسران بر بعضى دیگر از جنبه هاى عملى نشود ممنوع نیست، آنچه مرد موظّف به آن است رعایت عدالت در جنبه هاى عملى و خارجى است. 🗯از این بیان روشن مى شود: کسانى که خواسته اند از ضمیمه کردن آیه «وان خفتم الا تعدلوا فواحدة» به آیه «ولن تستطیعوا ان تعدلوا بین النساء و لو حرصتم» ❗️ چنین نتیجه بگیرند که تعدّد زوجات در اسلام مطلقاً ممنوع است زیرا در آیه نخست آن را مشروط به عدالت کرده، و در آیه دوم عدالت را براى مردان در این مورد امرى محال دانسته است، سخت در اشتباهند. 🗯زیرا همانطور که اشاره شد عدالتى که مراعات آن از قدرت انسان بیرون است عدالت در تمایلات قلبى است، و این از شرائط تعدّد زوجات نیست و آنچه از شرائط است عدالت در جنبه هاى عملى است. ❗️گواه بر این موضوع ذیل آیه 129 سوره نسائ مى باشد آنجا که مى گوید: ❗ «اکنون که نمى توانید مساوات کامل در محبّت میان همسران خود رعایت کنید لااقلّ تمام تمایل قلبى خود را متوجّه یک نفر از آنان نسازید که دیگرى را به صورت بلاتکلیف درآورید». 🗯نتیجه اینکه کسانى که قسمتى از این آیه را گرفته و قسمت دیگر را فراموش کرده اند گرفتار چنان اشتباهى در مسئله تعدّد زوجات شده اند که براى هر محقّقى جاى تعجّب است. ❗️اتفاقاً از روایات اسلامى برمى آید که نخستین کسى که این ایراد را مطرح کرد ابن ابى العوجاء از مادیین معاصر امام صادق بود که این ایراد را با هشام بن حکم دانشمند مجاهد اسلامى در میان گذاشت، او که جوابى براى این سؤال نیافته بود از شهر خود که ظاهراً کوفه بود بسوى مدینه (براى یافتن پاسخ همین سؤال) حرکت کرد، و به خدمت امام صادق رسید، امام صادق از آمدن او در غیر وقت حج و عمره به مدینه تعجب کرد، ولى او عرض کرد که چنین سؤالى پیش آمده است 🗯 امام در پاسخ فرمود: ❗️«منظور از عدالت در آیه سوم سوره نساء عدالت در نفقه (و رعایت حقوق همسرى و طرز رفتار و کردار) است و اما منظور از عدالت در آیه 129 که امرى محال شمرده شده، عدالت در تمایلات قلبى است (بنابراین تعدد زوجات با حفظ شرائط اسلامى نه ممنوع است و نه محال) هنگامى که هشام از سفر، بازگشت، و این پاسخ را در اختیار ابن ابى العوجاء گذاشت، او سوگند یاد کرد که این پاسخ از خود تو نیست» 📚تفسیر برهان ج1 ص420 🗯معلوم است که اگر کلمه عدالت را در دو آیه به دو معنى تفسیر مى کنیم به خاطر قرینه روشنى است که در هر دو آیه وجود دارد، زیرا در ذیل آیه مورد بحث، صریحاً مى گوید: تمام تمایل قلبى خود را متوجه به یک همسر نکنید، و به این ترتیب انتخاب دو همسر مجاز شمرده شده منتها به شرط این که عملاً درباره یکى از آن دو ظلم نشود اگر چه از نظر تمایل قلبى نسبت به آنها تفاوت داشته باشد، و در آغاز آیه 3 سوره نسائ صریحاً اجازه تعدد را نیز داده است» 📚تفسیر نمونه،ج4 ص155 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔فردی برایم این اشکال را فرستاده و تقاضای پاسخ را دارد ❕ ❔جواز خودارضایی توسط امام صادق با سند معتبر ✍امام صادق می گوید:کسی که باخودش استمنا می کند، بر او نیست(اشکالی ندارد) 📗کتاب کافی ج۵ص۳۲۵ 💠💠 👌در این شکی نیست که استمناء و خود ارضایی از جمله گناهانی است که مورد خداوند است . ❕پیامبر گرامی فرمود ؛ « کسی که خود ارضایی می کند ، است » 📚مستدرک الوسائل ج14 ص355 ❕و فرمود ؛ « آگاه باشيد كه مورد لعن خدا، ملائكه و همه مردم خواهد بود كسى كه با دستمالى خود، خويش را مى كند و كسى كه با كسى از مردان، لواط مى کند » 📚کنزالعمال ج16 ص99 👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « از جمله كسانى كه خدا با آنها در روز قيامت سخن نمى گويد و نظر رحمت به آنها ندارد و عذاب دردناكى، آنها را فرامى گيرد، كسى است كه مى كند.» 📚وسائل الشیعه ج20 ص353 👌و فرمود ؛ « استمنا، گناه بزرگى است كه خداى متعال در قرآن، از آن نهى كرده است. انجام دهنده اين گناه، همانند كسى است كه با خودش آميزش مى كند. اگر بدانم كسى اين كار را مى كند، هرگز با او نمى خورم...» ❕از امام سوال شد از نظر شدّت گناه، زنا بزرگتر است يا استمناء؟ كه امام اينگونه پاسخ داد ؛ «اين عمل (استمنا) گناه بزرگى است. بعضى ها مى گويند كه برخى گناهان، از برخى ديگر از گناهان سبكترند، درحالى كه همه گناهان نزد خداوند، بزرگ هستند؛ چراكه معصيت هستند و خداوند، ارتكاب گناه از بندگان خود را دوست ندارد.خداوند، ما را از گناهان نهى كرده؛ چراكه معصيت، عملى شيطانى است و فرموده است: (شيطان را عبادت نكنيد؛ به درستى كه شيطان، شماست. پس او را دشمن خود بدانيد، چراكه او پيروان خود را به آتش دعوت مى كند). 📚بحار الانوار ج101 ص30 👌از امام عليه السّلام در مورد آميزش با حيوان و استمنا سوال شد ، ایشان پاسخ دادند ؛ «هرچيزى كه مانند اين دو، باعث منى مرد مى شود، از مصاديق زنا محسوب مى شود.» 📚الکافی ج5 ص541 ❕در نقل دیگری فرمود ؛ « مردی را به نزد امیر مومنان آوردند که با دست خود استمناء کرده بود ، علی علیه السلام ( از باب تعزیر ) بر دست او زد و از بیت المال برای او زن گرفت » 📚الکافی ج7 ص265 👌جهت آگاهی از خود ارضایی نمایه زیر را مطالعه فرمایید ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/3669 ❕حال آنچه مورد اشکال قرار گرفته است روایت زیر است . 👌در حديثى از امام صادق عليه السّلام از مالش آلت، از سوى خود فرد سؤال شد، امام فرمود: ناكح نفسه لا شىء عليه. « او با خودش كرده چیزی بر او نیست » 📚وسائل الشیعه ج20 ص353 ❕علامه در توضیح روایت می گوید ؛ « چیزی بر او نیست ، یعنی حدی بر او نیست چرا که خودارضایی مشخصی ندارد ، بلکه صاحب آن تعزیر می شود ، بنابراین جمله مذکور با گناه بودن استمناء و صاحب آن منافاتی ندارد » 📚مراه العقول ج20 ص385 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔عالم بزرگ اسلامگرا ابن تیمیه حرانی در جلد 6 کتاب منهاج السنه تصریح می کند بر اینکه علی بن ابی طالب دنیا پرست و قدرت طلب بود و به جهت قدرت طلبی و برای رسیدن به قدرت و تسلط بر مردم جنگید ❗️ 💠💠 👌شما چگونه از ابن تیمیه حرانی ناصبی به عنوان عالم بزرگ اهل سنت و مسلمان یاد می کنید در حالی که علما و بزرگان اهل سنت در طول تاریخ تصریح به انحراف و او کرده اند . ❕ابن حجر عسقلانی که از بزرگان اهل سنت محسوب می شود درمورد ابن تیمیه چنین می آورد ؛ « برخی از علما ابن تیمیه را به سبب مخالفت‌های او در توسل واستغاثه به پیامبر که تنقیص مقام نبوت به شمار میرود ( بی دین) وگروهی دیگر او را منافق دانسته اند » 📚الدرر الکامنه،ج1 ص181 🔹شمس الدین در نامه ای خطاب به ابن تیمیه چنین می نویسد ؛ « ای بیچاره ، آنان که از تو متابعت می کنند در پرتگاه زندقه، کفر و نابودی قرار دارند . مگر نه این است که عمده پیروان تو عقب مانده ، گوشه گیر ، سبک عقل ، عوام ، دروغ گو ، کودن ، بیگانه ، فرو مایه ، مکار ، خشک ، ظاهر الصلاح وفاقد فهم هستند؟ اگر سخنان مرا قبول نداری آنان را امتحان کن » 📚الاعلان بالتوبیخ،سخاوی،ص77 _ تکمله السیف الصقیل،شیخ محمد زاهد کوثری،ص218 ❕ در معرفی محمد بخاری حنفی از برجستگان اهل سنت می نویسد ؛ « محمد بخاری حنفی از ابن تیمیه بسیار متنفر بود تا جایی که در مجلسش تصریح می کرد، هرکس ابن تیمیه را "شیخ الاسلام" بداند است » 📚البدر الطالع ج 2 ص 262 👌 می گوید ؛ «ابن تيميه مى گويد خدا بر عرش استوار است و سخن مى گويد. در دمشق و ديگر مناطق ندا داده شد هر كس بر عقيده ابن تيميه باشد مال و خونش حلال است. او مسائل عجيب و غريبى ادعا كرد كه به سبب آن زندانى شد چون مباين با مذهب اهل سنت به حساب مى آمد». 📚مراه الجنان ج 4 ص 277 👌 ابوبكر می گوید ؛ «در سخن اين خبيث نظر كردم. در قلب او مرض گمراهى است. او به دنبال مشتبهات قرآن و سنت به جهت ايجاد فتنه است و گروهى از عوام كه خدا اراده هلاكشان كرده وى را متابعت كرده اند. در او امورى ديدم كه قدرت بيان آن را ندارم زيرا در آنها تكذيب پروردگار است». 📚دفع شبهه من شبه ص 216 👌 ابن حجر باز می گوید ؛ «او همين كه فكر كرد مجتهد است بر كوچك و بزرگ علماى قديم و جديد ايراد گرفت». 📚الدرر الکامنه ج 1 ص 150 ❕ابن حجر نیز در مورد او می گوید ؛ « خدا او را خوار و گمراه و کور و و ذلیل کرد ، سخنان او ارزش و قیمتی ندارد » 📚الفتاوی الحدیثیه ص 86 ❕این سخنان بزرگان اهل سنت دلیل روشنی بر انحراف فکری و عملی ابن تیمیه است . 🔹 اساسا چگونه می توان سه نبرد جمل و صفین و نهروان را که علی علیه السلام در دوران انجام داد به خاطر اهداف دنیوی لحاظ کرد در حالی که پیامبر گرامی به امر خداوند ، علی علیه السلام را مامور به انجام آن کرده بود چنان که علمای اهل سنت نقل می کنند ؛ « رسول اکرم به علی بن ابی طالب دستور داد تا پس از رحلتش با ناکثین ( اصحاب جمل ) و قاسطین ( اصحاب صفین ) و مارقین ( اصحاب نهروان ) کند » 📚مستدرک حاکم ج 3 ص 139 _ تاریخ بغداد ج 8 ص 340_ اسد الغابه ج 4 ص 23 ❕چگونه می توان گفت علی علیه السلام به خاطر دنیا نبرد کرد در حالی که علمای اهل نقل می کنند ؛ « هنگامی که علی علیه السلام به بصره وارد شد ، مبلغی طلا و نقره برایش آوردند ، علی علیه السلام طلا و نقره را مخاطب قرار داد که ای نقره سپید و ای طلای زرد مرا ندهید ، دیگری را بفریبید » 📚مجمع الزوائد ، هیثمی ، ج 9 ص 131 👌و نقل می کنند که پیوسته خطاب به دنیا می فرمود ؛ « ای دنیا دیگری جز مرا ( که من تو را سه طلاقه کرده ام )» 📚الاستیعاب ، ابن عبد البر ، ج 2 ص 465 👌روایات فراوانی در زهد و پارسایی علی علیه السلام طبق منابع اهل سنت ، وارد شده است که پرداختن به همه آنها سخن را به درازا می کشاند ، همین مقدار برای اثبات واقع گویی ابن تیمیه ناصبی و دنباله روان جاهلش کافی و وافی است . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman