eitaa logo
آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
2.7هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht #سایت ipasookh.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔ماجرای درگیری در صدر اسلام چه بود ❗️چرا پیامبر به یاران خود دستور داد تا به کاروان قریش در ماه حرام حمله کنند ❕آیا این کار گناه نبود❕چرا این را برای مردم نمی گویید ❕❕ 💠💠 👌در ماه رجب سال دوم هجرت، چند ماه قبل از واقعه بدر ، پیامبر گرامی هشتاد نفر از را به فرماندهى «عبد اللّه بن جحش» براى تعقيب كاروان قریش اعزام كرد. هنگام حركت، نامه اى به دست فرمانده داد و گفت: پس از ورود در راه پيمايى، اين نامه را بازكن و به مضمون آن عمل كن و هيچ يك از ياران خود را به اكراه وادار به كارى مكن. وى پس از دو روز راه پيمايى نامه را باز كرد و ديد كه پيامبر چنين دستور داده است « هنگامى كه به نامه من نگاه كردى راه خود را پيش گير و در سرزمين «نحله» كه ميان مكّه و طائف است فرود آى. در آنجا در انتظار بنشين و از تصميمها و خبرهايشان آگاه باش » ❕وى طبق مضمون نامه عمل كرده و تمام يارانش نيز از او پيروى كردند و در آن نقطه فرود آمدند. در آن هنگام كاروان قريش به سرپرستى «عمرو خضرمى» از طائف به مكّه باز مى گشت. كه در نزديكى آنان منزل كرده بودند؛ براى اينكه دشمن از اسرارشان آگاه نشود، سرهاى خود را تراشيدند تا دشمن تصور كند كه اينها براى مراسم زيارت خانه خدا عازم مكّه هستند. قريش با ديدن اين منظره اطمينان يافته و به هم ديگر گفتند: آنان عازم «عمره» هستند كارى با ما ندارند. 👌در اين هنگام مسلمانان با تشكيل يك جنگى، به تبادل نظر پرداختند ، نتيجه شورا اين بود كه دريافتند اگر آن روز را كه پايان ماه رجب بود صبر كنند، ماه حرام اگرچه پايان مى پذيرد، ممكن است قافله قريش همان روز از آن نقطه حركت كنند و وارد سرزمين «حرم» گردند كه نبرد در آنجا نيز حرام و قدغن است. از اين رو تصميم گرفتند نبرد در ماه حرام را به جنگ در «حرم» ترجيح دهند و دشمن را كرده و «واقد بن عبد اللّه» سرپرست كاروان را با تيرى كشتند. زيردستان وى نيز فرار كردند، جز دو نفر به نامهاى: عثمان بن عبد اللّه و «حكم بن كيسان» كه مسلمانان آنان را دست گير كردند. عبد اللّه بن جحش، مال التجاره را با دو اسير به مدينه آورد. 👌پيامبر از اينكه فرمانده جمعيت از حدود خارج شده و به جاى كسب تكليف در ماه حرام نبرد كرده است؛ سخت ناراحت گرديد و فرمود: «من هرگز دستور نداده بودم در ماه حرام جنگ كنيد.» ❕قريش، نيز اين جريان را به عنوان حربه تبليغى به دست گرفته و شايع كردند كه «محمد» احترام ماه حرام را از بين برده است. يهود اين حادثه را به فال بد گرفته و مى خواستند فتنه اى برپا كنند. عبد اللّه و يارانش را سرزنش مىكردند. از طرفى، پيامبر در غنايم جنگى آنان تصرف نكرد و منتظر وحى الهى بود. ناگهان «جبرئيل» اين آيه را آورد: «از تو درباره نبرد در ماه حرام مى پرسند، در جوابشان بگو: جنگ در آن ماه گناهى بزرگ و جلوگيرى از راه خدا است، ولى بيرون كردن ساكنان مسجد الحرام، پيش خدا جرمش زيادتر است و جرم فتنه پيش خدا از كشتار بزرگتر است. » (بقره217) ❕يعنى اگر مسلمانان در ماه جنگ كرده و كار خلافى را مرتكب شدهاند، شما مردم قريش جرم بزرگترى را مرتكب شده ايد، زيرا ساكنان مسجد الحرام (مسلمانان) را از آشيانه خود بيرون كردهايد و با زجر و شكنجه و تهديد و ارعاب، فتنه ها برپا كردهايد و با وجود اين جرمهاى بزرگ، حق اعتراض نداريد. 📚البدایه و النهایه ج3 ص248 📚تاریخ طبری ج2 ص412 📚الکامل فی التاریخ ج2 ص114 ❕نامه اى كه رسول خدا به دست «عبد اللّه بن جحش» داد، زنده بر اين است كه هرگز هدف نبرد در ماه حرام نبوده است، زيرا در آن نامه چنين نوشته بود: «در سرزمين نخله كه ميان مكّه و طائف است فرود آى و در آنجا در انتظار قريش بنشين و از اوضاع آنها ما را ساز » 👌اين نامه آشكارا مى رساند كه هرگز عبد اللّه، مأموريتى براى جنگ نداشته و فقط مأمور اكتشاف و كسب اطلاعات بوده است و علت نبرد آنها در نخله و كشتن «عمرو خضرمى» نتيجه شوراى جنگى خودشان بوده است. از اين رو، هنگامى كه پيامبر از خون ريزى آنان آگاه گرديد، آنها را سخت و مذمت كرد و فرمود من دستور نبرد و جنگ نداده بودم. 📚فروغ ابدیت ، سبحانی ، ص467 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
❓پرسش ❔چرا در اسلام کشتن سگ سفارش شده است .مگر این موجود بی زبان چه گناهی دارد که اسلام این طور با او برخورد می کند❔ 👌پاسخ: 🗯اسلام به هیچ عنوان سفارش به کشتن سگ ها نمی کند بلکه آزار و اذیت حیوانات را امری مذموم شمرده که مستوجب عذاب جهنم می باشد. وبه عکس سفارش به خوشرفتاری با سگان را کرده است. 👌پیامبر گرامی فرمود: «خداوند مردی را به خاطر اینکه سگی را سیراب می کرد وارد بهشت کرد» 📚بحار الانوار ج62 ص65 ❗️نجیح می گوید: «حسن بن علی را می دیدم که غذا می خورد و پیش روی او سگی نیز بود.هر لقمه ای که می خورد لقمه ای را نیز به سگ می داد و می گفت حیا می کنم که من غذا بخورم و موجود زنده ای به من نگاه کند و او را اطعام نکنم» 📚مستدرک الوسائل ج8 ص295 👌امام صادق فرمود: «هر زمان چیزی می خورید و سگی نیز پیش روی شما است سگ را نیز اطعام کنید...» 📚الکافی ج6 ص553 🔶وفرمود: «هر چیزی حرمتی دارد و حرمت حیوانات به این است که حق زدن به صورت آنها را ندارید» 📚وسائل الشیعه ج11 ص482 ❗️پیامبر گرامی فرمود: «حیوانات را نزنید زیرا آنان روح دارند و تسبیح خدا را می کنند» 📚المحاسن ص633 👌حضرت علی فرمود: «در سگ شکاری و سگ همراه گله برکت است» 📚الکافی ج6 ص552 👌بله در روایات تنها جواز قتل سگ های وحشی داده شده است .سگ هایی که به افراد حمله کرده و مورد آسیب قرار می دهند. در این صورت انسان برای حفظ جانش می تواند سگ را بکشد 📚وسائل الشیعه ج11 ص533 📚مستدرک الوسائل ج8 ص296 ❗️ البته این گونه سگ ها باید در محیطی قرار گیرند که نتوانند به کسی آسیب برسانند و اگر شرایط طوری فراهم شد که نتوان از آزار و آسیب آنان در امان ماند کشتن آنان برای حفظ جان خود اشکالی ندارد. 👌پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔ازدواج صیغه با زنان متاهل در کتب آخوندها : «فضل مولای محمد بن راشد می گوید : از ابو عبدالله علیه السلام پرسیدم من با زنی ازدواج کردم و احساس کردم که این خانم متاهل است، و در این باره تحقیق کردم و مطمن شدم که این خانم متاهل است، امام جعفر صادق فرمود: و چرا تحقیق کردی؟ آدرس دقیق: تهذيب الأحكام للطوسي (460 هـ) الجزء7 صفحة253 باب 23 ضروب النكاح روایت دوم : (26444)محمد بن الحسن بإسناده عن محمد بن أحمد بن يحيى عن علي بن السندي عن عثمان بن عيسى عن إسحاق بن عمار عن فضل مولى محمد بن راشد عن أبي عبد الله (ع) قال: قلت: أني تزوجت امرأة متعة فوقع في نفسي أن لها زوجا ففتشت عن ذلك فوجدت لها زوجا قال: ولم فتشت؟ ترجمه : فضل مولای محمد بن راشد می گوید : از ابو عبدالله علیه السلام پرسیدم من با زنی ازدواج کردم و احساس کردم که این خانم متاهل است، و در این باره تحقیق کردم و مطمن شدم که این خانم متاهل است، امام جعفر صادق فرمود: و چرا تحقیق کردی؟ آدرس دقیق: وسائل الشيعة للحر العاملي (1104 هـ) الجزء21 صفحة 31 باب 10 تصديق المرأة في نفي الزوج 💠💠 👌روایات بالا نمی گوید ازدواج با زنان شوهر دار بی اشکال است ، بلکه می گوید در صورتی که زن مومنه ادعا کند ندارد ، در سخنش تصدیق می شود و دیگر نیازی به نیست که آیا واقعا آن زن مومنه راست می گوید یا خیر . 🔶میسر می گوید از امام صادق علیه السلام سوال کردم که گاهی می خواهم با زنی ازدواج کنم ، به او می گویم آیا تو شوهر داری یا خیر ، او پاسخ می دهد خیر شوهر ندارم ، چیست ؟ 👌امام علیه السلام پاسخ داد ، بله سخن زن را قبول کن و او را کن و دیگر نیازی به تحقیق نیست . 📚الکافی ج5 ص462 ❕پس از ازدواج با زنی که ادعای بی شوهر بودن را دارد ، دیگر نیازی به تحقیق در این رابطه نیست ، اما اگر صورت گرفت و انسان فهمید که آن زن دروغ گفته و همسر داشته است ؛ 1⃣روایات بالا می گوید که نیازی به تحقیق نبود و باید به ادعای زن مومنه می کردید . 2⃣حال که روشن شده است که آن زن شوهر داشته و به دروغ ادعای بی شوهر بودن را کرده است ، زنای بر آن زن ثابت است ، اما بر مرد که بدون اطلاع از همسر داشتن او ، با او ازدواج کرده است چیزی نیست . 📚وسائل الشیعه ج20 ص314 3⃣پس از فهمیدن آنکه آن زن شوهر داشته است ، عقدی که شوهر دوم خوانده است باطل می شود و آن زن به شوهر اول می شود . 📚وسائل الشیعه ج20 ص446 4⃣این که زن مومنه در عده و یا همسر نداشتن تصدیق می شود و نیازی به تحقیق نیست ، مورد اتفاق تمام فرق اسلامی است . 5⃣از روایاتی نیز استفاده می شود ، اگر چه تحقیق کردن لازم نیست و زن مومنه در ادعایش تصدیق می شود ، اما مستحب است قبل از عقد جهت اطمینان بیشتر تحقیق هم صورت گیرد . 📚الکافی ج5 ص453 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔آیا راست است که پیامبر فرمودند برای زنانتان لباس نگیرید تا هوس بیرون رفتن نکنند ❕این روایت مورد استناد برخی برای به اسلام قرار گرفته است❕❕ 💠💠 👌در روایت از پیامبر گرامی نقل شده است که فرمود ؛ « از بی لباسی برای زنان کمک بجویید ، زیرا زن وقتی لباس فراوان و زینت کامل دارد ، مایل به رفتن است » 📚 الفصاحه ، ابوالقاسم پاینده ، ص209 🔶راوندی نیز در نقل می کند که فرمود ؛ « از بی لباسی برای نگه داری زنان جویید » 📚 راوندی ص36 ❕این روایت به نقل از نوادر راوندی در برخی دیگر نیز نقل شده است . 🗯اما باید توجه کرد که این روایت و بدون سند است . در کتاب نهج الفصاحه بدون آن که سندی ارائه شود ، از نقل شده است و راوندی نیز به صورت مرسل و بدون سند روایت را از پیامبر نقل می کند. ❗️بنابراین چون روایت و بدون سند است ، بوده و قابل اعتنا نمی باشد . 🗯ابن ابی الحدید از علمای سنی مذهب نقل می کند که می گفت ؛ « برای زنان لباس نگیرید و با بی لباسی آنان را در خانه نگه دارید ، زیرا زنان زمانی که لباس و زیبا داشته باشند ، تمایل به بیرون رفتن دارد » 📚شرح البلاغه ، ابن ابی الحدید ، ج12 ص71 🔶بنابراین روشن می شود که این سخن عمر ، خلیفه دوم اهل سنت است که در روایت به پیامبر گرامی نسبت داده شده است . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
‌⁉️سوال 🤔چرا در اسلام ارتدا حکمش اعدام است .آیا در آیین مسیحیت نیز این حکم است 🗯پاسخ:  ❗️«مرتد» یعنى کسى که اسلام را پذیرفته و سپس از آن باز گشته است . 🔷«مرتد» بر دو قسم است: «مرتد فطرى» و «مرتد ملى». ❗️«مرتد فطرى» به کسى گفته مى شود که: از پدر و یا مادر مسلمان تولد یافته و یا به قول بعضى در حالى که نطفه او منعقد شده پدر و یا مادرش مسلمان بوده اند و سپس او اسلام را پذیرفته و بعداً از آن برگشته است. 🔷ولى «مرتد ملى» به کسى گفته مى شود که: از پدر و مادر مسلمان تولد نیافته بلکه خود بعد از بلوغ،اسلام را پذیرفته و سپس از آن باز گشته است. ❗️توبه مرتد ملى پذیرفته مى شود و در حقیقت مجازات او خفیف است؛ زیرا او مسلمان زاده نیست ولى در مورد «مرتد فطرى» حکم از این شدیدتر و سخت تر است یعنى اگرارتداد او در دادگاه اسلام ثابت شود، محکوم به اعدام خواهد شد و اموال او به عنوان ارث به ورثه مسلمان او مى رسد و همسر او از او جدا خواهد شد و حتى توبه کردن او نمى تواند جلو این احکام شدید را بگیرد، گر چه اگر واقعاً توبه کند در پیشگاه خداوند قبول مى شود و براى جهان آخرت او مفید است. 🔴باید توجه داشت این سختگیرى تنها در مورد مرتد فطرى آن هم در صورتى است که مرد باشد.ممکن است کسانى از این سختگیرى تعجب کنند و آن را یک نوع خشونت شدید غیر قابل انعطاف، بدانند که با روح اسلام سازگار نیست. 👌ولى این حکم یک فلسفه اساسى دارد و آن حفظ جبهه داخلى کشور اسلامى و جلوگیرى از متلاشى شدن آن و نفوذ بیگانگان و منافقان است؛ ❗️زیرا ارتداد در واقع یک نوع قیام بر ضد رژیم کشور اسلامى است که در بسیارى از قوانین دنیاى امروز، نیز مجازات آن اعدام است. 🔷اگر به افراد اجازه داده شود، هر روز مایل بودند خود را مسلمان معرفى کنند، و هر روز مایل نبودند استعفا دهند به زودى جبهه داخلى اسلام از هم متلاشى خواهد شد، و راه نفوذ دشمنان و عوامل و ایادى آنها باز خواهد شد، و هرج و مرج شدیدى در سراسر جامعه اسلامى پدید خواهد آمد. ❗️بنابراین، حکم مزبور، در واقع یک حکم سیاسى است که براى حفظ حکومت و جامعه اسلامى و مبارزه با ایادى و عوامل بیگانه ضرورى است. ❗️از این گذشته، کسى که آیینى همچون اسلام را بعد از تحقیق و پذیرش رها کند، و به سوى آیین هاى دیگرى برود معمولاً انگیزه صحیح و موجهى ندارد، و بنابراین، درخور مجازات هاى سنگین است ❗️ اگر مى بینیم این حکم، درباره زنان خفیف تر است به خاطر این است که همه مجازات ها در مورد آنها تخفیف مى یابد. 🗯بنا براین روشن می شود که این احکام مربوط به کسی نیست که اعتقادی در درون دارد و در مقام اظهار آن بر نیامده است بلکه تنها کسی را شامل میشود که به اظهار یا تبلیغ آن بپردازد و در حقیقت قیام بر ضد رژیم موجود جامعه کند. ❗️قرآن نقل می کند که اهل کتاب چنین می گفتند: «بروید در ظاهر اظهار اسلام و ایمان کنید و در پایان روز کافر شوید تا آنان در آیین خود سست شوند و از آیین شما تبعیت کنند» 🔷ال عمران 72 ❗️اسلام با جعل حکم مرتد سعی بر آن دارد تا جبهه داخلی اسلام در برابر جاسوسان و دشمنان بهم نریزد تا در اندک زمانی هرج و مرج شدیدی در جامعه اسلامی ایجاد شود بنا براین این حکم صرفا یک حکم سیاسی است که شبیه آن در بسیاری از کشورها وجود دارد 📚تفسیر نمونه ج11 ص426 ❗️اما در مورد حکم ارتداد در مسیحیت که انان فراوان در این رابطه به اسلام اشکال می گیرند: 🗯حکم ارتداد در آیین مسیحیت نیز وجود دارد. 🔷«اگر برادرت یا پسر یا دختر تو گوید که برویم خدایان غیر را که تو و پدرت نشناخته اید عبادت کنیم او را قبول مکن و به حرف او گوش مده و او را به قتل برسان و او را به سنگ سنگسار نما تا بمیرد » 📚تثنیه فصل 6؛11-13 ❗️«اگر اهل یک شهر مرتد شوند باید همه اهالی شهر از کوچک و بزرگ و حتی گاو و گوسفند از دم کشته شوند و اجسادشان نیز با آتش سوزانده شود» 📚تثنیه فصل 12 ؛ 13-17 ❗️اگر بشنود«مرد یا زنی بت یا خورشید و ماه و ستارگان را که من پرستش آن را ممنوع کرده ام عبادت کند آن مرد یا زن را به بیرون شهر ببرید و سنگسارشان کنید تا بمیرد» 📚تثنیه فصل17؛ 2-7 🗯پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔پرسش ❓ می خواستم در مورد این روایت توضیح بدید: در ، از مهم‌ترین و مفصل‌ترین منبع فقهی شیعه و یکی از چهار کتاب عمده حدیث و فقه شیعه نوشته شیخ الطائفه، ، مشهور به شیخ طوسی روایتی ست بدین شرح: 21 وَرَوَى الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْحَسَنِ الطَّعَّارِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ عَارِيَّةِ الْفَرْجِ قَالَ لَا بَأْسَ بِهِ قُلْتُ فَإِنْ كَانَ مِنْهُ وَلَدٌ فَقَالَ لِصَاحِبِ الْجَارِيَةِ إِلَّا أَنْ يَشْتَرِطَ عَلَيْهِ. از ابا_عبدالله در مورد قرض_دادن_واژن_کنیز پرسیده شد؛ گفت: ایرادی ندارد، گفتم: اگر از او صاحب فرزند شد؟ گفت: متعلق به صاحب کنیز است مگر اینکه قبلا شرط گذاشته باشند منبع:تهذیب الاحکام شیخ الطائفه(طوسی)_جلد ۷،صفحه ی:۲۴۶ 💠پاسخ💠 1⃣باید توجه داشت که در صدر اسلام کنیزانی بودند که از نظر اجتماعی و مالی توانایی اداره زندگی خود را نداشتند .این افراد به عنوان کنیز در اختیار افرادی قرار می گرفتند که سر پرستی آنها را بر عهده گیرند . ❗️ اگر سرپرست مرد بود می توانست کنیز را به عنوان همسر خود انتخاب کند و با او روابط زناشویی برقرار کند. 2⃣صورت دیگر آن بود که سرپرست کنیز می توانست کنیز را به عنوان همسر خود انتخاب نکند و او را به فرد دیگری هبه کند و به همسری و ملکیت دیگری در آورد یا استفاده جنسی از آن کنیز را برای او حلال کند که در این صورت دیگر خودش حق روابط جنسی با کنیز را نخواهد داشت و فرد سوم به منزله همسر کنیز محسوب می شد. ❗️روایت مورد استناد شما و سایر روایاتی که به همان معنا آمده است متذکر همین نکته هستند که مالک کنیز می تواند استمتاع از کنیز را به حسب مصلحتی که مد نظر قرار دارد به ملکیت فرد دیگری در آورد و دیگر خودش حق استمتاع از آن کنیز را نخواهد داشت چنان که امام صادق علیه السلام فرمود: « مرد می تواند استمتاع از کنیزش را به ملکیت دیگری در آورد ( و دیگر خودش حق استمتاع ندارد)» 📚الکافی ج5 ص470 👌در روایتی امام رضا علیه السلام نیز تصریح کرده اند که اگر منفعت های کنیز به فرد دیگری تحلیل شود مالک در مدت تحلیل حق استمتاع از کنیز را نخواهد داشت. 📚مستدرک الوسائل ج15 ص18 🗯صاحب جواهر نیز این فتوا را می آورد که در صورت تحلیل کنیز برای دیگری، مالک دیگر حق استمتاع از کنیز را نخواهد داشت و کنیز به منزله همسر برای فرد سوم در می آید. 📚جواهر الکلام ج30 ص312 3⃣این که در روایت مورد استناد شما آمده است که اگر از آن کنیز که به دیگری تحلیل شده است فرزندی به دنیا بیاید آن فرزند مال صاحب کنیز است نه شوهر آن کنیز مگر اینکه شرط کرده باشد می خواهد این را بگوید: ❗️آن ولد ملحق می شود به شوهر کنیز و فرزند او محسوب می شود اما حکم بردگی بر او نیز بار می شود و مالک آن فرزند ، صاحب کنیز است نه شوهر مگر آنکه در هنگام تحلیل ، مالک کنیز شرط کرده باشد که اگر فرزندی به دنیا بیاید او برده نبوده و من حکم آزادی او را صادر می کنم . 🔷چنان که در روایت دیگری امام صادق علیه السلام فرمود: « اگر فرزندی از این تحلیل به وجود آید مالک آن فرزند مولی کنیز است مگر آنکه مولی در هنگام تحلیل شرط کند که اگر فرزندی به دنیا بیاید او آزاد است و الا شوهر کنیز می تواند با پرداخت قیمت ولد ، فرزندش را از ملکیت مولی کنیز خارج کند» 📚التهذیب ج7 ص248 ❗️جهت آگاهی بیشتر در مورد کنیزان و بردگی در اسلام به نمایه زیر رجوع فرمایید: https://t.me/Rahnamye_Behesht/5193 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
🤔پرسش ❓ا ینکه یه طفلی چون از پدر یا مادر برده متولد شده اونم برده بشه آیا این ظلم به آن طفل نیست❕❕ 💠پاسخ💠 👌اگر پدر یا مادر طفلی که متولد شده است آزاد باشند ، آن طفل نیز آزاد تلقی می شود و به عنوان برده شناخته نمی شود. 🔶از امام صادق علیه السلام سوال شد در مورد مرد آزادی که با زن کنیزی ازدواج کرده بود که آیا فرزندان آنها برده هستند یا خیر❔ 🔷امام فرمود: « فرزندان آنها آزاد هستند .زمانی که یکی از پدر و مادر آزاد و حر باشند ، فرزند آزاد است» 📚الفقیه ج3 ص457 👌ویا امام در مورد زن آزادی که با برده ای ازدواج کرده بود فرمود: « فرزند آنها آزاد است و برده نمی باشد » 📚الکافی ج5 ص493 👌این مضمون در روایات متعدد دیگری نیز آمده است که جهت آگاهی رجوع شود ؛ 📚وسائل الشیعه ج21 ص121 باب 30 📚مستدرک الوسائل ج15 ص17 باب21 🔶تنها در صورتی که پدر و مادر هر دو برده باشند ، فرزند آنها هم برده بوده و ملک مالک پدر و مادر محسوب میشود. 📚وسائل الشیعه ج21 ص145 باب 42 ❗️فلسفه این حکم روشن است و بازگشت به مصلحت خود طفل می کند . 👌پدر و مادر برده نه کسب و کار مستقلی داشتند و نه خانه و کاشانه ای و نه وسیله ای برای ادامه زندگی ، در این صورت اگر طفل آن ها به مالک ملحق نمی شد و مالک موظف نبود که آن طفل را سرپرستی کند ، چیزی نمی گذشت که طفل از بین می رفت و با سختی و مشکلات قابل توجهی مواجه می شد . ❕زیرا پدر و مادر برده اش توانایی سرپرستی از او و تامین مخارج او را نداشتند . 🔷البته طرح اسلام آن بود که با فراهم شدن شرایط به تدریج تمام این بردگان آزاد شوند و خودشان بتوانند کسب و کار و زندگی مستقلی داشته باشند که جهت آگاهی در مورد دیدگاه اسلام نسبت به بردگان و آزادی آنان به نمایه زیر مراجعه فرمایید؛ 🔷 https://t.me/Rahnamye_Behesht/3660 📝پرسمان اعتقادی https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBh-jd7qo00WBQ
خبر است که براى تضعیف موقعیت قرآن و پیامبر چنین حدیث بى اساسی را جعل کردهاند. لذا تمام محققان اسلامى اعم از شیعه و اهل تسنن این حدیث را قویا نفى و تضعیف کردهاند و به جعل جاعلین نسبت دادهاند. 📚 تفسیر نمونه ج14 ص141 به بعد 👌نکات پایانی 1⃣این حدیث در هیچ یک از منابع روایات شیعی نیامده است 2⃣این حدیث در هیچ یک از صحاح سته اهل سنت نیز وجود ندارد وعلمای اهل سنت نیز این حدیث را شدیدا منکر شده اند 📚تفسیر مراغی ج17 ص۱30 3⃣این حدیث مخالف این سخن خداوند است که فرمود:« مراقبینی از پیش رو و پشت سر برای انها قرار میدهد( تا شیطان در وحی تصرف نکند)» 📓27 جن ♦️پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
سوال لطفا در مورد قضيه غرانيق و حذف اين جمله (تلک الغرانیق العلى، منها الشّفاعة ترتجى) از قرآنها توضيح دهيد. اگر قرآن كلام خاصه خداست و پيامبر معصوم از اشتباه و گناه ، چرا ميگويند اين كلمات را شيطان در زمان قرائت سوره النجم بر زبان پيامبر جاري كرده است؟؟ همانطور كه ميدانيد در اين واقعه پيامبر اعلام كرده است كه «لات» ، «عزي» و «منات» هر سه اینها غرانیق؛ عالى مقامند، شفاعت آنها مورد رضایت است.» سپس باقى آیات را خواند. هنگامى که به آیه سجده رسید، خود پیامبر و تمام حاضران اعم از مسلمان و مشرک در برابر بتها سجده کردند ♦️پاسخ پیرامون افسانه ساختگى غرانیق در بعضى از کتب اهل سنت روایات عجیبى از ابن عباس نقل شده از جمله این که: ♦️پیامبر خدا در مکه مشغول خواندن سوره" النجم" بود، چون به آیاتى که نام بتهاى مشرکان در آن بود رسید که: "أَ فَرَءَیْتُمُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّى وَ مَنَوةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرَى" یعنی: به من خبر دهید آیا بتهاى «لات» و «عزّى» و «منات» که سوّمین آنهاست (دختران خدا هستند) در این هنگام شیطان این دو جمله را بر زبان او جارى ساخت: «تلک الغرانیق العلى، و ان شفاعتهن لترتجى»! یعنی: «اینها پرندگان زیباى بلند مقامى هستند و از آنها امید شفاعت است»! ❗️در این هنگام مشرکان خوشحال شدند و گفتند: « محمد تا کنون نام خدایان ما را به نیکى نبرده بود»، در این هنگام پیامبر سجده کرد و آنها هم سجده کردند، جبرئیل نازل شد و به پیامبر اخطار کرد که این دو جمله را من براى تو نیاورده بودم، این از القائات شیطان بود در این موقع آیات مورد بحث (وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِیٍّ ...) نازل گردید و به پیامبرو مؤمنان هشدار داد 📚این حدیث را غالب مفسران اهل سنت اورده اند و مورد نقد قرار داده اند ♦️گر چه جمعى از مخالفان اسلام براى تضعیف برنامههاى پیامبر به گمان اینکه دستاویز خوبى پیدا کردهاند این قضیه را با آب و تاب فراوان نقل کرده و شاخ و برگهاى زیادى به آن دادهاند. ولى قرائن فراوان نشان مىدهد که این یک حدیث مجعول و ساختگى است که براى بى اعتبار جلوه دادن قرآن و کلمات پیامبر اسلام (ص)، به وسیله شیطانصفتان جعل شده است زیرا: ♦️اولا: به گفته ی محققان، راویان این حدیث افراد ضعیف و غیر موثقند، و صدور آن از ابن عباس نیز به هیچ وجه معلوم نیست، و به گفته" محمد بن اسحاق" این حدیث از مجعولات زنادقه مىباشد و او کتابى در این باره نگاشته است . 📚تفسیر کبیر،ج23 ص50 ♦️ثانیا: احادیث متعددى در مورد نزول سوره نجم و سپس سجده کردن پیامبر و مسلمانان در کتب مختلف نقل شده، ولی در هیچ یک از این احادیث سخنى از افسانه غرانیق نیست، و این نشان مىدهد که این جمله بعدا به آن افزوده شده است. 📚همان مدرک ♦️ثالثا: آیات آغاز سوره نجم صریحا این خرافات را ابطال مىکند آنجا که مىگوید:" پیامبر از روى هواى نفس سخن نمىگوید آنچه مىگوید تنها وحى الهى است" ( این آیه با افسانه فوق چگونه سازگار است؟ ♦️رابعا: آیاتى که بعد از ذکر نام بتها در این سوره آمده، همه در بیان مذمت بتها و زشتى و پستى آنها است و با صراحت مىگوید: اینها اوهامى است که شما با پندارهاى بى اساس خود ساختهاید و هیچگونه کارى از آنها ساخته نیست. قرآن می فرماید:" اینها فقط نامهایى است که شما و پدرانتان بر آنها گذاشتهاید (نامهایى بىمحتوا و اسمهایى بى مسمّى)، و هرگز خداوند دلیل و حجتى بر آن نازل نکرده آنان فقط از گمانهاى بىاساس و هواى نفس پیروى مىکنند در حالى که هدایت از سوى پروردگارشان براى آنها آمده است!.  ❗️با این مذمتهاى شدید چگونه ممکن است چند جمله قبل از آن، مدح بتها شده باشد بعلاوه قرآن صریحا یادآور شده که خدا تمامى آن را از هر گونه تحریف و انحراف و تضییع حفظ مىکند چنان که در آیه شریفه مىخوانیم:" ما قرآن را نازل کردیم و ما بطور قطع نگهدار آنیم!". 📓9 حجر ♦️خامسا: مبارزه پیامبر با بت و بت پرستى یک مبارزه آشتى ناپذیر و پىگیر و بى وقفه از آغاز تا پایان عمر او بوده است، پیغمبر اکرم در عمل نشان دادند که هیچگونه سازش و انعطافى در مقابل بت و بت پرستى- حتى در سخت ترین حالات- از خود نشان ندادند!!با این وصف چگونه ممکن است چنین الفاظى بر زبان مبارکشان جارى شود؟ ♦️سادسا: حتى آنها که پیامبر اسلام (ص) را از سوى خدا نمىدانند و مسلمان نیستند او را انسانى متفکر و آگاه و مدبر مىدانند که در سایه تدبیرش به بزرگترین پیروزیها رسید. آیا چنین کسى که شعار اصلیش لا اله الا اللَّه و مبارزه آشتى ناپذیر با هر گونه شرک و بت پرستى بوده، و عملا نشان داده است که در ارتباط با مساله بتها حاضر به هیچگونه سازشى نیست، چگونه ممکن است برنامه اصلى خود را رها کرده و از بتها این چنین تجلیل به عمل آورد؟! 💢از مجموع این بحث بخوبى روشن مىشود که افسانه غرانیق ساخته و پرداخته دشمنان ناشى و مخالفان بی
🤔 ❔این که در روایاتی آمده که امام سجاد در ماه رمضان بردگان خودش را نمی زد یعنی چه ❗️برده زدن داره که امام سجاد به خاطر ماه رمضان اونها را نمی زد ❕❕ 💠💠 👌دستور به حسن معاشرت با بردگان از دستورات موکد و اساسی اسلام است تا جایی که پیامبر فرمود ؛ « جبرئیل پیوسته سفارش ( حسن معاشرت ) با بردگان را به من می کرد » 📚الفقیه ج 4 ص 13 👌و فرمود ؛ « از هر چه می خورید و می پوشید ، بردگان را هم بخورانید و بپوشانید » 📚امالی طوسی ج 2 ص 18 👌علی علیه السلام فرمود ؛ « آخرین چیزی که از پیامبر در هنگام وفاتش شنیدم این بود که گفت شما را وصیت می کند به حسن با یتیم و برده » 📚مستدرک الوسائل ج 15 ص 456 👌و فرمود ؛ « از خدا بترسید ، از خدا بترسید در مورد زنان و بردگان زیرا آخرین سخنان پیامبر شما مربوط به حسن رفتار با زنان و بود » 📚الکافی ج 7 ص 49 ❕پیامبر گرامی و امامان بزرگوار علیهم السلام بر اساس این تعالیم ، بهترین رفتار ها را با بردگان می کردند به گونه ای که همگان حسن رفتار با بردگان را از آنها می آموختند ؛ 📚وسائل الشیعه ج 23 ص 9 باب 1 _ بحار الانوار ج 63 ص 413 ❕حال آنچه مورد قرار گرفته است روایتی در مورد امام سجاد علیه السلام است که آمده است ؛ « زمانی که ماه رمضان می شد امام سجاد علیه السلام بردگان و کنیزان خود را نمی زد ، بلکه و جرم های آن ها را می نوشت و در آخرین شب ماه رمضان از جنایات آنها می گذشت و می گفت بروید شما را عفو کردم و آزادتان کردم ...» 📚وسائل الشیعه ج 10 ص 318 ❕بی شک زدن بدون دلیل و بردگان امری ناپسند است ، اما اگر بردگان جنایاتی به بار بیاورند که شایسته حد و تعزیر باشد ، زدن و تنبیه آنها نه تنها ناپسند نیست ، بلکه برای ادب کردن آنها لازم و است . 👌روایاتی که در مورد تنبیه بردگان توسط امامان نقل شده است ناظر به همین مطلب است که بردگان گناهان و جنایاتی مرتکب می شدند که شایسته حد یا تعزیر بودند و امامان نیز حسب وظیفه آنها را تنبیه می کردند . ❕اما از آنجایی که امامان به حسب مصالح و شرایط اجازه بخشیدن حد و تعزیر را بر دارا هستند ؛ 📚وسائل الشیعه ج 28 ص 40 باب 18 👌امام سجاد علیه السلام به خاطر شرافت و فضیلت ماه رمضان بردگانی را که جنایت و جرم می کردند و شایسته تنبیه بودند را مورد و بخشش قرار می داد . ❕بنابراین آنچه مذموم است تنبیه کردن بی حساب و کتاب بردگان است اما تنبیه کردن و جاری کردن حدود الهی و تعزیرات بر بردگانی که جرم و جنایت می کنند به هیچ عنوان ناپسند تلقی نمی شود . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔آیا حقیقت دارد که حضرت علی افرادی را با سوزاند ❕آیا این عمل ، کاری ناپسند تلقی نمی شود ❗️ 💠💠 👌در طول تاریخ اسلام و تشیع همواره افرادی بودند که نسبت به شان و جایگاه علی علیه السلام و سایر امامان کرده و معتقد بودند که امامان علیهم السلام اله و رب هستند ، امامان همواره با این افراد برخورد داشتند تا جایی که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ «جوانان خود را از نزدیک شدن به غلات بر حذر دارید زیرا غلات بدترین مخلوقات هستند.عظمت خداوند را کوچک شمرده و ادعای ربوبیت برای بندگان خدا می کنند و به خدا سوگند غلات از یهود و نصاری و مجوس و مشرکین هستند » 📚امالی طوسی ص650 ❕این غلات در زمان حضرت علی علیه السلام نیز تحرکات خاص خود را داشتند که از جمله آنها عبد الله بن سبا بوده است . 👌مرحوم کشی از امام علیه السلام نقل می کند ؛ « عبدالله سبأ ادعای نبوت می کرد و گمان می کرد که امیرالمؤمنین همان خداست ، این خبر به امیرالمؤمنین رسید و حضرت او را خواست و در مورد خبر رسیده از او پرسید و او هم اقرار کرد به ادعای نبوت و الوهیت و گفت: آری، اینچنین در ذهن من القا شده است که تو خدا هستی و من هم پیغمبر خدایم. امیرالمؤمنین به او فرمود: وای بر تو ، شیطان تو را تسخیر کرده است، برگرد و توبه کن ، مادرت به عزایت بنشیند! ولی عبدالله سبأ قبول نکرد، لذا حضرت او را زندانی کرد و سه بار او را توبه داد ولی او توبه نکرد. سپس حضرت او را با سوزاند.» 📚اختیار معرفه الرجال ج1 ص323 📚وسائل الشیعه ج28 ص336 👌در نقل دیگری امام علیه السلام فرمود ؛ « گروهی به نزد امیر مومنان آمدند و گفتند سلام بر تو ای پرودگار ما ، امیر مومنان آنها را توبه داد اما آنها توبه نکردند ، علی علیه السلام چاهی حفر کرد ، و در آن ، آتش قرار داد و چاهی دیگر نیز در کنار آن حفر کرد و بین آنها را خالی گذاشت ، زمانی که توبه نکردند ، آنها را در انداخت و چاه دیگر را نیز بر افروخت تا آنکه مردند » 📚الکافی ج7 ص257 📚التهذیب ج10 ص138 ❕این شدت عمل آن هم پس از توبه دادن ، حاکی از عظمت و بزرگی این دارد و علی علیه السلام برای ریشه کن کردن این اعتقاد با شدت عمل با صاحبان آن برخورد کرد ، چنان که امام سجاد علیه السلام فرمود ؛ « خدا کند کسی را که بر ما دروغ ببندد، من یاد عبدالله بن سبا افتادم، تمام موهای بدنم سیخ شد ، او ادعای بزرگی کرده بود، او را چه شده بود؟ خدا او را لعنت کند. به خدا قسم که علی بنده صالح خدا بود، برادر پیغمبر بود، به هیچ کرامتی از ناحیه خداوند نرسید، مگر با بندگی و اطاعت خداوند و اطاعت از پیامبر، و پیامبر هم به هیچ کرامتی از ناحیه خداوند نرسید، مگر از طریق بندگی و اطاعت خداوند.» 📚رجال کشی، اختیار معرفة الرجال، ج1،ص 324 ❕آری آتش زدن افراد بی گناه با دلایل واهی و امری قبیح نزد همگان محسوب می شود ، اما در جایی که پای حدود الهی در میان است و بحث بندگان خداوند مطرح است ، باید با تمام توان حدود الهی را اجرا کرد ، چنان که می فرماید ؛ « هرگز در دين خدا (و اجرای حدود ) رافت (و محبت كاذب) شما را نگيرد اگر به خدا و روز جزا ايمان داريد»( نور 2) 👌در روایتی از پیامبر گرامی آمده است که فرمود ؛ « روز قيامت بعضى از زمامداران را كه يك تازيانه از حد الهى كم كرده اند در صحنه محشر مى آورند و به او گفته مى شود چرا چنين كردى؟ مى گويد: براى به بندگان تو ، پروردگار به او مى گويدآيا تو نسبت به آنها از من مهربانتر بودى! و دستور داده مىشود او را به آتش بيفكنيد! ديگرى را مىآورند كه يك تازيانه بر حد الهى افزوده، به او گفته مىشود چرا چنين كردى؟ در پاسخ مىگويد: تا بندگانت از معصيت تو خوددارى كنند ، خداوند مىفرمايد: تو از من آگاهتر و حكيمتر بودى؟! سپس دستور داده مىشود او را هم به آتش دوزخ ببرند» 📚تفسیر کبیر ج23 ص148 ❕بنابراین در جایی که بحث حدود الهی مطرح است ، باید با شدت عمل و بدون گرفتار شدن در دام ، حد الهی را جاری کرد تا گناه وانحراف به تمام جامعه نکند ، و به خاطر همین اهمیت موضوع است که در روایات متعددی می خوانیم ؛ « حدّى كه در زمين اجرا شود پر بارتر از شبانه روز باران است» 📚وسائل الشیعه ج28 ص12 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔برخی می گویند در روایات شیعه سندی دال بر تولد امام زمان علیه السلام وجود ندارد و تولد این امام ای بیش نیست ❕خواستم در این رابطه توضیح بدهید ❗️❗️ 💠💠 👌براستی چگونه کسی می تواند منکر تولد امام زمان علیه السلام شود در حالی که صدها سند بر این در کتب و روایات ما نقل شده است که قابل انکار نمی باشد . ❕شیخ طوسی از ، دختر امام جواد عليه السلام نقل می کند که می گوید ؛ 👌 « ابو محمّد (امام عسكرى عليه السلام) نيمه شعبان سال 255 در پى من فرستاد و فرمود: «اى عمّه! امشب، افطارت را نزد من باش كه خداى عز و جل تو را با [تولّد] ولى و حجّتش بر خلقش مى كند. او جانشينم پس از من است». 💠از اين خبر، خوشحالى فراوانى به من دست داد. بلافاصله لباس به تن كردم و همان لحظه بيرون آمدم و خود را به ابو محمّد (امام عسكرى) رساندم.‌... ❕من حاضر و ناظر بودم كه از او ولىّ خدا- كه درودهاى خدا بر او باد- با سجده گاههايش به زمين آمد و من هم شانه هايش را گرفتم و او را در دامانم نشاندم. پاكيزه بود و همه كارهايش به انجام رسيده بود. ابو محمّد (امام عسكرى عليه السلام) مرا صدا زد و فرمود: «اى عمّه! بشتاب و پسرم را برايم بياور». او را نزد ايشان بردم. وى را گرفت و زبانش را بيرون آورد و بر دو چشمان او ماليد و او چشمانش را گشود. سپس زبانش را در دهانش كرد و كام او را برداشت و همين گونه به گوشهايش كرد و آن گاه او را روى كف دست چپش نشاند و ولىّ خدا نشست. آن گاه دست بر سرش كشيد و به او فرمود: «پسر عزيزم! به قدرت خدا سخن بگو ...» 📚الغیبه طوسی ص 234_ بحار الانوار ج 51 ص 17_ اعلام الوری ج 2 ص 214_ و ... ❕در نقل آمده است ؛ «هنگامى كه صاحب الزمان از دل مادرش بيرون آمد، بر زانوانش نشست و دو انگشت اشاره اش را راست گرفت و سپس عطسه كرد و فرمود ؛ «ستايش، ويژه خداى جهانيان است. خدايا! بر سَرورمان محمّد و خاندان او درود فرست! بنده اى ياد كننده خدا نه مغرور و نه متكبّر» و سپس فرمود: «ستمكاران پنداشتند كه حجّت خدا از ميان رفته است. اگر به ما اجازه داده مى شد، ترديد از مى رفت». 📚کمال الدین یک جلدی ص 430_ الغیبه طوسی ص 244_ اعلام الوری ج 2 ص 217 ❕ابی هاشم جعفری به امام عسکری عرضه داشت « جلالت شما مرا مانع شده تا مساله ای را از شما سوال کنم آیا برای شما فرزندی است ؟ امام علیه السلام فرمود: آری ،راوی گفت : اگر حادثه ای برای شما اتفاق افتاد کجا از او سوال کنم فرمود: در مدینه» 📚الکافی ج 1 ص328 👌احمد بن می گوید : « بعد از کشته شدن زبیری نامه ای از امام عسکری به دستم رسید که در ان نوشته شده بود این جزای کسی است که بر خدا و اولیایش افترا ببندد و گمان می کند که میتواند مرا بدون جانشین بکشد و قدرت خدا را چگونه دیده است آن گاه می گوید : فرزندی برای ان حضرت در سال 255 شد که اسم ایشان را محمد گذاشت » 📚کافی ج1 ص328 ❕عمرو می گوید: «امام عسکری فرزندش را به من نشان داد و گفت این امام شما پس از من است» 📚الکافی ج1 ص328 👌معاوية بن حكيم و محمّد بن ايوب بن نوح و محمّد بن عثمان عمرى مى گويند ؛ ❕«امام عسكرى عليه السّلام در منزل خود فرزندش را بر ما كه چهل نفر بوديم عرضه داشت و فرمود: اين امام شما بعد از من و من بر شماست، او را اطاعت كنيد و بعد از من متفرّق نشويد ...». 📚کمال الدین ج2 ص 435_ الغیبه طوسی ص 357 💠روایات تولد امام زمان علیه السلام بسیار فراتر از این مقدار است که می توانید انبوه این روایات را از منابع مختلف و معتبر شیعه در آدرس های زیر مشاهده کنید ؛ 📚الکافی ج 1 ص 514 به بعد _ کمال الدین ج 2 ص 429 به بعد _ بحار الانوار ج 51 ص 150 به بعد و ج51 ابواب 1_ 18_ 19 و ..._ منتخب الاثر ج 1 ص 367 به بعد ❕ممکن است برخی به که ارائه شد اشکال سندی بگیرند ، این افراد توجه ندارند که بر اساس مبنای صحیح و مورد اتفاق بزرگان شیعه که معروف است به مبنای « موثوق الصدوری » در صحت روایات ، تمام روایات مذکور که در کتب معتبر آمده است صحیح و قابل اعتمادند چرا که کثرت نقل و قرائن فراوان دیگری بر آنها گواهی می دهد و ضعف سند سبب سلب نمی شود که جهت آگاهی زیر را مطالعه فرمایید ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5043 ❕از این گذشته ما قبلا و قطعی بودن روایات وجود امام زمان علیه السلام را ثابت کرده ایم ، با اثبات تواتر جایی برای تردید در این مساله باقی نمی ماند . 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/3231 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5429 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🔸در مورد کمال حیدری هم باید توجه داشت که ایشان جایگاهی در نزد تشیع ندارند و اخیرا هم دو عالی قدر ، آیت الله العظمی وحید خراسانی و آیت الله العظمی صافی گلپایگانی ، تصریح به انحراف و ضلالت او کردند و جمعی از بزرگان حوزه علمیه نیز بیانیه ای صادر کردند و از مومنین خواستند که به سخنان باطل او گوش فرا ندهند . متن کامل این بیانیه به شرح زیر است: 🔸بسم الله الرحمن الرحیم  والصلاة والسلام علی سيدنا محمد وآله الطيبين الطاهرين. 🔸اما بعد، در ظروف اخيره نظريات و تشكيكاتی در ضروریات مذهب [از سوی آقای سید کمال حیدری] آشکار شد. 👌از آنجا که ردیه های علمی علما بر وی اثر نداشت و تلاش ها برای جلوگیری از انحرافات وی نافع نبود و از طرفی دیگر مؤمنین سؤالات زیادی درباره عقائد و آراء او پرسیدند، حوزه علمیه قم ــ و در رأس آن، دو بزرگ حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی و حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی دام ظلهما ــ موضع صریح خود را در برابر وی اعلام کرده، همان طور که درباره امثال او پیش از این چنین کرده است و به وظیفه شرعی خود درباره حفظ و صیانت از مذهب از بدعت ها و حفظ مومنین از گمراهی عمل نموده است. 🔸ما نیز حمایت خود را از آنچه مراجع بزرگوار فرموده اند اعلان می داریم و از مؤمنین عدم توجه به این شخص و غیر او از منحرفین علمی و عملی را خواستاریم، والله ولي التوفيق والهداية. ١٥ جمادى الثانية ١٤٣٩ ❕سید علی رضا حائری ــ سید حسین حسینی شاهرودی ــ سید علی حسینی میلانی ــ محمد تقی شهیدی ــ نجم الدین طبسی ــ سید محمدجواد علوی بروجردی ــ سید محمد غروی ــ محمدجواد فاضل لنکرانی ــ محسن فقیهی ــ  علی کورانی عاملی ــ مهدی گنجی- سید محمد یثربی کاشانی ــ  مهدی هادوی تهرانی 🌐http://yon.ir/gTjgF https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
‌❔پرسش کانال وهابی از شیعیان ❓🤔سوالی اساسی از میان کتب تشیع: 🍂پیاده روی برای زیارت خانه الله متعال چقدر اجر دارد؟ ..... پیاده روی اربعین نزدیک است. التماس تعقل 💠پاسخ: 🗯توجه به نکاتی چند لازم است؛ 1⃣این گونه سوالات و پیام ها به این هدف پرسیده می شود تا بگویند که کعبه در نزد شیعه هیچ جایگاه و اهمیتی ندارد و تمام توجه شیعیان به سوی کربلا می باشد وبس 2⃣کعبه جایگاهی بس بلند و والا نزد شیعیان مکتب اهل بیت دارد و کسی که اندک آشنایی با مجامع روایی شیعه داشته باشد به روشنی به این مساله واقف می شود. ❕امام صادق فرمود: «دین پا بر جا است تا زمانی که کعبه پا بر جا باشد» 📚الفقیه ج2 ص243 ❗️وفرمود: «هر کس به زیارت کعبه برود و اگاه به حق و حرمت آن باشد از مکه خارج نمی شود مگر آنکه خداوند تمام گناهانش را می آمرزد» 📚وسائل الشیعه ج13 ص243 3⃣در بینش شیعی تعطیلی کعبه از حج به هیچ عنوان جایز نیست .امام صادق فرمود: «اگر مردم حج خانه خداوند را ترک کنند مشمول عذاب خداوند می شوند» 📚الکافی ج4 ص271 🗯همین مضمون در روایات متعدد دیگری نیز آمده است؛ 📚وسائل الشیعه ج11 ص20 باب4 4⃣کانال وهابی در پیامشان از ما خواسته بود روایاتی در مورد پیاده روی برای حج گذاردن ذکر کنیم. 🔷محدثان بزرگ شیخ حر عاملی و میرزای نوری در کتب حدیثی خود بابی را گشوده اند به ذکر روایات اهل بیت در فضیلت پیاده روی برای حج گذاردن؛ 📚وسائل الشیعه ج11 ص78 باب32 📚مستدرک الوسائل ج8 ص29 باب21 🗯از امام صادق سوال شد که پیاده رفتن به حج برتر است یا سواره⁉️ 👌حضرت فرمود: «خداوند برتر به هیچ چیزی همانند پیاده رفتن برای زیارت خانه اش عبادت نشده است» 📚التهذیب ج5 ص13 🔷وفرمود: «حسن بن علی بیست حج را با پای پیاده بجا آورد» 📚همان مدرک ص11 🔷ودر روایت آمده است که یک حج پیاده برابری می کند با هفتاد حج 📚عوالی اللالی ج4 ص29 👌پیامبر گرامی فرمود: «کسی که پیاده حج بجا آورد به ازای هر قدمی که بر می دارد خداوند هفتصد حسنه به او میدهد» 📚مستدرک الوسائل ج8 ص30 5⃣تمام آنچه در برتری زیارت کربلا بر حج آمده است مربوط به حج مستحبی است نه واجب زیرا زیارت امام حسین مستحب موکد است اما حج خانه خداوند برای فرد مستطیع واجب است و هیچگاه مستحب از واجب بالاتر قرار نمی گیرد .در روایات ما آمده است که اگر کسی حج واجبش را عمدا بجا نیاورد مسلمان از دنیا نمی رود 📚التهذیب ج5 ص17 📚الکافی ج4 ص268 6⃣ما در پاسخ های گذشته مفصلا در مورد فلسفه پیاده روی برای زیارت امام حسین و ثواب این کار و برتری زیارت کربلا بر حج مستحبی بحث کرده ایم که جهت دیدن آن ها می توانید کلید واژه های «پیاده» ؛«تکنولوژی،»«کربلا،»«کعبه »و...» را در کانال سرچ فرمایید. 🍃پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔با توجه به روایات و آیاتی که کمک کننده به در ظلم او شریک است .امروز که رژیم سرتا پا دیکتاتور و مستبد و ظالم وهابی عربستان به دلیل کاهش قیمت نفت و جنگ طلبی در یمن و.. با کسری بودجه روبروست و مهم ترین درآمد آن حج می باشد و با اینکه میدانیم صد درصد بودجه حج را این از خدا بی خبران خرج حملات هوایی به مردم یمن و خرید اسلحه و تفرقه افکنی بین مسلمین میکند اگر چند سال مسلمین حج را تحریم کنند این رژیم مستبد با بحران روبرو میشود آیا امروز رفتن به حج کمک به ظالم نیست❗️❗️ 💠💠 👌باید توجه داشت که از جمله واجبات که بر ذمه افراد مستطیع می باشد ، مساله حج واجب خانه خداست . 🔷امام علیه السلام فرمود ؛ « اگر مردم حج را ترک کنند ، عذاب بر آنان جاری می شود و مهلت داده نمی شوند » 📚 ج4 ص271 👌حضرت علیه السلام نیز می فرمود ؛ « به حج خانه پرودگار توجه داشته باشید تا آن خانه از حضور شما خالی نشود که اگر خالی شود مهلت نمی یابید و بر شما جاری می شود » 📚 الشیعه ج11 ص21 👌امام علیه السلام فرمود ؛ « کسی که حج واجب را بدون عذری ترک کند ، یا یهودی و یا می میرد ( و مسلمان نمی میرد )» 📚 ج4 ص268 ❕از سوی دیگر در این هم شکی نیست که تقویت ظالم در از جمله گناهان بزرگی است که قابل بخشش نمی باشد . 🔶حضرت علیه السلام چنین وصیت می نمود: « سبب تقویت ظالم در ظلمش نشوید که شما از بین می رود» 📚 الاخبار ص196 🔶پیامب#ر گرامی فرمود: « زمانی که روز قیامت شود منادی ندا می دهد کجایند ظالمان و مدد کارانشان ( کسانی که کوچکترین کاری در جهت تقویت انجام داده اند حاضر میشوند و مجازات می شوند )» 📚 الاعمال،ص260 🗯امام علیه السلام فرمود: « هر کس ظالمی را در ظلم به مظلوم تقویت کند پیوسته مورد خداوند قرار دارد» 📚 الشیعه ج16 ص57 👌 و : « کسی که ظلم می کند و کسی که او را تقویت می کند و کسی که راضی به انها است هر سه شریک در ظلمند» 📚 ج2 ص333 💠بر پایه احادیث دسته دوم ، اگر حج گزاردن سبب تقویت دولت ظالم در ظلم کردن به مردم مظلومان یمن و تهیه سلاح و تحهیزات برای داعش و...شود می توان بر پایه « اهم و مهم » و « تقدیم اهم بر مهم » گفت ؛ 👌اگر چه حج گزاردن مساله مهمی است اما زمانی که این مساله با مساله مهم تری نظیر حرمت تقویت ظالم در ظلمش به تعارض پیدا کند ، آنچه اهم است یعنی عدم تقویت مقدم می شود . 👌امام علیه السلام فرمود ؛ « هیچ یک از محرمات الهی نمی باشد مگر آنکه ارتکاب آن برای شخص مضطر جایز است » 📚 ج3 ص117 👌اگر ترک حج گزاردن الهی است ، تقویت ظالم در ظلمش نیز حرام است و هم اکنون که حالت اضطرار پیش آمده است بر اساس قاعده تقدیم « اهم بر مهم » بی شک ترک حج ارجحیت دارد . 🔴تمام آنچه گفته شد ، بر این اساس بود که حج گزاردن سبب تقویت دولت در ظلم کردن به مظلومین می شود اما این مساله ثابت نیست . 🗯 نماینده در امور حج و زیارت بیان داشتند که پول ایرانی خرج گلوله‌های عربستان در یمن نمی‌شود. این پول برای دریافت خدمات به شرکت‌های خصوصی سعودی داده می‌شود، نه این کشور. http://www.isna.ir/news/96030502673/%D9%BE%D9%88%D9%84-%D8%AD%D8%AC%D8%A7%D8%AC-%D8%AE%D8%B1%D8%AC-%DA%AF%D9%84%D9%88%D9%84%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%B1%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%86%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%AF ❕بر این اساس وجوب حج ، سر جای خودش ثابت است و همه افراد موظف به حج گزاردن هستند. https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔وهابیت می گوید شیعیان کربلا را از خانه خدا بالاتر می داند لذا میلیونی با پای برای زیارت اربعین به کربلا می روند به راستی ایا جهالتی از این بالاتر است که کربلا را از کعبه بالاتر بدانیم❕❕ 💠💠 ✏️در روایات ما امده است که کربلا بر کعبه شرافت و برتری دارد. 🗯امام فرمود: «خداوند متعال بیست و چهار هزار سال قبل از این‌که زمین کعبه را خلق کند و آن‌را حرم قرار دهد، زمین کربلا را آفرید و آن‌را حرم امن و مبارک گردانید، و هرگاه خداوند بخواهد کره زمین را لرزانده و حرکتش دهد (شاید کنایه از قیامت باشد) زمین کربلا را همراه تربتش در حالى‌که نورانى و شفاف هست بالا برده و آن‌را در برترین باغ‌هاى بهشت قرار داده و بهترین جای سکونت قرار می‌دهد و در آن‌جا کسی غیر از انبیای مرسل یا پیامبران اولو العزم سکونت نکنند. این زمین در میان باغ‌هاى بهشت می‌درخشد همان‌گونه که ستاره درخشنده بین ستارگان نورافشانى می‌نماید، نور این زمین چشم‌هاى اهل بهشت را تار می‌کند و با صدایى بلند می‌گوید: من زمین مقدس و طیب و پاکیزه و مبارکى هستم که سید الشهداء و سرور جوانان اهل بهشت را در خود دارم». 📚کامل الزیارات ص268 📚وسائل الشیعه ،ج14 ص515 🗯امام صادق فرمود: «زمین کعبه در مقام فخر بر مکان‌های دیگر گفت: کدام زمین مانند من است، در حالی‌که خداوند خانه‌اش را بر پشت من بنا کرده و مردم از هر راه دورى متوجه من می‌شوند، و حرم خدا و امن قرار داده شده‌ام؟ خداوند متعال به سویش وحى کرد و فرمود: بس کن و آرام بگیر به عزّت و جلال خودم قسم آنچه را که تو براى خود فضیلت می‌دانى در قیاس با فضیلتى که به زمین کربلا بخشیده‌ام، همچون قطره‌اى است نسبت به آب دریا که سوزنى را در آن فرو برند و آن قطره را با خود بردارد، و اساسا اگر خاک کربلا نبود این فضیلت براى تو نبود و نیز اگر نبود آنچه که این خاک آن‌را در بردارد تو را نمی‌آفریدم و خانه‌ای را که تو به آن افتخار می‌کنى خلق نمی‌کردم. بنابراین، آرام بگیر و ساکت باش و متواضع و خوار و نرم باش و نسبت به زمین کربلا، غرور و خودبزرگ‌بینی و از خود نشان مده و اگر چنین کنی تو را فرو برده و در آتش جهنّم قرارت می‌دهم» 📚کامل الزیارات،ص267 📚وسائل الشیعه،ج14 ص514 👌لذا در روایات ما ثواب زیارت کربلا چندین برابر انجام حج اعلام شده است؛ 📚بحار الانوار ج98 ص28 باب 5 🔶البته شکی در عظمت و شرافت نیست در این باره روایات فراوانی در مجامع روایی ما امده است؛ 📚وسائل الشیعه،ج13 ص236 باب18 ✏️اما باید توجه کرد که تمام موارد فوق در برتری کربلا بر کعبه کاملا پذیر است، زیرا اگر نبود شهادت امام حسین در کربلا، امروز نه از طواف خبری بود، نه از کعبه و نه از اسلام 🗯از سوی دیگر باید توجه کرد که روح و حقیقت حج است وحجی که با ولایت پیوند نخورد حج حقیقی نیست بلکه حج می باشد .چنان که امام باقر فرمود: « مردم مامور شده اند تا به سراغ این سنگ ها بیایند و طوافشان کنند .سپس نزد ما بیایند و دوستی خود را به ما اعلام و یاریشان را بر ما عرضه کنند» 📚الکافی ج4 ص549 ❗️چرا که قوام و بقا و عظمت کعبه به ولی خدا می باشد و با ولایت امام است که احکام از جمله احکام حج دانسته میشود چرا که امام مبین شریعت نبوی است 📚سلفی گری،رضوانی،ص557 ❔ما از وهابیت می پرسیم شما که این قدر بر ما در مورد روایات بالا اشکال می گیرید چگونه است که می گویید: 🗯« کسی که احمد بن حنبل و بشر حافی را زیارت کند در قیامت پاداش یک حج و عمره برای او است» 📚نزهه المجالس،ج2 ص471 ❗️ویا نقل می کنید که پیامبر بر کعبه برتری دارد؛ 📚بدائع الفوائد،ج3 ص655 ❗️ومی گویید بر مکه برتری دارد؛ 📚فضائل المدینه،ج1 ص23 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔خداى متعال در سوره روم آيه21ميفرمايد:كه از نشانه هاى خداست كه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا بدانها گيريد ❕ چرا فرمود: براى شما آفريد؟ آيا زن، براى اطفاء مرد آفريده شده؟ آيا اين بدين معناست كه در خلقت نوع انسان، مرد اصل و زن فرع است؟ آيا بدان معناست كه مرد از لحاظ وجود، و زن فروتر است❗️❗️ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه » « از نشانه های او این است که همسرانی از جنس خود شما برای شما آفرید تا در کنار آنها یابید و در میانتان مودت و رحمت قرار داد » 🔶روم 21 👌مخاطب خلق لکم ، تمام مردان و زنان هستند که خداوند برای آنها ازواج و همسرانی قرار داده است تا در کنار آنها بگیرند . ❕در گذشته توضیح داده ایم که در چنین مواردی استعمال ضمایر مذکر مانند لکم ، تسکنوا و مانند آن شامل مردان و زنان می شود ؛ 🔶 https://t.me/Rahnamye_Behesht/2980 ❕در جمله « لتسکنوا الیها » ضمیر مونث بازگشت می کند به ازواج که جمع مکسر است و می گوید خداوند برای تمام شما مردان و زنان و همسرانی قرار داده است تا در کنار آنها آرامش بگیرید . 👌ضمیر مونث در الیها بازگشت به جمعیت زنان نمی کند تا آیه چنین معنا شود که خداوند برای مردان زنان را آفرید تا زنان مایه آرامش باشند . ❕اما این آرامش چگونه است ❔ 👌در تفسیر آمده است ؛ ❕« به راستی وجود همسران با این ویژگیها برای انسانها که مایه آرامش زندگی آنها است یکی از مواهب الهی محسوب می شود . 💠این آرامش از اینجا ناشی می شود که این دو جنس مکمل یکدیگر و مایه شکوفائی و نشاط و پرورش یکدیگر می باشند بطوری که هر یک بدون دیگری ناقص است، و طبیعی است که میان یک موجود و مکمل وجود او چنین جاذبه نیرومندی وجود داشته باشد و از اینجا می توان نتیجه گرفت آنها که پشت پا به این سنت الهی می زنند وجود ناقصی دارند، چرا که یک مرحله تکاملی آنها متوقف شده (مگر آنکه به راستی شرائط خاص و ضرورتی ایجاب تجرد کند) . 👌به هر حال این آرامش و سکونت هم از نظر است، و هم از نظر هم از جنبه و هم ، بیماریهائی که به خاطر ترک ازدواج برای جسم انسان پیش می آید قابل انکار نیست همچنین عدم تعادل روحی و ناآرامیهای روانی که افراد مجرد با آن دست به گریبانند کم و بیش بر همه روشن است . ❕از نظر اجتماعی افراد مجرد کمتر احساس مسئولیت می کنند و به همین جهت انتحار و در میان مجردان بیشتر دیده می شود، و جنایات هولناک نیز از آنها بیشتر سرمیزند . 👌هنگامی که انسان از مرحله تجرد گام به مرحله زندگی خانوادگی می گذارد شخصیت تازهای در خود می یابد، و احساس مسئولیت بیشتری می کند و این است معنی احساس ‍ آرامش در ازدواج » 📚تفسیر نمونه ج16 ص391 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔کانال های وهابی می گویند در بین شهدای کربلا کسانی از فرزندان علی بودند که نامشان ابوبکر و عمر و عثمان بوده است ❗️آیا علی به اسامی دشمنانش ، فرزندانش را نام گذاری می کند و آنان در شهید می شوند ❕❕ 💠💠 👌یکی از فرزندان علی علیه السلام که در میدان کربلا به شهادت رسید ، ابوبکر بن علی می باشد ‌. ❕ابوبکر این بزرگوار تلقی می شده است ، او از همسر حضرت علی به نام لیلا می باشد . 👌شیخ مفید نام او را محمد اصغر با کنیه ابوبکر می داند که همراه برادرش در واقعه کربلا شهید شد ؛ 📚الارشاد ج1 ص354 📚اعلام الوری ج1 ص396 👌نام او در زیارت رجبیه چنین آمده است ؛ « سلام بر ابوبکر پسر امیر مومنان » 📚دانشنامه امام حسین ، ج7 ص55 👌نام یکی دیگر از شهدای کربلا ، بن علی می باشد . ❕علی علیه السلام به جهت علاقه ای که به عثمان بن مظعون صحابی بزرگ پیامبر خدا داشت ، نام یکی از فرزندانش از ام البنین را عثمان نامید و فرمود ؛ « همانا او را به نام برادرم عثمان بن مظعون قرار دادم» 📚مقاتل الطالبیین ص89 📚بحار الانوار ج45 ص37 👌خولی بن یزید اصبحی او را هدف تیر قرار داد و بر زمین افتاد و مردی از بنی ابان سرش را از تنش جدا کرد؛ 📚مناقب ابن شهر آشوب ،ج4 ص107 💠گفتنی است که ابو الفتوح ابن و به پیروی از او برخی منابع دیگر ، عمر بن علی یکی دیگر از فرزندان علی علیه السلام را نیز از شهدای کربلا معرفی کرده اند ؛ 📚دانشنامه امام حسین ج7 ص117 ❕در باره علت این نامگذاری ها باید توجه داشت که نام های سه خلیفه اهل سنت، نام های مخصوص این سه نفر نبود ، بلکه قبل و بعد از اسلام چنین نام هایی در میان عرب شایع و رایج بود . بنا براین این نامگذاری هر گز دلیل بر به خلفا تلقی نمی شود . 👌شما می توانید با مراجعه به کتاب های رجالی و تراجم اهل سنت مانند الاستیعاب ، الاصابه ، اسد الغابه و ...صحابه ای را که نام ابوبکر یا عمر یا عثمان داشته اند را کنید . 👌به عنوان نمونه بنابر نقل کتاب ابن حجر شماری از صحابه که نامشان عمر بوده است بدین شرح است ؛ « عمر بن الحکم السلمی ، عمر بن الحکم البهزی،عمر بن سعد ، عمر بن سعید بن مالک ، عمر بن سفیان ، عمر بن ابی سلمه ، عمر بن عکرمه ، عمر بن عمرو اللیثی، عمر بن عمیر بن عدی ، عمر بن عمیر ، عمر بن عوف النخعی، عمر بن لاحق، عمر بن مالک ، عمر بن مالک بن عتبه، عمر بن معاویه الغاضری، عمر بن وهب الثقفی، عمر بن یزید الکعبی، عمر الاسلمی ، عمر الجمعی، عمر الخثعمی، عمر الیمانی» 📚الاصابه ج4 ص483 تا 491 👌صحابه ای که نامشان بوده است را چنین نام می برد ؛ ❕« عثمان بن ابی الجهم الاسلمی ، عثمان بن حکیم ، عثمان بن حمید ، عثمان بن حنیف، عثمان بن ربیعه، عثمان بن ربیعه الثقفی، عثمان بن سعید ، عثمان به شماس، عثمان بن طلحه، عثمان بن ابی العاص ،عثمان بن عامر، عثمان بن عبد غنم، عثمان بن عبید الله ، عثمان بن عثمان بن الشرید، عثمان بن عثمان الثقفی، عثمان بن عمرو بن رفاعی، عثمان بن عمرو ، عثمان بن قیس، عثمان بن مظعون، عثمان بن معاذ، عثمان بن نوفل، عثمان بن وهب، عثمان الجهنی 📚الاصابه ج4 ص370 تا 383 👌 صحابه ای که کنیه آنان ابوبکر بوده است چنین معرفی می کند ؛ « ابوبکر بن شعوب اللیثی، ابوبکره الثقفی، ابوبکر العنسی، ابوبکر بن حفص و ...» 📚الاصابه ج7 ص38 به بعد 👌بنابراین نامگذاری به اسامی و کنیه مذکور در آن زمان کاملا مرسوم و رواج داشته است و امیر مومنان نیز فرزندانش را به آن اسامی نامگذاری کرده اند و با گذر زمان و قرن ها است که آن اسامی به عنوان علم برای خلفای ثلاثه در آمده است اما در زمان های اولیه اسلام چنین نبوده است . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔آیا حقیقت دارد که برخی امامان فرزندان خود را به نام نامگذاری کرده اند ❗️❗️مگر عایشه دشمن اهل بیت نبوده است ❕❕ 💠💠 👌مورخان و محدثان شیعی نام یکی از فرزندان دختر امام کاظم علیه السلام را ذکر کرده اند ؛ 📚بحار الانوار ج48 ص287 ❕در رابطه با تعداد فرزندان امام رضا علیه السلام اگر چه اختلاف است ، اما برخی علما نام یکی از فرزندان ایشان را ثبت کرده اند ؛ 📚بحار الانوار ج49 ص221 👌همینطور شیخ نام یکی از فرزندان امام هادی علیه السلام را عایشه ذکر کرده است ؛ 📚بحار الانوار ج50 ص231 ❕چنان که قبلا مفصلا یاد آور شده ایم ، اسم عایشه و اسامی خلفا ، از اسامی میان مردم عربستان بوده است و اختصاص به شخص خاصی نداشته است ، لذا علیهم السلام نیز از این اسامی بهره جسته اند . 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/7317 ❕به عنوان مثال هم زمان با عصر امامان، برخی از یاران امامان نامشان بوده است ، افرادی هچون یزید بن حاتم از اصحاب امام سجاد ، یزید بن عبدالملک ، یزید صائغ و یزید کناسی از اصحاب امام باقر علیه السلام ، یزید الشعر ، یزید بن خلیفه ، یزید بن خلیل ، یزید بن عمر بن طلحه ، یزید بن فرقد ، یزید بن مولی حکم از اصحاب امام صادق علیه السلام و حتی نام یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام بن ذی الجوشن بوده است ❗️ 📚جامع الرواه ج1 ص402 ❔آیا می توان گفت این نامگذاری به سبب داشتن یزید بن معاویه و شمر بن ذی الجوشن بوده است ❕ 👌برخی از در مقام پاسخ به نامگذاری فرزندان امامان به عایشه و ابوبکر ، عمر و عثمان چنین می نویسند ؛ ❕« اوّلًا نام هاى نوزادان بيشتر از جانب مادران انتخاب مى شد، نه از جانب پدران؛ و اهل بيت عليهم السَّلام نه همگى، كه اندكى از آنان از بنى هاشم بودند، بنابراين بيشتر از غير بنى هاشم بودند و لذا انتخاب اين نوع اسامى از طرف مادران بوده است و امامان نيز در مقابل عمل انجام شده قرار مى گرفتند و بر تغيير نام نمى ديدند. 👌 اميرمؤمنان در رجز خود مى فرمايد: «من كسى هستم كه مرا حيدر نام نهاد. شير بيشه هاى شجاعتم». 💠ثانياً ؛ نام هاى ياد شده، تنها به سه نفر یا چهار نفر اختصاص نداشته و اين چنين نبوده كه در آن محيط، جز اين افراد چنين نامى نداشته باشند، بلكه از نام هاى و فراوان بوده و از سوى ديگر، در نامگذارى ملاك اين نبود كه چون خلفا یا چنين نام هايى داشتند، پس آن‌ها نيز براى فرزندان خود نام ايشان را برگزيدند، بلكه به خاطر آن بود كه اين نام ها، در ميان امت عربى از نام هاى به شمار مى رفت، به گواه اين كه گروه كثيرى از صحابه پيامبر و غیر آن ها كه هم عصر خلفا بودند، نام هاى ابوبكر، عمر و عثمان و عایشه را بر خود داشتند. 👌مثلا کسانی از صحابه که نام عایشه را داشتند ؛ ۱. عايشه بنت جرير بن عمرو ۲. عايشه بنت سعد بن أبى وقاص الزهرية ۳. عايشه بنت أبى سفيان بن الحارث بن زيد الانصاريه ۴. عايشه بنت عبدالرحمن بن عتيك النضريه ۵. عايشه بنت عمير بن الحارث بن ثعلبة الأنصارية ۶. عايشة بنت قدامة بن مظعون القرشية الجمحية ۷. عايشه بنت معاوية بن المغيرة بن أبي العاص بن أمية. 📚الاصابه ج8 ص235 به بعد 👌نتيجه مى گيريم كه اين نام‌ها از نام هاى فراگير و مشهور در ميان جامعه بوده و نام هاى متداولى به شمار مى رفته است و خاندان رسالت نيز از اين نام هاى مشهور بهره مى گرفتند، بى آن كه ملاك در نامگذارى خلفا یا عایشه باشند. حتى كسانى كه اين نام‌ها را بر خلفا نهاده اند، از همين فراگير استفاده كرده اند. 👌فرض كنيد اين اسامى فراگير نبوده و تقريباً اختصاص به آن چند نفر داشته است، ولى بايد توجه داشت كه زشت كارى يك فرد، نام او را ننگين نمى كند و فرد ارتباطى به نام او ندارد، با اين شرط كه نامش زيبا باشد. ❕منفورترين شخص در ميان مسلمين عبدالرحمن بن ملجم است، ولى نام عبدالرحمن در رجال شيعه و سنّى بيش از آن است كه شمارش شود. نام محمدرضا از نام هاى زيباست؛ مانند نام رضا كه از زيبايى خاصى برخوردارند، حال اگر چند نفر با اين نام‌ها به كارهاى زشت دست زدند، سبب نمى شود كه از اين نام‌ها بهره نگيرند. 👌نمى توان با این دليل واهى و سست بر بى مهرى هايى كه برخى از صحابه نسبت به خاندان روا داشته اند، پرده افكند. 📚نقد کتاب وحدت و شفقت صحابه و اهل بیت با یکدیگر، جعفر سبحانی ص36 👌بله اگر در یک مقطع ، نامگذاری به نام برخی از اسامی دشمنان دین ، تداعی کننده حمایت و محبت آنها در دل باشد ، بی شک چنین نامگذاری است و این همان است که در روایات از آن نهی شده است . 📚وسائل الشیعه ج21 ص398 باب 28 👌❕ادامه پاسخ 👇👇👇 @Rahnamye_Behesht 👌ادامه 👇👇👇 ❕« یعقوب بن می گوید به
محضر امام صادق علیه السلام رفتم ، آن حضرت بالای سر فرزندش امام کاظم که در گهواره بود ، ایستاده و با او نجوا می کرد ، من صبر کردم تا سخنان امام تمام شود ، امام صادق به من فرمود به نزد مولایت ( امام کاظم ) برو و به او سلام کن ، من هم چنین کردم و او با زبانی فصیح جوابم را داد ، و به من فرمود برو و نام دخترت را که دیروز گذاشته ای تغییر بده زیرا آن اسمی است که خداوند است . 👌یعقوب می گوید برای من دختری به دنیا آمده بود که نامش را ( نام دیگر عایشه ) گذاشته بودم . ❕امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « به توصیه او عمل کن تا هدایت شوی ». یعقوب می گوید من هم نام را عوض کردم 📚الکافی ج1 ص310 👌این برخورد امام صادق و امام کاظم علیهما السلام از این جهت بود که به جهت یعقوب بن سراج ، و نامگذاری فرزندش به نام عایشه احیانا در آن شرایط زمانی چنین تداعی می شد که او تایید کننده کارهای عایشه بوده و محبت او را به دل دارد ، لذا آن دو امام بزرگوار دستور به تغییر نام فرزندش دادند ، اما در زمانی که چنین تداعی از این نوع نامگذاری به ذهن نیاید ، بی شک چنین اشکال ندارد ، چنان که بر اساس نقل های فوق الذکر ، برخی امامان نام دختر خود را عایشه گذاشته بودند . ❕اما در زمان و عصر ما ، با توجه به آن که اسامی مذکور ، تداعی کننده یاد و جنایات دین و ائمه می باشد ، لذا عموم شیعیان از این نوع نامگذاری اجتناب می کنند ‌. https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
❓پرسش ❔استادی داریم که می گوید من تمام روایات شیعه را دیده ام .هیچ روایتی که دلالت بر آن کند که ما می توانیم بین نماز ها جمع کنیم وجود ندارد حق همان نظر اهل سنت است که جمع کردن بین نمازها را جایز نمی دانند و هر یک را در وقت خودش می خوانند❗️ 💠پاسخ💠 🔷شیعه بر اساس روایات ائمه گرامی معتقد است وقتی هنگام ظهر زوال شد وقت هر دو نماز ظهر و عصر وارد شده الا اینکه نماز ظهر را باید پیش از عصر به جا آورد. ❗️بنابراین بین ظهر تا غروب وقت مشترک دو نماز است جز اینکه به اندازه چهار رکعت پس از زوال وقت مختص به ظهر است و به اندازه چهار رکعت آخر وقت اختصاصی عصر است و بین این دو وقت مشترک است. 👌وقت مغرب و عشائ نیز همین گونه است .پس از غروب آفتاب تا نیمه شب وقت مغرب و عشائ است.وقت خاص مغرب به اندازه ادای آن از اول وقت است و وقت خاص عشائ به اندازه ادای آن از آخر وقت و میان این دو وقت مشترک است. 👌امام باقر فرمود: « هرگاه زوال خورشید شد وقت ظهر و عصر داخل شده است و چون خورشید غروب کرد وقت مغرب و عشائ وارد شده است» 📚الفقیه ج1 ص140 👌امام صادق فرمود: « زمانی که خورشید غروب کند وقت نماز مغرب و عشائ رسیده است» 📚الکافی ج3 ص281 ❗️به این مضمون روایات متعدد دیگری نیز می باشد؛ 📚وسائل الشیعه ج4 ص125 باب 4 📚وسائل الشیعه ج4 ص183 باب 17 👌پس وقتی نماز ها سه وقت دارد روشن می شود که جمع بین نمازها اشکالی ندارد به این معنی که نماز عصر را با نماز ظهر در زمان زوال خورشید بجا آورد و نماز عشائ را به همراه نماز مغرب در زمان غروب خورشید بجا آورد. 🔶امام صادق فرمود: « رسول خدا با یک اذان و دو اقامه نماز ظهر و عصر را با هم خواند و نیز با یک اذان و دو اقامه نماز مغرب و عشائ را در حضر با هم خواند بی آنکه بیماری یا علت خاصی باشد» 📚الفقیه ج1 ص186 🔶وفرمود: « رسول خدا نماز ظهر و عصر را در یک جا خواند بدون آنکه علت و سببی باشد .عمر که از دیگران نسبت به او بی باک تر بود گفت آیا در نماز چیز تازه ای رخ داده است؟ 🔷فرمود نه خواستم بر امتم توسعه داده باشم و بر آنان سخت نگیرم» 📚علل الشرایع ج2 ص321 👌وفرمود: « پیامبر دو نماز ظهر و عصر را هنگام زوال خورشید و مغرب و عشائ را هنگام غروب آفتاب با هم خواند به صورت جماعت بدون عذر خاصی زیرا می خواست بر امت خود سخت نگیرد» 📚وسائل الشیعه ج4 ص221 📚الکافی ج3 ص286 🔶در جواز جمع کردن بین نمازها روایات متعدد دیگری در مجامع روایی ما آمده است که جهت اگاهی رجوع فرمایید: 📚وسائل الشیعه ج4 ص221 باب 32 📚مستدرک الوسائل ج3 ص142 باب26 📚بحار الانوار ج79 ص312 باب5 👌اهل سنت نیز در روایات متعددی نقل کرده اند که پیامبر گرامی بدون آنکه عذری داشته باشد بین نماز ها جمع کرده و نماز ظهر و عصر را در یک وقت و نماز مغرب و عشائ را در یک وقت ادا می کرد تا امتش به سختی نیفتند. 🔷بخاری از ابن عباس روایت می کند: «با رسول خدا هشت رکعت ( یعنی ظهر وعصر) ونیز هفت رکعت ( یعنی مغرب وعشا) را به طور جمع در یک وقت خواندم» 📚صحیح بخاری،ج1 ص148 🔶بخاری باز نقل می کند: «رسول خدا در حالی که مقیم بود نه مسافر، نماز ظهر وعصر، مغرب وعشا را به جمع در یک وقت خواند» 📚همان مدرک 🔶وباز روایت کرده اند: «پیامبر بین ظهر وعصر و مغرب وعشا در مدینه جمع کرد و در یک وقت خواند بدون آنکه خوفی باشد یا بارانی آمده باشد» 📚صحیح مسلم ج2 ص152 📚صحیح ترمذی،ج1 ص354 📚مسند احمد،ج1 ص223 👌وباز نقل می کنند: « پیامبر نماز ظهر و عصر را با یکدیگر خواند بدون آنکه خوف یا سفری در کار باشد به دلیل آنکه امتش به سختی نیفتند» 📚صحیح مسلم ج2 ص151 👌البته باید توجه کرد که با توجه به روایات متعدد جدا خواندن نمازها و بجا آوردن آنها در وقت فضیلتش افضل و بهتر است. 📚وسائل الشیعه ج4 ص140 باب 8 ❗️اما با توجه به روایات بالا جمع کردن بین نمازها نیز اشکالی ندارد و پیامبر گرامی به دلیل آنکه امتش در سختی نیفتند این جمع کردن را تجویز فرمودند. 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
سوال در اصول کافی گفته شده نماز شیعه3وقت بایدخونده بشه در نامه52نهج البلاغه گفته شده5وعده باید خونده بشه بعد همه علما نظرشون اینه اصول کافی کتابیست صحیح و ماهم طبق کافی3وقت میخونیم یعنی نعوذباالله کافی از نهج البلاغه بالاتره ممنون میشم جواب سوالم رو بدید ✅پاسخ: آنچه که در نامه 52 آمده است اشاره به اوقات فضیلت نماز است. ❗رعایت وقت فضیلت وجدا ساختن نمازها در این اوقات سنت است واولی، هرچند طبق روایات شیعه وسنی جمع میان این دو وخواندن نمازها در یک وقت اجازه داده شده است تا امت به سختی نیافتند چرا که پیامبر فرمود: "من به شریعت سهل واسانی مبعوث شدم" ❗لذا برای افراد راه حلی باز گذارده شده است تا نه گرفتار ترک نماز شوند ونه گرفتار دشواری ومشقت فراوان 📚پیام امام،ایت الله مکارم،ج10 ص349 ❗در روایتی شیخ حر عاملی از امام صادق روایت می کند که فرمود: "پیامبر ظهر وعصر رآ دریک مکان با همدیگر خواند بدون آنکه سبب وعذری باشد وفرمود : "خواستم بر امتم سخت نگیرم " 📓وسایل الشیعه،ج4 ص221 ❗مسلم نیشابوری از علمای بزرگ اهل سنت وصاحب کتاب صحیح نزد اهل سنت از ابن عباس روایت می کند: "پیامبر نماز ظهر وعصر را با یکدیگر خواند بدون آنکه خوف یا سفری در کار باشد ( بدون عذر) به دلیل آنکه هیچ یک از افراد امتش به سختی نیفتند" "ان لا یحرج احدا من امته" 📓صحیح مسلم،ج2 ص151 ❗البته دراین باب روایات فراوان است که شما را به پیام های قبلی کانال ارجاع میدهیم ✅پرسمان اعتقادی 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman 📢کانال ما در تلگرام https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔پرسش ❓چرا در اسلام کافر به خدا و پیامبر نجس هستند آیا این توهین به آنها محسوب نمی شود❕❕ 💠پاسخ💠 👌مساله نجاست کفار اعم از کتاب و غیر کتابی و غیر آن مساله ای است که در روایات متعددی بیان شده است؛ 📚وسائل الشیعه ج3 ص419 باب14 📚مستدرک الوسائل ج2 ص562 باب10 👌وضابطه آن خروج از اسلام یا انکار ضروری دین است که ملاک اول شامل کافر اصلی یا ارتدادی یا کتابی و غیر کتابی می شود و ملاک دوم شامل غلات و خوارج و نواصب می شود. 📚الحدائق الناضره ج5 ص162 ❗️فلسفه نجاست کفار؛ 1⃣ناپاک بودن کفار مسلما یم نوع ناپاکی معنوی و آلودگی باطنی است که آثار آن در جسم آنها هم ظاهر شده است و یک فائده آن حفظ عقائد بسیاری از مردم است که با آمیزش و معاشرت با افراد منحرف و گمراه به زودی تحت تاثیر قرار می گیرند و منحرف می شوند . 👌همیشه مصلحین به افراد معمولی مردم سفارش می کنند که از معاشرت با افراد آلوده و گمراه و منحرف دوری کنند .اسلام این موضوع را به صورت حکم « ناپاک بودن کفار» بیان کرده است .اسلام روابط اقتصادی و تجاری و امثال آن را با کفار در شرایط معینی اجازه داده است اما اجازه نداده است که آنان رفیق سفره و کاسه شوند یعنی هم خواسته است از منافع آنها بهره مند گردد و هم از ضررهای عقیدتی و اخلاقی آنان که لازمه معاشرت کامل برای بسیاری از مردم است در امان بمانند . 2⃣تمام افراد کفار از بسیاری از آلودگی ها و چیزهای نجس مانند خون و گوشت خوک و مشروبات الکلی اجتناب نمی کنند و طبعا تمام زندگی آنان آلوده می باشد.برای دوری از این آلودگی ها آیین اسلام آنها را نجس شمرده تا مسلمانانی که ممکن است بر اثر معاشرت آلوده شوند از هر نوع آلودگی محفوظ بمانند. 📚پاسخ به پرسشهای مذهبی ص327 3⃣حکم نجاست کفار یک نوع کیفر و مجازات برای آنان تلقی می شود که اسلام به خاطر کیفر کفرشان بر آنان مترتب کرده است و ممکن است شخص اجرای این کیفر و مجازات را توهین به خود تلقی کند اما عامل این توهین خودشان هستند نه خداوند که به خاطر مصالح فوق الذکر این حکم را وضع کرده است. 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
جود مى آیند، م انند کودکانى هستند که از پدران و مادران بیمار و مثلا مبتلا به سل و امراض مقاربتى و نظایر اینها متولّد مى شوند; چنین کودکانى آمادگى بیشترى براى ابتلا به آن امراض دارند که هرگاه به معالجه آنها اقدام نشود، به زودى ممکن است آنها را بیمار و مبتلا سازد; و به همین جهت باید براى رعایت مصالح عمومى و جلب اعتماد مردم، این گونه کودکان آماده ابتلا به سل را مثلا از تصدّى امور مربوط به موادّ غذایى و مانند آن، جلوگیرى کرد. ❗️فرزندان نامشروع نیز یک نوع آمادگى براى قانون شکنى و گناه و عصیان دارند; هرگاه تعلیم و تربیت صحیح، محیط سالم، اراده و پایدارى آنها نباشد، ممکن است سقوط کرده و جزء گروه جنایتکاران درآیند. روى این جهات، مصالح عمومى ایجاب مى کند که براى رعایت پیشگیرى هاى لازم اجتماعى، از تصدّى پاره اى از مقامات خوددارى کنند. 🗯امّا این که بعضى پنداشته اند که فرزندان نامشروع حتماً روى سعادت و نجات نخواهند دید، کاملا اشتباه است; بلکه، آنها همانند دیگران مى توانند افرادى خوشبخت و سعادتمند گردند; ولى همان طور که گفتیم چون زمینه روحى آنها نسبت به دیگران نامساعد است، احتیاج به مراقبت و تربیت قویتر و بیشتر دارند، همان طور که فرزند یک نفر مسلول لازم نیست حتماً مسلول گردد، بلکه مى توان با مراعات امور بهداشتى او را نیرومندتر از دیگران ساخت و از این بیمارى نجات داد. خلاصه، آمادگى زمینه، دلیل قطعى بر ابتلا نخواهد بود و اراده نیرومند و تربیت مى تواند آن را جبران نماید. 🗯جالب این که، اگر این گونه فرزندان نامشروع در برابر گناه پایدارى کنند، مقامى ارجمندتر و بالاتر از افراد همردیف و مشابه خود خواهند داشت، چرا که آنها مجاهده بیشترى کرده اند. ♻️برگرفته از کتاب پاسخ به پرسشهای مذهبی،ایات عظام مکارم و سبحانی،ص319 🗯پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال چرا زنا زاده ها از برخی چیز ها مثل امام جماعتی و...محرومند مگه چه گناهی کردن ♦️پاسخ   1⃣از آن جا که روابط نامشروع، ارتباط حقوقى و روابط مالى پدر و فرزند را از میان مى برد، ریشه نسبت ها و عواطف خانوادگى را که اساس تشکیل اجتماع است قطع مى کند; زن زناکار نمى داند که از نطفه کدام مرد باردار شده، فرزند نامشروع، پدر و ارحام و بستگانش را نمى شناسد; و بطور کلّى ده ها مفاسد اخلاقى و روانى و اجتماعى و تربیتى و خانوادگى و مالى و عاطفى که از زنا سرچشمه مى گیرد، همه اینها باعث شده که پیامبران و قانونگذاران الهى و همچنین قانونگذاران بشرى، اعمال منافى عفّت را تحریم کرده، روابط نامشروع جنسى را ممنوع و غیر قانونى اعلام نمایند. 2⃣ چون در هر جمعیّت و ملّتى مقرّراتى براى زناشویى وجود دارد، از این جهت روابط نامشروع یک عمل «خلاف قانون» و «تجاوز کارانه» است. روى همین جهت مرتکبین در خود احساس یک نوع گناه و اضطراب که ناشى از روح گناهکارى و نتایج سوئى که ممکن است این عمل براى او داشته باشد، مى نمایند. ❗️هرگاه بر اثر تکرار و یا عواملى دیگر، این حالت نگرانى تخفیف پیدا کند و شخص زناکار به ظاهر احساس نگرانى ننماید، در ضمیر باطن او عیب مهمترى وجود دارد و آن فکر تجرّى و تجاوز و قانون شکنى و طغیان است. 3⃣حالات روانى و فکرى پدر و مادر - همانند سایر آثار بدنى و جسمى آنها - طبق قانون مسلّم وراثت، به فرزندان منتقل مى گردد. همان طور که مشخّصات جسمى پدر و مادر از قبیل: رنگ چشم، مشکى بودن مو، پیوستگى ابرو و تناسب خاصّ اندام، نوعاً به شکل وراثت به فرزندان انتقال مى یابد، حالات روانى و اخلاقى آنها از قبیل: تندخویى، ساده دلى، یکرنگى، خشونت، عصیانگرى و نظایر اینها نیز از مجراى وراثت کم و بیش به فرزندان انتقال مى یابد. 🗯در حقیقت وراثت است که زیر بناى آینده افراد و قسمت قابل توجّهى از شخصیّت انسان را مى سازد و زمینه را براى سعادت و شقاوت آنها آماده مى کند. ✅نتیجه اى که از نکات فوق مى توان گرفت: 💢 فرزندان نامشروع، غالباً روح طغیان و تجرّى و قانون شکنى و گناه را از پدران و مادران خود تا حدودى به ارث برده و زمینه براى ارتکاب جرم و جنایت در آنها فراهم تر است; آنها نسبت به سایرین آمادگى بیشترى براى ارتکاب معاصى و گناه دارند; و لذا، بد آموزى هاى فردى یا محیط نامناسب، کافى است که حقیقت روح آلوده و نابسامان آنها را که مانند آتش زیر خاکستر پنهان مانده است، آشکار ساخته و خرمن سعادت و خوشبختى آنان را بسوزاند. ❗️امّا در مورد محرومیّت از مناصب اجتماعى، علاوه بر آنچه در بالا از وضع روحى آنها گفته شد; و این که این عمل یک نوع احتیاط منطقى به منظور حفظ مصالح ملّى و جامعه به شمار مى رود، اسلام به جلب اعتماد عمومى در تصدّى این گونه پست هاى حسّاس اجتماعى اهمّیّت مى دهد; و لذا، کسانى را که داراى نقطه هاى ضعف خانوادگى و سوابق نامطلوبى باشند، از تصدّى این گونه مقام ها که نیازمند به پاکى و طهارت روح است، محروم ساخته است. 👌ولى اشتباه نشود، با همه این احوال، چنین نیست که تنها فرزند نامشروع بودن علّت تامّه براى انحراف و شقاوت او باشد و اراده و اختیار او را از پذیرش تعلیم و تربیت صحیح اسلامى بکلّى سلب کرده، نتواند با به کار بستن دستورات صحیح زندگى، اهل سعادت گردد. 🔶فرزندان نامشروع، مانند فرزندان طبیعى و قانونى در انتخاب راه سعادت و یا شقاوت آزادند; آنها نیز مى توانند با اراده و اختیار خود راه تقوا و فضیلت را برگزیده، جزء گروه رستگاران و اهل بهشت گردند. این طور نیست که آنها شریر و جانى بالفطره آفریده شده باشند و به هیچ وجه نتوانند خود را از چنگال ناپاکى و گناه رهایى بخشند; بلکه، همان طورى که حضرت صادق (علیه السلام) فرموده است: 🔷 «فرزند نامشروع از راه تربیت به کار و انجام وظیفه وادار مى شود; اگر اعمالش نیکو و خیر بود، پاداش خوب داده مى شود و اگر کار زشت و ناپسند انجام داد، کیفر نافرمانى خود را خواهد دید». 📚الکافی ج8 ص238 ❗️گرچه طبع سرکش، وظیفه فرزندان نامشروع را که علاقه بیشترى به گناه و قانون شکنى دارند در پیکار با معاصىا دشوارتر مى سازد; امّا در صورتى که برخلاف میل باطنى خود از فرمان خدا و دستورات صحیح زندگى پیروى نمایند، به حکم «افضل الاعمال احمزها» بهترین کارها آنهایى است که با رنج و مشقّت بیشترى توأم باشد» 📚 بحار الانوار ج67 ص191 ❗️پاداشى بهتر و ارزنده تر به آنها داده خواهد شد. 🔵بنابر این، نکوهش و توبیخى که اسلام از فرزندان نامشروع نموده، صرفاً به منظور این است که به آنها هشدار دهد که در موقعیّت خطرناکى قرار دارند و بایستى حدّاکثر مراقبت را از خود در انجام وظایف و دورى از گناه به عمل آورند، نه آن که عوامل تعلیم و تربیت به هیچ وجه در آنها مؤثّر نبوده و حتماً از اهل دوزخ خواهند بود. 🗯ادامه پاسخ ♦️به عبارت دیگر: فرزندانى که از روابط نامشروع به و