eitaa logo
آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
2.7هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht #سایت ipasookh.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔شنیدم برخی می گویند چه کسی گفته است نام حضرت در قرآن نیامده است ❗️نام ایشان در آیات مربوط به حضرت ابراهیم در قرآن آمده است ❕آیا واقعیت دارد ❕❕ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « و وهبنا لهم من رحمتنا و جعلنا لهم لسان صدق علیا » « از رحمت خود به آنها ( ابراهیم و فرزندانش ) ارزانی داشتیم و برای آنها نام نیک و مقام مقبول و ای قرار دادیم » 🔶مریم 50 ❕در واقع دشمنان می خواستند آنچنان ابراهیم و دودمانش از جامعه انسانی طرد شوند که کمترین اثر و خبری از آنان باقی نماند و برای همیشه فراموش شوند، اما بر عکس، خداوند به خاطر ایثارها و فداکاریها و استقامتشان در ادای رسالتی که بر عهده داشتند آنچنان آنها را بلند آوازه ساخت که همواره بر زبانهای مردم جهان قرار داشته و دارند، و به عنوان اسوه و الگوئی از خداشناسی و جهاد و پاکی و تقوا و مبارزه و جهاد شناخته می شوند. 👌 در اینگونه موارد به معنی یادی است که از انسان در میان مردم می شود و هنگامی که آنرا اضافه صدق کنیم و لسان الصدق بگوئیم معنی یاد خیر و نام نیک و خاطره خوب در میان مردم است، و هنگامی که با کلمه « » که به معنی عالی و برجسته است ضمیمه شود مفهومش این خواهد بود که خاطره بسیار خوب از کسی در میان مردم بماند. 👌ناگفته پیدا است ابراهیم نمی خواهد با این تقاضا، خواهش دل خویش ‍ را برآورد، بلکه هدفش این است که دشمنان نتوانند تاریخ زندگی او را که فوق العاده انسان ساز بود به بوته فراموشی بی فکنند، و او را که می تواند برای مردم جهان باشد برای همیشه از خاطره ها محو کنند. 📚تفسیر نمونه ج13 ص86 💠می بینیم که « » در آیه به معنای وصفی که عالی و برجسته است ، استعمال شده است نه به معنای و نام مشخص یک فرد که بگوییم منظور علی علیه السلام است . ❕البته در روایتی آمده است که یونس بن عبد الرحمان خدمت امام رضا علیه السلام رسید و عرضه داشت که بعضی می پرسند نام علی علیه السلام در کجای قرآن آمده است ؟ من در جواب می گویم « جعلنا لهم لسان صدق » آیا این پاسخ صحیح است ❕ 👌امام علیه السلام پاسخ داد راست گفتی مطلب همانگونه است که تو می گویی » 📚تفسیر برهان ج3 ص14 ❕بر اساس این روایت ، باید گفت نام علی علیه السلام در قرآن آمده است و منظور از « » در آیه حضرت علی است . 👌اما این روایت با روایت صحیح دیگری که در کتاب شریف آمده است و تصریح دارد که نام علی علیه السلام در قرآن نیامده است تعارض دارد . ❗️ابوبصیر می گوید به امام صادق علیه السلام عرضه داشتم اهل سنت به ما اشکال می گیرند که چرا نام علی و اهل بیت در قرآن ذکر نشده است؟ امام فرمودند به آن ها چنین بگویید: در قرآن کریم سخن از نماز به میان آمده، اما در آن ذکر نشده که نماز، دو رکعتی، یا سه رکعتی یا چهار رکعتی باشد . در رابطه با زکات آیه نازل شده اما بیان نشده که این زکات چگونه پرداخت شود؛ تا اینکه رسول خدا آن را تبیین فرمود. در رابطه با حج هیچ جای قرآن نیامده است که طواف باید هفت مرتبه باشد، ولی پیامبر آمده اینها را بیان کرده است » 📚الکافی ج1 ص286 ❕گذشته از آنکه راوی روایت مذکور ، احمد بن محمد است که فرد بسیار ضعیفی است و روایات جعلی تحریف قرآن را نقل کرده است . 📚تنقیح المقال ج1 ص87 👌بله می توان گفت که علی علیه السلام و اهل بیت ایشان ، با سیره رفتاری و خود ، توحید و آیین ابراهیمی را در همه جا گسترش دادند به گونه ای نام نیک و آوازه بلند و برجسته ابراهیم و فرزندانش تا روز قیامت ، زحمات و تلاش های علی و فرزندان معصومش بوده است . ❕بر اساس این سخن ، علی علیه السلام مصداق لسان و برجسته ای است که خدا به ابراهیم عطا فرمود. 👌روایاتی هم که می گوید منظور از آیه علی السلام است ، ( « جعلنا لهم لسان صدق علیا » « یعنی امیر المومنین ») 📚الکافی ج2 ص345 📚مناقب ج3 ص107 👌به این معنا است که علی علیه السلام مصداق لسان صدق و ابراهیم نبی است ، نه آنکه « علیا » در آیه که به معنای وصفی است ، بر علی السلام تطبیق داده شود . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔با توجه به این ایه:لاینال عهدی الظالمین اگر کسی کرد و سپس توبه کرد، آیا میتواند شود یا خیر ❗️❗️ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ ❕« (به خاطر بياوريد) هنگامى كه خداوند ابراهيم را با وسائل گوناگونى آزمود، و او بخوبى از عهده آزمايش بر آمد، خداوند به او فرمود: من تو را و رهبر مردم قرار دادم، ابراهيم عرض كرد: از دودمان من (نيز امامانى قرار بده) خداوند فرمود: پيمان من به ستمكاران نمى‏ رسد (و تنها آن دسته از فرزندان تو كه پاك و معصوم باشند شايسته اين مقامند).» 🔰بقره 124 👌شکی نیست که منظور از" ظلم" در جمله" لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ" تنها به ديگران كردن نيست، بلكه ظلم (در برابر عدل) در اينجا به معنى وسيع كلمه به كار رفته و نقطه مقابل عدالت به معنى گذاردن هر چيز به جاى خويش است ، بنا بر اين ظلم آن است كه شخص يا كار يا چيزى را در موقعيتى كه شايسته آن نيست قرار دهند ، از آنجا كه مقام امامت و رهبرى ظاهرى و باطنى خلق، مقام فوق العاده پر مسئوليت و با عظمتى است، يك لحظه گناه و نافرمانى و سوء پيشينه سبب مى ‏گردد كه لياقت اين مقام سلب گردد. 📚تفسیر نمونه ج1 ص442 ❕ این بحث شده است كه آيا عدالت به معنى ترك هر گونه گناه در تمام عمر شرط است يا در هنگام تصدى مقام امامت كافى است ❕ 👌بعضى با توجه به بحث اصولى معروف كه مشتق حقيقت در «مَنْ تَلَبَّسَ بِالْمَبْدَءْ» در حال است (يعنى: هر وصفى از اوصاف را هنگامى كه به كسى نسبت مى ‏دهيم بايد در همان حال نسبت، داراى آن وصف باشد، مثلًا قائم (ايستاده) به كسى گفته مى‏ شود كه در حال نسبت صفت قيام را دارا باشد و به كسى كه قبلًا ايستاده بود و حالا نشسته قائم نمى‏ گويند) معتقدند مفهوم آيه اين است كه در حال امامت بايد داراى صفت ظلم نباشد، نه مشرك باشد نه گناهكار، و نه آلوده به هيچ معصيت ديگر، بنابراين عدالت و عصمت از آغاز را شامل نمى ‏شود. ❕ولى در احاديث مى‏ خوانيم كه امامان اهلبيت عليهم السلام به پيروى از پيامبر گرامی به اين آيه براى عدالت در تمام عمر استدلال كرده ‏اند. 🔰 عبداللَّه بن مسعود از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نقل مى‏ كند كه خداوند به ابراهيم عليه السلام فرمود: «من پيمان (امامت) را به آن دسته از فرزندان تو كه ظالم هستند عطا نمى ‏كنم». «ابراهيم گفت: پروردگارا، ستمكاران از فرزندان من كه پيمان تو (پيمان امامت) به آنها نمىی رسد كيستند؟ فرمود : «كسى كه براى بتى سجده كرده باشد هرگز او را امام قرار نخواهم داد و شايسته نيست كه باشد». 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج1 ص151 👌همين معنى را دانشمند معروف اهل سنت ابن مغازلى در كتاب مناقب از ابن مسعود از پيغمبر اكرم با كمى تفاوت نقل كرده است. مى‏ گويد پيغمبر اكرم در تفسير اين آيه گفت: خداوند به ابراهيم عليه السلام فرمود: «كسى كه بتى را (معبودى را) جز من بپرستد من او را هرگز امام قرار نمى ‏دهم». ❕ سپس افزود: «سرانجام نتيجه دعاى ابراهيم عليه السلام به من و برادرم على عليه السلام رسيد، هيچيك از ما هرگز براى بتى سجده نكرديم» 📚 ابن المغازلی ص276 ❕ در اين زمينه روايات ديگرى نيز از طرق ائمه اهل بيت عليهم السلام در كتب معتبر نقل شده است ( البرهان فی تفسیر القرآن ذیل آیه مذکور )و مجموعه اين روايات در واقع نكته ‏اى در بردارد که مفسّر معروف علامه طباطبايى در به آن اشاره می کند و می گوید ؛ 👌 درباره چگونگى دلالت اين آيه بر لزوم معصوم بودن امام (در تمام عمر) از يكى از اساتيد ما سؤال شد و ايشان در پاسخ چنين گفت؛ ❕مردم يك تقسيم منطقى عقلى بر چهار گروهند: 1⃣ كسى كه در تمام عمرش ظالم و ستمگر بوده 2⃣كسى كه در تمام عمرش پاك از هر گونه ظلم و گناه بوده 3⃣كسى كه در اول عمر ظالم بوده و در آخر نبوده است 4⃣ كسى كه به عكس در آغاز عادل و معصوم بوده و سپس ظالم شده است. 👌به يقين مقام ابراهيم عليه السلام از آن بالاتر است كه امامت را براى گروه و از فرزندانش تقاضا كند، بنابراين دو گروه بيشتر باقى نمى ‏ماند، خداوند يك گروه را نفى كرده (گروهى كه در آغاز عمر در خط ظالمان بوده و سپس از آن خارج شده ‏اند) بنابراين تنها قسم ديگر يعنی گروهى كه در تمام عمر بوده ‏اند باقى مى ‏مانند . 📚المیزان ج1 ص274 👌فخر رازى عالم بزرگ اهل سنت در تفسير خود به اين اندازه اعتراف مى ‏كند كه آيه دلالت بر بودن پيامبران دارد و جالب اينكه: «اين مطلب را از طريق لزوم معصوم بودن امام و اينكه هر پيامبرى امام است ثابت مى ‏كند» 📚تفسیر کبیر ج4 ص43 📚پیام قرآن ج9 ص32 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔آیا روایت علی خیر البشر، من شک فیه فقد کفر که می گوید علی بهترین مردم است و هرکه در این واقعیت تردید کند کافر شده است روایتی است و در کتب اهل سنت آمده است ❗️برخی از اهل سنت ❕ 💠💠 👌روایت « علی خیر البشر من ابی فقد کفر » از جمله نقل های متواتر است که در روایات فراوانی از کتب اهل سنت و تشیع آمده است و قابل نمی باشد . ❕خطیب بغدادی از علمای اهل سنت روایت می کند که پیامبر گرامی فرمود ؛ « على بهترين آفريده (يا بهترين بشر) است و كسى كه در اين مورد شك كند است » 📚تاریخ بغداد ج7 ص421 👌و در نقل دیگر می آورند که فرمود ؛ « كسى كه على را مردم نداند، كافر است‏» 📚تاریخ بغداد ج3 ص19 📚تهذیب التهذیب ، ابن حجر ، ج9 ص419 📚الریاض النضره ج2 ص220 📚ذخائر العقبی ص96 👌گنجى شافعى در كفاية الطالب از عطا نقل مى ‏كند كه از عايشه درباره على عليه السلام پرسيدم او در جواب گفت: «ذاكَ خَيرُ الْبَشَرِ لايَشُكٌّ فيهِ الّا كافِراً!»: «او بهترين افراد است، و در اين معنى جز كافران ترديد نمى‏ كنند» 📚کفایه الطالب ص118 👌و نيز در همان كتاب از حذيفه نقل شده كه مى‏ گويد از پيامبر اكرم شنيدم كه مى‏ فرمود: «عَلِىٌّ خَيْرُ الْبَشَرِ، مَنْ ابى فَقَدْ كَفَرَ»: «على عليه السلام بهترين انسان‏ها است، و هر كس نپذيرد است» . 📚همان مدرک ❕علاوه بر اسناد مذکور این مضمون را علمای فراوان دیگری از اهل سنت نقل کرده اند ؛ 📚نهایه العقول ، فخر رازی ، بنابر نقل مناقب الکاشی ص114 📚کنزالعمال ، متقی هندی ، ج6 ص159 📚المناقب المرتضویه ، علامه ترمذی ، ص106 📚کنوز الحقائق ، مناوی ص98 و ... 👌این مضمون در روایات فراوانی از کتب هم آمده است ؛ 📚بحار الانوار ج38 ص1 باب 56 تتمه ابواب النصوص ... ❕یکی از مصادیق اين تعبيرات ناظر به آن است شخصيت على علیه السلام بعد از پيامبر اسلام بهترين انسانها بوده است. 👌بنابراین ، نکته روشنی که از روایات فوق دانسته می شود همان افضليت على عليه السلام نسبت به همه ياران پيامبر گرامی می باشد ، و از آنجا كه مقدم داشتن غير افضل بر افضل كارى است زشت و ناپسند، به هيچ حسابى نمى ‏توان غير او را بر او داشت؛ و بايد نخستين خليفه و جانشين پيامبر گرامی او باشد. خواه تعيين خلافت از سوى خدا باشد كه ما به آن معتقديم يا از سوى خلق و مردم؛ كه اهل سنت به آن دارند. 📚پیام قرآن ج9 ص251 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔آخوندی می گفت که در روایات اومده اگر مردم همه بر حب امام علی اجتماع می کردند و همه مردم ولایت او را قبول داشتن خداوند جهنم را خلق نمی کرد ❗️با این وجود عذاب و به جهنم رفتن قبل از اسلام چه جور می شود این نوعی تناقض نیست ❕ 💠💠 👌روایت فوق ، از احادیث مشهور و متواتری است که در کتب شیعه و اهل سنت نقل شده است . 🔰پیامبر فرمود ؛ «در حدیث قدسی خداوند چنین گفت که اگر تمام مردم بر ولایت علی اجتماع می کردند ، من را خلق نمی کردم » 📚امالی صدوق ص390 ❕و فرمود ؛ « اگر همه مردم بر حب علی اجتماع می کردند ، خداوند جهنم را نمی کرد » 📚بحار الانوار ج39 ص 248 👌این مضمون را علمای اهل هم نقل کرده اند . ❕مناقب خوارزمی ص 39 _ مقتل الحسین ص 37_ ینابیع الموده ص 91_ ارجح المطالب ص 522 و ... 👌امت های گذشته هم مامور بوده اند که به ولایت علی علیه السلام اعتقاد داشته و حب او را به داشته باشند . ❕امام کاظم علیه السلام فرمود: « ولایت علی در تمام صحف های انبیاء مکتوب و ثبت شده بود و خداوند هیچ پیامبری را نکرد مگر آنکه میثاق به نبوت محمد و ولایت علی را از آنان گرفت» 📚الکافی ج1 ص363 👌پیامبر گرامی در حدیثی قدسی از خداوند چنین نقل می کند: « من ولایت علی را در کتب انبیاء گذشته ثبت کردم و در آن ها آوردم که علی وصی تو ای پیامبر است و بر این مساله از تمام بندگانم ( در عالم ذر ) و انبیاء ورسل پیمان گرفتم که من هستم و و تو ای پیامبر نبی و علی ولی و امام می باشد» 📚الامالی ج1 ص102 ❕این مضمون در روایات فراوان دیگری از کتب شیعه و اهل سنت آمده است ؛ 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2986 ❕بر این اساس در کنار امت اسلام ، امت های هم مامور بوده اند ، در کنار اقرار به توحید و عدل و نبوت و معاد ، به ولایت علی علیه السلام هم ایمان بیاورند و این که اقرار به ولایت بالخصوص مورد قرار گرفته است ، از جهت اهمیت آن است و الا ولایت و حب علی علیه السلام بدون اعتقاد به توحید و نبوت و معاد ، سبب نمی شود . 📚الجواهر السنیه ، حر عاملی ، ص 185 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔وهابیون و اهل سنت به ما می گویند معنای این کلمه چیست ❗️نظر اهل بیت در مورد استعمال این کلمه در مورد شیعیان چیست ❕ 💠💠 👌رافضه یا رافضی از ریشه رفض به معنای ترک و کردن فرد یا چیزی است . 📚لسان العرب ج 7 ص 157 ماده رفض ❕و در اصطلاح به معتقدان به نصّ در نصب امام و منصب امامت و منكران مشروعيت خلافت خلفاى قبل از امام على عليه السلام‏ می شود چنان كه شیخ اشعرى، رهبر کلامی اهل سنت ، رافضى را معادل اصطلاح اماميه دانسته، و در راستاى اعتقاد به نصّ بر خلافت حضرت على عليه السلام تفسير كرده است‏. 📚مقالات الاسلامیین ج 1 ص 88 👌مخالفان مکتب اهل بیت علیهم السلام این لفظ را در مقام بیان عداوت و با شیعیان به کار می برند ، اما در روایات ما رافضی بودن به معنایی که گذشت مدح شده است . ❕راوی می گوید به امام صادق علیه السلام گفتم که به من می گویند بپرهیز از این که باشی . 👌امام علیه السلام پاسخ داد ؛ « چه خوب اسمی است که خداوند به شما داشته است تا زمانی که سخن ما را بگیرید و بر ما اهل بیت دروغ نبندید » 📚بحار الانوار ج 65 ص 96 ❕در نقل دیگر آمده است که راوی به امام باقر علیه السلام عرضه داشت ؛ « فلانی به ما می گوید رافضی ، امام باقر علیه السلام در حالی که دست به سینه داشت فرمود من هستم و رافضی هم از من است و این جمله را سه بار تکرار کرد » 📚همان مدرک ص 97 👌در نقل دیگر آمده است ؛ « ابو بصیر می گوید به امام صادق عليه السلام عرض كردم مردم ما را «رافضه» مى ‏نامند. ❕حضرت عليه السلام فرمود: به خدا سوگند ، آنان شما را رافضه نناميدند، بلكه خداوند شما را به اين لقب ناميده است. همانا هفتاد نفر از بهترين‏هاى بنى اسرائيل به حضرت موسى و برادرش ايمان آوردند، و فرعون را ترک کردند و از اين جهت قوم موسی آنان را «رافضه» ناميدند ، خداوند نیز به موسی وحی کرد که این نام را برای آنان در تورات ثبت کن و من این اسم را به می دهم » 👌و در نقل دیگر فرمود ؛ « مردم خير را ترك كرده و شرّ را گرفتند، ولى شما شرّ را رها و كرده و خير را برگزيديد » 📚بحار الانوار ج 65 ص 97 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
🤔 ❔کتاب معراج السعاده کتابی است که همه طلبه ها در بدو ورود به حوزه آن را می خوانند ، اما متاسفانه مولف آن مانند اهل سنت اعتقاد به خلفا دارد و در چندین جا آن را مطرح می کند ❗️پاسخ شما چیست ❕❕ 💠💠 👌علامه ملا احمد نراقی مولف کتاب معراج السعاده از مفاخر علمی و دانشمندان بزرگ بوده است که در مورد او گفته شده است ؛ « او عالمی بزرگ و فقیه با تقوا و مصنفی جلیل بوده است که جامع همه کمالات و متبحر در علوم تلقی می شده است ...» 📚فهرس التراث ج2 ص126 ❕ایشان در مورد تعبیر خلفاء راشدین می نویسد ؛ « ( امام جماعت باید توجه کند ) که در جای رسول خدا و او می ایستد و نیابت ایشان را می کند » 📚معراج السعاده ص865 👌منظور ایشان از خلفای راشدین ، امامان اهل بیت علیهم السلام است که به حق خلفای هدایت کننده و هدایت شده پس از بودند . ❕همان هایی که طبق نقل علمای اهل سنت پیامبر گرامی در مورد آنان فرمود ؛ « بر شما باد به پیروی کردن از سنت من و سنت که هدایت کننده و هدایت شده هستند .» 📚سنن ترمذی ج4 ص469 📚سنن ابی داود ج4 ص1974 📚سنن ابن ماجه ج1 ص71 👌اگر چه اهل سنت می خواهند خلفاء راشدین در روایت را به خلفای سه گانه خودشان تطبیق دهند ، اما پیامبر گرامی جلوی این تفسیر به رای آنان را گرفته است و خلفاء راشدین را با تعابیر مختلفی معرفی کرده است و به امت فهمانده است که آنان همان اهل بیت هستند . 👌در حدیث ثقلین آنها را چنین معرفی می کند ؛ ❕«من دو چیز برای شما باقی می گذارم که تا زمانی که به آن دو تمسک کنید هرگز گمراه نمی شوید کتاب خدا و اهل بیتم» 📚سنن ترمذی ج5 ص329 📚مسند احمد ج5 ص182 📚مستدرک حاکم ج3 ص148 👌و در حدیث چنین معرفی می کند ؛ «مثل اهل بیتم در میان شما همانند کشتی نوح است در میان قوم نوح که هر کس بر آن سوار شود نجات یافته و هر کس از آن تخلف کند هلاک می شود» 📚مستدرک حاکم ج2 ص343 📚مجمع الزوائد ج9 ص168 📚کنزالعمال ج6 ص216 👌و در حدیث چنین معرفی می کند ؛ ❕«ستارگان وسیله ایمنی برای اهل زمین از غرق شدن هستند و اهل بیت من وسیله ایمنی برای امت من از اختلاف هستند» 📚مستدرک حاکم ج3 ص149 📚الجامع الصغیر ج2 ص189 📚کنزالعمال ج6 ص116 ❕آنگاه به صورت می فرماید ؛ « این امر منقضی نمی شود تا آنکه خلیفه در میان آن بگذرند ، همه آنان از قریش هستند » 📚صحیح مسلم ، ج6 ص3 👌و می فرماید ؛ « برای این امت دوازده قیم و است که خواری مردم به آنها ضرر نمی زند » 📚المعجم الکبیر ج2 ص196 ❕بنابراین روشن می شود که منظور از خلفاء راشدین ، همان اهل بیت پیامبر گرامی هستند که تعداد آنها دوازده نفر است و بقای آنها سبب بقای اسلام می باشد . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔آیا در آیه ای از قرآن صراحتا تصریح شده است که امام علی هادی و کننده امت است ❗️❗️ 💠💠 👌خداوند در آیه 7 سوره رعد پيامبر اسلام را مخاطب ساخته و مى‏ فرمايد: «تو تنها انذار كننده و بيم دهنده ‏اى، و براى هر قوم و ملتى، هدايت كننده‏ اى است» «اَّنَما انْتَ مُنْذِرُ وَ لِكُلِّ قَومٍ هادٍ » ❕در تفسير الدّر المنثور كه از ترين تفاسير اهل سنت است روايات متعددى در تفسير اين آيه از پيامبر اسلام نقل مى‏ كند ؛ 💠 از ابن جرير و ابن مردويه و ابونعيم و ديلمى و ابن عساكر و ابن نجار نقل مى ‏كند ؛ «هنگامى كه آيه انَّما انْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ نازل شد پيامبر دستش را بر سينه خود گذاشت و فرمود: «منذر منم»، و با اشاره به شانه على عليه السلام كرد و فرمود: «هادى تويى اى على» بعد از من هدايت يافتگان به وسيله تو هدايت مى‏ شوند». 📚الدر المنثور ج 4 ص 45 🔸ابوبرزه اسلمى مى‏ گويد از پيامبر اكرم شنيدم كه درباره اين آيه در حالى كه دستش را بر خود گذاشته بود فرمود: انَما انْتَ مُنْذِر، و در حالى كه بر سينه على عليه السلام گذارده بود فرمود: لِكُلِّ قومٍ هادٍ. 📚همان مدرک 🔸در همان كتاب از عبداللَّه بن احمد و ابن ابى حاتم و طبرانى و حاكم و ابن مردويه و ابن عساكر از على عليه السلام نقل مى ‏كند كه در تفسير آيه انَما انْتَ مُنْذِرُ لِكُلِ قَومٍ هادٍ فرمود: «رَسُولُ اللَّهِ الْمُنْذِرُ، وَانَا الْهادِى»: «رسول خدا منذر است و من هستم» 📚همان مدرک ❕ در حديث ديگرى از ابن عباس مى ‏خوانيم كه پيامبر فرمود: «انَا الْمُنْذِرُ وَ عَلِىُّ الهادِى، وَ بِكَ يا عَلِىُّ يَهْتَدِى الْمُهْتَدُوْنَ!»: «منذر منم و على عليه السلام هادى است، اى‏ على هدايت يافتگان به تو هدايت مى ‏يابند» ❕اين حديث را جمعى از حفاظ معروف اهل سنت از جمله حاكم در مستدرك ج 3 ص 129 ، ذهبى در تلخيص ج 3 ص 129 ، فخر رازى در تفسیر ج 19 ص 14 و ابن كثير در تفسير خود ج 2 ص 501 و ابن صباغ مالكى در فصول المهمه ص 105 و گنجى شافعى در كفاية الطالب ص 109 و علامه طبرى در تفسير خود ج 13 ص 63 و ابن حيان اندلسى در بحر المحيط ج 5 ص 367 و نيشابورى در تفسير خويش ج 13 ص 73 و دیگران از علمای اهل سنت نقل کرده اند ؛ 📚فتح البیان ج 5 ص 97_ منتخب کنزالعمال ج 5 ص 34_ تفسیر شوکانی ج 3 ص 66_ روح المعانی ج 13 ص 97_ نور الابصار ص 105_ و ... 📚جهت آگاهی رجوع شود احقاق الحق ج 3 ص 88 به بعد ❕نويسنده كتاب حبيب السّير ميرغيث الدين چنين مى‏ گويد: «به طرق متعددى نقل شده هنگامى كه آيه انَما انْتَ مُنْذِرُ لِكُلِ قَوْمٍ هادٍ نازل شد، پيامبر به على عليه السلام فرمود منذر منم، و هادى تويى اى على"! بعد از من يافتگان به وسيله تو هدايت‏ مى‏ شوند» 📚حبیب السیر ج 2 ص 12 ❕در منابع پيروان مكتب اهلبيت عليهم السلام نيز احاديث در اين زمينه آمده است كه در اين مختصر امكان نقل همه آنها نيست‏ . 📚بحار الانوار ج 35 ص 399 باب 20 👌در تفسير نورالثقلين حدود پانزده حديث، در اين زمينه نقل شده ، از جمله از امام باقر عليه السلام و امام صادق عليه السلام نقل شده است كه فرمودند: «كُلّ امامٍ هادِىُ كُلِّ قَوْمٍ فى زَمانِهِ» و در تعبير ديگرى: «كُلُّ امامٍ هادٍ لِلْقَرْنِ الَّذى هُوَ فيه»: «هر امام (معصومى) هدايت گر براى زمان خود است» يا « گر اقوامى است كه در زمان او زندگى مى ‏كنند». 📚نور الثقلین ج 2 ص 482 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔یکی از مخالفان می گوید استدلال به آیه ولایت ، مخالف با یکی از اساسی ترین معتقدات مذهب اثنی عشری می باشد. چون همانگونه که علمای شیعه در استدلالات خود به این نکته اشاره کرده اند، کلمه «إنما» در زبان برای حصر بکار برده می شود. و بدین ترتیب اگر بخواهیم این آیه را آنگونه که بزرگان شیعه می پندارند تفسیر کنیم بایستی از آنها بخواهیم را تنها منحصر به بدانند و از اعتقاد با امامت سایر ائمه دست بکشند… و بدیهیست بزرگان هرگز به قبول آنچه که خود مقرر داشته اند تن در نخواهند داد ❕❕ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ » « سرپرست و رهبر شما تنها خدا است، و پيامبر او، و آنها كه ايمان آورده ‏اند و نماز را بر پا مى ‏دارند و در حال ركوع مى‏ پردازند.» ( مائده 55) ❕بسيارى از مفسّران و محدثان در شأن نزول اين آيه نقل كرده‏ اند كه اين آيه در شأن على عليه السلام نازل شده است. 👌سيوطى در الدّرالمنثور در ذيل اين آيه از ابن عباس نقل مى‏ كند كه على عليه السلام در حال ركوع نماز بود كه سائلى تقاضاى كمك كرد و آن حضرت انگشترش را به او صدقه داد، پيامبر صلى الله عليه و آله از او پرسيد: «چه كسى اين انگشتر را به تو صدقه داد؟»، اشاره به على عليه السلام كرد و گفت: «آن مرد كه در حال ركوع است».در اين آيه انَّما وَلِيُّكُمْ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ ... نازل شد» 📚الدر المنثور ج 2 ص 293 🔸این شان نزول را مرحوم محدّث بحرانى در غاية المرام 24 حديث از منابع اهل سنّت و 19 روايت از منابع و شيعه نقل كرده است، كه مجموعاً 43 حديث مى ‏شود.بنابراين، رواياتى كه پيرامون اين آيه وارد شده متواتر است . ❕علاوه بر اين، علّامه امينى در كتاب بى ‏نظيرش، الغدير، از بيست منبع معروف اهل سنّت رواياتى پيرامون آيه شريفه محلّ بحث نقل مى‏ كند؛ منابع معروفى چون تفسير طبرى، تفسير اسباب النّزول، تفسير فخر رازى، تذكره سبط ابن جوزى و الصّواعق ابن حجر و نور الابصار شبلنجى و تفسير ابن كثير و مانند آن كه از اعتبار خاصّى در نزد اهل سنّت است‏. 📚الغدیر ج 2 ص 52 به بعد ❕كتابهاى معروفى كه اين حديث در آن نقل شده از سى كتاب تجاوز مى ‏كند كه همه از منابع اهل تسنن است، از جمله محب الدين طبرى در ذخائر العقبى صفحه 88 و علامه قاضى شوكانى در تفسير فتح القدير جلد دوم صفحه 50 و در جامع الاصول جلد نهم صفحه 478 و در اسباب النزول واحدى صفحه 148 و در لباب النقول سيوطى صفحه 90 و در تذكرة سبط بن جوزى صفحه 18 و در نور الأبصار شبلنجى صفحه 105 و در تفسير طبرى صفحه ج 6 ص 165 و در كتاب الكافى الشاف ابن حجر عسقلانى صفحه 56 و در مفاتيح الغيب رازى جلد سوم صفحه 431 و در تفسير در المنثور جلد 2 صفحه 393 و در كتاب كنز العمال جلد 6 صفحه 391 و مسند ابن مردويه و مسند ابن الشيخ و علاوه بر اينها در صحيح نسايى و كتاب الجمع بين الصحاح السته و كتابهاى متعدد ديگرى اين احاديث آمده است‏ . ❕آلوسی بزرگ اهل سنت می گوید ؛ « غالب اهل حدیث و اخبار بر این اعتقادند که آیه ولایت در شان علی نازل گردید» 📚روح المعانی،ج6 ص167 👌جرجانی بزرگ عالم اهل سنت می گوید ؛ « امامان تفسیر بر این نکته اجماع دارند که مراد از آیه ولایت علی می باشد که در رکوع نماز انگشتر خود را به گدا و آیه نازل شد » 📚شرح المواقف ج 8 ص 360 👌تفتازانی از بزرگ اهل سنت می گوید ؛ « به اتفاق مفسران هنگامی که گدایی از علی درخواست کمک نمود و آن حضرت انگشتر خود را در حال رکوع نماز به او داد این آیه در شان او نازل شد » 📚شرح المقاصد ج 2 ص 288 ❕حال اشکال این است که در آیه با مذهب شیعه امامی سازگاری ندارد؛ زیرا آن‌ها امامت و خلافت و ولایت را منحصر به امام علی علیه السلام ندانسته، بلکه بر دوازده نفر می‌ کنند. 👌پاسخ آن است که حصر در آیه حقیقی نیست، بلکه اضافی است در مقابل دیگران از که در عصر حضرت بوده اند، به دلیل احادیث دوازده خلیفه که صاحبان امر و خلافت و ولایت و سرپرستی را دوازده نفر شمرده است. 📚امامت در قرآن ، رضوانی ص 223 ❕جهت آگاهی از روایات دوازده خلیفه و روایات که امامان را دوازده تن می شمارد دو نمایه زیر را مطالعه کنید ؛ 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1334 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2982 👌وجهت آگاهی از انواع در زبان عربی که تقسیم می شود به حصر حقیقی و حصر اضافی رجوع شود ؛ 📚ترجمه و شرح جواهر البلاغه ج 1 ص 331 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
⁉️سوال آیا در کتب اهل سنت آمده است که پیامبر گرامی فرموده است که خلفا و امامان پس از من دوازده نفر هستند 🗯پاسخ: ❗️احادیث دوازده امام و خلیفه بعد از پیامبر گرامی را اهل سنت در صحاح و مسانید خود با سندهای صحیح نقل کرده اند. 🗯بخاری به سند خود از جابر بن سمره نقل می کند که پیامبر گرامی فرمود: «دوازده امیر خواهند بود که همه انان از قریش هستند» 📚صحیح بخاری ج8 ص127 ❗️مسلم نقل می کند که پیامبر گرامی فرمود: «این امر منقضی نمی شود تا آن که دوازده خلیفه در میان آن بگذرد .همه انان از قریش هستند» 📚صحیح مسلم ج6 ص3 ❗️ویا فرمود: «همیشه اسلام عزیز است تا دوازده خلیفه بر آن حاکم شوند» 📚همان مدرک ص4 ❗️ویا فرمود: «برای این امت دوازده قیم است که خواری مردم به آنها ضرر نمی زند» 📚المعجم الکبیر ج2 ص196 ❗️ویا فرمود: «همیشه این دین نفوذ ناپذیر و پابرجا و غلبه کننده است تا آن که دوازده حاکم مالک آن گردند» 📚همان مدرک 📚مسند احمد ج5 ص93 🗯جهت اگاهی بیشتر از این احادیث: 📚سنن ترمذی ج2 ص35 📚مستدرک علی الصحیحین ج4 ص501 📚مسند احمد ج5 ص86 📚کنزالعمال ج6 ص201 📚مجمع الزواید ج5 ص190 ❗️و... 🗯این مضمون در روایات فراوانی از کتب ما نیز آمده است. 🔷امام باقر فرمود: «ما دوازده امام هستیم که از ما هستند حسن و حسین سپس امامان از اولاد حسین» 📚الکافی ج1 ص533 🗯پیامبر گرامی فرمود: «من سید انبیا و علی بن ابی طالب سید اوصیا است .همانا اوصیای بعد از من دوازده نفر هستند که اول آنها علی بن ابی طالب و آخر آنها قائم است» 📚عیون الاخبار ج1 ص64 📚اعلام الوری ص396 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔شیخ صدوق از بزرگترين علماى تاريخ تشيع و صاحب يكى از ٤ كتاب معتبر شيعه(كتب اربعه) در مورد لفظ(اشهد ان على ولى الله) در اذان ميگويد: كسانى كه اين لفظ را وارد اذان كرده اند جعل كرده اند. لعنت خدا بر آنها باد، آنها غاليانى هستند كه به دروغ خودشان را شيعه جا زده اند. ▪️حالا؛ تكليف اين مردم بينوا كه فريب خورده و در اذان على ولى الله ميگويند، چيست؟ ▪️ايشان يكى از كسانى است كه مذهب تشيع را تدوين كرده است و ٥٠ درصد فقه شيعه مديون ايشان است، ميگويد اين لفظ به جعل وارد اذان شده است. ▪️فقها و مراجع ، چه پاسخى دارند به اين جعل و فريب تاريخى مردم؟ : من لايحضر الفقيه ج ١ ص ٢٩۰ ❗️❗️ 💠💠 👌شيعيان در اذان پس از شهادت بر رسالت پيامبر گرامى ، بر ولايت اميرمؤمنان على بن ابى طالب عليهما السَّلام گواهى مى دهند، و اين مسأله در تمام بلاد شيعى مشاهده مى شود، در اين باره توضيح چند نكته ضرورى است ؛ 1⃣تمامى فقهاى شيعه بر اين نكته اتفاق نظر دارند كه شهادت ثالثه «شهادت بر ولايت على (عليه السَّلام)» جزء اذان نيست و لذا هنگامى كه فصول اذان را مى شمارند، آن را هجده فصل بيشتر نمى دانند كه عبارتند از ؛ ❕4 تكبير، 2 بار شهادت بر وحدانيت خدا، 2 بار شهادت بر رسالت پيامبر ، 2 بار «حى على الصلاة»، 2 بار «حى على الفلاح»، 2 بار «حى على خير العمل»، 2 تكبير و 2 بار تهليل و اين سخنى است كه فقهاى شيعه جملگى بر آنند ؛ 📚 المقنعة ، ص 100. الرسائل للشريف المرتضى: ج 3 ص 30. الكافي للحلبي: ص 120. المراسم العلويّة: ص 67. المعتبر (الطبعة الحجريّة): ص 165 و 166. المنتهى: ج 4 ص 374.مجمع الفائدة والبرهان: ج 2 ص 170. 2⃣اگر فردى شهادت سوم را به عنوان جزئى از اذان بگويد، كار حرامى مرتكب شده و گناه كرده است. 3⃣ شهادت سوم در اذان، بدون قصد جزئيت ، مستحب است و اين استحباب، دو مبنا دارد ؛ 🔸الف ؛ على (عليه السَّلام) به حكم قرآن و حديث رسول گرامى ، ولىّ خداست. 🔸ب؛ امام صادق عليه السَّلام فرمود ؛ هر گاه به رسالت پيامبر شهادت داديد بر ولايت على نيز گواهى دهيد. ❕در اثبات اصل نخست و اين كه على عليه السَّلام ولىّ خداست، گذشته از حديث متواتر غدير و روايات متواتر كه پيامبر گرامى كراراً فرموده است: يا على أنت ولى كلّ مؤمن بعدى، ( کنزالعمال ج 6 ص 396) قرآن مجيد نيز بر ولايت على عليه السَّلام تصريح كرده است، آنجا كه مى فرمايد ؛ «تنها ولى و سرپرست شما خداست و پيامبر او و آنها كه ايمان آورده اند؛ همانها كه نماز را برپا مى دارند و در حال ركوع زكات مى دهند و كسانى كه ولايت خدا و پيامبر او و افراد با ايمان را بپذيرند، حزب و جمعيت خدا پيروز است». ( مائده 55) ❕مفسران اتفاق نظر دارند كه اين آيه در حقّ اميرمؤمنان على عليه السَّلام وارد شده است، آنگاه كه فقيرى وارد مسجد شد و از مردم درخواست كمك كرد و حضرت در حال ركوع بود، با انگشت خود به فقير اشاره كرد كه انگشتر را از دست او برگيرد و در آن هنگام دو آيه ياد شده فرود آمد. 👌این شان نزول را مرحوم محدّث بحرانى در غاية المرام 24 حديث از منابع اهل سنّت و 19 روايت از منابع و شيعه نقل كرده است، كه مجموعاً 43 حديث مى ‏شود.بنابراين، رواياتى كه پيرامون اين آيه وارد شده متواتر است . ❕علاوه بر اين، علّامه امينى در كتاب بى ‏نظيرش، الغدير، از بيست منبع معروف اهل سنّت رواياتى پيرامون آيه شريفه محلّ بحث نقل مى‏ كند؛ منابع معروفى چون تفسير طبرى، تفسير اسباب النّزول، تفسير فخر رازى، تذكره سبط ابن جوزى و الصّواعق ابن حجر و نور الابصار شبلنجى و تفسير ابن كثير و مانند آن كه از اعتبار خاصّى در نزد اهل سنّت است‏. 📚الغدیر ج 2 ص 52 به بعد ❕بدين ترتيب، با توجه به آيه مذكور و آيات و روايات متعدد ديگر، آشكار مى گردد كه اميرمؤمنان عليه السَّلام ولىّ و سرپرست مؤمنان از جانب خدا است. 👌در خصوص نكته دوم نيز قاسم بن معاويه، از اصحاب امام صادق و كاظم عليمها السَّلام از آن حضرت چنين نقل كرده است ؛ «إِذا قَالَ أَحدكُمْ لا إِلهَ الّا اللّه مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّه، فَلْيَقُل عَلىٌّ وَلِىُ اللّه». «هر گاه كسى از شما به وحدانيت خدا و رسالت پيامبر گواهى داد، براى تكميل شهادت به ولايت على (عليه السَّلام) نيز گواهى دهد». 📚احتجاج طبرسی ص 83 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌بنابر آنچه گفته شد، احدى از شيعيان آن را به عنوان جزئى از اذان نمى گويد وحتى برخى در اقامه براى اينكه از ديگر اجزا تميز داده شود، فقط يك بار آن را مى گويند و در اين صورت مشكلى در اين مورد نخواهد بود ، لذا می بینیم که در کتاب العروه الوثقی چنین آمده است ؛ « قول مشهور، جمله «أشهد أنّ عليّا ولىّ اللّه» جزء اذان نيست، ليكن از آن جا كه شهادت به توحيد و نبوّت بدون شهادت به ولايت كامل نيست، پسنديده و مطلوب است كه بعد از جمله «أشهد أنّ محمّدا رسول اللّه» شهادت به ولايت امير المؤمنين و ساير معصومان عليهم السّلام نيز آورده شود » 📚 العروة الوثقى ج 1 ص 602 ❕حال محل اشکال معاند ، کلام شیخ صدوق است که می گوید ؛ « اذان صحیح همان است که آوردیم ، در این اذان نه ممکن است چیزی اضافه کرد و نه می‌شود از فقرات اذان کم کرد. مفوضه لعنهم الله در اذان دو مرتبه محمد و آل محمد خیر البریه را اضافه کردند.و در بعضی روایات بعد از «أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ»، «أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیاً وَلِی اللَّهِ» را اضافه کرده‌اند که دو مرتبه آن را تکرار می‌کنند. البته هیچ شکی نیست که امیرالمؤمنین ولی خداست و حقا امیرالمؤمنین است و حضرت محمد و اهل بیتشان خیر البریة هستند. اما این عبارت‌ها در اصل اذان نیست ، من می‌خواستم این حرف‌ها را بزنم تا مردم کسانی که متهم به تفویض و تدلیس هستند را بشناسند » 📚الفقیه ج 1، ص 290 👌مفوضه ای که مقصود شیخ صدوق اند ، کسانی اند که می گویند خداوند خلقت و تدبیر دنیا را به پیامبر و علی و اهلربیت علیهم السلام واگذار کرده است ؛ 📚الحدائق الناضره ج 7 ص 404 ❕امام علیه السلام فرمود ؛ « کسی که گمان کند پرودگار امر خلق کردن و رزق دادن را به حجت هایش واگذار کرده است ، گرفتار شرک شده است » 📚عیون الاخبار ج1 ص124 ❕ و چنین دعا می کرد و به خدا پناه می برد ؛ « خدایا من به تو پناه می برم و به سوی تو بیزاری می جویم از کسانی که نسبت هایی به ما می دهند که شایسته ما نیست ، خدایا خلق کردن و رزق دادن تنها برای تو است ...کسی که گمان کند خلق کردن و رزق دادن با ما است ، ما از او بیزاریم » 📚بحار الانوار ج25 ص343 ❕امام زمان علیه السلام نیز در می فرماید ؛ « خداوند است که خالق اجسام و رازق می باشد ، امامان تنها می توانند دعا کنند تا خداوند مطابق دعای آنان خلق کند و روزی بدهد » 📚الاحتجاج ج2 ص471 👌مرحوم شیخ صدوق قصدشان این است که مفوضه این فقرات را به عنوان جزء اذان و جزء اقامه و به قصد ورود داخل کرده‌اند ، لذا می گوید ؛ « اما این عبارت‌ها در اصل اذان نیست ، من می‌خواستم این حرف‌ها را بزنم تا مردم کسانی که متهم به تفویض و تدلیس هستند را بشناسند » ❕حرف ایشان این است که نام امیرالمؤمنین در اصل اذان نیامده و جزء اذان وحی شده به نبی گرامی اسلام نیست. بنابراین فرمایش «شیخ صدوق» با فتاوی دیگر فقها هیچ تناقضی ندارد ، ما هم می گوییم که شهادت به ولایت جزء اذان و اقامه نیست و نباید آن را به عنوان یک جزء محسوب کرد ، به خلاف مفوضه که غالیان مشرکی بودند که معتقد به جزئیت شهادت به ولایت در اذان و اقامه بودند ، بنابراین شهادت به ولایت جزء اذان و اقامه نیست ، اما گفتن آن نه به قصد جزئیت بلکه به قصد تبرک و اقرار به ولایت ، به حسب آنچه آمد ، خوب و مستحب است ، چنان که علامه مجلسی می گوید ؛ «بعيد نيست كه شهادت به ولايت از اجزاى مستحبّ اذان قرار گيرد، زيرا شيخ و علامه و شهيد و ديگران شهادت داده ‏اند كه اخبارى در اين مورد وارد شده است.» 📚بحار الانوار ج 81 ص 111 ❕یا شيخ عبداللَّه مامقانى مى‏ گويد ؛ «اگر شهادت به ولايت على عليه السلام را بعد از شهادت‏ به رسالت، به قصد تيمن و تبرك و قربت مطلقه- نه به قصد جزئيت- بگويد اشكالى ندارد، بلكه حسن است.» 📚مناهج المتقین ص 62 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
🤔 ❔چندی پیش شبهه ای در یکی از شبکه های سقیفه ای مطرح شد که حقیر درخواست پاسخگویی به این شبهه رو داشتم کارشناس این شبکه میگفت ما هر دو طرف جنگ جمل را مومن میدانیم و اینکه چنین جنگی نزاع حق و باطل بوده از تحریفات آخوندهای شیعه است!!! این شخص در اثبات اباطیل خود میگوید در آیه ۹ سوره حجرات خدای متعال میفرماید : « و اگر دو طایفه از مومنان با هم بجنگند ٬ میان آن دو را اصلاح دهید ............» در ادامه شبهه کننده میگوید ذیل این آیه امام صادق صلوات الله علیه در روایتی فرموده تاویل این آیه در جنگ جمل روشن شد. یعنی سپاه آن زن و دشمنان امیرالمومنین صلوات الله علیه بنابر تصریح این آیه شریفه و نیز روایت حضرت مولانا امام صادق صلوات الله علیه جزیی از مومنان به حساب آمده اند!!! آدرس روایت مذکور کتاب اصول کافی جلد ۸ صفحه ۱۸۰ حدیث ۲۰۲ بوده و در کتاب تفسیر البرهان نیز ذیل آیه شریفه آمده است سوال حقیر این است که بنابر روایات صحیحه و متواتره در کتب شیعه و عامه ٬ دشمن حضرت امیرالمومنین ارواحنا فداه صراحتا دشمن حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله و دشمن خدای متعال قلمداد شده و تصریح فرموده اند که چنین شخصی کافر و جهنمی است. حال آنکه بنابر این آیه شریفه و روایت مورد اشاره ٬ دشمنان امیرالمومنین در جنگ جمل طایفه ای از مومنان قلمداد شده اند !!! این روایات چگونه قابل جمع میباشند؟ 💠💠 👌در این شکی نیست که دشمن علی و اهل بیت علیهم السلام گرفتار شرک و کفر به خداوند است از این جهت که به اطاعت کسانی که خداوند را لازم شمرده است تن نداده و با آنان دشمنی کرده و عملا به دستور خداوند کفر ورزیده و توحید در اطاعت الهی را با شرک آمیخته است و طبیعتا در چنین حالتی اگر بمیرد ، به مرگ جاهلیت که جاهلیت کفر و شرک و نفاق است مرده است. 🔶 امام باقر علیه السلام فرمود ؛ « خداوند علی علیه السلام را به عنوان پرچم در میان مخلوقاتش قرار داد ، هر کس معتقد به او باشد مومن است و هر کس او را انکار کند ، کافر است ، و هر کس نسبت به ولایت او جهل داشته باشد ، گمراه است ، و هر کس تن به اطاعت دیگری دهد ، مشرک است » 📚الکافی ج1 ص437 👌و ؛ « دشمنان علی نبودند » 📚بحار الانوار ج32 ص327 👌پیامبر فرمود ؛ « کسی که پس از من با علی و دشمنی کند کافر است » 📚بحار الانوار ج27 ص226 ❕لذا در زیارت شریف جامعه کبیره می خوانیم ؛ «هر كه شما را انكار كند، كافر و هر كه با شما به جنگ برخيزد، مشرك است و هر كس‏ شما را رد كند در پايين‏ ترين درجه دوزخ است » 📚الفقیه ج 2 ص 613 👌این مضمون در روایات اهل هم مورد اشاره قرار گرفته است . 🔶پیامبر گرامی خطاب به حضرت علی علیهما السلام فرمود ؛ « کسی که بمیرد و در دل کینه و تو را داشته باشد ، به مرگ جاهلیت مرده است » 📚مجمع الزوائد ج9 ص121 👌و یا ؛ « اگر کسی از شما در میان رکن و مقام بایستد و نماز بخواند و روزه بگیرد اما با کینه و دشمنی اهل بیت خدا را دیدار کند ، به جهنم خواهد رفت ( چون گرفتار شرک و کفر به خداوند شده است )» 📚مستدرک الصحیحین ج3 ص148 ❗️مسلم و دیگران نقل می کنند که علی علیه السلام فرمود؛ « سوگند به خدایی که دانه را شکافت و مردمان را آفرید پیامبر چنین فرمود ؛ مرا جز مومن دوست ندارد و جز منافق دشمن نمی دارد» 📚صحیح مسلم ج1 ص86 _ فتح الباری ج7 ص58 ❕از این روایات و نصوص متواتر شیعه و اهل سنت به وضوح اثبات می شود که دشمن علی علیه السلام از ایمان خارج شده و وارد عنوان کفر و نفاق شده است . 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌حال شبهه افکن که مدعی است دشمنان علی علیه السلام ( ایجاد کنندگان جنگ جمل ) از ایمان خارج نیستند به این آیه شریفه استناد کرده که خداوند می فرماید ؛ « وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى‏ فَقاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِي‏ءَ إِلى‏ أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ » « هر گاه دو گروه از مؤمنان با هم به نزاع و جنگ پردازند در ميان آنها صلح بر قرار سازيد و اگر يكى از آنها بر ديگرى تجاوز كند با طايفه ظالم پيكار كنيد تا به فرمان خدا باز گردد، هر گاه بازگشت (و زمينه صلح فراهم شد) در ميان آن دو بر طبق عدالت صلح بر قرار سازيد، و عدالت پيشه كنيد كه خداوند عدالت‏ پيشه ‏گان را دوست دارد. » ( حجرات 9 ) 👌و این نقل از امام صادق علیه السلام را نیز دلیل قرار داده که حضرت در تفسير آيه «و اگر دو گروه از مؤمنان با هم بجنگند ...»- فرمود ؛ ❕تأويل اين آيه درباره دو گروه در جنگ بصره (جمل) است. آنان مشمول اين آيه هستند و هم آنانند كه بر اميرالمؤمنين عليه السلام ياغى شدند و سركشى كردند و وظيفه آن حضرت جنگيدن با آنها و كشتنشان بود تا آن كه به فرمان خدا باز گردند و اگر برنگشتند، براساس كتاب خدا موظّف بود شمشير از آنان برندارد، تا آن كه به فرمان خدا گردن نهند يا از عقيده خود دست شويند؛ چرا كه آنان با ميل و اراده خود و نه با اجبار و كراهت، بيعت كرده بودند. اينان، همچنان كه خداوند متعال فرموده است، گروه ياغى‏ اند. بر اميرالمؤمنين عليه السلام واجب بود كه هرگاه بر آنان چيره شد، با ايشان به عدالت رفتار كند، همچنان كه پيامبر خدا با اهل مكّه به عدالت رفتار كرد ، بر آنان منّت نهاد و بخشيدشان. اميرالمؤمنين عليه السلام نيز پس از پيروزى بر بصريان با آنان همين رفتار را كرد.» 📚الکافی ج 8 ص 180 ❕در حالی که به این نکته توجه ندارند در فقه اسلامى در كتاب جهاد بحثى تحت عنوان قتال اهل البغى مطرح است كه منظور از آن ستمگرانى است كه بر ضد امام عادل و پيشواى راستين مسلمين قيام مى‏ كنند، و براى آنها احكام فراوانى است كه در آن باب آمده است. 📚وسائل الشیعه ج 15 ص 80 باب 26 ❕ولى بحثى كه در آيه فوق مطرح است مطلب ديگرى است و آن نزاع و كشمكشهايى است كه در ميان دو گروه از مؤمنان رخ مى‏ دهد، و در آن نه قيام بر ضد امام معصومى است، و نه قيام بر ضد حكومت صالح اسلامى، هر چند بعضى از فقها يا مفسران خواسته‏ اند از اين آيه در مساله سابق نيز استفاده كنند . 👌ولى به گفته" فاضل مقداد" در" كنز العرفان" اين استدلال خطا است . 📚کنزالعرفان فی فقه القرآن ج 1 ص 386 ❕ چرا كه قيام بر ضد امام معصوم موجب كفر است در حالى كه نزاع ميان مؤمنان تنها موجب فسق است نه كفر، و لذا قرآن مجيد در آيات فوق هر دو گروه را مؤمن و برادر دينى يكديگر ناميده است، به اين ترتيب احكام" اهل بغى" را نمى‏ توان به اينگونه افراد تعميم داد. 📚تفسیر نمونه ج 22 ص 170 👌و اگر در آن روایت ، امام صادق علیه السلام ، اهل جمل را مشمول آیه دانسته اند ، به اعتبار قبل از بغی و شورشان بر امام معصوم علیه السلام بوده است که می توانستند خود را به عنوان مومن ( هرچند مومن ظاهری ) معرفی کنند ، اما پس از بغی و شورش ، دیگر مصداق مومن نیستند ، چنان که خداوند می فرماید ؛ « يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَه‏...» « اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد هر كس از شما از آئين خود باز گردد (به خدا زيانى نمى‏ رساند) خداوند در آينده جمعيتى را مى ‏آورد، كه آنها را دوست دارد و آنها (نيز) او را دوست دارند ...» ( مائده 54) ❕روشن است که مرتدین در حال ارتداد دیگر مومن محسوب نمی شوند ، اما خداوند آنان را به اعتبار قبل از ارتدادشان ، مومن محسوب کرده و نکاتی را متذکر می شود . 📚البضاعه المزجاه ج 2 ص 595 👌گذشته از آنکه در سند روایت « علی بن ابی حمزه » وجود دارد که واقفی مذهب بوده و نقل های متعددی در واقفی بودن و ذم او وجود دارد ، لذا روایت مذکور ، سندا هم قابل اعتماد نیست . 📚مستدرکات رجال الحدیث ج 5 ص 281 Poorseman.ir @Rahnamye_Behesht
🤔 ❔آیا حقیقت دارد که پیامبر به خلافت ابوبکر و عمر بشارت داده است ❗️می گویند درتفسیر قمی این مطلب آمده است ❕❕ 💠💠 👌برخی علمای اهل سنت با استناد به مطلبی در تفسیر قمی معتقدند که بشارت به خلافت ابوبکر و عمر مورد بیان پیامبر گرامی قرار گرفته است و می نویسند مطلبی چنین ساده و روشن در تفسیر قمی بر خلافت ابوبکر و عمر چگونه برشیعیان مخفی مانده است ؛ 📚راز دلبران ، مولوی چابهاری ، ص 23 ❕آنچه مورد اینان قرار گرفته است این نقل تفسیر قمی در مورد شان نزول سوره تحریم است که می گوید ؛ « اين آيات به اين جهت نازل شد كه رسول خدا در خانه همسرش حفصه دختر عمر بود و همسر ديگر پيامبر بنام ماريه نزد آن حضرت بود حفصه از اين واقعه ناراحت شد و به رسول خدا اعتراض كرد و گفت: امروز متعلق به من بود و اينجا هم خانه من است. پيامبر خجالت كشيد و فرمود : آرام باش ماريه را بر خودم حرام كردم. مي خواهم مطلبي را بگويم كه نبايد آن را افشا كني و به كسي ديگر بگويي . وبدانكه اگر آن را افشا كني به لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم گرفتار خواهي شد . حفصه پذيرفت و قول داد كه سر پيامبر را افشا نكند. فرمود: پس از من ابو بكر و سپس پدرت عمر خلافت را بدست خواهند گرفت. حفصه پرسيد: چه كسي اين خبر را به تو داده است. فرمود: خدا اينگونه به من خبر داده است. حفصه همان لحظه به عائشه خبر داد و او به پدرش ابوبكر. ابوبكر نزد عمر آمد و گفت: عائشه سخني از زبان و او از پيغمبر نقل كرد كه من اعتماد به حرف او ندارم تو خودت از حفصه سوال كن. عمر نزد دخترش حفصه آمد و جريان را مطرح كرد. ابتدا حفصه انكار كرد اما با اصرار عمر خبر را تاييد كرد » 📚تفسیر قمی ج 2 ص 376 🔸برای پاسخ باید داشت که علمای اهل سنت نقل می کنند که پیامبر گرامی پیوسته از هایی که پس از ایشان تا روز قیامت دامنگیر امت اسلامی می شود خبر می داده است . ❕مسلم نقل می کند که می گفت ؛ « به خدا سوگند من آگاه هستم به هر فتنه ای که تا روز قیامت اتفاق می افتد چرا که پیامبر من را به آن آگاه کرده است » 📚صحیح مسلم ج 4 ص 2216 ❔آیا خبر دادن پیامبر از فتنه ها تا روز قیامت به معنای دادن به آن فتنه ها است که دامنگیر مسلمین می شود و روزگار آنها را سیاه می کند ؟ آیا می توان گفت پیامبر از وقوع این فتنه ها بوده و به آن بشارت داده است ! آیا کسی می تواند چنین حرفی را بزند ❗️پیامبر گرامی تنها از فتنه ها خبر می دهد بی آنکه هیچ در آن باشد ❕ 👌هر گاه پیامبر گرامی قصد بشارت دادن به امت اسلامی را داشتند ، از تعبیر استفاده می کردند و می فرمودند ؛ « شما را به مهدی می دهم که در میان امت من در آن هنگام که امتم گرفتار اختلاف و زلازل است ، ظهور می کند و زمین را از قسط و عدل پر می کند ، چنان که از ظلم و جور پر شده باشد و تمام آسمان و زمین از او راضی می گردند ...» 📚مسند احمد بن حنبل ج 18 ص 62 ❕پیامبر گرامی طبق نقل تفسیر خبر می دهند که ابوبکر و عمر خلافت اسلامی را به دست می گیرند . این سخن پیامبر گرامی تنها خبر دادن از ای است که پس از ایشان امت اسلامی را فرا می گیرد . 👌همانطور که پیامبر گرامی از امت نسبت به علی علی علیه السلام خبر داده و فرمود ؛ « کینه هایی مردم نسبت به تو در دل دارند که هنگامی آنها را آشکار خواهند کرد که من از دنیا رفته باشم» 📚المعجم الکبیر ج11 ص73 _ مسند ابی یعلی ج1 ص426 👌پیامبر گرامی خبر می دهد که ابوبکر و عمر بر اساس کینه ای که از علی علیه السلام به و دل داشتند ، در میان امت اسلامی بر پا کرده پس از شهادت ایشان ، خلافت را غصب کرده و به دست می گیرند . 🔸 پیامبر گرامی از بنی امیه نیز پس از خود خبر داده است چنان که در آمده است ؛ « پیامبر در خواب دیدند میمون هایی از منبر او پایین می آیند و بالا می روند . بسیار از این مساله غمگین شد زیرا این خواب از حوادث ناگواری در آینده در رهبری بعد از پیامبر خبر میداد » 📚تفسیر فخر رازی ج20 ص236 ❔آیا اهل سنت بر اساس نقل فوق می گویند که پیامبر گرامی به خلافت بنی امیه بشارت داده است یا تنها خبر از آنچه داده است که واقع خواهد شد ❗️ ❕از این گذشته اساسا نقلی که در تفسیر قمی آمده است روایت و مستند به علیه السلام نیست ، بلکه سخن و نقل خود مرحوم قمی است که به صورت مرسل و بدون سلسله بیان شده است ❗️ ❔چگونه اهل سنت می تواند با نقل بسیار ضعیفی همانند نقل فوق به بشارت به خلافت ابوبکر و عمر استناد کرد ❕ https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔عقیل عاشمی ؛ گر حضرات ابوبکر و عمر و عثمان دنیاپرست بودند چرا مثل حضرت علی خلافت را به فرزندانشان نسپردند ❗️❗️ 💠💠 👌مطابق عهد نامه ای که میان سران نفاق در زمان حیات پیامبر گرامی بسته شده است ، آنان عهد و پیمان کرده بودند که از رسیدن خلافت به اهل بیت پیامبر علیهم السلام خود داری کنند و خلافت را بین خودشان دست گردان کنند ، بر این اساس آنان چاره جز عمل به آن عهد نامه نداشتند تا بخواهند فرزندان خود را جانشین خود کنند ، از این عهد نامه در روایات ما به عنوان « الصحیفه الملعونه » یاد شده است که شواهد آن در کتب اهل سنت هم می باشد . ❕تفصیل جریان صحیفه ملعونه به نقل از روایات متعددی در بحار الانوار ج 28 ص 85 تا 129 آمده است که خلاصه جریان به نقل از حذیفه چنین است ؛ « اوّل كسانى كه بر غصب خلافت هم پيمان شدند ابو بكر و عمر بودند، و اساس و پايه ‏اى كه طبق آن پيمان بستند و ساير پيمانهايشان هم بر آن پايه بود اين بود كه «اگر محمّد بميرد يا كشته شود اين امر خلافت را از اهل بيتش بگيريم بطورى كه تا ما هستيم احدى از آنان به خلافت دست نيابد». 👌بعد از آن ابو عبيده جراح و معاذ بن جبل و در آخر سالم مولى ابى حذيفه هم به آنان پيوستند و پنج نفر شدند. اينان جمع شدند و داخل كعبه رفتند و در بين خود نوشته ‏اى در اين باره نوشتند كه: «اگر محمد بميرد يا كشته شود ...». و در تمام اين قضايا عايشه و حفصه جاسوس پدرانشان در خانه پيامبر بودند. ❕سپس ابو بكر و عمر جمع شدند و سراغ منافقين و آزادشدگان فرستادند و ما بين خود مشورت و نظر خواهى كردند و بر اين رأى متّفق شدند كه هنگام بازگشت پيامبر از حجة الوداع در گردنه «هرشى» كه در راه مكه در نزديكى جحفه است شتر حضرت را بر مانند و به اين طريق حضرت را بقتل برسانند. کسانی که اجرای نقشه را به عهد داشتند چهارده نفر بودند که تبوک هم این نقشه را عهده داشتند ولى اين نقشه آنان بر آب شد. ❕امير المؤمنين عليه السّلام از طرف خداوند در غدير خم منصوب شد و سپس پيامبر حركت كرد تا به گردنه «هرشى» رسيد و آن عده جلوتر رفتند و بر سر راه پنهان شدند، ولى اين بار هم خداوند آنان را مفتضح كرد و پيامبرش را حفظ نمود. وقتى وارد مدينه شدند همگى در خانه ابو بكر جمع شدند و در بين خود نوشته‏ اى نوشتند و آنچه در باره خلافت تعهّد كرده بودند در آن ذكر كردند، و اوّلين مطلب آن شكستن پيمان و ولايت على بن ابى طالب عليه السّلام بود، و اينكه خلافت از آن ابو بكر و عمر و ابو عبيده است و سالم نيز با آنان است و از اين عده خارج نمى ‏شود. ❕اين صحيفه دوم را سى و چهار نفر امضاء كردند كه چهارده نفر همان كمين‏ كنندگان در گردنه هرشى بودند كه عبارت بودند از ابو بكر و عمر و عثمان و معاويه و عمرو عاص و طلحه و ابو عبيده جراح و عبد الرحمن بن عوف و سالم مولى ابى حذيفه و معاذ بن جبل و ابو موسى اشعرى و مغيرة بن شعبه و سعد بن ابى وقاص و اوس بن حدثان و بيست نفر ديگر عبارت بودند از: ابو سفيان، عكرمه پسر ابو جهل، خالد بن وليد، بشير بن سعيد، سهيل بن عمرو، صهيب بن سنان، ابو الاعور اسلمى، صفوان بن اميّه، سعيد بن عاص، عيّاش بن ابى ربيعه، حكيم بن حزام، مطيع بن اسود مدرى و چند نفر ديگر كه هر كدام از اينان جمعيّت عظيمى را بدنبال خود داشتند كه سخنشان را مى‏ پذيرفتند و از آنان اطاعت مى‏ كردند. نويسنده اين صحيفه سعيد بن عاص اموى بود و در محرم سال دهم هجرت آن را نوشت. سپس آن را به ابو عبيده جراح سپردند و او آن را به مكه فرستاد. آن صحيفه همچنان در كعبه مدفون بود تا زمان عمر كه آن را از محلش بيرون آورد. ❕شواهد وجود این عهد نامه در منابع اهل سنت ؛ 1⃣ابی بن کعب در مسجد از عقد و عهدی می گفت که توسط امراء و فرماندهان بسته شد که به واسطه آن مردم گمراه شدند و می گفت اگر تا روز جمعه زنده باشم انچه از پیامبر در این رابطه شنیدم را می گویم که به ناگاه دیدند ابی از دنیا رفته است و ( توسط اصحاب عقد نامه ) کشته شده است . ❕حاکم نیشابوری نقل می کند ؛ « ابی بن کعب در مسجد می گفت به خدای کعبه سوگند که اصحاب عقد و پیمان هلاک شدند اما من بر آنان تاسف نمی خورم ( بلکه بر مردمی که گمراه شدند تاسف می خورم ) ، با تو پیمان می بندم که اگر تا روز جمعه زنده بودم آنچه از پیامبر شنیدم را می گویم و از سرزنش هیچ کس هم نمی ترسم . راوی می گوید منتظر روز جمعه بودم که وقتی روز پنج شنبه برای انجام کارهایم از منزل خارج شدم دیدم که مردم می گویند سید مسلمین ابی بن کعب از دنیا رفته است » 📚مستدرک علی الصحیحین ج 2 ص 226 ❕ابن سعد می آورد که ابی می گفت ؛ « به خدا سوگند اگر تا جمعه زنده بمانم سخنی را می گویم که برایم فرقی نمی کند مرا زنده بدارید یا بکشید ، روز جمعه دیدند که ابی از دنیا رفته است » 📚طبقات ابن سعد ج 3 ص 500 🔸ادامه👇
🔸ادامه👇 ❕احمد در مسندش می آورد که ابی می گفت ؛ « قسم به خدای کعبه، اهل عقد و پیمان هلاک شدند اما من بر آنان تاسف نمی خورم اما بر مسلمینی که هلاک ( و گمراه ) شدند تاسف می خورم » 📚مسند احمد ج 5 ص 140 👌« وقتی از او سوال کردند که منظورت از اهل عقد و پیمان چه کسانی اند گفت امراء و فرمانروایان » 📚صحیح ابن خزیمه ج 3 ص 33 👌این مضمون در سایر کتب اهل سنت چون تهذیب الکمال ج 2 ص 270 ، المعجم الاوسط ج 7 ص 217 ، نیل الاوطار ج 3 ص 222 نقل شده است و به این ترتیب قبل از آنکه ابی سخنی به میان بیاورید ، اصحاب صحیفه ملعونه او را کشتند . 2⃣در زمان حیات ابوبکر ، افرادی می دانستند که جانشین او عمر است ( مطابق آنچه بر آن عهد و پیمان کرده بودند ) . ❕مطابق نقل علمای اهل سنت ؛ « ابو بكر به اقرع بن حابس و زِبْرِقان، دو قطعه زمين بخشيد و نوشته ‏اى هم برايشان نوشت. عثمان به آن دو گفت: عمر را گواه بگيريد كه او حافظ شما و خليفه بعدى است » 📚تاریخ دمشق ج 9 ص 196 _ کنزالعمال ج 12 ص 583 ❕طبری نقل می کند ؛ « ابو بكر، عثمان را در خلوت فرا خواند و گفت: بنويس: «به نام خداوند بخشنده مهربان. اين، سفارشى است كه ابو بكر بن ابى قُحافه به مسلمانان مى‏ كند. امّا بعد».سپس به حالت اغما افتاد و از حال رفت. پس، عثمان نوشت: «امّا بعد، من عمر بن خطّاب را جانشين خود در ميان شما مى‏ سازم و بهتر از او برايتان نيافتم». پس، ابو بكر به هوش آمد و گفت: برايم بخوان. او [نيز] خواند.ابو بكر، صدايش را به تكبير بلند كرد ( و نوشته عثمان را تایید کرد )» 📚تاريخ طبري ج 3 ص 429 _ الكامل في التاريخ ج 2 ص 79 ❕می بینیم که عثمان مطابق توافق قبلی از خلافت عمر بن خطاب خبر داشت و حتی بدون آنکه ابوبکر چیزی بگوید ، نام او را به عنوان خلیفه بعدی ثبت و ضبط کرد . 3⃣پس از آنکه ابولولو به عمر جراحت وارد کرد و عمر رو به موت شد ، به او گفتند برای بعد از خودت خلیفه تعیین کن ، او می گفت ؛ « اگر یکی از دو تن زنده بودند آنان را خلیفه می کردم ، ابوعبیده بن جراح و سالم مولی ابی حذیفه » 📚تاریخ مدینه دمشق ج 3 ص 881 _ 922 ❕این دو تن همانانی بودند که قرار بود بعد از عمر خلیفه شوند که بیانش در بالا گذشت . 👌نهایتا هم عمر به شورایی ساختگی وصیت کرد و با قرار دادن حق رایی که برای عبدالرحمان بن عوف قائل شد ، عثمان را به خلافت رساند و مطابق عهد و پیمان گذشته خویش عمل نمود که تفصیل جریان را بخوانید ؛ 📚الکامل فی التاریخ ج 2 ص 220 _ تاریخ طبری ج 4 ص 228 ❕عثمان نیز توسط انقلابیون کشته شد و مجال پیدا نکرد که مطابق عهد نامه مذکور جانشین خود را تعیین کند که تفصیل این جریان را نیز در ذیل بخوانید ؛ 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2832 👌وهابی گستاخ چنین وانمود می کند که چون علی علیه السلام ، امامت و خلافت را میان فرزندانش قرار داده است ، پس دنیا پرست است ، ما در گذشته مفصلا شبهه امامت موروثی را پاسخ داده ایم ؛ 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2833 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2834 👌و اضافه می کنیم که مطابق نقل های اهل سنت ، امامت و خلافت عهد الهی است که به نص الهی تعیین می شود نه رای و نظر شخصی . ❕علمای اهل سنت نقل می کنند ؛ «هنگامی که پیامبر برخی شخصیت های برجسته قبایل عرب را به اسلام دعوت میکرد، آنان پذیرش دعوت آن حضرت را مشروط به ریاست وجانشینی پس از وی می دانستند اما آن حضرت در پاسخ می فرمود ؛ « جانشینی پس از من موضوعی الهی وخارج از اختیار من است وخداوند آن را به صلاحدید خود در جایگاه واقعی خود قرار میدهد »«الامر الی الله یضعه حیث یشاء» 📚الکامل فی التاریخ،ج1 ص609 _ تاریخ طبری،ج1 ص556 👌لذا می بینیم که امامان اهل بیت علیهم السلام می فرمودند ؛ « آیا گمان می کنید که امر ( امامت ) به ما واگذار شده است تا هر که را بخواهیم امام کنیم ؟ خیر هرگز بلکه عهدی از جانب پیامبر است که به علی بن ابی طالب واگذار شد و پس از آن یکی به جای دیگری ( به نص پیامبر ) تا آنکه منتهی می شود به صاحب امر » 📚 بصائر الدرجات ج 1 ص 471 _ بحار الانوار ج 23 ص 71 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
🤔 ❔دو تا سوال داشتم خواهشمندم که جواب بدهید سوال اول: آیا ما شیعیان می توانیم که دوازده امام را از کتب اهل سنت ثابت کنیم ؟ سوال دوم: آیا اسامی دوازده امام در کتب اهل سنت آمده است ؟ لطفا بر این دو سوال جواب زیاد بدهید تا حق مطلب ادا شود ❗️❗️ 💠💠 👌اهل سنت در روایات متعدد و فراوانی به نقل از پیامبر گرامی آورده اند که تعداد خلفای ایشان دوازده تن می باشد . 🔸بخاری به سند خود از جابر بن سمره نقل می کند که پیامبر گرامی فرمود ؛ «دوازده امیر خواهند بود که همه آنان از قریش هستند» 📚صحیح بخاری ج8 ص127 👌مسلم نقل می کند که پیامبر گرامی فرمود ؛ «این امر منقضی نمی شود تا آن که دوازده خلیفه در میان آن بگذرد .همه آنان از قریش هستند» 📚صحیح مسلم ج6 ص3 ❕و یا فرمود ؛ «همیشه اسلام عزیز است تا دوازده خلیفه بر آن حاکم شوند» 📚همان مدرک ص4 ❗️و فرمود ؛ «برای این امت دوازده قیم است که خواری مردم به آنها ضرر نمی زند» 📚المعجم الکبیر ج2 ص196 ❗️و فرمود ؛ «همیشه این دین نفوذ ناپذیر و پابرجا و غلبه کننده است تا آن که دوازده حاکم مالک آن گردند» 📚همان مدرک _ مسند احمد ج5 ص93 ❕مرحوم فیروز آبادی می نویسد ؛ « از اخبار پيشين كه در باب خلفاى دوازده گانه نقل كرديم، بدست مى‏ آيد كه اخبار ياد شده از ادلّه قاطعه و نصوص آشكارى است كه حقيقت مذهب شيعه دوازده امامى را تأييد مى‏ كند و مذاهب ديگر را بطور كلى از اساس باطل مى‏ شمارد و بطلان آنها از آن نظر است كه دوازده تن خليفه در حديث رسول اكرم ، با عقيده عامه كه خلفاى راشدين را چهار تن و به انضمام خلافت حضرت امام حسن مجتبى عليه السّلام پنج تن مى‏ دانند، و عددشان كمتر از دوازده نفر است، منطبق نمى‏ شود و همچنين با خلافت ديگران از «بنى أميه» يا «بنى عباس»، مطابقتى ندارد؛ زيرا عدد آنان از دوازده تن زيادتر است و علاوه بر اين اكثر خلفاى «بنى اميه» و «بنى عباس»، فاسق و فاجر بوده ‏اند و بيشتر عمر خود را، به باده‏ گسارى و لهو لعب و گوش دادن به نواى خوانندگان و نواختن دف و خون‏ريزى‏هاى بر خلاف شرع‏ اسلام و محرمات ديگر، سپرى كرده ‏اند؛ پس چگونه ممكن است كه اينان خلفاى رسول خدا باشند؟! و همچنين اخبار ياد شده كه ويژه خلفاى دوازده گانه است، با اعتقادات فرقه ‏هاى ديگر شيعه از قبيل: «زيدى»، «اسماعيلى»، «فطحى» و امثال آنها، موافقتى ندارد؛ براى اينكه پيشوايان اين سلسله‏ ها تعدادشان، از تعداد ائمه شيعه اثنى عشرى، كمتر است. در اين رابطه بايد گفت: اخبار مزبور متوجه و منطبق با عقيده شيعه دوازده امامى است كه همان «ائمه طاهرين» باشند كه عترت رسول خدا و اهل بيت ايشانند كه نخستين آنها حضرت على بن ابيطالب عليه السّلام و آخرين ايشان حضرت مهدى حجة بن الحسن العسكرى (عجل الله تعالى فرجه الشريف) است‏ » 📚ترجمه فضائل پنج تن در صحاح ششگانه اهل سنت ، ج 2 ص 213 👌جالب آن است که برخی از علمای منصف اهل سنت ، نقل کرده اند که دوازده خلیفه پیامبر ، علی و امامان از فرزندانش می باشند . نقل می کنند که پيامبر گرامی فرمود ؛ «هركس خوش‏حال مى ‏شود كه مانند من زندگى كند و مانند من از دنيا برود و در بهشت برينى كه پروردگارم آن را كاشته است، ساكن شود، بايد پس از من، على را دوست بدارد و دوست او را نيز دوست دارد و به امامان پس از من اقتدا كند؛ زيرا آنان عترت من اند، از طينت من آفريده شده‏ اند و فهم و دانش، روزى شده‏ اند. واى بر آن دسته از امّتم كه فضل و برترى ايشان را انكار كنند و حرمت خويشاوندى من با آنان را نگه ندارند! خدا شفاعتم را نصيب ايشان نكند » 📚معجم کبیر ، ج 5 ص 220 _ کنزالعمال ج 11 ص 611 _ مستدرک علی الصحیحین ، ج 3 ص 128 و ... 👌و نقل می کنند که فرمود ؛ «جانشينان و اوصياى من و حجّت‏هاى خدا بر خلق پس از من، دوازده نفرند كه نخستينِ ايشان، برادرم خواهد بود و آخرينشان فرزندم». گفته شد: اى پيامبر خدا! برادرت چه كسى است؟ فرمود: «على بن ابى طالب». گفته شد: فرزندت چه كسى است؟ فرمود: «مهدى كه زمين را به همان سان كه از بيداد و ستمْ آكنده شده است، از عدل و داد مى ‏آكَنَد » 📚فرائد السمطین ، حموینی ، ج 2 ص 312 _ ینابیع الموده ، آغاز باب 78 ص 536 👌و نقل می کنند که فرمود ؛ « هر كه دوست دارد چون من زندگى كند و مانند من بميرد و به همان بهشتى كه پروردگارم مرا وعده داده است، وارد شود، پس بايد ولايت على بن ابى طالب و وارثان پاك او را كه پس از من، امامان هدايتگر و چراغ‏هاى تاريكى‏ ها هستند، بپذيرد؛ زيرا آنان هرگز شما را از راه راست به كج‏ راهه گم‏راهى نمى‏ كشانند. » 📚ینابیع الموده باب 43 ص 127 _ مناقب خطیب خوارزمی ، فصل 6 ص 34 🔸ادامه 👇
🔸 ادامه 👌و باز نقل می کنند که فرمود ؛ « اى على! ... مَثَل تو و امامان از نسل تو پس از من، همچون كشتى نوح است كه هر كس بر آن سوار شد، رهايى يافت و هر كه از آن باز ماند، غرق گشت و مَثَل شما، همچون اختران است كه هر گاه يكى ناپديد شود، ديگرى پيدا مى‏ گردد تا به روز رستاخيز » 📚فرائد السمطین ، حموینی ، ج 2 ص 243 _ ینابیع الموده باب چهارم ، ص 31 👌و باز نقل می کنند که فرمود ؛ « ای علی تو وصی من هستی ...تو امام و پدر ائمه یازده گانه ای که آنها همه پاک و معصومند » 📚ینابیع الموده باب 16 ص 97 👌و نقل می کنند که فرمود ؛ « وصی و خلیفه پس از من علی بن ابی طالب و پس از او حسن و حسین است که نه نفر از ائمه ابرار از صلب او دارای مقام وصایتند ، پس از حسین ، فرزندش علی و پس از او فرزندش محمد و پس از او فرزندش جعفر و پس از او فرزندش موسی و بعد از او فرزندش علی و پس از او فرزندش محمد و بعد از او فرزندش علی و پس از او حسن و سپس حجه بن الحسن ، پس این دوازده امام به عدد نقباء بنی اسرائیل هستند » 📚فرائد السمطین ، حموینی ، ج 2 ص 133 _ ینابیع الموده ، قندوزی حنفی ، باب 76 ، ص 529 👌جهت آگاهی بیشتر از روایات اهل سنت که مشتمل بر اسامی امامان دوازده گانه است رجوع کنید ؛ 📚سوالات ما ، حسین تهرانی ، ص 240 به بعد ( در آنچه نقل شد ، از این کتاب استفاده شد ) 👌برخی از متعصبین اهل سنت به خاطر آنکه روایات فوق با عقایدشان در تضاد است ، سعی می کنند قندوزی و حموینی جوینی ک ناقل روایات فوق هستند را به تشیع گری نسبت دهند و بگویند آنان شیعه بودند در حالی که علمای خودشان آنان را از اهل سنت دانسته و سخن در مدحشان گشوده اند . ❕زرکلی در مورد قندوزی می نویسد ؛ «او سلیمان بن خوجه ابراهیم الحسینی نقشبندی بود که حنفی ( مذهب ) بود و اهل فضل محسوب می شد که اهل بلخ بود و در قسطنطینیه از دنیا رفت » 📚الاعلام ج 3 ص 124 👌خود قندوزی حنفی در مقدمه کتابش خود را اهل سنت و محب صحابه معرفی کرده و می نویسد ؛ « حمد و شکر برای خدا و برای منتی است که بر ما گزارد و ما را از امت پیامبرش و ذریه اش قرار داد ما را از اهل سنت و جماعت قرار داد که محبت اهل بیت پیامبر و صحابه اش را داریم » 📚ینابیع الموده ، خطبه کتاب 👌حموینی جوینی هم از بزرگان اهل سنت بوده است ، چنان که ذهبی از استوانه های اهل سنت در وصف او می نویسد ؛ « او امام ، پیشوا ، محدثی یگانه و کامل و مایه افتخار اسلام و شخصی با دیانت و صالح است » 📚تذکره الحفاظ ج 4 ص 1 @Rahnamye_Behesht
🤔 ❔امامت مورد ادعاى شيعيان، ادعائى بى اساس و دروغين! علی بن ابیطالب گفته است: "إنما الخیار للناس قبل یبایعوا" یعنی: پیش از بیعت کردن، اختیار با مردم است(تا چه کسی را انتخاب کنند) : بحارالانوار جلد ۳۲ صفحه ۳۳ ط موسسه الوفا مستدرک نهج البلاغه صفحه ۸۸ به روشنی مشخص است که خود علی هم گفته است که انتخاب حاکم و خلیفه توسط مردم است حال میبینیم که همان مردم، علی را بعنوان خلیفه ی چهارم انتخاب کرده بودند و دروغگویی روحانیون مشخص میشود ❗️❗️ 💠💠 👌چنان که در گذشته مفصل توضیح داده ایم ، در مورد پيامبر و امامان معصوم علیهم السلام كه از سوى خدا نصب مى‏ شوند هيچ نيازى به بيعت نيست، يعنى اطاعت پيامبر و امام معصوم و منصوب از سوى او واجب است، خواه بر كسانى كه بيعت كرده باشند يا كسانى كه بيعت نكرده باشند و لازمه مقام نبوت و امامت وجوب اطاعت است، همانگونه كه قرآن مى ‏گويد: أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ (نساء- 59). 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2419 ❕ولى اين سؤال پيش مى ‏آيد كه اگر چنين است پس چرا پيامبر كرارا از ياران خود، يا تازه مسلمانان بيعت گرفت كه دو نمونه آن در قرآن صريحا آمده است بيعت رضوان در سوره فتح و بيعت با اهل مكه كه در سوره ممتحنه به آن اشاره شده است. ❕در پاسخ مى‏ گوئيم بدون شك اين بيعتها يك نوع تاكيد بر وفادارى بوده كه در مواقع خاصى انجام مى ‏گرفته، و مخصوصا براى مقابله با بحرانها و حوادث سخت از آن استفاده مى‏ شده است، تا در سايه آن روح تازه ‏اى در كالبد افراد دميده شود، چنان كه تاثيرهاى شگرف آن را در بيعت رضوان دیدیم . 👌ولى در بيعتهايى كه براى خلفا مى‏ گرفتند بيعت به عنوان پذيرش مقام خلافت بود، هر چند به عقيده ما خلافت امام ، چيزى نبود كه از طريق بيعت مردم انجام گيرد، بلكه تنها از سوى خداوند و به وسيله شخص پيامبر يا امام پيشين تحقق مى ‏يافت. 📚تفسیر نمونه ج 22 ص 73 ❕در سخنان على علیه السلام در خطبه ‏هاى نهج البلاغه كرارا روى مساله بيعت تكيه شده، و امام علیه السلام بارها روى بيعتى كه مردم با او كردند تكيه مى‏ كند. 🔸از جمله در يك مورد مى ‏فرمايد ؛ « اى مردم شما بر من حقى داريد، و من بر شما حقى دارم، اما حق شما بر من اين است كه دلسوز و خير خواه شما باشم، و بيت المال شما را در راه خودتان مصرف كنم، شما را تعليم دهم تا از جهل نجات يابيد، و تاديب كنم تا آگاه شوید ، اما حق من بر شما اين است كه در بيعت خويش وفادار باشيد، و در آشكارا و نهان خير خواهى كنيد هر وقت شما را مى‏ خوانم اجابت نمائيد، و هر گاه فرمان مى ‏دهم اطاعت كنيد » 📚نهج البلاغه خطبه 34 👌 و در جاى ديگر مى ‏فرمايد ؛ « بيعت شما با من بى مطالعه و ناگهانى انجام نگرفت (تا كمترين ترديدى در اطاعت من به خود راه دهيد )» 📚نهج البلاغه خطبه 136 👌و در خطبه ‏اى كه قبل از جنگ جمل و حركت از مدينه به سوى بصره ايراد فرمود، مردم را به پايدارى روى بيعتشان توجه داده، مى‏ فرمايد ؛ « مردم بدون اكراه و اجبار و از روى اطاعت و اختيار با من بيعت كردند » 📚نهج البلاغه نامه 1 👌و در برابر معاويه كه از بيعت با امام علیه السلام سر باز زد، و مى‏ خواست به نحوى خرده ‏گيرى كند فرمود ؛ « همان گروهى كه با ابو بكر و عمر و عثمان بيعت كردند با من با همان شرائط و كيفيت بيعت نمودند بنا بر اين نه آنكه حاضر بود اكنون اختيار فسخ دارد، و نه آنكه غائب بود اجازه‏ رد كردن » 📚نهج البلاغه نامه 6 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕و در کلامی که معاند به آن استناد کرد ، فرمود ؛ «اى مردم ، با من بيعت كرديد بر آنچه با حاكمانِ پيش از من بيعت شده است. همانا اختيار، براى مردم است، پيش از آن كه بيعت كنند؛ امّا هنگامى كه بيعت كردند، اختيارى برايشان نيست. به درستى كه بر امام است كه استوارى و درستى پيشه سازد، و بر مردم است تسليم شدن و سازگارى.اين، بيعتى است عمومى. هر آن‏كس كه از آن رو گرداند، از اسلام رو گردانده است و راهى جز راه مسلمانان را پيروى كرده است. بيعت شما با من، ناگهانى و بى ‏انديشه نبود و انگيزه شما و من، يكى نيست. من شما را براى خدا مى‏ خواهم و شما مرا براى خود مى ‏خواهيد. به خدا سوگند، براى دشمنان، خيرخواهى مى ‏كنم و نسبت به ستمديدگان، انصاف به خرج مى‏ دهم » 📚الارشاد ج 1 ص 243 _ بحار الانوار ج 32 ص 33 ❕ از بعضى از عبارات نهج البلاغه به خوبى بر مى‏ آيد كه بيعت يك بار بيش نيست، تجديد نظر در آن راه ندارد، و اختيار فسخ در آن نخواهد بود، و هر كس از آن سر بتابد طعنه زن و عيبجو خوانده مى ‏شود، و آن كس كه در باره قبول يا رد آن بينديشد يا ترديد كند منافق است . 📚نهج البلاغه نامه 7 👌از مجموع اين تعبيرات استفاده مى ‏شود كه امام علی علیه السلام ، در مقابل كسانى كه ايمان به امامت منصوصش از طرف پيامبر گرامی نداشتند و بهانه جويى مى‏ كردند به مساله بيعت كه نزد آنها مسلم بود استدلال مى‏ كرد، تا ياراى سر باز زدن از اطاعت امام علیه السلام را نداشته باشند، و به معاويه و امثال او گوشزد مى‏ كرد همانگونه كه مشروعيت براى خلافت خلفاى سه‏ گانه قائل است بايد براى خلافت امام قائل باشد و در برابر آن تسليم گردد بلكه خلافت او مشروع تر است، چون بيعت وى گسترده ‏تر و از روى رضايت و رغبت عمومى انجام شد. ❕بنابر اين استدلال به بيعت و اختیار مردم ، هيچ منافاتى با مساله نصب امام از طريق خدا و پيامبر و تاكيدى بودن بيعت ندارد. ❕لذا مثلا در همين نهج البلاغه در يك مورد امام به حديث ثقلين كه از نصوص امامت است اشاره مى ‏فرمايد ( نهج البلاغه خطبه 87)و در جايى ديگر به مساله وصيت و وراثت ( نهج البلاغه خطبه 2) و مواضع متعدد دیگری که امام علیه السلام به امامت الهی خود تصریح می کند ؛ 📚 نهج البلاغه خطبه های:1- 144- 97- 120- 93 و ... 👌بنابراین امام علیه السلام در خطبه ای که معاند به آن استناد کرد ، در مقام بيان يك قاعده كلى كلامى نيست؛ بلكه در مقام احتجاج با افراد عنودى است كه معتقد به مشروعيت خلافت خلفاء از طريق بيعت و اختیار داشتند يعنى از باب استدلال به خصم از راه عقايد و افكار و اعمال خود اوست، كه از آن به عنوان «وجادلهم بالتی هي أحسن» تعبير مى شود. ❕در واقع استدلال امام به اصطلاح جدلی است که مسلمات طرف مقابل را می گیرد و با آن بر ضد وی استدلال می کند . ❕همیشه باید عقاید مخاطبین را در نظر گرفت زیرا اعتقادات مخاطب در نحوه بیان مسائل تاثیر دارد. امام علیه السلام باید در برابر مردمی که تن به اطاعت او نمی دادند به دلیلی استدلال کند که آنها نتوانند در برابر آن سخن بگویند و راه انکار را بپویند و آن مساله بیعت و این که مردم حق اختیار دارند ، بود بیعتی که خلفای پیشین بر اساس آن انتخاب شدند و مردمان به خاطر بیعت و اختیار ، اطاعت آنان را لازم می دانستند . 👌این همان چیزی است که در علم منطق از آن به فن جدل تعبیر می شود و آن اینکه مسلمات خصم را بگیرند و با آن بر ضد او استدلال کنند هر چند مسلمات خصم از سوی گوینده پذیرفته نشده باشد. مثل اینکه ما با تورات و انجیل کنونی در برابر یهود و نصاری استدلال می کنیم و می گوییم مطابق فلان فصل و فلان آیه شما چنین می گویید و بنابراین طبق عقیده خودتان محکوم هستید . 👌علی علیه السلام هم مردم آن عصر را که اعتقاد به بیعت و اختیار داشتند ، طبق عقاید خودشان مجاب و ملزم می کرد تا تن به اطاعتش بدهند . @Rahnamye_Behesht
🤔 ❔خداوند در قرآن می گوید مومنین امورشان را با شوری پیش میبرند (شوری37) ، مردم نیز پس از پیامبر با شوری ابوبکر را انتخاب کردند و دیگر جایی برای خلافت علی باقی نماند ❗️❗️ 💠💠 👌انتخاب امام و امام تنها به نص خداوند ممکن است و رای مردم هیچ گونه نقشی در مشروعیت امام ندارد ؛ چرا که امام باید دارای دو ویژگی وخصلت مهم باشد ؛ 1⃣ وافر و کافی به تمام دستورات خداوند وشریعت که طبیعتا این علم جز با تعلیم الهی ممکن نیست . 2⃣امام باید داشته باشد تا در تبلیغ شریعت وپاسبانی از آن دچار واشتباه نشود . 🔷از آنجایی که جز خداوند کسی نمیداند این صفات در وجود چه افرادی است ثابت میشود که تنها باید امام را تعیین وانتخاب کند و مردم هیچ گونه نقشی در انتخاب امام ندارند ، همان گونه که مردم در انتخاب نبی و پیامبر نقشی ندارند . 🔶امام علیه السلام فرمود : « انتخاب امام وظیفه ای لازم است که بر عهده خداوند است ( و مردم ندارند )» 📚 الاسناد ج377 🔶امام علیه السلام فرمود ؛ « امامت الهی است و انتخاب آن تنها به عهده خدا است ( و مردم نقشی ندارند )» 📚 ج1 ص277 🔷 نیز می فرماید ؛ « پرودگارت هر چه را بخواهد بر می گزیند آنها ( مردم ) در برابر او ندارند » 🔶 68 👌لذا خداوند انتخاب امام را عهد خود دانسته و می فرماید ؛ «لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِين‏ » « عهد من ( امامت ) به ستمکاران نمی رسد » 🔸بقره 124 🔷علمای اهل نقل می کنند ؛ «هنگامی که پیامبر برخی شخصیت های برجسته عرب را به اسلام دعوت میکرد، آنان پذیرش دعوت آن حضرت را مشروط به ریاست و پس از وی می دانستند اما آن حضرت در پاسخ می فرمود: "جانشینی پس از من موضوعی الهی وخارج از اختیار من است وخداوند آن را به خود در جایگاه واقعی خود قرار میدهد " «الامر الی الله یضعه حیث یشاء» 📚 فی التاریخ،ج1 ص609 _تاریخ ،ج1 ص556 👌توضیح بیشتر در مورد الهی بودن منصب امامت را در نمایه زیر مطالعه کنید ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/6492 ❕حال به سخن اهل سنت توجه کنیم که بر پایه استدلال به آیه شریفه « َ أَمْرُهُمْ شُورى‏ بَيْنَهُم‏ » ( شوری 38) به نصب امامت از طریق شوری هستند . 👌این عقیده و استدلال بسیار سست و سطحی است زیرا آیه فوق می گوید مومنین در امور خودشان و اموری که مربوط به آنها می شود ( امرهم ) از طریق شوری امور را پیش می برند ، اما چنان که توضیح دادیم ، انتخاب امام ، امری الهی است نه مردمی ، لذا مردم در انتخاب آن از طریق شوری و ... نقشی ندارند ، چنان که مردم در انتخاب نبی و احکام و عبادات نقشی ندارند زیرا همه این موارد ، اموری الهی هستند و از محدوده اختیار مردم خارج است . 👌از این گذشته ، کدامیک از خلفای اهل سنت با مشورت خلافت را بدست گرفت ❔ 👌ابوبکر که با تهدید و ارعاب و با وجود مخالفت اکثر صحابه خلیفه شد چنان که بخاري در صحيح خود از زبان عمر بن خطاب نقل می کند ؛ «تمامي انصار با ما مخالفت كردند و در سقيفه بنی ساعده جمع شدند، و نيز علی و زبير و كسانی كه همراه آن‌ها بودند، با ما كردند» 📚صحیح بخاری،ج8 ص26 🔸و طبری و ابن اثير در تاريخ شان نقل کرده‌اند که تمام انصار و يا بعضی از آن‌ها گفتند که ما تنها با علی بن ابی طالب بيعت مي‌کنيم ؛ « فقالت الا نصار او بعض الانصار: لا نبايع الا علیا» 📚الكامل ج 2، ص 325 _ تاريخ الطبري ج 2 ص 443 🔸عمر نیز با تصریح ابوبکر و بدون مشورت و شوری خلیفه شد و عثمان هم از طریق یک شوری شش نفره سفارشی و جبری و بدون نظر خواهی از اکثر مردم به خلافت رسید که تفصیل آن را در زیر بخوانید ؛ 🔰https://t.me/Rahnamye_Behesht/4371 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔سؤالی که قرن‌هاست کمر علمای شیعه را شکسته و باعث هدایتِ بسیاری از عوام‌شان شده است... ❎ شیعیان ادّعا دارند که امامتِ ائمه‌شان، بالاتر و شریف‌تر از نبوّتِ انبیای ما مسلمین است. و از طرفی مدّعی هستند که حضرت علی (وسایر ائمه) بخاطر حفظ اتحاد جامعه و جلوگیری از خون‌ریزی، از حقّ خودشان دفاع نکردند و آن‌را به خلفا سپردند. اینک سؤال ما : اگر امامت، بالاتر از نبوّت است؛ پس چرا حضرت علی 👈🏻برای حفظ اتحاد و جلوگیری از خون‌ریزی👉🏻 از این حقّ خود گذشت و آن‌را به شیخین سپرد؛ اما پیغمبرﷺ نیز 👈🏻برای حفظ اتحاد جامعه و جلوگیری از خون‌ریزی👉🏻 از حقّ خود نگذشت! و حقّ خود را به ابوجهل و ابولهب و مسیلمه نداد؟! شاید بگویند : جامعه‌ی حضرت علی، مسلمان بودند و جامعه‌ی پیامبر، کافر. اما اینجا، سؤال بزرگ‌تری می‌آید : چرا انکار نبوّت، بلااستثنا باعث کفر است. اما انکار امامت، باعث کفر نیست؟! مگر امامت، بالاتر و مهم‌تر از نبوت نبود ‼️ و اگر امامت را پایین‌تر از نبوت بدانند؛ اینک عقیده‌ی ما اهل‌سنت را اثبات نموده‌اند. که امامت وخلافت را یک امرِ شورایی (وغیر الهی) می‌دانیم. 💠💠 👌ما معتقدیم که امامت ادامه دهنده نبوت است و امام همان وظائف پیامبر گرامی را برعهده دارد . ❕مثلا يك دانشمند سنى امامت را چنين تعريف مى ‏كند ؛ «امامت رياست و سرپرستى عمومى در امور دين و دنيا به عنوان جانشينى از پيامبر اسلام است». 📚شرح تجرید قوشچی ص 472 ❕مطابق اين تعريف، «امامت» يك مسؤوليت ظاهرى در حد رياست حكومت است، منتها حكومتى كه شكل دينى دارد، و عنوان جانشينى پيامبر (جانشينى و نيابت در امر حكومت) را به خود گرفته است و طبعاً چنين امامى مى‏ تواند ازسوى مردم برگزيده شود و اگر حکومت به او داده نشود ، از امامت ساقط می شود . 🔸شيخ مفيد در «اوائل المقالات» در بحث عصمت چنين مى‏ گويد: «امامانى كه جانشينان پيامبران در اجراى احكام و اقامه حدود و حفظ شريعت و تربيت مردم هستند معصوم (از گناه و خطا) هستند، همچون معصوم بودن انبياء» 📚اوائل المقالات ص 74 ❕مطابق اين تعريف كه با اعتقاد پيروان مكتب اهلبيت هماهنگ است امامت چيزى فراتر از رياست و حكومت بر مردم مى ‏باشد؛ بلكه تمام وظايف انبياء- بجز دريافت وحى و آنچه شبيه آن است- براى امامان ثابت است و به همين دليل شرط عصمت كه در انبياء مى ‏باشد در امام نيز هست. ❕از اين رو در شرح احقاق الحق، امامت در نزد شيعه چنين تعريف شده ؛ «امامت يك منصف الهى و خداداى است كه تمام شئون والا و فضايل را در بر دارد جز نبوت و آنچه لازمه آن است». 📚احقاق الحق ج 2 ص 300 ❕مطابق اين تعريف، امام از سوى خداوند و به وسيله پيامبر مى‏ شود، و همان فضايل و امتيازات پيامبر (جز مقام نبوت) دارد، و كار او منحصر به حكومت دينى نيست. به همين دليل اعتقاد به امامت جزئى از اصول دين محسوب مى‏ شود، نه يكى از فروع دين و وظايف عملى و حکومت شانی از شوون امامت است که اگر نباشد ، امامت ساقط نمی شود . 👌بنابراین امامت جانشینی از نبوت است و همان وظائفی که پیامبر گرامی بر عهده داشتند ، امام هم بر عهده درد . پیامبر گرامی در زمان حیات شریفشان چهار وظیفه حساس و مهم را بر عهده داشت ؛ 🔶1- قرآن را تفسیر کرده و مقاصد و اهداف و رموز و اسرار آن را برای مردم بیان می کرد چنان که می فرماید: « قرآن را بر تو نازل کردیم تا تو آیات آن را برای مردم تبیین کنی » 🔶نحل 44 🔶2- احکام الهی را به مردم می رساند و آن ها را با حلال و حرام و واجبات و محرمات آشنا می ساختند . 🔶3- به شبهات و اشکالات وارده بر تعالیم اسلامی پاسخ می گفت . 🔶4- دین و آیین الهی را از تحریف و زیاده و کم حفظ می کرد . ❕امام بعد از پیامبر ، این وظائف را اجرایی می کند و امامان ما هیچگاه این وظایف را به دیگر واگذار نکردند . آنچه واگذار شد یک شان از شوون امامت یعنی حکومت و خلافت ظاهری بوده است که همانطور که پیامبر حاکم و خلیفه ظاهری بود ، امام هم این شان را داراست ، این شان بعد از پیامبر گرامی به واسطه عدم حمایت مردم و غصب حکومت ، از امام سلب شد ، چنان که این شان در مدت سیزده سال حضور پیامبر در مکه نیز از ایشان سلب شده بود ، اما نبوت ایشان باطل نشد . ❕پیامبر اسلام در زمان سیزده ساله که در مکه بودند ، در برابر مکیان و مشرکین حکومت ظاهری نداشت ، زیرا یار و یاور کافی نداشت ، اما نبوتش باطل نشد . امامان ما هم به واسطه عدم یاور ، خلافت ظاهری نداشتند ، اما امامتشان باطل نشد . اگر امامان ما نیروی لازم را داشتند ، قیام می کردند و شان حکومت داری را نیز اجرایی می کردند ، چنان که پیامبر وقتی به مدینه هجرت کرد و قدرت یافت ، قیام کرد و حکومت ترتیب داد . 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕شیخ کلینی روایت می کند که علی علیه السلام به سی گوسفندی که مشغول چرا بودند اشاره کرد و فرمود ؛ « به خدا سوگند ، اگر به تعداد این گله گوسفند یار و یاور داشتم ، حتما قیام می کردم » 📚الکافی ج 8 ص 33 ❕از امام رضا علیه السلام سوال کردند که چرا علی علیه السلام با دشمنانش 25 سال بعد رسول الله نجنگید سپس در ایام با دشمنانش جنگید؟ امام علیه السلام پاسخ داد ؛ « او به پیامبر اقتدا کرد چرا که پیامبر نیز به مدت 13 سال در مکه و 9 ماه در مدینه به دلیل کمی یاران جهاد با مشرکین را ترک کرد ، با این وجود خللی به نبوتش وارد نمیشود همچنین خللی به امامت علی نیز وارد نمیشود چون علت ترک جهاد در مورد پیامبر وعلی یکی است ( وآن کمی یاران بود) » 📚بحار الانوار، ج29 ص 435 ❕« امیر مومنان بعد از جنگ نهروان در مجلسی نشسته بود و مردم سخن می گفتند تا آنجا که خطاب به ایشان عرضه داشتند چرا با ابوبکر و عمر نبرد نکردی چنان که با طلحه و زبیر و معاویه نبرد کردی❓ چرا با شمشیرت آنان را نزدی و حقت را از آنان نگرفتی❔ ❕حضرت علی فرمود: «من به شش پیامبر اقتدا کردم که آنان به خاطر خوف و هراس ( و کمی یاران ) از نبرد با دشمنانشان خود داری کردند .نوح و لوط و ابراهیم و موسی و هارون و محمد زمانی که در مکه بود و به غار پناه برد.» 📚بحار الانوار ج29 ص417 🔸پیامبر گرامی خطاب به علی علیه السلام فرمود ؛ « ای پسر ابوطالب، سرپرستی امت من حق تو و از آن توست، اگر مردم با سلامت و خوبی بر تو اتفاق نظر داشتند ، امور آنها را به دست بگیر و حکومت را عهده‌دار شو. اگر درباره تو اختلاف کردند آنها را رها کن با هر چیزی که خودشان می‌خواهند، خداوند برای تو قرار خواهد داد.» 📚مستدرک الوسائل ج11 ص78 _بحار الانوار ج30 ص15 👌بنابراین امامان ما ، وظیفه امامت را به دیگری واگذار نکردند ، آنچه به دیگران واگذار شد ، شانی از شوون امامت یعنی حکومت ظاهری آن هم به واسطه عدم یار و یاور بوده است ، چنان که پیامبر گرامی در مدتی که در مکه بودند ، شان حکومت ظاهریشان ، به کفار واگذار شده بود ، آن هم نه به خاطر حقانیت کفار بلکه به خاطر کمی یار و یاور . 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌🔸وهابی اشکال دیگری مطرح کرده و می گوید ؛ « انکار نبوت بلا استثناء باعث کفر است اما انکار امامت باعث کفر نیست ، مگر امامت بالاتر و مهم تر از نبوت نبود » 👌پاسخ وهابی روشن است . انکار امامت هم به مانند انکار نبوت موجب کفر است ، چرا که امامت اصلی از اصول دین است ، تفصیل سخن در این رابطه را در سه پاسخ ذیل بخوانید ؛ 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2963 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2984 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2414 ❔حال اهل سنت که امامت را قبول ندارند کافرند ❗️ 👌پاسخ این سوال هم روشن است . آنان اصلی از اصول دین را منکرند و روز قیامت فرقی با کفار ندارند و هیچ گونه عمل خیری از آنان پذیرفته نمی شود ، چنان که از کفار پذیرفته نمی شود ، که تفصیل ادله در این رابطه را در سه نمایه بالا می توانید بخوانید . 👌امام باقر علیه السلام فرمود: « هر کس با عبادت خداوند خود را خسته کند در حالی که معتقد به امامی از جانب خداوند نباشد سعی و تلاش او غیر مقبول است و چنین فردی گمراه و متحیر محسوب می شود .خداوند از بین اعمالش است و اگر در چنین حالی بمیرد به مرگ کفر و نفاق مرده است » 📚الکافی ج1 ص183 _ وسائل الشیعه ج1 ص118 🔷و فرمود: « اگر کسی شب ها شب زنده داری و روزها روزه بدارد و تمام اموالش را صدقه دهد و تمام روزگار را حج بجا آورد اما معتقد به امام الهی نباشد حقی بر خدا برای پاداش در برابر را ندارد» 📚الکافی ج2 ص18 👌اما با این وجود ، امامان ما در دنیا احکام اسلام را بر آنان جاری کرده اند و به ما امر کرده اند با آنان معامله مسلمان کنید و آنان را مسلمان معرفی کرده اند تا همبستگی ظاهری در برابر کفاری که از اساس اسلام را قبول ندارند حفظ شود و اسلام سست و فشل نشود ، چنان که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ «اسلام شهادتین واقامه نماز وزکات وانجام حج وروزه ماه رمضان است اما ایمان معرفت ولایت امامان است وکسی که را نداشته باشد مسلمان گمراه است» 📚الکافی ج2 ص25 👌و در نقل های دیگر به ما سفارش کرده اند با آنان حسن رفتار داشته باشیم و در مساجدشان حاضر شویم و ... ؛ 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2415 ❕ ما معتقدیم که مقام امامت از مقام نبوت بالاتر بوده و بسیاری از انبیاء و پیامبران اولوالعزم ، امام هم بوده اند و پیامبر اسلام هم امام بوده است و امامت امامان ما ، ادامه دهنده مسیر انبیاء گذشته و پیامبر اسلام است و مقام امامان ما از تمام انبیاء ، حتی آن پیامبرانی که به مقام امامت هم رسیده اند بالاتر است جز پیامبر اسلام که مستند این اعتقاد ما آیات قرآن و روایات فریقین است که تفصیل مطلب را می توانید در پاسخ گذشته ما بخوانید ؛ 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2417 👌و امامت ادامه دهنده نبوت است و همان صفاتی که در نبی شرط است در امام هم شرط است و همانطور که نبی را خدا تعیین می کند ، امام را هم خدا تعیین می کند و امامت « شورایی » از اساس باطل و غیر قابل قبول است و امامت « منصبی الهی » است ، چنان که نبوت « منصبی الهی است » تفصیل سخن در این رابطه را هم در پاسخ گذشته ما بخوانید ؛ 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2144 @Rahnamye_Behesht
🤔 ❔این که در روایاتی آمده که اهل بیت نماز و روزه و حج و زکات هستند یعنی چه ❗️آیا باید ما را برای اهل بیت به جا بیاریم ❕آیا این روایات بوی شرک نمی دهند ❕ 💠💠 👌علامه مجلسی در کتاب شریف بحار الانوار بابی را گشوده است تحت این عنوان ؛ « اهل بیت نماز و زکات و حج و روزه و اطاعات هستند ...» 📚بحار الانوار ج 24 ص 286 باب 66 ❕داود بن كثير می گوید به حضرت صادق عليه السّلام گفتم شما در قرآن نماز هستيد و شما زكات و حج هستيد؟ 👌پاسخ داد ؛ داود ما در قرآن نماز و زكات، روزه، حج، ماه حرام و شهر حرام و كعبه‏ و قبله و وجه اللَّه هستيم ...» 📚تاویل الایات الظاهره ص 801 ❕ علیه السلام فرمود ؛ « من نماز مومن هستم ، من حی علی الصلاه هستم ، من حی علی الفلاح هستم ، من حی علی خیر العمل هستم ...» 📚الفضائل ،فضل بن شاذان ، ص 84 ❕این روایات به آن نیست که ما عبادات را برای اهل بیت علیهم السلام به جا آوریم ، بلکه به این معنا است که روح تمام عبادات و طاعات و نماز و روزه و حج و ... اهل بیت هستم و بدون شناخت و ولایت آنان ، خداوند هیچ را از بندگان قبول نمی کند . 👌امام باقر علیه السلام فرمود: « هر کس با عبادت خداوند خود را خسته کند در حالی که معتقد به امامی از جانب خداوند نباشد سعی و تلاش او غیر مقبول است و چنین فردی گمراه و متحیر محسوب می شود .خداوند از بین اعمالش است و اگر در چنین حالی بمیرد به مرگ کفر و نفاق مرده است » 📚الکافی ج1 ص183 📚وسائل الشیعه ج1 ص118 🔷و فرمود: « اگر کسی شب ها شب زنده داری و روزها روزه بدارد و تمام اموالش را صدقه دهد و تمام روزگار را حج بجا آورد اما معتقد به امام الهی نباشد حقی بر خدا برای پاداش در برابر را ندارد» 📚الکافی ج2 ص18 👌فلسفه آن هم است زیرا این امام است که خدا را به مردم معرفی می کند و صفاتش را بیان می کند. در نبوت و معاد عقاید حقه را تبیین می کند . طریق صحیح انجام عبادات و نماز و روزه و ...را برای مردم باز گو می کند .اگر کسی معتقد به امام نباشد در اصول و فروع دین دچار گمراهی شده و از خدا و دین او دور افتاده است و درواقع گویی معتقد به آیین حق نمیباشد و روشن است اعمال کسانی که معتقد به دین حق نمی باشد ندارد زیرا این نیت و اعتقاد است که به عمل روح می دهد . ❕اعمال چنین افرادی ارزشی ندارد زیرا واقع انجام نشده و تاثیری در کمال و ترقی آنان نخواهد داشت .هیچگاه طی کردن مسیر باطل به حق و حقانیت منتهی نمی شود و این امام است که راهنمای مسیر برای رسیدن به می باشد. 🔶لذا امام باقر علیه السلام فرمود: « اسلام بر پایه پنج چیز بنا شده است .نماز و زکات و حج و روزه و ولایت . 👌زراره می گوید از امام سوال کردم که کدام یک از آنان افضل است؟ 💠امام فرمود ولایت زیرا آن ها محسوب می شود و راهنمای بر آنها می باشد » 📚وسائل الشیعه ج1 ص13 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185