eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
6.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
209 ویدیو
51 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! طرح شبهه و سوال : @poorseman
مشاهده در ایتا
دانلود
👌پاسخی به وهابی در مورد حیات برزخی پیامبر گرامی اسلام 👇👇👇
🤔 ❔شیعه می گوید سلام دادن در نماز بر پیامبرﷺ ، دلیل بر سماع موتی و مشروعیت استغاثه است!پاسخ چیست⁉️ 📣استاد ابوزینب محمد بهرامی حفظه الله ✍ابن مسعود رضی الله عنه بعد از اینکه کیفیت تعلم تشهد را از جانب رسول اللهﷺ بیان میکند، در اول میگوید: تا زمانیکه رسول اللهﷺ در قید حیات بودند میگفتیم: (السلام علیک ایها النبی) و هنگامی که پیامبر فوت نمود میگفتیم: (السلام علی النبی) و مادرمان عایشه رضی الله عنها هم با این رأی موافق است. 📘أخرجه أبو عوانة (2/228 ـ 229) والبيهقى (2/138) من طرق عن أبى نعيم. 💠💠 👌وهابیت برای زیر سوال بردن مساله توسل و استغاثه به پیامبر گرامی ، میگویند پیامبر گرامی پس از مرگ ارتباطی با دنیا ندارد و صدای کسی را نمی شنود تا بخواهیم به ایشان توسل و استغاثه کنیم ، ما برای رد ادعای آنان دلائل متعددی ارائه می کنیم که یک دلیل این است که می گوییم ؛ ❕همه مسلمانان در پايان نماز شخص پيامبر گرامى اسلام را خطاب قرار داده و مى ‏گويند: السلام عليك ايها النبى و رحمة اللَّه و بركاته. آيا سلام به پيامبر عمل لغوى است و پيامبر سلام‏ها را نمى‏ شنود و هيچ پاسخى نمى‏ دهد؟ بى‏ شك پيامبر خدا زنده و در حيات برزخى است و همه سلام‏ها را مى ‏شنود و پاسخ مى‏ دهد . ❔اگر آن حضرت زنده نيست، اين سلام خطاب به كيست؟ و معناى آن چيست؟ به راستى ارتباط و پيوند ما با پيامبر، مقطوع و بريده است، پس يك چنين سلام، آن هم به صورت خطاب، چه معنى دارد؟ 👌وهابی در پاسخ گفته است که اشکال شما در صورتی است که ما در سلام شخص پیامبر را مخاطب قرار دهیم و بگوییم « السلام علیک یا ایها النبی » ، اما اگر شخص پیامبر را مخاطب قرار ندهیم و تنها بگوییم « السلام علی النبی » دیگر اشکال شما مطرح نمی شود که این سلام خطاب به چه کسی است ، چنان که در نقلی آمده است که پس از ممات پیامبر بگویید « السلام علی النبی » و نگویید ؛ « السلام علیک ایها النبی » 👌این سخن وهابی در تعارض با فتاوای علمای مذاهب اربعه اهل سنت و صحابه ای چون عمر بن خطاب ، ابن عباس و ... است چرا که آنان معتقد بودند که مطلقا حتی پس از مرگ پیامبر ، باید در تشهد بگوییم « السلام علیک ایها النبی » ❕ابوحنيفه می گويد ؛ ❕برترين تشهد آن است كه عبداللَّه بن مسعود روايت كرده است.گويد: هرگاه همراه پيامبر صلى الله عليه و آله نماز مى‏ خوانديم، مى‏گفتيم: السلام على اللَّه قبل عباده (سلام بر خدا پيش از بندگانش) السلام على فلانٍ وفلانٍ. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: نگوييد سلام بر خدا، چرا كه خدا خودش سلام است، ليكن هرگاه يكى از شما نشست، بگويد: التحيّات للّه والصلاة الطيّبات (درودهاى پاك بر خدا باد). 👈السلام عليك ايّها النبى ورحمة اللَّه وبركاته 👉 السلام علينا وعلى عباد اللَّه الصالحين، اشهد ان لا اله الا اللَّه واشهد انّ محمداً عبده و رسوله. 📚الخلاف ؛ ج 1، ص 268؛ صحيح مسلم: ج 1، ص 301؛ سنن ترمذى: ج 2، ص 81؛ سنن نسائى: ج 2، ص 240؛ الهدايه: ج 1، ص 51؛ المبسوط: ج 1، ص 27؛ المجموع: ج 3، ص 456؛ المحلّى‏: ج 3، ص 270 👌مالك گفته است: بهتر همان است كه از عمر بن خطاب روايت شده است، او بر منبر تشهد را به مردم آموخت و گفت بگوييد ؛ «التحيّات للّه، الزاكيات للّه، الصلوات للّه، الطيّبات للّه،👈 السلام عليك ايّها النبى ورحمة اللَّه وبركاته 👉السلام علينا وعلى عباد اللَّه الصالحين، اشهد ان لا اله الا اللَّه واشهد انّ محمداً عبده و رسوله. » 📚الخلاف: ج 1، ص 268؛ موطّأ مالك: ج 1، ص 9؛ نصب الرايه: ج 1، ص 422؛ المحلّى: ج 3، ص 270 ❕شافعى نیز گويد ؛بهترين تشهد آن است كه ابن عباس روايت كرده و گفته است: رسول ‏خدا صلى الله عليه و آله تشهد را به ما مى ‏آموخت، آنگونه كه قرآن مى ‏آموخت و مى ‏فرمود ؛ «التحيّات المباركات، الصلوات الطيّبات للّه، 👈 السلام عليك ايّها النبى ورحمة اللَّه وبركاته 👉 السلام علينا وعلى عباد اللَّه الصالحين، اشهد ان لا اله الا اللَّه الخلّاق واشهد انّ محمداً عبده ورسوله‏ » 📚الخلاف: ج 1، ص 269، سنن ابن ماجه: ج 1، ص 291، حديث 900، سنن ترمذى: ج 2، ص 83، صحيح مسلم: ج 1، ص 302، الأمّ: ج 1، ص 117، المجموع: ج 3، ص 455، مغنى المحتاج: ج 1، ص 174، المحلّى: ج 3، ص 270، المبسوط: ج 1، ص 27 ❕به فرض که سخن وهابی درست باشد و این که باید بگوییم « السلام علی النبی » باز هم اشکال به جای خود باقی است که مخاطب این سلام ما یعنی پیامبر ، اگر در قید حیات نیست ، سلام به او لغو است ، و فرقی نمی کند که سلام به خطاب باشد یا به غائب ، در هرصورت پیامبر باید سلام ما را بشنود تا سلام ما لغو نباشد . 🔸ادامه👇
🔸ادامه👇 👌نکته جالب آن است که در روایات اهل سنت آمده است که پیامبر گرامی ، سلامهای مسلمین را ( چه سلام به صیغه خطاب و چه به صیغه غائب ) می شنود و پاسخ می دهد و این روشن ترین گواه بر حیات برزخی پیامبر گرامی و امکان ارتباط گیری با ایشان حتی پس از وفات است . ❕نقل می کنند که پیامبر گرامی فرمود ؛ « هر کس نزد قبر من به من سلام دهد می شنوم و اگر از راه دور به من سلام دهد سلامش به من می رسد» 📚کنزالعمال ج 1 ص 492 _ فتح الباری ج 6 ص 353 _ الجامع الصغیر،ج 2 ص 618 _ شرح سنن نسائی، سیوطی، ج 4 ص 110 _ تفسیر ابن کثیر ج 3 ص 523 🔶و نقل می کنند که پیامبر گرامی فرمود ؛ « حیات من برای شما بهتر است ،حدیث می گویید و حدیث می شنوید و وفات من برای شما بهتر است زیرا اعمالتان بر من عرضه می شود و هر چه از اعمال خیر می بینم خدا را شکر می کنم و انچه از اعمال شر می بینم برای شما استغفار می کنم» 📚مجمع الزوائد ،ج 9 ص 24 ❕یا نقل می کنند که فرمود ؛ « سلام شما به من می رسد ، هر کجا که باشم » 📚مسند ابی یعلی ج 1 ص 362 _ لسان المیزان ج 2 ص 106 ❕یا نقل می کنند که فرمود ؛ « برای خداوند فرشتگانی است که در زمین سیر می کنند و سلام امت مرا به من می رسانند » 📚مسند احمد ج 7 ص 343 _ سنن دارمی ج 3 ص 1826 _ سنن نسائی ج 1 ص 380 ❕یا فرمود ؛ « هرکس به من سلام کند ، خداوند روح مرا بر می گرداند تا پاسخ سلامش را بدهم » 📚مسند احمد ج 2 ص 527 _ سنن ابی داود ج 2 ص 218 ❕سیوطی می گوید ؛ « منظور از روح در این حدیث مجازا نطق و حرف زدن است ، یعنی انگار پیامبر فرموده خداوند قدرت حرف زدن را به من بر می گرداند و پیامبر حیات همیشگی دارد » 📚الحاوی للفتاوی فی الفقه ، سیوطی ، ج 2 ص 143 ❕به هر حال جای تعجب است که چگونه وهابیون با وجود این ادله ، منکر حیات برزخی پیامبر گرامی هستند ، در حالی که ابن حجر می گوید ؛ « علمای اهل سنت بر حیات انبیاء پس از مرگ اجماع دارند و روایات متواتر بر این مطلب دلالت می کند » 📚الفتاوی الکبری الفقهیه ، ابن حجر هیثمی ، ج 2 ص 135 ❕این مضمون در روایات شیعه هم آمده است چنان که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « پیامبران و جانشینان آنان چنین هستند که سلام شما از فاصله دور به آنها می رسد و اگر در کنار قبورشان به آنها سلام کنید خودشان صدای شما را می شنوند» 📚الفقیه ج 2 ص 577 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ 👌اخیرا کلپیپی از استاد قزوینی در فضای مجازی منتشر می شود که ایشان در یکی از برنامه های شبکه ولایت می گوید ما عمر بن خطاب را مسلمان می دانیم چرا که شهادتین را بر زبان جاری می کرده است ، این اظهار نظر بجا نیست زیرا ؛ ❕ناصبی از حکم فوف مستثناء است ، یعنی کسی که دشمن اهل بیت است ، کافر و نجس العین است ، اگر چه شهادتین را به زبان جاری کند ، عمر بن خطاب با هجوم به خانه فاطمه سلام الله علیها و هتک حرمت ایشان ، ناصبی بودن خویش را ثابت کرده است ، در ذیل در مورد جایگاه ناصبی و کفر او در نزد اهل بیت علیهم السلام و نیز جایگاه دوزخی ناصبی در روایات اهل سنت ، بیشتر بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2951 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2952 ❕روایات هجوم و هتک حرمت عمر بن خطاب نسبت به فاطمه سلام الله علیها را در ذیل بخوانید ؛ ⚫️ https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2301 ⚫️ https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2302 ⚫️ https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2305 ⚫️ https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2306 👌به خاطر همین علامه بزرگوار مجلسی حدود 200 روایت از اهل بیت در کفر و جایگاه دوزخی قاتلین فاطمه سلام الله علیها ، تحت موضوع ذیل نقل می کند ؛ « باب الثلاثه و و فضائح اعمالهم و قبائح آثارهم و فضل التبری منهم و » 📚 بحار الانوار ج30 ص145 باب 20 ❕البته ما موافق لعن علنی و مانند آن نیستیم ، تنها قصد روشنگری در موضوع مورد بحث فضای مجازی را داشتیم ، در ذیل در مورد لعن علنی بیشتر نوشته ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2953
🌺به مناسبت فرا رسیدن سالروز ازدواج حضرت علی و حضرت فاطمه سلام الله علیهما کانال پرسمان اعتقادی تقدیم می کند ؛ 👌پرسش و پاسخهای مرتبط ؛ 1⃣این که می گویند آب مهریه حضرت زهرا بوده است به چه معناست ❕ 🔷 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2956 2⃣کانال های ضد دین اشکال می کنند که حضرت زهرا راضی به ازدواج با علی علیهما السلام نبوده است و ادعای عقد الهی آنان قابل قبول نیست ❕پاسخ چیست ❕❕ 🔶 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2957 🔶https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2958 3⃣آیا به ازدواج حضرت علی و فاطمه در قرآن هم اشاره شده است ❕❕ 🔶https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2959 4⃣1 ذی الحجّه روز ازدواج امیر المؤمنین علیه السلام نیست امام صادق علیه السلام فرمودند : شیعَتُنا جُزْءٌ مِنّا خُلِقُوا مِنْ فَضْلِ طینَتِنا یَسُوؤُهُمْ ما یَسُوؤُنا وَ یَسُرُّهُمْ ما یَسُرُّنا. شیعیان ما جزئی از ما هستند که از اضافه ی گل ما آفریده شده اند آن چه که ما را ناراحت کند آنان را ناراحت می کند و آن چه ما را خوشحال کند آنان را خوشحال می نماید. به اطّلاع تمامی مؤمنان می رسانیم که سالروز ازدواج امیر المؤمنین حضرت آیت الله العظمی علی بن ابی طالب علیه السلام با حضرت فاطمه علیها السلام در 1 ذی الحجّه نیست و این مناسبت در ششم ذی الحجّه است که مطالب مربوط به آن در تاریخ یاد شده منتشر خواهد شد ... . ان شاء الله پس در این ایّام که ایّام شهادت امام جواد علیه السلام می باشد در عزای آن حضرت غمگین باشیم چرا که بدن آن حضرت تا سه روز به روی پشت بام خانه باقی ماند ... .❗️❗️ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2960 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
👌پاسخ معاند در مورد « رب الارض » بودن امام علیه السلام را در ذیل بخوانید 👇
🤔 ❔امام صادق فرمود: در قرآن نوشته است معنايش امام است😳 پس روشن شد كه كلا خدائى وجود ندارد و خدا همان امام است اين هم مبلغين دين اسلام بعد شيعه ها ميگويند ما خداپرستيم ❗️❗️ 💠💠 👌آنچه مورد استناد معاند قرار گرفته است ، نقلی در تفسیر قمی است که مفضّل بن عمر شنيد كه امام صادق عليه السّلام در تفسير آيه مباركه « وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها » ( زمر 69 ) فرمود ؛ «ربّ الأرض؛ يعني إمام الأرض. قلت: فإذا خرج يكون ماذا؟ قال يستغنى الناس عن ضوء الشمس و نور القمر و يجتزون بنور الأمام » « ربّ زمين؛ يعنى امام زمين. گفتم: بعد از آن‏كه خروج كرد چه مى‏ شود؟! فرمود: مردم از نور خورشيد و ماه بى ‏نياز مى‏ شوند و از نور امام بهره مى‏ گيرند.» 📚تفسیر قمی ج 2 ص 253 ❕می گوید در این روایت ، از امام تعبیر به « رب » شده است در حالی که « رب » تنها خداوند است و شیعه مشرک است . 👌اما توجه ندارد که واژه رب ، از الفاظ مشترک بوده که به معانی استعمال می شود و هم در مورد خداوند و هم در مورد بندگان به کار می رود . لغت شناسان چهار معنای اصلی برای واژه رب ذکر می کنند ؛ 1⃣المالك؛ طبق اين تفسير، منظور از «ربّ الدار» مالك خانه است. و ربّ الابل به معناى مالك شتران است. 2⃣ دومين معناى رب «مُصلح» است، لذا اگر شخصى بنايى را دعوت نمايد كه خانه‏ اش را تعمير و اصلاح كند، مى‏ یتوان بر بنّا ربّ البيت يعنى تعمير كننده خانه اطلاق كرد. 3⃣ «الصاحب» ديگر معناى ربّ است. لذا به چوپانى كه مصاحب و همراه گوسفندان است ربّ الغنم گفته مى‏ شود. 4⃣ «مربّى» چهارمين معناى ربّ است. شخصى كه مربّى بچه‏ ها يا بزرگ هاست ربّ‏ المتعلّمين ناميده مى‏ شود. به دايه طفل كه به تربيت طفل مى‏ پردازد نيز ربّة الطفل مى‏ گويند. ❕طبق گفتار علماى لغت ، اين واژه هنگامى كه به طور مطلق به كار رود تنها بر خداوند اطلاق مى ‏شود چرا كه او مالك حقيقى و مربّى و مصلح همه چيز است و هنگامى كه به غير خدا گفته شود، حتماً به صورت مضاف خواهد بود مانند «ربّ الدّار» (مالك خانه) «ربّ الابل» (مالك اشتر) و «ربّ الصّبى» (مربّى كودك). 📚لسان العرب ج 1 ص 399 _ مفردات الفاظ القرآن ، ج 1 ص 336 _ معجم مقاییس اللغه ، ج 2 ص 382 و ... ❕در قرآن ، سوره یوسف نیز ، چندين بار كلمه « رب » به غير خدا، اطلاق شده است، گاهى از زبان يوسف و گاهى از زبان غير يوسف. 👌مثلا در داستان تعبير خواب زندانيان مى ‏خوانيم كه يوسف به آن زندانى كه بشارت آزادى داده بود گفت «مرا به رب خود (سلطان مصر) يادآورى كن، و قالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ ناجٍ مِنْهُمَا اذْكُرْنِي عِنْدَ رَبِّكَ‏ » ( یوسف آيه 42) و باز از زبان يوسف مى ‏خوانيم هنگامى كه فرستاده فرعون مصر نزد او آمد، گفت به نزد رب خود (فرعون) باز گرد و از او بخواه، تحقيق كند، چرا زنان مصر دستهاى خود را بريدند « فلما جاءه الرَّسُولُ قالَ ارْجِعْ إِلى‏ رَبِّكَ فَسْئَلْهُ ما بالُ النِّسْوَةِ اللَّاتِي قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ » ( یوسف آيه 50). در آيه 41 همين سوره از زبان يوسف و در ذيل آيه 42 از زبان قرآن مى ‏خوانيم كه كلمه رب به مالك و صاحب نعمت، اطلاق شده است. 👌این واژه در روایات نیز به غیر خدا ، اطلاق شده است که نمونه آن جمله مشهور عبدالمطلب در برابر سپاه ابرهه بود که گفت ؛ «انَا رَبُّ الابِلِ وَلِهَذَا البَيْتِ رَبٌّ يَمْنَعُهُ‏ » « من صاحب شترانم، و كعبه‏ صاحبى دارد كه آن را حفظ مى‏ كند » 📚تاریخ طبری ج 1 ص 553 _ الکامل فی التاریخ ج 1 ص 444 ❕اگر در نقل مورد استناد معاند هم از امام علیه السلام « تعبیر به « رب الارض » شده است ، به معنای « مالک و مصلح و صاحب و مربی زمینیان » آن هم به اذن خداوند است . 1⃣امام علیه السلام مالک زمین است « رب الارض » یعنی مالک ارض . ❕بر اساس روایات اهل بیت ، ملکیت بر تمام نقاط زمین از سوی خداوند ، به اهل بیت علیهم السلام شده است . ❕امام باقر علیه السلام فرمود ؛ « تمام زمین برای امام است ، هر کس از مسلمین زمینی را کند ، باید آن را آباد ساخته و خراجش را به امام اهل بیت بدهد...» 📚الکافی ج1 ص407 👌و در دیگر آمده است ؛ « دنیا و آنچه در آن است برای خداوند و رسولش و برای ما اهل بیت است ، کسی که بر بخشی از آن غالب شد ، باید از خدا بترسد و حق خدا را ادا کند ، و به برادرانش نیکی کند ، اگر چنین نکند ، خدا و رسول و ما از او بیزاریم » 📚همان مدرک ص408 🔸ادامه👇
🔸ادامه👇 2⃣امام علیه السلام « رب الارض » است یعنی « مصلح زمین » است و بقاء و اصلاح اهل زمین وابسته به امام علیه السلام است و اگر امام نباشد ، زمین اهلش را در خود فرو می برد . ❕در دعای عدیله در مورد امام زمان علیه السلام می خوانیم ؛ « به او دنیا باقی است ، به برکت او خلق روزی می خورند و به وجود او آسمان و زمین پابرجاست » 📚مفاتیح الجنان ص167 دعای عدیله _ زاد المعاد ، مجلسی ، ص 423 👌امام سجاد علیه السلام فرمود ؛ « به برکت وجود ما است که خداوند آسمان را نگه می دارد ، زمین اهلش را در خود فرو نمی برد و به برکت وجود ما است که باران می بارد و رحمت منتشر میشود و زمین برکات خودش را ظاهر می کند » 📚کمال الدین ج1 ص207 3⃣امام علیه السلام « رب الارض » است ، یعنی مصاحب زمینیان است ، و گویی همراه تمام زمینیان می باشد چرا که اعمال آنان هر صبح و شام به امام علیه السلام عرضه می شود . ❕خداوند می فرماید ؛ « وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلى‏ عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ » « بگو عمل كنيد، خداوند و فرستاده او و مؤمنان اعمال شما را مى‏ بينند و به زودى به سوى كسى باز مى ‏گرديد كه پنهان و آشكار را مى‏ داند و شما را به آنچه عمل مى‏ كرديد خبر مى‏ دهد » ( توبه 105) 👌در روایات آمده است که منظور از مومنان شاهد اعمال ، امامان اهل بیت علیهم السلام می باشند . 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج 2 ص 838 _ بحار الانوار ج 23 ص 333 باب 20 4⃣امام علیه السلام « رب الارض » به معنای « مربی و تربیت کننده زمینیان » نیز است ، زیرا آنان هادیان امت هستند و هرکس طالب هدایت است ، باید به آنان تمسک کند ، چنان که پیامبر گرامی فرمود « مثل اهل بیتم در بین شما همانند کشتی نوح در میان قوم نوح است هر کس سوار بر آن شود نجات یافته و هر کس از آن تخلف کند غرق شود» 📚مستدرک حاکم، ج 2 ص 343 ❕اما آن ربوبیتی که خداوند نسبت به عالم دارد ، امام علیه السلام ندارد ، اگر امام علیه السلام مالک زمین و مصاحب زمینیان و مصلح و مربی آنان است ، همه به اذن و اراده خداوند است ، اما خداوند رب به معنای حقیقی کلمه و استقلالی است ، یعنی خداوند هم مالك استقلالی جهان هستى ، و هم اصلاح كننده آن است، و هم همواره همراه عالم است، و هم به تربيت موجودات جهان اشتغال دارد ، لذا میبینیم که امامان اهل بیت علیهم السلام ، تصریح می کردند که ربوبیت استقلالی جهان هستی ، اختصاص به خداوند دارد . 👌امام رضا علیه السلام فرمود ؛ « کسی که گمان کند پرودگار امر خلق کردن و رزق دادن را به حجت هایش واگذار کرده است ، گرفتار شرک شده است » 📚عیون الاخبار ج1 ص124 ❕ و چنین دعا می کرد و به خدا پناه می برد ؛ « خدایا من به تو پناه می برم و به سوی تو بیزاری می جویم از کسانی که نسبت هایی به ما می دهند که شایسته ما نیست ، خدایا خلق کردن و رزق دادن تنها برای تو است ...کسی که گمان کند خلق کردن و رزق دادن با ما است ، ما از او بیزاریم » 📚بحار الانوار ج25 ص343 ❕امام زمان علیه السلام نیز در می فرماید ؛ « خداوند است که خالق اجسام و رازق می باشد ، امامان تنها می توانند دعا کنند تا خداوند مطابق دعای آنان خلق کند و روزی بدهد » 📚الاحتجاج ج2 ص471 ❕امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « جوانان خود را از نزدیک شدن به غلات بر حذر دارید زیرا غلات بدترین مخلوقات هستند.عظمت خداوند را کوچک شمرده و ادعای برای بندگان خدا می کنند و به خدا سوگند غلات از یهود و نصاری و مجوس و مشرکین بدتر هستند » 📚امالی طوسی ص650 🔸 علی علیه السلام فرمود ؛ « بپرهیزید از غلو در حق ما بگویید ما هستیم که تحت ربوبیت خدا هستیم .پس از آن هر چه در فضل ما خواستید بگویید » 📚خصال ج2 ص614 👌بنابراین تعبیر به « رب الارض » برای امام علیه السلام به معنای مالک زمین و مصاحب و مربی زمینیان است که آن هم به اذن الهی و تبعی است ، و ربوبیت استقلالی عالم تنها اختصاص به خداوند است . ❕در مورد چگونگی روشن شدن زمین به نور امام مهدی علیه السلام و بی نیازی بندگان از نور خورشید ، پاسخ گذشته ما را مطالعه فرمایید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1602 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❕اخیرا کلیپی از استاد قرائتی در فضای مجازی منتشر می شود که کسی که دیگری را مسخره کند ، اصلا بخشیده نمی شود حتی اگر پیامبر برایش استغفار کند ، پاسخ را درذیل ببینید 👇
‍ ❕اخیرا کلیپی از استاد قرائتی در فضای مجازی منتشر می شود که کسی که دیگری را مسخره کند ، اصلا بخشیده نمی شود حتی اگر پیامبر برایش استغفار کند ، استدلال ایشان به آیات 79 و 80 سوره توبه است که می فرماید ؛ « كسانى كه از صدقات مؤمنان اطاعت كار عيبجويى مى‏ كنند، و آنهايى را كه دسترسى جز به مقدار (ناچيز) تواناييشان ندارند مسخره مى‏ نمايند، خدا آنها را مسخره مى‏ كند (كيفر استهزا كنندگان را به آنها مى‏دهد) و براى آنان عذاب دردناكى است- چه براى آنها استغفار كنى و چه نكنى، (حتى) اگر هفتاد بار براى آنها استغفار كنى هرگز خداوند آنها را نمى‏ آمرزد، چرا كه آنها خدا و پيامبرش را انكار كردند، و خداوند جمعيت فاسقان را هدايت نمى ‏كند. » ❕می بینیم آیه مذکور در مورد منافقینی است که مومنین مسخره می کردند ، آنان چون منافق هستند و ایمان به خداوند ندارند و عامدا با حق مخالفت می کنند ، هیچگاه مورد لطف خداوند قرار نمی گیرند ، حتی اگر پیامبر برایشان استغفار کند ، در ذیل بیشتر توضیح داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2954 👌در شان نزول آیه مذکور آمده است که ؛ « پيامبر گرامی تصميم داشت لشكر اسلام را براى مقابله با دشمن (احتمالا براى جنگ تبوك) آماده سازد، و نياز به گرفتن كمك از مردم داشت، هنگامى كه نظر خود را اظهار فرمود، كسانى كه توانايى داشتند مقدار قابل ملاحظه ‏اى به عنوان زكات يا كمك بلا عوض به ارتش اسلام خدمت كردند. ولى بعضى از كارگران كم درآمد مسلمان مانند ابو عقيل انصارى يا سالم بن عمير انصارى با تحمل كار اضافى و كشيدن آب در شب و تهيه دو من خرما كه يك من آن را براى خانواده خويش ذخيره كرد و يك من ديگر را خدمت پيامبر آورد، كمك ظاهرا ناچيزى به اين برنامه بزرگ اسلامى نمود. ولى منافقان عيب جو به هر يك از اين دو گروه ايراد مى‏ گرفتند ، كسانى را كه زياد پرداخته بودند، به عنوان رياكار معرفى مى‏ كردند، و كسانى را كه مقدار ظاهرا ناچيزى كمك نموده بودند به باد، مسخره و استهزاء مى ‏گرفتند كه آيا لشكر اسلام نياز به چنين كمكى دارد؟آيات فوق نازل شد و شديدا آنها را تهديد كرد و از عذاب خداوند بيم داد . 📚تفسیر نمونه ج 8 ص 55 _ مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏5، ص 84 ❕مطابق نقلهای دیگر ، یکی دیگر از منافقین عبدالرحمان بن عوف بود که علی علیه السلام را به خاطر کمک خرمایی که انجام داد ، به مسخره گرفت و آیه مذکور در مذمت او نازل شد . 📚 تفسیر عیاشی ج 2 ص 101 ❕بنابراین چنان که در خود آیه تصریح شده است ، حکم مذکور در مورد منافقین بی ایمانی است که به خاطر بی ایمانی مورد آمرزش قرار نمی گیرند ، تسری حکم آنان به مومنینی که گناه مسخره کردن را مرتکب می شود ، بسیار نابجا و دور از انصاف است ، جالب آنکه خود استاد قرائتی در تفسیر خود معتقد است که آیه مذکور در مورد منافقین است آنجایی که در پیامهای آیه می نویسد ؛ « مسخره كردن، كار منافقان است. خود كمك نمى‏ كنند، كمك‏هاى ديگران را نيز زير سؤال مى ‏برند. «الَّذِينَ يَلْمِزُونَ» ، « كفر، مانع مغفرت، و فسق، مانع هدايت است. «كفروا، فاسقين» و آیه را چنین ترجمه می کند ؛ « براى منافقان استغفار كنى يا استغفار نكنى، (يكسان است.) اگر هفتاد بار برايشان آمرزش بخواهى، خداوند هرگز آنان را نخواهد بخشيد. اين (قهر حتمى الهى) به خاطر آن است كه آنان به خدا وپيامبرش كفر ورزيدند و خدا، گروه فاسق را هدايت نمى‏ كند. » 📚تفسیر نور ج 3 ص 472 👌مومنین از حکم فوق مستثناء هستند و آنان اگر پس از انجام گناه حتی گناه مسخره کردن ، توبه کنند ، حتما خداوند آنان را می بخشد ، در ذیل بیشتر بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2955 👌امام باقر عليه السلام فرمود: «اى محمّد بن مسلم ، گناهان مؤمن، هر گاه از آنها باز گردد، براى او آمرزيده است. پس مؤمن بايد براى آنچه پس از بازگشت و آمرزش، از سر مى ‏گيرد، كار كند. هان! به خدا سوگند، اين تنها براى اهل ايمان است».محمد بن مسلم می گوید اگر چه پس از و آمرزش‏ خواهى از گناهان، [به گناه‏] باز گردد و باز توبه كند؟فرمود: «اى محمّد بن مسلم! آيا مى ‏پندارى كه بنده مؤمن، از گناهش پشيمان مى‏ شود و از آن، آمرزش مى‏ خواهد و باز مى‏ گردد؛ امّا خدا بازگشتِ او را نمى ‏پذيرد؟گفتم: زيرا او اين كار را بارها انجام داده است. هر بار، گناه مى‏ كند و سپس باز مى ‏گردد و از خدا، آمرزش مى‏ خواهد. 👌فرمود: «هر گاه مؤمن به آمرزش ‏خواهى و توبه [به درگاه خدا] باز گردد، خدا با آمرزش خود به او باز مى ‏گردد، و خدا آمرزگارِ است، توبه را مى ‏پذيرد و از گناهان در مى‏ گذرد. پس مبادا مؤمنان را از رحمت خدا نااميد كنى». 📚الكافی ج 2 ص 434 ح 6 _ بحار الأنوار: ج 6 ص 40 ح 71. @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
‍ ❕کمال حیدری در تازه ترین شبهاتش می گوید کرونا ثابت کرد که دعا و توسل و حتی امام زمان علیه السلام ، تاثیری در رفع بلا ندارند تا جایی که مشاهد مشرفه هم تعطیل شد ، اما می بینیم کشورهایی چون کره جنوبی و چین و ژاپن که به دعا و توسل اعتقادی ندارند ، در برابر کرونا پیروز شدند ، ایشان گویی گمان کرده است که خداوند و اهل بیت علیهم السلام باید جور سستی ها و کوتاهی های ما را در جهت مقابله با این بیماری بکشند ، در این رابطه ، لیستی که از پرسشهای کرونایی منتشر کردیم ، پرسشهای 2 ، 6 ، 8، 9 ، 10، 19 و 21 را مطالعه فرمایید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2224 ❕آنگاه نتیجه گیری کرده است که تدین به مذهبی خاص هیچ گونه نقشی در سعادت و رستگاری ندارد و هرکس به هر مذهبی که باشد اهل نجات است ، پاسخ را در ذیل بخوانید که توضیح داده ایم تنها راه نجات ، طریقه اسلام و مذهب اهل بیت علیهم السلام است ، 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1831 ❕در مورد مستضعفان و کسانی که از دین حق اطلاع پیدا نکردند نیز پاسخ را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2112
🤔 ❔ شرحی بر ایرادات علمی قرآن | برجهای آسمان ! ❃در ستاره شناسي قدیم دايره بزرگی را که خورشید در طول یک سال طی میکند، به ۱٢ قسمت فرضي تقسیم کرده و به آنان برجهای دوازده گانه ميگفتند و هر برج را بر اساس صورت فلکي که مسیر از آن میگذشت نامگذاری کرده بودند. این برجها توسط بطلمیوس در قرن دوم میلادی نامگذاري شد. طبعا مردم قدیم این برجها را واقعی میپنداشتند. محمد هم مطابق تفکرات افراد هم عصر خود آنان را واقعي پنداشته و در آیات زیر گفته که خدا این برجها را در آسمان قرار داده است.: ❶-سوره الحجر ۱۶: و به راستی در آسمان برجهايی آفريدیم و آنرا در چشم تماشاگران آراستيم. ❷-سوره البروج ۱: سوگند به آسمان که داراي برجهای بسیار است. واضح است که این آیات از يك انسان است نه از خدا، وگرنه خدا میدانست که اینها فرضیات غلطي هستند که بزودي برمى افتند. 💠 💠 👌خداوند در آیاتی ، سخن از برجهای آسمان به میان می آورد و می فرماید ؛ « ما در آسمان برجهايى قرار داديم، و آن را براى بينندگان تزيين كرديم » ( حجر 16) و می فرماید ؛ « سوگند به آسمان كه داراى برجها است » ( بروج 1) ❕بروج جمع « برج » در اصل به معنى قصر است، و بعضى آن را به معنى « شى‏ء ظاهر و آشكار » مى‏ دانند، و نامگذارى قصرها و عمارتهاى بلند و مرتفع را به اين نام به خاطر وضوح و ظهورشان دانسته‏ اند، به همين جهت قسمت مخصوصى از ديوار اطراف شهر يا محل اجتماع لشكر كه بروز و ظهور خاصى دارد برج ناميده مى‏ شود، و هنگامى كه زن زينت خود را آشكار سازد « تبرجت المراة » مى‏ گويند . 📚لسان العرب ج 2 ص 211 👌 برجهاى آسمانى يا به معنى ستارگان درخشان و روشن آسمان است يا به معنى صورتهاى فلكى است، يعنى مجموعه‏اى از ستارگان كه در نظر ما شباهت به يكى از موجودات زمينى دارد، و برجهاى دوازده گانه دوازده صورت فلكى است كه خورشيد در مسير سالانه خود در هر ماه محاذى يكى از آنها قرار مى ‏گيرد (البته خورشيد حركت نمى‏ كند بلكه زمين به دور آن مى ‏گردد ولى به نظر مى ‏رسد كه خورشيد جا به جا مى ‏شود و محاذى يكى از اين صورتهاى فلكى مى ‏گردد .) ❕اين صورتهاى دوازده گانه عبارتند از حمل، ثور، جوزا، سرطان، اسد سنبله، ميزان، عقرب، قوس، جدى، دلو، و حوت كه به ترتيب به صورتهاى گوسفند، گاو دو پسر بچه كه مشغول گردوبازى هستند، خرچنگ، شير، خوشه، ترازو، عقرب، كمان، بز، دلو، و ماهى است ، معاند گمان کرده است که امروزه نظریه برجهای دوازده گانه باطل شده است ، در حالی که در این گمان نیز اشتباه کرده است ، در ذیل بیشتر بخوانید ؛ 🌐https://b2n.ir/820036 ❕ سوگند به هر يك از اين معانى باشد حكايت از عظمت آن مى‏ كند، عظمتى كه شايد در آن زمان در نظر عرب روشن نبود، ولى امروز براى ما كاملا شناخته شده است، هر چند بيشتر به نظر مى ‏رسد كه منظور همان ستارگان درخشان آسمانى باشد لذا در حديثى آمده است كه از پيغمبر اكرم تفسير اين آيه را خواستند فرمود ؛ « منظور كواكب و ستارگان است » 📚درالمنثور ج 6 ص 331 _ تفسیر نمونه ج 26 ص 328 👌بنابراین مقصود از آسمان دارای برج ها ، آسمان دارای ستارگان درخشان و خیره کننده است ، این معنای ظاهری آیه است ، اما از آنجایی که آیات قرآن دارای بطون متعددی نیز است ، معنای باطنی آن تفسیر شده است به آسمان هدایت و ستارگان درخشان آن که پیامبر گرامی و امامان اهل بیت علیهم السلام هستند ، چنان که پیامبر گرامی فرمود ؛ «آسمان، من هستم و برج‏ها، امامان پس از من هستند. نخستين آنها، على‏ و آخرين ايشان، مهدى است. درودهاى خدا بر همه آنان باد ». 📚اختصاص مفید ، ص 223 _ بحار الانوار ج 36 ص 370 🔸ادامه👇
🔸ادامه👇 ❕در رابطه « هئیت بطلمیوسی » که مورد شبهه پراکنی معاند قرار گرفت این توضیح لازم است که در عصرى كه قرآن نازل شد در باره پيدايش جهان دو نظريّه معروف وجود داشت ؛ 1⃣ يكى‏ نظريّه هيأت «بطلميوس» بود كه حدود پانزده قرن بر محافل علمى جهان سايه افكنده بود و تا اواخر قرون وسطى نيز ادامه داشت. مطابق اين فرضيه زمين مركز جهان بود و نه فلك به دور آن گردش مى‏كردند.افلاك همانند پوست پياز، شفاف، بلورين و بر روى هم بودند. ستارگان سيّار (عطارد، زهره، مريخ، مشترى و زحل) هر كدام در فلكى جاى داشتند و ماه و خورشيد نيز هر يك داراى فلكى بودند. علاوه بر اين هفت فلك، فلكى مربوط به ستارگان ثابت بود. بعد از فلك هشتم يعنى فلك ثوابت فلك اطلس بود، فلكى كه هيچ ستاره نداشت و كار آن گرداندن مجموعه جهان بالا به دور زمين بود و نام ديگرش فلك الافلاك بود. 2⃣فرضيّه ديگر، فرضيّه عقول عشره بود كه آن هم از فرضيّه «بطلميوس» كه ناظر به جهان طبيعت بود كمك مى ‏گرفت.مطابق اين نظريّه كه از سوى جمعى از فلاسفه يونان ابراز شده بود، خداوند در آغاز يك چيز بيشتر نيافريد و آن عقل اوّل بود (فرشته يا روح عظيم و مجردى كه نامش را عقل اوّل گذاشتند). اين عقل دو چيز آفريد ، عقل دوّم و فلك نهم. سپس عقل دوّم، عقل سوّم و فلك هشتم را آفريد و به همين ترتيب ده عقل و نه فلك آفريده شد و عقل دهم، موجودات اين عالم را به وجود آورد. 📚پیام امام امیر المومنین ، ج 1 ص 146 ❕اين سلسله مراتب فرضى، در واقع هيچ دليلى نداشت همان گونه كه فرضيّه «بطلميوس» نيز فاقد دليل كافى بود، ولى هر چه بود قرنهاى طولانى بر افكار حكومت كرد . امّا قرآن و روايات اسلامى نه فرضيّه اوّل را پذيرفت و نه فرضيّه دوّم را، چرا كه در آيات و روايات معروف مخصوصا در «نهج البلاغه» اثرى از آن نمى ‏يابيم‏ و اين خود از شواهد عظمت و استقلال قرآن و اخبار اسلامى و سرچشمه گرفتن آنها از مبدأ وحى و نه از افكار بشرى است و گرنه به رنگ همانها در مى ‏آمد. 📚همان منبع ❕بلكه در آیاتی با این نظریه مخالفت هم شده است مانند بعضى از آيات قرآن که اشاره به حركت زمين دارد، مانند آيه 88 سوره «نمل» ؛ «وَ تَرَى الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ» و آيه 25 سوره «مرسلات» «أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ كِفاتاً» (بنا بر بعضى از تفاسير) و بعضى دلالت بر شناور بودن خورشيد و ماه در فضاى عالم بالا مى ‏كند، مانند: آيه 40 سوره «يس»: «لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لَا اللَّيْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ» و نیز آیاتی که سخن از جاذبه عمومی به میان می آورد ، جهت اطلاع تفصیلی از این موارد ، پاسخهای گذشته ما را مطالعه فرمایید ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/8219 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/6174 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/4864 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/4245 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
👌پاسخ معاند را در مورد تعبیر « احسن الخالقین » در قرآن و مقصود از کلمه « الله اکبر » را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2965 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2966
👌پاسخ معاند در مورد جنین شناسی قرآن که اتفاقا یکی از وجوه اعجازی قرآن است را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2967
👌شب جمعه ، شب زیارتی امام حسین علیه السلام ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/721
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
🔰پاسخ به شبهه حاملگی در یک ساعت 👇
❕اخیرا کلیپی در فضای مجازی منتشر می شود که در آن یک روحانی ، جریان تولد محمد حنفیه را چنین بازگو می کند که مادرش خوله همسر علی علیه السلام به نزد علی علیه السلام شکایت کرد که آیا وقت آن نشده است که از شما حامله بشوم ، علی علیه السلام فی الحال دست به شانه خوله گذاشت و گفت حامله شو ، سلمان می گوید یک ساعت نشد که آثار حمل بر خوله ظاهر شد و فرزند پسری به دنیا آمد که علی علیه السلام نامش را محمد گذاشت . ❕این جریان هیچ گونه سندیتی در منابع معتبر و مورد استناد ندارد . ❕در کتاب طوالع الانوار مرحوم تنکابنی مضمون نقل مذکور آمده است اما هیچ گونه سندی برای آن ارائه نشده است ، با توجه به آنکه آقای تنکابنی در صد سال گذشته می زیسته است ، نقل ایشان باید مستند به منابع باشد که متاسفانه نقل ایشان چنین نیست و استنادی به منابع متقدم ندارد و ایشان نیز مطلبی را بدون سند به علی علیه السلام نسبت داده است . ❕آنچه در مورد خوله در منابع روایی ما نقل شده است آن است که در زمان ابوبکر ، خالد بن ولید به جرم ندادن زکات ، و اعتقاد به ولایت علی علیه السلام ، به قبیله او حمله کرد و بزرگان آنان را کشت و خوله را نیز به اسارت در آورد ، علی علیه السلام خوله را از دست آن قوم نابکار نجات داد و با درخواست و رضایت خود خوله و اجازه برادر خوله با او ازدواج کرد که نتیجه این ازدواج ، محمد بن حنفیه بوده است ؛ 📚مناقب آل ابی طالب ، ج 2 ص 278 _ بحار الانوار ج 41 ص 303 ❕«محمد حنفیه ، يكى از فرزندان رشيد امير مؤمنان على علیه السلام است و «حنفيّه» لقب مادر اوست و اسمش «خوله» دختر يكى از مردان با شخصيّت طايفه «بنى حنيفه» است كه اسير شد و مى‏ خواستند او را بفروشند، على علیه السلام او را آزاد كرد و به همسرى خود در آورد. او شجاعت را از على به ارث برده بود و مى‏ گويند گاهى زره ‏هاى محكم را با دست پاره مى ‏كرد و به همين دليل امام (ع) در جنگ «جمل» پرچم را به دست او سپرد و در جنگ «صفّين» جناح چپ على (ع) به دست او و «محمّد بن ابى بكر» و «هاشم مرقال» بود. 📚مستدرکات رجال الحدیث ج 7 ص 77 ❕بعضى «محمّد حنيفيّه» را متّهم مى‏ كنند كه او بعد از امام حسين دعوى امامت داشت و يا حتّى دعوى مهدويّت ، ولى مرحوم «شيخ مفيد» در اين زمينه سخن روشنى دارد، مى ‏گويد: «محمّد حنفيّه» هرگز ادّعاى امامت نكرد و كسى را به سوى خود فرا نخواند بلكه ديگران چنين نسبتهايى به او داده‏ اند و مدّعى امامت و يا مهدويّت او بوده ‏اند و «كيسانيّه» جزء چنين مدّعيانى محسوب مى‏ شوند». 📚الفصول المختاره ص 300 👌آنچه که در مورد زنده ساختن محمد حنفیه توسط علی علیه السلام در کلیپ مذکور آمده است ، صحیح نیست ، اما نقل دیگری در مورد زنده ساختن ایشان توسط امام صادق علیه السلام در مجامع روایی ما منقول است ‌. ❕سید حميرى گوید ؛ «شرفياب شدم خدمت حضرت صادق عليه السّلام و گفتم: يا بن رسول اللّه! به من رسيده كه شما فرموده ‏ايد در حقّ من كه من بر چيزى نيستم و حال آن كه من فانى كردم عمرم را در محبّت شما و هجو كردم مردم را به جهت شما. امام علیه السلام فرمود ؛ «آيا تو نگفتى در حقّ محمّد بن حنفيّه که تا كى و تا چند مدّت اى پسر وصى پيغمبر تو زنده باشى و روزى‏ بخورى و اقامت طولانى فرموده باشى در كوه رضوى و پيوسته در آنجا باشى و ديده نشوى و حال آن كه از ذوق و عشق تو ديوانه باشيم؟ آيا قايل نشده ‏اى كه محمّد بن حنفيّه قائم است در شعب رضوى و شيرى از راست و شيرى از چپش است و صبح و شام روزيش مى‏ رسد؟ واى بر تو، رسول خدا و على و حسن و حسين عليهم السّلام بهتر از محمّد بن حنفيّه بودند و مرگ را چشيدند.اسماعيل حميرى گفت: آيا براى اين دليلى هست؟فرمود: بلى، به درستى كه پدرم مرا خبر داد كه او نماز خواند بر جنازه محمّد و حاضر بود در دفنش و من مى ‏نمايانم تو را آيتى بر اين، پس گرفت دست او را و برد به سوى قبرى و دست خود را بر آن زد و دعايى خواند در حال قبر شكافته شد و مردى كه موى سر و ريشش سفيد بود از قبر بيرون آمد و خاك از سر و صورتش مى ‏ريخت و مى‏ گفت: اى ابو هاشم! مرا مى ‏شناسى؟سيّد حميرى گفت: نه. گفت: من محمّد بن حنفيّه ‏ام، همانا امام بعد از حسين عليه السّلام، علىّ بن الحسين است و بعد از او محمّد بن علىّ و بعد از او اين است عليهم السّلام پس داخل كرد سرش را در قبر و قبر به هم آمد » 📚منتهی الامال ، ج 2 ص 1386 @Rahnamye_Behesht
👌پاسخ وهابی را در مورد عید بودن روز غدیر خم بر اساس منابع شیعه وسنی ، در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3062 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3063
👌پاسخ وهابی را که متاسفانه معتقدند پیامبر گرامی توسط یهودیان سحر شده است را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3064
👌پاسخ وهابی را که مدعی است در روایات شیعه عزاداری کردن تحریم شده است را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3065 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3066
👌پاسخ وهابی را که مدعی است در مورد عمر قائل به علم غیب نیستند اما خودشان در حق عمر غلو کرده و قدرت تکوینی و علم غیب برای او قائل هستند را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3067
👌پاسخی به معاند در مورد کپی برداری قرآن از اشعار شعراء قبل از اسلام 👇
🤔 ❔كپى بردارى نويسندگاه قرآن از اشعار، شاعران عرب قبل از اسلام. بنابر استناد بر تازيخ عرب، ٢٦ سال قبل از تولد محمد بن عبدالله، شاعر نامدار عرب، (٥٠١-٥٤٤ ميلادى) درگذشت. ، پيامبر اسلام در بين سالهاى ٥٧٠-٦٣٢ ميلادى ميزيسته است. جالبترين نكته در اشعار اين شاعر نامدار، شباهت بسيار زياد آنها با آيات قرآن است. نمونه اى ازين اشعار و تشابه آيات قرآن با آنها را در تصوير بالا ميبينيد. مسلمانان ادعا ميكنند كه اين كتاب كلام الله است و كسى هم قادر به وردن نمونه آن نيست، اما همانطور كه ميبينيد خود الله جملات زيادى را از روى اشعار المروءالقيس كپى بردارى كرده است ❗️❗️ 💠💠 👌چنان که در خود قرآن تصریح شده است ، قرآن به لسان و زبان عربی نازل شده است ، چنان که می فرماید ؛ « آن را به زبان عربى آشكار نازل كرد. » ( شعراء 192 _ 195) 👌و می فرماید ؛ « در حالى كه به زبان عربى و فصيح و گوياست تا ظالمان را انذار كند و نيكوكاران را بشارت دهد. » ( احقاف 12) 👌وقتی می گوییم قرآن به زبان عربی است ، طبیعی است که یعنی از الفاظ و کلماتی تشکیل شده است که استعمال آن در زبان عربی مرسوم است ، قرآن همان الفاظ و کلمات را در قالب جمله بندی های بدیع قرار داده است که معانی عالی را افاده و بیان می کند . ❕معاندین آمده اند الفاظ و کلماتی از قرآن را که در جملات برخی از شاعران آمده است را در مقابل هم قرار داده اند ، آنگاه نتیجه گیری کرده اند که قرآن از اشعار شعراء عرب کپی برداری کرده است ، در حالی که صرف مشابهات در یک لفظ و کلمه دلیلی بر اقتباس نیست ، زیرا طبیعی است که قرآن از کلمات موجود در لغت عرب ساخته شده است ، اقتباس آنجایی است که مثلا یک سوره با همان معنا و مفهوم از سخنان یک شاعر گرفته شده باشد . ❕مثلا مفسرین در تفسیر حروف مقطعه مانند الم چنین می گویند ؛ « اين حروف اشاره به اين است كه اين كتاب آسمانى با آن عظمت و اهميتى كه تمام سخنوران عرب و غير عرب را متحير ساخته، و دانشمندان را از معارضه با آن عاجز نموده است، از نمونه همين حروفى است كه در اختيار همگان قرار دارد در عين اينكه قرآن از همان حروف" الف باء" و كلمات معمولى تركيب يافته، به قدرى كلمات آن موزون است و معانى بزرگى در بر دارد، كه در اعماق دل و جان انسان نفوذ مى‏كند، روح را مملو از اعجاب و تحسين مى‏سازد، و افكار و عقول را در برابر خود وادار به تعظيم مى ‏نمايد، جمله ‏بندي هاى مرتب و كلمات آن در بلندترين پايه قرار گرفته و معانى بلند را در قالب زيباترين الفاظ مى‏ ريزد، كه همانند و نظير ندارد.درست همانطور كه خداوند بزرگ از خاك، موجوداتى همچون انسان، با آن ساختمان شگفت‏ انگيز، و انواع پرندگان زيبا، و جانداران متنوع، و گياهان و گلهاى رنگارنگ، مى ‏آفريند و ما از آن كاسه و كوزه و مانند آن مى ‏سازيم، همچنين خداوند از حروف الفبا و كلمات معمولى، مطالب و معانى بلند را در قالب الفاظ زيبا و كلمات موزون ريخته و اسلوب خاصى در آن بكار برده كه همه انگشت حيرت به دندان گرفته ‏اند، آرى همين حروف در اختيار انسانها نيز هست ولى توانايى ندارند كه تركيبها و جمله‏ بنديه ايى بسان قرآن ابداع كنند. » 📚تفسیر نمونه ج 1 ص 61 ❕بنابراین صرف مشابهت در یک کلمه و لفظ ، دلیل بر اقتباس نیست ، قرآن همان الفاظ و کلماتی را که توسط دیگران استعمال می شده است ، در قالب جمله بندی های زیبا با مفاهیم عالی قرار داده به نحوی که بزرگان سخنور عرب را در برابر خود به عجز در آورد چنان که تاریخ نقل می کند ؛ 1⃣هنگامى كه آيات سوره غافر نازل شد؛ پيامبر اسلام در مسجد الحرام به نماز ايستاده بود، وليد بن مغيره مخزومى- مرد معروف و سرشناس مكه كه سران قريش به عقل و درايت او اعتقاد داشتند و در مسائل مهم با او به شور مى ‏پرداختند- نزديك حضرت بود و تلاوت آيات را گوش مى ‏داد. هنگامى كه پيامبر متوجه اين معنا شد، آيات را تكرار كرد، اين آيات سخت وليد بن مغيره را تكان داد و هنگامى كه به مجلس قومش (طايفه بنى مخزوم) بازگشت؛ گفت: «به خدا قسم! هم اكنون كلامى از محمد شنيدم كه نه شباهت به سخن انسان‏ها دارد؛ و نه به سخنان پريان»، «گفتار او شيرينى و زيبايى و طراوت فوق العاده‏ اى دارد؛ شاخه‏ هايش پر ميوه و ريشه هايش پر مايه؛ و سخنى است كه از هر سخن ديگر بالاتر مى‏ رود و هيچ سخنى بر آن برترى نمى ‏يابد. اين را گفت و به منزلش بازگشت » 📚مجمع البیان ج 6 ص 587 _ مفاتیح الغیب ج 20 ص 259 2⃣سه نفر از سران قریش ( ابوسفیان و ابوجهل و اخنس بن شريق) شبى از شب‏ها براى شنيدن آيات قرآن به صورت مخفيانه نزد خانه پيامبر آمدند که آيات قرآن را تلاوت مى‏ كرد هر كدام در گوشه‏ اى پنهان شدند، بى آنكه ديگرى با خبر شود و تا صبح گوش به تلاوت قرآن سپردند و هنگام طلوع فجر متفرق شدند 👇ادامه👇
🔸ادامه👇 ❕ به زودى در جاده، يكديگر را ديدند و هر كدام به نحوى، ديگرى را سرزنش كرد ديگر اين كار را تكرار نكنيد كه اگر بعضى از سفيهان شما اين منظره را ببينند؛ افكارى براى آنها پيدا مى‏ شود»! شب ديگر همين كار را تكرار كردند و صبح هنگامى كه يكديگر را مشاهده كردند همان سخنان شب قبل و همان سرزنش‏ها و قرارداد عدم تكرار چنين كارى را مطرح كردند، و به خانه ‏هاى خود رفتند؛ اتفاقاً شب سوم نيز همين مسأله دقيقاً تكرار شد، و صبح هنگامى كه يكديگر را بار ديگر ملاقات كردند، بعضى گفتند: «ما از اينجا تكان نمى‏ خوريم تا عهد و پيمان ببنديم و براى هميشه اين كار را ترك كنيم»، سرانجام پيمان بستند و متفرق شدند » 📚سيره ابن هشام، ج 1، ص 337. 👌اگر قرآن کپی برداری از اشعار شعراء جاهلی قبل پیامبر بود ، مشرکین عرب می توانستند به راحتی پیامبر را توبیخ کنند و ادعای ایشان را باطل کنند ، اما خضوع و شکست آنان در برابر قرآن روشن ترین دلیل بر این است که قرآن ساخته دست بشر نیست . ❕ معاند مدعی است آیاتی از قرآن برگرفته از اشعار امرو القیس شاعر دوران جاهلیت است ، اشعار مورد استناد معاند از این قرار است ؛ «دنت الساعة و انشق القمر عن غزال صاد قلبي و نفر مر يوم العيد في زينته فرماني فتعاطى فعقر أقبل و العشاق من خلفه كأنهم من حدب ينسلون‏ و جاء يوم العيد في زينته لمثل ذا فليعمل العاملون‏ » ❕معاند مدعی است که مصرع اول « دنت الساعه و انشق القمر » در سوره قمر آیه 1 و مصرع دوم « فتعاطی فعقر » در آیه 29 قمر ، و مصرع سوم « حدب ینسلون » در سوره انبیاء آیه 96 و مصرع پایانی « لمثل ذا فلیعمل العاملون » در سوره صافات 61 آمده است . 👌در پاسخ می گوییم ؛ 1⃣چنان که گذشت ، صرف همانندی در کلمه و لفظی دلیلی بر اقتباس نیست ، قرآن از همان کلمات و الفاظی ایجاد شده که عرب آن را تکلم می کرده است ، اما قرآن آن الفاظ را در قالب جمله بندی های پر معنا و زیبا ریخته است . ❕مثلا در اشعار فوق ، شاعر معشوق خود را تشبیه به غزال و آهویی می کند که قلبش را ربوده و فرار کرده که این اتفاق را همسان با نزدیکی قیامت و شکافته شدن ماه می داند ، و آمدن معشوقش را چنان تصویر می کند که گویی نزدیک شده و او را پی کرده و کشته است و عاشقان معشوقش چنان پشت سر معشوق راه می روند که گویی از هر ارتفاعی با سرعت عبور می کنند و در ادامه می گوید اهل عمل باید برای رسیدن به چنین معشوقی عمل کنند . ❕می بینیم که شاعر از این الفاظ و کلمات برای بیان مطالبی سخیف و بی معنا استفاده کرده است در حالی که قرآن از این الفاظ و کلمات برای افاده معانی عالی و واقعی و مثلا معجزه شکافته شدن ماه توسط پیامبر گرامی ، استفاده کرده است و صرف تشابه در استعمال یک کلمه ، دلیلی بر اقتباس نیست . 2⃣از این گذشته اساسا انتساب اشعار فوق به امروالقیس قطعی نیست ، اشعار مذکور تنها توسط مستشرقین غربی بیان شده است و به امروالقیس نسبت داده شده در حالی که دلیلی بر صحت این انتساب نیست ، معاجم شعرایی که از امروالقیس بحث کرده اند ، هیچ سخنی از انتساب اشعار مذکور به امروالقیس به میان نیاورده اند ؛ 📚طبقات فحول الشعراء ج 1 ص 51 _ الشعر و الشعراء ج 1 ص 107 ❕تنها مناوی در فیض القدیر برخی از قسمتهای اشعار فوق را آن هم با تغییراتی نقل کرده و به امرو القیس نسبت داده است ، مثلا « دنت الساعه و انشق القمر » را به این صورت آورده ؛ « اقتربت الساعه و انشق القمر ، من غزال صاد قلبی و نفر » 📚فیض القدیر ج 2 ص 236 ❕این نقل مناوی نیز مورد اعتناء نیست ، زیرا ؛ 🔸اولا ؛ فحول شعر شناسان و نسب شناسان شاعران ، اشعار مذکور را به امرو القیس نسبت نداده اند . 🔸ثانیا ؛ بین مناوی و امرو القیس حدود ده قرن یعنی هزار سال فاصله است ، چگونه ممکن است که اشعار امروالقیس هزار سال پنهان و مغفول باشد و هیچ کس از بزرگان آن را نقل نکند ، آنگاه پس از ده قرن مناوی آن هم بدون واسطه آن را نقل کند . 🔸ثالثا ؛ مناوی تنها فرازی از اشعاری که معاندین به امروالقیس نسبت می دهند را نقل کرده است نه تمام آن موارد را . ❕بنابراین انتساب اشعار مذکور به امروالقیس قطعی نیست و به احتمال زیاد ساخته دست مستشرقین است که جهت مقابله با قرآن آنها را به امروالقیس نسبت داده اند و از سوی دیگر به فرض که اشعار مذکور برای امروالقیس باشد ، باز هم دلیلی بر اقتباس قرآن از آن نیست ، زیرا طبیعی است که قرآن از الفاظ و کلماتی تشکیل شده که مورد استعمال عرب واقع شده است ،اما قرآن همان الفاظ و کلمات را در قالب زیباترین و پر معناترین جملات ریخته است ، به نحوی که سخنوران عرب از مقابله به مثل با قرآن عاجز شده اند . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir