👌پاسخ دروغگویی های معاند ؛
1⃣امام حسین قیام نکرد ، بلکه از ترس جانش فرار کرد ؛ پاسخش را در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/522
2⃣امام حسین علیه السلام در وسط میدان کربلا ترسید و قصد بازگشت داشت ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3202
#آب_بستن_به_روی_یهودیان_در_جنگ_خیبر
🤔#پرسش
❔ بستن آب بر روى دشمن جنايت يا سنت پيامبر اسلام ؟؟
سرى به متون تاريخى خود مسلمانان ميزنيم.
در #جنگ_خيبر كه هدف آن از پا درآوردن #يهوديان قلعه خيبر و بدست آوردن #طلا و #جواهرت رئيس قبيله بود نيز پيامبر اسلام ازين تاكتيك ناجوانمردانه استفاده كرده است.
- پیامبر دستور داد:
آب کاریزها و منابع قطع شد و یهودیان به واسطه تشنگی از قلعه خارج شدند و جنگیدند و شکست خوردند.
#منابع:
المغازی، ج ٢ صفحه ٦٦٦
دلائل النبوة البیهقی، ج ٤ صفحه ٢٢٤
حال از #روحانيون_شيعه و طرفدارانشان ميپرسيم اگر #لشكريان_يزيد در مقابل #حسين و يارانش اين تاكتيك ناجوانمردانه را بكار بردند،
فقط و فقط سنت پيامبر اسلام را به جا آورده است و بدعتى در كار نبوده است.
💠#پاسخ💠
👌انگیزه پیامبر گرامی از نبرد خیبر به دست آوردن طلا و جواهرات نبوده است و اساسا نبردهای پیامبر گرامی همه با انگیزه الهی بوده است نه انگیزه مادی ، چنان که از خود پیامبر گرامی نقل است که فرمود ؛
« جز اين نيست كه اعمال به نيّتهاست و براى هركس همان چيزى است كه نيّتش را دارد. پس هركه براى تحصيل آنچه نزد خداست بجنگد، بى گمان اجرش با خداست و هركس براى رسيدن به متاع دنيا يا به نيّت #عقالى (زانوبند شتر) بجنگد، او را [نصيب و پاداشى] جز همان چه برايش جنگيده است، نباشد. »
📚امالی طوسی ص 618
❕جرم بزرگى كه يهوديان خيبر داشتند، اين بود كه تمام قبايل عرب را براى كوبيدن حكومت اسلام تشويق كردند و سپاه شرك با كمك مالى يهودان خيبر، در يك روز از نقاط مختلف عربستان حركت كرده، خود را به پشت مدينه رسانيدند. در نتيجه، جنگ احزاب رخ داد و سپاه مهاجم با تدابير پيامبر و جانفشانى يارانش پس از يك ماه توقف در پشت خندق، متفرق شدند و به وطن خود- از آن جمله يهودان خيبر به خيبر- بازگشتند و مركز اسلام آرامش خود را بازيافت.
👌ناجوانمردى يهود خيبر، پيامبر را بر آن داشت كه اين كانون خطر را برچيند و همه آنان را خلع سلاح كند، زيرا بيم آن مى رفت كه اين ملت لجوج و ماجراجو، بار ديگر باصرف هزينه هاى سنگين، بت پرستان عرب را بر ضد مسلمانان برانگيزند و صحنه نبرد احزاب، بار ديگر تكرار شود. به خصوص كه تعصب يهود به آيين خود، بيش از علاقه مردم قريش به بت پرستى بود و براى همين تعصب كور بود كه هزار مشرك اسلام مى آوردند، ولى يك يهودى حاضر نبود دست از كيش خود بردارد .
❕عامل ديگرى كه پيامبر را مصمم ساخت، قدرت خيبريان را درهم شكند و همه آنها را خلع سلاح كند و حركتهاى آنان را زير نظر افسران خويش قرار دهد، اين بود كه او با ملوك و سلاطين و رؤساى جهان مكاتبه كرده و همه آنان را با لحن قاطع به اسلام دعوت كرده بود. در اين صورت هيچ بعيد نبود كه ملت يهود آلت دست كسرى و قيصر شوند و با كمك اين دو امپراتور، براى گرفتن انتقام كمر ببندند و نهضت اسلامى را در نطفه خفه سازند و يا خود امپراتوران را بر ضد اسلام بشورانند، چنان كه مشركان را بر ضد اسلام جوان شورانيدند. خصوصا، در آن زمان ملت يهود در جنگهاى ايران و روم، با يكى از دو امپراتور همكارى داشت. از اينرو، پيامبر لازم ديد كه هرچه زودتر اين آتش خطر را براى ابد خاموش سازد.
📚فروغ ابدیت ص 722
❕آب بستن به روی دشمن در نبرد عملی ناصواب است که مردان الهی ، هیچ گاه به آن تن در نمی دهند ، چنان که علی علیه السلام که طبق بیان خودش ، شاگرد و تربیت شده پیامبر گرامی است و می فرمود ؛ « من عبدی از عبدهای محمد هستم »
📚الکافی ج1 ص90
❕آب بستن به روی دشمن را صحیح نمیدانست و می فرمود ؛
« آب بستن به روی دشمن جایز و حلال نیست »
📚مراه العقول ج 18 ص 354
👌علی علیه السلام در نبرد صفین وقتی که سپاه معاویه آب را به روی سپاهش بست از مقابله به مثل و بستن آب به روی سپاه معاویه خود داری کرد ، چنان که ابن اثیر نقل می کند ؛
«[سپاه على عليه السلام] با سپاه شام جنگيدند تا ميان آب و آنان فاصله انداختند و آب در چنگ ياران على عليه السلام افتاد. پس گفتند: به خدا سوگند، شاميان را از آن نمى نوشانيم! على عليه السلام به يارانش پيك فرستاد: «به قدر حاجت از آب برگيريد و اجازه دهيد كه ايشان [هم] برگيرند، كه همانا خداوند، پيروزىِ شما را از رهگذرِ سركشى و ستمِ آنان مقرّر فرمود [پس شما، خود، ستم مكنيد]».
📚الكامل في التاريخ ، ج 2 ص 365، تاريخ الطبري ، ج 4 ص 572
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕ابن ابی الحدید نقل می کند ؛
« ياران و هوادارانش به وى گفتند اى امير مؤمنان! همان گونه كه آنان آب را بر تو بستند، آب را بر آنها ببند و مگذار شاميان قطره اى از آن را بياشامند و به شمشير تشنگى، هلاكشان ساز و [بدين سان] دستْ بسته بگيرشان، كه [اگر چنين كنى] تو را نيازى به جنگ نيست. امام عليه السلام فرمود: «نه. به خدا سوگند، با ايشان همچون خودشان مقابله نمى كنم. قدرى از سرچشمه را براى آنان باز بگذاريد، كه لبه شمشير، براى رويارويى با آنان بس است».
📚شرح نهج البلاغة ج 1 ص 24 و ج 3 ص 331 _ ينابيع المودّة ، ج 1 ص 451؛ بحار الأنوار ، ج 32 ص 443
❕نصر بن مزاحم» در كتاب «صفّين» چنين نقل مى كند، بعد از آن كه لشكر امير مؤمنان على عليه السّلام شريعه فرات را از لشكر معاويه باز پس گرفتند، عمرو عاص به معاويه گفت: اى معاويه اگر آنها نيز مانند تو عمل كنند و آب را به روى تو و لشكريانت ببندند چه خواهى كرد و گمان تو چيست؟ آيا اين قدر در خود قدرت مى بينى كه بتوانى ضربه اى بر آنان وارد كنى و آب را باز پس بگيرى، همان گونه كه آنها بر تو وارد كردند؟ و اين در واقع سرزنشى بود به معاويه كه پيشنهاد او را در مورد خوددارى از بستن آب به روى لشكر على عليه السّلام رد كرده بود.
معاويه گفت: گذشته را رها كن، اكنون بگو ببينم در باره على چه عقيده اى دارى؟
عمرو عاص گفت: گمان من اين است كه او در باره تو مقابله به مثل نمى كند، و آب را به روى تو و لشكرت نمى بندد، يعنى او جوانمرد است و اين كار را با اصول جوانمردى هماهنگ نمى بيند. سپس افزود چيزى كه او براى آن آمده است غير از اين است ؛
📚وقعة صفّين ص 186 _ شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، ج 3 ص 330
👌پیامبر گرامی در نبرد خیبر از بستن آب به روی یهودیان خودداری کرد و آنگاه که شخصى از يهوديان شايد براى استخلاص جان خود بود شرفياب خدمت پيامبر شد و چنين گفت ؛
« اگر يك ماه در اين محل توقف كنى، هرگز دست بر آنها نخواهى يافت، ولى من مجراى آب اين قلعه را نشان مى دهم و شما مى توانيد آب را به روى آنها ببنديد.
پيامبر با بستن آب به روى دشمن موافقت نكرد و گفت من هرگز آب را بر روى كسى نمى بندم تا از تشنگى بميرند »
📚ناسخ التواریخ ج 3 ص 1200
❕آری علی علیه السلام سنت آب نبستن بر دشمن را از استاد خویش پیامبر گرامی آموخته بود ، پیامبری که هیچ گاه به چنین ابزارهایی برای تسلط بر دشمن دست نزد و از آن استفاده نکرد و به قدری در نبردها مقید به اصول اخلاقی و رعایت مکارم و فضائل اخلاقی و جوانمردی بود ، که خداوند در وصف او فرمود ؛
« تو اخلاق عظیم و برجسته ای داری» ( قلم 4 ) و فرمود ؛ « برای شما در زندگی رسول خدا سر مشقی نیکویی است» (احزاب21 )
❕آری چنین پیامبری هیچ گاه اصول اخلاقی را زیر پای نمی گذارد و آب را بر روی دشمن نمیبندد ، آنچه هم که معاند از دو کتاب « مغازی واقدی ، و دلائل النبوه بیهقی » نقل کرد که پیامبر گرامی آب را به روی یهودیان بست ، از جهت استدلال مخدوش است .
❕بیهقی مطلب را از واقدی نقل می کند و واقدی نیز در مغازی جریان مذکور را از فردی به نام « ابن ابی سبره » نقل می کند که علمای رجالی اهلسنت تصریح کرده اند که ابن ابی سبره ضعیف است و روایت و حدیث جعل می کرده است .
👌مزی در تهذیب الکمال در مورد او می نویسد ؛
« حدیث او حجت نیست . احمد بن حنبل می گفت او جعل حدیث می کرده است ، و دروغ می گفته است ، یحیی بن معین گفته است او ضعیف الحدیث است و به روایتش توجه نمی شود ، علی بن مدینی می گوید او در حدیث ضعیف است ، و او منکر الحدیث است ، ابراهیم بن یعقوب جوزجانی می گوید حدیث او ضعیف است و بخاری نیز گفته است که او ضعیف و منکر الحدیث بوده است و نسائی گفته است او متروک الحدیث است ، و ابوبکر بن احمد بن عدی گفته است از واضعان و جاعلان حدیث بوده است ...»
📚تهذیب الکمال ، مزی ، ج 33 ص 103
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
❕معاند مدعی است مطابق آنچه در کتاب الطبقات الکبری ابن سعد از کتب اهلسنت آمده است ، امام حسین علیه السلام به مروان فحاشی کرده است ، در حالی که روایت مذکور طبق مبانی رجالی خود اهلسنت ضعیف و جعلی است و محقق کتاب الطبقات الکبری ، آقای محمد بن صامل السلمی، در ذیل روایت مذکور تصریح به ضعف سندی روایت کرده و می گوید ؛ « اسناده ضعیف »
📚الطبقات الکبری ، الطبقه خامسه ج1 ص 399
❕در رابطه با ناسزگویی و این که آیا مطلقا حرام است یا در مواردی استثناء وجود دارد ، پاسخ گذشته ما را مطالعه کنید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2711
#تغذیه_امام_حسین_از_پیامبر_گرامی_علیهما_السلام
🤔#پرسش
❔آیاشیر دادن ام الفضل همسر عباس بن عبدالمطلب به امام حسین علیه السلام صحت دارد ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌آنچه از نصوص روایی استفاده می شود ، آن است که امام حسین علیه السلام در ایام کودکی به طریق اعجاز گونه ای توسط پیامبر گرامی تغذیه می شد .
👌 امام صادق عليه السلام فرمود ؛
« حسين عليه السلام، نه از فاطمه عليها السلام و نه از هيچ زن ديگرى شير نخورد؛ بلكه او را نزد پيامبر مى آوردند و ايشان انگشت شست خود را در دهان او مى گذارد و حسين عليه السلام به اندازه اى مى مكيد كه دو سه روزش را كفايت مى كرد. از اين رو، گوشت حسين عليه السلام از گوشت و خون پيامبر روييد.»
📚الکافی ج 1 ص 465 _ کامل الزیارات ص 124
👌و فرمود ؛
« پيامبر هر روز نزد حسين عليه السلام مى آمد و زبانش را در دهان او مى نهاد و حسين عليه السلام آن را مى مكيد تا سير مى شد. خداى متعال، گوشت حسين عليه السلام را از گوشت پيامبر رويانْد و او هيچ گاه، نه از فاطمه عليها السلام و نه از غير او، شير نخورد. »
📚علل الشرایع یک جلدی ص 206 _ بحار الانوار ج 43 ص 245
❕ امام رضا عليه السلام فرمود ؛
«حسين عليه السلام را نزد پيامبر مى آوردند و ايشان، زبانش را در دهان حسين عليه السلام مى نهاد و او، آن را مى مكيد و به همان، اكتفا مى كرد و از هيچ زنى شير نخورد».
📚الکافی ج 1 ص 465
❕در نقل دیگر آمده است ؛
« فاطمه عليها السلام هنگامى كه حسين عليه السلام را به دنيا آورد، بيمار شد و شيرش خشك گرديد. پيامبر زن شيردهى را جستجو كرد؛ امّا نيافت. پس خود نزد حسين عليه السلام مى آمد و انگشت شَستش را در دهان او مى نهاد و حسين عليه السلام آن را مى مكيد. خداوند، روزى اى در انگشت شست پيامبر نهاده بود كه حسين عليه السلام را با آن، تغذيه مى كرد. »
📚مناقب ابن شهر آشوب ج 4 ص 50 _ بحار الانوار ج 43 ص 254
❕و در نقل دیگر آمده است ؛
« مسلمانان، دچار بى آبى شديدى شدند. فاطمه عليها السلام، حسن و حسين عليهما السلام را نزد پيامبر آورد و گفت: اى پيامبر خدا! اين دو، كوچك اند و تاب تشنگى ندارند. پيامبر، حسن عليه السلام را فرا خواند و زبانش را در اختيار او نهاد و حسن عليه السلام، آن را مكيد تا سيراب شد. سپس حسين عليه السلام را خواند و زبانش را در اختيار او نهاد و حسين عليه السلام، آن را مكيد تا سيراب شد. »
📚مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص 384 _ بحار الانوار ج 43 ص 283
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕بنابراین این احادیث چند دسته اند ؛
1⃣ احاديثى كه بر تغذيه امام حسين عليه السلام از انگشت ابهام پيامبر دلالت دارند.
2⃣ احاديثى كه دلالت دارند پيامبر ، امام حسين عليه السلام را از زبان خود، تغذيه كرده است.
3⃣حديثى كه مى گويد استفاده امام حسين عليه السلام از انگشت پيامبر ، به دليل خشك شدن شير مادرش فاطمه عليها السلام بوده است.
4⃣ حديثى كه مى گويد امام حسن و امام حسين عليهما السلام، در شرايطى كه مردم با كمبود آب مواجه بودند، از زبان پيامبر سيراب شدند.
👌با تأمّل در مضمون اين احاديث، معلوم مى شود كه مدلول آنها، قابل جمع است، بدين صورت كه اقدام پيامبر به دليل خشك شدن شير دخترش فاطمه عليها السلام بوده و ايشان، گاه با انگشت ابهام خود و گاه با زبان مباركش، فرزند دلبند خود را تغذيه كرده است. همچنين جدا از اين كار، در شرايطى كه مسلمانان با مشكل كم آبى مواجه بوده اند، نوادگان خود را از زبان خويش، سيراب نموده است و اين گونه معجزات و كرامات، از شخصى مانند خاتم انبياء بعيد نيست ، در گذشته پیرامون این اعجاز از پیامبر گرامی بیشتر توضیح داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2530
❕جالب آن است که تغذیه امام حسین از پیامبر گرامی مورد نقل اهلسنت هم قرار گرفته است .
👌از «ابو هريره» روايت می کنند که گفت ؛
«گواهى مى دهم در يكى از اوقات، همراه رسول خدا حركت مىكرديم كه ناگهان رسول خدا صداى حسنين را شنيد كه مى گريستند و مادر ايشان هم همراه آنها بود. پيغمبر با سرعت بسوى آنها شتافت و از زهرا عليها السّلام پرسيد: چرا اين دو فرزندم مى گريند؟ فاطمه پاسخ داد: از شدّت تشنگى! رسول خدا به سراغ مشك كهنه اى كه با آب آن وضو مى گرفت، رفت. ولى آن روز آب بسيار كم بود و مردم همه دنبال به دست آوردن آب بودند. رسول خدا فرياد زد: آيا كسى از شما آب همراه دارد؟ همراه هيچكس قطره اى آب يافت نمى شد! آنگاه رسول خدا خطاب به فاطمه فرمود: يكى از آن دو فرزند را به من بده. فاطمه يكى از آنها را از زير چادرش بيرون آورد و پيغمبر اكرم او را در حاليكه مى گريست به سينه چسبانيد و زبان مباركش را در ميان دهان او فرو برد او زبان مبارك رسول خدا را مى مكيد تا سيراب شد و از گريه باز ايستاد و همين رفتار را با فرزند ديگرش هم انجام داد. »
📚تهذیب التهذیب ابن حجر ج 2 ص 298 _ مجمع الزوائد ، هیثمی ، ج 9 ص 180 _ کنزالعمال ج 7 ص 105 _ المعجم الکبیر ج 3 ص 51 _ تاریخ مدینه دمشق ج 13 ص 222 _ تهذیب الکمال ، ج 6 ص 231
❕در مقابل این نقلها ، در روایات اهلسنت نقلی از امّ فضل، همسر عباس بن عبدالمطّلب است که گفت ؛
« اى پيامبر خدا! من در خواب ديدم كه گويى عضوى از اعضاى تو، در خانه من است. فرمود: «خوابِ خيرى ديده اى! فاطمه، پسرى به دنيا مى آورد، و تو، او را با شير پسرت قُثَم، شير مى دهى».فاطمه عليها السلام، حسين عليه السلام را به دنيا آورد و امّ الفضل، عهده دار شير دادن به او شد. »
📚الطبقات الکبری ج 8 ص 278 _ مستدرک الصحیحین ج 3 ص 176
❕اين نقل نادرست است؛ زيرا ؛
🔸 اوّلًا، عبّاس و همسرش در اين ايّام، در مكّه زندگى مى كردند و پس از فتح مكّه به مدينه آمدند.
📚الصحیح من سیره النبی الاعظم ج 7 ص 47
🔸ثانياً ؛ مطابق آنچه علمای اهلسنت نقل کرده اند ، قُثَم بن عبّاس، پيامبر را درك نكرده است. بنا بر اين، نمى تواند همسال امام حسين عليه السلام باشد .
📚الاصابه ج 5 ص 320
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
#علم_غیب_پیامبر_به_منافقین
🤔#پرسش
❔آخوندها قرآن را حساب نميكنند و مهم برايشان چرنديات مجلسى و باقى عمامه به سران است!
ابعنوان مثال:
▪️در آيه ١٠١ سوره توبه الله ميگويد:
محمد در اطرافت منافقين زيادى هستند اما تو آنها را نمى شناسي چون علم غيب ندارى!
مِمَّنْ حَوْلَكُم مِّنَ الأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ
الْمَدِينَةِ مَرَدُواْ عَلَى النِّفَاقِ لاَ تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ
نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُم مَّرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِيمٍ. (سوره توبه آيه ١٠١ )
#ترجمه:
و برخى از اعرابى كه پيرامون شما هستند منافقند و از ساكنان مدينه [نيز عده اى] بر نفاق خو گرفته اند تو آنان را نمى شناسى ما آنان را مى شناسيم به زودى آنان را دو بار عذاب مى كنيم سپس به عذابى بزرگ بازگردانيده مى شوند
حالا ببينيد آخوندها چگونه الله را به پشمك هم حساب نميكنند.
آخوند هاى شيعه:
الله بيخود كرده محمد منافقهارو ميشناخت چون علم غيب داشت(تصوير بالا) ❕❕
💠#پاسخ💠
❕ما در گذشته مفصلا علم غیب پیامبر گرامی را بر اساس قرآن ثابت کرده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3268
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3254
❕حال معاند به آیه ای از قرآن برای نفی علم غیب پیامبر گرامی استناد کرده است که می فرماید ؛
« و از (ميان) اعراب باديه نشينى كه اطراف شما هستند جمعى از منافقانند و از اهل (خود) مدينه (نيز) گروهى سخت به نفاق پاى بندند كه آنها را نمى شناسى و ما آنها را مى شناسيم، به زودى آنها را دو باره مجازات مى كنيم (مجازاتى به وسيله رسوايى اجتماعى، و مجازاتى به هنگام مرگ) سپس به سوى مجازات بزرگى (در قيامت) فرستاده مى شوند. » ( توبه 101 )
👌می گوید در این آیه تصریح شده است که پیامبر گرامی علم غیب ندارد و منافقین را نمی شناسد ، حال چگونه شما می گویید پیامبر علم غیب داشته و منافقین را می شناخته است ❗️
✔️معاند سطحی نگر این قدر توجه ندارد که مقصود آیه شریفه آن است که پیامبر به خودی خود نسبت به منافقین اطلاع ندارد ، اما هیچ مانعی ندارد که با تعلیم الهی نسبت به آنان اطلاع داشته باشد ، چرا که ما معتقدیم علم غیب پیامبر گرامی و امامان علیهم السلام استقلالی و از نزد خودشان نیست و همه به تعلیم الهی است ، لذا می بینیم که در تفسیر نمونه در مورد آیه مذکور می نویسد ؛
« اين اشاره به علم عادى و معمولى پيغمبر است، ولى هيچ منافات ندارد كه او از طريق وحى و تعليم الهى به اسرار آنان ( منافقان ) كاملا واقف گردد. »
📚تفسیر نمونه ج 8 ص 113
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕پیامبر گرامی مطابق تعلیم الهی نسبت به احوالات منافقین اطلاع داشت چنان که خداوند می فرماید ؛
« هنگامى كه به سوى آنها (منافقینی كه از جهاد تخلف كردند) بازگرديد از شما عذر خواهى مى كنند، بگو عذر خواهى مكنيد، ما هرگز به شما ايمان نخواهيم آورد، چرا كه 👈خدا ما را از اخبارتان آگاه ساخته، و خدا و رسولش اعمال شما را مى بينند ، 👉 سپس به سوى كسى كه آگاه از پنهان و آشكار است بازمى گرديد و او شما را به آنچه انجام مى داديد آگاه مى كند (و جزا مى دهد). » ( توبه 94 )
❕می بینیم در این آیه صراحتا تصریح می کند که خداوند ، پیامبرش را نسبت به احوالات منافقین مطلع کرده بود و پیامبر گرامی شاهد اعمال آنان بوده است ، چنان که در آیه دیگر به این نکته تصریح کرده و می فرماید ؛
« بگو عمل كنيد،👈خداوند و فرستاده او و مؤمنان ( یعنی امامان ) اعمال شما را مى بينند 👉 و به زودى به سوى كسى باز مى گرديد كه پنهان و آشكار را مى داند و شما را به آنچه عمل مى كرديد خبر مى دهد. » ( توبه 105 )
❕و در آیه دیگر ، خداوند پیامبرش را نسبت به احوال دو تن از همسران منافقش مطلع کرد ، چنان که می فرماید ؛
« به خاطر بياوريد هنگامى را كه پيامبر يكى از رازهاى خود را به بعضى از همسرانش گفت، ولى هنگامى كه وى آن را افشا كرد و 👈خداوند پيامبرش را از آن آگاه ساخت قسمتى از آن را براى او بازگو كرد و از قسمت ديگر خوددارى نمود هنگامى كه پيامبر همسرش را از آن خبر داد گفت چه كسى تو را از اين راز آگاه ساخته؟ فرمود خداى عالم و آگاه مرا آگاه ساخت 👉» ( تحریم 3 )
❕همه این آگاهی ها به تعلیم الهی است و پیامبر از نزد خودش چیزی از غیب را نمی داند چنان که خداوند خطاب به پیامبرش فرمود ؛
«👈 اينها از خبرهاى غيب است كه به تو (اى پيامبر) وحى مى کنيم، نه تو و نه قوم تو اينها را قبل از اين نمى دانستيد 👉» ( هود 49 )
👌بنابراین مطابق این آیات ، پیامبر گرامی نسبت به تمام منافقین اطلاع داشت چنان که در نقلی آمده است که پیامبر گرامی فرمود ؛
«اگر از اين اتّهام نمى ترسيدم كه بگويند: «محمّد در آغاز نبوّتش عدّه اى را به كمك طلبيد و با كمك و يارى آنها پيروز شد و پس از استحكام پايه هاى حكومت، آنان را كشت ، گردن عدّه زيادى از منافقين را مى زدم (و اسلام را از شرّ آنها راحت مى كردم.) » « لَوْ لَا أَنِّي أَكْرَهُ أَنْ يُقَالَ إِنَّ مُحَمَّداً اسْتَعَانَ بِقَوْمٍ حَتَّى إِذَا ظَفِرَ بِعَدُوِّهِ قَتَلَهُمْ لَضَرَبْتُ أَعْنَاقَ قَوْمٍ كَثِيرٍ »
📚الکافی ج 8 ص 345
❕ولى با توجّه به اين اتّهام، كه در واقع موجب تزلزل مردم در پايه هاى نبوّت مى شد، و براى جلوگيرى از چنين توهّمى، آن حضرت با منافقين كارى نداشت و كارشكنى هاى آنها را تحمّل نمود.
👌بر همین اساس می بینیم ، مطابق نقلهای شیعه و سنی ، پیامبر گرامی حذیفه را نسبت به اسامی منافقین مطلع کرده بود و به خاطر همین حذیفه به صاحب سر پیامبر گرامی مشهور شده بود ؛
📚 بحار الانوار ج 10 ص 123 _ اسد الغابه ج 1 ص 468
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
#مشروعیت_عزاداری_در_قرآن
🤔#پرسش
❔وهابی ها اشکال می کنند که آیا در قرآن آیه ای وجود دارد که به عزاداری توصیه کرده باشد ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌ما معتقدیم در کنار قرآن ، سنت پیامبر گرامی نیز راهنما است و ماموریم که به سنت و سیره پیامبر تمسک کنیم ، چنان که قرآن می فرماید ؛
« آنچه را رسول خدا براى شما آورده بگيريد و اجرا كنيد، و آنچه را از آن نهى كرده خوددارى نمائيد، و از مخالفت خدا بپرهيزيد كه خداوند شديد العقاب است. » (حشر 7)
❕پیامبر گرامی در موارد فراوانی برای مردگان ، گریه و عزاداری می کردند که روشن است که اگر گریه و عزاداری ممنوع بود ، پیامبر چنین عملی را مرتکب نمی شد ، و ما ماموریم به سیره پیامبر گرامی اقتدا کنیم ، چرا که سیره او برگرفته از وحی الهی است ؛
« هرگز از روى هواى نفس سخن نمى گويد ، آنچه آورده چيزى جز وحى نيست كه به او وحى شده است. » ( نجم 3_ 4)
❕« براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نيكويى بود، براى آنها كه اميد به رحمت خدا و روز رستاخيز دارند، و خدا را بسيار ياد مى کنند » ( احزاب 21)
👌مواردی که پیامبر گرامی برای مردگان گریه و عزاداری می کردند را در ذیل بخوانید ؛
⚫️https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1350
⚫️https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2686
👌با این حال در قرآن نیز آیاتی وجود دارد که می توان مشروعیت عزاداری را از آن استفاده کرد ؛
1⃣عزاداری کردن بر اولیاء ، مصداق تعظیم شعائر است .
❕قرآن مجيد تعظيم شعائر الهى را، نشانه تقواى قلوب و تسلط پرهيزكارى بر دلها مى داند، آنجا كه مى فرمايد ؛ « وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَانَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ (سوره حج آيه 32) «هر كس شعائر الهى را تعظيم و تكريم كند، آن نشانه تقواى دلها است».
❕مقصود از بزرگداشت شعائر الهى چيست؟ «شعائر» جمع «شعيره» به معنى علامت و نشانه است.
📚تهذیب اللغه ج 1 ص 266
❕ مقصود در آيه، نشانه هاى وجود خدا نيست زيرا همه عالم نشانه وجود او است. و هيچ كس هم نگفته است كه تعظيم آنچه در عالم هستى است نشانه تقوى است. بلكه مقصود، نشانه هاى دين او است و لذا مفسران آيه را چنين تفسير مى كنند: «معالم دين اللّه» نشانه هاى دين خدا »
📚مجمع البیان ج 4 ص 83
❕اگر در قرآن، صفا و مروه ( بقره 158 ) ، و شترى كه براى ذبح در منى سوق داده مى شود ( حج 36 ) از شعائر الهى شمرده شده است به خاطر اين است كه اينها نشانه هاى دين حنيف و آئين إبراهيم است، اگر به «مزدلفه» «مشعر» مى گويند به خاطر اين است كه آن نشانه دين الهى است. و وقوف در آن نشانه عمل به دين و اطاعت خدا است. اگر مجموع مناسك «حج» را شعائر مى نامند، بخاطر اين است كه اين اعمال نشانه هاى دين توحيد و دين حنيف مى باشد.
❕خلاصه، هر چيزى كه شعار و نشانه دين الهى باشد، بزرگداشت آن مايه تقرب به درگاه الهى است ، چنان که قرطبی از مفسران اهلسنت می گوید ؛
«شعائر خدا عبارت است از عَلَمها و نشانه هاى دين خدا، خصوصاً امورى كه مربوط به مناسك است.»
📚تفسیر قرطبی ج 12 ص 56
❕ بطور مسلم انبياء و اولياء الهى از بزرگترين و بارزترين نشانه هاى دين الهى هستند كه وسيله ابلاغ دين و مايه گسترش آن در ميان مردم بوده اند، هيچ مرد با انصافى نمى تواند منكر اين مطلب گردد كه وجود پيامبر و ائمه اهل بيت از دلائل اسلام و نشانه هاى اين آئين مقدس مى باشند و يكى از طرق بزرگداشت آنها، عزاداری کردن و محزون بودن در هنگام مصائب و شهادت آنان است .
❕آیا جشن و عروسی گرفتن در روز شهادت آن بزرگواران نشانه تعظیم و تکریمشان است یا محزون بودن به سبب حزن و مصیبتشان ❗️روشن است که گریه و عزاداری در ایام مصیبت نشانه های دین الهی ، از مصادیق بارز تعظیم شعائر و عمل به آیه شریفه است ، لذا می بینیم در روایات تعددی تصریح شده است که باید حرمت و احترام اهلبیت علیهم السلام نگه داشته شود و آنان مورد تکریم و تعظیم قرار بگیرند ، چنان که پیامبر گرامی فرمود ؛
«هر کس مراعات حرمات سه گانه الهی را نکند خداوند به هیچ عنوان حرمت او را نگه نمی دارد .آن حرمات سه گانه عبارت است از حرمت اسلام و حرمت پیامبر اسلام و حرمت عترت و اهل بیت»
📚الخصال ج1 ص71
2⃣قرآن مجيد، به روشنى به ما دستور مى دهد كه به بستگان و خويشاوندان پيامبر گرامى، مهر ورزيم آنجا كه مى فرمايد ؛ قُلْ لا اسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ اجْراً الاَّ الْمَوَدَّةَ فِى القُرْبى (سوره شورى آيه 23) «بگو من بر رسالت مزد و اجرى جز ابراز علاقه و دوستى به خويشاوندانم نمى خواهم».
❕احمد بن حنبل نقل می کند زمانی که این آیه نازل شد مردم سوال کردند نزدیکان شما که مودت و محبت آنها بر ما واجب است چه کسانی هستند ❕
👌پیامبر گرامی پاسخ دادند ؛
« علی و فاطمه و دو پسر آنها ( حسن و حسین علیهم السلام )»
📚فضائل_الصحابه ص218 _ در_المنثور ج6 ص7 _ تفسیر_کشاف ج3 ص402
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❔آیا از نظر جهانیان که مورد خطاب این آیه هستند ، یكى از طرق ابراز علاقه به خاندان رسالت و امام حسین علیهم السلام عزاداری و محزون بودن به سبب حزن و اندوه و شهادت آن بزرگواران نمی باشد ❕آیا اگر انسان مجلسى بر پا نمايد كه در آن محفل تاريخ زندگى و فداكارى هاى آنان را بازگو كند و يا مظلوميت و محروميت آنان را از حقوق حقه خويش بيان نمايد آيا يك چنين فرد جز ابراز علاقه و اظهار مودت به ذوى القربى كار ديگرى انجام داده است؟
👌لذا می بینیم که علی علیه السلام فرمود ؛
« خداوند از میان زمینیان شیعیان ما را برگزیده است که ما را یاری می کنند و در شادی ما شاد و در مصیبت ما ، مصیبت زده و محزون هستند »
📚الخصال ج 2 ص 635
👌امام رضا علیه السلام فرمود ؛
« اگر می خواهی در روز قیامت هم درجه ما باشی با حزن و مصیبت ما ، محزون و مصیبت زده و با فرح و شادی ما ، شاد باش »
📚وسائل الشیعه ج14 ص501
3⃣قرآن می فرماید ؛
« خداوند دوست ندارد كسى با سخنان خود بديها را اظهار كند مگر آن كسى كه مورد ستم واقع شده باشد، خداوند شنوا و دانا است » ( نساء 148 )
👌ما مورد ستم واقع شده ایم و امامان هدایتگر ما و ذریه پیامبرمان ، به ناحق کشته شده اند و امام حسین علیه السلام ، امام سوم ما مورد ظلم یزید و یزیدیان قرار گرفت و مظلومانه به شهادت رسید .
❕حال آیا اگر ما به خاطر این ظلم فریاد بلند کنیم و با برگزاری مجالس عزاداری ، آنچه بر امام حسین علیه السلام وارد شده است را بیان کنیم ، جز مطابق امر آیه شریفه عمل کرده ایم ❗️
4⃣ما می بینیم که یعقوب علیه السلام در فراق یوسف به قدری گریه کرد که چشمانش کور شد ؛
« و از آنها روى برگرداند و گفت وا اسفا بر يوسف!، و چشمان او از اندوه سفيد شد اما او خشم خود را فرو مى برد (و هرگز كفران نمى كرد)- گفتند بخدا تو آن قدر ياد يوسف مى كنى تا مشرف به مرگ شوى يا هلاك گردى! گفت من تنها غم و اندوهم را به خدا مى گويم (و شكايت نزد او مى برم) و از خدا چيزهايى مى دانم كه شما نمى دانيد. » ( یوسف 84 _ 86)
❕طبری در تفسیرش نقل می کند ؛
« یعقوب مدت هشتاد سال برای یوسف گریه کرد تا این که دو چشمش از شدت اندوه و گریه سفید گشت »
📚جامع البیان ج 13 ص 71
❕«وهابیون» كه با تأسيس هر نوع مجلس سوگوارى براى شهيدان راه خدا مخالفند، درباره سرگذشت حضرت يعقوب چه مى گويند؟
👌اگر اين پيامبر بزرگوار، امروز در ميان نجديها و پيروان «محمد بن عبد الوهاب» زندگى مى نمود درباره او چگونه داورى مى كردند؟ او شب و روز در فراق يوسف مى گريست و در هر حال از همه كس جستجوى فرزند دلبند خود را مى نمود و در فراق و اندوه جدائى او، آنقدر سوخت كه بينائى خود را از دست داد .
❕بيمارى و فقدان بينائى يعقوب، مايه فراموشى يوسف نگرديد، بلكه هر چه وعده وصل نزديكتر مى شد، آتش عشق او به فرزند دلبندش در دل او شعله ورتر مى گرديد و لذا از فرسنگها دور، بوى يوسف را استثمام مى كرد ( یوسف 94)
❔چرا چنين اظهار علاقه در حال حيات فرد مورد علاقه (يوسف) صحيح و عين توحيد است ولى پس از مرگ او كه دل انسان سوز و گداز بيشتر و پيچ و تابى زيادتر پيدا مى كند، حرام و شرك مى باشد؟
❕حالا اگر يعقوب هاى زمان ما، در هر سال در روز وفات يوسفها خود دور هم گرد آيند و در ارزشهاى اخلاقى و ملكات نفسانى يوسفها سخن بگويند و بر اثر تأثر، قدرى اشك بريزند، آيا به اين عمل فرزندان خود را پرستش كرده اند و کار حرامی انجام داده اند ❗️❗️
5⃣اسلام آیین فطرت است چنان که خداوند می فرماید ؛
« روى خود را متوجه آئين خالص پروردگار كن ، اين فطرتى است كه خداوند انسانها را بر آن آفريده دگرگونى در آفرينش خدا نيست اين است دين و آئين محكم و استوار ولى اكثر مردم نمى دانند. » ( روم 30)
👌گریه کردن در فراق عزیزان ، امری فطری و غریزی و مطابق طبع و آفرینش است و هیچگاه اسلام عزیز که مطابق با فطرت و غریزه است ، از یک چنین امر فطری نهی نمی کند و آن را حرام اعلام نمی کند .
❕قلب انسان كانون عواطف است و اين عواطف مخصوصا هنگامى كه شديد باشد، در همه وجود انسان اثر مى گذارد. هنگامى كه عزيزى از دست رود، قلب متلاطم مى گردد و اشك جارى مى شود، بغض گلوى انسان را مى گيرد و زبان به اظهار اشتياق به عزيز از دست رفته مى پردازد. اينها هيچكدام ممنوع نيست، بلكه ممدوح است و مطابق با فطرت و آفرینش انسان لذا می بینیم در حديث معروف آمده است که پيامبر گرامی به هنگام وفات فرزندش ابراهيم اشك در چشمان حضرت حلقه زد و سرازير شد. شايد بعضى به آن حضرت ايراد كردند، فرمود ؛ « چشم مى گريد و قلب محزون مى شود اما چيزى كه موجب خشم خدا شود نمى گويم»
📚الکافی ج 3 ص 262
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
#پرتاب_تیر_به_علی_اصغر_از_فاصله_سیصد_متری
🤔#پرسش
❔در قرن ٢١ و در عصر ورود روباتها به زندگى انسان
عده اى هنوز باور دارند كه شخصى از ٣٠٠ مترى با اين تير گلوى يك طفل
٦ ماهه را هدف قرار داده است
تشيع = چند روحانى شياد، مردم خرافاتى و افسانه هاى مضحك ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌در رابطه با شهادت فرزند خردسال امام حسین علیه السلام به نام علی اصغر ، توسط تیری که از سوی سپاه دشمن به وسیله فردی به نام حرمله شلیک شد ، و مستندات تاریخی و کیفیت این واقعه ، پاسخ گذشته ما را مطالعه فرمایید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1400
❕حال معاند اشکال کرده است که چگونه قابل قبول است که تیر از ناحیه 300 متری پرتاب شود و علی اصغر را نشانه بگیرد ، در حالی که برد تیر این مقدار و این فاصله نیست ❗️
❔باید از معاند پرسید که چه کسی گفته است که تیر از ناحیه 300 متری پرتاب شده است ❗️
👌آنچه از مستندات تاریخی استفاده می شود آن است که سپاه دشمن ، محاصره را تنگ کرده بودند و خود را به سپاه امام حسین علیه السلام و خیمه بانوان نزدیک کرده بود ، به صورتی که با یکدیگر می توانستند تکلم کنند و بانوان حرم در خیمه ها نیز ، صدای آنان را بشنوند و مطابق برخی نقلها که در ادامه می آید، حتی حضرت زینب سلام الله علیها نیز از نزدیکی خیمه ها با سپاه دشمن تکلم می کرد .
❕روشن است که وقتی فاصله به قدری کم است که صدای دو طرف به یکدیگر می رسد ، پرتاب تیر و اصابت به علی اصغر علیه السلام ، از یک چنین فاصله کمی هیچ بعد و امتناعی ندارد .
👌چنان که گفتیم ، فاصله به قدری کم بود که حضرت زینب سلام الله علیها از نزدیکی خیمه ها با سپاه دشمن تکلم می کرد . از عبدالله بن عمار و حمید بن مسلم نقل می کنند ؛
« زينب ، دختر فاطمه وخواهر حسين ، بيرون آمد ... و اين گونه مى گفت: كاش آسمان، خراب مى شد و بر زمين مى افتاد! عمر بن سعد، به حسين عليه السلام نزديك شده بود. زينب عليها السلام به او گفت: اى عمر بن سعد! آيا ابا عبد اللّه را مى كُشند و تو، نگاه مى كنى؟!گويى اشكهاى عمر را مى بينم كه بر گونه ها و محاسنش روان است. آن گاه، عمر از او روى گردانْد. »
📚تاريخ الطبري: ج 5 ص 452 _ مقتل الحسين خوارزمي _ ج 2 ص 35، الكامل في التاريخ: ج 2 ص 572، البداية والنهاية: ج 8 ص 187 _ بحار الأنوار: ج 45 ص 55.
❕یا شیخ مفید نقل می کند ؛
« خواهر امام، زينب عليها السلام به درگاه خيمه آمد و عمر بن سعد بن ابى وقّاص را ندا داد: واى بر تو، اى عمر! آيا ابا عبد اللّه را مى كُشند و تو نگاه مى كنى؟!
عمر، پاسخش را نداد. زينب عليها السلام بانگ زد: واى بر شما! آيا مسلمانى ميان شما نيست؟! هيچ كس، پاسخى به او نداد »
📚الإرشاد ج 2 ص 112 _ أنساب الأشراف ، ج 3 ص 409
❕یا در نقل دیگری آمده است که حمید بن مسلم می گوید ؛
« هنگامى كه حسين عليه السلام ديد كه از خاندان و يارانش، جز اندكى باقى نمانده است، برخاست و ندا داد: «آيا كسى مدافع حرم پيامبر هست؟ آيا يكتاپرستى هست؟ آيا فريادرسى هست؟ آيا ياورى هست؟» ، مردم ( سپاه دشمن ) با صداى بلند، گريه كردند ( اما حسین را اجابت نکردند زیرا او را واجب القتل می دانستند ) »
📚مثير الأحزان ص 70
❕یا می بینیم که شیخ صدوق از امام صادق، از پدرش امام باقر، از جدّش امام زين العابدين عليهم السلام، در ياد كردِ حوادث روز عاشورا و مکالمه امام حسین با سپاه دشمن ، چنین می فرماید ؛
« حسين عليه السلام، با تكيه دادن بر شمشيرش برخاست و با بلندترين صدايش، ندا داد و گفت: «شما را به خدا سوگند مى دهم، آيا مرا مى شناسيد؟». گفتند: آرى. تو فرزند پيامبر خدا و نوه او هستى. فرمود: «شما را به خدا سوگند مى دهم، آيا جدّ من، پيامبر خدا نيست؟!». گفتند: چرا. به يقين هست. فرمود: «شما را به خدا سوگند مى دهم، آيا مادر من، فاطمه دختر محمّد نيست؟». گفتند: چرا. به يقين هست....گفتند: ما همه اينها را مى دانيم؛ امّا تو را آسوده نمى گذاريم تا تشنه بميرى »
📚امالي صدوق ، ص 222 ح 239، الملهوف: ص 145 158، روضة الواعظين: ص 205 _ بحار الأنوار: ج 44 ص 318.
🔸ادامه 👇