eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
5.7هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
173 ویدیو
37 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! 👈وابسته به موسسه بقیه الله الاعظم ارواحناه فداه طرح شبهه و سوال : @poorseman سایت ipasookh.ir تمام کانالهای ما : https://yek.link/ipasookh
مشاهده در ایتا
دانلود
❕یکی از کانالهای ملحد که شدیدا بغض امیر مومنان علیه السلام را به دل دارد ، به مناسبت میلاد علی ع ، اشکالاتی را در مورد ایشان مطرح کرده است ؛ 1⃣می گوید علی ع در برابر تعرض به فاطمه س ، هیچ دفاعی انجام نداد و این مذمتی در مورد علی ع تلقی می شود ، در ذیل پاسخش را داده ایم ؛ 💠 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2309 💠 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2310 2⃣می گوید علی ع ، تنها هفت روز پس از شهادت فاطمه س ، ازدواج مجدد کرد ، در ذیل پاسخش را داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4717 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2341 3⃣می گوید علی ع در یک روز ، هفتصد تن از بنی قریظه را گردن زد ، در ذیل پاسخش را داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1789 4⃣می گوید علی ع ، مشاور عمر در تجاوز به ایران بوده است ، در ذیل پاسخش را داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/637 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2815 5⃣می گوید علی ع ، یارانش را به صرف انتقاد آنها ، مورد قتل و کشتار قرار داد ، در ذیل پاسخش را داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3381 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/466 6⃣می گوید علی ع ، زنان را ناقص العقل می دانست ، در ذیل پاسخش را داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1954 7⃣به دروغ ابن ملجم مرادی را از شیعیان و پیروان علی ع معرفی می کند ، در ذیل در مورد شرح حال قاتل امام علی ع ، توضیحات کافی را داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2117 ❕در ذیل در مورد وضعیت کسانی که دشمن علی ع هستند ، توضیحات کافی را داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1368
🤔 ❔توهين و بى ادبى امام هفتم شيعيان به پدر يكى از يارانش معمر بن خلاد روايت مى‌كند كه: ابا الحسن(امام كاظم) خانه‌اى خريدارى كرده و به يكى از دوستان خود امر فرمودند تا بدانجا منتقل شود و فرمودند: «خانه‌ات تنگ است.» پس آن دوست گفت: اين خانه را پدرم ساخته است، امام كاظم فرمودند:«اگر پدرت احمق بود تو نيز مى‌بايست مانند او باشى؟» : بحارالانوار ج ٧٣، ص ١٥٢ لينك صفحه كتاب وضعيت حديث: الحديث الثاني : صحيح. : مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول نویسنده : العلامة المجلسي ج: ٢٢ ص ٤٣٦ ❗️❗️ 💠💠 👌متن عربی روایت چنین است که معمر بن خلاد می گوید ؛ « إِنَّ أَبَا الْحَسَنِ ع اشْتَرَى دَاراً وَ أَمَرَ مَوْلًى لَهُ أَنْ يَتَحَوَّلَ إِلَيْهَا وَ قَالَ إِنَّ مَنْزِلَكَ ضَيِّقٌ فَقَالَ قَدْ أَحْدَثَ هَذِهِ الدَّارَ أَبِي فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع إِنْ كَانَ أَبُوكَ أَحْمَقَ يَنْبَغِي أَنْ تَكُونَ مِثْلَه‏ » 📚الکافی ج 6 ص 525 ❕مطابق این روایت ، امام عليه السلام براى يكى از موالى خود، خانه‏ اى خريد و از او خواست كه به آن جا نقل مكان كند و فرمود ؛ «خانه تو كوچك است»؛ اما با كمال تعجب، وى با اين بهانه كه اين خانه را پدرم برايم ساخته است، از رفتن به منزل جديد اعلام امتناع كرد! و امام عليه السلام در پاسخ وى فرمودند: «اگر پدر تو نابخردى كرده است، تو هم بايد مثل او باشى؟!». ❕در توضیح روایت ، توجه به نکاتی لازم است ؛ 1⃣معاند بیسواد گمان کرده است که چون راوی ، روایت را از حضرت « ابوالحسن ع » ، نقل می کند ، پس مقصود امام کاظم ع است ، در حالی که « کنیه ابوالحسن » ، به امام رضا ع نیز اطلاق می شود ، چنان که از امام کاظم ع نقل است ؛ « پيوسته فرزند پسنديده خود را رضا مى ‏ناميد و مى ‏فرمود كه بخوانيد فرزند مرا رضا و گفتم به فرزند خود رضا، و 👈چون با آن حضرت خطاب مى‏ كرد آن حضرت را ابو الحسن مى‏ ناميد. 👉 » « يُسَمِّي وَلَدَهُ عَلِيّاً ع الرِّضَا وَ كَانَ يَقُولُ ادْعُوا إِلَيَّ وَلَدِيَ الرِّضَا وَ قُلْتُ لِوَلَدِيَ الرِّضَا وَ قَالَ لِي وَلَدِيَ الرِّضَا وَ إِذَا خَاطَبَهُ قَالَ يَا أَبَا الْحَسَن‏ » 📚عیون الاخبار ج 1 ص 14 👌بنابراین از امام رضا ع نیز با کنیه « ابوالحسن » یاد می شود ، و در روایت مورد استناد معاند ، مقصود از « ابو الحسن » ، امام رضا ع است که معاند بیسواد گمان کرده است ، امام کاظم ع است ، زیرا راوی روایت « معمر بن خلاد » ، است که او از اصحاب امام رضا ع بوده است و روایاتی که او نقل کرده است ، از امام رضا ع بوده است ؛ « ثقه ، روی عن الرضا ع » 📚رجال نجاشی ، ص 421 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 2⃣بیسوادی دوم ملحد در مفهوم کلمه « احمق » است . این کلمه امروزه در فارسی ، توهین تلقی می شود ، اما در زبان عربی به مانند فارسی ، توهین محسوب نمی شود ، چرا که در لغت عرب ، به کسی که کار عاقلانه انجام نمی دهد ، احمق گفته می شود ، چنان که ابن منظور ، لغت شناس معروف ، متذکر این نکته می شود ؛ 📚لسان العرب ج 10 ص 67 « الحمق : ضد العقل » 👌در روایتی نیز ، ویژگی هایی برای احمق بیان شده که نشان می دهد که احمق از انجام کار عاقلانه و حکیمانه ، عاجز است ، چنان که امام صادق ع فرمود ؛ « امّا احمق، تو را به خيرى راهنمايى نمى ‏كند، و گرچه خود را رنجه و خسته كند، انتظار آن كه بدى را از تو دور كند، از او نمى‏ رود و چه ‏بسا بخواهد به تو سودى برساند، امّا به تو ضرر بزند » « و أمَّا الأَحمَقُ فَإِنَّهُ لا يُشيرُ عَلَيكَ بِخَيرٍ، و لا يُرجى لِصَرفِ السّوءِ عَنكَ و لَو أجهَدَ نَفسَهُ، و رُبَّما أرادَ مَنفَعَتَكَ فَضَرَّكَ » 📚الکافی ج 2 ص 376 ❕بر این اساس ، در روایت مذکور ، امام رضا ع یاد آور می شود که اگر پدرت احمق باشد ، یعنی کسی باشد که کار عاقلانه و حکیمانه انجام نمی دهد ، آیا تو هم باید کار او را تکرار کنی ❗️ 👌چرا که در صورتی که شرایط برای زندگی کردن در منزل بزرگ مهیا است ، در تنگنا قرار دادن خود و خانواده و زندگی سخت در خانه محقر و کوچک ، معقول و حکیمانه نیست ، چنان که در روایت دیگر آمده است ؛ « مِن شَقاءِ العَيشِ ضيقُ المَنزل‏ » « كوچك بودن خانه، از شقاوت زندگى است » 📚وسائل الشیعه ج 5 ص 302 ❕پدر ، موالی امام رضا ع ، در عین وسعت مال مثلا ، خود و خانواده خود را به سختی و تنگنا انداخته بود ، و در منزلی کوچک زندگی می کرد که گنجایش آنها را نداشت ، امام ع فرمود که کار او عاقلانه و حکیمانه نبوده است ، و اگر او چنین عملکرد غیر حکیمانه ای را انجام داده است ، شایسته نیست که فرزندش هم ادامه دهنده کار او باشد . بنابراین هیچ توهینی در کلام مذکور نمی باشد . 3⃣به فرض هم که معاند بیسواد ، اصرار داشته باشد که استفاده از کلمه احمق ، توهین و بدگویی محسوب می شود ، باز می گوییم ، بدگویی همه جا بد نیست ، الان ما از معاند شبهه افکن با تعابیری چون بیسواد ، یا مفت خور ، یا جیره خوار ، یاد می کنیم ، چرا که افراد بدعت گذار و گمراه کننده مردم و دروغگو ، احترامی ندارند که ما بخواهیم آن را رعایت کنیم ، بلکه باید با آنها با تعابیری حقیرانه یاد کنیم تا تنبیهی بر عملکرد ناصواب آنها باشد ، چنان که در ذیل توضیح داده ایم ؛ ?https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2844 ❕امام رضا ع هم می دانست که پدر آن موالی ، فردی گمراه و مخالف حق بوده است که احترامی نداشته است ، لذا از تعبیر احمق در مورد او استفاده کرده است ، چنان که علامه مجلسی متذکر این نکته می شود ؛ 📚مراه العقول ، ج 22 ص 436 : « يمكن أن يكون أبوه مخالفا غير محترم، فلا يحرم غيبته » @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
👌سخنران در کلیپ مورد استناد معاند می گوید فرزندان علی ع تا سی تا نوشته اند ، معاند دروغگو نوشته است همسران علی ع را تا سی تن گفته اند ❗️ ❕او اشکال کرده است مگر علی ع ، در شبانه روز هزار رکعت نماز نمی خواند ، با این حال چگونه فرصت می کرد که به نیازمندان رسیدگی کند ، یا نسل خود را گسترش دهد ❗️در ذیل پاسخ این اشکال را داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1403
👌معاند که کپی کننده شبهات وهابیت است ، شبهه تکراری را باز نشر کرده است که امام باقر ع در حال روزه ، آدامس می جویده است و اشکال کرده است که ایشان چگونه امامی است که نمی دانسته است که آدامس جویدن مبطل روزه است ❗️در ذیل پاسخش را داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/159
🤔 ❔مشكل ضماير در قرآن و سر درگمى مفسرين در طول تاريخ همانطور كه ميدانيد ضمایر در متن قرآن مرتب تغییر میکند و اين موضوع يكى از بزرگترين مشكلات مفسرين در طول تاريخ بوده است. گاهی الله به صورت سوم شخص مفرد (او) به کار رفته است و گاهی ناگهان دوباره به شکل اول شخص جمع(ما) ظاهر میشود. گاهی در یک‌ جمله مشخص الله هم اول شخص جمع است و هم سوم شخص مفرد. اگر این "ما" را نه الله بلکه نویسنده این سطور فرض کنیم، این آشفتگی تا حدی توضیح داده خواهد شد. میتوان گفت که در اغلب موارد اول شخص جمع (ما) نویسندگان است و نه الله ❗️❗️ 💠💠 👌در این شکی نیست که قرآن کریم ، فرو فرستاده شده از جانب خداوند حکیم و رحمان و رحیم و یکتا و بی نظیر است ، چنان که خودش می فرماید ؛ «تَنْزِيلُ الْكِتابِ لا رَيْبَ فِيهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ» « «فرو فرستادن اين كتاب كه هيچ شكّى در آن نيست از سوى پروردگار جهانيان است». ( سجده 2 ) ، «تَنْزِيلُ الْكِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ». « این کتاب نازل شده از سوی الله ، خدای شکست ناپذیر و داناست » ( غافر 2 ) ، «تَنْزِيلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» ، « این کتاب نازل شده از سوی خدای رحمان و رحیم است » ( فصلت 2 ) ، «تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ». « این کتاب نازل شده از سوی خداوند حکیم و ستوده است » ( فصلت 42 ) ، «تَنْزِيلُ الْكِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ». « این کتاب نازل شده الله شکست ناپذیر و حکیم است » ( جاثیه 2 ) و ... ❕راوی از از امام صادق عليه السلام پرسید ؛ « اى فرزند پيامبر خدا! در باره قرآن، چه مى‏ گويى؟ فرمود: «آن، كلام الله و سخن الله و كتاب الله و وحى الله و فرو فرستاده اوست. كتاب استوارى است كه از پيشِ رو و از پشتِ سرش، باطل بِدان راه نمى‏ يابد، و فرو فرستاده از جانب فرزانه ستودنى است». « سَأَلتُ الصّادِقَ جَعفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ عليه السلام فَقُلتُ لَهُ: يَابنَ رَسولِ اللَّهِ، ما تَقولُ فِي القُرآنِ؟ فَقالَ: هُوَ كَلامُ اللَّهِ، وقَولُ اللَّهِ، وكِتابُ اللَّهِ، ووَحيُ اللَّهِ وتَنزيلُهُ، وهُوَ الكِتابُ العَزيزُ الَّذي لا يَأتيهِ الباطِلُ مِن بَينِ يَدَيهِ ولا مِن خَلفِهِ، تَنزيلٌ مِن حَكيمٍ حَميدٍ. » 📚امالی صدوق ؛ ص 545 _ بحار الانوار ج 89 ص 117 ❕حال معاند اشکال کرده است که اگر قرآن ، فرو فرستاده از سوی خداوند است ، چرا در آیاتی از خداوند تعبیر به « هو » « او » کرده است ، و در آیاتی تعبیر به جمع و مثلا « نحن » ، یا « انا » کرده است ❗️ 👌او توجه ندارد که ؛ 1⃣در مواردی که از خداوند در قرآن با تعبیر « هو » « او » به صورت ضمیر غایب یاد می شود ، این استفاده از ضمیر مفرد غائب ( هو) ، برای خداوند که از مفهوم مبهمی حکایت می کند ، در واقع رمز و اشاره ای به این واقعیت است که ذات مقدس و نامحدود او در نهایت خفاء است و از دسترس افکار محدود انسان ها بیرون ، هرچند آثار او آن چنان جهان را پر کرده که از همه چیز ظاهر تر و آشکار تر است چنان که می فرماید ؛ « به زودی نشانه های خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان می دهیم تا آشکار گردد که او حق است» ( فصلت 53 ) 📚تفسیر نمونه ؛ ج 27 ص 432 ❕بر همین اساس ، پیامبر گرامی در دعای خویش فرمود ؛ « يا مَن لا يَعلَمُ ما هُوَ إِلّا هُو » « ای آن که کسی نمی داند ، او چیست ، جز خودش » 📚عوالی اللآلی ، ج 4 ص 132 ❕در نقل دیگر فرمود ؛ « كسى به حقيقت معرفت او نمى ‏رسد». گفته شد: حتّى شما، اى پيامبر خدا؟ فرمود: «حتّى من ، خدا، والاتر و بزرگ‏تر از آن است كه كسى بر حقيقتِ معرفت او دست يابد». « لا يَبلُغُ أَحدٌ كُنهَ مَعرِفَتِهِ. فَقيلَ: ولا أَنتَ يا رَسولَ اللّهِ؟ قالَ: ولا أَنَا، اللّهُ أَعلى و أَجَلُّ أَن يَطَّلِعَ أَحدٌ عَلى كُنهِ مَعرِفَتِهِ » 📚همان منبع ❕لذا امام باقر عليه السلام درباره آيه: «بگو: او خداى يگانه است» فرمود ؛ «هُوَ (او)»، نامى پوشيده است كه [با آن‏] به غايبى اشاره شده و «هاء»، آگاهى دادن به معنايى ثابت و «واو»، اشاره به پنهان ماندن از حواس ( انسان ) است‏ » «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» «هُوَ» اسمٌ مُكَنَّى مُشارٌ إِلى غائِبٍ، فَالهاءُ تَنبيهٌ عَلى مَعنَى ثابِتٍ، وَالواوُ إِشارَةٌ إِلَى الغائِبِ عَنِ الحَواس‏ » 📚توحید صدوق : ص 88 2⃣در مواردی که از خداوند ، با تعبیر جمع یاد شده است ؛ « انا ، نحن و ... » ، این جمع آمدن برای فهماندن سه نکته است ؛ 🔸الف ؛ اشخاص بزرگ، گاهى به هنگام سخن گفتن از خويشتن ضمير «جمع» به كار مى ‏برند تا مخاطب به قدرت و عظمت متكلم پى ببرد و بفهمد كه موضوع سخن و گوينده آن اهميت زيادى دارد يعنى، سزاوار نيست كه از جانب مخاطب توجهى به آن نشود بلكه شايسته است او به طوردقيق موضوع را بررسى و تحليل بكند تا به حقيقت موضوع و اهداف آن نايل آيد . 🔸 👇
🔸ادامه 👇 👌شیخ طوسی به این نکته تصریح کرده و می گوید که گاه ، از یک نفر تعبیر به جمع آورده می شود به جهت بزرگی و والا بودن جایگاه گوینده ؛ « قد يعبر عن الواحد بلفظ الجمع إذا كان معظماً عالي الذكر قال تعالى «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ» 📚التبيان في تفسير القرآن : ج ‏3، ص: 562 2⃣خداوند فرشتگانی دارد که ماموران امر او در تدبیر عالم هستند ، چنان که می فرماید ؛ « ( سوگند به فرشتگانی که ) امور را تدبیر می کنند » ( نازعات 5) ❕گروهى از فرشتگان حاملان عرشند (حاقه- 17) و گروهى فرشتگان قبض ارواحند (اعراف- 37) ، و گروهى مراقبان اعمال بشرند (سوره انفطار- 10 تا 13). و گروهى حافظان انسان از خطرات و حوادثند (انعام- 61) ، و گروهى مامور عذاب و مجازات اقوام سركشند (هود- 77) و گروهى امدادگران الهى نسبت به مؤمنان در جنگها هستند (احزاب- 9) و گروهى مبلغان وحى و آورندگان كتب آسمانى براى انبياء مى ‏باشند (نحل- 2) ❕خداوند در مواردی ، از خود به صورت جمع یاد می کند ، از این جهت که عظمت و قدرت خود را بیشتر نشان دهد ، زيرا بزرگان هنگامى كه از خود سخن مى ‏گويند نه فقط از خود كه از مامورانشان نيز خبر مى‏ دهند، و اين كنايه از قدرت و عظمت و وجود فرمانبردارانى در مقابل اوامر است . ❕مثلا فرشتگانی هستند که ماموران ثبت اعمالند ، چنان که خداوند می فرماید ؛ « َ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظِينَ _ كِراماً كاتِبِينَ _ يَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ » « و بدون شك نگاهبانانى بر شما گمارده شده - والا مقام و نويسنده (اعمال نيك و بد شما)- آنها مى‏ دانند شما چه مى‏ كنيد. » ( انفطار 10 _ 11 _12 ) ❕از آنجایی که این فرشتگان به امر الهی ، اعمال را می نویسند ، خداوند در آیه دیگر ، نوشتن اعمال را به خودش نسبت داده و به صیغه جمع می آورد تا بیان کننده عملکرد فرستگان نیز باشد و می فرماید ؛ « فَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلا كُفْرانَ لِسَعْيِهِ وَ إِنَّا لَهُ كاتِبُونَ » « هر كس چيزى از اعمال صالح را بجا آورد در حالى كه ايمان داشته باشد، كوششهاى او ناسپاسى نخواهد شد، و ما تمام اعمال آنها را مى‏ نويسيم (تا دقيقا همه پاداش داده شود). » ( انبیاء 94 ) 👌این دو وجه بیان شده ، در تفسیر نمونه ، مورد توجه قرار گرفته و می نویسد ؛ « تعبير به صيغه جمع در مورد خداوند با اينكه ذات پاك او از هر جهت يگانه و يكتا است براى اشاره به عظمت مقام او است و اينكه همواره مامورينى سر بر فرمان او دارند، و در اطاعت امرش آماده و حاضرند، و در واقع سخن تنها از او نيست، بلكه از او است و آن همه ماموران مطيعش » 📚تفسير نمونه : ج ‏8 ص 327 3⃣در مواردی نیز از خداوند با عنوان جمع یاد کرده است ، از این جنبه که خداوند ، اولیاء و دوستانش را در نظر گرفته و به همین جهت از خود با تعبیر جمع ، یاد کرده است . ❕مثلا خداوند می فرماید ؛ « فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُم‏ » « «پس چون ما را به خشم آوردند، آنان را به سختى، كيفر داديم» ( زخرف 55 ) 👌امام صادق ع ، در تفسیر آیه شریفه فرمود ؛ « خداى عز و جل، همچون به خشم آمدن ما به خشم نمى‏ آيد؛ بلكه او دوستانى براى خود آفريده كه خشمگين مى ‏شوند و خشنود مى‏ گردند، و آنها آفريدگان و پرورده ‏شدگان هستند و خدا، خشنودى آنها را خشنودى خود و خشم آنها را خشم خود دانسته است؛ چرا كه آنها را دعوت كنندگان به سوى خود و راه‏نمايان بر خود قرار داده است و از اين روست كه چنين مقامى دارند ... » « إنَّ اللَّهَ عز و جل لا يَأسَفُ كَأَسَفِنا، ولكِنَّهُ خَلَقَ أولياءَ لِنَفسِهِ يَأسَفونَ ويَرضَونَ وهُم مَخلوقونَ مَربوبونَ، فَجَعَلَ رِضاهُم رِضا نَفسِهِ وسَخَطَهُم سَخَطَ نَفسِهِ؛ لِأَنَّهُ جَعَلَهُمُ الدُّعاةَ إِلَيهِ والأَدِلّاءَ عَلَيهِ، فَلِذلِكَ صاروا كَذلِكَ » 📚الکافی ، ج 1 ص 144 ❕بنابراین از آنجایی که ظلم به اولياى خداوند ظلم به خداوند است ، خداوند اولياء خودش را در نظر گرفته و به همين جهت جمع آورده است . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
❕ما در سالهای گذشته در پاسخی ، پیرامون شهادت خزیمه بن ثابت به نفع پیامبر گرامی از منابع اهلسنت یاد آور شدیم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/571 « پيامبر اكرم اسبى از سواء بن قيس محاربى خريدارى كرده بود. سواء معامله را انكار كرد. خزيمة بن ثابت به نفع پيامبر گواهى داد. پيامبر اکرم فرمود با اين كه در جريان معامله حضور نداشتى چگونه شهادت دادى؟ عرض كرد: ما در (مسائل بسيار مهم‏ترى مانند) وحى الهى تو را تصديق كرديم و مى‏ دانيم جز حق نمى‏ گويى (چگونه در موضوع كوچكى گواهى به صدق تو ندهيم؟) رسول خدا فرمود ؛ هركس خزيمه به نفع يا زيان او گواهى دهد همان يك شهادت او كافى است.» 📚اسد الغابه : ج 2 ص 114 👌و گفتیم که نقل مورخین تصریح ندارد که پیامبر گرامی به خاطر شهادت نادیده خزیمه ، اختلافی که بین ایشان و دیگری ایجاد شده بود را به نفع خود اعلام کردند . اشتباه از اینجا ناشی شده است که گمان شده پیامبر بر اساس شهادت خزیمه ، جریان مذکور را به نفع خود خاتمه دادند ، در حالی که چنین چیزی در نقل های مذکور تصریح نشده است . ❕این نقل در روایات شیعه نیز آمده است ، اما در هیچ کدام تصریح نشده است که پیامبر گرامی به خاطر شهادت خزیمه ، آن اسب را به نفع خود ، محسوب کرده باشد ؛ 📚الفقیه ج 3 ص 108 _ الکافی ج 7 ص 401 ❕پیامبر گرامی ، دو اسب به نامهای « مرتجز » و « سکب » داشت ؛ 📚حیاه القلوب ، ج 3 ص 271 👌که اسب مرتجز ، در جنگ صفین ، مورد استفاده علی ع ، واقع شد ؛ « رکب علی ، فرسه الذی کان لرسول الله ، و کان یقال له المرتجز » 📚وقعه الصفین ، ص 403 ❕مطابق برخی از نقلها ، امام حسین ع نیز در کربلا ، از این اسب استفاده کرده است ؛ « ان الحسین دعا بفرس رسول الله المرتجز فرکبه » 📚بحار الانوار ج 45 ص 11 👌معاند به دروغ مدعی شده است که در روایت کافی شریف آمده است که نام اسب مورد اختلاف بین پیامبر و اعرابی ، مرتجز بوده است ، و این که این نقلها می گوید مرتجز به علی و حسین علیهما السلام رسیده است ، و مرتجز اسب پیامبر بوده است ، این یعنی بر خلاف ادعای ما ، پیامبر آن اسب را به نفع خود ، مصادره کرده است . ❕در حالی که هیچ دلیل معتبری وجود ندارد که مرتجز ، همان اسب اختلافی باشد و در روایت کافی نیز تنها از یک اسب سخن به میان آمده است نه آنکه گفته باشد که آن اسب ، مرتجز باشد ؛ « ان اعرابیا اتی بفرس ...» 📚الکافی ج 7 ص 401 👌به معاند یاد می دهیم که تو باید در پاسخ ما ، به کلام ابن شهر آشوب استناد می کردی ( نه آنکه به دروغ به کتاب کافی استناد کنی ) ، چرا که ابن شهر آشوب معتقد است که « مرتجز » همان اسب اختلافی است که ذو الشهادتین به نفع پیامبر حکم داد ؛ « المرتجز و هو المشتری من الاعرابی الذی شهد فیه خزیمه » 📚مناقب ابن شهر آشوب ، ج 1 ص 169 ❕که اگر معاند به این نقل استناد می کرد ، ما پاسخ می دادیم که این نقل برداشت شخصی ابن شهر آشوب است و روایت نیست که برای ما حجت باشد ، علاوه آنکه اگر روایت هم باشد ، ابن شهر آشوب هیچ سندی برای آن ارائه نمی دهد ، نقل بدون سند ابن شهر آشوب که در کتابهای دیگر نیز موید ندارد ، برای ما قابل اعتماد نیست . 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕ما در ادامه پاسخ سالهای گذشته گفته بودیم ؛ « اگر هم بپذیریم که پیامبر گرامی بر اساس شهادت خزیمه جریان مذکور را به نفع خود خاتمه دادند باز هم اشکالی مطرح نمی شود ، زیرا این خاتمه دادن از این جهت بوده است که خزیمه به عنوان قاضی و بر اساس علم خودش حکم به حقدار بودن پیامبر گرامی کرده است و بر این مطلب شهادت داده است و روشن است که قاضی می تواند بر اساس علم قطعی خود بدون آنکه بینه ای ارائه شود ، نسبت به مطلبی حکم کند » 📚وسائل الشیعه : ج 27 ص 274 باب 18 ❕معاند در پاسخ گفته است که استناد ما به روایتی در مورد علی ع است و ارتباطی با جریان مذکور ندارد ❗️ 👌او این قدر سواد ندارد که استناد ما به « باب » وسائل الشیعه بوده است ، نه یک روایت خاص . عنوان باب آن است که قاضی می تواند بدون نیاز به بینه و شهود ، مطابق با علم خودش حکم کند ؛ « باب ان القاضی ان یحکم بعلمه من غیر بینه » ❕اتفاقا شیخ حر عاملی ، همان جریان خزیمه را در حدیث سوم از باب ، به عنوان آنکه قاضی می تواند بدون نیاز به بینه و بر اساس علم خود حکم کند ، نقل می کند . 👌چنان که میرزای نوری در مستدرک الوسائل ، در همان عنوان باب وسائل الشیعه ، جریان خزیمه را از دو کتاب « اختصاص شیخ مفید » ، و الفقیه ، شیخ صدوق » ، به عنوان این که قاضی می تواند ، مطابق با علم خود و بدون نیاز به بینه حکم کند ، می آورد ؛ 📚مستدرک الوسائل ، ج 17 ص 381 باب 14 ❕بنابراین اگر سخن ابن شهر آشوب را هم بپذیریم ، باز هم با توجه به قضاوت بر اساس علم قاضی ، به ملکیت درآمدن اسب مذکور ، هیچ محذور شرعی و عقلایی ندارد . 👌معاند در پایان اشکال کرده است که علم قاضی باید از شواهد و قرائن باشد ، نه تمایلات و تعصبات ❗️ ❕ما هم این سخن را تصدیق می کنیم و می گوییم علم خزیمه بن ثابت بر اساس قرائن و شواهد قطعی بوده است ، چرا که قرآن با صراحت تصریح می کند که تمام اقوال و سخنان و عملکرد پیامبر ، برخواسته از تعالیم وحیانی است ، و چنین فردی ، هیچگاه به دروغ ادعای چیزی را نمی کند ، چنان که خداوند می فرماید ؛ «وَما یَنْطِقُ عَنِ الهَوی * إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْیٌ یُوحی » ( نجم4 _3) «پیامبر از روی هوای نفس سخن نمی گوید، بلکه گفتار او وحی الهی است که به او می ‌رسد». ❕یا در جای دیگر قرآن خطاب به پیامبر گرامی می فرماید ؛ « تو اخلاق عظیم و برجسته ای داری» ( قلم 4 ) و می فرماید ؛ « برای شما در زندگی رسول خدا سر مشقی نیکویی است» (احزاب21 ) ❕چنین پیامبری که در اوج کمالات اخلاقی و اسوه و الگوی همگان است ، هیچ گاه اصول اخلاقی را زیر پای نمی گذارد ، و به دروغ ادعای چیزی را نمی کند ، خزیمه بن ثابت ، به حسب این قرائن و شواهد ، علم قطعی برایش حاصل شد که حق با پیامبر است و پیامبر اسلام در ادعای خود صادق است ، لذا به نفع پیامبر گرامی اسلام حکم داد . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
🤔 ❔امام على يك قاضى عادل يا يك داعشى جنايتكار و خونخوار؟؟؟ عربى باديه نشين نزد پيامبر آمد و از او هفتاد درهم بهاى شترى را كه به او فروخته بود مطالبه كرد، رسول الله فرمود: آنرا پرداخته‌ام، مرد عرب گفت: كسى را بين من و خود حاكم قرار ده تا ميان ما داورى كند مردى از قريش وارد شد، رسول الله بدو فرمود: ميان ما داورى كن، وى به مرد عرب گفت: چه ادعايى نسبت به رسول الله دارى؟ گفت: هفتاد درهم پول شترى را كه به او فروخته‌ام... ❗️❗️ 💠💠 👌در موضوعی که معاند مطرح کرده است ، دو نقل وجود دارد که شیخ بزرگوار ، صدوق ، آنها را نقل می کند ، در نقلی آمده است ؛ « مردى اعرابى (بيابانى) نزد رسول خدا آمد و ادّعا كرد كه هفتاد درهم قيمت ناقه‏ اى (ماده شتر) كه به ايشان فروخته طلبكار است. رسول خدا فرمود: من همه قيمت را به تو پرداختم .... رسول خدا ص فرمود: سوگند كه با اين مرد، داورى به نزد ديگرى برم تا به حكم خداوند عزّ و جلّ ميان ما داورى نمايد، پس به نزد علىّ بن ابى طالب آمد در حالى كه اعرابى همراه وى بود، على ع پرسيد: اى فرستاده خدا شما را چه شده كه به اينجا آمده ‏ايد؟ فرمود: اى ابا الحسن ميان من و اين اعرابى داور شو، على ع از آن مرد پرسيد: ادّعاى تو چيست؟ مرد گفت: هفتاد درهم قيمت ماده شترى كه باو فروخته ‏ام، على از رسول خدا (ص) سؤال كرد چه مى‏ فرمائيد؟ آن حضرت پاسخ داد من تمام قيمت ناقه را به او يك جا پرداخته ‏ام، على گفت: اى مرد رسول خدا راست مى‏ گويد؟ گفت: نه، چيزى از قيمت بمن نپرداخته است، در اين هنگام على ع دست برد و شمشير خود را بيرون كشيد و گردن آن مرد را بيافكند، رسول خدا (ص) پرسيد: يا على چرا چنين كردى؟ عرض كرد يا رسول اللَّه ما تو را به امر و نهى و بهشت و دوزخ و ثواب و عقاب و وحى خداوند تصديق كرده ‏ايم چگونه در پرداخت هفتاد درهم قيمت شتر اين مرد بيابانى تصديق نكنيم، و من از اين جهت او را كشتم كه پرسيدم آيا رسول خدا آنچه گفت راست مى‏ گويد؟ او پاسخ داد نه، چيزى بمن نداده است ...» «فَقَالَ عَلِيٌّ ع يَا أَعْرَابِيُّ مَا تَدَّعِي عَلَى رَسُولِ اللَّهِ قَالَ سَبْعِينَ دِرْهَماً ثَمَنَ نَاقَةٍ بِعْتُهَا مِنْهُ فَقَالَ مَا تَقُولُ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ قَدْ أَوْفَيْتُهُ ثَمَنَهَا فَقَالَ يَا أَعْرَابِيُّ أَ صَدَقَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِيمَا قَالَ قَالَ لَا مَا أَوْفَانِي شَيْئاً فَأَخْرَجَ عَلِيٌّ ع سَيْفَهُ فَضَرَبَ عُنُقَهُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِمَ فَعَلْتَ يَا عَلِيُّ ذَلِكَ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ نَحْنُ نُصَدِّقُكَ عَلَى أَمْرِ اللَّهِ وَ نَهْيِهِ وَ عَلَى أَمْرِ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ وَ الثَّوَابِ وَ الْعِقَابِ وَ وَحْيِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا نُصَدِّقُكَ فِي ثَمَنِ نَاقَةِ هَذَا الْأَعْرَابِيِّ وَ إِنِّي قَتَلْتُهُ لِأَنَّهُ كَذَّبَكَ لَمَّا قُلْتُ لَهُ أَ صَدَقَ رَسُولُ اللَّهِ فِيمَا قَالَ فَقَالَ لا ... » 📚الفقیه ج 3 ص 105 _ الانتصار ، ص 238 _ امالی صدوق ، ص 91 ❕در نقل دیگری ابن عباس می گوید ؛ « رسول خدا از منزل عائشه بيرون شد و با مردى اعرابى روبرو گشت كه با او ماده شترى بود و گفت: اى محمّد اين ناقه را از من مى ‏خرى؟ حضرت فرمود: آرى، به چند مى‏ فروشى؟ گفت: به دويست درهم، حضرت فرمود: ارزش آن زيادتر است، همچنان مى ‏گفتند تا حضرت آن را به چهار صد درهم خريدارى كرد، و چون رسول خدا تمام مبلغ را يك جا پرداخت اعرابى وجه را دريافت كرده مهار ناقه را كشيد و گفت: ناقه و قيمت هر دو از من است و اگر محمّد ادّعايى دارد اقامه بيّنه كند و شاهد بياورد .... على ع در اين هنگام رو به رسول خدا (ص) مى‏ آمد، رسول خدا (ص) از اعرابى پرسيد به داورى اين جوان راضى هستى؟ گفت: آرى، چون على (ع) رسيد رسول خدا (ص) فرمود: يا ابا الحسن ميان من و اين مرد داورى بنما، گفت: شما بگوئيد مطلب چيست؟ رسول خدا (ص) فرمود: اين‏ ناقه از من شده است و درهم‏ها از اين مرد، اعرابى گفت: نه، بلكه هر دو از آن من است و اگر محمّد ادّعايى دارد بيّنه و شاهد بياورد، على رو به اعرابى كرده و گفت : اى مرد مهار ناقه را رها كن و به رسولش بسپار، اعرابى گفت: چنين كارى نخواهم كرد تا زمانى كه دليل بياورد و اقامه بيّنه كند، ابن عبّاس گفت: در اين هنگام على به خانه رفت و شمشير بدست بيرون شد و به اعرابى گفت: ناقه را رها كن و به پيغمبر بسپار، اعرابى امتناع كرد و گفت: بايد اقامه شهادت و بيّنه كند، پس على ضربتى بر او كوفت كه حجازيان گفتند: سرش پريد و كوفيان گفتند: عضوى از اعضايش بريد، رسول خدا از على پرسيد چه تو را بر آن داشت كه با او چنين كردى؟ گفت: اى رسول خدا ما تو را در وحى الهى تصديق كرده ‏ايم چگونه در چهار صد درهم تصديق ننمائيم » 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 «فَقَالَ عَلِيٌّ ع خَلِّ بَيْنَ النَّاقَةِ وَ بَيْنَ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ الْأَعْرَابِيُّ مَا كُنْتُ بِالَّذِي أَفْعَلُ أَوْ يُقِيمَ الْبَيِّنَةَ ، قَالَ فَدَخَلَ عَلِيٌّ ع مَنْزِلَهُ فَاشْتَمَلَ عَلَى قَائِمِ سَيْفِهِ ، ثُمَّ أَتَى فَقَالَ خَلِّ بَيْنَ النَّاقَةِ وَ بَيْنَ رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَ مَا كُنْتُ بِالَّذِي أَفْعَلُ أَوْ يُقِيمَ الْبَيِّنَةَ قَالَ فَضَرَبَهُ عَلِيٌّ ع ضَرْبَةً فَاجْتَمَعَ أَهْلُ الْحِجَازِ عَلَى أَنَّهُ رَمَى بِرَأْسِهِ وَ قَالَ بَعْضُ أَهْلِ الْعِرَاقِ بَلْ قَطَعَ مِنْهُ عُضْواً قَالَ فَقَالَ النَّبِيُّ ص مَا حَمَلَكَ عَلَى هَذَا يَا عَلِيُّ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ نُصَدِّقُكَ عَلَى الْوَحْيِ مِنَ السَّمَاءِ وَ لَا نُصَدِّقُكَ عَلَى أَرْبَعِمِائَةِ دِرْهَم‏ » 📚الفقیه ج 3 ص 106 _ الانتصار ص 239 👌علی ع در این دو جریان ، بر اساس علم قطعی خود ، حکم به نفع پیامبر گرامی داد ( حکم بر اساس علم قاضی ) ، چرا که قرآن با صراحت تصریح می کند که تمام اقوال و سخنان و عملکرد پیامبر ، برخواسته از تعالیم وحیانی است ، و چنین فردی ، هیچگاه به دروغ ادعای چیزی را نمی کند ، چنان که خداوند می فرماید ؛ «وَما یَنْطِقُ عَنِ الهَوی _ إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْیٌ یُوحی » ( نجم4 _3) «پیامبر از روی هوای نفس سخن نمی گوید، بلکه گفتار او وحی الهی است که به او می ‌رسد». ❕یا در جای دیگر قرآن خطاب به پیامبر گرامی می فرماید ؛ « تو اخلاق عظیم و برجسته ای داری» ( قلم 4 ) « وَ إِنَّكَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظِيمٍ » و می فرماید ؛ « برای شما در زندگی رسول خدا سر مشقی نیکویی است» (احزاب21 ) « لَقَد كَانَ لَكُم فِى رَسُولِ اللَّهِ اسْوَةٌ حَسَنَة » ❕در آیه دیگر تصریح می کند که شیطان به بندگان مخلص خداوند ، چون پیامبر گرامی اسلام ، نفوذی ندارد تا بخواهد ایشان را فریب دهد و معاذ الله پیامبر گرامی ادعای دروغی بکند ؛ « گفت: به عزّتت سوگند همه آنها را گمراه خواهم كرد: مگر بندگان خالص تو را از ميان آنها » « قالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِى لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِى الْأَرْضِ وَ فَبِعِزَّتِكَ لَاغْوِيَنَّهُم اجْمَعِين _ الَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِين‏ » ( ص 82 _ 83 ) ❕چنین پیامبری که در اوج کمالات اخلاقی و اسوه و الگوی همگان است ، و شیطان راه نفوذی به او ندارد ، و تمام عملکردش مطابق با وحی الهی است ، هیچ گاه اصول اخلاقی را زیر پای نمی گذارد ، و به دروغ ادعای چیزی را نمی کند ، علی ع ، به حسب این قرائن و شواهد روشن ، علم قطعی برایش حاصل شد که حق با پیامبر گرامی است و پیامبر اسلام در ادعای خود صادق است ، لذا به نفع پیامبر گرامی اسلام حکم داد . ❕اما این که علی ع ، آن اعرابی را کشت ، از این جهت است که او به پیامبر گرامی توهین و اهانت کرده بود و پیامبر ص را دروغگو و فریبکار معرفی می کرد ، با این که تمام شواهد و دلایل حاکی است که پیامبر گرامی ، صادق ترین افراد است . 👌 اعرابی به صورت هدفمند ، با توهین و اهانت به پیامبر گرامی ، قصد مخدوش کردن شخصیت پیامبر گرامی ص را در جامعه داشت ، حکم چنین افرادی که به معصومین ع توهین می کنند ، تا شخصیت الهی آن بزرگواران را مخدوش کنند و مردم را از اطراف آنها پراکنده کنند ، اعدام و قتل است ، چنان که در ذیل توضیح داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/184 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
❕ما در ذیل در مورد حدود الهی به مانند حکم سنگسار زناکار محصنه ، و نقش مهم اجرای حدود الهی در پاکسازی جامعه از آلودگی ها ، توضیحات کافی را داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3260 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3261 👌ما در پاسخهای بالا گفته ایم که با توجه به شرطیت شهادت چهار شاهد برای اجرای حد سنگسار مثلا ، تعداد کسانی که مستحق اجرای این حد می شوند ، کاهش چشمگیری پیدا می کند . ❕به حسب دو پاسخی که ما در این دو روز ، پیرامون قضاوت بر اساس علم قاضی ، در مورد ذو الشهادتین و علی ع ، داشتیم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3620 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3622 ❕معاند مدعی شده است که سخن امروز ما در تضاد با پاسخ سالهای گذشته ما است که شرطیت شهود ، افراد مستحق سنگسار را کاهش می دهد ، چرا که قاضی می تواند بدون نیاز به شاهد و بر اساس علم خود ، افراد را متهم به زنا کند و سنگسار کند ❗️❗️ 👌او توجه ندارد که مقصود از علم در بحث « علم قاضی » ، علم قطعی و صددرصدی و مطابق واقع است ، نه علم ظنی و وهمی و گمانی ، مانند علمی که در مورد ذو الشهادتین و علی ع حاصل شده بود . ❕چنین علمی یقینی برای قاضی در بحث زنا و سنگسار ، در صورتی حاصل می شود که قاضی مستقیما شاهد فعل زنا باشد ، نه آنکه احتمال زنا را بدهد ، یا از دور ببیند که مثلا دو نفر روی هم هستند و حکم به زنای آنها دهد . 👌وقتی قاضی چنین علم یقینی در زنای محصنه حاصل کند و زنای زن و مرد ، ثابت و یقینی باشد ، آن دو مستحق سنگسار و تنبیه هستند ، این سخن چه اشکالی دارد ❗️ ❕البته مقصود ما از قاضی مورد بحث ، قاضی ای است که فقیه و عادل و شیعه و مرد و آگاه به حلال و حرام ائمه باشد که چنین قاضی ای ، نائب امام ع در اجرای حدود و قضاوت می باشد ، چنان که در ذیل گفته ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1734 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1704 👌نه آنکه مقصود ما از بحث فوق ، حجیت دادن به قضاوت بر اساس علم تمام قضات کنونی دادگاهها باشد که نه فقیه هستند و نه گاها عدالت و تقوا لازم را در این رابطه دارند . ❕قاضی شیعه و فقیه و مرد و عادل ، در زمان کنونی کم و محدود است ، با این وجود چگونه ممکن است چنین قاضیانی شاهد عینی زنای محصنه در سراسر کشور و جهان مثلا باشند ❗️ 👌بنابراین ادعای ما که افرادی که مشمول حکم سنگسار می شوند ، کم و محدودند ، هنوز سر جایش باقی است و ابطال نگردیده است . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
❕یکی از معاندین به پاسخ امروز ما در مورد قتل اعرابی هتاک به پیامبر گرامی ص ، توسط علی ع ، اشکال کرده است که در همان روایت ، پیامبر گرامی ص به علی ع فرمود که دیگر چنین کاری را تکرار نکن ( یعنی اهانت کننده به من را اعدام نکن ) حال چگونه ما حکم می کنیم که توهین کننده به پیامبر گرامی ص ، سزایش اعدام است ❗️ 👌استناد معاند به فراز پایانی روایت است که پیامبر گرامی ص ، ضمن تایید عمل علی ع در کشتن فرد هتاک ، از او می خواهد که از آن پس ، دیگر چنین عملی را انجام ندهد ؛ « فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَصَبْتَ يَا عَلِيُّ فَلَا تَعُدْ إِلَى مِثْلِهَا ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَى الْقُرَشِيِّ وَ كَانَ قَدْ تَبِعَهُ فَقَالَ هَذَا حُكْمُ اللَّهِ لَا مَا حَكَمْتَ بِهِ » « پس رسول خدا فرمود: حكم به درستى كردى اى على امّا ديگر در اين موارد تكرارش منما، سپس رو به مرد قرشى كرده كه به همراه ايشان بود و فرمود: اين حكم خداوند بود نه آنكه تو كردى » 📚الفقیه ج 3 ص 106 ❕ما در پاسخ می گوییم که نهی مذکور ، مقطعی بوده است ، زیرا ، آن زمان ابتدای اسلام بوده است و تازه مسلمانان آن روز ، ظرفیت پذیرش این حکم را نداشتند ، چنان که مرحوم مجلسی اول ، به این مضمون ، اشاره می کند ؛ 📚روضه المتقین ، ج 6 ص 254 ❕اما پس از گذشتن زمان ، حکم مذکور در نهی ، نسخ شد ، و خود پیامبر گرامی ، با توهین کنندگان به خود ، حتی در فتح مکه ، برخورد می کردند ، چنان که در ذیل به این نکته اشاره کردیم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/184 👌شاهد این سخن ، روایتی است که امام باقر ع می فرماید ؛ « مردى از قبيله هذيل رسول خدا را ناسزا مى‏ گفت، به رسول خدا خبر رسيد و گفت كسى هست كه ( زبان او را كوتاه كند؟ ) و با او برخورد کند ؟ دو تن از انصار مدينه برخاستند و گفتند: يا رسول الله، ما آماده ‏ايم. آن دو به راه افتادند تا به محل آن مرد رسيدند و سراغ او را گرفتند تا در نيمه راه مرتع او را دريافتند كه براى سركشى به گوسفندانش مى ‏رفت، به او نزديك شدند و سلام نگفتند، آن مرد پرسيد: شما كه هستيد و نام شما چيست؟ گفتند: تو فلانى فرزند فلانى هستى؟ آن مرد گفت: بلى. آن دو از شتر پياده شدند و گردن او را زدند. ❕( راوی می گوید ) من به ابو جعفر باقر ع گفتم ؛ ❔« بفرمائيد كه اگر در اين روزگار ما كسى يافت شود كه رسول خدا را ناسزا بگويد، بايد او را بكشند؟ ابو جعفر گفت: اگر به جان خود نترسى، بايد او را بکشی » « إِنَّ رَجُلًا مِنْ هُذَيْلٍ كَانَ يَسُبُّ رَسُولَ اللَّهِ ص- فَبَلَغَ ذَلِكَ النَّبِيَّ ص فَقَالَ مَنْ لِهَذَا فَقَامَ رَجُلَانِ مِنَ الْأَنْصَارِ- فَقَالَ نَحْنُ يَا رَسُولَ اللَّهِ- فَانْطَلَقَا حَتَّى أَتَيَا عَرَبَةَ فَسَأَلَا عَنْهُ فَإِذَا هُوَ يَتَلَقَّى غَنَمَهُ فَقَالَ مَنْ أَنْتُمَا وَ مَا اسْمُكُمَا فَقَالا لَهُ أَنْتَ فُلَانُ بْنُ فُلَانٍ قَالَ نَعَمْ فَنَزَلَا فَضَرَبَا عُنُقَهُ قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ- فَقُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع أَ رَأَيْتَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا الْآنَ سَبَّ النَّبِيَّ ص أَ يُقْتَلُ قَالَ إِنْ لَمْ تَخَفْ عَلَى نَفْسِكَ فَاقْتُلْهُ » 📚الکافی ج 7 ص 267 ❕بر همین اساس ، پیامبر گرامی فرمود ؛ « مَنْ سَبَّ نَبِيّاً قُتِل‏ » « کسی که به پیامبری ، ناسزا گوید ، کشته می شود » 📚وسائل الشیعه ج 28 ص 213 _ بحار الانوار ج 76 ص 222 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
❕ما در گذشته پیرامون آیات سوره طارق ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3566 👌متذکر تفسیر علی بن ابراهیم شدیم که می گوید ؛ « الصُّلْبُ الرَّجُلُ وَ التَّرَائِبُ الْمَرْأَةُ وَ هِيَ صَدْرُهَا » « مقصود از صلب ، مرد است و ترائب اشاره به زن است و مقصود سینه های او است » 📚تفسیر قمی ج 2 ص 415 ❕و یاد آور شدیم که اگر خداوند می گوید انسان از ما بین صلب و ترائب ظهور می کند ، طبق تفسیر علی بن ابراهیم ، یعنی از نسل و تیره مردان ( اشاره به نقش مرد در خلقت فرزند ) و از سینه زنان ( یعنی آب زنان ) . 👌سینه و پستان های زن ، محرک اصلی زن در رسیدنش به ارگاسم و اوج لذت است و وقتی زن با تحریک سینه ، به ارگاسم می رسد ، آب از او خارج می شود ، تحریک زن از طریق سینه و پستان هایش ، نقش اصلی در ارگاسم و انزال زن را ایفا می کند . ❕تعبیر خروج آب زن از سینه هایش ، تعبیری عرفی و کنایی است که اشاره دارد که تحریک زنان و رسیدن او به ارگاسم و خروج آب از او ، از طریق تحریک سینه هایش می باشد ، چنان که کارشناسان می نویسند ؛ «آنچه که بیش از هر چیز زنان را تحریک می کند ، لمس سینه و به ویژه نوک سینه است . سینه ها در بسیاری از موارد می توانند به تنهایی زن را تا مرز ارضا شدن پیش ببرند ... ارگاسم سینه برای زنان یک واقعیت است ... زن ممکن است از طریق تحریک نوک سینه هم به ارگاسم برسد » 🌐https://b2n.ir/b24874 ❕البته روشن است که طبق قاعده مسلم منطقی که می گوید : « اثبات شیء نفی ما عدا نمی کند » ، ارگاسم زن از طریق سینه که مورد اشاره ما واقع شد ، به معنای نفی ارگاسم زن از طرق دیگر نیست ، بلکه سخن ما و تفسیر آیه شریفه بر اساس این دیدگاه ، تنها در مقام بیان یکی از راههای مهم ارگاسم در زن است که با عفت بیان و پوشیده سخن گفتن قرآن نیز همخوانی دارد ، لذا این علت مورد توجه قرآن واقع شده است . 👌ما ارگاسم زن را حصر در تحریک سینه ها نکردیم تا معاند اشکال کند که کلیتوریس در زنان ، موثر در ارگاسم آنان است که مورد اشاره ما واقع نشده است . ❕آیا اگر پزشکان می گویند رعایت فاصله اجتماعی ، نقش مهمی در پیشگیری از کرونا دارد ، به این معنا است که ماسک زدن دیگر تاثیری در پیش گیری ندارد ؟ یا شستن دست ها و ضد عفونی کردن سطوح بی تاثیر است ❗️روشن است که پزشکان تنها یک علت مهم در پیشگیری را بیان کرده اند ، نه آنکه پیشگیری را حصر در آن علت کرده باشند . 👌ما هم تنها به یک علت مهم در ارگاسم زنان اشاره کردیم ، نه آنکه ارگاسم زنان را حصر در این علت کرده باشیم . ❕اگر بیسوادان فضای مجازی توجه بیشتری به قاعده : « اثبات شیء نفی ما عدا نمی کند » ، می کردند ، این اشکالات سطحی را مطرح نمی کردند . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
❕نظر یکی از کاربران در مورد رسوایی و به جزع و فزع افتادن کانالهای معاند با پاسخهای ما 💪💪💪 👌رسوایی های صورت گرفته ، معاندین و اربابانشان را به تکاپو انداخته است تا جایی که پاسخهای سالهای گذشته ما را خط به خط می خوانند تا بتوانند اشکالی از ما بگیرند ، اما تاکنون راه به جایی نبرده اند و در آینده هم نخواهند برد ، اشکال گیری سطحی آنها نیز ، با پاسخ مجدد ما رو به رو شده و موجب رسوایی و فضاحت بیشترشان می شود .
🤔 ❔ردی بر افاضات کانال اسلامگرا در باب اعجاز پیامبران ▪️ادعا: پیامبران برای اثبات ادعای نبوتشان عملی خارق‌العاده است که دیگران از انجام آن عاجزند می‌دهند ▫️پاسخ به ادعا: اولاً بر طبق روایاتتان دجال هم مُرده زنده می‌کند (=عمل خارق العاده). ثانیاً باز هم بنا به اعتقادات خودتان افرادی با تمسک به اجنه اعمال خرق عادت انجام می‌دهند! با این حساب انجام عمل خارق‌العاده از غیر پیامبران هم محتمل است، لذا چنین دلیلی نمی‌تواند مثبت ادعای نبوت کسی باشد! ▪️ادعا: معجزات پیامبر اسلام به صورت متواتر و یقینی نقل شده‌است و جای هیچ شک و شبهه‌ای در آن وجود ندارد! ▫️پاسخ به ادعا: این ادعا نیز باطل است! چرا که بعنوان نمونه، در مورد ادعای شق القمر (نصف کردن ماه) ، از میان کل ساکنان آن قسمت از نیمکره زمین که ماه رؤیت میشد هیچ بنی بشری غیر از مسلمینِ متعبّد ، واقعه‌ی به آن عظمت و اعجاب‌انگیزی را ثبت نکرده‌است ❗️ 💠💠 👌معاند در پاسخ به مطلب ذیل ما در مورد معجزات انبیاء ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3575 ❕اشکالاتی را مطرح کرده است که یک به یک مورد نقد و بررسی قرار می دهیم ؛ 1⃣می گوید طبق ادعای خودتان ، دجال هم می تواند معجزه و عمل خارق العاده انجام دهد و مرده را زنده کند ❗️ 👌معاند در این ادعای خود صادق نیست ، زیرا شیعه نقل نمیکند که دجال چنین توانایی دارد ، بلکه در یک سری از اسرائیلیات و روایات جعلی و اباطیل اهلسنت ، چنین مضامینی از راویانی یهودی الاصل وارد شده است . ❕اهلسنت نقل می کنند که دجال ادعاى ربوبيت مى ‏كند ( سنن ابن ماجه ج 2 ص 1360 ) ، عمر طولانى دارد ، ( صحیح مسلم ج 8 ص 205 ) ، همراه او آب و آتش است. ( صحیح بخاری ج 8 ص 103 ) ، كور را بينا كرده و برص را شفا مى ‏دهد ( مسند احمد ج 5 ص 13 ) ، مرده را زنده مى‏ كند ، ( مسند احمد ج 5 ص 13 )، کسى را مى‏ کشد، آن‏گاه او را زنده مى‏ کند ( مستدرک حاکم ج 4 ص 537 ). ❕مثلا بخاری صراحتا نقل می کند که دجال فردی را می کشد و بعد او را زنده می کند ؛ « فَيَقْتُلُهُ ثُمَّ يُحْيِيه‏ » 📚صحیح بخاری ج 2 ص 223 _ ج 8 ص 104 ❕اما در روایات ما به قدری دجال ، زبون و ناتوان در برابر امام عصر ع معرفی شده است که حضرتش پس از ظهور او را می کشد و زمین را از ظلم و جور و لوث وجود او ، پاکسازی می کند ؛ « يَقُومُ بَعْدَ غَيْبَتِهِ فَيَقْتُلُ الدَّجَّالَ وَ يُطَهِّرُ الْأَرْضَ مِنْ كُلِّ جَوْرٍ وَ ظُلْمٍ » 📚کمال الدین ، ج 2 ص 336 _ اعلام الوری ج 2 ص 197 2⃣می گوید افرادی با تمسک به اجنه ، اعمال خارق عادت انجام می دهند ، بنابراین غیر پیامبران هم می توانند اعمال خارق العاده انجام دهند ❗️ 👌او توجه ندارد که عنوان خارق العاده ، تنها بر معجزه انبیاء ، قابل صدق است ، زیرا چنان که از مفهوم کلمه معجزه استفاده است ، این کلمه از « عجز » می آید ، یعنی معجزات انبیاء به گونه ای است که بشر به هیچ عنوان نمی تواند مانند آن را بیاورد و از انجام مانند آن عاجز است ، چرا که معجزه متكى به نيروى الهى است‏ . ❕ اما کارهایی که برخی از مرتاضان انجام می دهند ، چنین نیست که دیگران در برابر آن عاجز باشند ، بلکه دیگران را هم می توانند مثلا با تمرین و ممارست و تعلیم و ریاضت مانند آن را بیاورند . ❕به همين دليل کارهای مرتاضان قابل معارضه و مقابله به مثل است، و انسان‏هاى ديگرى مى‏ توانند همانند آن را بياورند، و نيز به همين دليل آورنده آن هرگز جرئت نمى‏ كند كه «تحدى» يعنى دعوت به مقابله كند و بگويد هيچ‏كس توانايى انجام آنچه را كه من انجام مى‏ دهم ندارد، در حالى كه معجزات چون قطعاً از هيچ فردی (با نيروى غیر الهی ) ساخته نيست، همواره توأم با تحدّى بوده است، و مثلًا پيغمبر اسلام مى‏ فرموده: «اگر تمام انس و جن جمع شوند كه همانند قرآن را بياورند توانايى ندارند» . ❕و نيز به همين جهت هنگامى كه کارهای مرتاضان در برابر معجزات قرار گيرند به زودى مغلوب مى‏ شوند، و سحر مثلا هرگز با معجزه پهلو نخواهد زد، درست همان‏گونه كه هيچ انسانى قدرت معارضه در برابر پروردگار را ندارد. 👌نمونه اين مسأله در قرآن مجيد به خوبى در داستان موسى و فرعون ديده مى ‏شود كه آنها تمام ساحران را از شهرهاى كشور مصر جمع‏ آورى كردند، و مدتها مقدمه ‏چينى براى ارائه سحر داشتند و نقشه‏ ها ريختند، و سرانجام در يك چشم بر هم زدن در برابر اعجاز موسى عليه السلام هم نقش بر آب شد. 📚پیام قرآن ، ج 7 ص 279 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 3⃣او مدعی شده است که سخن ما که گفتیم معجزات پیامبر گرامی اسلام ص به صورت متواتر نقل شده است ، باطل است ، زیرا در مورد شق القمر ، هیچ فردی غیر مسلمین ، این واقعه را ثبت و ضبط نکرده است ❗️ 👌در پاسخ به این ادعای او هم گفتنی است که معجزه شق القمر از معجزات مسلم پیامبر گرامی ص است که قرآن نیز بر آن صحه گذاشته و می گوید ؛ « قيامت نزديك شد و ماه از هم شكافت. و هر گاه نشانه و معجزه‏ اى را ببينند اعراض كرده مى‏ گويند: اين سحرى است مستمر. - آنها (آيات خدا را) تكذيب كردند و از هواى نفسشان پيروى نمودند و هر امرى قرارگاهى دارد. » ( قمر 1_3) ❕طبق روايات مشهور و متواتر ، « مشركان نزد رسول خدا ص آمدند و گفتند: اگر راست مى‏ گويى و تو پيامبر خدايى ماه را براى ما دو پاره كن! فرمود: اگر اين كار را كنم ايمان مى ‏آوريد؟ عرض كردند آرى- و آن شب، شب چهاردهم ماه بود- پيامبر ص از پيشگاه پروردگار تقاضا كرد آنچه را خواسته ‏اند به او بدهد ناگهان ماه به دو پاره شد، و رسول اللَّه آنها را يك يك صدا مى‏ زد و مى‏ فرمود: ببينيد » 📚مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏9، ص 282 ❕حال اشکال این است که اگر شق القمر حقيقتى داشت مى ‏بايست با آن همه اهميتى كه دارد در تواريخ جهان ثبت گردد، در حالى كه چنين نيست، و نمى‏ توان باور كرد چنان حادثه‏ اى رخ داده باشد و همه مردم جهان (جز مسلمانان) از آن غافل مانده باشند. 👌ولى براى اين كه روشن شود اين ايراد تا چه اندازه قابل اهميت است بايد تجزيه و تحليلى در روى جهات مختلف اين مسئله صورت گيرد ؛ 🔸اولا ؛ بايد توجه داشت كه ماه همواره در نيمى از كره زمين قابل رؤيت است نه در تمام آن بنابراين نيمى از مردم‏ روى زمين از اين حساب خارج خواهند شد. 🔸ثانياً ؛ در نيمى از همين نيمكره نيز همه مردم يا اكثريت قريب به اتفاق آنها از حوادثى كه در اجرام آسمانى رخ مى‏ دهد غافل و بى خبرند، چون بعد از نيمه شب آنهاست و طبعاً در خوابند، به اين ترتيب تنها يك چهارم مردم جهان مى‏ توانند از چنين حادثه ‏اى باخبر شوند. 🔸ثالثاً ؛ هيچ مانعى ندارد كه در قسمت قابل توجهى از اين نقاط، آسمان ابرى و چهره ماه با ابر پوشيده باشد. 🔸رابعاً ؛ حوادث آسمانى در صورتى توجه افراد را جلب مى‏ كند كه يا مانند صاعقه ‏ها توأم با سرو صدا يا آثار فوق العاده ديگرى باشند، و يا مانند كسوف و خسوف همراه با كم شدن نور، آن هم براى كى مدت نسبتاً طولانى، در چنين صورتى البته نظرها را به خود جلب مى‏ كند. ❕اما اگر كره ماه بدون مقدمه قبلى و بدون هيچ عكس العمل ديگر از قبيل كم شدن نور و مانند آن فقط براى چند لحظه انشقاق پيدا كرده، سپس التيام يابد كمتر نظرى را به خود جلب مى‏ كند . ❔ آيا ما در شبهاى عادى كه ماه مطابق معمول در آسمان مى ‏درخشد هيچ به آن خيره مى‏ شويم و در وضع آن كنجكاوى مى ‏كنيم؟ ❕آرى تنها دانشمندانى كه اجرام آسمانى و ماه را رصد مى ‏كنند و يا كسانى كه تصادفاً چشم آنها به آسمان بيفتد از چنين جريانى ممكن است باخبر شوند، و عده‏ اى ديگر را باخبر سازند. 🔸خامساً ؛ وسائل ثبت مطالب تاريخى و نشر آن در آن زمان بسيار محدود بود. تعداد باسواد كم، كتابها خطى، و تعداد آن ناچيز، و مثل امروز نبود كه يك حادثه مهم، برق آسا به وسيله راديوها و مطبوعات و تلويزيون‏ها در سراسر جهان انتشار يابد. 🔸سادساً ؛ تاريخ گذشته آن طور كه بعضى از خوشبين‏ها تصور مى‏ كنند در تمام جهات روشن و آشكار نيست، بلكه مملو ازنقاط تاريك و مبهم است. مثلا «زرتشت» يكى از شخصيتهاى معروف تاريخى است كه مركز نفوذ او قسمت مهمى از دنياى متمدن آن زمان بود، اما تاريخ او امروز از تمام جهات تاريك و مبهم است، تاريخ تولد، وفات، محل تولد و ساير مشخصات زندگى، حتى به عقيده بعضى، اصل وجود او مجهول و تاريك مى ‏باشد . 📚ترجمه اوستا ، جلیل دوستخواه ، ج 1 ص 14 _ 15 _ 16 ❕جائى كه كشورهاى متمدن آن زمان در مورد حفظ و ضبط تواريخ مربوط به خود تا اين اندازه بى اعتنا باشند، تعجب ندارد اگر اروپائيان كه در آن زمان دوران تاريك «قرون وسطى» را مى‏ گذراندند به ضبط چنين حادثه‏ اى، در صورت اطلاع، علاقه خاصى نشان نداده باشند. 👌ما به طور قطع مى ‏دانيم در طول تاريخ بشر صدها زلزله نابود كننده و طوفان وحشتناك رخ داده كه شهرها و آباديها وسيعى را ويران نموده است در حالى كه تاريخ همه آنها را ضبط نكرده و به خاطر ندارد. ❕با توجه به اين جهات از عدم ذكر اين حادثه در تواريخ‏ اسلامى زياد نمى‏ توان تعجب نمود و آن را دليل بر عدم وقوع اين حادثه دانست. 📚معراج - شق القمر - عبادت در قطبين : مکارم شیرازی : ص 113 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
👌شبهه افکن به روایتی از پیامبر گرامی ص استناد کرده و مورد اشکال قرار داده است که مطابق آن پیامبر گرامی ص فرموده اند که عطسه نشانه صدق سخن است ، در ذیل در مورد این روایت توضیح داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/350