eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
6.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
209 ویدیو
50 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! 👈وابسته به موسسه بقیه الله الاعظم ارواحناه فداه طرح شبهه و سوال : @poorseman تمام کانالهای ما : https://yek.link/ipasookh
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔قابل توجه مسلمین ناآگاهی که بی‌حجابی را مساوی با بی‌بند و باری می‌دانند: زنان محمد هم تا قبل از نزول حجاب بی‌حجاب بودند! [صحیح بخاری-حدیث شماره ۶۲۴۰] ← عمربن‌خطاب به رسول‌الله می‌گفت: زنان خود را در حجاب کن. آن حضرت این‌کار را نکرد! زنان پیامبر شبانگاه برای قضای حاجت به سوی مناصع (محل قضای حاجت) می‌رفتند. سوده بنت ضمعه (از زنان پیامبر) بیرون رفت و او زنی بلند قامت بود. عمربن‌خطاب که با مردم نشسته بود او را دید و‌ گفت: «ای سوده! تو را شناختم!». عمر به نزول آیه حجاب بسیار علاقه‌مند بود. سپس الله آیه حجاب را بر محمد نازل کرد! آیا زنان محمد نیز بی‌بند و بار بودند که حجاب نمی‌کردند؟! آیا محمد نیز بی‌غیرت بود که در مقابل اصرار دیگران به صدور دستور حجاب مخالفت میکرد ❗️❗️ 💠💠 👌نقل فوق از نقلهای جعلی اهلسنت است که آنان از روی فضیلت سازی برای عمر ، آن را جعل کرده اند ، چنان که روایات بسیاری برای فضیلت سازی خلفا جعل کرده تا جایی که این مساله مورد اعتراض علمای بزرگشان واقع شده است ، چنان که فیروز آبادی در خاتمه کتاب « سفر السعاده » ، ابوابی را گشوده است و مفصلا احادیث جعلی در فضائل ابوبکر و عمر را مورد نقد و رد قرار می دهد ؛ 📚سفر السعاده ج 2 ص 211 ❕همینطور ، عجلونی در « کشف الخفاء » ، ج 2 ص 419 ، روایات جعلی اهلسنت در فضائل خلفا را مورد نقد و اعتراض قرار می دهد ، و همینطور ابن القیم در « المنار المنیف ، ص 115 » 👌تهاونوی می گوید ؛ « ما می دانیم که جاعلان حدیث ، دروغ و جعل کرده اند ، در کثیری از فضائلی که در مورد ابوبکر و عمر و عثمان ، روایت می شود » « نحن نعلم انهم کذبوا فی کثیر مما یروونه فی فضائل ابی بکر و عمر و عثمان » 📚قواعد فی علوم الحدیث ص 444 ❕نقل مورد استناد معاند هم از نقلهای جعلی اهلسنت است که وانمود می کند که عمر در جریان سوده که برای قضای حاجت به محلی خلوت رفته بود ، متعرض او می شود و آیه حجاب در این جریان نازل می شود ، اما از آنجایی که دروغگو کم حافظه است ، در روایت جعلی دیگر ، مدعی می شوند که آیه حجاب به امر عمر در جریانی دیگر نازل شد ، چنان که نقل می کنند ؛ « عمر گفت یا رسول الله ، انسانهای نیک و بد بر تو وارد می شوند ، کاش همسرانت را دستور به حجاب می دادی ، پس خداوند آیه حجاب را نازل کرد » 📚صحیح بخاری ج 6 ص 148 ❔باید از جاعلان حدیث اهلسنت پرسید که آیه حجاب در جریان فوق نازل شد یا جریان سوده ❗️❗️ 👌باز در نقل دیگری ، خودشان تصریح می کنند که اساسا جریان نزول آیه حجاب ، ارتباطی با جریانات فوق و عمر بن خطاب نداشته است ، انس می گوید ؛ « من داناترین مردم به آیه حجاب می باشم ، شبی که رسول خدا با زینب ازدواج کرد ، غذائی درست کرد ، مردم پس از خوردن غذا نشسته و صحبت می کردند ، خداوند آیه حجاب را نازل کرد » 📚صحیح بخاری ج 6 ص 50 _ ج 8 ص 65 _ صحیح مسلم ج 2 ص 52 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕اساسا مطابق نقلهای اهلسنت ، پیامبر گرامی در منزل خود « بیت الخلاء » و « دستشویی » داشته است و نیازی نبوده که همسران او برای دستشویی به خارج منزل بروند و مورد اعتراض عمر واقع شوند و آیه حجاب نازل شود❗️❗️ 👌بخاری نقل می کند ؛ « پیامبر وقتی وارد بیت الخلاء می شد ، می فرمود : اللهم انی اعوذ بک من الخبث و الخبائث ... » 📚صحیح بخاری ج 1 ص 45 👌مسلم نقل می کند ؛ « وقتی وارد کنیف و مستراح می شد ، می گفت اللهم انی اعوذ بک من الخبث و الخبائث » « اذا دخل الکنیف ... » 📚صحیح مسلم ج 1 ص 195 👌ابن عمر می گوید ؛ « وارد خانه حفصه شدم و مستراح و توالت پیامبر را دیدم » « دخلت بیت حفصه ...فرایت کنیف رسول الله ‌.... » 📚سنن بیهقی ج 1 ص 93 👌بنابراین با توجه به این که همسران پیامبر ، هریک در خانه خود ، مستراح داشته اند ، کذب جاعل حدیث که مدعی شده بود که همسران پیامبر بی حجاب برای دستشویی به بیرون منزل می رفتند و مورد اعتراض عمر واقع شدند ، روشن می شود . ❕اهلسنت در جریان آیه حجاب ، پیامبر را بی غیرت معرفی می کنند و عمر را غیرتمند ، تا جایی که هر چه عمر به پیامبر می گفت که به زنانت بگو ، حجاب را نگاه دارند ، پیامبر گوش نمی داد ❗️چنان که نقل می کنند ؛ « عمر به پیامبر می گفت که زنانت را در حجاب کن ، پیامبر به حرف او گوش نمیداد ، وحی موافق رای عمر نازل شد و پیامبر را امر کرد که زنانش را در حجاب وارد کند » « و امر الله تعالی نبیه ان یحجب نساءه » 📚صحیح بخاری ج 1 ص 46 ❕در حالی که خود اهلسنت نقل کرده اند که پیامبر گرامی ، غیورترین افراد بوده است ، چنان که بخاری نقل می کند که پیامبر گرامی می فرمود ؛ « من از سعد ، غیورترم و خداوند از من غیور تر است » « لانا اغیر منه و الله اغیر منی » 📚صحیح بخاری ج 6 ص 156 ❕می بینیم که پیامبر گرامی خودش را با غیرت ترین افراد معرفی می کند که تنها خداوند است که از نظر غیرت ، از پیامبر گرامی بالاتر است ، و اساسا معقول نیست که پیامبری که خداوند در وصفش می گوید ؛ «تو دارای خلق و خوی عظیم و برجسته ای هستی» (قلم 4 ) و می فرماید ؛« برای شما در زندگی و اخلاق رسول خدا اسوه نیکویی است» ( احزاب 21 ) ❕نسبت به حجاب زنانش بی غیرت باشد و عمر در این مساله از او با غیرت تر بوده و به پیامبر اعتراض کند که تو چرا غیرت نداری ❗️ 👌و از سوی دیگر ، چگونه عمر از پیامبر هم با غیرت تر می تواند باشد ، در حالی که زنان مسلمان را می زد ، به گونه ای که حجاب از سرشان می افتاد ❗️ چنان که نقل می کنند ؛ « چون خالد بن وليد مرد ، زنها در خانه ميمونه جمع شدند و شروع كردند به گريه كردن ، عمر آمد و شروع به زدن آنها با شلّاقش ، روسرى يكى از آنها افتاد، گفتند اى رهبر مسلمين روسرى او افتاد، گفت ول كنيد او را كه برايش احترامى نيست و او تعجب ميكرد از گفته او (لا حرمه لها) احترامى براى او نيست » 📚کنزالعمال ج 15 ص 730 ❕بنابراین ، نقل مورد استناد معاند از کتب اهلسنت ، طبق سایر روایات اهلسنت ، جعلی و مردود بوده است و هیچگاه پیامبر گرامی ص که غیورترین افراد بوده است ، نسبت به حجاب و پوشش زنان خود بی تفاوت نبوده است ، چنان که خود پیامبر ص می فرمود ؛ « پدرم ابراهیم با غیرت بود و من با غیرت تر از اویم ، خدا بینی مومنی را که غیرت ندارد به خاک مالد » 📚بحار الانوار ج 103 ص 248 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
👌کاربری در مورد ولنتاین ، پرسش کرده است ، در ذیل در این رابطه توضیح داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1951
⚫️شهادت امام هادی علیه السلام را تسلیت می گوییم . ⚫️مناقب و فضائل امام هادی علیه السلام ، از دیدگاه معاصران و دانشمندان مخالف ایشان را در نمایه زیر بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/974
🤔 ❔پیامبر اسلام: پس از صرف غذا باید انگشتانتان را لیس بزنید بعد بشویید! [منبع: صحیح بخاری - حدیث شماره ۵۴۵۶] یک عمر تبلبغ کردند که پیامبر اسلام فرموده «النَّظَافَةُ مِنَ الْإِيمَانِ‌!» (پاکیزگی جزئی از ایمان است!) اما نگفتند که لیسیدن انگشتان پس از صرف غذا هم مصداق رعایت پاکیزگی نزد پیامبر اسلام است! به عبارتی پیامبر اسلام حتی در دستور به پاکیزگی و نظافت هم گاف داده و تصور میکرده لیس زدن انگشتان پس از صرف غذا یک کار بهداشتی محسوب میشه ❗️ 💠💠 👌معاندین هرزه گوی فضای مجازی مدعی اند که با دست غذا خوردن ، بهداشتی نیست ، در حالی که عموم مردم غذاهای نانی خصوصا در صبحانه را با دست تناول می کنند ، طبق استدلال اینان ، همه مردم کثیف اند و غیر بهداشتی رفتار می کنند ، یا مردمانی که در هند و سایر نقاط جهان ، با دست غذا می خورند ، همه کثیفند و تنها همین چند تن هرزه گویی ملحد فضای مجازی پاک و پاکیزه اند ❗️❗️ 👌این که پیامبر گرامی اسلام با دست غذا می خوردند و پس از غذا خوردن ، انگشتهای مبارک را می میکدند ، اختصاص به روایات اهلسنت ندارد ، در نقلهای شیعه آمده است ؛ « كانَ رَسولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله إذا فَرَغَ مِن طَعامِهِ، لَعِقَ أصابِعَهُ في فيهِ فَمَصَّها » « پيامبر خدا هر گاه غذايش را تمام مى‏ كرد، انگشتانش را در دهانش مى‏ چرخاند و مى‏ مكيد. » 📚المحاسن ص 443 ❕همینطور ، خطاب به علی ع می فرمود ؛ « آداب مستحب سفره عبارت است از نشستن روى پاى چپ، خوردن با سه انگشت، از جلوى خود خوردن، و ليسيدن انگشت‏ها » « أمَّا السُّنَّةُ: فَالجُلوسُ عَلَى الرِّجلِ اليُسرى‏، وَالأَكلُ بِثَلاثِ أصابِعَ، و أن يَأكُلَ مِمّا يَليهِ، ومَصُّ الأَصابِعِ. » 📚الفقيه ج 4 ص 355 ❕در نقل دیگر در مورد پیامبر گرامی آمده است ؛ « كانَ يَمينُهُ لِطَعامِهِ وشَرابِهِ وأخذِهِ وإعطائِه‏ » « دست راستش براى غذا و آب و گرفتن و دادن بود » 📚مكارم الأخلاق ج 1 ص 61 _ بحارالأنوار ، ج 16 ص 237 ❕و می فرمود ؛ « چون يكى از شما خوراكى خورد و انگشتش را مكد كه با آن خورده خدا عزّ و جلّ فرمايد ، بركت دهد خدا بتو » « إِذَا أَكَلَ أَحَدُكُمْ طَعَاماً فَمَصَّ أَصَابِعَهُ الَّتِي يَأْكُلُ بِهَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بَارَكَ اللَّهُ فِيكَ » 📚الکافی ج 6 ص 297 ❕این که در این روایات به خوردن با دست و مکیدن آن تاکید شده است ، همه برای احترام و خضوع و شکرگزاری در برابر خداوند ، به خاطر نعماتهایش است ، تا به گونه ای خاضعانه از او تشکر کنیم و حتی اندک خوراکی که به دست چسبیده است ، بی استفاده نماند و اسراف نشود ، این عملکرد ، نهایت اظهار خضوع و شکرگزاری در برابر نعمات بیشمار خداوندی است ، چنان که در نقلی در مورد امام صادق ع آمده است ؛ « أَنَّهُ كَرِهَ أَنْ يَمْسَحَ الرَّجُلُ يَدَهُ بِالْمِنْدِيلِ وَ فِيهَا شَيْ‏ءٌ مِنَ الطَّعَامِ تَعْظِيماً لِلطَّعَامِ حَتَّى يَمَصَّهَا » « امام ع عليه السّلام کراهت داشت که كسى دستش را با حوله پاك كند و بر آن خوراكى باشد براى احترام خوراك ، تا آن را بمكد » 📚بحار الانوار ج 63 ص 405 ❕یا در نقل دیگری آمده است که امام صادق ع به مکیدن انگشتها ، پس از صرف غذا ، تاکید داشت ، در چرایی این عملکرد فرمود که می دانی چرا این کار را می کنم ؟ ؛ « مردمى بر نهر ثرثار زندگى داشتند و از خوراك خود كلوچه‏ ها ساختند و محل غائط بچه ‏هاشان را با آن پاك ميكردند، مردى عصا كشان بر آنها گذر كرد و ناگاه زنى يكى از آن كلوچه ‏ها را برداشته و محل غائط کودک را با آن پاك ميكرد، فرمودش از خدا بترس اين كار بر تو روا نيست، زن گفت: گويا ما را از ندارى و فقر ميترسانى؟ ... خداوند باران آسمان را از آنها دريغ داشت و نيازمند شدند به همان نانها كه بدانها محل غائط را پاك كرده بودند و آنها را با كشيدن ميان خود پخش ميكردند، و آنگه خدا به آنها رحم كرد و وضع پيشين را بدانها باز گردانيد. » «...حَبَسَ مِنْهُمْ بَرَكَةَ السَّمَاءِ فَاحْتَاجُوا إِلَى الَّذِي كَانُوا يُنَجُّونَ بِهِ صِبْيَانَهُمْ فَقَسَّمُوهُ بَيْنَهُمْ بِالْوَزْنِ قَالَ ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ رَحِمَهُمْ فَرَدَّ عَلَيْهِمْ مَا كَانُوا عَلَيْهِ » 📚المحاسن ج 2 ص 587 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕اسلام تاکید موکد بر شستن دستها ، قبل از غذا خوردن می کند ، روشن است که با عمل به این دستور ، خوردن غذا ، با دست پاک و شسته شده و تمیز ، هیچ مشکل بهداشتی ، ایجاد نمی کند ، چنان که علی ع فرمود ؛ « مَنْ أَرَادَ أَنْ يَكْثُرَ خَيْرُ بَيْتِهِ فَلْيَغْسِلْ يَدَهُ قَبْلَ الْأَكْلِ. » « هر کس می خواهد ، خیر خانه اش زیاد شود ، قبل از غذا خوردن ، دستهایش را بشوید » 📚وسائل الشیعه ج 24 ص 338 👌و فرمود ؛ « غَسْلُ الْيَدَيْنِ قَبْلَ الطَّعَامِ وَ بَعْدَهُ زِيَادَةٌ فِي الرِّزْقِ ... » « شستن دو دست قبل و بعد از غذا خوردن ، موجب زیادی رزق می گردد » 📚همان منبع ❕یافته های کنونی دانشمندان هم ، تاکید بر غذا خوردن با دست دارد ، چنان که مطابق یافته های جدید خود ، می نویسند ؛ « با دست غذا خوردن باعث افزایش گردش خون می شود ، با دست غذا خوردن جریان خون را افزایش می دهد ، با دست غذا خوردن ارتباط با غذا را تشدید می کند ( و در رفع بی اشتهایی موثر است ) ، با دست غذا خوردن باعث هضم بهتر می شود ، 5. مستقیما بر چاکرا تاثیر می گذارد ،نوک انگشتان به قلب، چشم سوم، شبکه عصبی ، گلو، اندام جنسی و ریشه ای چاکرا مرتبط هستند. و هنگامی که ما با دست ها غذا می خوریم، حرکت و لمس چاکرا فعال می شود و ما را به هر روش ممکن کمک می کند ، با دست غذا خوردن بهداشتی است ، ممکن است این جمله ، برای خیلی ها تهاجمی به نظر برسد، اما در مقایسه با قاشق و چوب غذاخوری، دستان انسان بیشتر بهداشتی است . برخلاف آنچه فکر می کنید افرادی که عادت به غذا خوردن با دست دارند پیش از آغاز خوردن غذا دست های شان را می شویند. البته بهداشت دست ها، همه جا یک عادت است ولی قاشق و چنگال عموما سریع شسته می شوند و همیشه هم کاملا تمیز نیستند ، متوجه می شوید غذا داغ است چون دستانتان مثل یک سنسور عمل می کند ، منطقا، زمانی که با قاشق یا چنگال غذا می خورید نمی توانید آنالیز کنید که چقدر غذا گرم است، اما وقتی با دست غذا می خورید، می توانید آن را (به لطف قدرت گیرنده ها )و محافظت از بافت های حساس زبان از سوزش، را درک کنید. ، با دست غذا خوردن برای کاهش خطر ابتلا به دیابت موثر است ، در صورتی که با دست غذا بخورید پس از اتمام، دستان خود را می‌شویید اما همچنان باکتری‌های بسیاری مفیدی بر سطح دست و انگشتانتان باقی می‌ماند و سبب از بین بردن سایر باکتری‌های مضر سطح پوست می شوند » 🌐https://b2n.ir/m60742 🌐https://b2n.ir/h18420 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
👌ملحد هرزه گو به پاسخ ذیل ما اشکال کرده است ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3532 ❕که چرا علی و فاطمه علیهما السلام ، مهمان را بر خود و کودکان خود مقدم می داشتند و خودشان گرسنگی می کشیدند ، تا مهمان گرسنه نماند ، آیا این ظلم در حق امام حسن و حسین ع نیست ❗️ 👌او توجه ندارد که امام حسن و امام حسین ع ، در همچنین مواردی ، در عین کودکی ، خودشان پیشقدم می شدند و نیازمندان را بر خود مقدم می داشتند ، و خداوند نیز عملکرد آنان را می ستود ، چنان که این مساله در قضیه سوره انسان و نزول آیات در مدح انفاقهای اهلبیت ع مشهود است ، در ذیل گفته ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2598 👌چرا که آن بزرگواران از همان کودکی ، تحت تربیت الهی بوده اند و قلوبشان به نور علم و حکمت و کرامت نورانی بوده است ، چنان که در ذیل گفته ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/180 ❕درک این سخن و عمل بر طبق آن ، برای معاندین هرزه گوی فضای مجازی که مفهوم انفاق و ایثار را نمی فهمند ، و یکبار نشده است که از خوشگذرانیهای خود برای کمک به نیازمندان بزنند ، خیلی مشکل است .
🤔 ❔شما در کانال با استدلال این که مکتبی به عنوان "طب اسلامی" وجود داره رو رد کردین من‌ جمله استدلالاتتون کلام شیخ صدوق راجب دسته بندیِ احادیثِ طبی هستش ، من‌ این متن شما رو به یه گروه فروارد کردم، اونجا گفتن که این پنج موردی که شیخ صدوق گفته، علاوه بر نفی طب اسلامی، فقه اسلامی رو هم رد میکنه!! لطفا اگه جوابی دارین بفرستین تا بهشون بگم ❗️❗️ 💠💠 👌در رابطه با روایات طبی اهل بیت علیهم السلام ، شیخ بزرگوار ما ، شیخ صدوق ، بیان روشن و صریحی دارد و در مقام بیان اعتقاد شیعه ، پیرامون احادیث طبی می فرماید ؛ « عقیده شیعه درباره اخبار و احادیثی که درباره طب رسیده آن است که این احادیث بر چند گونه اند ؛ 1⃣برخی از آنها با نظر به آب و هوای مکه و مدینه گفته شده اند و به کار بستن آنها در دیگر شرایط آب و هوایی درست نیست . 2⃣در برخی از آنها معصوم علیه السلام بر پایه آنچه از حال و طبع سوال کننده می دانسته پاسخ داده و از همان موضع فراتر نرفته است ، چه این که امام بیش از آن شخص به طبع وی آگاهی داشته است . 3⃣برخی از آنها را مخالفان با هدف زشت نمایاندن چهره مذهب در نگاه مردم در میان احادیث گنجانده اند . 4⃣در برخی از آنها سهوی از راوی حدیث سر زده است . 5⃣در برخی از آنها بخشی از حدیث حفظ شده و بخشی دیگر فراموش شده است . 📚اعتقادات الامامیه ص 115 ❕حال منتقدین این دیدگاه ، به دو مورد اول کلام شیخ صدوق اشکال کرده اند ، که اگر احادیث طبی متناسب با آب و هوای مردم مدینه و مکه و به حسب طبع مردمان همان مناطق ، صادر شده است ، و نمی توان در دیگر مناطق و افراد سایر نقاط جهان ، به کار گرفته شود ، این اشکال به احادیث فقهی هم وارد است ، یعنی امام ع ، دستورات و حلال و حرام ها را اختصاصی مردم مکه و مدینه بیان کرده باشد و دیگر ما نتوانیم به آن احادیث و حلال و حرام ها استدلال کرده و عمل کنیم ❗️❗️ 👌این سخن در نهایت سستی و بی پایگی است ، زیرا شریعت پیامبر گرامی و حلال و حرام ایشان که امامان علیهم السلام مروج آن بودند ، اختصاص به مردم مکه و مدینه در همان زمان نداشته است ، بلکه حلال و حرام ایشان که به مردم آن زمان بیان می کردند ، جهانی و تا روز قیامت برای تمام مردم بوده است ، چنان که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « جاءَ مُحَمَّدٌ صلى الله عليه و آله فَجاءَ بِالقُرآنِ وبِشَريعَتِهِ ومِنهاجِهِ، فَحَلالُهُ حَلالٌ إلى‏ يَومِ القِيامَةِ، وحَرامُهُ حَرامٌ إلى‏ يَومِ القِيامَةِ » « محمّد ص آمد و قرآن را و شريعت و روش خاصّ خود را آورد و از آن پس، حلال او تا روز قيامت، حلال و حرامش تا قيام قيامت، حرام است » 📚الكافي ج 2 ص 17 _ المحاسن ، ج 1 ص 420 _ بحار الأنوار ، ج 16 ص 353 👌و فرمود ؛ « إنَّ اللَّهَ تَبارَكَ وتَعالى‏ بَعَثَ مُحَمَّداً فَخَتَمَ بِهِ الأَنبِياءَ فَلا نَبِيَّ بَعدَهُ، وأَنزَلَ عَلَيهِ كِتاباً فَخَتَمَ بِهِ الكُتُبَ فَلا كِتابَ بَعدَهُ، أحَلَّ فيهِ حَلالًا، وحَرَّمَ حَراماً، فَحَلالُهُ حَلالٌ إلى‏ يَومِ القِيامَةِ، وحَرامُهُ حَرامٌ إلى‏ يَومِ القِيامِة، فيهِ شَرعُكُم، وخَبَرُ مَن قَبلَكُم وبَعدَكُم. » « خداوند- تبارك و تعالى- محمّد ص را فرستاد و سلسله پيامبران را بدو ختم كرد. بنا بر اين، بعد از او پيامبرى نيست. نيز كتابى را بر او فرو فرستاد و آن را پايان‏ بخشِ همه كتاب‏ها [ى آسمانى‏] قرار داد. بنا بر اين، پس از آن ديگر كتابى نمى‏ آيد. در اين كتاب، حلالى قرار داد و حرامى وضع كرد. پس حلال آن، تا قيام قيامت، حلال است و حرامش، تا قيام قيامت، حرام. شريعتِ (احكام و مقرّراتِ) شما در اين كتاب است و اخبار پيشينيان و پسينيانِ شما در آن آمده است. » 📚بحار الأنوار ج 93 ص 3 ❕قرآن نیز دعوت و هدایتهای هادیان الهی را جهانی برای تمام مردم دانسته و می فرماید ؛ « ( بگو) قرآن بر من وحی شده است تا شما و هرکس که دعوتم به او برسد را انذار دهم» ( انعام 19 ) ❕این که امامان گرامی علیهم السلام ، به اصحاب خود اجازه می دادند که می توانند به سراغ طبیبان یهودی و نصرانی بروند ، روشن ترین دلیل است بر این که ایشان یک مکتب طبی جامع ارائه نفرمودند و مثلا تمام دستورات طبی ایشان ، جهان شمول و فراگیر نبوده باشد ، لذا اجازه استفاده از طب دیگران را می دادند ، چنان که در روایتی از امام صادق ع آمده است ؛ « أنَّهُ سُئِلَ عَنِ الرَّجُلِ يُداويهِ اليَهودِيُّ وَ النَّصرانِيُّ، قالَ: لا بَأسَ بِذلِكَ، إنَّمَا الشِّفاءُ بِيَدِ اللّهِ تَعالى. » « از امام صادق عليه السلام در مورد اين كه مردى را يك يهود يا مسيحى درمان كند، پرسيدند. فرمود: «در اين كار، اشكالى نيست. شفا به دست خداوند متعال است». 📚دعائم الاسلام ج 2 ص 144 _ بحار الانوار ج 59 ص 73 _ مستدرک الوسائل ج 16 ص 437 _ الاصول السته عشر ، ص 359 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌در روایت دیگر آمده است ؛ « از امام باقر ع سوال کردم در مورد مردی که او را طبیب نصرانی یا یهودی درمان می کند و برای او ادویه ای تجویز می کند ، امام ع فرمود ، اشکالی ندارد ، شفاء تنها به دست خداوند است » 📚وسائل الشیعه ج 25 ص 226 ❕اما در بحث حلال و حرام و شریعت ، چون مکتب جامعی ارائه داده بودند ، اجازه رجوع به غیر خودشان را نمی دادند ، و می فرمودند ؛ « به شرق و غرب عالم بروید ، علم صحیحی نمی یابید ، جز آنچه که از نزد ما اهلبیت خارج شده باشد » « شرقا و غربا فلا تجدان علما صحیحا الا شیئا خرج من عندنا اهل البیت » 📚الکافی ج 1 ص 339 👌و می فرمودند ؛ « گرفتاری مردم بزرگ است ، اگر آنان را بخوانیم ، ما را اجابت نمی کنند و اگر آنان را رها کنیم ، جز از طریق ما هدایت نمی شوند » « بلیه الناس عظیمه ان دعونا لم یجیبونا و ان ترکناهم لم یهتدوا بغیرنا » 📚امالی صدوق ص 609 _ کنزالفوائد ج 2 ص 37 ❕امام باقر علیه السلام فرمود ؛ « اگر كسى همواره شب‏هايش را به عبادت بگذراند، و روزهايش را روزه بگيرد، و همه مالش را انفاق كند، و همه عمرش را حج بگزارد، امّا ولايت ولىّ خدا را نشناسد تا تحت ولايت او در آيد و همه كارهايش با راه‏نمايى او صورت بگيرد، بر عهده خداوند عز و جل نيست كه به او ثواب دهد، و از مؤمنان هم به شمار نمى ‏آيد » 📚الکافی ج 2 ص 18 👌به هر حال اگر مردم به امامان علیهم السلام پشت نمی کردند و از علوم واسع آنان بهره می برند و آنان را تحت فشار و مضیقه قرار نمی دادند ، می توانستند بیشتر از علوم غیبی ایشان در جنبه های مختلف و جوانب طبی استفاده کنند ، اما آنان به امامان پشت کردند و آنان را در فشار و مضیقه قرار دادند و کشتند و نتوانستند از علوم سرشار غیبی آنان بهره ببرند ، و آنچه هم که از روایات طبی آن بزرگواران به ما رسیده است ، در حدی نیست که به عنوان یک مکتب جامع طبی اسلام ، معرفی شود ، خصوصا آنکه برخی از همان روایات طبی هم که به ما رسیده است ، مطابق تحلیل شیخ صدوق ، قابل استفاده عمومی و کلی نیست . 👌خود آن بزرگواران هم در زندگی شخصی ، چنین اجازه ای نداشتند که از علوم غیبی در رفع مسائل شخصی استفاده کنند و با این که از طریق تعلیم الهی ، آگاه به طب بودند ، اما باز به طبیبان رجوع می کردند ، چرا که خداوند به آنان این اجازه را به صورت مطلق نداده بود که از علم و قدرت غیبی در مسائل شخصی استفاده کنند ، چنان که امام کاظم ع فرمود ؛ « خداوند قلوب امامان را محل اراده و خواست خودش قرار داده است . هر زمان خداوند چیزی را بخواهد آنان هم می خواهند و بدون اذن خداوند کاری نمی کنند» « ان الله جعل قلوب الائمه ، موردا لارادته ، فاذا شاء الله شیئا ، شاءوه ...» 📚بحار الانوار ج 5 ص 114 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1897 ❕بر همین اساس نقل می کنند ؛ « به جهت معالجه زخم امير المؤمنين عليه السّلام، اطبّاء كوفه را جمع كردند، و عالم‏تر آنان در عمل جرّاحى شخصى بود كه او را اثير بن عمرو مى ‏گفتند، چون در جراحت امير المؤمنين عليه السّلام نگريست شش گوسفندى طلبيد كه تازه و گرم باشد، چون آن شش را حاضر كردند. رگى از آن بيرون كشيد آنگاه او را در شكاف زخم كرد در آن دميد تا اطرافش به اقصاى جراحت رسيد و لختى بگذاشت، پس برداشت و در آن نظر كرد، بعضى از سفيدى مغز سر آن حضرت را در آن ديد آن وقت به امير المؤمنين عليه السّلام عرض كرد كه وصيّت خود را بكن كه ضربت اين دشمن خدا كار خود را كرده و به مغز سر رسيده و ديگر كار از تدبير بيرون شده‏ است » 📚مقاتل الطالبيين، ص 23؛ بحار الأنوار، ج 42، ص 234 ❕« راوی می گوید ، خدمت حضرت هادى علیه السلام بودم . آن جناب را آبله گرفته بود به طبيب‏ گفتم «آب گرفت» به زبان فارسى ، در اين موقع امام عليه السّلام رو بمن نموده تبسم كرده فرمود خيال ميكنى كسى غير از تو فارسى را نميداند پزشك گفت فدايت شوم آقا شما فارسى ميدانيد؟ فرمود: آرى او بفارسى بتو گفت آبله ‏ها ، آب گرفت » 📚بحار الانوار ج 50 ص 136 ❕« روزى على بن جعفر، در نزد حضرت جواد عليه السّلام بود، در آن هنگام طبيب، براى رگ زدن نزد حضرت جواد عليه السّلام آمد، على بن جعفر برخاست و به حضرت جواد عليه السّلام گفت: اى آقاى من! بگذار طبيب اوّل رگ مرا بشكافد، بعد رگ تو را، تا تيزى آهن (نشتر) را قبل از تو من احساس كنم » 📚اختیار معرفه الرجال ج 2 ص 729 ❕در گذشته مفصل ، توضیحات در مورد طب اسلامی را داده ایم ؛ https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2561 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2564 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2565 https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3354 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
❕ما در پاسخی در ذیل ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3528 👌گفتیم که جنین در دوران حمل از خون مادر ، تغذیه می کند و به خاطر همین مادر در دوره حمل حیض نمی شود ، تا خون کافی برای تغذیه جنین داشته باشد ، و این که در روایت آمده است که جنین از خون حیض ، تغذیه می کند ، یعنی از خونی که قرار بود به صورت حیض خارج شود ، تغذیه می کند ، به این صورت که مادر دیگر حیض نمی شود و آن خون از بدنش به صورت حیض خارج نمی شود و تغذیه جنین می شود . ❕یکی از معاندین به ما اشکال کرده است که در دوره حاملگی ، اصلا خون قاعدگی و حیض وجود ندارد که جنین بخواهد از آن تغذیه کند ، پس چگونه در روایت آمده است که جنین از خون حیض تغذیه می کند ❗️ 👌در حالی که گفتیم که چون آن خون قرار بود، به صورت حیض از مادر خارج شود ، اما خداوند به خاطر تغذیه جنین مانع آن شد ، لذا به اعتبار « ما یکون و آینده » ، تعبیر به خون حیض در مورد آن شده است ، و چنین تعبیری ، یکی از جنبه های رعایت قواعد بلاغی در کلام است ، و چون امامان علیهم السلام از بلیغ ترین و فصیح ترین مردم بودند ؛ « کان افصح الناس _ عجزت الفصحاء ... عن وصف شان الاولیاء » 📚عیون الاخبار ج 2 ص 228 _ بحار الانوار ج 25 ص 171 ❕این قواعد بلاغی را در کلام رعایت می کردند . توضیح قاعده مذکور ؛ 👌در بحث مجاز لغوی مفرد مرسل و علاقه های آن که در بلاغت بحث می شود ، یک مورد « علاقه اعتبار ما یکون » است . ❕در توضیح این قاعده می نویسند ؛ « اعتبار ما يكون ، یعنی ملاحظه آنچه مى ‏شود ، نگرش به آينده . 👌و اين در جايى است كه بر چيزى اسم آينده آن را به كار ببريم. اسم چيزى را كه در آينده به آن مى‏ رسد. مانند سخن خداى برين: «إِنِّي أَرانِي أَعْصِرُ خَمْراً» ( یوسف 36 ) من در خواب ديدم كه شراب مى ‏فشارم. ❕يعنى عصاره و افشره ‏اى را مى‏ فشارم كه كارش به شراب شدن مى‏ انجامد. [يا انگور را مى‏ فشارم كه شراب گردد.] چون در زمان فشردن كه شراب نيست. بنابراين علاقه در اينجا اعتبار ما يؤول اليه است. [يعنى اعتبار آينده، آنچه مى ‏شود، آنچه به سوى آن مى ‏رود] 👌و مانند: «وَ لا يَلِدُوا إِلَّا فاجِراً كَفَّاراً» ( نوح 27 ) « آنان جز تبهكار و كافر نزايند. » ❕ نوزاد هنگامى كه به دنيا مى ‏آيد نه تبهكار است نه كافر، ليكن پس از سپرى شدن دوران كودكى چنين مى‏ شود. پس فاجر و كافر بر نوزاد اطلاق گشته است و مرد تبهكار اراده شده و علاقه اعتبار ما يكون است. 👌و در فارسى مانند اين شعر ناصر خسرو: بند قباى چاكرى سلطان چون از ميان ريخته نگشايى‏ مراد از ميان ريخته متلاشى شدن پس از مرگ است. ❕در گفتار روزانه ما اين مجاز را بسيار به كار مى‏ بريم. مثلا به دانشجوى رشته پزشكى مى‏ گوييم: دكتر، به دانشجوى علوم دينى مى ‏گوييم: حجة الاسلام و ... » 📚ترجمه و شرح جواهر البلاغه ، ج 2 ص 118 👌بنابراین در روایت مورد بحث هم به اعتبار ما یکون و آینده ، به خونی که قرار بود به صورت حیض خارج شود ، اما خارج نشده و مورد تغذیه جنین واقع شده است ، خون حیض اطلاق شده است . ❕اگر معاندین هرزه گوی فضای مجازی ، در عوض کپی کردن پست های کانالهایشان ، قدری تحقیق می کردند و سواد یاد می گرفتند ، این اشکالات سطحی را مطرح نمی کردند و ما را هم به زحمت پاسخگویی نمی انداختند . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❕به مناسبت پاسخی که در ادامه به آقای عبدالحمید ، امام جمعه مسجد مکی زاهدان خواهیم داد . 👌کلیپ فوق ، فحاشی آقای درازهی ، نماینده اهلسنت و بلوچ دوره پیشین مجلس است به کارمند گمرک ، که از کاربران به خاطر قرار دادن این کلیپ عذر خواهی می کنیم .
🤔 ❔مولوی عبدالحميد اسماعیل زهی امام جمعه اهل سنت زاهدان در نامه‌ای به رهبری پرسیده است: «مگر شیعه و سنی با هم برابر نیستند؟ چرا اهل‌سنت در ایران اسلامی نتواند رئیس‌جمهور شود؟ این سؤالی‌ست که بنده مطمئنم کسی پاسخی برای آن ندارد»❗❗ 💠💠 1⃣این که اهل سنت در ایران نمی توانند رئیس جمهور شوند ، خواست خداوند است ، زیرا مطابق اعتقاد اهل سنت ، مردم از خود اختیاری ندارند و هر آنچه که اتفاق می افتد ، مستقیما تقدیر و فعل خداوند است . بر این اساس خداوند در ایران مقدر کرده است که رئیس جمهور شیعه بر روی کار باشد و اهل سنت هم حق اعتراض ندارند ❗️❗️❗️ ❕احمد بن حنبل رییس حنابله چنین می گوید ؛ « قضا و قدر خوب و بد ، کم و زیاد ، ظاهر و باطن ، شیرین و تلخ ، خوشایند و نا خوشایند ، زیبا و نازیبا و آغاز و پایان از جانب خدا است .همه مردم به سوی آنچه برای آنان مقدر شده قرار می گیرند .زنا و سرقت و میگساری و آدم کشی و حرام خواری و شرک به خدا و کلیه گناهان به تقدیر الهی است» « کلها بقضاء و قدر » 📚طبقات الحنابله ج1 ص15 _ السنه ، احمد بن حنبل ، ص44 ❗️واقدی از زنی به نام ام حارث نقل می کند ؛ « در نبرد حنین دیدم عمر بن خطاب پا به فرار گذاشته است و از میدان می گریزد .به او گفتم این کار چیست گفت تقدیر الهی است ( و من در فرار کردن اختیاری ندارم) » 📚مغازی واقدی ج 3 ص 904 ❕بخاری از ابوقتاده نقل می کند ؛ « عمر را ( میان فراریان دیدم ) ، گفتم چرا مردم فرار می کنند ، گفت امر خداست ( و اختیاری از خود نداریم ) » « فلحقت عمر بن الخطاب فقلت ما بال الناس ، قال امر الله » 📚صحیح بخاری ج 4 ص 57 ❕عبدالله بن عمر می گوید ؛ « مردی پیش ابوبکر آمد و گفت آیا زنا به تقدیر الهی صورت می گیرد .او گفت بله .مرد گفت چگونه می توان گفت خدا عملی را بر من تقدیر کرده است آنگاه مرا کیفر می دهد . ابوبکر گفت چنین است ای فرزند زن بد بو به خدا سوگند اگر کسی پیش من بود می گفتم با مشت بر بینی تو بکوبد» 📚تاریخ الخلفاء ، ص95 👌از پیامبر نقل می کنند که فرمود ؛ « برخی از شما کار بهشتیان را انجام می دهد تا آنجا که میان او و بهشت تنها یک ذراع فاصل می ماند .ناگهان سرنوشت بر او پیشی می گیرد و او کار دوزخیان را انجام می دهد و به جهنم می رود و برخی از شما کار دوزخیان را انجام می دهد تا آنجا که میان او و دوزخ جز یک ذراع باقی نمی ماند در این هنگام سرنوشت بر او پیشی می گیرد و او کار بهشتیان را انجام می دهد و به بهشت می رود» 📚صحیح مسلم ج8 ص44 _ صحیح بخاری ج4 ص79 _ سنن ابن ماجه ج1 ص29 ❕در روایت دیگر عمر می گوید ؛ « من به پیامبر گفتم کارهایی که انجام می دهیم دستاورد خودمان است یا از پیش مقدر شده است. پیامبر فرمود همگی قبلا مقدر شده و قلم از نوشتن آن فارغ گشته است . هرکس اهل سعادت باشد برای خوشبختی عمل می کند و آن کس که شقی و بدبخت باشد برای آن سعی می کند» 📚صحیح مسلم ج8 ص48 _ جامع الاصول ج1 ص516 👌ابوهریره از پیامبر نقل می کند ؛ « موسی به آدم گفت تو پدر بشر هستی که خدا به دست خود تو را آفریده است ... چرا ما و خودت را از بهشت بیرون کردی آدم در پاسخ گفت تو موسایی که خدا با تو سخن گفته و تورات را بر تو نوشته بنگر که خدا چند سال قبل از آفرینش من عصیان و گمراهی من را نوشته است ؟ موسی در پاسخ گفت چهل سال ، پس آدم به این طریق بر موسی احتجاج کرد و گفت مرا بر امری که خداوند تقدیر کرده بود ملامت می کنی ؟ » « تلومونی علی امر کتبه الله » 📚جامع الاصول ج 10 ص 523 _ صحیح بخاری ج 4 ص 158 و ج 6 ص 96 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 2⃣گذشته از آنکه بر اساس اعتقاد اهلسنت ، بالخصوص ، حکومت ها به جبر الهی دست بندگان می رسد و بندگان از خودشان اختیاری ندارند ، لذا اهلسنت بر این عقیده خود ، به این آیه شریفه استدلال می کنند که فرمود ؛ « قُلِ اللَّهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ »بگو ، بارالها! مالك حكومتها تويى، به هر كس بخواهى، حكومت مى‏ بخشى، و از هر كس بخواهى، حكومت را مى ‏گيرى، هر كس را بخواهى، عزت مى ‏دهى، و هر كه را بخواهى خوار مى‏ كنى. تمام خوبيها به دست توست، تو بر هر چيزى قادرى » ( آل عمران 26 ) ❕چنان که سیوطی نقل می کند ؛ « یعنی ملک و حکومت دست خداوند است نه دست غیر خدا و به سلطان و قدرت تو به افراد می رسد نه به غیر تو » « ای ان ذلک بیدک لا الی غیرک » 📚الدر المنثور ج 2 ص 15 ❕بر همین اساس ، معاویه که اهلسنت او را امیر معاویه و خال المومنین می دانند و نقل می کند که پیامبر در حق او دعا می کرد که خداوند او را هدایت کننده و هدایت شونده قرار دهد ؛ « و اجعله هادیا مهدیا » 📚سنن ترمذی ج 5 ص 501 ❕معتقد بود که حکومت خودش و یزید به تقدیر خداوند است و کسی حق اعتراض ندارد ، چنان که ابوهلال عسکری می گوید ؛ « معاویه اولین کسی بود که گمان می کرد که تمام افعال بندگان از سوی خداست » « اول من زعم ان الله یرید افعال العباد کلها » 📚الاوائل ج 2 ص 125 ❕بر این اساس ، وقتی عایشه از او پرسید که چرا یزید را جانشین خود کرده ای در پاسخ او گفت ؛ « امر حکومت یزید قضائی از قضاء الهی است و بندگان اختیاری در آن ندارند » « ان امر یزید قد کان قضاء من القضاء و لیس للعباد خیره » 📚الامامه و السیاسه ج 1 ص 167 👌و مطابق نقل دیگر ، همین پاسخ را به ابن عمر داد ؛ 📚همان ص 171 ❕با گفته های معاویه ، عایشه نیز معتقد به قدر و قضاء الهی در حکومت ها شده بود و می گفت ؛ « امر الهی است که مورد تقدیر خداوند است » « کان امر الله ، قدرا مقدورا » 📚تاریخ بغداد ج 1 ص 160 ❕بر این اساس و بر اساس اعتقاد اهلسنت ، ما نیز در برابر آقای عبدالحمید استدلال می کنیم که امر حکومت ایران و ریاست جمهوری شیعی ، امر و تقدیر الهی است و شما حق اعتراض ندارید ، و اگر اعتراض کنید ، گرفتار گمراهی شده اید ، چنان که خداوند می فرماید ؛ « هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد هنگامی که خدا و پیامبرش امری را لازم بدانند اختیاری از خود داشته باشند و هر کس نافرمانی خدا و رسول را کند به گمراهی آشکاری گرفتار شده است» ( احزاب 38 ) 3⃣رهبری و حاکمیت سرزمین اسلامی ایران ، تصمیم گرفته است که رئیس جمهور شیعه باشد ، اهلسنت موظفند که از حاکم اسلامی اطلاعت کنند و اعتراض و نافرمانی نکنند ، حتی اگر حاکم به آنان ظلم کند ، وظیفه آنان اطاعت و فرمانبرداری است ❗️ 👌از پیامبر اسلام ، نقل می کنند که فرمود ؛ «مَنْ رَأَى مِنْ أَمِيرِهِ شَيْئًا يَكْرَهُهُ فَلْيَصْبِرْ عَلَيْهِ فَإِنَّهُ مَنْ فَارَقَ الجَمَاعَةَ شِبْرًا فَمَاتَ، إِلَّا مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً» «هر کس از امیر و حاکم خود چیزی را ببیند که ناخوشایندش باشد، باید بر آن صبر کند. چرا که اگر کسی به اندازه یک وجب، از جماعت مسلمین جدا شود، و سپس بمیرد، به مرگ جاهلی مرده است. » 📚صحیح بخاری ج 8 ص 87 _ صحیح مسلم ج 6 ص 21 👌و نقل می کنند که فرمود ؛ « پس از من پیشوایانی بر مسند قدرت خواهند نشست که از هدایت من بهره نبرده اند و به سنت من عمل نکرده و در میان آنها افرادی خواهند بود که در شکل و پوست آدمیزاد اما قلب آنها قلب شیطان است . به سخنان آنان گوش ده و از فرمانشان اطاعت کن اگر شما را مورد ضرب و شتم قرار داده و اموال شما را غارت کردند وظیفه شما اطاعت و فرمانبرداری آنهاست» 📚صحیح مسلم ج 6 ص 20 _ سنن بیهقی ج 8 ص 159 _ کنزالعمال ج 5 ص 309 ❕احمد بن حنبل می گوید ؛ « شنیدن و اطاعت کردن برای امیر و حاکم مومنین واجب است ، چه حاکم نیکوکار باشد و چه بدکار و فاجر و هرکس بر امام مسلمین خروج کند و در حال خروج بر او بمیرد ، به مرگ جاهلیت مرده است » 📚تاریخ المذاهب الاسلامیه ، ابی زهره ، ج 2 ص 322 ❕یا در کتاب شرح عقیده الطحاویه که از کتب مشهور در حوزه های اهلسنت است آمده است ؛ « جایز نمی دانیم خروج بر حاکمان و ولاه امرمان را ، اگرچه آنان اهل جور و ستم باشند » 📚شرح العقیده الطحاویه ص 110 ❕شیخ اشعری نیز به این نکته تصریح می کند ؛ 📚مقالات الاسلامیین ص 323 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 4⃣در قانون اساسی ایران و در اصل 115 آن ، تصریح شده است که رئیس جمهور باید مطابق با مذهب رسمی کشور ، شیعه باشد ، چنان که می نویسند ؛ « رئيس ‏جمهور بايد از ميان رجال سياسى و مذهبى انتخاب شود و داراى اين ويژگى‏ها باشد ؛ ايرانى‏ الأصل (تبعه ايران و داراى نسب ايرانى)، مدير، مدبر، داشتن حسن سابقه و امانت و تقوا، معتقد به مبانى جمهورى اسلامى و پايبندى به مذهب رسمى كشور » 📚آشنايى با قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران، ص 235 ❕این قانون اساسی مورد اجماع و تایید مردم ایران قرار گرفته است و آقای عبدالحمید ، حق ندارد که در برابر اجماع مسلمین ، ساز مخالف بزند و از اجماع مسلمین جدا شود ، زیرا خودشان از پیامبر گرامی نقل می کنند که فرمود ؛ « دست خدا بر سر جماعت است، و شيطان همراه كسى است كه با جماعت مسلمانان ناسازگارى كند. ، کسی که از جماعت مسلمین جدا شود را بکشید » « یفرق امر امه محمد من کان فاقتلوه » 📚سنن نسائی ، ج 7 ص 92 _ المعجم الکبیر ج 17 ص 146 👌طبق این حدیث ، اقای عبدالحمید با شیطان همراه شده است و باید کشته شود ❗️❗️❗️😁 👌در نقل دیگر از پيامبر خدا نقل می کنند ؛ « دست خدا بر سر جماعت است؛ هرگاه فردى از جماعت جدا شود شيطان او را مى‏ربايد، همچنان كه گرگ گوسفند جدا مانده از گله را » 📚کنزالعمال ج 1 ص 206 👌و فرمود ؛ « هر كس يك وجب از جماعت جدا شود، حلقه اسلام را از گردن خود گشوده است. » « فقد خلع ربقه الاسلام من عنقه » 📚مسند احمد ج 4 ص130 _ سنن ترمذی ، ج 4 ص 226 ❕طبق این حدیث هم آقای عبدالحمید ، از اسلام خارج شده و در مسیر کفر و شرک حرکت می کند . 👌و در نقل دیگر فرمود ؛ « امّت من هرگز بر گمراهى‏ فراهم نمى‏ آيند. هرگاه اختلافى را مشاهده كرديد جانب توده امّت را بگيريد. » « فعلیکم بالسواد الاعظم » 📚سنن ابن ماجه ج 2 ص 1303 _ الجامع الصغیر ، ج 1 ص 33۹ 👌و فرمود ؛ « خداوند عزّوجلّ هرگز امّت مرا بر گمراهى گرد نمى ‏آورد. از توده امّت تبعيّت كنيد كه دست خدا بر سر جماعت است. هر كس از جامعه جدا شود، تنها درون آتش برده مى ‏شود. » « من شذ ، شذ الی النار » 📚کنزالعمال ج 12 ص 156 _ فیض القدیر ، ج 2 ص 443 👌طبق این حدیث هم آقای عبدالحمید با جدایی از جماعت مسلمین به تنهایی به سوی آتش دوزخ برده خواهد شد . 5⃣اهلسنت اعتقاد دارند که منکر خلافت ابوبکر و عمر و منتقد صحابه ، کافر و مشرک و مهدور الدم هستند و باید کشته شوند ، در حالی که حدود هشتاد میلیون جامعه شیعه ایران ، منکر خلافت ابوبکر و عمر و منتقد صحابه هستند ❕با این اعتقاد ، اقای عبدالحمید چگونه توقع دارد که ما رئیس جمهوری سنی انتخاب کنیم تا همه ما را از دم تیغ بگذراند یا موجبات زوال جامعه شیعی را فراهم کند ❗️ آیا چنین چیزی معقول است ❕ 👌علمایشان صراحتا فتوا می دهند ؛ « کسی که خلافت ابوبکر یا عمر را انکار کند ، کافر است » 📚شرح فتح القدیر ، محمد بن عبدالواحد السیواسی ، ج 1 ص 350 _ فتاوی السبکی ، ج 2 ص 587 _ الصواعق المحرقه ، ج 1 ص 138 ❕یا می گویند ؛ « هرکس منکر امامت ابوبکر و عمر شود ، کافر است » 📚فتاوی السبکی ، ج 2 ص 576 _ الصواعق المحرقه ، ج 1 ص 138 _ الفتاوی الهندیه فی مذهب ابی حنیفه ، ج 2 ص 264 ❕یا می گویند ؛ « ابوبکر و عمر ، اصل ( دین ) پس از پیامبر هستند ، و همین علت تکفیر رافضه ( شیعیان ) است ، زیرا ابوبکر و عمر را دشمن داشته و آنها را دشنام می دهند » 📚فتاوی السبکی ، ج 2 ص 576 ❕یا می گویند ؛ « کسی که ابوبکر و عمر را دو امام هدایت نداند ، هم بدعت گذار است و هم باید کشته شود » 📚تاریخ مدینه دمشق ، ج 52 ص 200 ❕ابن نجیم حنفی گوید ؛ « رافضه ( شیعیان ) اگر به شیخین ( ابوبکر و عمر ) دشنام دهد ، یا بر آنها طعنه وارد کند ، کافر است و باید کشته شود » 📚البحر الرائق شرح کنز الدقائق ، ج 5 ص 136 ❕ابن اثیر می نویسد ؛ « از حوادث سال 407 هجری کشتن شیعیان در آفریقا بود ، هر چه از شیعیان باقی مانده بود تحت تعقیب قرار گرفته و کشته شدند ...به این جرم که آنان رافضی بوده و به ابوبکر و عمر دشنام می دادند ...به همین علت مردم بر آنان شوریده ، فتنه ای به پا کرده و آنان را به غارت اموال کشتند » 📚الکامل فی التاریخ ج8 ص114 ❕ذهبی از بزرگان اهل سنت می نویسد ؛ « کسی که کوچکترین اهانتی به صحابه بکند یا آنها را مورد دشنام قرار دهد ، از دین و ملت اسلام خارج شده است » 📚الکبائر ج1 ص237 ❕سرخسی از فقهای مشهور حنفیه می نویسد ؛ « هر کس به یکی از صحابه اشکال بگیرد کافر است و اگر توبه نکند از اسلام بیرون رفته و چاره او است » 📚اصول السرخسی ج 2 ص 134 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 6⃣خطاب به آقای عبدالحمید می گوییم که در کشورهایی چون عربستان و امارات و بحرین و مصر و ... که دست اهلسنت و رهبری اهلسنت هستند ، چه خدمتی به اسلام و مسلمین و جامعه بشری کرده اید که ایران را هم دست شما بدهیم ❗️جز خیانت به اسلام و مسلمین و ظلم و جنایت کاری کرده اید ❗️ 👌یا در مناطقی چون سیستان و بلوچستان که شورای شهر و فرمانداری ها با افراد اهلسنت است ، چه خدمت چشمگیری کرده اید که توقع دارید که رئیس جمهور هم شوید ❗️ ❕شما اساسا فرد شایسته ای برای ریاست جمهوری دارید ❗️❓افراد نخبه شما ، کسانی چون آقای درازهی هستند که نماینده مجلس شده اند ، در کلیپ ذیل ببینید که فرد مذکور در برابر یک کارمند که وظیفه قانونی خود را اجرایی می کرد ، چگونه شروع به فحاشی و بدگویی کرد و اخلاق خود را به رخ ما کشید ؛ ?https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3550 ❕در انتخابات دوره اخیر مجلس هم دیدیم که مردم سنی زاهدان ، هر دو نماینده خود را از نمایندگان شیعه انتخاب کردند و افراد سنی پیشنهادی آقای عبدالحمید را انتخاب نکردند ، چرا که برای آنان هم روشن شده است که شما افراد شایسته ای که متصدی مناصب مهم و کلیدی شوند را در اختیار ندارید . 6⃣شیعه و سنی برادرانه در ایران عزیز کنار هم زندگی می کنند و اهلسنت مطابق با اصل 13 و 14 قانون اساسی با آزادی تمام ، مراسم دینی و برنامه های مذهبی خود را اجرایی می کنند و دولت اسلامی نیز موظف است با آنان مطابق با حق و عدالت و رفتار اسلامی رفتار کنند . در کتاب آشنایی با قانون اساسی جمهوری اسلامی این مضمون را می خوانیم ؛ « اقليت را چنين تعريف كرده‏ اند: گروهى از اتباع يك كشور كه از لحاظ نژادى، زبانى و يا مذهبى از ديگر قشارها متمايز بوده و از نظر تعداد نيز كمترند و قدرت حكومت را در دست ندارند. در اصل 13 قانون اساسى حقوق اقليت‏ها به ‏رسميت شناخته شده است ... اصل 14 نیز دولت و ملت مسلمان ايران را موظف نموده است كه اخلاق اسلامى، رفتار عادلانه و حقوق انسانى را در قبال آنها رعايت كنند » 📚آشنایی با قانون اساسی ، ص 95 ❕حال که اهلسنت در ایران چنین آزادی دارند ، جای سوال است که آقای عبدالحمید پاسخ دهند که آیا شیعیان نیز در کشورهای سنی نشین چون عربستان و بحرین و امارات و مصر و ... چنین اختیار و آزادی دارند ❗️ @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
🤔 ❔روايات شيعه و اهل سنت اعتبار علمى و منطقى دارند يا فقط دكان آخوندها و مفتيها هستند عبدالعلى بازرگان كه نقش يك آخوند بى عمامه را در اسلام بازى ميكند توضيح ميدهد كه چرا روایات و احادیث معتبر نیستند! ايشان ميگويد: چون روایات و احادیث در صدر اسلام به خاطر احتمال جعلی شدن و دکان باز شدن در مقابل قرآن ممنوع بوده است اما حدود ١٥٠ تا ٢٠٠ سال پس از مرگ محمد نوشته اند. اما نكته بسيار جالبى كه ايشان به آن اشاره ميكند اين است كه در طول حيات ٢٥٠ ساله ١١ امام شيعه چرا هيچ روايت يا حديث يا تفسيرى را اين آقايان ننوشته اند ❗️❗️ 💠💠 👌این که در صدر اسلام ، ابوبکر و عمر ، جهت مقابله با فضائل اهلبیت ع ، بر خلاف سخن پیامبر در نشر احادیث عمل کردند و نقل حدیث از پیامبر گرامی را ممنوع کردند ، از مسلمات تاریخی است که در ذیل مفصل به آن پرداخته ایم و پیرامون چرایی عملکرد آنان توضیح داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3304 👌اما روشن است که شیعه به این ممنوعیت توجه نکرد و اصحاب ائمه علیهم السلام از همان زمان امام علی ع ، احادیث آن بزرگواران را ثبت و ضبط می کردند و به صورت اصل و کتاب در می آوردند که نمونه آن ، کتاب شریف « سلیم بن قیس » از اصحاب امام علی ع است که در ذیل در مورد آن توضیحات کافی را داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3395 ❕سایر اصحاب ائمه ع از زمان امام علی ع تا امام یازدهم ، احادیث آن بزرگواران را می شنیدند و ثبت و ضبط می کردند و به صورت یک اصل و نوشته در می آوردند ، که نوشته های آنان امروز تحت عنوان « اصول اربعماه » ، شناخته می شود . 👌اصول اربعماه به آن دسته روایاتی گفته می شود که اصحاب امامان از زمان علی علیه السلام تا زمان امام عسکری علیه السلام ، مستقیما از امامان شنیده بودند و به خاطر این که این روایات از بین نرود آن را نوشته و ثبت و ضبط می کردند ، اگر چه اکثر ، این اصول برگرفته از روایات امام باقر و امام صادق علیهما السلام بوده است چرا که آن دو بزرگوار فرصت بیشتری برای نشر معارف الهی به دست آورند . 👌شیخ بهایی می نویسد ؛ « رویه اصحاب اصول بر آن بود که وقتی حدیثی از ائمه می شنیدند ، اقدام به ثبت آن در اصولشان می کردند تا در طول زمان برخی یا تمام آن نقلها مورد نسیان واقع نشود » 📚الذریعه ج 2 ص 128 👌شیخ مفید می نویسد ؛ « امامیه از عهد امیر مومنان تا عهد امام عسکری چهارصد اصل از روایاتشان را تالیف کردند » 📚معالم العلماء ص 3 ❕علامه طهرانی نیز می نویسد ؛ « تاریخ تالیف بیشتر این اصول در عصر اصحاب امام صادق علیه السلام بوده و آن عصر پایانی دولت بنی امیه و آغازین دولت بنی العباس است ( که درگیریهای آنان فرصت برای نشر معارف را پدید آورد )» 📚الذریعه ج 2 ص 131 👌شیخ کلینی و سایر اصحاب کتب اربعه و دیگران از بزرگان شیعه ، که در عصر نزدیک به ائمه زندگی می کردند ، برای آنکه اصول مذکور که به دست اصحاب ائمه تالیف شده بود از بین نرود ، نوشته های آنان را در کتابهای خود آوردند و مثلا شیخ کلینی ، طی مدت بیست سال با زحمات طاقت فرسا به اصول مذکور دسترسی پیدا کرد و آنها را با باب بندی خودش ، در کتاب کافی شریف گرد آورد ؛ 📚روضه المتقین ج 14 ص 40 👌بنابراین شیعه هیچ گاه به ممنوعیت نقل حدیث توسط خلفا ، توجهی نکرد و از همان ابتدا ، احادیث پیامبر گرامی اسلام را که توسط امامان علیهم السلام نقل می شد را ثبط و ضبط کرد و با تلاش صاحبان کتب اربعه و سایر بزرگان صاحب تالیف شیعه ، آن احادیث امروز به دست ما رسیده است . 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕اما این که چرا امامان علیهم السلام کتابی نداشتند و کتابی ننوشتند ❗️⁉️ 👌ادعای این که ائمه ع کتاب نداشتند ، صحیح نیست ، امیر مومنان صاحب کتابهایی چون کتاب علی ، الجامعه و جفر بود که در نزد ائمه ع ، نگهداری می شد ، همینطور مصحف فاطمه س ، توسط علی ع ، نوشته شده بود . ❕شیخ مفید نقل می کند که امام صادق ع فرمود ؛ « علم ما غابر و مزبور و خطور بقلب و خوردن به گوش است ، در نزد ما جفر قرمز و سفيد و مصحف فاطمه و در نزد ما جامعه كه در آن هر چه مردم نيازمندند هست. » راوی از تفسير اين فرمايش امام سؤال كردند فرمود ؛ « غابر عبارت است از علم به آنچه به وجود مى‏ آيد و مزبور علم بآنچه قبلا بوده است اما خطور به قلب عبارت است از الهام اما بگوش خوردن همان شنيدن صداى ملائكه است .... ❕اما جفر قرمز ظرفي است كه در آن اسلحه پيامبر است و از آن خارج نمى‏ شود مگر زمانى كه قائم ما قيام كند اما جفر سفيد ظرفى است كه در آن تورات موسى و انجيل عيسى و زبور داود و كتابهاى آسمانى قديم است. و اما مصحف فاطمه محتوى وقايعى است كه اتفاق مى‏ افتد و اسم كسانى كه فرمانروا در زمين ميشوند تا روز قيامت و اما جامعه كتابى است بطول هفتاد ذراع كه پيامبر اكرم با زبان خود املاء نموده و فرموده و على بن ابى طالب بدست خود نوشته ، در آن جامعه تمام نيازمندى‏ هاى مردم تا روز قيامت هست حتّى جريمه خدشه وارد كردن بر كسى و يك تازيانه و نصف تازيانه » 📚الارشاد ، ج 2 ص 186 نشر کنگره شیخ مفید ❕و فرمود ؛ « يا فضيل! در نزد ما كتاب‏ على‏ است به طول هفتاد ذراع كه روى زمين هر چه مورد احتياج باشد در آن هست » 📚بصائر الدرجات ج 1 ص 147 نشر مکتبه مرعشی نجفی ❕در نقل دیگر آمده است ؛ « در نزد امام صادق ع ... سخن از جفر كرديم فرمود ؛ « به خدا نزد ما دو پوست بز و ميش است املاء پيامبر و خط على ( که همان جفر است ) و در نزد ما صحيفه‏ ايست بطول هفتاد ذراع كه پيامبر املاء كرده و على به دست خود نوشته هر چه به ان نياز پيدا شود در آن صحيفه است حتّى جريمه خدشه » 📚همان منبع ص 154 ❕ابن قتیبه از علمای اهل سنت كتابی به نام کتاب جفر را به امام صادق عليه السّلام اسناد می داد و می گفت در آن است آنچه مردم به دانستن آن احتياج دارند تا روز قيامت ؛ 📚اخبار الدول ج 1 ص 334 ❕همینطور صحیفه سجادیه ، به قرائت امام سجاد ع و نوشتن امام باقر ع بوده است و جزء کتابهای نوشته شده ائمه ع محسوب می شود . ❕بنابراین ، این ادعا که امامان علیهم السلام ، کتابی نداشته اند ، صحیح نیست ، اما این که چرا آن بزرگواران ، برای استفاده عموم ، کتابی ننوشتند و در اختیار همگان قرار ندادند ، این هم پاسخ روشنی دارد زیرا ؛ 1⃣با توجه به وجود اصحاب و شاگردانی که علوم و سخنان ائمه ع را مینوشتند و سینه به سینه و نسل به نسل منتقل می کردند ، ضرورتی نبود که خود امامان ع دست به قلم شود ، کتابهایی چون نهج البلاغه ، تفسیر منسوب به امام عسکری و سایر کتابها که نقل سخن ائمه ع است ، بر اساس همین روش جمع آوری شده است. 2⃣اکثر مردم نیز به دنیا روی آوردند و از علوم ائمه ع استفاده نکردند و به آنان پشت کردند ، لذا اگر آن بزرگواران ع کتابی نیز می نوشتند ، مورد استفاده و قبول اکثر مردم که مخالف آنها بودند ، واقع نمی شد ، چنان که مردم به مصحف علی ع که حاوی شان نزول و تفسیر و تاویل قرآن بود و توسط علی ع نوشته شده بود ، پشت کردند . ❕امام صادق ع فرمود ؛ « هنگامی که علی از نوشتن قرآن فارغ شد آنرا بر مردم عرضه کرد و فرمود این کتاب خدا تبارک و تعالی است .آنرا از دو لوح آن چنانکه خدایش بر محمد فرو فرستاده گرد آورده ام . مردم گفتند ما مصحفی داریم که همه آیات قرآنی را در بر دارد دیگر نیازی به قرآن شما نداریم .امیر مومنان فرمود به خدا سوگند دیگر بعد از امروز آن را نخواهید دید .من وظیفه داشتم هنگامی که از نوشتن آن فارغ شدم آن را بر شما عرضه کنم تا شما نیز آن را بخوانید» 📚الکافی ج 2 ص 633 ❕در ذیل در مورد این مصحف توضیح داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3366 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 3⃣ائمه ع تحت فشار جباران و ظالمین زمان خود بودند و این اختیار و آزادی را نداشتند که کتاب بنویسند و مذهب اهلبیت ع را در اصول و فروع ، در آن بیاورند و در جامعه پخش کنند و علنا تقیه را کنار بگذارند و با جو و مذهب حاکم بر زمان خود مخالفت کنند ، زیرا در این صورت خواه و ناخواه آن کتاب به دست مخالفین می افتاد و دیگر امامان ع دلیل و مستمسک را به حکام و مخالفین ظالم زمان خود داده بودند تا آنان و شیعیانشان را به خاطر عقایدشان شکنجه کنند و بکشند ، لذا آن بزرگواران می فرمودند که به خاطر دشمنان مجبور هستند که با مدارا و سیاست رفتار کنند ، چنان که در ذیل آیه شریفه ؛ « وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً » « بندگان خاص خداوند رحمن آنها هستند كه با آرامی بر زمين راه مى‏ روند » ( فرقان 16 ) ❕امام باقر ع فرمود که مقصود آیه ، امامان ع هستند که مجبورند به خاطر فشار دشمنان به آرامی و نرمش رفتار کنند و مثلا تقیه کنند و علنا با دشمنان خود مخالفت نکنند ؛ « أَبُو جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِهِ تَعَالَى وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً قَالَ هُمُ الْأَوْصِيَاءُ مِنْ مَخَافَةِ عَدُوِّهِم‏ » 📚الکافی ج 1 ص 427 _ مناقب آل ابی طالب ، ج 2 ص 201 ❕بر همین اساس در روایت دیگری امام باقر ع فرمود ؛ « ما اهل بيت چقدر از ظلم قريش و متحد شدنشان بر عليه ما و كشتنشان ما را ديده‏ ايم، و چه‏ ها كه شيعيان و محبّين ما از مردم ديده‏ اند ... ما اهل بيت از زمانى كه پيامبر از دنيا رفته همچنان خوار و تبعيد و محروم مى‏ شويم و كشته و طرد مى ‏گرديم، و بر خون خود و همه آنان كه ما را دوست دارند ترس داريم. در مقابل، دروغگويان براى دروغ خود زمينه‏ اى يافته‏ اند كه به وسيله آنها نزد رؤساء و قاضيان و كارگزارانشان در هر شهرى تقرب مى‏ جويند. براى دشمنان ما در باره واليان گذشته خود احاديث دروغين و باطل نقل مى‏ كنند. و از ما سخنانى را كه نگفته‏ ايم روايت‏ مى ‏كنند تا ما را بد جلوه داده باشند و بر ما دروغ ببندند و با سخنان باطل و دروغ به سردمداران و قاضيان خود تقرب جويند . ❕اوج اين مطلب و كثرت آن در زمان معاويه بعد از وفات امام حسن ع بود، كه شيعيان در هر شهرى كشته شدند و دست و پاى آنان قطع گرديد، و با هر تهمت و گمانى در باره محبّت ما و وابستگى به ما بدار آويخته شدند ، اين بلا همچنان تا زمان ابن زياد بعد از شهادت امام حسين عليه السّلام شدت مى‏ گرفت و بيشتر مى ‏شد ، سپس حجاج آمد و شيعيان را به انواع كشتن و به هر گمان و تهمتى به قتل رسانيد تا آنجا كه اگر به كسى «كافر» يا «آتش پرست» مى ‏گفتند برايش محبوب‏تر از آن بود كه به او «شيعه حسين ع » گفته شود. » « مَا لَقِينَا أَهْلَ الْبَيْتِ مِنْ ظُلْمِ قُرَيْشٍ وَ تَظَاهُرِهِمْ عَلَيْنَا وَ قَتْلِهِمْ إِيَّانَا وَ مَا لَقِيَتْ شِيعَتُنَا وَ مُحِبُّونَا ... ثُمَّ لَمْ نَزَلْ أَهْلَ الْبَيْتِ مُذْ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص نُذَلُّ وَ نُقْصَى وَ نُحْرَمُ وَ نُقْتَل‏ وَ نُطْرَدُ وَ نَخَافُ عَلَى دِمَائِنَا وَ كُلِّ مَنْ يُحِبُّنَا وَ وَجَدَ الْكَذَّابُونَ لِكَذِبِهِمْ مَوْضِعاً يَتَقَرَّبُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ وَ قُضَاتِهِمْ وَ عُمَّالِهِمْ فِي كُلِّ بَلْدَةٍ يُحَدِّثُونَ عَدُوَّنَا وَ وُلَاتَهُمْ الْمَاضِينَ بِالْأَحَادِيثِ الْكَاذِبَةِ الْبَاطِلَةِ وَ يُحَدِّثُونَ وَ يَرْوُونَ عَنَّا مَا لَمْ نَقُلْ تَهْجِيناً مِنْهُمْ لَنَا وَ كَذِباً مِنْهُمْ عَلَيْنَا وَ تَقَرُّباً إِلَى وُلَاتِهِمْ وَ قُضَاتِهِمْ بِالزُّورِ وَ الْكَذِبِ وَ كَانَ عِظَمُ ذَلِكَ وَ كَثْرَتُهُ فِي زَمَنِ مُعَاوِيَةَ بَعْدَ مَوْتِ الْحَسَنِ ع فَقُتِلَتِ الشِّيعَةُ فِي كُلِّ بَلْدَةٍ وَ قُطِعَتْ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ وَ صَلَبُوهُمْ عَلَى التُّهَمَةِ وَ الظِّنَّةِ مِنْ ذِكْرِ حُبِّنَا وَ الِانْقِطَاعِ إِلَيْنَا ثُمَّ لَمْ يَزَلِ الْبَلَاءُ الشَّدِيدُ يَزْدَادُ مِنْ زَمَنِ ابْنِ زِيَادٍ بَعْدَ قَتْلِ الْحُسَيْنِ ع ثُمَّ جَاءَ الْحَجَّاجُ فَقَتَلَهُمْ بِكُلِّ قِتْلَةٍ وَ بِكُلِّ ظِنَّةٍ وَ بِكُلِّ تُهَمَةٍ حَتَّى إِنَّ الرَّجُلَ لَيُقَالُ لَهُ زِنْدِيقٌ أَوْ مَجُوسِيٌّ كَانَ ذَلِكَ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ أَنْ يُشَارَ إِلَيْهِ بِأَنَّهُ مِنْ شِيعَةِ الْحُسَيْنِ ع‏ » 📚کتاب سلیم بن قیس ، ج 2 ص 631 _ بحار الانوار ج 27 ص 213 🔸ادامه 👇
❕بنابراین با این جو تقیه و فشار و مخالفتهایی که با اهلبیت ع از سوی مخالفین و دشمنان بود ، نباید توقع داشت که آن بزرگواران علنا کتاب می نوشتند و عقاید خود را بازگو می کردند و بدعت های مردم زمان را بر ملا می کردند و بهانه و دلیل به دست دشمنان و مخالفین میدادند تا آنان و شیعیانشان را نابود کنند یا آنان را بر علیه خود بشورانند ، چنان که در نقلی از علی ع آمده است ؛ « واليان پيش از من عمدا با پيامبر اكرم به مخالفت برخاستند و پيمان او را شكستند و روش او را دگرگون ساختند، و اگر من بخواهم مردم را به ترك اين كردارهاى مخالف پيامبر وادار كنم و آنان را بسوى حق بازگردانم و به همان روش كه در زمان پيامبر اكرم بود تغييرشان دهم، همه لشكريانم از پيرامونم بپراكنند، تا آنكه من مى‏ مانم با گروه اندكى از شيعيانم كه فضل مرا شناخته‏ اند و از روى قرآن و سنّت رسول اللَّه مرا واجب الطاعه مى‏ دانند. ❕شما بگوييد كه اگر من در باره مقام ابراهيم فرمانى صادر كنم كه آن را به همان جايى برگردانم كه پيامبر اكرم در آنجايش نهاد، و فدك را به وارثان فاطمه پس دهم، و صاع پيامبر را به ميزانى برگردانم كه در دوران آن حضرت بود .... 🔸( علی ع در این روایت حدود 30 بدعت را برشمردند و در ادامه فرمودند ) ؛ ❕« در اين صورت همه از گرد من پراكنده مى‏ شدند. به خدا سوگند كه من به مردم فرمان دادم در ماه رمضان همان نماز فريضه را به جماعت بخوانند، و به آنها اعلان داشتم كه جماعت در نماز نافله، بدعت است و دستور خدا نيست ولى فرياد گروهى از سربازانم كه همراه من با دشمن مى‏ جنگيدند بلند شد. آنها فرياد مى ‏زدند كه: اى مسلمانان سنّت عمر دگرگون شد، على ما را از نماز نافله ماه رمضان باز مى‏دارد. و من ترسيدم كه مبادا در بخشى از سپاهم جنجالى بپا شود و شورش کنند . من از دست اين امّت، از نظر تفرقه اندازى و پيروى آنها، از پيشوايان گمراهى و از دعوتگران بسوى دوزخ چه‏ ها كه نكشيدم‏ » 📚الکافی ج 8 ص 59 _ بحار الانوار ج 34 ص 173 ❕لذا آن بزرگواران با رعایت تقیه ، اصحاب خود را به کتابت حدیث امر می کردند و اصحاب نیز احادیث و علوم آن بزرگواران را می نوشتند و به آیندگان می رساندند . روشن است که اگر کتاب اصحاب به دست دشمنان می افتاد ، امام می توانست از روی تقیه ، محتوای آن را انکار کند ، اما اگر کتاب خود امام ع به دست دشمن می رسید ، دیگر جایی برای انکار نبود . ❕علامه مجلسی مفصل ، روایات ائمه ع را نقل می کند که آنان اصحاب خود را به کتابت و نوشتن حدیث و علومشان و رساندن آنان به آیندگان امر می کردند و برای این امر ثواب فراوانی بیان می کردند ؛ 📚بحار الانوار ج 2 ص 144 باب 19 « فضل کتابه الحدیث و روایته » @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
❕کانالی که به نام نقد اسلام فعالیت می کند ، نوشته های محمد باقر سجودی ، کارشناس شبکه های وهابی را به نام خود یعنی دکتر روشنگر ، در کانالش قرار می دهد ، یکی از معاندین متوجه این نکته شده و نتیجه گیری کرده است که یاکانال نقد اسلام توسط سجودی پادوی وهابیت اداره می شود یا کانال مذکور کپی کننده پست های وهابیت و جیره خوار مطالب آنها است . 🔸در هر صورت این موضوع ، نهایت بدبختی و استیصال و رسوایی کانالهای منتقد شیعه را می رساند که به نام نقد اسلام ، هدف اصلیشان مقابله با شیعه است ، اما با روشنگری های صورت گرفته کار به جایی نبرده اند و با نهایت زبونی و پستی ، به کپی کردن پست های وهابیون روی آورده اند .
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
#توضیحی_در_مورد_روایات_شیعه_و_کتاب_امامان 🤔#پرسش ❔روايات شيعه و اهل سنت اعتبار علمى و منطقى دارند
🤔 ❔چرا امامان هیچ گونه کشف و اختراعی نداشتند و از این طریق به پیشرفت بشر کمک نکردند ❗️❗️ 💠💠 ❕امامان علیهم السلام آگاه به تمام علوم و دانش ها بوده اند و در این رابطه روایات متواتری به ما رسیده است . 👌مرحوم کلینی در کافی شریف بابی را گشوده تحت عنوان ؛ « باب درمورد اینکه امامان می دانند جمیع آنچه در گذشته بوده و تا آینده خواهد بود و چیزی از آنان پنهان نیست » 📚الکافی، ج1 ص 260 🔸از امام صادق ع نقل می کند که فرمود ؛ «من می دانم آنچه در آسمانها وزمین و بهشت ودوزخ است ومی دانم آنچه در گذشته بوده و تا روز قیامت خواهد بود » 📚همان مدرک ❕علی ع فرمود ؛ «من جمیع علم پیامبر و علم گذشته و علم آینده تا روز قیامت را می دانمذ» 📚بصایر الدرجات، ج1 ص127 ❕امام صادق علیه السلام فرمود ؛ «خداوند بزرگتر از آن است که از طریق امام بر بنده ای احتجاج کند آنگاه چیزی از اخبار آسمان و زمین را از امام مخفی بدارد » 📚بحار الانوار، ج 26 ص 110 ❕و خطاب به مفضل فرمود ؛ «آيا محمّد و على و فاطمه و حسن و حسين را خوب ميشناسى؟ مفضل می گوید عرض كردم شناسائى واقعى آنها چگونه است فرمود: اى مفضل هر كس آنها را با كنه معرفت بشناسد مؤمن خواهد بود در درجه اعلى. ❕عرض كردم آقا مرا آشنا به كنه معرفت ايشان بفرما . فرمود ؛ « مفضل ، آيا ميدانى آنها اطلاع از آنچه خدا آفريده و بوجود آورده دارند و آنها كلمه تقوى و خازنان آسمانها و زمين‏ها و كوه‏ها و ريگستانها و درياها هستند و ميدانند در آسمان چقدر ستاره و فرشته است و وزن كوهها و مقدار آب درياها و نهرها و چشمه‏ ها و هر برگى كه بيافتد آنها ميدانند و هر دانه ‏اى كه در تاريكي هاى زمين و هر تر و خشكى كه در كتاب مبين است همه را ميدانند و به آن اطلاع دارند » 📚همان منبع ، ص 116 ❔اما این که چرا امامان ع ، پرده اکتشافات و اختراعات را کنار نزدند و به بشر در این رابطه کمک نکردند پاسخ روشنی دارد . ❕اگر مردمان قدر آنان را می دانستند و از علوم سرشار آنان استفاده می کردند و حکومت و قدرت را از آنان سلب نمی کردند و در وقتی که حکومت به آنان رسید ، جنگ ها و کشمکش ها ایجاد نمی کردند ، طبیعتا می توانستند از علوم آنان در کشف اسرار دنیوی استفاده کنند ، چنان که پیامبران گذشته در مواردی ، پرده اختراع و اکتشاف را کنار زدند و در این زمینه به بشریت کمک کردند . 👌قرآن کریم ، درباره داوود ع مى‏ خوانيم ؛ « وَ عَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَكُمْ لِتُحْصِنَكُمْ مِنْ بَأْسِكُمْ فَهَلْ انْتُمْ شَاكِرُونَ » «ما ساختن زره را به او آموختيم تا شما را در جنگهايتان حفظ كند، آيا خدا را بر نعمتهايش شكر مى ‏كنيد»؟ ( انبياء ، 80) ❕بعضى از مفسّران نقل كرده‏ اند كه قبل از داوود عليه السلام براى حفاظت در مقابل سلاح‏هاى دشمن، صفحات نازك آهن را به خود مى‏ بستند (و البتّه اين كار بسيار مشكل و رنج‏ آور بود) و نخستين كسى كه زره را از حلقه‏ هاى كوچك به هم پيوسته ساخت پيامبر خدا داوود عليه السلام بود كه با يك الهام الهى به سراغ اين كار رفت. 📚روح ‏المعانى، ج 17، ص 71 _ تفسیر فى ظلال، ج 5، ص 552 ❕در جايى ديگر همين معنا با تعبير گسترده ‏ترى آمده است مى ‏فرمايد ؛ وَ الَنَّالَهُ الْحَدِيْدَ _ انِ اعْمَلْ سَابِغَاتٍ وَ قَدِّرْ فِى السِّرْدِ وَ اعْمَلُوا صَالِحاً ؛ «ما آهن را براى او (داوود) نرم كرديم- و گفتيم زره ‏هاى كامل و فراخ‏ بساز، و حلقه‏ ها را به اندازه لازم تنظيم كن و عمل صالح بجا آوريد». (سبأ 10 و 11). 👌به اين ترتيب روشن مى‏ شود كه خداوند هم آهن را براى او نرم كرد و هم فنون بافتن زره كامل را به او تعليم داد. ❕یا در مورد نوح نبی می خوانیم که فرمود ؛ « وَ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا وَ وَحْيِنا » « (اكنون) در حضور ما و طبق وحى ما كشتى بساز » ( هود 36 ) 👌 در اواخر سوره «كهف» در داستان ذى القرنين سخن از سدّ سازى او به عنوان يك واقعه مهم به ميان آمده، و حتى جزئياتى از چگونگى تدبير او در امر ساختن يك سدّ نيرومند آهنين براى جلوگيراى از هجوم قبايل فاسد و مفسد (يأجوج و مأجوج) را بيان مى ‏كند ؛ «قطعات بزرگ آهن را برايم بياوريد (و آنها را روى هم بچينيد) تا هنگامى كه كاملًا ميان دو كوه را پوشانيد، سپس گفت: (در اطراف آن آتش بيفروزيد) و در آن بدميد (آنها دميدند) تا قطعات آهن را سرخ و گداخته كرده، گفت اكنون مس مذاب برايم بياوريد تا بر روى آن بريزم». ( کهف 96 ) 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕اين موهبت نيز به علم و دانش سد سازى اشاره مى‏ كند. 👌در سوره «سباء» در شرح حال سليمان، سخن از برنامه ‏هاى گسترده عمرانى و هنرى به ميان آمده است، كه پريان زير نظر سليمان، انجام مى‏ دادند ؛ «آنها هر چه سليمان مى‏ خواست (و دستور مى ‏داد) برايش درست مى‏ كردند معبدها، تمثال ها، ظروف بزرگ غذا همانند حوض و ديگ هاى ثابت» ( سبا 13 ) ❕و در آيه قبل از آن، به دستيابى سليمان به دانش ذوب فلزّات اشاره كرده، و مى ‏فرمايد ؛ «ما چشمه‏ هاى مس (مذاب) را براى او روان ساختيم». ( سبا 12 ) ❕بنابراین ، همانطور که انبیاء سابق به پیشرفت دنیوی بشر ، کمک کرده اند ، اگر مردم قدر وجود اهلبیت ع را می دانستند و مزاحم قدرت و حکومت آن بزرگواران نمی شدند ، می توانستند از علوم دنیوی آن بزرگواران استفاده کنند ، چنان که در زمان ظهور امام مهدی ع ، چون مردم با ایشان همراه می شوند ، آن بزرگوار نیز پرده های دانش دنیوی را برایشان کنار می زند و آنان را با اکتشافات و اختراعات جدید آشنا می کند ، چنان که امام صادق ع فرمود ؛ « علم، بيست و هفت حرف است ... و مردم تا كنون جز دو حرف را نشناخته‏ اند. چون قائم قيام كند، بيست و پنج حرف ديگر را بيرون مى ‏آورد و ميان مردم منتشر مى ‏كند و دو حرف [قبلى‏] را هم به آنها ضميمه مى ‏كند تا همه بيست و هفت حرف را منتشر سازد » 📚بحار الانوار ج 52 ص 336 ❕اما از آنجایی که مردم به اهلبیت ع پشت کردند و آنان را تحت فشار و اذیت قرار دادند ، دیگر آن بزرگواران تمام هم و غم خود را بر ترسیم مسیر سعادت و رستگاری و بیان شریعت متمرکز کردند ، مسیری که اگر هدایت آنان نبود ، بشر روی هدایت و سعادت را نمی دید ، به خلاف علوم دنیوی که بشر می توانست با سعی و تلاش در این مسیر قدمهایی بر دارد ، چنان که امام صادق ع فرمود ؛ « گرفتاری مردم بزرگ است ، اگر آنان را بخوانیم ، ما را اجابت نمی کنند و اگر آنان را رها کنیم ، جز از طریق ما هدایت نمی شوند » « بلیه الناس عظیمه ان دعونا لم یجیبونا و ان ترکناهم لم یهتدوا بغیرنا » 📚امالی صدوق ص 609 _ کنزالفوائد ج 2 ص 37 ❕امام عسکری به زیبایی نقش هدایتی اهلبیت ع را به تصویر کشیده و می فرماید ؛ « خداوند تبارك و تعالى منّت نهاد و رحمتش اقتضاء نمود كه بر شما واجبات را لازم كند، البتّه واجب نمودن آنها نه به خاطر اين است كه به شما محتاج باشد بلكه رحمت واسعه ‏اش شما را شامل شد، اما اين الزام و ايجاب به خاطر آن صورت گرفت كه خبيث از طيّب ممتاز گشته و آنچه در سينه‏ هاى شما است مورد ابتلاء و آزمايش قرار گرفته و نيّت‏هاى قلبى شما را خالص نموده و هر كدام نسبت به رحمتش از ديگرى پيشى گزيده و بالاخره منازل و جايگاهتان در بهشت متفاصل گشته و مراتب هر كدام معلوم گردد پس به منظور اين مقاصد حج و عمره و ايقاع نماز و دادن زكات و گرفتن روزه و اتّخاذ ولايت را به شما تفويض نمود و برايتان بابى قرار داد تا به واسطه آن ابواب فرائض گشوده گردد👈 و اگر محمّد و اوصياء آن حضرت كه از فرزندانش مى ‏باشند نبودند شما همچون بهائم و حیوانات متحيّر مى‏ بوديد ، 👉 يعنى يك واجب از واجبات را هم نمى‏ دانستيد پس باب اللَّه الى الفرائض وجود پیامبر و اوصياء طاهرينش مى‏ باشند و همان طورى كه نمى‏ توان وارد قريه ‏اى شد مگر از باب و دروازه آن به فرائض الهى نيز نمى ‏توان رسيد مگر از طريق معصومين عليهم السّلام‏ » « أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى بِمَنِّهِ وَ رَحْمَتِهِ لَمَّا فَرَضَ عَلَيْكُمُ الْفَرَائِضَ لَمْ يَفْرِضْ ذَلِكَ عَلَيْكُمْ لِحَاجَةٍ مِنْهُ إِلَيْهِ بَلْ رَحْمَةً مِنْهُ إِلَيْكُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لِيَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ لِيَبْتَلِيَ ما فِي صُدُورِكُمْ وَ لِيُمَحِّصَ ما فِي قُلُوبِكُمْ وَ لِتَتَسَابَقُوا إِلَى رَحْمَتِهِ وَ لِتَتَفَاضَلَ مَنَازِلُكُمْ فِي جَنَّتِهِ فَفَوَّضَ عَلَيْكُمُ الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ وَ إِقَامَ الصَّلَاةِ وَ إِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَ الصَّوْمَ وَ الْوَلَايَةَ وَ جَعَلَ لَكُمْ بَاباً لِتَفْتَحُوا بِهِ أَبْوَابَ الْفَرَائِضِ وَ مِفْتَاحاً إِلَى سَبِيلِهِ وَ لَوْ لَا مُحَمَّدٌ ص وَ الْأَوْصِيَاءُ مِنْ وُلْدِهِ كُنْتُمْ حَيَارَى كَالْبَهَائِمِ لَا تَعْرِفُونَ فَرْضاً مِنَ الْفَرَائِضِ وَ هَلْ تُدْخَلُ قَرْيَةٌ إِلَّا مِنْ بَابِهَا » 📚علل الشرایع ج 1 ص 249 _ امالی طوسی ص 655 ❕البته با این وجود هم ، امامان علیهم السلام ، اشارات کلی در مورد اسرار آسمان و زمین و ... به بشریت داشته اند که علامه مجلسی مفصلا این روایات را در ابواب آسمان و زمین بحار الانوار جمع آوری کرده است . 📚بحار الانوار ج 54 تا 63 ❕ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕یا شاگردانی را تربیت می کردند و نکاتی از اسرار عالم را به آنها آموزش می دادند ، چنان که بنیان گذار علم شیمی ، جابر بن حیان شاگرد امام صادق ع است که امروزه به نام پدر علم شیمی شناخته میشود . 📚بحارالانوار،ج 55، ص 304 ❕یا می بینیم که علی ع ، ابوالاسود دولی را مامور ساخت تا زیر نظر آن حضرت علم نحو را وضع کند ؛ 📚طبقات النحویین ج 7 ص 14 2⃣در اینجا پاسخ دیگری نیز است و آن اینکه ائمه ع ، مطیع محض خداوند هستند ، چنان که امام کاظم ع فرمود ؛ « خداوند قلوب امامان را محل اراده و خواست خودش قرار داده است . هر زمان خداوند چیزی را بخواهد آنان هم می خواهند و بدون اذن خداوند کاری نمی کنند» « ان الله جعل قلوب الائمه ، موردا لارادته ، فاذا شاء الله شیئا ، شاءوه ...» 📚بحار الانوار ج 5 ص 114 ❕خداوند این اجازه را به اهلبیت علیهم السلام نداده بود که در دوره حیات خود ، با اختراعات و اکتشافات خود ، تمام مشکلات بشر را حل و فصل کنند و هر آنچه که بشر برای راحتی و آسایش ، به آن نیازمند هستند را در اختیارشان بگذارند ( اگر چه راهنمایان الهی در مواردی به اذن الهی به صورت جزئی در این زمینه کمکهایی به بشر داشته اند ، چنان که در پاسخ اول گذشت ) . 👌 چرا که یکی از یکی از سنتهای الهی در جوامع بشری ، امتحان و آزمایش است ، تا بشر در سختی ها ، استعدادهایشان شکوفا شود و پیشرفت علمی و عملی کنند ، و قدم در مسیر سعادت بردارند و خود را محتاج عنایت خداوندی ببینند و به سوی او بازگشت کنند . اگر خداوند تمام مشکلات بشر را خودش حل می کرد یا اجازه می داد که اهلبیت ع حل کنند ، بشر هیچ پیشرفت مادی و معنوی نمی کرد ، لذا می گوییم ، بشر هر آنچه از پیشرفت و تکامل دارد ، مدیون خداوند و سنتهای او است . ❕خداوند می فرماید ؛ « إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلا » « ما آنچه را روى زمين است زينت آن قرار داديم، تا آنها را بيازمائيم كدامينشان بهتر عمل مى‏ كنند » ( کهف 7 ) 👌 و می فرماید ؛ « نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً وَ إِلَيْنا تُرْجَعُونَ » « ما شما را با بديها و نيكيها آزمايش مى‏ كنيم، و سرانجام به سوى ما باز مى‏ گرديد. » ( انبیاء 35 ) ❕و می فرماید ؛ « الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ » « همان كسى كه مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد كه كداميك بهتر عمل مى‏ کنيد و او شكست‏ ناپذير و بخشنده است. » ( ملک 2 ) ❕در ذیل در این رابطه بیشتر توضیح داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3502 3⃣برخی نیز در این رابطه چنین می گویند ؛ ❕« نیاز اصلی به وجود وحی و نبوت، در اموری است که بشر با ابزار و شناختهای عادی نتواند به آنها پی ببرد و در صورت جهل به آنها، نتواند جهت حرکت خود را به سوی کمال حقیقی، تعیین کند و در مسیر آن، گام بردارد. به دیگر سخن: وظیفه اصلی انبیاء ( و امامان ) ، علیهم السلام این است که انسانها را در جهت دادن به زندگی و حرکت تکاملی، یاری دهند تا بتوانند در هر شرایطی وظیفه خود را بشناسند و نیروهایشان را در راه رسیدن به هدف مطلوب بکار بگیرند، خواه مردمی بیابانگرد و چادرنشین باشند و خواه مردمی اقیانوس پیما و فضانورد، ارزشهای اصیل انسانی را بشناسند و بدانند چه وظایفی در مورد پرستش خدای متعال و درباره فرد فرد خودشان و نیز نسبت به همنوعان و سایر آفریدگان دارند تا با انجام دادن آنها به کمال و سعادت حقیقی و ابدی، نائل گردند، اما اختلاف استعدادها و امکانات طبیعی و صنعتی، چه در زمان واحد و چه در زمانهای مختلف، امری است که بر طبق اسباب و علل خاصی پدید می‌آید و نقش تعیین کننده ای در تکامل حقیقی و سرنوشت ابدی ندارد ، چنانکه پیشرفتهای علمی و صنعتی امروز که موجب گسترش و افزایش بهره‌های مادی و دنیوی شده، تأثیری در تکامل معنوی و روحی مردم نداشته بلکه می‌توان گفت که با آن، تناسب معکوس داشته است. 📚 آموزش عقاید ، مرحوم مصباح یزدی ، ص 189 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
🤔 ❔نظر شما در مورد ایه شماره هفت سوره طارق خواندم اما روایاتی هست که عکس این موضع شما را نشان میدهد ❗️❗️ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ «فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ _ خُلِقَ مِنْ مَّاءٍ دَافِقٍ _ يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ _ إِنَّهُ عَلَى‏ رَجْعِهِ لَقَادِرٌ _ يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ» « انسان بايد بنگرد كه از چه چيز آفريده شده! از يك آب جهنده خلق شده است، آبى كه از ميان پشت و سينه‏ ها خارج مى‏ شود! مسلّماً خداوند مى‏ تواند انسان را به حالت قبلى خويش باز گرداند!». ( طارق 5_9) 👌ما در این رابطه ، در سالهای گذشته ، پاسخی ارائه داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/761 ❕هم اینک می افزاییم ؛ 1⃣صلب به معنای پشت و ستون فقرات می آید ؛ 📚کتاب العین ج 7 ص 127 ❕و ترائب جمع تریبه بنابر مشهور علمای لغت به معنای استخوان های بالای سینه است . 📚لسان العرب ج 1 ص 230 👌در تفسیر نمونه می خوانیم ؛ « صلب به معنى پشت است و اما ، ترائب ، جمع تريبه بنا بر مشهور ميان علماى لغت استخوانهاى بالاى سينه است، همانجا كه گردن‏بند روى آن قرار مى‏ گيرد، چنان كه اين منظور در لسان العرب مى ‏گويد: قال اهل اللغة اجمعون موضع القلادة من الصدر » 📚تفسیر نمونه ج 26 ص 365 ❕در بين استخوانهاى سينه و ستون فقرات چهار دستگاه مهم وجود دارد ؛ 🔸1. ريه‏ ها، كه دستگاه تنفّسى انسان است، و زير استخوانهاى قفسه سينه قرار گرفته است. 🔸2. دومين دستگاه، قلب انسان است كه با كمى فاصله از ريه ‏ها وظيفه پمپاژ خون و ارسال آن به تمام اعضا و جوارح را بر عهده دارد. 🔸3. معده كمى پايين‏تر از استخوانهاى سينه تعبيه شده، و مركز تهيّه موادّ غذايى براى تغذيه اندام‏هاى متفاوت انسان است. 🔸4. وبالاخره كبد چهارمين دستگاهى است كه بين استخوانهاى سينه و ستون فقرات قرار گرفته، و كار آن تصفيه خون و موادّ غذايى است. ❕به گفته يكى از دانشمندان آگاه، كبد انسان سيصد نوع سمّ را خنثى مى‏ كند! به همين جهت بيمارى كبد خطرناكتر از بيمارى قلب است. و لهذا پيوند كبد مشكل‏تر از پيوند قلب مى‏باشد. همان‏گونه كه كبد از معده مهمتر است، چرا كه ادامه حيات- هر چند براى مدّت كوتاهى- بدون معده ممكن است، ولى بدون كبد امكان‏ پذير نيست. 👌ريه‏ ها، قلب، معده و كبد، چهار دستگاه مهمّى هستند كه در بين استخوانهاى سينه و ستون فقرات قرار دارند. اگر اين چهار دستگاه دست به دست هم ندهند ممكن نيست نطفه بوجود آيد، هر چند به هنگام خارج شدن از عضو خاصّى خارج مى‏ گردد. ❕بنابراين با توجّه به اينكه منشأ ايجاد نطفه، دستگاههاى چهارگانه ‏اى است كه بين «صلب» و «ترائب» قرار گرفته، لهذا خداوند مى ‏فرمايد كه نطفه از بين صلب و ترائب خارج مى ‏شود، واين مطلب صحيح و درستى است. 📚سوگندهاى پر بار قرآن، مکارم شیرازی ص 399 👌توجه به این نکته لازم است که خارج شدن منى از انسان، يك عمل موضعى نيست (مانند بول و ساير زوائد) بدليل اينكه اثر آن در تمام بدن آشكار مى‏ گردد، و تمام سلولهاى تن بدنبال خروج آن در يك حالت سستى مخصوص فرو مى ‏روند و اين خود نشانه تاثير آن روى تمام اجزاء بدن است‏ . ❕بنابراین خروج منی از ما بین صلب و ترائب ( طبق تفسیری که ارائه شد ) ، مانع از آن نیست که تمام بدن در هنگام خروج آن تحت تاثیر قرار گیرد و هر دو مطلب با هم جمع می شود و صحیح هم می باشد ، چنان که در روایتی امام صادق ع به این نکته اشاره داشته اند . 👌امام ع خطاب به ابو حنیفه فرمود ؛ « ادرار كثيف‏تر است يا منى؟ ابو حنيفه جواب داد ادرار. فرمود: بنا به قياس تو بايد غسل را براى ادرار كرد نه براى منى، با اينكه خداوند غسل را براى منى قرار داده نه ادرار. سپس فرمود: چون منى اختيارى است و از تمام بدن خارج مى‏ شود و در هر چند روز يك بار است ولى ادرار ضرورى است و در هر روز چند مرتبه. ❕ابو حنيفه گفت چطور منى از تمام بدن خارج مى‏ شود با اينكه خداوند در قرآن كريم مى‏ فرمايد يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ امام صادق عليه السلام فرمود ؛ « آيا فرموده است از جاى ديگر خارج نمى ‏شود (فقط از همين دو جا خارج مى ‏شود). » « ... ثُمَّ قَالَ ع لِأَنَّ الْمَنِيَّ اخْتِيَارٌ وَ يَخْرُجُ مِنْ جَمِيعِ الْجَسَدِ وَ يَكُونُ فِي الْأَيَّامِ وَ الْبَوْلُ ضَرُورَةٌ وَ يَكُونُ فِي الْيَوْمِ مَرَّاتٍ وَ هُوَ مُخْتَارٌ وَ الْآخَرُ مُتَوَلِّجٌ قَالَ أَبُو حَنِيفَةَ كَيْفَ يَخْرُجُ مِنْ جَمِيعِ الْجَسَدِ وَ اللَّهُ يَقُولُ يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ فَهَلْ قَالَ لَا يَخْرُجُ مِنْ غَيْرِ هَذَيْنِ الْمَوْضِعَيْن‏ » 📚مناقب آل ابی طالب ج 4 ص 253 _ بحار الانوار ج 10 ص 213 🔸ادامه 👇