👌پاسخ وهابی را که مدعی است خداوند در بهشت دیده می شود را در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3350
👌کانال ملحد با استناد به سخنان جناب رهدار ، مدعی است که ایشان معتقدند که اهلبیت علیهم السلام میلیاردر بوده اند ، طلاب نیز باید مانند آنان باشند و تمکن مالی داشته باشند ، این یعنی ساده زیستی اهلبیت ع دروغی بیش نبوده است ❗️
👌او نمی داند که اهلبیت ع ، از دسترنج خویش ، کار و تلاش کرده و درآمد داشته اند ، چنان که در ذیل توضیح داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1389
👌با این وجود آن بزرگواران در بهره مندی از نعمات دنیوی ، موظف بودند که حال اجتماعی جامعه را لحاظ کنند و متناسب با افراد ضعیف و متوسط جامعه ، خوراک و پوشش خود را قرار دهند ، چنان که در ذیل گفته ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1537
👌و روحانیون و دانشمندان دینی را نیز موظف کرده اند که در بهره مندی از دنیا به فراخور وضعیت اقتصادی جامعه و افراد ضعیف و متوسط جامعه ، رفتار کنند ، در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3351
👌ملحدین در مقام دفاع از سخنان استاد مفت خورشان به نام ایمان سلیمانی ، اسنادی ارائه داده اند که امیر مومنان علیه السلام از دختر ابوجهل خواستگاری کرده است ❗️
1⃣نقل آنان از کتاب صحیح بخاری قابل استناد و استدلال نیست ، در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2766
2⃣نقل آنان از کتاب علل الشرایع هم ثابت کننده مدعای دروغین آنان نیست ، زیرا در روایت مذکور آمده است که این سخن را یکی از اشقیاء شایعه کرد و علی ع هیچگاه از دختر ابوجهل خواستگاری نکرده بود ، در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1999
❕ملحدین در کانالهای خویش بازنشر می کنند که علامه طباطبائی معتقد است که غیر مسلمینی که تحت ذمه اسلام نیستند ، حق حیات ندارند و باید کشته شوند ، در گذشته پیرامون این مساله توضیحات مفصلی داده ایم و ثابت کرده ایم که حکم اسلام بر خلاف این سخن است ، در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2377
❕در پاسخ به ادعای ملحد در مورد « آزادی عقیده در اسلام »
👌اسلام می گوید « لا اکراه فی الدین » ، یعنی در قبول دین اکراهى نیست ، زیرا اسلام دین برهان و استدلال است ، نه جنگ و زور و هیچ کس را به زور مسلمان نمی کند و نبرد را به عنوان دفاع تنها در برابر کفاری جایز می داند که مصداق « کافر حربی » باشند که قصد نابودی اسلام را دارند ، در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2377
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/777
👌اما این سخن به این معنا نیست که اسلام معتقد به « آزادی عقیده » باشد ، به این معنا که بگوید هرکس هر عقیده ای داشته باشد ، اهل نجات و رستگاری است ، چنین سخنی صحیح نیست و اسلام رستگاری را تنها در گرو پذیرش اسلام می داند ، در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1831
#توضیح_کلام_امام_خمینی_در_مورد_عایشه_طلحه_معاویه
🤔#پرسش
❔سب مقدسات اهل سنت (سبّ به عایشه ،طلحه و زبیر) توسط بنيانگذار انقلاب(آیت الله خمينى):
آیت الله خمینی در کتاب الطهاره مینویسد: عایشه و طلحه و زبیر و معاویه و امثال آنان،ظاهرا نجس نیستند، گرچه از سگ و خوک [باطنا] خبیث تر باشند.
📕نام کتاب : كتاب الطهارة نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 3 صفحه : 337 ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌طبق روایات اهلسنت ، دشمن اهلبیت و علی علیهم السلام ، از بدترین مخلوقات بوده که دوزخ جایگاه اوست .
پیامبر گرامی فرمود ؛
« هر کس بغض و دشمنی اهل بیت را داشته باشد خداوند او را وارد آتش جهنم می کند »
📚مستدرک علی الصحیحین ، حاکم نیشابوری ، ج 3 ص 150
👌و فرمود ؛
« اگر كسى همواره به نماز و روزه بپردازد ولى كينه اهل بيت محمد را به دل بگيرد، و خدا را با اين حال ملاقات نمايد، به دوزخ مى رود»
📚مستدرک علی الصحیحین ، ج 3 ص 148
👌و فرمود ؛
« كسى كه كينه ما اهل بيت را در دل داشته باشد، خداى تعالى در روز رستاخيز او را يهودى محشور مى كند هر چند هم روزه بگيرد و نماز بگزارد»
📚مجمع الزوائد و منبع الفوائد ، هیثمی ، ج9 ص172
❕یا از علی ع نقل می کنند که فرمود ؛
« سوگند به خدایی که دانه را شکافت و مردمان را آفرید پیامبر چنین فرمود که مرا جز مومن دوست ندارد و جز منافق دشمن نمی دارد»
📚صحیح مسلم ج 1 ص 86 _ فتح الباری ج 7 ص 58
❕با توجه به این روایات ، تکلیف کسانی چون عایشه و طلحه و زبیر و معاویه که جنگ های جمل و صفین را بر علیه علی علیه السلام ترتیب دادند روشن می شود ❗️
👌عایشه و طلحه و معاویه و ... موظف بودند که تحت حکومت امیر مسلمین و حاکم جامعه اسلامی یعنی علی ع باقی بمانند و بر او خروج نکنند ، چنان که مطابق نقل اهلسنت ، پیامبر گرامی فرمود ؛
«مَنْ رَأَى مِنْ أَمِيرِهِ شَيْئًا يَكْرَهُهُ فَلْيَصْبِرْ عَلَيْهِ فَإِنَّهُ مَنْ فَارَقَ الجَمَاعَةَ شِبْرًا فَمَاتَ، إِلَّا مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»
«هر کس از امیر و حاکم خود چیزی را ببیند که ناخوشایندش باشد، باید بر آن صبر کند. چرا که اگر کسی به اندازه یک وجب، از جماعت مسلمین جدا شود، و سپس بمیرد، به مرگ جاهلی مرده است. »
📚صحیح بخاری ج 11 ص 9 _ صحیح مسلم ج 3 ص 1477
👌بنابراین کسانی که بر علی علیه السلام خروج کردند و جنگ جمل و صفین را به راه انداختند ، مطابق این روایت اهلسنت ، به مرگ جاهلی مرده اند ، و مرگ جاهلی نیز مرگ کفر و شرک و نفاق است ، خداوند نیز در آیاتی تصریح می کند که کفار عنود و لجوج از حیوانات نیز پست تر اند ، چنان که فرمود ؛
« آیا گمان می بری که اکثر آنها می شنوند یا می فهمند ، آنها فقط همچون چهارپایانند ، بلکه گمراه تر » ( فرقان 44 _ اعراف 172 )
👌بنابراین مطابق روایت اهلسنت ، خروج کنندگان بر علی علیه السلام کافر و منافقند و قرآن هم می گوید کفار و منافقین از حیوانات نیز پست تر و خبیث ترند ❗️
❕به خاطر همین امام صادق علیه السلام فرمود ؛
« خداوند مخلوقی نجس تر از سگ نیافریده است ، و دشمن ما اهلبیت ، از سگ نجس تر است »
📚وسائل الشیعه ج 1 ص 220
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕با این توضیح به کلام مرحوم امام خمینی ( ره ) می پردازیم که می گوید ؛
« «و أمّا سائر الطوائف من النصّاب بل الخوارج، فلا دليل علىٰ نجاستهم و إن كانوا أشدّ عذاباً من الكفّار، فلو خرج سلطان علىٰ أمير المؤمنين (عليه السّلام) لا بعنوان التديّن، بل للمعارضة في الملك، أو غرض آخر، كعائشة و الزبير و طلحة و معاوية و أشباههم، أو نصب أحد عداوة له أو لأحد من الأئمّة (عليهم السّلام) لا بعنوان التديّن، بل لعداوة قريش، أو بني هاشم، أو العرب، أو لأجل كونه قاتل ولده أو أبيه، أو غير ذلك، لا يوجب ظاهراً شيءٌ منها نجاسة ظاهرية و إن كانوا أخبث من الكلاب و الخنازير؛ لعدم دليل من إجماع أو أخبار عليه. بل الدليل علىٰ خلافه؛»
« اما سائر طایفه های ناصبی ها و خوارج، دلیلی بر نجاستشان نداریم. اگر چه عذاب اینها در آخرت، از عذاب کفار بیشتر است. پس اگر یک صاحب قدرتی بر علیه حکومت امیرالمؤمنین قیام کند، آنهم نه به خاطر دین و اسلام، (کاری ندارد که علی منصوب از طرف خدا هست یا نیست، منصوب از طرف نبی هست یا نیست، بلکه سیاست حکومتی علی را قبول ندارد) بلکه به خاطر معارضات حکومتی و یا اغراض دیگر باشد، مثل عایشه و زبیر و معاویه و امثال اینها؛ یا اگر کسی با امیرالمؤمنین یا با یکی از ائمه عداوت و دشمنی داشته باشد، آنهم نه به خاطر دین و مذهب بلکه به خاطر دشمنی با قریش یا بنی هاشم یا عرب، و یا به خاطر اینکه امیرالمؤمنین قاتل فرزند و یا پدرش است، با او دشمنی داشته باشد؛ ظاهر امر چنین است که هیچ کدام از این موارد موجب نجاست ظاهری آن فرد نمی شود، هر چند چنین شخصی از سگ ها و خوک ها هم پست تر است ( یا پست تر باشد ما هیچ دلیلی بر نجاست ظاهری این اشخاص نداریم ) نه اجماع داریم و نه روایاتی بر این مسئله دلالت می کنند. بلکه دلیل بر خلاف داریم. »
📚کتاب الطهاره ، ج 3 ص 458
👌ما اگر چه حکمی که در فتوای مرحوم امام خمینی مبنی بر عدم نجاست کسانی که به سبب اغراض دنیوی با علی علیه السلام می جنگدند را قبول نداریم ، اما محل اشکال از کلام مرحوم امام را بررسی می کنیم که می گوید ؛
« و ان کانوا اخبث من الکلاب و الخنازیر »
👌برای این تعبیر دو ترجمه می توانیم ارائه دهیم ؛
1⃣یعنی آنان نجس نیستند ، اگر چه حقیقتا از سگ و خوک ، خبیث تر اند
❕این که دشمنان علی ع از حیوانات پست تر و خبیث تر اند ، در بالا مورد اثبات ما قرار گرفت .
2⃣ترجمه کنیم که « آنان نجس نیستند ، اگر چه از سگ و خوک ها نیز خبیث تر باشند ( باز هم نجس نیستند )
👌طبق ترجمه دوم ، امام خمینی نمی گوید که آنان از سگ و خوک خبیث ترند ، بلکه به صورت تعلیقی و مشروط می گوید که حتی اگر ما ، آنان را از سگ و خوک هم خبیث تر بدانیم ، باز هم دلیلی بر نجاست آنها نیست .
❕اگر بخواهیم کلام مرحوم امام خمینی را مطابق با قواعد ادبیات عرب ، بسنجیم ،ترجمه دوم ، صحیح تر است ، زیرا طبق ترجمه اول « ان » باید مخففه از مثقله باشد ، که در این صورت لازم است که بر سر « اخبث » « لام مفارقه » در آید ؛
📚بدائه النحو ، ص 147
👌این که بر سر « اخبث » « لام » نیامده است ، یعنی « ان » شرطیه است ، نه مخففه ، که جواب شرط آن محذوف است که جواب آن « لا دلیل علی نجاستهم » است .
❕یعنی آنان نجس ظاهری نیستند ، اگر چه از سگ ها و خوک ها خبیث تر باشند ، باز هم دلیلی بر نجاست آنان نیست »
👌بنابراین ، طبق ترجمه دوم ، مرحوم امام خمینی نمی گوید که آنان از سگ و خوک خبیث ترند ، بلکه به صورت تعلیقی می گوید که حتی مثلا به فرض از سگ و خوک نیز خبیث تر باشند ، باز نجس ظاهری نیستند و ادعای وهابی و نسبتی که به امام خمینی داده است ، دروغین است .
❕پیامبر گرامی ، اهلسنت را مامور کرده اند که نسبت به مسلمان حسن ظن داشته باشند ، چنان که نقل می کنند که پیامبر فرمود ؛
«نیکویی ظن و گمان ، از نیکویی عبادت است »
📚سنن ابی داود ، ج 4 ص 2126
❕آنان باید مطابق حسن ظن کلام مرحوم امام خمینی را تفسیر کنند و ترجمه دوم را برگزینند و ترجمه اول را در تفسیر کلام ایشان به کار نبرند ❗️و کلام تعلیقی و فرضی مرحوم امام خمینی را به عنوان کلام قطعی ایشان ترجمه نکنند .
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
👌وهابی مدعی است که سجده کردن بر مهر در نماز ، حرام و بدعت است ، پاسخش را در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/762
❕وهابی می گوید لعن بر هیچ کس جایز نیست و تنها لعنت بر کفار به صورت عموم جایز است ، اما لعنت بر شخص معین جایز نیست ، در ذیل از منابع خودشان ثابت کرده ایم که در قرآن و سنت پیامبر ص ، اشخاص معین و مشخص ، لعنت شده اند ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/652
#انکار_خداوند_افتادن_پرده_بر_ابزار_شناخت_کفار
🤔#پرسش
❔ترس و دلهره و تهديد تنها روش الله براى گسترش اسلام است
در آيات ٦ و ٧ سوره بقره چنين آمده است:
كسانى كه كافر شدند، براى آنان تفاوت نمى كند كه آنان را از عذاب بترسانى يا نترسانى ايمان نخواهند آورد. الله بر دل ها و گوش هاى آنان مهر نهاده و بر چشم هايشان پرده اى افكنده شده و عذاب بزرگى در انتظار آنهاست.
▪️ادمين:
كافر يعنى كسى كه استدلالات محمد و قرآن،
او را قانع نكرده است، به همين دليل ترسى از عذاب ندارد چون ميداند دروغى بيش نيست،
اما نكته جالب اين است كه در ادامه ميگويد: دليل اين كفرشان اين است كه الله پرده اى را روى دل و چشم و گوششان كشيده! ولى با اين تفاصيل عذاب خواهند كشيد!
١) كافر از عذاب نميترسد زياد تلاش نكنى او را بترسانى
٢) خود الله دل چشم و گوششان را پوشانده و اين دليل كفرشان است
▪️سئوال: شما هيچ ارتباط منطقى در اين جملات ميبينيد ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌كسى كه حقيقتى را با اين كه حقانيت آن را مى داند، منكر مى شود، كافر است، ولى نادان نيست؛ زيرا او اين حقيقت را مى داند. مانند كسى كه با دلايل قوى، وجود خداوند برايش به اثبات رسيده، ولى بر اثر انگيزه هايى خاص، انكار خداوند متعال را بر زبان مى راند. او به سان كسى است كه امام على عليه السلام در توصيفش مى فرمايد ؛
« نشانه هاى هستى خداوند، بر اقرار قلب منكِر خداوند، گواهى مى دهد. »
📚نهج البلاغه ، خطبه 49
❕ یعنی این نوع از منكران ذات پاك خداوند ، در زبان انكارش مى كنند ولى در دل به بركت آثار صنع او به وجودش اقرار دارند. حتى ممكن است خويش را در صف منكران پندارند در حالى كه نور وجود او در اعماق جانشان پرتو افكن است همان گونه كه قرآن مجيد مى گويد: «هر گاه از آنان بپرسى چه كسى آسمانها و زمين را آفريده و خورشيد و ماه را مسخّر كرده است؟ مى گويند: اللّه، با اين حال چگونه آنان را (از عبادت خدا) منحرف مى سازند ... و اگر از آنان بپرسى چه كسى از آسمان آبى فرستاده و به وسيله آن زمين را پس از مردنش زنده كرده است؟ مىگويند: اللّه، بگو حمد و ستايش مخصوص خدا است، ولى بيشتر آنها نمى دانند»
🔸سوره عنكبوت، آيه 61- 63.
❕براى نمونه، فرعون و پيروانش، بر اساس گزارش قرآن، حقيقت را شناختند و به برهانهاى آشكارى كه پيامبر خدا (موسى عليه السلام) بر وجود خداوند و پيامبرىِ خويش اقامه كرد، يقين داشتند؛ ولى به جهت خودبرتربينى، تكبّر، طغيان و گنهكارى، از اعتراف بدان، سر باز زدند و موسى عليه السلام را تكذيب كردند و وجود خداوند را منكر شدند. قرآن درباره آنان مى گويد ؛
«وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا » « و با آن كه دلهايشان بدان يقين داشت، آن را از روى ظلم و تكبّر، انكار كردند». ( نمل 14 )
❕فرعون و پيروانش با شنيدن استدلالهاى روشن و منطق نيرومند موسى عليه السلام و ديدن معجزاتش مى دانستند و يقين داشتند كه موسى عليه السلام راست مى گويد و خدايى كه وى از او سخن مى گويد و مدّعى پيام آورى از جانب اوست و مردم را به پرستش او فرا مى خواند، آفريدگار جهان و جهانيان است؛ ليكن بر خلاف اين يقين و اطمينان قلبى، آيات خدا را انكار كردند و پيامبرش را تكذيب نمودند و آن را افسانه انگاشتند.
📚دانش نامه عقاید اسلامی ، ج 1 ص 63
❕لذا در حديثى از امام صادق ع مى خوانيم كه ضمن برشمردن اقسام پنجگانه كفر يكى از اقسام آن را « كفر جحود » مى شمرد، و يكى از شعبه هاى جحود را چنين بيان مى فرمايد ؛ « هو ان يجحد الجاحد و هو يعلم انه حق قد استقر عنده » « آن عبارت از چيزى است كه انسان آن را انكار كند در حالى كه مى داند حق است و نزد او ثابت است » سپس به آيه مورد بحث استشهاد مى کند »
📚كافى جلد 2 باب وجوه الكفر ص287.
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕با این مقدمه ، به بیان پاسخ ملحد می پردازیم . خداوند می فرماید ؛
« كسانى كه كافر شدند براى آنها تفاوت نمى کند كه آنان را (از عذاب خداوند) بترسانى يا نترسانى، ايمان نخواهند آورد- خدا بر دلها و گوشهاى آنان مهر نهاده، و بر چشمهاى آنها پرده افكنده شده، و عذاب بزرگى در انتظار آنها است. » ( بقره 6_7 )
❕ملحد مدعی است که کافر از این جهت که استدلالات قرآن او را توجیه نکرده ، ایمان نمی آورد ، در حالی که چنین نیست ، این کافران حق و حقیقت را می بینند ، اما از طغیان و گنهکاری ایمان نمی آورند و آیات مذکور ، شرح حال کفاری است که هر چند حق برای آنان روشن است و آنان حق را دیدند ، اما از روی جحد و انکار ، به آیات ایمان نیاوردند ، چنان که فرعونیان چنین لجاجتی را از خود به خرج می دادند .
❕یعنی اینان چنان در گمراهى خود سرسختند كه هر چند حق براى آنان روشن شود حاضر به پذيرش نيستند، قرآنى كه راهنما و هادى متقين بود، براى اينها بكلى بى اثر است، بگويى يا نگويى، انذار كنى يا نكنى، بشارت دهى يا ندهى، اثر ندارد، اصولا آنها آمادگى روحى براى پيروى از حق و تسليم شدن در برابر آن را ندارند.
👌و در ادامه مى گويد ؛ « آنها چنان در كفر و عناد فرو رفته اند كه حس تشخيص را از دست داده اند ، خدا بر دلها و گوشهايشان مهر نهاده و بر چشمهاشان پرده افكنده شده » به همين دليل نتيجه كارشان اين شده است كه « براى آنها عذاب بزرگى است » (وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ).
❕به اين ترتيب چشمى كه پرهيزگاران با آن آيات خدا را مى ديدند، و گوشى كه سخنان حق را با آن مى شنيدند، و قلبى كه حقايق را بوسيله آن درك مى كردند در اينها از كار افتاده است، عقل و چشم و گوش دارند، ولى قدرت « درك » و « ديد » و « شنوايى » در مورد حقیقت و پذیرش آن را ندارند! چرا كه اعمال زشتشان و لجاجت و عنادشان پرده اى شده است در برابر اين ابزار شناخت.
❕ملحد اشکال می کند که اگر طبق آيه فوق خداوند بر دلها و گوشهاى اين گروه مهر نهاده، و بر چشمهاشان پرده افكنده، در این صورت آنها مجبورند در كفر باقى بمانند، آيا اين جبر نيست؟
👌پاسخ اين سؤال را خود قرآن داده است و آن اينكه ؛
❕اصرار و لجاجت آنها در برابر حق و ادامه به ظلم و بيدادگرى و كفر سبب مىشود كه پرده اى بر حس تشخيص آنها بيفتد، در سوره نساء آيه 155 مى خوانيم ؛ «خداوند بواسطه كفرشان، مهر بر دلهاشان نهاده »و در سوره مؤمن آيه 35 مى خوانيم ؛ « اينگونه خداوند مهر مى نهد بر هر قلب متكبر ستمكار » و در سوره جاثيه آيه 23 چنين آمده است ؛ « آيا مشاهده كردى كسى را كه هواى نفس را خداى خود قرار داده؟ و لذا گمراه شده، و خدا مهر بر گوش و قلبش نهاده و پرده بر چشمش افكنده است »
❕ملاحظه مى كنيد كه سلب حس تشخيص و از كار افتادن ابزار شناخت در آدمى در اين آيات معلول عللى شمرده شده است ؛ كفر، تكبر، ستم، پيروى هوسهاى سركش لجاجت و سرسختى در برابر حق، در واقع اين حالت عكس العمل و بازتاب اعمال خود انسان است نه چيز ديگر.
❕اصولا اين يك امر طبيعى است كه اگر انسان به كار خلاف و غلطى ادامه دهد تدريجا با آن انس مى گيرد، نخست يك « حالت » است، بعدا يك « عادت » مى شود، سپس مبدل به يك « ملكه » مى گردد و جزء بافت جان انسان مى شود، گاه كارش به جايى مى رسد كه باز گشت بر او ممكن نيست، اما چون خود آگاهانه اين راه را انتخاب كرده است مسئول تمام عواقب آن مى باشد بى آنكه جبر لازم آيد، درست همانند كسى كه آگاهانه با وسيله اى چشم و گوش خود را كور و كر مى كند تا چيزى را نبيند و نشنود.
👈و اگر مىبينيم اينها به خدا نسبت داده شده است به خاطر آنست كه خداوند اين خاصيت را در اينگونه اعمال نهاده است (دقت كنيد). 👉
👌عكس اين مطلب نيز در قوانين آفرينش كاملا مشهود است، يعنى كسى كه پاكى و تقوا، درستى و راستى را پيشه كند، خداوند حس تشخيص او را قويتر ميسازد و درك و ديد و روشن بينى خاصى به او مى بخشد، چنان كه در سوره انفال آيه 29 مى خوانيم ؛ « اى مؤمنان اگر تقوا پيشه كنيد خداوند فرقان يعنى وسيله تشخيص حق از باطل را به شما عطا مى كند »
📚تفسیر نمونه ج 1 ص 83
👌بنابراین ؛
❕افتادن پرده بر روی دل و چشم و گوششان حاصل و نتیجه طبیعی اعمال خود آنهاست و اگر به خداوند نسبت داده شده است ، چون اوست که خواص پدیده ها را ایجاد کرده است و علت العلل اوست ، لذا در روایتی امام رضا علیه السلام فرمود ؛
« ختم ، همان مهر زدن است که بر قلوب کافران به کیفر ( و مجازات ) کفرشان زده می شود »
📚عیون الاخبار ج 1 ص 123
❕یعنی اثر طبیعی عناد کافران ، مهر خوردن قلوبشان است تا جایی که دیگر تن به حقیقت نمی دهند و چون این تاثیر و تاثر به اراده و اذن الهی صورت میگیرد ، لذا به خداوند نسبت داده شده است و به عنوان عقوبت کفر شناخته میشود .
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
👌پاسخ ملحد را که مدعی است قرآن در مقام بیان این نکته که آیا جهنمیان نابینا هستند یا بینا ، دچار تناقض شده اند را در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3352
#اختصاص_انفال_به_امام_علیه_السلام
🤔#پرسش
❔سندی دیگر از حرص و طمع زیاد اهل بیت به مال دنیا
📖 ثمالی گوید از امام باقر در مورد این آیه قرآن ﴿ يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفَالِ ← از تو در باره انفال مى پرسند ﴾ پرسیدم و ایشان فرمودند هر چه از آنِ پادشاهان است ، برای امام است. عرض کردم: اما آنان آن چه را در دست دارند به فرزندان و زنان و خویشاوندان و اشراف خود به میبخشند. تا اینکه از خواجگان نیز یاد شد. هر چه را میگفتم٬ امام میفرمود: «آن نیز از آنِ ما است!»
📚 منبع: ترجمه تفسیر البرهان علامه بحرانی - ج۴ - ص۴۰۴ ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌خداوند می فرماید ؛
« يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفالِ قُلِ الْأَنْفالُ لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَيْنِكُمْ وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ » « از تو در باره انفال (غنائم و هر گونه مال بدون مالك مشخص) سؤال مى کنند بگو: انفال مخصوص خدا و پيامبر است، پس از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد و ميان برادرانى را كه با هم ستيزه دارند آشتى دهيد و اطاعت خدا و پيامبرش را كنيد اگر ايمان داريد. » ( انفال 1)
👌انفال در اصل از ماده « نفل » ، به معنى زيادى است، و اين كه به نمازهاى مستحبّ نافله گفته مى شود چون اضافه بر واجبات است، و همچنين اگر نوه را نافله مى گويند به خاطر اين است كه بر فرزندان افزوده مى شود و اگر به غنائم جنگى نيز انفال گفته شده است، يا به جهت اين است كه يك سلسله اموال اضافى است كه بدون صاحب مى ماند و به دست جنگجويان مى افتد در حالى كه مالك خاصى براى آن وجود ندارد، و يا به اين جهت است كه جنگجويان براى پيروزى بر دشمن مى جنگند، نه براى غنيمت، بنا بر اين غنيمت يك موضوع اضافى است كه به دست آنها مى افتد.
📚لغات در تفسیر نمونه ص 80
❕گرچه آيه فوق در زمينه غنائم جنگى وارد شده است، ولى مفهوم آن يك حكم كلى و عمومى است، و تمام اموال اضافى يعنى آنچه مالك خصوصى ندارد را شامل مى شود، به همين دليل در رواياتى كه از طريق اهل بيت ع به ما رسيده مى بينيم كه مفهوم وسيعى براى انفال بيان شده است .
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
👌در روايات معتبر از امام باقر و امام صادق ع چنين مى خوانيم ؛
« انفال اموالى است كه از دار الحرب بدون جنگ گرفته مىشود و همچنين سرزمينى كه اهلش آن را ترك كرده و از آن هجرت مى كنند- و آن فىء ناميده مىشود- و ميراث كسى كه وارثى نداشته باشد، و سرزمين و اموالى كه پادشاهان به اين و آن مى بخشيدند- در صورتى كه صاحب آن شناخته نشود- و بيشه زارها و جنگلها و درهها و سرزمينهاى موات كه همه اينها از آن خدا و پيامبر و بعد از او براى كسى است كه قائم مقام او است، و 👈او آن را در هر راه كه مصلحت خويش و مصلحت مردمى كه تحت تكفل او هستند ببيند، مصرف خواهد كرد 👉»
📚عوالی اللئالی ، ج 2 ص 79
❕امام باقر عليه السلام فرمود ؛
« فيئ و انفال، هر زمينى است كه بدون خونريزى تصرّف شده باشد، يا [اموال] مردمى كه [در واگذارى آنها به مسلمانان با ايشان] مصالحه كرده باشند، يا [آنچه] كه مردم با دست خود تسليم كنند و هر زمين ويرانه اى، يا بستر رودها. اينها هم جزء فيئ است و👈 به خدا و پيامبر تعلّق دارد و هر آنچه از آن خدا باشد به رسول او تعلّق دارد و او هرگونه كه بخواهد به مصرف مى رساند و بعد از پيامبر به امام تعلّق دارد.👉 »
📚تفسیر عیاشی ج 2 ص 47
👌و فرمود ؛
« از جمله انفال است معادن و بيشه ها و جنگلها و هر زمين بى صاحب و هر سرزمين و آبادى اى كه اهالى آن از ميان رفته باشند. اينها متعلّق به ما مى باشد. »
📚همان ص 48
👌 امام صادق عليه السلام فرمود ؛
« انفال آن چيزى است كه [براى به دست آوردنش] اسب يا شترى نتاخته اند، يا [اموال] مردمى كه [در واگذارى آنها به مسلمانان با ايشان] مصالحه كرده باشند يا [آنچه] كه مردمى با دست خود بپردازند و هر زمين ويرانه اى و بستر رودها.👈 اينها از آنِ رسول خدا است و پس از او به امام تعلّق دارد و او هرگونه كه بخواهد به مصرف مى رساند.👉 »
📚الکافی ج 1 ص 539
👌از آنچه گفته شد چنين نتيجه مى گيريم كه مفهوم اصلى انفال نه تنها غنائم جنگى بلكه همه اموالى را كه مالك خصوصى ندارد شامل مى شود و تمام اين اموال متعلق به خدا و پيامبر و قائم مقام او ( امام ع ) است، و به تعبير ديگر متعلق به حكومت اسلامى است و در مسير👈 منافع عموم مسلمين👉 مصرف مى گردد.
📚تفسیر نمونه ج 7 ص 81
❕چنان که گفته شد ، و در روایت اول ، به آن تصریح شد ، اموالی که اختصاصی امام علیه السلام از انفال است ، در مسیر مصالح مسلمین که نمونه ای از مصلحت امام ع است ، به کار گرفته می شود ، چرا که به تعبیر روایت ، امام علیه السلام برای امت ، چون پدری مهربان و مادری نیکوکار است که ( بر اساس آن هر آنچه که در اختیار دارد ، در مسیر صلاح فرزندان خود ، یعنی صلاح و مصلحت امت تحت رهبری خود ، خرج می کند ) »
📚الکافی ج 1 ص 494
❕که یک نمونه مصداقی آن ، در روایتی از امام صادق ع مورد اشاره قرار گرفته است كه به مفضل فرمود ؛
«هنگامى كه ميان دو نفر از پيروان ما مشاجره اى ببينى (كه مربوط به امور مالى است) از مال من غرامت بپرداز (و آنها را با هم صلح ده). »
📚الکافی ج 2 ص 209
❕و به همين دليل در يكى ديگر از روايات مى خوانيم كه ؛
« مفضل روزى دو نفر از شيعيان را ديد كه در مورد ارث با هم نزاع دارند آنها را به منزل خود دعوت كرد، و چهارصد درهم كه مورد اختلاف آنها بود به آنها پرداخت و غائله را ختم كرد، سپس به آنها گفت ، بدانيد كه اين از مال من نبود، ولى امام صادق ع به من دستور داده است كه در اينگونه موارد با استفاده از سرمايه امام، صلح و مصالحه در ميان ياران ايجاد كنم »
📚الکافی ج 2 ص 209 _ بحار الانوار ج 76 ص 45
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
👌کاربری در مورد « روز سعد الاکبر » سوال کرده است که چه روزی است ❔
❕در مجامع روایی ما هیچ عنوانی به نام « روز سعد الاکبر » وجود ندارد و تمام آنچه در این رابطه در فضای مجازی پخش می شود ، دروغ و شایعه است ، در مورد « سعد و نحس ایام » در گذشته پاسخی مفصل داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1350
👌پاسخ پرسش کاربر در مورد اینکه آیا خداوند برای تمام انسانها ، پیامبر مبعوث کرده است یاخیر را در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1708
👌پاسخ پرسش کاربر در مورد این مساله که زکریای رازی نهصد سال پیش الکل را کشف کرد ، چگونه قرآن در هزار و چهارصد سال پیش آنرا حرام اعلام کرد را در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2472
#بارش_تگرگ_از_کوه_در_قرآن
🤔#پرسش
❔ بارش تگرگ از کوه در قرآن
❗️برف، باران و تگرگ همگی از ابرهای موجود در آسمان به زمین می بارند و دلیل شکل گیری هر کدام نیز به بخار آب و تغییرات دما مربوط می شود.
مطابق تحقیقات علمی که در بالا ذکر شد تگرگ همان باران منجمد شده است که از آسمان می بارد و هیچ ربطی به کوه ندارد ولی قرآن بارش تگرگ را به کوهها نسبت داده که اشتباهی است بزرگ و مسلم ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌در آيه 43 سوره نور مى خوانيم ؛
«آيا نديدى كه خداوند ابرهايى را به آرامى مى راند، سپس ميان آنها پيوند مى دهد، و بعد آن را متراكم مى سازد؟! در اين حال، مى بينى كه (دانه هاى) باران از لابه لاى آن خارج مى شود؛ و از آسمان- از كوههايى در آن (ابرهايى به شكل كوه)- دانه هاى تگرگ نازل مى كند، و هر كس را بخواهد بوسيله آن زيان مى رساند، و از هر كس بخواهد اين زيان را برطرف مى كند؛ نزديك است درخشندگى برق آن (ابرها، بينايى) چشمها را ببرد!».
👌در اين آيه تعبيرات مختلفى وجود دارد كه در گذشته دقيقاً معلوم نبوده است.آيه فوق مى گويد: «خداوند از كوههايى كه در آسمان است دانه هاى تگرگ نازل مى كند» « ینزل من السماء من جبال فیها من برد »
❗️هيچكس در آن عصر و زمان به دقت نمى دانست كه ابرها در آسمان به صورت كوههايى، با ارتفاعات متفاوت است كه ما قاعده آن را مى بينيم؛ زيرا تمام ابرها را به صورت يك صفحه گسترده در آسمان مشاهده مى كنيم اما هنگامى كه با هواپيما به فراز ابرها برويم، ابرها را به صورت كوهها و درّه ها و پستى ها و بلندى هايى مانند آنچه در سطح زمين است مشاهده مى نماييم و به تعبير ديگر سطح بالاى ابرها هرگز صاف نيست و همانند سطح زمين داراى ناهموارىهاى فراوان، و حتّى در بسيارى از موارد به صورت كوه روى هم انباشته شده است.
❕اين نكته دقيق را كه بر اثر پيشرفت علوم به اثبات رسيده نيز مى توان بر اين معنا افزود تا مفهوم جبال (كوهها) در آيه روشنتر شود.
👌يكى از دانشمندان در تحليل خود، سخنى دارد كه خلاصه اش اين است ؛
« در آيه مورد بحث، ابرهاى بلند به كوه هايى از يخ تعبير شده؛ زيرا دانشمندان در پروازهاى هوايى خود به ابرهايى برخورد كردهاند كه متشكل و مستور از سوزنهاى يخ است كه درست عنوان كوههائى از يخ بر آنها صادق است عجب اينكه يكى از دانشمندان شوروى سابق در تشريح بعضى از ابرهاى رگبارى چندين بار از آنها به عنوان كوه هايى از برف، يا كوه هاى ابر ياد كرده است ، به این ترتیب روشن می شود که براستی در آسمان ، کوههایی از یخ وجود دارد .
📚باد و باران در قرآن صفحه 140 و 141
❕اينها همه از يكسو، از سوى ديگر دانشمندان معاصر درباره چگونگى توليد تگرگ در آسمان چنين مى گويند ؛
« دانه هاى باران از ابر جدا مى شود، و در قسمت فوقانى هوا به جبهه سردى برخورد مى كند و يخ مى زند؛ ولى در آن حال بسيار كوچك است؛ سپس طوفانهاى شديدى كه در آن منطقه حكم فرما است، اين دانه ها را مجدداً به بالا پرتاب مى كند و بار ديگر اين دانه ها به داخل ابرها فرو مى رود و لايه ديگر از آب به روى آن، مى نشيند كه به هنگام جدا شدن از ابر مجدداً يخ مى بندد، و گاه اين موضوع چندين بار تكرار مى شود، تا زمانى كه تگرگ به اندازه اى درشت شود كه ديگر طوفان نتواند آن را به بالا پرتاب كند يا اينكه طوفان موقتاً آرام گيرد؛ اينجا است كه راه زمين را پيش مى گيرد و بدون مانع به طرف زمين حركت مى كند، و گاه به اندازه اى درشت و سنگين است كه خساراتى به مزارع و باغها و حيوانات و حتى انسانها وارد مى سازد. »
📚فرهنگ نامه- نام يك دايرة المعارف فارسى است- ماده تگرگ.
❕از اينجا روشن مى شود كه به وجود آمدن تگرگهاى درشت و سنگين درصورتى امكان پذير است كه كوه هاى ابر بر فراز آن، متراكم گردند تا هنگامى كه بادهاى شديد دانه يخ زده تگرگ را به ميان آن پرتاب مى كنند مقدار بيشترى آب به خود جذب كند و سنگين شود.
👌 به اين ترتيب كوههاى ابر، منبع قابل ملاحظه اى براى تكوّن تگرگهاى درشت كه در آيه به آن اشاره شده محسوب مى شود و اگر اين كوهها همان توده هاى ذرّات يخ باشد مسأله روشنتر مى گردد .
📚پیام قرآن ج 8 ص 198
❕بنابراین آیه مذکور یکی از معجزات علمی قرآن محسوب می شود که پرده از مساله ای برداشته است که قرن ها بعد ، مورد کشف واقع شده است ، چنان که در تفسیر نور به این نکته اشاره کرده و می نویسد ؛
« اگر كسى با هواپيما بالاتر از ابرها پرواز كند، مى بيند كه توده هاى ابر مثل كوه است و اين از معجزات قرآن است كه 14 قرن قبل فرمود: «يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِيها مِنْ بَرَدٍ» از كوهِ ( ابر ) تگرگ مى فرستيم. »
📚تفسیر نور ، ج 6 ص 197
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
👌وهابی مدعی است که امام حسین علیه السلام به ابن عمر گفته است که مرا یاری کن ، چنان که پدرت پیامبر را یاری کرد ، این یعنی عمر بن خطاب در نظر اهلبیت علیهم السلام از یاری کنندگان پیامبر بوده است ❗️
❕این نقل علاوه بر آنکه بامسلمات تاریخی اهلسنت در تضاد است ، زیرا خودشان نقل می کنند که عمر بن خطاب از فراریان جنگ ها در زمان پیامبر بوده است ، نه یاری کنندگان پیامبر ( در ذیل بخوانید ) ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2105
👌از نظر سندی نیز ضعیف است ، زیرا مستند اصلی نقل فوق ، کتاب الفتوح ابن اعثم است ؛
📚الفتوح ، ج 5 ص 26
❕و ابن اعثم بدون آنکه سندی ارائه دهد ، نقل مذکور را می آورد ، نقل بدون سند نیز برای وهابی قابل استناد نیست ، گذشته از آنکه ابن اعثم از علمای سنی مسلک شافعی بوده است ؛
📚مجالس المومنین ، شوشتری ، ج 1 ص 278
👌علامه مجلسی نیز او را از علمای اهلسنت معرفی می کند و بر اساس قاعده الزام به کتابش در بحار الانوار ، استناد می کند ؛
📚بحار الانوار ، ج 1 ص 25
@Rahnamye_Behesht
#افشای_دروغ_وهابی_در_مورد_ابن_قتیبه_و_کتاب_الامامه_و_السیاسه
❕ابن قتیبه از علمای بزرگ اهلسنت است که در کتاب خود « الامامه و السیاسه » پرده از جنایاتی که خلفا به فاطمه صدیقه سلام الله علیها ، روا داشتند بر می دارد و نقل می کند ؛
« ابو بكر از كسانى كه از بيعت با او سر برتافتند و در خانه على گرد آمده بودند، سراغ گرفت و عمر را به دنبال آنان فرستاد، او به در خانه على عليه السّلام آمد و همگان را صدا زد كه بيرون بيايند و آنان از خروج از خانه امتناع ورزيدند در اين موقع عمر هيزم طلبيد و گفت: به خدايى كه جان عمر در دست اوست بيرون بياييد يا خانه را با شما آتش مى زنم. مردى به عمر گفت: اى ابا حفص (كنيه عمر) در اين خانه، فاطمه، دختر پيامبر است، گفت: باشد!».
📚الامامه و السیاسه ، ص 12 چاپ مکتبه تجاریه کبری ، مصر
👌ابن قتيبه دنباله اين داستان را سوزناكتر و دردناكتر نوشته است، او مى گويد ؛
« عمر همراه گروهى به در خانه فاطمه آمدند، در خانه را زدند، هنگامى كه فاطمه صداى آنان را شنيد، با صداى بلند گفت: اى رسول خدا پس از تو چه مصيبتهايى به ما از فرزند خطاب و فرزند ابى قحافه رسيد، افرادى كه همراه عمر بودند هنگامى كه صداى زهرا و گريه او را شنيدند برگشتند؛ ولى عمر با گروهى باقى ماند و على را از خانه بيرون آوردند، نزد ابى بكر بردند و به او گفتند: بيعت كن، على عليه السّلام گفت: اگر بيعت نكنم چه مى شود؟ گفتند: به خدايى كه جز او خدايى نيست، گردن تو را مى زنيم ...».
📚همان مدرک ص 13
👌اين بخش از تاريخ براى علاقه مندان به ابوبکر و عمر ، قطعا بسيار سنگين و ناگوار است، لذا وهابیون فضای مجازی در صدد برآمدند در نسبت كتاب به ابن قتيبه ترديد كنند، در حالى كه ابن ابى الحديد استاد فن تاريخ، اين كتاب را از آثار او مى داند و پيوسته از آن مطالبى نقل مى كند، متأسفانه اين كتاب به سرنوشت تحريف دچار شده و بخشى از مطالب آن به هنگام چاپ حذف شده است، درحالى كه همان مطالب در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد آمده است.
📚الغاره علی بیت الوحی ، ص 11
👌زركلى از بزرگان اهلسنت ، در كتاب الأعلام اين كتاب را از آثار ابن قتيبه مى داند .
📚الاعلام ج 4 ص 137
👌اليان سركيس نيز اين كتاب را از آثار ابن قتيبه مى شمارد.
📚معجم المطبوعات العربیه ، ج 1 ص 212
❕در کتاب « السر المصون ذیل علی کشف الظنون » ، ابن العظم ، ص 190 این کتاب از آثار ابن قتیبه دانسته شده است .
👌دکتر عمر فروخ نیز ، کتاب الامامه و السیاسه را از ابن قتیبه می داند ؛
📚تاریخ الادب العربی ، ج 1 ص 357
❕محمد عبدالقادر بامطرف ، نیز به همین عقیده است ؛
📚الجامع ، ج 4 ص 748
👌در بخش مصادر کتاب « الذخائر الشرقیه ، کورکیس عواد » کتاب مذکور از ابن قتیبه دانسته شده است ؛
📚الذخائر الشرقیه ج 4 ص 551
❕در کتاب معجم ما کتب عن الرسول ، ج 5 ص 247 ، نیز کتاب مذکور از ابن قتیبه دانسته شده است .
👌در کتاب « نزهه الخواطر ، عبدالحی حسنی » نیز کتاب مذکور ، از ابن قتیبه دانسته شده است » ؛
📚نزهه الخواطر ، ج 1 ص 8
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
#سعادت_و_شقاوت_ذاتی
🤔#پرسش
❔سالها پیش روایتی شنیدم. نمیدانم از کدام منبع.. بدین مضمون الشقی من شقی فی بطن امه والسعید سعید فی بطن امه. در اینجا به فرض صحت وجبر ، گناه آن شقی بیچاره چیست که جبرا شقی شده... ❗️❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌عقیده به جبر و شقاوت و سعادت ذاتی ، مورد تایید اهلبیت علیهم السلام نبوده است و آن بزرگواران با شدت تمام با این تفکر برخورد داشته اند ، در ذیل مفصل در این رابطه توضیح داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2280
❕در تفسیر نمونه می خوانیم ؛
« اصولا اگر ما- آن چنان كه فخر رازى و هم فكرانش مى پندارند- محكوم به سعادت و شقاوت ذاتى باشيم، و بدون اراده به بديها و نيكي ها كشانده شويم تعليم و تربيت لغو و بيهوده خواهد بود. آمدن پيامبران و نزول كتب آسمانى و نصيحت و اندرز و تشويق و توبيخ و سرزنش و ملامت و مؤاخذه و سؤال و بالآخره كيفر و پاداش همگى بي فايده يا ظالمانه محسوب مى گردد. آنها كه مردم را در انجام نيك و بد مجبور مى دانند خواه اين جبر را جبر الهى، يا جبر طبيعى، يا جبر اقتصادى، و يا جبر محيط بدانند تنها به هنگام سخن گفتن و يا مطالعه در كتابها از اين مسلك طرفدارى مى كنند، ولى در عمل حتى خودشان هرگز چنين عقيده اى ندارند، به همين دليل اگر به حقوق آنها تجاوزى شود متجاوز را مستحق توبيخ و ملامت و محاكمه و مجازات مى دانند، و هرگز حاضر نيستند به عنوان اينكه او مجبور به انجام اين كار است از وى صرف نظر كنند و يا مجازاتش را ظالمانه به پندارند و يا بگويند او نمى توانسته است اين عمل را مرتكب نشود چون خدا خواسته يا جبر محيط و طبيعت بوده است، اين خود دليل ديگرى بر فطرى بودن اصل اختيار است.
❕به هر حال هيچ جبرى مسلكى را نمى یابيم كه در عمل روزانه خود به اين عقيده پاى بند باشد بلكه بر خوردش با تمام انسانها برخورد با افراد آزاد و مسئول و مختار است. تمام اقوام دنيا به دليل تشكيل دادگاه ها و دستگاه هاى قضايى براى كيفر متخلفان عملا آزادى اراده را پذيرفته اند. تمام مؤسسات تربيتى جهان نيز به طور ضمنى اين اصل را قبول كرده اند كه انسان با ميل و اراده خود كار مى كند و با تعليم و تربيت مى توان او را راهنمايى و ارشاد كرد و از خطاها و اشتباهات و كج انديشي ها بر كنار ساخت. »
📚تفسیر نمونه ج 9 ص 237
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
👌آنچه مورد اشکال قرار گرفته است ، این نقل از پیامبر گرامی است که فرمود ؛
« خوشبخت، كسى است كه در رَحِم مادرش خوشبخت شده است و بدبخت، كسى است كه در رَحِم مادرش بدبخت شده است. » «السعید من سعد فی بطن امه و الشقی من شقی فی بطن امه »
📚الزهد ص 14 _ الفقیه ج 4 ص 402
❕از ظاهر اين حديث، چنين برداشت مى شود كه خوشبختى و بدبختى، مادرزادى اند و سعادت و شقاوت انسانها، پيش از آن كه متولّد شوند، مشخّص است. به سخن ديگر، هر كسى در شكم مادرْ سعادتمند باشد، زندگى او پس از تولّد نيز توأم با خوشبختى است و اگر در شكم مادرْ بدبخت رقم خورده باشد، پس از تولّد نيز بدبخت خواهد بود.
❔بنا بر اين برداشت، اين سؤال، مطرح مى شود كه: آيا اين حديث، بر مجبور بودن انسانها در پيمودن راه سعادت و شقاوت، دلالت ندارد؟
👌امام کاظم علیه السلام به زیبایی به این پرسش ، پاسخ دادند ، چنان که در روایتی آمده است که محمّد بن ابى عمير می گوید ؛
« از امام كاظم عليه السلام درباره معناى اين سخن پيامبر خدا كه: «بدبخت، كسى است كه در رَحِم مادرش بدبخت شده است و خوشبخت، كسى است كه در رَحِم مادرش خوشبخت شده است» پرسيدم. ❔
👌فرمود ؛
«بدبخت، كسى است كه خدا در حالى كه او در رَحِم مادرش است، مى داند كه او كارهاى بدبختان را خواهد كرد، و خوشبخت، كسى است كه خدا در حالى كه او در رَحِم مادرش است، مى داند كه او كارهاى خوشبختان را خواهد كرد».
📚التوحید ، ص 356 _ بحار الانوار ، ج 5 ص 157
❕یعنی ، خداوند متعال، سرنوشت همه انسانها را قبل از تولّد آنها مى داند؛ امّا روشن است كه علم ازلى خداوند، علّت صدور افعال انسان نيست. خداوند متعال مى داند كه هر انسانى با اراده و انتخاب خود، چه راهى را در زندگى انتخاب مى كند. با اين فرض، انسان در انتخاب راه خوب يا بد، مجبور نيست .
👌اگر معناى حديث مورد بحث، اين بود كه خداوند متعال عدّه اى از مردم را فطرتاً خوشبخت و مؤمن و عدّه اى ديگر را فطرتاً بدبخت و كافر آفريده است، انسانها در پيمودن راه سعادت و شقاوت، مجبور بودند، حالْ آن كه چنين نيست و آفريدگار جهان، هيچ كس را بدبخت و كافر نيافريده و همه را فطرتاً موحّد آفريده است، چنان كه در حديثى از امام صادق عليه السلام آمده است ؛
« خداوند، آفريده هاى خود را آفريد و به آنها دستور داد و نهيشان كرد. و كفر، آن زمانى كه كافرْ كفر را انجام مى دهد، به كافر مى پيوندد. خداوند، وقتى بنده را آفريد، او را كافر نيافريد. همانا بنده، زمانى كافر گشت كه حجّت از سوى خدا به او رسيد و بر او عرضه شد؛ ولى او آن را انكار نمود. پس به خاطر انكار كردن حق، كافر گرديد. »
📚الاحتجاج ، ج 2 ص 223 _ بحار الأنوار ، ج 5 ص 18
👌بنابراین ، حدیث پیامبر گرامی ، تنها اشاره به علم ذاتی خداوند نسبت به سعادت و شقاوت انسانها است که روشن شد که علم الهی از انسانها سلب اختیار نمی کند ، چنان که در ذیل مفصل تر توضیح داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2462
❔ممکن است این پرسش مطرح شود که صحیح است که انسان با اختیار خودش ، مسیر سعادت و شقاوت را طی می کند ، اما خداوندی که می داند فلان انسان نهایت شقاوتمند و بدبخت می شود ، چرا او را خلق می کند ❗️در ذیل پاسخ این پرسش را داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1437
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
👌پاسخ شبهه پراکنی معاند که مدعی است پیامبر اسلام می گوید که در دنیا ، زنان مورد تمایل و محبت من هستند و فلسفه تعدد همسران ایشان را در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1379
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1988