eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
5.7هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
173 ویدیو
37 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! 👈وابسته به موسسه بقیه الله الاعظم ارواحناه فداه طرح شبهه و سوال : @poorseman سایت ipasookh.ir تمام کانالهای ما : https://yek.link/ipasookh
مشاهده در ایتا
دانلود
💠ادامه 👇 3⃣ممکن است اهلسنت اشکال کنند که وضوی شیعه باطل است , زیرا آنان پاها را مسح می کنند و ما اهلسنت می شوریم , لذا نمی توانیم در نماز به آنان اقتدا کنیم زیرا نمازشان باطل است ❗️❗️ 👌این استدلال نیز صحیح نیست , زیرا پیروان مذاهب اربعه اهلسنت نیز در بسیاری از مسائل فقهی , خصوصا وضو و نماز با هم اختلاف دارند , و مثلا نماز مالکی را حنبلی باطل می داند و نماز حنبلی را مالکی , اما باز به هم اقتدا می کنند و مشکلی نیز در این قضیه نمی بینند , اختلافات بین مذاهب اربعه اهلسنت به قدری است که همواره یکدیگر را متهم به فسق و گمراهی یا حتی کفر می کردند , اما باز در نماز به هم اقتدا می کنند , در ذیل بخوانید : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2668 👌" بر این اساس می بینیم که مالکیه و حنابله تصریح می کنند که اگر نماز امام جماعت طبق مذهب خودش صحیح بود , اما طبق مذهب ماموم باطل بود , باز هم ماموم می تواند به آن امام جماعت اقتدا کند و نمازش صحیح است " : " المالكية، و الحنابلة- قالوا: ما كان شرطا في صحة الصلاة، فالعبرة فيه بمذهب الإمام فقط، فلو اقتدى مالكي أو حنبلي بحنفي أو شافعي لم يمسح جميع الرأس في الوضوء فصلاته صحيحة لصحة صلاة الإمام في مذهبه " 📚الفقه علی المذاهب الاربعه ج ١ ص ٥٥٢ 👌نماز امام جماعت شیعی نیز طبق مذهب خودش صحیح است , اگر چه طبق مذهب ماموم سنی باطل است , باز اشکالی در اقتدا کردن نیست . 4⃣ممکن است اهلسنت بگویند که شیعه از صحابه و خلفای ثلاثه انتقاد و بدگویی می کند , ما چگونه پشت سر آنان نماز بخوانیم در حالیکه چنین گناه بزرگی را مرتکب می شوند ❗️❗️ 👌باز هم پاسخ می گوییم که این قضیه نیز مشکلی ایجاد نمی کند , زیرا طبق مبنای شما و عبدالحمید , شیعه با بدگویی از صحابه , نهایتا مرتکب گناه کبیره و فسق و فجور می شود , و مصداق مسلمان فاجر است , در مذهب اهلسنت اقتدا کردن به افراد فاسق و کسانی که گناه کبیره انجام می دهند , هیچ اشکالی ندارد , چرا که از پیامبر نقل می کنند که فرمود : " نمازهای واجب خود را به جماعت بخوانید , خواه امام جماعت عادل باشد , خواه فاسق و فاجری که مرتکب هر گناه کبیره ای گردیده باشد " " عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ: «الصَّلَاةُ الْمَكْتُوبَةُ وَاجِبَةٌ خَلْفَ كُلِّ مُسْلِمٍ؛ بَرًّا كَانَ أَوْ فَاجِرًا، وَ إِنْ عَمِلَ الْكَبَائِرَ». " 📚سنن ابی داود ج ١ ص ١٦٢ ❕یا نقل می کنند که پیامبر گرامی فرمود : " نماز پشت سر هر انسان فاسق و یا غیر فاسقی , از اصول دین است " " قال رسول الله صلى الله عليه وسلم : " من أصل الدين الصلاة خلف كل بر وفاجر " 📚سنن الدار قطنی ج ٢ ص ٥٧ ❕علمای مذاهب اهلسنت چون حنبلی و حنفی و شافعی نیز فتوا می دهند که می توان به امام جماعت فاسق و فاجر اقتدا کرد : 📚المجموع ج 4: ص 253، و المحلى ج 4: ص 214، و بدائع الصنائع ج 1: ص 156، و فتح العزيز ج 4: ص 330. ❕بنابراین اهلسنت می تواند پشت سر شیعه نماز بخواند و این نماز خواندن هم ارتباطی با بحث تقیه ندارد , و ضدیتی نیز با احکام سنیان ندارد , بلکه طبق مبانی فقهی اهلسنت , اقتدای به شیعه در نماز جایز است و عبدالحمید نیز سواد درست و حسابی و نیز تعادل فکری و روانی مناسبی ندارد و الا سخن از ممنوعیت اقتدا به شیعه به میان نمی آورد !!!! @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
فلسفه پرداخت خمس به امام ع یا مرجع تقلید !!!! 🤔 : ❓آخوند قرائتی: مسلمانی که به ما آخوندها خمس نده دین نداره! مسلمان عزیز! بدان و آگاه باش که همان ائمه معصومی که از سر بی‌اطلاعی و تحت تأثیر تبلیغات دروغین و مظلوم‌نمایانه‌ی آخوندها تصور می‌کنید انسان‌هایی پاک و وارسته از مال دنیا بودند، درست همانند همین آخوندهای شیعه به خاطر گرفتن خمس مال مردم سر و دست می‌شکستند! ↓↓↓ [جمعی از مردم خراسان خدمت امام رضا رسيدند و از آن حضرت خواستند كه خمس را براي آنها حلال كند آن حضرت فرمود حلال نمي كنم شما به زبان خود را دوست خالص ما معرفی می كنيد ولی حقی كه خدا برای ما قرار داده و ما را برای آن قرار داده كه آن خمس است از ما باز می داريد و سه بار فرمود نه برای هيچ يک از شما حلال نمی كنم] 📚منبع: وسائل الشیعه ٫ ج ۶ ٫ ص ۳۷۶ ٫ حدیث شماره۳ ❗️❗️ 💠# پاسخ : 💠 👌خداوند می فرماید : "و بدانيد هر گونه غنيمتى به شما رسد خمس آن براى خدا و براى پيامبر و براى ذى القربى و يتيمان و مسكينان و واماندگان در راه است، اگر شما به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدايى حق از باطل، روز درگيرى دو گروه (با ايمان و بى ايمان يعنى روز جنگ بدر) نازل كرديم، ايمان آورده‏ايد، و خداوند بر هر چيزى قادر است. " " وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى‏ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى‏ عَبْدِنا يَوْمَ الْفُرْقانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ وَ اللَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ " ( انفال ٤١ ) ❕منظور از ذى القربى در اين آيه همه خويشاوندان نيست و نه همه خويشاوندان پيامبر ص بلكه امامان اهل بيت ع هستند دليل بر اين موضوع روايات متواترى است كه از طرق اهل بيت پيامبر ص نقل شده است , مطابق روایات , سهم خداوند و رسول و ذی القربی , اختصاص به امام ع دارد , و منظور از" يتيمان" و" مسكينان" و" واماندگان در راه" تنها ايتام و مساكين‏و ابناء سبيل بنى هاشم و سادات مى‏باشند , بنابراین نیمی از خمس برای امام ع و نیمی دیگر برای سادات فقیر است که امام ع سهم آنان را به مصرفشان می رساند : 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج ٢ ص ٦٨٩ 👌پرداخت خمس به امام ع امری لازم و ضروی است , چنان که امام باقر ع فرمود : " برای هیچ کس حلال نیست که از خمس چیزی را مورد خرید و فروش قرار دهد , تا زمانی که حق ما را از خمس به ما برساند "عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: لَا يَحِلُّ لِأَحَدٍ أَنْ يَشْتَرِيَ مِنَ الْخُمُسِ شَيْئاً حَتَّى يَصِلَ إِلَيْنَا حَقُّنَا. " 📚الکافی ج ١ ص ٥٤٥ ❕امام مهدی ع در توقیعی نوشت : " «بسم اللَّه الرحمن الرحيم. لعنت خدا، فرشتگان و همه مردم بر كسى باد كه يك درهم از مال ما را حلال بشمرد!». . لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر كسى كه يك درهم را به ناروا از مال ما بخورد!». " " «بِسمِ اللَّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ، لَعنَةُ اللَّهِ وَالمَلائِكَةِ وَالنّاسِ أجمَعينَ عَلى‏ مَنِ استَحَلَّ مِن مالِنا دِرهَماً»لَعنَةُ اللَّهِ وَالمَلائِكَةِ وَالنّاسِ أجمَعينَ عَلى‏ مَن أكَلَ مِن مالِنا دِرهَماً حَراماً». 📚. كمال الدين: ج ٢ ص ٥٢٢ ، الاحتجاج: ج 2 ص 560 ح 352، الخرائج و الجرائح: ج 3 ص 1118 ح 33، بحار الأنوار: ج 53 ص 183 ح 12. 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 👌بر خلاف توهم شبهه افکن , امام ع خمس را در جهت نیازهای جامعه اسلامی و شیعیان و سادات نیازمند مصروف می دارد , نه آنکه به جهت منافع شخصی , تاکید در پرداخت خمس داشته باشد , چنان که در نقلی آمده است که محمد بن زيد طبرى گويد: " مردى از بازرگانان فارس كه از پيروان امام رضا (ع) بود، به آن حضرت نامه‏اى نوشت و در باره خمس، اجازه خواست، در پاسخ او نوشت كه: " بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ به راستى خدا واسع است و كريم، بر هر كارى ضامن ثواب است و بر تنگ نظرى غم و اندوه، هيچ مالى حلال نيست مگر از راهى كه خدايش حلال كرده است و به راستى، خمس كمك ما است بر دين ما ( و سامان دادن امور دینی ) و بر عيالات ما ( سامان دادن امور سادات فقیر ) و بر دوستان و شیعیان ما و وسيله بذل و بخشش ما است ( به نیازمندان ) و حفظ آبروى ما از كسى كه از او بيم داريم، ( به وسیله آن دفع شر دشمن از خود و شیعیان می کنیم ) آن را از ما دريغ نداريد و خود را از دعاى ما محروم‏ نسازيد تا آنجا كه مى‏توانيد، زيرا پرداخت خمس، كليد روزى شما است و مايه پاك شدن گناهان شما و ذخيره‏اى است كه براى روز بى‏نوائى خود پس انداز كنيد، مسلمان كسى است كه براى خدا بدان چه او را عهده‏دار كرده وفا كند و بر عهده خود بپايد، مسلمان نيست كسى كه به زبان پذيرا است و به دل مخالف است، و السلام. " " ... لَا يَحِلُّ مَالٌ إِلَّا مِنْ وَجْهٍ أَحَلَّهُ اللَّهُ وَ إِنَّ الْخُمُسَ عَوْنُنَا عَلَى دِينِنَا وَ عَلَى عِيَالاتِنَا وَ عَلَى مَوَالِينَا وَ مَا نَبْذُلُهُ وَ نَشْتَرِي مِنْ أَعْرَاضِنَا مِمَّنْ نَخَافُ سَطْوَتَهُ فَلَا تَزْوُوهُ عَنَّا وَ لَا تَحْرِمُوا أَنْفُسَكُمْ دُعَاءَنَا مَا قَدَرْتُمْ عَلَيْهِ فَإِنَّ إِخْرَاجَهُ مِفْتَاحُ رِزْقِكُمْ وَ تَمْحِيصُ ذُنُوبِكُمْ وَ مَا تَمْهَدُونَ لِأَنْفُسِكُمْ لِيَوْمِ فَاقَتِكُمْ وَ الْمُسْلِمُ مَنْ يَفِي لِلَّهِ بِمَا عَهِدَ إِلَيْهِ وَ لَيْسَ الْمُسْلِمُ مَنْ أَجَابَ بِاللِّسَانِ وَ خَالَفَ بِالْقَلْبِ وَ السَّلَامُ. " 📚الکافی ج ١ ص ٥٤٨ _ المقنعه ص ٢٨٤ _ تهذیب الاحکام ج ٤ ص ١٣٩ _ الاستبصار ج ٢ ص ٥٩ ❕بنابراین امام ع سهم خمس را در مسیر منافع عمومی شیعیان و جامعه اسلامی مصرف می دارد , نه منافع شخصی , که یک نمونه مصداقی آن ، در روایتی از امام صادق ع مورد اشاره قرار گرفته است كه به مفضل فرمود ؛ «هنگامى كه ميان دو نفر از پيروان ما مشاجره‏ اى ببينى (كه مربوط به امور مالى است) از مال من غرامت بپرداز (و آنها را با هم صلح ده). » " إِذَا رَأَيْتَ بَيْنَ اثْنَيْنِ مِنْ شِيعَتِنَا مُنَازَعَةً فَافْتَدِهَا مِنْ مَالِي " 📚الکافی ج 2 ص 209 ❕در يكى ديگر از روايات مى‏ خوانيم كه ؛ « مفضل روزى دو نفر از شيعيان را ديد كه در مورد ارث با هم نزاع دارند آنها را به منزل خود دعوت كرد، و چهارصد درهم كه مورد اختلاف آنها بود به آنها پرداخت و غائله را ختم كرد، سپس به آنها گفت ، بدانيد كه اين از مال من نبود، ولى امام صادق ع به من دستور داده است كه در اينگونه موارد با استفاده از سرمايه امام، صلح و مصالحه در ميان ياران ايجاد كنم‏ » " مَرَّ بِنَا الْمُفَضَّلُ وَ أَنَا وَ خَتَنِي نَتَشَاجَرُ فِي مِيرَاثٍ فَوَقَفَ عَلَيْنَا سَاعَةً ثُمَّ قَالَ لَنَا تَعَالَوْا إِلَى الْمَنْزِلِ فَأَتَيْنَاهُ فَأَصْلَحَ بَيْنَنَا بِأَرْبَعِمِائَةِ دِرْهَمٍ فَدَفَعَهَا إِلَيْنَا مِنْ عِنْدِهِ حَتَّى إِذَا اسْتَوْثَقَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنَّا مِنْ صَاحِبِهِ قَالَ أَمَا إِنَّهَا لَيْسَتْ مِنْ مَالِي وَ لَكِنْ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أَمَرَنِي إِذَا تَنَازَعَ رَجُلَانِ مِنْ أَصْحَابِنَا فِي شَيْ‏ءٍ أَنْ أُصْلِحَ بَيْنَهُمَا وَ أَفْتَدِيَهَا مِنْ مَالِهِ فَهَذَا مِنْ مَالِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع. 📚الکافی ج 2 ص 209 _ بحار الانوار ج 76 ص 45 ❕بر همین اساس , در تفسیر نمونه می خوانیم : " با توجه به اينكه آنها جانشينان پيامبر و رهبران حكومت اسلامى بوده و هستند علت دادن اين يك سهم از خمس به آنها روشن مى‏گردد، به تعبير ديگر" سهم خدا" و" سهم پيامبر" و" سهم ذى القربى" هر سه سهم متعلق به" رهبر حكومت اسلامى" است، او زندگى ساده خود را از آن اداره مى‏كند و بقيه را در مخارج گوناگونى كه لازمه مقام رهبرى امت است مصرف خواهد نمود، يعنى در حقيقت در نيازهاى جامعه و مردم. " 📚تفسير نمونه، ج‏ 7، ص: 174 ❕در عصر غیبت نیز مراجع تقلید به نیابت از امام ع خمس را دریافت می کنند و به مانند امام ع در مسیر نیازهای مردم و جامعه صرف می کنند و استفاده شخصی نمی کنند , چنان که در ذیل توضیح داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2225 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
❕پاسخ به شبهات پوسیده و تکراری کانالهای ورشکسته ملحدین : 1⃣پیامبر اسلام و ائمه شیعه , توصیه به خوردن ادرار حیوانات کرده اند : 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3312 2⃣صیغه در اسلام , ترویج هرزگی و فاحشگی است : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/486 3⃣چرا خداوند به کودکان و مردم فقیری که در کشورهای آفریقایی است , کمک نمی کند و به آنان رزق و روزی نمی دهد : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1583 4⃣طبق ادعای شیعیان , علی ع علم غیب داشته است و می دانسته است که اگر در لیله المبیت بجای پیامبر بخوابد , آسیب نمی بیند , بنابراین خوابیدنش فضیلتی نیست : 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2697 5⃣کپی برداری داستان ذو القرنین و شاخ هایش از افسانه های اقوام گذشته : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3366 6⃣بی عدالتی پیامبر اسلام در جریان کشتار مردم یک قبیله توسط خالد بن ولید : 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1687 7⃣شبهه برده داشتن امامان علیهم السلام را در گذشته ذیل پاسخی در مورد بردگان امام کاظم علیه السلام پاسخ گفته ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2086
آیا پیامبر اسلام به یهودیان بنی قریظه فحاشی کرده است !!!!! 🤔 : ❓آیا می‌دانستید پیامبر اسلام جواب فحش را با فحش می‌داد؟! برخلاف دروغ‌های آخوندها، در کتاب «تاریخ طبری جلد ۳ صفحه ۱۰۸۲» می‌خوانیم که در جریان غزوه بنی قریظه، وقتی یهودیان به محمد فحش می‌دهند واکنش پیامبر اسلام چیزی نیست جز: ۱- فحاشی متقابل (یهودیان را بوزینه خطاب می‌کند!) ۲- تهدید یهودیان به عذابی خوارکننده (خودش و سپاهش را عذابی توصیف می‌کند که قرار است بر سر یهودیان خراب شود!) ۳- کشتن تمام مردان بالغ یهود بنی قریظه (در حالی که خون مسلمانی را نریخته بودند!) ۴- به بردگی گرفتن زنان و کودکان بنی قریظه (در حالی که اصلا در جنگ شرکت نکرده بودند!) از چنین پیامبری انتظار چه اخلاقیاتی را دارید؟! 🖋پی‌نوشت ۱: این نقل تاریخ طبری در کتب معتبر شیعیان نیز آمده است. به عنوان نمونه: زندگانی چهارده معصوم ٫ تألیف فضل بن حسن طبرسی ٫ صفحات ۱۳۶ ٫ ۱۳۵ ❗️❗️❗️ 💠💠 👌نقلی که معاند به آن استناد کرده است , در تاریخ طبری آمده است که می گوید : " پرچم خويش را با على بن- ابى طالب سوى بنى قريظه فرستاد و مردم روان شدند و چون على نزديك قلعه‏هاى يهود رسيد شنيد كه درباره پيمبر سخن زشت مى‏گفتند و بازگشت و پيمبر را در راه ديد و گفت: «اى پيمبر، به اين مردم نابكار نزديك مشو.» پيمبر گفت: «چرا؟ شايد شنيده‏اى كه به من ناسزا گفته‏اند؟» گفت: «آرى.» گفت: «اگر مرا ببينند چيزى نمى‏گويند؟» و چون پيمبر خدا صلى الله عليه و سلم به قلعه‏ها نزديك شد گفت: «اى همسنگان بوزينه، خدا خوارتان كرد و عذاب خويش بر شما فرود آورد.» گفتند: «اى ابو القاسم، تو كه ناسزا گوى نبودى». " 📚تاريخ‏طبري , ترجمه پاینده ج‏ ٣ ص ١٠٨٢ 👌شبیه این نقل در منابع شیعی نیز آمده است , چنان که علامه مجلسی به نقل از کتاب اعلام الوری , مرحوم طبرسی , نقل می کند : " تا آنكه حضرت نزديك شد و بر درازگوشى سوار شده بود، پس امير المؤمنين عليه السّلام به استقبال آن حضرت شتافت و گفت: پدر و مادرم فداى تو باد يا رسول اللّه نزديك قلعه ميا؛ حضرت دانست كه براى اين مى‏گويد كه مبادا حرف سخيفى از ايشان به سمع شريف آن حضرت برسد؛ پس حضرت فرمود: يا على! چون مرا ببينند خدا ايشان را ذليل مى‏گرداند و آنچه مى‏گويند نخواهند گفت، و چنانكه حق تعالى تو را بر كشتن عمرو متمكن ساخت، بر كشتن ايشان نيز متمكن خواهد ساخت و بشارت باد تو را به يارى خدا، و حق تعالى مرا به رعب نصرت داده است كه ترس من يك ماه راه در دل دشمن اثر مى‏كند. ❕و چون حضرت به نزديك قلعه ايشان رسيد فرمود: اى برادران ميمون و خوك! و اى عبادت كنندگان طاغوت! آيا مرا دشنام مى‏دهيد؟ ما به ساحت هر گروهى كه نازل شويم براى انتقام بد روزى است روز ايشان. پس كعب از قلعه مشرف شد و گفت: و اللّه اى ابو القاسم تو هرگز جهول و دشنام دهنده نبودى. ❕حضرت صادق عليه السّلام گفت: چون حضرت اين سخن را شنيد از غايت حيا عصا از دستش و ردا از دوشش افتاد و چند قدم به عقب برگشت " 📚حياة القلوب، ج‏ ٤ ص: ١٠٦١ _ اعلام الوری ج ١ ص ١٩٥ 💠 👇
💠ادامه 👇 👌ما از این نقل دو پاسخ می دهیم : 1⃣معاند مدعی شده است که پیامبر اسلام جواب فحاشی یهودیان بنی قریظه را با فحاشی داده است , در حالی که پیامبر گرامی فحاشی نکرده است , بلکه در پاسخ بدگویی یهودیان بنی قریظه فرمودند : " یا اخوه القرده " " برادران بوزینگان ( میمون ها )" یا مطابق نقلهای دیگر فرمود : " ای برادران میمون ها و بوزینگان " ( عیون الاثر ج ٢ ص ٦٩ ) ❗️کلام پیامبر گرامی اشاره است به بزرگان یهودیان, که وقتی نافرمانی و عصیان خداوند را در ممنوعیت صید در روز شنبه کردند , خداوند آنان را مسخ کرد و تبدیل به میمون و خوک کرد , چنان که فرمود : " بطور قطع حال كسانى را از شما كه در روز شنبه نافرمانى و گناه كردند دانستيد، ما به آنها گفتيم بصورت بوزينه‏هاى طرد شده‏اى در آئيد - ما اين جريان را مجازات و درس عبرتى براى مردم آن زمان و كسانى كه بعد از آنان آمدند، و هم پند و اندرزى براى پرهيزكاران قرار داديم. " " وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ _ فَجَعَلْناها نَكالاً لِما بَيْنَ يَدَيْها وَ ما خَلْفَها وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ " ( بقره ٦٥ _ ٦٦ ) ❕البته در آيات مورد بحث تنها سخن از" قرده" (ميمونها) به ميان آمده است و از خنازير (خوكها) سخنى نيست، ولى در آيه 60 سوره مائده گفتگو از جمعيتى به ميان آمده است كه به هنگام مسخ به هر دو صورت فوق (بعضى قرده و بعضى خنازير) تغيير چهره دادند، كه به گفته بعضى از مفسران مانند ابن عباس، آن آيه نيز در باره همين اصحاب سبت است كه پير مردان سرجنبانان شكم‏پرست و شهوت‏پرستشان به خوك و جوانان مقلد چشم و گوش بسته كه اكثريت را تشكيل مى‏دادند به ميمون تغيير چهره دادند. 📚تفسير نمونه، ج‏ 6، ص: 426 👌و چون یهودیان بنی قریظه نهایت پیوند را با آن متمردین داشتند و نافرمانی های آنان را تایید کرده و ادامه می دادند , و متمردین روز شنبه نیز از برادران و قوم و عشیره بنی قریظه بودند , پیامبر گرامی خطاب به آنان از تعبیر " برادران بوزینگان و خوک ها " استفاده می کند , یعنی برادران کسانی که گرفتار عذاب الهی شدند , یعنی مسخ شده و تبدیل به میمون و خوک شدند , بنابراین فحاشی در کار نبوده است , بلکه پیامبر خبر داده است از آنچه در واقع مصداق و حقیقت داشته است و شرح حال نسبی و ارتباطی یهودیان بنی قریظه با متمردین صید شنبه بوده است . ❕یهودیان به ناحق مدعی شدند که پیامبر اسلام به آنان فحاشی کرده است , در حالی که روشن شد فحاشی صورت نگرفته بود , فقط خبر دادن از احوال نسبی و ارتباطی یهودیان بنی قریظه با متمردین بوده است , و این که نقلی از امام صادق ع می گوید که پیامبر پس از سخن و اعتراض یهودیان , حیا کرد و عصا از دستش و عبا از دوش مبارکش افتاد , از این جهت است که پیامبر گرامی ص بسیار اهل شرم و حیا بودند به گونه ای که حتی در مسائلی هم که گفتن آن حق و صحیح بوده , شرم می کردند , چنان که قرآن شرم و حیای پیامبر اسلام در بیان مسائلی که حق و راست بوده است را چنین به تصویر می کشد : " اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! در بيوت پيامبر داخل نشويد مگر به شما اجازه براى صرف غذا داده شود (مشروط بر اينكه قبل از موعد نيائيد و) در انتظار وقت غذا ننشينيد، اما هنگامى كه دعوت شديد داخل شويد و وقتى غذا خورديد پراكنده شويد، و (بعد از صرف غذا) به بحث و صحبت ننشينيد،👈 اين عمل پيامبر را ناراحت مى‏كرد ولى او از شما شرم مى‏كند، اما خداوند از (بيان) حق شرم ندارد 👉 " ذلِكُمْ كانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ وَ اللَّهُ لا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَق‏ " ( احزاب ٥٣ ) ❕در جریان مورد بحث نیز پیامبر گرامی وقتی دیدند که یهودیان سخن حق و خبر دادن پیامبر از احوال نسبی و ارتباطی بنی قریظه با متمردین صید شنبه را حمل بر فحش و جهالت کردند , شرم و حیا کرد , اگر چه پیامبر سخن خلاف حقی نگفته بود , و آن شرم و حیا هم به خاطر شدت حجب ایشان بود که حتی در مصادیق راست و صحیح هم شرم و حیا داشتند . 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 2⃣اگر مطابق با ادعای معاند پیش رویم و بگوییم تعبیر " برادران خوک و میمون " فحاشی به یهودیان بوده است , باز هم مطابق همین ادعای معاند پاسخ می گوییم : ❕عایشه به یهودیان بدگویی می کرد و از آنان با تعبیر : " برادران میمون و خوک " یاد می کرد که با نهی پیامبر اسلام مواجه می شد . 👌در نقلی امام باقر ع فرمود : " مردى يهودى وارد شد بر رسول خدا (ص) و عايشه هم در حضور آن حضرت صلى اللَّه عليه و آله بود و گفت: «السام عليكم» (يعنى مرگ بر شما ) رسول خدا در پاسخ فرمود: «عليكم» (يعنى بر شما) سپس ديگرى (از يهود) آمد و مانند همان گفت و رسول خدا (ص) نيز مانند رفيقش به او پاسخ داد، پس سومى وارد شد و مانند آن گفت و رسول خدا (ص) همان طور كه به دو نفر رفقايش جواب داده بود جواب او را گفت، پس عايشه خشمگين شد و گفت: " «سام» و خشم و لعنت بر شما باد اى گروه يهود و اى برادران ميمونها و خوكها " 👌 پس رسول خدا (ص) به عايشه فرمود: " اى عايشه اگر فحش بصورتى مجسم ميشد هر آينه بد صورتى داشت، نرمش و مدارا بر هيچ چيز نهاده نشده جز اينكه آن چيز را آراسته است، و از هيچ چيز برداشته نشده جز اينكه آن را زشت ساخته‏ است " " فَغَضِبَتْ عَائِشَةُ فَقَالَتْ عَلَيْكُمُ السَّامُ وَ الْغَضَبُ وَ اللَّعْنَةُ يَا مَعْشَرَ الْيَهُودِ يَا إِخْوَةَ الْقِرَدَةِ وَ الْخَنَازِيرِ فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص يَا عَائِشَةُ إِنَّ الْفُحْشَ لَوْ كَانَ مُمَثَّلًا لَكَانَ مِثَالَ سَوْءٍ إِنَّ الرِّفْقَ لَمْ يُوضَعْ عَلَى شَيْ‏ءٍ قَطُّ إِلَّا زَانَهُ وَ لَمْ يُرْفَعْ عَنْهُ قَطُّ إِلَّا شَانَه‏ " 📚الکافی ج ٢ ص ٦٤٨ ❕این روایت را علمای اهلسنت هم نقل کرده اند : " عن عائشة أن اليهود دخلوا على رسول الله - صلى الله عليه وسلم - فقالوا : السام عليك ، فقال : وعليكم ، فقالت عائشة : عليكم السام وغضب الله ولعنته ، يا أخوة القردة و الخنازير . فقال رسول الله - صلى الله عليه وسلم - : " يا عائشة عليك بالحلم و إياك والجهل " 📚مسند ابن راهویه ج ٣ ص ٩٦٩ _ الاستذکار , ابن عبد البر , ج ٨ ص ٤٦٧ 👌بنابراین عایشه اهل بدگویی به یهود بود که با نهی پیامبر مواجه می شد , علمای اهلسنت برای آنکه دامان عایشه را از این بدگویی پاک کنند , در نقلهای جعلی خود مدعی شدند که پیامبر هم در جریان غزوه بنی قریظه , خطاب به یهودیان از تعبیر " برادران میمون و خوک " استفاده کرده است , بنابراین اشکالی بر عایشه نیست , بلکه پیامبر نیز مطابق سخن عایشه , سخن می گفته است , لذا در نقلهای آنان آمد که پیامبر از تعبیر " برادران میمون و خوک " در جریان غزوه بنی قریظه استفاده کرده است : 📚عيون الأثر ج 2 ص 69 _ سبل الهدى و الرشاد ج 5 ص 12 و تاريخ الخميس ج 1 ص 494 و تاريخ الأمم و الملوك ج 2 ص 245 و السيرة الحلبية ج 2 ص 333 _ تاريخ الإسلام للذهبي (المغازي) ص 255 و 256 و السيرة النبوية لابن كثير ج 3 ص 226 و 228 و المصنف للصنعاني ج 5 ص 370 و راجع: دلائل النبوة لأبي نعيم ص 438 ( در گذشته بر اساس گفته های بزرگان اهلسنت , ثابت کرده ایم که علمای اهلسنت اهل کذب و دروغگویی به پیامبر بودند و جز موارد انگشت شماری , سایر نقلهای آنان از پیامبر جعلی و دروغین است : ) 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2884 ❕در حالی که در نقلهای شیعه و حتی اهلسنت ( که به آن اشاره کردیم ) , آمد که پیامبر از این بدگویی نهی کرده بود . 👌 بنابراین نقل بدگویی پیامبر اسلام در جریان غزوه بنی قریظه , بر خلاف نقل شیعه و حتی اهلسنت است که می گوید پیامبر از چنین بدگویی نهی کرده بود , لذا نقل بدگویی کردن پیامبر قابل پذیرش نمی باشد , چنان که مرحوم علامه سید جعفر عاملی می گوید : " بسیار محل شک و تردید ما است که پیامبر اسلام با یهودیان به زبان فحش و ناسزا , سخن گفته باشد , به گونه ای که موجبات اعتراض آنان را فراهم کرده باشد " " إننا نرتاب كثيرا في دعوى أن يكون رسول اللّه «صلّى اللّه عليه و آله» قد كلمهم بكلام فاحش، برر اعتراضهم عليه " 📚الصحیح من سیره النبی الاعظم ج ١٢ ص ١٨ ❕آنچه هم که در روایات شیعه نقل شده است که پیامبر اسلام تعبیر مذکور در قبال یهودیان بنی قریظه را استفاده کرده است , از روی تقیه و موافق با اعتقاد و نقلهای اهلسنت بیان شده است , بنابراین نمی تواند مستندی برای اشکال تراشی قرار گیرد , در ذیل پیرامون چنین نقلهای تقیه ای , توضیح داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4061 👌در رابطه با دو ادعای دیگر معاند , یعنی کشته شدن مردان بالغ بنی قریظه و اسارت زن و فرزندانشان , در ذیل توضیح مفصلی داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1789 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4056 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3195 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
👌پاسخ به شبهات پوسیده و تکراری کانالهای وهابی : 1⃣امامان علیهم السلام گفته اند که مقصود از رجس در آیه تطهیر که از ما برطرف شده است , کفر و شک است , نه همه گناهان : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3450 2⃣جناب عمار از کسانی بود که در جریان غصب خلافت , علی علیه السلام را یاری نکرد و از هلاک شدگان بود !!!! 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4379 3⃣در روایت شیعه آمده است که امام معصوم ع پاهایش را در وضو می شسته است : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1716 4⃣وهابی روایتی را مورد اشکال قرار داده است که امام ع می گوید شیعیان گناهکار روز قیامت شفاعت می شوند و وارد بهشت می شوند , در حالی که روشن است که مقصود روایت فوق , شیعیان و مومنین واقعی اند , نه کسانی که تنها به زبان ادعای تشیع دارند , چنان که در ذیل گفته ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4364 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2937 ❕این شیعیان واقعی یعنی آنانی که اعمالشان در مسیر فرامین اهلبیت ع است , اگر دچار لغزش و گناهی نیز در این مسیر شوند , انشاء الله مشمول شفاعت می شوند , اما آنانی که تنها به زبان ادعای تشیع دارند و اعمال آنان هیچ ارتباطی با فرامین اهلبیت ع ندارد , مشمول شفاعت نمی شوند , زیرا چنین کسانی معمولا بی ایمان از دنیا می روند , و بی ایمان نیز شفاعت نمی شود , در ذیل پیرامون آنچه هم اینک گفتیم , توضیحات و مستندات را ارائه داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2272 ❕مساله شفاعت گناهکاران در قیامت نیز از مسلمات اسلامی است که ریشه در قرآن و روایات اهلسنت دارد , چنان که در ذیل توضیح داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2936
🌸برخی از پیامهای پر مهر شما عزیزان که قوت قلب ما برای ادامه فعالیت در مسیر شبهه زدایی و رسوایی معاندین می باشد . @Rahnamye_Behesht
آیا کافر ذمی حق ندارد ساختمانی بلند تر از ساختمان مسلمان بسازد ?!!!!! 🤔 ❓عقده‌گشایی اسلام علیه مسیحیان و یهودیان: مسیحیان و یهودیان ساکن در جامعه اسلامی حق ندارند ساختمانی بلندتر از ساختمان های مسلمین بسازند! 📚منبع: مباحث حقوقى تحرير الوسيلة ٫ سید محمد موسوى بجنوردى ٫  جلد ۲ ٫ صفحه ۶۳۵ به نظر شما دینی که حتی تحمل نمی‌کند ارتفاع ساختمان غیرمسلمانان بلندتر از مال خودشان باشد می‌تواند دین صلح و دوستی باشد؟! ❗️❗️ 💠💠 👌استناد معاند به فتوایی از مرحوم امام خمینی است که می فرماید : " هر ساختمانى را كه ذمّى تجديد و احداث مى‏كند جايز نيست كه آن را بر مسلمانانى كه همسايه او هستند بالاتر قرار دهد " 📚تحرير الوسيلة(ترجمه فارسى)، ج‏2، ص: 537 ❕این فتوا مورد تایید صاحب جواهر نیز قرار گرفته است و ایشان دو دلیل در این رابطه ارائه می کند : 1⃣پیامبر اسلام فرموده است که اسلام برتر است و چیزی بالاتر از آن قرار نمی گیرد . 2⃣خداوند فرموده است که عزت برای خدا و رسول و مومنین است . ❕از این ادله استفاده می شود که مسلمان عزیز و رفیع است و در مقابل کافر فرو دست و فرومایه است , که یک مصداق این حکم آن است که کافر ذمی نمی تواند منزلش را بلند تر از مسلمان قرار دهد : "و هو الحجة بعد إمكان استفادته من‏ قوله عليه السلام «الإسلام يعلو و لا يعلى عليه» و من قوله تعالى «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ» و غير ذلك مما دل على رجحان‏ رفعة المؤمن و ضعة الكافر في جميع الأحوال. " 📚جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، ج‏21، ص: 284 👌اما ما معتقدیم که این ادله برای اثبات حکم مذکور کافی نیست و دلالتی بر مقصود ندارد به این بیان : 1⃣اهل ذمه که در مملکت اسلامی زندگی می کنند ، می توانند آزادانه به آیین خودشان باشند و در معابد و کلیساهای خود ، عبادات خود را به جای آورند ، اما موظفند که تظاهر به فسق و فجور نکنند و پیامبر در معاهده خود با کفار ذمی , شروطی را لحاظ می کرد , اما هیچ نقلی نیست که شرط کرده باشند که کافر ذمی حق ندارد ساختمانی بلند تر از مسلمان بسازد !!!! 👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « رسول خدا از اهل ذمّه ماليات را پذيرفتند مشروط به اين كه ربا نخورده و گوشت خوك تناول نكرده و با خواهران و دختران برادر و خواهر ازدواج نكنند و اگر كسى مبادرت به اين افعال نمود از امان خدا و رسولش خارج مى‏ باشد و سپس فرمودندو امروز براى ايشان هيچ امانى نيست » " إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَبِل‏ الْجِزْيَةَ مِنْ أَهْلِ الذِّمَّةِ عَلَى أَنْ لَا يَأْكُلُوا الرِّبَا وَ لَا يَأْكُلُوا لَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَ لَا يَنْكِحُوا الْأَخَوَاتِ وَ لَا بَنَاتَ الْأَخِ وَ لَا بَنَاتَ الْأُخْتِ فَمَنْ فَعَلَ ذَلِكَ مِنْهُمْ بَرِئَتْ مِنْهُ ذِمَّةُ اللَّهِ وَ ذِمَّةُ رَسُولِهِ ص قَالَ وَ لَيْسَتْ لَهُمُ الْيَوْمَ ذِمَّةٌ. " 📚التهذیب ج 6 ص 158 👌شیخ حر عالمی در وسائل الشیعه بابی را گشوده است پیرامون شرائط ذمه و در آن باب هیچ روایتی مبنی بر ممنوعیت احداث ساختمان توسط ذمی , فراتر از خانه مسلمان نقل نمی کند و در هیچ جای وسائل الشیعه که دائره المعارف فقه شیعه است ، اثری از مضمون فوق وجود ندارد ؛ 📚وسائل الشیعه ج 15 ص 124 باب 48 " بَابُ شَرَائِطِ الذِّمَّة " 💠 👇
💠ادامه 👇 2⃣در آیات و روایات تصریح شده که با اهل ذمه که با مسلمین زندگی مسالمت آمیز دارند , باید با نیکی و رفق و مدارا و احترام و خضوع رفتار کرد و این رفتار منافاتی با برتری و عزت مسلمان ندارد , بلکه نشانه بزرگواری و رفعت مقامی مسلمان هم است . ❕خداوند می فرماید : "«خدا شما را از نيكى كردن و رعايت عدالت نسبت به كسانى كه در امر دين با شما پيكار نكردند و از خانه و ديارتان بيرون نراندند، نهى نمى‏كند چرا كه خداوند عدالت پيشگان را دوست دارد " " لايَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذينَ لمْ يُقاتِلُوكُمْ فِى الدّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ انْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا الَيْهِمْ انَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطين‏ " ( ممتحنه ٨ ) ❕ در حديثی از امام صادق عليه السلام مى‏خوانيم كه: «على عليه السلام با يك كافر ذمّى همسفر بود، ذمّى از آن حضرت پرسيد:" شما عازم كجا هستيد؟" فرمود:" كوفه"، هنگامى كه آن مرد ذمّى سر دو راهى از على عليه السلام جدا شد، اميرمؤمنان نيز همراه او آمد، مرد ذمّى گفت:" مگر نفرمودى كه شما عازم كوفه هستى؟!" فرمود:" آرى چنين است"، عرض كرد:" پس چرا راه كوفه را رها كردى؟" فرمود:" دانسته اين كار را كردم!"، عرض كرد:" پس چرا با اين كه مى‏دانستى چنين كردى؟" فرمود:" هذا مِنْ تَمامِ حُسْنِ الصُّحْبَةِ انْ يُشَيِّعَ الرَّجُلُ صاحِبَهُ هُنَيْئَةً اذا فارَقَهُ، وَ كَذلِكَ امَرنا نَبيُّنا!" " اين از كمال حسن معاشرت است كه انسان هنگامى كه همسفرش از او جدا شد، كمى او را بدرقه كند، اين گونه پيامبر ما به ما دستور داده است". مرد ذمّى ازروى تعجّب پرسيد:" راستى چنين است؟!" امام فرمود:" آرى، مرد ذمّى گفت: " بنابراين كسانى كه از او پيروى مى‏كنند به خاطر همين اعمال بزرگوارانه اوست، و من گواهى مى‏دهم كه به دين توام!" 📚الکافی ج ٢ ص ٦٧٠ 👌می بینیم امیر مومنان با خضوع و خشوع و احترام با کافر ذمی رفتار می کند نه رفتار تحقیرانه که ذمی باید پست و فرومایه باشد و من باید از جایگاه بالا و برتر با او رفتار کنم !!! ❗️ خداوند نیز در آیه فوق الذکر دستور به نیکی و عدالت و رفتاری محترمانه با کافر ذمی را می دهد نه آنکه بگوید کافر ذمی فرومایه و پست مقام است و باید با او برخورد متکبرانه و تحقیر آمیز داشته باشیم !!! ❕یا در فرمان معروف به مالك اشتر مى‏فرمايد: «وَ اشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعيَّةِ وَالَمحَبَّةَ لَهُمْ وَاللَّطْفَ بِهِمْ وَلا تَكُونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضارياً تَغْتَنِمُ اكْلَهُمْ، فَانَّهُمْ صِنْفانِ، امّا اخٌ لَكَ فِى الدِّينَ اوْ نَظيرٌ لَكَ فِى الْخَلْقِ» «قلب خود را نسبت به ملّت خويش، سرشار از رحمت و محبّت و لطف كن و همچون حيوان درّنده‏اى مباش كه خوردن آنان را غنيمت بدانى؛ زيرا آنها دو گروه‏اند: یا برادر دينى تواند يا انسانى همانند تو»! 📚نهج البلاغه نامه ٥٣ ❕در اینجا نیز امیر مومنان ع دستور می دهد که با کافر ذمی باید با رحمت و محبت و لطف رفتار کرد , نه رفتاری متکبرانه و تحقیر آمیز !!! ❕در نهج البلاغه تعبير جالب ديگرى در خطبه جهاد آمده است: "هنگامى كه به امام اميرالمؤمنين عليه السلام خبر داند كه غارت گران سپاه معاويه به شهر مرزى انبار ريخته و نماينده آن حضرت، حسّان بن حسان را كشته و اموال مسلمانان و غير مسلمانان را غارت كرده‏اند، مردم را به جهاد دعوت فرمود، و خطبه معروف جهاد را خواند، و در اثناء اين خطبه چنين بيان كرد- «به من خبر داده‏اند كه بعضى از مردان آن‏ها به خانه زن مسلمان و زن غير مسلمانى كه معاهَد بوده- و بايد جان و مال و ناموسش در پناه اسلام‏ محفوظ بماند- وارد شده و خلخال و دستبند و گردنبند و گوشواره‏هاى آنان را از تنشان بيرون آورده، در حالى كه هيچ وسيله‏اى براى دفاع از خود، جز گريه و التماس كردن نداشته‏اند ... اگر به خاطر اين حادثه دردناك، مسلمانى از روى تأسف دق كند و بميرد ملامت نخواهد شد، بلكه از نظر من شايسته سزاوار است». 📚نهج البلاغه خطبه ٢٧ ❕ در اينجا امام عليه السلام زنان معاهد غير مسلمان را همطراز زنان مسلمان در لزوم دفاع و احترام قرارداده، و از غارت اموال آنان و هتک حرمت و شانشان آن چنان ناراحت شده كه مى‏فرمايد: «اگر كسى اين خبر را بشنود و از اندوه و غصّه بميرد، جاى سرزنش ندارد!» ❕بنابراین ما موظفیم که با اهل کتاب رفتار محترمانه و از روی خشوع و تکریم داشته باشیم , نه رفتار تحقیر آمیز و تکبر مابانه با این استدلال که چون مسلمان عزیز است و اسلام برتر , لذا غیر مسلمان باید خوار و فرومایه باشد !!! 💠 👇
💠ادامه 👇 ❕یا می بینیم که امام صادق ع به یکی از اصحاب دستور می دهد که مادر مسیحی خود را گرامی بدارد و خود را در برابر مادرش , خوار و خاشع گرداند و به او رسیدگی کند !!!! 👌" زكريّا بن ابراهيم می گوید ؛ ❗️« من مسيحى بودم و اسلام آوردم و حج گزاردم. آن گاه نزد امام صادق عليه السلام رفتم و گفتم: من بر دين مسيح بوده‏ ام كه حال، اسلام آورده‏ ام ...پدر و مادرم و خانواده‏ ام مسيحى هستند و مادرم نابيناست. من با آنها هستم‏ ... 👌امام فرمود ؛ «باكى نيست. مراقب مادرت باش و به او نيكى كن، و اگر از دنيا رفت، او را به ديگرى وا مگذار. تو خود، كار [تدفين‏] او را به عهده بگير » " فَقالَ: لا بَأسَ، فَانظُر امَّكَ فَبِرَّها، فَإِذا ماتَت فَلا تَكِلها إلى غَيرِكَ؛ كُن أنتَ الَّذي تَقومُ بِشَأنِها " ❕زکریا می گوید ؛ « هنگامى كه به كوفه رسيدم، به مادرم محبّت كردم و خودم به او غذا مى‏ دادم و جامه و سرش را از شپش، پاك مى‏ كردم و به او خدمت مى ‏نمودم. مادرم به من گفت: اى پسركم! تو وقتى بر دين من بودى، اين‏چنين با من رفتار نمى‏كردى. اين، چه رفتارى است كه پس از مهاجرتت و پذيرش اسلام در تو مى‏ بينم؟ گفتم: مردى از فرزندان پيامبرمان، مرا به اين رفتار، فرمان داده است...گفت: فرزندم ، دين تو، بهترين دين است. آن را بر من عرضه كن. من آن دين را بر او عرضه كردم و او_ اسلام را پذيرفت‏...» 📚الکافی ج 2 ص 160 👌امام صادق ع نفرمود که چون تو مسلمان هستی پس بر مادرت برتری داری و باید با او رفتار تحقیر آمیز کنی و تو نمی توانی زیر دست مادرت باشی و مادرت بالا دست تو , امام ع کاملا دستوری بر خلاف این سخن دادند . 3⃣مرحوم صاحب جواهر در ممنوعیت این که کافر ذمی حق ساختن ساختمانی فراتر از ساختمان مسلمان ندارد , به دو دلیل استدلال کرد که هر دو دلیل خالی از اشکال و مناقشه نیست . ❕در یک دلیل به روایت پیامبر گرامی استدلال کرد که فرمود : " الإسلامُ يَعلُو ولا يُعلى‏ علَيه‏ " "اسلام، برتر است و ( آيينى ) بالا دستِ آن نيست. " 📚الفقیه ج ٤ ص ٣٣٤ 👌می بینیم که این روایت ناظر به برتری دین اسلام بر تمام ادیان است , چنان که خداوند فرمود : " «او كسى است كه پيامبرش را با هدايت و دين درست، فرستاد تا آن را بر هر چه دين است، پيروز گرداند، هر چند مشركان خوش نداشته باشند». "( توبه ٣٣ ) " «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ» " ❕بنابراین دین اسلام برتر از تمام ادیان است و به تبع , مسلمان نیز در نزد خداوند برتر از پیروان سایر مذاهب و ادیان است , اما این سخن به این معنا نیست که ما با پیروان سایر ادیان با تکبر و بزرگی و تحقیر , رفتار کنیم , بلکه به حسب ادله فوق الذکر , ما موظفیم در برابر کافر ذمی با خشوع و نیکی و رفق و مدارا رفتار کنیم , که اتفاقا این گونه رفتار , بر برتری و عزت ما می افزاید , چنان که پیامبر گرامی فرمود : " در مدارا، فزونى ( قدرت ) و بركت است " " إنَّ فِي الرِّفقِ الزِّيادَةَ وَالبَرَكَةَ " 📚الكافي: ج 2 ص 119 ح 7 ❗️بنابراین اگر در آیه شریفه هم که دلیل دوم مرحوم صاحب جواهر است, خداوند فرمود : " عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است " "وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِين‏ " ( منافقون ٨ ) 👌این سخن خداوند به این معنا نیست که چون مسلمان در نزد خداوند عزیز است , پس باید کافر ذمی در برابر مسلمان , خوار و ذلیل باشند , بلکه تکریم و خشوع در برابر اهل کتاب , بر عزت و بزرگی ما می افزاید , لذا آیه و روایات فوق الذکر بر لزوم تکریم و احترام اهل کتاب تاکید دارد , روشن است که اگر این تکریم و خشوع با عزت ما در تضاد بود , این همه نسبت به آن تاکید و توصیه نمی شد . ❕بنابراین : 1⃣روایتی نیست که بالخصوص تصریح کند که ذمی حق ندارد ساختمانی فراتر از ساختمان مسلمان بسازد , و در شروط ذمه , چنین چیزی شرط نشده است . 2⃣اگر چه مسلمان در نزد خداوند , عزیز و برتر و والا مقام است , اما باز موظف است که با اهل کتاب برخورد محترمانه داشته با شد و این رفتار بر عزت و برتری او می افزاید . 3⃣این که مقام ذمی از مسلمان در نزد خداوند پایین تر است , به این معنا نیست که ما اجازه داشته باشیم که با او رفتار تحقیر آمیز داشته باشد و بگوییم که چون فرومایه و پست مقام هستی , من به تو هیچ احترامی نمی کنم و تو هم حق نداری حتی در ساختن خانه , خانه ای بالاتر از من بسازی , زیرا تو فرو مایه هستی و همواره باید این فرومایگی خود را حفظ کنی !!! آیه و روایات فوق الذکر به وضوح نافی این استدلال است . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
توضیحی در مورد تحقق بداء در امامت امام عسکری علیه السلام !!!! 🤔 ❓مطابق روایت اصول کافی , امامتِ امام عسکری، در سال 254 تصویب شد. نه قبل از آن ‼️ 📚 اصول کافی 326/1 ⚠️ این در حالی است که شیعیان مدّعی هستند که امامتِ امام‌ها از زمان پیغمبر ﷺ و بلکه انبیاء قبل از او، تعیین و تصویب شده بود. طبیعتاً باید لااقل امام‌های معصوم، ترتیبِ ائمه و اسامی و اشخاص‌اش را می‌دانستند ❗️❗️❗️ در حدیث دیگر آمده است که خدا وقتی دید که فرزند بزرگتر امام هادی یعنی محمد از دنیا رفت؛ تصمیم‌اش را عوض کرد و امامت را به امام عسکری [فرزند بعدی امام هادی] داد ‼️ 📚 اصول کافی 1 /327 💠💠 👌امامت دوازده امام علیهم السلام با نصوص و تصریحات پیامبر گرامی اسلام و نصوص ائمه قبلی بر ائمه بعدی , تثبیت و استوار شده است و این مساله ای قطعی و متواتر است که در ذیل پیرامون آن بحثهای مفصلی داشته ایم : 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5429 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/11595 ❕پیامبر گرامی اسلام قبل از تولد امامان ع بر امامت آنان و امامت امام عسکری علیهم السلام تصریح می کرد . 👌پیامبر گرامی ص در شرح واقعه معراج می فرمود : " من سر بالا كردم. به ناگاه نورهاى على، فاطمه و حسن و حسين و على بن حسين و محمّد بن على و جعفر بن محمّد و موسى بن جعفر و علىّ بن موسى و محمّد بن على و على بن محمّد و 👈 حسن بن على 👉 (و م ح م د) بن حسن قائم را در وسط آنان ديدم كه به مانند ستاره‏اى درخشان مى‏تابيد، گفتم پروردگارا اين‏ها چه كسانى هستند؟ خداوند متعال فرمود: اين‏ها امامان و پيشوايان هستند و اين همان قائمى است كه حلال مرا حلال و حرام مرا حرام مى‏كند و به واسطه او از دشمنان خود انتقام مى‏جويم. او مايه راحتى اولياى من است و او همان كسى است كه دل شيعيان تو را از ظالمان و منكران و كافران شفا مى‏بخشد ...» 📚كمال الدّين ج 1 ص 252 ح 2 _ عيون الاخبار ج 1 ص 58 ❕یا در مقام بیان امامان پس از امام باقر ع فرمود : " پس از او صادق، جعفر بن محمّد، سپس كاظم، موسى بن جعفر، سپس رضا، على بن موسى، سپس تقى، محمّد بن على، سپس نقى، على بن محمّد 👈و پس از او زكىّ، حسن بن على 👉 و پس از او فرزندش كه قائم به حق، مهدى امت من است. همان كه زمين را چنان‏كه پر از ظلم و جور شده باشد پر از عدل و داد خواهد كرد. اى جابر، اينان خلفا، اوصيا، اولاد و عترت من مى‏باشند. هركس از آنان اطاعت و پيروى كند از من اطاعت نموده و هركس ايشان را نافرمانى نمايد مرا نافرمانى كرده است، هر كس آنان را يا يكى از آنان را انكار كند هر آينه مرا انكار نموده است، اينان همان كسانى هستند كه خداوند عزّ و جلّ به واسطه آنان آسمان را از افتادن بر روى زمين جز به فرمانش حفظ مى‏كند، و همانانند كه خداوند متعال به واسطه وجودشان زمين را از بلعيدن اهلش جلوگيرى مى‏نمايد " 📚كمال الدّين ج 1 ص 258 ❕یا فرمود : " ائمّه بعد از من نيز دوازده تن خواهند بود، اوّل آن‏ها علىّ بن ابى طالب و پس از او دو سبط من حسن و حسين، و هنگامى كه حسين دار فانى را وداع گويد فرزندش على و پس از على پسرش محمّد و پس از محمّد پسرش جعفر و پس از جعفر پسرش موسى و پس از موسى پسرش على و پس از على پسرش محمّد و پس از محمّد پسرش على و 👈پس از على پسرش حسن👉 و پس از حسن پسرش كه حجّت است. " 📚كفاية الاثر فى النّص على الائمّة الاثنى عشر ص 16 ❕یا امام سجاد ع خطاب به یکی از اصحاب در مورد لوحی که در نزدش بود , فرمود : " اين نسخه لوح است كه خداوند متعال آن را به رسول خدا اهدا نموده و در آن اسم خداوند متعال و رسول خدا و امير المؤمنين على و عمويم حسن بن على و پدرم و اسم من در آن نوشته شده است همچنين اسم فرزندم محمّد باقر و فرزندش جعفر صادق و فرزندش موسى كاظم و فرزندش على الرّضا و پسرش محمّد تقى و پسرش على نقى و👉 پسرش حسن عسكرى 👉و پسرش حجّت قائم به امر خدا و انتقام كشنده از دشمنان خدا كه غيبتى طولانى خواهد داشت و سپس ظاهر خواهد شد و زمين را همچنان‏كه پر از ظلم و جور شده باشد پر از عدل و داد خواهد نمود " 📚اثبات الهداة ج 1 ص 651 ❕روایات در این زمینه فراوان است که می توانید جهت آگاهی , به نمایه های آدرس داده شده در ابتدای کلام مراجعه فرمائید . 💠 👇
💠ادامه 👇 👌در رابطه با امامت امام عسکری ع نیز گفتنی است که ایشان برادری به نام محمد داشتند که از امام عسکری ع بزرگتر بود و برخی از شیعیان که توجه کافی به نصوص نداشتند , گمان می کردند که چون محمد فرزند بزرگتر امام هادی ع است , پس او امام است , خداوند در زمان حیات امام هادی ع , محمد را میراند , تا نشان دهد که محمد امام نیست , بلکه امام عسکری ع امام است . ❕چنان که این مساله در مورد فرزند امام صادق ع نیز مطرح شده بود که عده ای گمان می کردند که اسماعیل پس از امام صادق ع امام است , چون از امام کاظم ع بزرگتر است , خداوند اسماعیل را در زمان حیات پدر میراند , تا نشان دهد که اسماعیل امام نیست و امامت برای امام کاظم ع است , در ذیل بیشتر بخوانید : 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/12645 👌امام هادی ع نیز در زمان حیات فرزندش محمد , تصریح می کرد که محمد امام نیست , بلکه امام عسکری ع امام است تا شبهات در این رابطه را برطرف کند . ❕راوی می گوید : "من به همراه حضرت امام هادى در حيات خانه آن حضرت بودم كه فرزندش محمّد از كنار ما گذشت. من به آن حضرت عرض كردم: خداوند مرا فداى شما كند، آيا اين امام ما بعد از شماست؟ آن حضرت پاسخ دادند: نه، امام شما بعد از من حسن مى‏باشد. " " كُنْتُ مَعَ أَبِي الْحَسَنِ ع فِي صَحْنِ دَارِهِ فَمَرَّ بِنَا مُحَمَّدٌ ابْنُه‏ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ هَذَا صَاحِبُنَا بَعْدَكَ فَقَالَ لَا صَاحِبُكُمْ بَعْدِيَ الْحَسَنُ. " 📚الکافی ج ١ ص ٣٢٥ _ الارشاد ج ٢ ص ٣١٤ _ اعلام الوری ص ٣٦٨ _ کشف الغمه ج ٢ ص ٤٠٤ ❕در نقل دیگر آمده است که احمد بن عيسى علوى كه از فرزندان على بن جعفر است می گوید : " روزى بر حضرت امام هادى عليه السّلام در شهر صريا داخل شده و بر آن حضرت سلام كرد. ناگاه ابو جعفر (محمد ) و ابو محمد ( امام عسکری ) هر دو باهم داخل شدند. شيعيان برخاسته به سمت ابو جعفر رفتند تا بر وى سلام كنند. در اينجا حضرت امام هادى عليه السّلام به آنان فرمود: اين امام شما نيست، بر شما باد به امامتان، و به سوى حضرت ابو محمّد امام حسن عسكرى عليه السّلام اشاره كرد " " دَخَلْتُ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ ع بِصَرْيَا فَسَلَّمْنَا عَلَيْهِ فَإِذَا نَحْنُ بِأَبِي جَعْفَرٍ وَ أَبِي مُحَمَّدٍ قَدْ دَخَلَا فَقُمْنَا إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ لِنُسَلِّمَ عَلَيْهِ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع لَيْسَ هَذَا صَاحِبَكُمْ عَلَيْكُمْ بِصَاحِبِكُمْ وَ أَشَارَ إِلَى أَبِي مُحَمَّد " 📚الغیبه طوسی , ص ١٩٩ _ اثباه الهداه ج ٥ ص ٧ _ بحار الانوار ج ٥٠ ص ٢٤٢ 👌وهابی دو نقل از کتاب کافی شریف را مورد استناد قرار داد که ذیلا بررسی می شود : 1⃣عبد اللّه بن مروان انبارى گويد: " من در هنگام وفات ابو جعفر محمّد بن على ( برادر امام عسکری ع ) حاضر بودم. حضرت امام هادى عليه السّلام وارد شدند و براى آن حضرت صندلى گذاشته، آن حضرت بر آن جلوس فرمودند. اهل بيت آن حضرت در اطراف ايشان بوده و ابو محمّد در گوشه‏اى ايستاده بود. هنگامى كه حضرت امام هادى عليه السّلام از كار ابو جعفر فارغ شدند رو به ابو محمّد عليه السّلام نموده و به او فرمودند: "پسرم، شكر خداوند متعال را به جاى آور كه درباره تو امر بزرگى ايجاد كرده است." ❕كسانى كه اين‏روايت را از آن حضرت شنيدند از آن فهميدند كه آن حضرت اشاره به امر امامت حضرت امام عسكرى عليه السّلام نموده است.... حضرت امام حسن عسكرى پس از اين سخنان گريسته، سپس شكر خدا را به جاى آورده و آيه استرجاع بر زبان جارى نموده و فرمودند: ... من از خداوند متعال مى‏خوانم تا نعمت خود را درباره تو بر ما تمام نمايد و انّا للّه و انّا اليه راجعون، در اين هنگام مردم [كه آن حضرت را تا آن روز نمى‏شناختند] درباره آن حضرت سؤال نمودند. گفته شد: اين پسر امام هادى، حسن است، و مردم در آن روز عمر آن حضرت را حدود بيست سال يا بيشتر تخمين مى‏زدند، راوى گويد: ما در آن روز او را شناخته و دانستيم كه امام هادى عليه السّلام به امامت او اشاره كرده و وى را به جاى خود نشانده است. " 📚الکافی ج ١ ص ٣٢٦ 👌وهابی از تعبیر : " "پسرم، شكر خداوند متعال را به جاى آور كه درباره تو امر بزرگى ايجاد كرده است." "يَا بُنَيَّ أَحْدِثْ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ شُكْراً فَقَدْ أَحْدَثَ فِيكَ أَمْراً " ❕نتیجه گیری کرده است که تازه در آن زمان امام عسکری امام شد , در حالی که این سخن صحیح نیست و ما روشن کردیم که امام هادی ع حتی در زمان حیات فرزندش محمد , امامت امام عسکری ع را بیان می نمود . 👌این که امام هادی ع فرمود که خداوند در مورد تو امری را ایجاد نمود , یعنی برادرت را میراند و به مردم نشان داد که او امام نیست , بلکه تو امامی , و این امر را در رابطه با تو ایجاد نمود , پس شکر خداوند را به جا آور , بنابراین این فراز روایت , ارتباطی با ادعای وهابی ندارد . 💠 👇
💠ادامه 👇 2⃣در روایت دوم ابو هاشم جعفرى می گوید : " من بعد از وفات ابو جعفر محمد , فرزند حضرت امام هادى عليه السّلام در نزد آن حضرت بودم و در دل فكرى داشتم كه مى‏خواستم آن را به عرض ايشان برسانم و آن اين بود كه گويا ابا جعفر ( محمد ) و ابا محمّد ( امام عسکری ) در اين زمان مانند حضرت موسى بن جعفر و اسماعيل پسران حضرت امام جعفر صادق عليه السّلام بوده و قضيه آن‏ها شبيه به قضيه آن دو نفر شده است. چراكه ابو محمّد كسى بود كه همه اميد داشتند بعد از ابو جعفر به امامت برسد. در اينجا پيش از آن‏كه چيزى بگويم حضرت امام هادى عليه السّلام رو به من كرده فرمودند: " آرى اى ابو هاشم، بعد از ابو جعفر ( محمد ) براى خداوند متعال درباره ابو محمد ( امام عسکری ) بداء حاصل گرديد تا امرى را در وى آشكار كند كه هيچ‏كس آن را در وى نمى‏شناخت، هم‏چنان كه در حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام نيز بعد از درگذشت اسماعيل براى او بداء روى داد كه كشف از حال او نمود، اگرچه باطل‏ پويان آن را ناخوش دارند و اين همان فكرى بود كه تو مى‏كردى، و بدان‏كه پسرم ابو محمّد جانشين من است و علم آنچه را كه به آن نياز داشته باشد و وسايل امامت در نزد او موجود مى‏باشد. " " ْ يَا أَبَا هَاشِمٍ بَدَا لِلَّهِ فِي أَبِي مُحَمَّدٍ بَعْدَ أَبِي جَعْفَرٍ ع مَا لَمْ يَكُنْ يُعْرَفُ لَهُ كَمَا بَدَا لَهُ فِي مُوسَى بَعْدَ مُضِيِّ إِسْمَاعِيلَ مَا كَشَفَ بِهِ عَنْ حَالِهِ وَ هُوَ كَمَا حَدَّثَتْكَ نَفْسُكَ وَ إِنْ كَرِهَ الْمُبْطِلُونَ وَ أَبُو مُحَمَّدٍ ابْنِي الْخَلَفُ مِنْ بَعْدِي عِنْدَهُ عِلْمُ مَا يُحْتَاجُ إِلَيْهِ وَ مَعَهُ آلَةُ الْإِمَامَة " 📚الکافی ج ١ ص ٣٢٧ 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 👌وهابی گمان کرده است که مقصود از تعبیر امام ع که برای خداوند در امامت امام عسکری ع بداء حاصل شد , چنان که در قضیه اسماعیل بداء حاصل شد , این است که ابتدا قرار بود که محمد برادر امام عسکری امام شود که بعد خداوند پشیمان شد و نظرش را تغییر داد و امام عسکری را امام کرد , و ابتدا قرار بود که اسماعیل امام شود که بعد نظر خداوند تغییر کرد و امام کاظم ع امام شد . این تصور وهابی صحیح نیست و نشان می دهد که او معنای بداء را نفهمیده است ❗️❗️❗️ ❕«بداء» در لغت به معناى آشكار شدن و وضوح كامل است و به معناى پشيمانى نيز آمده؛ زيرا شخصى كه پشيمان مى ‏شود حتماً مطلب تازه ‏اى براى او پيدا مى‏ شود. بدون شك «بداء» به اين معنا در مورد خداوند معناى ندارد و هيچ آدم عاقل و دانايى ممكن نيست احتمال بدهد مطلبى بر خدا پوشيده باشد و سپس با گذشت زمان بر او آشكار گردد؛ اصولًا اين سخن كفر صريح و زننده ‏اى است و لازمه آن نسبت دادن جهل و نادانى به ذات پاك خداوند است و ذات او را محل تغيير و حوادث دانستن. حاشا كه شيعه اماميه چنين احتمالى را درباره ذات مقدس خدا بدهند ، هنگامى كه « بداء » به خداوند نسبت داده مى ‏شود بمعنى « ابداء » است يعنى آشكار ساختن چيزى كه قبلا ظاهر نبوده است » 📚تفسیر نمونه ، ج 10 ص 245 👌امام صادق ع فرمود ؛ « كسى كه گمان كند براى خدا چيزى امروز آشكار مى‏ شود كه ديروز نمى ‏دانست از او تنفر و بيزارى بجوئيد » 📚کمال الدین ج 1 ص 70 ❕و فرمود ؛ « برای خدا هیچ بدائی حاصل نمی شود ، مگر آنکه از قبل نسبت به آن ، علم و آگاهی دارد » 📚الکافی ج 1 ص 148 ❕بنابراین ، هر کجا بداء به خداوند نسبت داده می شود به معنای ابداء و آشکار ساختن است ، نه آنکه خداوند ، چیزی را نمی دانسته و پس از آن برای او آشکار شده باشد ، بر این اساس مفهوم روایت مذکور در مورد بدائی که در قضیه محمد و اسماعیل ایجاد شد این است که ؛ « هیچ آشکار کردنی از خداوند صادر نشد ، مانند آشکار کردنی که در مورد محمد و اسماعیل حاصل شد » . 👌زیرا به واسطه مرگ محمد و اسماعیل قبل از شهادت امام هادی و امام صادق ع ، برای کسانی که گمان کرده بودند محمد و اسماعیل جانشین امام هادی یا امام صادق ع هستند ، مطلب روشن و ظاهر گردید که آن دو امام نیستند ، بلکه امام عسکری و امام کاظم ع امام اند . بر همین اساس ، شیخ صدوق می نویسد ؛ «هر كه گمان كند كه براى خدا بداء روى داده از روی ، پشيمانى او نزد ما كافر است به خداوند عظيم، و اما قول امام صادق عليه السّلام كه فرمود ؛ « هيچ بدائى نشده براى خدا مثل بدائى كه شد براى او در باره اسماعيل پسر من » پس غرض آن حضرت اين بوده كه به ظهور نيامد و آشکار نشد ... مثل آنچه به ظهور آمد در اسماعيل پسر من، آنگاه كه نهال حياتش را از بن برآورد پيش از من ، تا معلوم شود كه او امام بعد از من نيست‏ » 📚اعتقادات الامامیه ، ص 41 ❕این سخن مورد تاکید شیخ طوسی نیز واقع شده و می گوید : "جماعتی از شیعه , گمان می کردند که امام پس از امام هادی ع , محمد است زیرا او فرزند بزرگتر بود , چنان که برخی همین گمان را در مورد اسماعیل داشتند و گمان می کردند که او چون بزرگتر است , امام است و امام کاظم ع امام نیست , وقتی محمد مرد , امر خداوند در مورد او آشکار شد که او امام نیست , چنان که این آشکار کردن با مرگ اسماعیل نیز رخ داد که او امام نیست , نه آنکه خداوند ابتدا محمد ( یا اسماعیل ) را امام قرار داده باشد , بعد برایش آشکار شود که دیگری امام است , چرا که چنین سخنی بر خداوندی که عالم به عاقبت همه چیز است , روا نیست " " فإن جماعة من الشيعة كانوا يظنون أن الأمر في محمد من حيث كان الأكبر كما كان يظن جماعة أن الأمر في إسماعيل بن جعفر دون موسى ع فلما مات محمد ظهر من أمر الله فيه و أنه لم ينصبه إماما كما ظهر في إسماعيل مثل ذلك لا أنه كان نص عليه ثم بدا له في النص على غيره فإن ذلك لا يجوز على الله تعالى العالم بالعواقب. " 📚الغيبة (للطوسي)/ كتاب الغيبة للحجة، النص، ص: 202 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
بررسی ادعای وهابی تحت عنوان " گردن کلفتی امام زمان ع " 🤔 : ❓شيخ کلینی : امام زمان، یک شخص گردن‌کلفت بود ‼️ 📝 عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ حَمْدَانَ الْقَلَانِسِيِّ قَالَ : قُلْتُ لِلْعَمْرِيِّ قَدْ مَضَى أَبُومُحَمَّدٍ فَقَالَ لِي قَدْ مَضَى وَلَكِنْ قَدْ خَلَّفَ فِيكُمْ مَنْ رَقَبَتُهُ مِثْلُ هَذِهِ وَأَشَارَ بِيَدِهِ. ✍🏻 حمدان قلانسى می‌گويد : به اولين نايب امام زمان گفتم : آيا امام عسگری درگذشت‌؟ گفت : قطعا بله. ولى براى شما جانشينى گذاشت كه گردنش به اين كلفتى است، و با دست خود اشاره كرد. 📚 اصول کافی 329/1 🔆 قضاوت با خوانندگان 🔆 در {ختم کتاب کافی} با ما همراه باشید ❗️❗️ 💠💠 👌مطابق روایات ما , امام مهدی علیه السلام بر ذمه و گردن خود , بیعت هیچ یک از حکام جور را نخواهد داشت و یکی از فلسفه های غیبت امام عصر ع هم در همین نکته است , چرا که اگر امام مهدی ع غائب نمی شد , به خاطر نداشتن یاور و نیرو , مجبور به بیعت با حکام ظالم زمان خود می شد , چنان که سایر امامان به خاطر نداشتن نیروی کافی و از روی تقیه و ناچاری , تن به بیعت با حکام جور می دادند , اما امام مهدی ع مامور به کنار گذاشتن تقیه و قیام در برابر حکام جور است و ایشان بیعت هیچ حاکم ظالمی را بر ذمه و گردن خویش نخواهد پذیرفت . ❕بر این اساس , امام مهدی علیه السلام زمانی ظهور می کند که تمام عالم دستشان از همه جا کوتاه و برای اصلاح ظلم و فساد جهان ، دست به دامان یک منجی الهی بزنند و از همه چیز و همه کس دل بکنند ، و قدر وجود امام ع را بدانند ، آن موقع است که ظهور واقع می شود ، لذا می بینیم که در روایات ما به این نکته اشاره شده که زمان ظهور ، زمانی است که ناامیدی سراسری تمام عالم را فرا گیرد و همگان برای اصلاح عالم جز به یک منجی الهی ، امید نداشته باشند در این هنگام است که امام مهدی ع ظهور می کند و با کمک همه مردم طاغیان عالم را از بین می برد , چنان که در ذیل در این رابطه توضیح داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3767 👌امیر مومنان ع فرمود : "«قائم ما، هنگامى كه قيام مى‏كند، بيعت هيچ كس را به گردن ندارد و به اين خاطر است كه ولادتش پنهان و وجودش غايب مى‏ماند»." إنَّ القائِمَ مِنّا إذا قامَ لَم يَكُن لِأَحَدٍ في عُنُقِهِ بَيعَةٌ؛ فَلِذلِكَ تَخفى‏ وِلادَتُهُ ويَغيبُ شَخصُهُ. " 📚كمال الدين یک جلدی , ص 303 ح 14 ، إعلام الورى‏: ج 2 ص 229، بحار الأنوار: ج 51 ص 109 ح 1. 👌سعيد بن جبير می گوید : " امام زين العابدين عليه السلام فرمود: «قائم ما، ولادتش بر مردم، پنهان مى‏ماند، تا آن جا كه مردم مى‏گويند:" هنوز متولّد نشده است"، براى اين كه هنگامى كه قيام مى‏كند، بيعت هيچ كس را بر گردن نداشته باشد». " القائِمُ مِنّا، تَخفى‏ وِلادَتُهُ عَلَى النّاسِ حَتّى‏ يَقولوا: لَم يولَد بَعدُ؛ لِيَخرُجَ حينَ يَخرُجُ ولَيسَ لِأَحَدٍ في عُنُقِهِ بَيعَةٌ. " 📚كمال الدين: ص 322 ح 6 ، إعلام الورى‏: ج 2 ص 231، بحار الأنوار: ج 51 ص 135 ح 2. ❕امام مجتبى عليه السّلام آن هنگام كه به جهت مصالح اسلام و مسلمين تن به مصالحه با معاويه داد و مردم زبان به ملامت حضرتش گشودند- چنين فرمود: " آيا ندانستيد كه هيچ يك از ما ائمه نيست، مگر اين‏كه بيعت با ستمگرى بر گردن او قرار مى‏گيرد؛ جز قائم كه عيسى بن مريم پشت سرش نماز مى‏گزارد. پس به درستى كه خداوند- تبارك و تعالى- ولادتش را پنهان و شخصش را مخفى مى‏سازد، تا آن‏گاه كه قيام مى‏كند، بيعت هيچ‏كس بر گردنش نباشد. " " أَ مَا عَلِمْتُمْ أَنَّهُ مَا مِنَّا أَحَدٌ إِلَّا يَقَعُ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ إِلَّا الْقَائِمُ عج الَّذِي يُصَلِّي خَلْفَهُ رُوحُ اللَّهِ عِيسَى بْنُ مَرْيَمَ ع فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُخْفِي وِلَادَتَهُ وَ يُغَيِّبُ شَخْصَهُ لِئَلَّا يَكُونَ لِأَحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ إِذَا خَرَجَ " 📚الاحتجاج ج ٢ ص ٢٩٠ ❕حضرت مهدى عجّل اللّه تعالى فرجه الشريف در توقيعى در پاسخ به برخى پرسش‏ها مى‏فرمايد: " بدانيد كه هركدام از پدران من، بيعت يكى از طاغوت‏هاى زمان خويش را بر گردن داشتند؛ ولى من هنگامى قيام مى‏كنم، بيعت هيچ يك از گردنكشان و طاغوت‏هاى زمان را بر گردن ندارم. " " إِنَّهُ لَمْ يَكُنْ أَحَدٌ مِنْ آبَائِي إِلَّا وَ قَدْ وَقَعَتْ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ وَ إِنِّي أَخْرُجُ حِينَ أَخْرُجُ وَ لَا بَيْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغِيتِ فِي عُنُقِي‏ " 📚الغیبه طوسی ص ٢٩٢ 💠 👇
💠ادامه 👇 ❕برخی از محققین در این باره می نویسند : " كسانى كه با مسأله مهدويت آشنايى دارند مى‏دانند كه برنامه حضرت با برنامه ساير امامان تفاوت اساسى دارد. امامان ديگر مأمور بودند كه در ترويج دين تا سرحدّ امكان كوشش كنند، ولى مأمور به جنگ نبودند و لذا يك نوع بيعت و متاركه جنگ و پيمان عدم تعرض و صلحى بين آنان با حاكمان عصر خود، بسته بودند. ولى سيره حضرت‏ مهدى عليه السّلام از ابتدا با روش ديگر امامان فرق مى‏كند. قرار بر اين است كه حضرت به مجرد ظهور، دست به مقابله با ظالمان زده و ظلم و بى‏عدالتى را از جامعه بركند و به جاى آن عدل و قسط را برپا نمايد. لذا بايد بيعت هيچ‏كسى بر ذمّه او نباشد، زيرا هر لحظه احتمال ظهور است. " 📚موعود شناسى و پاسخ به شبهات، رضوانی , ص: 387 ❕روایت مورد استناد وهابی از کتاب کافی شریف هم ناظر به همین موضوع است که وهابی جاهل متوجه این موضوع نشده است و با ترجمه اشتباه روایت , جهل و عناد و نادانی خود را به تصویر می کشد !!!! 👌مطابق روایت مذکور , راوی می گوید : " به عمرى (عثمان بن سعيد) گفتم: آيا ابو محمد [امام حسن عسكرى عليه السّلام‏] از دنيا رفت؟ گفت: آرى او از دنيا رفت اما كسى را در ميان شما جانشين خود قرار داد كه گردن او اين‏چنين است؛ در اين حال به دست خود اشاره كرد. " " قُلْتُ لِلْعَمْرِيِّ قَدْ مَضَى أَبُو مُحَمَّدٍ فَقَالَ لِي قَدْ مَضَى وَ لَكِنْ قَدْ خَلَّفَ فِيكُمْ مَنْ رَقَبَتُهُ مِثْلُ هَذِهِ وَ أَشَارَ بِيَدِهِ. " 📚الکافی ج ١ ص ٣٢٩ ❕وهابی جاهل و هرزه گو مدعی شده است که در این روایت , عمری گفته است که امام مهدی ع گردن کلفت است !!!! 👌در حالی که عثمان بن سعید عمری می گوید : همانطور که این دست من رها و آزاد است , گردن امام مهدی ع هم مانند این دست من است , یعنی رها و آزاد است و امام زمان ع بیعت هیچ حاکم ظالمی را به گردن و ذمه خود ندارد , و ذمه و گردنش از بیعت با حکام جور رها و آزاد است . ❕دیدیم که وهابی جاهل با ترجمه اشتباه روایت و بدون آنکه سواد لازم را داشته باشد , سعی در آن دارد که روایات کافی شریف را به نقد و چالش بکشد , به همین جهت در پایان این پاسخ , متذکر نکته ای می شویم و آن اینکه : 👌کتاب صحیح بخاری , که اهلسنت معتقدند تمام روایات موجود در آن صحیح است , در نزد اهلسنت و وهابیون جایگاه رفیعی دارد و هرساله نیز مراسمی تحت عنوان " ختم صحیح بخاری " برگزار کرده و کتاب مذکور را ارج نهاده و محمد بن اسماعیل بخاری , صاحب کتاب مذکور را گرامی می دارند . ❕با این حال کتاب صحیح بخاری پر است از روایات موهون و بی اساس و بخاری نیز روایاتش را از افراد کذاب و جاعل حدیث نقل می کند و اساسا خود محمد بن اسماعیل بخاری در نزد برخی از علمای بزرگ اهلسنت , فردی ضعیف و متروک الحدیث بوده است که ما در ذیل پیرامون این موضوع و برخی از روایات موهون کتاب صحیح بخاری , توضیحاتی ارائه داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2728 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4109 ❕علمای شیعه نیز کتابهایی در نقد و بررسی محتویات کتاب صحیح بخاری تالیف کرده اند که می توان به کتاب " سیری در صحیحین " , آیت الله محمد صادق نجمی و کتاب " الصحیحان فی المیزان " , آیت الله میلانی , یا کتاب " القول الصراح فی البخاری و صحیحه الجامع " که با مقدمه " آیت الله سبحانی " چاپ شده است , اشاره کرد . 👌برخی از جوجه وهابیون فضای مجازی , از این عملکرد علمای شیعه در نقد و رد روایات کتاب بخاری , برآشفته اند و کانالی تاسیس کرده اند تا به زعم باطل خود روایات کافی شریف را به چالش و رد بکشند و اصطلاح " ختم کتاب کافی " را بر این عملکرد خود قرار داده اند , در حالی که مطالب آنان به طنز و مهمل بافی شبیه تر است تا به نقد علمی , و این عملکرد ناصواب نشان دهنده جهل و نادانی وهابیون به فهم روایات کافی شریف است که نمونه این نادانی را در پاسخ فوق و نیز پاسخهای دیگری که در جواب کانال مذکور نوشتیم , نشان داده ایم . 👌نهایت قدرت و توان وهابیون در نقد روایات شیعه در همین اندازه است !!!! @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
❕پاسخ به شبهات پوسیده کانالی که مدعی است کتاب کافی شریف را ختم می کند : 1⃣پربرکت بودن امام جواد علیه السلام : https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4448 2⃣دوست داشتن افراد عادی , بیشتر از امام معصوم ع : https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4432 3⃣امیر مومنان ع پس از مرگ پیامبر اسلام ص با او صحبت کرد : https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4390 4⃣امام معصوم ع آگاه به علم جفر است : https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4419 5⃣حرام بودن نام بردن از اسم خاص امام مهدی علیه السلام : https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1426 6⃣نبودن شباهت بین امام جواد ع با امام رضا ع و شبهه پراکنی افرادی پیرامون انتساب امام جواد ع به امام رضا ع : https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1989
👌پاسخی به احمدی نژاد که مدعی شده است : " خسرو پرویز نه تنها نامه پیامبر را پاره نکرد , بلکه پیامبر را احترام کرد و برای ایشان هدایایی را نیز فرستاد " ❗️ 👇👇👇👇
پاسخی به احمدی نژاد پیرامون نامه پیامبر اسلام به خسرو پرویز پادشاه ایران !!!! 🤔پرسش ❓ دکتر احمدی نژاد: به نظرم برخی خود شیطان هستند و برخی هم جهالت دارند. اما اصل آن شیطان است که می خواهد هویت تاریخی ملت ایران را از صحنه حذف کند! چرا می خواهند حذف کنند؟ ما یک روایت درست و حقیقی و قطعی داریم که نامه پیامبر خاتم(ص) که به خسرو پرویز رسید، نه تنها پاره نکرد، بلکه احترام کرد و برای پیامبر هدایایی مانند ابریشم و مشک و ... فرستاد اما چرا در گوش ما چنین خواندند که او نامه را پاره کرد؟ قرار بود بیایند به نام اسلام، ایران را اشغال و آن را ویران کنند. پس باید بهانه ای بسازند والّا ایرانی ها خودشان مسلمان می شدند و به استقبال پیامبر(ص) و حضرت مسیح(ع) می‌رفتند. ایرانی ها آن زمان همه دیندار، پیشرفته و متمدن بودند. البته اواخر، حکومتشان خراب و فاسد شده بود ❗️❗️ 💠💠 👌متاسفانه رئیس جمهور سابق و مفلوک و ورشکسته امروز , جناب احمدی نژاد , بدون توجه به نصوص مسلم تاریخی , دست به جعل و دروغگویی زده است تا جایی که مدعی می شود : خسرو پرویز نه تنها نامه پیامبر را پاره نکرد , بلکه پیامبر را احترام کرد و برای ایشان هدایایی را نیز فرستاد ❗️ ❗️ما برای اثبات کذب گویی جناب احمدی نژاد , به برخی از نصوص تاریخی اشاره می کنیم که خسرو پرویز پس از آنکه نامه پیامبر ص به او رسید , نامه پیامبر را پاره کرد و افرادی را مامور کرد تا پیامبر را دستگیر کرده و به سویش بفرستند ❗️❗️❗️ 1⃣جناب راوندی , مورخ معروف ایرانی می نویسد : " ( پیامبر اسلام ) نامه‏اى براى خسروپرويز، پادشاه ايران، فرستاد: «بسم اللّه الرحمن الرحيم. از رسول خدا به خسرو بزرگ ايران. درود بر كسى باد كه از راه راست و حق پيروى كند و به خدا و رسول او ايمان آورد و گواهى دهد كه خدايى جز خداى يگانه نيست و من پيامبر او به سوى همه مردم هستم تا هر زنده‏اى را بيم و اميد دهم. پس ايمان بياور تا سالم بمانى و هرگاه نپذيرى گناه مجوس بر تو باد.» ❕چون در اين نامه اسم پيغمبر مقدم بر نام خسرو درج شده بود، خسرو در غضب شد و بدون اينكه نامه را بخواند پاره كرد و روى زمين ريخت و گفت: «اين غلام را ببينيد كه اسم خود را جلو اسم من مى‏نويسد. سپس فرمان داد حاكم يمن اين شخص (پيغمبر) را تحت الحفظ نزد او بفرستد، ولى قبل از آنكه اين دستور اجرا شود، خسرو به دست پسرش كشته شد " 📚تاريخ اجتماعى ايران، ج‏ 2، ص: 28 2⃣مورخ نامی دیگری نیز می نویسد : " اما خسرو پرويز از آن جهت كه حضرت رسالت اسم همايون خود را بر نام او مقدم نوشته بود غضبناك شده آن نامه نامى را پاره كرد مثنوى‏ بدست ستم خسرو بدنهاد بدريد مكتوب خير العباد نشد محو از صفحه روزگار رقمهاى آن نامه نامدار ولى طى شدش نامه زندگى نبردند نامش بفرخندگى‏ و پرويز بارتكاب آن سوء ادب قانع نگشته نشانى بباذان كه از قبل او حاكم يمن بود ارسال نمود مضمون آنكه چنان معلوم شد كه شخصى در ديار حجاز دعوى نبوت ميكند بايد كه دو كس را بدان جانب فرستى تا او را گرفته نزد من آورند " 📚تاريخ حبيب السير، ج‏1، ص: 374 3⃣مورخ دیگری نیز چنین می نویسد : " اما اگرچه خسرو در تجمل اوضاع پادشاهى از جميع سلاطين كه نامشان در دفاتر ثبت است، پيش بود، و در اجراى لذات و استيفاى شهوات از همگنان بيش، ولى هم او مثلى است نيكو به جهت بى‏ثباتى زمانه و ناپايدارى بخت انسانى. مؤلفين اسلام نكبات اواخر عمر خسرو را به جهت دريدن كاغذ پيغمبر خدا مى‏دانند، و هنوز اين خيال در اهالى ايران باقى است. ❕چنانچه در سنه هزار و هشتصد عيسوى، در كنار قراسو بودم به شخصى ايرانى گفتم: كناره رود خيلى بلند است و مشكل است كه آبش به كار زراعت استعمال شود، گفت: وقتى اين رودخانه جميع اين ملك را آب مى‏داد، لاكن چون خسرو ديوانه كاغذ پيغمبر را پاره كرده، در اين آب انداخت، آب فرورفت و قهر الهى بر آن رسيده بى‏فايده ماند. " 📚تاريخ كامل ايران، ج‏1، ص: 102 4⃣مورخ دیگری نیز می نویسد : " چون خسرو پرويز قبول دين مبين حضرت سيد المرسلين و خاتم النبيين ننمود، دولت روى از عجم برتافته، ملك از اولاد او به عرب انتقال يافته و كسر به اولاد كسرى واقع شد. " 📚احياء الملوك، تاريخ سيستان تا عصر صفوى، ص: 55 💠 👇
💠ادامه 👇 5⃣و باز مورخ دیگری نیز می نویسد : " در سال هفتم هجرى حضرت رسول با اينكه هنوز قريش و ساير قبايل عربستان را مطيع خود نساخته و مكّه و بلاد ديگر عرب را مسخر نكرده بود چند تن فرستاده پيش پادشاهان و امراى خارج عربستان روانه داشت و ايشان را باسلام و بگرويدن بخداى محمّد و رسول او خواند از آن جمله كسى را پيش خسرو پرويز پادشاه ساسانى ايران فرستاد و نمايندگانى را نيز نزد امپراطور روم شرقى و حكمران مصر و نجاشى حبشه و امير غساسنه و امير بحرين و يمامه بهمين عنوان مأمور كرد. ❗️خسرو پرويز دعوت پيغمبر اسلام را كه بر پاره استخوانى نوشته شده بود بدور افگند و بمرزبان ايرانى يمن دستور داد كه درصدد دستگيرى حضرت رسول برآيد. پادشاهان و امراى ديگر بعضى اسلام آوردند و بعضى ديگر جوابى مناسب و مؤدّب بنامه پيغمبر عرب دادند. " 📚تاريخ ايران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاريه، ، ص: 39 6⃣طبری نیز می نویسد : " در همين سال پيمبر خداى صلى اللَّه عليه و سلم به خسرو نامه نوشت و نامه را با عبد اللَّه بن حذافه سهمى بفرستاد كه بدين مضمون بود: «بسم اللَّه الرحمن الرحيم از محمد پيمبر خدا به خسرو، بزرگ پارسيان، درود بر آنكه پيرو هدايت شود و به خدا و پيمبر وى ايمان آرد و شهادت دهد كه خدايى جز خداى يگانه نيست. من پيمبر خدا به سوى همه كسانم تا همه زندگان را بيم دهم، اسلام بيار تا سالم بمانى و اگر دريغ كنى گناه مجوسان به گردن تو است.» و خسرو نامه پيمبر را بدريد و پيمبر گفت: «ملكش پاره شود.» يزيد بن ابى حبيب گويد: پس از آن خسرو به باذان فرمانرواى يمن نوشت كه كه دو مرد دلير به نزد اين مرد حجازى فرست كه او را سوى من آرند و باذان بابويه پيشگار خود را كه خط فارسى مى‏نوشت و حساب مى‏دانست با يكى از پارسيان به نام خسرو فرستاد و نامه‏اى به پيمبر نوشت كه با آنها سوى خسرو شود و به بابويه گفت: «به ديار اين مرد شو و با او سخن كن و خبر او را براى من بيار.» فرستادگان باذان برفتند تا به طايف رسيدند و كسانى از قرشيان را آنجا ديدند و از كار پيمبر پرسيدند كه گفتند وى در مدينه است و از آمدن آنها خوشدل شدند و با همديگر گفتند: «بشارت كه خسرو، شاه شاهان، با او در افتاد و كارش به سر رسيد.» " 📚تاريخ طبري/ ترجمه، ج‏3، ص: 1142 7⃣ابن اثیر نیز می نویسد : " اما كسرى (خسرو) كه نامه پيغمبر را از حذاقة گرفت و پاره كرد. پيغمبر فرمود: خداوند ملك او را پاره كند. آن نامه چنين بود: بسم اللّه الرحمن الرحيم. از محمد رسول اللّه بكسرى بزرگ پارسيان. درود بر پيروان حق (هدى- هدايت رهنمائى) كه بخداوند و پيغمبر او ايمان نمايند بگويند: اشهد ان لا اله الا اللّه و محمد بنده و رسول خداست من ترا بدعوت خداوند ميخوانم. من پيغمبر خدا براى تمام مردم هستم. كه بزندگان اخطار و انذار كنم كه اين پيام حق بر كافرين حجت باشد. مسلمان شو كه بسلامت تمتع كنى و اگر رو برگردانى گناه مجوس (مغها) بر تو خواهد بود. چون او نامه را خواند پاره كرد و گفت: بمن چنين چيزى نوشته مى‏شود آن هم از بنده خودم سپس بباذان كه در يمن (امير ايرانى) بود نوشت: دو مرد چابك بحجاز بفرست كه او را گرفته نزد من آرند. " 📚تاريخ كامل بزرگ اسلام و ايران/ ترجمه، ج‏7، ص: 249 8⃣مورخ دیگری نیز می نویسد : " آغاز آشنائى ايرانيان يمن را با نهضت اسلامى و پيغمبر اسلام، در سال هفتم هجرى و آن را هم به مناسبت نامه‏اى‏ دانسته كه خسرو پرويز به كارگزار خود در يمن، يعنى همين باذان كه ذكرش گذشت، نوشته و در آن به او دستور داده كه دو نفر به مدينه بفرستد تا شخصى را كه در آنجا به دعوى پيغمبرى برخاسته به مدائن اعزام دارند " 📚تاريخ و فرهنگ ايران در دوران انتقال از عصر ساسانى به عصر اسلامى، ج‏1، ص: 325 9⃣دیگری نیز می نویسد : " و در آخر عهد او مصطفى صلّى اللّه عليه و سلم نامه‏اى نوشت و او را به اسلام دعوت كرد. چون پرويز در نامه نظر كرد، نام محمد بالاى نام خود ديد، در خشم شد و نامه بدريد. خبر به پيغمبر عليه السلام رسيد، گفت: مزق اللّه ملكه كما مزق كتابى . دعاى مصطفى عليه السلام مستجاب شد و پرويز به باذان پسر ساسان كه ملك يمن بود فرمان نوشت كه اين مرد كه در تهامه دعوى پيغامبرى مى‏كند بگو تا بازگردد به دين خود، و الا او را پيش من فرست. باذان فيروز ديلمى را بفرستاد " 📚روضة اولى الالباب في معرفة التواريخ و الانساب، تاريخ بناكتى، ص: 65 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 🔟حمد الله مستوفی نیز که وقایع تاریخی را به شعر در آورده , این جریان را چنین نقل می کند : " چو نامه ختم شد صاحب نوردش به عنوان محمّد ختم كردش‏ به دست قاصدى جلد و سبك‏خيز فرستاد آن وثيقت سوى پرويز چو قاصد عرضه كرد آن نامه نو بجوشيد از سياست خونِ خسرو به هر حرفى كز آن منشور برخواند چو افيون‏خورده‏اى مخمور درماند ز تيزى گشت هر مويش سنانى ز گرمى هر رگش آتشفشانى‏ چو عنوان‏گاه عالمتاب را ديد تو گفتى سگ گزيده آب را ديد خطى ديد از سواد هيبت‏انگيز نوشته: «از محمّد سوى پرويز» غرور پادشاهى بردش از راه كه: «گستاخى كه يارد با چو من شاه‏ كه را زهره كه با اين احترامم نويسد نامِ خود بالاىِ نامم» رخ از سرخى چو آتشگاهِ خود كرد ز خشم انديشه بد كرد و بد كرد دريد آن نامه گردن‏شكن را نه نامه، بلكه نامِ خويشتن را ... به باذان روان شو به ملكِ يمن بگو تا بيايد بدان انجمن‏ بگيرد مر او را و كرده به بند فرستد بدين بارگاهِ بلند» 📚ظفرنامه قسم الاسلاميه، ج‏ 1 ، ص: 293 1⃣1⃣و دیگری نیز می نویسد : "پس چون فرستاده پيغامبر بخسرو رسيد، و خسرو پرويز عنوان نامه بديد گفت: اين كيست كه نام خويش پيش يارد داشتن؟ و ناخوانده آن نامه بدريد، و سوى رسول انداخت، و همان ساعت سوى باذان ملك يمن نامه فرمود نوشتن، و گفت: دو مرد معتمد را پيش اين مرد فرست كه دعوى پيغامبرى مى‏كند، تا او را پند دهند، و پيش من آورند، تا بكار وى ايذر نگرم، و اگر چنانك نيايد، سپاه فرست تا او را بند كنند " 📚مجمل التواريخ و القصص، ملك‏الشعراء بهار، ، ص: 251 _ مجمل التواريخ و القصص، نجم‏الدين سيف‏آبادى، ص: 202 2⃣1⃣این نکته در کتاب نهایه الارب هم مورد تاکید واقع شده است که خسرو پرویز پس از آنکه نامه پیامبر به او رسید , بسیار غضبناک شد و گفت یکی از بندگان من نام خود را قبل نام من در نامه اش آورده است !!! او عاملش در یمن را مامور کرد که پیامبر را دستگیر کرده و به سویش بفرستد !!! "فلما وصل كتابه الى كسرى، غضب من ذلك غضبا شديدا؛ فقال: عبد من عبيدى بدأ بنفسه فى كتابه الى قبلى. ايتونى بمن يقرأ كتابه، و دلّوه فى تلك البير. فبلغ ذلك رسول الله. ثم ان كسرى كتب الى باذان و كان عامله على ارض اليمن، اما بعد، اذا اتاك كتابى هذا، فسر بخيلك و رجلك، حتى تحلّ بمدينة يثرب، فتحارب هذا الرجل الذى يزعم انه رسول اللّه. فاذا ظفرت، به، فابعث به الىّ اسيرا. و السلام. " 📚نهاية الارب في اخبار الفرس و العرب، ، ص: 426 👌در رابطه اسلام و تشیع ایرانیان نیز در ذیل مفصل توضیح داده ایم که آنان با اختیار خودشان اسلام و تشیع را پذیرفتند و فتوحات نامشروع خلفا در این زمینه موثر نبوده است : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3012 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2734 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
🌸برخی از پیامهای پر مهر کاربران گرامی که قوت قلب ما برای ادامه فعالیت در مسیر آگاهی سازی و شبهه زدایی است . 👌شما نیز نظرات بیشتر خود پیرامون کانال را با ما در میان بگذارید . @Rahnamye_Behesht