💠ادامه 👇
❕روشن است که مطلق همنشینان و اصحاب پیامبر انسانها پاک و وارسته ای نبودند و در میان آنان منافقینی هم بودند که به دروغ اظهار ایمان می کردند که خداوند در سوره های بقره و آل عمران و مائده و توبه و عنکبوت و احزاب و محمد و فتح و حدید و مجادله و حشر مفصلا در شرح حال آنان سخن می گوید تا جایی که یک سوره در مذمت آنان تحت عنوان : " سوره منافقون " نازل می کند , این گروه نام صحابی را یدک می کشیدند اما منافق بودند .
❕خداوند در مورد این همنشینان و اصحاب منافق پیامبر می فرماید :
" وَ مِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرابِ مُنافِقُونَ وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلى عَذابٍ عَظِيمٍ "
" بعضى از اعراب اطراف مدينه و برخى از اهل شهر مدينه هم منافقاند و بر نفاق ثابتند شما از نفاقشان آگاه نيستيد و ما بر نيّت ناپاك آنان آگاهيم و آنان را دوبار عذاب مىكنيم و عاقبت هم به عذاب سخت ابدى دوزخ باز خواهند گشت. " ( توبه ١٠١ )
❕وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلَّا غُرُوراً؛" و نيز در آن هنگام منافقان و آنان كه در دلهايشان مرض بود با يكديگر مىگفتند آن وعدهاى كه خدا و رسول به ما دادند غرور و فريبى بيش نبود. " ( احزاب ١٢ )
👌 " وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ. " " و بعضى از آنان دائم پيغمبر را مىآزارند و مىگويند او شخصى ساده و زود باور است. بگو: زود باورى من به سوى شماست رسول به خدا ايمان آورده است و به مؤمنان هم ايمان دارد و براى مؤمنان حقيقى شما رحمت كامل الهى است. و براى آنان كه رسول را مىآزارند عذاب دردناك مهياست. " ( توبه ٦١ )
❕ " وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ حَتَّى إِذا خَرَجُوا مِنْ عِنْدِكَ قالُوا لِلَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ ما ذا قالَ آنِفاً أُولئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ "
"و برخى از مردم كاملًا به گفتارت گوش مىدهند تا وقتى كه از حضورت خارج مىشوند با اهل علم به تمسخر و اهانت مىگويند رسول باز از نو چه گفت؟ اينان هستند كه خدا بر دلهايشان مهرنهاده پيرو هواى خود گرديدهاند " ( محمد ١٦ )
❕" سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرابِ شَغَلَتْنا أَمْوالُنا وَ أَهْلُونا فَاسْتَغْفِرْ لَنا يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ "
"اعراب باديه كه از حضور در جنگها در سفر فتح مكه تخلف مىورزند براى عذر و تعلل خود خواهند گفت كه ما را محافظت اهل و اموالمان از آمدن در ركابت بازداشت اينك از خدا بر گناه ما آمرزش طلب، اين مردم منافق چيزى كه به دل هيچ عقيده ندارند به زبان مىآورند. " ( فتح ١١ )
❕در روایات اهلسنت هم آمده است که در میان اصحاب پیامبر منافقینی بودند که اهل دوزخ بوده تا جایی که حتی اکثر کسانی که اطراف پیامبر را گرفته بودند , همین اصحاب منافق جهنمی بودند , چنان که در صحیح مسلم می خوانیم که پیامبر گرامی فرمود :
" در ميان اصحابم دوازده نفر از منافقين وجود دارند كه هشت نفر از آن ها " به بهشت درنيايند تا آن كه شتر در چشم سوزن درآيد " . "في أصحابي إثنا عشر منافقاً ، منهم ثمانيةٌ لا يدخلون الجنة حتى يلج الجمل في سم الخياط "
📚صحیح مسلم ج ٤ ص ٢١٤٣
👌مانند اين روايت در مسند احمد نقل شده است .
📚مسند احمد ج ٣٨ ص ٣٤٥
💠#ادامه 👇
💠ادامه 👇
❕یا در نقل دیگری بخاری در مورد این اصحاب منافق و جهنمی نقل می کند که پیامبر گرامی فرمود :
" خداوند به من نشان داد که من در كنار حوض كوثر ايستاده باشم كه ناگاه جمعى متوجه من شوند و من ايشان را بشناسم كه از اصحاب منند، شخصى از ميان من و ايشان بيرون رود و گويد به ايشان كه بياييد، من گويم كه به كجا آن شخص گويد كه: بجهنم و اللَّه من گويم كه ايشان چه كردهاند، آن شخص گويد كه ايشان بعد از تو مرتد و كافر شدند، و از كفرى كه بيرون آمده بودند باز به آن كفر رفتند، پس طايفه ديگر را ببينم كه مىآيند تا اين كه ايشان را بشناسم شخصى از ميان من و ايشان بيرون رود و گويد كه بياييد، من گويم كه به كجا گويد به آتش دوزخ و اللَّه من گويم كه ايشان چه كردهاند گويد كه ايشان از عقب خويش بكفر اصلى برگشتند،👈 پس نمىبينم كه از صحابه من كسى بماند و از دوزخ نجات کند مگر مانند شتر واپس مانده از گله شتران. ( یعنی عده کمی ) "👉 " بينا أنا قائم فإذا زمرة حتى إذا عرفتهم خرج رجل من بيني وبينهم فقال : هلمَّ فقلت أين ؟ قال إلى النار والله ! قلت وما شأنهم ؟ قال : إنهم ارتدوا بعدك على أدبارهم القهقرى ! ثم إذا زمرة حتى إذا عرفتهم خرج رجل من بيني وبينهم فقال : هلم ! قلت أين ؟ قال : إلى النار والله ! قلت : ما شأنهم ؟ قال : إنهم ارتدوا بعدك على أدبارهم القهقرى ! فلا أراه يخلص منهم إلا مثل همل النعم "
📚صحیح بخاری ج ٧ ص ٢٠٨
❕یا در نقل دیگر ابن مسیب می گوید که پیامبر گرامی فرمود :
" گروهی از اصحابم را از حوض منع می کنند ( و به سوی دوزخ می برند ) , من می گویم خداوندا اینان اصحاب من هستند ?!!! خداوند می گوید تو علم نداری که بعد از تو چه بدعت ها ایجاد کردند , اینان به عقب و جاهلیت بازگشتند "
" يرد على الحوض رجالٌ من أصحابي فيحلؤون عنه فأقول يا رب أصحابي ! فيقول : فإنه لاعلم لك بما أحدثوا بعدك ، إنهم ارتدوا على أعقابهم القهقرى "
📚صحیح بخاری ج ٢ ص ٩٧٥ _ ج ٨ ص ٨٦
❕در روایات ما نیز از این اصحاب منافق سخن به میان آورده شده و امام باقر یا امام صادق ع از پیامبر گرامی نقل کردند که فرمود :
«اگر از اين اتّهام کراهت نداشتم كه بگويند: «محمّد در آغاز نبوّتش عدّه اى را به كمك طلبيد و با كمك و يارى آنها پيروز شد و پس از استحكام پايه هاى حكومت، آنان را كشت ، گردن عدّه زيادى از اصحاب منافقم را مى زدم (و اسلام را از شرّ آنها راحت مى كردم.) » « لَوْ لَا أَنِّي أَكْرَهُ أَنْ يُقَالَ إِنَّ مُحَمَّداً اسْتَعَانَ بِقَوْمٍ حَتَّى إِذَا ظَفِرَ بِعَدُوِّهِ قَتَلَهُمْ لَضَرَبْتُ أَعْنَاقَ قَوْمٍ كَثِيرٍ »
📚الکافی ج 8 ص 345
❕بنابراین اگر امام صادق علیه السلام فرمود که اصحاب پیامبر راستگو بودند , مقصودش اصحاب راستین و واقعی پیامبر است نه منافقینی که اطراف پیامبر را داشتند و در اعتقاد و عمل با پیامبر مخالف بودند , امام صادق ع در بیان دیگری , شرح بیشتری از کلام خود و اصحاب راستین پیامبر می دهد و می فرماید :
" اصحاب رسول خدا دوازده هزار نفر بودند: هشت هزار نفر از مدينه، و دو هزار نفر از اهل مكه، و دو هزار نفر از رهاكردهها و آزادكردهها و يكى از ايشان قدرى نبودند كه به جبر قائل باشند، و مرجى نبودند كه گويند ايمان همه كس به يك قسم است، و حرورى نبودند كه امير المؤمنين عليه السّلام را ناسزا گويند، و معتزلى نبودند كه گويند خدا را در عمل بنده هيچ دخل نيست، و در دين خدا براى خود سخن نمىگفتند، و در شب و روز گريه مىكردند و مىگفتند: خداوندا! روحهاى ما را قبض كن پيش از آنكه نان شب مانده ای بخوريم "
" كَانَ أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ ص اثْنَيْ عَشَرَ أَلْفاً ثَمَانِيَةُ آلَافٍ مِنَ الْمَدِينَةِ وَ أَلْفَانِ مِنْ مَكَّةَ وَ أَلْفَانِ مِنَ الطُّلَقَاءِ وَ لَمْ يُرَ فِيهِمْ قَدَرِيٌّ وَ لَا مُرْجِئٌ وَ لَا حَرُورِيٌّ وَ لَا مُعْتَزِلِيٌّ وَ لَا صَاحِبُ رَأْيٍ كَانُوا يَبْكُونَ اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ وَ يَقُولُونَ اقْبِضْ أَرْوَاحَنَا مِنْ قَبْلِ أَنْ نَأْكُلَ خُبْزَ الْخَمِيرِ. "
📚الخصال ج ٢ ص ٦٤٠ _ بحار الانوار ج ٢٢ ص ٣٠٥
❕بنابراین اگر امام صادق ع فرمود که اصحاب پیامبر راستگویند , کلام خود را شرح داده و تصریح کرده است که مقصودش اصحاب راستین پیامبر است که تعدادشان دوازده هزار تن بوده و روز و شب مشغول تضرع و عبادت بوده اند , نه منافقینی که در اعتقاد و عمل , با پیامبر اسلام مخالفت می کردند .
👌بر پایه آنچه از آیات قرآن و روایات اهلبیت علیهم السلام گذشت , شیعه معتقد است که اصحاب واقعی پیامبر راستگو بودند و روایات آنان را می پذیرد اما منافقین از اصحاب پیامبر را دشمن می دارد و روایاتشان را نمی پذیرد .
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
شباهت قضاوت علی علیه السلام با داستانی از تورات !!!!
🤔#پرسش :
❓آيا ميدانستيد داستان قضاوتهاى على همه جعلى هستند؟
▪️حر عاملى از بزرگترين علماى شيعه در ص ٢١٢ از ج ١٨ كتاب معروف وسائل الشيعه داستانى از قضاوت على بين دو زن كه هر كدام ادعا ميكردند فرزند مال آنها كه على دستور قتل كودك را داد و مادر اصلى كودك ميگويد كودك را به او بده اما او را نكش و بدين وسيله على را بسيار دانا و فهميده معرفى ميكند! حر عاملى اين داستان را از كتاب ارشاد شيخ مفيد نقل كرده است اما،
نكته بسيار جالب توجه و مضحك اينجاست كه اين داستان را شيخ مفيد از روى داستانى در تورات كه در مورد قضاوت پادشاه نامدار يهود يعنى سليمان ميباشد را به نام على جعل كرده است.
در تورات 1 King 3:28 داستانى آمده در مورد عقل و دانش سليمان و قضاوتش بين دو فاحشه كه در يك خانه زندگى ميكنند هر كدام ادعا داشت فرزند ازوست ❗️❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌اشکال معاند به نقلی است که در کتاب ارشاد شیخ مفید آمده است که نقل می کند :
" در زمان خلافت عمر دو زن بر سر كودكى نزاع كردند و هر دوى آنان ادعا داشتند كه آن كودك از آن اوست و شاهد و گواهى هم براى ادعاى خود نداشتند و كس ديگر جز آن دو زن ادعاى فرزندى آن بچه را نداشت، عمر ندانست چه بكند و ناچار بأمير المؤمنين عليه السّلام پناهنده شد، پس على عليه السّلام آن دو زن را خواست و آنان را پند و اندرز داد و از عذاب خداوند ترساند ولى سودى نبخشيد و هر دو بر سخن خود ايستاده دست بردار نبودند آن حضرت عليه السّلام كه پافشارى آنان را در نزاع ديد فرمود: أرهاى براى من بياوريد، زنان گفتند: أره براى چه ميخواهى؟ فرمود: ميخواهم اين بچه را دو نيم كرده بهر كدام يك از شما نيمى از او بدهم، يكى از آن دو زن خاموش نشست ولى ديگرى گفت: ترا بخدا ... اى ابا الحسن اگر ناچار بايد اين كار را بكنى من از سهم خويش گذشتم و بآن زن بخشيدم (كه بچه را دو نيم نكنى)!.
❕امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: «اللَّه اكبر» اين فرزند پسر تو است نه پسر آن زن، و اگر پسر او بود (مانند تو) بحال اين كودك دلسوزى ميكرد و مىترسيد، پس آن زن ديگر اعتراف كرد كه حق با آن زن است و كودك از آن او است، پس اندوه عمر از اين جريان برطرف گرديد و در باره امير المؤمنين عليه السّلام كه با اين داورى (شگفت انگيز) گشايشى بكار عمر داده بود دعاى خير كرد. "
📚الإرشاد للمفيد , ترجمه رسولى محلاتى، ج1، ص: 196
❕معاند مدعی شده است که این داستان در مورد علی ع جعل شده و کپی شده از تورات است چرا که در تورات نیز شبیه این داستان در مورد سلیمان ع آمده است !!!!
👌در تورات در کتاب اول پادشاهان باب ٣ جمله های ١٦ تا ٢٨ جریانی به این شرح در مورد سلیمان ع که پادشاه بنی اسرائیل بود آمده است :
" دو زن بدکاره نزد پادشاه آمده به حضورش ایستادند , یکی از آنان گفت سرورم من و این زن در یک خانه ساکن هستیم و او در خانه با من بود که فرزندی زاییدم , سه روز پس از زایمانم این زن نیز زایید , ما در خانه تنها بودیم و جز ما دو تن دیگری در خانه نبود , ناگهان پسر این زن در گذشت , زیرا بر او خوابیده بود , نیمه های شب کنیز تو در خواب بود که این زن برخاسته پسرم را از کنارم بر گرفت بر سینه خود جای داد و پسر مرده خویش را بر سینه من نهاد , سحرگاهان برخاستم تا پسرم را شیر دهم اما او را مرده یافتم , چون در روشنایی صبح به دقت بر او نگریستم دیدم پسری نیست که من زاده بودم , زن دیگر گفت خیر پسر زنده از آن من است پسر مرده از آن تو ولی زن اول پاسخ داد خیر پسر مرده از آن تو است پسر زنده از آن من است و آنان این چنین نزد پادشاه میگفتند , آنگاه پادشاه گفت یکی میگوید پسر زنده از آن من است , پسر مرده از آن تو و دیگری می گوید خیر پسر مرده از آن تو است پسر زنده برای من , پادشاه گفت شمشیری نزد من بیاورید , شمشیری به حضورش آوردند آنگاه گفت کودک زنده را به دو نیم کنید و نیمی را به یک زن و نیمه دیگر را به زن دیگر بدهید اما زنی که پسر زنده برای او بود دلش بر فرزندش میسوخت به پادشاه گفت سرورم , کودک زنده را به آن زن بدهید و او را نکشید ولی زن دیگر گفت آن فرزند , نه از آن من باشد نه از آن او , پس او را به دو نیم کنید , آنگاه پادشاه پاسخ داد و گفت فرزند را به زن نخست دهید و او را به هیچ روی مکشید چون این زن مادر اوست , چون همه اسرائیل خبر حکمی را که پادشاه داده بود شنیدند , ترسان شدند در یافتند که حکمت خداوند در او است تا عدالت را برقرار کند "
💠#ادامه 👇
💠ادامه 👇
👌حال معاند مدعی شده است که جریان منقول توسط شیخ مفید , جعل و کپی شده از داستان تورات است و واقعیت ندارد , در حالی که این ادعا از جهاتی مخدوش است :
🔸١ _ اگر بخواهیم طبق مبنای معاند پیش رویم و به او پاسخی نقضی دهیم , دقیقا می توانیم اشکالی را که مطرح کرد , به سوی خودش بازگشت دهیم و بگوییم :
❗️کتاب تورات بارها دچار تحریف قرار گرفته و یهودیان هر چه می خواستند بر آن افزودند یا کم کردند که این قضیه از مسائل مسلم تاریخی است .
👌برخی از محققین می نویسند :
"عهد عتیق یا قدیم که مورد توجه و احترام خاص یهود و حتی نصارا است مشتمل بر الواح بزرگی بود که در حویرب و طور سینا از عالم غیب بر حضرت موسی علیه السلام نازل گردید، و از جانب پروردگار دستور رسید که آن را در صندوق عهد پنهان گرداند و هر هفت سال یک بار در روز عید بیرون آورده و بر بنی اسرائیل قرائت کند.
❕ محلّ آن صندوق در بیت المقدس در مکان امن و محفوظی بود. ولی متأسّفانه به تصریح و اعتراف علمای بزرگ یهود، کتاب تورات موجود، همان کتاب اصلی نبوده، بلکه نوشته دست بعضی از مردم مجهول الحال است؛ زیرا نسخه اصلی آن که در بیت المقدس بوده، در شورشها و حملات پیاپی سلاطین و دشمنان بنی اسرائیل، از بین رفته و آثاری از آن باقی نمانده است.
👌بخت النصر در ابتدای حکومت خود حمله شدیدی به شامات و فلسطین داشته، بیت المقدس را خراب نمود و شهر را به ویرانه ای تبدیل کرد، و آنچه از نسخههای تورات باقی مانده بود را به آتش کشید. این شهر تا هفتاد سال به حالت ویرانی باقی ماند.
❕جانمل نرکاتلک میگوید: «دانشمندان اتفاق دارند که نسخه اصلی تورات و همچنین نسخههای دیگر کتابهای عهد عتیق به دست لشکر بخت النصر از بین رفت. »
📚صد مقاله سلطانی ص ۱۷ به نقل از او _ نگاهی به مسیحیت , رضوانی ص ٥٥
❕قرآن نیز تصریح می کند که یهودیان معاصر پیامبر اسلام و علی علیهما السلام , تورات را تحریف کرده و چیزهایی را به تورات اضافه کردند .
👌قرآن می فرماید :
" واى بر آنها كه مطالبى با دست خود مىنويسند سپس مىگويند: از طرف خدا است تا به بهاى كمى آن را بفروشند، واى بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند، و واى بر آنها از آنچه از اين راه به دست مىآورند! " " فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَ وَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ " ( بقره ٧٩ )
👌و می فرماید :
" در ميان آنها [يهود] كسانى هستند كه به هنگام تلاوت كتاب (خدا)، زبان خود را چنان مىگردانند كه گمان كنيد (آنچه را مىخوانند،) از كتاب (خدا) است، در حالى كه از كتاب (خدا) نيست! (و با صراحت) مىگويند:" آن از طرف خداست!" با اينكه از طرف خدا نيست، و به خدا دروغ مىبندند در حالى كه مىدانند! " " وَ إِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِيقاً يَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالْكِتابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْكِتابِ وَ ما هُوَ مِنَ الْكِتابِ وَ يَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ ما هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ يَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ هُمْ يَعْلَمُون " ( آل عمران ٧٨ )
❕بنابراین یهودیان هم عصر مسلمین و امیر مومنان ع عملا تورات را تحریف می کردند و چیزهایی را به تورات اضافی می کردند .
👌بر این اساس اگر پای جعل و کپی هم در کار باشد , باید بگوییم این یهودیان بودند که مرتکب جعل و کپی شدند , و مثلا قضاوت علی علیه السلام را به پای سلیمان ع نوشتند و به تورات اضافه کردند , یعنی چون شاهد قضاوت علی ع در جریان مذکور بودند , شبیه آن را برای سلیمان جعل کردند و به تورات اضافی کردند , شاهد این قضیه هم گواهی تاریخی و آیات قرآن بر اضافه شدن مطالبی به تورات توسط یهودیان است .
💠#ادامه 👇
💠ادامه 👇
🔸 ٢ _ شیخ مفید تصریح می کند که جریان مذکور در قضاوت علی علیه السلام را جدای از آنکه شیعه نقل کرده است , اهل سنت هم نقل کرده اند : " مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْمُفِيدُ فِي الْإِرْشَادِ قَالَ رَوَتِ الْعَامَّةُ وَ الْخَاصَّةُ أَنَّ امْرَأَتَيْنِ تَنَازَعَتَا عَلَى عَهْدِ عُمَر .... "
📚وسائل الشيعة، ج27، ص: 288
👌در کتاب احقاق الحق به صورت مفصل , شبیه قضاوت مورد بحث از قضاوتهای علی علیه السلام توسط علمای بزرگ اهلسنت , نقل شده است :
📚احقاق الحق ج ٣٢ ص ١٣٠ به بعد " و من اقضیته علیه السلام : ما رواه جماعه من اعلام العامه فی کتبهم "
❕بنابراین و با توجه به آنکه طبق تصریح شیخ مفید , علمای اهلسنت هم جریان مذکور را نقل کرده اند , احتمال جعل و کپی در نقل جریان مذکور منتفی می شود , زیرا اهلسنت با امیر مومنان ع عناد دارند و هیچ گاه فضیلتی را به نفع علی ع جعل نمی کنند و به عکس با کسانی هم که فضائل امیر مومنان ع را نقل می کردند , برخورد می کردند و آنان را مورد اذیت و آزار و حتی قتل قرار می دادند , چنان که نسائی عالم بزرگ خودشان را به خاطر نقل فضائل امیر مومنان ع کشتند !!!!
👌ابن کثیر مینویسد :
" نسایی کتاب خصائص را در برتری علی و اهل بیت او نوشت زیرا او مردم دمشق را دید که از علی نفرت دارند , از او خواستند که درباره معاویه نیز فضائلی نقل کند , اما او چیزهایی که نباید می گفت را گفت , به همین رو آنقدر به بیضههای او ضربه وارد کردند که او جان داد " " إنما صنف الخصائص في فضل علي وأهل البيت ، لأنه رأى أهل دمشق حين قدمها في سنة ثنتين وثلاثمائة عندهم نفرة من
علي ، وسألوه عن معاوية فقال ما قال ، فدققوه في خصيتيه فمات . "
📚البدایه و النهایه , ج ١١ ص ١٤١
❕یا نقل می کنند " متوکل دستور داد فردی را که فضیلت امیر مومنان ع نقل کرده بود , بخاطر نقل این فضیت هزار تازیانه بزنند " " امر المتوکل بضربه الف سوط "
📚تهذیب الکمال ج ٢٩ ص ٣٥٩ _ سیر اعلام النبلاء ج ١٢ ص ١٣٥
👌یا باز نقل می کنند که اهلسنت , منبر حاکم نیشابوری , عالم بزرگ خودشان را شکستند , چون فضائل امیر مومنان ع را نقل کرد : " ذلک انهم کسروا منبره و منعوه من الخروج ... "
📚سیر اعلام النبلاء ج ١٧ ص ١٧٥ _ الوافی بالوفیات ج ٣ ص ٢٦٠
❕و چه زیبا گفت , شافعی امام اهلسنت در مورد امیر مومنان ع :
" در شگفتم از مردى كه دشمنانش فضايل او را از روى حسد كتمان كردند و دوستانش از ترس، ولى با اين حال شرق و غرب جهان را پر كرده است. " " قد اخفی اولیاوه فضائله خوفا و اخفی اعدائه فضائله حسدا فقد شاع له بین ذین ما ملا الخافقین "
📚علىّ فى الكتاب و السنة، ج ١ ص ١٠ _ مشارق انوار الیقین ص ١٧١ _ غایه المرام ج ٥ ص ١٤٥ _ حلیه الابرار ج ٢ ص ١٣٦ _ اعیان الشیعه ج ١ ص ٣٣٣ _ الانوار البهیه ص ٦٠ _ کشف الیقین ص ٤٠
🔸٣ _ اگر هم بگوییم که آنچه تورات در مورد قضاوت سلیمان ع نقل کرده است صحیح است باز هم اشکال معاند موجه نیست , زیرا اگر سلیمان ع آگاه به علم قضاوت و داوری و فصل الخطاب بود , این علمش به پیامبر گرامی ص و امیر مومنان ع به ارث رسیده بود , لذا امیر مومنان ع در موضوع مشابه , همانگونه حکم کرد که سلیمان ع حکم کرده بود , چرا که امیر مومنان ع وارث علم سلیمان ع بود !!!!
❕امام کاظم ع فرمود :
"به خدا قسم به ما داده شده است , آنچه که به سليمان داده شده و چيزهائى كه به سليمان و نیز به احدى از جهانيان داده نشده است , به ما داده شده است "
" قَدْ وَ اللَّهِ أُوتِينَا مَا أُوتِيَ سُلَيْمَانُ وَ مَا لَمْ يُؤْتَ سُلَيْمَانُ وَ مَا لَمْ يُؤْتَ أَحَدٌ مِنَ الْعَالَمِين "
📚معانی الاخبار ص ٣٥٣ _ علل الشرایع ج ١ ص ٧١
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
سحر شدن پیامبر اسلام در روایات شیعه !!!!
🤔#پرسش :
❓سحر شدن پیامبر ص در مذهب شیعه
اخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ أَخْبَرَنَا مُحَمَّدٌ حَدَّثَنِي مُوسَى قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيٍّ ع أَنَّ ابْنَ أَعْصَمَ سَحَرَ النَّبِيَّ ص فَقَتَلَهُ
نام کتاب : الجعفريات- الأشعثيات نویسنده : کوفي، محمد بن اشعث جلد : 1 صفحه : 129 ❗️❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌متاسفانه در کتاب جعلی صحیح بخاری , به پیامبر گرامی اسلام ص نسبت داده شده است که لبید بن اعصم پیامبر اسلام را سحر کرده بود تا جایی که پیامبر گرامی ص زمینگیر شد و نمی توانست کارهایش را انجام دهد !!!
❕بخاری نقل می کند که عایشه گفت :
" پیامبر را سحر کردند به طوری که در اثر سحر , ادراک معمولی خود را از دست داده بود و کاری را که نکرده بود خیال می کرد که انجام داده است , ( مثلا می پنداشت که غذا خورده است در صورتی که نخورده بود و خیال می کرد که نماز خوانده است اما نخوانده بود ) "
"عَائِشَةَ، قَالَتْ: «سُحِرَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ، حَتَّى كَانَ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ أَنَّهُ يَفْعَلُ الشَّيْءَ، وَ مَا يَفْعَلُه ... "
📚صحیح بخاری ج ٣ ص ١١٩٢ ح ٣٠٩٥
❕در روایت دیگری , مساله به صورت زشت تر و وقیح تر آمده است و می گوید :
" آن قدر سحر بر پیامبر تاثیر گذارده بود که گاه می پنداشت با یکی از همسرانش همبستر شده در حالی که چنین نبود " " كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ سُحِرَ، حَتَّى كَانَ يَرَى أَنَّهُ يَأْتِي النِّسَاءَ وَ لَا يَأْتِيهِنَّ "
📚صحیح بخاری ج ٥ ص ٢١٧٥ ح ٥٤٣٢
👌ما این روایات را جعلی می دانیم که متاسفانه برای کاستن از مقام پیامبر اسلام توسط دشمنان اسلام وضع شده است , چنان که جصاص , عالم بزرگ اهلسنت تصریح می کند که این روایات را ملحدین وضع کرده اند : " مثل هذه الأخبار من وضع الملحدين "
📚احکام القرآن ج ١ ص ٥٥
👌قول به سحر شدن پیامبر گرامی اسلام , با قرآن نیز همخوانی ندارد , چرا که قرآن تصریح دارد که خداوند سحر را باطل می کند و سحر نمی تواند پیامبران را مغلوب خود کند و تحت تاثیر قرار دهد , چنان که سحر نتوانست موسی ع را مغلوب کند . خداوند می فرماید :
" هنگامى كه ساحران آمدند موسى به آنها گفت آنچه (از وسايل سحر) مىتوانيد بيفكنيد، بيفكنيد!- هنگامى كه افكندند موسى گفت آنچه شما آورديد سحر است، كه 👉خداوند به زودى آن را ابطال مىكند، چرا كه خداوند عمل مفسدان را اصلاح نمىكند.👉_ و حق را به وعده خويش تحقق مىبخشد هر چند مجرمان اكراه داشته باشند. " " فَلَمَّا أَلْقَوْا قالَ مُوسى ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ _ وَ يُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُون " ( یونس ٨٠ _ ٨٢ )
❕همینطور قرآن مجيد اين معنى را نفى مىكند كه پيغمبر" مسحور" شده باشد و قول به سحر شدن پیامبر را قول ظالمین و منحرفین می داند و مىفرمايد: وَ قالَ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُوراً انْظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثالَ فَضَلُّوا فَلا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلًا " ظالمان گفتند شما از يك انسان سحره شدهاى پيروى مىكنيد، ببين چگونه براى تو مثلها زدند و گمراه شدند؟ آن چنان كه نمىتوانند راه را پيدا كنند"! (فرقان 8 و 9)
👌و همینطور قرآن تصریح می کند که شیاطین هستند که سحر را ایجاد می کنند و به افرادی سحر را می آموزند و مردم را سحر می کنند : " وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّياطِينُ عَلى مُلْكِ سُلَيْمانَ وَ ما كَفَرَ سُلَيْمانُ وَ لكِنَّ الشَّياطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ " ( بقره ١٠٢ )
❕در حالی که روشن است که شیاطین بر بندگان صالح خداوند که در راس آنان پیامبران هستند , تسلطی ندارند , یعنی نمی توانند پیامبران را تسخیر کرده و مثلا سحر کنند , چنان که خداوند به عدم تسلط شیطان بر بندگان صالح خداوند تصریح می کند : " إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ وَ كَفى بِرَبِّكَ وَكِيلا " ( اسراء ٦٥ )
💠#ادامه 👇
💠ادامه 👇
👌در تفسیر نمونه می خوانیم :
" اگر پيغمبر اكرم ص به اين آسانى مورد سحر ساحران قرار گيرد تا آنجا كه بيمار شود و در بستر بيفتد، به آسانى ممكن است او را از مقاصد بزرگش بازدارند، مسلما خداوندى كه او را براى چنان ماموريت و رسالت عظيمى فرستاده از نفوذ سحر ساحران حفظ خواهد كرد، تا مقام والاى نبوت بازيچه دست آنها نشود.
❕از سوى دیگر , اگر بنا شود سحر در جسم پيغمبر ص اثر بگذارد ممكن است اين توهم در مردم پيدا شود كه سحر در روح او نيز مؤثر است، و ممكن است افكارش دستخوش سحر ساحران گردد، و اين معنى اصل اعتماد به پيامبر ص را در افكار عمومى متزلزل مىسازد. "
📚تفسیر نمونه ج ٢٧ ص ٤٥٤
👌استدلال عقلی که در تفسیر نمونه در نفی سحر از پیامبر گرامی اسلام وارد شده است , مورد بیان سایرین از علمای شیعه به مانند شیخ طوسی و مرحوم طبرسی و شیخ جعفر سبحانی نیز قرار گرفته است :
📚التبیان ج ١ ص ٣٨٤_ مجمع البیان ج ١٠ ص ٥٦٨ _ البرهان فی تقییم موسوعة التفسیر الموضوعی للقرآن، سبحانی ص: ۲۹۷
❕همینطور استدلال فوق مورد بیان بزرگانی از اهلسنت چون شیخ محمد عبده و سید قطب و ... نیز قرار گرفته است و آنان نیز مسحور شدن پیامبر گرامی اسلام را رد کرده اند :
📚تفسیر مراغی ج ١٠ ص ٢٦٨ _ تفسیر الکاشف ج ٧ ص ٦٢٥ _ تفسیر فی ظلال القرآن ج ٧ ص ٧١٠
👌علامه مجلسی به زیبایی عقیده شیعه پیرامون ممنوعیت سحر شدن پیامبران را بیان می دارد و می گوید :
" آنچه نزد شیعه امامیه مشهور است , آن است که سحر در انبیاء و ائمه علیهم السلام موثر نیست " " المشهور بين الإمامية عدم تأثير السحر في الأنبياء و الأئمة ع"
📚بحار الانوار ج ١٨ ص ٧٠
👌و اگر در برخی از روایات شیعه هم آمده است که یک یهودی پیامبر اسلام ص را سحر کرد :
📚البرهان فی تفسیر القرآن ج ٥ ص ٨١٣ " باب في ما روي من السحر الذي سحر به النبي (صلى الله عليه و آله) .... "
❕از آنجایی که این روایات بر خلاف قرآن است ( چرا که قرآن از پیامبران نفی سحر شدن می کند ) , لذا این روایات چون ضدیت با قرآن دارد , در نزد ما اعتباری ندارد , زیرا امام باقر و امام صادق علیهما السلام السلام فرمودند که اگر روایتی بر خلاف قرآن باشد , نباید آن روایت را قبول کرد :
"َقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ وَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَا تُصَدِّقْ عَلَيْنَا إِلَّا مَا وَافَقَ كِتَابَ اللَّه ... "
📚وسائل الشیعه ج ٢٧ ص ١٢٣
👌و اساسا روایات فوق در مورد سحر شدن پیامبر اسلام , از باب تقیه و موافق با روایات اهلسنت صادر شده است و امام رضا علیه السلام فرمود : روایتی را که موافق با اهلسنت است را ترک کنید , زیرا از باب تقیه صادر شده است و روایت خلاف نقل آنان را بپذیرید که رشد و هدایت در همان است : "فَانْظُرُوا إِلَى مَا يُخَالِفُ مِنْهُمَا الْعَامَّةَ فَخُذُوهُ وَ انْظُرُوا إِلَى مَا يُوَافِقُ أَخْبَارَهُمْ فَدَعُوهُ "
📚بحار الانوار ج ٢ ص ٢٣٥
❕در ذیل در رابطه با چرایی صدور روایات تقیه ای که موافق با عقاید اهلسنت است , توضیحات مفصلی داده ایم :
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/13856
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
مذمت یونس بن عبدالرحمان در روایات و تحریف شیخ حر عاملی !!!!!
🤔#پرسش :
❓شیخ حر عاملی و تغییر الفاظ حدیث ائمه علیهم السلام برای مصلحت
در اسکنهای کلیپ ملاحظه کنید شیخ حر عاملی در کتاب وسائل الشیعه وقتی متوجه میشود امام معصوم ، یکی از راویان به نام یونس بن عبدالرحمان را لعن کرده. این حدیث را تحریف میکند و نام یونس را از حدیث حذف میکند و به فلان تغيير ميدهد
اصل حديث در 👇
كتاب مستطرفات السرائر تأليف حلى ج7 ص116
حديثى در لعن يونس بن عبدالرحمان آمده
متن عربى: قلت له أصلحك الله من هذا الذي لعنته في سجودك؟ فقال هذا 👈يونس مولى بن يقطين فقلت انه قد أضل خلقاً من مواليك انه كان يفتيهم عن آبائك عليه السلام أنه لا بأس بالصلاة بعد طلوع الفجر الى طلوع الشمس... 👈فقال كذب لعنه الله على أبي عليه السلام.
◀️ شيخ حر عاملى دقيقا همين حديث را نقل ميكند و تغيير ميدهد
كتاب وسائل الشیعه شيخ حر ج4 ص237
لينك
متن عربى: فقيل له: إنّ 👈فلاناً كان يفتي عن آبائك عليهمالسلام أنّه لا بأس بالصلاة بعد طلوع الفجر إلى طلوع الشمس وبعد العصر إلى أن تغيب الشمس، فقال: كذب لعنه الله على أبي أو قال: على آبائي
⛔️نام یونس را حذف کرد و به جایش فلان آمد ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌يونس بن عبد الرّحمن مولى آل يقطين از اصحاب بزرگ و ثقه اهلبیت علیهم السلام است که شیخ عباس قمی به زیبایی در توصیف او می نویسد :
" عبد صالح، جليل القدر، عظيم المنزلة، وجه اصحاب، و از اصحاب اجماع است، روايت شده كه در ايّام هشام بن عبد الملك متولّد شده و حضرت باقر عليه السّلام را در ما بين صفا و مروه ملاقات كرده و لكن از آن حضرت روايت ننموده و هم گفته كه: حضرت صادق عليه السّلام را ديدم در روضه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه ما بين قبر و منبر نماز مىخواند و ممكنم نشد كه از او سؤال كنم، و لكن روايت كرده از حضرت كاظم و رضا عليهما السّلام. و حضرت رضا عليه السّلام اشاره مىفرموده به سوى او در علم و فتوا. و او همان كس است كه واقفه مال بسيارى به او دادند كه ميل به سوى ايشان كند و امتناع نمود از قبول كردن آن مالها و بر حقّ ثابت بماند.
❕شيخ مفيد رحمه اللّه به سند صحيح از ابو هاشم جعفرى روايت كرده كه عرضه كردم بر امام حسن عسكرى عليه السّلام كتاب يوم و ليله يونس را، فرمود: اين كتاب تصنيف كيست؟ گفتم: تصنيف يونس مولى آل يقطين. فرمود: عطا فرمايد حقّ تعالى او را به هر حرفى نورى در روز قيامت .
📚رجال نجاشی ص ٤٤٧
❕و در روايت ديگر است كه از اوّل تا به آخر آن تصفّح كرد پس فرمود: اين دين من و دين همگى پدران من است و تمامش حقّ است.
📚اختیار معرفه الرجال ج ٢ ص ٧٨٠
❕و بالجمله، در سنه دويست و هشت به رحمت خدا پيوست. و در خبر است كه حضرت رضا عليه السّلام سه دفعه بهشت را براى او ضامن شد.
📚همان ص ٧٧٩
❕از فضل بن شاذان روايت است كه حديث كرد مرا عبد العزيز بن مهتدى و او بهترين فقهايى بود كه من ديدم و وكيل حضرت رضا عليه السّلام و از خواصّ او بود، گفت: (سؤال كردم از حضرت رضا عليه السّلام پس گفتم كه: همانا من نمىتوانم ملاقات كنم تو را در هر وقتى يعنى راهم دور است و دستم هميشه به شما نمىرسد) پس از كه بگيرم معالم دين خود را؟ فرمود: بگير از يونس بن عبد الرّحمن.
📚همان ص ٧٧٩
👌و هم از آن حضرت مروى است كه فرموده: يونس در زمان خود مثل سلمان فارسى است در زمان خود.
📚همان ص ٧٨٢
❕و يونس كتبى در فقه و تفسير و مثالب و غيره تصنيف كرده مثل كتب حسين بن سعيد و زيادتر. و روايت است كه چون حضرت موسى بن جعفر عليهما السّلام وفات كرد در نزد قوّام و وكلاء آن حضرت اموال بسيار بود، چون ايشان طمع در آن مال كردند لاجرم موت آن حضرت را انكار كردند و واقفى شدند و در نزد زياد قندى هفتاد هزار اشرفى بود و نزد علىّ بن ابى حمزه سى هزار، و در آن وقت يونس بن عبد الرّحمن مردم را به امامت حضرت رضا عليه السّلام مىخواند و انكار مىكرد بر واقفه.
❕ايشان براى او پيغام دادند كه براى چه مردم را به حضرت رضا عليه السّلام دعوت مىنمايى، اگر مقصد تو مال است ما تو را از مال بىنياز مىكنيم، و زياد قندى و علىّ بن ابى حمزه ضامن شدند كه ده هزار اشرفى به او بدهند كه او ساكت شود و بنشيند. يونس گفت: ما روايت كرده شدهايم از صادقين عليهم السّلام كه فرمودهاند: هرگاه ظاهر شد بدعت در بين مردم پس بر پيشواى مردم است كه ظاهر كند علم خود را، پس اگر نكرد نور ايمان از او ربوده خواهد شد، و من جهاد در دين و امر خدا را ترك نخواهم كرد بر هيچ حالى پس آن دو نفر دشمن او شدند و ظاهر كردند عداوت خود را. ( بحار الانوار ج ٤٨ ص ٢٥٢ )
📚منتهى الآمال فى تواريخ النبى و الآل عليهم السلام(فارسى)، ج3، ص: 1603
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
❕بنابراین یونس بن عبدالرحمان مورد مدح و تمجید ائمه علیهم السلام بوده و در وثاقت او شکی نیست , و اگر در روایاتی برخی از امامان ع از یونس بن عبدالرحمان مذمت کرده و حتی او را لعنت کرده اند , همه از روی تقیه و برای حفظ جان خود عبدالرحمان بوده است , زیرا حکام وقت اصحاب خاص و مورد ستایش ائمه ع را زیر نظر داشتند تا آنان را مورد اذیت و آزار قرار دهند , ائمه ع عمدا از برخی از اصحاب خاص بدگویی می کردند , تا دشمنان دست از سرشان بردارند و آنان را به خاطر قربشان به ائمه اذیت نکنند , چنان که در مورد زراره این قضیه صادق است که امام صادق ع عمدا از زراره بدگویی می کرد تا او را از گزند دشمنان حفظ کند و خود امام صادق ع نیز به این نکته تصریح می کرد :
" الجواب عمّا يوهم ذمّه هو ما أجابه الصادق عليه السّلام في علّة ذمّه لزرارة و أنّها لدفع الظلم عنه مثل ما صنع الخضر على نبيّنا و آله و عليه السّلام بالسفينة عابها لتسلم من السلطان. "
📚مستدركات علم رجال الحديث، ج8، ص: 312
❕در آیه ٧٩ کهف که خضر نبی ع به خاطر مصلحتی بالاتر عیبی ظاهری بر کشتی ایجاد کرد تا کشتی از گزند حاکم ظالم حفظ شود آمده است : " اما آن كشتى متعلق به گروهى از مستمندان بود كه با آن در دريا كار مىكردند و من خواستم آن را معيوب كنم (چرا كه) پشت سر آنها پادشاهى ستمگر بود كه هر كشتى را از روى غصب مىگرفت. " در تفسیر نمونه به عنوان یکی از درسهای آیه , پیرامون بدگویی و عیب گرفتن از زراره برای حفظ جانش می خوانیم :
" در اينجا حديث جالبى از امام صادق ع مىخوانيم كه امام ع به فرزند زراره" همان مردى كه از بزرگان و فقهاء و محدثان عصر خود به شمار مىرفت، و علاقه بسيار به امام و امام هم علاقه بسيار به او داشت) فرمود:
❕" به پدرت از قول من سلام برسان، و بگو اگر من در بعضى از مجالس از تو بدگويى مىكنم بخاطر آن است كه دشمنان ما مراقب اين هستند كه ما نسبت به چه كسى اظهار محبت مىكنيم، تا او را بخاطر محبتى كه ما به او داريم مورد آزار قرار دهند، بعكس اگر ما از كسى مذمت كنيم آنها از او ستايش مىكنند، من اگر گاهى پشت سر تو بدگويى مىكنم بخاطر آن است كه تو در ميان مردم به ولايت و محبت ما مشهور شدهاى، و به همين جهت مخالفان ما از تو مذمت مىكنند، من دوست داشتم عيب بر تو نهم تا دفع شر آنها شود، آن چنان كه خداوند از زبان دوست عالم موسى مىفرمايد أَمَّا السَّفِينَةُ فَكانَتْ لِمَساكِينَ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدْتُ أَنْ أَعِيبَها وَ كانَ وَراءَهُمْ مَلِكٌ يَأْخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصْباً ... اين مثل را درست درك كن، اما به خدا سوگند تو محبوبترين مردم نزد منى، و محبوبترين ياران پدرم اعم از زندگان و مردگان تويى، تو برترين كشتىهاى اين درياى خروشانى و پشت سر تو پادشاه ستمگر غاصبى است كه دقيقا مراقب عبور كشتىهاى سالمى است كه از اين اقيانوس هدايت مىگذرد، تا آنها را غصب كند، رحمت خدا بر تو باد در حال حيات و بعد از ممات"
📚تفسير نمونه، ج 12، ص: 518
" عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ زُرَارَةَ، قَالَ، قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) اقْرَأْ مِنِّي عَلَى وَالِدِكَ السَّلَامَ، وَ قُلْ لَهُ إِنِّي إِنَّمَا أَعِيبُكَ دِفَاعاً مِنِّي عَنْكَ، فَإِنَّ النَّاسَ وَ الْعَدُوَّ يُسَارِعُونَ إِلَى كُلِّ مَنْ قَرَّبْنَاهُ وَ حَمِدْنَا مَكَانَهُ لِإِدْخَالِ الْأَذَى فِي مَنْ نُحِبُّهُ وَ نُقَرِّبُهُ، وَ يَرْمُونَهُ لِمَحَبَّتِنَا لَهُ وَ قُرْبِهِ وَ دُنُوِّهِ مِنَّا، وَ يَرَوْنَ إِدْخَالَ الْأَذَى عَلَيْهِ وَ قَتْلَهُ، وَ يَحْمَدُونَ كُلَّ مَنْ عِبْنَاهُ نَحْنُ وَ إِنْ نَحْمَدَ أَمْرَهُ، فَإِنَّمَا أَعِيبُكَ لِأَنَّكَ رَجُلٌ اشْتَهَرْتَ بِنَا وَ لِمَيْلِكَ إِلَيْنَا .... "
📚رجال کشی ج ١ ص ٣٤٩
💠#ادامه 👇
💠ادامه 👇
❕حال به بررسی اشکال وهابی می پردازیم :
👌وهابی مدعی شده است که شیخ حر عاملی برای حفظ آبروی یونس بن عبد الرحمان , روایت کتاب مستطرفات را تحریف کرده است , در حالی که در این ادعایش نیز دروغ می گوید .
❕روایت کتاب مستطرفات چنین است که محمّد بن فضل بصرى می گوید :
" حضرت رضا عليه السّلام شبى به بصره آمد نماز مغرب را بالاى پشت بامى خواند شنيدم در سجده ميگفت: «اللهم العن الفاسق بن الفاسق» از نماز كه فراغت حاصل كرد گفتم: آقا چه كسى را لعنت فرموديد در سجده. گفت: يونس غلام ابن يقطين را. عرض كردم: او گروهى از دوستان شما را گمراه كرده فتوى ميداد به آنها كه نماز بعد از طلوع فجر تا طلوع خورشيد و بعد از عصر تا خورشيد غروب كند اشكالى ندارد فرمود: خدا او را لعنت كند دروغ بسته بر پدرم يا فرمود: پدرانم، چه ارزشى دارد يك غلام بيابانى. " " نَزَلَ بِنَا أَبُو الْحَسَنِ ع بِالْبَصْرَةِ ذَاتَ لَيْلَةٍ فَصَلَّى الْمَغْرِبَ فَوْقَ سَطْحٍ مِنْ سُطُوحِنَا فَسَمِعْتُهُ يَقُولُ فِي سُجُودِهِ بَعْدَ الْمَغْرِبِ اللَّهُمَّ الْعَنِ الْفَاسِقَ بْنَ الْفَاسِقِ فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ صَلَاتِهِ قُلْتُ لَهُ أَصْلَحَكَ اللَّهُ مَنْ هَذَا الَّذِي لَعَنْتَهُ فِي سُجُودِكَ فَقَالَ هَذَا يُونُسُ مَوْلَى ابْنِ يَقْطِينٍ فَقُلْتُ لَهُ إِنَّهُ قَدْ أَضَلَّ خَلْقاً مِنْ مَوَالِيكَ إِنَّهُ كَانَ يُفْتِيهِمْ عَنْ آبَائِكَ ع أَنَّهُ لَا بَأْسَ بِالصَّلَاةِ بَعْدَ طُلُوعِ الْفَجْرِ إِلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ بَعْدَ الْعَصْرِ إِلَى أَنْ تَغِيبَ الشَّمْسُ فَقَالَ كَذَبَ لَعَنَهُ اللَّهُ عَلَى أَبِي أَوْ قَالَ عَلَى آبَائِي وَ مَا عَسَى أَنْ يَكُونَ قِيمَةُ عَبْدٍ مِنْ أَهْلِ السَّوَادِ "
📚السرائر الحاوي لتحرير الفتاوي (و المستطرفات)، ج3، ص: 580
👌پیرامون این روایت توجه به چهار نکته لازم است :
🔸١ _ روشن کردیم که مذمتی که از یونس بن عبدالرحمان در روایت مذکور صورت گرفته است , از روی تقیه و برای حفظ جانش بوده است .
🔸٢ _ حکمی هم که در روایت در ممنوعیت نماز مستحبی خواندن پس از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از عصر تا غروب خورشید بیان شده است , تقیه ای است , زیرا در روایاتی آمده است که می توان در زمان مذکور نماز مستحبی خواند و اشکالی بر آن نیست و یونس بن عبدالرحمان در این رابطه فتوای درست را داده بود .
❕در توقیعی که از امام مهدی علیه السلام در پاسخ به برخی از پرسشهای فقهی آمده است تصریح شده است که نماز خواندن در دو وقت مذکور اشکالی ندارد و بلکه پسندیده هم است :
" «و امّا سؤالت از نماز هنگام طلوع و غروب خورشيد، اگر اين گونه است كه مردم مىگويند: خورشيد، ميان دو شاخ شيطان، طلوع مىكند و ميان دو شاخ شيطان، غروب مىكند [و نتيجه مىگيرند كه در اين دو وقت نبايد نماز خواند، پاسخت اين است كه:] چه چيزى بهتر از نماز، بينى شيطان را به خاك مىمالد؟! پس در آن دو وقت نيز نماز بخوان و بينى شيطان را به خاك بمال. " "ْ مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمَانَ الْعَمْرِيِّ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ وَ أَمَّا مَا سَأَلْتَ عَنِ الصَّلَاةِ عِنْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ عِنْدَ غُرُوبِهَا فَلَئِنْ كَانَ كَمَا يَقُولُ النَّاسُ إِنَّ الشَّمْسَ تَطْلُعُ بَيْنَ قَرْنَيْ شَيْطَانٍ وَ تَغْرُبُ بَيْنَ قَرْنَيْ شَيْطَانٍ فَمَا أُرْغِمَ أَنْفُ الشَّيْطَانِ بِشَيْءٍ أَفْضَلَ مِنَ الصَّلَاةِ فَصَلِّهَا وَ أَرْغِمْ أَنْفَ الشَّيْطَانِ. "
📚الفقیه ج ١ ص ٤٩٨
❕اما اهلسنت معتقدند که در دو وقت مذکور نباید نماز خواند و ابوهریره دروغگو در حدیثی جعلی از پیامبر گرامی ص می گوید :
" پیامبر نهی کرد از نماز خواندن بعد از عصر تا غروب خورشید و از نماز خواندن بعد از صبح تا طلوع خورشید " " ْ أَبِي هُرَيْرَةَ أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ: «نَهَى عَنِ الصَّلَاةِ بَعْدَ الْعَصْرِ حَتَّى تَغْرُبَ الشَّمْسُ وَ عَنِ الصَّلَاةِ بَعْدَ الصُّبْحِ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ»
📚سنن نسائی ج ١ ص ٤٨٣ _ صحیح بخاری ج ١ ص ٣٨٤
👌از آنجایی که دشمنان در صدد بودند تا از امام رضا علیه السلام بهانه ای به دست آورند و امام را مورد اذیت و آزار قرار دهند که مثلا امام ع بر خلاف آنان فتوا می دهد و نماز مستحبی را در دو وقت مذکور پسندیده و جایز می داند , امام ع موافق با عقیده اهلسنت سخن گفت که نماز خواندن در دو وقت مذکور صحیح نیست , و همینطور در همان روایت از یونس بن عبدالرحمان بدگویی کرد تا شر دشمنان و اهلسنت را از سرش کم کند و مانع آسیب رسیدن به یونس شود .
💠#ادامه 👇
💠#ادامه 👇
🔸٣ _ بنابراین روایت مستطرفات معنای روشنی دارد که از روی تقیه صادر شده است , چه در حکمی که در آن بیان شده و چه در مذمتی که از یونس شده است , و نیازی نبوده است که شیخ حر عاملی بخواهد روایت را تحریف کند , و حتی خود شیخ حر عاملی هم تصریح می کند که روایت مذکور از روی تقیه صادر شده است : " وَ جَوَّزَ حَمْلَهَا عَلَى التَّقِيَّةِ لِمَا مَرَّ مِنْ حَدِيثِ الْعَمْرِيِّ وَ هُوَ الْأَقْرَبُ "
📚وسائل الشیعه ج ٤ ص ٢٣٩
❕شیخ حر عاملی تنها بخشی از روایت مذکور را از کتاب مستطرفات که شاهد بحثش بوده است , می آورد و خودش نیز متذکر این نکته می شود که تنها فرازی از روایت مذکور را نقل کرده است و می گوید : " در بخشی از حدیث چنین آمده است " " فی حدیث ... " " عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع 👈 فِي حَدِيثٍ 👉 أَنَّهُ صَلَّى الْمَغْرِبَ لَيْلَةً فَوْقَ سَطْحٍ مِنَ السُّطُوحِ فَقِيلَ لَهُ إِنَّ فُلَاناً كَانَ يُفْتِي عَنْ آبَائِكَ ع- أَنَّهُ لَا بَأْسَ بِالصَّلَاةِ بَعْدَ طُلُوعِ الْفَجْرِ إِلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ بَعْدَ الْعَصْرِ إِلَى أَنْ تَغِيبَ الشَّمْسُ فَقَالَ كَذَبَ لَعَنَهُ اللَّهُ عَلَى أَبِي أَوْ قَالَ عَلَى آبَائِي. "
❕بنابراین تحریفی در کار نبوده است و تنها بخشی از حدیث بیان شده که در مورد وقت نماز نافله , مورد بحث شیخ حر عاملی بوده است .
🔸٤ _ اساسا می توانیم بگوییم که در نسخه ای که از کتاب مستطرفات در نزد شیخ حر عاملی بوده است , الفاظ حدیث به گونه ای دیگر بیان شده بوده است که با نسخ امروزی از کتاب مذکور تفاوت اندکی دارد .
👌 شیخ حر عاملی نیز مطابق همان نسخه ای که در نزدش بوده است , روایت را بیان کرده است , مثلا در نسخه موجود در نزد شیخ حر عاملی " کان یفتی " بوده است , اما در نسخه های کنونی " کان یفتیهم " است .
❕ وقتی احتمال تفاوت نسخ است , چرا شما جماعت وهابی این قضیه را حمل بر تحریف و این چیزها می کنید و چرا به نحو صحیح این قضیه را حمل نمی کنید و حسن ظن را رعایت نمی کنید , مگر مطابق روایت خودتان پیامبر گرامی ص نفرمود :
«نیکویی ظن و گمان ، از نیکویی عبادت است » " «حُسْنُ الظَّنِّ مِنْ حُسْنِ الْعِبَادَةِ». "
📚سنن ابی داود ، ج 4 ص 2126
👌یا مطابق نقل دیگر فرمود :
" به هیچ عنوان کلام یک مسلمان را به بدی و شر حمل نکن تا زمانی که بتوانی به طریقه صحیحی حملش کنی از حمل به بدی و شر پرهیز کن " " لا تظنن بكلمة خرجت من امرئ مسلم شرا وأنت تجد له في الخير محملا "
📚شعب الایمان , بیهقی , ج ٦ ص ٣٢٣ _ کنزالعمال ج ١٦ ص ٢٦٢
👌شما وهابیون مدعی هستید که به سنت پیامبر عمل می کنید , مطابق روایات خودتان , سنت پیامبر آن است که باید حسن ظن داشته باشید و کلام دیگری را به طریق صحیح حمل کنید .
❕بنابراین به جای آنکه به شیخ حر عاملی نسبت تحریف و این چیزها را دهید , باید بگویید که شیخ حر عاملی به حسب نسخه ی دیگری که از کتاب مستطرفات داشته است , روایت مذکور را نقل کرده است که نسخه او با نسخه کنونی از کتاب مذکور یک تفاوت جزئی دارد , بنابراین اختلاف صورت گرفته به خاطر تفاوت نسخ است نه تحریف و این چیزها , خصوصا آنکه علمای خودتان در بسیاری از موارد , تفاوتهایی که در نقل روایتی است را حمل بر اختلاف نسخ کرده اند : " او هو من اختلاف النسخ فإن الذي في نسختنا وغيرها من المطبوعات ليس فيها هذه الزيادة في التسليمة الثانية ... "
📚ارواء الغلیل , محمد ناصر الالبانی , ج ٢ ص ٣٢
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
🌸میلاد حضرت زینب سلام الله علیها مبارک
🌸پرسش و پاسخ هایی پیرامون بانو زینب سلام الله علیها ؛
1⃣گوشه ای از فضائل آن بانوی بزرگوار ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1767
2⃣عده ای میگن حضرت زینب کبری سلام الله علیها وفات کردن و عده ای دیگه میگن به #شهادت رسیدند، میشه اگه امکانش هست در این باب توضیحی بدید ❗️❗️
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1034
3⃣در کلیپی فردی می گوید دوطفلان زینب سلام الله علیها، در روز عاشورا در کربلا نبوده اند، آیا این گفته ی ایشان درست است ❗️ و اگر گفته ی ایشان غلط است،چطور می شود ثابت کرد که دو#طفلان زینب سلام الله علیها در روز عاشورا در کربلا بوده اند و جزء 72 شهید بزرگوار عاشورا هستند،که در راه یاری کردن حضرت امام حسین علیه السلام به شهادت رسیده اند❕
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2081
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1866
4⃣آيا ميدانستيد در هيچكدام از كتب تاريخى حرفى از خطبه زينب در #كاخ يزيد وجود ندارد❕آيا ميدانستيد اكثر اين #داستانها در همين ٤٠ ساله گذشته توسط روحانيون ساخته شده است❕
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3201
5⃣یکی از کانال های ضد دین شبهه کرده است که چرا بنی هاشم دختران خود را به دشمنانشان #تزویج می کردند ، تزویج ام کلثوم دختر حضرت زینب و عبد الله جعفر به مروان یا حجاج و ... ❗️❗️این تناقض نیست ❕❕
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/572
6⃣ آیا سر به محمل کوبیدن حضرت زینب واقعیت دارد ? ❗️❗️
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3174
7⃣آیا راست است که حضرت زینب در مصیبت امام حسین #گریبان چاک دادند ❕اگر راست است مگر پیامبر نفرمود که هر کس در مصیبتی گریبان چاک کند #جهنمی است ❕( مستدرک الوسائل جلد دوم ص455) پس حضرت زینب چرا اینطور کرد ❗️❗️
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3187
8⃣آیا راست است که پس از واقعه کربلا امدند حجاب را از سر زنان حرم کشیدند یعنی سر اهل بیت امام حسین و حضرت زینب بی حجاب شد ❗️
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1291
9⃣واقعا قبر حضرت زینب کجاست؟ شبکه کلمه در جدید ترین پستش اورده در مدینه است نه شام و نه مصر .میگه دکان دار ها قبر حضرت زینب رو در سوره معرفی میکنن چون واسشون منفعت داره ما رو روشن کنید یعنی ما الکی میریم سوره واسه دفاع از حرم ❗️
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1034
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/973
🔟چرا حرم ائمه و حضرت زینب برای ما مقدس هست؟که به خاطر حفظش و دفاع از آن از جان نیز میگذریم.؟ آیا اینکار جسد پرستی نمیشه؟ایا این کار ما به قول وهابیت دامن نمیزند که ما پیکر مطهر ائمه را میپرستیم؟
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1468
1⃣1⃣پرسشی بسیار مطرح می شود که آیا حضرت زینب سلام الله معصوم بوده اند یا خیر ! لطفا در این زمینه روشنگری فرمایید ❗️❗️
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3601
@Rahnamye_Behesht
مقصر در شکست روز احد مسلمین بودند یا خداوند !!!!
🤔#پرسش :
❓چه کسی قرآن را سروده است و با چه هدفی؟ و چرا اینقدر بین آیات قرآن تضاد و تقابل حاکم است؟ ❗️❗️❗️
باهم میخوانیم ⬇️ آیاتی از سوره ی آل عمران
أَوَلَمَّا أَصَابَتْكُمْ مُصِيبَةٌ قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَيْهَا قُلْتُمْ أَنَّى هَذَا قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۱۶۵﴾
آيا چون به شما [در نبرد احد] مصيبتى رسيد [با آنكه در نبرد بدر] دو برابرش را [به دشمنان خود] رسانديد گفتيد اين [مصيبت] از كجا [به ما رسيد] بگو آن از خود شما [و ناشى از بى انضباطى خودتان] است آرى خدا به هر چيزى تواناست (۱۶۵)
وَمَا أَصَابَكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَلِيَعْلَمَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۶۶﴾
و روزى كه [در احد] آن دو گروه با هم برخورد كردند آنچه به شما رسيد به اذن خدا بود [تا شما را بيازمايد] و مؤمنان را معلوم بدارد (۱۶۶)
در آیه ی اول الله به صراحت میگوید علت شکست شما خودتان هستید و مسبب مصیبت وارده خود مسلمین هستند
در آیه ی بعدی به صراحت سخن قبلی خودش را نقض میکند و میگوید هرچه بود از طرف الله بود تا مومن را از منافق یا غیر مومن معلوم نماید. آیا این الله عالم مطلق است؟ آیا چنانکه ادعا مینماید بر آنچه در نهان و آشکار میگذرد احاطه دارد؟ قطعا او کذابی است که حتی یادش میرود آیه ی قبلی چه گفته است. و این بدان علت بود که آیات توسط حافظین یا کاتبین نوشته یا حفظ میگردید و پیامبر امکانی برای مرور و رفع نواقص آن نداشت. ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌خداوند در آیه ای می گوید که شکست روز احد , نتیجه عملکرد خود مسلمین بوده است و در ادامه می گوید که مصیبت رسیده به اذن خداوند بوده است , هر دو تعبیر معنا و مفهوم روشنی دارد :
❕در مورد آیه نخست که شکست روز احد را نتیجه عملکرد ناصواب خود مسلمین می داند , گفتنی است که خداوند خطاب به مسلمین می فرماید که شما مىگوئيد: اين مصيبت از كجا دامنگيرتان شد (قُلْتُمْ أَنَّى هذا) ولى اى پيامبر به آنها بگو اين مصيبت از وجود خود شما سرچشمه گرفته و عوامل شكست را بايد در خودتان جستجو كنيد (قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِكُمْ).
❕شما بوديد كه با مخالفت فرمان پيامبر ص سنگر حساس كوه عينين را رها ساختيد و شما بوديد كه جنگ را بپايان نرسانيده و سرنوشت آن را يكسره نكرده به جمعآورى غنائم پرداختيد و نيز شما بوديد كه بهنگام حمله مجدد دشمن ميدان را رها ساخته و از جنگ فرار كرديد، همين گناهان و سستىهاى شما بود كه باعث آن شكست و آن همه كشته گرديد.
👌در ادامه می گوید :
" وَ ما أَصابَكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَ لِيَعْلَمَ الْمُؤْمِنِينَ _ وَ لِيَعْلَمَ الَّذِينَ نافَقُوا ... " " و آنچه (در روز احد) در روزى كه دو دسته (مؤمنان و كافران) با هم نبرد كردند به شما رسيد به اذن خدا بود و براى اين بود كه مؤمنان شناخته شوند - و نيز براى اين بود كه كسانى كه راه نفاق پيش گرفتند شناخته شوند ... " ( آل عمران ١٦٦ _ ١٦٧ )
❕در این آیه خداوند می گوید که مصائبی که در روز احد به مسلمین رسید , به اذن خدا نیز بود , یعنی در عین حال که خود مسلمین مقصر بودند , اما باز این مصائب خارج از اذن پروردگار نیز نبوده است , اما این که مقصود از " اذن خداوند " در آیه شریفه چیست , سه بیان مورد توجه است که هر سه با هم می تواند صحیح باشد :
🔸١ _ در تفسیر نمونه در توضیح مقصود از " اذن خداوند " می خوانیم :
" آنچه در روز احد , آن روز كه جمعيت مسلمانان با بتپرستان بهم درآويختند بر شما وارد شد , بفرمان خدا بود و طبق خواست و اراده او صورت گرفت، زيرا هر حادثهاى طبق قانون عمومى آفرينش علت و سبب مخصوصى دارد و اساسا عالم روى يك سلسله علل و اسباب پىريزى شده است و اين يك اصل ثابت و هميشگى است، و روى اين اصل، هر لشگرى كه در ميدان جنگ سستى كند و بمال و ثروت و غنيمت دل ببندد و دستور فرمانده دلسوز خود را فراموش نمايد محكوم به شكست خواهد بود، بنا بر اين منظور از اذن اللَّه (فرمان خدا) همان اراده و مشيت او است كه بصورت قانون عليت در عالم هستى منعكس شده است.
📚تفسير نمونه، ج 3، ص: 161
🔸٢ _ مرحوم طبرسی نیز در کتاب مجمع البیان , پیرامون تعبیر " اذن خداوند " می نویسد :
" فَبِإِذْنِ اللَّهِ- يعنى بعلم خدا بود و اذن بمعناى علم است و نيز قول خداى متعال:
أَذانٌ مِنَ اللَّهِ يعنى اعلام من اللَّه. " ( توبه ٣ )
📚ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج4، ص: 332
👌بنابراین و طبق بیان مرحوم طبرسی , در توضیح فراز " اذن خدا " یعنی خداوند از مصائب وارده بر شما در روز احد آگاه بود و اذن خداوند به معنای علم و آگاهی خداوند است , چنان که در آیه سوره توبه به همین معنا به کار رفته است .
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
🔸٣ _ اساسا می توانیم بگوییم که تعبیر " اذن الله " در آیه مذکور , اشاره به مسئله « الامر بين الامرين » است که خلاصه آن اين است كه :
👌همه حوادث جهان حتى اعمال و افعال ما خواه حسنه باشد يا سيئه، خوب باشد يا بد از يك نظر مربوط به خدا است ( به اذن خداست ) , زيرا او است كه به ما قدرت داده و اختيار و آزادى اراده بخشيده است، بنا بر اين آنچه ما اختيار مى كنيم و با آزادى اراده انتخاب مى نمائيم بر خلاف خواست خدا نيست، ولى در عين حال اعمال ما به ما نسبت دارد و از وجود ما سرچشمه مى گيرد زيرا عامل تعيين كننده عمل، اراده و اختيار ما است، و به همين دليل ما در برابر اعمالمان مسئوليم، و استناد اعمال ما به خدا آن چنان كه اشاره شد از ما سلب مسئوليت نمى كند و موجب عقيده جبر نيست.
❕بنا بر اين آنجا كه مى فرمايد ؛ مصائب روز احد به " اذن الله " بود , اشاره مى كند به همان فاعليت خداوند نسبت به همه چيز، و آنجا كه مى فرمايد ؛ مصائب از جانب خودتان بود , اشاره به فاعليت ما و مسئله اراده و اختيار ما مى كند و در واقع مجموع دو آيه، مسئله « امر بين الامرين » را ثابت مى كند .
❕در روایتی از امام کاظم ع آمده است که خداوند می فرماید ؛
« ای فرزند آدم ، به مشیت و اراده من است که تو چیزی را می خواهی و می گویی و به قدرت من واجبات من را اجرا می کنی و به نعمت من بر معصیت من قدرت پیدا می کنی ، آنچه که از نیکی به تو می رسد ، از سوی من است ( چون با قدرت و قوت من کار نیک کرده ای ) و آنچه که از سیئه و بدی به تو می رسد ، از ناحیه خودت است ( چون با اختیار خود مرتکب شده ای ) ، چرا که من سزاوارتر از تو هستم که نیکیهایت مستند به من باشد و تو سزاوارتر از منی که بدی هایت منتسب به خودت باشد »
«قال الله تبارك و تعالى: يا ابن آدم بمشيئتي كنت أنت الذي تشاء و تقول، و بقوتي أديت إلي فريضتي، و بنعمتي قويت على معصيتي، ما أصابك من حسنة فمن الله، و ما أصابك من سيئة فمن نفسك، و ذاك أني أولى بحسناتك منك، و أنت أولى بسيئاتك مني »
📚تفسیر عیاشی ، ج 1 ص 258 _ البرهان فی تفسیر القرآن ، ج 2 ص 131
👌در نقل دیگری ، امام رضا ع فرمود ؛
«خداوند متعال فرمود: اى زاده آدم! با خواست من است كه تو مى خواهى و با نعمت من است كه واجباتم را براى من انجام مى دهى و با قدرت من است كه بر نافرمانى و گناه من توانا گشتى. من تو را شنوا و بينا آفريدم. من به نيكيهايت از تو سزاوارترم و تو به بديهايت سزاوارترى تا من. »
«قالَ اللَّهُ تعالى: يابنَ آدمَ، بِمَشِيَّتي كُنتَ أنتَ الّذي تَشاءُ، و بِنِعْمَتي أدَّيْتَ إلَيَّ فَرائضي، وبِقُدرَتي قَوِيتَ على مَعْصيَتي، خَلَقتُكَ سَميعاً بَصيراً، أنا أوْلى بحَسَناتِكَ مِنكَ، وأنتَ أوْلى بسَيّئاتِكَ مِنّي »
📚میزان الحکمه ، ج 2 ص 168
👌یا در نقل دیگر امام رضا ع فرمود که خداوند می فرماید ؛
« تو سزاوارتر به سیئاتت از من هستی ، تو معاصی را انجام دادی ، با قوت و قدرتی که من به تو دادم » " أنت أولى بسيئاتك مني، عملت المعاصي بقوتي التي جعلت فيك».
📚البرهان فی تفسیر القرآن ، ج 2 ص 131
👌بنابراین مقصر در آنچه در روز احد به مسلمین رسید , خود مسلمین بودند , و از سوی دیگر چون مسلمین با قدرت و اراده و اختیاری که خداوند به آنان داده بود , آن شکست را رقم زدند , پس می توان گفت که آن شکست و مصائب به اذن الهی به مسلمین رسیده بود و خداوند می توانست قدرت و اختیاری که به مسلمین داده است را از آنان بگیرد تا آنان آن مصائب را ایجاد نکنند , اما خداوند چنین نمی کند تا همگان را امتحان کند و آنانی که از این قدرت و اختیار الهی درست استفاده می کنند , از کسانی که درست استفاده نمی کنند , متمایز شوند یعنی مومنین از منافقین باز شناخته شوند و در پی آن شایستگی ثواب و عقاب را به دست آوردند .
❕هر سه بیان در عین حال می تواند صحیح و مقصود آیه باشد , چرا که هر سه تفسیر موید از آیات و روایات دارند و هیچ مانعی نیست که هر سه بیان , مد نظر خداوند از تعبیر " باذن الله " بوده باشد , چرا که قرآن بطون گسترده ای دارد و یک آیه می تواند معانی گسترده ای را در خودش جای داده باشد , چنان که چنان که علی علیه السلام فرمود ؛
« قرآن ظاهرش زيبا و آراسته و باطنش عميق و ژرف است، نكات شگفت آورش هرگز تمام نمى شود، اسرار نهفته اش پايان نمى گيرد و ظلمات (جهل و گمراهى) جز در پرتو انوارش بر طرف نخواهد شد »
« انّ القرآن ظاهره انيق و باطنه عميق، لا تفنى عجائبه، و لا تنقضى غرائبه، و لا تكشف الظّلمات الّا به »
📚نهج البلاغه خطبه 18
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
توضیحی در مورد روایتی که می گوید ام کلثوم " فرج " بود !!!!
🤔#پرسش :
❓امام جعفر صادق، دختر على و همسر عمر بن خطاب را آلت تناسلى زنانه خطاب ميكند!
از ديد اسلام و احكام اسلامى، زن يك آلت جنسى متحرك است كه براى ارضاى شهوت سيرى ناپذير مردان مسلمان و يك ماشين جوجه كشى براى ادامه نسل آنهاست! ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌در روايتى آمده است: امام جعفر صادق عليه السلام در مورد ازدواج امّ كلثوم فرمود: «إنّ ذلك فرج غُصِبناه» «اين ناموسى است كه از ما غصب شده است».
📚الکافی ج ٥ ص ٣٤٦
👌معاند بیسواد تعبیر " فرج " به کار رفته در روایت را به آلت تناسلی زنان ترجمه کرده است , در حالی که توجه ندارد که یکی از معانی مورد استعمال " فرج " , در مورد چیزی است که انسان در موردش بیمناک است که مورد گزند بیگانگان و دشمن قرار گیرد چه می خواهد انسان باشد یا غیر انسان باشد .
👌راغب در مفردات می نویسد :
" فَرْج بصورت جمع و يا مفرد بطور استعاره براى مرزهاى كشور و 👉هر جايى كه بيمناك باشد👉 و بايد از دستبرد دشمن آن را حراست كرد بكار رفته است. الفَرْجَان : در كشور اسلامى بمرزهاى مرزداران ترك و سودان گفته شده است "
📚ترجمه مفردات الفاظ قرآن، خسروی حسینی ج3، ص: 29 " و استعير الْفَرْجُ للثّغر و كلّ موضع مخافة. و قيل: الْفَرْجَانِ في الإسلام: التّرك و السّودان "
📚مفردات الفاظ القرآن ج ١ ص ٦٢٨
❕محقق و مترجم کتاب مفردات در پاورقی می نویسد :
" به گفته أبو عبد اللّه ياقوت حموى علت ناميدن مرزها به فروج، اين است كه مرزها مسدود نيستند و همواره احتمال حمله دشمن در آن هست و در اين زمان (قرن 7 و 8) به خراسان و سيستان «فرجان» گفته ميشود. (اساس البلاغه 337- معجم البلدان 4/ 246- تهذيب اللغه 11/ 46). "
📚ترجمه مفردات الفاظ قرآن، ج3، ص: 29
👌همین معنا برای فرج در کتاب مشهور لغوی : " التحقیق " نیز مورد تاکید قرار گرفته است : " و كلّ موضع مخافة فرجة "
📚التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج9، ص: 47
👌یکی از چیزهایی که انسان در موردش بیمناک است که مورد گزند و اهانت بیگانه قرار گیرد , نزدیکانش چون خواهر و مادر و همسرش است که از آنان تعبیر به ناموس می شود .
❕در روایت مورد استناد معاند نیز از ام کلثوم تعبیر به فرجی شده است که غصب شد , یعنی او ناموسی از ما بود که غصب شد .
❕در ذیل در مورد ازدواج ام کلثوم با عمر , توضیحات مفصلی داده ایم :
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/11389
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5339
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
اهانت گرگیج امام جمعه پیر و خرفت آزادشهر به ساحت قدسی اهلبیت علیهم السلام !!!!!!
گرگ است نه والله !!! که یک روبه گیج است
با اینکه رخ موز گرفته است هویج است !!!
حرفی نزد از نطفه مولای خویش چون
یک شهر در آن واقعه شوم بسیج است !!!
@Rahnamye_Behesht
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
اهانت گرگیج امام جمعه پیر و خرفت آزادشهر به ساحت قدسی اهلبیت علیهم السلام !!!!!! گرگ است نه والله !
انشاء الله امشب پاسخی درخور به اظهارات این مولوی نادان و خرفت خواهیم داد !!!!
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
اهانت گرگیج امام جمعه پیر و خرفت آزادشهر به ساحت قدسی اهلبیت علیهم السلام !!!!!! گرگ است نه والله !
پاسخی مفصل به مولوی گرگیچ در پی اهانتش به ساحت امامان علیهم السلام !!!!
🤔#پرسش :
❕مولوی گرگیچ در خطبه نماز جمعه :
مادر زین العابدین دختر یزدگرد بود که حضرت عمر (رض) پس از فتح ایران به نکاح حضرت حسین (رض) درآورد و 9 امام پس از آن از همین نسل به وجود آمدند، پس اگر خلافت حضرت عمر (رض) را نپذیریم اعتبار امامان و نسَب آنان را زیر سوال برده ایم ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌آنچه در کلام مولوی گرگیچ مورد استدلال قرار گرفته است , به دو معنا می تواند حمل شود و بر طبق هر دو معنا , مشروعیت خلافت عمر بن خطاب توجیه شود , اگر چه ظاهر کلامشان ناظر به معنای اول است :
🔸١ _ امام حسین علیه السلام با دختر یزگرد ازدواج کرد و دختر یزگرد , کنیزی بود که توسط عمر بن خطاب به اسارت در آمده بود , اگر خلافت عمر مشروع نباشد , نتیجه آن می شود که دختر یزگرد به طریق شرعی به اسارت در نیامده است و کنیز شرعی محسوب نمی شود , لذا ازدواج امام حسین ع با او مشروعیت پیدا نمی کند و فرزندانی هم که نتیجه این ازدواج هستند ( یعنی امامان علیهم السلام ) , صحیح النسب نیستند .
🔸٢ _ عمر بن خطاب خطبه ازدواج امام حسین ع را با دختر یزگرد خوانده است , اگر عمر بن خطاب خلیفه مشروع نباشد و غاصب و ظالم باشد , یعنی خطبه عقد ازدواج را یک غاصب و ظالم خوانده است که در این صورت خطبه عقد ازدواج باطل است لذا ازدواج امام حسین ع با شهر بانو مشروعیت پیدا نمی کند و به تبع فرزندانی هم که حاصل این ازدواج هستند , صحیح النسب نیستند .
👌ما بر اساس هر دو فرض , به این مولوی نادان و خرفت پاسخ می دهیم .
❕پاسخ به حسب فرض اول :
1⃣اساسا و مطابق نصوص تاریخی , دختر یزگرد توسط امام علی علیه السلام از کنیزی آزاد شد و بعد به اختیار خودش به عقد امام حسین علیه السلام در آمد , بنابراین اصلا ازدواج با کنیزی که عمر بن خطاب به اسارت در آورده است , مصداق پیدا نمی کند تا در پی آن برای عمر بن خطاب مشروعیتی ایجاد شود !!!!
❕مطابق نقل طبری شیعی :
👌مُسيَّب بن نَجَبه گوید :
❕" هنگامى كه اسيران ايران به مدينه وارد شدند، عمر بن خطّاب، خواست زنان را بفروشد و مردان را بردگان عرب قرار دهد و آنان را موظّف كند كه عليل و ناتوان و كهنسال را در طواف بر گِرد كعبه، بر پشت خود بگيرند و بچرخانند. امير مؤمنان عليه السلام فرمود: «بى گمان، پيامبر خدا فرمود:" بزرگ هر گروهى را بزرگ بداريد"». عمر گفت: من شنيدم كه مىفرمود: «هنگامى كه بزرگ گروهى نزد شما مىآيد، بزرگش بداريد، هر چند با شما مخالفت كند». امير مؤمنان عليه السلام به او فرمود: «پس چگونه با اين سخنى كه ياد كردى، مىخواهى با اين بزرگان، چنين كنى؟ اينان، قومى اند كه با شما از درِ صلح و صفا در آمدند و به اسلام و مُسالمت، رغبت نشان دادند و تقدير، چنان است كه از آنها براى من نسلى باشد و من، خدا و شما را گواه مىگيرم كه به اندازه سهم خود، آنان را براى خدا، آزاد كردم». و همه بنى هاشم [به امام على عليه السلام] گفتند: ما نيز سهم خود را به تو بخشيديم.
امام على عليه السلام گفت: «خدايا! گواه باش كه من همه آنچه را كه از سهم خود به من بخشيدند، در راه تو آزاد كردم». مهاجران و انصار نيز گفتند: اى برادر پيامبر خدا! ما نيز حقّمان را به تو بخشيديم. امام على عليه السلام گفت: «خدايا! گواه باش كه آنان، حقّ خود را بخشيدند و من هم قبول كردم و گواه باش كه من، سهم آنان را در راه تو آزاد كردم». عمر گفت: چرا تصميم مرا در باره عجمها نقض مىكنى؟ و چه چيزى تو را به رأى من در باره آنها بىميل كرده است؟
امام على عليه السلام آنچه را پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در باره بزرگداشتِ بزرگان فرموده بود، و نيز رغبت داشتن ايرانيان را به اسلام، تكرار كرد....
❕برخى از مردم به شهربانو، دختر كسرا، اشاره كردند [و خواستار او شدند]. پس اختيار را به او وا نهادند و از پشت چادر و در ميان جمع به او گفتند: كدام يك از خواستگارانت را بر مىگزينى؟ و آيا از ميان آنان، شوهرى مىخواهى؟ ...
خواستگاران را به شهربانو نشان دادند و او با دستش اشاره كرد و حسين بن على عليه السلام را نشان داد. پس دوباره او را آزاد گذاشتند. با دستش اشاره نمود و به زبان خودش گفت: «اين! اگر اختيار با من است» و امير مؤمنان على عليه السلام را ولىّ خود قرار داد. "
💠#ادامه 👇
💠ادامه 👇
"فَقالَ لَهُ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام: فَمِن أينَ لَكَ أن تَفعَلَ بِقَومٍ كُرَماءَ ما ذَكَرتَ؟ إنَّ هؤُلاءِ قَومٌ قَد ألقَوا إلَيكُمُ السَّلَمَ، ورَغِبوا فِي الإِسلامِ وَالسَّلامِ، ولا بُدَّ مِن أن يَكونَ لي مِنهُم ذُرِّيَّةٌ، و أنَا اشهِدُ اللّهَ واشهِدُكُم أنّي قَد أعتَقتُ نَصيبي مِنهُم لِوَجهِ اللّهِ. فَقالَ جَميعُ بَني هاشِمٍ: قَد وَهَبنا حَقَّنا أيضا لَكَ..... وإنَّ شَهرَبانَوَيهِ ارِيَتِ الخُطّابَ و أومَأَت بِيَدِها، و أشارَت إلَى الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ عليه السلام، فَاعيدَ القَولُ عَلَيها فِي التَّخييرِ، فَأَشارَت بِيَدِها وقالَت بِلُغَتِها: هذا إن كُنتُ مُخَيَّرَةً. وجَعَلَت أميرَ المُؤمِنينَ عليه السلام وَلِيَّها."
📚دلائل الإمامة: ص 194 ح 111، العدد القوية: ص 56 ح 74، المناقب لابن شهر آشوب: ج 4 ص 48 كلاهما نحوه، بحار الأنوار: ج 46 ص 15 وراجع: إثبات الوصيّة: ص 181 والخرائج والجرائح: ج 2 ص 750 ح 67.
❕یا می بینیم زمخشری از علمای اهلسنت و دیگران نیز از ابو یقظان نقل می کنند :
" عمر، نزد دختران يزدگرد پسر شهريار پسر خسرو كه به اسارت در آمده بودند، آمد و خواست آنها را بفروشد؛ ولى على عليه السلام فرمود: «دخترانِ پادشاهان، فروخته نمىشوند؛ امّا آنها را قيمتگذارى كنيد». پس امام عليه السلام قيمت آنها را پرداخت و آنها را ميان حسين بن على عليه السلام و محمّد بن ابى بكر و عبد اللّه بن عمر، تقسيم نمود (آنها را به ازدواج اينان در آورد) و آنان، سه نفر را به دنيا آوردند. " " إنَّ عُمَرَ أتى بَناتِ يَزدَجَردَ بنِ شَهرِيارَ بنِ كِسرى سَبِيّاتٍ، فَأَرادَ بَيعَهُنَّ.
فَقالَ لَهُ عَلِيٌّ عليه السلام: إنَّ بَناتِ المُلوكِ لا يُبَعنَ، ولكِن قَوِّموهُنَّ، فَأَعطاهُ أثمانَهُنَّ، فَقَسَّمَهُنَّ بَينَ الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ عليه السلام ومُحَمَّدِ بنِ أبي بَكرٍ الصِّدّيقِ وعَبدِ اللّهِ بنِ عُمَرَ، فَوَلَدنَ الثَّلاثَة " "
📚ربيع الأبرار: ج 3 ص 19، البداية والنهاية: ج 9 ص 104، حياة الحيوان: ج 1 ص 127 _ الكامل للمبرّد: ج 2 ص 645
2⃣عده ای در پاسخ به اشکال گرگیج بیان داشتند که مطابق برخی از نقلها , ازدواج دختر یزگرد با امام حسین ع در زمان عثمان واقع شده است , پس چگونه تو می خواهی از این ازدواج مشروعیت خلافت عمر را ثابت کنی !!!!
👌اما به نظر می رسد که این پاسخ نمی تواند مکفی باشد , زیرا گرگیچ می تواند بگوید پس خلافت عثمان مشروع بوده است و به تبع مشروعیت خلافت عثمان , خلافت ابوبکر و عمر هم مشروع بوده است , زیرا هر سه در یک خط به خلافت رسیدند !!!!
❕به جای بیان مطلب فوق می توانیم بگوییم که مطابق نقل شیخ مفید , جریان اسارت دختر یزگرد و ازدواجش با امام حسین علیه السلام در زمان خلافت خود امیر مومنان علیه السلام بوده است , بنابراین تو نه می توانی از این ازدواج مشروعیت خلافت عمر را اثبات کنی و نه عثمان را !!!!!
👌شیخ مفید نقل می کند :
" امير مؤمنان عليه السلام، ولايت ناحيهاى از شرق را به حُرَيث بن جابر حنفى سپرد و او، دو دختر يزدگرد پسر شهريار پسر خسرو را به سوى امام عليه السلام فرستاد و او شاهْزنان را از ميان آن دو به پسرش حسين عليه السلام بخشيد و زين العابدين عليه السلام از آن دو به دنيا آمد، و دختر ديگر را به محمّد بن ابى بكر بخشيد و از آن دو هم قاسم بن محمّد بن ابى بكر به دنيا آمد. از اين رو، اين دو، با هم، پسرخاله اند. " " كانَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام وَلّى حُرَيثَ بنَ جابِرٍ الحَنَفِيَّ جانِبا مِنَ المَشرِقِ، فَبَعَثَ إلَيهِ بِنتَي يَزدَجَردَ بنِ شَهرِيارَ بنِ كِسرى، فَنَحَلَ ابنَهُ الحُسَينَ عليه السلام شاه زَنانَ مِنهُما، فَأَولَدَها زَينَ العابِدينَ عليه السلام، ونَحَلَ الاخرى مُحَمَّدَ بنَ أبي بَكرٍ، فَوَلَدَت لَهُ القاسِمَ بنَ مُحَمَّدِ ابنِ أبي بَكرٍ، فَهُمَا ابنا خالَة "
📚الإرشاد: ج 2 ص 137
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
3⃣اصلا می گوییم که دختر یزگرد در حالت کنیزی به امام حسین ع بخشیده شد , با این وجود هم مشروعیتی برای عمر ایجاد نمی شود , زیرا مطابق روایات ما , ائمه علیهم السلام مالک انفال اند و یک مصداق انفال این است که گروهی بدون اذن امام معصوم ع به جنگی روند و غنائمی به دست آورند , مالک آن غنائم امام معصوم علیه السلام است : " بَابُ أَنَّ الْأَنْفَال ... وَ مَا غَنِمَهُ الْمُقَاتِلُونَ بِغَيْرِ إِذْنِه "
📚وسائل الشيعة، ج 9، ص: 523 باب 1
❕معاویه بن وهب می گوید که به امام صادق ع گفتم :
" گروهانى كه براى مأموريت جنگى مىروند، اگر با غنيمت بازگردند، اين غنائم به چه صورت تقسيم مىشود؟ ابو عبد اللّه گفت: اگر امير آنان از جانب امام بر حق به
فرماندهى آنان منصوب شده باشد، يك پنجم غنائم را براى خدا و رسول او مىفرستند و چهار پنجم آن بين جنگجويان تقسيم مىشود، اما اگر بدون اجازه امام بر حق با مشركين پيكار نموده باشند، همه غنائم بهصورت «فيىء» ( انفال ) در اختيار امام بر حق قرار مىگيرد تا در هر مورد كه صلاح بداند مصرف كند. "
" قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع السَّرِيَّةُ يَبْعَثُهَا الْإِمَامُ فَيُصِيبُونَ غَنَائِمَ كَيْفَ تُقْسَمُ قَالَ إِنْ قَاتَلُوا عَلَيْهَا مَعَ أَمِيرٍ أَمَّرَهُ الْإِمَامُ عَلَيْهِمْ أُخْرِجَ مِنْهَا الْخُمُسُ لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ قُسِمَ بَيْنَهُمْ أَرْبَعَةَ أَخْمَاس وَ إِنْ لَمْ يَكُونُوا قَاتَلُوا عَلَيْهَا الْمُشْرِكِينَ كَانَ كُلُّ مَا غَنِمُوا لِلْإِمَامِ يَجْعَلُهُ حَيْثُ أَحَبَّ. "
📚گزیده کافی ج ٤ ص ٢٢٦ _ الکافی ج ٥ ص ٤٤
❕در نقل دیگر فرمود :
" اگر قومی بدون اذن امام ع به جهاد روند و غنائمی به دست آورند , تمام غنیمت ها برای امام ع است و اگر به امر امام ع به جنگی روند و غنیمت به دست آورند , برای امام ع یک پنجم آن است " "أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا غَزَا قَوْمٌ بِغَيْرِ إِذْنِ الْإِمَامِ فَغَنِمُوا كَانَتِ الْغَنِيمَةُ كُلُّهَا لِلْإِمَامِ وَ إِذَا غَزَوْا بِأَمْرِ الْإِمَامِ فَغَنِمُوا كَانَ لِلْإِمَامِ الْخُمُسُ. "
📚تهذیب الاحکام ج ٤ ص ١٣٥
👌عمر بن خطاب و لشگرش هم بدون اذن امام معصوم ع به نبرد با ایرانیان رفت و غنائمی به دست آورد , مالک آن غنائم امیر مومنان ع بوده است که یکی از این غنیمت ها را به امام حسین ع بخشید , بنابراین حتی اگر دختر یزگرد را کنیزی بدانیم که به ملکیت امام حسین ع در آمده بود , باز مشروعیتی برای عمر بن خطاب ایجاد نمی شود و طبق بیان فوق , دختر یزگرد به طریق مشروع الهی و به اذن امام علی ع به امام حسین ع بخشیده شده بود .
4⃣علمای اهلسنت هم صراحتا فتوا داده اند که اگر کافری , کافر دیگری را به بردگی بگیرد , مسلمان میتواند آن برده کافر را که به طریقه نامشروع توسط کافر دیگری اسیر شده است , بخرد و به بردگی بگیرد :
"فان أصاب أهل هذه الدار سبايا من غيرهم من أهل الحرب وسع هذا المسلم أن يشتريها منهم لأنهم ملكوا ذلك بالاحراز بمنعتهم فإنهم نهبة يملك بعضهم على بعض نفسه وماله بالاحراز فحل للمستأمن إليهم شراء ذلك منهم كسائر أموالهم وكذلك أن سبى أهل الدار التي هو فيها جاز له أن يشتريهم من السابين لأنهم ملكوهم بالاحراز وقد كانوا على أصل الإباحة في حقه إنما كان الواجب عليه أن لا يغدر بهم وليس ذلك من الغدر في شئ وكذلك لو أن المسلمين وادعوا قوما من أهل الحرب ثم أغار عليهم قوم آخرون أهل حرب لهم فلهذا المسلم أن يشترى السبي منهم لأنهم بالموادعة ما خرجوا من أن يكونوا أهل حرب ولكن علينا أن لا نغدر بهم وقد صاروا مملوكين للسابي بالاحراز فيجوز شراؤه منهم كسائر الأموال .... "
📚المبسوط سرخسی ج ١٠ ص ٩٧
" سبى أهل الكتاب السبية لها زوج بأرضها يسبيها المسلمون فتباع في المغانم فتشتري ولها زوج قال فهي حلال "
📚المدونه الکبری , الامام المالک , ج ٢ ص ٣٠٥
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
👌همینطور مطابق نقلهای اهلسنت ازدواج پیامبر گرامی با ماریه نیز به همین صورت بود که کافری یعنی مقوس پادشاه اسکندریه و مصر , ماریه را به کنیزی گرفته بود . همین کنیزی را که از طریق غیر شرعی به اسارت گرفته بود به پیامبر گرامی اسلام هدیه داد و پیامبر نیز هدیه او را پذیرفت و ابراهیم به دنیا آمد , و علمای اهلسنت از ماریه تعبیر می کنند به ام ولد , یعنی کنیزی که فرزندی به دنیا آورد , همینطور مقوقس خواهر ماریه را نیز به کنیزی گرفته بود که نامش سیرین بود که او را نیز به پیامبر هدیه داد که پیامبر سیرین را به حسان بن ثابت بخشید :
" مارية القبطية مولاة رسول الله صلى الله عليه و سلم و أم ولده إبراهيم،
و هي مارية بنت شمعون، أهداها له المقوقس القبطي صاحب الإسكندرية و مصر، و أهدى معها أختها سيرين و خصيا يقال له مأبور، فوهب رسول الله صلى الله عليه و سلم سيرين لحسان بن ثابت، و هي أمّ عبد الرحمن بن حسان. "
📚الاستیعاب , ابن عبد البر , ج ٤ ص ١٩١٢ _ اسد الغابه ج ٦ ص ٢٦١ _ الاصابه ج ٨ ص ٣١٠
👌بنابراین می توان با کنیزی که پادشاه ظالم یا افراد کافر گرفته اند , همبستر شد , چنان که پیامبر چنین کرد و با ماریه همبستر شد , امام حسین ع نیز با کنیزی که پادشاه ظالمی چون عمر گرفته بود همبستر شد و هیچ مشروعیتی هم برای عمر ایجاد نمی شود , چنان که وقتی پیامبر با ماریه همبستر شد , مشروعیتی برای مقوقس ایجاد نشد .
❕پاسخ به حسب فرض دوم :
👌فرض دوم این بود که عمر بن خطاب خطبه ازدواج امام حسین ع را با دختر یزگرد خوانده است , اگر عمر بن خطاب خلیفه مشروع نباشد و غاصب و ظالم باشد , یعنی خطبه عقد ازدواج را یک غاصب و ظالم خوانده است که در این صورت خطبه عقد ازدواج باطل است و ازدواج امام حسین ع با شهر بانو مشروعیت پیدا نمی کند و به تبع فرزندانی هم که حاصل این ازدواج هستند , صحیح النسب نیستند .
👌این سخن نیز صحیح نیست زیرا :
1⃣در روایات تاریخی شیعه و سنی خواندیم که امیر مومنان ع , شهربانو را به عقد امام حسین ع در آورد و شهربانو علی ع را ولی و وکیل خود قرار داد , بنابراین عاقد عقد , عمر بن خطاب نبوده است .
2⃣به فرض که عاقد عمر بوده است , چه کسی گفته است که اگر عاقد عقد , کافر یا فاسق باشد , عقد باطل است !!!!
❕در روایات ما به صورت مطلق تصریح شده است که انسان می تواند دیگری را وکیل بگیرد و از اطلاق روایات استفاده می شود که فرق نمی کند وکیل مسلمان باشد یا کافر , عادل باشد یا فاسق :
📚وسائل الشیعه ج ١٩ ص ١٦١ " کتاب الوکاله "
👌فقهای شیعه نیز فتوا داده اند که می توان کافری را به وکالت گرفت و اشکالی بر آن نیست : " " یجوز توکیل الکافر للمسلم ... "
📚العروه الوثقی ج ٦ ص ٢٠٦
❕فقهای اهلسنت هم فتوا داده اند که می توان کافر را به وکالت گرفت :
"وإن وكل كافرا أو عبدا صح "
📚الشرح الکبیر , ابن قدامه , ج ٨ ص ٢٤٦
👌در پایان گفتنی است که حکم مسلم در فقه شیعه آن است که اگر کسی به امامان علیهم السلام توهین کند , حکمش قتل است :
" وسائل الشيعة، ج28، ص: 215 " بَابُ قَتْلِ مَنْ سَبَّ عَلِيّاً أَوْ غَيْرَهُ مِنَ الْأَئِمَّةِ ع "
👌روایات باب فوق اطلاق دارد و حتی شامل فرضی می شود که سب کننده توبه کند , توبه اش نیز قبول نمی شود و باید کشته شود , چنان که شهید ثانی به این نکته تصریح می کند : " هذا بخلاف ساب النبي ص فإن ظاهر النص و الفتوى وجوب قتله و إن تاب- و من ثم قيده هنا خاصة و ظاهرهم أن ساب الإمام كذلك "
📚الروضة البهية في شرح اللمعة الدمشقية (2 جلدى)، ج2، ص: 371
👌بنابراین مولوی گرگیچ نیز به خاطر ناسزاگویی و سب و توهین به ساحت قدسی اهلبیت علیهم السلام توسط محاکم قضایی باید کشته شود و عذرخواهی اش نیز مشکلی را حل نمی کند !!!!
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
نشات گرفتن آب باران از دریایی در زیر عرش !!!
🤔#پرسش :
❓ امام اول شیعیان خیال میکرده آب باران نشأت گرفته از دریایی در آسمان است که زیر عرش واقع شده!
متن حدیث:
امام صادق: شیوهی علی (ع) بود که در نخستین باران (سال) میایستاد تا سر و رویش و جامهاش خیس میشدند و به او گفته میشد: یا امیرالمؤمنین، الکنّ، الکنّ (سقف! سقف! (یعنی به زیر سقف بیا)). میفرمود: این آب قریب العهد است با عرش؛ سپس آغاز حدیث میکرد و میفرمود: «راستی زیر عرش دریاییست که در آن است روزی جانداران»
📓منبع: آسمان و جهان (ترجمه جلد چهاردهم بحارالانوار علامه مجلسی) / جلد۳ / صفحه۳۲۳
بدتر از همه اینکه طبق آیه ۷ سوره هود، عرش الله هم روی آب واقع شده بخوانید:
وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ
ترجمه: اوست كسى كه آسمانها و زمين را در شش هنگام آفريد و عرش او بر آب بود
فلذا به اطلاع کلیه مالهکشان اسلامی میرسانیم که این حدیث امام علی در تطابق کامل با آیه قرآن است بنابراین راهی برای مالهکشی بر این گاف علی بن ابیطالب وجود ندارد ❗️❗️
💠#پاسخ💠
🔸١ _ هم دانشمندان ما معتقدند که ابرها و آب باران نشات گرفته از بخار دریاها هستند و هم روایات ما بر این مساله گواه است .
👌برخی از دانشمندان می نویسند :
" اينجا است كه قدرت نمائى بزرگ مبدأ آفرينش را به وضوح مىبينيم؛ كه اين مأموريّت مهم را بر عهده تابش آفتاب نهاده كه بر سطح اقيانوسها بتابد و آب دريا را تبخير و تصفيه كند، و به صورت قطعات ابر در آورد، سپس به كمك بادها روانه به سوى سرزمينهاى خشك كند، و به صورت دانههاى ظريف و كوچك باران به آرامى بر آنها فرو فرستد، و روح حيات و زندگى را در سراسر كره زمين بدمد، و همه جا را آباد و خرّم و سرسبز كند؛ آن هم با نظام بسيار دقيق و حساب شده و توأم با ظرافت فراوان. "
📚پيام قرآن، ج 2، ص: 233
🔸٢ _ در روایات هم تصریح شده است که منشا باران , آب دریاها و بخار آن هستند .
❕مرحوم علی بن ابراهیم در تفسير قول خدا «آيا ندانى خدا ميراند ابر را» نقل می کند :
" يعنى👈 برمي انگيزد ابر را از زمين ( و بخار آب دریا ) 👉 سپس الفت مي اندازد ميان آنها و چون سخت شد بادى فرستد تا آن را بفشارد و از آن باران درآيد و اينست معنى قول خدا كه «بينى ودق را كه برآيد از ميانه آن» يعنى باران. "
"فِي قَوْلِهِ تَعَالَى أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحاباً أَيْ يُثِيرُهُ مِنَ الْأَرْضِ ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ فَإِذَا غَلُظَ بَعَثَ اللَّهُ رِيحاً فَتُعْصِرُهُ فَيَنْزِلُ مِنْهُ الْمَاءُ وَ هُوَ قَوْلُهُ فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ أَيْ الْمَطَر "
📚تفسیر قمی ج ٢ ص ١٠٧
❕حارث اعور نقل می کند كه از امير المؤمنين عليه السّلام پرسش شد از ابر كه در كجا است؟ فرمود: "
" ... در هم كناره دريا منزل كند ، و چون خدا خواهد بفرستدش، بادى فرستد تا آن را برانگيزد. " " سُئِلَ عَنِ السَّحَابِ أَيْنَ يَكُونُ قَالَ ... عَلَى سَاحِلِ الْبَحْرِ يَأْوِي إِلَيْهَا فَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ أَنْ يُرْسِلَهُ أَرْسَلَ رِيحاً فَأَثَارَهُ "
📚البرهان فی تفسیر القرآن ج ٤ ص ٨٢٥
👌در نقل کافی شریف نیز از امیر مومنان ع آمده است که ابرها در کنار دریا ماوی می کنند : " وَ سُئِلَ عَنِ السَّحَابِ أَيْنَ تَكُونُ قَالَ تَكُونُ ... عَلَى شَاطِئِ الْبَحْرِ يَأْوِي إِلَيْهِ فَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يُرْسِلَهُ أَرْسَلَ رِيحاً فَأَثَارَتْه "
📚الکافی ج ٨ ص ٢١٨
👌این که در این روایات آمده است که جایگاه ابر در همجواری دریا است , مفهومش پیدایش ابرها از آب دریاها است , چنان که علامه مجلسی متذکر این نکته می شود : " يكون كناية عن انبعاثه عن البحر "
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج 56، ص: 383
🔸٣ _ در روایات ما , عرش در معانی متعددی به کار رفته است , گاه به صورت کنایه از کل عالم هستی به عنوان عرش و تخت فرماندهی خداوند یاد شده است , چنان که در ذیل گفته ایم :
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3275
👁ادامه 👇
💠ادامه 👇
👌و گاه عرش به معنای تخت علم و قدرت الهی به کار رفته است , چنان که امام رضا ع فرمود : " عرش اسم علم و قدرت الهی است : " العرش اسم علم و قدره "
📚الکافی ج ١ ص ١٣١
❕ و در معنایی نیز از عرش به عنوان موجودی یاد شده است که در بالای آسمان هفتم و محل طواف فرشتگان است و وسعت وسیعی نیز دارد .
❕در نقلی پیامبر گرامی فرمود :
" اى أبا ذر، هفت آسمان در برابر كرسى نيستند جز حلقهاى افتاده در زمين بيابان پهناور، و فضل و فزونى عرش بر كرسى چون فزونى بيابان پهناور است بر آن حلقه. " "عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ: يَا بَا ذَرٍّ مَا السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ فِي الْكُرْسِيِّ إِلَّا كَحَلْقَةٍ مُلْقَاةٍ فِي أَرْضِ فَلَاةٍ وَ فَضْلُ الْعَرْشِ عَلَى الْكُرْسِيِّ كَفَضْلِ الْفَلَاةِ عَلَى تِلْكَ الْحَلْقَةِ "
📚الخصال ج ٢ ص ٥٢٤
❕در نقل دیگری از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه از او پرسيدند چرا كعبه را كعبه نام شد؟ امام ع فرمود:
" چون چهار گوشه است، گفته شد چرا چهار گوشه شده؟ فرمود: چون برابر بيت المعمور است كه چهار گوشه است، و گفته شد: چرا بيت المعمور چهار گوشه است؟ فرمود: چون در برابر عرش است كه چهار گوشه است، گفته شد؟
چرا عرش چهار گوشه شده؟ فرمود: چون مسلمانى بر چهار كلمه سازمان شده، سبحان، و الحمد للَّه، و لا إله إلّا اللَّه، و اللَّه أكبر. "
"عَنِ الصَّادِقِ ع أَنَّهُ سُئِلَ لِمَ سُمِّيَ الْكَعْبَةُ كَعْبَةً قَالَ لِأَنَّهَا مُرَبَّعَةٌ فَقِيلَ لَهُ وَ لِمَ صَارَتْ مُرَبَّعَةً قَالَ لِأَنَّهَا بِحِذَاءِ بَيْتِ الْمَعْمُورِ وَ هُوَ مُرَبَّعٌ فَقِيلَ لَهُ وَ لِمَ صَارَ الْبَيْتُ الْمَعْمُورُ مُرَبَّعاً قَالَ لِأَنَّهُ بِحِذَاءِ الْعَرْشِ وَ هُوَ مُرَبَّعٌ فَقِيلَ لَهُ وَ لِمَ صَارَ الْعَرْشُ مُرَبَّعاً قَالَ لِأَنَّ الْكَلِمَاتِ الَّتِي بُنِيَ عَلَيْهَا الْإِسْلَامُ أَرْبَعٌ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَر "
📚علل الشرایع ج ٢ ص ٣٩٨
❕شیخ مفید در مورد معنای سوم از عرش الهی که در روایات آن معنا بیان شده است , می گوید :
" خدا آن را در آسمان هفتم آفريد، و فرشتهها را به برداشت آن به عبادت و تعظيم واداشته , چنانچه در زمين خانهاى آفريده و آدمى را به توجه بدان و زيارت و حج و تعظيمش بپرستش كشانيده، و در حديث آمده كه خدا تعالى خانهاى زير عرش آفريده، و بيت المعمور نامش كرده، و فرشتهها هر سال بدان حج كنند. و در آسمان چهارم خانهاى بنام ضراح آفريده و فرشتهها را بحج و تعظيم و طواف گرد آن بعبادت گرفته، و خانه كعبه را در زمين برابرش ساخته و از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه فرمود: اگر سنگى از عرش فروافتد بر پشت بيت المعمور آيد و اگر از بيت المعمور فروافتد بر پشت بام خانه كعبه آيد، خدا براى خود عرشى نيافريده كه وطن خود سازد، خدا برتر است از آن، ولى عرشى آفريده و بخود وابسته براى گرامى بودن و بزرگ داشتنش، و فرشتهها را به حملش بعبادت واداشته، چنانچه در زمين خانهاى آفريده، نه براى خود براى نشيمن خود تعالى اللَّه عن ذلك، بلكه آن را براى خلقش آفريده و بخود وابسته تا گرامى شود و بزرگ باشد و مردم را بزيارت و حج بر آن بعبادت گرفته. " "هو عرش خلقه الله تعالى في السماء السابعة و تعبد الملائكة بحمله و تعظيمه كما خلق سبحانه بيتا في الأرض و أمر البشر بقصده و زيارته و الحج إليه و تعظيمه و قد جاء الحديث أن الله تعالى خلق بيتا تحت العرش سماه البيت المعمور تحجه الملائكة في كل عام و خلق في السماء الرابعة بيتا سماه الضراح و تعبد الملائكة بحجه و التعظيم له و الطواف حوله و خلق البيت الحرام في الأرض فجعله تحت الضراح. وَ رُوِيَ عَنِ الصَّادِقِ ع أَنَّهُ قَالَ: لَوْ أُلْقِيَ حَجَرٌ مِنَ الْعَرْشِ لَوَقَعَ عَلَى ظَهْرِ بَيْتِ الْمَعْمُورِ وَ لَوْ أُلْقِيَ مِنَ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ لَسَقَطَ عَلَى ظَهْرِ الْبَيْتِ الْحَرَامِ وَ لَمْ يَخْلُقِ اللَّهُ عَرْشاً لِنَفْسِهِ يَسْتَوْطِنُهُ تَعَالَى اللَّهُ عَنْ ذَلِكَ لَكِنَّهُ خَلَقَ عَرْشاً أَضَافَهُ إِلَى نَفْسِهِ تَكْرِمَةً لَهُ وَ إِعْظَاماً وَ تَعَبَّدَ الْمَلَائِكَةَ بِحَمْلِهِ كَمَا خَلَقَ بَيْتاً فِي الْأَرْضِ وَ لَمْ يَخْلُقْهُ لِنَفْسِهِ وَ لَا يَسْكُنُهُ تَعَالَى اللَّهُ عَنْ ذَلِكَ لَكِنَّهُ خَلَقَهُ لِخَلْقِهِ وَ أَضَافَهُ إِلَى نَفْسِهِ إِكْرَاماً لَهُ وَ إِعْظَاماً وَ تَعَبَّدَ الْخَلْقَ بِزِيَارَتِهِ وَ الْحَجِّ إِلَيْهِ."
📚تصحیح الاعتقاد ص ٧٧
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
🔸٤ _ در ذیل توضیح داده ایم که اگر در آیه قرآن می گوید عرش الهی بر روی آب بود , به حسب قرائن , مقصود از عرش در تعبیر قرآن , معنای اول عرش یعنی مجموعه جهان هستی است :
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2449
🔸٥ _ در برخی از نقلها آمده است که آب بارانی که اول سال می بارد , از آب دریایی جمع شده است که در زیر عرش است , عرشی که گفتیم بر بالای آسمان هفتم است .
❕از حضرت جعفر بن محمّد، از پدر بزرگوارش عليهما السّلام نقل شده است كه آن جناب فرمودند: "
" حضرت على عليه السّلام در اوّلين باران هر سالى كه مىباريد مىايستادند تا سر و محاسن و لباسهايشان خيس مىشد، به آن جناب عرض مىكردند: يا امير المؤمنين زيرا سقف و داخل بنايى برويد تا از خيس شدن مصون بمانيد؟ حضرت مىفرمودند: اين آبى است كه از نزديك عرش الهى آمده و سپس انشاء حديث مىنمود و مىفرمود:
"در زير عرش دريايى بوده كه در آن آبى است و با آن ارزاق حيوانات از زمين مىرويد، و هر گاه جناب اقدس الهى بخواهد از زمين آنچه را كه مشيّتش به آن تعلّق گرفت بروياند و رحمتش را بدين وسيله شامل حيوانات قرار دهد وحى فرموده و بلافاصله باران از آسمانی به آسمان دیگر و از آن به آسمان بعد مىبارد تا جايى كه بارش باران به آسمان دنيا رسيده و با ابرهاى زير اين آسمان ملاقات مىكند " " عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كَانَ عَلِيٌّ ع يَقُومُ فِي الْمَطَرِ أَوَّلَ مَا يُمْطَرُ حَتَّى يَبْتَلَّ رَأْسُهُ وَ لِحْيَتُهُ وَ ثِيَابُهُ فَقِيلَ لَهُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ الْكِنَّ الْكِنَّ فَقَالَ إِنَّ هَذَا مَاءٌ قَرِيبُ الْعَهْدِ بِالْعَرْشِ ثُمَّ أَنْشَأَ يُحَدِّثُ فَقَالَ إِنَّ تَحْتَ الْعَرْشِ بَحْراً فِيهِ مَاءٌ يُنْبِتُ أَرْزَاقَ الْحَيَوَانَاتِ فَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ عَزَّ ذِكْرُهُ أَنْ يُنْبِتَ بِهِ مَا يَشَاءُ لَهُمْ رَحْمَةً مِنْهُ لَهُمْ أَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ فَمَطَرَ مَا شَاءَ مِنْ سَمَاءٍ إِلَى سَمَاءٍ حَتَّى يَصِيرَ إِلَى سَمَاءِ الدُّنْيَا "
📚علل الشرایع ج ٢ ص ٤٦٣
👌بنابراین و به حسب روایات فوق الذکر , منشا آب باران از دو امر است :
1⃣دریاهای دنیا که بخار می شوند .
2⃣دریایی که در زیر عرشی است که بر بالای آسمان هفتم است .
❕چنان که علامه مجلسی به این نکته تصریح می کند :
" نعم يظهر من بعض الأخبار أن المطر نوعان منه ما يصعد من البخار، و منه ما ينزل من السماء، و الثاني أكثر نفعا و أعظم بركة "
📚مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج26، ص: 196
👌آسمانهای دیگر و نیز عرشی که بر بالای آسمان هفتم است , و بارانی که از آنجا به سوی آسمان دنیا سرازیر می شود , درک و کشفش از دسترس علم بشر خارج است و تمام آنچه که بشر از اطلاعات فضایی به آن رسیده است , مربوط می شود به آسمان دنیا , چنان که در ذیل گفته ایم :
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1483
❕هیچ مانعی ندارد که آب باران در کنار آنکه از دریاهای دنیا ایجاد می شود , از دریای زیر عرش هم ایجاد شود که ما تنها نسبت به مورد اول علم و آگاهی داریم و مورد دوم هنوز مورد علم و درک و کشف ما واقع نشده است , که این موضوع نیز مشکلی ایجاد نمی کند , چرا که به تصریح دانشمندان بزرگ علوم طبیعی و ... بسیاری از واقعیت وجود دارد که بشر به آن علم ندارد , زیرا علم و دانش بشر بسیار محدود است , چنان که در ذیل توضیح داده ایم :
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4330
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
نپوشاندن رانها در حمام توسط امام صادق علیه السلام و بیان حد عورت !!!!
🤔#پرسش :
❓لخت دیده شدن امام معصوم در گرمابه بطور عمومی، بدون اینکه ران و باسنش پوشیده باشد 🛑
عنه عن العباس عن علي بن إسماعيل عن محمد بن حكيم قال: الميثمي لا أعلمه إلا قال رأيت أبا عبد الله عليه السلام أو من رآه متجردا وعلى عورته ثوب فقال: ان الفخذ ليست من العورة.
✍ترجمه : امام صادق را دیده که در گرمابه لخت شده بود و با پارچه کوچکی عورتش را پوشانده بود زمانی که امام با تعجب دیگران رو به رو شد گفت : ران جزو عورت نیست ❗️❗️
📚تهذيب الأحكام - الشيخ الطوسي - ج ١ - الصفحة ٣٧٤ ❗️❗️❗️
❓خلاصه جوانان شیعه فقط الت و بیضه ها را بپوشانند وبا باسن لخت به بیرون بیایند اشکالی ندارد امام صادق هم اینگونه دیده شده ❗️❗️
💠#پاسخ💠
🔸١ _ در این شکی نیست که عورت را باید از دیگران پوشاند , در این که مراد از عورت چیست ? در کتاب فرهنگ فقه چنین آمده است :
" مراد از عورت بنابر نظر مشهور- بلكه ادّعاى اجماع شده- در مرد عبارت است از آلت تناسلى، بيضهها و حلقه دبر و در زن، قبل و دبر "
📚فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، ج2، ص: 283
❕" البته عورت در زن در دو وضعيت نماز و مواجهه با نامحرم تعريفى ديگر نيز دارد كه عبارت است از همه اندام زن جز صورت، مچ دست تا سر انگشتان (كفّان) و مچ پا تا سر انگشتان (قدمان). از اين رو، برخى عورت زن را به عورت نگاه و عورت نماز تقسيم كرده، عورت نگاه را به قُبُل و دُبُر و عورت نماز و نيز عورت نسبت به نامحرم را به تمامى بدن او جز آنچه استثنا شده تعريف كردهاند "
📚فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، ج5، ص: 510
🔸٢ _ با توجه به آنچه گفته شد , انسان در حمام های عمومی می تواند ران هایش را نپوشاند , زیرا ران ها جزء عورت نیستند که پوشاندن آن لازم باشد , اما لازم است که در حمام از " مئزر " , یعنی لنگ استفاده شود :
📚وسائل الشيعة، ج 2، ص: 38 باب 9 "بَابُ اسْتِحْبَابِ دُخُولِ الْحَمَّامِ بِمِئْزَرٍ وَ كَرَاهَةِ تَرْكِه "
❕ چنان که از امام رضا ع نقل است که فرمود :
" بپرهیز که وارد حمام شوی مگر آنکه مئزر و لنگی به تن داشته باشی , زیرا این امر نشانه ایمان است " "إِيَّاكَ أَنْ تَدْخُلَ الْحَمَّامَ بِغَيْرِ مِئْزَرٍ فَإِنَّهُ مِنَ الْإِيمَان " " إِيَّاكَ أَنْ تَدْخُلَ الْحَمَّامَ بِغَيْرِ مِئْزَرٍ فَإِنَّهُ مِنَ الْإِيمَان "
📚مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج 1، ص: 376
❕در روایت مورد استناد وهابی آمده است که امام علیه السلام , در حمام عمومی عورتش را با ثوب و لباسی پوشانده بود , این ثوب و لباس به حسب روایات مورد اشاره در مورد پوشیدن مئزر در حمام , همان لنگ بوده است که با آن تنها مقداری از ران های مبارک امام ع معلوم می شده است " علی عورته ثوب "
🔸٣ _ این که پوشاندن رانها واجب نیست , به این معنا نیست که انسان تنها عورتین خود را بپوشاند و به همانگونه بیرون بیاید , چنان که وهابی این پیشنهاد را به شیعیان داده است , مثلا علمای اهلسنت فتوا می دهند که بر مرد پوشاندن ناف تا زانو واجب است , " قال الحنفية والحنابلة : يجب على الرجل ان يستر ما بين السرة والركبة - عن غير الزوجة - ويحل للغير رجلا كان أو امرأة ، محرما أو غير محرم ، ان ينظر إلى ما عدا ذلك من بدن الرجل عند أمن الفتنة "
📚الفقه علی المذاهب الخمسه ج ١ ص ٨٧
❕آیا این فتوا به این معناست که جوانان و علمای اهلسنت تنها ناف تا زانو را بپوشانند و بعد بیرون بیایند و در انظار عموم ظاهر شوند ❗️❗️❗️
👌روشن است که احکام مذکور در موارد ضروری چون حضور در حمام های عمومی یا استخر است که حد واجب پوشاندن باید در آن اندازه رعایت شود و یک حکم عام برای تمام مکانها صادر نمی کند .
💠ادامه 👇