eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
6.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
219 ویدیو
52 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! طرح شبهه و سوال : @poorseman
مشاهده در ایتا
دانلود
❗️پاسخ به جوابیه ملحد در مورد مذهب گنجی شافعی !!!!👇
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
❗️پاسخ به جوابیه ملحد در مورد مذهب گنجی شافعی !!!!👇
توضیحاتی در مورد گنجی شافعی و مذهب او !!!! 👌پس از آنکه ما ملحد را تحت فشار قرار دادیم که چرا متعرض بحث گنجی شافعی نمی شود چرا که او نیز نقل ابن شهر آشوب در مورد ابن قتیبه را تایید کرده است و از علمای بزرگ اهلسنت هم است , در ذیل بخوانید : 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14566 ❕ملحد در صدد بر آمد تا پاسخی در این رابطه تهیه کند , اما با این پاسخ بیشتر موجب رسوایی خودش را فراهم کرد . 👌ملحد از صفدی و ابن کثیر نقل کرده است که گنجی شافعی متمایل به تشیع یا اصلا رافضی و شیعه بوده است , لذا نتیجه گرفته است که نقل گنجی شافعی حجت نیست !!!!! یا مدعی شده است که گنجی شافعی احادیثی در محبت امیر مومنان ع نقل کرده است که نشان از آن دارد که گنجی سنی نیست !!!! ❓در ابتدای امر از ملحد سوال می کنیم که اگر گنجی شیعه بوده است , چرا خودت از او با عنوان گنجی شافعی یاد می کنی !!!! با خودت چند چندی !!!!! 👌همین که تو می گویی گنجی شافعی , یعنی گنجی شیعه نبوده است و از علمای بزرگ اهلسنت بوده است . ❕گنجی شافعی از علمای بزرگ و فاضل شافعی مسلک بوده است و خود اهلسنت به این قضیه و بزرگی گنجی شافعی تصریح کرده اند : " كفاية الطالب فى مناقب على بن ابى طالب‏ _ للشيخ الحافظ ابى عبد اللّه محمد بن يوسف بن محمد👈 الكنجى الشافعى 👉 " 📚كشف الظنون عن أسامي الكتب و الفنون، ج‏2، ص: 1497 ❕"محمد بن يوسف بن محمد، أبو عبد اللَّه ابن الفخر الكنجي: 👈محدث من الشافعية👉 " 📚الأعلام ، ج‏7، ص: 150 ❕" محمد بن يوسف الكنجي (ابو عبد اللّه)👈 فاضل‏ "👉 📚معجم المؤلفين، ج‏12، ص: 134 👌" الحافظ أبو عبد اللّه الكنجي الشافعي (المتوفّى 658 ه) 👈كان إماما محدّثا "👉 📚الوافي بالوفيات، ج‏5، ص: 254 ❕ذهبی نیز از گنجی شافعی با عنوان " محدث مفید " یاد می کند : " 🤏والمحدث المفيد👉 فخر الدين محمد بن يوسف الكنجي " 📚تذکره الحفاظ ج 4 ص 1441 ❕بنابراین سنی و شافعی بودن گنجی از مسلمات است و قابل شک و تردید نیست . 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 👌حال پاسخ ملحد : ❕متاسفانه برخی از علمای اهلسنت به صرف این که عالمی از خودشان نقل فضائل اهلبیت و علی علیهم السلام را می کردند , با او برخورد می کردند و او را متهم به شیعه بودن می کردند , مانند همان کاری که با گنجی شافعی کردند که نهایت امر هم او را کشتند !!!!! بنابراین سخن و رفتار چنین عالمانی در این موضوع نمی تواند مستمسک برای تو باشد . ❕نسائی عالم بزرگ اهلسنت است , اما متاسفانه برخی از متعصبین اهلسنت این عالم بزرگ خودشان را به خاطر نقل فضائل امیر مومنان ع و محبت به او کشتند !!!! 👌ابن کثیر می‌نویسد : " نسایی کتاب خصائص را در برتری علی و اهل بیت او نوشت زیرا او مردم دمشق را دید که از علی نفرت دارند , از او خواستند که درباره معاویه نیز فضائلی نقل کند , اما او چیزهایی که نباید می گفت را گفت , به همین رو آنقدر به بیضه‌های او ضربه وارد کردند که او جان داد " " إنما صنف الخصائص في فضل علي وأهل البيت ، لأنه رأى أهل دمشق حين قدمها في سنة ثنتين وثلاثمائة عندهم نفرة من علي ، وسألوه عن معاوية فقال ما قال ، فدققوه في خصيتيه فمات . " 📚البدایه و النهایه , ج ١١ ص ١٤١ 👌یا باز نقل می کنند که متعصبین اهلسنت , منبر حاکم نیشابوری , عالم بزرگ خودشان را شکستند , چون فضائل امیر مومنان ع را نقل کرد : " ذلک انهم کسروا منبره و منعوه من الخروج ... " 📚سیر اعلام النبلاء ج ١٧ ص ١٧٥ _ الوافی بالوفیات ج ٣ ص ٢٦٠ ❕کار به جایی رسید که حتی حاکم نیشابوری عالم بزرگ اهلسنت را متهم می کردند که شیعه است , که محمد بن طاهر مقدسی در جواب آنان میگفت که خداوند انصاف را دوست دارد , حاکم نیشابوری رافضی نیست : "«إنّ اللّه يحبّ الإنصاف، ما الرجل برافضي ...» 📚لسان المیزان ج ٥ ص ٢٣٣ ❕ابوالحسن دارقطنى بغدادى از بزرگان اهل سنّت و محدثان بغداد بوده است. از وى به عنوان «شيخ الاسلام» يا «اميرالمؤمنين في الحديث» تعبير مى‏كنند. دار قطنى را به خاطر حفظ ديوان سيد حميرى به تشيع متهم كرده‏اند؛ چرا كه سيد حميرى اشعارى در فضايل و مناقب اميرالمؤمنين عليه السلام سروده است. 📚سير اعلام النبلاء: ج 16 ص 452، تذكرة الحفاظ: ج 3 ص 132: شماره 925. ❕یا عالم دیگر اهلسنت ابن سقاء است که از او با تعبیر " الامام الحافظ الثقه " یاد می شود : 📚سیر اعلام النبلاء ج ١٦ ص٣٥١ 👌او بالای منبر رفت و حدیث طیر مشوی را که از پیامبر در شان امیر مومنان ع صادر شده بود , بیان کرد , مردم نتوانستند که تحملش کنند و به روی او پریدند و او را از منبر پایین کشیدند , منبر را آب کشیدند و از آن به بعد او را نیز خانه نشین کردند . " " أملى حديث الطائر ، فلم تحتمله انفسهم فوثبوا به ، وأقاموه ، وغسلوا موضعه ، فمضى ولزم بيته ... " 📚سیر اعلام النبلاء ج ١٦ ص ٣٥٢ ❕یا ابوجعفر طبرى مؤلف دو كتاب معروف يعنى تاريخ طبرى و تفسير طبرى مى‏باشد. 👌اين شخص كتابى نگاشته و در آن به جمع آورى اسانيد حديث غدير پرداخته است، به همين جهت او را به تشيع متهم كرده‏اند، حال آن كه طبرى هيچ نشانى از تشيع ندارد. او از فقها و محدثان سنّى به علاوه رئيس مذهب و داراى مقلّد در احكام فقهى بوده، و فقط جرمش جمع آورى اسانيد يكى از احاديث پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه وآله است. از آن جا كه اين كتاب موجب تقويت شيعه است، پس مؤلف آن بايد به تشيع متهم شود و مورد طعن متعصّبين قرار گيرد تا كتاب وى مخدوش شود! در اين باره نوشته‏اند:👈 وإنّما نبز بالتشيّع لأنه صَحَّحَ حديث غدير خم؛ " 👉" چوون حديث غدير را تصحيح نموده متّهم به تشيع شده است. " 📚لسان الميزان: ج 5 ص 100: ش 344، ميزان الاعتدال: ج 3 ص 498: ش 7306 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❕یا می بینیم که اینان حتی شافعی امام یکی از مذاهب اهلسنت را هم متهم به شیعه بودن کردند , زیرا چنین می گفت : " إن كان رفضاً حبّ آل محمّد فليشهد الثقلان أنّي رافضي‏ " " اگر کسی که محبت آل محمد را داشته باشد , رافضی است , پس جن و انس شاهد باشند که من رافضی ام " 📚معجم الادباء ج ٦ ص ٢٤٠٨ _ الوافی بالوفیات ج ٢ ص ١٧٨ _ تاریخ مدینه دمشق ج ٥١ ص ٣١٧ ❕چنان که گفتیم تعدادى از بزرگان اهل سنّت، شافعى را به تشيع متهم كرده‏اند، و او را مورد قبول و اعتماد ندانسته‏اند. امّا ذهبى در پاسخ آن‏ها مى‏گويد: " من زعم أنّ الشافعي يتشيع، فهو مفترٍ لا يدري ما يقول، لو كان شيعياً وحاشاه من ذلك لما قال: الخلفاء الراشدون خمسة، بدء بالصديق وختم بعمر بن عبدالعزيز " " كسى كه معتقد است شافعى تشيع دارد، افترا گويى است كه نمى‏داند چه مى‏گويد؛ اگر او شيعى بود- حاشا از اين كه او اين گونه باشد- هرگز نمى‏گفت: خلفاء راشدين پنج نفر هستند و از ابوبكر شروع و به عمر بن عبدالعزيز ختم مى‏كند. " 📚سير اعلام النبلاء: ج 10 ص 58- 59 ❕با این وجود باز یحیی بن معین نتوانسته است که خودش را کنترل کند و در مورد شافعى مى‏گويد: الشافعي ليس بثقة؛ " شافعى ثقه نيست. " 📚 الرواة الثقات المتكلم فيه: ج 1 ص 29- 31، جامع بيان العلم وفضله: ج 2 ص 291 و 310- 311، طبقات الشافعيّة الكبرى: ج 2 ص 12 و ج 9 ص 114. ❕بر همین اساس ابن قتیبه از شعبی شیخ و بزرگ محدثان عراق نقل می کند که می گفت : " از خاندان ابو طالب چه ها کشیدیم , اگر با آنها دوستی کنیم ما را می کشند و اگر دشمنی کنیم , به دوزخ می رویم " " ما لقینا من آل ابی طالب , ان احببناهم قتلونا و ان ابغضناهم ادخلونا النار " 📚عیون الاخبار , ابن قتیبه , ج ١ ص ٣١١ ❗️بنابراین می بینیم که علمای متعصب اهلسنت به محض اینکه فردی از محبت امیر مومنان ع دم می زد او را به دروغ متهم به رافضی بودن می کردند و در صدد تنبیه او بر می آمدند مانند همان کاری که با گنجی شافعی , عالم بزرگ خودشان کردند . ❕جناب ملحد محبت آل محمد علیهم السلام جرم نیست که فرد به خاطر آن لزوما شیعه شود و قتلش لازم باشد , بلکه علمای اهلسنت معتقدند که محب اهلبیت علیهم السلام هستند و بزرگان اهلسنت نقل می کنند که پیامبر گرامی اسلام فرمود : " «هر كس با محبت آل محمد بميرد شهيد از دنيا رفته است؛ آگاه باشيد هر كس با محبّت آل محمد از دنيا رود بخشوده است؛ آگاه باشيد هر كس با محبت آل محمد از دنيا رود با توبه از دنيا رفته است؛ آگاه باشيد هر كس با محبّت آل محمد از دنيا رود مؤمن كامل الايمان از دنيا رفته است؛ آگاه باشد هر كس با محبّت آل محمد از دنيا رود فرشته مرگ او را بشارت به بهشت مى‏دهد و سپس منكر و نكير ( فرشتگان مأمور سؤال در برزخ) به او بشارت مى‏دهند؛ آگاه باشد هر كس با محبت آل محمد از دنيا رود او را با احترام به سوى بهشت مى‏برند آنچنانكه عروسى را به خانه داماد مى‏برند؛ آگاه باشيد هر كس با محبت آل محمد از دنيا رود در قبر او، دو در به سوى بهشت گشوده مى‏شود؛ آگاه باشيد هر كس با محبت ال محمد از دنيا برود قبر او را فرشتگان زيارتگاه رحمت قرار مى‏دهند؛ آگاه باشيد هر كس با محبت آل محمد از دنيا برود بر سنت و جماعت از دنيا رفته است. آگاه باشيد هر كس با عداوت آل محمد از دنيا رود، روز قيامت در حالى وارد عرصه محشر مى‏شود كه در پيشانى او نوشته شده مأيوس از رحمت خدا! آگاه باشيد هر كس با بغض آل محمد از دنيا برود كافر از دنيا رفته. آگاه باشيد هر كس با عداوت آل محمد از دنيا برود بوى بهشت را استشمام نخواهد كرد». " «مَن ماتَ عَلى حُبِّ آلِ مُحمّد ماتَ شَهيدا- الا وَ مَن ماتَ عَلى حُبِّ آلِ مُحَمَدَّ ماتَ مَغْفُوراً لَه .... َ مَنْ ماتَ عَلى بُغْضِ آلِ مُحَمَّدٍ جاءَ يَوْم الْقِيامَة مَكْتوبُ بَيْنَ عَينيهِ آيسُ مِنْ رَحْمَة اللَّه، الا وَ مَنْ ماتَ عَلى بُغْضِ آلِ مُحَمَّدٍ ماتَ كافِرا، الا وَ مَنْ ماتَ عَلى بُغْضِ آلُ مُحَمَّدٍ لَمْ يَشُمُّ رائِحَةَ الْجَنَّةِ»" 📚تفسير كشاف ج ٤ ص ٢٢٠ - تفسير فخر رازى، ج ٢٧ ص ٥٩٥ - تفسير قرطبى، ج ١٦ ص ٢٣ 👌اساسا محبت به آل محمد علیهم السلام اجر رسالت پیامبر گرامی اسلام است که در آیه ٢٣ شوری و روایات اهلسنت مفصلا مورد بیان قرار گرفته است که در ذیل در این رابطه توضیحات مفصلی داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2887 👌در ذیل نیز توضیح داده ایم که اهلسنت هم عقیده به ظهور مهدی موعود در آخر الزمان دارند و حتی برخی از علمای اهلسنت معتقدند که مهدی موعود همان فرزند امام عسکری ع است , بنابراین صرف چنین اعتقادی به معنای خروج فرد از سنی بودن نیست , در ذیل توضیح داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2604 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
پاسخ به شبهه وهابی پیرامون نامگذاری فرزند به نام محمد !!!! 🤔 : ❓ وقتی عصمت معصوم پنجم روافض به باد می‌رود !!! در روایت صحیحی در کتب رافضی ها آمده است بدین مضمون که : و في القوي كالصحيح، عن عاصم الكوزي، عن أبي عبد الله عليه السلام أن النبي صلى الله عليه و آله و سلم قال: من ولد له أربعة أولاد و لم يسم أحدهم باسمي فقد جفاني. پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: هركس چهار فرزند داشته باشد، ولى هيچ‌كدام از آنان را به نام من نامگذارى ننمايد، به راستى به من جفا كرده است. 📚📘نام کتاب : روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه( ط- القديمة) نویسنده : المجلسي‌، محمد تقى جلد : 8 صفحه : 625 🔴 اما طبق مرجع معتبر رافضی ، امام محمد باقر ، همان کسی که به باقر العلوم [ شکافنده علم ها ] مشهور است ، پنج فرزند ذکور دارد و نام هیچ کدام نیز محمد نمیباشد 🔴 نام فرزندان ذکور معصوم پنجم رافضه بدین صورت است : ¹) جعفر ²) عبدالله ³) ابراهیم ⁴) عبیدالله ⁵) علی 🔸 همانطور که دیدید در بین فرزندان ذکور معصوم پنجم روافض نام محمد وجود ندارد 🔸 🔚👁‍🗨 نتیجه : معصوم پنجم روافض در حق پیامبر جفا کرده اند و عاصی محسوب میشود و عصمتش ساقط می‌شود ❗️❗️ 💠💠 👌از قدیم گفته اند : " کسی که خانه اش از شیشه است , به خانه دیگری سنگ نمی زند " . ❕این سخن شرح حال وهابی است که اشکال فوق را مطرح کرده است , در حالی که علمای اهلسنت هم از پیامبر گرامی ص نقل کرده اند که فرمود : "کسی که برایش سه فرزند متولد شود و یکی را به نام من اسمم ننهد , به من جفا کرده است " "قال رسول الله ص من ولد له ثلاثة فلم يسم أحدهم باسمى فقد جفاني " 📚فضایل التسمیه باحمد و محمد , ابن بکیر البغدادی الصیرفی ص 32 ❕یا نقل می کنند که فرمود : " کسی که برایش سه فرزند متولد شود و یکی را به نام من نگذارد , جهالت ورزیده است ( و جاهل و نادان است ) " قال رسول الله صلى الله عليه وسلم من ولد له ثلاثة أولاد لم يسم احدهم محمدا فقد جهل . " 📚المعجم الکبیر , طبرانی , ج ١١ ص ٥٩ _ الجامع الصغیر , سیوطی , ج ٢ ص ٦٥٣ _ کنزالعمال ج ١٦ ص ٤١٩ _ فیض القدیر ج ٦ ص ٣٠٨ ❕حال می بینیم که عمر و عثمان بیشتر از سه پسر داشتند , اما نام هیچکدام را محمد نگذاشتند و طبق استدلال وهابی و به حسب این نقلها هم عاصی و گنهکار و ظالم هستند و هم جاهل و نادان !!!!! 👌ابن قتیبه فرزندان عمر را نام می برد و هیچ فرزندی از عمر نامش محمد نبوده است : " ولد «عمر بن الخطاب»: 👈عبد الله، 👉و حفصة- أمّهما: زينب بنت مظعون- و 👈عبيد الله- 👉و أمّه: مليكة بنت جرول الخزاعية- و👈 عاصما-👉 و أمّه: جميلة بنت عاصم بن ثابت، 👈حمىّ الدّبر 👉و فاطمة، و 👈زيدا-👉 و أمّهما: أمّ كلثوم بنت عليّ بن أبى طالب، من فاطمة بنت رسول الله- صلّى الله عليه و سلم- و يقال: إن اسم بنت «أمّ كلثوم» من «عمر»: رقيّة، و أن «عمر» زوّجها: إبراهيم بن نعيم النّحّام فماتت عنده و لم تترك ولدا- و👈 مجبّرا- و اسمه: عبد الرّحمن- 👉👈و أبا شحمة- و اسمه أيضا: عبد الرّحمن-👉 و فاطمة، و بنات أخر. " 📚المعارف ابن قتیبه ص ١٨٤ 👌و در مورد فرزندان عثمان هم می نویسد : "فولد «عثمان»: 👈عبد الله الأكبر-👉 أمه: فاختة بنت غزوان- و 👈عبد الله الأصغر-👉 أمه: رقية بنت رسول الله- صلّى الله عليه و سلّم- و 👈عمرا، 👉و 👈أبانا، 👉و 👈خالدا، 👉و 👈عمر، 👉و 👈سعيدا،👉 و👈 الوليد، 👉و أم سعيد، و👈 المغيرة، 👉و 👈عبد الملك، 👉و أم أبان، و أم عمرو، و عائشة. " 📚المعارف ابن قتیبه ص198 👌اما پاسخ وهابی در مورد روایت مورد اشکال : ❕ائمه علیهم السلام نام همه فرزندان خود را " محمد " نامگذاری می کردند و به روایت مورد استناد وهابی عمل می کردند . 🔸امام صادق علیه السلام فرمود : " لا يُولَدُ لَنا وَلَدٌ إلّاسَمَّيناهُ مُحَمَّداً فَإِذا مَضىٰ لَنا سَبعَةُ أيّامٍ فَإِن شِئنا غَيَّرنا وَ إن شِئنا تَرَكنا. " " فرزند پسرى براى ما متولّد نمى‌شود، مگر آن كه او را محمّد مى‌ناميم و چون هفت روز بر ما بگذرد، اگر خواستيم، نامش را تغيير مى‌دهيم و اگر خواستيم، به همان حال وا مى‌نهيم. " 📚الكافى: ج 6 ص 18 ح 4 👌بنابراین جفای به پیامبر گرامی از نظر روایات ائمه علیهم السلام آنجایی محقق می شود که یا از اساس نامگذاری به محمد صورت نگیرد , یا حد اقل تا روز هفتم نامگذاری مولود به محمد صورت نگیرد , اما اگر تا روز هفتم نام فرزند محمد نهاده شود و پس از آن تغییر داده شود , در این صورت جفایی رخ نداده است , امام باقر علیه السلام چنین کرده اند و شیخ حر عاملی هم متذکر این نکته می شود : "اسْتِحْبَابِ التَّسْمِيَةِ بِاسْمِ مُحَمَّدٍ وَ👈 أَقَلُّهُ إِلَى الْيَوْمِ السَّابِعِ ثُمَّ إِنْ شَاءَ غَيَّرَه‏👉 " 📚وسائل الشيعة، ج‏21، ص: 392 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
زمان ازدواج امیر مومنان علیه السلام با امامه !!!!! 🤔 : ❓در برخی منابع اهل سنت آمده که حضرت علی سه سال بعد از شهادت حضرت زهرا ازدواج کرد با امامه آیا این نقل مورد قبول شماست؟ ابن جوزی در المنتظم میگه حضرت بعد از دو سال با امامه ازدواج کرد , آیا با این نقل موافقید ❗️❗️ 💠💠 👌در کتاب محدثات شیعه در شرح حال امامه آمده است : " امامه دختر ابى العاص بن ربيع بن عبد العزى قرشية عبشمية (خواهر زاده خديجه س ) است و مادرش زينب دختر رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله است و در زمان رسالت آن حضرت به دنيا آمد. پس از رحلت فاطمه عليها السّلام، طبق سفارش آن حضرت، على عليه السّلام با امامه ازدواج كرد و پس از شهادت امير المؤمنين، مطابق فرمايش آن حضرت، وى با نوفل بن حارث بن عبد المطلب ازدواج كرد. زبان امامه هنگام وفات سنگين شد و قادر به تكلّم نبود، حسنين عليهما السّلام در كنارش بودند و در سال پنجاه ق رحلت يافت. 📚تنقیح المقال ج ٣ ص ٦٩ ❕فضايل: رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله امامه را از كودكى بسيار دوست داشت تا حدى كه در نماز هم او را بر گردن حمل مى‏كرد و در ركوع و سجود او را به زمين مى‏گذاشت. وى نوه پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و خواهر زاده فاطمه عليها السّلام است. فاطمه عليها السّلام به امامه علاقه خاصى داشت و هنگام رحلت، به امير المؤمنين عليه السّلام فرمود كه بعد از وى با دختر خواهرش ازدواج كند , زيرا كه براى اولاد آن حضرت، مثل مادر بود. 📚محدثات شیعه ص ١٢١ ❕برخی دیگر می نویسند : " ابن عبد البر در استيعاب گويد امامه در عهد رسول خدا متولد گرديد و قلاده‏اى از جزع براى حضرت بهديه آوردند حضرت آن را بگردن امامه انداخت . 👌و عسقلانى در اصابه گويد كه نجاشى هديه‏اى براى رسول خدا فرستاد كه در ميان آنها انگشترى بود از طلا و نگين حبشى داشت آن حضرت امامه را طلبيد و انگشتر را باو بخشيد . ❕و صديقه طاهره فاطمه زهرا علاقه تام تمامى باين دختر داشت فلذا هنگام رحلت بحضرت امير ع فرمود كه بعد از من امامه را تزويج كن كه او دختر خواهر من است و در محبت بفرزندان من مثل من باشد و آن حضرت باين وصيت عمل نمود و امامه را تزويج كرد و فرزندى از او آورد چنانچه در كافى در باب نكاح و در عوالم از امام باقر حديث كند كه در اولاد امير المؤمنين محمد بن على الاوسط مادرش امامه بنت ابى العاص است.... ❕امير المؤمنين هنگام رحلت امامه را فرمود بعد از من اين طاغى معاوية بن ابى سفيان ترا خطبه خواهد كرد مبادا در حباله نكاح او درآئى و اگر خواستى شوهر بنمائى مغيرة بن نوفل را اختيار كن چون امامه عدة او منقضى شد معاويه بمروان نوشت كه امامه را براى من خطبه كن چون اين خبر بامامه رسيد امامه حكايت را با مغيرة بن نوفل در ميان نهاد مغيره گفت آيا راضى مى‏شوى كه اين آكلة الاكباد ترا خطبه كند امامه گفت من اختيار خود را بدست تو دادم سپس مغيره او را تزويج كرد براى خود و با هم زندگانى كردند تا در سنه پنجاه از هجرت امامه وفات نمود. ❕و در رجال مامقانى مى‏فرمايد امام حسن و امام حسين در هنگام حال احتضار او حاضر شدند و بوصاياى او كوش دادند كه از شدت مرض زبان او از كار افتاده بود و باشاره وصيت مى‏كرد و باو مى‏گفته‏اند فلان عبد را آزاد كردى بسر اشاره مى‏كرد بلى و آن بزرگوار اين وصيت را امضا فرمودند . 👌 و لا يخفى كه مغيرة بن نوفل از اصحاب امير المؤمنين است ولى در كتب رجال نامى از او مذكور نيست‏ ." 📚ریاحين الشريعة در ترجمه دانشمندان بانوان شيعه، ج 3، ص: 350 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❓حال پرسش اینجاست که امام علی علیه السلام چه مدت بعد از شهادت فاطمه سلام الله علیها با امامه ازدواج کرد !!!! 👌در برخی از نقلها آمده است بعد از گذشت سه شب و در برخی از نقلها آمده است که بعد از گذشت نه شب این ازدواج صورت گرفته است : " به روايتى: تزويج امامه از پس سه شب گذشته از وفات حضرت فاطمه عليها السّلام واقع شد. " 📚منتهی الامال , شیخ عباس قمی , ج ١ ص ٤٥٣ " في قوت القلوب أنه تزوج بعد وفاتها بتسع ليال " 📚مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‏3، ص: 305 ❕پذیرش این نقلها محذوری ایجاد نمی کند , زیرا : 🔸١ _ حضرت زهرا سلام الله علیها به خاطر لزوم رسیدگی به فرزندان و این که شایسته نیست که مرد بدون همسر روزگارش را طی کند , وصیت به ازدواج کردن امیر مومنان ع کرده بودند , از ظاهر این وصیت و علت های ذکر شده استفاده می شود که حضرت زهرا سلام الله علیها تاکید داشتند که این ازدواج در زودترین زمان ممکن رخ دهد . ❕در نقل آمده است که حضرت فاطمه س فرمود: " اى پسر عموى پيغمبر ، خداوند تو را بهترين جزا عطا كند! من اولا به تو وصيّت مى‏كنم كه بعد از من با امامه دختر خواهرم ازدواج نمايى، زيرا او براى فرزندانم نظير خودم خواهد بود، و مردان چاره‏اى ندارند جز آنكه ازدواج نمايند. لذا حضرت على بن ابى طالب عليه السّلام مى‏فرمايد: چهار چيز است كه من نمى‏توانم از آنها مفارقت نمايم. يكى از آنها امامه دختر ابو العاص است. زيرا حضرت زهرا وصيّت كرده من با وى ازدواج كنم. " "يَا ابْنَ عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ أُوصِيكِ أَوَّلًا أَنْ تَتَزَوَّجَ بَعْدِي بِابْنَةِ أُخْتِي أُمَامَةَ فَإِنَّهَا تَكُونُ لِوُلْدِي مِثْلِي فَإِنَّ الرِّجَالَ لَا بُدَّ لَهُمْ مِنَ النِّسَاءِ قَالَ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع أَرْبَعٌ لَيْسَ لِي إِلَى فِرَاقِهِ سَبِيلٌ- بِنْتُ أَبِي الْعَاصِ أُمَامَةُ أَوْصَتْنِي بِهَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ ص‏ " 📚روضه الواعظین ج ١ ص ١٥١ _ بحار الانوار ج ٤٣ ص ١٥١ 🔸٢ _ از روایات استفاده می شود که تعطیل کردن شوونات زندگی به خاطر در گذشت یک عزیز تا سه روز باید باشد , پس از آن فرد باید به زندگی طبیعی برگردد , اگر چه غم و اندوه و حزن و گریه در فراق محبوب سر جایش خودش همیشگی است : " یصنع للمیت ماتم ثلاثه ایام من یوم مات " 📚وسائل الشیعه ج ٣ ص ٢٣٦ 🔸٣ _ امیر مومنان به تصریح خودشان , حزن و اندوه و عزاداریشان برای فاطمه صدیقه سلام الله علیها همیشگی بوده است , چنان که در نقل معروف آمد که وقتی علی ع فاطمه س را دفن می کرد , خطاب به پیامبر گرامی س فرمود : "( ای رسول خدا ) , امانتی که به من سپرده بودی هم اکنون باز پس داده شده و گروگانی که نزد من بود , گرفته شد ولی 👈 اندوهم جاودانى است و شبهايم همراه بيدارى و بى‏قرارى؛ تا آن زمان كه خداوند منزلگاهى را كه تو در آن اقامت گزيده‏اى برايم برگزيند (و به تو ملحق شوم) 👉 " " .... أمّا حزني فسرمد، و أمّا ليلي فمسهّد، إلى أن يختار اللّه لي دارك الّتي أنت بها مقيم " 📚نهج البلاغه خطبه ٢٠٢ 👌نتیجه نکات فوق آن است که مانعی نیست که امیر مومنان پس از گذشت سه روز از شهادت فاطمه سلام الله علیها به زندگی طبیعی بازگشته باشد و به وصیت فاطمه س که ظاهر در ازدواج سریع و فوری است عمل کرده باشد , اما این به معنای فراموشی فاطمه س از سوی علی ع نیست , بلکه امیر مومنان ع پس از فاطمه س همواره در گریه و ندبه بودند . ❕با این وجود برخی از مورخین چون مرحوم سید جعفر عاملی , ازدواج علی ع با امامه را در سال ١٢ هجری می داند , یعنی تقریبا دو سال پس از شهادت فاطمه س : في سنة اثنتي عشرة للهجرة " 📚الصحيح من سيرة الإمام علي عليه السلام , ج‏1، ص: 267 ❕و منابع ذیل را به عنوان مستند برای این قول ذکر می کند : 📚تهذيب الكمال ج 35 ص 127 و سير أعلام النبلاء للذهبي ج 2 ص 282- 287 و الإصابة لابن حجر ج 8 ص 14- 16 و الأعلام للزركلي ج 1 ص 306 و المحبر للبغدادي ص 107 و تاريخ الإسلام للذهبي ج 4 ص 178 و الوافي بالوفيات للصفدي ج 9 ص 33 و موسوعة الإمام علي بن أبي طالب «عليه السلام» في الكتاب و السنة و التاريخ ج 1 ص 112. @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
❗️ملحد به استناد ما به کتاب شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید در مورد سقط شدن محسن ع جواب داده است که در ذیل پاسخ ما به او را بخوانید :👇👇👇👇
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
❗️ملحد به استناد ما به کتاب شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید در مورد سقط شدن محسن ع جواب داده است که د
بررسی شهادت فاطمه صدیقه سلام الله علیها در بیان ابن ابی الحدید معتزلی و استادش ابو جعفر نقیب !!!!! 👌متاسفانه ملحد در ردیه ای که بر مطلب ما زده است دقت کافی را به خرج نداده است و مجددا موجبات رسوایی خودش را فراهم ساخته است . ❕مقدمتا یاد آور می شویم که ابن ابی الحدید , عالم بزرگ اهلسنت است که در اصول دینش پیرو مذهب اعتزال بوده و در فروع دینش , شافعی مسلک بوده است و خود علمای بزرگ اهلسنت به این مطلب تصریح کرده اند : " عبد الحميد بن هبة اللّه بن محمد بن محمد ابن أبي الحديد، عز الدين أبو حامد المدائني👈 المعتزلي👉 الفقيه الشاعر أخو موفّق الدين. " 📚الوافي بالوفيات، ج‏18، ص: 76 ❕" أخوه عز الدين الآتي ذكره في أسماء عبد الحميد 👈كان معتزليا. "👉 📚الوافي بالوفيات، ج‏8، ص: 225 ❕"عبد الحميد بن هبة اللَّه بن محمد بن الحسين بن أبي الحديد، أبو حامد، عز الدين: عالم بالأدب، 👈من أعيان المعتزلة👉 " 📚الأعلام(قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربين و المستشرقين)، ج‏3، ص: 289 👌چنان که گفتیم ابن ابی الحدید در فروعات پیرو امام شافعی بوده است : ❕" عز الدين ابن أبي الحديد ... 👈و اشتغل بفقه الإمام الشافعي‏👉 " 📚وفيات الأعيان و أنباء أبناء الزمان، ج‏7، ص: 342 ❕" اشتغل بفقه الإمام الشافعي‏ " 📚موسوعة أعلام العلماء و الأدباء العرب و المسلمين، ج‏6، ص: 274 👌همینطور ابن ابی الحدید استادش ابوجعفر نقیب را می ستاید و در مورد او می گوید : " انسان منصف و دور از هوای نفس و تعصب بوده است " "كان منصفا بعيدا عن الهوى و العصبية " 📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏7، ص: 174 ❕و در فراز دیگری می گوید که ابو جعفر نقیب به فضائل صحابه اعتراف می کرد و بر ابوبکر و عمر , درود و ثنا می فرستاد : " كان يعترف بفضائل الصحابة و يثني على الشيخين. " 📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏10، ص: 222 👌ابو جعفر نقیب تصریح می کرد که ابوبکر و عمر و عثمان اهل بهشت هستند و بر آنان درود می فرستاد : " فتقول أنهما من أهل الجنة فقال إي و الله أعتقد ذلك‏ .... فقلت له فعثمان قال و كذلك عثمان ثم قال رحم الله عثمان‏ " 📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏10، ص: 226 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❕ابن ابی الحدید منکر اصل هجوم به خانه فاطمه سلام الله علیها و مصائب ایشان نبود , و این قضایا را تایید می کرد , فقط می گفت من تمام آنچه که شیعه در این رابطه می گوید را نمی پذیرم اما بعضی را قبول دارم : " أما حديث الهجوم على بيت فاطمة ع فقد تقدم الكلام فيه و الظاهر عندي صحة ما يرويه المرتضى و الشيعة و لكن لا كل ما يزعمونه بل كان بعض ذلك‏ " 📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏17، ص: 168 👌و استادش ابو جعفر نقیب نیز منکر ضربات وارده بر فاطمه سلام الله علیها و سقط محسن نبود و👈 صراحتا به ابن ابی الحدید می گفت باطل بودن این قضیه را از من نقل نکن👉 و باز صراحتا می گفت که 👈اگر پیامبر زنده بود , خون کسانی را که موجب شدند تا جنین فاطمه س سقط شود را حلال می کرد .👉 ❕ابن ابی الحدید می گوید : " وقتى ماجراى هَبّار بن الأسود كه _ زينب، دختر رسول خدا را ترساند و او سقط جنين كرد و رسول خدا هَبّار را مهدور الدّم خواند _ در نزد او نقل شد؛ ابوجعفر نقیب گفت : " اگر هنگامى كه اينان به خانه فاطمه هجوم آوردند و او را ترساندند تا آن‏چه در شكم داشت سقط شد , اگر رسول خدا زنده بود؛ به يقين، به مهدور الدّم بودن كسى كه فاطمه را ترسانده بود، حكم مى‏فرمود. " ❕ابن ابى الحديد به او مى‏گويد: آيا آن‏چه را كه برخى روايت كرده‏اند كه: «فاطمه ترسيد و محسن سقط شد» از قول شما روايت كنيم؟ 👌ابو جعفر نقیب به او گفت: از من، نه اين روايت و نه بطلان آن را نقل نكنيد " " قلت و هذا الخبر أيضا قرأته على النقيب أبي جعفر رحمه الله فقال إذا كان رسول الله ص أباح دم هبار بن الأسود لأنه روع زينب فألقت ذا بطنها فظهر الحال أنه لو كان حيا لأباح دم من روع فاطمة حتى ألقت ذا بطنها فقلت أروي عنك ما يقوله قوم‏ إن فاطمة روعت فألقت المحسن " "فقال لا تروه عني و لا ترو عني بطلانه " 📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏14، ص: 192 ❕تا اینجا می بینیم که ابو جعفر نقیب تصریح می کند که اگر پیامبر بود حکم به مهدور الدم بودن کسانی می داد که موجبات سقط جنین فاطمه س را فراهم کردند , یعنی ابو جعفر نقیب سقط جنین فاطمه را مسلم می دانست و بر این اساس بیان می کرد که اگر پیامبر زنده بود , عاملان این قضیه را مهدور الدم اعلام می داشت . ❗️و نیز ابو جعفر نقیب با صراحتا می گوید که من منکر این قضیه نیستم و نمی گویم که این قضیه باطل است و بطلان این قضیه را از من روایت نکن . ❕ابو جعفر نقیب با این که این قضایا را تصریح می کرد , اما گویی ترسید که اگر دیدگاهش در این رابطه به دیگران برسد , خطراتی متوجه او شود و مثلا علمای اهلسنت به او تعرض کنند , لذا به ابن ابی الحدید گفت که این قضیه را از من روایت نکن , و بطلان این قضیه را هم از من روایت نکن ( یعنی من منکر این قضیه نیستم و نمی گویم که این قضیه باطل است ) . ❕در ادامه می گوید که من در این قضیه توقف می کنم و نظری نمی دهم , چون اخبار در این رابطه متعارض است " " فانی متوقف فی هذا الموضع لتعارض الاخبار عندی فیه " 📚همان منبع ❕از مطالعه این سطور به خوبی روشن می شود که : 🔸١ _ ابوجعفر نقیب قضیه مورد هجوم واقعه شدن فاطمه س و سقط جنینش را قبول داشت و می گفت که اگر پیامبر بود , عاملان این جریان را مهدور الدم اعلام می کرد . 🔸٢ _ به ابن ابی الحدید می گوید که باطل بودن این قضیه را از من روایت نکن یعنی من منکر این قضیه نیستم . 🔸٣ _ تنها در پایان کلامش گویی از عواقب این دیدگاه آگاه شده بود , گفت که من در این قضیه توقف می کنم , با این بهانه که اخبار متعارض است , در حالی که در فرازهای قبلی سخنانش با صراحت این قضیه را پذیرفته بود و توقفش توجیه دیگری ندارد جز ترس از علمای اهلسنت , چنان که اهلسنت گنجی شافعی و نسائی را کشتند و دیگران از علمای اهلسنت را هم که نسبت به قضایای تاریخی منصف تر بودند , مورد تنبیه و آزار قرار می دادند , چنان که در پاسخ های گذشته متذکر این قضیه شدیم , در ذیل بخوانید : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4712 ❕گویی ابو جعفر نقیب به خاطر همین نکته ترسید و تعارض اخبار را بهانه کرد و گفت که من قائل به توقفم , در حالی که در فرازهای قبلی سخنانش با صراحت این جریان را پذیرفته بود . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
⚫️ وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها را تسلیت می گوییم : 1⃣مناقب آن بانوی بزرگوار : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1933 2⃣آیا واقعیت دارد که شمر برادر حضرت ام البنین سلام الله علیها و دایی فرزندان ایشان بوده است !!!! 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4224
❕پاسخ به جوابیه ملحد پیرامون دیدگاه ابن ابی الحدید و مصائب فاطمه سلام الله علیها !!!!!👇👇👇👇
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
❕پاسخ به جوابیه ملحد پیرامون دیدگاه ابن ابی الحدید و مصائب فاطمه سلام الله علیها !!!!!👇👇👇👇
❕توضیحاتی بیشتر پیرامون دیدگاه ابن ابی الحدید در مورد مصائب وارده بر فاطمه صدیقه سلام الله علیها و پاسخ به جوابیه ملحد !!!!! 👌ملحد نتوانست پاسخ ما را نسبت به دیدگاه ابو جعفر نقیب , استاد ابن ابی الحدید رد کند و تنها متعرض این سخن ما شده است که گفتیم : " ❕ابن ابی الحدید منکر اصل هجوم به خانه فاطمه سلام الله علیها و مصائب ایشان نبود , و این قضایا را تایید می کرد , فقط می گفت من تمام آنچه که شیعه در این رابطه می گوید را نمی پذیرم اما بعضی را قبول دارم : " أما حديث الهجوم على بيت فاطمة ع فقد تقدم الكلام فيه و الظاهر عندي صحة ما يرويه المرتضى و الشيعة و لكن لا كل ما يزعمونه بل كان بعض ذلك‏ " 📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏17، ص: 168 ❕شیعه می گوید که آنان به خانه فاطمه سلام الله علیها هجوم بردند و خانه را آتش زدند و فاطمه را مجروح کردند و فرزندش را سقط کردند , ابن ابی الحدید می گوید من بعضی از این مسائل را قبول دارم , که مطابق آنچه که در ادامه می آید , ابن ابی الحدید اصل هجوم به خانه فاطمه س و برخورد با زبیر و علی ع و عصبانیت فاطمه س از این جریان و غضب او بر ابوبکر و عمر و پشیمانی ابوبکر از کشف بیت فاطمه س را تایید میکند , اما آتش زدن خانه و سایر قضایایی که شیعه می گوید را تایید نمی کند و میگوید اینها خبر واحد است . ❕ابن ابی الحدید تصریح می کند که کثیری از محدثین جریان هجوم به خانه فاطمه س و شکستن شمشیر زبیر و داد و فریاد فاطمه س را نقل کرده اند , و طبری بسیار زیاد از این قضایا را نقل کرده است , ( یعنی این قضایا خبر واحد نیست ) : " اختلفت الروايات في قصة السقيفة فالذي تقوله الشيعة و قد قال قوم من المحدثين بعضه و رووا كثيرا منه أن عليا ع امتنع من البيعة حتى أخرج كرها و أن الزبير بن العوام امتنع من البيعة و قال لا أبايع إلا عليا ع و كذلك أبو سفيان بن حرب و خالد بن سعيد بن العاص بن أمية بن عبد شمس و العباس بن عبد المطلب و بنوه و أبو سفيان بن الحارث بن عبد المطلب و جميع بني هاشم و قالوا إن الزبير شهر سيفه فلما جاء عمر و معه جماعة من الأنصار و غيرهم قال في جملة ما قال خذوا سيف هذا فاضربوا به الحجر و يقال إنه أخذ السيف من يد الزبير فضرب به حجرا فكسره و ساقهم كلهم بين يديه إلى أبي بكر فحملهم على بيعته و لم يتخلف إلا علي ع وحده فإنه اعتصم ببيت فاطمة ع فتحاموا إخراجه منه قسرا و قامت فاطمة ع إلى باب البيت فأسمعت من جاء يطلبه فتفرقوا و علموا أنه بمفرده لا يضر شيئا فتركوه و قيل إنهم أخرجوه فيمن أخرج و حمل إلى أبي بكر فبايعه. و 👈قد روى أبو جعفر محمد بن جرير الطبري كثيرا من هذا "👉 📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏2، ص: 21 👌ابن ابی الحدید در موارد متعددی متعرض نقل هجوم به خانه فاطمه س و برخورد با زبیر و علی ع و عصبانیت و داد و فریاد فاطمه س و تهدید به سوزاندن خانه فاطمه س توسط عمر می شود : "و روى أحمد بن عبد العزيز قال لما بويع لأبي بكر كان الزبير و المقداد يختلفان في جماعة من الناس إلى علي و هو في بيت فاطمة فيتشاورون و يتراجعون أمورهم فخرج عمر حتى دخل على فاطمة ع و قال يا بنت رسول الله ما من أحد من الخلق أحب إلينا من أبيك و ما من أحد أحب إلينا منك بعد أبيك و ايم الله ما ذاك بمانعي إن اجتمع هؤلاء النفر عندك أن آمر بتحريق البيت عليهم فلما خرج عمر جاءوها فقالت تعلمون أن عمر جاءني و حلف لي بالله إن عدتم ليحرقن عليكم البيت و ايم الله ليمضين لما حلف له فانصرفوا عنا راشدين فلم يرجعوا إلى بيتها و ذهبوا فبايعوا لأبي بكر. " 📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏2، ص: 45 " قال أبو بكر أحمد بن عبد العزيز و أخبرنا أبو زيد عمر بن شبة قال حدثنا إبراهيم بن المنذر عن ابن وهب عن ابن لهيعة عن أبي الأسود قال غضب رجال من المهاجرين في بيعة أبي بكر بغير مشورة و غضب علي و الزبير فدخلا بيت فاطمة ع معهما السلاح فجاء عمر في عصابة منهم أسيد بن حضير و سلمة بن سلامة بن وقش و هما من بني عبد الأشهل فصاحت فاطمة ع و ناشدتهم الله فأخذوا سيفي علي و الزبير فضربوا بهما الجدار حتى كسروهما ثم أخرجهما عمر يسوقهما " 📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏2، ص: 50 ❕" قال أبو بكر و قد روي بإسناد آخر ذكره أن ثابت بن قيس بن شماس كان مع الجماعة الذين حضروا مع عمر في بيت فاطمة ع و ثابت هذا أخو بني الحارث بن الخزرج. " 📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏2، ص: 50 ❕" و روي أيضا أن محمد بن مسلمة كان معهم و أن محمدا هو الذي كسر سيف الزبير. " 📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏2، ص: 51 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❕"قال أبو بكر و حدثني أبو زيد عمر بن شبة قال حدثنا أحمد بن معاوية قال حدثني النضر بن شميل قال حدثنا محمد بن عمرو عن سلمة بن عبد الرحمن قال لما جلس أبو بكر على المنبر كان علي ع و الزبير و ناس من بني هاشم في بيت فاطمة فجاء عمر إليهم فقال و الذي نفسي بيده لتخرجن إلى البيعة أو لأحرقن البيت عليكم فخرج الزبير مصلتا سيفه فاعتنقه رجل من الأنصار و زياد بن لبيد فبدر السيف فصاح به أبو بكر و هو على المنبر اضرب به الحجر فدق به قال أبو عمرو بن حماس فلقد رأيت الحجر فيه تلك الضربة و يقال هذه ضربة سيف الزبير " 📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏2، ص: 56 ❕"قال أبو بكر و حدثنا أبو زيد عمر بن شبة قال أخبرنا أبو بكر الباهلي قال حدثنا إسماعيل بن مجالد عن الشعبي قال سأل أبو بكر فقال أين الزبير فقيل عند علي و قد تقلد سيفه فقال قم يا عمر قم يا خالد بن الوليد انطلقا حتى تأتياني بهما فانطلقا فدخل عمر و قام خالد على باب البيت من خارج فقال عمر للزبير ما هذا السيف فقال نبايع عليا فاخترطه عمر فضرب به حجرا فكسره ثم أخذ بيد الزبير فأقامه ثم دفعه و قال يا خالد دونكه فأمسكه ثم قال لعلي قم فبايع لأبي بكر فتلكأ و احتبس فأخذ بيده و قال قم فأبى أن يقوم فحمله و دفعه كما دفع الزبير فأخرجه و رأت فاطمة ما صنع بهما فقامت على باب الحجرة و قالت يا أبا بكر ما أسرع ما أغرتم على أهل بيت رسول الله ... 📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏2، ص: 57 " و روى أبو بكر أحمد بن عبد العزيز قال حدثني أبو زيد عمر بن شبة قال حدثني إبراهيم بن المنذر قال حدثنا ابن وهب عن ابن لهيعة عن أبي الأسود قال غضب رجال من المهاجرين في بيعة أبي بكر بغير مشورة و غضب علي و الزبير فدخلا بيت فاطمة معهما السلاح فجاء عمر في عصابة فيهم أسيد بن حضير و سلمة بن سلامة بن قريش و هما من بني عبد الأشهل فاقتحما الدار فصاحت فاطمة و ناشدتهما الله فأخذوا سيفيهما فضربوا بهما الحجر حتى كسروهما فأخرجهما عمر يسوقهما حتى بايعا. " 📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏6، ص: 47 " قال أبو بكر و حدثني أبو زيد عمر بن شبة عن رجاله قال جاء عمر إلى بيت فاطمة في رجال من الأنصار و نفر قليل من المهاجرين فقال و الذي نفسي بيده لتخرجن إلى البيعة أو لأحرقن البيت عليكم فخرج إليه الزبير مصلتا بالسيف فاعتنقه زياد بن لبيد الأنصاري و رجل آخر فندر السيف من يده فضرب به عمر الحجر فكسره ثم أخرجهم بتلابيبهم يساقون سوقا عنيفا حتى بايعوا أبا بكر. " 📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏6، ص: 48 " و رأت فاطمة ما صنع عمر فصرخت و ولولت و اجتمع معها نساء كثير من الهاشميات و غيرهن فخرجت إلى باب حجرتها و نادت يا أبا بكر ما أسرع ما أغرتم على أهل بيت رسول الله و الله لا أكلم عمر حتى ألقى الله. " 📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏6، ص: 49 ❕" كما فعل عمر بن الخطاب ببني هاشم لما تأخروا عن بيعة أبي بكر فإنه أحضر الحطب ليحرق عليهم الدار " 📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏20، ص: 147 👌ابن ابی الحدید با صراحت تصریح می کند و می گوید : " نزد من این قضیه صحیح است که فاطمه س در حالی مرد که بر ابوبکر و عمر غضبناک بود و وصیت کرد که آن دو بر او نماز نخوانند " " و الصحيح عندي أنها ماتت و هي واجدة على أبي بكر و عمر و أنها أوصت ألا يصليا عليها " 📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏6، ص: 50 👌ابن ابی الحدید در موارد دیگری نقل می کند که ابوبکر در پایان عمر آرزو میکرد که ای کاش به خانه فاطمه س حمله نکرده بودم و هتک حرمت خانه و کشف بیتش را نمی کردم اگر چه درب خانه به خاطر جنگ بر رویم بسته شده باشد : " وددت أني لم أكن فعلتها فوددت أني لم أكن كشفت‏ عن بيت فاطمة و تركته و لو أغلق على حرب‏ " 📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏2، ص: 46 " قال أبو بكر و حدثني أبو زيد قال حدثني محمد بن عباد قال حدثني أخي سعيد بن عباد عن الليث بن سعد عن رجاله عن أبي بكر الصديق أنه قال ليتني لم أكشف بيت فاطمة و لو أعلن علي الحرب. " 📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏6، ص: 51 ❕ابن ابی الحدید در توضیح این سخن ابوبکر می نویسد : " ابوبکر حق داشت که از این کار اظهار ندامت و پشیمانی کند و از این کرده خود ناراحت باشد , لکن این ندامت و پشیمانی او حاکی از محکم بودن دین او و ترس او از خدا می باشد , بنابراین این جریان منقبتی برای ابوبکر است نه آنکه طعن او باشد !!!! " " حق لأبي بكر أن يندم و يتأسف على ذلك و هذا يدل على قوة دينه و خوفه من الله تعالى فهو بأن يكون منقبة له أولى من كونه طعنا عليه. " 📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏17، ص: 168 👌می بینیم که ابن ابی الحدید با صراحت به صحت بعضی از آنچه که شیعه به آن معتقد است , اعتراف می کند که اتفاق افتاده است !!!!! @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
▫️تصویر کتاب : ❗️ابن ابی الحدید می گوید : " نزد من این قضیه صحیح است که فاطمه س در حالی مرد که بر ابوبکر و عمر غضبناک بود و وصیت کرد که آن دو بر او نماز نخوانند "
▫️تصویر کتاب : ❗️ابن ابی الحدید منکر اصل هجوم به خانه فاطمه سلام الله علیها و مصائب ایشان نبود , و این قضایا را تایید می کرد , فقط می گفت من تمام آنچه که شیعه در این رابطه می گوید را نمی پذیرم اما بعضی را قبول دارم . 👌او در ادامه در مورد روایت پشیمانی ابوبکر در آخر عمر از کشف بیت فاطمه س می گوید : "" ابوبکر حق داشت که از این کار اظهار ندامت و پشیمانی کند و از این کرده خود ناراحت باشد , لکن این ندامت و پشیمانی او حاکی از محکم بودن دین او و ترس او از خدا می باشد , بنابراین این جریان منقبتی برای ابوبکر است نه آنکه طعن او باشد !!!! "
یاد کردن از شهیدان با عنوان اموات و زیر سوال رفتن شهادت امام کاظم ع 🤔 : ❓امام رضا : پدرم امام کاظم، شهید نشده است. ⚠️ أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَبِي جَرِيرٍ الْقُمِّيِّ قَالَ : قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ.. وَ سَأَلْتُهُ عَنْ أَبِيهِ أَ حَيٌّ هُوَ أَوْ مَيِّتٌ؟ فَقَالَ قَدْ وَاللَّهِ مَاتَ. ✍🏻 ابوجریر قمي می‌گوید : از امام رضا درباره پدرش امام کاظم پرسیدم که آیا ایشان زنده است یا میّت [مُرده]؟ امام فرمود : بخدا او مُرده است. 📚 اصول کافی ٣٨٠/١ ✅ حسن كالــصحيح. [مرآة العقول ٢٣٦/٤] ▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬ خداوند می‌فرماید : ﴿وَلَا تَقُولُوا۟ لِمَن یُقۡتَلُ فِي سَبِیلِ ٱللَّهِ أَمۡوَ ٰ⁠تُۢۚ بَلۡ أَحۡیَاۤءࣱ وَلَـٰكِن لَّا تَشۡعُرُونَ﴾ 📖 هرگز به کسی‌که در راه خدا کشته می‌شود، نگویید «اموات : مُردگان»! بلکه آنان زنده هستند، اما شما متوجه نمی‌شوید. [بقره/١٥٤] امام رضا، پدرش را «میّت:مُرده» می‌خوانَد. اگر بگوییم که امام، این آیه‌ی قرآنی را بلد بوده است، دلالت بر این دارد که پدرش را شهید و مقتول نمی‌دانست. ▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬ 🔆 قضاوت با خوانندگان ❗️❗️❗️ 💠💠 👌متاسفانه وهابیون فضای مجازی با چنین اشکال تراشی هایی به عوض آنکه به مذهب شیعه ضربه بزنند , به اعتقادات و مذهب خودشان ضربه می زنند و پوشالی و سست بودن منطق خود را بیشتر نشان می دهند . ❕ما معتقدیم که امام کاظم علیه السلام توسط هارون الرشید مسموم شد و به شهادت رسید , چنان که این جریان را شیخ صدوق نقل می کند : " َ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ- عَلَيْهِمَا السَّلَامُ- سَمَّهُ هَارُونُ الرَّشِيدُ فَقَتَلَهُ " 📚إعتقادات الإمامية (للصدوق)، ص: 98 ❓حال اگر امام کاظم ع شهید شدند , چرا امام رضا ع فرمودند که پدرشان میت شدند مگر قرآن نمی گوید که به شهیدان اموات نگویید !!!!! 👌ما در جواب وهابی چند سوال می کنیم و سپس اصل پاسخ را بیان می داریم : 🔸١ _ جناب وهابی !!!! شما نقل می کنید که ابوبکر مسموم شد و شهید شد : " سم ابوبکر " 📚المستدرک علی الصحیحین ج ٣ ص ٦٧ 👌و همینطور می گویید که عمر بن خطاب توسط ابولولو شهید شد و عثمان هم توسط شورشیان شهید شد , حال که چنین است پس چرا علمایتان و بزرگانتان میگویند که ابوبکر و عمر و عثمان میت شدند !!!! مگر قرآن نمی گوید که به شهداء میت نگویید !!!! هر پاسخی که تو به این اشکال بدهی , ما هم همان پاسخ را به اشکالی که تو مطرح کردی می دهیم !!!! ❕" یوم👈 مات ابوبکر الصدیق "👉 📚الاستیعاب ج ١ ص ١٣٢ ❕" توفی یوم 👈مات ابوبکر الصدیق "👉 📚اسد الغابه ج ١ ص ٧٥ ❕" فلم يزل عليها واليا 👈حتى مات عمر، 👉فأقرّه عثمان عليها أربع سنين أو نحوها " 📚الاستيعاب، ابن عبد البر , ج‏ 3،ص:1187 ❕" لما 👈 مات عمر 👉ذهب تسعة أعشار العلم. " 📚أسد الغابة، ابن اثیر , ج‏ 3،ص: 652 ❕" لما 👈مات عمر 👉أوصى أن يصلّي عليه صهيب " 📚الإصابة، ابن حجر , ج‏ 3،ص: 366 ❕" مات عثمان رضى الله عنهما " 📚الأنساب، سمعانی ج‏ 3،ص: 433 ❕" ما 👈مات عثمان👉 حتى خرق مصحفه من كثرة ما يديم النظر فيه‏ " 📚البدايةوالنهاية، ابن کثیر , ج‏ 7،ص: 214 ❕" ولّاه عثمان مصر، و لمّا👈 مات عثمان👉 اعتزل الفتنة " 📚تاريخ‏الإسلام، ذهبی ج‏3،ص:529 🔸٢ _ در روایات خودتان آمده است که حضرت یحیی به فجیع ترین شکل شهید شد : " يهوديان بسوى يحيى بن زكريا (ع) رفتند و او را شهيد كردند و خداوند متعال‏ پادشاهى از پادشاهان ملوك الطوائف را كه از فرزندان بخت نصر اول بود بر ايشان چيره ساخت و او بنى اسرائيل را كشت و خوارى و بدبختى بر ايشان زده شد. " 📚ترجمه الاخبار الطوال , ص ٦٧ ❕" استوهبت منه دم يحيى فوهبه لها فبعث اليه من قتله و جاء برأسه و دمه في طشت الى عندها " 📚البدايةوالنهاية، ج‏ 2،ص: 54 👌بنابراین حضرت یحیی علیه السلام شهید شدند , حال چرا خداوند در قرآن می گوید که یحیی علیه السلام میت شده است مگر او شهید نشده بود !!!! خداوند می فرماید : " و سلام بر او آن روز كه تولد يافت، و👈 آن روز كه مى‏ميرد، 👉و آن روز كه زنده و برانگيخته مى‏شود. " " وَ سَلامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ 👈يَوْمَ يَمُوتُ👉 وَ يَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا " ( مریم ١٥ ) 💠 👇
💠ادامه 👇 🔸٣ _ در روایات خودتان آمده است که پیامبر گرامی اسلام هم شهید شده است چنان که حاکم نیشابوری می نویسد : " والله لقد سم رسول الله " 📚المستدرک علی الصحیحین ج ٣ ص ٦١ 👌ابن مسعود می گفت : " اگر نه بار سوگند یاد کنم که پیامبر کشته شده است برایم بهتر است تا یک بار سوگند یاد کنم که او کشته نشده است , زیرا خداوند او را پیامبر و شهید قرار داده است " " .... ذلک بان الله جعله نبیا و اتخذه شهیدا " 📚مسند احمد ج ١ ص ٤٠٨ _ المصنف صنعانی ج ٥ ص ٢٦٩ 👌بنابراین پیامبر شهید شده است , اما خداوند می گوید که پیامبر میت بوده است !!!! " إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُون‏ " " تو مى‏ميرى آنها نيز خواهند مرد " ( زمر ٣٠ ) 🔸٤_ قرآن می گوید که همگان بعد از مرگ دنیوی وارد عالم برزخ می شوند و در آنجا زنده هستند و به حیات خودشان ادامه می دهند , یا در بهشت برزخی اند یا در جهنم برزخی , چنان که در ذیل مفصل توضیح داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/395 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1432 ❕با این وجود می بینیم که خداوند از انسانهایی که وارد عالم برزخ می شوند تحت عنوان اموات یاد می کند و می فرماید : " ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ " " بعد او را ميراند و در قبر پنهان نمود. " ( عبس ٢١ ) ❕" ثُمَّ إِنَّكُمْ بَعْدَ ذلِكَ لَمَيِّتُون‏ " " سپس شما بعد از آن مى‏ميريد. " ( مومنون ١٥ ) ❕این از پاسخهای نقضی که وهابی باید به این سوالات و اشکالات پاسخ دهد , هر پاسخی که او در این موارد گفت , ما هم همان پاسخ را در مورد مطلب مورد اشکالش خواهیم گفت . 👌اما پاسخ حلی آن است که : ❕ همانطور که راغب در مفردات تصریح می کند , واژه موت به چند معنا به کار می رود , آنجایی که به مردگان دنیوی حتی شهیدان می گویند اموات , مقصود از دست دادن قوه نامیه و رشد دهندگی است , یعنی کسانی که می میرند اموات نامیده می شوند از این جهت که رشد و نمو آنان با مرگ متوقف می شود , معنای دیگر موت به معنای خواب و بی خبری است , آنجایی که خداوند می گوید که به شهیدان میت نگویید , یعنی نگویید که آنان بعد از مرگ گرفتار خواب و بی خبری اند , بلکه آنان در برزخ متنعم به نعمتهای الهی اند : "موت‏ : أنواع الْمَوْتِ بحسب أنواع الحياة: فالأوّل: ما هو بإزاء القوَّة النامية الموجودة في الإنسان و الحيوانات و النّبات. نحو قوله تعالى: يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها* [الروم/ 19]، وَ أَحْيَيْنا بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً ( ق/ 11]..... الخامس: المنامُ، فقيل: النّوم مَوْتٌ خفيف، و الموت نوم ثقيل، و على هذا النحو سمّاهما اللّه تعالى توفِّيا. فقال: وَ هُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ بِاللَّيْلِ [الأنعام/ 60]، اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها وَ الَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنامِها [الزمر/ 42]، و قوله: وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ [آل عمران/ 169] " 📚مفردات ألفاظ القرآن، ص: 781 ❕بنابراین اگر امام رضا علیه السلام فرمودند که امام کاظم علیه السلام میت شدند , یعنی در دنیا رشد و نمو جسمانی را از دست دادند , چنان که خداوند از شهیدان و سایرین هم با تعبیر اموات یاد می کند به این معنا که آنان رشد و نمو جسمانی خود را در دنیا با مرگ از دست دادند . 👌از سوی دیگر نباید به شهیدان و کسانی که در عالم برزخ حیات دارند , میت بگوییم , میت در این اصطلاح به آن معناست که آنان در عالم برزخ در خواب و بی خبری هستند , آنان میت نیستند , یعنی در عالم برزخ در خواب و بی خبری نیست . ❕بنابراین اگر به شهیدان میت و اموات گفته می شود از جهت و معنای خاصی است و اگر به آنان نباید میت و اموات گفت , آن هم از جهت و معنای دیگر است , یعنی دو موضوع و دو معنای مختلف مقصود است که متاسفانه وهابی جاهل میان این تعدد معانی خلط کرده است و مدعی شده است که تضاد گویی در کلام امام رضا ع رخ داده است , در حالی که تضاد گویی نبوده است , آنجایی که می گوید امام کاظم ع میت شدند , یعنی با مرگ رشد و نمو جسمانی را از دست دادند و آنجایی که خداوند می گوید که به شهیدان میت نگویید , یعنی نگویید که آنان در عالم برزخ در خواب و بی خبری اند , اینجا دو موضوع و دو معنای مختلف مقصود است و یک موضوع و یک معنا نیست تا تناقض و تضادی باشد , شرط تناقض وحدت موضوع و مکان است که در علم منطق مورد تاکید واقع شده است , اما در مثال ما وحدت موضوع و وحدت مکانی نیست تا تناقضی رخ داده باشد . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
❗️بر آن شدیم که مناظره اخیر خود با ملحد روشنگر را به کتاب در آوریم و به صورت عمومی منتشر کنیم , مناظره ای که به روشنی منطق سست و پوشالی ملحدین را به تصویر می کشد . 👌متاسفانه ملحد در ادامه دادن بحث تعلل می کند , منتظریم که مبحث آخر ملحد نیز به سر انجام برسد تا ما هم کار کتاب مذکور را نهایی کرده و منتشر کنیم . ❗️ملحد در این مناظره از نشان دادن پاسخهای ما به مخاطبینش واهمه داشت , انتشار گسترده این کتاب و آشنایی مخاطبین ملحد با متن کامل مناظره بار دیگر ملحد را در نزد مخاطبینش رسوا خواهد کرد . 👌ما بر خلاف ملحد که از نشان دادن پاسخهای ما ترس داشت , در این کتاب استدلالهای کامل ملحد را آورده ایم و لینک تصویر استدلالهای ملحد را نیز به عنوان آدرس قرار داده ایم تا ببینیم ملحد جرات این را دارد که کتاب مذکور را به مخاطبینش عرضه کند یا خیر !!!!!! ▫️حال که مناظره با ملحد روشنگر رو به پایان است ما در یک ندای عمومی تمامی ملحدین را دعوت به مناظره کانال به کانال می کنیم , زیرا در این نوع از مناظره ملحدین فرصت تحقیق و تامل بیشتر دارند و طرفین می توانند بدون مزاحمت به بحث خود ادامه دهند . ❗️تمام ملحدین مخاطب ندا و تحدی ما هستند و انتخاب موضوع بحث هم با خودشان , ما مدعی هستیم که شبهات شما پوسیده است و ما در طول این سالها پاسخگوی اعظم شبهات شما بوده ایم , شما هر پاسخی از کانال و سایت ما را به عنوان محور بحث انتخاب کنید و بحث را حول آن ادامه دهید . 👌متاسفانه آبرو ریزی و رسوایی ملحد روشنگر در مناظره اخیر سایر ملحدین را عصبانی کرده است و آنان خودشان خواهان بحث با ما هستند , ما این خواسته آنان را به فال نیک می گیریم و آنان را دعوت به مناظره می کنیم . ❗️جهت هماهنگی مناظره به آیدی بنده پیام دهید : @poorseman
بالاخره حضرت عيسی در 3 سالگی به رسالت و اقامه‌ی حجّت رسید یا در 7 سالگی !!!! 🤔 : ❓اختلافات امام باقر و امام رضا ‼️ 1. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ يَزِيدَ الْكُنَاسِيِّ قَالَ : سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ أَ كَانَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ حِينَ تَكَلَّمَ فِي الْمَهْدِ حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى أَهْلِ زَمَانِهِ فَقَالَ : ... فَلَمَّا بَلَغَ عِيسَى سَبْعَ سِنِينَ تَكَلَّمَ بِالنُّبُوَّةِ وَ الرِّسَالَةِ حِينَ أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَيْهِ فَكَانَ عِيسَى الْحُجَّةَ عَلَى يَحْيَى وَ عَلَى‌ النَّاسِ أَجْمَعِينَ. ✍🏻 ابوخالد کناسی می‌گوید : امام باقر فرمود : وقتی عیسی ﷺ هفت‌ساله شد و خدا به او وحی کرد؛ سخن به نبوّت و رسالت گشود، و حجّت بر یحیی و همه‌ی مردم گشت. 📚 اصول کافی 382/1 ✅ كالــصحيح [مرآة العقول ٢٤٦/٤] 2. مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى قَالَ : قَالَ الرِّضَا : قَدْ قَامَ عِيسَى بِالْحُجَّةِ وَهُوَ ابْنُ ثَلَاثِ سِنِينَ. ✍🏻 صفوان بجلي می‌گوید : امام رضا فرمود : حضرت عیسی در سنّ سه‌سالگی، قیام به حجّت [رسالت] کرد. 📚 اصول کافی 383/1 ✅ صحيح [مرآة العقول ٢٤٦/٤] ▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬ ⚠️ بالاخره حضرت عيسی ﷺ در 3 سالگی به رسالت و اقامه‌ی حجّت رسید یا در 7 سالگی⁉️ هنگام این تناقض‌ها و اختلافات میان معصومین شیعه [!!] تکلیف شیعیان چیست⁉️ ▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬ 🔆 قضاوت با خوانندگان 🔆 ❗️❗️ 💠💠 👌ما معقدیم که میان سخنان ائمه علیهم السلام تناقض گویی و دو گانگی نیست , چنان که در روایت مشهور از امام صادق عليه السلام آمد که فرمود : "حديث من، حديث پدرم و حديث پدرم، حديث جدّم و حديث جدّم، حديث امام حسين و حديث امام حسين، حديث امام حسن و حديث امام حسن، حديث اميرمؤمنان و حديث اميرمؤمنان، حديث پيامبر خدا و حديث پيامبر خدا، گفتۀ خداى عز و جل است. " " سَمِعْنَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ حَدِيثِي حَدِيثُ أَبِي وَ حَدِيثُ أَبِي حَدِيثُ جَدِّي وَ حَدِيثُ جَدِّي حَدِيثُ الْحُسَيْنِ وَ حَدِيثُ الْحُسَيْنِ حَدِيثُ الْحَسَنِ وَ حَدِيثُ الْحَسَنِ حَدِيثُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ حَدِيثُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ حَدِيثُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ حَدِيثُ رَسُولِ اللَّهِ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. " 📚الکافی ج ١ ص ٥٣ 👌از سوی دیگر پیامبران الهی درجه بندی دارند , مقام رسالت مرتبه ای بالاتر از مرتبه نبوت است , چنان که در نقلی آمده است که تعداد انبیاء ١٢٤ هزار نبی است که از این تعداد ٣١٣ تن رسول بوده اند : "قَالَ مِائَةُ أَلْفٍ وَ أَرْبَعَةٌ وَ عِشْرُونَ أَلْفَ نَبِيٍّ قُلْتُ كَمِ الْمُرْسَلُونَ مِنْهُمْ قَالَ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ جَمَّاءَ غَفِيرَاء " 📚خصال ج ٢ ص ٥٢٤ 👌در مورد حضرت ابراهیم علیه السلام هم آمده است که قبل از آنکه رسول شود , نبی بود : " ان الله اتخذه نبیا قبل ان یتخذه رسولا " 📚الکافی ج ١ ص ١٧٥ 👌به نص قرآن حضرت عیسی علیه السلام وقتی در گهواره بود , مقام نبوت را داشت و حجت بر مردم بود : " (ناگهان عيسى زبان به سخن گشود) گفت من بنده خدايم به من كتاب (آسمانى) داده و مرا نبی قرار داده است. " " قالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتانِيَ الْكِتابَ وَ جَعَلَنِي نَبِيًّا " ( مریم ٣٠ ) ❕در روایت یزید کناسی هم که وهابی به آن استناد کرد , امام باقر ع متذکر این نکته شده است . 👌يَزيد كُناسى می گوید: "سؤال كردم از امام محمد باقر عليه السلام كه: آيا عيسى بن مريم در هنگامى كه سخن گفت در گهواره حجت خدا بود بر اهل زمان خويش‌؟ امام ع فرمود : «عيسى در آن روز نبی و حجتى بود از براى خدا، و ليكن رسول نبود " " سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع أَ كَانَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ ع حِينَ تَكَلَّمَ فِي الْمَهْدِ حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى أَهْلِ زَمَانِهِ فَقَالَ كَانَ يَوْمَئِذٍ نَبِيّاً حُجَّةَ اللَّهِ غَيْرَ مُرْسَل‏ " 📚الکافی ج ١ ص ٣٨٢ 💠 👇
💠ادامه 👇 👌بنابراین عیسی علیه السلام مقام نبوت و حجت بودن را زمانی که در گهواره بود , داشت , اما قیام به انجام وظائف نبوت و حجت بودن را زمانی کرد که به سه سالگی رسید , چنان که امام رضا ع متذکر این نکته شدند : " فَقَدْ قَامَ عِيسىٰ عليه السلام بِالْحُجَّةِ وَ هُوَ ابْنُ ثَلَاثِ سِنِينَ‌». " 📚الکافی ج ١ ص ٣٢١ ❕در روایت امام باقر ع هم امام ع تصریح کرد که وقتی عیسی ع در گهواره سخن گفت , بعد از آن تا دو سال خاموش شد : "ثُمَّ صَمَتَ فَلَمْ يَتَكَلَّمْ حَتَّى مَضَتْ لَهُ سَنَتَان‏ " 📚الکافی ج ١ ص ٣٨٢ 👌یعنی امام باقر ع هم به مطابق کلام امام رضا ع سخن می گوید که قیام عیسی ع به حجت و نبوت پس از خاموشی و در سه سالگی بوده است . ❗️بنابراین قیام به نبوت خالی و تنها برای عیسی ع در سه سالگی بوده است , مطابق کلام امام باقر ع , عیسی ع در هفت سالگی به رسالت برگزیده شد که گفتیم رسالت یک درجه بالاتر از نبوت است , یعنی قیام به نبوت به تنهایی در سه سالگی و قیام به نبوت و رسالت با همدیگر در هفت سالگی بوده است : ❗️امام باقر ع فرمود : " چون عیسی ع به هفت سالگی رسید , به نبوت و رسالت با هم تکلم نمود " " فلما بلغ عیسی ع سبع سنین تکلم بالنبوه و الرساله " 📚الکافی ج ١ ص ٣٨٢ 👌بنابراین تضادی میان کلام امام رضا ع و امام باقر ع نبود و هر یک از آن بزرگواران به مرحله ای از مقام عیسی ع اشاره کرده اند و شارحان کتاب کافی شریف هم به آنچه گفتیم اشاره کرده اند , مثلا مولی صالح مازندرانی می گوید : " قیام به نبوت به تنهایی قبل از هفت سالگی بود و قیام به نبوت و رسالت با هم بعد از آنکه هفت ساله شد , یعنی بعد دو سالگی ( و در سه سالگی ) و قبل هفت سالگی به نبوت قیام کرد و نبی بود و رسالتش بعد از رسیدنش به هفت سالگی بود " " تكلم بها وحدها قبل السبع و بها و بالرسالة جميعا بعده، و يؤيده ما فى الخبر الآتي من أنه قام عيسى «ع» بالحجة و هو ابن ثلاث سنين، و الفرق بينهما انه كان نبيا بعد السنتين و قبل السبع و كان نبيا و رسولا بعده و اللّه أعلم. " 📚شرح الكافي-الأصول و الروضة (للمولى صالح المازندراني)، ج‏6، ص: 348 👌در ذیل در مورد فرق نبوت و رسالت توضیحاتی داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3501 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
آیا باید در شبانه روز تنها یک وعده غذا خورد !!!!! 🤔 : ❓یک روحانی سخنرانی می کند و می گوید : اهلبیت را کسی ندیده است که دستشویی بروند زیرا طوری غذا می خوردند که اصلا فضولات نداشته اند , تنها باید یک وعده غذا خورد پیامبر گفته است کسی که سه وعده غذا می خورد باید افسار به گردنش زد و بردش به طویله ❗️❗️ 💠💠 👌دستور کلی اسلام آن است که انسان نباید پر خوری داشته باشد و از روی سیری غذا بخورد , چنان که در روایت مشهوری امام صادق علیه السلام فرمود : " پر خوری مکروه و ناپسند است " " عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كَثْرَةُ الْأَكْلِ مَكْرُوهٌ " 📚المحاسن ج ٢ ص ٤٤٦ _ الکافی ج ٦ ص ٢٦٩ ❕از آنجایی که اگر انسان صبح و شام غذای خوب و مقوی بخورد , دیگر در طول روز نیاز به خوردن غذا پیدا نمی کند , در روایاتی توصیه به خوردن غذا در این دو وقت شده است و خداوند هم روزی مخصوص بهشتیان را در صبح و شام می داند و می فرماید : "و هر صبح و شام روزى آنها در بهشت مقرر است. " "وَ لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيها بُكْرَةً وَ عَشِيًّا " ( مریم ٦٢ ) ❕در نقلی آمده است که شهاب بن عبد ربّه می گوید : " نزد امام صادق عليه السلام، از دردها و بدگوارى‏هايى كه داشتم، اظهار ناراحتى كردم. به من فرمود: «صبحانه بخور و شام بخور و در فاصله ميان آنها چيزى مخور؛ چرا كه موجب تباهى تن است. مگر نشنيده‏اى كه خداوند عز و جل مى‏فرمايد: (بهشتیان صبحگاهان و شامگاهان، روزىِ ويژه خويش را دارند). " "شَكَوتُ إلى أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام ما ألقى مِنَ الأَوجاعِ وَ التُّخَمِ، فَقالَ لي: تَغَدَّ و تَعَشَّ، ولا تَأكُل بَينَهُما شَيئاً؛ فَإِنَّ فيهِ فَسادَ البَدَنِ، أما سَمِعتَ اللّهَ عز و جل يَقولُ: «وَ لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيها بُكْرَةً وَ عَشِيًّا». " 📚الكافي، ج 6، ص 288، ح 2، المحاسن، ج 2، ص 195، ح 1565 ❓حال اگر فردی صبح و شام غذا می خورد اما به خاطر طبع بدن یا فعالیت زیاد روزانه , در طول روز نیز نیاز به غذا و نهار پیدا می کند , در این صورت تکلیف چیست !!!! 👌در این صورت نیز می تواند طعام و نهار بخورد تا رفع گرسنگی شود , در روایاتی به صورت عام تصریح شده است که هر زمان گرسنگی بر فرد غالب شد , باید طعام و غذا بخورد . ❕خداوند در قرآن بیان می دارد که موسی علیه السلام چنین دعا می کرد : " پروردگارا! هر خير و نيكى بر من بفرستى من به آن نيازمندم! " " فَقالَ رَبِّ إِنِّي لِما أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِير " ( قصص ٢٤ ) 👌در روایت امام صادق ع آمده است که موسی ع در این دعا از خداوند طعام و غذا می خواست تا با آن رفع گرسنگی خود را کند : " عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حِكَايَةً عَنْ مُوسَى ع- رَبِّ إِنِّي لِما أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ فَقَالَ سَأَلَ الطَّعَامَ. " 📚الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏6، ص: 287 👌در نقل دیگری آمده است : «خداوند عز و جل آدمى‌زاده را ميانْ تهى آفريده است و ناگزير از خوردن و آشاميدن است. " " إنَّ اللّٰهَ عز و جل خَلَقَ ابنَ آدَمَ أجوَفَ‌، ولا بُدَّ لَهُ مِنَ الطَّعامِ وَالشَّراب " 📚المحاسن ج ٢ ص ٣٩٧ 👌بنابراین هر زمانی که گرسنگی بر انسان غالب شد باید غذا بخورد , اگرچه در این صورت وعده های غذایی از دو وعده هم تجاوز کند . ❕لذا در روایتی آمده است که امام رضا علیه السلام برای چنین افرادی که با دو وعده غذا نیاز غذایی آنان برطرف نمی شود , توصیه می کردند که هر هشت ساعت غذا بخورند , یعنی سه وعده غذا در روز : " مقدار بايسته در خوراك، آن است كه چون هشت ساعت از روز مى‏گذرد، يك بار غذا بخورى‏ " " الإمام الرضا عليه السلام: الَّذي يَجِبُ أن يَكونَ أكلُكَ في كُلِّ يَومٍ عِندَ ما يَمضي مِنَ النَّهارِ ثَمانَ ساعاتٍ أكلَةً واحِدَةً " 📚بحار الانوار ج ٥٩ ص ٣١١ 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❕بنابراین دو وعده غذا خوردن یا سه وعده غذا خوردن , موافق با آیات و روایات معصومین است , اما روحانی مذکور تاکید دارد که باید در شبانه روز یک وعده غذا خورد . 👌یک وعده غذا خوردن در نقلهای معتبر شیعی نیست و در نقلهای اهلسنت آمده است که چون این نقلها بر خلاف آیه و روایات فوق الذکر است , برای ما قابل قبول نیست . ❕در نقلی علمای اهلسنت از عایشه نقل می کنند : " پيامبر خدا مرا ديد كه روزى دو بار غذا مى‏خورم. فرمود: «اى عايشه! همه دنيا را شكم خويش گرفته‏اى! بيشتر از يك بار خوردن در هر روز، اسراف است و خداوند، اسراف‏كنندگان را دوست ندارد». " " رَآني رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله و أنَا آكُلُ في يَومٍ مَرَّتَينِ، فَقالَ: یا عائِشَةُ اتَّخَذتِ الدُّنيا بَطنَكِ! أكثَرُ مِن أكلَةٍ كُلَّ يَومٍ سَرَفٌ، وَ اللّهُ لا يُحِبُّ المُسرِفينَ. " 📚شعب الایمان , بیهقی ج ٥ ص ٣٢ ❕این نقل مطابق مبانی رجال خود اهلسنت هم ضعیف است , زیرا در سند آن خالد بن نجیح المصری قرار دارد که ضعیف است : " خالد بْن نجيح المِصْرِي أحد الضعفاء " 📚تهذيب الکمال في أسماء الرجال، جلد: ۱۹، صفحه: ۳۹۲ 👌نقلی که روحانی مورد اشاره در کلامش به آن اشاره داشت , نقلی است که در کتاب یکی از علمای متاخر یعنی مرحوم عاملی آمده است که مطابق آن پیامبر گرامی ص فرمود : " هر كس كه در روز، يك بار غذا مى‏خورد، گرسنه نمى‏مانَد؛ هر كه دو بار مى‏خورد، پرستشگر نيست؛ و هر كه سه بار مى‏خورد، او را با چارپايان ببنديد. " " مَن أكَلَ فِي اليَومِ مَرَّةً لَم يَكُن جائِعاً، و مَن أكَلَ مَرَّتَينِ لَم يَكُن عابِداً، و مَن أكَلَ ثَلاثَ مَرّاتٍ اربُطوهُ مَعَ الدَّوابِّ. " 📚المواعظ العدديّة، ص 127 ( به نقل از موسوعه الاحادیث الطبیه ج ٢ ص ٤٨٢ ) 👌این روایت در کتابهای مورد استناد و متقدم ما نیست , حتی در کتاب شریف بحار الانوار هم نیامده است , بنابراین چنین نقلی برای ما قابل اعتماد نیست , خصوصا آنکه گفتیم که نقل یک وعده غذا خوری در روز بر خلاف قرآن و روایات معصومین علیهم السلام است و امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « روایتی که از ما نقل می شود را تصدیق نکنید مگر زمانی که موافق با کتاب خدا و سنت پیامبرش باشد » « لا تصدق علینا الا ما وافق کتاب الله و سنه نبیه » 📚وسائل الشیعه ج 27 ص 123 ❕مرحوم آقا تهرانی بیان می دارد که در کتاب المواعظ العددیه , روایات اهلسنت هم بیان می شود که ظاهرا نقل مورد بحث را مولف کتاب مذکور از روایات اهلسنت بیان کرده اند : " يبدأ بالمأثورات عن النبي ص من طرق الخاصة ثم من سائر الطرق‏ " 📚الذريعة إلى تصانيف الشيعة، ج‏1، ص: 120 👌اما این که روحانی مذکور گفتند که اهلبیت علیهم السلام دفع فضولات نداشتند , چون کم می خوردند , این سخن نیز صحیح نیست , آن بزرگواران نیز دفع فضولات داشتند , اما مطابق روایتی زمین مامور بوده است که فضولات آنان را در خود فرو ببرد , لذا کسی بول و غائط آن بزرگواران را نمی دید : " لَا يُرَى لَهُ بَوْلٌ وَ لَا غَائِطٌ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ وَكَّلَ الْأَرْضَ بِابْتِلَاعِ مَا يَخْرُجُ مِنْه " 📚الخصال، ج‏2، ص: 528 _ الفقیه ج 4 ص 418 ❕همین طور در نقلهای ما آمده است که علی ع وارد بیت الخلاء یا توالت می شد و دعای مخصوصی را در آن هنگام می خواند : "عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ ع أَنَّهُ كَانَ إِذَا خَرَجَ مِنَ الْخَلَاءِ قَالَ- الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي رَزَقَنِي لَذَّتَهُ وَ أَبْقَى قُوَّتَهُ فِي جَسَدِي وَ أَخْرَجَ عَنِّي أَذَاهُ يَا لَهَا مِنْ نِعْمَة " 📚تهذيب الأحكام ، ج‏1، ص: 29 👌یا پیامبر گرامی ص هم وارد بیت الخلاء می شد و سر خود را می پوشاند , لذا پوشاندن سر در هنگام دستشویی مستحب است : " إِنَّ تَغْطِيَةَ الرَّأْسِ إِنْ كَانَ مَكْشُوفاً عِنْدَ التَّخَلِّي سُنَّةٌ مِنْ سُنَنِ النَّبِيِّ ص. " 📚وسائل الشيعة، ج‏1، ص: 304 ❕یا راوی می گوید که در جنگ نهروان , علی علیه السلام نیاز به دستشویی و بیت الخلاء پیدا کرد و مکانی را برای این امر انتخاب کردند که کاملا از دیدگان بقیه پوشیده می ماند : " فَمَضَى حَتَّى لَمْ أَرَه‏ " 📚الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج‏1، ص: 318 👌بنابراین اهلبیت علیهم السلام هم دفع فضولات داشتند و وارد بیت الخلاء می شدند . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir