eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
💔 ✨ #قدیس ✨ #قسمت_صد_و_هفتاد_و_چهارم #ابراهیم_حسن_بیگے ...و بسیار کمند بزرگانی از تاریخ، که چون
💔 ✨ سال ها از جنگ داخلی بیروت گذشته بود، اما هنوز آثار گلوله ها در ساختمان های جنوب بيروت دیده می شد؛ در حالی که در شرق بيروت اثری از جنگ باقی نمانده بود. کشیش این بار که در بین مسلمان ها بود، حس خوبی داشت؛ احساس می کرد به این مردم که روزی وجودش پر از انزجار از آن جا بود، نزدیک تر شده است. دلش می خواست با آن ها حرف بزند و درباره ی زندگی شان، دینشان و به خصوص درباره ی از آن ها بپرسد و بشنود. هر چند ممکن بود بسیاری از آن ها درباره ی علی چیزهای زیادی ندانند؛ همان طور که اکثر مردم مسیحی، مسیح را نمی شناسد و به گفتار او عمل نمی کنند. کشیش با دیدن تابلوی بزرگ نشر دار الهادی، دو پله کوتاه ابتدای ورودی را طی کرد و وارد کتاب فروشی شد. کتاب فروشی بزرگ بود و تازه ساز با قفسه هایی که تا سقف، کتاب ها را در خود جای داده بودند و میزهایی که روی آنها را کتاب چیده بودند. تعدادی مرد و زنان محجبه در حال دیدن و ورق زدن کتاب ها بودند. کشیش ترجیح داد به جای جستجو و اتلاف وقت، از یکی از متصدیان فروش کمک بگیرد تا کتاب های مورد نظرش را پیدا کند. جوانی که پشت پیشخوان ایستاده بود، نظرش را جلب کرد. جوان، محاسنی بلند و سیاه داشت، با چشمانی درشت و مژه هایی کشیده که او را به یاد اعضای رزمنده ی حزب الله لبنان انداخت. به طرفش رفت. جوان با دیدن او تبسمی کرد و با رویی گشاده سلام داد. کشیش به او نزدیک تو پرسید: ببخشید پسرم! می توانید مرا برای یافتن چند جلد کتاب راهنمایی کنید؟ جوان از پشت پیشخوان بیرون آمد. رو به روی کشش ایستاد و گفت: بله، البته. ... 😉 ... 💕 @aah3noghte💕 @chaharrah_majazi رمانی که هر بچه شیعه‌ای باید بخواند‼️
شهید شو 🌷
💔 ✨ #قدیس ✨ #قسمت_صد_و_نود_و_چهارم #ابراهیم_حسن_بیگے بعد جلوتر رفت، شمشیر را از داخل پارچه بیرون
💔 ✨ ...اما فقط خدا میداند که کدامشان می گویند و کدامشان . پیرمرد به چشم های درشت برک خیره شد و با صدای آهسته تری گفت: اگر از من می شنوی، بدان که با است. من در زمان خلیفه ی سوم یک سالی در مدینه بودم. همه ی این جماعت را می شناسم، اما على چیز دیگری است؛ علم و علی، و بزرگ منشی علی و زهد و را در هیچ کس ندیدم. به همین دلیل است که شنیدیم شما مردم حجاز و عراق با جان و دل با او بیعت کردید. چون فاصله ی على از خلفای پیشین بسیار و به رسول الله اندک است. بعد سوهان را به تیغه ی شمشیر کشید و ادامه داد: البته در شام نباید اسم على را ببری؛ مگر این که او را لعن کنی. مواظب جاسوسان معاویه باش و از علی پیش کسی سخنی نگو. برک گفت: اما در حجاز و عراق، علی به کسی اجازه نمی دهد معاویه را لعن کند. پیرمرد گفت: و این تنها یک دلیل برای برتری علی است. از من می شنوید، شما باید خیلی مواظب جان علی باشید تا به سرنوشت خلیفه ی سوم، دچار نشود. در شام از بس على سخن گفته اند، برخی متحجران حاضرند بدون هیچ چشمداشتی به کوفه بروند و علی را ! این سخن پیرمرد چون پتکی بر سر برک فرود آمد. پیرمرد ناخواسته او و دوستانش را جزء متحجرانی دانسته بود که قصد جان علی را کرده بودند. گفت: اما می دانی که اگر علی در صفین با معاویه مدارا نمی کرد و تن به حکمیت نمی داد، امروز شام از پیکره ی حکومت او دور نمی افتاد. من آن روز خود در صفین بودم و دیدم که صبر و بردباری علی و آن ماجرای قرآن به نیزه کردن معاویه، چگونه سپاه علی را دوپاره کرد و در نهایت معاویه را که شکستش حتمی و سقوط حکومتش قطعی بود پیروز جنگ گردانید. ... 😉 ... 💕 @aah3noghte💕 @chaharrah_majazi رمانی که هر بچه شیعه‌ای باید بخواند‼️
شهید شو 🌷
💔 ✨ #قدیس ✨ #قسمت_دویست_و_هفدهم #ابراهیم_حسن_بیگے اگر لازمه ی بقای دین، حکومت بود، پس باید همه ی
💔 ✨ «لیلیان براگدون» در کتاب خود می نویسد: پس از محو سلطنت و استقرار جمهوریت، شاه و ملکه، خواهر شاه و بسیاری از وزرا و بستگان خانواده ی سلطنتی، به جرم خیانت، محکوم و با گیوتین سر بریده شدند. متعاقباً هزاران تن از مظنونین یا هواداران سلطنت به قتل رسیدند. چارلز دیکنز در داستان دو شهر، ماجرای موحش انقلاب فرانسه را به بهترین نحو تشریح کرده و نشان داده است که چگونه خشم دیوانه وار، چشم انقلابیون را کور کرده بود و همه ی مخالفان را سر می بریدند. انقلابی که برای آزادی و حفظ حقوق بشر و نجات از استبداد به وجود آمده بود، خود تبدیل به یک دیکتاتوری وحشت آور شد. در انقلاب روسیه نیز چنین اتفاقی رخ داد؛ حکومت کارگری در دفاع از طبقات محروم جامعه، به سر کار آمد و بعد خودش تبدیل به یک قدرت عظیم علیه همان طبقه کارگر شد. برخی انقلاب های بزرگ همیشه پس از پیروزی، ماهیت اصلی خود را از دست می دهند و طبقه ی جدید حاکم، به بهانه حفظ انقلاب، مرتكب همان فجایعی می شوند که طبقه ی حاکم قبلی به دلیل آن فجایح، منهدم شده است، اما در حکومت علی چنین اتفاقی نمی افتد؛ مخالفان را قلع و قمع نمی کند و تکیه ی شدید او بر رضایت و نظر مردم است؛ آن هم نه رأی و نظرات دوستداران و اطرافیان خود. علی در جنگ صفین، تن به خواست مخالفانش داد. با این که می دانست شکست خواهد خورد، اما حاضر نشد اصول و قانون اساسی حکومتش را زیر پا بگذارد. کشیش گفت: در عجبم جرج از علی! و می اندیشم که اگر «رافائيل» نان روستایی و کشاورز ایتالیایی را نمونه و سمبلی برای کشیدن تابلوی مادر مسیح قرار داد تا بدین وسیله هرگونه مفهوم و معنای پاکی و نیک دلی انسان را در آن ظاهر سازد، یا اگر تولستوی و ولتر و گوته در فکری و اجتماعی خود، از روح هنری رافائیل الهام گرفتند.... اما على هزار و چهارصد سال پیش، از آنان پیشی گرفته و با آن که در دورانی زندگی می کرد که بربریت و برده داری و کوته فکری و تنگ نظری حتی در پیشرفته ترین کشورهای آن عصر بیداد می کرد، می گوید: به خدا سوگند، داد ستمدیدگان را از ستمکاران بستانم و دماغ ظالم را با این که او را خوش نیاید، به خاک بمالم. ادامه_دارد... 😉 ... 💕 @aah3noghte💕 @chaharrah_majazi رمانی که هر بچه شیعه‌ای باید بخواند‼️ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ لینک قسمت اول 👇👇 https://eitaa.com/aah3noghte/19645
شهید شو 🌷
💔 ✨ #قدیس ✨ #قسمت_دویست_و_بیست_و_چهارم حالا دیگر، بود یا نبود کتاب های کشیش فرقی برایش نمی کرد.
💔 ✨ کشیش نگاهش به ایرینا بود و حواسش جای دیگری سیر می کرد. ایرینا هر چه نگاهش کرد، حرفی از او نشنید. در حالی که به طرف اتاق خواب می رفت گفت: تا صبح همان جا بنشین! به درک که چمدان گم شد. بعد در اتاق را محکم پشت سرش بست. کشیش چون شبحی ساکت و بی حرکت، کنار چمدان نشسته بود، با قامتی خمیده و سری فرو افتاده و چشم هایی فرو بسته. خواب بود یا بیدار؟ مرده بود یا زنده؟ وقتی صدایی شنید، به خود آمد. انگار کسی او را به نام می خواند پدر ایوانف! وقتی برای بار دوم صدا را شنید، به سختی سرش را بلند کرد. چشم هایش را گشود. مردی جوان با ردایی سفید و محاسنی بلند، مقابلش ایستاده بود. مرد، چشم هایی درشت و مردمکی سیاه داشت. کشیش لحظاتی خیره نگاهش کرد. غریبه نمی نمود، انگار او را بارها دیده بود. جوان بقچه ای را که توی دست هایش بود، بالا آورد. کشیش که چشمش به بقچه خورد، مثل برق گرفته ها از جا بلند شد. با دیدن بقچه ی کتاب قدیمی اش در دست جوان، گویی همه ی خستگی سفر و غم و اندوه گم شدن چمدان از او رخت بست. فکر کرد این جوان کتابش را برایش آورده است، اما چرا بدون چمدان؟ خواست همین سؤال را از او بپرسد، حرفی بزند و حداقل تشکری کند که چنین کتاب با ارزشی را به او بازگردانده است. اما هر چه کرد صدایی از حلقومش بیرون نیامد. لبهایش انگار به هم دوخته شده بود و زبانش چون تخته سنگی در دهانش سنگینی می کرد. صدای جوان، نرم و سبک به گوش رسید. انگار این صدا از راه بسیار دوری می آمد: - پدر ایوانف تو امانت ما را به خوبی پاس داشتی. آن طفل امروز در روح تو رشد یافته و وجودت را در بر گرفته است. چراغی در وجودت فروزان گشته، که روشناییش چراغ راه و گرمایش ذخیره آخرتت خواهد شد. بدان پدر ایوانف که ما به یاد مؤمنان خود هستیم و آن ها را فراموش نمی کنیم؛ به ویژه تو را که قبای کشیشی را با عبای علی بن ابیطالب آمیختی و روح عریانت را کسوتی پوشاندی که جز رستگاران چنین کسوتی بر تن ندارند. ما امانت خود را برداشتیم تا ببینیم بعد از تو چه کسی مستعد پذیرش آن است. حال بیا و پیامبر خود، عیسی مسیح را بدرقه کن! کشیش گنگ و گیج بود، نمی دانست خواب است یا بیدار. به سختی قدمی جلو برداشت. جوان به جای این که به طرف در خروجی برود، به سوی دیواری رفت که تابلویی قدیمی عیسی مسیح روی آن نصب شده بود. کشیش دیگر نای حرکت نداشت، ایستاد و به جوان نگاه کرد که کم کم تبدیل به نور شد، به هاله ای سفید که به طرف رفت و در آن محو گردید. کشیش با صدای ایرینا به خود آمد و چشم هایش را باز کرد: - خدا مرگم را بدهد! از دیشب تا حالا این جا خوابیده ای؟ بلند شو که باید برویم فرودگاه. شاید بشود چمدانمان را پیدا کنیم. بلند شو دست و صورتت را بشوی تا من صبحانه ات را آماده کنم. کشیش به عکس عیسی مسیح روی دیوار نگاه کرد و گفت: لازم نیست برویم فرودگاه. کارهای مهمتری هست که باید انجام بدهم. پایان.... 😉 ... 💕 @aah3noghte💕 @chaharrah_majazi رمانی که هر بچه شیعه‌ای باید بخواند‼️ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ لینک قسمت اول 👇👇 https://eitaa.com/shahiidsho/19645 بچه شیعه! تو برای مقتدایت چه کرده ای؟
💔 زیرِبـارغـم‌تو، کوه‌ کمرمی‌شکند ... که‌خدای‌احساس‌است..🥀 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ذکر لب این روزای قرار‌ نبود‌ قرار‌ هم‌ باشیمـ...🖤 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 سبزه ام را می سپارم دست آقای نجف طالعم دست باشد برایم بهتر است اعتقاد هر کسی باشد برایش محترم سیزده را دوست دارم زاد روز است سیزده از هر شماره بهتر است سیزده را خواستند نحسش کنند دشمنان اهل بیت، حذفش کنند چون میرسد شادی کنیم از یادی کنیم ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 نــوح نبے براے مداراے سرنوشت بر بادبان ڪشتے خود "یا علے" نوشت #فقط‌حیدر‌امیرالمومنین‌است اَللَّ
💔 گوش اِستاده ام از کودکی ام نام تو را زان اقامه که زلب ریخت پدر در گوشم گوش چپ نیست کم از راست که در میلادم دو سِری خورده مِی از نام هر گوشم ... 💚💚💚 ۲۵ روز 🌱 ... 💞 @aah3noghte💞
بغض نامت لشڪری را ابن ملجم ڪرده است....
شهید شو 🌷
💔 طبعی که نپرداخت به نام تو، تلف شد بر خاک نوشتند علی؛ دُرِّ نجف شد #مولاعلی‌جانم اَللَّهُمَّ‌ص
💔 ما را به عشق روی پروریده‌اند نقش علی به قلب تشیع کشیده‌اند... بیهوده نیست حب علی در درون ماست ما را هلاک فاطمه اش آفریده‌اند... اَللَّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ‌عَلِيِّ‌بْنِ‌أَبِي‌طَالِبٍ ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #آھ... #یاایهاالعزیز در این جمعه هایی که بدون شما می آیند و می روند دل را در کنار سربازان آخرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 ... ، یادی کنیم از که تنها اسمشان نبود بلکه در تمام سکَنات و رفتار و اعمالشان به امام علیه السلام اقتدا کرده بودند آن وجود مقدسی که در موردشان گفتند: " یعنی که تمام وجودش، وقف اسلام بود"* است.... *سخن از می‌باشد ... 💞 @aah3noghte💞
💔 فرازی از وصیت‌نامه از اولین شهدای مدافع حرم اهل تسنن: خدایا! من نه بهشت می‌خواهم نه شهادت، من ولایت می‌خواهم (ولایت مولایم علی) مرا به ولایت مولایم بمیران. ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #آھ... من چه کرده ام که مزدش شــ🌷ــهادت باشد؟ تمام کارهایم خالص است مثل شهید #سعید_چشم_براه ک
💔 ... امشب تمام عاشقان را دست به سر کن یک امشبی با من بمان با من سحر کن چه زیباست... یکی از اعمال شب خواندن زیارت است یادتان می آید؟ خداوند را نفس ِ خاتم انبیائش نامیده بود را و حالا که به رسالت رسیده چه به جا و زیباست زیارت نفس و جانش... آخ... روبروی ایوان طلایش جایمان خالےست💔 در حق هم خیلی دعا کنیم به اجابت نزدیکتر است... ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊 میونداری ابن الشهید فرزند استوری همسر ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ ❥ @Hamidreza_babalkhanii کانالی با محوریت همسران و خانواده شهدا آماده کردن مطالب با ما ، نشرش با شما👌 فقط فوروارد کنین
💔 چـنـد روزی‌سـت هـوای حرَمت کـرده دلـم راسـتی یـاد عـقـیق یـمنـت کـرده دلـم ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 بیراهه بود راه، بدون هدایتت؛ تنها صراط نورِ شما مستقیم بود ..‌. السَّلامُ عَليکَ يا اَميرالمؤم
💔 🌱آب و نان سائل کوی علی با ست من گدای حیدرم، زهرا نجاتم می دهد... 🌱من که عمری در دلم مهر پرورده ام حتم دارم عاقبت مولا نجاتم می دهد... السَّلامُ عَليکَ يا اَميرالمؤمنين علي ابن ابى طالِب عليه السلام. السَّلامُ عَلیَکِ یا فاطِمَةَ الزَّهرا سلام اللّه عَليها. ... 💞 @aah3noghte💞
💔 نرسد اگر به کسی....
شهید شو 🌷
💔 #داستان_صبا #قسمت_1⃣1⃣ بعداز ده روز ازسفربرگشتم.... پام به تهران نرسیده بود که فهمیدم به خاطر م
💔 ⃣1⃣ یک روز بعد از زیارت و دعا (به سبک خودم البته) رفتم یه گوشه دنج نشستم، نزدیک بست طبرسی ... چند طلبه هم نشسته بودند دیدم که دارن بحث میکنن... از شیعه و سنی... 😒 من چیزی درباره شیعه و سنی نمی دونستم و فقط اسمشونو شنیده بودم❕😕 البته می دونستم امام علی و امام صادق و امام رضا و امام حسین (علیهم السلام)💖 همه از امامان هستن اما هیچ وقت حاج آقا علوی، هیچ نکته ناب علمی یا دینی یا هر چیز دیگری از بهم نگفته بود... یعنی نمی‌دونم کلاً نبود یا حاج بابا نگفت...😏😟 در رفتار طلاب سنی خشونت غیر تعمدی حس میشد ولی از برخورد طلاب شیعی ☺️آرامش و حس شیرینی و منطق کاملاً دریافت میشد...🏳 در گفتگوی طلاب شیعه، آرامشی منطقی حکم فرما بود عموماً همه با احادیث و منطق سعی بر اثبات خودشون داشتن.🙃 اولین مسأله ای که بحث شد (یعنی من از اونجا وارد بحث ها شدم) مسأله ی✨ ✨ بود؛ در مسأله غدیر، منطق طلبه شیعه نسبت به سنی برتری داشت. 😏 چون 300تَن از علمای اهل سنت این مسأله رو رسماً مکتوب و تایید کرده اند.📜 یکی از طلاب شیعی حرفی زد که باعث به فکر فرو رفتنم شد....🤔 💠 حدیثی از یکی از علما رو نقل کرد که این چنین بود: "در روز قیامت اگر مردمی که سنی بودند در اعتراض خداوند به این جهت که چرا تشیع رو قبول نکردند، اگر بتوانند بگویند که نمی دانستیم، (البته در روز جزا زبان ها همه به حق سخن خواهند گفت) اگر سخنی از مردم قبول شود از علما و بزرگان اهل سنت هیچ توجیهی پذیرفته نخواهد شد....❌ چون آنها به حق واقف بودند. از طرفی پیامبر در میان هزاران نفر از مسلمانان فرمود: "هر که من مولای اویم این علی مولای اوست....💚 علی (بخوانید ولایت)💚 اتمام نعمت خداوندی بر انسان و مسلمانان است." از لحاظ جامعه شناسی اگر جامعه ای مدیریت و رهبری نشود رو به زوال و فنا خواهد رفت؛ چون رهبری محل تعدیل افراط و تفریط هاست. پس جامعه مسلمان چون تا ابد درگیر افراط و تفریط است (تا زمان ظهور) پس تا آن زمان هم به رهبری و ولایت نیاز دارد؛ لذا رهبری ولایت از نسل فاطمه زهرا(س )💛 ادامه یافت و تاکنون باقیست....✨ اما از دیدگاه طلبه اهل تسنن هیچ رهبر یا ولی برتری، برای نسل حاضر باقی نمانده و همه به برتری رهبر شیعی اذعان دارند، از طرفی در تشیع علم 📚 و عمل ⚙ درهم آمیخته که راه سلوکی انسان توسط آن ادامه پیدا میکند، به همین دلیل علمای شیعی به مقام عرفانی ✨رسیدند👌 اما... در دیگر مذاهب اسلامی اینگونه نیست❗️ هنگامی که وحی نازل شد که (انذرعشیرتک الاقربین).... شبی همه پیامبر اکرم ص مامور شد را جمع کند.... و گفت که چه کسی حاضر است در راه اسلام به من کمک کند.....?!?!??! هرکس به من کمک کند بعد از من و من خواهدبود.... همه به یک دیگر نگاه کردند......👀 ان ها باید همه و و و و و و را فدای می‌کردند که هیچ نداشت????😒 از میان جمعیت یکی گفت.... "...من یاریت خواهم کرد....."☺️☝️ با لبخندی ارام سری به پایین انداخت...😌 دوباره از عشیره پرسید.... "ایا به من کمک خواهیدکرد? اگرکسی به من کمک کند.... بعد از من من و من خواهدبود"... دوباره صدایی نوجوان گفت: "من یاریت خواهم کرد ".....☺️☝️ محمد نگاهی به او کرد و ارام لبخند زد 🙂..... دوباره پرسید ولی هیچکس نبود که یاری کند....بار سوم گفت: "؛ من یاریت خواهم کرد"..... و پیروزمندانه دست را بالا گرفت و گفت: " این که و من است بعد از من ولی امت من و جانشین من خواهدبود."....😊 این از داستان اما ان چه در مباحثات آن طلاب بود این بود که چرا اقوام نص صریح و مطمئنه قران را زیر سوال میبرند و قبول ندارند.....?😒 دلیل شما برای رد این ایه چیه??😏 شرکت توی این مباحثات زیباترین و صد البته خطرناک ترین اشتباه من بود....❌ گاهی فکر میکنم که اگر پایه های دینی من (ولایت) درست چیده نشده بود الان من کجا بودم?? کلا حاج بابا ولیّ من به حساب میاد درسته???? دارد ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #داستان_صبا #قسمت_2⃣1⃣ یک روز بعد از زیارت و دعا (به سبک خودم البته) رفتم یه گوشه دنج نشستم، ن
💔 .... ⃣1⃣ حاج بابا وقتی شنید به شدت ناراحت شد😕😳 گفتم: "اخه چراحاجی مگه چیکارکردم"؟؟؟.....😰 گفت: "باباجان رفتی تو دل بحث .....😐 این مساله حداقل یک سال طول میکشه تا برات جا بیفته"...... حاجی یه نکته گفت که: "برای فهمیدن به زمان نیازه..... ☝️ اگر روخوب بفهمی اولین اتفاقی که میفته اینه که زمانت روخوب میشناسی.....🙂 میفهمی که چه بکنی که مثل نشی و از جنگ به نرسی به قتل امام در ......😟😰 این که خوب ولایتو بفهمی هم نیاز به داره......... تو سپاه حسین بن الحسن هم بود.... بن عبدالله مشرقی هم بود....☝️ باید ولایتو بفهمی.... فرقی هست بین 👈 بودن و 👈 بودن و 👈 بودن..... گفتم: "حاجی من فکر میکنم نیازی نیس !!!😢 گفت: چرا؟ گفتم: "خب فکرمیکنم برتری داشته باشه ها"....😌 خیلی چالش برانگیز پرسید: "اگراشتباه بکنی چی"؟؟؟؟....😰😨😱😱 راستش از حرف حاجی بشدت ترسیدم 😱و دلم لرزید ولی خب ته دلم، گرم بود به اون حرفایی که با منطق گفته شده بود.....🙃 اگر که اشتباه میکردم چرا باید برای شدنم از حاجی تبعیت میکردم??? اینم یه جور دیگه!!!! نیس????😉🙃 گفتم: "حاجی من دلیل دارما... گفت: "وقتی برگشتی بگو! ولی بدون داری اشتباه میکنی"....😐 خداحافظی کردم و برای اولین بار توی عمرم کردم......😇 رفتم تو ... نزدیک نماز صبح بود..... گفتم: " رضا من فرق میکنم با همه زایرات...... من نمیتونم و تشخیص بدم ولی میدونم مابقی راه ..... رضا ! ببین اگر همه حرف ولی برتر یعنی و گوش میدادن این همه اختلاف و مشکل نداشتیم اگر همه رو قبول میکردن اگر غدیر رو فراموش نمیکردن خدا مجبور نمیشد برای نشون دادن عظمت اسلام رو پیش بیاره..... رضا هرجا بحث گمراهی و ضلالت امت اسلامی پیش اومده توی هر ماجرایی تو تاریخ اسلام بخاطر این بوده که از اصل دورشده.... کمکم کن رضا....!!!😭 راه نشونم بده... ای پناهم بده.... داستان واقعی صبا شیعه را روز فردا شب بخوانید ... 💞 @aah3noghte💞
💔 امام عصر توی ناحیه‌ی مقدسه با «رضیع الصغیر» سلامش داده‌اند. اسمش «عبدالله» است. اسمی که کنیه‌ی امام را مصداق داده بود؛ «اباعبدالله». امام اما چون اسم را دوست می‌داشتند با «علی‌کوچک‌تر» صدایش می‌کردند. آن بار آخر هم که برای وداع آمدند گفته‌اند «فرزند کوچکم» را بدهید که با او خداحافظی کنم. جملاتی که از زیارت منسوب به ناحیه‌ی مقدسه به او اختصاص داده شده، این‌ است؛ «سلام بر عبدالله پسر حسین، کودک شیرخوار تیرخورده‌ی به زمین افتاده‌ی به خون غلتیده که خونش به آسمان بالا رفت و در آغوش پدرش به وسیله‌ی تیر ذبح شد. خداوند تیرانداز و پژمرده‌کننده‌اش «حرملة بن کاهل اسدی» را لعنت کند» دل آدم را خون می‌کند این عبارت‌های مکشوف. آخرش به خصوص، که گفته؛ حرمله، «پژمرده»‌اش کرد. روضه‌ی مفصلی می‎شود برای خودش. 😭 1. شیرخواره‌ی کوچک 2. ولدی الصغیر           3. السلام علی عبدالله ابن الحسین، الطفل الرضیع، المرمی الصریع، المتشحط دما، المصعد دمه فی السماء، المذبوح بالسهم فی حجر أبیه، لعن الله رامیه حرملة بن کاهل الاسدی وذویه
💔 ◾️علی و علی.... هنوز بعضی می گفتند مگر نماز می خواند که..... و عده ای هنوز می گفتند به خونخواهی کسانی که علی علیه‌السلام کشته، آمده ایم. مخصوصاً که هنوز علی علیه السلام زنده است! هر چه حسین بن علی می گفت که ما باید را حفظ کنیم گوشی برای شنیدن نبود مگر هلهله حرام خواران که در برابر چند سکه دندان و نیزه تیز کرده بودند به نیت علی ..... ناگهان جماعت قدمی عقب نشست و سکوت ، یا رسول الله ص مگر می شود زنده باشی و ما تا دندان مسلح در برابرت ! لباس همان است و شمشیر همان ، سیما همان و کلام و صدا همان! اما زمانی نگذشته بود که فریاد برآورد یا ابی یا حسین علیه السلام مرا دریاب 😔😔😔 که نامم علی بود و شرحه شرحه شدم، مرا دریاب😭 دیگر جانی ،یاری،آبی، دمی نمانده بود. تنها یک یار ،تشنه، ناتوان،شش ماهه ..... امام حسین علیه السلام اتمام حجت کردند: ای مردم اگر مسلمان نیستید آزاده باشید , این نوزاد دارد جان می دهد ، از تشنگی! قطره ای آب دهید ، جوابی نیامد الماس گلوی کودک نمایان شد ، حرمله تیر سه شعبه را کشید و الماس را نشانه گرفت و تکه تکه اش کرد، آخر آن کودک علی بود و کینه بر عقل و ایمان حاکم. شرحه شرحه شد و گلو دریده. واقعا مگر علی علیه السلام نماز می خواند که سجده‌گاهش شکافته شد ؟! علی بود و علی بود و علی.... السلام علیک یا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف آجرک الله یا صاحب زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 کیه؟ همون که وقتی فامیل درجه یک تو از کرونا مردند و حاضر نشدی حتی جنازه ش رو دست بزنی، وایساد و جنازه رو غسل داد و بهش نماز خوند کیه؟ اونی که تا سیل و زلزله بیاد، معطل کارای اداری نمی مونه و میره برای کمک کیه؟ اونی که تو گرمای تابستون وقتی تو داری زیر باد کولر به نظام و آخوندا فحش میدی، میره و تو مناطق محروم عرق میریزه تا اونجا هم آباد بشه بله جنابان همیشه مدعی! همون تفکریه که امام خمینی رحمت الله علیه سنگ بنای اونو گذاشتن و از خدا خواستن که با بسیجیانشون محشور کنه. یعنی علیه السلام که همه وجودش وقف اسلام بود.*(امام خامنه‌ای) ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 پلیسی که زدن و از موتورش افتاده رو زنده زنده آتش زدن‼️ روزگاری نه چندان دور در این پهنه سرسبز سربازانی بودند که به حُکم شاه مستبد مجبور بودند چادر از سر نوامیس بکشند سربازانی که گاه برای تمرّد از این دستور خودشان کتک خوردند، تبعید شدند و ... (ر.ک.فیلم کلاه پهلوی) گذشت و مردم چه موافق چه مخالف متحد شدند و خاندان آن مستبد را از کشور بیرون راندند زمزمه های بی حجابی از آن روز شروع شد که دشمنان فهمیدند را باختند و در آینده هم اگر جنگی شود این گربه کشور که حالا دیگر برای خودش شیری شده تن به تسلیم نخواهد داد💪 حالا هم مثل قبل که یک کشور اسلامی و آزاد بود و یک دنیا روبرویش یک کشور اسلامی و آزاد مانده و یک دنیا روبرویش برای زمین زدنش ولی کور خوانده اند تا شیعه هست ، نمی گذارد رسم نامردی به این کشور برگردد کتک می خورد اما نمی گذارد تنها شود هم اگر اتفاق افتاد ما پیش مرگ آقا و مقتدایمان خواهیم بود💪 شیعه! تو بِدان امروز تو مَحَک خورده هر کس که گفته بسیار کتک خورده ... 💞 @aah3noghte💞
💔 سند خیلی محرمانه ساواک از برنامه بهائیان برای مسلمانان جهت تغییر نوع و جلسه ای با شرکت ۹ نفر از بهائیان ناحیه ۱۵ شیراز در منزل آقای فرهنگ آزادگان و زیر نظر آقای لقمانی تشکیل گردید. بعد از قرائت نامه آقای ولی اله لقمانی در مورد ادیان جهان و آمار آنها و شهدای بهائیت سخت گفت. وی اضافه کرد، آقایان بهائیان بهتر است بیشتر مطالعه نمایند و از روی حقیقت قضاوت کنند تا بفهمند معنی بهائیت که امروز آزادی بیشتری دارند یعنی چه؟ در زمان قدیم احبا نمیتوانستند بگویند ما بهایی هستیم و نمیتوانستند تبلیغ کنند اگر هم مبارزه ای می‌نمودند فورا آنها می‌کشتند. لیکن اکنون آن تعصب ها کنار گذاشته شده است. اکنون از و صریحا دستور داریم در این مملکت مد لباس و یا ساختمان ها و بی حجابی را رونق دهیم که مسلمانان نقاب از صورت خود بردارند. به طوریکه من مطالبی در منزل آقای معتمد قرائت کردم و تمام دختران و پسران بهایی خوشحال شدند. در ایران و کشور های مسلمان دیگر، هرچه بتوانید با پیروی از مد و تبلیغات ملت اسلام را رنج دهید تا آنها نگویند فاتح دنیا بود و غالب دنیا البته بهائیان هم تصدیق دارند‼️ ولی نه برای قرن اتم، اتمی که بدست بهائیان درست میشود اسلحه و مهمات بدست نوجوانان ما در اسرائیل ساخته میشود. این مسلمانان آخر به دست بهائیان از بین میروند و دنیای حضرت بهاء اله رونق میگیرد. 💞 @shahiidsho💞