eitaa logo
شعر هیأت
9.2هزار دنبال‌کننده
894 عکس
162 ویدیو
12 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
روی زمین نگذاشتی شب‌ها سر راحت وقتی که دیدی مستمندی را سر راهت در جمع مردم با تبسم می‌نشستی آه اما نگفتی با کسی جز چاه از آهت در بین نخلستان عرق می‌ریختی هر روز تا شب کمی خرما و نان باشد به همراهت رؤیای زیبایی برای هر یتیمی بود بین خرابه نیمه‌شب‌ها چهرۀ ماهت محراب کوفه شاهد راز و نیازت بود مولای یا مولای نجوای سحرگاهت هر چند طوفانی میان سینه‌ات جاری‌ست آرامشی دارد توکلت علی اللّهت شهری کمیلت می‌شود با هر فرازی از یا نور و یا قدوس‌های گاه و بی‌گاهت امروز هم دنیا به مردی چون تو محتاج است... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/404@ShereHeyat
علیه‌‌السلام 🔹جاده‌های انتظار🔹 با توام ای دشت بی‌پایان سوار ما چه شد یکه تاز جاده‌های انتظار ما چه شد آشنای «لا فتی الا علی» اینجا کجاست؟ صاحب «لا سیف الا ذوالفقار» ما چه شد؟ چارده قرن است، چل منزل عطش پیموده‌ایم التیام زخم‌های بی‌شمار ما چه شد؟ چشم یوسف انتظاران را کسی بینا نکرد روشنای دیدۀ امّیدوار ما چه شد؟ ذوالجناحا! عصر ما چون عصر عاشورا مباد دشت را گشتی بزن، بنگر سوار ما چه شد؟ باز ای موعود! بی‌تو جمعه‌ای دیگر گذشت کُشت مارا بی‌قراری! پس قرار ما چه شد؟... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1120@ShereHeyat
ماه رمضان دیده به ما دوخته است ماهی که چراغ رحمت افروخته است یک شب «شب قدر» است در این ماه، ولی جبرانِ هزار فرصت سوخته است 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3908@ShereHeyat
🔹سورۀ اخلاص🔹 ناگهان در یک سحر ایمان خود را یافتم جان سپردم آن‌قدر، تا جان خود را یافتم سورۀ اخلاص را می‌خواستم پیدا كنم لای شب‌بوها، شبی، قرآن خود را یافتم... یک شب «قدر» آسمان گل كرد در آیینه‌ام ذکر «یا منّان» و «یا رحمان» خود را یافتم ذكر می‌گفتم ولی حالی پریشان داشتم در شب «الغوث‌ها» درمان خود را یافتم شانه‌ام لرزید و برپا شد قیامت در دلم تا به سر قرآن گرفتم، جان خود را یافتم... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3881@ShereHeyat
🔹خانه‌تکانی🔹 تشنه‌ام این رمضان تشنه‌تر از هر رمضانی شب قدر آمده تا قدر دل خویش بدانی لیلةالقدر عزیزی‌ست بیا دل بتکانیم راستی روزه مگر چیست؟ همین خانه‌تکانی ماه کنعان! ندهد سلطنت مصر فریبت تو چرا مثل پدر نیستی ای یوسف ثانی؟ نیست تقصیر عصا، معجزۀ موسوی‌ات نیست کاش می‌شد که شعیبت بپذیرد به شبانی بی‌نشانان زمین، زنده‌به‌گوران زمانیم همه همسایۀ مرگیم، همین است نشانی 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2683@ShereHeyat
🔹به لطف علی🔹 بخوان که اشک بریزم کمی به حال خودم دل شکستۀ من! ای شکسته بال خودم بخوان به لهجۀ اشک و بخوان به لحن سکوت چقدر خسته‌ام از لحن قیل و قال خودم اگر رسید صدایت به شور عشق بگو مرا رها نکند لحظه‌ای به حال خودم شب معاشقه قرآن به سر بگیر و بخوان که رزق گریه بگیرم برای سال خودم قرار بود من و تو به آسمان برسیم مرا ببخش که این‌گونه خود وبال خودم شبی به لطف علی می‌رسم به صحن نجف تمام عمر، خوشم با همین خیال خودم 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2250@ShereHeyat
🔹همین امشب🔹 بیا سنگینیِ بارِ گناهم را نبین امشب مقدّر کن برایم بهترین‌ها را همین امشب برای استجابت فرصتی بهتر نخواهم یافت گره خورده‌ست احیا با امیرالمؤمنین امشب تمام عمر با خود، گرمِ جنگی تن به تن بودم به دیدارت می‌آیم از جدالی سهمگین امشب پناهِ من همین سجاده و تسبیح و قرآن است نگاهی کن به این درماندۀ گوشه‌نشین امشب شب قدر است و جا خوش کرده بغضی در گلوی من مقدّر می‌شود آیا برایم اربعین امشب؟ به فردایم امیدی نیست، اکنون دستگیری کن همین حالا، همین حالا، همین امشب، همین امشب 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4657@ShereHeyat
کو شب قدر که قرآن به سر از تنگ‌دلی هی بگویم بِعلیٍّ بِعلیٍّ بِعلی مطلعُ الفجر شب قدر، سلام تو خوش است اُدخلوها بسلامٍ ابدیٍ ازلی اولین پرسش میثاق ازل را تو بپرس تا الستانه و مستانه بگوییم بلی همه قدقامتیان را به تماشا بنشان تا مؤذن بدهد مژدۀ خیر العملی ای خوشا امشب و بیداری و الغوث الغوث خوش‌ترش خواب تو را دیدن و بیدار دلی ای دریغا که شب قدر، علی را کشتند قدرنشناس‌ترین امت لات و هبلی کسی آن سوی حسینیّه نشسته‌ست هنوز همه رفتند، شب قدر تمام است؛ ولی، باز قرآن به سرش دارد و هی می‌گوید بحسین بن علیٍ بحسین بن علی 📝 🆔 instagram.com/shereheyat@ShereHeyat
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از جهانی که پر از تیرگی ما و من است می‌گریزم به هوایی که پر از زیستن است می‌گریزم به جهانی که پر از یکرنگی‌ست به جهانی که پر از گریه‌کن و سینه‌زن است به همان‌جا که نفس قیمت دیگر دارد اشک‌ها دُرّ نجف، سینه عقیق یمن است به همان‌جا که در آن باد صبا بسته دخیل به عبایی که پر از رایحۀ پنج تن است چه خراسان چه مدینه چه عراق و چه دمشق هر کجا پرچم روضه‌ست همان‌جا وطن است دم من زندگی و بازدمم زندگی است تا که روی لب من ذکر حسین و حسن است قلب آن است که لبریز محبت باشد تا ابد خانۀ اولاد علی قلب من است 📝 🆔 instagram.com/shereheyat@ShereHeyat
زندگی جاری‌ست؛ در سرود رودها شوق طلب زنده‌ست گل فراوان است؛ رنگ در رنگ این بهار پر طرب زنده‌ست خاک، حاصلخیز؛ باغ‌های روشن زیتون بهارانگیز دشت‌ها شاداب؛ در شکوه نخل‌ها ذوق رطب زنده‌ست چون شب معراج؛ قبله‌گاه دور دست ما گل‌افشان است وادی توحید؛ در وفور چشمه‌های فیض رب زنده‌ست آفتاب فتح؛ بر فراز خانهٔ پیغمبران پیداست صبح نزدیک است؛ صبح در تصنیف‌های نیمه‌شب زنده‌ست لحظه‌ها سرشار؛ جلوه‌های عشق در آیینه‌ها زیباست عاشقان هستند؛ شعرهای عاشقانه لب به لب زنده‌ست خیمه در خیمه؛ لالهٔ داغ شهیدان روشن است اما گریه‌ها خندان؛ شادمانی‌ها در این رنج و تعب زنده‌ست مادران خاک؛ جانماز خویش را گسترده تا آفاق دست‌های شوق؛ در قنوت گریه‌های مستحب زنده‌ست شرق بیدار است؛ در جهان از هم صدایی‌ها خبرهایی‌ست نام این صحرا؛ روی رنگ و بوی گل‌های ادب زنده‌ست فصل طوفان است؛ سنگ‌ها در دست‌ها آواز می‌خوانند قدس تنها نیست؛ در سراپای جهان این تاب و تب زنده‌ست باد می‌آید؛ بوی گل‌های حماسی می‌وزد در دشت زندگی زیباست؛ عشق در جان جوانان عرب زنده‌ست 📝 🆔 instagram.com/shereheyat@ShereHeyat
🔹نسیم وحدت🔹 بگو به باد بپوشد لباس نامه‌بران را به گوش قدس رساند سلام همسفران را بگوید این همه، آماده‌اند تا چو شهیدان کنند سوی تو هموار، راه رهگذران را به جوش آمده امروز، خون هرچه مسلمان فرا گرفته طنین اذان، کران به کران را نسیم وحدت و بیداری از اشارت قرآن فرارسیده و هشیار کرده بی‌خبران را کسی که چشم دلش وا شود به عزّت ایمان چگونه حمل کند بار ذلّت دگران را صراط نور که ذاتش نه شرقی است و نه غربی بشارتی‌ست به خورشید، منطق طیران را خوشا شهادت و آزادگی به شرط رسیدن برای حسن ختام، این دو روزۀ گذران را... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1081@ShereHeyat
🔹نماز استقامت🔹 بخوان از چهرۀ طفلانم اینک مشق غربت را بخوان در گوش خاموشان عالم این مصیبت را فلسطینم، صدای رنج انسانم، مرا بشنو که شعر داغ من تا آسمان برده بلاغت را فلسطینم که صبحاصبح با نعش عزیزانم به دوش خستۀ خود می‎کشانم بار حیرت را کماکان قصۀ من مانده در پستوی خاموشی مبادا از جهان یک شب بگیرد، خواب راحت را بگو شیپورهای شایعه خاموش بنشینند و بشنو از دل آوار، آواز حقیقت را مرا با قامت خونین یارانم، تماشا کن ببینی تا مگر حیرانی صبح قیامت را برای کودکان، لالایی از جنس رجز خواندم که در گهواره فهمیدند معنای شهادت را فلسطینم، سلاحی دارم از آه و نمی‌ترسم نثار جان دشمن می‎کنم طوفان وحشت را فلسطینم، غم آخرزمانم، قبلۀ اول که زیر تیغ می‎خوانم نماز استقامت را 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1165@ShereHeyat
فرازی از یک 🔹موعود من!🔹 ...در سرزمین شعله، به رسوایی آمدید همراه تانک‌های مقوّایی آمدید سربازهایتان همه مرد مجازی‌اند توپ و تفنگتان همه اسباب‌بازی‌اند ما حمله می‌بریم به امنیت شما باطل شده‌ست برگۀ رسمیت شما... ما شکل مرگتان را ترسیم می‌کنیم ما ساعت جهان را تنظیم می‌کنیم در خاک ما به جز علف هرزه نیستید آیا در انتظار زمین‌لرزه نیستید؟... ما از کتاب کهنۀ تاریخ، پر زدیم و روی نام‌های شما ضربدر زدیم ما بر دروغ‌های زمان خط کشیده‌ایم بر پیش‌فرض‌های جهان خط کشیده‌ایم... ما هیچ صلح‌نامه‌ای امضا نمی‌کنیم ما اعتنا به نقشۀ دنیا نمی‌کنیم... دنیا به فکر کشتن ابن‌زیادهاست هر ابر، چفیه‌ای‌ست که بر دوش بادهاست... آن سوی تپّه، پشت همین سیم خاردار مانده در انتظار درختان خود، بهار... موعود من!‌ به رغم تمام مورّخان تاریخ باستانی این قوم را بخوان در مصحف بهاری تو، گل مقدّس است چون مرکز بهار تو بیت‌المقدّس است امروز، شورش کلمات از صدای توست در روزنامه‌های جهان، ردّ پای توست... تقویم پاره‌پارۀ دنیا، ورق‌ورق نزدیک می‌شود به قیام بزرگ حق او را هزار نام بخوانند اگر، یکی‌ست با صد گزارش متفاوت، خبر یکی‌ست آغاز شد نماز جهان با طلوع دین دنیا رسیده است به «ایّاک نستعین»... باید به ذات حق متمسّک شویم باز گرم دعای «کن لولیّک» شویم باز... با هر غزل نگاه سوی عرش می‌کنم موعود! خاک راه تو را فرش می‌کنم 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3445@ShereHeyat
🔹أرض مقدس🔹 خودش را وارث أرض مقدس خوانده، این قابیل جهان وارونه شد، این‌بار با سنگ آمده هابیل نِگین،‌ دست شیاطین و سلیمان اشک می‌ریزد و با فرعون، می‌خندند فرزندان اسرائیل گلستان شد، اگر چه آتش نمرود، اما سوخت گلوی «الخلیل» از داغ فرزندان اسماعیل لب خاخام‌ها، تورات را وارونه می‌خواند! کشیشان، با دعا، رد می‌شوند از غیرت انجیل به رسم سامری، این قوم برتر را ببین، دنیا! در آتش‌بازی خود، کرده‌اند از کودکان، تجلیل میان نقشه‌ای، غرق‌اند در نیل‌ و فرات، اما نمی‌دانند این خوابِ پریشانی‌ست، بی‌تأویل بیا ای تک‌سوار سبز! ای پایان این پاییز! که همراهت بیاییم از فرات، این‌بار سوی نیل و «سبحان الذی أسری» بخوان، تا «مسجد الاقصی» بخوان! ای خواندنت، شیرین‌تر از تنزیل جبرائیل فلسطین، جوجه‌های کوچکش، حالا ابابیل‌اند و خواب آخر پاییز می‌بیند، سپاه فیل 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1164@ShereHeyat
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فرصت خواستن خون خدایی ای قدس قدس رؤیای دل‌انگیز شهیدانی تو 📹 شعرخوانی 🆔 instagram.com/shereheyat@ShereHeyat
🔹رفت...🔹 افسوس که ایام شریف رمضان رفت سی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت افسوس که سی پاره این ماه مبارک از دست به یکبار چو اوراق خزان رفت... شد زیر و زبر چون صف مژگان، صف طاعت شیرازه جمعیت بیداردلان رفت بی‌قدری ما چون نشود فاش به عالم؟ ماهی که شب قدر در او بود نهان، رفت... تا آتش جوع رمضان چهره برافروخت از نامۀ اعمال، سیاهی چو دخان رفت با قامت چون تیر در این معرکه آمد از بار گنه با قد مانند کمان رفت برداشت ز دوش همه کس بار گنه را چون باد، سبک آمد و چون کوه، گران رفت چون اشک غیوران به سراپردۀ مژگان دیر آمد و زود از نظر آن جان جهان رفت از رفتن یوسف نرود بر دل یعقوب آن‌ها که به «صائب» ز وداع رمضان رفت 📝 🌐 shereheyat.ir/node/489@ShereHeyat
🔹شام آخر🔹 آمدیم از سفر دور و دراز رمضان پی نبردیم به زیبایی راز رمضان... سر به آیینهٔ الغوث زدم در شب قدر آب شد زمزمهٔ راز و نیاز رمضان دیدم این قدر همان آینهٔ خلّصناست دیدم آیینه‌ام از سوز و گداز رمضان بیش از این، ناز نخواهیم کشید از دنیا بعد از این، دست من و دامن ناز رمضان نکند چشم ببندم به سحرهای سلوک نکند بسته شود دیدهٔ باز رمضان صبح با بادهٔ شعبان و رجب آمده بود آن که دیروز مرا داد جواز رمضان شام آخر شد و با گریه نشستم به وداع خواب دیدم نرسیدم به نماز رمضان 📝 🌐 shereheyat.ir/node/491@ShereHeyat
از زخم شناسنامه دارند هنوز در مسجد خون اقامه دارند هنوز آنان همه از تبار باران بودند رفتند ولی ادامه دارند هنوز 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1292@ShereHeyat
🔹خونین‌شهر🔹 به سوگ نخل‌های بی‌سرت گیسو پریشانم شبیه خانه‌های خسته‌ات در خویش ویرانم شب طوفان نباشد، صبح ساحل از صدف خالی‌ست که من این روزهای سخت را از عشق می‌دانم تو رفتی ای قنوتت تشنه با یکریز باران‌ها و من چون مشک خالی در کنار رود می‌مانم به هرجا ذکر خیر توست با اروند با کارون به هر موجی روایت‌هاست از تو ماه تابانم کدامین صفحۀ قرآن جیبیِ تو ترکش خورد که عطر یاس و یاسین می‌دهد امروز قرآنم من ایمان دارم ای خورشید، بعد از این شب یلدا به نورت فتح خواهی کرد خونین‌شهر چشمانم و خرمشهرها دیده‌ست با چشمان خود ایران و خرمشهرها در پیش دارد باز ایرانم 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2575@ShereHeyat
🔹خاک آسمانی🔹 ما دردها و داغ‌ها را می‌شناسیم غوغای باد و باغ‌ها را می‌شناسیم... آن روزها در خونمان عشق و جنون بود در غربت دستانمان رگبار و خون بود تا دستمالی از جنون سربندمان بود صد گریۀ مستانه در لبخندمان بود نام علی را زینت سربند کردیم اروند و بهمن‌شیر را دربند کردیم... ما هفت دریا بی‌نشانیم و غریبیم ما پنج وادی آیۀ امّن یجیبیم... ما مرد دریا، مرد صحرا، مرد دشتیم ما یادگار حملۀ والفجر هشتیم هر کس که آن‌جا بود بی‌نام و نشان بود آن‌جا زمین دلبازتر از آسمان بود پا بر بلند عرصۀ آتش نهادیم ما هشت پاییز ایستادیم، ایستادیم ای چفیه‌های مانده در باران کجایید؟ سجّاده‌های روشن ایمان کجایید؟... ای بی‌رمق فانوس‌ها، سوسویتان کو؟ مردان جنگ و رزم، های و‌هوی‌تان کو؟... در هر رواق سنگری عطر خدا بود تنها دعا بود و دعا بود و دعا بود آنان که در این امتحان پیروز بودند در کربلای پنج، دشمن سوز بودند سرنیزه می‌فهمید آن‌جا سر به نیزه سر بود و سرّ عشق در هورالهویزه... ما عیش دشمن را به کامش زهر کردیم کاری که ما در فتح خونین شهر کردیم ققنوس‌ها بودند و آتش می‌خریدند تن‌های عاشق زخم ترکش می‌خریدند خاکی، ولی آیینۀ افلاک بودند سنگرنشینان آبروی خاک بودند فریادهای خفته را خاموش بردیم یک کربلا آیینه را بر دوش بردیم دشمن گریزان از صدای پای ما بود دیوانه از فریاد یازهرای ما بود جز «همّت» و مردی و جانبازی ندیدیم ما عاشقی مانند «خرّازی» ندیدیم این‌جا پر از اسطوره‌های جاودانی‌ست این سرزمین خاکی‌ست، امّا آسمانی‌ست هان ای بلاجویان دشت کربلایی آه ای شهیدان، ای شهیدان خدایی من در شما دیدم جهانی بی‌کران را بعد از شما بستند راه آسمان را بعد از شما ماندیم ما و زندگانی شرمنده‌ایم ای روح‌های آسمانی رفتید تا ما چند روزی زنده باشیم می‌خواستید از عکستان شرمنده باشیم... شعر بلند عشق را با خون سرودید اصلا شما انگار این جایی نبودید... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2534@ShereHeyat
عید است و دلم خانۀ ویرانه بیا این خانه تکاندیم ز بیگانه بیا یک ماه تمام میهمانت بودیم یک روز به مهمانی این خانه بیا 📝 @ShereHeyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محبوب رضاست هرکه دل‌ريشتر است از کعبه صفای اين حرم بيشتر است اينجاست طبيبی که ندارد نوبت هر دل که شکسته‌تر بُوَد پيشتر است 📝 @ShereHeyat@aqr_ir
🔹شکوه شکفتن🔹 بیا به خانه که امّید با تو برگردد هزار مرتبه خورشید با تو برگردد بیا شکوه شکفتن که باز در نَفَسی بهار رفته به تبعید با تو برگردد بیا که صبح یقین با گشودن چشمی به جای این شب تردید با تو برگردد من و غروب و غم و اضطراب و چشمانی به راه مانده که امّید با تو برگردد بیا که کوچ کند ماتم از حریم دلم و شادمانه‌ترین عید با تو برگردد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2928@ShereHeyat
دلِ آیینه، گریان بقیع است غم و اندوه، مهمان بقیع است مدینه شمع روشن کن که هرشب شب شام غریبان بقیع است 📝 🆔 instagram.com/shereheyat ✅ @ShereHeyat
🔹قدر پنهان🔹 گلویم خشک از بغض است و چشمانم ز باران، تر پریشان است احوال من از حالی پریشان‌تر مزار جانشینیان نبی را بی‌نشان کردند و می‌دانند خود را از مسلمانان مسلمان‌تر گمان ذره‌ها خاموشی خورشید بود اما نفهمیدند بیش از پیش می‌گردی فروزان‌تر ولی می‌بینم این بدکارها از کار خود روزی پشیمان‌اند این دنیا و آن دنیا پشیمان‌تر دلت آرامگاه پنج جنت‌آفرین باشد بهشتی را ندیدم از بهشت تو گلستان‌تر تو را قدری نهان است ای زمین خاکی یثرب ولیکن در وجود خاکی‌ات قدری‌ست پنهان‌تر رسیده زائری بی‌جان که جان گیرد ز دیدارت چه می‌بیند که برمی‌گردد از پیش تو بی‌جان‌تر تو می‌باری به حال زائر و زائر به حال تو تو از دل می‌شوی ویران‌تر و دل از تو ویران‌تر برایت خواب‌ها دیدیم روزی آستانت را بنا خواهیم کرد از طوس هم حتی چراغان‌تر 📝 🌐 shereheyat.ir/node/506@ShereHeyat