#ماه_رمضان
#شعر_تعلیمی
#غزل
🔹ماه تسبیح🔹
همّت ای جان که دل از بند هوا بگشاییم
بال و پر سوی سعادت چو هما بگشاییم
فرصتی هست که ما را شده توفیق، رفیق
نگر این دیدهٔ خودبین به خدا بگشاییم
وقت آن است که بر روی خود از روی خلوص
دری از رحمت حق را به دعا بگشاییم
شسته با خون جگر، گردِ گناه از رخ دل
روی آیینه به آیین صفا بگشاییم
پایبند هوس و غفلت و شهوت تا چند
خیز کز پای خود این سلسله را بگشاییم
ماه تسبیح بُوَد بلکه به سر پنجهٔ ذکر
در بر نفس دگر مشت ریا بگشاییم
دیده یادآور داغ است بیا از دل خود
عقده با یاد امام و شهدا بگشاییم...
📝 #محمد_موحدیان
🌐shereheyat.ir/node/359
✅ @ShereHeyat
شعر هیأت
🎥 فیلم کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار شاعران و اساتید ادبیات فارسی منتشر شد. ۱۴۰۲/۱/۱۶ 🏷 #دیدار_ش
💠 مرحبا بناصرِنا
«نصرت اولیای الهی با شعر»
🔹پیامبران برای برپایی جامعهای دینمحور، تلاشهای بسیاری کردند و مشقتهای فراوانی را متحمل شدند. در این مسیر پرفراز و نشیب، همواره جانهای زلالی به ایشان میپیوستند که با تبلیغ آموزههای دینی بین عموم، زبان گویای انبیا میشدند و از بذل جان، مال و آبروی خود واهمهای نداشتند. برای تحقق حکومت الهی حضور چنین یاورانی ضروری است و رهبران بدون حمایت اینگونه افراد، در حیطۀ وسیع، کاری از پیش نمیبردند.
هرجا اصحاب حق وظیفۀ خود را در قبال «حمایت همهجانبه از ولی خدا» به درستی انجام دادهاند، حق در نهایت به پیروزی رسیده و از طرف دیگر، عدم درک اهمیت این موضوع، اولیای الهی را در طول تاریخ دچار رنجهای فراوانی کرده است. بدون شک «نصرت ولی» محوریترین مسأله برای تحقق حکومتی معنوی است.
🔸ناصران در حقیقت حلقۀ اتصال مردم به رهبر جامعه هستند که هرچه این حلقهها بیشتر باشد، زنجیرۀ بیشتری از مردم را میتواند به اندیشۀ ولی خدا متصل کند و این کثرت نفرات، از معیارهای اساسی تثبیت حکومت دینی است.
در دوران نبیّ مکرّم اسلام(صلّیاللهعلیهوآله) تعداد این حلقههای میانی در حدّی بود که با تبلیغ شریعت احمدی و تحمل انواع شکنجهها توانستند جمع کثیری از مردم را به سمت آیین محمّدی سوق دهند، تا جایی که گسترش زنجیرۀ همفکران پیامبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآله) در نهایت به تشکیل حکومت اسلامی انجامید.
خلاف این را در دوران امیرالمؤمنین(علیهالسلام) مشاهده میکنیم که حمایت تنها چند نفر مانند مقداد، ابوذر، سلمان و عمار، نتوانست حضرت را در بازپسگیری حقّ غصب شدۀ خود به نتیجه برساند، چرا که جوّ عمومی یا در مخالفت با حضرت بود یا در سکوت به سر میبرد و با حمایت این تعداد کم ممکن نبود فضا را به نفع حضرت تغییر داد.
برای رساندن جامعه به یک خرد جمعی در حمایت از ولی خدا، نیاز است تا «نصرت جمعی» شکل گیرد و با نصرت فردی و حمایت تعدادی محدود، نمیتوان کاری از پیش برد.
🔹شعر یکی از بهترین ابزارها برای تحقق این امر است و شاعران یکی از تأثیرگذارترین طیفها، برای این فرهنگسازی عمومی هستند. قدرت تلفیق منطق و احساس و ارائه مفاهیم دینی در قالبی جذاب، موهبتی است که خداوند متعال به شاعران مذهبی ارزانی داشته است تا بتوانند نبض جامعه را در دست گرفته و افکار مردم را سمت و سو بخشند.
مردمی که نوع جبههگیریشان مخصوصا در مواقع حساس، نقشی تعیین کننده دارد و اشتباهشان اثرات جبرانناپذیری را بر جا میگذارد. زدودن غبار جهل از فضای عمومی را باید یکی از والاترین جنبههای نصرت دانست که شاعران سهم عظیمی در این امر حیاتی دارند. شعری که در تقابل با دشمن نقش شمشیر یا سپر را ایفا کند، یکی از نمونههای آشکار یاری ولی است.
🔸نه فقط شعر، بلکه هر عملی که مواضع دشمن را هدف گرفته باشد یاری ولی امر است و عملی که در این راستا حرکت نکند، داخل این دایره قرار نمیگیرد؛ هرچند به خودی خود ثواب بسیاری داشته باشد. میتوان ادعا کرد حتی اعمالی مانند نماز و روزه، به نوعی مقدمات و اسباب ایجاد روحیه نصرت هستند و درجۀ ایمان افراد را بر اساس میزان حرکت در مسیر نصرت میسنجند.
امام مجتبی(علیهالسلام) مراتب بهشت را بر همین اساس به سه جایگاه تقسیم کردهاند: «مَن أَحَبَّنَا بِقلبِهِ وَ نَصَرَنَا بِيَدِهِ وَ لِسانِهِ فَهُوَ مَعَنَا فِي الْغُرفَةِ الَّتي نَحنُ فِيهَا وَ مَن أَحَبَّنَا بِقَلبِهِ وَ نَصَرَنَا بِلِسانِهِ فَهُوَ دُونَ ذَلِكَ بِدَرَجَةٍ وَ مَن أَحَبَّنَا بِقَلبِهِ وَ كَفَّ بِيَدِهِ وَ لِسانِهِ فَهُوَ فِي الْجَنَّةِ؛ هر کس ما را با قلبش دوست بدارد و در عمل و با زبان یاری کند، او در غرفههای بهشتی که ما در آن ساکنیم با ما خواهد بود و هر کس ما را با قلبش دوست بدارد و فقط با زبان یاری کند پس او در بهشت یک درجه پایینتر از مقام ما جای دارد و هر کس ما را با قلب دوست بدارد اما با زبان و در عمل کاری نکند، پس او در بهشت خواهد بود.» (امالی مفید؛ ص۳۳، ح۸)
🔹در باب اَبزار اِبراز نصرت، میبینیم که یاری کردن به واسطۀ شعر به حدّی اهمیت دارد که امام رضا(علیهالسلام) والاترین مرتبۀ حمایت از ولی خدا را برای دعبل خُزاعی قائل شدهاند و به او فرمودهاند: «مَرحَباً بِکَ یَا دِعبِلُ مَرحَباً بِناصِرِنا بِیَدِهِ وَ لِسَانِهِ؛ آفرین بر تو ای دعبل! آفرین به کسی که -نه تنها ما را قلبا دوست دارد بلکه- با زبان و در عمل به نصرت و یاری ما آمده است.» (بحار الانوار؛ ج۴۵، ح۱۵، ص۲۵۷)
...
شعر هیأت
💠 مرحبا بناصرِنا «نصرت اولیای الهی با شعر» 🔹پیامبران برای برپایی جامعهای دینمحور، تلاشهای بسیار
🔸تعجب اینجاست که دعبل و شاعران سرشناسی مانند کمیت و سیّدحِمیَری، نسبت به اصحاب خاص معصومین(علیهمالسلام) در جایگاه به مراتب پایینتری قرار میگرفتند؛ نه در شناخت مبانی اعتقادی مانند آنها بودند، نه در آشنایی با معارف و علوم مختلف دینی تسلط آنها را داشتند و نه در اعمال فردی به پای آنها میرسیدند؛ پس چگونه میشود که ائمه(علیهمالسلام) تا این حد جایگاه شاعران را رفیع جلوه میدهند و در مورد آنها از تعابیری استفاده میکنند که حتی بعضا نسبت به اصحاب خاصشان استفاده نکردهاند؟ علت این امر در میزان تأثیرگذاری کار فرهنگی آنها است. شعرا با برانگیختن عاطفۀ عامۀ مردم میتوانند جوّ عمومی جامعه را هدایت کنند، کاری که حتی از عهده اصحاب خاص حضرات معصومین(علیهمالسلام) نیز بر نمیآمد.
🔹در مورد شعر کمیت گفتهاند که اگر کسی قصیدۀ بائیه او در مدح بنیهاشم را حفظ نمیکرد، اصلا شیعه نبود.(الدرجات الرفیعة، ص۵۶۷)
او بخاطر اشعار بسیاری که در حمایت از خاندان پیامبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآله) سروده بود، عمر خود را در حال فرار از حکّام جور گذراند و در نهایت در این راه به شهادت رسید.(خزانة الأدب و لب لباب لسان العرب؛ ج۱، ص۱۴۷)
سیّدحِمیَری با زبان سهل و ممتنع و همهفهمش، بالغ بر دو هزار و سیصد قصیده در مدح بنیهاشم سرود و بین مردم منتشر کرد. (اغانی؛ ج۷، ص۲۳۶)
در مورد او گفتهاند هیچ روایتی در فضیلت علی بن ابیطالب(علیهالسلام) نقل نشده مگر اینکه سیّد آن را به شعر درآورده است. (الغدیر؛ ج۲، ص۳۴۷)
و دعبل که شعرش در مدح علی بن موسی الرضا(علیهماالسلام) آنچنان بر سر زبانها افتاد که حتی دزد قافله نیز آن را از حفظ میخواند.(عيون أخبار الرضا عليهالسلام؛ ج۲، ص۲۶۳، ح۳۴)
او میگفت: «چهل سال است كه چوبۀ دارم را بر شانه حمل میکنم اما كسى را نمىيابم كه مرا بر آن چوبه، به دار كشد.» (اغانی؛ ج۲۰، ص۱۳۱) که در نهایت آرزویش محقق شد و در این راه به شهادت رسید.
برای همین ظرفیت جریانسازی است که امام رضا(علیهالسلام) در ادامۀ روایت به دعبل میفرمایند، تا جایی که میتواند این مسیر را ادامه دهد و در آن کوتاهی نکند: «فَلَا تُقَصِّرْ عَن نَصرِنَا مَا اسْتَطَعْتَ...»
🔹امروز هم که ولی فقیه هدایت جامعه اسلامی را بر عهده دارد، نبرد همان نبرد است و نصرت همان نصرت. همان کسانی که فریب «هنر برای هنر» را به ما القاء کردهاند، از هنر برای نشر اباطیل خود بهرۀ فراوان بردهاند. دادن جواب منطقی و تبیین عقلانی به جای خود، اما هنر را باید با هنر پاسخ داد.
در برابر سونامی رسانهای غرب، وظیفهای که بر دوش صاحبان اندیشه و هنر گذاشته شده بسیار سنگینتر از دیگران است. شاعران این توانایی را دارند تا فضای عمومی را در جهت رسیدن به یک خِرَد جمعی هدایت کنند و مرد میدان فرهنگ باشند. آنها موظفاند بر پایه تحلیل صحیح از حوادث، به تبیین حقایق بپردازند و دریافتهای خود را در قالب هنری عرضه کنند.
🔸«این یک معیار است؛ حقیقتی را که درک میکنید، آن را تبیین کنید. کسی انتظار ندارد بر خلاف آنچه که میفهمید حرف بزنید. نه، آنچه را که میفهمید، بگویید. البته برای اینکه آنچه میفهمید درست و صواب باشد، باید تلاش و مجاهدت کنید؛ چون در حوادثِ فتنهگون، شناخت عرصه دشوار است، شناخت اطراف قصه دشوار است، شناخت مهاجم و مدافع دشوار است، شناخت ظالم و مظلوم دشوار است، شناخت دشمن و دوست دشوار است.
اگر بنا باشد یک شاعر هم مثل دیگران گول بخورد، فریب بخورد و بیبصیرتی به سراغش بیاید، این خیلی دون شأن یک انسان هنری و یک انسان فرهنگی است. پس باید حقیقت را فهمید؛ بعد هم باید همان حقیقت را تبلیغ کرد.» (بخشی از بیانات رهبری در دیدار با جمعی از شعرا ۱۳۸۸/۶/۱۴)
🔹سکوت کردن، دیر اقدام کردن، به دوش یکدیگر انداختن، نه با این طرف و نه با آن طرف بودن، هم با این طرف و هم با آنطرف بودن و مسامحههایی از این دست، باعث میشود جامعه از حرکت در نقطۀ مقابل هجمههای فرهنگی غرب عقب بماند که این رکود و ایستایی، جریان فرهنگی کشور را به مرداب خطرناکی تبدیل میکند. همواره باید در مسیری سیر کرد که در آن نام نامی «الله» میدرخشد نه مسیری که شیطان بر آن سایه انداخته است. در این راه نور، نباید از هیچ نصرتی دریغ کرد که اگر اینگونه باشد، خداوند نیز به یاری مؤمنین خواهد آمد «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقدَامَكُمْ». (سورۀ محمد، آیۀ۷)
✍🏻 #عباس_همتی
✅ @ShereHeyat
#شعر_توحیدی
#حدیث #رباعی
💠 #امام_صادق (علیهالسلام)
«إِذَا رَقَّ أَحَدُكُمْ فَلْيَدْعُ فَإِنَّ الْقَلْبَ لَا يَرِقُّ حَتَّى يَخْلُصَ»
هنگامی که دلتان شکست دعا کنید، زیرا دل تا صاف و خالص نشود، نمیشکند.
📗 الكافی، ج۲، ص۴۷۷
🔹هرگاه دلت شکست...🔹
سرچشمۀ فیض، آرزو کن به دعا
تحصیل امید و آبرو کن به دعا
دلهای شکسته چشمۀ رحمت اوست
هرگاه دلت شکست رو کن به دعا
📝 #محمدجواد_غفورزاده
✅ @ShereHeyat
#مناجات
#شب_قدر
#غزل
🔹الهی العفو🔹
بر عفو بیحسابت این نکتهام گواه است
گفتی که یأس از من بالاترین گناه است
من غرق در گناهم مسکین و رو سیاهم
تنها تویی پناهم «لا تَقنَطُوا» گواه است
هرگز نمیپسندی در بر رویم ببندی
آخر کجا گریزد عبدی که بیپناه است
در دیده اشک سُرخم بر چهره رنگ زردم
مویم شده سفید و پروندهام سیاه است
بازآمدم به سویت برگشتهام به کویت
این بندۀ فراری محتاج یک نگاه است
من عهد خود شکستم من راه خویش بستم
ور نه به جانب تو هر سو هزار راه است
یک جمله با تو گفتن ذکر هزار سال است
یک لحظه بیتو بودن یکعمر اشتباه است
یک یا اِلهی اَلْعَفو جبرانِ جُرمِ یک عمر
یک شام قدر با تو بِهْ از هزار ماه است
📝 #غلامرضا_سازگار
🌐 shereheyat.ir/node/1438
✅ @ShereHeyat
#ماه_رمضان
#شب_قدر
#مثنوی
🔹یا مفتّح الابواب🔹
روزههایم اگرچه معیوب است
رمضان است و حال من خوب است
رمضان است و من زلالم باز
صاحب روزی حلالم باز
میزند موج بیکران در من
پهنه در پهنه آسمان در من
چشمهایم ندیدنی را دید
رمضان است و من پر از خورشید
الفتی پاک با سحر دارم
تشنهٔ لحظههای افطارم
رمضان است و گفتنم هوس است
«راز از تو شنفتنم هوس است»
از تو ای با من آشنا! از تو
از تو ای مهربان خدا! از تو
ای خدایی که جود آوردی
از عدم در وجود آوردی
ای خدایی که هستیام دادی
حرمت حقپرستیام دادی
ای سؤالِ مرا همیشه جواب
ای سبب! ای مسبِّب! ای اسباب!
پیش پایم همیشه روشن باش
با توام من، تو نیز با من باش
در نگاهم، گناه میجوشد
تو نپوشی کسی نمیپوشد
با من ای مهربان، مدارا کن
گره از کار بستهام وا کن...
رمضان است و ماه نیمهٔ بدر
شب تقسیم زندگی، شب قدر
شب قدر است و من همان تنها
دورم از هیهی و هیاهوها
نیست قرآن برابرم امشب
دست مولاست بر سرم امشب
ای خدای بزرگ بندهنواز
خالق لحظههای راز و نیاز
میچکد شور تو در آوایم
میزنی موج در دعاهایم
شب قدر است و میکنی تقسیم
برسان سهم دوستان یتیم
سهم من چیست؟ بندگی کردن
پاک و پاکیزه زندگی کردن
بار من ای یگانه سنگین است
سبُکم کن که سهمِ من این است
شب اِحیا تو با منی، آری
من بخوابم اگر، تو بیداری
لطف داری به دست کوتاهم
میدهی آنچه را که میخواهم
ای خدا ای خدای پنهان، فاش
هم در اینجا تو را ببینم کاش
تا بمیرم زلال و دلبیدار
مرگ من را به دست من بسپار
بسپارش به من به آگاهی
تا بمیرم چنان که میخواهی
بعد یک عمر خون دل خوردن
مطّلع کن مرا شب مردن
ای خدا، ای خدای نومیدان
زندهٔ تا همیشه جاویدان
ای سزاوار گریه و خنده
مهربانِ هماره بخشنده
پاکبازم اگرچه گمراهم
از تو غیر از تو را نمیخواهم
بار تشویش از دلم بردار
وَ قِنا ربّنا عذاب النّار
شب قدر است و من چنین بیتاب
اِفتَتِح یا مفتّح الابواب...
📝 #مرتضی_امیری_اسفندقه
🌐 shereheyat.ir/node/405
✅ @ShereHeyat
#ماه_رمضان
#شب_قدر
#غزل
🔹خانهتکانی🔹
تشنهام این رمضان تشنهتر از هر رمضانی
شب قدر آمده تا قدر دل خویش بدانی
لیلةالقدر عزیزیست بیا دل بتکانیم
راستی روزه مگر چیست؟ همین خانهتکانی
ماه کنعان! ندهد سلطنت مصر فریبت
تو چرا مثل پدر نیستی ای یوسف ثانی؟
نیست تقصیر عصا، معجزۀ موسویات نیست
کاش میشد که شعیبت بپذیرد به شبانی
بینشانان زمین، زندهبهگوران زمانیم
همه همسایۀ مرگیم، همین است نشانی
📝 #علیرضا_قزوه
🌐 shereheyat.ir/node/2683
✅ @ShereHeyat
#مناجات
#غزل
🔹دستان خالی🔹
چشیدم در حریمت طعم عشق لایزالی را
کشیدم در غل و زنجیر نفس لاابالی را
خداوندا به شوق بارش باران الطافت
تحمل کردهام این سالهای خشکسالی را
زمانه از تو دورم کرده و شیطان فراوان است
نمیجویم تو را، گم کردهام سیر جلالی را
چه شبهای درازی را که بی یاد تو سر کردم
ببخش این سرکشی، این سرخوشی، این بیخیالی را
برای درد دل کردن در این دنیای وانفسا
به غیر تو ندیدم هرچه گشتم این حوالی را
چهل سال است بیتابانه دنبال تو میگردم
چگونه شرح باید داد این آشفتهحالی را..
مرا تنها دو رکعت عشق روزی کن که دلتنگم
تداعی کن برایم باز گلبانگ بلالی را
رهیده تیر عمرم از کمان و راهی گورم
نیاوردم به دست ارزان من این قد هلالی را
به سمتت آمدم با کولهباری از نبودنها
فقط روی سیاه آوردم و دستان خالی را
من از دیدار عزرائیل و از محشر نمیترسم
که دارم بر سر خود سایۀ مولیالموالی را
📝 #احمد_حسینپور_علوی
🌐 shereheyat.ir/node/5294
✅ @ShereHeyat
#مناجات
#شب_قدر
#غزل
🔹آدمی دگر🔹
نمانده هیچ بهجز آهِ سرد و چشمِ تر از من
کجاست در همه عالم کسی غریبتر از من؟
کسی غریبتر از من کجاست در همه عالم؟
نگاهِ لطفِ تو برگردد ای خدا اگر از من
منی که هیچ ندیدم به غیرِ مرحمت از تو
تویی که هیچ ندیدی به غیرِ دردسر از من
تو بیشتر نگرانِ منی و حسّ من این است
نیاز نیست بگویم که آبرو نبر از من...
مرا مخواه در اندوه و آه بی تو بمانم
توانِ صبر ندارم، مخواه بیشتر از من
مرا بخواه که روزی شهیدِ چشمِ تو باشم
مرا به نام صدا کن اشاره از تو سر از من
مرا بگیر در آغوش، گاهِ هولِ قیامت
فرار میکند آن روز مادر و پدر از من
در این معامله چیزی به غیر اشک ندارم
همین چکیدهٔ جانِ مرا بیا بخر از من
ببند ساکِ مرا و مسافرِ نجفم کن
بساز با نظرِ حیدر آدمی دگر از من
📝 #محمد_میرزایی_بازرگانی
✅ @ShereHeyat
ماه رمضان دیده به ما دوخته است
ماهی که چراغ رحمت افروخته است
یک شب «شب قدر» است در این ماه، ولی
جبرانِ هزار فرصت سوخته است
📝 #محمدجواد_غفورزاده
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹شوق سفر🔹
امشب از محراب خون، شوق سفر دارد علی
خلوتی خوش با خدا، شب تا سحر دارد علی
با خدا نجوای او «فُزْتُ و رَبِّ الکعبه» است
در شب قدری که فرصت تا سحر دارد علی...
نخلهای کوفه را یک عمر در ماتم نشاند
داغهایی کز مدینه بر جگر دارد علی
بازتاب خاطرات آشیانی سوختهست
گوشۀ چشمی که بر دیوار و در دارد علی...
لالهزار سینۀ او چون نسوزد از فراق
وقتی از داغ دل زهرا خبر دارد علی...
بینوایان عرب، صد کاسه شیر آوردهاند
تا به دست مرحمت یک جرعه بردارد علی
با نگاهی مینوازد عاشقان خسته را
با کدامین اهل دل امشب نظر دارد علی
📝 #محمدجواد_غفورزاده
🌐 shereheyat.ir/node/3897
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹چشم به راه🔹
آن شب که کوفه شاهد ننگی سیاه بود
در گریه آسمان و زمین تا پگاه بود...
از نالهای شکسته شد آن شب سکوت شهر
طفلی گرسنه بود که چشمش به راه بود
ای آسمان بگو که در آن صبح فتنهخیز
دور فلک، اسیر کدام اشتباه بود
بخشندهای که داد نگین در رکوع خویش
چون شد که سجدهگاه بر او قتلگاه بود
آن عصمت مجسّم حق در تمام عمر
جز حرف حق نگفت و همینش گناه بود
در کهکشان درد، علی بود و آسمان
تنها گواه حیدر کرّار، ماه بود
هر چند خسته بود دلش از جفا ولی
بیچارگان و خستهدلان را پناه بود...
📝 #عباس_شاهزیدی
🌐 shereheyat.ir/node/2510
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#قصیده
🔹تمنّا🔹
پس از قرنها فاصله تا علی
نشستهست در خانه تنها، علی
هنوز از پسِ سالیان سکوت
کند در دل چاه نجوا، علی
علی کوه درد است... از عمق جان،
اگر اهل دردی بگو یاعلی
اگر حقشناسی علی را شناس
علی اَست با حق و حق با علی
علی جان زهراست، زین رو نبود
جدا یک دم از یاد زهرا، علی
حسین و حسن، میوۀ باغشان
چه والاست زهرا! چه والا علی
تو را چشم و گوش خدا خواندهاند
چه رازیست در این معمّا؟ علی!
خدا با شگفتی تو را آفرید
شگفتا از اوجت! شگفتا! علی!..
دل من اسیر تولّای توست
نما با اسیرت مدارا علی
چه سرّی تو را تا حقیقت رساند؟
به ما هم بیاموز آن را، علی
مکن منع ما را ز جود و کرم
که ما قطرهایم و تو دریا، علی
به چشمت از آغاز رنگی نداشت
حنای فریبای دنیا، علی...
چه تلخ است این گریۀ ما، تو را
تو باید کنی گریه بر ما، علی!
مگر از دواخانۀ حکمتت
کنی درد ما را مداوا، علی
که این نسل با هرچه دلواپسی
تو را دارد از تو تمنّا، علی
📝 #همایون_علیدوستی
🌐 shereheyat.ir/node/2357
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹لحظههای مقدر🔹
در جان بهجز جوانۀ باور نداشتی
ای آنکه در شکوه، برابر نداشتی
رنگی نمیگرفت به خود باغها اگر
اینقدر جلوههای معطر نداشتی
آری! تو در مقام فنا نیز از خودت
جز انتظار فتح مکرر نداشتی
مشتاق یاریاند تو را آسمانیان
باور نمیکنیم که یاور نداشتی
با من بگو کدام پیمبر کتاب داشت
یا خواند حکمتی و تو از بر نداشتی؟!
ای آنکه سر نهاده جهانی به پای تو
یک بار هم به بالش پَر سر نداشتی
طوری گرفت هُرم تو دست عقیل را
انگار غیر عدل، برادر نداشتی
آن شب کنار سفرۀ افطارِ دخترت
جز شوق لحظههای مقدر نداشتی
ای زخمیِ تبار نمکناشناسها
غیر از نمک ز سفره چرا برنداشتی؟
::
ای دل! خجل مباش که ابیات درخوری
در مدح آن حقیقت برتر نداشتی
تو پی به راز سورۀ کوثر نبردهای
تو غیر چند واژۀ ابتر نداشتی
📝 #جواد_محمدزمانی
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹شام آخر🔹
به مسجد میرود یا سمت قربانگاه میآید؟
چرا از هر طرف امشب نسیم آه میآید؟
قدمهایش چقدر از خانه تا مسجد شتابان است
به سختی عرش دارد پا به پایش راه میآید
چه شوقی میچکد از صورتش وقت وضو امشب
برایش عاقبت آن لحظۀ دلخواه میآید
برای بار آخر کوچهکوچه، کوفه میبیند
سراغ سایههای تیره، نور ماه میآید
هلا ای شهر! شام آخر است آمادهای آیا؟
چه بر روز تو در این فرصت کوتاه میآید؟
نمیبینند مردم حجم تنهایی مولا را
غریبی علی تنها به چشم چاه میآید
📝 #فاطمه_عارفنژاد
🌐 shereheyat.ir/node/3901
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹زخم بیشمار🔹
دلی برای سپردن به آن دیار نداشت
برای لحظۀ رفتن دلش قرار نداشت
امیر هیچ بهجز زخم بیشمار نخورد
امیر هیچ بهجز درد بیشمار نداشت
شبانههای علی مثل روز روشن بود
اگر که پنجرهها پردۀ غبار نداشت
نه در خیال خلافت که پیش چشمش این
به قدر وصلۀ یک کفش اعتبار نداشت
و کینهها همه یک تیغ شد فرود آمد
که چیز دیگری از کوفه انتظار نداشت
📝 #محمدحسین_ملکیان
🌐 shereheyat.ir/node/5484
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#مثنوی
🔹إنا لله...🔹
گاه جنگ است به مرکب همه زین بگذارید
آب در دست اگر هست زمین بگذارید
وقت تنگ است و حرام است تعلّل کردن
صحبت از مزرعه و گلّه و آغل کردن
وقت آن است که در سینه نفس تند شود
تیغ، آن تیغ که صیقل نخورَد کند شود
تا کمین بر در و دروازه نکردهست هنوز
تا معاویه نفس تازه نکردهست هنوز
نوبتی کوفته بر طبل سحر، برخیزید
پایتان خواب نرفتهست اگر، برخیزید
هر که جا ماند در آماج بلا میماند
با کلاهی که پس معرکه جا میماند
گفت مولا که چنین است و چنان با آن ایل
ایل صد رنگتر از ایل بنیاسرائیل
این یکی گفت: مطیعیم، ولی دربندیم
بگذر از ما که گرفتار زن و فرزندیم
خانه بی مرد، پر از خوف حرامی باشد
این چراغیست که بر خانه روا میباشد
ما چه داریم به جز پای فلج؟ میترسیم
فصل سرما شده از عُسر و حرج میترسیم
رعد و برق است که با عطسۀ ابر آمده است
هان علی دست نگه دار که صبر آمده است
آن یکی گفت: علیلیم خودت میبینی
بدتر از ابنسَبیلیم خودت میبینی
ما مگر مثل تو دنیای مرفّه داریم؟!
زیر کشت است زمین، عذر موجّه داریم
آن یکی گفت: ملولیم کمی حوصله کن
گوشمان پر شده از موعظه کمتر گله کن
خالی از معرفت و مردی و رندی بوده
کوفه تا بوده پر از «اَشعثِ کِندی» بوده
کوفه شهری که پر از وسوسۀ خنّاس است
دستپروردۀ سعد بن ابیوقّاص است
این جماعت همه اشباح رجالاند همه
گاه پیکار ملولاند و ملالاند همه
میرود قصّۀ ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصّه ورق میخورد آرام آرام...
سهلتر سادهتر از قافیهای باختیاش
ننگ بادا به تو ای دهر که نشناختیاش
چه برایش به جز اندوه و ملال آوردی
جان او را به لبش شصت و سه سال آوردی
سهمش از خاک فقط کفش پر از پینۀ اوست
در عرقریز زمین جامۀ پشمینۀ اوست
باغ میساخت و در سایهٔ آن باغ نبود
یک نفس قافلهاش در پی اُتراق نبود
درد باید که بفهمیم چه گفتهست علی
که شبی با شکم سیر نخفتهست علی
از سر سفرهٔ اسلام چه برداشت امیر
نان دندانشکنی را که نمیخورد فقیر
آه، از آن شبِ آخر که علی غمگین بود
سفرهٔ دخترش از شیر و نمک رنگین بود
شب آخر که فلک، باد، زمین، دریا، ماه
میشنیدند فقط از علی إنّا لله
باد برخاست و از دوش عبایش افتاد
مهربان شد در و دیوار، به پایش افتاد
مرو از خانه، به فریاد جهان گوش مکن
فقط امشب، فقط امشب به اذان گوش مکن
شب آخر، شب آخر، شب بیخوابیها
سینهزن در پی او دستهٔ مرغابیها
از قدمهای علی ارض و سما جا میماند
قدم از شوق چنان زد که عصا جا میماند
با توام ای شب شیون شده بیهوده مکوش
او سراپا همه رفتن شده، بیهوده مکوش
بیشک این لحظه کم از لحظهٔ پیکارش نیست
دست و پاگیر مشو، کوه جلودارش نیست
زودتر میرسد از واقعه حتی مولا
تا که بیدار کند قاتل خود را مولا
تا به کی ای شب تاریک زمین در خوابی
صبح برخاسته، بیدار شو ای اعرابی
عرش محراب شد از فُزتُ و ربّ الکعبه
کعبه بیتاب شد از فُزتُ و ربّ الکعبه
آه از مردم بیدرد، امان از دنیا
نعمتِ داشتنت را بستان از دنیا
میرود قصهٔ ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصه ورق میخورد آرام آرام
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
🌐 shereheyat.ir/node/1455
✅ @ShereHeyat
بیا سنگینیِ بارِ گناهم را نبین امشب
مقدّر کن برایم بهترینها را همین امشب
برای استجابت فرصتی بهتر نخواهم یافت
گره خوردهست احیا با امیرالمؤمنین امشب
تمام عمر با خود، گرمِ جنگی تن به تن بودم
به دیدارت میآیم از جدالی سهمگین امشب
پناهِ من همین سجاده و تسبیح و قرآن است
نگاهی کن به این درماندۀ گوشهنشین امشب
شب قدر است و جا خوش کرده بغضی در گلوی من
مقدّر میشود آیا برایم اربعین امشب؟
به فردایم امیدی نیست، اکنون دستگیری کن
همین حالا، همین حالا، همین امشب، همین امشب
📝 #رضا_ابوذری
🌐 shereheyat.ir/node/4657
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#نهج_البلاغه
#غزل
🔹چه چشمههای حیاتی🔹
چه حرفهای زلالی که رودهای روانند
چه نورها، چه سخنها که با تو در جریانند
چه چشمههای حیاتی که از لب تو تراوید
چه مهربانکلماتی که آفتابنشانند
بیا و خطبه بخوان بر فراز منبر تاریخ
که واژههای تو نهجالبلاغههای جهانند
اگر نگاه جهانی به دستخط تو باشد
اشارههای تو مولا، هنوز نامهرسانند
غزل به سجده میافتد در آستان کلامت
که جملههای قصار تو قلّههای زبانند
هزار دفتر اگر سیّدِ رضی بگشاید
ثنای مرتبهات را چکامهها نتوانند
تو کیستی که شبیهت نیامدهست به عالم
تو کیستی که برایت نبوده هیچ همانند
تو بوترابی و آن نفحههای در کلماتت
به قلبها همه نور و به جسمها همه جانند
قدم گذار در این کوچههای حزن و خموشی
که گامهای تو بر خاکِ مرده چون ضربانند
چنین که درگهِ تو ذرّهپرور است در آفاق
بعید نیست مرا هم به آسمان برسانند
📝 #فائزه_زرافشان
🌐 shereheyat.ir/node/5024
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹شب تاریک کوفه🔹
مگر اندوه شبهای علی را چاه میفهمد؟
کجا درد دل آیینهها را آه میفهمد؟
شب تاریک کوفه، کوچهها در خواب خاموشی
فقط حال یتیمان را نگاه ماه میفهمد
به دام خویش افتادند بوجهلان صفینی
فریب کفر را کی لشکر گمراه میفهمد؟
خوارج چیزی از پند علی هرگز نفهمیدند
کجا آفاق را اندیشۀ کوتاه میفهمد؟
مسیر کهکشانها با نگاهش میشود روشن
ولی این قوم آیا راه را از چاه میفهمد؟
علی درد دلی انبوه دارد، بغض دارد، آه...
مگر درد دل آیینهها را آه میفهمد؟
📝 #علی_اصغر_شیری
🌐 shereheyat.ir/node/5019
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#دوبیتی
🔹مهتاب کوفه🔹
نمیجنبد ز جا مرداب کوفه
چه دلگیر است و سنگین، خواب کوفه
در این ظلمت بمانید؛ آی مردم!
به خون آغشته شد مهتاب کوفه
دل شب سوگباران شد همیشه
و نخلستان، پریشان شد همیشه
چه میگفتی مگر با چاه؟ مولا!
که چشم چاه، گریان شد همیشه
فدای دردهای بیدوایت!
فدای گریههای بیصدایت
خدا را میتوان دیدن، علیجان!
در آن گلپینههای دستهایت
📝 #محمدرضا_سهرابینژاد
🌐 shereheyat.ir/node/2317
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹نذر محرّم🔹
گریه کن لؤلؤ و مرجان، که هوا دم کرده
چاهِ کوفه عطشِ چشمۀ زمزم کرده
ذوالفقاریست که سر خم نکند پیشِ کسی
پشتِ ابروی تو را خونِ جگر خم کرده
شانهای محرمِ غم نیست که این ابرِ حزین
رو به چاه آورده، پشت به عالم کرده:
«آه! ای چاه، به این قومِ وفادار بگو
که علی خوبی در حقّ شما کم کرده؟»
صبر کن صبر، علی! کربوبلا نزدیک است
مزدِ احسانِ تو را کوفه فراهم کرده
مصحف اینبار به شمشیر ورق خورد و علی
ختمِ قرآنش را نذرِ محرّم کرده
📝 #مبین_اردستانی
🌐 shereheyat.ir/node/4667
✅ @ShereHeyat
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ | روایت رهبر انقلاب از داستان شعری که دعبل برای حضرت امام رضا سرود و در مدت کوتاهی در بلاد اسلامی گسترش یافت
👈 رسانه اثرگذار یعنی این!
🗓 به مناسبت بیانات اخیر رهبر انقلاب در دیدار شاعران
🎨 نسخه گرافیکی👇
https://khl.ink/f/51015
💻 Farsi.Khamenei.ir
#امام_علی علیهالسلام
#قصیده
🔹السابقون السابقون🔹
تو را تا دیدهام محو جمال کبریا دیدم
تو را غرق مناجات خدا، از خود رها دیدم
تو را در سجدهٔ باران و بر سجّادهٔ صحرا
به هنگام قنوت برگها، در «ربّنا» دیدم
تو در هفت آسمان سیر و سفر میکردی امّا من
تو را در سرزمین وحی، سرگرم دعا دیدم
کنار «حجر اسماعیل» در سرچشمهٔ زمزم
صفا و مروه را گرد تو در سعی و صفا دیدم
«تو را دیدم که میچرخید گرد خانهات کعبه
خدا را در حرم گم کرده بودم در شما دیدم»
تو را در دامن مادر، تو را در دست پیغمبر
تو را مولود کعبه، قبلهٔ اهل ولا دیدم
تو را فرمانبرِ «یا ایها المدثر» از اول
تو را «السابقون السابقون» از ابتدا دیدم
تو را پابند پیمان اَلَست از مطلع هستی
تو را عاشقترین دلدادهٔ «قالوا بلی» دیدم
تو افکندی حجاب از روی «کَرّمنا بنیآدم»
که سیمای تو را آیینهٔ ایزدنما دیدم
تو آدم را فراخواندی به علم «عَلَّمَ الأسماء»
تو را در کشتی نوح پیمبر ناخدا دیدم
اگر اعجاز موسایی عصا بود و ید بیضا
سرانگشت تو را پرگار تقدیر و قضا دیدم
نه تنها از تو شد عیسی مسیحادم، که از اوّل
تو را هم عهد و پیمان با تمام انبیا دیدم
سلیمان از تو حشمت یافت هنگام نگینبخشی
تو را روح قناعت، اسوهٔ فقر و غنا دیدم
زدی خود را به آب و آتش ای شمس جهانآرا
تو را پروانهٔ پیغمبر از غار حرا دیدم
به جولانگاه احزاب و نبرد خندق و خیبر
به دستت تیغ «لا سیف» و به شأنت «لا فتی» دیدم
به یک ضربت که در خندق زدی، در برق شمشیرت
جهانی را به لب «اَهلاً و سَهلاً مَرحَبا» دیدم
تلاوت کردی «آیات برائت» را به زیبایی
تو را خورشید بام کعبه در «اُمُ القُری» دیدم
تو را در مسجد و محراب، در میدان و بر منبر
تو را در بینهایت، در کجا در ناکجا دیدم
چه میدیدم خدایا روز فتح مکّه با حیرت
خلیل بتشکن را روی دوش مصطفی دیدم
«و سُبحانَ الّذی أسری بِعَبدِه» را که میخواندم
تو را در لیلةُ المعراج، با بدرُالدُّجا دیدم
سراغ آیهٔ «اَلیَوم اَکملتُ لکُم» رفتم
تمام آیه را وصف علی مرتضی دیدم
شکوه و عزّت هستی! کمال عشق و سرمستی!
چه گویم من که روی دست پیغمبر چهها دیدم
تو را در سایۀ باغ «اَلَم نَشرح لَکَ صَدرَک»
شکوفا یافتم، مصداق «مِصباحُ الهُدی» دیدم
گل روی تو را در «سَبِّح اسم ربَّکَ الاعلی»
تَجَسُّم کردم آری، تا جمال کبریا دیدم
تو را در سورۀ «حا میم تنزیلٌ منَ الرَّحمن»
تو را در آیهٔ تطهیر و در «قُل اِنَّما» دیدم
تو را در نون «اَلرَّحمن» و عین «عَلَّمَ القُرآن»
تو را در یای «یاسین»، ترجمان طا و ها دیدم
تو را در «قُل کَفی بِالله» در «وَالتّین وَالزَّیتون»
تو را در «لیسَ لِلانسانَ اِلّا ما سَعی» دیدم
نه تنها هست اوج رفعتت در قافِ «وَالقرآن»
تو را در سورهٔ «وَالشَّمس» و «طور» و «وَالضُّحی» دیدم
تو را با چهرهٔ پوشیده و خرما و نان بر دوش
کنار زاغههای شهر کوفه بارها دیدم
نوازش از تو میدیدند فرزندان شاهد هم
تو را با گوهر اشک یتیمان آشنا دیدم
به مسکین و یتیم از بس محبت کردی و احسان
تو را در سورهٔ انسان و متن «هل أتی» دیدم
چه میدیدم خدا را در سکوت محض نخلستان
تو را هر نیمهشب، در گریههای بیصدا دیدم
شبی که شمع بیتالمال را خاموش میکردی
تو را با بیریایی، خفته روی بوریا دیدم
چو راز غربت خود را به گوش چاه میگفتی
چو نیلوفر کشیدم قد، تو را ای ماه تا دیدم
تو را پشت در آتش زده، با زهرةُالزّهرا
صبور و مهربان، در تیرباران بلا دیدم
اگر نامردمان دست تو را بستند، آنها را
اسیر پنجۀ تقدیر، در «تَبَّت یَدا» دیدم
در ایوان نجف، در کوفه، در محراب مسجد هم
شهادتنامهٔ «فُزتُ وَ رَبِّ الکَعبه» را دیدم
پس از آن لیلة القدری، که شد شقُّ القَمَر، هر شب
تو را در جوهر خون شهیدان خدا دیدم
تو را یاریگر خون خدا، با عترت یاسین
تو را دلجوی یاس ارغوان، در نینوا دیدم
تو را در آسمان نیلگون ظهر عاشورا
تو را در سایهروشنهای شام و کربلا دیدم
شب شام غریبان و پرستوهای سرگردان
تو را دلسوخته در شعلهزار خیمهها دیدم
اگر خورشید دشت کربلا از نوک نی سر زد
تو را در موجی از آیات تسلیم و رضا دیدم
تو را با کاروان اهلبیت وحی در غربت
تو را در حیرت از خورشید در تشت طلا دیدم
کسی از آستانت دست خالی برنمیگردد
که در آیینهٔ آیین تو، مهر و وفا دیدم
📝 #محمدجواد_غفورزاده
🌐 shereheyat.ir/node/645
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹ولای علی🔹
خدا مرا ز ولای علی جدا نکند
من و خیال جدایی از او؟ خدا نکند
به آنچه در حق من میکند خوشم اما
خدا کند که دلم را ز خود جدا نکند
کسی که جانب بیگانه را نگه دارد
نمیشود که نگاهی به آشنا نکند
به خانهزادی او کعبه میکند اقرار
دلِ شکسته علی را چرا صدا نکند؟
کسی ز کار دلی عقده وا نخواهد کرد
اگر اشاره به دست گرهگشا نکند
سزد به حضرت او منصب یداللّهی
که غیر او گره از کار خلق وا نکند...
خدا کند که قَدَر اَندر این لیالی قَدْر
مرا به هجر تو این قَدْر مبتلا نکند
چه لذتیست ندانم به زخم شمشیرت
که کشتۀ تو دمی فکر خونبها نکند
📝 #محمدعلی_مجاهدی
🌐 shereheyat.ir/node/398
✅ @ShereHeyat