فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با تو ایمنم
و با تو سرشارم از هرچه زیبایی ست
پناهم باش ♥️
تا سنگینی غربت
از شانه هایم فرو ریزد
و ملال تنهایی از چشم هایم...
کجاست بارشی از ابر مهربان صدایت
که تشنه مانده دلم در هوای زمزمههايت...
🪴شعر و خوانش :
محمدرضا عبدالملکیان
خسرو شکیبایی
🪴شعر و خواننده :
حسین منزوی
همایون شجریان
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🔰ذوق حضور
✍ #صدیق_قطبی
موسی در راه سفر است که آتشی میبیند. به خانواده خود میگوید درنگ کنید که من آتشی دیدم. امیدوارم که پارهای از آن را برای شما بیاورم یا در پرتو آتش راه یابم. به تنهایی به جستجوی آتش میرود. چون میرسد ندایی به یکباره او را فرامیگیرد: ای موسی، این منم پروردگار تو، پایپوش خویش بیرون آور که تو در وادی مقدس طوی هستی. من تو را برگزیدهام پس به آنچه وحی میشود گوش فرا ده. منم من خدایی که جز من خدایی نیست. پس مرا پرستش کن و به یاد من نماز برپادار. قیامت فرارسنده است. میخواهم آن را پوشیده دارم تا هر کسی به آنچه میکوشد جزا یابد.
و ناگهان در اوج این پیامهای بلند و آسمانی، از موسی میپرسد: در دست راست تو چیست؟
موسی پاسخ میدهد: این عصای من است.
بر آن تکیه میدهم و با آن برای گوسفندانم
برگ میتکانم و کارهای دیگری
هم برای من از آن برمیآید.
(به روایت قرآن، سوره طه)
راستی چرا موسی به پاسخی کوتاه اکتفا نکرد؟ خدا که از او نخواسته بود کارکردهای عصا را شرح دهد. تنها پرسیده بود چه در دست توست؟
تبیین شاعرانه ماجرا این است که موسی سخن را به درازا کشاند چرا که از این گفتوگو لذت میبُرد و خوش داشت به شیوه و شگردی مدتزمانِ این واقعهی درخشان را بیشتر کند.
عرفی شیرازی گفته است:
لذیذ بود حکایت درازتر گفتم
چنانک حرف عصا گفت موسی اندر طور
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
♥️
ناگاه عشق
بیقرار، از بهر اظهار كمال،
پرده از روی كار بگشود،
و از روی معشوقی
خود را بر عین عاشق جلوه فرمود...
#لمعات
#شیخ_فخرالدین_عراقی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔎
فکر کن در صنعت آن پادشاه
کين همه بر هيچ می دارد نگاه
منطق الطیر عطار
#سروش_صحت
#کتاب_باز
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
⭐️
پیر طریقت را پرسیدند :
آدم در دنیا، تمام تر بود یا در بهشت؟
گفت: در دنیا
از بهر آنک در بهشت در تهمت خود بود
و در دنیا در تهمت عشق
نگر تا ظن مبری که از خواری آدم بود
که او را از بهشت بیرون کردند
آن از علوّ همت آدم بود
متقاضی عشق به درِ سینه آدم آمد
که: یا آدم! جمال معنی کشف کردند
آدم جمالی دید بی نهایت
که جمالِ هشت بهشت
در جنب آن ناچیز بود
همت بزرگ وی دامن او را بگرفت
که اگر عشق خواهی باخت
بر این درگه باید باخت
گر لابد، جان به عشق باید پرورد
باری غم عشق چون تویی باید خورد
فرمان آمد یا آدم !
اکنون که قدم در کوی عشق نهادی
از بهشت بیرون شو
که این سرای راحت است
و عاشقان را با سلامت چه کار؟!
همواره حلقِ عاشقان در حلقهٔ دام بلا باد!
#کشف_الاسرار
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
معنای زنده بودن ِمن
با تو بودن است، نزدیک، دور
سیر، گرسنه، رها، اسیر
دلتنگ، شاد...
آن لحظهای که بی تو
سرآید مرا، مباد!
مفهوم ِمرگ ِمن
در راه سرفرازی تو، در کنار تو
مفهوم زندگیست
معنای عشق نیز در سرنوشتِ من
با تو، همیشه با تو
برای تو، زیستن...
#فریدون_مشیری
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🔅و پسِ یکدیگر میرویم...
و این جهانِ گذرنده دارِ خلود نیست
و بر کاروانگاهیم و پسِ یکدیگر میرویم،
هیچکس را اینجا مُقام نخواهد بود،
چنان باید زیست
که پس از مرگ دعایِ نیک کنند.
و تعجب بماندهام از
حرص و مناقَشت با یکدیگر
و چندین زر و مال و حساب و تَبَعت،
که درویشِ گرسنه در محنت و زحیر
و توانگرِ با همه نعمت
چون مرگ فراز آمد
از یکدیگر باز نتوان شناخت.
مرد آن است که
پس از مرگ نامش زنده ماند.
#تاریخ_بیهقی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید
تو یکی نهای هزاری، تو چراغ خود برافروز
#حضرت_مولانا✨
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃
🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🌺🍃🌸
🍃
🌺
🕊
تا که عشق تو حاصل افتادست
کار ما سخت مشکل افتادست
آب از دیدهها از آن باریم
کآتش عشق در دل افتادست
در ازل پیش از آفرینش جسم
جان به عشق تو مایل افتادست
جان نه تنهاست عاشق رویت
پای دل نیز در گل افتادست
سالکان یقین روی تو را
بارگاه تو منزل افتادست
دل #عطار بر دلت مثلی
مرغکی نیم بسمل افتادست
🕊
🌺
🍃
🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁
محبوب من...
بی تو پاییز دوران سختی است
#محمد_صالح_علاء
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🕊
یاد باد منزلی که در آن عهد دوستی بستیم
اگر آن روز و آن منزل نبود،
دل، منزلگهِ عشق نبود
فرمان آمد: یا سیّد!
این بندگان ما که عهد ما فراموش کردند
و به غیری مشغول گشته😔
با یادِ ایشان ده آن روز که روح پاک ایشان
با ما عهد دوستی می بست
و دیدهٔ اشتیاق ایشان را
این توتیا می کشیدیم:((الست بربّکم))
یاد کن آن روز که دوستان در مجلس انس
از جام شراب عشق ما می آشامیدند
و به زبان حال می گفتند:
زان مِی که حرام نیست در مذهب ما
تا بازِ عدم، خشک نیابی لب ما
#کشف_الاسرار
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
💔
مرا چشمی ست خون افشان
ز دست آن کمان ابرو
جهان بس فتنه خواهد دید
از آن چشم و از آن ابرو ...
#حضرت_حافظ
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
✅صدق در لغت به معنی:
راستگویی و راست کاری و راست حالی است.
عرفا،صدق را فرقان حق و باطل شمرده اند
زیرا صفات رحمانی از اوصاف شیطانی
تنها به برکت صدق متمایز گردد.
صدق آن بُوَد که از خویشتن،آن نمایی که باشی
و آن باشی که نمایی(مناقب الصوفیه)
هرکه با نفسانیات خود به تساهل رفتار کند
هرگز نسيم صدق به مشام او نرسد
و هرکه رخساره جميل صدق را بیند
از مرگ در تاب و پریشانی اندر نشود
عزالدين محمود کاشانی صدق را
فضیلتی می داند راسخ و ریشه گستر
در نفس آدمی که ثمره آن سازواری رفتار
و گفتار با نیات و سِگال اوست
ابن عربی گوید: صدق، شدّت و صلابت در دین
و غیور بودن برای خداست.
صدیق کسی است که حرف و پیمان
و کردار و رفتارش راست باشد.
بدین جهت خداوند در سوره نساء آیه ۶۹
مقام صديقان را تالى مقام انبیا دانسته است
و نیز نام آنان را مقدم بر شهدا آورده است
تا معلوم آید که صدق، فوق شهادت است.
مولانا در دفتر دوم در باب راستی می گوید:
در حدیثِ راست، آرام دل است
راستی ها دانهٔ دامِ دل است
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
#تماشاگه- راز
(شرح موضوعی مثنوی معنوی)
#دکتر_کریم_زمانی
💖
تو رفتهای که عشق من از سر به در کنی
من ماندهام که عشق تو را تاج سر کنم
#فریدون_مشیری
🌸هوالجميل 🌸
🍁بنامت مي كنم أغاز اين شعر دل انگيزم
بهارت وه چه زيبا هست و من سرمست پائيزم
🍁تو را هر فصل زيبا شد به ناز حسن تدبيرت
ولي من از ميان فصلها مشتاق پائيزم
🍁خلايق جملگي هستند مجذوب بهارانت
خراب رنگها و نقش شورانگيز پائيزم
🍁صداي جست و خيز أب در گرماي تابستان
چه دلچسب است و من مات سكوت فصل پائيزم
🍁چه زيبا و دل انگيز است رنگ سبز فروردين
ولي من عاشق أن رنگ رنگ فصل پائيزم
🍁به رنگ قهواي و زرد و سرخ برگ ريزانش
به حيرت در تماشاي هنرمندي پائيزم
🍁چه غوغا مي كند أن چهچه بلبل به فصل گل
ولي من واله آن خش خش برگ و نواي باد پائيزم
🍁هواي صاف و خورشيد بهار زندگي سازش
خمار گريه باراني و هم عشوه هاي فصل پائيزم
🍁شب مهتابي اش در فصل گلها ديدني باشد
ولي بي خواب شبهاي بلند فصل پائيزم
🍁اگر چه نو بر است أن توت و زودألو و بادامش
ولي من طالب خرمالو و رنگ انار فصل پائيزم
🍁نمي دانم چرا با أن همه زيبائي فصل بهارانش
ولي من همچنان شيداي فصل خشك پائيزم
🍁بهارش همچو تابستان و روزش وه چه طولانيست
فريبش را مخور اي جان كه من همزاد پائيزم
✍صالح ادیب
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🌸هوالمحبوب🌸
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست
شب تار است و ره وادی ایمن در پیش
آتش طور کجا موعد دیدار کجاست
هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد
در خرابات بگویید که هشیار کجاست
آن کس است اهل بشارت که اشارت داند
نکتهها هست بسی محرم اسرار کجاست
هر سر موی مرا با تو هزاران کار است
ما کجاییم و ملامت گر بیکار کجاست
بازپرسید ز گیسوی شکن در شکنش
کاین دل غمزده سرگشته گرفتار کجاست
عقل دیوانه شد آن سلسله مشکین کو
دل ز ما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاست
ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی
عیش بی یار مهیا نشود یار کجاست
#حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج
فکر معقول بفرما گل بی خار کجاست
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
الهی!❤️
باتو آشنا شدم از خلایق جدا شدم
درجهان شیداشدم
نهان بودم پیدا شدم
الهی !
هرکه تورا شناخت هرچه غیر تو بود بینداخت.
#خواجه عبدالله انصاری
4_5884059389693789463.mp3
358.5K
حافظ غزل شماره 70خوانش موسوی گرمارودی
مردم دیده ما جز به رخت ناظر نیست
دل سرگشته ما غیر تو را ذاکر نیست
اشکم احرام طواف حرمت میبندد
گر چه از خون دل ریش دمی طاهر نیست
بسته دام و قفس باد چو مرغ وحشی
طایر سدره اگر در طلبت طایر نیست
عاشق مفلس اگر قلب دلش کرد نثار
مکنش عیب که بر نقد روان قادر نیست
عاقبت دست بدان سرو بلندش برسد
هر که را در طلبت همت او قاصر نیست
از روان بخشی عیسی نزنم دم هرگز
زان که در روح فزایی چو لبت ماهر نیست
من که در آتش سودای تو آهی نزنم
کی توان گفت که بر داغ دلم صابر نیست
روز اول که سر زلف تو دیدم گفتم
که پریشانی این سلسله را آخر نیست
سر پیوند تو تنها نه دل #حافظ راست
کیست آن کش سر پیوند تو در خاطر نیست
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
با اتکاء به پروردگار از مردم بی نیاز شو
تا به نیروی راستگویی ،
از دروغگویان بی نیاز باشی
از فضل پروردگار روزی بخواه ...
که غیر از خدا ، کسی روزی دهنده نیست
امام حسین (ع)
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
ای دل بیقرار من راست بگو چه گوهری
آتشیی تو آبیی آدمیی تو یا پری؟!
از چه طرف رسیدهای وز چه غذا چریدهای
سوی فنا چه دیدهای سوی فنا چه میپری
بیخ مرا چه میکنی قصد فنا چه میکنی
راه خرد چه میزنی پرده خود چه میدری
هر حیوان و جانور از عدمند بر حذر
جز تو که رخت خویش را سوی عدم همیبری
گرم و شتاب میروی مست و خراب میروی
گوش به پند کی نهی عشوه خلق کی خوری
از سر کوه این جهان سیل تویی روان روان
جانب بحر لامکان از دم من روانتری
باغ و بهار خیره سر کز چه نسیم میوزی
سوسن و سرو مست تو تا چه گلی چه عبهری
بانک دفی که صنج او نیست حریف چنبرش
درنرود به گوش ما چون هذیان کافری
موسی عشق تو مرا گفت که لامساس شو
چون نگریزم از همه چون نرمم ز سامری
از همه من گریختم گر چه میان مردمم
چون به میان خاک کان نقده زر جعفری
گر دو هزار بار زر نعره زند که من زرم
تا نرود ز کان برون نیست کسیش مشتری
#کلیات شمس_مولانای جان
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
هوالعزیز💐
آتشی زد شب هجرم به دل و جان که مپرس
آن چنان سوختم از آتش هجران که مپرس
گله ئی کردم و از یک گله بیگانه شدی
آشنایا گله دارم ز تو چندان که مپرس
مسند مصر ترا ای مه کنعان که مرا
ناله هائی است در این کلبه احزان که مپرس
سرونازا گرم اینگونه کشی پای از سر
منت آنگونه شوم دست به دامان که مپرس
گوهر عشق که دریا همه ساحل بنمود
آخرم داد چنان تخته به طوفان که مپرس
عقل خوش گفت چو در پوست نمیگنجیدم
که دلی بشکند آن پسته خندان که مپرس
بوسه بر لعل لبت باد حلال خط سبز
که پلی بسته به سر چشمه حیوان که مپرس
✨این که پرواز گرفته است همای شوقم
✨به هواداری سرویست خرامان که مپرس
دفتر عشق که سر خط همه شوق است وامید
آیتی خواندمش از یاس به پایان که مپرس
شهریارا دل از این سلسله مویان برگیر
که چنانچم من از این جمع پریشان که مپرس
📚 #شهریار - غزلیات - غزل شماره ۷۰
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
20.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔅مقام دیوانگی
زین خرد جاهل همی باید شدن
دست در دیوانگی باید زدن
هرچه بینی سود خود زان میگریز
زهر نوش و آب حیوان را بریز
هر که بستاید ترا دشنام ده
سود و سرمایه به مفلس وام ده
ایمنی بگذار و جای خوف باش
بگذر از ناموس و رسوا باش و فاش
آزمودم عقل دور اندیش را
بعد ازین دیوانه سازم خویش را
دفتر دوم مثنوی
#دكتر_سوگل_مشايخى
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🌻🍂🌻🍂🌻🍂
🍂🌻🍂🌻🍂
🌻🍂🌻🍂
🍂🌻🍂
🌻🍂
🍂
در گلستان بلبل و در انجمن پروانه باش
هرکجا دام تماشایی که بینی دانه باش
کفر و دین را پرده دار جلوه معشوق دان
گاه در بیت الحرام و گاه در بتخانه باش
خضرِ راهِ رستگاری، دل به دست آوردن است
در مذاق کودکان شیرینی افسانه باش
تا شوی چشم و چراغ این جهان چون آفتاب
پوشش هر تنگدست و فرش هر ویرانه باش
بی محبت مگذران عمر عزیز خویش را
در بهاران عندلیب و در خزان پروانه باش
سنگ طفلان می دهد کیفیت رطل گران
نشأه سرشار می خواهی برو دیوانه باش
صحبت شبهای میخواران ندارد بازگو
چون ز مجلس می روی بیرون لب پیمانه باش
تا مگر #صائب چراغ کشته ات روشن شود
هر دل گرمی که یابی گرد او پروانه باش
🍂
🌻🍂
🍂🌻🍂
🌻🍂🌻🍂
🍂🌻🍂🌻🍂
🌻🍂🌻🍂🌻🍂