eitaa logo
تأملات طلبگی
1.4هزار دنبال‌کننده
672 عکس
713 ویدیو
20 فایل
⚜️ فَبشِّرْ عِبادِ، الَّذينَ یَسْتمِعونَ الْقَولَ فَیَتَّبعونَ أَحْسنَهُ. (۱۷،۱۸ زمر) 🔊 مطالب دینی، مباحث حوزوی، کلام بزرگان، نقد و تحلیل، علوم انسانی، مسائل سیاسی. ⚖️ نَحْنُ أبْناءُ الدَّلیل نَمیلُ حَیْثُ یَمیلُ. ارتباط با ادمین: @Amirhossein_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شعر خوانی حسن بیاتانی در محضر رهبر انقلاب 🔹تلفیقی از حوادث صدر اسلام و ذیل اسلام ▪️روضه ای شهدایی 👇👇 @Taammolate_talabegi
✍️تاملی بر مستندات اهل تشیع به منابع اهل سنت برای اثبات هجوم به خانه حضرت فاطمه -روایت ابن حمید در کتاب تاریخ طبری ♦️طبری مورخ معروف روایت حمله به خانه حضرت علی را چنین نقل می کند : حدثنا ابن حميد ، قال : حدثنا جرير ،عن مغيرة ، عن زياد بن كليب : قال: أتي عمر بن الخطاب منزل عليّ وفيه طلحة والزبير ورجال من المهاجرين فقال: واللّه لأحرقنّ عليكم أو لتخرجنّ إلي البيعة»، فخرج عليه الزبير مصلتاً بالسيف فعثر فسقط السيف من يده فوثبوا عليه فأخذوه. (جلد : 2 صفحه : 443) ♦️نقد محتوایی: همانطور که ملاحظه می کنید حداکثر چیزی که این روایت اثبات می کند صرف تهدید به آتش زدن خانه است و اصلا خبری از سقط جنین و ضرب و شتم و آتش زدن در و دیگر موارد مشهور نیست . ♦️بررسی سند روایت 🔹الف) راوی اول محمد بن حمید بن حیان معروف به الرازی است . در باب او علمای رجال اهل سنت آراء مختلف دارند . احمد بن حنبل ، یحیی بن معین و جعفر بن محمد طیالسی او را ثقه می داند ولی اکثریت رجالیون او را تضعیف کرده اند .نرم افزار رجالی جوامع الکلم که طبق مبانی اهل سنت نوشته شده در ارزیابی شخصیت رجالی محمد بن حمید او را متروک الحدیث توصیف کرده است. ابوجعفر عقيلي اسم او را در ضعفاء آورده ،ابوحاتم رازی در نظری او را کذابی که دروغ گفتن بلد نبود توصیف کرده و در نظری در باب او می گوید :‌ضعیف جدا . ابوزرعه رازی حدیث از او را ترک کرده و نسبت کذب به او داده است. نسائی می گوید او ثقه نیست و کذاب است. اسحاق بن منصور شهادت میداده که او کذاب است . بخاری او را ترک کرده و ذهبی نظر به ترک حدیث از او دارد . سیوطی نیز رای به کذاب بودن او داده است. محمد بن مسلم بن وارة حدیث از او را ترک کرده و او را کذاب می داند . البانی که نزد وهابیت معروف به بخاری دوران است در موارد متعدد او را تضعیف کرده است . خلاصه اینکه در نظر رجالیون اکثر نظرات بر تضعیف اوست گرچه افراد کمی نیز او را توثیق کرده اند. با توجه به اینکه جرح این رجالیون جرح مفسر بوده و جرح مقدم بر توثیق است لذا محمد بن حمید بن حیان فردی غیرموثق است و به لحاظ رجالی روایات او ارزشی ندارد. ♦️راوی دوم جرير بن عبد الحميد بن قرط الضبي از راويان صحيح بخاري و مسلم است و در وثاقت وي شك و شبهه اي نيست. ♦️راوی سوم مغیره بن مقسم ضبی نیز از روات بخاری و مسلم است ولی مدلس بوده یعنی عیب سند را می پوشاند . راوی مدلس هرگاه با لفظ (عن)روایت کند روایتش پذیرفته نیست در اینجا هم بالفظ (عن)روایت کرده است. ♦️راوي آخر زیاد بن کلیب تمیمی بوده که راوی صحیح مسلم است. زیاد بن کلیب ، تابعی است ودر زمانِ ماجرای بیعتِ خلیفه اول اصلا حضور نداشته است. در مورد او گفته شده که مات سنه تسع عشره و مئه در حالی که زمان بیعت سال یازده هجری بوده یعنی 108 سال قبل از وفات این راوی. لذا شاهد ماجرا نبوده است و روایت می شود مرسل. ♦️روایت مرسل نیز حجیتی ندارد . مسلم بن حجاج چنین می گوید : وَالْمُرْسَلُ مِنَ الرِّوَايَاتِ فِي أَصْلِ قَوْلِنَا، وَقَوْلِ أَهْلِ الْعِلْمِ بِالْأَخْبَارِ لَيْسَ بِحُجَّةٍ ( صحیح مسلم ج 1 ص 29 ) فَإِنَّ الْمُرْسَلَ أَكْثَرُ النَّاسِ عَلَى تَرْكِ الِاحْتِجَاجِ بِهِ، ( الاعتبار فی الناسخ و المنسوخ ج 1 ص 15) قالَ ابنُ الصَّلاحِ اعلم أنَّ حكمَ المرسَلِ حكمُ الحديثِ الضعيفِ، إلاّ أنْ يصحَّ مخرجُهُ بمجيِئهِ من وجهٍ آخرَ، ( شرح التبصره و التذکره ج 1 ص 208) اصل در مرسلات این است که ضعیف اند مگر اینکه علما گفته باشند مرسلات فلان شخص صحیح اند. (مثل مرسلات ابن سیرین وسعید بن جبير وبرخی هم مرسلات شعبی را صحیح می‌دانند) پس اصل بر تضعیف مرسلات است. ♦️خلاصه اینکه روایت طبری مبنی بر هجوم به خانه حضرت فاطمه اعتباری ندارد. 👇👇 @Taammolate_talabegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️مقام معظم رهبری : توجه بشود به مناسبت ایام فاطمیه مسائل اختلاف افکن مطرح نشود امروز سیاست های بین المللی در صدد این هستند که جداً بین شیعه وسنی اختلاف بیندازند. 👇👇 @Taammolate_talabegi
✍️معمای سقیفه . ♦️یک سؤال در دین اسلام و تاریخ آن، بسیار مهم است؛ و آن این که: آیا مردم جزیرة ‌العرب، پیامبری الهی حضرت محمد(ص) را پذیرفتند، یا سروری وی به عنوان ریاست قوم عرب را قبول کردند؟ . ♦️با توجه به وقایع تاریخی صدر اسلام، به نظر می‌رسد که، جز عده بسیار کمی از افراد آن دیار، مردم هیچگاه شخص محمد را به عنوان «فرستاده الهی» و شخصی که باید به خاطر مقام الهی‌اش، از وی اطاعت کرد، نپذیرفتند. به عبارت دیگر، محمد را، تنها به عنوان فردی مدیر و مدبر، که اخلاق نیکویی دارد و می‌تواند رییس ایل و قوم عرب باشد، پذیرفتند. . ♦️شاهد این ادعا آن است که، پیامبر(ص) با وجود اخلاق نیک و ارایهٔ نمودن قرآن و شاید داشتن برخی کرامات و معجزات، تا ۱۳ سال نتوانستند موفقیتی در جذب مردم کسب کنند؛ و جز اندکی از بستگان و غلامان و فقیران، کسی پیامبری الهی ایشان را نپذیرفت. پیامبر(ص) وقتی از مکه به مدینه فرار نمودند، سالها طول کشید تا اکثر مردم را به سوی خود و خدای خود جذب نمایند؛ و پس از آن نیز، مردم مکه و دیگر مناطق جزیرة العرب، با زور شمشیر و خونریزی، ریاست وی، و نه فرستادگی او از سوی خداوند را، پذیرفتند. . ♦️پس از آنکه ایشان رییس ایل و قوم عرب شدند و جایگاهشان تثبیت شد، در سال ۱۱ هجری، وقتی هنوز ساعتی از رحلت‌شان نگذشته بود، انصار وی (یعنی همان‌هایی که محمد را به مدینه دعوت نمودند و با آغوش باز از وی استقبال کردند)، جلسه سقیفه را تشکیل دادند؛ تا رییس ایل و قوم عرب را انتخاب کنند. هر چند که در این میان، به خاطر اختلافات سابقه‌دار دو قبیله بزرگ انصار، یعنی اوس و خزرج، آنها نتوانستند رییس قوم برای خود مشخص کنند؛ و ابوبکر و عمر، که بعداً به این جلسه سقیفه ملحق گشتند، از این فرصت دعوای قبیلگی آنها بهره برده، و خود توانستند جانشین پیامبر شوند. ♦️در واقع، دو قبیله اوس و خرج، که بزرگان انصار پیامبر(ص) بودند، به خاطر کثرت جمعیت‌شان و این که آنها محمد را به جایگاه «ریاست قومی» رسانده بودند، خود را ذی‌حق حکومت و جانشینی پیامبر می‌دانستند؛ اما اختلافات قبیله‌ای آنها باعث شد، تا یکی از افراد این دو قبیله، رأی جانشینی پیامبر را نیاورد؛ و همانها، بر سر لحاجت این که، فردی از قوم مقابل نتواند جانشین پیامبر(ص) گردد، بر سر ابوبکر به توافق رسیدند، و به او رأی دادند؛ تا وی جانشین پیامبر گردد. . ❓سؤال 🔹چرا انصار، یعنی علاقمندان به اهل‌بیت(ع) و یاوران اصلی پیامبر(ص)، جلسه سقیفه را برای تعیین جانشینی محمد، تشکیل دادند؟ 🔹اگر آنها اعتقاد داشتند که محمد فرستاده خداست، و مقام او و جانشین او، جایگاه و مقامی الهی است، آیا اقدام به تشکیل جلسه برای تعیین جانشینی پیامبر می‌نمودند؟ 👇👇 @Taammolate_talabegi
تأملات طلبگی
✍️تاملی بر عبارت لولا فاطمه لماخلقتکما 🔹غُلُوّ فراتر بردن اعتقادی از حد و اندازه خود ویکی از مهمتر
♦️حدیث لولاک 🔹 آیت الله شبیری زنجانی: ♦️حديث "لولاک" که در الجنه العاصمه ذکر شده است، جعلی است. مرحوم میرجهانی نقل کرده است که من به کتابخانهٔ شیخ محمد سماوی، نویسنده کتاب ابصار العین فی انصار الحسین علیه السلام رفتم و کتابها را می گشتم تا به کتابی از ابن عرندس برخورد کردم. سپس طریقی از ابن عرندس نقل میکند که مجعول بودن آن روشن است. در آن طریق ابن عرندس از کسی نقل میکند که مدتها بعد از او متولد شده است. ♦️علاوه بر این شیخ محمد سماوی از عشاق کتاب بود و کتابهای نادر و نسخه های خطی زیادی داشت. معمولاً کسانی که نسخه های خطی دارند، افراد را به مخازن کتاب خود راه نمی دهند؛ چون احتمال سرقت و حتی خطر جانی وجود دارد، زیرا ممکن است برای تصاحب نسخه ای که مثلاً صد میلیون تومان قیمت دارد، صاحب کتاب را بکشند. شیخ محمد سماوی نیز همینگونه بود و به هیج وجه احدی را به کتابخانه خود راه نمیداد. آقای فیروزآبادی، مؤلف فضائل الخمسة من الصحاح السة برای تألیف کتابش از کتابخانهٔ شیخ محمد سماوی استفاده میکرد، ولی به این نحو که باید وثیقه ای در اختیار آشيخ محمد میگذاشت تا فلان کتاب چایی - نه خطی - را در اختیارش بگذارد، آن هم به این صورت که آشیخ محمد خودش کتاب را از مخزن می آورد و فیروزآبادی در بیرونی می نشست و از کتاب استفاده میکرد و سپس کتاب را تحویل میداد و وثیقه را می گرفت. هیچ کس اجازه نداشت وارد مخزن کتاب او شود. این را مرحوم آقای فحام که مطلع بود، نقل میکرد. من هم از فیروزآبادی شنیدم که از کتابخانهٔ آشیخ محمد استفاده میکرد، ولی کیفیت استفاده را آقای فحام نقل میکرد. شاید از فیروزآبادی شنیده بود. ♦️به مناسبتی پیش آقای آسید عبدالعزیز طباطبایی از نقلیات مرحوم میرجهانی صحبت شد و من گفتم: بالای منبر مطالبی نقل میکرد که انسان نمی تواند باور کند؛ از جمله ماجرای حدیث «لولاک»، آقای آسید عبدالعزیز گفت: همین طور است، امکان نداشت که آشيخ محمد سماوی کسی را به کتابخانه اش راه بدهد، مستحيل بود! 📚جرعه ای از دریا ج۲ ص 684 👇👇 @Taammolate_talabegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام علی علیه السلام: زکات قدرت انصاف است. 👇👇 @Taammolate_talabegi
✍نوش‌دارویی پس ازمرگ سهراب! 🔹بنا به گزارش خبرآنلاین، رییس جمهور در سفر اخیر خود به قم هنگامی که از فقیهان و مراجع دینی حوزۀ علمیه درخواست می‌کند برای حل مشکلات کشور راهکار ارائه کنند، آقایان شبیری زنجانی و جوادی آملی به جای پاسخ‌دادن‌های کلیشه‌ای و مبتذل و همیشگی، سنت‌شکنی می‌کنند و دست روی مهم‌ترین معضل و مشکل سیاسی و فرهنگی کشور می‌گذارند که بیش از چهل سال است کشور ایران را گرفتار کرده است. آن مشکل این است که از طرفی حجیت و مرجعیت علوم انسانی معاصر را که لازمۀ آن حکمرانی و ادارۀ دموکراتیک کشور و سپردن کارها به دست متخصصان اهل فن است انکار کرده‌اند و از طرف دیگر ارائۀ راهکارهای نهایی و تصمیمات بنیادی و حکمرانی را از سرسپردان فقیهان طلب کرده‌اند و غیر از فقیه‌سالاری چیز دیگری در صحنه باقی نگداشته‌اند. 🔸حالا پس از آنکه کشور ایران زیر فشار آن مشکل و معضل در طول چند دهه با انواع مشکلات کمرشکن و مسایل درهم‌پیچیده مواجه شده است دو مرجع دینی صدایشان بلند شده است. بنا به گزارش خبرآنلاین آقای جوادی آملی به رئیس جمهور یادآور شده که مدیریت و اقتصاد علم است و راه‌های حل مشکلات کشور را از این علوم باید جست، و اینکه کشور را کمیتۀ امدادی اداره کردن خلاف فرهنگ خلقت است. آقای شبیری هم در پاسخ طلب راهکار رئیس جمهور گفته‌اند ما اهل فن نیستیم که دربارۀ جرح و تعدیل مسائل نظر بدهیم. کاری که از دست بنده ساخته است دعا برای رفع مشکلات کشور است. 🔻آقای شبیری تصریح کرده که ارائۀ راهکار درباب حکمرانی کار فقیهان نیست و اهل فن آن کار دیگران هستند. این‌جانب وقتی دو جواب آن دو مرجع دینی را خواندم، بدون درنگ شعر معروف شهریار به یادم آمد که خطاب به معشوقۀ بی‌وفایش گفته است: «آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا / بی‌وفا حالا که من افتاده‌ام از پا چرا؛ نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی/سنگدل این زودتر می‌خواستی حالا چرا». این سخنان که امروزان دو مرجع می‌گویند همان نوشداروی پس از مرگ سهراب است. کلیۀ کسانی‌که پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ تاکنون آن‌ها را با مارک لیبرالیسم و غرب‌زدگان کوبیده‌اند سخنشان همان بوده که امروز آن دو مرجع می‌گویند. ▪️نویسندۀ این یادداشت که در سال ۱۳۷۶ کتاب هرمنوتیک ، کتاب و سنت را منتشر کرد تمام حرفش در آن کتاب همین بود که با علم فقه نمی‌توان کشور را اداره کرد و فقیه‌سالاری مشکلات خواهد آفرید. پس از این هم راه‌حل اساسی آن معضل سیاسی و فرهنگی که گفته شد تفکیک نهاد دیانت از نهاد سیاست و مدیریت است، والسلام. محمد مجتهد شبستری ۱۴ دی ۱۴۰۰ 👇👇 @Taammolate_talabegi
🔹طلبه‌ها برای اینکه در کوچه و خیابان فحش و متلک نشوند، لباس روحانیت را در می‌آورند. ▪️حجت الاسلام والمسلمین فاضل میبدی: 🔸طلبه‌ها در بازار و مغازه‌ها از مردم متلک یا فحش می‌شوند. دیگر وضع از بهبود رابطه میان مردم و روحانیون گذشته است. طلبه‌ها برای اینکه در کوچه و خیابان فحش و متلک نشوند، لباس روحانیت را در می‌آورند. نگاه کنونی مردم به روحانیون و طلاب مثبت نیست. 🔻کنار گذاشتن پست‌ و مناصب اجرایی به نفع طلاب و روحانیون است. اینکه هرجایی یک طلبه یا روحانی بگذاریم یا هرجایی که یک افتتاحیه‌ای باشد یا ریسمانی قیچی شود، استاندار یا فرماندار یا هرکسی باشد، در کنارش یک طلبه‌ای یا معلمی باشد؛ درست نیست. باید فکری به حال این وضعیت کرد. حوزه علمیه «زیادی سیاسی شده» است. 🔸همه روحانیون در بدنه قدرت نیستند، حتی برخی به دلیل مشکلات معیشتی، از جمله اجاره‌نشینی و کمی‌ درآمد مجبور به کار در اسنپ و سرایداری هستند و اختلاف خانوادگی در این گروه زیاد شده است. 👇👇 @Taammolate_talabegi
❇️ مصادره به مطلوب و سوء استفاده از مرجعیت ❇️ ◀️ جناب آقای مجتهد شبستری در یادداشتی با عنوان «نوشدارو بعد از مرگ سهراب» تلاش کرده که سخنان دو مرجع بزرگوار در دیدار با رییس جمهور را مصادره به مطلوب کند و نگاه سکولاری خود را به این دو مرجع عظیم الشأن نسبت دهد. ⛔️ جناب شبستری همانگونه که نوشته نه تنها با حاکمیت و ولایت فقیه مخالف است، بلکه در مسائل حکومت و سياست، فعل و قول معصوم (علیه السلام) را هم حجت نمیداند. (ماهنامه کیان، بهمن ۷۷، ص ۱۳)⛔️ ◀️ کدامیک از این دو مرجع بزرگوار و یا کدام فقیه شیعه با اصل ولایت و نیابت فقها از معصومین علیهم السلام و با حجیت فعل و قول معصوم علیه السلام در امور سیاسی اجتماعی مخالف است؟ کجا مطالب این دو بزرگوار تأییدی بر علوم انسانی سکولار است؟ ✳️ آیت الله العظمی جوادی آملی در دیدار فوق بر اینکه مدیریت و اقتصاد یک علم است تأکید کردند. نه اینکه اقتصاد و مدیریت سکولار را تأیید کنند. 🔻جناب شبستری بهتر است کتاب «ولایت فقیه» و کتاب «سکولاریسم» این مرجع بزرگوار را مطالعه نمایند تا متوجه خبط خود بشوند. 🔻همه کسانی که ناقد علوم انسانی و حکومت سکولار هستند مدیریت و اقتصاد را علم میدانند اما معتقدند علم مدیریت و اقتصاد اسلامی برای جامعه اسلامی مفید است. البته بزرگان فقهی و حوزوی ما مثل مقام معظم رهبری و آیات جوادی، مصباح و ... که سخن از علم دینی گفتند منکر استفاده از تجربیات بشری در همین علوم نیستند. ✳️ آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی نیز تنها گفته اند ما اهل فن نیستیم و کلام ایشان نه تنها دلالتی بر استفاده از علوم انسانی سکولار ازجمله اقتصاد سکولار و ربوی غربی ندارد بلکه قطعا ایشان با این اقتصاد ربوی غیر شرعی مخالفند. 🔻طبعا جایگاه مرجعیت و حتی در مواردی جایگاه رهبری نیز ارایه برنامه جزیی برای مدیریت مسایل معیشتی مردم به معنای خاص نیست. بلکه جایگاه رهبری تعیین سیاستهای کلان نظام است. جایگاه مراجع معظم تقلید نیز تولید علم در قالب درس خارج و حلقه های خاص علمی است. چنانکه آیت الله شبیری در باب مسایل مهم اقتصادی مثل مضاربه، شرکت، بانکداری و ... بحث کردند و به بسیاری از مسایل پاسخ گفته اند. ⛔️ لذا کلام دو مرجع بزرگوار هیچ دلالتی بر سکولاریسم مورد نظر جناب شبستری ندارد. ✍️استاد حجت الاسلام دکتر ابوطالبی https://eitaa.com/aboutalebi57 🆔@meshkatnoor
✍️نگاهی گذرا به مقاله استاد شبیری در باب شهادت حضرت فاطمه زهرا ♦️مقاله ای که به عنوان مدخل شهادت فاطمه سلام الله علیها به قلم استاد سیّد محمّد جواد شبیری زنجانی در کتاب دانشنامه فاطمی آمده و به مناسبت ایام فاطمیه در بسیاری از کانالها منتشر شده بر خلاف توقع از نویسنده محترم تسامحات غیرقابل قبولی دارد. ♦️استناد به منابع ضعیفی مثل هدایه خصیبی کذّاب ملعون نصیری، دلائل الامامة مجعول مجهول المؤلف، الاختصاص مجهول المؤلف، و از همه عجیب تر استناد به کتاب ساختگی مؤتمر علماء بغداد برای خبر بی اصل مسمار! با این که کتاب علامه جعفر مرتضی عاملی که از منابع این مقاله است و آن نیز همین تسامحات را مرتکب شده تصریح به جعلی بودن کتاب مؤتمر کرده و آن را ساخته و پرداخته قرن اخیر می داند. ♦️در این مقاله، تناقض در گزارشها - از جمله تعیین ضارب - با یک جمله: «ممکن است همه آنها واقعیت داشته باشد»! حل شده است! ♦️نویسنده در توضیح بعدی با اذعان به نفی انتساب کتاب مجهول المؤلف اختصاص به شیخ مفید، آن را معتبر دانسته! اما به این مطلب عنایت نکرده که اگر اختصاص مجهول المؤلف را معتبر بدانیم و خبر واحد او را بپذیریم تعارض دیگری پیش می آید و مکان حمله منجر به سقط، دیگر درب خانه نبوده و مدتها بعد از هجوم و در کوچه و دور از چشم مردم صورت گرفته است. ♦️استناد به فرائد السمطین نیز بدون توجه به پاورقی محقق صورت گرفته است؛ چرا که علامه محمودی محقق کتاب تصریح کرده که این خبر در نسخه کهن فرائد نیست و در نسخه متأخر نجف اضافه شده. و مهم تر این که آن روایت به نقل از شیخ صدوق ذکر شده و فرائد حموینی منبع مستقلی نیست. ♦️و نکته آخر این که برای اثبات مصائب حضرت فاطمه (س) نیازی به برف انبار کردن منابع ضعیف و معلوم الحال و مشکوک حتی کتاب سلیم بن قیس نداریم و با استناد به منابع معتبر می توانیم اصل شهادت را اثبات نماییم. 🔹 یادداشت از استاد رحیم قاسمی 👇👇 @Taammolate_talabegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️امروز دیگر روزی نیست که ما اجازه بدهیم، یک روز یا یک ساعت از عمر جوانی متدین و آماده برای تلاش و مجاهدت در راه دین – یعنی یک طلبه – هدر رود. ⏱ ۳۱ سال گذشت... برنامه ریزی شورای عالی و دیگر مسئولین حوزه بیانگر این حقیقت هست که " در حوزه علمیه عمر انسان چندان ارزشی ندارد"😔 👇👇 @Taammolate_talabegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: هنگام باریدن باران در های رحمت الهی گشوده می شود و دعا مستجاب است. 👇👇 @Taammolate_talabegi
▪️روشنفکری به مثابه ضد روحانیت و دیانت 🔹در اجتماع ما کلمه روشنفکر امروز و به خصوص پس از انقلاب اسلامی طنین مذمومی یافته است. به گونه ای که کسانی که دم از روشنفکری می زنند، این شبهه در میان آنها می رود که مغازه تازه ای در برابر روحانیت و دیانت گشوده اند. 🔸البته این شبهه بدون سابقه و دلیل تاریخی نیست، چرا که در مغرب زمین نهضت روشنفکری نهضتی بود که علنا و مستقیم در برابر دیانت سر برافراشته بود. 👇👇 @Taammolate_talabegi
♦️سه نکته مهم و کاربردی در نقد عقاید مخالفین 🔹۱.فهم عقیده مخالفین از زبان بزرگان و عالمان آنها: مهمترین نکته در نقد عقاید دیگران، فهم عقیده آنها از زبان خود آنهاست. باید دقیقاً تقریر بزرگان وعالمان مطرح آنها از عقیده را فرا گرفت و همانطور که آنها می گویند باید عقیده آنها را فهمید، سپس آن را در معرض نقد و بررسی قرار بدهیم. دقت شود حتماًحتماً باید به منابع درجه یک و شخصیت های مطرح مراجعه کرد و از مراجعه به کتاب های غیر معتبر یا شخصیت های غیر مطرح اجتناب کرد. 🔹۲.شناخت مذاهب کلامی مخالفین اهل سنت چه در فقه، چه در عقاید دارای مذاهب گوناگونی هستند. در کلام ماتریدیه، اشعریه، اهل حدیث، معتزله همه جزء اهل سنت هستند ولی مبانی کلامی متفاوتی دارند. پس اگر بخواهیم عقاید اهل سنت را نقد کنیم باید ببینیم: این عقیده ای که می خواهیم نقد کنیم برای مذهب کلامی خاصی است یا مشترک بین همه اهل سنت است تا بتوانیم دقیق آن را نقد کنیم. 🔹۳.عدم تمسک به مطالب شاذ در نقد دیگران گاهی دیده می شود که برخی برای اینکه عقیده طرف مخالف را نقد کنند به امور شاذ استناد می کنند. مثلا؛ بیشتر عالمان اهل سنت اعتقاد دارند ابن حبان در توثیق متساهل است، لذا نمی توان به توثیقات آن برای راویان اعتماد کرد. حالا فرض کنید برخلاف عالمان اهل سنت یکی دو نفر گفتند ابن حبان متساهل نیست. اینجا نمی توان قول مشهور اهل سنت را کنار گذاشت و به این دیدگاه شاذ که می گوید ابن حبان متساهل نیست تمسک کرد. البته این صرفاً یک مثال است. وشاید قابل مناقشه باشد. 👇👇 @Taammolate_talabegi
✍️سؤالاتِ مهدوی شفاف . ♦️دربارۀ حضرت مهدی(ع) چند حالت، قابل فرض است: 1ـ امام یازدهم(ع) فرزندی نداشته‌اند؛ پس اساساً، امام دوازدهم به دنیا نیامده‌اند. 2ـ فرزند امام یازدهم(ع) به دنیا آمده‌اند؛ ولی در همان کودکی فوت شده‌اند. 3ـ حضرت مهدی(ع) به دنیا آمده‌اند، ولی در سن 73 یا 74 سالگی رحلت نموده‌اند. 4ـ حضرت مهدی(ع) در سن 73 یا 74 سالگی یا قبل آن، همانند حضرت عیسی، به آسمان رفته‌اند. 5ـ حضرت مهدی(ع) در سال 255 به دنیا آمده‌اند، و صدها سال زندگی کرده‌اند؛ ولی اکنون در قید حیات نیستند. 6ـ حضرت مهدی(ع) در سال 255 به دنیا آمده‌اند، و تا قرن‌ها و زمان ظهورشان، زنده و در پس غیبت خواهند ماند. . ♦️هر کدام از این فرض‌ها، ممکن است در طول تاریخ تشیع، قائلانی داشته باشند؛ ولی آنچه مهم است این که، هر کسی که می‌خواهد قائل به هر فرضی از این موارد باشد، برای تبیین فرض مورد قبول خود، دو وظیفۀ همزمان دارد: الف. فرض دیگران را با شواهد تاریخی و استدلال‌های نظری، باطل کند. ب. فرض خود را با استنادات تاریخی و برهان‌های نظری، اثبات نماید. . ♦️به نظر می‌رسد سخت‌ترین فرض که نیازمند آن است تا به ابعاد متعدد تاریخی و نظری پیرامون حضرت مهدی(ع) بپردازد، فرض ششم می‌باشد. در این فرض، جدای از اینکه شما نیازمند اثبات نظر و ابطال فرض‌های دیگر هستند؛ باید صد‌ها مسأله دیگر که از لوازم پذیرش این فرض می‌باشد را نیز، تبیین نمایید. مثلاً به اینکه: 1ـ امام زمان(ع) پس پرده غیبت، به چه دردی می‌خورد و امامت او برای مردم چه سودی دارد؟ 2ـ تفاوت امام زمان(ع) و حضرت عیسی در زنده بودن و در انظار مردم نبودن چیست؟ 3ـ چرا امام یازدهم(ع) غایب نشدند؛ و نیاز بود تا کودکی 5 ساله غایب شوند؟ و وجود این 5 سال زمان میان رحلت امام یازدهم تا امامت امام دوازدهم، چه سود و کارکردهایی داشته است؟ 4ـ اگر مردم دسترسی خودخواسته به امام نداشته باشند، تفاوت غیبت و سپس ظهور امام، با رحلت و سپس رجعت امام، چیست؟ 5ـ اگر شهید زنده است، تفاوت امامان شهید با امام پس غیبت، برای مردم کنونی چیست؟ 6ـ اگر امام شهید، می‌تواند از مردم دستگیری کند و در میان مردم تأثیرگذار و راهبر باشد، چرا نیاز به امام غایب وجود دارد؟ 7ـ و صدها سؤال دیگر ... 👇👇 @Taammolate_talabegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام علی علیه السلام: ستم کردن به ناتوان زشت ترین نوع ستم است. 👇👇 @Taammolate_talabegi
✍️هفت خوان یا «هزار خوان حدیث» . ♦️وقتی یک کتاب چاپی ترجمۀ حدیث را در دست می‌گیریم که بخوانیم، و از آن «بهرۀ دینی» یا «افاضۀ مذهبی» نماییم، قبل از استفاده، هزاران سؤال را باید از خود بپرسیم؛ که حداقل آنها عبارتند از: 🔹1ـ آیا ترجمۀ مترجم، مفهوم دقیق حدیث را می‌رساند؟ 🔹2ـ آیا نسخۀ چاپیِ حدیث، به درستی از روی نسخۀ خطی، رونوشت شده است؟ 🔹3ـ آیا نسخۀ خطی، به خط مؤلف است؟ یا نسخه‌برداری شده از نسخۀ مؤلف است؟ 🔹4ـ آیا نسخه‌بردار و خطاط، درست نسخه‌نویسی نموده است؟ 🔹5ـ آیا نسخه‌نویس، امکان دسترسی به نسخۀ مؤلف را داشته است؟ 🔹6ـ آیا نسخۀ مؤلف، خطِ مؤلف است؟ یا املاء مؤلف بوده است؟ 🔹7ـ آیا نسخۀ خطِ مؤلف، واقعاً دست خط مؤلف است؟ یا منسوب به مؤلف است؟ 🔹8ـ آیا مؤلف، مستقیماً دسترسی به معصوم(ع) داشته است؟ یا با واسطه حدیث را نوشته است؟ 🔹9ـ آیا حدیث، در نقل شفاهی واسطه‌ها، درست منتقل شده است؟ 🔹10ـ آیا حدیثِ منتقل شده، جعلی است؟ یا واقعاً منقول از معصوم(ع) است؟ 🔹11ـ آیا ناقلِ اولیۀ حدیث، کلام معصوم(ع) را درست و کامل نقل نموده است؟ 🔹12ـ آیا ناقلِ اولیۀ حدیث، از گفتۀ معصوم مفهوم‌گیری نموده است؟ یا عین لغات معصوم(ع) را نقل نموده است؟ 🔹13ـ آیا ناقل اولیه حدیث، حدیث را درست و کامل شنیده است؟ 🔹14ـ آیا ناقل حدیث، همه کلام معصوم(ع) را منتقل نموده است؟ یا بخشی از کلام ایشان را؟ 🔹15ـ آیا همۀ منظور معصوم(ع)، کاملاً در این حدیث، بیان شده است؟ 🔹16ـ آیا معصوم(ع) در وضعیت عادی، حدیث را بیان کرده؟ یا در حالت اضطراری و تقیه بوده است؟ 🔹17ـ آیا حدیث، متضادِ حدیثی دیگر دارد؟ 🔹18ـ آیا حدیث، موافق قرآن و عقل هست؟ 🔹19ـ آیا معصوم(ع)، حدیث را فقط جهت فرد و شخص خاصی بیان کرده؟ یا برای استفاده عموم مردم؟ 🔹20ـ آیا این حدیث، جهت مردم زمانِ مشخصی بوده است؟ یا برای تمامی زمانها؟ 🔹21ـ آیا مفهومی که ما اکنون از حدیث می‌فهمیم، با مفهومی که مد نظر معصوم(ع) بوده است، یکسان است؟ 🔹22ـ آیا ... 👇👇 @Taammolate_talabegi