eitaa logo
تاریخ دیروز، امروز، فردا
186 دنبال‌کننده
183 عکس
47 ویدیو
0 فایل
تاریخ دیروز، روشنگر مسیر فردا توضیحی درباره هویت کانال: https://eitaa.com/TarikhDEF/2 فهرستی از گزیده مطالب کانال: https://eitaa.com/TarikhDEF/4 ارتباط با مدیر: @yahadi71
مشاهده در ایتا
دانلود
▫️زمانی سیدی از علمای ساکن تهران که در یکی از مساجد در حوالی خیابان ری امام جماعت بود، از کنار مغازه ای میگذرد که در آنجا خانمی با وضع در حال خرید بود. ▫️این سید به آن کاسب میگوید: فلانی معامله با بی حجاب نکن و نان خودت را خراب نکن. از قضا این خانم که همسر یکی از بود، این ماجرا را برای همسرش تعریف میکند و این موجب میشود که آن سید را دستگیر کنند. ▫️وقتی خبر دستگیری این آقا تحت عنوان به گوش مرحوم رسید، به قدری عصبانی شد که بلافاصله گوشی را برداشت و به رئیس شهربانی تلفن کرد که اگر این سید امشب و فی الفور آزاد نشود، قلب تو را از کار خواهیم انداخت، و به شدت او را تهدید کرده بود. ▫️این تهدید موجب شد که بلادرنگ سید را آزاد کنند. او وقتی متوجه میشود که با پیگیری و حمایت مرحوم نواب آزاد شده است، به اطرافیان خود میگوید که باید در حمایت از نهضت نواب کنیم. ▫️این خبر که به گوش مرحوم نواب رسیده بود، با خنده گفته بود: «بله آقایان میکنند اما به ، نه به این جمله حکایت از گله مندی نواب داشت. 📚روایات و خاطرات ، ج1، ص167 🆔 https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ امام و تلاش برای جلوگیری از شهادت نواب 🌱متاسفانه ذهن مرحوم آقای را نسبت به و آنقدر خراب کرده بودند که ایشان به آنان خیلی بدبین شده بود. در آن ایام اقداماتی برای تغییر این ذهنیت و دخالت آقای بروجردی برای جلوگیری از محاکمه نواب انجام شد. 🌱در یکی از این اقدامات، چهار نفر از بزرگان حوزه قم به دیدار آیت الله بروجردی رفتند. آن چهار نفر، یکی آقای بود که مدرس بود و در قم خیلی معروف بود. 🌱ایشان تبریزی و از علمای بزرگ حوزه بود. آن موقع او هم بسیار راجع به این قضیه فعال بود که شاید بتواند کاری کند و اینها را از زندان نجات دهد تا محاکمه نشوند. 🌱آقای مجاهدی به همراه آقای ، آقا (پسر حاج شیخ عبدالکریم حائری) و آقا درصدد شدند که پیش آقای بروجردی بروند تا آن ذهنیت را پاک کنند، زیرا اگر سفارشی از طرف آقای بروجردی میشد، امکان داشت که موجب نجات اعضای فدائیان اسلام شود. 🌱این آقایان به بیرونی منزل آقای بروجردی وارد میشوند اما به رغم اصرارشان اجازه ملاقات با آقای بروجردی را نمیدهند. در بیت آقای بروجردی پیشکاری بود به نام حاج که تمام شیطنت ها و بدگویی هایی را که از فدائیان نزد آقای بروجردی شده بود، زیر سر همین شخص میدانستند. 🌱در بیت آقای بروجردی راهی بود که از بیرونی به داخل اندرونی میرفتند. آنجا را بسته بودند. حاج آقا رضا صدر وقتی میبیند که حاج احمد و اطرافیان آقای بروجردی بنایشان بر این است که راه ندهند، میگوید: 🌱«آقایان بیایید از زیرزمین وارد شویم. اینکه نمیشود ما بایستیم و اجازه بگیریم تا به اندرون منزل آقای بروجردی برویم.» در همین لحظه حاج احمد جلو می آید و چون رویش نمیشد به دیگران که خیلی بزرگتر و مهم تر بودند چیزی بگوید، رو به آقای صدر میکند و میگوید: 🌱«آقا رضا کجا میروی؟» آقای صدر میگوید: «باید آقای بروجردی را ببینیم.» حاج احمد آدم وقیحی بود و با پرخاش به آقای صدر میگوید: «مگر اینجا است که اینطور وارد میشوی؟ اینجا منزل است.» 🌱آقا رضا هم در جواب او می گوید: «فلان فلان شده اگر طویله نبود تو اینجا نبودی.» و خیلی تندی میکند. در این هنگام حاج احمد در را می بندد و قفل میکند که آقایان وارد نشوند و هرچه آنها اصرار و دعوا میکنند که ما می خواهیم آقای بروجردی را ببینیم، تو چه کاره ای و فلان و بهمان، او می ایستد و نمیگذارد آنها وارد شوند. 🌱بدین ترتیب تلاش علما به منظور وساطت آقای بروجردی برای نجات فدائیان با شکست مواجه شد. 🌱آنطور که ما در آن زمان شنیدیم، پس از دستگیری اعضای فدائیان اسلام و در زمان محاکمه آنان، از بیت آقای بروجردی شخصی که احتمالاً همین حاج احمد خادمی بوده به دادگاه زنگ زده و خواستار این شده بود که را از تن محاکمه شوندگان در بیاورند و گفته: 🌱«اینها باید روحانیت شوند و صلاح نیست با لباس روحانیت محاکمه گردند.» و به گونه ای وانمود کرده که نظر آقای بروجردی را مطرح میکند. 🌱این اقدام برای نظام شاه یک نوع اظهار رضایت مرجعیت شیعه بر محاکمه و اعدام نواب و اعضای فدائیان اسلام تلقی میشد. مردم نیز خیال میکنند این تماس از طرف شخص آقای بروجردی است، در صورتی که واقعیت چنین نبود و ایشان اصلاً روحش هم از ماجرا خبر نداشت و نمی دانست که افرادی در بیت ایشان چنین کارهای منفی انجام میدهند. 🌱پس از این اتفاقات تا مدتی آقای حائری، آقای خمینی و دیگران کمتر به منزل آقای بروجردی میرفتند، به گونه ای که این موضوع میان طلبه ها در قم شایع شده بود. 📚روایات و خاطرات ، ج1، ص173 🆔 https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ امام خمینی و مشی نواب صفوی(بخش اول) 🌱مشی با رفتار و کردار معتدل مرجعیت آن روزگار یعنی همخوانی نداشت. 🌱از طرفی آقای هم به رغم آنکه مجاهدتها و دلسوزی فدائیان را برای اسلام محترم می شمرد اما کارهای و آنان را که مبتنی بر بود هیچگاه تأیید نمیکرد و قبول نداشت. 🌱از سوی دیگر، جایگاه و شأن مرجعیت آقای بروجردی برای آقای خمینی یک بود که به هیچ عنوان آن را نمی پذیرفت، به همین دلیل رویه تند و ایستادگی فدائیان در مقابل مرجع تقلید زمان یعنی آیت الله بروجردی برای آقای خمینی گران بود. 🌱لذا ایشان در آن دوره هیچگاه تظاهر به دوستی یا موافقت با آقای نواب نمیکردند. بنابراین گاهی گفته میشود که آقای خمینی علاقه مند به مرحوم نواب بود، اما این علاقه تنها به دلیل همان های آنان و شان در این راه بود، نه تأیید آنان. 🌱مرحوم حاج برای من نقل میکرد: ➕زمانی که بچه بودم، پدرم روزهای چهارشنبه بعد از تدریس برای زیارت به حرم (س) می رفتند. روزی از حرم برمیگشتیم و دستم در دست پدر بود، وقتی وارد کوچه آقازاده شدیم، پدرم به من گفت: ▫️«احمد، از روبه رو سیدی می آید و همراهش هم چند نفر هستند، نام آن سید، است، برو او را از نزدیک ببین که بعدها نباشی از اینکه او را ندیده ای.» 🌱احمد آقا درباره خصوصیات مرحوم نواب و زیبایی قیافه و نورانیت او میگفت: ➕«من با همان حالت بچگی رفتم به طرف آقای نواب، دیدم سیدی بسیار زیبا، خوش قیافه و خوش ترکیب است که عمامه سیاه خاصی داشت. مقداری از آن را روی سرش بسته و مقداری را روی شانه اش انداخته بود. ▫️من که از پدرم جدا شدم، ایشان[=حضرت امام] بلافاصله وارد کوچه فرعی ای شدند که خانه آقای بود تا با آقای نواب روبه رو نشوند و مستقیم ملاقات نکرده باشند. ▫️من تنها همان یک بار نواب را چهره به چهره دیدم و همیشه خوشحال بودم که او را مستقیماً ملاقات کرده ام چون زمانیکه بزرگ شدم، نواب شهید شده بود.» 🌱آقای نواب در آن دیدار احمد آقا را مورد ملاطفت قرار داده و به ایشان اظهار محبت کرده بود. در واقع او به همه محبت میکرد و این نحوه برخورد نواب تأثیر زیادی بر روحیه افراد میگذاشت و در مورد احمدآقا هم چنین بود. 📚روایات و خاطرات ، ج1، ص167 🆔 https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ امام خمینی و مشی نواب صفوی(بخش دوم) 🌱آقای به جایگاه مرجعیت بسیار اهمیت میداد و معتقد بود، حریم آقای باید محفوظ بماند. یعنی اگر فرض کنیم آقای مقابل آقای بروجردی قرار میگرفت، آقای بروجردی را که در مقام مرجعیت قرار داشت تایید میکرد. 🌱لذا ایشان میان تندروی و نواب و آقای بروجردی که مخالف مشی نواب بود، میبایست یکی را انتخاب میکرد 🌱و چون سعی میکردند این توازن در موضع گیری را حفظ کنند لذا ضمن قدردانی از مبارزات ضد شاه نواب و احترام غیر علنی به او، به حریم مرجعیت نیز بسیار اهمیت می داد و اصرار داشت که حرمت آقای بروجردی باید محفوظ بماند. 🌱آن روزها عده ای در ماجرای فدائیان اسلام، آقای نواب را در مقابل آقای بروجردی قرار داده بودند و با اینکه نواب مخالف مرجعیت آیت الله بروجردی نبود، اما وقتی دید آقای بروجردی موضع مخالفت با او را گرفته، او هم به آقای بروجردی انتقاداتی وارد میکرد. 🌱اما آقای خمینی موضع دیگری داشت، از یک طرف به نواب صفوی به عنوان فردی مدافع اسلامِ ضد دیکتاتوری شاه و کسی که است و هدف شخصی ندارد، علاقه داشت، لذا به پسرش احمد آقا گفته بود: «برو این آقا را ببین»، 🌱اما از طرف دیگر به صورت جدی خواستار حفظ شأن مرجعیت شیعه به خصوص آقای بروجردی بود و هیچگاه این موضع را تغییر نداد و رابطه خود را محفوظ داشت. 🌱با این حال، آقای خمینی مشی مسلحانه و تندروی های شهید نواب و فدائیان اسلام را قبول نداشت. او می گفت: و اگر قرار است حکومت تغییر کند، ترور و این روشها به جایی نمیرسد و تغییری حاصل نخواهد شد... 🌱آقای خمینی همیشه با ترور و کلا فعالیت مسلحانه مخالف بود، ترور هر کس باشد، چه ترور رزم آرا یا ترور حسنعلی منصور. در واقع امام خمینی در اخلاص آنها شکی نداشت بلکه شیوه مبارزه آنها را نمیپذیرفت... 🌱مخالفت امام خمینی با آقای نواب هم به این دلیل بود که طرفداران نواب در قم جوانانی پرشور بودند و ملاحظه مقام مرجعیت را نمیکردند و گاهی حتی با موضع مرحوم آقای بروجردی نیز مقابله میکردند. آن حرف امام که «من سخن و درباره آقای بروجردی را قبول ندارم» مربوط به همین جوان ها بود. 📚روایات و خاطرات ، ج1، ص175 🆔 https://eitaa.com/TarikhDEF
تاریخ دیروز، امروز، فردا
❇️ امام خمینی و مشی نواب صفوی(بخش دوم) 🌱آقای #خمینی به جایگاه مرجعیت بسیار اهمیت میداد و معتقد بود
از بین تحلیل های متعددی که درباره نسبت امام و نواب شده، این روایت رو از بقیه صحیح تر میدونم، تو جمع بندی بیشتر روی نقاط اصلیش تاکید میکنم.
❇️ نواب و شرعی بودن کارهایش ▪️یکی از مسائل مهم پیرامون مشی و ، مسئله اقدامات اونهاست. اینجا هم چندین دیدگاه وجود داره. یکی از شخصیت های مهمی که نواب بخشی از مسائل شرعی امور خودش رو با تایید ایشون پیش میبرد، آیت الله العظمی است. در ادامه چند فکت ازشون میذارم. 1️⃣ آقای (خاطراتشون صفحه93) نقل میکنه: ▫️ از یاران نواب و فدائیان اسلام برای بنده نقل میکرد که یک بار پدر و برادرم به عتبات مشرف بودن و در نجف اشرف خدمت آیت الله العظمی شاهرودی میرسن. ▫️بعد از احوال پرسی، آیت الله العظمی شاهرودی خطاب به پدرم دست و انگشتان شون رو به شکل «» میگیرن که نشان از فدایی و جنگ آور بودن فدائیان اسلام باشه و بعد جویای احوال من از پدرم میشن. ▫️اونجا یکی از حاضران به گونه ای اعتراض آمیز از نامشروع بودن کار فدائیان اسلام سوال میکنه. آیت الله شاهرودی فورا واکنش نشون میدن و در یک جمله میگویند: «او(=آقای عبدخدایی) به خود عمل کرده است.» 2️⃣ جای دیگری آقای حسینی شاهرودی(ص174) به نقل از میگه: ما برای برخورد با و پاک کردن این لکه ننگ از کشور اسلامی با مرحوم نواب هماهنگی میکردیم. خلاصه یک بار وسط کار شک به دلم افتاد. ▫️نواب به من گفت شما مقلد کدام یک از مراجع تقلید هستید؟» در جواب گفتم: آیت الله العظمی شاهرودی. ایشون هم گفتند: «من هم مقلد آیت الله العظمی شاهرودی هستم و با ایشان برای همین کار به ایران آمده ام.» 3️⃣ آقای حسینی شاهرودی(ص177) سر ماجرای دستگیری نقل میکنه آیت الله شاهرودی خیلی حساسیت نشون میدادن و مکررا میگفتن: «دیر جنبیدیم نواب را کشتند. باید همت کنیم ایشان(=امام خمینی) را نکشند.» 4️⃣ آقای (ص177) از اعضای فدائیان اسلام میگه: یکی از علمای نجف کلت رو به کمر نواب بست و خودش برای مبارزه فرستادش ایران. بعد میگه: نواب با مشورت و اجازه مرجع تقلیدِ خودش، آیت الله العظمی شاهرودی به مبارزه با کسروی پرداخت و در نتیجه دست به ترورش زد. 5️⃣ آقای حسینی شاهرودی(ص295) نقل میکنه بعد از رهبری یک بار که با ایشون دیدار داشتیم، کتاب خاطرات آیت الله شاهرودی رو بهشون هدیه دادم و همین نکته رو گفتم که نواب مقلد آیت الله شاهرودی بوده و کارهاش رو با اجازه ایشون انجام میداده. آیت الله خامنه ای از این مسئله تعجب کردند و خوششون اومد. 🆔 https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ بررسی مشی نواب صفوی و فدائیان اسلام(بخش اول) 1️⃣ یکی از ویژگی های مهم ، توانایی او در و شعله ور کردن آتش درون انسان ها بود که موجب و آنها میشد. ویژگی ای که برای بیدار کردن وجدان های خفته و در آنها امری لازم و ضروری است. این ویژگی همان چیزی است که بعدا راحل آن را به نحو اتم دارا بود، به نحوی که با یک کلام خود ملتی را به حرکت و جنبش وا میداشت. 🌱افراد فراوانی این سنخ ویژگی او را گزارش کرده اند مثلا نقل میکند: «مرحوم شهيد نوّاب صفوى اى بود كه راه اسلام را به معناى فراگير انقلابى و پوياى آن در برابرم روشن ساخت. اين مرد در جامعه‌ى ايرانى آن‌چنان جنبشى برانگيخت كه را از خواب غفلت كرد، عزمها را جزم كرد و در دلها غيرت و حميتى نسبت به اسلام و مقدّسات اسلامى ايجاد نمود. اثرگذارى او محدود به ايران نبود، بلكه به برخى نقاط جهان عرب سفر كرد و آتش شور و حماسه را در دل مجاهدان برافروخت. به برخى زمامداران عرب نيز نصيحت ميكرد كه در دام فريب استعمارگران نيفتند... از وقتى چشمم به اين مرد افتاد، ديدم با تمام احساسم مجذوب اويم و از ژرفناى قلبم او را دوست ميدارم... سخنانش در روحم موج ميزد و احساساتم را شعله‌ور ميساخت و مرا به‌سوى چشم‌اندازهاى قدرت و ميكشاند... نوّاب به‌صورت شعله‌ى فروزانى درآمد كه همواره اهتمام به امر اسلام و جامعه و انديشيدن به را در اعماق وجودم برمى‌انگيخت.»(1) 🌱به خاطر همین نکته بود که به فرزندش میگوید برو و آن سید را حداقل برای یک بار هم که شده ببین تا بعدا پشیمان نشوی.(2) 2️⃣ ویژگی مهم دیگر نواب، ، و اهتمامش برای بود. او شخصیتی مبارز و حقیقتا بود. 🌱آیت الله خامنه ای نقل میکند: «نواب صفوى براى من، خيلى جاذبه داشت و به كلّى مرا مجذوب خودش كرد. هركسى هم كه آن وقت در حدود سنين ما بود، مجذوب نوّاب صفوى مى‌شد؛ از بس اين آدم، پُرشور و بااخلاص، پر از صدق و صفا و ضمناً شجاع و صريح و گويا بود... من مقوله‌هاى سياسى را كاملاً مى‌شناختم و ديده بودم؛ لكن به مبارزه‌ى سياسى به‌معناى حقيقى، از زمان آمدن مرحوم نوّاب علاقه‌مند شدم... شهادت او هم غوغايى در دلهاى جوانانى كه او را ديده و شناخته بودند، به وجود آورده بود.»(3) 3️⃣ یک سوال مهم این است که آیا تنها کار فدائیان اسلام بود، چه اینکه برخی تحلیلشان صرفا همین است؟ وقتی به عمق مسئله نگاه میکنیم، میبینیم مهمترین کار آنها، در زنده کردن مفهومی تحت عنوان «» بود. «» همان چیزی بود که جامعه آن روز از آن غفلت میکرد. 🌱آیت الله خامنه ای در تحلیل همین مسئله میگویند: «جامعه‏ آن وقت، از اهميت اين غافل بود. اين‏ها را به عنوان چند نفرى كه فقط بلدند گلوله‏ اى از دهانه اسلحه‏ اى خارج كنند و به سينه كسى بنشانند، معرفى میكردند... 🌱بعضى از مردم نيز همين‏طور میشناختند و باور می‏كردند و بعضيها هم باور نمیكردند و بعضى هم غافل بودند. از مسأله‏ ، غفلت شد. اگرچه شايد آن زمان، آمادگى هم نبود كه بخواهند آنچه را كه میگفتند -كه همان بود- بر سرِپا كنند. 🌱براى اين كار، يك حركت عمومى در درازمدّت لازم بود؛ ليكن سخن اين‏ها در بين فريادها و عربده‏ هاى مستانه دشمنانشان گم شد. اين‏ها مردمانى بودند كه «انّهم فتية ءامنوا بربّهم». 🌱واقعاً جوانانى بودند كه به خدا ايمان آوردند و از روى ، در راه و احكام نورانى اسلام تلاش كردند و در مقابل ظلم و فساد ايستادند... قضيه اين‏ها چنين بود كه در جهت ، مبارزه‏ ضدّ استبدادى و ضدّ سلطنتى خودشان را آغاز كردند و متأسّفانه در وسط كار، همه‏ شان از بين رفتند.»(4) 🔻پاورقی: 1. خون دلی که لعل شد، ص49-54 2. کامل خاطره را در این پست بخوانید: 3. بیانات در تاریخ14/11/1376 4.بیانات در تاریخ28/10/1375 🆔 https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ بررسی مشی نواب صفوی و فدائیان اسلام(بخش دوم) 5️⃣ یکی از اشکالات به مشی ، روشی است که آنها دنبال میکردند. نکته محوری در تفاوت مشی نواب و امام نیز به همین مسئله برمیگردد. هر دو حقیقتا به دنبال «» بودند، اما نواب محور کارش «» بود ولی امام محور کارش «». 🌱اگر میبینیم امام راحل خیلی کمک کار و حامی نواب نیست، یکی از مهمترین دلایلش همین نکته است. اساسا امام معتقد بود با روش مسلحانه، انقلاب و نهضت به سرانجامی نخواهد رسید. ته این کار اینه که فلان مسئول فاسد رو کنار میزنی اما باز یکی مثل همان قبلی جای او را خواهد گرفت. 🌱البته عامل مهم دیگری نیز در عدم همراهی امام با نواب وجود داشت. نواب و فدائیان خیلی معتقد نبودند که باید کارشان را ذیل آیت الله پیش ببرند، به خلاف امام. امام معتقد بود هر حرکتی باید هماهنگ با دستگاه مرجعیت طرح ریزی بشود لذا تمام تلاشش را کرد تا دستگاه مرجعیت را برای این مهم به حرکت وا دارد. 🌱امام معتقد بود نباید تضعیف بشود، نکته ای بسیار مهم و اساسی است لذا نه با آیت الله کاشانی همکاری جدی ای در قضیه نفت دارد، نه با نواب و فدائیان اسلام. 🌱او حرکت خود را با دستگاه مرجعیت یعنی آیت الله بروجردی تنظیم میکند، حتی با وجود اختلافات جدی ای که با آیت الله بروجردی داشت اما هیچگاه مقابل ایشان نایستاد و همیشه خود را ذیل ایشان تعریف میکرد، به خلاف روشی که آیت الله کاشانی و نواب برای خود تعریف کرده بودند. 🌱آقای در ماجرای اعدام نواب نقل میکنه با آقای پیش امام رفتیم و خواستیم که اقدامی کنند. آقای گلسرخی برای اینکه امام رو تحریک کنه که حتما کاری بکنند، گفتند چرا آیت الله بروجردی ساکت هستند. 🌱امام ناراحت شدند و گفتند شما چکار به مراجع دارید؟ اگر کاری میتونید خودتون انجام بدید یا به من بگید که البته امام بعدا چندین اقدام برای جلوگیری از اعدام نواب انجام میدن.(1) امام تا این حد تلاش میکردند که حریم مرجعیت دچار خدشه نشه. 6️⃣ مسئله مهم دیگر اختلافات آیت الله بروجردی به عنوان مرجع مطلق با نواب و فدائیان اسلام بود. فدائیان اسلام فعالیت هاش رو از قم شروع کرد که برخی مراجع مانند آقای و و برخی شخصیت های بزرگ دیگه مانند آقای هم از ایشون حمایت کردند. 🌱برخی نیز مخالف جدی نواب و فدائیان اسلام شدند، از جمله برخی اعضای بیت آیت الله بروجردی. براساس نقل آقای خسروشاهی(2) برخی مانند یا یا که نزدیک به بیت آیت الله بروجردی هم بودند، یک روز بعد نماز در حالی که آیت الله خوانساری هم حضور داشتند به اعضای فدائیان اسلام حمله میکنند و شروع به کتک کاری کرده و حسابی درگیری بالا میگیره. 🌱بعد از این ماجرا به توصیه مراجع، فدائیان اسلام فعالیت هاش رو تو قم کم میکنه و عملا جمع میکنه و به تهران میره. به تبع این اتفاق و برخی مسائل دیگه، نگاه مثبتی به آیت الله بروجردی برای فدائیان اسلام شکل نمیگیره و عملا شروع به نقد عملکرد ایشون میکنن. گزارش های متعددی از افرادی مانند آقای دوانی نقل شده که نواب و فدائیان دست به چنین کارهایی زده بودن. 🌱امام منتقد جدی همین کارها بود و میگفت چرا فدائیان حرمت آقای بروجردی رو نگه نمیداره. 🌱درباره اینکه خود آیت الله بروجردی هم نگاه منفی ای به نواب داشته یا نه، چندین قول نقل شده و اختلاف نظر هست اما جمع بندی خودم اینه که ابتدا نظر آقای بروجردی این بوده که اینها طلبه های خوبی هستند و اجمالا نظر مثبت داشته(3) هرچند روش اینها رو نمیپسندیده 🌱اما به مرور، هم تحت تاثیر گزارشات اطرافیان و هم برخی کارهایی که خود فدائیان انجام داده بود، دیگه نگاه مثبتی بهشون نداشتند تا اونجا که حتی برای جلوگیری از اعدام اعضای فدائیان کار خاصی انجام نمیدن. 🔻پاورقی: 1.خاطرات آقای خسروشاهی، ص291 2.خاطرات آقای خسروشاهی، ص289 3. رجوع کنید به گزارش آقای گلسرخی، در کتاب خاطرات آقای خاتم یزدی، ص55(آقای بروجردی در ماجرای قطع شهریه ایشون بهشون گفته بودن: «خدا توفیقتان بدهد، نه قطع شهریه از طرف من بوده و نه مخالفتی با فدائیان اسلام دارم.») 🆔 https://eitaa.com/TarikhDEF
تاریخ دیروز، امروز، فردا
❇️ بررسی مشی نواب صفوی و فدائیان اسلام(بخش اول) 1️⃣ یکی از ویژگی های مهم #نواب، توانایی او در #بران
بررسی مشی نواب و فدائیان اسلام نکات بسیار عبرت آموزی برای جبهه انقلابی امروز داره، نکات مثبتی که باید برای امروزمان در خود تقویت کنیم و نکات ضعفی که باید از آنها دوری کنیم. سعی کردم خلاصه ذیل چند نکته این ها رو جمع بندی کنم، البته که نکات بسیار جالب و عبرت آموز دیگه ای هم بود که ان شاالله بعدا به بهانه های دیگه میزارم دو نکته مهم تفاوت مشی امام با فدائیان، یکی روش مبارزاتی اونها بود(تاکید امام بر بیداری مردم و تاکید نواب بر مبارزه مسلحانه) و دیگری نوع تعامل با مرجعیت این دو نکته برای امروز ما خیلی مهمه، اینکه آیا ما هم در برنامه های خود طرحی برای بیداری مردم داریم؟ نسبت ما با مرجعیت چگونه است؟ (این متنی که قبلا از امام گذاشته بودم درباره تعامل اشتباه برخی با مراجع رو مجدد بخونید، خیلی نکته داره: https://eitaa.com/TarikhDEF/255 ) خوبه مدتی روی این دو نکته بیشتر فکر کنیم.
تاریخ دیروز، امروز، فردا
❇️ به جای رفتن به مدارس #روایت_چهارم 🔹دیروز بعد از پیگیری برای اینکه ببینم کدوم یکی از مدارس هماهن
❇️ پرونده شهید نواب صفوی و مشی او: 1️⃣ پشت پرده و عامل اصلی ملی شدن صنعت نفت: https://eitaa.com/TarikhDEF/277 2️⃣ فدائیان و حجاب: https://eitaa.com/TarikhDEF/279 3️⃣ عیادت روحانی مخالف: https://eitaa.com/TarikhDEF/280 4️⃣ نواب و اثرگذاری در مصر: https://eitaa.com/TarikhDEF/282 5️⃣ خیانت مصدق به نواب و فدائیان: https://eitaa.com/TarikhDEF/283 6️⃣ محک علمی نواب توسط آسیدمصطفی خمینی: https://eitaa.com/TarikhDEF/292 7️⃣ نواب و جذابیت او برای همه: https://eitaa.com/TarikhDEF/294 8️⃣ حمایت نواب از ناهین از منکر: https://eitaa.com/TarikhDEF/295 9️⃣ امام و تلاش برای جلوگیری از شهادت نواب: https://eitaa.com/TarikhDEF/296 0️⃣1️⃣ امام خمینی و مشی نواب صفوی(دو بخش): https://eitaa.com/TarikhDEF/300 1️⃣1️⃣ نواب و شرعی بودن کارهایش: https://eitaa.com/TarikhDEF/307 2️⃣1️⃣ جمع بندی بررسی مشی نواب صفوی و فدائیان اسلام(دو بخش): https://eitaa.com/TarikhDEF/308
❇️ از فاطمیه تا امروز 🌱 بعد از چهار روز حضور در شهرستان، الان که دارم این متن رو مینویسم، اولین فرصتی است که در میان انبوه برنامه ها پیدا کردم برا نوشتن یک متن و گزارش. 🌱 بعد از ایام فاطمیه و هماهنگی با امام جمعه محترم، طرح ریزی برنامه رو شروع کردیم. حقیقتا شخص امام جمعه و اعضای دفترشون مجدّانه پیگیر کار بودند، این اواخر که دیگه شب و روز نمیشناختن، از همینجا بهشون خدا قوت میگم. 🌱 تا قبل از حضور در شهرستان، چندین جلسه در قم شکل گرفت که چگونه کار رو پیش ببریم. تلاش این بود برنامه منظم و برنامه ریزی شده پیش بره اما از دور سخت بود. محور برنامه ها رو حضور در مدارس چیده بودیم، ایام هم که مقارن با دهه فجر بود و فضا آماده. 🌱 ذهنیت خودم این بود که چون حضور ما در مدارس مقارن با اعتکاف شده لذا صبح ها برنامه مدارس باشه و عصر ها هم با دوستان بین معتکفین حاضر بشیم چون بنا بود یک اعتکاف مرکزی هم برگذار بشه که عمده معتکفین اونجا باشن. 🌱 این وسط درون خودم یک درگیری وجود داشت. شاید چندین بار به ذهنم اومد برنامه مدارس و اعتکاف شهرستان رو لغو کنیم و همون قم که دم دستمون بود، بریم مدارس و اعتکاف ها، چون برخی مشکلات شخصی وجود داشت که نمیتونستم خانواده رو تنها بذارم، خصوصا اینکه درس و بحث ها هم تو این ایام برقرار بود و عدم حضور ما یعنی عقب افتادن از این فضا. 🌱 خلاصه چند باری بر این تصمیم جدی شدم اما تنها چیزی که باعث میشد برنامه شهرستان رو با جدیت بیشتری دنبال کنم این بود که میدیدم تو قم بالاخره یه عده هستن که دارن کارهایی میکنن اما تو شهرستان تقریبا هیچ خبر خاصی برای مدارس نبود الا تلاش محدود برخی دوستان. 🌱 نتیجتا از دوستان شهرستانی که در قم حضور داشتند با حدود 40 نفر تماس گرفتیم که ما رو در این برنامه یاری کنن. خب مشکلات زیاد بود و برخی دوستان نتونستن همراهی کنن اما حدود 10 نفر لبیک گفتن. پیش بینی خودمون هم همین حدودا بود. 🌱 برا اینکه برنامه ریزی دقیق تر پیش بره، یک برنامه پیشنهادی حضور در مدارس کمّا و کیفا رو به آموزش پرورش ارائه دادیم که براساس همون با مدارس هماهنگ کنن. 🌱 انصافا آموزش و پرورش هم همکاری خوبی کرد و همون برنامه پیشنهادی رو به مدارس ابلاغ کرد ولی خب طبیعی بود که از دور تا حدی کار پیش میره و در عمل باز باگ های فراوانی وجود خواهد داشت لذا نیاز به حضور میدانی هم داشت. ➕ تو این مدت خیلی از دوستان زحمت کشیدن که به همه شون خدا قوت میگم. 🆔 https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ تجربه اعتکاف 🌱امسال اتفاق خوبی که رقم خورد هماهنگی اجمالی با آموزش پرورش بود. با تاکیدات امام جمعه و فراهم کردن بستر توسط آموزش پرورش در ثبت نام اولیه اعتکاف بیش از 1500دانش آموزان خود شهر فقط (نه اطراف) ثبت نام کرده بودند. حقیقتا آمار بسیار بالایی بود که همه ما رو شوکه کرد. تصور ما نهایتش حضور در یک اعتکاف مرکزی و در کنارش دو سه مسجد دیگه بود. 🌱هماهنگی این حجم از دانش آموز بسیار کار سختی بود. برنامه هماهنگی اعتکاف محول شده بود به سازمان تبلیغات. البته برخی دوستان هم به کمک اونها رفتند و سعی کردند کار رو برنامه ریزی شده پیش ببرند و تا اونجا که من شاهد بودم حقیقتا تا روز آخر هم زحمت زیادی کشیدند، به اون دوستان هم خداقوت میگم. 🌱اما این همه ماجرا نبود. به دلایلی امکان برگذاری اعتکاف در دو مسجد بزرگ شهر که امید میرفت این دو جا بشه محور اعتکاف برادران و خواهران وجود نداشت. نتیجه اینکه ابتدائا بیش از 25 مسجد شهر درگیر برنامه اعتکاف شد. 🌱این برنامه ریزی روی کاغذ بود اما در عمل تعداد دانش آموزان حدودا به 900 نفر رسید که البته میانه اعتکاف هم جمعیت کمتر شد. عملا تعداد مساجد نیز کمتر شد، برخی کلا حذف شدند و برخی نیز ادغام شدند. شاید در نهایت اعتکاف در حدود 15 مسجد برگذار شد. مثل همیشه بیش از نصف جمعیت رو خواهران تشکیل میدادن. 🌱دوستان سازمان تبلیغات تلاش و زحمت زیادی برای برنامه ریزی این کار کشیده بودند اما در عمل تقریبا کار به معنای حقیقی کلمه بسیار مفتضحانه پیش رفت الا چند مسجد که اتفاقا برنامه شان خیلی خوب برگذار شد. 🌱شاید مهمترین مسئله ای که مشکل ایجاد کرده بود، ثبت نام افراط آمیز معتکفین بود در حالی که هیچ فکری برای بستر برگذاری آن نشده بود. بخش زیادی از کار دقیقه نودی پیش رفت. 🌱شاید اگه اول ظرفیت سنجی میشد و مثلا میدیدیم ما کلا میتونیم 300 معتکف رو پشتیبانی کنیم، اون وقت تهش قرعه کشی میکردیم و به اندازه معتکف میگرفتیم و برنامه رو خیلی بهتر اجرا میکردیم. 🌱یک مسئله مهم دیگه این بود که بخش زیادی از مساجد، سرپرست درست حسابی برای مدیریت اعتکاف نداشتن. دقیقه نود با یک مسجد هماهنگ کرده بودن که مثلا 50 دانش آموز بیان اونجا معتکف بشن اما برخی از این مساجد هیچ کسی بالای سرشون نبود، فقط مسجد هماهنگ شده بود و یک برنامه تقریبا کاغذی. آدمی که بخواد مدیریت کنه عملا نبود. روز اول که وضعیت اعتکاف رو دیدیم، تاکید دوستان این بود که فعلا باید اولویت اول بشه اعتکاف و بریم بالاسر این مساجد تا مشکلی پیش نیاد، حقیقتا هم تا اونجایی که میشد تلاششون رو کردن و بالاخره کار رو از آب در آوردن. 🌱معتکفین هم عمده دانش آموز بودن و مدیریتشون بسیار سخت، حالا فرض کنید، مثلا 50 دانش آموز تو یک مسجد معتکف شدن اما برخی ساعات هیچ کس بالا سرشون نیست و... 🌱یک مسئله دیگه نمره تشویقی ای بود که برای دانش آموزان معتکف گذاشته بودن. خود همین مسئله باعث شده بود تعداد زیادی از دانش آموزان بیان اعتکاف، کسانی که تقریبا هیچ شناخت و آشنایی با این فضا نداشتند، برخی روزه خواری میکردن، برخی همه اش گوشی به دست بودن، برخی مشغول منچ بازی گردن، برخی اسم فامیل بازی کردن و برخی... 🌱حضور این افراد در اعتکاف خوبه، اما به شرطی که یک برنامه ریزی خوب شده باشه، یک مجری خوب هم داشته باشه، نه اینکه تقریبا همه چیز ول باشه. 🌱البته سه چهار مسجد هم خیلی خوب برنامه ریزی کرده بودن و بسیار خوب اعتکاف رو اجرا کردن، بالاسر کار هم چندین آدم با تجربه بود. یکی از این مساجد در حال تهیه یک مستند از اعتکافشون بودن که یک مدل الگوی خوب اعتکاف رو به تصویر بکشن، کاری بسیار زیبا و عالی و ضروری. 🆔 https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ تبلیغ دانش آموزی در سه قالب 🌱 الحمدلله امروز بعد از چند روز، برنامه هم تموم شد. حقیقتا برای بنده بسیار خوبی بود، این برنامه در سه شاخه دنبال شد: 1. یک طرف برنامه های سنگین دانش آموزی 2. یک طرف پروژه سنگین هماهنگی و حضور در 3. یک طرف هم برنامه مهم دانش آموزی. 🌱 قبلا اجمالی از برنامه اعتکاف و نقاط ضعف و قوتش گفتم. اما یک برنامه مهم دیگر که البته ما به دلیل حضور در مدارس عملا نقشی در آن نداشتیم اما برخی دوستان دیگر به نحو جدی دنبال میکردند، برنامه جشن تکلیف دانش آموزان بود. 🌱 امروز توفیق شد مقداری در این برنامه شرکت کنم، خیلی برنامه خوبی بود. حقیقتا باید از دوستانی که زحمت کشیدند تشکر کرد و خدا قوت گفت. هر روز صبح تعدادی از دانش آموزان هدف، همراه با برخی مسئولینشان به می آمدند و در آنجا برایشان برنامه های متنوعی تدارک دیده شده بود. 🌱 از سخنرانی های جذاب گرفته تا اشک ریختن های دلی بعد از نماز، از بازی های متنوع گرفته تا نهار و شام خوشمزه، از آموزش وضو و نماز گرفته تا آموزش احکام مبتلا به تکلیف. خلاصه این حرکت، حرکتی جالب، لازم و ضروری است. دوستان خدا قوت. 🌱 اما نسبت به برنامه مدارس، تقریبا 10 نفر به مدت چهار روز سعی کردیم در مدارس متوسطه اول و دوم شهر چه پسرانه و چه دخترانه به نحو حداکثری(یعنی هر نفر روزی سه الی چهار کلاس) حضور پیدا کنیم و حرف دانش آموزان را شنیده و گفتگو کنیم. 🌱 هدف اولیه ما حضور در همه این مدارس شهر بود تا دانش آموزان حداقل برای یک بار هم که شده را از نزدیک ببینند چرا که برخی مدارس اساسا تاکنون هیچ روحانی نرفته بود. شاید بیش از 80 90 درصد این مدارس شهر را رفتیم. 🌱 از ابتدای هفته که برنامه تبلیغی شروع شد، هر شب بعد نماز مغرب جلسه هماهنگی و گذاشتیم و حقیقتا برای بنده که قابل استفاده بود. سعی شد هم از محتواهای دیگر دوستان استفاده کنیم و هم از روش های استفاده شده توسط آنها. 🌱 فشار کاری حقیقتا تا سه روز اول بسیار بالا بود، ناهماهنگی های برنامه اعتکاف این فشار را دوچندان کرده بود. حس دوستان عملا شبیه به بود، انگار خبری از خواب و آرامش نبود، همه آنچه که در توان داشتند به میدان آورده و برای خدا خرج میکردند. 🌱 همان روز اول یک دادیم، یکی از دوستان با تجربه را به یکی از بخش های اطراف شهر بردند و به حدی از او کار کشیدند و به او منبر و سخنرانی دادند که وقتی صبحش با او برنامه مدارس را هماهنگ میکردم، دیگر صدایش اصلا بالا نمی آمد لذا مجبور شدم آن روز خودم به جای او به مدرسه بروم. عملا این دوستمان را از دست دادیم الا روز آخر که کمی بهتر شده بود. 🌱 در میانه راه نیز یکی دیگر از دوستان دچار همین مسئله شد اما خفیف تر لذا با یک روز استراحت کار برای او به روال عادی برگشت. یکی دیگر از دوستان هم دچار سرفه های مکرر شده بود، مینشست سرفه میکرد، می ایستاد سرفه میکرد، حرف میزد، سرفه میکرد، حرف نمیزد سرفه میکرد، خلاصه عملا گرفته بود 🌱 الحاصل اگر همین دست فرمان ادامه پیدا میکرد چه بسا تا هفته بعد همه دوستان را میچشیدند، طُوبى‌ لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ. 🆔 https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ حضور در مدارس 🌱 در این چند روز، به پنج مدرسه سر زده و در 14 کلاس حاضر شدم. 3 کلاس متوسطه اول پسرانه بودند، 2 کلاس متوسطه اول دخترانه بودند، 9 کلاس متوسطه دوم دخترانه بودند. 🌱 با اینکه شخصا دوست داشتم همان مدارس و کلاس هایی که قبلا رفته بودم، مجدد بروم و ادامه مباحث گذشته را دنبال کنم اما به توصیه برخی دوستان بنا شد مدارس دیگری را نیز دیده و تجربه کنیم. الحاصل نکاتی که در سه روایت اول گفته شد، همگی مجدد تایید گردید. 🌱 البته روز اول به دلیل مشکلی که برای یکی از دوستان پیش آمد، مجبور شدم سری به کلاس ایشان هم بزنم که اتفاقا همان کلاسی بود که قبلا یک بار رفته بودم. دقیقا همان مدرسه ای که قبلا گفته بودم به چند دلیل، مدرسه ای بسیار خوب است. 🌱 دو کلاس را در یک جا جمع کرده بودند، جمعیت حدود 50 نفر بود، علی القاعده باید کلاس شلوغ و پر سر و صدا باشد، چه اینکه هر مدرسه دیگری بود چنین میشد اما باز میدیدم که این بچه ها خوب اهل گوش دادن هستند. البته در لابلا سوالاتی هم پرسیده میشد ولی آرام. همه من را میشناختند، خیلی ارتباط گیری و تعامل بهتر بود نسبت به دیگر کلاس هایی که برای بار اول میرفتم. 🌱 تقریبا با هر مدرسه ای هماهنگ میکردیم، به ضرورت و اهمیت نیز تاکید میشد اما در نهایت فقط سه مدرسه ترتیب جلسه اولیا دادند که یکی از آنها همین مدرسه بود، هرچند به دلیل یک ناهماهنگی از طرف ما، این جلسه اولیا برگذار نشد، حیف. 🌱 به نظر خودم یکی از ارتقاهایی که در این دور تبلیغ برایم رخ داد، استفاده از بستر بود. حقیقتا اثرات جدی ای داشت. البته هرجایی شرایط خودش را میطلبید، گاهی لازم بود گفتگو بیشتر باشد، گاهی لازم بود بیشتر بشنوی، گاهی لازم بود بیشتر حرف بزنی، گاهی هم لازم بود با نشان دادن یک کلیپ یا عکس مسئله را دنبال کنی. 🌱 اما لحظاتی که برای بچه ها کلیپ میگذاشتم، همه و همه آنها کاملا به آن توجه میکردند درحالی که در حین بحث معمولا چند نفر خود را به نحوی مشغول کار دیگری میکردند. این مسئله خیلی نکته مهمی است. به همین جهته که فکر میکنم بچه ها با این مدل خیلی راحت تر انس گرفته و همراهی میکردند. یعنی یک از همه این روش ها. 🆔 https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ حضور در مدارس(۲) 🌱 از حیث ، اصل بحثی که برای مدارس دخترانه دنبال میکردم، باز هم مسئله ضرورت و چرایی بحث بود. فکر میکنم این مسئله برای دختران نسل جدید هنوز روشن نیست، حتی برای دخترانی که چه بسا محجبه هم باشند. 🌱 محور کار نیز واکاوی در مسئله ، و بود. اینکه عاقل از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود، پس لازم است این تجربه تاریخی را اولا خوب بشناسیم و ثانیا درس بگیریم. 🌱 در این لابلا سوالات مختلفی نیز مطرح میشد، از اینکه اسلام زن را موجودی انگاشته گرفته تا اینکه چرا بین زن و مرد وجود ندارد، از مسئله و برخورد حکومت گرفته تا اینکه اصلا جامعه چه نیازی به دارد. و... 🌱 یکی از پرتکرار ترین سوالات مسئله عدم زن و مرد بود. یکی از مسائلی که تقریبا همه، چه مذهبی و چه غیر مذهبی گرفتارش بودند، مسئله توسط حکومت بود. شاید جایی نبود که من بروم و این مسئله سوال نشود. به شدت هم در این مسئله تحت تاثیر ها بودند. 🌱 یکی شان با یک حالت طلبکارانه، همراه با یک قطع جازم بلند گفت چرا این همه مردم را میکشید؟ آرام به او گفتم فکر میکنی در این ماجراها چه تعداد کشته شده اند؟ بلند گفت حداقل 30 میلیون. سرم را پایین انداختن و بعد از تأملی گفتم، خواهرم یا شما نمیدانی 30 میلیون چه مقدار است یا اصلا کشته شدن را نفهمیده ای. 🌱 بلافاصله دوستش گفت: حداقل 200 هزارتا را که دیگر کشته اید. با حالتی تعجب آمیز نگاهش کردم، چیزی نگفته بودم که دیگری گفت: حداقل 20 هزارتا را که دیگر کشته اید. میخواهم بگویم اثر رسانه کاملا مشهود است، خصوصا ایسنتا. 🌱 یکی دیگر از پرتکرارترین مسائلی که میدیدم این بود که عموما این بچه ها جمهوری اسلامی را موجود در دنیا میدانستند و آیت الله خامنه ای را . 🌱 نکته مهم دیگر این بود که در کلاس ها عموما بچه مذهبی ها بوده و خیلی کم از خود کنش و واکنشی نشان میداند. به نظرم این نکته بسیار مهمی است. کلاس ها عمده چند لیدر آن طرفی دارند اما تقریبا هیچ لیدر مذهبی وجود ندارد. 🌱 جالب بود در دو مدرسه معلم آن درس هم در کلاس ما حاضر میشد، معمولا تاکید میکردم که معلم ها در کلاس نباشند تا بچه ها آزادانه بحث کنند اما خود بچه ها میگفتند اشکالی ندارد، ما با این معلمان راحت هستیم یا میدیدم که معلم شان از ته کلاس بحث ها را دارد دنبال میکند. 🌱 در مجموع در مدارسی که حاضر شدم، تقریبا همه مدیر و معاون ها همراهی خوبی داشتند، حداقل در رفتار با من چنین بودند. مورد خاصی هم از معلمین ندیدم که نکته خاصی داشته باشد. البته که حضور من در کنار معلمین هم کم بود چون حتی ساعات استراحت نیز در کلاس، میان بچه ها بودم. 🆔 https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ حضور در مدارس(3) 🌱 چیزی که برای ما عیان بود و با آمارهایی که از کلاس ها میگرفتیم عیان تر هم شد، حضور فعال در شبکه های اجتماعی ای مثل بود، بچه ها به شدت تحت تاثیر این فضاها بودند و تقریبا هر حرفی را به راحتی باور میکردند، از آن طرف تقریبا هیچ ارتباطی با رسانه های مذهبی و انقلابی یا نداشتند یا حداقل به صورت فعال دنبال نمیکردند. 🌱 به نحوی که وقتی در کلاس ها از شهید میگفتم، تقریبا به صورت میانگین و بدون اغراق، از هر کلاس یک الی دو نفر نهایتا او را میشناختند، ابراهیم هادی ای که اگر صداوسیما و رسانه های انقلابی در این دو سال اخیر میخواستند یک شهید را به نسل جدید به عنوان الگو معرفی کنند، او قطعا ابراهیم هادی بود. 🌱 یا وقتی از اعدام ها و کشتار توسط جمهوری اسلامی میگفتند، حتی تاکنون فیلم لحظات شهادت و را ندیده بودند لذا با یک طلبکاری میگفتند چرا آنها را ظالمانه اعدام کردند. به شدت از امثال دفاع میکردند اما حتی فیلم لحظه شهادت غریبانه دو جوان بسیجی مشهدی که توسط او رخ داده بود را ندیده بودند. 🌱 همه اینها نشان میدهد ما در رساندن به موفق نبوده ایم، بله کارهای خوبی شده اما به هیچ وجه کافی نیست. همه اینها تازه گزارشی از مدارس یک شهرستان در حاشیه ایران است، نه مدارس مراکز استان ها یا تهران. 🌱 همچنان میگویم مواجهه و و نزدیک و حضوری (و نیز ارتباط و فعالیت مجازی در بسترهایی مانند ) با این نسل برای ما امری ، لازم و ضروری است. 🌱 هم در بهترین مدرسه نمونه دولتی دخترانه شهر که همه خیلی از آنجا تعریف میکردند رفتم و هم در بدترین مدرسه دخترانه شهر که هنرستان و کاردانش بود. تفاوت بین دو مدرسه محسوس بود، مدرسه اولی خیلی واضح بیشتری داشتند، هرچند همراه با یک و تکبر خاصی. 🌱 چون این را میدانستم، حداقل بیش از نیمی از کلاس را به مباحث علمی و نشان دادن سابقه درخشان سپری میکردم. اینکه تهافتی بین اسلام و علم نیست بلکه اسلام عامل مهم رشد علم و پیشرفت است. اینکه چگونه در یک عصر به اوج قدرت و آقایی بر دنیا رسیدیم و چگونه در عصری دیگر رو به افول کشیدیم و برعکس تبدیل به آقای دنیا شد و حالا ما باید چه کنیم. 🌱 تفاوت محسوس دیگر این بود که در مدرسه اولی حضور به نسبه بیشتر به چشم میخورد که برای خودم جالب بود اما عمده شان در کلاس بوده و اثر خاصی نداشتند. بعد از کلاس تک تک همین بچه مذهبی ها می آمدند و نکاتی میگفتند. معلوم بود دستشان خالی است. 🌱 از همینجاها بود که برام روشن میشد اگر حضور ما در مدارس هیچ اثری بر طیف مخالف ما هم نداشته باشد(که به هیچ وجه این را قبول ندارم) اما میدیدیم که به شدت اثر بر همین طیف خنثی در کلاس ها دارد، خصوصا بچه های مذهبی کلاس. حضور ما برای اینها دلگرمی و خاصی داشت. 🌱 وقتی میخواستیم به هنرستان و کاردانش دخترانه برویم، مدیرشان خیلی ما را ترساند که اینجا قبلا فلان روحانی آمده و چنین و چنان شده و نتوانسته مسئله را جمع کند و... اما انصافا بنده تفاوت خاصی از این حیث با مدرسه درجه یک شهر ندیدم. تقریبا از حیث فرهنگی و ذهن شبهه آلود در یک سطح بودند و شاید چه بسا بتوانم بگویم از برخی زاویه ها همین مدرسه هنرستان بهتر از دیگری بود. 🌱 خلاصه اینکه به نظرم حضور فعال و برنامه ریزی شده همراه با قوت علمی در مدارس، امری بسیار لازم و ضروری و به شدت اثرگذار خواهد بود. اگر بتوان این را تبدیل به یک کرد که طرح هایی وجود دارد، چه بهتر اما اگر این هم نشد، صرف حضور تبلیغی نیز خیلی خیلی مهم و اثرگذار است. اگر عمر و توفیقی بود، برنامه و عملیات بعدی را برای ایام ماه مبارک تنظیم کرده ایم، تا ببینیم یار چه خواهد و میلش به چه باشد. 🆔 https://eitaa.com/TarikhDEF
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ کودکان از ما می آموزند... یکی از سوالاتی که معمولا تو مدارس پرسیده میشد مسئله فساد و دزدی ها و عدم مسئولیت پذیری مسئولین بود. یکی از پاسخ هایی که معمولا میدادم، مسئله نوع تربیت و رشد اون افراد خصوصا در خانواده بود. اینکه ما هم اگر میخواهیم دچار آن مسائل نشویم، باید از همین الان که در مسیر رشد هستیم و در یک حجم کوچک دارای مسئولیت و کاری، خود رو به نحوی تربیت کنیم که وقتی بزرگ شدیم، شبیه آن افراد نشویم بلکه هم نفس خود رو تربیت کرده باشیم و هم آداب مسئولیت پذیری رو یادگرفته باشیم. این کلیپ رو تازه دیدم که خیلی زیبا این مسئله رو نشون داده، حتما ببینید. 🆔 https://eitaa.com/TarikhDEF
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❇️ بزرگترین ضربه به غرب، پس از جنگ جهانی 🔹 ، نخست وزیر اسبق اسرائیل در یک مصاحبه تلویزیونی در تاریخ 24 بهمن 1357 می گوید: «از دست دادن ایران برای غرب بزرگترین ضربه پس از جنگ جهانی دوم به شمار می رود.» (کیهان، 25 بهمن 1357، ص8) 🔹 تقابل و نبرد غرب با جمهوری اسلامی ایران، بسیار ریشه ای تر از آن چیزی است که خیلی ها تصور می کنند. این کلام اسحاق رابین به وضوح علت عصبانیت غرب از انقلاب اسلامی و عظمت را روشن می سازد. 🆔 https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ همین بانوان، شاه را بیرون کردند! 🔷 در خاطرات خود درباره روز بعد از آمدن به ایران چنین می گوید: ▫️ از صبح ۱۳ بهمن مردم هجوم آوردند و کل خیابان ایران و خیابان های فرعی پر از جمعیت شد. روز اول زن و مرد با هم تجمع کرده بودند که اداره اش خیلی مشکل بود. اما از روز بعد قرار شد صبح ها آقایان و بعد از ظهرها خانم ها بیایند. ▫️ روز اولی که خانم ها آمدند، حدود دویست نفرشان زیر دست و پا ماندند و بیهوش شدند. انتظامات در اختیار مردها بود و هر لحظه یکی از خانم ها روی دست مردها به بیرون برده می شد. روز دوم چهارصد نفر و روز سوم هشتصد نفر از خانمها غش کردند. ▫️ این مشکل را با اعضای شورای انقلاب در میان گذاشتیم. ایشان خدمت امام عرض کردند چنین وضعیتی است و اگر شما موافقید دیدار خانم ها را متوقف کنیم. ▪️ امام فرموده بود: «شما فکر می کنید اعلامیه های من یا سخنرانی های شما شاه را بیرون کرد؟ شاه را همین بیرون کردند! چرا می خواهید ملاقاتشان را قطع کنید؟ بروید وسيله آسایششان را فراهم کنید.» ▫️ بعد از فرمان امام، عده زیادی از خانم های آشنایان را دعوت کردیم که انتظامات خانم ها را اداره کنند. 📚خاطرات محسن رفیق دوست(برای تاریخ می گویم)، جلد اول، ص36 نیز شبیه همین کلام را از امام نقل کرده اند: ▫️در ابتدای پیروزی انقلاب که امام در مدرسه رفاه بودند، در مورد ملاقات خانم ها، وقتی به حضور ایشان عرض کردم چون هر روز تعداد زیادی از خانم ها به دلیل فشار زیاد جمعیت خواهران غش میکنند، اجازه بفرمایید دیدار خانم ها را تعطیل کنیم، با قاطعیت فرمودند: ▪️فکر کردی اعلامیه من و شما شاه را بیرون کرد، نخیر، شاه را بیرون کردند. بگذارید آزاد باشند. 📚برداشت هایی از سیره امام خمینی، ج1، ص268 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
چه بلایی دارید سر ذهن این بچه ها میارید؟ حقوق از جمهوری اسلامی میگیرید و سر کلاس تاریخ مدرسه به دانش آموز این چیزها رو تحویل میدید؟ بعد میگید آزادی نیست؟ جمهوری اسلامی حواست هست که چطور گزینش میکنی تا این افراد نسل بعد خودت رو تربیت کنن؟ . روزی نیست از یک جای این مملکت چنین پیامی برام نیاد https://eitaa.com/joinchat/4020437188C7b1796884a
تاریخ دیروز، امروز، فردا
#بخوانید چه بلایی دارید سر ذهن این بچه ها میارید؟ حقوق از جمهوری اسلامی میگیرید و سر کلاس تاریخ مدر
این سری که رفتیم تبلیغ دانش آموزی، یکی از دوستان می‌گفت معلم تاریخ یکی از مدارس متوسطه دوم دخترانه کلا تا قبل انقلاب اسلامی و شکل گیری جمهوری اسلامی تاریخ میگه و معتقده بعد از این ارزش گفتن نداره و عملا همه اش دروغه لذا محول به خود دوستان می‌کنه برا امتحان بخونن خود ما هم کم از این چیزها از معلم تاریخمون ندیدیم، ایشون تاریخ انقلاب می‌گفت اما خروجی اش کلا تحریف و زدن انقلاب و جمهوری اسلامی بود، البته که یه کلاس هفتمی هم رفتم و مقداری از پیشینه و تاریخ پر عظمت تمدن اسلامی با محوریت ایرانی ها برا شکل گیری امید و اینکه ما میتوانیم گفتم و در اوج ناباوری دو سه نفری از همین بچه ها وقتی برخی سوالاتی که معمولا به گوش بزرگترها هم نخورده میپرسیدم، درست پاسخ میدادن، وقتی پرسیدم از کجا میدونید گفتن معلم کلاس ششم مون بهمون یاد داده، میخوام بگم اینها رو هم داریم، اما مسئله اینه که مشکل فقط معلم نیست، اساسا خود کتب تاریخ هم خالی از چنین محتواهایی هست و عملا یک تحریف تاریخ در طول این سال ها رخ داده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ آزمون آقای اَش: «چگونگیِ همرنگِ جماعت شدن» 🌱 (1907-1996م) استاد دانشگاه هاروارد چندین آزمایش درباره و دارد که در نقش مهمی دارد. 🌱 شاید خیلی از ما نیز همین مسئله را تجربه کرده باشیم. ضرب المثل «خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو» نیز اشاره به همین دارد. 🌱 مسئله ، مسئله بسیار مهمی در تحلیل مسائل اجتماعی است. نتایج این آزمایش نشان میدهد بخش قابل توجهی از افراد، خود را با و هماهنگ میکنند حتی اگر بدانند گروه دارد میکند. 🌱 وقتی بعد از آزمایش از این افراد میپرسند چرا با بقیه گروه همراه شدید، درحالی که میدانستید اشتباه میکنند، اغلب افراد پاسخ میدهند چون نمیخواستیم مورد «» آنها قرار بگیریم. 🌱 اینکه دلیل ماجرا در همرنگ جماعت شدن چیست، خود بحث مفصلی است که باید در جای خود دنبال کرد اما اجمالا یکی از عوامل مهم آن، است. 🌱 افرادی که پایینی دارند، نیاز افراطی به دارند. یا افرادی که دارای نیستند، بیشتر در معرض این مسئله هستند. 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ دو نکته مهم در تبلیغ دانش آموزی و دانشجویی 🌱 یکی از طلاب نقل میکرد یک جایی برای آمادگی تبلیغی در مدارس متوسطه پسرانه رفته بودیم. آیت الله برایمان می‌گفت: باید مسلح به باشید! اینکه عقل خیلی قدرت دارد و دشمنان ما دستشان از دلیل عقلی خالیست... ➕بعد یک خاطره را چاشنی حرفشان کردند: 🌱 نیروی انتظامی اصفهان یک جوان که شده بود و شدیدا تبلیغ مسیحیت میکرد را بازداشت می‌کند، خب میدانید حکم او است! اعدام! (طبق نظر مشهور) 🌱 وقتی جوان ادعا میکند برای درستی راهش دلیل محکم دارد، آنها با دفتر آیت الله مهدوی تماس می‌گیرند و می‌گویند میتوانید با او صحبت و گفتگو کنید؟ ایشان نیز میپذیرند. 🌱 نیروی انتظامی مدارک جوان را می‌گیرد و می‌گوید برو پیش فلانی و ادله ات را ارائه کن، اگر او تاییدت کرد، ما مدارکت را برمیگردانیم. وقتی جوان پیش آیت الله می‌رود، ایشان خیلی او را تحویل می‌گیرد و با ادب و احترام و محبت از او پذیرایی می‌کند. 🌱 آیت الله می‌گویند اگر شما دلایل عقلی بیاوری بر حقانیت مسیحیت، من خودم قسم میخورم مسیحی می‌شوم! اما اگر من دلیل محکم آوردم، حاضری به اسلام ایمان بیاوری؟ جوان هم قبول میکند. 🌱 جلسه اول صحبت می‌شود، جوان فرصت میگیرد که برود فکر کند، و مشورت... جلسه دوم هم گفتگو ادامه می‌یابد... و جوان انعطاف زیادی پیدا می‌کند... خلاصه جلسه سوم (ظاهراً) جوان میپذیرد که اشتباه کرده و حقانیت با اسلام است. 🌱 آیت الله می‌گفت: از ظواهر جوان پیدا بود که واقعا دلش نرم شده، اما یکی دو درصد هم احتمال میدادم که ممکن است نقش بازی کند و برای گرفتن مدارک این حرفها را بزند... اما نامه‌ای نوشتم به نیروی انتظامی که ایشان مشکلش حل شده و مدارکش را تحویل بدهند. 🌱 آیت الله می‌گفت: دو سه هفته بعد آن جوان دوباره به دفتر آمد و اجازه ملاقات خواست، و گفتم بزارید بیاید داخل. می‌گفت: وقتی جوان آمد داخل و در بسته شد، و من به استقبالش رفتم، ناگهان به شدت زد زیر گریه و (مثلا، شاید) به پای من افتاد و من بلندش کردم. 🌱 خلاصه با او ملاطفت کرده و علت گریه را میپرسند؟ جوان می‌گوید: من نمی‌دانستم شما کی هستید! وقتی فهمیدم و دیدم اینقدر با من برخورد کرده بودید، نتوانستم خودمو کنترل کنم، باید می‌آمدم و تشکر می‌کردم... 🌱 آیت الله گفت: اینجا بود که من آن یکی دو درصدی که احتمال میدادم این جوان نقش بازی کرده باشد هم به یقین تبدیل شد که واقعا به لطف خدا هدایت شده. ایشان این خاطره را گفتند و باز ما را توصیه به مسلح شدن به کردند... 🌱 حقیقتا مخاطب امروز ما در مدارس و دانشگاه صرفا با آیه و روایت خواندن مسئله اش حل نمیشود و حرف ما را نمیپذیرد بلکه ابتدا باید و عقلایی داشت و از کمک گرفت و در گام های بعد که مخاطب تا حدی مقهور شد از استفاده کرد. 🌱 اما عامل دیگری که نقش بسیار موثری دارد و آیت الله به دلیل تواضعشان به آن اشاره نکردند، چیزی نیست جز رفتار و . چیزی که شاید امروز ما باشد! 🌱 اگر هزاران دلیل عقلی برای شخصی بیاوریم اما طرف مقابل در آنها احساس و یا و یا و... بکند، همه آن هزار دلیل را در سطل زباله خواهد ریخت! او باید حقیقتا در کلام ما، احساس ، ، و بکند. البته که این مسئله استثنائاتی هم دارد اما قاعده کلی همین است. 🌱 مشکل اصلی ما شبهه عقلی نیست! آن است که توسط عده ای خودی و غیرخودی در مخاطب بارگذاری شده، و اجازه نمی‌دهد مخاطب اصلا به حرف های ما گوش بدهد! چه رسد به اینکه بخواهد روی آن فکر کند! از بی اعتمادی این ور، تمام وقت خود را در پیج های معلوم الحال میگذراند که روشن است خروجی آن چه خواهد بود. 🌱 در خاطره آیت الله دقت کنید؛ وقتی ادله را تحویل جوان دادند، او صرفا قبول زبانی میکند اما بعد وقتی با تواضع و اخلاق اسلامی ایشان آشنا میشوند، کاملا فرو میریزد! اشک ریختن جوان جلوی یک غریبه میدانید یعنی چه؟ فضلا اینکه به پایش افتاده باشد! عامل اصلی چه بود؟ آن «» آیت الله جوان را تا کجا برد؟ و این «» با او چه کرد؟ 🌱 «» لزوما تصمیم ساز نیست! عقل فقط راه را نشان میدهد! اما «» حتما جهت‌ها را تغییر می‌دهد! و حرکت ها را بوجود می‌آورد. 🌱 همین رفتار و اخلاق اسلامی است که از یک طرف میشود و از یک طرف با ستون های «» تکمیل می‌شود! چرا که «ادله» در خودآگاه ایشان رژه می‌رود و «» در ناخودآگاه مغفول می‌ماند. 🌱 خلاصه آنکه هزار دلیل محکم عقلی بیاور اما وقتی دل مخاطب را با اخلاق اسلامی به دست نیاورده باشی، فقط آب در هاون کوبیدن است... 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ انسان کی رشد میکنه؟ 🌱 تازه که طلبه شده بودیم، با جمعی از دوستان گروهی داشتیم و هفتگی پیش یکی از اساتید پخته و موفق حوزه میرفتیم، حقیقتا خیلی هم استفاده کردیم، خدا حفظشون کنه، یه جورایی مثل بالاسر گروه مون بود. 🌱 یادم هست سر یک مسئله، بعد از کلی کار به یک جمع بندی و تصمیم رسیده بودیم. وقتی با ایشون در میون گذاشتیم، گفتند حالا که خودتون بررسی کردید و به این جمع بندی رسیدید که مثلا فلان کار درسته، همون کار رو انجام بدید، 🌱 هرچند نظر من چیز دیگریه و به نظر من، این کار شما اشتباه است اما چون خود شما با و و به این نتیجه رسیدید اشکال نداره، کار رو ادامه بدید. 🌱 نگاه شون این بود که در ، باید رو فعال کرد، خودش فکر کنه، نه اینکه شما براش تصمیم بگیری لذا اینجوری به ما گفتند. 🌱 اما چون مسئله، بسیار مهم بود و اشتباه و خطا در اون مسیر ممکن بود جبران ناپذیر باشه لذا تاکید کردند حتما گزارش کارها رو بهشون بدیم تا حرکتمون از بالا کنترل شده باشه اما تلاششون این بود که در هر حال، خود ما تصمیم بگیریم. 🌱 بعد از اینکه بیش از یک سال اون مسیر رو ادامه دادیم، خودمون به این جمع بندی رسیدیم که مسیر رو اشتباه رفتیم و باید برگردیم. 🌱 تو زندگی هم به نظرم باید مون همین باشه، خصوصا و ها باید به این نکته دقت کنند. هرچند کار سختی است اما اگه میخوایم بچه ها مون کنند، خودمون هم رشد کنیم، راهش همینه. 🌱 اساسا و تفاوت انسان با حیوانات در همینه: و . بستر رو فراهم کنیم تا خودش تصمیم بگیره، حتی اگه تصمیم اشتباه گرفته شد، از بالا فضا رو مدیریت کنیم تا خودش به این جمع بندی برسه که اشتباه کرده، نه اینکه و رو چاشنی کنیم تا به زور به جمع بندی برسه که هیچ وقت هم نمیرسه. 🌱 این سری که رفته بودیم مدارس، شروع بحثم با مسئله «» بود. اینکه خود بچه ها باید چیزی به اسم رو با علم انتخاب کنند، وگرنه غیر اون ارزشی نداره. 🌱 خیلی زیبا به همین نکته اشاره میکنه: ➕«مربی آگاه به جای اینکه با سنگینی استدلال ها، فکر را خسته و تنبل کند، با و فکر را آماده میکند و حرکت میدهد و به مقصد میرساند. آن نیست که به جای افراد فکر بکند و استدلال کند و بفهمد و ببیند. مربی آگاه کسی است که چشم افراد را باز میکند و پرده ها را کنار میزند و فکر را حرکت میدهد تا افراد استدلال ها را بیابند و بفهمند و زیبایی ها را ببینند.» مسئولیت و سازندگی، ص88 🌱 البته که یکی از سخت ترین و طاقت فرساترین کارها برا انسان، همین فکر کردنه، اصلاً خیلی ها بدون آب هم نمیخورند، چه برسه به مسائلی که احتیاج به فکر کردن داشته باشه، به قول معروف تا وقتی یکی باشه که با تکیه بهش میشه مشکلات رو حل و فصل کرد، مگه بیکاریم مغز بیچاره رو به زحمت بیاندازیم و دربارش فکر کنیم؟ 🌱 تمام حرف همینه که ما وقتی حاصل میشه که این مسیر طی بشه، یعنی خودمون فکر کنیم، تحلیل کنیم، بررسی کنیم، از عقلمون کار بکشیم و در انتها تصمیم بگیریم، کنیم، کنیم و محکم با پیش بریم و اگر در مسیر متوجه اشتباهی شدیم، برگردیم و مسیر رو اصلاح کنیم. 🌱 آقای از شاگردان عین صاد(ردپای نور، ص56) نقل می‌کنه از بزرگترین هنرهای آقای همین بود که آنچنان هنرمندانه تو رو در یک جریان فکری قرار میداد که خودت هم نمیفهمیدی از کجا خوردی. 🌱 بعد میگن نمیدونم جوابی که ایشان درباره به من داد روی شما چه تأثیری میگذاره ولی من رو بیچاره کرد. وقتی ازش پرسیدم نظرتون درباره موسیقی چیه؟ نه گفت خوبه نه بد، نه گفت حلاله نه حرام، نه گفت گوش کن نه گوش نکن. 🌱 بلکه جوابی داد که تا مدت ها به جانم افتاده بود و اعصابم رو خط خطی میکرد. پاسخ حاج شیخ این بود که: «اگه وقت داری برو گوش کن!» فقط همین رو گفت. 🌱 ایشون میگفت هرچند در ظاهر من جوابم رو گرفته بودم و خیال میکردم وقت زیادی دارم و با خیال راحت به موسیقی های مختلفی گوش جان میسپردم، اما یه مدت که گذشت، سؤال هایی به سراغم آمد و آرامشم رو سلب کرد. 🌱 مگه حاج آقا نمیدونست من وقت زیادی دارم، پس چرا این جواب رو به من داد؟ خب، صاف و پوست کنده یا میگفت گوش کن یا گوش نکن، این کنایه چه معنایی داره که اگه وقت داری گوش کن؟ اگه وقت داری گوش کن یعنی چی؟ منظور حاج آقا چی بود؟ و هزار و یک سؤال و ابهام دیگری که به جانم افتاده و دست از سرم برنمیداشتند. 🌱 حالا واقعا چرا اینجوری پاسخ ایشون رو داده؟ میخواسته چی رو به ایشون بفهمونه؟ شاید لازمه ما هم روی این سوال فکر کنیم... 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هنوز باورش برام سخته، یعنی سید هم از کنارمون رفت؟ وقتی خبر رو دیدم، درد تمام وجودم رو گرفت. وقتی فکر میکنم سید رو از دست دادیم، حسرت تمام وجودم رو میگیره که چرا جبهه انقلاب باید یک همچین نیرویی رو از دست بده؟ آخه چرا؟ خدایا چون تو میبینی، فقط همین آراممان میکند. از همون پایه اول بواسطه ارتباطی که با جمعی از دوستان با استاد فلاح گرفته بودیم، با سید هم آشنا شدم. حقیقتا مثل یک گلوله آتیش میموند که به تن هرکی میزد، گرمش میکرد، بعد از ارتباط با استاد فلاح، آتیش و درد درونش رو همراه با فکر و اندیشه انقلابی کرده بود، چقدر میتونست کار انقلاب رو جلو ببره، چقدر زود رفت، چقدر ناگهانی، رفتنش همه را شکه کرد، هم اهل علم و درس بود، هم اهل میدان و عمل، هم با صفا و دوست داشتنی بود، هم تیزهوش و با دقت به نظرم اگر میخواستیم یک نفر را دست پرورده استاد فلاح در این ده سال معرفی کنیم، حتما خود استاد نیز سیدمصطفی مدرس را انتخاب میکرد. خدایا او را با اولیا خاصت محشور کن... 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) درباره ثواب خواندن این نماز فرمودند: «بر میت ساعتی سخت‌تر از شب اول قبر نمی‌گذرد. پس بر مردگان خود رحم کنید و برایشان صدقه دهید و اگر نتوانستید، دو رکعت نماز برای شخص درگذشته بخوانید. پس همان لحظه حق تعالی هزار فرشته به سوی قبر او می‌فرستد که با هر فرشته جامه‌ای و حلّه‌ای است، و تنگی قبر او را تا روز نفخ صور وسعت می‌دهد و به نمازگزار به عدد آنچه آفتاب بر آن طلوع می‌کند، حسنه عطا می‌کند و او را چهل درجه بالا می‌برد.» ‌مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۲، ص: ۱۱۳. @heyatfotovat