eitaa logo
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
2.8هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
2.3هزار ویدیو
229 فایل
☎️ تلفن تماس: ۳۴۶۴۲۰۷۲- ۰۲۶ 👥 ارتباط با مدیریت کانال: @admin_zeynabiyeh غنچه های زینبی: @ghonchehayezeynabi ریحانه الزینب: @reyhanatozeynab بنات الزینب: @banatozeynab فروشگاه: @zendegi_salem_zeynabiyehgolshahr کتابخانه: @ketabkhaneh_zeynabiyeh
مشاهده در ایتا
دانلود
🔖 جزء جاماندگان بودیم و شوق داشتیم... هر گاه مداح نام را به زبان می‌آورد، صدای گریه بود که در گوشه و کنار زینبیه می‌پیچید! اما امروز فرق داشت... قدم های ما به کربلا نرسید اما امام حسین خودش را برایمان آورد! بوی عطر سراسر زینبیه را پر کرده بود و دیده‌هایی اشکبار میزبان متبرک شد... 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
: 💠 سفرنامه اربعین. قسمت پنجم. چشمهایم را بستم کلی حرف های درگوشی با داشتم. پدری که همه چیزمان رامدیون او هستیم. یه گریه مفصل تو بغل ... مثل دخترهایی که احساس نا امنی دارند و تو بغل پدر آروم میشن. شب ساعت ۱۲ بود که راه افتادیم. حس اینکه پدر بدرقه ات میکند و دعا گو. حال خوبی بود... شاید هم حضرت سلام الله علیه آب میپاشد پشت زائرین. بسم الله گفتیم و شروع کردیم.... تا ۱ طریق الحسین حدود ۳۰۰ عمود را فقط در باید طی کنی تا برسی به طریق الحسین.... وای که در این مسیر چه صحنه های دیدنی پیدا میشه. این التماس کردن برای طعام دادن. اشک ها را جاری میکند! چند تا پسر بچه را گرفته بودند و التماس میکردند که مبیت موجود!! هر چه تشکر میکردم آنها آپشن های بیشتری میگفتند. طعام، نوم، وای فای، اینترنت... هر چه میگفتم می‌خوام برم . چادرم را رها نمی‌کردند! می‌گفتن مبیت ، مشایه بعید چشمهایم پر شد... کجا بودید به اهل بیت جا بدید وقتی آمدند از این شهر عبور کنند؟! گذشتیم از این مرحله.... کاش میشد همه آنچه میبینی رو در ذخیره کنی و به دیگران نشان دهی! ولی متاسفانه بعضی از تصاویر رو حتی نمی‌تونی توصیف کنی! جوان‌هایی که با تعدادی زیاد تسبیح عرض جاده رو بسته بودند و به هدیه میکردند. خلاصه که باید دید... ما چون شام خورده بودیم لذا از هفت خوان نعمت به حسرت گذشتیم. زیارت عاشورا را شروع کردم و .... در ضمن زیارت داشتم به لعن و سلامها فکر میکردم. چقدر مرام نامه تشکیلاتی شیعه را اینجا بیشتر حس میکردم. بعد زیارت عاشورا با صد لعن و سلام جاتون خالی یه کباب ترکی بر بدن زدیم! دیگه گشنمون شده بود. نزدیک اذان صبح بود که تو جاده طریق الحسین به عمود ۹۲ رسیده بودیم. بچه ها بریده بودند. گفتم بعد نماز استراحت کنید. خوشحال شدند. گفتم تاااااا ساعت ۷... البته بعد نماز ساعت ۵ شده بود! این تا ساعت ۷ را فقط آنها که با من همسفر بودند میدونند که چطور باید بخوانند 😁 🔹 به قلم یک زائر اربعین. 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
⚜ بسم الله الرحمن الرحیم ⚜
🔖 أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ ۗ أَإِلَٰهٌ مَعَ اللَّهِ ۚ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ آیا آن شریکان انتخابی شما بهترند یا آنکه وقتی درمانده ای او را بخواند اجابت می کند و آسیب و گرفتاریش را دفع می نماید، و شما را جانشینان [دیگران در روی] زمین قرار می دهد؟ آیا با خدا معبودی دیگر هست [که شریک در قدرت و ربوبیت او باشد؟!] اندکی متذکّر و هوشیار می شوند. نمل_۶۲ 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
30.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖: 🔰 چقدر رو می‌شناسی؟ آیا ایشون در اسباب بازی خلاصه میشن؟! ◾️ گزیده سخنرانی صفر ۱۴۰۱ روز شهادت حضرت رقیه 🎙سخنرانی سرکارخانم شامی زاده ♨️ جهت دریافت فایل صوتی سخنرانی به کانال صوتی ما در پیام رسان بله بپیوندید: https://ble.ir/zeynabiyehgolshahrkaraj 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 : خون دل، اشک دیده آوردم جان بر لب رسیده آوردم بر بدنهای چاک چاک، خبر از سران بریده آوردم…  🏴 تا اربعین سیدالشهدا علیه السلام ۳ روز باقیست… 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
: 💠 سفرنامه اربعین. قسمت ششم: مثل دیروز بیهوش شدیم ... با صدای یکی از همسفران از خواب بیدار شدم ساعت ۸ بود ... بقیه تر... بزور بیدارشون کردیم و راه افتادیم ... تا ۱۴۴ که رسیدیم گرما شدید شد نمیشد ادامه داد. لذا رفتیم تو یه و استراحت و حمام و شستن لباس... بعد استراحت دوباره غروب حرکت کردیم.برای نماز مغرب رسیدیم عمود ۲۸۵ آقای و سید رضا نریمانی برنامه داشتند. نماز مغرب جماعت را خوندیم ... خیلی بودیم. یکی از همسفران رفت و بادو تا سینی برگشت... یکی ساندویچ و یکی هم پر چای و دم نوش یادم رفت بگم دیشب تو روی خیلی روی نیت و امام صادق علیه السلام فکر کردم... ساعت ۸ که از خواب بیدار شدم برای بچه ها گفتم. شب‌های پیاده روی را خیلی دوست دارم وقت مناسبی برای تفکر هست. به بچه ها هم کردم روی چند تا موضوع فکر کنند. بعد از برنامه دیشب میخواستم راه بیفتیم ولی بچه ها نداشتند . خوابیدیم و بعد نماز صبح راه افتادیم. خیلی هوا خوب بود، اول صبحانه را خوردیم و بعد شروع کردیم به پیاده روی تازه زیارت تمام شد که یهو دیدم همه گم شدند . نمیدونم من گم شده بودم . خلاصه یهو از جمع ۲۰ نفره دیدم سه نفر با من ماندند. البته شایدم من تند رفته بودم. یا آنها کرده بودند. خیلی معطل شدم تا شاید پیداشم ولی هیچ خبری نبود، از اینکه کسی من را پیدا کنه... بدتر از همه اینکه گوشی و پول و همه چیزتوی کیفم گذاشته بودم و کیف را هم به رسم یکی از همسفران ازم گرفته بود و حالا من تو کشور مونده بودم ..‌. به هر حال با سه نفر حرکت کردم و تو افکارم شدم ... چه خوبه که اینجا بی هیچ عجله ای تو مسیر پیاده روی فکرکردن به چیزهایی را داری که قبلانداشتی ..‌. به خودت به..‌. به رابطه هایی که شاید نیاز به اصلاح داره مثل با خدا و امام و ..‌. بعد از صد تا عمود دیگه دوباره کمی همسفرهای گم شده بودم ولی فایده نداشت . تصمیم گرفتیم بیاییم سر جایی که قرار گذاشتیم. خواستیم کمی ماشین سوار شیم ولی کو ماشین ... چون هوا شده بود همه به سمت ماشین سوار شدن رفته بودند لذا پیدا نشد. کمی که شدم .. خسته شدم ... علیرغم اینکه برای این موارد مزاحم اهل بیت نمیشم ولی یواشکی گفتم یا ع یه کاری کن.. یه ماشین کولر دار... از همه جا عرق سرازیر بود... اصولاً من معتقدم ما امام هستیم و او به هر نحو که بهترین هست از ما پذیرایی می‌کند لذا اینکه ماشین و غذا و ... درخواست کردن از امام نوعی ادبیه... ولی با شرمندگی در خواست کردم و زود هم شد .. وقتی به محض نشستن توماشین راننده کولر بالا سرم را روشن کرد ... بیشتر شدم و از حضرت تشکر کردم ... شرمنده از اینکه چقدر عنایت میکنند... 🔹 به قلم یک زائر اربعین. 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
⚜ بسم الله الرحمن الرحیم ⚜
🔖 ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيم آن‌وقت، دربارۀ نعمت‌هایی که خدا به شما داده است، بازخواست می‌شوید. تکاثر_۸ 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 : 💠 موکب رسانه ای اربعین. انقدر قدرتمند بودی که حتی زیر عکس هایت هم، ماشین های نابود شده ی داعش با پلاک سعودی است.... جایت عجیب خالی است، سردار! 📸 شما هم میتونید حس و حال و خاطرات اربعین ۱۴۰۱ رو به صورت لحظه ای با موکب رسانه ای اربعین به اشتراک بگذارید. 🆔 @Yamahdi_salam 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖: 🔰 اینگونه بودند یاران حسین علیه السلام... ◾️ گزیده سخنرانی صفر ۱۴۰۱ روز 🎙سخنرانی سرکارخانم شامی زاده ♨️ جهت دریافت فایل صوتی سخنرانی به کانال صوتی ما در پیام رسان بله بپیوندید: https://ble.ir/zeynabiyehgolshahrkaraj 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
30.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖 ◀️ چه دیدنی است، لحظه‌ی دعای‌ خالصانه‌ی برای سلامتی پدرآسمانی‌شان... 😊 🔶 آموزش دعای‌سلامتی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، به زبان شیرین 😍☝️🏻 📽کلاس راه طلایی 📍استاد: سرکارخانم حسینی 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
: 💠 سفرنامه اربعین. قسمت هفتم. خلاصه بعد از پیاده شدن فهمیدیم آدرس رو اشتباه دادند و ۱۰۰ تا عمود دیگه باید بریم. دیگه هوا شده بود و ما هم خسته تر. تاولهای پام بشدت می‌سوخت. دردلم روضه ای برپا بود... گاهی روضه عطش و گاهی پاهای تاول زده و ... ولی از تازیانه و 😭😭 خبری نبود. هر چه هم نگاه میکردم هیچ چشم هیزی نبود و 😭 خلاصه عالمی بود و روضه ... با هر تعارف و شربت یک لعنت بر نثار میشد چقدر دلم برای تنگ شده بود که برام روضه بخونه... کم کم به نزدیکتر میشدیم به هم نزدیکتر... و صدای کاروان سلام الله علیها هم بیشتر بگوش میرسید. هر کار کردیم با ها نمیتونستم تماس بگیریم. تا اینکه تو یه خدمت رسانی امام رضا علیه السلام ۵ دقیقه وای فای مجانی دادن و ما تونستیم بفهمیم کجا رفتند. بازم امام رضا علیه السلام بداد رسید. چقدر دلتنگش شدم یهویی... راستی قبل اینترنت ما چطوری زندگی میکردیم؟ هیچی یادم نمیاد! انگار همیشه بوده ... زندگی بدون غیر ممکن شده! به موکبی که رسیدیم جای سوزن انداختن نبود. سالنهای شلوغ و و ... ولی چاره ای نبود.. چون پاها دیگه حتی برای یک قدم هم همراهی نمیکرد. چند دقیقه‌ای فقط افتادم. عرق از سر و روم سرازیر بود ... به زور وضو گرفتم و خوندم و بدون غذا فقط دراز کشیدم. بعد از یک ساعتی سرو کله بقیه پیدا شد. فهمیدم که کردن و به جای اینکه دنبال من بیان رفتند استراحت و باعث شده گم بشن. چشم هام رو بستم و پیش خودم فکر کردم، پس علت اینکه منم تو این دنیا شدم بازیگوشیه! چند ساعتی به حمام و لباس شستن گذشت. خدا خیرش بده یکی از بچه ها خیلی کمکم کرد تو پهن کردن و جمع کردن لباسها. پا ترکیده بود و حسابی میسوخت! به سختی راه میرفتم و واقعا به کمکش احتیاج داشتم. هر کار کردم با این خوابم نرفت. پاها را پانسمان کردم و نماز و شام ... سعی کردم را ببندم بلکه خوابم ببره. از نماز صبح تا حالا نخوابیده بودم به سختی خوابم برد.... فکر کنم چشم خوردم از بس گفتند سرت رو میزاری زمین میخوابی! حالا اصلا خوابم نمی‌برد ... بشدت افکار مختلف تو جولان داشت. انگار مغزم خاموش نمیشد! بعد از کلی زمان بالاخره ساعت ۱۳ خوابم رفت و ساعت ۲ با صدای یکی از بیدار شدم و بقیه رو هم بیدار کردم. آماده شدیم و راه افتادیم نماز شب رو تو راه خواندیم. صبحانه خوردیم و موقع اذان صبح تو یه موکب ایستادیم برای نماز... 🔹 به قلم یک زائر اربعین. 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
⚜ بسم الله الرحمن الرحیم ⚜
🔖 🔰عَلَمُ النَّجَاة : قرآن نجات است. (صحیفه سجادیه، دعای ۴۲) 🔰اِنَّهُ رَأیَتُ الهُدی : امام حسین علیه السلام هدایت است. (کامل الزیارات، ص ۷۰) 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 : 💠 موکب رسانه ای اربعین. ، به معنای میل کردن به چیزی و روی‌گردانی از چیز دیگری است. وقتی به زیارت میره از هرچی غیر از روی بر‌می‌گردونه و یک قلبی بین او و کسی که به زیارتش رفته برقرار میشه. به همین دلیل وقتی قصد و توجه امام بزرگی را می‌کنیم، می‌گوییم: میخواهم بروم زیارت... 🎙 شناسه بحث: "زیارت"، صفر ۱۴۰۰، سرکارخانم نظری 📸 شما هم میتونید حس و حال و خاطرات اربعین ۱۴۰۱ رو به صورت لحظه ای با موکب رسانه ای اربعین به اشتراک بگذارید. 🆔 @Yamahdi_salam 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f