eitaa logo
کانال رسمی وابسته به آیت الله العظمی جوادی آملی
12.2هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
2هزار ویدیو
24 فایل
مرجع رسمی اطلاع رسانی از آخرین اخبار مرتبط با آیت الله العظمی جوادی آملی و بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء esra.ir تلفن : 3ــ37782001 -025 فکس: 37765253 -025 کانال دروس معظم له @a_javadiamoli_doross ارتباط با ادمین کانال @bonyad_esra_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 شاگرد زینب کبری (سلام الله علیها) 🔹 بعضی افراد به تعبیر بعضی از مشایخ ما (رضوان الله علیه) جنازه‌ های عمودی ‌اند [و] فرقشان با مرده این است كه آن افقی است و این عمودی، این مردهٴ ایستاده است. این همان است كه در نهج‌ البلاغه درباره فرمود این عالم بی‌ عمل «مَیتُ الأحْیاء»؛[1] به تعبیر همان بزرگ و بزرگوار است. یك عده به تعبیر قرآن ماندنی ‌اند اینها ﴿أُولُوا بَقِیةٍ﴾[2] ‌هستند؛ حرف از آنِ اینهاست، فكر از آنِ اینهاست. امام جزء ﴿أُولُوا بَقِیةٍ﴾ است، ماندنی است! دیدید مقام رهبری درباره امام فرمود که امام یك است، چون این وصل است به اهل بیت [و] آنها چون ﴿أُولُوا بَقِیةٍ﴾ ‌هستند این به تبع آنها ﴿أُولُوا بَقِیةٍ﴾ است، اینها ماندنی ‌اند! این است كه زینب كبری كه این ایام زادروز آن بود سوگند یاد كرد كه «فَوَ اللَّهِ لَا تَمْحُو ذِكْرَنَا وَ لَا تُمِیتُ وَحْینَا»،[3] چون ما ﴿أُولُوا بَقِیةٍ﴾ هستیم! 🔹 می ‌بینید که ابن‌طاووس را زینب كبری چطور تربیت كرد؟! در جریان كوفه وقتی ابن ‌زیاد از زینب كبری (سلام الله علیها) سؤال كرد «كَیفَ‏ رَأَیتِ‏ صُنْعَ‏ اللَّهِ‏ بِأَخِیكِ»؟ او در جواب چه گفت؟ فرمود: «مَا رَأَیتُ إِلَّا جَمِیلًا».[4] سخن از صبر نیست، اینها هم كه عالمهٴ غیر معلّمه و فهمهٴ غیر مفهّمه ‌اند[5] ـ معاذ ‌الله‌ـ اغراق كه نیست؛ نفرمود به ما خوش گذشت فرمود ما چیزی ندیدیم كربلا خیلی سفر خوبی بود! نفرمود به ما خوش گذشت، بد كه نگذشت، هیچ! خوش هم نگذشت! فرمود جز خوشی چیزی ندیدیم: «مَا رَأَیتُ إِلَّا جَمِیلًا». این زینب كبری شاگردی دارد به نام ابن‌طاووس (رضوان الله علیه) كه در همان مدخل [کتاب] لهوف این ‌‌چنین می‌ گوید ـ همه‌تان مستحضرید ابن‌طاووس در بین علما جزء اوحدی از اینهاست ـ اگر به ما دستور نداده بودند كه جزع كنید و ناله كنید و اشك بریزید، من عصر عاشورا جشن می ‌گرفتم،[6] برای اینكه مولای من به عنوان ﴿أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ﴾[7]، ﴿فَرِحینَ بِما آتاهُمُ اللّهُ﴾[8] و مانند اینها رسید؛ وقتی حسین ‌بن ‌علی به هدف برسد از نظر و به مولای خود بار یابد از نظر ﴿یسْتَبْشِرُونَ﴾[9]، ﴿فَرِحِینَ﴾، خب من چرا خوشحال نباشم؟! من گریه‌ ام برای حسین ‌بن ‌علی است، او كه الآن دارد می‌ خندد! ﴿وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ﴾[10]، ﴿فَرِحِینَ﴾، ﴿یسْتَبْشِرُونَ﴾، خب او كه دارد می ‌خندد! فرمودند شیعه ما كسی است كه «یفْرَحُونَ‏ بِفَرَحِنَا»[11] خب ما هم باید جشن بگیریم. این همان حرف «مَا رَأَیتُ إِلَّا جَمِیلًا» است. این حرف علمای عادی نیست چه رسد به توده مردم! البته اگر كسی از توده مردم گذشت، از سطح علمای عادی هم گذشت، پا جای پای ابن‌طاووس پا گذاشت و به مقام منیع او بار یافت كه جزء اوحدی از علماست، آن گاه می‌تواند بگوید من معنای سخن زینب كبری (سلام الله علیها) كه فرمود: «مَا رَأَیتُ إِلَّا جَمِیلًا» را فهمیدم. [1]. نهج‌البلاغه، خطبه 87. [2]. سوره هود، آیه 116. [3]. مثیرالاحزان، ص102. [4]. اللهوف على قتلى الطفوف، ص160. [5]. الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی)، ج2، ص305؛ «... فَقَالَ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ یا عَمَّةِ اسْكُتِی فَفِی الْبَاقِی مِنَ الْمَاضِی اعْتِبَارٌ وَ أَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَالِمَةٌ غَیرُ مُعَلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَیرُ مُفَهَّمَةٍ ...». [6]. اللهوف على قتلى الطفوف، ص4؛ «... و تأسفا على ما فاتنا من السعادة و تلهفا على امتثال تلك الشهادة و إلا كنا قد لبسنا لتلك النعمة الكبرى أثواب المسرة و البشرى و حیث فی الجزع رضا لسلطان المعاد و غرض لأبرار العباد فها نحن قد لبسنا سربال الجزوع و آنسنا بإرسال الدموع و قلنا للعیون ...». [7]. سوره آل‌عمران، آیه 169. [8]. سوره آل‌عمران، آیه 170. [9]. سوره آل‌عمران، آیه 170. [10]. سوره آل‌عمران، آیه 169. [11]. تحف العقول، ص123. 📚 خطبه های نماز جمعه تاریخ: 1376/05/24 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[1]. مجموعة ورام، ج‏1، ص96؛ «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِقَوْمٍ قَدِمُوا مِنَ الْجِهَادِ مَرْحَباً بِكُمْ قَدِمْتُمْ مِنَ‏ الْجِهَادِ الْأَصْغَرِ إِلَى‏ الْجِهَادِ الْأَكْبَرِ فَقَالُوا وَ مَا الْجِهَادُ الْأَكْبَرُ یا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ جِهَادُ النَّفْسِ‏ وَ قَالَ ص‏ الْمُجَاهِدُ مَنْ جَاهَدَ نَفْسَهُ فِی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ». [2]. مثنوی معنوی, دفتر ششم، بخش 83. [3]. الكافی(ط- الإسلامیة)، ج‏2، ص84؛ «قَالَ: إِنَّ الْعُبَّادَ ثَلَاثَةٌ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَوْفاً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِیدِ وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی طَلَبَ الثَّوَابِ فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأُجَرَاءِ وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ حُبّاً لَهُ فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ وَ هِی أَفْضَلُ الْعِبَادَة». [4]. سوره بقره، آیه265. [5]. سوره بقره، آیه265. [6]. من لا یحضره الفقیه، ج‏1، ص43. [7]. سوره رعد، آیه28. 📚 سوره مجادله ـ جلسه 20 تاریخ: 1396/12/02 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 علم اخلاق 🔹 موعظه آن علم مُتقن صحیح نیست، آن علم دقیق عمیق اخلاق است. اخلاق غیر از موعظه است. اخلاق این است كه آدم نفس را بشناسد که «النّفس ما هی» مجرد است یا مادی؟ قوای او را بشناسد که مجرّدند یا مادی؟ كیفیت ارتباط قوا با نفس را بشناسد. اینكه وجود مبارك پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود شما از جهاد اصغر در آمدید و به فكر باشید[1] برای همین است. فقه ما یك نور است و علم! فقه, جهاد اصغر را تأمین می ‌كند كه با دشمن چطور بجنگید, اخلاق, جهاد اكبر را فرماندهی می ‌كند که چگونه را تأمین كنید؟ اگر یك سال و دو سال یا یك میلیارد سال و دو میلیارد سال بود كه قابل گذشت بود، ما هستیم كه هستیم! خب این بدون اخلاق كه نمی ‌شود، اخلاق بدون اصلاً شدنی نیست؛ موضوع آن نفس، قوای نفس، جهاد كبیر و جهاد اكبر است. معمولاً این جهاد چون بیشتر ما با آن هستیم این را می ‌گویند جهاد اكبر، وگرنه این است نه جهاد اكبر, این اكبرِ نسبی است نه اكبرِ نفسی, جهاد اكبر آن است كه بین عقل و قلب باشد، به اصطلاح بین باشد. هر دو خوب هستند، هم عقل خیلی خوب است، هم قلب خوب است؛ منتها عقل می ‌گوید من می ‌خواهم بفهمم دیدن سخت است، قلب می ‌گوید فهمیدن مشكل را حلّ نمی ‌كند، دیدن مشكل را حلّ می ‌كند. تو برهان اقامه می‌ كنی خدا هست، جهنم هست، بهشت هست، اینها فهم است، اینها كار حكیم و متكلّم است؛ اما «خود هنر دان دیدن آتش عیان» اگر هنر داری آتش را ببین، جهنم كه الآن موجود است و شعله هم كه دارد. [پس] حرف قلب به عقل این است كه تو می ‌گویی بهشت و جهنم هست باید كار خوب كرد، اینها كه نیست! هنر این است كه الآن این شعله دارد این شعله را ببین! خود هنر دان دیدن آتش عیان ٭٭٭ نی گپ دلّ علی النار الدخان[2] تو یك دود می ‌بینی، می ‌گویی پس آتشی هست. این جنگ بین است كه در حقیقت آن جهاد اكبر است. آن چون در دسترس نیست این جهاد نفس را كه انسان می ‌خواهد عادل بشود, می ‌خواهد اهل بهشت بشود، حالا یا «خوفاً من النار» است یا «شوقاً الی الجنة»[3] است، عالِم بشود، پرهیزكار بشود این جهاد وَسطی است. غرض این است كه اخلاق به آن برمی ‌گردد. 🔹 قرآن كریم این هنر علمی را دارد كه تحلیل كند كه اگر كسی شبانه ‌روز به فكر این بود كه مشكل دیگری را «لله تعالی» حلّ كند، او در حقیقت دارد مشكل خودش را حلّ می ‌كند. این آیه ‌ای كه در بخش ‌های پایانی سوره مباركه «بقره» است این است كه ﴿مَثَلُ الَّذِینَ ینْفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ﴾[4] آن ‌گاه ثوابی برایشان ذكر كرد، بهشت برایشان ذكر كرد، پاداشی ذكر كرد. از این كار, فقیه وجوب یا استحباب می ‌فهمد، حق با اوست؛ آ‌ن كسی كه موعظه ‌ای فكر می ‌كند می ‌بیند كه ثواب قیامت است، آن هم حق با اوست؛ اما آنكه در فنّ اخلاق كار می ‌كند، می ‌گوید اگر كسی كار خیر كرد آیه قبل از اینكه بگوید ثواب دارد و او بهشت می‌ رود فرمود: ﴿تَثْبِیتَاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾؛[5] یعنی اگر كسی كار خیری كرد مثل آن است كه این درخت بتواند حركت كند، كنار نهر برود، یك سطل آب از نهر بگیرد و به ریشه خودش بدهد، این درخت دارد موقعیت خودش را تثبیت می ‌كند! مگر نباید ما ثابت‌ قدم باشیم و در حوادث نلغزیم؟ چطوری ثابت ‌قدیم بشویم؟ وضو كه می ‌گیریم در هنگام مسح پا به ما گفتند مستحب است این دعا را بخوانیم: «اللَّهُمَّ ثَبِّتْنِی عَلَی الصِّرَاطِ یوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الْأَقْدَامُ»،[6] هر عضوی را كه در وضو می‌ شوییم یا مسح می ‌كشیم یك ذكر و دعایی دارد، مسح پاها این دعا را دارد: «ثَبِّتْنِی عَلَی الصِّرَاطِ یوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الْأَقْدَامُ» آن روزهایی كه پا می ‌لغزد ما برای اینكه نلغزیم راهی داریم یا نداریم؟ این اعمال دینی, این اعتقادات دینی، ما را می ‌كند دیگر نمی ‌لغزیم، وقتی نلغزیدیم در قیامت هم نمی ‌لغزیم. 🔹 این ﴿تَثْبِیتَاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾ خیلی پیام دارد! این غیر از این است كه ثواب دارد, غیر از این است كه به ما بهشت می ‌دهند, ما مثل یك درخت متحرّك هستیم! مشكل درخت این است كه قدرت حركت ندارد ما مثل یك درخت متحرّك هستیم كه اگر بتوانیم كار خیر انجام بدهیم موقعیت و ریشه خود را می ‌كنیم، همین! «و ثبّتنی» همین است، آن وقت دیگر آدم نمی ‌لغزد هر روز یك طرف برود، هر روز یك جا برود این چنین نیست، آن وقت ﴿أَلاَ بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾[7] هم همین است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 تقوای در توحید 🔹 تقوایی كه خدا ما را به آن تقوا امر كرد، بارزترین و كامل ‌ترین مصداق آن است. تقوای توحیدی دو چهره دارد [و] انسانی كه در توحید متّقی است دو كار می ‌كند؛ زیرا سپر تقوا و وقایه تقوا برای دو كار در دست اوست. معمولاً از سپر و وقایه یك كار ساخته است، ولی از دو سِمَت ساخته است: سمت اول آن كه یك انسان موحّد این سپر را به دست بگیرد كه هیچ خیری و هیچ كار خوبی نه به او اسناد پیدا كند و نه به غیر خدا: ﴿وَ ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللّهِ﴾،[1] این سپر اندیشه نمی ‌گذارد یك موحّد كار خیر را به غیر خدا اسناد بدهد؛ نه به خودش [كه] چون قارون بگوید: ﴿قالَ إِنَّما أُوتیتُهُ عَلی عِلْمٍ عِنْدی﴾[2] و نه به غیر خدا. چهره دوم سپر تقوا و وقایه حق آن است كه هیچ شرّ و عصیان و فسوق و زشتی را به ذات اقدس الهی اسناد ندهد: ﴿كُلُّ ذلِكَ كانَ سَیئُهُ عِنْدَ رَبِّكَ مَكْرُوهًا﴾،[3] قهراً ﴿وَ ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللّهِ﴾ خواهد بود. او هر كار بدی كه دید به غیرحق اسناد می ‌دهد و هر كار خیری [را] كه شنید به حق واگذار می ‌كند؛ این سپر دو چهره‌ ای به نام است. 🔹 تقوا مفهومش یكی است [و] كثرت در معنای تقوا نیست، كثرت و تعدد به مصداقش برمی ‌گردد، این یك مطلب؛ دوم اینكه اگر تفاوتی بین تقوا هست به لحاظ مورد آن است و چون عالی ‌ترین مورد است برجسته‌ ترین تقواهاست و چون بعد از توحید، رسالت و نبوت و ولایت عالی ‌ترین مظهر حق ‌اند، تقوای در این معارف خواهند بود، بعد نوبت به سایر احكام و حكم می ‌رسد. پس اختلاف تقوا در مصداق است نه در مفهوم و حقیقت! اگر گفته می‌ شود تقوای سیاسی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی و مانند آن نه یعنی تعدد معنا، بلكه [یعنی] تعدد مصداق و اگر كسی در عالی‌ ترین مورد تقوا كه است به آن اوج بار یافت، این اكرم بالقول المطلق است: ﴿إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاكُمْ﴾.[4] [1] . سوره نحل، آیه 53. [2] . سوره قصص، آیه 78. [3] . سوره اسراء، آیه 38. [4] . سوره حجرات، آیه 13. 📚 خطبه های نماز جمعه تاریخ: 1371/03/08 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 برتری تقوا بر عقیده و علم 🔹 چگونه تقوا که [در سوره مباركه «حج» آمده]: ﴿لكِنْ ینالُهُ التَّقْوی﴾،[1] بالاتر از پیام سوره مباركه «فاطر» است که ﴿إِلَیهِ یصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّیبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ﴾،[2] «كَلِم طیب» كه است چگونه پایین ‌تر از ، با اینكه در سوره «فاطر» ثابت شد كه عمل صالح سكوی پَرِش «كلم طیب» است؟! ﴿إِلَیهِ یصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّیبُ﴾؛ اگر این ﴿الْكَلِمُ الطَّیبُ﴾، «العقیدة الطیبه» بخواهد صعود كند و پرواز كند، سكّوی پرش آن چیست؟ ﴿وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یرْفَعُهُ﴾؛ عمل صالح از پشت سر به منزله سكّوی پَرِش «كَلِم طیب» است، چون «كَلِم طیب» اگر سكّوی پَرِشی به نام نداشته باشد، رشد نمی‌ كند. 🔹 ثابت شد كه عمل صالح اعتقادات است، حالا چگونه عمل صالحی كه سكّوی پرش است، از «كَلِم طیب»ی كه اعتقادات و است، بالاتر می ‌شود كه در سوره «حج» آمده تقوا می‌ شود، ولی در سوره «فاطر» آمده «كَلِم طیب» می‌شود. صعود یعنی به طرف «الله» می‌ رسد، نِیل یعنی می ‌رسد؛ آیه سوره «حج» كجا و آیه سوره «فاطر» كجا! 🔹 سرّش آن است كه بیان تقوا را در كتاب ‌های اخلاقی ملاحظه فرمودید، همان‌ طوری كه توبه سه قسم است: توبه عام است, توبه خاص و توبه اخص; هم این ‌چنین است. كدرج التّوب مراتب التّقی *** من حرمة أو حلٍّ أو دون اللّقا[3] این بیان لطیف در بخش اخلاقیات حكمت منظومه است که ایشان در آن‌جا بیان كردند تقوا مثل درجه توبه سه قسم است: یك است كه همه آن را باید داشته باشند، پرهیز از گناه است; یك است كه پرهیز از بسیاری از امور حلال است; یك است كه پرهیز از «مادون الله» است «كدرج التّوب مراتب التّقی»؛ همان ‌طوری كه توبه سه درجه دارد، مراتب تقوا هم سه مرحله است «من حرمة أو حلّ أو دون اللّقا». تقوای عام از كار حرام است، تقوای خاص از خیلی از امور محلَّل است, تقوای اخص از غیر لقاست. كسانی كه به اوج تقوا رسیدند آنچه غیر است، از آن صرف ‌نظر می ‌كنند؛ متّقی‌ هستند و می‌ كوشند كه غیر از «لقاء الله» چیزی نداشته باشند كه «مَا كُنْتُ أَعْبُدُ رَبّاً لَمْ أَرَهُ»،[4] آن تقوای اخص است كه از «كَلِم طیب» می ‌گذرد, نائل می ‌شود و «كَلِم طیب» در مرحله صعود می ‌ماند. [1]. سوره حج, آیه37. [2]. سوره فاطر, آیه10. [3]. شرح المنظومه، ج5، ص377. [4]. الکافی(ط ـ اسلامی)، ج1، ص98. 📚 سوره صافات ـ جلسه 25 تاریخ: 1393/01/26 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 آیت جهانی 🔹 ﴿وَاذْكُرْ فِی الْكِتَابِ مَرْیمَ﴾،[1] در قرآن كریم از راه های متعدّدی معارف الهی به وجود مبارك پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) القا می ‌شود تا از آن راه جامعه بشری هم به از راه های مختلف برخوردار بشود؛ یكی از آن معارف قصص انبیای الهی است و بازگویی جریان انبیاء و اولیای الهی از راه اعلام به غیب به وجود مبارك آن حضرت رسیده است، هم آن حضرت عالِم شد، هم به امّت اسلامی اعلام كرد و هم ‌ای برای دیگران شد. چندین خاصیت دارد؛ برجسته‌ ترین خاصیتش آن است كه وجود مبارك پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هم می ‌شود و هم مطمئن است كه او را تنها نمی‌ گذارد، هم مطمئن می‌ شود كه در سایه استقامت قطعی است و هم مطمئن می‌ شود كه او «الی یوم القیامه» می ‌ماند. 🔹 یكی از آن جریان ها مربوط به عیسی (سلام الله علیه) است، چون عیسی و مادرش (سلام الله علیهما) مجموعاً جهانی ‌اند كه خدا درباره این دو بزرگوار فرمود: ﴿وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْیمَ وَأُمَّهُ آیةً﴾،[2] همان طوری كه طوفان نوح آیت جهانی است، این مادر و فرزند دوتایی با هم ‌اند ﴿وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْیمَ وَأُمَّهُ آیةً﴾. عیسی (سلام الله علیه) بدون پدر به دنیا بیاید معجزه است، مریم (سلام الله علیها) بدون همسر مادر بشود معجزه است، مجموعه این دو معجزه یك است. درباره معجزات انبیای دیگر چنین تعبیری نشده است، فقط درباره طوفان حضرت نوح است. 🔹 فرمود در قرآن یا در این سور‌ه كه جزئی از قرآن است جریان مریم را متذكّر باش؛ یعنی هم به می ‌آوریم كه تو عالِم می‌ شوی، هم به می‌ آوریم كه این الفاظ را باید بگویی، خودت توجه كنی و جامعه را هم به اینها متوجّه كنی، اینها را یادآور باش ﴿وَاذْكُرْ فِی الْكِتَابِ مَرْیمَ﴾. [1] . سوره مریم، آیه 16. [2] . سوره مؤمنون، آیه 50. 📚 سوره مبارکه مریم ـ جلسه 13 تاریخ: 1388/07/25 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا