eitaa logo
کانال رسمی وابسته به آیت الله العظمی جوادی آملی
12.3هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2هزار ویدیو
24 فایل
مرجع رسمی اطلاع رسانی از آخرین اخبار مرتبط با آیت الله العظمی جوادی آملی و بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء esra.ir تلفن : 3ــ37782001 -025 فکس: 37765253 -025 کانال دروس معظم له @a_javadiamoli_doross ارتباط با ادمین کانال @bonyad_esra_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 علم اخلاق 🔹 موعظه آن علم مُتقن صحیح نیست، آن علم دقیق عمیق اخلاق است. اخلاق غیر از موعظه است. اخلاق این است كه آدم نفس را بشناسد که «النّفس ما هی» مجرد است یا مادی؟ قوای او را بشناسد که مجرّدند یا مادی؟ كیفیت ارتباط قوا با نفس را بشناسد. اینكه وجود مبارك پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود شما از جهاد اصغر در آمدید و به فكر باشید[1] برای همین است. فقه ما یك نور است و علم! فقه, جهاد اصغر را تأمین می ‌كند كه با دشمن چطور بجنگید, اخلاق, جهاد اكبر را فرماندهی می ‌كند که چگونه را تأمین كنید؟ اگر یك سال و دو سال یا یك میلیارد سال و دو میلیارد سال بود كه قابل گذشت بود، ما هستیم كه هستیم! خب این بدون اخلاق كه نمی ‌شود، اخلاق بدون اصلاً شدنی نیست؛ موضوع آن نفس، قوای نفس، جهاد كبیر و جهاد اكبر است. معمولاً این جهاد چون بیشتر ما با آن هستیم این را می ‌گویند جهاد اكبر، وگرنه این است نه جهاد اكبر, این اكبرِ نسبی است نه اكبرِ نفسی, جهاد اكبر آن است كه بین عقل و قلب باشد، به اصطلاح بین باشد. هر دو خوب هستند، هم عقل خیلی خوب است، هم قلب خوب است؛ منتها عقل می ‌گوید من می ‌خواهم بفهمم دیدن سخت است، قلب می ‌گوید فهمیدن مشكل را حلّ نمی ‌كند، دیدن مشكل را حلّ می ‌كند. تو برهان اقامه می‌ كنی خدا هست، جهنم هست، بهشت هست، اینها فهم است، اینها كار حكیم و متكلّم است؛ اما «خود هنر دان دیدن آتش عیان» اگر هنر داری آتش را ببین، جهنم كه الآن موجود است و شعله هم كه دارد. [پس] حرف قلب به عقل این است كه تو می ‌گویی بهشت و جهنم هست باید كار خوب كرد، اینها كه نیست! هنر این است كه الآن این شعله دارد این شعله را ببین! خود هنر دان دیدن آتش عیان ٭٭٭ نی گپ دلّ علی النار الدخان[2] تو یك دود می ‌بینی، می ‌گویی پس آتشی هست. این جنگ بین است كه در حقیقت آن جهاد اكبر است. آن چون در دسترس نیست این جهاد نفس را كه انسان می ‌خواهد عادل بشود, می ‌خواهد اهل بهشت بشود، حالا یا «خوفاً من النار» است یا «شوقاً الی الجنة»[3] است، عالِم بشود، پرهیزكار بشود این جهاد وَسطی است. غرض این است كه اخلاق به آن برمی ‌گردد. 🔹 قرآن كریم این هنر علمی را دارد كه تحلیل كند كه اگر كسی شبانه ‌روز به فكر این بود كه مشكل دیگری را «لله تعالی» حلّ كند، او در حقیقت دارد مشكل خودش را حلّ می ‌كند. این آیه ‌ای كه در بخش ‌های پایانی سوره مباركه «بقره» است این است كه ﴿مَثَلُ الَّذِینَ ینْفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ﴾[4] آن ‌گاه ثوابی برایشان ذكر كرد، بهشت برایشان ذكر كرد، پاداشی ذكر كرد. از این كار, فقیه وجوب یا استحباب می ‌فهمد، حق با اوست؛ آ‌ن كسی كه موعظه ‌ای فكر می ‌كند می ‌بیند كه ثواب قیامت است، آن هم حق با اوست؛ اما آنكه در فنّ اخلاق كار می ‌كند، می ‌گوید اگر كسی كار خیر كرد آیه قبل از اینكه بگوید ثواب دارد و او بهشت می‌ رود فرمود: ﴿تَثْبِیتَاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾؛[5] یعنی اگر كسی كار خیری كرد مثل آن است كه این درخت بتواند حركت كند، كنار نهر برود، یك سطل آب از نهر بگیرد و به ریشه خودش بدهد، این درخت دارد موقعیت خودش را تثبیت می ‌كند! مگر نباید ما ثابت‌ قدم باشیم و در حوادث نلغزیم؟ چطوری ثابت ‌قدیم بشویم؟ وضو كه می ‌گیریم در هنگام مسح پا به ما گفتند مستحب است این دعا را بخوانیم: «اللَّهُمَّ ثَبِّتْنِی عَلَی الصِّرَاطِ یوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الْأَقْدَامُ»،[6] هر عضوی را كه در وضو می‌ شوییم یا مسح می ‌كشیم یك ذكر و دعایی دارد، مسح پاها این دعا را دارد: «ثَبِّتْنِی عَلَی الصِّرَاطِ یوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الْأَقْدَامُ» آن روزهایی كه پا می ‌لغزد ما برای اینكه نلغزیم راهی داریم یا نداریم؟ این اعمال دینی, این اعتقادات دینی، ما را می ‌كند دیگر نمی ‌لغزیم، وقتی نلغزیدیم در قیامت هم نمی ‌لغزیم. 🔹 این ﴿تَثْبِیتَاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾ خیلی پیام دارد! این غیر از این است كه ثواب دارد, غیر از این است كه به ما بهشت می ‌دهند, ما مثل یك درخت متحرّك هستیم! مشكل درخت این است كه قدرت حركت ندارد ما مثل یك درخت متحرّك هستیم كه اگر بتوانیم كار خیر انجام بدهیم موقعیت و ریشه خود را می ‌كنیم، همین! «و ثبّتنی» همین است، آن وقت دیگر آدم نمی ‌لغزد هر روز یك طرف برود، هر روز یك جا برود این چنین نیست، آن وقت ﴿أَلاَ بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾[7] هم همین است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 تقوای در توحید 🔹 تقوایی كه خدا ما را به آن تقوا امر كرد، بارزترین و كامل ‌ترین مصداق آن است. تقوای توحیدی دو چهره دارد [و] انسانی كه در توحید متّقی است دو كار می ‌كند؛ زیرا سپر تقوا و وقایه تقوا برای دو كار در دست اوست. معمولاً از سپر و وقایه یك كار ساخته است، ولی از دو سِمَت ساخته است: سمت اول آن كه یك انسان موحّد این سپر را به دست بگیرد كه هیچ خیری و هیچ كار خوبی نه به او اسناد پیدا كند و نه به غیر خدا: ﴿وَ ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللّهِ﴾،[1] این سپر اندیشه نمی ‌گذارد یك موحّد كار خیر را به غیر خدا اسناد بدهد؛ نه به خودش [كه] چون قارون بگوید: ﴿قالَ إِنَّما أُوتیتُهُ عَلی عِلْمٍ عِنْدی﴾[2] و نه به غیر خدا. چهره دوم سپر تقوا و وقایه حق آن است كه هیچ شرّ و عصیان و فسوق و زشتی را به ذات اقدس الهی اسناد ندهد: ﴿كُلُّ ذلِكَ كانَ سَیئُهُ عِنْدَ رَبِّكَ مَكْرُوهًا﴾،[3] قهراً ﴿وَ ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللّهِ﴾ خواهد بود. او هر كار بدی كه دید به غیرحق اسناد می ‌دهد و هر كار خیری [را] كه شنید به حق واگذار می ‌كند؛ این سپر دو چهره‌ ای به نام است. 🔹 تقوا مفهومش یكی است [و] كثرت در معنای تقوا نیست، كثرت و تعدد به مصداقش برمی ‌گردد، این یك مطلب؛ دوم اینكه اگر تفاوتی بین تقوا هست به لحاظ مورد آن است و چون عالی ‌ترین مورد است برجسته‌ ترین تقواهاست و چون بعد از توحید، رسالت و نبوت و ولایت عالی ‌ترین مظهر حق ‌اند، تقوای در این معارف خواهند بود، بعد نوبت به سایر احكام و حكم می ‌رسد. پس اختلاف تقوا در مصداق است نه در مفهوم و حقیقت! اگر گفته می‌ شود تقوای سیاسی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی و مانند آن نه یعنی تعدد معنا، بلكه [یعنی] تعدد مصداق و اگر كسی در عالی‌ ترین مورد تقوا كه است به آن اوج بار یافت، این اكرم بالقول المطلق است: ﴿إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاكُمْ﴾.[4] [1] . سوره نحل، آیه 53. [2] . سوره قصص، آیه 78. [3] . سوره اسراء، آیه 38. [4] . سوره حجرات، آیه 13. 📚 خطبه های نماز جمعه تاریخ: 1371/03/08 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 برتری تقوا بر عقیده و علم 🔹 چگونه تقوا که [در سوره مباركه «حج» آمده]: ﴿لكِنْ ینالُهُ التَّقْوی﴾،[1] بالاتر از پیام سوره مباركه «فاطر» است که ﴿إِلَیهِ یصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّیبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ﴾،[2] «كَلِم طیب» كه است چگونه پایین ‌تر از ، با اینكه در سوره «فاطر» ثابت شد كه عمل صالح سكوی پَرِش «كلم طیب» است؟! ﴿إِلَیهِ یصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّیبُ﴾؛ اگر این ﴿الْكَلِمُ الطَّیبُ﴾، «العقیدة الطیبه» بخواهد صعود كند و پرواز كند، سكّوی پرش آن چیست؟ ﴿وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یرْفَعُهُ﴾؛ عمل صالح از پشت سر به منزله سكّوی پَرِش «كَلِم طیب» است، چون «كَلِم طیب» اگر سكّوی پَرِشی به نام نداشته باشد، رشد نمی‌ كند. 🔹 ثابت شد كه عمل صالح اعتقادات است، حالا چگونه عمل صالحی كه سكّوی پرش است، از «كَلِم طیب»ی كه اعتقادات و است، بالاتر می ‌شود كه در سوره «حج» آمده تقوا می‌ شود، ولی در سوره «فاطر» آمده «كَلِم طیب» می‌شود. صعود یعنی به طرف «الله» می‌ رسد، نِیل یعنی می ‌رسد؛ آیه سوره «حج» كجا و آیه سوره «فاطر» كجا! 🔹 سرّش آن است كه بیان تقوا را در كتاب ‌های اخلاقی ملاحظه فرمودید، همان‌ طوری كه توبه سه قسم است: توبه عام است, توبه خاص و توبه اخص; هم این ‌چنین است. كدرج التّوب مراتب التّقی *** من حرمة أو حلٍّ أو دون اللّقا[3] این بیان لطیف در بخش اخلاقیات حكمت منظومه است که ایشان در آن‌جا بیان كردند تقوا مثل درجه توبه سه قسم است: یك است كه همه آن را باید داشته باشند، پرهیز از گناه است; یك است كه پرهیز از بسیاری از امور حلال است; یك است كه پرهیز از «مادون الله» است «كدرج التّوب مراتب التّقی»؛ همان ‌طوری كه توبه سه درجه دارد، مراتب تقوا هم سه مرحله است «من حرمة أو حلّ أو دون اللّقا». تقوای عام از كار حرام است، تقوای خاص از خیلی از امور محلَّل است, تقوای اخص از غیر لقاست. كسانی كه به اوج تقوا رسیدند آنچه غیر است، از آن صرف ‌نظر می ‌كنند؛ متّقی‌ هستند و می‌ كوشند كه غیر از «لقاء الله» چیزی نداشته باشند كه «مَا كُنْتُ أَعْبُدُ رَبّاً لَمْ أَرَهُ»،[4] آن تقوای اخص است كه از «كَلِم طیب» می ‌گذرد, نائل می ‌شود و «كَلِم طیب» در مرحله صعود می ‌ماند. [1]. سوره حج, آیه37. [2]. سوره فاطر, آیه10. [3]. شرح المنظومه، ج5، ص377. [4]. الکافی(ط ـ اسلامی)، ج1، ص98. 📚 سوره صافات ـ جلسه 25 تاریخ: 1393/01/26 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 آیت جهانی 🔹 ﴿وَاذْكُرْ فِی الْكِتَابِ مَرْیمَ﴾،[1] در قرآن كریم از راه های متعدّدی معارف الهی به وجود مبارك پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) القا می ‌شود تا از آن راه جامعه بشری هم به از راه های مختلف برخوردار بشود؛ یكی از آن معارف قصص انبیای الهی است و بازگویی جریان انبیاء و اولیای الهی از راه اعلام به غیب به وجود مبارك آن حضرت رسیده است، هم آن حضرت عالِم شد، هم به امّت اسلامی اعلام كرد و هم ‌ای برای دیگران شد. چندین خاصیت دارد؛ برجسته‌ ترین خاصیتش آن است كه وجود مبارك پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هم می ‌شود و هم مطمئن است كه او را تنها نمی‌ گذارد، هم مطمئن می‌ شود كه در سایه استقامت قطعی است و هم مطمئن می‌ شود كه او «الی یوم القیامه» می ‌ماند. 🔹 یكی از آن جریان ها مربوط به عیسی (سلام الله علیه) است، چون عیسی و مادرش (سلام الله علیهما) مجموعاً جهانی ‌اند كه خدا درباره این دو بزرگوار فرمود: ﴿وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْیمَ وَأُمَّهُ آیةً﴾،[2] همان طوری كه طوفان نوح آیت جهانی است، این مادر و فرزند دوتایی با هم ‌اند ﴿وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْیمَ وَأُمَّهُ آیةً﴾. عیسی (سلام الله علیه) بدون پدر به دنیا بیاید معجزه است، مریم (سلام الله علیها) بدون همسر مادر بشود معجزه است، مجموعه این دو معجزه یك است. درباره معجزات انبیای دیگر چنین تعبیری نشده است، فقط درباره طوفان حضرت نوح است. 🔹 فرمود در قرآن یا در این سور‌ه كه جزئی از قرآن است جریان مریم را متذكّر باش؛ یعنی هم به می ‌آوریم كه تو عالِم می‌ شوی، هم به می‌ آوریم كه این الفاظ را باید بگویی، خودت توجه كنی و جامعه را هم به اینها متوجّه كنی، اینها را یادآور باش ﴿وَاذْكُرْ فِی الْكِتَابِ مَرْیمَ﴾. [1] . سوره مریم، آیه 16. [2] . سوره مؤمنون، آیه 50. 📚 سوره مبارکه مریم ـ جلسه 13 تاریخ: 1388/07/25 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 جایگاه مردم در نظام دینی 🔸 وجود مبارک حضرت امیر یک بیان نورانی در همان عهدنامه ‌ای که برای مالک مرقوم فرمودند ذکر کردند؛ فرمودند مالک! ما قیام نکردیم که خودمان آزاد شویم، ما را خدا آفرید، ما قیام کردیم که دین را آزاد کنیم «فَإِنَّ هَذَا الدِّینَ قَدْ كَانَ‏ أَسِیراً فِی‏ أَیدِی‏ الْأَشْرَارِ یعْمَلُ فِیهِ بِالْهَوَی وَ تُطْلَبُ بِهِ الدُّنْیا»؛[1] ▫️ مطلب دیگری که در آن نامه مرقوم فرمودند این است که فرمود مالک! اینکه ما می ‌گوییم حق مردم، برای مردم و باید برای مردم کار کرد، معنای آن این نیست که مردم مصرف ‌کننده هستند به سود مردم کار کنیم و برای رفاه مردم کار کنیم؛ یک وقت است که می‌ گوییم به سود این بچه‌ های دبستانی باید کار کرد، خدمت کرد، برای اینها تلاش و کوشش کرد و خدمات داد، یا به بیمارستان خدمات داد، به افراد عقب ‌افتاده خدمات داد، این یک نحو «حق‌الناس» است؛ امّا حضرت امیر اینها را نمی ‌خواهد بگوید، می‌ خواهد بگوید که مردم نیستند، مردم حامل سیاست ‌های دینی هستند، هستند و این ستون را باید محکم نگه داشت! شما نماز را محکم دارید، چرا؟ برای اینکه ستون دین است! شما اگر نماز را محکم نداشتید، دلتان می ‌خواهد ﴿تَنْهی‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر﴾ باشد؟! نماز را اقامه کنید، نه نماز را بخوانید! این بارها به عرض شما رسید، اینکه در هیچ جای قرآن ندارد که نماز بخوانید، برای اینکه این کتاب، کتاب حکیم است ﴿وَ الْقُرْآنِ الْحَكِیمِ﴾[2] و حرف کتاب حکیم حکیمانه است. اگر دین می ‌گوید: «الصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّین‏»،[3] اگر این دین به ما بگوید نماز بخوان، معلوم می ‌شود که حرف آن حکیمانه نیست، برای اینکه ستون که خواندنی نیست؛ امّا وقتی می ‌گوید ﴿أَقیمُوا الصَّلاةَ﴾[4] و ﴿یقیمُونَ الصَّلاةَ﴾،[5] ﴿مُقِیمَ الصَّلاة﴾[6] این حرف‌ها هماهنگ است، پس این می‌شود کتابِ حکیم، وجود مبارک حضرت امیر وقتی مالک را به مصر فرستاد، فرمود بالاخره می‌خواهی بمانی یا نمی‌خواهی بمانی؟ اگر می‌خواهی بمانی ستون می‌خواهی، ستون سیاست و ستون حکومت، مردم عاقل فهمیده و خردورز هستند. اگر نظام شما نظام دینی است مردمی که خفیف نیستند، عاقل هستند، عالِم و عادل هستند می ‌توانند نظام را نگه بدارند. اگر ـ خدای ناکرده ـ شستشوی مغزی دادی و هر چه خواستی به این مردم گفتی، این مردم دیگر ستون نیستند، پوک می‌شوند! فرمود تا می‌توانی فهم، تا می‌توانی علم، تا می‌توانی خرد، تا می‌توانی برهان، این ستون را قوی و محکم نگه بدار! 🔸 بنابراین دو نگاه است: یک نگاه این است که ما باید به مردم خدمت کنیم که این وظیفه همه ماست؛ امّا نگاه دوم این است که مردم مصرف ‌کننده نیستند، مهم‌ترین خدمتی که ما باید به مردم کنیم، عقلانیت و خردورزی مردم است! وجود این فرهیختگان و نخبگان که به لطف الهی انقلاب اسلامی تا حدودی خدمت کرده است، ما قبلاً این قدر فرهیخته و نخبه نداشتیم؛ ولی توقع این است که ـ إن شاء الله ـ بیشتر باشند. اگر ـ خدای ناکرده ـ سطح فکر مردم پایین بیاید ﴿فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ﴾ هست، چه اینکه الآن شما در کشورهای غرب همین را می‌بینید، با اینکه اینها از امکانات زیادی هم برخوردار بودند؛ ولی اگر نماز بخواهد ﴿تَنْهی‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ﴾ باشد، نمازِ خواندنی این عرضه را ندارد، نمازِ اقامه شده این هنر را دارد که ﴿تَنْهی‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ﴾ باشد. ▫️ اگر مردم بخواهند نظام را نگه دارند، مردمی که مصرف ‌کننده‌ هستند نمی توانند، اینکه ما فقط به این فکر باشیم که به مردم فقط خدمات دهیم، این نمی‌تواند باشد. حضرت نفرمود که مردم ستون کشور هستند! این بیان صریح حضرت در همان نامه مالک است که فرمود: «وَ إِنَّمَا [عَمُودُ] عِمَادُ الدِّینِ»؛ نظام دینی بر دوش مردم است! مردم عاقل، مردم فرهیخته، مردم نخبه و خردورز دین خود را حفظ می‌کنند که نشانه‌ آن هم همین دفاع مقدس ده ساله است، نه هشت ‌ساله! برای اینکه ما دو سال گرفتار جنگ داخلی بودیم، با همه مشکلات این مردم بودند که حل کردند! در برابر این مردم واقع باید کرد! [1]. نهج البلاغه، نامه53. [2]. سوره یس، آیه2. [3]. المحاسن، ج‏1، ص44. [4]. سوره بقره، آیه43. [5]. سوره بقره، آیه3. [6]. سوره ابراهیم، آیه40. 📚 سوره مبارکه غافر ـ جلسه 20 تاریخ: 1393/11/27 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 نقص علم بدون دین و دین بدون علم 🔹 فرمود: ﴿وَلُوطاً﴾ یعنی «أرسلنا لوطاً» [که] لوط هم می ‌شود جزء ﴿إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُم بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِینَ﴾؛[1] فرمود آ‌نها به یك سیئه بی‌ سابقه ‌ای مبتلا بودند، این كار را شما چرا انجام می‌دهید؟! شما آن راه كه حفظ نسل است ـ ﴿نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ﴾[2] برای است ـ آن را رها كردید و از طرفی هم ﴿وَتَقْطَعُونَ السَّبِیلَ﴾[3] هم كه به همین معنا ذكر شده است مناسب است، [البته] برخی ‌ها گفتند اینها گذشته از اینكه به یكدیگر اكتفا می ‌كردند، رهگذرها و عابرین را هم مورد صدمه قرار می‌ دادند و راهزنی هم داشتند كه ﴿وَتَقْطَعُونَ السَّبِیلَ﴾ به آ‌ن معنا هم ذكر شده است،[4] اینها مقابل هم نیستند كه ما بگوییم یا آن معناست یا این معناست، ممكن است به هر دو جنایت تن در داده باشند؛ هم راهزنی كرده باشند و راه دیگران را گرفته باشند، راه افراد را می ‌بستند و به آنها اهانت می‌ كردند و هم اینكه راه تولید را می ‌بستند ﴿أَءِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَتَقْطَعُونَ السَّبِیلَ﴾ 🔹 می ‌بینید اگر باشد و نباشد چه خطر دارد، باشد و نباشد هم چه خطر دارد؛ اگر دین باشد و علم نباشد جریان گالیله ‌سوزی و رسوایی قرون وسطا را به همراه دارد. علم باشد و دین نباشد جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم را به همراه دارد، انسان جرأت نمی‌ كند بگوید تلفات این دو جنگ چقدر بود! اینكه می ‌بینید الآن اروپا به حسب ظاهر را پذیرفته این بر اساس است، نه بر اساس ! از بس آدم كشتند نرم شدند! دینِ بی‌ علم گالیله را می‌ سوزاند، علمِ بی ‌دین دو جنگ جهانی را ایجاد می ‌كند. اینكه انسان قبر انبیا را می ‌بوسد و در و دیوار این حرم را می ‌بوسد برای همین جهت است، اینها انسان را كردند! الآن مگر ژاپن از نظر صنعت عقب‌افتاده است؟ ولی بدترین خرافات و بت‌ پرستی در گوشه‌ و كنار همین ژاپن هست، در چین هست، اینكه آدم این كتاب را بالای سر می ‌گذارد [برای همین جهت است]. این بالای سر گذاشتن [قرآن] تنها برای شب‌ های قدر نیست، همیشه ماست، اینها آمدند بشر را آدم كردند! فرمود این كارها چیست كه شما می ‌كنید؟ کارهایی است که حیوانات هم نمی کنند! فرزند را شما باید حفظ بكنید، را حفظ بكنید ﴿أَءِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَتَقْطَعُونَ السَّبِیلَ﴾. [1]. سوره عنکبوت، آیه28. [2]. سوره بقره، آیه223. [3]. سوره عنکبوت، آیه29. [4]. ر.: التبیان فی تفسیر القرآن، ج8، ص202; ر.ك: مجمع‌البیان، ج8، ص440. 📚 سوره مبارکه عنکبوت ـ جلسه 8 تاریخ: 1391/09/20 🆔 @a_javadiamoli_esra
تازه های نشر؛ جلد سی و سوم کتاب «رحیق مختوم» منتشر شد جلد 33 کتاب ارزشمند «رحیق مختوم» شرح حکمت متعالیه، اثر گرانقدر حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی، با همکاری پژوهشگاه علوم وحیانی معارج و مرکز بین المللی نشر اسراء، منتشر شد. جلد سی و سوم از مجموعه مجلدات کتاب رحیق مختوم، به شرح بخش 3 از جلد ۸ کتاب شریف اسفار می پردازد. علاقه‌مندان به تهیه آثار آیت‌الله العظمی جوادی آملی می‌توانند به سایت www.nashresra.ir مراجعه کنند.
تازه های نشر؛ انتشار جلد یازدهم کتاب «ادب فنای مقربان» اثر آیت‌الله العظمی جوادی یازدهمین جلد از کتاب «ادب فنای مقربان» اثر آیت‌الله العظمی جوادی آملی از سوی مرکز بین المللی نشر اسراء چاپ و منتشر شد. این اثر، شرح زیارت جامعه کبیره امام هادی(علیه السلام) می باشد و بیانگر ویژگی های ممتاز و مقامات منیع امامان معصوم علیهم السلام است که برای زائران آن ذورات قدسی، زمینه ساز معرفت برتر و بیانگر آداب حضور در آستان و پیشگاه آن مقربان درگاه الهی است. معارف فراوان و سودمند این زیارت نامه، به شرح و تفسیر عمیق نیاز دارد تا هم حقیقت مقامات آن بزرگواران و هم میزان اثرگذاری آنان در همه عوالم هستی، هم چیستی بهره مندی زائران از ولایت ایشان به درستی تبیین و روشن گردد. علاقمندان جهت تهیه این اثر می توانند به سایت مرکز بین المللی نشر اسراء به آدرس www.nashresra.ir مراجعه نمایند.
بررسی مقام منیع فاطمه زهرا(سلام الله علیها) از جنبه مسائل اعتقادی و علمی آن بخشی که مربوط به مسائل اعتقادی است و برای ما ثمره علمی دارد بررسی مقام منیع آن بانو(سلام الله علیها) است که بفهمیم ایشان همتای قرآن کریم، همتای نبوت، همتای رسالت و همتای ولایت است، چیزی از ولی الله المطلق کم ندارد و اینها یک نورند. این گونه از مباحث برای ما ثمره اعتقادی و ثمره علمی دارد و پشتوانه علمی بخش دوم که همانا الگو قرار دادن آن حضرت است، خواهد بود. 🆔 @a_javadiamoli_esra
سرّ اینکه این بانو(سلام الله علیها) حجت بر ائمه(علیهم السلام) است و اگر علی بن ابی‌طالب(سلام الله علیه) نبود احدی همتای آن حضرت نبود، این است که آن حضرت مثل خود قرآن کریم در مقام حدوث و بقاء شکل گرفت، قرآن این سه ویژگی را دارد؛ اولاً از زمین برنخاست و از آسمان نازل شد و ثانیاً نزولش 23 سال طول کشید و ثالثاً برای ابد می ماند و اینطور نیست که ـ معاذ الله ـ قابل زوال و از بین رفتنی باشد؛ «لا یأْتیهِ الْباطِلُ مِنْ بَینِ یدَیهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ». وقتی هویت انسان کامل مخصوصاً فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را ارزیابی می‌کنیم می‌بینیم در همین مثلث خلاصه می‌شود؛ ایشان از زمین برنخواست و از آسمان نازل شد و تقریبا همسفر قرآن کریم بود. 🆔 @a_javadiamoli_esra
دلیل حجت بودن فاطمه زهرا(س) بر ائمه(علیهم السلام) اگر گفته می‌شود این بانو حجت بر ائمه(علیهم السلام) است برای این جهت است که در حجیت نبوت یا رسالت یا امامت لازم نیست آنچه که محور حجیت است عصمت است اگر یک انسانی معصوم بود ما یقین داریم حرف او فعل او تقریر او سکوت او و قیام او و قعود او حجت خداست، اینکه در زیارت آل یس به پیشگاه ولی عصر(ارواحنا فداه) و به تک تک حالات او سلام عرض می‌کنیم برای این است که تک تک حالات او معصومانه است «السلام علیک حین تقوم و تقعد حین تقرء و تبین حین ترکع و تسجد» آن وقتی که برمی‌خیزی آن وقتی که می‌نشینی آن وقتی که سخن می‌گویی آن وقتی که تقریر می‌کنی آن وقتی که رکوع داری آن وقتی که سجود داری جامع همه اینها همان است که در سورهٴ مبارکهٴ «انعام» آمده است که «قُلْ إِنَّ صَلاتی وَ نُسُکی وَ مَحْیای وَ مَماتی» لذا اگر کسی معصوم بود حیات و مماتش این است و ما به تک تک این شئون معصومانه معصوم عرض ادب می‌کنیم، معیار حجیت عصمت است نه نبوت و نه رسالت و نه امامت و چون این بانو(سلام الله علیها) معصوم است حجت خداست اینکه در نهج‌البلاغه گاهی علی بن ابیطالب(سلام الله علیه) به سخنان بی بی استشهاد می‌کند که فاطمه چنین گفته است این استدلال به قول حجت الله است اما سرّ اینکه او حجت بر معصوم هم هست این است که ائمه(علیهم السلام) عالم غیب‌اند «بما کان و بما یکون و بما هو کائن الی یوم القیامة» اما منابع علمی را اینها گاهی از رسول اکرم شنیدند گاهی از باطن قرآن کمک می‌گیرند و گاهی از مصحف فاطمه؛ وقتی امام معصوم(سلام الله علیه) دارد که خبر غیب می‌دهد، از ائمه سؤال می‌کنند این خبر غیب را از کجا گرفته‌ای می‌گوید در مصحف مادرمان، خب این مصحف فاطمه چیست؟ همان است که جبرئیل(سلام الله علیه) نازل می‌شد و این معارف را می‌فرمود و وجود مبارک فاطمه(سلام الله علیها) تلقی می‌کرد بعد به امیر المومنین می‌داد، امیر المومنین املای او را می‌نوشت و کتابت می‌کرد. مصحف فاطمه آن وحی تشریعی بود که با انقطاع عمر مبارک رسول گرامی(علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) به پایان رسید. اگر در نهج‌البلاغه آمده است که وجود مبارک امیر المومنین درباره رحلت پیغمبر(سلام الله علیهما) فرمود: «لقد انقطع بموتک ما لم ینقطع بموت احد من اخبار السماء» آن ناظر به وحی تشریعی است وگرنه وحی تسدیدی، تعریفی، انبائی انواع و اقسام وحی که الی یوم القیامة مخصوصا در شبهای قدر نازل می‌شود این دوام دارد این گونه از وحی‌ها در شبهای جمعه، در لیالی قدر بر ائمه(علیهم السلام) نازل می‌شد و بر وجود مبارک ولی عصر(ارواحنا فداه) هم نازل می‌شود، این وحی قطع نشده است، این گونه از معارف غیبی به وسیله جبرئیل(سلام الله علیه) نازل می‌شد فاطمه(سلام الله علیها) تلقی می‌کرد و اینها را حفظ می‌کرد و برای امیرالمؤمنین املا می‌فرمود وجود مبارک امیرالمومنین(سلام الله علیه) اینها را می‌نوشت، شده مصحف فاطمه، این می‌ شود حجت خدا بر خلق اجمعین مخصوصا در معارف غیبی نسبت به ائمه اطهار(سلام الله علیهم اجمعین). 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 صراحت فاطمی ▪️ در بخش ‌هايي از قرآن کريم درباره عزت مسلمين آمده است که مسلمان‌ ها عزيز هستند مؤمنين عزيز هستند و اين عزّت و اعتلا به پيروزي در سايه است. صديقه کبري (صلوات الله و سلامه عليها) فرمود پدرم در اثر داشتن چنين کتاب قانوني شما را عزيز کرده و جامعه اسلامي را جامعه برين کرده است و پيام «الْإِسْلَامُ يَعْلُو وَ لَا يُعْلَي عَلَيْه»[1] را همگان از پدرم شنيده ‌ايد و پدرم هم هر چه داشت و دارد از قرآن کريم است و اين قرآن امانتي بود که به دست شما قرار داد، شما با اين قرآن چه کرديد؟! ▪️ بعد از قرآن جريان مطرح است و اگر غدير را شما پاس مي ‌داشتيد و را بر غدير مقدم نمي ‌داشتيد اين‌ گونه از خطرات دامنگير شما نمي‌ شد! جريان شاهد خواستن از «ذو اليد» يکي از سنّت‌ هاي سوء جاهلي بود ﴿أَ فَحُكْمَ الْجاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْماً لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ﴾،[2] فرمود آنجا که به قرآن عمل نمي ‌شود و به نام قرآن حکم مي‌ شود آن است! اين آيه را صريحاً وجود مبارک صديقه کبري (سلام اله عليها) در مسجد النّبي تلاوت کرد: ﴿أَ فَحُكْمَ الْجاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْماً لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ﴾، اين ﴿أَحْسَنُ﴾ «أحسن» تعييني است و نه تفضيلي، نه اينکه حکم غير خدا حسن است و حکم خدا أحسن! بلکه نظير ﴿أُولُوا الأرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَي بِبَعْضٍ﴾[3] نظير ﴿النَّبِيُّ أَوْلَي بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ﴾[4] اولويت تعييني است، أحسن بودن قرآن أحسن تعييني است! فرمود اگر من «ذو اليد» هستم از «ذو اليد» بيّنه خواستن يک است! در شرق و غرب عالَم اين حکم يک حکم فطري است و بناي عقلا بر اين است و دين هم امضا کرده که يد أماره مالکيت است. در دست من بود و از من شاهد خواستيد و دليل خواستيد، مگر از «ذو اليد» کسي دليل مي ‌خواهد؟! خود يد بيّنه است و أماره است و شما از کسي که دليل در دست اوست و أماره همراه اوست دليل خواستيد اين حکم، است. ▪️ در بخش‌ هاي فرمود بر فرض مسئله «نحله» را نپذيريد مسئله ارث را بايد بپذيريد، در قرآن کريم پيغمبري از پيغمبر ديگر ارث برد ﴿وَ وَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُدَ﴾[5] شما بر اين هستيد که پيامبران ارث نمي‌ گذارند، بعد سرانجام در حال گريه اين حادثه تلخ را تذکر داد؛ گرچه جريان دَر به پهلو زدن و ساير آسيب ‌هاي بدني هم توان ‌فرسا است، اما اين است که صديقه کبري (صلوات الله و سلامه عليها) در آن محفل فرمود اول نحله بودن را شما انکار کرديد، بر فرض در جدال أحسن من از نحله بودن صرف نظر کنم و بخواهم از راه ارث وارد بشوم «أَ تَرِثُ أَبَاكَ وَ لَا أَرِثُ أَبِي‏»، آن ‌گاه ناله کرد و فرمود: «اَمْ هَلْ تَقُولُونَ أَهْلُ‏ مِلَّتَيْنِ‏ لَا يَتَوَارَثَانِ‏»،[6] اين جمله از آن کار در به پهلو زدن «و لست أدری خبر المسمار»[7] و مانند آن سرودن خيلي دردناک‌ تر است. فرمود سرّ اينکه مرا وارث پيغمبر (صلي الله عليه و آله و سلم) نمي ‌دانيد و اجازه نمي‌ دهيد که من از مال پدرم ارث ببرم شايد براي اين باشد که «اَمْ هَلْ تَقُولُونَ أَهْلُ‏ مِلَّتَيْنِ‏ لَا يَتَوَارَثَانِ‏» ـ معاذ الله ـ در اسلام من شک بکنيد و بگوييد که پيغمبر يک دين داشتند و شما دين ديگري داريد و با تعدد دين و تخالف دين هيچ کسي از ديگري ارث نمي ‌برد! چنين فرمايشي را گفت و ناله زد و ساکت شد. ▫️ ما اميدواريم ذات اقدس الهي به برکت صديقه طاهره و عترت معصومين (صلوات الله و سلامه عليهم اجمعين) جامعه اسلامي را عزيز و سرفراز و سربلند کند و آيات قرآني که فرمود: ﴿لِيُظْهِرَهُ عَلَي الدِّينِ كُلِّهِ﴾،[8] ﴿وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾،[9] ﴿وَ كَفَي بِاللَّهِ شَهِيداً﴾[10] را ابدي کند و عملي کند! [1]. من لا يحضره الفقيه، ج4، ص334. [2]. سوره مائده، آيه50. [3]. سوره انفال، آيه75. [4]. سوره احزاب، آيه6. [5]. سوره نمل، آيه16. [6]. بحار الأنوار (ط ـ بيروت)، ج‏29، ص227. [7]. شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار عليهم السلام، ج‏3، ص33؛ «و لست أدري خبر المسمار ٭٭٭ سل صدرها خزانة الأسرار». [8]. سوره توبه، آيه33؛ سوره فتح، آيه28؛ سوره صف، آيه9. [9]. سوره توبه، آيه33؛ سوره صف، آيه9. [10]. سوره فتح، آيه28. 📚 پیام به همایش ملی ریحانه النبی تاریخ: 1398/11/27 🆔 @a_javadiamoli_esra