eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
27 فایل
راه ارتباط با آبادی شعر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
هر شب به طرز وصل تو صد فال می‌زنم بیمم مده زِ هجر که تب‌خال می‌زنم ...
ای دوست‌تر از جانم زین بیش مرنجانم مگذر ز وفاداری مگذار برین سانم جان بود و دلی ما را دل در سر کارت شد جان مانده چه فرمایی در پای تو افشانم من با تو جفا نکنم تو عادت من دانی با من تو وفا نکنی من طالع خود دانم با دلشده‌ی مسکین چندین چه کنی خواری ای کافر سنگین‌دل آخر نه مسلمانم بشکست غمت پشتم با این همه عزم آنست تا جان بودم در تن روی از تو نگردانم
پای در خلوت ما از در عادت مگذار در دل باز چو شد وقت سلام است اینجا
فرفری موی بلند نقره پوش لااقل یک لحظه هم با من بجوش این دوبیتی، این رباعی، این غزل یک کمی از شربت شعرم بنوش
ساقی بده پیمانه‌ای زآن می که بی‌خویشم کند بر حسن شورانگیز تو عاشق‌تر از پیشم کند زان می که در شب‌های غم بارد فروغ صبحدم غافل کند از بیش و کم فارغ ز تشویشم کند نور سحرگاهی دهد فیضی که می‌خواهی دهد با مسکنت شاهی دهد سلطان درویشم کند سوزد مرا سازد مرا در آتش اندازد مرا وز من رها سازد مرا بیگانه از خویشم کند بستاند ای سرو سهی! سودای هستی از رهی یغما کند اندیشه را دور از بداندیشم کند 🌾🌸🌾
«بسم رب الشهداء والصدیقین» ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ از شــــام خونیــن لاله های پرپر آوردند از بــام ســـبز آسمــــانها  اختــــر آوردند بار دگر عطــــر شهیدان در وطن پیچید مثل سلیمانی ، دو گلگون پیـــکر آوردند این لاله ها را هم  به رسم هدیه بر زینب از باغ رنگیـــــنِ شهـــادت پـــرور آوردند بیـــن زلالِ اشکهـــا تشییـــع کـــردند و بر شـــانهٔ باران ، گرامی گوهــر آوردند بر زخم بال هر کبوتر شهپـــری روییــد گرچه کـــبوترهای ما را بی پــر آوردند این جـان فدایان حــــریم پاک زینب را بر شـــانه ها بهـــرِ وداع آخــــر آوردند "میلاد و مقداد"ی که مقداد زمان بودند از آن حـــریمِ پاکِ دختِ حیـــدر آوردند در هــاله ای از نور ، فرزندان قاســـم را بر موجی از غم، روی چشمان تر آوردند آغوش وا کرده ست میهن ، مثل یک مادر این لاله ها را هدیه بر این مـــادر آوردند ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۲/۱/۱۵
فرفری موی بلند نقره پوش لااقل یک لحظه هم با من بجوش این دوبیتی، این رباعی، این غزل یک کمی از شربت شعرم بنوش
یا صاحب الزمان(عج) دلم گرفته از این روزهای تکراری فدای صورت ماهت چرا نمی آیی؟
ارسالی اعضا محترم در لینک ناشناس
رفتی میان دشت از زیبایی تو گل خودکشی کرد و گلستان رفت برباد
می خواست ذکر ما بکند یا «کریم» را بخشید هرچه داشت فقیر و یتیم را مظلوم و خاکی است و به نام حسن خدا شاید که آفریده چنین «یا کریم» را یکبار نه، دو‌مرتبه از مال خود گذشت در سایه اش گرفت غریب و مقیم را اهل کرامتند همه، منتها حسن شد شهره سفره داری باب النعیم را یاور نداشت با خود و تسلیم صلح شد آن نعمت عطا شده ذبح عظیم را شد عقده های جنگ جمل تیر و می زدند بر پیکرش تلافی زخم قدیم را بی خادم است گرد بقیع و خدا گذاشت جارو کش مزار شریفش نسیم را
خورشید می‌تابد به عشق روی بعضی‌ها مهتاب، مبهوت از شبِ گیسوی بعضی‌ها هرشب، ستاره خواب می‌بیند که می‌افتد از آسـمان روی زمین، پهلـوی بعضی‌ها گل مست و بلبل مست، در باغی که پیچیده ا‌ست در خاطراتـش خاطر خوشبوی بعضی‌ها از زنده بودن شرم دارد آنکه می‌بیند پیوسته عاشق می‌کُشد ابروی بعضی‌ها دل می‌کند از حضرت یوسف، اگر روزی‌ فکر زلیخا بگــذرد از کوی بعضی‌ها حاتم خودش را می‌رساند هرکجا باشد تا سر گذارد بر سر زانوی بعضی‌ها نامش حسن؛ خلقش حسن؛ به‌به! چه شیرین است! دائم عسل می‌بارد از کندوی بعضی‌ها ‌ آیینه‌ی حسن خداوندی حسن جانم نام شما حیف است باشد روی بعضی‌ها! ♥️
بس که مضمونی است فاخر چشم پر آشوب تو میشود مست و غزلخوان دیده در مهمانی‌ات موی تو پاییز و چشمانت بهاری خرم است در زمستان عالی‌ام با دست تابستانی ات مست هستم از شراب کهنه ی شیراز نه از گل خوشبوی شال گردن کاشانی ات من حسادت میکنم از آینه از استکان از النگو روسری حتی همین  بارانی ات در کلاس درس میگویی حساب و هندسه میشوم شاگرد چشمت، شاعر پنهانی ات حاصل لبخند تو باران و برف و نعمت است رحم کن بر مملکت باخنده ی طوفانی ات خوب میدانم که سهمم جز تماشای تو نیست میشوم دلخوش به صرف پیش خود بنشانی ات
من کویرم آمدم تا ابر بارانم کنند آتشم اما در این شب‌ها گلستانم کنند شب به شب این در زدن‌ها کار خود را می‌کند هر چه باشم درد، در این ماه درمانم کنند من گناهم هر چه هست از نا امیدی کمتر است غرق عصیانم، الهی غرق غفرانم کنند مست دنیایم ولی این شب‌نشینی‌ها مرا مست ِ مست ِ مست از سبحانَ سبحانم کنند هر چه باشم از محالات است در این بارگاه بی محلی بر من و حال پریشانم کنند چهارده شب من درِ این خانه گدایی کرده‌ام تا که امشب آستان بوسِ حسن جانم کنند ظلمت محضم ولیکن رو به ماه آورده‌ام بر خدای دست و دلبازان پناه آورده‌ام ریخت عالم را بهم، دست عطای مرتضی هر که را دیدم شده امشب گدای مرتضی ثانیه ثانیه امشب به گل روی حسن مرده زنده می‌کند دارالشفای مرتضی آی دنیا بعد از این از فقر دیگر بیمه‌ای آمده مشکل‌گشای بچه‌های مرتضی لشکر باطل چه آید بر سرش، الفاتحه... فاطمه آورده سرلشکر برای مرتضی آمده تا روزهای تلخ را شیرین کند آمده غوغا نماید پابه‌پای مرتضی کار تزویر و نفاق و ظلم و فتنه زار شد عالمی مبهوت این شاه و سپهسالار شد ای مبارک ماه ِ این ماه مبارک یا حسن آمدی و با تو شد جود و کرم معنا حسن آشنا و غیر نشناسد مرام فاطمیت ای دلت دریاتر از دریاتر از دریا حسن ای که بر زهرا تو اول‌بار مادر گفته‌ای ای بزرگ و ای سرآغاز بنی‌الزهرا حسن شیر مرد معرکه، سردار صفین و جمل هر کسی که با تو در افتاد شد رسوا حسن ای که زد صلح تو طعنه تا ابد بر هر چه جنگ هر چه آید پیش، باشد پرچمت بالا حسن اولین شاگرد و شاگرد اول مولا تویی مرشد شیران بی تکرار عاشورا تویی ای همیشه چاره سازم دوستت دارم حسن سرور بنده نوازم دوستت دارم حسن همدمم، سنگ صبورم، ای پناه آخرم محرم هر درد و رازم دوستت دارم حسن مهربان آقای من یک بار هم در خانه‌ات رد نشد دست نیازم دوستت دارم حسن بارها با نام تو در طرفة‌العینی فقط طی شده راه درازم، دوستت دارم حسن هر که خواهد هر چه گوید من مسلمان توأم ای نیازم، ای نمازم، دوستت دارم حسن من به مردم گفته‌ام دارم رفاقت با حسن آبرویم را نبر روز قیامت یا حسن یا معزالمؤمنین ای خسته از کفارها آمده جانت به لب از ظاهر دین دارها آی لعنت تا قیامت بر مرام روزگار هیچ کس یاور نشد بر یاور بی یارها هم به مسجد، هم به خانه، هم میان کل شهر خوب حقت را ادا کردند ای گل، خارها ای شهید ماجراهای مگوی روزگار تا ابد شرمنده‌ی تو کوچه‌ها دیوارها شاهِ افلاکی من، حتی مزار خاکی‌ات می‌زند طعنه به کل کاخ‌ها دربارها ای شهید کوچه‌ها، تنهاتر از مولا حسن چشم ماهی‌های دریا از غمت دریا حسن ✍
🌿 چهارده روز است جور دیگری میخواهمت صدر حاجاتم شده امر ظهورت مهدیا
گدای لطف و جودِ مجتبی باشد کرامت هم فقیر و ریزه خوار خوانِ او باشد سخاوت هم حَسن صورت ، حَسن سیرت ، حَسن خَلق و حَسن خُلق است که معنا عاجز است از حدّ توصیفش عبارت هم چنان افتاده ام بر خاک پای مجتبی امروز "که فردا برنخیزم بلکه فردایِ قیامت هم"* کجا او دوستان را از دعا محروم می سازد دعا میکرد بهر آنکه بود اهل اهانت هم ضمانت میکند دنیا و عقبای محبان را که اینجا دستگیری میکند ، آنجا شفاعت هم شب میلاد امام مجتبی علیه السلام ۱۴ رمضان ۱۴۴۳ *مصراع از هلالی جغتایی
🔰 دعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان : 🔹بسم الله الرحمن الرحیم 🔸اللَّهُمَّ لا تُؤَاخِذْنِي فِيهِ بِالْعَثَرَاتِ، وَ أَقِلْنِي فِيهِ مِنَ الْخَطَايَا وَ الْهَفَوَاتِ، وَ لا تَجْعَلْنِي فِيهِ غَرَضاً لِلْبَلايَا وَ الْآفَاتِ، بِعِزَّتِكَ يَا عِزَّ الْمُسْلِمِينَ. خدایا مرا در این ماه بر لغزشها سرزنش مکن، و از خطاها و افتادن در گناهان دور بدار، و هدف بلاها و آفات قرار مده، به عزّتت ای عزّت مسلمانان.✔️
Tahdir joze14.mp3
3.88M
🔰 تلاوت قرآن کریم 💽 تند خوانی ( تحدیر ) 💢 استاد معتز آقایی 📻 صوتی 📕 جزء چهاردهم✔️
چقَدَر کار حسن بردنِ دل، دلبری است چقدَر روز جمل معنی جنگاوری است در جمل شمّه‌ای از رزم حسن را دیدند ورنه بازوی حسن مثل پدر حیدری است هرکجا نام حسن آمده زهرا هم هست پسر اولِ زهرا چقدَر مادری است می‌شناسند ملائک همگی روی زمین خانه‌اش را که شب و روز پر از مشتری است جبرئیل آمده هربار به پابوسی او افتخارش درِ این خانه فقط نوکری است دستِ ما نیست اگر عاشقِ نام حسنیم همه‌اش کارِ همان خالقِ بالاسری است ** از شب تیره چه غم، روی حسن را داریم ماه را، صورتِ نیکوی حسن را داریم چه گدایان زیادی که ندارند کریم ما گدایان حسن، کوی حسن را داریم گفته بودی که بگویم به تو از حبل متین باز کن چشم و ببین، موی حسن را داریم مثل بادیم، به هر کوی و گذر می‌گذریم ذکر برداشته هوهوی حسن را داریم مثل شمعیم که در عشقِ حسن ذوب شدیم در دل خود همه سوسوی حسن را داریم شیعیانِ حسنی در همه جا معلومند هرچه باشد همه جا بوی حسن را داریم ✍
تسنیم دعای سحر و عطر اذان است این مائده، این ماه مبارک، رمضان است این سفرۀ رحمت که سحرگاه به پا شد آغاز بهاری‌ست که آرامش جان است... ماهی‌ست که قدرش به شب قدر شبیه است ماهی‌ست که قدرش چو شب قدر نهان است این ماه اگر رخ بنماید همه روز است پیداست درخشندگی‌اش گر چه نهان است «در حسرت دیدار تو آواره‌ترینم» ای ماه که تصویر تو در آب روان است... ای ماه مبارک، رمضان، ماه درخشان آرامش تو ناب‌ترین حس جهان است 📝
چارشنبه های امام رضایی ع تا هست مرا بهشت ایران. مشهد آید به محبت تو مهمان ، دلخوش به همین بال خیالم هستم پرواز شماره ، تهران، مشهد حسین جعفری:
علیه‌السلام 🔹فخر جوانان بهشت🔹 رمضان آمد و دارم خبری بهتر از این مژده‌ای دیگر و لطف دگری بهتر از این گرچه باشد سپر آتش دوزخ، صومم لیک با این همه دارم سپری بهتر از این شب قدر رمضان، گرچه بسی پر قدر است دارد این مه، شب قدر و سحری بهتر از این مولد لؤلؤ پاک مَرَجَ البَحرَین است نیست در رشتۀ خلقت گهری بهتر از این مادرش فاطمه و باب گرامیش علی چه کسی داشته اُمّ و پدری بهتر از این رست پیغمبر از آن تهمت ابتر بودن نیست بر شاخۀ طوبی ثمری بهتر از این اسوۀ خلق زمین، فخر جوانان بهشت مادر دهر نزاید پسری بهتر از این گفت خالق فَتبارک به خود از خلقت او کِلک ایجاد ندارد اثری بهتر از این بگذر آهسته‌تر ای ماه حسن، ای رمضان! عمر ما را نبود چون گذری بهتر از این اثر صلح حسن نهضت عاشورا بود اُمتی را نبود راهبری بهتر از این زنده گشته‌ست به این صلح موقت اسلام نیست در حُسن سیاست هنری بهتر از این لطف کن اذن زیارت که خدا می‌داند بهر عشاق نباشد سفری بهتر از این گرچه مشمول عنایات تو بوده‌ست «حسان» یا حسن! کن به محبان نظری بهتر از این 📝
عمریست دیده گوش به فرمان چشم توست جان و دلم همیشه به قربان چشم توست هر صبح با سلام تو آغاز میشود این آفتاب ،خیره به ایوان چشم توست تا خنده میزنی لب گل باز میشود اینجا قشنگی اش ز گلستان چشم توست این چای ها که تلخی من را گرفته اند شیرینی اش ز قند فراوان چشم توست دنیا بکام ماست همین اتفاق خوب سرمایه ی بهار وزمستان چشم توست اینجا درختها همه پروانه میشوند تا آسمان به وسعت باران چشم توست بادی به کوچه باغ دل ما نمیزند تا چادرم دخیل خیابان چشم توست چون ماه روی بام دل ما نشسته ای بیرون بیا که این همه از آن ِچشم توست ✍
﴿مَست شد خواست که ساغَر شِکَند عَهد شِکست﴾ ﴿فَرق پِیمانه و پِیمان زِ ... کُجا دانَد مَست؟﴾
⚘️صلی‌الله‌علیک‌یاثامن‌الحجج⚘️ به لطف بودن اولاد موسی حالمان خوب است بدون مشهد و قم چرخ این کشور نمی‌چرخد