eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
33 فایل
راه ارتباط با آبادی شعر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
شک ندارم که اگر پای تو در بین نبود ''جنت آباد'' جهنم شدنش حتمی بود
گفت: اولین نشانه‌ی عاشق شدن غم است؟ بوسیدمش به گریه و گفتم: غمت مباد!
‌نخ به پایِ بادبادک‌هایِ کم طاقت مبند زندگی را هر چه آسان‌تر بگیری بهتر است
آبادی شعر 🇵🇸
‌نخ به پایِ بادبادک‌هایِ کم طاقت مبند زندگی را هر چه آسان‌تر بگیری بهتر است #فاضل_نظری
حکایت ماست با خیلی‌ها تو این دورو زمونه. تلاش بیخودی می‌کنیم برا نگه داشتن انسانهای سست عنصر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. یک روز میاید و بماند که چه دیر است روزی که نفهمد که چه گفتیم و که بودیم
گفتم بمان ، نماند و هوا را بهانه کرد بادي نمي وزيد و بلا را بهانه کرد مي خواستم که سير نگاهش کنم ولي ابرو به هم کشيد و حيا را بهانه کرد آماده بود از سر خود وا کند مرا قامت نبسته دست ِ دعا را بهانه کرد من صاف و ساده حرف دلم را به او زدم اما به دل گرفت و ريا را بهانه کرد اما ، اگر ، نداشت دلش را نداد و رفت مختار بود و دست قضا را بهانه کرد گفتم دمي بخند که زيبا شود جهان پيراهن سياه عزا را بهانه کرد مي خواستم که سجده کنم در برابرش سجاده پهن کرد و خدا را بهانه کرد مي رفت سمت مغرب و اوهام دور دست صبح سپيد و باد صبا را بهانه کرد او بي ملاحظه کمرم را خودش شکست حال مرا گرفت و عصا را بهانه کرد بي جرم و بي گناه مرا راند از خودش قابيل بود و روز جزا را بهانه کرد
بهلول وار فارغ از اندوه روزگار خندیده ایم! ما به جهان یا جهان به ما
دیگر اینبار مشو پیگردم نیست ممکن که دگر برگردم گرچه سخت بود ولی یاد ترا کلا از خاطره ها کم کردم
تصویــــــر قشنگ قــاب چشمانم باش تنهـــــــا سبب شــــــادی پنهـــانم باش دلواپسی‌ام پشت سرت بیخود نیست تو جــــــــــان منی مواظب جانم باش ✍
دلم دور است و احوالش ندونم، کسی خواهد که پیغامش رسونم، خداوندا ز مرگم مهلتی ده، که دیداری به دیدارش رسونم...
. نشسته ای به تماشای رفتنم امشب اگرچه می‌روم اما دلم به رفتن نیست
شوخی عشق نگردد به کهنسالی کم دل چو افتاد جوان، پیر نگردد هرگز
وقتی که رفتنم به کسی برنمیخورد باید قبول کرد که ماندن صلاح نیست...
پر رنگ‌تر شد آن گلِ‌سرخی که خشک‌شد مـا در فــراق بیـش‌تـر از وصـل عاشقـیم!
خاطرم را آنچنان دربند کردی با دلت جز تماشای تو کاری نیست آرامم کند!
ز من مخواه کنون با یقین کنم توبه من از بهشت مگر میوه با یقین خوردم! قفس گشودی ام و « اختیار » بخشیدی همین که از قفست پر زدم، زمین خوردم 🌹🌹🌹
بی وفا نگار من، می‌کند به کار من خنده‌های زیر لب، عشوه‌های پنهانی
سودای تو خوش است و وصال تو خوشتر است خوشتر ازین و آن چه بود؟! آنم آرزوست صبح بخیر 🕊🌹
‏از چشم و دل مپرس که در اولین نگاه ‏شد چشم من خراب دل و دل خراب چشم ‏صائب تبریزی
نشسته باز خیالت کنار من اما دلم برای خودت تنگ می شود،چه کنم؟!
🌸در سینه  دلم  شوق  تپیدن دارد 🍃مستانه  هوای   پر کشیدن  دارد 🌸باران و نسیم و عطر گلها به کنار 🍃هر صبح بهار، با  "تو"  دیدن دارد میدری ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
من ِ گذشته ی خود را به یاد داری که؟ به اصل ِ رجعت مرد اعتقاد داری که؟ منم به پای تو افتاده ام، نگاهم کن به چشمهای خودت اعتماد داری که؟ اگرنه مثل لبت در حصار کن آن را ظریف و ناب و زنانه، مداد داری که؟! غزل غزل قلمم اعتراف کرد به عشق خودت بخوان غزلم را، سواد داری که؟! هنوز حلقه در انگشتم است، از تو کجاست؟ نگو که نیست! که دادی به باد!... داری که؟! 🍃 🌸 🍂🌸🍃
ﺣﺲ ﻣﯽ ﻛﻨﻢ ﻛﻨﺎﺭ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﺍﺗﺮﻡ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﭼﺸﻤﻬﺎﯼ تو ﺑﺎﺷﻢ، ﺭﻫﺎ ﺗﺮﻡ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﺍﻡ، ﻛﻢ ﺍﺯ ﻏﻢ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺖ ﻣﻦ ﻫﺮﭼﻪ ﺑﯽ ﻗﺮﺍﺭﺗﺮ، ﺑﯽ ﺻﺪﺍﺗﺮﻡ ﮔﺎﻫﯽ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺗﻮ ﻛﻪ ﻣﯽ ﺍﯾﺴﺘﻢ، ﻧﺮﻧﺞ ﭘﯿﺶ ﺗﻮ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺁﯾﻨﻪ، ﺑﯽ ﺍﺩﻋﺎ ﺗﺮﻡ ﻗﻠﺒﯽ ﻛﻪ ﻛﻨﺞ ﺳﯿﻨﻪ ی ﻣﻦ ﻣﯿﺰﻧﺪ ﺗﻮﯾﯽ ﻣﻦ ﺑﺎ ﻏﻢ ﺗﻮ، ﺍﺯ ﺧﻮﺩِ ﺗﻮ ﺁﺷﻨﺎ ﺗﺮﻡ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﻮ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﻫﺎ ﻭ ﺯﻟﺰﻟﻪ ﻫﺎ ،ﺑﯽ ﻫﻮﺍ ﺗﺮﻡ ﺣﺎﻟﻢ ﺑﺪ ﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻓﻘﻂ ﺧﻮﺏ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﻓﻜﺮ ﻛﻨﯽ، ﻣﺒﺘﻼ ﺗﺮﻡ 🍃 🌼🌸 🍃🌼🍃 @abadiyesher