eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
26 فایل
راه ارتباط با آبادی شعر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
تقدیم به انقلابِ مردمی ام پرچمت را میکشم در باد و در باران به دوش از زمان کودکی تا لحظه ی پایان به دوش. آه ای ایران که بُردی در تمامِ عمرِخود. داغ و دلخونیِ بی اندازه را آسان به دوش. نان به نرخ روزخورها آمدند و برده اند. کیسه کیسه اشک را از مردمانِ نان به دوش... شانه های رهبرم میلرزد از سنگینیِ پرچمی که دیگران نگْرِفته اند چندان به دوش... میکِشد اما به همراه تو ای سید علی تا قیامت دردها را مردم ایران به دوش... چشمهامان کور چون گفتند در نزد علی ع. میکِشیده بارها را بیشتر سلمان به دوش... گریه کردم هر قدم با یاد او، چون مثل من داغِ یک سردار را می‌برد هر انسان به دوش...
مشکل که همیشه هست و حتماً داریم اما دل پُر اُمید و روشن داریم تا صبح ظهور در دل ما باقی‌ است عشقی که به این پرچم و میهن داریم
می ترسد از این حضور ما، استکبار برخیز و در این راه قدم را بگذار مصداق ثواب است به نصّ قرآن گامی که شود موجب خشم کفار
همچون کوه همیشه استوار و باصلابت و پابرجا✌️✌️🇮🇷
کاپشن صورتی گوشواره قلبی😢😭😭😭😭
همیشه نوبت هر امتحان به گفته‌ی تاریخ حضور، ملّت ما دارد و غیاب ندارد...
. باز در آسمان زخم دلم جای گنجشک مرهمت خالی است توی گلدان روی طاقچه هم جای گل‌های مریمت خالی است کی تو از راه می‌رسی ای دوست؟ تا مرا نیز روبه‌راه کنی تا اتاق سیاه چشمم را ساعتی میهمان ماه کنی قدر یک.....  ؛  آه! دوستت دارم عشق اصلا ندارد اندازه لحظه‌لحظه نیاز می‌شکفد دم‌به‌دم ناز می‌شود تازه با خیال تو پر درآوردم با خیالت به آسمان رفتم من به دیدارت ای عزیزترین! آمدم مثل جسم و جان رفتم
آن قَدَر شِعر نِوِشتَم وَ نَخواندى كه قَلَم گُفت این قَدر عَبَث قامَـت ما را مَتَراش
روی در روی و نگه بر نگه و چشم به چشم حرف ما و تو چه محتاجِ زبان‌ است امروز ...
رفتم که نبینی پریشان شدنم را غمناک ترین لحظه ی ویران شدنم را در خویش فرو رفتم ودرخویش شکستم تا تو نبینی غم تنها شدنم را
اگر کُشت خواهد تو را روزگار چه نیکو تر از مرگ در کار زار همه روی یکسر بجنگ آوریم جهان بر بد اندیش تنگ آوریم
بسم الله الرحمن الرحیم از پله چه باشتاب بالا رفتند باد آمد و چون حباب بالا رفتند با جمله‌ی ما خادم ملت هستیم از گُرده‌ی انقلاب بالا رفتند
پر شور کن ای روح خدا روحیه‌ها را لبریز کن از عطر عبایت ریه‌ها را موسای زمان هستی و در اوج تلاطم ایمان تو آورده به بار آسیه‌ها را ای پیرِ مرادِ دل و ای شمس‌تر از شمس! دنبال تو گشتیم همه قونیه‌ها را ای دقت تو موجب تنظیم دقایق ای نبض زمان! نظم بده ثانیه ها را اسرار صلات تو چه بوده است اماما؟ با قبله تو می‌شکنم زاویه ها را اسفار تویی! فلسفه و متن تو هستی هرچند رقم زد قلمت حاشیه‌ها را از هیبت و از خلوت و از شور تو داریم این هیات و این روضه و این مرثیه‌ها را ای کاش که از خط تو سرمشق بگیریم ای کاش بفهمانی‌ام اعلامیه‌ها را می‌کوبمشان روی سر ظلم ، زمانی هر مشت گره کرده‌ی این قافیه ها را
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعرخوانی با گویش ها و لهجه های مختلف ایران عزیز در برنامه شبکه دو امیدوارم نماینده خوبی برای وردنجانی های عزیز و شهید پرور بوده باشم.❤️ مخلص همه تون:احمد رفیعیِ با افتخار و تاکید وردنجانی
🇮🇷 🌺 جشن عزت چهل‌وپنج‌سالگی امروز روز وحدت و روز حضور بود روز شکوه، روز شرف، روز شور بود "فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست" ۱ امروز آسمان وطن غرق نور بود شد غرق شادی و شعف امروز کشورم هر گوشه‌اش تجلی شور و شعور بود در جشن عزت چهل‌وپنج‌سالگی چشم پلید دشمن و بیگانه کور بود گل کرد بیست‌ودوم بهمن نهال ما یوم‌اللَهی که در دل مردم سرور بود آغاز حاکمیت الله بر جهان ۲ پایان سلطۀ زر و تزویر و زور بود شد اتحاد ملی ما خار چشم خصم در روزهای وحدتمان، فتنه دور بود با صبر، سهم مردم ما مهر و نور شد دشمن خوراک مار و گرفتار مور بود ۳ پیروزی است عاقبت صبر، بی‌گمان این فتح، مزد مردم ناب و صبور بود تا با ولایتیم نداریم ترس و غم این درسی از خمینی پاک و غیور بود ✍️ ۱. پروین اعتصامی. ۲. امام خمینی قدس‌سره: ۲۲ بهمن سرآغاز حکومت الله بر جهان است. ۳. امام خامنه‌ای مدظله: خیلی‌ از آنها (دشمنان انقلاب) استخوان‌هایشان هم خاک شد، بدنشان هم در زیر خاک خوراک کرم و مور و مار شد؛ اما جمهوری اسلامی همچنان خواهد ایستاد.
سلام
دوشنبه‌ی مثل شنبه‌تون بخیر 🌼🌼🌼🌼
شعبان شد و خیل رحمت آمد از راه در سال نبوده ماه همچون این ماه یک ماه و طلوع پنج خورشید در آن لا حول و لا قوة الا بالله
گفتم که دگر چشم به دلبر نکنم صوفی شوم و گوش به منکر نکنم دیدم که خلاف طبع موزون من است توبت کردم که توبه دیگر نکنم
من برگ گلم باغ شبستان من است وآن‌ بلبل خوش‌ لهجه غزلخوان من‌ است نوباوهٔ شب که شبنمش می‌ خوانند هر صبح به نیم‌ بوسه مهمان من است
آن مستِ همیشه باحیا، چشم تو بود آن آینه‌ی رو به خدا، چشم تو بود دنیا همه شعر است به چشمم امّا شعری که تکان داد مرا، چشم تو بود
علیه‌السلام 🔹دخیلِ اشک🔹 سحر که چلچله‌ها بال شوق وا کردند سفر به دشت دل‌انگیز لاله‌ها کردند سفر به سوی سلیمان، سفر به سمت بهار سفر به آینه با هُدهُد سبا کردند به سایه‌سار نبوت در آستانۀ وحی ملائک از سر اخلاص رَبَّنا کردند شنیده‌اند که در دامن رسول خداست عطیّه‌ای که به زهرای او عطا کردند به شوق آن‌که بچینند گل ز دیدارش فرشتگان مقرّب، خدا خدا کردند سرود عاطفه را با مهاجران خواندند به رسم سابقه، انصار را صدا کردند به یک نگاه محبت امیدها بستند شبی که دیده به دیدار دوست وا کردند در او ترانۀ خورشید و ماه جاری بود اگر تلاوتِ وَالشّمسِ وَالضُّحی کردند.. مدینه شاهد لبخند ناز کوثر بود که جشن عاطفه وعشق را به پا کردند حدیث روشن معراج سیدالشهدا حکایتی‌ست که با خیل انبیا کردند جمال دلکش این ماه را، نگاه کنید که نذر بوسۀ پیغمبر خدا کردند در آن محیطِ صفا، موج می‌زد آرامش چه شد که صحبت طوفان کربلا کردند دخیلِ اشک به شش‌گوشۀ ضریحِ حسین گره زدند و به اصحاب او دعا کردند حسین گفت به یاران، حدیثی از عرفات که دست شُسته ز جان، روی بر منا کردند حسین درس شهادت به عاشقان آموخت که هر کجا چمنی بود، نینوا کردند حسین داد به هر روز رنگ عاشورا بنی‌اُمیّه اگر عید را عزا کردند حسین روح شهامت دمید در گل‌ها که ارغوان و شقایق به خون شنا کردند حسین غرق مناجات بود مثل نسیم نگاه زینب او را گره‌گشا کردند مجاهدان فضیلت به عرصۀ ایثار به این امامتِ بشکوه اقتدا کردند تمتّعی که حسین از ثواب عمره گرفت حصار محکم آیین مصطفی کردند به پاس آن همه سعی بلیغ و صبر جمیل جمال روشن او را خدانما کردند به ساق عرش نوشتند نام ثارالله بر این صحیفۀ فرخنده مرحبا کردند شمیم تربت پاکش به هر کجا که رسید کبوتران حرم نیت شفا کردند حیات در نظر او عقیده است وجهاد که این ودیعه نهان در نهاد ما کردند به آفتاب قسم، جلوه در محبت اوست خوش آن گروه که بر عهد او وفا کردند «شفق» به ساقی لب‌تشنگان چو دل می‌بست «معاشران گره از زلف یار وا کردند»
روح تو شکنجه‌گاه احساس من است تنهایی تو فراتر از حجم تن است عاشق شده‌ام قبول کن می‌مانم از عشق اگر مرد بسازند زن است