eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
27 فایل
راه ارتباط با آبادی شعر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
هزار جهد بکردم که یار من باشی مرادبخش دل بی‌قرار من باشی چراغِ دیدهٔ شب زنده‌دار من گردی انیسِ خاطر امّیدوار من باشی چو خسروان ملاحت به بندگان نازند تو در میانه خداوندگار من باشی از آن عقیق که خونین‌دلم ز عشوه او اگر کنم گله‌ای غمگسار من باشی در آن چمن که بتان دست عاشقان گیرند گرت ز دست برآید نگار من باشی شبی به کلبهٔ احزان عاشقان آیی دمی انیس دل سوگوار من باشی شود غزالهٔ خورشید صید لاغر من گر آهویی چو تو یک دم شکار من باشی من ار چه حافظ شهرم جوی نمی‌ارزم مگر تو از کرم خویش یار من باشی
فراق... یک آسمان لبیک در خود، نای دارد قلبم هوایِ زائر اِشرب مای دارد در حسرت مشایه کنج خانه ماندم گر در فراقت جان سپارم،جای دارد @asharahmadrafiei
دل می‌برد از گنبد خضرا شالش آذین شده کربلا به استقبالش از جادۀ اربعین می‌آید یک صبح می‌آید و یک قافله دل دنبالش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کعبه‌ی دلهایی و هفت شوط دور تو کم است تا قیامت خیل مشتاقان طوافت می‌کنند
تو آن بتی که پرستیدنت خطایی نیست و گر خطاست مرا از خطا ابایی نیست بیا که در شب گرداب زلف موّاجت به غیر گوشه چشم تو ناخدایی نیست درون خاک، دلم می‌تپد هنوز اینجا به جز صدای قدم‌های تو صدایی نیست نه حرف عقل بزن با کسی نه لاف جنون که هر کجا خبری هست ادعایی نیست دلیل عشق فراموش کردن دنیاست و گرنه بین من و دوست ماجرایی نیست سفر به مقصد سر در گمی رسید چه خوب که در ادامه این راه ردّ پایی نیست
ساقی بده جامی می، اندازه به عمرِ وی خودسوزی‌و غم‌تا کی،عمرم‌به‌عبث شد طی...
به دریا می‌زنم دل را به دریای پریشان‌ها چه امواجی به راه افتاده در قلب بیابان‌ها به هر سنگی در این جاده دخیل عشق باید بست که شاهد بوده‌اند آن‌ها در این صحرا چه جریان‌ها صدایی می‌شود تکرار و من مدهوش آن‌ لحنم صدایی خوشتر از آواز بلبل در گلستان‌ها "هلا بیکم،هلا بیکم..." عجب آوای شیرینی! مهیا می‌شود چای عراقی ،آی مهمان‌ها! کسی آغوش وا کرده، کسی آن‌سوی این صحرا بیایید ای کلیمی‌ها، مسیحی‌ها، مسلمان‌ها! کجا دیده جهان‌ زیباتر از اعجاز مشّایه! کجا دیده کویری تازه‌تر از باغ و بستان‌ها! چه خوشبختم که می‌افتم در این جریان طوفانی منم حالا نمی از موج دریای پریشان‌ها...
من گرفتار و تو در بند رضای دگران من ز درد تو هلاک و تو دوای دگران گنج حسن دگران را چه کنم بی رخ تو؟ من برای تو خرابم، تو برای دگران خلوت وصل تو جای دگران‌است، دریغ! کاش بودم من دل خسته به‌جای دگران پیش ازین بود هوای دگران در سر من خاک کویت ز سرم برد هوای دگران پا ز سر کردم و سوی تو هنوزم ره نیست وه! که آرد سر من رشک به‌پای دگران گفتی: امروز بلای دگران خواهم شد روزی من شود، ای کاش! بلای دگران دل غمگین هلالی بجفای تو خوش‌است ای جفاهای تو خوشتر ز وفای دگران
با هر که نشینی و قدح نوش کنی از رشک مرا خراب و مدهوش کنی گفتی که چو می خورم تو را یاد کنم ترسم که شوی مست و فراموش کنی
جهان بی‌تو افتاده در چاه غم شده آه دلهای ما دم‌به‌دم طریدی و مضطر، ز ما دور دور اگرچه به مایی ولیُّ النِّعَم تو حقی و دل از تو گیرد صفا به آیات سبحانی حق، قسم به " والطور سینین و العادیات " تو هستی سرور دل صبحدم دل‌آشوبیم از فتنه‌ها، زخم‌ها دمادم ببارد به دلها ستم شعور و شعار دل شیعه‌ها شده در فراقت، دم محتشم بدون تو شور بهارانه نیست ندارد توان نوشتن قلم نه بلبل بخواند نه هیچ آبشار نه دارد زمین حال یک خنده هم بیا ای فروغ دل بی‌کسان ببر رنج و غم را ز ما، ای صنم
‌ دل در پی عشقِ دلبران‌ست هنوز وز عمر گذشته در گمان‌ست هنوز گفتیم که ما و او به‌هم پیر شویم ما پیر شدیم و او جوان‌ست هنوز...
بگو كه نامه نوشتى به دست من نرسيده…🥲💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عشق است تمام صحن‌های حرمت همواره منم چشم به راه کرمت کوی تو شفاخانه‌ی هر مرده‌دل است مولای رئوفی و مسیحاست دمت
تصور کن بهاری را که‌از دستِ تو خواهد رفت خمِ گیسوی یاری را که‌از دستِ تو خواهد رفت... شبی در پیچِ زلفِ موج در موجت تماشا کن نسیمِ بی‌قراری را که‌از دستِ تو خواهد رفت... مزن تیرِ خطا  آرام بنشین و مگیر از خود تماشای شکاری را که‌از دستِ تو خواهد رفت... همیشه‌ رود با خود میوه‌ٔ‌غلتان‌‌نخواهد داشت به دست‌آور اناری را که‌از دستِ تو خواهد رفت... به مرگی آسمانی فکر کن محکم قدم بردار به حلق آویز داری را، که‌از دستِ تو خواهد رفت...
ای آن که گاه گاه ز من یاد می‌کنی پیوسته شاد زی که دلی شاد می‌کنی گفتی: «برو!» ولیک نگفتی کجا رود این مرغ پر شکسته که آزاد می‌کنی پنهان مساز راز غم خویش در سکوت باری، در آن نگاه، چو فریاد می‌کنی ای سیل اشک من! ز چه بنیاد می‌کنی؟ ای درد عشق او! ز چه بیداد می‌کنی؟ نازک‌تر از خیال منی، ای نگاه! لیک با سینه کار دشنه پولاد می‌کنی نقشت ز لوح خاطر سیمین نمی‌رود ای آن که گاه گاه ز من یاد می‌کنی
باز دوری دوباره بغض گلو حسرت زائران کرببلا پر زدن در هوای مشّایه اشک های غم کبوترها قلب های شکسته از دوری التماس قنوت ها و دعا سر سجاده اشک می ریزد تا بگیرد برات کرببلا خاطرات حرم تداعی شد نغمه های قشنگ یا زوّار حلبیکم، غذای مشّایه چای خوش عطر، دعوت و اصرار در بغل او گرفته زانو را هق هق شانه ها چه دیدنی است بر دلش داغ یک حرم مانده اشک جامانده ها خریدنی است هرچه گفتم به عینه دیدم من دل من هم عجیب غمگین است چشم من نیست لایق دیدار غم دوری عجیب سنگین است کاش این دفعه قسمتم بشود کربلا، اربعین، پیاده روی حاجتم را بدان که میگیرم گوشه ی صحن جامع رضوی خوش به حال مدافعان حرم که به شوق وصال رقصیدند در طواف ضریح خواهر ماه انچه نادیدنی است را دیدند
آبادی شعر 🇵🇸
سلام به همراهان عزیز و گرامی🌼🌼🌼🌸 بدی‌ها و کاستی‌های بنده رو حلال کنید یاعلی
سلام و عرض ادب خدمت اعضا محترم آبادی. تشکر ویژه دارم از ادمینهای گرامی که این مدت با ارسال پیام در کانال، نگذاشتن کانال در تاریکی مطلق فرو بره و یه کورسویی روشن گذاشتن☺️☺️☺️😰 ان‌شاءالله بعد بهبودی و به شرط حیات چند روز دیگه کانال مثل سابق فعال میشه. دعاگوی همگی بودم 🌼🌸
هدایت شده از اشعار "عاصی"
594348cf68d1fe4214ea88f9840c5470.mp3
4.06M
جامونده‌ها گوش بدن :)) 🍃🌹🍃😭
آخرین مُهر گذرنامه‌ی من، مُهر رضاست کربلا مقصد و پایان دل‌آشوبی‌هاست
🔹صدای پای زائران🔹 این محبّت آسمانی است یا زمینی است؟ این کشش فقط خیالی است یا یقینی است؟ این که می‌کِشد مرا به سوی تو چه جذبه‌ای‌ست؟ حال و روز عاشقان همیشه اینچنینی است تاول شکفته زیر پای زائر تو را بوسه می‌زنم که موسم ستاره‌چینی است کاش تاولی به پای زائر تو می‌شدم تا نوازشم کنی که اوج نازنینی است از نجف پیاده سوی کربلا روان شدن مثل اشک‌های الغدیری امینی است کربلا چه قرن‌ها بر او گذشته و هنوز از معلمان مهربان درس دینی است از کلاس عقل تا کلاس آخر جنون سطری از کتاب «إن قَطعتُموا یمینی» است عشق عشق عشق عشق عشق عشق عشق عشق این صدای پای زائران اربعینی است @abadiyesher
چگونه ؟!... چگونه می‌شود یک لحظه چشم از جاده بردارم که من از شور وحال اربعینی‌ها خبر دارم چگونه می‌شود چیزی ببینم غیر از آن جاده که من با دیدنِ تصویرهایش چشم تر دارم دوباره شور سرخِ سویِ او رفتن به دل دارم هوایِ دم به دم لبیک گفتن را به سر دارم نگو گرمای تابستان، که ناچیز است این گرما کنارِ آتشی که من از این غم بر جگر دارم کجا فکر عیال و خانمان دارم که می‌داند که او را از همه دلبستگی ها دوست‌تر دارم مرا خوانده است آقای عزیزم با دلم امسال خودم در خانه ام اما دلی گرم سفر دارم @abadiyesher
◾یک‌منبر روضه اربعین اربعین آمده دلخسته و زاریم حسین از غم دوری تو دغدغه داریم حسین همه ی عشق همین بود که پیشت آئیم ما چه گوئیم که توفیق نداریم حسین رو به سوی حرمت پای پیاده ز نجف ما همه هر نفسی پای قراریم حسین همه ی نقد جوانی بفدای تو شده در عزای غم تو ابر بهاریم حسین اشک چشمان همه مرهم زخم بدنت روز و شب‌ از غم‌درد توبباریم حسین خواستم روضه بخوانم به کنار حرمت گفتم این نغمه در اینجا بگذاریم‌حسین قصه‌ی کوفه و بازار و خرابه در شام مجلس‌ بزم‌ شراب....وای که زاریم حسین تا قیامت همه مدیون تو و زینب تو عاشقان تو و شمع شب تاریم حسین @abadiyesher
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کربُبلا نشد بروم، هیئتش که هست آنجا که قسمتم نشد، اینجا گریستم