eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
1.4هزار ویدیو
18 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ای صبح بیا و قفل شب را وا کن در کوچه بساطِ آشتی بر پا کن با نام خدا، فاتح ِسرسختی باش با خوب و بدِ خلق به نرمی تا کن @nabzeghalam
زخم خوردم صبر کردم داغ دیدم صبر کردم سال‌ها اندوهِ تنهایی چشیدم صبر کردم... خواستی از دوستانم بگذرم،من هم گذشتم دشمنِ دیرینه‌ام را با تو دیدم صبر کردم... گفتم‌آیا وصل نزدیک‌است؟گفتی خوش‌خیالی! طعنه‌ای تلخ‌از لبی شیرین شنیدم، صبر کردم... از دلیلِ گریه‌ام پرسیدی و بغضِ گلویم آمدم پاسخ بگویم لب گزیدم صبر کردم... دل‌شکستن، بی‌وفایی، دل‌به‌او بستن، جدایی هرچه کردی من فقط آهی کشیدم صبر کردم...
خاک عالم بر سرت ای دل که عاقل نیستی! من گمان کردم تو دانایی وُ جاهل نیستی! فکر کردی او وفادارست، از بس کودکی! زهرِ تنهایی بِچش بیچاره، قابل نیستی! هرکه آمد زود کس شد زود ناکس شد پرید نوش جانت بیکسی! هر چند مایل نیستی! هرکسی را بعد از این دیدی سلامت میکند زود، از او بازجویی کن: "تو قاتل نیستی؟!" عشق را بازیچه کردن رسم بی انصافهاست دل که سرقت شد تو دیگر صاحبِ دل نیستی!
باز کن لب که ره صلح و صفا باز کنی با شکرخنده‌ی خود آب بقا باز کنی بگشا طرّه‌ی مشکین و بیفشان بر روی که به شب بارگه صبح و مسا باز کنی چون کنی باز ز گیسوی پریشان گرهی گره از کار فرو بسته‌ی ما باز کنی گر فکنده‌ست فلک بر رخ تقدیر حجاب چهره بنمای که اسرار قضا باز کنی چون کلید در رحمت به کف رأفت توست بنما تا در ِ احسان و عطا باز کنی آشکارا شود از لطف رخت حسن خدا تو اگر صورت اعجازنما باز کنی ز گریبان به در آور سرِ انگشت که تا مشت صد ماهرخ و مهرلقا باز کنی تو به یک عشوه زدایی ز دو عالم غم و درد چون به یک لحظه سرِ زلف دوتا بازکنی همه‌ی لاله رخان لب بگزند از حیرت گر به رأفت، دهن لعل ربا باز کنی (خاکسارا) سزد از شادی این مِهروَشان سرِ مینای مِی مِهر و وفا بازکنی آنچه عالم همه اندر طلب اوست تو راست خوشتر آن است که دستی به دعا باز کنی
باورکن کلمات جان ندارند دلم صدايت را میخواهد .. 😔
هر شب به‌ یادت می‌کشم از سینه آهی آتش بیارِ شعرهایم، رو به راهی...؟!
پهلو زده خورشید به چشمان شما سرسبز شده دشت ز دامان شما محبوب من! اینجا همه حیران تواَند جانِ من سرگشته به قربان شما ()
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ از صبا پُرس که ما را همه‌شب تا دمِ صبح بویِ زلفِ تو همان مونس جان است که بود ━━━━💠🌸💠━━━━ @sherhaye_nab
هم نکن سنگ به گنجشک و کبوتر پرتاب هم به آزادی  بلبل ز اسارت بشتاب قطره را رود رسانید به دریا نکند برکه ای باشی و نقبی بزنی تا مرداب نکند رستم دستان شده ای تا برسد نوشداروی تو در لحظه ی مرگ سهراب ماهی پولکی رود زلالم پس از این برحذر باش ز ترفند جدید قلاب بعد ازاین حسرت لیوان پری را نخوری نیمه ی خالی لیوان خودت را دریاب قول مردانه بده خانه تکانی بکنی گرد گیری کنی از عکس قشنگت در قاب کوک کن ساز دلت را که همایون بزنی بزن آهنگ خوشایندتری با مضراب صبح بر حضرت خورشید سلامی بفرست شب که شد عرض ارادت بنما بر مهتاب آینه محرم و هم سنگ صبور من وتوست پیش آیینه ز روبند بکن کشف حجاب
با خیالش روزگاری داشتم هر جفایش را وفا انگاشتم سال ها تا مهربان سازم دلش هر غمی را روی هم انباشتم سبز شد اما به گُل ننشسته سوخت لاله را در شوره زاران کاشتم وه که در رویای این سودای خام جان شیرین را گرو بگذاشتم عشق، اول خانه بر دوشی نداشت من به عالم این علم افراشتم هر که دل بر آرزویی بسته است من امید از آرزو برداشتم گفتمش دل در جفایت پیر شد بر خلاف آنچه می پنداشتم گفت با حیرت تو دل هم داشتی؟ گفتم آری، روزگاری داشتم استاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولاية اميرالمؤمنين على بن ابی طالب 0⃣2⃣ روز تا 🌷
پیله ام ، پیله در اندیشه ی پروانه شدن متوسل به جوادم(ع) که دهد حاجت من ذره در وادی خورشید نهادست قدم کم نبوده است کویری که شد اینجا گلشن خواست بینا بشوم حال مرا ریخت بهم مثل یعقوب پس از بوسه ی بر پیراهن اشک بر گونه سرازیر، شدم محو حرم روی لب ذکر جواد(ع) است عسل گشته دهن موج افتاده در اطراف ضریحی که دو گل دارد از نسل علی در دل پاکش مدفن پنجه انداخته هر کس به گره پنجره ها موم گردیده از آن شعشعه ی «نور آهن» کاظمین است ولی عطر رضا را دارد هرکه با شیوه ی خود غرق مناجات و سخن می روم غرق شوم در دل آن موج اگر بپذیرند بدِ خیره سرِ عهد شکن شیعه مدیون جواد است و به این مفتخرم شیعه ام ،شیعه ی اثنی عشری مذهب من یاجوادالائمه ادرکنی
قسم به.... قسم به شورِ دعا خواندنِ سحرگاهش قسم به پاکی و صدقِ ضمیرِ آگاهش قسم به نرمی باران که در نگاهش بود قسم به گرمی لبخندِ صورتِ ماهش قسم به عزت او که اسیر پُست نشد قسم به شوق سفر کردنِ الی‌الله‌اش قسم به غیرتِ مردی که وقتِ خدمت بود مدام، وقفِ ضعیفان، زمانِ کوتاهش قسم به پاکیِ مردی که کوهِ طعنه شنید ولی نگفت از آن کوه، قدرِ یک کاهش قسم به همت او که ز کار خسته نشد اگر چه هیچ شرایط نبود دل‌خواهش قسم به مکتب پاکِ رئیسیِ مظلوم قسم به روضه‌ی غمبارِ هجرِ جان‌کاهش قسم به عشق که هر لحظه در مصیبت او گدازه می‌کشد از قلبِ عاشقی، آهش قسم به آن‌همه خوبی که باز می‌خواهیم شهید زنده برایِ ادامه‌ی راهش
چیزی ز راه عشق نمانده است تا علی یک مدّ آه فاصله داریم با علی بیش از هزار مرحله در ابتدای توست آغاز وصف توست چه بی‌انتها علی منظومه‌ات کجاست؟ که می‌گیرد آسمان هر روز و شب سراغ تو را بارها علی ماتم که: باید از تو سراغ خدا گرفت؟ یا از خدا گرفت سراغ تو را علی آیا شبی به سمت تو پرواز می‌کنند این بال‌های سبز و رهای دعا علی؟ از خاک پر کشیدی و از عرش سر زدی شوق خدا کشیده تو را تا کجا علی در خلوت خدا و رسولش، شب عروج بوی تو داشت عطر کلام خدا، علی گویند چون که وقت خداحافظی رسید پیغمبر خدا به خدا گفت: یا علی! ۲۰ روز تا 💚 (پروانه)
از روز ازل به عرش نامش شده حک برداشت ز شوق دیدنش کعبه ترک معنای صراط مستقیـم است علی قومی به ولایت علی دارد شک! @gida13
گر بند لسانی گسلد از بندش ور خاک شود وجود حاجتمندش باللَه که ز مشرق دلش سر نزند جز مهر علی و یازده فرزندش
از روز ازل شدم ارادتمندش محتاج نگاه اویم و لبخندش در دفتر احوال دلم ثبت نشد «جز مهر علی و یازده فرزندش!»
ما خود شکسته ایم چه باشد شکست ما...🥲💔
آره دقیقا👌👌👏
گر تو گرفتارم کنی من با گرفتاری خوشم...
یاران! دل دردمند ما را نگرید طوفان کُشندهٔ بلا را نگرید از ما دل بی‌قرار و پر شور و نوا فارغ دل یار بی‌وفا را نگرید
یار با غیر و غمِ عشق در آغوشم بود مرگ صد بار بِه از زندگیِ دوشم بود...
مرگ نزدیک است تا از دوستان دوریم ما این نفس‌ها اختیاری نیست، مجبوریم ما سهمِ ما یک بوسه بود آن هم به هنگامِ وداع هیچ‌کس ما را نمی‌خواهد، لبِ گوریم ما هرکه می‌زد دستِ رد بر سینه‌ی ما آشکار در خفا می‌خواست ما را، آبِ انگوریم ما این‌که می‌بینی به رغمِ توبه مستیم و خراب از شرابِ سالیانِ پیش کیفوریم ما هر نفس خالی شدیم از اشتیاقِ زیستن مرگ نزدیک است یا از زندگی دوریم ما؟
غروب عاملِ غم باشد و تو عاملِ شعر دو عاملی که کمر بسته‌اند به کشتنِ من
راز‌دار کدام چشمانی که مدام می‌لرزد شانه‌های احساست