eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
44 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیمه‌های سحرت، پنجره فولاد صفایی دارد ای خوش آن زائر دلخسته که دستی به دعا بردارد 🆔@abadiyesher
نبودی مگر در مسیر بهاران،پرستو؟ چرا سر در آورده‌ای از زمستان پرستو نگفتند اردیبهشت است حتماً بیایید؟! چرا ناگهان شد هوا برگ‌ریزان پرستو شنیدم پذیرایی میزبانان چنین بود که حتی ندادند آبی به مهمان پرستو نمی‌فهمم این را که بر بالهای بلندت چگونه دویده است خار مغیلان پرستو نگو بسته بودند بال تو و آسمان را قفس‌سازها زیر شلاق‌باران پرستو مگر خانه‌های دمشقی ندارند ایوان چرا آشیان کرده‌ای کنج ویران پرستو نگو که چه کردند طاقت ندارم ندارم ببینم تو را سرد و خاموش و بی‌جان پرستو 🆔@abadiyesher
ما گشته‌ایم، نیست، تو هم جستجو مکن آن روزها گذشت، دگر آرزو مکن دیگر سراغ خاطره‌های مرا مگیر خاکستر گداخته را زیر و رو مکن در چشم دیگران منشین در کنار من ما را در این مقایسه بی آبرو مکن راز من است غنچه‌ی لب‌های سرخ تو راز مرا برای کسی بازگو مکن دیدار ما تصور یک بی‌نهایت است با یکدگر دو آینه را روبه رو مکن 🆔@abadiyesher
آسمان تعطیل است بادها بیکارند ابرها خشک و خسیس ... آبروی ده ما را بردند! 🆔@abadiyesher
چه داند آن که ندارد خبر ز عالم عشق که با خیال تو بودن چه عالمی دبارد 🆔@abadiyesher
بسم الله الرحمن الرحیم با دخترم اخبار می دیدم با حال خوب و سرخوش و خندان با گریه خوابش برد وقتی دید یک صحنه از آزار یک حیوان ناراحتی و بغض فرزندم چون آتشی بر حاصل من بود اشکش که جاری بود برگونه آوار غمها بر دل من بود خواب غم آلودش ، الهی که مانند مرهم بر دلش باشد ای کاش من هرگز نبینم که کوچکترین غم در دلش باشد آرام و فارغ از غم و اندوه خوابید و من اخبار می دیدم اخبار از داغ می گفت هی صحنه ی خونبار می دیدم یاد مدینه گریه میکردم وقتی که چادرها در آتش بود بر صورتم سیلی زدم وقتی بر دامن یک دختر آتش بود بالای دست یک پدر دیدم شش ماهه‌ای که بر تنش سر نیست اهل کنایه بودم از اول اینجا سکوت از حرف بهتر نیست؟؟ جایی که ظالم از دل مظلوم در حال خون خواری است ای دنیا اف بر منی که بی‌طرف هستم تاریخ تکراری است ای دنیا تاریخ عبرت می دهد ما را روضه عجب درسی به من آموخت از روضه بیرون آمدم دیدم در آتش تب دخترم میسوخت 🆔@abadiyesher
مرا حل کن میان موج طوفانی چشمانت نگاهت چون مداوایی پس از یک بغض طولانیست 🆔@abadiyesher
. سلام بزرگوار ✋🏻 همینطور که در جریان هستید ظرفیت دانشکده والد پروری در حال پرشدن هست🧐 ▪️اگه مشکل خاصی داری برای ثبت نام ◽اگه هنوز موفق نشدی ثبت نام کنی ▪️نمیدونی این دوره برات مناسبه یا نه ◽برای ثبت نام مرددی ▪️یا اینکه نیاز داری تلفنی دوره برات توضیح داده بشه🗣️ شمارتو بزار داخل لینک زیر👇🏻👇🏻 https://formafzar.com/form/4ki9g .
عاقلان پا مگذارید به میخانه‌یِ عشق داغِ صد مُهرِ جنون خورده به پیشانیِ ما (معنی) 🆔@abadiyesher
امشب اندوه تو بیش از همه شب شد یارم... وای از این حال پریشان که من امشب دارم...! 🆔@abadiyesher
متاعِ دل، به خریدارِ غم سزاوار است وگرنه بر سرِ بازار، مشتری کم نیست! 🆔@abadiyesher
تبریک مدال طلای🥇 تکواندوی آرین سلیمی 👌👌🌸🌸👏👏👏 احسنت ورزشکار 🌸🌸🌼🌼🌼
سلفی زیر پرچم پس از تاریخ‌سازی🥲🇮🇷 🆔@abadiyesher
هدایت شده از هوای شعر
اینو یادتون باشه که؛ کشتی‌ها بخاطر آبی که اطرافشونه غرق نمیشن بلکه بخاطر آبی که به داخلشون نفوذ میکنه غرق میشن؛ اجازه نده هرچیزیکه اطرافت اتفاق میفته به درونت نفوذ کنه و تورو به پایین بکشه. 🍁🏴@havayesheer
یا رب! چه بودم و به کجا رفته‌ام که من هر گه به یاد خویش رِسم گریه می‌کنم 🆔@abadiyesher
درد فراق سخت و سرم درد می‌کند کو مرهم وصال که تسکینمان دهد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🆔@abadiyesher
ای صبح، نه آبی نه سپیدیم هنوز در شهر امید، ناامیدیم هنوز دیدی که چه کرد، دست شب با من و تو در باز و به دنبال کلیدیم هنوز 🆔@abadiyesher
قلبم شکسته… خسته‌ام… زخمی شده بالم… سایه به سایه مرگ می‌آید به دنبالم بی دامن سرسبز مادر مانده پژمرده گل‌های زرد و قرمز پیراهن و شالم من با تمام کودکی، در میهنم امروز میراث‌دار رنج و اندوهی کهن‌سالم عکاس‌ها! عکاس‌ها! از من چه می‌خواهید؟ من کِی شبیه خنده‌های کارت‌پستالم؟ غمگین‌ترینم من! چه می‌فهمید از احساسم؟ تنهاترینم من! چه می‌پرسید از احوالم؟ شاید مرا در انفجاری تازه بشناسید با گریه‌های گیره‌مو… با بغض خلخالم… آه ای شما راحت‌نشسته گوشهٔ خانه! جز ایستادن راه حلی نیست در عالم پ.ن: شبیه کوه پابرجایم و چون رود سیالم به سویت می‌دوم با کودکانی که به دنبالم… 🆔@abadiyesher
دشمن دوست نما را نتَوان کرد علاج شاخه را مرغ چه داند که قفس خواهد شد... 🆔@abadiyesher
گویی قمارخانه‌ی «هیچ» است روزگار هربار شادمان شدم از بُرد، باختم... 🆔@abadiyesher
دل به دریا زدم از عشق برایش خواندم گفت عاشق شده‌ام حرف تو را میفهمم 🆔@abadiyesher
مرحبا همت قومی که چو دلبر گیرند بجز از دلبر خود، از همه دل بر گیرند ... 🆔@abadiyesher
یقین دارم کسی ظرف دعا را جا به جا کرده تو را من آرزو کردم، کسی دیگر تو را دارد ! 🆔@abadiyesher