🍃صبورترین معشوق
گاهی دوست دارم علاوه بر مرور خاطرههای عاشقی
روزها و شبهای زیادی را با عاشقی همراه شوم
و با همین حس و حال و نگاهی که دارم
درسهای عاشقانه را از او یاد بگیرم.
چه حیف شد که آن روزها گذشت
و من از درسهای حضوری عاشقی جا ماندم.
آن روزها عاشقهای زمینی را فقط بیمارانی میدیدم
که نیازمند مداوا هستند
ولی امروز آنها را اگر بیمار هم ببینم
بیمارانی هستند که هر کدامشان
به جای صد کتاب و صد معلّم
توان آموزش عشق را دارند.
داشتم از واژههایی میگفتم
که در دنیای عاشقها معنای واحدی دارند
و هیچ عاشقی با عاشق دیگر
در بارۀ معنای آن واژهها اختلافی ندارد.
از مفید بودن گفتم و از این که عاشقها
فقط کاری را مفید میدانند که آنها را به معشوق نزدیک کند
اگر مشغول آن کار باشند، احساس مفید بودن همۀ وجودشان را میگیرد
و اگر نه، دائم از خودشان میپرسند: چرا من هستم؟
خوب که نگاه میکنم به زندگی عاشقها
میبینم وقتی عاشقی احساس میکند
که توانسته باری از روی دوش معشوق بردارد
عالم و آدم دست به دست هم بدهند
نمیتوانند حس مفید بودن را از او بگیرند.
حال عاشقها وقتی که به معشوقشان کمک میکنند
با هیچ زبانی قابل وصف نیست
حتّی واژۀ مفید بودن هم ناتوان است از توصیف این حال.
هیچ عاشقی نیست که حالش را وقتی به معشوق کمک میکند
با همۀ دنیا عوض کند.
وقتی که به معشوق کمک کرد و معشوق به زبان آمد
و او را سپاس گفت و برایش دعا کرد
باید خدا نظری کند تا عاشق از شوق نمیرد.
امان از حال عاشقی که لحظهای خیال کند
باری از روی دوش معشوق بر نداشته که هیچ
خودش بار دوش معشوق شده
این جا هم خدا باید نظر کند تا عاشق از غصه نمیرد.
آقا!
من به چه درد میخورم برای تو؟
یار تو هستم یا بار تو؟
پاسخ این سؤال معلوم است
ولی چرا با این که میدانم بار دوش تو هستم
از غصّه نمیمیرم؟
خدا نظر کرده یا چون که عاشق نیستم نمیمیرم؟
جواب این سؤال هم معلوم است: عاشق نیستم که نمیمیرم.
به دلم بر میگردم و همهاش را مرور میکنم
میبینم دلم میخواهد که روزی به دردت بخورم
در خیالم وقتی تو را در برابرم میبینم
که داری برایم دعا میکنی به خاطر کمکی که به تو کردهام
سراپا شوق میشوم.
این یعنی هنوز امیدی هست.
این روزها از تو نمیپرسم به چه درد میخورم برای تو
میگذارم برای روزی که خودت به من بگویی به چه درد میخورم برای تو.
ممنون که مرا تحمّل میکنی با این که به دردت نمیخورم.
شبت بخیر صبورترین معشوق!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍂کاش غایت این تمدن، تنها حیوان شدن ما بود!
🍂ما فردهای کنار هم جمع شدهایم
نه جمعهای به هم متصل.
کنار هم باشیم یا نباشیم
فرقی نمیکند.
ما جز خودمان کسی را نمیبینیم
🍂لذتها را نمیتوانیم تقسیم کنیم
از لذت بردن دیگران
شاد نمیشویم.
دوست داریم لذتها را تنهایی بچشیم
تنهاخورمان کرده
این تمدن ملعون.
🍂تو کارَت پیوند جانهاست
و این تمدن
تکه تکه کردن.
اگر از دستش برمیآمد
اعضای بدنمان را هم از هم جدا میکرد.
🍂 البته دلمان را تکه تکه کرده
و هر تکهاش را به جایی روانه.
🍂جماعت در نگاه تو
جمع شدن جسمها در کنار هم
برای یک پیکر شدنِ جامعه است.
🍂بچهها با هَمَند و و بی هم.
از کنار هم رد میشوند
اما یکدیگر را نمیبینند.
🍂ما حوصلۀ هیاهو را نداریم
مثل تو نیستیم
که صدای بچهها
آرامش روانمان باشد.
صدای بچهها
سوهان روحمان است.
🍂بچهها هرچقدر تنهاتر
ما آرامتر.
بساط بازیهایی را که هیاهو به راه میاندازند
جمع کردهایم از خانههایمان.
🍂چقدر از اصلمان دور شدهایم آقا!
این طور اگر بگذرد
زودتر اگر نیایی
جمعگرا بودن انسان
به افسانهها میپیوندد.
🍂ما را با سرابِ جمعها
از دریای جمعهای حقیقی، بازداشته اند.
🍂خودمان شدهایم سرباز این تمدن
او ما را از جمعها دور کرد
و ما هم داریم بچهها را از جمع دور میکنیم.
🍂اولش همسایه
از همسایه بیخبر شد
بعداً خواهر و برادر از هم بیخبر
و کمی که گذشت
زن از شوهر و شوهر از زن
و امروز پدر و مادر از فرزند.
فردا بناست چه بلایی بیاید به سرمان؟
نمیدانیم
⬅️ادامه دارد .....
#بازی_چه_محراب_خوبی_است_برای_عبادت
#بازی_بازوی_تربیت
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
0116 baghareh 259.mp3
5.78M
#لالایی_خدا ۱۱۶
#سوره_بقره آیه ۲۵۹
#محسن_عباسی_ولدی
#نمایشنامه
#قصه
✅ شنبه ها و چهارشنبه ها، ساعت ۹شب
منبع قصّه این برنامه👇
📚برگرفته از کتب «قصههای قرآنی»؛ اثر مصطفی زمانی و «قصهها و آیه»؛ اثر زهرا قربان عسگری
🍂دوستان خوب لالایی خدا!
برای شفای همه مریضا، به ویژه کسایی که به کرونا مبتلا شدن، یه صلوات و یه حمد شفا بخونید
@lalaiekhoda
🍃دنیای عاشقها
دنیای عاشقها دنیای پیمودنی است
امّا به هر دلیلی اگر توفیق پیمودن نبود
تماشای این دنیا بهرهها به دنبال دارد برای آدم.
کسی که با دیدۀ تیزبین
دنیای عاشقها را تماشا میکند
نگاهش به دنیای مفاهیم، یکی یکی عوض میشود.
چه قدر محتاجیم، محتاج عوض شدن دنیای مفاهیممان.
به دنیای عاشقها که نگاه میکنی
اگر توانش را داشته باشی که کلاه خودت را قاضی کنی
تازه میفهمی که تعریفت از عشق هم اشتباه بوده.
چه بسیارند کسانی که محبّتهای عادی را
عشق نامیدند و عمری به دلخوشی این عشق نفس کشیدند
عاقلهایی که عاشقها را دیوانه مینامند
محبّتهایی را که عمقشان از یک بند انگشت بیشتر نیست
به نام عشق میشناسند و خودشان را مرد قهّار میدان عشق.
چه خطرناک است توهم عاشق بودن!
عشق هوای نفس کشیدن است
کسی که خیال میکند عاشق است
هیچ گاه به دنبال عاشق شدن نمیرود
او در سیاهچال عمیق خیالهای خطرناکش
در حال جان دادن، گمان زندگی دارد.
بزرگترین کمکی که میشود به این توهمزدهها کرد
اثبات عاشق نبودن است.
در پیشگاه خدا شکایت خواهم کرد
از کسی که نام هر محبّتی را عشق گذاشت.
میشود کسی را دوست داشت
بیآن که امر و نهی او وزنی داشته باشد برایمان.
میشود محبّت ورزید به کسی
بیآن که علاقمندیهایش برایمان ارزشی داشته باشد
میشود دلمان برای کسی تنگ شود
بیآن که برایمان آزردن دلش گناه نابخشودنی به حساب بیاید.
میشود به کسی گفت دوستت دارم
ولی کاری کرد که او دوست ندارد.
چه خائن است کسی که هر محبّتی را به نام عشق فریاد زد.
محب را میشود سوزاند؛ ولی عاشق را در آتش نمیاندازند.
آقا!
من تو را دوست دارم
امّا از همان دوستداشتنهایی که نمیشود نام عشق را بر آن گذاشت
دوستت دارم و کاری میکنم که تو دوست نداری
دوستت دارم و کاری به دوستداشتنیهایت ندارم
دوستت دارم و امر و نهیهایت وزنی ندارند در نزدم.
ولی دوستت دارم، این خودش مایۀ هزار امید است.
عاشقها هم اولش محبّ بودند
پس میشود گفت من هم اول راه عاشقی هستم؟
من دوستت دارم و دوست داشتنت را بزرگترین سرمایۀ زندگیام میدانم.
حواسم هست که این دوست داشتن را عشق ننامم
ولی تو هم حواست هست که من دوست دارم عاشق تو شوم
و به گمانم راز تحمّل کردن من از سوی تو همین است
از خودت یاد گرفتهام که خوش گمان باشم.
امید داری به عاشق شدنم.
درست میگویم؟
شبت بخیر بزرگترین سرمایۀ زندگیام!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
❓چه کنم که تماشای ماهواره را ترک کنم؟
📌من فقط دو سه تا سریال دوبله شدۀ فارسی را از روی بیکاری، وقتی از سرِ کار میآیم تا خستگیام بیرون رود، میبینم و فکر میکنم که روی من هیچ تأثیری ندارد. آهنگها و برنامههای سیاسی و ... را اصلاً نمیبینم و حتّی شدیداً با آنها مخالف بوده، احساس نفرت میکنم؛ امّا متأسّفانه با این که صد در صد با صحبتهای شما موافق هستم، نمیتوانم حتّی یک روز هم دیدن آنها را ترک کنم و هر راهی را که شما گفتید یا شنیدهام، امتحان کردهام؛ امّا موفّق نشدهام. محتوای این سریالها را مخالف با اعتقاداتم میبینم؛ امّا فکر میکنم روی من، بیتأثیر است. من در محلّ کار و هنگام رانندگی، تماماً به برنامههای «رادیو معارف» و «رادیو قرآن» گوش میدهم و همیشه تصوّر میکنم شنیدههای من از آنها، مرا از ارتکاب گناه، باز میدارد؛ ولی احساس میکنم هیچ وقت راه رهایی از این سریالها را ندارم. لطفاً کمکم کنید.
1⃣ تأثیرناپذیری، ادّعا یا واقعیت؟
از آن جا که شما حرفهای ما را قبول دارید، دیگر در بارۀ این که نگاه کردن به این برنامهها چه آسیبهایی دارد، سخنی نمیگوییم؛ امّا به این راحتی نمیتوان پذیرفت که شما از این سریالها تأثیر نمیگیرید؛ چرا که تأثیر این سریالها، تدریجی است. بدون تردید، کسی که با دیدِ سرگرمی به این سریالها نگاه میکند، اگر در همان ابتدا متوجّهِ آثاری که این سریالها روی او میگذارد، نشود، در طول زمان، پی به آن خواهد بُرد.
✅خوب است به ارتباط خود با خدا توجّه کنید و ببینید که آیا مثل زمانی که اهل دیدن این سریالها نبودید، با خداوند ارتباط دارید؟ کمی از حالِ نمازتان بپرسید. ببینید نمازهایتان چگونه شده است. حالِ نگاهتان در کوچه و خیابان، چهطور است؟ احساس دردتان نسبت به مسائل ضدّ ارزشی که در جامعه میبینید، تغییری نکرده است؟ مگر اثر گذاشتن این سریالها از همان ابتدا به آن است که شما منکراتی را مرتکب شوید که شایستۀ حد خوردن است؟!
⬅️ادامه دارد .....
📚بشقابهای سفره پشت باممان ص۲۵۵
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان
#ماهواره
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃قصّۀ بیانتها
عشق عشق عشق
و باز هم عشق، این قصّۀ بیانتها.
این روزها خوب دارم میفهمم
که چرا داستاننویسها دوست دارند
در بارۀ هر چه مینویسند
نمکی از عشق را هم که شده در داستانشان بیاورند.
عشق تکرارناپذیرین مفهوم هستی است.
هر چه قدر از عشق بگویی، باز هم تازه است.
عشقهای قدیمی، بوی تازگی میدهند
عشقهای نو، به قدری برای مردم ارزشمندند
که مثل عشقهای عتقیه آن را میخرند
عشق کهنه و عشق نو
هر کدام یک جور کشش دارند برای خودشان.
و دارم آرام آرام میفهمم که چرا دین خدای تو هیچ گاه تکراری نمیشود
من از شما شنیدهام دین همان محبّت است و محبّت همان دین
و قرآنی که خدا آورده میگوید
مؤمنان کسانی هستند که محبّتشان به خدا شدیدتر است.
ممنونم که میگذاری این شبها
در حال و هوای عشق نفس بکشم.
من وقتی با عاشقها مینشستم
دوست داشتم بدانم آنها از چه چیزی واهمه دارند
آخر هر چه میگشتم، در وجودشان چیزی به نام ترس پیدا نمیکردم.
رسیدم به عاشقی که معشوق او را تهدید کرده بود
فقط میدانستم که تهدید کرده، به چه چیزی نمیدانستم.
عاشقی که با ترس غریبه بود
حالا دیگر رنگش سفیده شده بود مثل گچ
نفسش به شماره افتاده بود
دست و پایش میلرزید
برق ترس را به راحتی میشد در نگاهش پیدا کرد
من تا آن روز وحشت را در صورت و قامت هیچ کسی
آن گونه ندیده بودم.
از ترس او خودم هم وحشتزده شده بودم.
پرسیدم: به چه تهدیدت کرده؟
زبانش بند آمده بود.
میخواست کلامی بگوید، امّا نمیشد.
صدای تپش قلبش را چه راحت میشنیدم.
به هر زوری که بود به زبان آمد و گفت: جدایی.
این را گفت و باز هم لرزید
و من مفهوم ترس را با وجودم چشیدم.
آقا!
عاشق از تهدید به جدایی میترسد و میلرزد
بگو نام کسی که در جدایی به سر میبرد
و رنگی از ترس روی صورتش پیدا نیست، چیست؟
عاشقهایی که با تهدید به جدایی به این حال میافتند
با خودِ جدایی چه بلایی به سرشان میآید؟
من در جدایی از تو دارم راحت نفس میکشم و زندگی میکنم
گاهی دوست دارم فریاد بزنم
تا همه بدانند که چه قدر از خودم بدم میآید.
در جدایی از تو باید همیشه آمادۀ مرگ بود
ولی چرا من طعم مرگ را در جدایی از تو نمیچشم؟
دوست دارم به قدری عاشق شوم
که تو هم اگر مرا به جدایی تهدید کردی
با همۀ وجودم ترس را بچشم و مرگ را تجربه کنم.
شبت بخیر دنیا و آخرت عاشقها!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
دیروز هواشناسی گفت
امروز هوا آفتابی است
و من باز با خودم گفتم
تا مردم باور نکنند تو خورشیدی و هنوز پشت ابر
و تا هواشناسی روزهای بی تو را ابری اعلام نکند
به گمانم راضی نشود خدا به آمدنت.
#بهانه_بودن
#جمعه
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃هیجان زندگی عاشقها
زندگیهای راکد آرام آرام بو میگیرند.
زندگی باید هیجان داشته باشد.
من هیچ گاه آدمهایی را که به دنبال هیجان میگردند
سرزنش نکرده و نمیکنم
و باورم این است که هیجان نیاز آدم است.
اگر کسی در زندگی به دنبال هیجان نگردد
باید او را بیمار نامید.
او هر چه زودتر باید خودش را درمان کند
و گر نه از زندگی خسته میشود.
من همیشه با مقدّسهایی که هیجانطلبها را منحرف مینامیدند
مشکل داشتم و هر چه میکردم توان تغییر عقیدهشان را نداشتم.
چگونه باید به کسی که به رکود عادت کرده
بفهمانم که هیجان جان زندگی است؟
و نمیتوانستم به کسانی که هیجان را
در دنیای بازیهای امروزی خلاصه میکردند
بفهمانم که اینها هیجان نیست
بازیهایی است که به خاطر بچّهماندن بزرگترها
احساس هیجان میدهند
تا این که راز هیجانی را که هیچ گاه تکراری نمیشود
و هیچ رقیبی ندارد
در همنشینی با عاشقها پیدا کردم.
عاشقها هر وقت بناست با معشوقشان همکلام شوند
یا در کنارش بنشینند و تماشایش کنند
به قلّهای از هیجان میرسند
که هیجانهای دنیایی در برابر آن تپه هم نیستند
یک چاه عمیقاند که انتهایش ناپیداست.
وای از وقتی که معشوق خبر میدهد که دارد به دیدار عاشق میآید
بلندای قلّۀ این هیجان را با چشم سر نمیشود صید کرد.
باید بنشینی و صورت یک عاشق را تماشا کنی
وقتی که معشوق به روی او لبخند میزند و میگوید از تو راضی ام.
مگر میشود اندازۀ هیجانی را
که با این جمله به جان عاشق تزریق میشود
با عدد و رقم حساب کرد؟
آقا!
قشنگ حس میکنم
زندگی، بیعشق تو آب راکد است
و دارد چنان بو میگیرد که مرا از خودش فراری میکند.
من توان فرار کردن ندارم
باید زندگی را به هیجان بیاورم
و گر نه در کنار این آب راکد متعفّن میمیرم.
راضی نشو به این مرگ زجرآور.
من اگر عاشق شوم
با نگاهم، با سخنم، با اشارههای ابرو
با سکوتم با فریادم با گریه و با خندهام
میتوانم به همه ثابت کنم که هیجان نیاز زندگی است
و آنچه شما دارید، هر چه نامش باشد هیجان نیست.
مردم دنیا نیاز دارند به تعریفی دوباره از هیجان.
عاشقم کن تا برایشان تعریف کنم هیجان را.
شبت بخیر هیجان زندگی عاشقها!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
0117 baghareh 260.mp3
12.92M
#لالایی_خدا ۱۱۷
#سوره_بقره آیه ۲۶۰
#محسن_عباسی_ولدی
#نمایشنامه
#قصه
✅ شنبه ها و چهارشنبه ها، ساعت ۹شب
منبع قصّه این برنامه👇
📚برگرفته از کتب «تفسیر نمونه، جلد دوم، صفحه ۳۰۲»؛ اثر آیت الله مکارم شیرازی
و «بحارالانوار، جلد ۳۹، صفحه۲۸۹» اثر علامه محمد باقر مجلسی.
🍂دوستان خوب لالایی خدا!
برای شفای همه مریضا، به ویژه کسایی که به کرونا مبتلا شدن، یه صلوات و یه حمد شفا بخونید.
@lalaiekhoda
🍃 پدر
تو همه چیزت برای خداست.
خوابت خوراکت
نمازت روزهات
لبخندت گریهات
و حتّی نفس کشیدنت.
میخواهی برای روز پدر
به ما هدیه بدهی؟
هر چه دوست داری به ما هدیه بدهی بده
تو هر چیزی به ما بدهی
اگر میان خودمان تقسیم کنیم
به همه بیش از اندازۀ کاسههایشان میرسد.
یک رکعت از نمازت را که نه
یک آیه از سورۀ حمدت را
باز هم نه
فقط وقتی که تکبیرة الاحرامت را گفتی
و بسم الله الرحمن الرحیم نمازت را که بر زبان جاری کردی
ثواب نقطۀ زیر باء بسم الله را که به همهمان بدهی
هر کداممان میتوانیم با سهممان
همۀ بهشت را برای خودمان بخریم.
تو با هر بار ادای بسم الله
یک بار ولایت علی را از ابتدا تا انتها مرور میکنی.
کسی روی زمین بیشتر از تو ولایت علی را ندارد
و هر چه ثروت است، پیش ثروت ولایت علی
هیچ هیچ هیچ است.
بسم اللههای تو اگر نبود
نفس زمین بند میآمد و از فقر میمرد.
ما هنوز هم منتظر هدیهایم پدر!
شبت بخیر نفس زمین!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
احترام پدرم سر جای خودش
امّا تو اگر خودت را پدرم نمینامیدی
من پسر هیچ پدری نمیشدم.
من از وقتی که فهمیدم تو پدر من هستی
فکر زندگی، شکوفه زد در سرم.
تو وقتی پدرم هستی
دیگر به هیچ فخری جز تو فکر نمیکنم.
کسی که به پدر بودن تو فکر نمیکند
معنای کلامتان را هم نمیفهمد
که گفتید زینت ما باشید نه مایۀ ننگمان.
باورت میشود که سالهاست
میلی برای خواستن از خدا ندارم؟
چه کنم؟
تقصیر من نیست.
تقصیر توست که این اندازه دلسوزی!
وقتی کسی پدری به مهربانی تو داشته باشد
و دست این پدر همیشه رو به آسمان باشد
برای چیدن میوههای حاجتش
دیگر چه نیازی به دعای او؟
تو بگویی دعا کنم میکنم
امّا چشمم تنها به دعای توست پدر مهربان من!
#محسن_عباسی_ولدی
#روز_پدر
@abbasivaladi
❌وقتی پدر یا مادر با فرزند با تندی و خشونت رفتار میکنند و به دلایل مختلف، او را تهدید مینمایند و گاهی هم تهدیدها را عملی می کنند، در مقابل فرزند خویش، اقتداری را به دست می آورند که نام آن را «اقتدار خشونتی» میگذاریم.
🔰ما منکر آن نیستیم که این نوع از اقتدار، میتواند تا اندازه ای رفتار فرزند را مدیریت کند؛ امّا دو عیب اساسی دارد:
1⃣ آن که از نظر زمانی، محدود است؛ یعنی این نوع اقتدار تا سنین خاصّی میتواند نتیجه بخش باشد. همین که فرزند به جایی میرسد که می تواند خودش به نیازهایش جواب بدهد، به میزان این توانایی، از شدّت اقتدار پدر و مادر، کاسته می شود.
2⃣ آن که از نظر مکانی هم محدود است؛ یعنی تا وقتی جواب میدهد که فرزند، در مقابل دیدگان پدر و مادر باشد. همین که اندکی از آنان فاصله گرفت، مثلاً در مدرسه یا دانشگاه، این اقتدار، دیگر به کار نمی آید.
📛حتّی گاهی وقتها در مقابل دیدگان پدر هم دیگر تیغ این اقتدار نمی بُرَد؛ مثل مجالس مهمانی که در آنها بسیاری از بچّه ها دیگر از پدر و مادر مقتدرشان! حساب نمی برند؛ زیرا در مهمانی، والدین برای حفظ ظاهر هم که شده، نمی توانند تندی و خشونت خود را اِعمال کنند.
⬅️ ادامه دارد .....
📚منِ دیگرِ ما، کتاب دوم، ص ۱۳۰
#من_دیگر_ما
#کتاب_دوم
#گزارههای_رفتاری
#تربیت_فرزند
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃دردمندترین معشوق
ای عشق! چرا این قدر دوری از دست من؟!
شدهای خرمای بر نخیلی که
دست من از تو کوتاه است.
ولی میرسد روزی که خرمای تو کام مرا هم شیرین کند.
تا امروز هر چه قدر بد شدهام
آن قدر در بدی پیش نرفتهام
که نامم را در زمرۀ ناامیدان بنویسند.
این روزها که قصّهات را
در آینۀ خاطرههای عاشقان زمینی میخوانم
دل و جانم بوی تو را گرفته است.
آماده باش!
شاید چند روز دیگر مأمور شوی برای آمدن به دل من.
به قدری از عاشقها میگویم
تا برسد روزی که خودم هم بشوم از عاشقهایی که
قصّهام نُقل مجلس این و آن میشود.
من در میان عاشقها که بودم فهمیدم
در دنیای عشق یک درد بیشتر نیست
و آن هم درد فراق است.
عاشقها وقتی به درد فراق مبتلا میشوند
دیگر هیچ دردی را حس نمیکنند.
اصلاً مفهوم درد، چیزی جز درد فراق نیست.
وقتی هم به شوق وصال میرسند
باز هم دردی را حس نمیکنند.
مگر میشود عاشق بود و به وصال رسید
و ذرهای به چیزی یا کسی غیر از معشوق فکر کرد؟!
پس عاشق چه در فراق و چه در وصال
دردهای مردم دنیا را نمیفهمد.
مردم دنیا به عاشقها میگویند: «بیدرد».
راست هم میگویند
درد اگر آن است که مردم دنیا میگویند
خدا بیدردتر از عاشقها نیافریده.
آقا!
من از دردهای دنیایی خستهام!
میخواهم بروم در زمرۀ بیدردها!
من از اتّهام بیدردی خوشم میآید.
روزی که مردم دنیا مرا هم بیدرد بخوانند
روز تولّد من است.
یعنی میرسد روزی که من هر چه در وجودم بگردم
اثری از دردهای دنیا پیدا نکنم؟!
عشقهای زمینی که این طور آدمها را بیدرد میکنند
عشق تو اگر به جان کسی بیفتد، چه غوغایی میکند؟!
برای رسیدن به مقام بیدردی
باید به درد عشق تو مبتلا شد آقا!
چه کار کنم که فراق تو مرا هنوز به درد نیاورده؟!
مگر میشود درد فراق تو را نچشید و از نگاه مردم دنیا بیدرد شد؟
هر چه دارم را بگیر
درد فراقت را بینداز به جانم.
شبت بخیر دردمندترین معشوق!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
n068 تا ساحل،پرسشهای گام سوم،نفرین پدر و مادر به جهت ازدواج.mp3
3.79M
🎧 پرسشهای گام سوم⬇️
⁉️نفرین پدر و مادر به جهت ازدواج
🔰ازدواجی صورت گرفته که پدر و مادر مخالف بودند. حاصل ازدواجشان هم یک فرزند شش ساله است. با این که پسر، پشیمان شده که چرا دل والدینش را شکسته؛ امّا آنها به هیچ عنوان فرزندشان را نمیبخشند. البته در حال حاضر، زندگی خوبی دارد.
❓چه کند که این ناله و نفرین مادرش گریبانش را نگیرد؟
#تا_ساحل_آرامش
#کتاب_دوم
#کتاب_صوتی
#قایق_مهربانی
#بایدهای_زندگی_مشترک1
@abbasivaladi
2⃣بیاعتمادی در بارۀ پایبندی به قرارهای خواستگاری
✳️در این باره هم باید گفت: پیش از قرار گذاشتن، باید یکدیگر را شناخت. شناخت هم در یک مرحله، با گفت و گوی خواستگاری حاصل میشود و در مرحلۀ دیگر با تحقیق و در مرحلۀ مطمئنتری با مشاوره. پس از شناخت، باید قرار گذاشت. وقتی قرارها بدون شناخت طرف مقابل گذاشته میشود، محک قابل اعتمادی برای سنجش ندارد. بگذارید در این جا مثالی بزنم.
🔶فرض کنید شما در جلسۀ خواستگاری، قرار میگذارید که مراسم عقد و عروسی در سادهترین شکل ممکن برگزار شود. طرف مقابل شما هم این مسئله را قبول میکند؛ در حالی که اگر در بارۀ او تحقیق کنید، متوجّه خواهید شد که او بسیار تجمّلی و اهل زرق و برق است. با وجود این شناخت، برای شما این سؤال پیش میآید که چگونه چنین دختری پذیرفت مراسم عقد و عروسی در سادهترین شکل ممکن برپا شود؟
❌مشکل جلسات گفت و گوی خواستگاری امروز آن است که بیش از آن که جلسۀ شناخت باشد، جلسۀ خطّ و نشان کشیدن و قرار گذاشتن است. راه شناخت نیز همان سه مرحلهای است که پیش از این گفته شد (گفت و گو، تحقیق، مشاوره).
⚠️البتّه تذکّر این نکته را هم لازم میدانم که ما هر اندازه که نکات لازم در مسیر شناخت را رعایت کنیم، باز هم نمیتوانیم به شناخت صد در صد برسیم؛ مگر آن که علم غیب داشته باشیم، که نداریم. ما خودمان را هم خوب نشناختهایم؛ تا چه رسد به دیگران. در برخی از شرایط، رفتارهایی از ما سر میزند که برای خودمان هم قابل باور نیست.
🔰بیعلاقگی
✅به نظر میرسد دلیل اصلی اینکه شما نمیتوانید دختر مورد علاقهتان را بیابید، همین بیاعتمادیِ افراطیِ شما به دخترهاست. انسان نمیتواند به کسی که به او اعتماد ندارد؛ آن هم به عنوان شریک زندگی، علاقهمند شود. پس اگر بتوانید با راهکارهایی که بدان اشاره شد، به شناختی برسید که اعتماد شما را به دختر مورد نظرتان جلب کند، علاقه هم ایجاد خواهد شد.
📚نیمه دیگرم، کتاب اول،ص ۱۳۶
#نیمه_دیگرم
#کتاب_اول
#از_من_بودن_تا_ما_شدن
#ازدواج
@abbasivaladi
🍃یار صبور
کاش یاد میدادی چگونه میشود
خدایی را شکر کرد که عشق را آفرید
و مرا این گونه سر کلاس عاشقان قرار داد
تا هر شب درسی از عشق بیاموزم
و یقین کنم که عاشق نیستم.
چگونه باید خدایی را شکر کنم
که با این درسها مرا از توهم عاشقی نجات داد.
توهم عاشقی همان طنابی است
که به گردن آدم بسته میشود
و هر روزی که از عمر میگذرد
تنگتر از روز گذشته، راه نفس را میبندد.
خدا را شکر که دیگر توهم عاشقی ندارم.
آقا!
هر گاه که توهم عاشقی به سراغم آمد
هر طور که دوست داری
مرا از خواب عمیق این توهم بیدار کن.
من آدم روزهای پیشین نیستم
که با توهم عاشقی آرام بگیرم
از این توهم وحشت دارم
صدای پایش که بیاید، زندگی برایم سیاه میشود.
اگر به سراغم آمد
با پتک هم اگر بر سرم بزنی تا از آن جدا شوم
چون و چرایی از من نخواهی شنید.
تا امروز عمرم را پای این توهم قربانی کردهام
دیگر بس است همآغوش شدن با توهم.
از درد گفتم و تفسیری که عاشقان از آن دارند
فهمیدم که چیزی از درد تا امروز نفهمیده بودم.
درد که برایم معنا شد
تازه مفهوم صبر برایم پیدا شد
و حالا میشود فهمید چرا عاشقها صبرهای ما را صبر نمیدانند.
در دنیای ما، درد بوی خاک میدهد
عاشقها با خاک غریبهاند.
آنچه برای ما درد است، برای عاشقها درد که نیست هیچ
شاید دوا هم باشد.
صبر در برابر دوا که معنا ندارد.
ما خیال میکنیم که صبوریم
زیرا معنای درد را نفهمیدهایم.
دردهای توهمی، صبرهای خیالی در پی دارند.
چه قدر دلم خوش بود به ان الله مع الصابرین
و چه راحت گرفته شد از من این دلخوشی.
وقتی که درد، فقط درد فراق است
صبر یعنی اگر معشوق اذن دیدار نمیدهد، صبور باش
نکند زبان به گلایه باز کنی و شِکوه کنی!
اگر راه رسیدن به معشوق، بلاست
بلا چون دوایی شیرین نوش جان میشود
تا عاشق به یار برسد.
من دیگر از صبر سخن نخواهم گفت.
منتظر میمانم تا عاشق شوم
و درد را آن گونه که هست معنا کنم
بعد در بارۀ صبر حرف بزنم.
شبت بخیر یار صبور!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
زینت پدر
کسی که به پدر بودن تو فکر نمیکند
معنای کلامتان را هم نمیفهمد
که گفتید: زینت ما باشید نه مایۀ ننگمان.
یکی در این میان چنان زینتت شد
که زینب نام گرفت.
زینب نام یک زن نیست
نام هر کسی است که زینت تو باشد
چه مرد باشد چه زن.
پدر!
من میخواهم #زینب باشم
کمکم میکنی؟
#محسن_عباسی_ولدی
🏴 @abbasivaladi
radio-maaref-98_12_18-16_00.mp3
10.85M
#خانه_های_هیأتی
(قسمت شانزدهم، بخش اول)
🎙استاد #محسن_عباسی_ولدی
✅ موضوعات این برنامه:
🔸مفهوم کفویت
🔹مهارتهای مدیریت غرائر در دوران پیش از ازدواج (بخش اول)
🔸نقدی بر شعارِ «زن، هر چه خرجش بیش، ارجش بیشتر»
🔹گذشت، تا کِی؟
🗓 یکشنبهها، پرسمان تربیتی خانواده، #رادیو_معارف
🕰 ساعت ۱۶
⬅️ تکرار برنامه، ساعت ۲۲:۳۰
@abbasivaladi
radio-maaref-98_12_18-16_30.mp3
12.4M
#خانه_های_هیأتی
(قسمت شانزدهم، بخش دوم)
🎙استاد #محسن_عباسی_ولدی
✅ موضوعات این برنامه:
🔸مفهوم کفویت
🔹مهارتهای مدیریت غرائر در دوران پیش از ازدواج (بخش اول)
🔸نقدی بر شعارِ «زن، هر چه خرجش بیش، ارجش بیشتر»
🔹گذشت، تا کِی؟
🗓 یکشنبهها، پرسمان تربیتی خانواده، #رادیو_معارف
🕰 ساعت ۱۶
⬅️ تکرار برنامه، ساعت ۲۲:۳۰
@abbasivaladi