eitaa logo
اشعار محمد جواد شیرازی
908 دنبال‌کننده
35 عکس
9 ویدیو
0 فایل
این کانال توسط ادمین اداره می شود. مشاهده بانک جامع اشعار در وبلاگ: http://Sabuo.blog.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
منی که غرق گناهم، شکسته بال و پرم چگونه نام بلند تو را به لب ببرم؟!   اگر که دوست نداری "خدا خدای" مرا اجازه هست صدایت کنم به چشم ترم؟!   خودم نیامده ام نیمه شب به درگاهت تو خواستی که بیافتد به این حرم گذرم   بیا مرا جلوی دیگران خراب مکن بگیر دست مرا که به سنگ خورده سرم   مرا ببخش و دوباره بگیر در آغوش قسم به حرمت خون مدافعان حرم   بنا نبود فقط خوب ها حرم بروند شبی بیا و مرا هم به کربلا ببرم   تمام هستی من هست مادر و پدرم فدای حضرت ارباب مادر و پدرم   اگر حسین نشد عاقبت کفن بشود چگونه نوکرم و بهر خود کفن بخرم؟!   هنوز نیمه ی شب های جمعه می آید نوای مادر او: تشنه ذبح شد پسرم https://eitaa.com/abdorroghaye
ذره ذره معصیت کل وجودم را گرفت بنده ی دنیا شدن، بال صعودم را گرفت خواستم وارد شوم بر اهل توبه ناگهان مشکلی عارض شد و راه ورودم را گرفت من ضرر از آرزوهای بلندم دیده ام غافل از محشر شدن یک عمر، سودم را گرفت وای از بی خیریِ این چشم بی تقوا شده اشک های روضه ام، بود و نبودم را گرفت عهد بستم با امام عصر خود آدم شوم غفلتم، قولی که بر او داده بودم را گرفت غافل از صاحب زمان سرگرم کار خود شدم کم کم این غافل شدن حال سجودم را گرفت من زمین افتاده ام اما به دادم می رسد آن که مهرش روز اول تار و پودم را گرفت روزگاری می شود نام حسین بن علی با دعای فاطمه گفت و شنودم را گرفت جان فدای خواهری که ناله زد در قتلگاه خون پاک حنجرت کل وجودم را گرفت خوب شد زهرا ندید و خوب شد حیدر ندید سایه ی دست کسی روی کبودم را گرفت https://eitaa.com/abdorroghaye
عبدی که بود پست و هوسران تر از همه برگشته سر به زیر، پشیمان تر از همه از خود فرار کرده غلام فراری ات سوی تو بازگشته گریزان تر از همه یا که مرا مقابل این خوب ها بزن یا که مرا ببخش نمایان تر از همه از روی جهل، حال خوشی را که داشتم بر معصیت فروختم ارزان تر از همه وقتی سلاح اشکِ مرا غفلتم گرفت ماندم میان معرکه حیران تر از همه غیر از تو ای کریم کسی می خرد مگر؟! آن را که بی بها شد و ویران تر از همه من ناامید نیستم از لطف و رحمتت هستم اگر چه بی سر و سامان تر از همه خواهی گرفت روز حساب و کتاب خلق بر نوکران فاطمه آسان تر از همه دلبسته ام به لطف کریمان، در این میان بر رحمت حسین فراوان تر از همه بالای تل زینبیه آه می کشید اُخت الحسین پاره گریبان تر از همه بر نیزه تکیه داد ولی باز نیزه خورد شاهی که بود زخمی و عطشان تر از همه https://eitaa.com/abdorroghaye
در سینه مانده آهم، خیلی دلم گرفته خسته از اشتباهم، خیلی دلم گرفته   بر نفس خود اسیرم، از شرم سر به زیرم از بس که رو سیاهم خیلی دلم گرفته   خیلی مرا صدا کرد، آخر خودش حیا کرد شرمنده از الٰهم، خیلی دلم گرفته   در بندگی ضعیفم، شیطان شده حریفم  گمراه بین راهم، خیلی دلم گرفته   نامحرمان به لبخند، اشک مرا گرفتند خشکیده شد نگاهم، خیلی دلم گرفته   وقتی اطاعتم رفت، دوران عزتم رفت درمانده قعر چاهم، خیلی دلم گرفته   شاه نجف امیدم، دیشب به خواب دیدم ایوان طلای شاهم، خیلی دلم گرفته   تشنه شدم دوباره، دلتنگ و بی قرارِ ارباب و قتلگاهم، خیلی دلم گرفته   یک سو سه ساله افتاد، خواهر به ناله افتاد: برخیز ای پناهم خیلی دلم گرفته   بعد از علیِ اکبر، بعد از تو ای برادر در بند یک سپاهم، خیلی دلم گرفته   من می روم اسیری، جای کفن حصیری شاید شود فراهم، خیلی دلم گرفته   https://eitaa.com/abdorroghaye
نور دل زهرای اطهر، ام کلثوم سبط پیمبر، بنت حیدر، ام کلثوم ای میوه ی بر شاخه ی طوبی، دخیلك ای هم رکاب زینب کبری، دخیلك هر چند کمتر در غمت هیئت گرفتیم اما ز لطفت بارها حاجت گرفتیم بر خشکسال جان ما باران رساندی فرش غبارآلود دل ها را تکاندی مظلومیت یعنی قلم هم شرم دارد از صحبتِ در باب این غم، شرم دارد ازچه نفهمیدند برخی ها مقامت؟! در باب تزویجت، شکستند احترامت بر لب نخواهم برد اصلا حرف بد را بانو ببخش آن حرف های بی سند را تو دختر تطهیر و نور و هل أتایی نوری نهان، تابیده از عرش خدایی ای جلوه ی پنهان حق، ای قدر مکتوم ای دختر خیرالنساء، یا ام کلثوم مانند زینب باده ی غم را چشیدی چه روضه هایی را به چشم خویش دیدی دیدی چگونه بلبل از گلشن جدا شد دیدی علی اصغر سرش از تن جدا شد دیدی که تشنه، آب را دلبر صدا زد دیدی که در خون، بین مقتل دست و پا زد بودی کنار زینب و نزد ربابه در شهر کوفه چون پدر کردی خطابه نیش کلام پست ها را صبر کردی داد و هوار مست ها را صبر کردی بر دور ناقه، مردمی بدنام دیدی خیلی جسارت بین شهر شام دیدی دروازه ی ساعات آتش زد به جانت هر لقمه ی خیرات آتش زد به جانت نام حسینت را به هر جایی که بردی... افتادی از پا بس که کعب نیزه خوردی یاد جراحات زیادش گریه کردی تا آخر عمرت به یادش گریه کردی https://eitaa.com/abdorroghaye
دلبرا آیه بخوان، راه به ما یاد بده راه نزدیک به درگاه به ما یاد بده عشق بازیِ سحرگاه به ما یاد بده وَ بِکُم عَلَّمَنَا الله به ما یاد بده   بهترین نسخه ی هر غصه و هر دردی تو جامعه خواندی و ما را علوی کردی تو   رحمتت کاش به قلبم برسد، محتاجم گره کور دلم باز شود... محتاجم نظری کن به منِ خسته که بد محتاجم من به لطف و کرمت تا به ابد محتاجم   گوهر اشک به بازار غمت روزی کن سحری، روضه میان حرمت روزی کن   راه این روضه ی غمناک، مسیری سخت است دور از خانه غریبانه اسیری سخت است این همه جام بلا را بپذیری سخت است یادِ تخریب حرم روضه بگیری سخت است   آب بستند به صحن و حرم جدت آه سال ها سوختی از داغ اباعبدالله   رتبه ی فاطمی ات قابل تشکیک نبود این همه اذیت معصوم خدا، نیک نبود حق تو دیدن ویرانه ی تاریک نبود جایگاهت به خدا "خان صعالیک" نبود   کنج ویرانه دلت سوخت و در تب بودی مطمئنم که به یاد دل زینب بودی   حمله بر حصن حصین؟! بر متوکل لعنت طعنه بر هادی دین؟! بر متوکل لعنت خوردی آقا به زمین؟! بر متوکل لعنت آه از کوچه، همین... بر متوکل لعنت   بهر آزار، تو را بین طناب آوردند با چه رویی به سویت ظرف شراب آوردند؟!   خوب شد پاره، گریبان کسی این جا نیست خوب شد دختر حیران کسی این جا نیست خوب شد چوب به دستان کسی این جا نیست خواهری بی سر و سامان کسی این جا نیست   تا ز حلقوم حسین آیه به لب هاش نشست خیزران زود به دندان ثنایاش نشست https://eitaa.com/abdorroghaye
علت روی زمین ریختنم معلوم است اثر زهر به هر عضو تنم معلوم است   جگرم سوخته از زهر... تنم می سوزد لخته های جگرم در دهنم معلوم است   چقدر درد از این شهر به خاطر دارم از دل سوخته درد و محنم معلوم است   حق من رفتن در خان صعالیک نبود¹ در نگاهم غم هجر وطنم معلوم است   وسط سجده به کاشانه ی من ریخته اند رد پا روی عبا و بدنم معلوم است   از همین کوچه و توهین و دو دسته بسته روضه ی ارثیه از پنج تنم معلوم است   هتک حرمت جلوی اهل و عیالم شده ام شرم در چهره ی هر یاسمنم معلوم است   مردک پست به من باده تعارف کرده خجلتم در دل شعر و سخنم معلوم است   یک نفر هست کنار من و شکرش باقی است دور بالین من اشکِ حسنم معلوم است   حسنم روضه بخوان، روضه ی جسمی عریان من که بر روی تنم پیرهنم معلوم است   در میان کفنم تربت یک بی کفن است غربت جد من از این کفنم معلوم است   یاد تشنه شدن و پا زدنش افتادم تشنه ام علت پر پر زدنم معلوم است   https://eitaa.com/abdorroghaye
بی هوا درب خانه ات وا شد عده ای نانجیب آمده اند بین سجده، بدون عمامه پیِ تو ای غریب آمده اند    می کشیدند دست بسته تو را دل به تقدیر داده بودی تو دشمنانت سوار بر مرکب پشت مرکب پیاده بودی تو   جان فدایت که روضه خوان بودی یادِ نور دو عین افتادی عقب قافله زمین خوردی یادِ بنتُ الحسین افتادی   تا رسیدی به کاخ آن ملعون پر و بالت تمام خاکی شد ذره ای از بها نمی افتد گیرم اصلا امام خاکی شد   متوکل شراب آورد و...‌ بعد از آن بی حیا به تو خندید طعنه زد لااقل بخوان شعری شعر خواندی... وجودِ او لرزید   دل زهرایی ات شکست آن جا یادت افتاده بود بزم شراب یاد دندان و خیزران بودی یادت افتاده بود اشک رباب   یادت آمد که چوب دستی خورد به سر و روی و دیده ی جدت چشم عباس خیره شد ناگاه سوی رأس بریده ی جدت   می چکید اشکش از نوک نیزه سوز بغض گلویم این جا بود دختری زیر لب فقط می گفت: کاش الآن عمویم این جا بود https://eitaa.com/abdorroghaye
اگر بناست ببخشد مرا خدای علی سزاست آن که ببخشد فقط برای علی کمیت توبه ی من بی کمیل می لنگد نجات داده مرا بارها دعای علی هر آن که خواند علی را، خدا نگاهش کرد رضای حضرت حق است در رضای علی هوای طفل زمین خورده را پدر دارد فدای این پدر مهربان، فدای علی برای روز پدر، کاش در نجف بودم که باز سر بگذارم به زیر پای علی پیام حق به همه، روز سَدُّ الابواب است که نیست هیچ کسی محرمم سوای علی خوشا به حال نبی، وقت خلوتش با رب شنید در شب معراج خود، صدای علی علی نخوانده خودش را خدا قبول ولی چه شد که خواند خودش را "علی"، خدای علی کنون که سفره ی احسان مرتضی پهن است بگیر کرب و بلا، از کرم سرای علی علی حواله دهد تا بخوانم از نوه اش همان که شد بدنش جمع در عبای علی همان که پیکر رعنایش ارباً اربا شد فدای آن تن صد چاک و ناله های علی حسین پیش علی اکبرش زمین افتاد شکست قامت ارباب در عزای علی https://eitaa.com/abdorroghaye
مثل آفت که بگرداند گلستان را خراب معصیت هم می کند آرام ایمان را خراب مرد می خواهد که یاد حق کند وقت گناه با خداترسی بسازد مکر شیطان را خراب پای عهدِ با خدا هستند در هر مشکلی اهل دل، هرگز نمی سازند پیمان را خراب دور از انصاف باشد اینکه پیش چشم خلق با غضب مولا کُند، عبد پشیمان را خراب من خراب از غفلتم هستم، ملائک شاهدند بیشتر از این مکن آلوده دامان را خراب روی خوش قدری نشانم ده که اخم میزبان وقت مهمانی کند احوال مهمان را خراب رکن اصلی تمام طاعتم، حب علی است دوری از آقا نماید کل ارکان را خراب مستی ام از طعم انگور نجف مانده به جا جام حیدر کرده حالِ می پرستان را خراب سخت محبوسم میان بند نفس و آمدم... تا کنم با یا حسین این بند و زندان را خراب آرزوی ماست تنها دیدن کرب و بلا کرده هجران، روزگار اهل ایران را خراب داغ غم های حسین و غربت او کرده است تا قیامت خانه ی شادی انسان را خراب پیرمردی با عصا زد بر لب خشک حسین با شماتت کرد حال شاه عطشان را خراب ننگ بر آنان که کردند از سر بغض و ستم زیر مرکب، چینش آیات قرآن را خراب https://eitaa.com/abdorroghaye
در بند مرتضاییم، بی جیره و مواجب ما ریزه خوار شاهیم، او صاحب مواهب از باده اش خرابیم، مست ابوترابیم ما جای خود که یک عمر، حق بر علی است راغب تکیه زده به کرسی، نزد خدای اعلی بالاتر از رسولان، در سلسله مراتب معراج تازه رو شد، اصوات وحی از او بود دست خدایی اش شد، وقت نزول، کاتب از برکت وجودش دنیا به گردش آمد خورشید با نگاهش می رفت سمت مغرب در روز سخت خیبر، در جنگ هر دلاور تنها علی است غالب، مافوق کل غالب تا ذکر لب علی شد، یا والی الولی شد شد ذکر عرش رحمن، یا مظهر العجائب من آمدم بگیرم، کرب و بلای خود را از خوان لطف حیدر، در لیلةالرغائب یک عمر زیر دِینم، گریه کن حسینم در راه سِیر عشاق، گریه بر اوست واجب حتی سرش به نیزه، دلسوزِ خلق می شد یک جلوه از نگاهش، شد راهِ خیر راهب شاه از بلندی افتاد، خنجر به کُندی افتاد سر از قفا جدا شد، با تیغ نامناسب مهجور از وطن ماند، بر خاک پاره تن ماند ارباب بی کفن ماند، ای وای از این مصائب بی تاب روز وصلیم، آن منتقم می آید می آید آن امامِ از چشمِ خلق غائب https://eitaa.com/abdorroghaye