#امام_زمان_عج_فاطمیه
خورشید، نهان گشته ز انظار، انگار نه انگار
ماییم همان قوم گرفتار، انگار نه انگار
مستانه به دنبال گناهیم، در ظلمت چاهیم
او مانده ولی منتظر یار، انگار نه انگار
جز جرم و خطا هیچ نداریم، شرمنده ی یاریم
خون شد دل زهرایی دلدار، انگار نه انگار
در نافله اش فکر احباست، آن قدر که آقاست
انگار نبودیم خطاکار، انگار نه انگار
گفتیم عزدار بتولیم، با آل رسولیم
گفتند خوش آمد به گنهکار، انگار نه انگار
شب ها به در خانه ی شان رفت، با قد کمان رفت
دیدند شده دست به دیوار... انگار نه انگار
زهرا و دو چشمان پر از آب! ای وای بر اصحاب
دیدند همه حق شده انکار...انگار نه انگار
این شاخه ی فردوس ثمر داشت، مسمار خبر داشت
بی عاطفه انگار نه انگار، انگار نه انگار
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#امام_زمان_عج_فاطمیه
باغ و بهارم، در خزانی زرد، برگرد
گرمایِ عمرم، در هوایی سرد، برگرد
عمر گران، بی دیدنِ رویت هدر شد
هجران، چه خاکی بر سر ما کرد، برگرد
از معصیت ها، عاقبت رنگِ سیاهی...
سایه به روی شهرمان گسترد، برگرد
دوریِ از خورشید، در دوران تاریک
غم را میان سینه ها پرورد، برگرد
خسته شدی از دست ما؟! العفو، العفو
خسته شدیم از دوری ات، برگرد، برگرد
برگرد تا یاری کنی خیرالنسا را
زهراست تنها و چهل نامرد... برگرد
آقا قسم بر ناله ی " فِضه خُذینی"
آقا قسم بر سینه ی پر درد برگرد
****
ای شاهِ لب تشنه که در گودال ماندی
زهرا برایت ظرف آب آورد، برگرد
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#امام_زمان_عج_فاطمیه
رزق حلالِ فاطمی از آسمان نخورد
هر کس که غصه ی غمِ صاحب زمان نخورد
با بدترین گناه، تفاوت نمی کند
آن طاعتی که مُهر ولی پایِ آن نخورد
باید که شک کند به مسیرِ تقربش
عاشق اگر که طعنه و زخم زبان نخورد
سگ شهره شد به خوی وفا، چون تمام عمر
از دستِ غیرِ صاحب خود، استخوان نخورد
خوشبختِ واقعی است گدایی که لحظه ای
از پشت خانه ی گلِ نرجس تکان نخورد
زاهد به زُهد محض به جایی نمی رسد
دودِ چراغ اگر درِ این آستان نخورد
شیعه نخوان هر آن که به نعمت قرین شد و...
اندوهِ جیب خالیِ یک ناتوان نخورد
هر دل که سوخت پای غریبی مرتضی
جز مُهر عشقِ فاطمه، مُهر و نشان نخورد
باید دروغ روضه بخوانیم، چاره چیست؟!
خیرالنساء... سیلیِ نامحرمان نخورد
وقتی که رنگ از رخ زردِ بتول رفت
با صورتش به چوبه ی در، بی گمان نخورد
ضربِ غلافِ قنفذ ملعون، به بازوی...
حوریه ی امیر عرب، آن زمان نخورد
***
اصلا که گفته؟! قاری قرآن و خیزران؟!
کامِ حسین بین طبق خیزران نخورد
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#امام_زمان_عج_فاطمیه
قبول کن تو مرا تا که مستجاب شوم
دوباره گریه کنِ مادرت حساب شوم
مرا خرابِ خودت کن، خرابِ غیر نکن
ز محضرت بروم هر کجا، خراب شوم
به هر دری که زدم قبل تو جواب شدم
به هر دری بزنم بعد تو جواب شوم
خودت کشیدی ام از چاه معصیت بیرون
نخواستی که زمینگیرِ منجلاب شوم
بیا که سوختم از درد دوری ات عمری
بگو چقدر، بگو تا به کی عذاب شوم؟
به برکت نظرت، در عزای فاطمیه...
دوباره نوکر این خانه انتخاب شوم
زمان روضه ی سخت بتول، چون اسپند
میان شعله ی آتش پر التهاب شوم
چه عاشقی است که با درد، فاطمه می گفت:
فدای غربت و اشکِ ابوتراب شوم
برای اینکه نبندند دست حیدر را
به خون سینه ی خود پشت در، خضاب شوم
سریع فضه بپوشان رخ کبودم را
علی خجل بشود، از خجالت آب شوم
حسین تشنه نمانَد، حسین را دریاب
فدای تشنگی اش زیر آفتاب شوم
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#مناجات
طوری حجاب روی جرمم خدا کشیده
گویی که اصلا از من معصیتی ندیده
رویی برای برگشت، بر درگهش ندارم
از این همه خجالت، رنگ از رخم پریده
نه یاد مرگ بودم، نه فکر تنگی قبر
پس کِی به خود می آیم عمرم که سر رسیده
وقت گناه اصلا از او حیا نکردم
وای از فریب نفس و از سستیِ عقیده
خواهم امان ز روزی که دیده ها ببینند
ظالم به آه حسرت، دستان خود گزیده
بار خرابم اما در کیسه ی کریمم
ما را سوا نکرده، زهرا خودش خریده
از کودکی به لطف دامان پاک مادر
قلبم به حب حیدر، در سینه ام تپیده
پایان ندارد اصلا بی تابی از فراقش
هر کس که از شراب صحن علی چشیده
باید بمیرم از غم، بودند بین یثرب
هم مرتضی وحید و هم فاطمه وحیده
گویای لطف زهرا، آن محور وجود است
اشکی که در عزایش بر گونه ام چکیده
می رفت سوی مسجد حق را اقامه دارد
می رفت محکم اما با قامت خمیده
گفتند با تمسخر، صدیقه شاهدت کو؟!
آزرده شد ازین حرف صدیقه ی شهیده
ناگاه بین صحبت، شد منقطع کلامش
انداختش به زحمت، پهلوی ضرب دیده
یک روز هم می آید پیش تن حسینش
بر روی نی ببیند زهرا سرِ بریده
پایان ظلم دنیا روز ظهور مهدی است
این شب ادامه دارد تا سر زند سپیده
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه_روضه_بستر
از بس که در پیکر، جراحت داشت زهرا
آه و فغان ساعت به ساعت داشت زهرا
پای امیرالمؤمنین و حق مولا
پرداخت هر آنچه بضاعت داشت زهرا
شاهد طلب کردند از صدیقه، ای وای
قلبی شکسته از اهانت داشت زهرا
هر کس به یک قصدی عیادت رفت اما
چشمی پر آب از هر عیادت داشت زهرا
زن ها به هم گفتند با طعنه که روزی...
چون سروِ رعنا قد و قامت داشت زهرا
چرخاند حتی بسترش را رو به دیوار
از دیدنِ برخی کراهت داشت زهرا
پهلوی او نه، محور دین را شکستند
بر دین خاتم، محوریت داشت زهرا
ضربات سختی خورد پشت در، اگرچه...
مانند ریحانه لطافت داشت زهرا
نه فکر حالش بود و نه دربند جانش
جان امامش، ارجحیت داشت زهرا
می بست با شال نبی پیشانی اش را
بدجور با دیوار اصابت داشت زهرا
پهلوی ضربه خورده کاری کرد با او
در هر تکان خوردن مشقت داشت زهرا
اُمّ الشهید خانه شد قبل از شهادت
چون غنچه ای بهر شهادت داشت زهرا
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#امام_زمان_عج_فاطمیه
الا که در همه جا حاضر و هویدایی
چه خوانمت که ز توصیف من مبرایی
اگرچه دیر به درگاهت آمدم اما
به سوی بنده ی شرمنده، زود می آیی
چقدر وقت معاصی شتاب کردم و تو...
به حلم و مرحمتت کرده ای شکیبایی
قرار بود مقرب شوم به درگاهت
ولی حجاب شد این پرده های دنیایی
دلم هوای نجف کرده یا ولی الله
هوای نیمه شبِ آن دیار رؤیایی
حلال کن که ندیدی به نامه ام خیری
نداشتم بجز اشک دو دیده، دارایی
خدا کند که همین اشک های ناقابل
به قلب غرق به خونت دهد تسلایی
به زیر چوبه ی تابوتِ نیمه ی جانش
علی است مات و زمینگیرِ داغ عظمایی
"به عزت و شرف لا اله الا الله"
شده است نغمه و صوتِ غریب مولایی
به زیر چوبه به خود گفت: مردم نامرد...
گرفته اید ز بیت علی چه زهرایی
تمام بستر و دیوار و دسته ی دستاس
تمام زندگی ما شده گل آرایی
دری که سوخته با یک اشاره می افتاد
نداشت هیچ نیازی به ضربه ی پایی
چه زود شد سحر و رفت لیلة القدرم
کنار این همه غم مانده ام به تنهایی
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه_روضه_شام_شهادت
با گریه و بدون صدا غسل می دهم
دارم شبانه جسم تو را غسل می دهم
سرو علی، به جلوه ی محراب رفته ای!
ای آبروی من، چقدر آب رفته ای؟!
شرمنده کرده رنگ رخت تا ابد مرا
زخم عمیق روی پرت می کشد مرا
کل حصیر حجره ی ما لاله گون شده
آبی که ریختم به پرت، رنگ خون شده
یادش بخیر جنگ اُحد که تمام شد
از زخم ها که در بدنم ازدحام شد
لبخند بر رخ منِ خیبرشکن زدی
مرهم به روی کل نود زخم من زدی
می خواستم برای تو جبران کنم، نشد
گفتم که زخم های تو درمان کنم، نشد
زهرا پسر عمویت ازین داغ خسته شد
در ظرف چند ماه، دو رکنم شکسته شد
پلکت چنان کبود شده، وا نمی شود
بازوی زیر و رو شده ات تا نمی شود
این داغ سخت، تاب مرا سر می آورد
رد غلاف، داد مرا در می آورد
ریحانه ی علی، علی افتاده از نفس
چیزی بگو دوباره به فریاد من، برس
ویرانه می شود حرمم، از حرم نرو
ای لیله ی مبارکه ام، از برم نرو
گرچه شکسته، ظرف وجودِ علی بمان
تنها دلیل بود و نبودِ علی بمان
زهرا ببخش اگر که علی در غمت نمرد
در پیش دیده ام به رخت تازیانه خورد
ای نور خانه ام به خدا می سپارمت
پیش حسین بین کفن می گذارمت
دیگر جز این دو تا، کفنی نیست فاطمه
جز این دو، غیر پیرهنی نیست فاطمه
زهرا، حسین سهم تنش تکه بوریاست
روزی که روی ریگ بیابانِ کربلاست
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
کوه اعتلا ز رفعت ام البنین گرفت
دریا سخا ز رحمت ام البنین گرفت
خورشید اگر که واسطه ی نور عالم است
نور از جمال و طلعت ام البنین گرفت
روح الامین برای تقرب، به طور عرش
چله برای خدمت ام البنین گرفت
افتادم از نفس سرِ نفسم ولی خدا
دست مرا به حرمت ام البنین گرفت
دست نیاز ما به خدا از همان ازل
پیوند با کرامت ام البنین گرفت
معصومه است بی شک و مانند فاطمه
عصمت بها ز عصمت ام البنین گرفت
عباس را به قله ی طاعت رسانده است
درسی که از بصیرت ام البنین گرفت
دستش شفیع خلق شود چون که بوسه از
دستان با سخاوت ام البنین گرفت
فردا علم به دوش حسین است یاورش
هر کس به دوش، رایت ام البنین گرفت
باید برات صحن ابالفضل را فقط
از دست های حضرت ام البنین گرفت
از بس بقیع رفت و ز عباس روضه خواند
یثرب هوای غربت ام البنین گرفت
داغش به جای خود، سپر خونی اش چنان
صبر و قرار و طاقت ام البنین گرفت...
مقتل نوشته است که از هوش رفته است
جان مرا مصیبت ام البنین گرفت
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
ای عصای پیری اُم البنین
پای حرف و صحبتم قدری نشین
تا بگویم از جوانی های خود
خاطرات پهلوانی های خود
ای عصا این قامت خم را نبین
حالِ امروز مرا تنها نبین
روزگاری من پسرها داشتم
دورتادورم قمرها داشتم
دلخوشی ام بود یک عمری همین
شهر یثرب بود و یک اُم البنین
نذر کردم بچه هایم را همه
نذرِ راه بچه های فاطمه
فخر دارم از ملک برتر شدم
چون کنیز خانه ی حیدر شدم
بچه هایم غرق نور رب شدند
پاسبان محمل زینب شدند
عزتم دادند بین عالمین
خون آن ها ریخت در راه حسین
حال تا که می نشینم در بقیع
اشک چشمم می شود جاری سریع
با نوک انگشت خود بر روی خاک
می کشم تصویرِ داغی دردناک
می کشم قبر چهار الماس را
می زنم از دل صدا عباس را
بر دلم رنگ غم و ماتم زدند
لشگری عباس را باهم زدند
دست هایش شد جدا از پیکرش
با عمودی شد دوتا فرق سرش
سال ها بر غربتش باریده ام
خونِ بر روی سپر را دیده ام
شد دلم همچون خرابه سال ها
شرم کردم از ربابه سال ها
خوانده ام اشعار شرم یاس را
با سکینه روضه ی عباس را
چشم بر دنیای بی او بسته ام
ای عصا دیگر بریدم، خسته ام
خیره ام بر مشک، می گویم حسین
زیر لب با اشک می گویم حسین
اشک می ریزم به یاد حنجرش
می دهم جان یاد جسم بی سرش
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#امام_زمان_عج_محرم_و_صفر
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
مرده ام... از نفست شور و توان می گیرم
سرِ صبحی به دعاهای تو جان می گیرم
گفته ام مرثیه خوان نام تو را سر بدهد
از مسیحاییِ نامت هیجان می گیرم
هرچه دارم همه را می دهم و در عوضش
یک دل سوخته و اشک روان می گیرم
مستحقِ غضب و آتش قهرم اما
باز از مرحمتت برگ امان می گیرم
برنگشتی و گذر کرد بهارِ عمرم
ذره ذره پس از این رنگ خزان می گیرم
حال که آب گذشت از سر من، با حاجت...
روضه ی امّ بنین و پسران می گیرم
با دل سوخته می گفت: عصا نیست مرا
دست را بر کمرم گریه کنان می گیرم
ای بَشیر، از پسر حضرت زهرا چه خبر؟
خبر از او به دو چشمِ نگران می گیرم
آن قدر روضه بخوانم که بگریند همه
روضه را در وسط شهر، عیان می گیرم
از سرِ شرم دم مرثیه خوانیِ رباب
روی خود را ز نگاه دگران می گیرم
ختمِ کارم شده مسموم شدن، عیبی نیست
از غریبیِ نبی رد و نشان می گیرم
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها_ولادت
به نبی و خدیجهی اطهر
به " فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ"
از نماز شب است بالاتر
نیت دستبوسی مادر
طب و مرهم نبود و هرگز نیست
برکتی هم نبود و هرگز نیست
در دو عالم نبود و هرگز نیست
از دعاهای خیر او بهتر
چهره اش نور کهکشان دارد
در دلش مهر بی کران دارد
با همین قامت کمان دارد
زیر پایش بهشت سرتاسر
دشمنان رسول می لرزند
داده حق بر رسول خود فرزند
صد هزاران پسر نمی ارزند
بر رسول خدا به این دختر
هست زهرا سراسر قرآن
بین احزاب و فاطر و لقمان
آل عمران و مریم و فرقان
قدر، انسان، تبارک و کوثر
فاطمه خود تعالی خود شد
عزت لایزالی خود شد
در همان خردسالی خود شد
مادر مهربان پیغمبر
مادر کربلا و عاشورا
حجت الله بر حجج، زهرا
در میان تمام اهل کسا
فاطمه می شود فقط محور
فاطمه کیست؟ صاحب افلاک
جلوه ی رب العالمین در خاک
طبق نص روایت لولاک
نیست از فاطمه کسی برتر
روز مادر دعا دو چندان کن
یاد، از رفتگان فراوان کن
یاد، از مادر شهیدان کن
یادی از مادر علی اصغر
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#امام_زمان_عج
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها_ولادت
منم همان که به عصیان، شکست پیمانش
همان که جهل، کشیده به سمت کفرانش
امام عصر، منم بنده ای که یک عمر است
فریب خورد و به پایان رسیده دورانش
از آسمان نگاهت، مرا گناه انداخت
کشید و برد در اعماق چاه خسرانش
مرا نخواست کسی و نبود خواهانم
خوشا کسی که تویی خواستار و خواهانش
بیا و حال خوشی را که رفته از دستم
به یک دعای سحرگاه، بازگردانش
رسید بعد فراقت، به وصل آغوشت
هر آن که پای ولایت، گذشت از جانش
طواف آخر نوکر، به دور شش گوشه است
خوشا به روزیِ سیدرضی و رضوانش
به دل ولای علی هست و از ازل شده ام
به اذن فاطمه از طیف ریزه خوارانش
خدا کند که به یک گوشه چشمِ خود مادر
به نوکران برساند نَمی از احسانش
اگر شروع شود کارها به نام علی
به لطف حضرت زهرا خوش است پایانش
چه منتی است به هر کس شده است فرزندش
چه مادری است، همه مادران به قربانش
روا نبود چنین، مادری حسینش را...
به روی نیزه ببیند، شود پریشانش
روا نبود که در ازدحام مجلس شام
میان طشت ببیند شکسته دندانش
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#مناجات
روح من سخت زمینگیر شده، کاری کن
از هوس بسته به زنجیر شده، کاری کن
پای طولِ اَملم توبه نکردم عمری
دل من از گنهم پیر شده، کاری کن
بس که دستم جلوی غیر دراز است، دلم
غافل از منشأ تأثیر شده، کاری کن
فکر تنهایی قبرم به سرم افتاده
مهربانا چه کنم؟! دیر شده، کاری کن
سال ها دوری از یوسف زهرا سخت است
دوری اش بغض گلوگیر شده، کاری کن
دل، گرفتار علی هست و خمار نجفش
زود با این دلِ تسخیر شده کاری کن
شب جمعه است، اجازه بده با گریه دلم
بشود طیب و تطهیر شده، کاری کن
ناله زد زینب کبری چه کنم یا جداه؟!
روضه هایت همه تفسیر شده، کاری کن
یاعلی... رفته ام از حال، ببین که پسرت
دفن در نیزه و شمشیر شده، کاری کن
آه، یا فاطمه... با خنجر کُندش قاتل
سوی گودال سرازیر شده، کاری کن
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#مناجات
منی که غرق گناهم، شکسته بال و پرم
چگونه نام بلند تو را به لب ببرم؟!
اگر که دوست نداری "خدا خدای" مرا
اجازه هست صدایت کنم به چشم ترم؟!
خودم نیامده ام نیمه شب به درگاهت
تو خواستی که بیافتد به این حرم گذرم
بیا مرا جلوی دیگران خراب مکن
بگیر دست مرا که به سنگ خورده سرم
مرا ببخش و دوباره بگیر در آغوش
قسم به حرمت خون مدافعان حرم
بنا نبود فقط خوب ها حرم بروند
شبی بیا و مرا هم به کربلا ببرم
تمام هستی من هست مادر و پدرم
فدای حضرت ارباب مادر و پدرم
اگر حسین نشد عاقبت کفن بشود
چگونه نوکرم و بهر خود کفن بخرم؟!
هنوز نیمه ی شب های جمعه می آید
نوای مادر او: تشنه ذبح شد پسرم
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#مناجات
ذره ذره معصیت کل وجودم را گرفت
بنده ی دنیا شدن، بال صعودم را گرفت
خواستم وارد شوم بر اهل توبه ناگهان
مشکلی عارض شد و راه ورودم را گرفت
من ضرر از آرزوهای بلندم دیده ام
غافل از محشر شدن یک عمر، سودم را گرفت
وای از بی خیریِ این چشم بی تقوا شده
اشک های روضه ام، بود و نبودم را گرفت
عهد بستم با امام عصر خود آدم شوم
غفلتم، قولی که بر او داده بودم را گرفت
غافل از صاحب زمان سرگرم کار خود شدم
کم کم این غافل شدن حال سجودم را گرفت
من زمین افتاده ام اما به دادم می رسد
آن که مهرش روز اول تار و پودم را گرفت
روزگاری می شود نام حسین بن علی
با دعای فاطمه گفت و شنودم را گرفت
جان فدای خواهری که ناله زد در قتلگاه
خون پاک حنجرت کل وجودم را گرفت
خوب شد زهرا ندید و خوب شد حیدر ندید
سایه ی دست کسی روی کبودم را گرفت
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#مناجات
عبدی که بود پست و هوسران تر از همه
برگشته سر به زیر، پشیمان تر از همه
از خود فرار کرده غلام فراری ات
سوی تو بازگشته گریزان تر از همه
یا که مرا مقابل این خوب ها بزن
یا که مرا ببخش نمایان تر از همه
از روی جهل، حال خوشی را که داشتم
بر معصیت فروختم ارزان تر از همه
وقتی سلاح اشکِ مرا غفلتم گرفت
ماندم میان معرکه حیران تر از همه
غیر از تو ای کریم کسی می خرد مگر؟!
آن را که بی بها شد و ویران تر از همه
من ناامید نیستم از لطف و رحمتت
هستم اگر چه بی سر و سامان تر از همه
خواهی گرفت روز حساب و کتاب خلق
بر نوکران فاطمه آسان تر از همه
دلبسته ام به لطف کریمان، در این میان
بر رحمت حسین فراوان تر از همه
بالای تل زینبیه آه می کشید
اُخت الحسین پاره گریبان تر از همه
بر نیزه تکیه داد ولی باز نیزه خورد
شاهی که بود زخمی و عطشان تر از همه
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#مناجات
در سینه مانده آهم، خیلی دلم گرفته
خسته از اشتباهم، خیلی دلم گرفته
بر نفس خود اسیرم، از شرم سر به زیرم
از بس که رو سیاهم خیلی دلم گرفته
خیلی مرا صدا کرد، آخر خودش حیا کرد
شرمنده از الٰهم، خیلی دلم گرفته
در بندگی ضعیفم، شیطان شده حریفم
گمراه بین راهم، خیلی دلم گرفته
نامحرمان به لبخند، اشک مرا گرفتند
خشکیده شد نگاهم، خیلی دلم گرفته
وقتی اطاعتم رفت، دوران عزتم رفت
درمانده قعر چاهم، خیلی دلم گرفته
شاه نجف امیدم، دیشب به خواب دیدم
ایوان طلای شاهم، خیلی دلم گرفته
تشنه شدم دوباره، دلتنگ و بی قرارِ
ارباب و قتلگاهم، خیلی دلم گرفته
یک سو سه ساله افتاد، خواهر به ناله افتاد:
برخیز ای پناهم خیلی دلم گرفته
بعد از علیِ اکبر، بعد از تو ای برادر
در بند یک سپاهم، خیلی دلم گرفته
من می روم اسیری، جای کفن حصیری
شاید شود فراهم، خیلی دلم گرفته
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
نور دل زهرای اطهر، ام کلثوم
سبط پیمبر، بنت حیدر، ام کلثوم
ای میوه ی بر شاخه ی طوبی، دخیلك
ای هم رکاب زینب کبری، دخیلك
هر چند کمتر در غمت هیئت گرفتیم
اما ز لطفت بارها حاجت گرفتیم
بر خشکسال جان ما باران رساندی
فرش غبارآلود دل ها را تکاندی
مظلومیت یعنی قلم هم شرم دارد
از صحبتِ در باب این غم، شرم دارد
ازچه نفهمیدند برخی ها مقامت؟!
در باب تزویجت، شکستند احترامت
بر لب نخواهم برد اصلا حرف بد را
بانو ببخش آن حرف های بی سند را
تو دختر تطهیر و نور و هل أتایی
نوری نهان، تابیده از عرش خدایی
ای جلوه ی پنهان حق، ای قدر مکتوم
ای دختر خیرالنساء، یا ام کلثوم
مانند زینب باده ی غم را چشیدی
چه روضه هایی را به چشم خویش دیدی
دیدی چگونه بلبل از گلشن جدا شد
دیدی علی اصغر سرش از تن جدا شد
دیدی که تشنه، آب را دلبر صدا زد
دیدی که در خون، بین مقتل دست و پا زد
بودی کنار زینب و نزد ربابه
در شهر کوفه چون پدر کردی خطابه
نیش کلام پست ها را صبر کردی
داد و هوار مست ها را صبر کردی
بر دور ناقه، مردمی بدنام دیدی
خیلی جسارت بین شهر شام دیدی
دروازه ی ساعات آتش زد به جانت
هر لقمه ی خیرات آتش زد به جانت
نام حسینت را به هر جایی که بردی...
افتادی از پا بس که کعب نیزه خوردی
یاد جراحات زیادش گریه کردی
تا آخر عمرت به یادش گریه کردی
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#امام_هادی_علیه_السلام_شهادت
دلبرا آیه بخوان، راه به ما یاد بده
راه نزدیک به درگاه به ما یاد بده
عشق بازیِ سحرگاه به ما یاد بده
وَ بِکُم عَلَّمَنَا الله به ما یاد بده
بهترین نسخه ی هر غصه و هر دردی تو
جامعه خواندی و ما را علوی کردی تو
رحمتت کاش به قلبم برسد، محتاجم
گره کور دلم باز شود... محتاجم
نظری کن به منِ خسته که بد محتاجم
من به لطف و کرمت تا به ابد محتاجم
گوهر اشک به بازار غمت روزی کن
سحری، روضه میان حرمت روزی کن
راه این روضه ی غمناک، مسیری سخت است
دور از خانه غریبانه اسیری سخت است
این همه جام بلا را بپذیری سخت است
یادِ تخریب حرم روضه بگیری سخت است
آب بستند به صحن و حرم جدت آه
سال ها سوختی از داغ اباعبدالله
رتبه ی فاطمی ات قابل تشکیک نبود
این همه اذیت معصوم خدا، نیک نبود
حق تو دیدن ویرانه ی تاریک نبود
جایگاهت به خدا "خان صعالیک" نبود
کنج ویرانه دلت سوخت و در تب بودی
مطمئنم که به یاد دل زینب بودی
حمله بر حصن حصین؟! بر متوکل لعنت
طعنه بر هادی دین؟! بر متوکل لعنت
خوردی آقا به زمین؟! بر متوکل لعنت
آه از کوچه، همین... بر متوکل لعنت
بهر آزار، تو را بین طناب آوردند
با چه رویی به سویت ظرف شراب آوردند؟!
خوب شد پاره، گریبان کسی این جا نیست
خوب شد دختر حیران کسی این جا نیست
خوب شد چوب به دستان کسی این جا نیست
خواهری بی سر و سامان کسی این جا نیست
تا ز حلقوم حسین آیه به لب هاش نشست
خیزران زود به دندان ثنایاش نشست
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#امام_هادی_علیه_السلام_شهادت
علت روی زمین ریختنم معلوم است
اثر زهر به هر عضو تنم معلوم است
جگرم سوخته از زهر... تنم می سوزد
لخته های جگرم در دهنم معلوم است
چقدر درد از این شهر به خاطر دارم
از دل سوخته درد و محنم معلوم است
حق من رفتن در خان صعالیک نبود¹
در نگاهم غم هجر وطنم معلوم است
وسط سجده به کاشانه ی من ریخته اند
رد پا روی عبا و بدنم معلوم است
از همین کوچه و توهین و دو دسته بسته
روضه ی ارثیه از پنج تنم معلوم است
هتک حرمت جلوی اهل و عیالم شده ام
شرم در چهره ی هر یاسمنم معلوم است
مردک پست به من باده تعارف کرده
خجلتم در دل شعر و سخنم معلوم است
یک نفر هست کنار من و شکرش باقی است
دور بالین من اشکِ حسنم معلوم است
حسنم روضه بخوان، روضه ی جسمی عریان
من که بر روی تنم پیرهنم معلوم است
در میان کفنم تربت یک بی کفن است
غربت جد من از این کفنم معلوم است
یاد تشنه شدن و پا زدنش افتادم
تشنه ام علت پر پر زدنم معلوم است
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#امام_هادی_علیه_السلام_شهادت
بی هوا درب خانه ات وا شد
عده ای نانجیب آمده اند
بین سجده، بدون عمامه
پیِ تو ای غریب آمده اند
می کشیدند دست بسته تو را
دل به تقدیر داده بودی تو
دشمنانت سوار بر مرکب
پشت مرکب پیاده بودی تو
جان فدایت که روضه خوان بودی
یادِ نور دو عین افتادی
عقب قافله زمین خوردی
یادِ بنتُ الحسین افتادی
تا رسیدی به کاخ آن ملعون
پر و بالت تمام خاکی شد
ذره ای از بها نمی افتد
گیرم اصلا امام خاکی شد
متوکل شراب آورد و...
بعد از آن بی حیا به تو خندید
طعنه زد لااقل بخوان شعری
شعر خواندی... وجودِ او لرزید
دل زهرایی ات شکست آن جا
یادت افتاده بود بزم شراب
یاد دندان و خیزران بودی
یادت افتاده بود اشک رباب
یادت آمد که چوب دستی خورد
به سر و روی و دیده ی جدت
چشم عباس خیره شد ناگاه
سوی رأس بریده ی جدت
می چکید اشکش از نوک نیزه
سوز بغض گلویم این جا بود
دختری زیر لب فقط می گفت:
کاش الآن عمویم این جا بود
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#لیلة_الرغائب
#مناجات
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
اگر بناست ببخشد مرا خدای علی
سزاست آن که ببخشد فقط برای علی
کمیت توبه ی من بی کمیل می لنگد
نجات داده مرا بارها دعای علی
هر آن که خواند علی را، خدا نگاهش کرد
رضای حضرت حق است در رضای علی
هوای طفل زمین خورده را پدر دارد
فدای این پدر مهربان، فدای علی
برای روز پدر، کاش در نجف بودم
که باز سر بگذارم به زیر پای علی
پیام حق به همه، روز سَدُّ الابواب است
که نیست هیچ کسی محرمم سوای علی
خوشا به حال نبی، وقت خلوتش با رب
شنید در شب معراج خود، صدای علی
علی نخوانده خودش را خدا قبول ولی
چه شد که خواند خودش را "علی"، خدای علی
کنون که سفره ی احسان مرتضی پهن است
بگیر کرب و بلا، از کرم سرای علی
علی حواله دهد تا بخوانم از نوه اش
همان که شد بدنش جمع در عبای علی
همان که پیکر رعنایش ارباً اربا شد
فدای آن تن صد چاک و ناله های علی
حسین پیش علی اکبرش زمین افتاد
شکست قامت ارباب در عزای علی
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#مناجات
#لیلة_الرغائب
مثل آفت که بگرداند گلستان را خراب
معصیت هم می کند آرام ایمان را خراب
مرد می خواهد که یاد حق کند وقت گناه
با خداترسی بسازد مکر شیطان را خراب
پای عهدِ با خدا هستند در هر مشکلی
اهل دل، هرگز نمی سازند پیمان را خراب
دور از انصاف باشد اینکه پیش چشم خلق
با غضب مولا کُند، عبد پشیمان را خراب
من خراب از غفلتم هستم، ملائک شاهدند
بیشتر از این مکن آلوده دامان را خراب
روی خوش قدری نشانم ده که اخم میزبان
وقت مهمانی کند احوال مهمان را خراب
رکن اصلی تمام طاعتم، حب علی است
دوری از آقا نماید کل ارکان را خراب
مستی ام از طعم انگور نجف مانده به جا
جام حیدر کرده حالِ می پرستان را خراب
سخت محبوسم میان بند نفس و آمدم...
تا کنم با یا حسین این بند و زندان را خراب
آرزوی ماست تنها دیدن کرب و بلا
کرده هجران، روزگار اهل ایران را خراب
داغ غم های حسین و غربت او کرده است
تا قیامت خانه ی شادی انسان را خراب
پیرمردی با عصا زد بر لب خشک حسین
با شماتت کرد حال شاه عطشان را خراب
ننگ بر آنان که کردند از سر بغض و ستم
زیر مرکب، چینش آیات قرآن را خراب
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#مناجات
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
#لیلة_الرغائب
در بند مرتضاییم، بی جیره و مواجب
ما ریزه خوار شاهیم، او صاحب مواهب
از باده اش خرابیم، مست ابوترابیم
ما جای خود که یک عمر، حق بر علی است راغب
تکیه زده به کرسی، نزد خدای اعلی
بالاتر از رسولان، در سلسله مراتب
معراج تازه رو شد، اصوات وحی از او بود
دست خدایی اش شد، وقت نزول، کاتب
از برکت وجودش دنیا به گردش آمد
خورشید با نگاهش می رفت سمت مغرب
در روز سخت خیبر، در جنگ هر دلاور
تنها علی است غالب، مافوق کل غالب
تا ذکر لب علی شد، یا والی الولی شد
شد ذکر عرش رحمن، یا مظهر العجائب
من آمدم بگیرم، کرب و بلای خود را
از خوان لطف حیدر، در لیلةالرغائب
یک عمر زیر دِینم، گریه کن حسینم
در راه سِیر عشاق، گریه بر اوست واجب
حتی سرش به نیزه، دلسوزِ خلق می شد
یک جلوه از نگاهش، شد راهِ خیر راهب
شاه از بلندی افتاد، خنجر به کُندی افتاد
سر از قفا جدا شد، با تیغ نامناسب
مهجور از وطن ماند، بر خاک پاره تن ماند
ارباب بی کفن ماند، ای وای از این مصائب
بی تاب روز وصلیم، آن منتقم می آید
می آید آن امامِ از چشمِ خلق غائب
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye