eitaa logo
حجت الاسلام مهدی میرزائی
529 دنبال‌کننده
3هزار عکس
376 ویدیو
544 فایل
كانال رسمى حجت الاسلام مهدی میرزائی در زمينه نشر درسگفتارها، مواضع و سخنراني هاى ايشان و ارائه ومعرفی محتویات راهبردی در تربیت انسان تراز در تحقق تمدن مهدوی برای كاربران مي باشد. ▶️https://t.me/alab : ارتباط با ادمین📮 ⇨ @Mahdimir255
مشاهده در ایتا
دانلود
پاسخ به پرسش مخاطبین
سلام وقتتون بخیر ترجمه :اگر ناتوان هستى در معصيت او ناتوان باش.   ترجمه آقای دشتی:هر گاه نيرومند شدى توانت را در طاعت پروردگار به كار گير، و هر گاه ناتوان گشتى، ناتوانى را در نافرمانى خدا قرار ده. اقای دشتی درست ترجمه کردند ولی فهم این عبارت امیرالمومنین ع نیاز به مقدمه زیر دارد 👇👇 انواع ناتوانی: 🔷1. ناتوانی طبیعی و غیر ارادی: مثل پیری و ناتوانی جسمی.  امیرالمومنین در خطبه ۲۲۱ می فرمایند: «گذشت روزگار توانایی شان را گرفت». یا در همان خطبه می فرمایند: «از ادامه بیماری ها، سست و ناتوان شدند». و درباره خودشان هم در نامه ۳۱ به امام حسن مجتبی علیه السلام می نویسند : « پسرم هنگامی که دیدم سالیانی از من گذشت و توانایی ام رو به کاستی رفت، نامه‌ای برای شما نوشتم». پس یک وقت ناتوانی کاملاً طبیعی است و غیر اختیاری و غیر ارادی است.   🔷2. ناتوانی ارادی  و ممدوح : مثل ناتوانی در تشکر از خدا در برابر نعمتها این ناتوانی زیبا و خوب است. این نوع ناتوانی در چند مورد در نهج‌البلاغه آمده است . 🔻انواع ناتوانی ممدوح: 🔹2.1 ناتوانی و عجز در برابر خدا ،اینکه انسان به این معرفت برسد که از شناخت خدا آنگونه که حق خداست ناتوان است . از توصیف خدا ،آنگونه که حق خداست ناتوان است و از شکرگذاری نعمت‌های خدا هم این گونه که حق خداوند است ناتوان است این یک جور درجه و مقام است خیلی معرفت می‌خواهد که انسان به این عجز خودش در برابر خداوند برسد. امیرالمومنین در خط اول از خطبه۱  نهج البلاغه می فرمایند: « سپاس خداوندی را که سخنوران از ستودن او عاجز هستند و حسابگران از شمارش نعمت های او و تلاش کنندگان از ادای حق او عاجز هستند.»  یا در خطبه ۱۶۰ میفرمایند: « خدایا آنچه را که از آفرینش تو می نگریم و از قدرت تو به شگفت می‌آییم و بدان بزرگی قدرت تو را می ستاییم بسی ناچیز تر است در برابر آنچه که از ما پنهان و چشم‌های ما از دیدن آنها ناتوان و عقل های ما از درک آنها عاجز است».   از طرفی دیگر در این ناتوانی ممدوح ما تکلیفی هم داریم و آن تلاش بیشتر در طاعت  خدا است، اگرچه ما هر چقدر تلاش هم می کنیم آن گونه که حق خدا است نمیتوانیم طاعت کنیم .حضرت در نامه ۳۱ نهج البلاغه خطاب به امام حسن مجتبی علیه السلام می نویسند: « در عمل بکوش آنچنان که همانند تو سزاوار است بکوشد زیرا منزلت آن اندک و توانایی‌اش ضعیف و ناتوانی اش بسیار و اطاعت خدا را مشتاق است». 🔹2.2  ناتوانی وعجز و ضعف در مقابل گناه : امیرالمومنین در حکمت ۳۸۳ می فرمایند: « هرگاه ناتوان شدی پس ناتوانی را در نافرمانی خدا قرار بده» همچنین در حکمت ۳۴۵ می فرماید: «خود ناتوانی از انجام گناه و ممکن نشدن اسباب گناه نوعی عصمت است» 🔹۳.  ناتوانی مذموم و بد : اینکه انسان در مقابل انجام تکلیف عقلی و شرعی و عرفی ناتوان باشد. 🆔@abhas313
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 کلاس آموزش قرآن کریم🌷 با حضور نونهالان و نوجوانان 😊 استاد: حجت الاسلام مهدی میرزایی بزرگوار ♨️ 💠مسجد حضرت علی اکبر ع 📆 جمعه ۱۲ مرداد¹⁴⁰³ ╔═══.🍃🌸🍃.════╗ 🆔 @Basij_masjed_Aliakbar ╚════.🍃🌼🍃.═══╝ 🆔@abhas313
هرچند مسیر، مشکل و باریک است با این که به‌ظاهر آسمان تاریک است در چشم تو پرچمِ فلسطین پیداست یعنی به امید حق، سحر نزدیک است شاعر: سورنا جوکار @abhas313
کلاس آموزش قرآن کریم🌷 با حضور نونهالان و نوجوانان 😊 استاد: حجت الاسلام مهدی میرزایی💡 💠مسجد حضرت علی اکبر ع 📆 جمعه ۱۲ مرداد¹⁴⁰³ 🆔@abhas313
پاسخ به پرسش مخاطبین👇👇👇
قسمت 1⃣ آیات مختلف قرآن گواه این است که اسلام یک آئین جهانى و برای تمام مردم دنیاست؛ آیاتی مانند: آیه 19 سوره انعام: «لِأُنْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ»؛ (هدف من این است که همه شما و کسانى را که سخنم به آنها مى ‏رسد با قرآن انذار کنم). آیه 90 همان سوره: «إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرى‏ لِلْعالَمِینَ»؛ (این قرآن وسیله تذکر جهانیان است). آیه 158 سوره اعراف: «قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعاً»؛ (بگو اى مردم! من رسول خدا به سوى همه شما هستم). آیات شریفه 86 و 87 سوره «ص»: «قُلْ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَکَلِّفینَ* إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِکْرٌ لِلْعالَمینَ»؛ ([اى پیامبر!] بگو: من براى دعوت نبوّت هیچ پاداشى از شما نمى طلبم و من از متکلّفین نیستم! [سخنانم روشن و همراه با دلیل است!] این [قرآن] تذکرى براى همه جهانیان است). آیه اول سوره فرقان: «تَبارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى‏ عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعالَمِینَ نَذِیراً»؛ (جاوید و پر برکت است خداوندى که قرآن را بر بنده اش نازل کرد تا همه جهانیان را انذار کند). و امثال این آیات که در قرآن فراوان است
قسمت2⃣ همانطور که در ابتدا بیان شد آیات مختلف قرآن به خوبى گواهى مى ‏دهند که اسلام یک آئین جهانى است و جالب اینکه بسیارى از این آیات در مکه یعنى در آن موقع که هنوز اسلام از محیط این شهر تجاوز نکرده بود نازل شده اند! بنابراین انذار مردم مکه و مدینه و مناطق اطراف آن دو به عنوان مرکز اسلام منافاتی با جهانی بودن اسلام ندارد و طبیعی است که از کسانی که مخاطبان نزدیک قرآن هستند به صورت ویژه نام برده و و دعوت به عمل آید. ثانیا: آیه «ما کانَ لِأَهْلِ الْمَدینَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرابِ أَنْ یَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ» با استفاده از یک بیان عاطفى، همه افراد با ایمان را به ملازمت پیامبر(صلی الله علیه و آله) و حمایت و دفاع از او در برابر مشکلات تشویق مى‏ کند و مسلم است که تاکید و تکیه روى مدینه و اطرافش به خاطر آن است که در آن روز کانون اسلام مدینه بود، و الا این حکم نه اختصاصى به مدینه و اطراف آن دارد و نه مخصوص پیامبر (صلی الله علیه و آله) است. این وظیفه همه مسلمانان در تمام قرون و اعصار است که رهبران خویش را همچون جان خویش، بلکه بیشتر گرامى دارند و در حفظ آنان بکوشند و آنها را در برابر حوادث سخت تنها نگذارند، چرا که خطر براى آنها خطر براى امت است.( ثالثا: در مجموع با توجه به مجموعه آیات قرآن می توان گفت که دعوت پیامبر اسلام در جهانى شدنش تدریجى و مرحله به مرحله بوده است: در مرحله اول پس از مبعوث شدن، کار تبلیغ پنهانى اسلام را شروع کرد و در طول سه سال پیامبر تنها کسانى را دعوت مى کرد که کاملًا به آنها اطمینان داشت که اسرار را فاش نمى کنند. در مرحله دوم به حکم آیه 42 سوره شعراء: «وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ»؛ (و خویشاوندان نزدیکت را انذار کن) مأمور بود تنها فامیل خود را دعوت کند.( در مرحله سوم به حکم آیه 3 سوره فصلت: «کِتابٌ فُصِّلَتْ آیاتُهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لِقَوْمٍ یَعْلَمُون»؛ (کتابى که آیاتش هر مطلبى را در جاى خود بازگو کرده در حالى که فصیح و گویاست براى جمعیّتى که آگاهند!) و با توجه به شروع دعوت همگانی خود از مکه، مامور شده آن را اولا به عموم عرب و پس از آن به هر کس «دنبال آگاهی» است ابلاغ کند. و در مرحله نهایی به حکم آیه 19 سوره اعراف: «وَ أُوحِیَ إِلَیَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ»؛ (این قرآن بر من وحى شده تا شما و تمام کسانى را که این قرآن به آنها مى رسد بیم دهم [و از مخالفت فرمان خدا بترسانم]) مأمور شده آن را به عموم مردم برساند؛ به خاطر همین ماموریت بود که پیامبراسلام(صلی الله علیه وآله) نامه به سران بزرگ جهان آن روز در خارج از جزیره عربستان نوشت و آنها را به اسلام دعوت کرد.(
شبهه «اختصاص اسلام به اعراب» مبتنی بر ترجمه، تفسیر و برداشتی «تحمیلی و دروغین» است؛ بنابراین لازم می دانیم که - بعد از آوردن تک تک آیات با ترجمه و ادعای شبهه گران - ترجمه و تفسیر صحیح این آیات ارائه شود «تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد». 1. آیات 198 و 199 سوره شعراء: «وَلَوْ نَزَّلْنَاهُ عَلَى بَعْضِ الْأَعْجَمِینَ؛ فَقَرَأَهُ عَلَیْهِم مَّا کَانُوا بِهِ مُؤْمِنِینَ»؛ (و اگر آن را برای مردمی که عربی نمی دانند نازل می کردیم؛ محال بود که [عجم ها] آن را بفهمند و به آن ایمان بیاورند). نتیجه: قرآن برای مردمی که عربی می دانند نازل شده است نه عجم ها. پاسخ: منظور از «لوْ نَزَّلْنَاهُ عَلَى بَعْضِ الْأَعْجَمِینَ»، نزول پیامبری از عجم و آوردن کتاب آسمانی با زبانی غیر از عربی می باشد، نه اینکه فقط برای عجم و کسانی که عربی نمی دانند بخواهد نازل شود. در جمله «فَقَرَأَهُ عَلَیْهِم» هم فاعل هو مستتر می باشد که به «بَعْض الْأَعْجَمِینَ» بر می گردد و ضمیر «علیهم» به عرب بر می گردد؛ یعنی مشرکان عرب اگر پیامبری غیر عربی می داشتند به طریق اولی ایمان نمی آوردند. به عبارت دیگر این آیه به یکى از بهانه هاى احتمالى کفار و پیشگیرى از آن پرداخته است و گفته است که نژادپرستى و تعصبهاى قومى آنها بقدرى شدید است که اگر قرآن بر فردى غیر عرب نازل مى ‏شد، امواج تعصبها مانع از پذیرش آن مى‏ گردید، تازه حالا که بر مردى از خانواده اصیل عربى، و با بیانى رسا و گویا، نازل شده و در کتب آسمانى پیشین نیز بشارت آن آمده و علماى بنى اسرائیل نیز به آن گواهى داده‏ اند، بسیارى از آنها ایمان نمى ‏آورند، چه رسد اگر پیامبرشان اصلا چنین شرائطى را نداشت. با این توضیحات اگر غیر عربها هم بخواهند به بهانه اینکه قرآن عربی است ایمان نیاورند، فرقی با مشرکان متعصب و نژادپرست عرب نخواهند داشت. امّا اگر با وجود عربی بودن قرآن ایمان آوردند این آیه به برتری آنها نیز اشاره خواهد داشت؛ چنانکه در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) ذیل این آیات آمده است: «لَوْ نُزِّلَ الْقُرْآنُ عَلَى الْعَجَمِ مَا آمَنَتْ بِهِ الْعَرَبُ وَ قَدْ نُزِّلَ عَلَى الْعَرَبِ فَآمَنَتْ بِهِ الْعَجَمُ فَهَذِهِ فَضِیلَةُ الْعَجَمِ»(2)؛ (اگر قرآن بر عجم نازل شده بود عرب به آن ایمان نمى آورد، ولى قرآن بر عرب نازل شد و عجم به آن ایمان آورد و این فضیلتى است براى عجم). بنابراین این آیه اشتباه ترجمه شده و ترجمه ی صحیح آن چنین است: «هر گاه ما آن [ قرآن] را بر بعضى از عجم (غیر عرب) نازل مى ‏کردیم و او آن را برایشان مى‏ خواند [اعراب به دلیل شدت تعصب] به آن ایمان نمى‏ آوردند [در حالی که برخی عجم ها با وجودی که قرآن به زبان آنها نبود، به دلیل عدم تعصب و حق پذیری ایمان آوردند؛ و این نشانه ی فضیلت و برتری عجم است]». 2. آیه 3 سوره فصلت:«کِتَابٌ فُصِّلَتْ آیَاتُهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لِّقَوْمٍ یَعْلَمُونَ»؛ (کتابی آسمانی که آیات آن با تمام جزئیات بیان شده است، در قرآنی عربی، برای مردمی که عربی می دانند). نتیجه‌: قرآنِ عربی برای مردم عرب زبان آورده شده؛ نه برای پارسی زبانان. پاسخ: از مسلمات تاریخ است که یکى از گروندگان به پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) سلمان فارسى است که ایرانى بوده، یکى دیگر بلال بوده که اهل حبشه بوده است و یکى صهیب بوده که اهل روم آن روز بوده است و همه آنها بخاطر ایمانشان مورد تحسین پیامبر(صلی الله علیه وآله) قرار گرفته اند. از طرفی این هم مسلم است که پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) یهودیان را هم دعوت مى‏ کرده و همچنین به پادشاهان ایران، مصر، حبشه، و روم نامه نوشته و همه را به اسلام دعوت کرده، همه این شواهد دلالت دارد بر اینکه دعوت پیامبر اسلام جهانى و عمومى بوده است(3) و قرآن نیز گرچه عربی نازل شده است، ولی براى همه ى مردم نازل شده است؛ لذا در آیه 185 سوره بقره می فرماید: «هُدىً لِلنَّاسِ». بنابراین منظور از جمله «لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ» این است که تنها «اهل علم و تقوا» از آن بهره مند مى شوند و منظور این نیست که تنها افرادی که عربی می دانند از آن بهره مند می شوند.(4) ضمن اینکه - بر فرضی که مخاطب قرآن فقط عرب بوده باشد- خود عرب مشاهده می کند که قرآن عربی است؛ لذا چه نیازی وجود دارد که به عرب گفته شود که «قرآن عربی است»! مگر اینکه مراد و منظور از لفظ «عَرَبِیًّا» فصاحت و قابل فهم بودن برای «اهل فهم» باشد. بنابراین ترجمه صحیح آیه چنین می شود: «این کتابى است که آیاتش روشن، و هر مطلبى را در جاى خود بیان کرده، و شرح و تفصیل تمام نیازمندی هاى انسان را در تمام زمینه‏ ها ذکر نموده است، کتابى است فصیح و گویا، براى جمعیتى که آگاهند و جویاى حقیقتند». 3. آیه 2 سوره یوسف:«إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ»؛ (ما آن را قرآنی به زبان عربی نازل کرده ایم، تا شما [عرب زبان ها] بفهمید).
و همچنین در آیه 3 سوره زخرف با همان مضمون می خوانیم: «إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُون». نتیجه‌: خداوند قرآن را برای اَعراب فرستاده که زبانشان عربی است؛ نه برای پارسی زبانانِ ایرانی که عربی نمی فهمند. پاسخ: ضمن اینکه پاسخهای کلی آیات گروه دوّم از این آیات نیز جواب می دهند، باید توجّه داشت که: اولا: «نازل شدن کلام وحی به یک زبان دلیل بر اختصاص آن به کسانی که با آن زبان صحبت می کنند نیست»؛ چنانکه یک کتاب علمی اگر به زبان خاصی نوشته شود نباید دیگران خود را از فراگرفتن آن محروم کنند. ثانیا: اگر قرآن به زبان عربی نازل شده است بخاطر ادله ای غیر از بحث اختصاص آن به اَعراب می باشد؛ به عنوان مثال زبان عربى به شهادت آنها که اهل مطالعه در زبانهاى مختلف جهانند آن چنان زبان وسیعى است که مى ‏تواند ترجمان دقیقی برای لسان وحى باشد و مفاهیم و ریزه کاریهاى سخنان خدا را باز گو کند. علاوه بر این مسلم است که اسلام از جزیره عربستان و از یک کانون تاریکى و ظلمت و توحش و بربریت طلوع کرد، و در درجه اول مى بایست مردم آن سامان را گرد خود جمع کند، آن چنان گویا و روشن باشد که آن افراد بى سواد و دور از علم و دانش را تعلیم دهد و در پرتو تعلیمش دگرگون سازد و یک هسته اصلى براى نفوذ این آئین در سایر مناطق جهان به وجود آورد. ثالثا: تعبیر به «عربى بودن» که در ده مورد از قرآن تکرار شده پاسخى است به آنها که پیامبر را متهم مى کردند که او این آیات را از یک فرد عجمى یاد گرفته و محتواى قرآن یک فکر وارداتى است و از نهاد وحى نجوشیده است.(5) 4. آیه 44 سوره فصلت:«وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِیًّا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آیاتُهُ ءَ أَعْجَمِیٌّ وَ عَرَبِیٌّ»؛ (و اگر این کتاب را قرآنی غیر عربی گردانیده بودیم قطعا می گفتند چرا آیه های آن روشن بیان نشده کتابی غیر عربی و مخاطب آن عرب زبان). نتیجه: همان طور که اگر پیام خدا برای اعراب به زبان فارسی نازل می شد آنها اعتراض می کردند - و اعتراض شان هم از نظر خدا منطقی بود - پس معنی نمی دهد برای پارسی زبانان نیز پیام خدا به زبان عربی نازل شود. پاسخ: این آیه از بهانه جویى افراد لجوج سخن به میان آورده که هر روز به بهانه اى خود و دیگران را سرگرم و از راه حق باز مى ‏داشتند و پاسخ یکى از این بهانه‏ هاى عجیب را مطرح مى‏ کند و آن اینکه آنها مى ‏گفتند: چرا قرآن به لسان عجم نازل نشده است تا ما براى آن اهمیت بیشترى قائل باشیم و غیر عرب‏ نیز از آن بهره گیرند. ظاهرا هدفشان این بود که توده مردم از آن چیزى نفهمند و نیازى به آن نباشد که در آیه 26 سوره فصلت به آنها بگویند «لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فِیهِ»؛ (به این قرآن گوش فرا ندهید و با سخنان لغو و باطل آن را از اثر بیندازید). اینجاست که قرآن در پاسخ آنها مى گوید: هر گاه ما آن را قرآنى عجمى قرار مى ‏دادیم حتما مى ‏گفتند: چرا آیاتش روشن نیست؟ چرا پیچیده است؟ و ما از آن سر در نمى ‏آوریم! «وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِیًّا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آیاتُهُ». سپس اضافه مى ‏کردند: راستى عجیب است قرآنى عجمى از پیغمبرى عربى؟ «ءَ أَعْجَمِیٌّ وَ عَرَبِیٌّ». یا مى‏ گفتند: کتابى است عجمى براى امتى عربى؟(6) خلاصه این آیه پاسخی به بهانه جویی های افراد لجوجی هست که هر روز به بهانه ای از ایمان آوردن طفره می رفتند. علاوه بر این همانطور که در آیه اول گفتیم اگر قرآن به زبانی غیر عربی نازل می شد بسیاری از اعراب به خاطر تعصبات قومی و نژادی ایمان نمی آوردند در حالی که برخی عجم ها با وجودی که قرآن به زبان آنها نبود، به دلیل عدم تعصب و حق پذیری ایمان آوردند؛ و به تعبیر امام صادق(علیه السلام) این نشانه ی فضیلت و برتری عجم است. 5. آیه 4 سوره ابراهیم: «وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ»؛ (ما برای هیچ قومی پیغمبری نفرستادیم به غیر از پیغمبری که به زبان آنان سخن بگوید). نتیجه‌: محمد که عرب بود، برای ما پارسی زبانان فرستاده نشده است. پاسخ: ترجمه صحیح آیه این است که «ما هیچ پیامبرى را، جز به زبان قومش، نفرستادیم تا (حقایق را) براى آنها آشکار سازد». و این طبیعی است، چرا که پیامبران در درجه اول با قوم خود، همان ملتى که از میان آنها برخاسته اند، تماس داشتند و نخستین شعاع وحى بوسیله پیامبران بر آنها مى ‏تابید، و نخستین یاران و یاوران آنها از میان آنان برگزیده مى ‏شدند، بنا بر این پیامبر باید به زبان آنها و لغت آنها سخن بگوید تا حقایق را به روشنى براى آنان آشکار سازد.(7)
مراد از «لسان قوم» در این آیه نیز تنها لغت و زبانِ مردم نیست، زیرا گاهى ممکن است گوینده‏ اى با زبان مردم سخن بگوید ولى مردم حرف او را درست نفهمند، بلکه مراد آسان و قابل فهم گفتن است، به گونه اى که مردم پیام الهى را بفهمند، چنان که در آیات دیگر از جمله آیه 97 سوره مریم می فرماید: «یَسَّرْناهُ بِلِسانِکَ»؛ (ما قرآن را به زبان تو آسان کردیم). در آیات 27-28 سوره طه نیز حضرت موسى از خداوند مى ‏خواهد که گره از زبانش گشوده شود تا مردم کلامش را بفهمند: «وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِی * یَفْقَهُوا قَوْلِی».(8) بنابراین منظور از این آیه این نیست که پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) عرب بوده و تنها برای اعراب فرستاده شده است. اساسا پیامبران اولواالعزم اقوامى که اهل زبان خود نبوده‏ اند را نیز دعوت مى کردند، مثلا ابراهیم خلیل با اینکه خود، سریانى زبان بود عرب حجاز را به عمل حج دعوت نمود، و موسى با اینکه عبرى بود، فرعون و قوم او را که قبطى بودند به ایمان به خدا دعوت فرمود، و پیغمبر بزرگوار اسلام هم یهود عبرى زبان و نصارى رومى زبان و غیر ایشان را دعوت فرمود، و هر که از ایشان که ایمان مى ‏آورد ایمانش را مى ‏پذیرفت.( 6. آیه 36 سوره نحل: «وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّـهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ»؛ (ما برای هر جامعه ای رسولی فرستادیم، که می گفت: خدا را بپرستید و از پرستش هرگونه بتی اجتناب کنید). و در آیه 47 سوره یونس نیز می خوانیم: «وَلِکُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولٌ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِیَ بَیْنَهُم بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ»؛ (برای هر جامعه ای رسولی است که هرگاه آن رسول آید و حجت کند، حکم به عدل خواهد شد و هیچکس ستم نخواهد دید). نتیجه: هر قومی پیامبری مخصوص به خود دارد و چنین نیست که پیامبری از قوم دیگر برای ملتی برانگیخته شود. ایرانیان عرب نیستند و امت محمد محسوب نمی شوند. محمد تنها، رسول اعراب بود؛ در حالی که رسول ایرانیان زرتشت بود و پیام یکتا پرستی را مطابق با خلق و خوی ایرانی آورد. پاسخ: به نظر می رسد آنچه در این آیات باعث بروز این اشکال شده است برداشت نادرست از واژه ی امت است. کلمه‏ ى «أُمَّةٍ» از ریشه‏ ى «ام» به معناى چیزى است که دیگرى را به خود ضمیمه مى‏ کند و آن را قصد می کند و به هر جماعتى که داراى نوعى وحدت و اشتراک باشند، امّت گفته مى ‏شود. امت هر پیامبری هم شامل همه کسانی که آن پیامبر برای رساندن پیام الهی به آنها مبعوث شده می شود، چه به او ایمان آورند یا کافر شوند.( این آیات هم اشاره دارد به اینکه مساله بعثت رسول، امرى است که اختصاص به امتى ندارد، بلکه سنتى است که در همه زمان ها و برای تمامى مردم و همه اقوام جریان مى‏ یابد و ملاکش هم احتیاج است، و خدا به حاجت بندگان خود واقف است و به تناسب هر زمان پیامبری فرستاده است و آخرین پیامبر، که دین او هم کامل ترین دین ها و برای همه اعصار و همه جهانیان پس از او می باشد، پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) است و خداوند در آیه 35 سوره نحل بطور اجمال به عمومیت بعثت رسول و لزوم ابلاغ پیام الهی اشاره نموده و فرمود: «کَذلِکَ فَعَلَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِین‏»؛ (پیشینیان آنها نیز همین کارها را انجام دادند [و به همین بهانه‏ ها متوسل شدند] ولى آیا پیامبران الهى وظیفه‏ اى جز ابلاغ آشکار دارند؟). در این آیه به پیامبر(صلی الله علیه وآله)، در کنار دستور به ابلاغ، نسبت به مخالفت برخی انسان ها به بهانه های مختلف دلداری می دهد.(11) در حقیقت هدف از فرستادن پیامبران این است که دعوت الهى به گوش امتها برسد، و گرنه مى ‏دانیم مثلا در زمانى که پیامبر اسلام در مکه یا مدینه قیام کرد، در شهرهاى دیگر حجاز پیامبرى نبود، ولى فرستادگان رسول اللَّه به آن مناطق گسیل شدند و صداى پیامبر را به گوش همگان رساندند. علاوه بر این خود پیامبر(صلی الله علیه وآله) نامه‏ هایى نوشت و با رسولانى به کشورهاى مختلف مانند ایران و روم و حبشه فرستاد و پیام الهى را به آنها ابلاغ کرد. هم اکنون نیز ما امتى هستیم که دعوت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) را از وراء اعصار و قرون به وسیله دانشمندان که پیام‏ آوران آن پیامبرند شنیده ‏ایم و منظور از مبعوث ساختن رسول در هر امتى چیزى غیر از این نیست.( 7. آیه 3 سوره سجده: «هُوَ الْحَقُّ مِن رَّبِّکَ لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أَتَاهُم مِّن نَّذِیرٍ مِّن قَبْلِکَ لَعَلَّهُمْ یَهْتَدُونَ»؛ ([ای محمد] قرآن را برای قوم تو فرستادیم چون پیش از تو رسولی برای آنها نیامده بود شاید که هدایت شوند). نتیجه‌: خداوند قرآن را برای قومی فرستاده که تا پیش از محمد پیامبری نداشته اند؛ در حالی که ایرانیان پیامبری به نام زرتشت داشته اند که مورد قبول الله و محمد بوده است. پس اسلام برای ایرانیان آورده نشده است.
قسمت3⃣ طبق عقیده مستدل، هرگز زمین از حجت الهى خالى نمى ماند، و همانطور که در مورد قبل بیان شد در هر عصر و زمانی پیامبر یا وصى پیامبرى براى اتمام حجت در میان انسانها وجود داشته و دارد. منظور از این آیه نیز این نیست که حضرت محمد برای هدایت قومی برانگیخته شده که تا آن زمان هیچ پیامبری نداشته اند. چراکه پیش از پیامبر اسلام، بعضى از پیغمبران به سوى اعراب مبعوث شده بودند، مانند خالد بن سنان عبسى، و حنظله، که دو تن از پیغمبران عرب بودند. بنابراین منظور از قومی که پیش از رسول اکرم انذار دهنده ای نداشتند، اعراب نیستند؛ چراکه آنها نیز مانند سایر اقوام پیامبرانی داشته اند، بلکه به نظر مى رسد که منظور در اینجا از نذیر، پیامبر بزرگى باشد که دعوت خود را آشکارا و توأم با معجزات و در محیطى وسیع و گسترده آن هم سال ها پس از حضرت عیسی(علیه السلام) آشکار سازد، و مى ‏دانیم چنین انذار کننده ‏اى برای مردم آن زمان، خصوصا مردم شبه جزیره عربستان، قیام نکرده بود.( 8. آیه 78 سوره حج:«وَ جاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجْتَباکُمْ وَ ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبیکُمْ إِبْراهیمَ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمینَ مِنْ قَبْلُ»؛ (و در راه خدا چنان که شایسته اوست جهاد کنید. او شما را برگزیده و در دین بر شما سختی قرار نداده که ملت پدرتان ابراهیم هستید و او شما را از قبل مسلمان نامیده بود). نتیجه: اسلام دین کسانی است که پیامبر قبلی آنها ابراهیم بوده و ربطی به ایرانیان که پیامبرشان زرتشت بوده، ندارد. پاسخ: حضرت ابراهیم(علیه السلام) نیز پیامبر همه جهانیان و پدر همه کسانی که تسلیم امر خدا باشند می باشد و تعبیر «أَبیکُمْ» بیانگر این است که پیامبران، پدران امّت ها هستند.(14) و اگر ابراهیم را پدر مسلمین خوانده بدین جهت است که او اولین کسى است که براى خدا اسلام آورد و تسلیم امر خداوند گردید، هم چنان که قرآن در آیه 131 سوره بقره فرموده: «إِذْ قالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ»؛ (چون پروردگارش به او گفت اسلام بیاور، گفت اسلام آوردم براى پروردگار عالمیان). و نیز قرآن در آیه 36 سوره ابراهیم از حضرت ابراهیم(علیه السلام) حکایت کرده که گفت: «فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی»؛ (و هر که پیرویم کند از من است)، که از ترکیب این دو آیه به دست مى ‏آید: تمامى مسلمانان دنیا از هر جا که باشند فرزندان ابراهیم و از اویند. همچنین در آیه 35 سوره ابراهیم، حضرت ابراهیم(علیه السلام) در دعایش گفت: «وَ اجْنُبْنِی وَ بَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ»؛ (مرا و فرزندانم را از اینکه بت بپرستیم دور بدار)، که مقصودش از «فرزندانم» مسلمانان است، چون به طور قطع مى ‏دانیم که او براى مشرکینى که از صلب او هستند دعا نمى ‏کند، و نیز خداى تعالى در آیه 68 سوره آل عمران فرموده: «إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِیُّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا»؛ (نزدیک تر از هر کس به ابراهیم کسانى هستند که پیرویش کردند، و این پیغمبر است، و کسانى که به این پیغمبر ایمان آوردند).
📍 علت اختلاف فتاوا چیست ؟ https://eitaa.com/abhas313/3767 چگونه احکام در زمان های مختلف می تواند درفقه تغییر کند ؟ https://eitaa.com/abhas313/3775 رفتارهای متفاوت حاج قاسم وامام جمعه رشت را چگونه ارزیابی می کنید ؟ https://eitaa.com/abhas313/3753 فقاهیت رهبری را چگونه ارزیابی می کنید ؟ https://eitaa.com/abhas313/3341 چگونه قرآن عاری از هر گونه تحریف است؟ https://eitaa.com/abhas313/3329 آیا این طور نیست که اگر پزشک یا مهندس شویم طلبه بهتری خواهیم بود ؟ https://eitaa.com/abhas313/3301 چگونه در موسسات علمی وپژوهشی قم موفق شویم ؟ https://eitaa.com/abhas313/3425 پرهیز از برنامه های شلوغ در اعتکاف در اعتکاف دانش آموزی چگونه باید باشد ؟ https://eitaa.com/abhas313/2666 چگونه مکالمه عربی خود را تقویت کنیم؟ https://eitaa.com/abhas313/3442 در زمینه مداحی وذکر مصیبت اهل بیت ع راهنماییمان می کنید؟ https://eitaa.com/abhas313/3319 دیدگاه شما پیرامون تجمعات دفاع از فرهنگ عفاف وحجاب چیست ؟آیا این دسته از تجمعات مخالف انسجام اجتماعی وملی نیست؟ https://eitaa.com/abhas313/3798 اگر مقاله ای یا کتابی یا ... در زمینه مولفه های یک هیات خوب سراغ دارید بی زحمت معرفی بفرمایید. https://eitaa.com/abhas313/2709 ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها پیشنهاد شما برای برنامه قرآنی هیأت نوجوانان چیه؟ چه برنامه ای داشته باشیم که جذاب باشه؟ https://eitaa.com/abhas313/2561 با وجود عظمت پیامبر گرامی اسلام ص آیا حدیث لولاک با مقام پیامبر منافات ندارد؟ https://eitaa.com/abhas313/2413 با وجود حمله مخالفین به خانه امیرالمومنین علی ع چرا حضرت فاطمه زهرا س پشت درب آمدند وپاسخ مخالفین را گفتند؟ https://eitaa.com/abhas313/2413 بنده به عنوان معلم زبان عربی دوره متوسطه دوم چه نکاتی را باید در راستای تدریس مطلوب در نظر بگیرم؟ https://eitaa.com/abhas313/3804 شهید بهشتی وایت الله طالقانی مخالف حجاب اجباری بودند؟؟؟؟ https://eitaa.com/abhas313/3848 حجاب در قرآن برای زنان مومن است نه برای زنان مسلمان چون بنابه گفته قرآن در سوره حجرات مومنین با مسلمین یکی نیستند؟؟؟؟ https://eitaa.com/abhas313/3884 چطوری کتابی رو بخونیم که محتواش یادمون بمونه ؟ https://eitaa.com/abhas313/3925 امام حسن عسکری یاامام حسن عسگری یا هر جفتش درسته؟ https://eitaa.com/abhas313/4149 آیا روز نهم ربیع روز قتل خلیفه دوم است؟آیا در روایات اهل بیت ع به چنین روزی اشاره شده است؟مقصود از رفع قلم چیست؟ https://eitaa.com/abhas313/4145 چرا امام حسن ع با معاویه صلح کرد؟ https://eitaa.com/abhas313/4059 شبهات روزه https://eitaa.com/abhas313/3022 آیا مبحثی توی دین هست ک باید ب همه مبانی دین شک داشته باشیم و پیگیریش کنیم تا شک مون برطرف بشه؟ https://eitaa.com/abhas313/4184 شاخص های کلان اقتصادی در کلام رهبری چیست؟ https://eitaa.com/abhas313/4002 لطف می کنید کتاب هایی شاخص وکاربردی در عرصه مطالعات تاریخ وفرهنگ یهود معرفی کنید؟ https://eitaa.com/abhas313/4255 آیت دعای معراجی که در بازار عرضه می شود دارای منبع معتبری است ؟؟ https://eitaa.com/abhas313/4350 منطق جوهر النضید یا کتاب هم تراز برای حلقه سوم منطق و ورود به فلسفه شما صوت داريد؟ https://eitaa.com/abhas313/4344 دیدگاه مراجع نسبت به بازار یابی شبکه ای را از حیث فقهی تبیین می کنید؟؟ https://eitaa.com/abhas313/4516 آیا امام زمان به شهادت خواهند رسید؟ قاتل ایشان زنی از قبیله بنی تمیم است ؟؟؟ https://eitaa.com/abhas313/4438 https://eitaa.com/abhas313/4439 در ادبیات عرب چیزی به نام افضلیت نفسی وجود دارد؟؟فرقش با افضلیت نسبی چیست؟ https://eitaa.com/abhas313/2555 برای تدریس به طلاب پایه یکی که کمی در درس ادبیات عرب ضعیف هستند و انگیزه علمی شون کمی کاهش پیدا کرده پیشنهادی تون چیه؟ https://eitaa.com/abhas313/2557 ولایت مطلقه به تعدی به حقوق مسلمین نمی انجامد؟ https://eitaa.com/abhas313/2394 با وجود شریعه فرات ورودخانه های اطراف کربلا ابی عبدالله ع چرا چاهی حفر نکردند وچرا شیعیان این قدر بر تشنگی امام واصحاب ایشان تاکید می کنند؟ https://eitaa.com/abhas313/5128 بعد از ماجرای عاشورا چرا دیگر خبری از حضرت زینب س در تاریخ نیست؟اصلا ایشان کجا دفن شده اند؟؟ https://eitaa.com/abhas313/5129 شرایط پیوستن به وسط نماز میت چگونه است؟ https://eitaa.com/abhas313/6069 آیا امام حسین ع برای آمرزش گناهان شیعیان به شهادت رسید ؟ https://eitaa.com/abhas313/6020 آیات قرآن می گویند قرآن برای مردم مکه وشهرهای اطراف آن نازل شده وبه تعبیری مخاطب قرآن عرب ها هستند وما غیر عرب ها از قرآن سهمی نمی بریم؟ https://eitaa.com/abhas313/6125
🔰تاثیر مذاهب بر ادبیات عرب لغت و ادبیات بعد از دعوا و نزاع های مذهبی میان شیعه و سنی نوشته شد. به همین دلیل لغت و صرف و نحو که از قرن دوم شروع می شود تحت تأثیر مذاهب شکل گرفت. کوفه به طور کلی شیعه بود و بصره به طور کلی سنی بود. مثلاً ابن هشام چون اشعری است و قائل به وعد و عید نیست در معنای معاوضه آیه «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ ...» (التوبة: ١١١) می گوید: باء برای مقابله نیست ؛ معتزله می گویند هست. و یا اینکه معنای باء را در آیه «وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُم‏ وَ أَرْجُلَكُمْ» (المائدة: ٦) به گونه ای معنا کردند که با فتوای خودشان سازگار باشد. در روایات ما آمده است؛ «فَعَرَفْنَا حِينَ قَالَ: «بِرُؤُسِكُمْ» أَنَّ الْمَسْحَ بِبَعْضِ الرَّأْسِ؛ لِمَكَانِ الْبَاء» (كافي (ط - دار الحديث)، ج‏5، ص: 96) چون این ماده مسح نیازی به باء ندارد خودش متعدی می شود: «وامسحو رئوسکم»؛ حالا که باء آمده است باید نکته ای باشد و آن اینکه مسح بخشی از سر مراد است، بلکه وقوع مسح علی الرأس مراد است. نظر به ایقاع المسح است نه اینکه تمام سر مقصود باشد لذا آمده است «وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُم‏ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْن‏» غیر از «فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُم‏» است که کل آن باید شسته شود. در تیمم هم باء امده است که نکته هردو یکی است؛ «فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ مِنْهُ». در مجموع کوفیون حرفشان واقعی تر است تا بصریون. بصریون دنبال قواعد علیّ و.. بودند. اما نحوی که الان موجود است 95 درصدش بصری است. در مثل اعراب اسماء سته - اب و اخ و.. - رأی کوفیون جاری شده است. بر اثر اختلافات مذهبی که بود شیعه در نحو نتوانست مستقل شود و این کتبی که خوانده می شود نحو بصره است. در ادبیات عرب رسماً به عنوان شیعه کسی نام برده نشده ولی چون در کوفه هستند و محیط کوفه شیعه است حدس می زنیم شیعه باشند. سه نفر به عنوان اخفش داریم؛ - بیش از سه نفر هستند اما سه نفر آنها معروف ترند- اخفش وسطی که علی الاطلاق مراد است شیعه است. تقریرات درس استاد سید احمد مددی 🆔@abhas313
در سایت آیت الله سید احمد مددی در قسمت مقالات ۳۱ صفحه اختصاص یافته است به بررسی نکته های بسیار تازه ونو در فقه واصول وادبیات ورجال .... توصیه می کنم حتما این نکات مطالعه شود به خصوص مباحث رجالی ایشان که واقعا نکته های طریفی در آن نهفته است 👇👇👇👇👇👇 http://www.ostadmadadi.ir/persian/article/
🔰احمد اشعری وخط متهم به غلو خط غلات یک جنبه سیاسی هم داشته است؛ آنها در قم جزو تندروها به حساب می آمدند که در امور سیاسی معترض بودند، [مثل شورش ابوالخطاب در کوفه]. در قم احمد اشعری صاحب قدرت بود و شیخ حکومتی محسوب می شد چرا که اساساً اشعری ها که عرب بودند قم را قم کردند. در مقابل شعوبی ها مخالف آنها بودند و برخی از خط غلو نیز از همین شعوبی ها بودند. خصلت بارز خط غلو ، تساهل در ضوابط حدیثی بود به نحوی که مثلاً به صورت وجاده حدیث نقل می کردند و اشاره ای به وجاده بودن آن نمی کردند. در مقابل احمد بن محمدبن عیسی اشعری خیلی در ضوابط حدیثی حساس بود و نقل حدیث را فقط سماع می دانست چرا که در کتابت احتمال اضافه و نقصان وجود دارد. مخصوصاً پس از حدیث از امام رضا (ع) که می فرماید در کتابهای پدرم دست برده اند و دروغ اضافه کردند. لذا اینکه برای سهل بن زیاد گفته است «یشهد علیه بالغلو و الکذب»(نجاشی،ص185) ، او نقل حدیث به صورت معنعن از وجاده را کذب می دانسته است. از نظر او باید می گفت «وجدته ...» . درباره محمد بن سنان نیز کشی نقل کرده از قول خودش که هرچه نقل می کند به نحو وجاده است. البته این به مبنای احمد اشعری باز می گردد و امر مسلمی نیست که حدیث معنعن نباید وجاده باشد. اختلافی است. از امام (ع) پرسیدند که یک کتاب را از زیر خاک پیدا کردیم می توانیم از او نقل حدیث کنیم، حضرت فرمودند: بلی. نسبت برخی از غلات با احمد اشعری ، همچون نسبت فدائیان اسلام با آیت الله بروجردی بود که با آنها مخالفت می کرد. http://www.ostadmadadi.ir/persian/article/12619/
سال گذشته ارائه ای از مفهوم غلو به عنوان یکی از معیارهای توثیق وضعیف رجال در اندیشکده مستعدان داشتم . کتاب اعتبار سنجی احادیث شیعه جناب علیرضا حسینی شیرازی یکی از کتاب هایی است که در راستای اعتبارسنجی در بخشی از کتاب به بررسی ماهیت وجریان غلو پرداخته ودر آخر به این نتیجه رسیده که نمی توان با صرف برچسب غلو در کتب رجالی به تضعیف رواه پرداخت. در ادامه پاورپوینت ارائه جریان غلو را تقدیم می کنم