📌دهه نودیِ سیدعلی
✍آمنه عسکری منفرد
🇮🇷وقتی نجیب هستی و ارزش گوهر وجودت را به عنوان «کیمیایِ خلقت» دریافتی، حتما از اینکه «پرچمدارِ میراثِ مادرٍ ۱۸ساله شیعیان» باشی، افتخار میکنی!
🇮🇷وقتی «شجاع، فهیم و مقتدر» باشی؛ قطعا هنگام وزیدن تندبادهای بیحیایی و بیعفتی، با افتخار «حجاب برتر» –چادر– را برمیگزینی!
–هرچند هنوز مکلف نیستی–
🇮🇷وقتی در این سن در اندیشهٔ افتخار آفرینی برای اسلام و انقلاب هستی؛ قطعاً در دامان مادری پاکیزه و پدری متعهد، اینچنین بالنده شدی، که معنای «جهاد» را درک کردهای!
🇮🇷وقتی متعهدانه و با صلابت روی سکوی قهرمانی، گوهر وجود پاکت را در صدف چادر پوشاندی و با افتخار پرچم سربلند ایران مقتدر را بالای سر گرفتی، قطعا مایه مباهات و آرامش قلب و جان امامت هستی!
🇮🇷گوارایت باد! حلاوت این اقتدار بهیادماندنی.
🇮🇷–سلما همتیان: «همیشه دوست داشتم افتخار اسلام باشم. به همین دلیل با چادر بالای سکوی قهرمانی آسیا ایستادم.»–
#سلما_همتیان
#پویش_نوشتن
#زن_عفت_افتخار
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«شرح یک فاصله»
✍طیبه فرید
در صدر اسلام مساجد نقش محوری و حیاتی در گسترش فرهنگ و تربیت اسلامی داشتند. دانش و معارف در حلقه های مردمی مساجد گسترش پیدا می کرد، درگیری ها و تنش ها در مساجد برطرف می شد، زندگی ها در مساجد سروسامان می گرفت و مسجد پایگاه انسان سازی بود.
در دوران معاصر مسجد از کاربری گذشته خود فاصله گرفت و اداره آن از شکل سنتی و محلی به شکل فعلی آن درآمد. این تغییر کاربری تا جایی پیش رفت که فرهنگ تمدن ساز با محوریت مسجد، استحاله شد و به شکل امروزی آن درآمد. یکی از مسائل پر حاشیه در شیوه جدید اداره مساجد به عنوان محیطی برای عبادت، شکل حضور کودک و نوجوان در آن است.
بر اساس نظر کارشناسان دینی و مشاوران یکی از مهم ترین روش های نمازخوان کردن کودک و نوجوان، حضور در مساجد است. ما در میان مستندات نماز در مسجد با حضور کودکان با
دو دسته روایت مواجهیم.
دسته اول روایات بیانگر کراهت حضور کودک در مسجد، و دسته دوم روایاتی که حضور کودک را بلامانع می داند. این روایات همگی معتبرند و تناقضی ندارند ومی توان بین آن ها را جمع کرد و با تخصیص روایات، مسئله را حل کرد.
در تحلیل روایات دسته اول باید به این مسئله توجه داشت که در گذشته اسباب و شرایط حفظ طهارت کودکان مثل امروز وجود نداشته بنابرین طبیعی بوده که حضور کودک موجب به هم خوردن طهارت مسجد باشد این مطلب را شهید ثانی هم مطرح میکند که منظور از کراهت حضور کودکان، مواردیست که توانایی حفظ طهارت خود را ندارند. مضاف بر اینکه در فتاوای مراجع عظام مطلبی آمده که قابل شرح و تبیین است که اگر حضور کودک موجب آزار نمازگزاران باشد آن هم مکروه است(عبارت ایذایی بودن رفتار کودک را باید بر اساس معیار تحلیل کرد نه بر اساس شرایط شخصی افراد کم تحمل یا...) .با توجه به روایات حضور حسنین (علیهم السلام) در مسجد و بالا رفتن از پشت پیامبر (ص) در اثنای نماز و همچنین روایات متعدد دیگر که از توثیق برخوردارند جمع میان روایات این می شود که منظور از آزار و اذیت کودکان که موجب کراهت حضور در مسجد است چیزی از جنس رفتارهای دیوانگان است (جنبوا مساجدکم مجانینکم وصبیانکم)،بنابرین بسیاری از رفتارهای کودکان در مسجد قابل تعمیم به آزار و اذیت نیست. چیزی که ما در مساجد در نحوه تعامل با کودکان مشاهده می کنیم از جنس رفتارهای تراز اسلامی نیست و غالبا ناشی از کم حوصلگی و ناآگاهی اصحاب مومن و بزرگوار مسجد است. مطابق آموزه های اسلامی حضور کودکان در مسجد بر نوع شناخت ایشان از دینداری در آینده تاثیر بسزایی دارد، در حدیثی از امام باقر(ع) آمده که هنگام اقامه نماز کودکان را در انتهای صف رها نکنید بلکه کودکان میان جماعت بزرگسالان به نماز بایستند، امام با طرح این مطلب به شکل مصداقی به حل مسئله سرو صدای کودکان پرداخته.
حرف آخر:باید این سوال را از خودمان بپرسیم که اگر کودک در مسجد و حسینیه و تکیه با مفاهیم دینی آشنا نشود کدام نهاد و کدام مدرسه و کدام مرکز فرهنگی این بار را به دوش خواهد کشید.
ما ناگزیریم برای نجات دین دست از عملکرد سلیقه ای و بی تراز برداشته وکاربری تمدن سازی را به آن مکان مقدس برگردانیم.
ولله عاقبة الامور
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صد سال به از این سالها
✍نجمه صالحی
فرا رسیدن بهار، همیشه نویدبخش افکار نو، کردار نو و تصمیمهای نو برای آینده است. آیندهای که همه امیدواریم بهتر از گذشته باشد. آیندهای که به روزهای خوب ظهور منتهی شود.
در سال جدید شادی، تندرستی، مهر و دوستی و عشق و روزی حلال و وسعت رزق را برای شما همراهان عزیز آرزومندم. پیروز و سربلند باشید و از خداوند مهربان بهترینها را برای همه شما مسألت دارم.
پ.ن: انیمیشن کاری از فاطمه خانی حسینی(دخترم) و فاطمه دهقان
#عید_نوروز
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
رسم جالب بابا بزرگ
✍زینب شرافتی با ارسال خاطرهای به جمع نویسندگان افکار بانوان حوزوی پیوست
هيچ وقت یادم نمیآید بین نوهها فرقی گذاشته باشد، حتی دختر و پسر برایش فرق نداشت. فقط یک جا تبعیض قائل بود و کسی هم اعتراض نداشت؛ بابا بزرگ رسم جالبی داشت او قانون گذاشته بود هرکس اولین نفر به عید دیدنیاش بیاید، عیدی بیشتری دریافت میکند. حالا نه خیلی زیادها شاید فقط هزار تومان بیشتر! ولی این قانون اینقدر برای نوهها جذاب بود که همه در تلاش بودند نفر اول باشند نه برای عیدی بیشتر گرفتن بلکه برای شادی بیشتر دل بابابزرگ!
حالا از اون سالها خیلی گذشته، نوهها بزرگ شدند. پدربزرگ دیگر عیدی نمیدهد؛ ولی نوهها به عشق شادی بابابزرگ همچنان رقابت دارند که نفر اول باشند.
.... یادمان باشد لحظات تحویل سال بیشتر از همه به فکر شادی دل بابابزرگها و مامانبزرگها باشیم.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
نعمتم در بهار کامل شد
✍زهره قاسمی، عضو تحریریه مجتهده امین
یا مقلب القلوب و الابصار
با دو دستت جوانه ها بیدار
ای که نامت سرود زیبایی
ای که یادت ثنای گندم زار
قلب من پشت پرده ی زنگار
جان من غرق ناله و بیمار
آسمانت به وسعت رحمت
ابر بغضم به لطف خود بردار
ای تمنای لاله های زار
ای شکوه تو در دل اسرار
هرچه خواهم برای تو پیداست
وصف مهرت برای من دشوار
پادشاهی ، رحیمی و ستّار
من گدای ضعیف و بی مقدار
خانه ی دل به دست تو امن است
غرق لطفت همیشه ام سالار
فصل گرمت سرای برخوردار
فصل پاییز تو همه تب دار
نعمتم در بهار کامل شد
در زمستان ببینمت بسیار
عمر من رفته در پی دلدار
روز و شب کار من شده تکرار
تشنه ام چون کویر پر حسرت
احسنِ حالِ من تویی ، دادار
تن ، اسیر است و حکم او اخطار
روح ، زخمی ، ولی پر از انوار
یک بهار از جوانی ام کم شد
دست بر دامنِ تو ای غم خوار
ای که گفتی بخوانمت غفّار
غصه از دست خود دو صد خروار
عادتت بخشش است و آقایی
پشتِ من گرم نصرتت ، ای یار ...
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
دغــــــــــــــــــــــدغه💟
✍زهرا نجاتی
دوستانم به اردوی راهیان نور رفتهاند.خیلیهاشان ..خیلیها هم کربلایی شدهاند...
💟من اما دلم را خوش کرده بودم به دیدار با نورچشمم نه؛ امید قلبم نه؛امیدزندگیم و نمیدانم شاید دلیل زندگیام. رهبرم...
و نه که این همه بد باشد. نه اما... بسیارمیشناسم کسانی که به دنبال امام زمان و رهبر میدوند و عملا کیلومترها از دغدغههایشان فاصله دارند!
♻️این حرفها اما وقتی بیشتر درجانم رخنه کرد که فهمیدم رهبر انقلاب به حاج حسین یکتا پیام داده:«مشتاق دیدارش هستمـ. بگویید بیاید اینجاـ و وقتی او را دیده؛ نهایت رضایت خود را اعلام کرده.»
ومیدانی حاج حسین؛ نمونهی بارز یک انقلابی؛ یک بسیجی حقیقی و همیشه درمیدان است. نه خسته شده؛ نه ناامیدـ نه دنبال نام و نان و نشانـ..
همسر میگفت:_ خود رهبر را دیدهای؟ نه حج میرود نه کربلا نه راهیان!
دلش هم به این چیزها خوش نیست.
✅ دلش به وظیفه خوش است. به آنچه باید بکند. تمام عمرش درحال انجام تکلیف است. به جز گاهگداری که به جمکرانی برود و سالی یکبار که به مشهد. همان سفرها هم تبلیغی است...
✅راست میگفت. خود رهبر هم در خاطراتش میفرمود: که در اوان جوانی امید داشته درحوزهی قم درس بخواندـ
اما نتوانسته چون پدرنابینایش از او خواسته کنارش بماند و او بازهم وظیفهاش را ترجیح داده. به آرزوهایش. به آمالش. به احساسات جریحهدار و اشکهایی که میتوانست در حرم بریزد و خیلی هم احساس مقدس مابانهای داشته باشد. اما نکرد و زندگی طلبگی و براساس وظیفه را به همهی اینها ترجیح داد. البته که خدا هم خوب برایش تلافی کرد. به جای همهی چیزهایی که معلوم نبود به کجا برساندش؛ او را دقیقا به دعا و آرزوی نمازشبهای ۱۳ سالگیش رساند. همان دعای زیبا که: "اللهم اجعلنی محیی دینک"
💟حالا سی و دو سال از سکانداریش میگذرد. سکانداری برای انقلابی که خار چشم دشمنان خداست و خورشید امید مستضعفین جهان. حالا اسلام را او زنده نگهداشته..
و دراین پند بزرگی است برای همهی کسانی که امید دارند قدم درراه حق گذاشته باشند اما شیاطین انسی و جنی پیوسته حال خوش ظاهری را چنان برایشان قالب میکنند که حس وظیفه و انجام تکلیف لا به لای عطر روزمرههای به ظاهرمعنویشان گم میشود.
رونوشت بههمهی کسانی که در میانهی راه خسته میشوند!
رونوشت به کسانی که گرفتاریهای روزمره؛ دغدغههای بسیحیشان را ازیاد برده! رونوشت به خودم اگر لحظهای از کار و وظیفه، دستبردارم...
در این لحظات آغازین سال نو؛ برایتان دلی پردرد از آمال مسلمین جهان، سری پر دغدغه ازدغدغههای رهبری؛ قلبی دریایی و مالامال ازعشق به اعتقادات و نور دارم
سال نوتان مبارکـــــــــــــ
دلهاتــــــــــــــــــــان پرنور
سرهاتــــــــــــــــــــــان پر دغدغــــــــــه
قلـــــــــــــــــــــبهاتان پر از عشــــــــــــــق الهی
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
📝 پیام نوروزی رهبر انقلاب اسلامی به مناسبت آغاز سال ۱۴۰۲
🔻تأکید رهبر انقلاب در پیام نوروزی ۱۴۰۲ بر گشایش در زندگی مردم
#عید_نوروز
#سال_مهارتورم_رشدتولید
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
جشن نو شدن
✍🏻زهرا کبیریپور
اینکه در حلقهی وصل شیعیان به خداوند نام حسین بن علی(ع) همیشه درخشان بوده است، باور پرشکوهی است در تاریخ.
اینکه شیعیان نخواستهاند اول سال قمری که محرم است و مقارن با شهادت اباعبدالله(ع) را جشن بگیرند و آمدهاند مبدأ سال شمسی را به عنوان جشن آغاز سال قرار دادهاند، مهر تأییدی است بر ولایتمداری آنها.
شیعه باشی و آغاز ماهی را که اربابت به شهادت رسیده است، جشن بگیری؟!!! هیهات...
این اندیشهی درخشان شیعیان از پس قرنها پیش که نویدآور بهار را برای جشن آغاز سال مناسب دیدهاند، نه ماه عزای سیدالشهداء(ع) را احساس غرور عمیقی در دلها میگُستراند.
سال نو مبارک
منبع: مقالهی نوروز در فرهنگ شیعه، رسول جعفریان.
#سال_نو_مبارک
#سال_مهار_تورم_رشد_تولید
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
آخر سال یک هفته به عید که میشد!
✍فاطمه وجگانی
درختان بادام پر از شکوفه های صورتی و درختان گوجه سبز و قیصی با گلهای سفید و جوانههای برگهای سبز از درون باغ بزرگ مژدهی بهاران خجسته باد سر میدادند.
بوی عید بیش از همه جا از خانهی استاد عباس میآمد. استخرهای بزرگ سیمانی، لبریز از آبهای چاهِ قنات، گاهی سرریز از لبههای حوض میشدند، داخلش پر از ماهیهای سفید و سیاه و قرمز گُلدفیش، کوچک و بزرگ، نه تنها برای سفرهی هفتسین خودشان چرخی در تنگ ماهی میزدند، بلکه به تمام اقوام و دوست و آشنایان هم داده میشد.
خانهی بسیار بزرگ پنج دری با سقف های ضربی قدیمی و ستونهای محکم سیمانی بهطرف باغ باز میشد. باغچهای جلو اتاقها بود که بوی یاسش همه را مدهوش میکرد و درختان گل هفترنگ هرشبی به رنگی خود نشان میدادند. گلهای پیچک رونده به دور سیمکشیهای فلزی نمای دلربایی به فضای حیاط داده بود. داخل باغچه تخم ریحان و شاهی و تربچه میکاشتند ولی هنوز سبز نشده یا به اندازهی یک بند انگشت شده بود.
کنار حیاط مرغ و خروسهای استاد عباس به رنگهای حنایی و سیاه و گل باغالایی (سیاه و سفید) داخل یک گنجهای با دستان خود استاد برایشان ساخته شده بود و جای تعجب بود که چرا باغ به این بزرگی، خانهی مرغها کوچک بود بهطوری که باید خم میشد و داخلش میرفت تا تخمهایی که مرغک ها داخل جعبهای پر از کاه و علف داده بودند را میآورد.
صدای گاو استاد عباس از ته باغ داخل طویله میآمد و میگفت استاد کجایی؟ استاد ظرف شیردوشی داشت و بعد از ناز کردن گاوش با مهربانی او را میدوشید و از او تشکر میکرد. شیرهای گاوِ استاد عباس خیلی چرب و خوشمزه بود، چون غذاهای خوبی به او میداد.
از یک هفته به عید اقوامِ خانم استاد عباس از تهران تماس میگرفتند و برای مهمان شدنِ منزلِ استاد، جا رزرو میکردند. صفا و مهربانی ِ این خانواده یکطرف، دلشان تنگِ تخم مرغ های رسمی و سرشیر محلی و سالم و رب انارهای خانمِ استاد بود.
استاد عباس بسیار حلالخور و مهمان نواز بود. بهخانمش میگفت: «مهمان حبیب خداست، قربان قدمشان ما چیزی از سفره مان هنوز کم نشده است، روزی شان پیش پیش می آید».
خانم استاد عباس از یک هفته به عید و اغلب جلوتر از آن، قوطیِ رنگی میخرید و از پسرها درخواست میکرد تا چارچوب درها را رنگ کنند. نوروز را حیات و جان گرفتن زندگی میدانست. چه زیبا با پنج الی ده هزار تومان کلی رنگ کاری و همه چیز را نو میکردند. موکتهای سبز راه راه را داخل حیاط خانه میانداخت و صدا میزد مهدی، محمد.. بیایید کمک.
قالیها و مخصوصا قالیچهی آشپزخانه را هم بیرون میانداخت و با آب و تاید و وایتکس و شامپو فرش، با کاسه و برس و... به جانش میافتاد. نوبت پتوها که میشد داخل لگن بزرگی میانداخت و با آب ولرم، خودش و گاهی بچه ها چنان ورز میدادند، سفیدش میکردند و همه را روی تختهای چوبی و آهنی که داخل باغ بود پهن میکردند.
چقدر مقتصد و مدیر بودند، از تولید بهمصرف شیر و ماست و پنیر و تخم مرغ و سبزی و میوهی باغشان همه محصول دست خودشان بود. ماهیهایی که داخل استخرها حدود یکسال پرورش داده بودند را یک هفته به عید میفروختند و با پولش سبزی پلو ماهی شب عید را فراهم میکردند. تخمههای هندوانه را خانم استاد عباس از یک شب جلوتر در آبِ چلو، داخل هوای سرد میگذاشت تا نازک شود. تخمه بو دادههایش، باب دهان مهمانهای او بود.
عید و غیر عید فرقی نداشت، نظم در زندگیشان حرف اول را میزد. سبک زندگیشان درست بود. کار و تلاش و امید جریان داشت. همهی این برکت ها بهخاطر شاکر بودن استاد عباس بود. خانهی زیبایِ استاد، با طرح شهرسازی خراب شد، اما راه بر خلایق آباد شد. خانهی امروزشان کوچک شده است. اثری از محصولاتشان نیست ولی زندگی جریان دارد....
#سال_نو_مبارک
#سال_مهار_تورم_رشد_تولید
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
📌تحقق عملی شعار سال
✍آمنه عسکری منفرد
🔹برای تحقق شعار «مهارتورم، رشد تولید»، ابتدا باید تورم خودباختگی، خودفریبی و دمیدن موج ناامیدی را که در جنگ شناختی توسط عناصر داخلی و خارجی بیگانه به کشور تزریق میشود را مهار کنیم، تا با تولید روح امید به آیندهی روشن کشور، توانایی اندیشه به خودباوری انسانی و اسلامی دست یابیم که در سایهی آن، برای عظمت هرچه بیشتر ایران قدرتمند بکوشیم.
🔹کوششی هدفدار که با محاسبهی صحیح، نقاط ضعف را با تکیه بر توانمندیهای بیشمار رفع خواهد کرد. این تحول نیازمند ایجاد و تقویت اعتماد به نفس ملی و حس استقلال طلبی بیش از پیش است.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
✨ روش مبارزاتی رهبر معظم انقلاب در جنگ محاسباتی
✍زينب نجیب
🔻 رهبر انقلاب در پیام نوروزی به مناسبت آغاز سال ۱۴۰۲ فرمودند: [در سال ۱۴۰۱] در قضیهی اقتصاد هم، تلخیها وجود داشت، شیرینیهایی هم وجود داشت. هم در بعضی از بخشها که حالا اشاره میکنم تلخی بود، هم در بعضی از مواردی که منتهی میشود به قضیّهی اقتصاد شیرینیهایی وجود داشت؛ اینها را باید با همدیگر، در کنار هم دید و مجموع اینها را محاسبه کرد. ۱۴۰۲/۱/۱
رهبر انقلاب در تحلیلهایشان همیشه دقت کامل را مبذول میدارند تا عدالت نفی نشود. یعنی دیدن شیرینیها و نقاط قوت در کنار تلخیها و ضعفها.
البته وجود این ویژگی در شخص ولیفقیه واجب است اما باید دانست راه برونرفت از بازی دشمن در جنگ محاسباتی همین روش است.
یعنی؛ از آنجاکه نبرد محاسبات، سناريوي مهم و راهبردي نظام سلطه در مقابله با جمهوري اسلامي ايران است ودشمن سعی دارد شرایط را بهگونهای به تصویر بکشد که دچار خطای محاسباتی شویم، اما ما باید دقتی مضاعف داشته، در تحلیلهایمان، نقاط مثبت و منفی، نقاط تلخ و شیرین، نقاط قوت و ضعف را با هم و در کنار هم ببینیم به عبارتی، نه در وصف طرفی مبالغه کنیم و نه در وصف طرفی کوتاهی.
✅ این است محاسبهی صحیح.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
سوت قطار سال
✍️نجمه صالحی
همیشه بعد از گذشت:
۳۶۵روز
۱۲ماه
۸/۷۶۰ساعت
۵۲۵/۶۰۰دقیقه
۳۱/۵۳۶/۰۰۰ثانیه
فصل بهار میآید و فرصت تغییر و نو شدن را نوید میدهد. قطار سال، قطارِ در حال حرکتی است که از مسیرهای متفاوتی عبور کرده است؛ گاه عبور از طوفانها و رسیدن به نسیم و آرامش، گاه عبور از تونلهای تاریک و پر ابهام شب و رسیدن به نور و طلوع خورشید؛ عبور از تلاطم دریا و رسیدن به آرامش ساحل؛ عبور از درههای عمیق و راههای پرپیچ و تاب و رسیدن به جادهای هموار و بالاخره عبور از جاده سرد زمستان و رسیدن به مسیر سر سبز بهار.
حرکت دائم این قطار توقف ناپذیر، نویدبخش پویایی است. او در جستجوی نتیجهی مطلوب است، نتیجهای که محصول تلاش ۳۶۵ روز و چند ثانیهای اوست. او در راه لزوما زیباترین چهره، پولدارترین فرد و شادترین انسان را همراه خود نمیکند بلکه پاکترین و زیباترین قلوبی که تیرگیها هنوز در وجود آنها نفوذ نکرده را بیشتر همراه است. او برای آنها، بهترین و برترین فرصتها و نقشهی هموارترین مسیرها را به ارمغان آورده است.
رسیدن فصل بهار یعنی سوت قطار سال، دوباره برای تلاشِ بیشتر زده شده و در حال گذر است و کسانی سوت این گذار را میشنوند که مانند او پویا و در پی تکاملند.
به قول نادر ابراهیمی نویسنده کتاب" یک عاشقانه آرام":
"حق است که بهار را یک آغاز پر شکوه بدانیم؛ نه تنها به دلیل رویشی خیره کننده: امروز، بوتهی سبز روشن؛ فردا غرقِ صورتیِ گلِ محمدی؛ امروز، یاسِ بستهی خاموش؛ فردا سیلابِ نوازندهی عطر ... نه فقط به دلیل این رویش خیرهکننده، بل به علت حسی از خواستن، طلبیدن، عاشقشدن، بالا پریدن، فریاد کشیدن، خندیدن، شکوفهکردن، باز شدنِ روح ..."
حال که بهار آغاز رویش است، ایستایی و رکود مساوی است با جاماندن از قطار؛ پس باید تلاش را بیشتر کنیم تا هنگام برداشت ثمرهی آن، محصولی مقبول برداشت کنیم.
قال اميرالمؤمنين علیهالسلام:
⏱ما أسرَعَ السّاعاتِ فِي اليَومِ، و أسرَعَ الأيّامَ فِي الشَّهرِ، و أسرَعَ الشُّهورَ فِي السَّنَةِ، و أسرَعَ السّنينَ (السَّنَةَ) فِي العُمرِ !
چه زود مىگذرد ساعات روز و روزهاى ماه و ماههاى سال و سالهاى عمر!
*نهجالبلاغه، خطبه۱۸۸
#عید_نوروز
#جهاد_روایت
#ما_می_توانیم
#اللهمعجللولیکالفرج
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
ستارگان کیهان
✍فاطمه وجگانی، عضو تحریریه مجتهده امین
روز است. روشنایی دوچندان شده است. نیمکتهای سبز رنگ، بوم آسفالت حیاط، حباب های سفیدرنگ باغچه و.. همه چیز برق میزند.
سیلابی از شرشر باران در شیارهای کف حیاط سرازیر و راه برای پنهان شدن در سفره های زیرزمینی را میجوید.
آسمان میجوشد، شدت دانه های مروارید قلقل کف آب درست کرده است.
کاج های سبز و سبزتر در یک صف منظم سر به آسمان گشودند با قدهای کوتاه و بلند، کشیده و چتری و در لابلایش درختان زیتون مایهی صلح و دوستی را نمایانگر است.
باغچهها گل تازه طلب میکنند تا باغبانی بیاید و چندیدن شمشاد و گل محمدی و یاس ارغوانی مهمانشان کنند.
باز باران پائیزی با صدای تق تق، تند و آرام، صدای کِش کِش کفش دختران، جیغ و هورای آنها، در بغل هم پریدن و ساندویچهای نان و پنیر خوردن زیر باران بعد فراغ از امتحان جانی دوباره میدهد.
بعضی با پلیورهای سبز و زرد و سرخ و سرخابی، آبی، دودی، سرمهای و بعضی بدون کاپشن خود را خیس میکنند. گاهی دانههای باران روی شیشهی عینکشان، قل میخورد و دنیای مدرسه را متفاوت می بینند.
یک روز دیگر هم دیگ آش رشته ای پختند و دختران سرزمین کیهان با چه شور و نشاطی با کشک و سرکه، دورهمی جشن شب نیمه تا نوروز در حیاط مدرسه را چشیدند. از رشتهای که داخل آش ریختند و تا قابلمهای که شستند همه را در خاطراتشان سبز کردند.
در این ایام، مدرسه اسکان نوروزی شده است ولی نیمکتها در فراغ دخترکان گردخاک میخورند و ندای ستارگان کجائید را طلب میکنند. میز و تخته منتظر هر نگاه آنهاست تا با قلمشان نوشتهها را بنگارند. میزها دلشان تنگِ کیفهای پراز کتاب دختران است. دلشان تنگِ دستان دختران است تا دستی به سرشان بکشند و صورت آنها را با دفتر خود لمس کنند.
دختران به شهر و آبادیهای مادری و پدریشان رفتند تا نوروز را نو روزی کنند.
حتما در بهار طبیعت که جانی چند برابر گرفته با آمدن بهار معنویت و ماه مبارک و ندای «ربنا و یا علی و یا عظیم» دخترانم نیز خود را برای پیشواز ماه نزول قرآن آماده میکنند.
مشق فارسی و ریاضی و علوم... را املاء میکنند، درس زندگی و اخلاق را خوب میخوانند و پای سفرهی افطار امتحان بندگی میدهند.
از طرف امین مدرسه هدیه به ستارگان مهندس کیهان، با آرزوی موفقیت شما عزیزان
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
نوروز ما به آخر شعبان رسیده است
✍زهره قاسمی
شکرخدا که فصل بهاران رسیده است
نوروز ما به آخر شعبان رسیده است
عطر بهشت و دلبری لاله را ببین
فصل شکوفه دادن انسان رسیده است
از گردش نسیم، امیدم جوانه زد
ماه نزول رحمت یزدان رسیده است
در ماه بندگی دل خود را تکان بده
شکر خدا که لطف، فراوان رسیده است
آغوش کردگار به گرمی گرفته است
هرکس که عاشقانه به ایمان رسیده است...
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
جای کسی همیشه در این شهر خالی است
جای كسی كه چشم و چراغ اهالی است
هر چند رفته،راه درازی نرفته است
لحظه به لحظه آمدنش احتمالی است!
پس منتظر بمان،چه كسی گفته عطر سيب،
بال فرشته،لحن اذانش خيالی است؟
پس اينهمه نشانه تو را می دهد خبر
چشم تو پاسخ جملات سوالی است
می آيی و گلی به زمين هديه می دهی
آغاز فصل سبز پس از خشكسالی است
يك گل،فقط گلی كه تو باشی بهار عشق
جايش ميان اينهمه نوروز خالی است!
#نغمه_مستشارنظامى
#امام_زمان
💠 @shaeranehowzavi
📌مرور سریع بیانات رهبر انقلاب در حرم مطهر رضوی ۱۴۰۲/۰۱/۰۱ (بخش اول)
✍ نسا خلیلی
🔴 عنصر اصلی سخنرانی؛ تحول
🔻نقش خدا:
ما تحول را از خدا میخواهیم؛ اما باید در این مسیر تلاش کنیم تا افضل خدا شامل حال ما شود.
🔻نقش افکار مردم در تحول/ هر مسئلهای:
۱. اندیشهها فعال میشود ⬅️ فکر را به نصاب لازم میرساند.
۲. اگر استقبال نکنند: فکر و عمل محقق نمیشود و فراموش میشود.
۳. برای تحقق خواستهها/ مطالبات بزرگ باید با مردم/ صاحبان فکر مطرح شود.
۴. عناصر موثر در ادامهٔ یافتن بحث: صاحبان فکر/ دانشجویان/ دانشگاهیان
🔻تحول = دگرگونی ( نقطه مشترک ما و دشمن تنها در لغت است.)
🔻تحول/ دگرگونی/ تغییر ساختار مورد انتظار دشمن = تغییر هویت جمهوری اسلامی
۱. تغییر قانون اساسی
۲. تغییر ساختار نظام اسلامی
۳. حذف تمام مواردی که مردم را یاد انقلاب و اسلام میاندازند؛ مانند حذف تکرار نام امام، مطرحشدن تعالیم امام، ولایت فقیه، راهپیمایی ۲۲ بهمن، روز قدس و...
۴. حذف انتخابات و حضور پُر شور مردم
🔻علت همراهی برخی عناصر با دشمن:
غفلت/ بیتوجهی/ انگیزههای دیگر
🔻هدف دشمن از تحول: تبدیل مردمسالاری اسلامی به حکومت باب میل استکبار
۱. حکومت فردی که او مطیع آنها باشد
۲. حکومتی مبتنی بر دموکراسی غربی (دموکراسی دروغ و فریب)
۳. حکومتی که بتوانند الف) تهدید و تطمیعش کنند. ب) با تهدید و تطمیعش به خواستهی خودشان برسند.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
"خودمان"
✍زهرا سبحانی
از خودمان برای خودمان میترسم!
از «خودمان» که مدعی خط مقدم است، اما حدّش، به پشت خطی هم نمیرسد!
از «خودمان» که همهچیزبلد است ولی معرفتش، راه نشان نیست!
از «خودمان» که مدعی پا در رکابیست اما در عمل، نمرهاش بالاتر از صفر نیست!
چرا که به ادعا نیست همینطور به شب و روز تمنای سربازی «او» در قنوت نیست؛
تا تمرین نباشد، نمیشود که نمیشود!
نمیشود «او» بیاید و راه را نشانمان بدهد و ما به جای اندیشیدن و هموار کردن راه، خواستههای سوداگران مدعی را جار بزنیم!
نمیشود بایدها و نبایدها را بگوید و خودفریبی را مذمت کند؛ آن وقت، ما با تقطیع کلامش، نقادان، را ضدانقلاب و دشمن بنامیم و یا در بهترین حالت، نقدشان را به بهانهی «ممبر» و «لایک»، زیر سوال ببریم! بدتر از آن، با وصلهی ناجور ناامیدی، امنیت متجاهرین را تامین کنیم!
نمیشود
او هشدار دشمنی را بدهد که امیدش نابودی ارزشهایمان باشد، و ما با دست و پا زدن در مردابِ اسلامِ از من درآوردی و دو قطبیهای سرکاری، لگد به اسلام و انقلابِ ناب بزنیم!
نمیشود، از جذب حداکثری مشترک المبانیها بگوید؛ آن وقت ما سرخوش به جذب بهاییها و در یک کلام لامبانیها شویم!
نمیشود از اتحاد زیر لوای کلمه توحید بگوید و ما اینجا به غلط، آن را دوستی که هیچمان به هم ربط ندارد، معنی و تفسیر کنیم...
با این ادعاها باید بترسیم از سرباری که سرباز نیست، که سربه دار نیست که سردار نیست!
سرباز اگر سربار «جانشین» باشد؛
مثل روز روشن است که سرباز «فرمانده» هم نمیشود!
خدایا! در اولین روز ماه مبارک رمضان، به تو پناه آوردهایم، تا حقیقت گمشدهمان در مجازی دروغ و فریب، را بیابیم!
میدانیم بدون تو فقط قافیه را باختهایم، هوایمان را داشته باش تا در تمرین سربازی برای «او» به این نقطه برسیم که برای عشق سر دهیم...
#حجاب
#نه_به_سکولار
#نه_به_نئولیبرالیسم
#شبکهی_ملی_اطلاعات
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
بچه که بودیم...
«... وقتى بچه بوديم، ما را به حمام مى فرستادند. چند تا بچه بوديم، گاهى سه ساعت در حمام مىمانديم؛ همديگر را مىزديم و پوست همديگر را مىكنديم. ولى وقتى مىآمديم خانه، پشت گوش ها و پاهامان همه كثيف مانده بود. ما حمّام رفته بوديم، اما بازى كرده بوديم. در مقام تطهير نبوديم...رمضان ها آمده و رفته، امّا ما لَعْبِ به رمضان داشتهايم و جدّى نبودهايم!»
✍️ استاد مرحوم علی صفایی حائری
پ.ن: حالا که قرار است ماه رمضان، گناهان را پاک کند؛ کاش با باران رحمت ماه رمضان از شدّت حرارت خطاهایمان کم شود و آخر ماه مبارک سبکی روح و وصل شدن به سیم معنوی اهلبیت علیهمالسلام را با تمام وجود درک کنیم. الهی به حق مولا و صاحب این ماه که بتمامه، انسان کامل بود و با کلام "فُزت و ربالکعبه" به دیدارت آمد... یا امیرالمؤمنین مددی!
🕊الهی که اونی میخواهیم بشه و از همه مهمتر؛ اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ 🕊
#ماه_رمضان
#ماه_طهارت
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
ماه رمضان
✍زهرا نجاتی
در آستانهی رمضان؛ در شروع یه بند رفتن شیاطین و خلوت انسان با نفسش و خداوند! پای سفره کریمانهی تقدیر و عزت که ا«ن العزه لله جمیعا»، تمام هم و غممان اگر این باشد برای دنیا و آخرتمان کافی است!
من را از هم و غمتان قرار دهید؛ به تعبیر ترجمهی مفاتیح حریم امام رئوف؛ «به فکر من هم باشید و من را از حزبتان قرار دهید» دلیلش هم روشن است؛ آخر مگرما چقدر توان مقاومت داریم در برابر دنیا؛ در برابر مار خوش خط و خال وساوس شیطان؟
خدایا! ما مناجات جناب داوود را از ته دل میخوانیم:«تا درستمان نکنی؛ تا لطف به ما نکنی؛ تا دستمان را نگیری؛ آدم نمیشویم!»
مولای من! ما را هم اماممان و درحزب او قرار بده؛ حتی اگر علیل، حتی اگرضعیف؛ حتی اگر بد؛ در این اول رمضانی؛ تو را به بندبند «الهی» های مناجات شعبانیه؛ قسم میدهیم؛ تو را به بندبند عالیه المضامین؛ به بندبند جامعه؛ به بندبند دعای پس از زیارت امام رئوف؛ به « اللهم نشکوا الیک فقد نبینا» ای مفتاح؛ و به «لا تودبنی بعقوبتک»های ابوحمزه؛ قسم میدهیم؛ کمترین بهرهی ما را در این ماه را، از همّ امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، شدن و حزب او بودنمان قرار بده!
آمین
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
📌مرور سریع بیانات رهبر انقلاب در حرم مطهر رضوی ۱۴۰۲/۰۱/۰۱ (بخش دوم)
✍ نسا خلیلی
🔴 تحول از منظر رهبر انقلاب:
تغییر بخشها/ نقاط معیوب در حوزههای نظام اسلامی/ جامعه اسلامی
🔻 روش ایجاد تحول:
۱. شناسایی ضعفها ۲. با اراده قاطع ضعفها برطرف شود. ۳. تبدیل به نقطه قوت شود.
🔻 نیازمندی این تحول:
۱. داشتن اعتماد به نفس ملی: اعتماد به استعدادها/ توانایی خود. نتیجه آن: مسئولین جرات صحبت از تحول و اقدام به تحول خواهند یافت.
۲. هوشیاری: یعنی حتی دلسوزان بیدقتی نکنند. اگر بیدقتی شود، به نقاط قوت ضربه وارد میشود.
🔻برای ضربه نخوردن باید نقاط قوت را بشناسیم. (در موردش باید فکر کنید.)
🔻 نقاط قوت:
۱. استحکام بنیه درونی نظام اسلامی و ملت ایران.
این استحکام ناشی از ایمان مردم است؛ ایمان قلبی/ ایمان به خدا/ دینداری/ ایمان به قرآن/ ایمان به ائمه هدی
🔻 نشانهٔ استحکام: غلبهٔ ملت ایران بر زنجیرهٔ خصومتهای پیدرپی چندساله، مانند؛ کودتا، تحریم، فشار سیاسی، تهاجم رسانهای بی سابقه: (الف) ایران هراسی ب) انقلاب هراسی، نمونه: اغتشاشات اخیر)
۲. پیشرفتهای بزرگ ملت ایران
در حوزههای: علم/ فناوری/ زیست فناوری/ سلامت مانند کرونا/ هستهای/ هوا و فضا/ دفاعی/ زیرساختهای کشور( جاده، ریل، سدسازی، آبرسانی مانند غدیر، ساخت بیمارستان)/ روابط خارجی( عدم انزوا)
🔻 در تحول، نه جمهوری باید آسیب ببیند نه اسلامی. این نقطه قوت ماست.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
📌مرور سریع بیانات رهبر انقلاب در حرم مطهر رضوی ۱۴۰۲/۰۱/۰۱ (بخش سوم)
✍ نسا خلیلی
🔴 ضعفها
🔻عیوبِ مجموعه نظام: ضعف در اقتصاد کشور، میراث گذشتگان قبل از انقلاب و بعضی هم بعد از انقلاب:
۱.مهمترین مشکل، تصدیگری دولتی: الف) نباید بنگاهها/شرکتهای دولتی/ شرکتهای شبه دولتی با بنگاههای خصوصی و مردمی رقابت کنند. ب) تفکر منتهی به دولتیشدن اقتصاد اشتباه بود. ( اگر کلید اقتصاد دست دولت باشد، عدالت اقتصادی به وجود میآید.)
راهکار؛ نقش مردم: مدیریت و فعالیت اقتصادی/ نقش دولت: دقت و مراقبت و نظارتهای لازم
۲. وابستگی به صادرات نفت خام
۳. وابستگی به دلار. راهکار: کنار گذاشتن دلار و استفاده از پولهای محلی برای معامله/ صادرات/ واردات.
۴. رشد اقتصادی ضعیف راهکار: رشد سریع و مستمر در صورت کمک و هدایت مردم.
۵. عدم فکر در مورد راههای مشارکت مردم. نیاز ما: مسئولین/ صاحبنظران، نقشه ورود مردم در حوزههای اقتصادی را به مردم نشان دهند.
۶. کم تحرکی در تجارت خارجی با وجود ظرفیت تولید داخلی زیاد در بخشهای صنعتی و کشاورزی
۷. ضعف در قانونگذاری در حوزه بودجهٔ سالانه
🔻عیوب مرتبط با مردم: مرتبط با مسائل اقتصادی
۱. اسراف: مصرف زیاد گاز/ هدر رفت آب/ دور ریختن نان
۲. تجملگرایی افراطی: بالارفتن هزینههای ازدواج با مسابقه تجملگرایی
۳. عدم تعصب نسبت به استفاده از تولید داخلی
۴. عدم گذشت و اغماض، نمونه؛ اختلاف نظر در مسائل سیاسی= ایجاد دوقطبی در جامعه
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
قلعه دختر
✍طیبه روستا
از ایوان طبقه سوم قلعه، زیبایی شگفت انگیز تنگه و آدم هایش بیشتر از هرجا به چشم می آمد:
رفت و آمدِ بی وقفه ی خدمت کارها و کارگران رنگارنگی که از آن بالا به اندازه انگشت کوچکی به نظر می رسیدند، گاری ها و ارابه های پر و خالی، اسب های سیاه وطلایی وخالدار ، نگهبانان نیزه به دست که شمشیرهای کوتاه و بلند به کمر آویخته بودند، با کلاه های فلزی و نمدیِ نقش دار یا ساده.
نگهبان هایی که چهره جدی شان دل رهگذران را در این شرایط کمی قرص می کرد جز این دختری که چشمان منتظرش را به آن دره ی سرسبز و پرپیچ و خم دوخته بود.
او دلش می خواست تا آمدن سواری با زره و کلاهخود نقره ای رنگ که هر روز با اسب کهر چابکش از پیچ جاده ی سنگفرش ساسانی می گذشت و کنار رودخانه می ایستاد به تماشا و سپس دستی برایش تکان می داد؛ اما الان ماه هاست از او بی خبر مانده، همانجا بماند.
دلش می خواست پیکی بیاید و خبر پایان جنگ را بدهد و به کاخ اردشیر برگردند.
دلش می خواست دیگر بانوی کاخ نباشد، دختری باشد ساده در کلبه ای کوچک میان گندمزار که با دختران همسایه دشت به دشت می گردند برای یافتن بوته های آویشن.
نسیم ملایم بهاری توی چادر ارغوانی اش می چرخید و گل های نقره ای حاشیه دوزی، صورتش را نوازش می کرد...
#قلعه_دختر
#فیروزآباد_فارس
#ایران_زیبا
#معرفی_آثار_تاریخی_و_جاذبه_های_گردشگری
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«مسافر راه دور»
✍طیبه فرید
بعد از نماز ظهر از درخت انار توی باغچه دوتا شاخه ضخیم بریدم، آقا مصطفی پایش را گذاشت روی پدال و بتاخت رفتیم، خارهای شاخه انار و جوانه های کوچک سبزش را جدا کردم. خار کوچکی نشست توی دستم، یادم افتاد به دوخت و دوزهایی که نیمه کاره مانده بود.فرصت نشد لباس زهرا را برای عید کامل کنم. فقط یک روز زمان داشتم، به خودم گفتم فردا را می مانم خانه، لباس را تمام می کنم، بعد از نماز صبح شروع می کنم و تا عصر تمامش می کنم، پوشیدن لباس نو در نوروز سنت پیامبر (ص) است. شب هم برای تحویل سال می رویم حرم...
اما بعد از یک تلفن کوتاه همه چیز عوض شد.تا شب زمان خالی نماند، لباسی دوخته نشد، حرم نرفتیم!چون اراده خدا با اراده ما فرق داشت، قدرت او غلبه داشت.
کلی برنامه چیده بودیم اما درست چند ساعت مانده به سال جدید او تصمیم دیگری گرفته بود!
درِ آهنی با صدای قیژ کشداری باز شد،زن قدکوتاه ریزنقشی که صورتش پر از لکه بود و چشم های عسلی روشنی داشت،آمد داخل.
همانطور که زیر چشمی مرا می پایید رفت سمت میز کنار دیوار و حبه های سفید و براق کافور را با فشار ته قوطی گرد فلزی پودر کرد.عطر کافور توی فضا پیچید...
_چکاره شی؟
_خاله بزرگمه...
_خدا رحمتش کنه.
_ممنون
_اینکه سفیده کافوره! همه فکر می کنن نمکه،! اون سبزه هم سدره.
_روی وسایل میتمون تربت بوده، ولی جامونده!
زن داخل قوطی فلزی گرد را نشانم داد.
_ اینا تربت امام حسین،اینجا خودمون داریم.
دوباره در آهنی با قیژ کوتاهی باز شد و زن میانسالی با روپوش سفید و چکمه بلند مشکی با مقنعه سیاه از در آمد تو. از سر و وضعش پیدا بود او هم غساله است.
با صدای کشیده شدن دو صفحه آهنی روی هم توجهم به ریل های سفیدی جلب شد که تا پیش از آن تصور می کردم یک میز فلزی کرم رنگ باشد، صفحه ای که با ریلی روی صفحه زیری خود با یک اشاره دست حرکت می کرد وکاور حامل جنازه را از حفره چهارگوش توی دیوار سردخانه به داخل فضای غسالخانه می فرستاد.
صفحه روی ریل که ایستاد از روی حجم زیر کاور سبز شناختمش.چه لحظات عجیبی! این اولین بار بود که او را بدون روحش می دیدم. غساله زیپ کاور را که کشید رفتم نزدیکش،انگار خوابیده بود،خواب عمیق. صورتم را نزدیک گوشش بردم و گفتم:
_سلام خاله جان، خوبی الحمدلله؟!
ملت غافلگیر شدن سر سال نویی! چه وقت رفتن بود؟ نمی دونم چرا فکر می کنم می خواستی تمام تنهایی های این سال هارو با این موقع رفتنت تلافی کنی!
توروحت صلوات...
غساله میانسال بسم اللهی گفت وشلنگ سبز آب گرم را گرفت روی سر خاله و گفت: خانم خیس نشی....
از سنگ غسالخانه فاصله گرفتم، پیرزن برای عید گیس های سفیدش را رنگ کرده بود. شروع کردم سوره ملک و مستحبات تکفین را تا جایی که فرصت بود از روی مفاتیح خواندم... خاله داشت می شنید.
غساله با سلام و صلوات شروع کرد به شستن.با یک سطل پر از آب و سدر. توی چشم بر هم زدنی رسیده بود به حنوط...(کافور کشیدن به مواضع هفت گانه در سجده) از پیشانی اش شروع کرد با سرعت کافور و تربت را می کشید.
یادم افتاد به جملات امام که گفته بود :«الناس نیام اذا ماتوا انتبهوا»(مردمان در خوابند، وقتی می میرند بیدار می شوند)
او حالا بهتر از همه آدم های توی غسالخانه داشت حرف ها را می شنید و مکنونات قلبی آدم ها را می دید،از خواب بیدارش کرده بودند،سبکبال شده بود!
بیدارش کرده بودند و بعد از این بیداری راه برگشتی برایش وجود نداشت! پشت درهای خروجی این عالم، گیرِ مناسک آخر بود. اعمالی که ما خواب ها به آن می گوییم کفن و دفن! تنها مراسمی که خواب ها برای بیدارها می گیرند.
مستحبات تمام شد.
تکفین هم....
خداحافظی کردیم. او باید می رفت سردخانه و منتظر می ماند تا ظهر که همه فامیل، که رفتنِ نابهنگامش توی ذوقشان زده بود جمع می شدند و او را تا کنار قبر مشایعت می کردند!
او هیچ فرقی با بقیه نداشت، لباس نو، خانه نو، حس و حال نو.....
تنها فرق مسافر راه دور روایت با بقیه آدم ها پریدنش از خواب عمیق بود و دو تا شاخه تر اناری که در بغلش بود.
اولین صبح سال در کنار یک آدم بیدار احسن الحال بود....
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
Fatlavi-Ahmad-Dua-Iftitah (1).mp3
41.86M
دعای #افتتاح
✍ سیده موسوی
با ورود ماه #رمضان از مناجات زیبایی شعبانیه وارد دعای #افتتاح میشویم.
دعایی که کلمه کلمهاش جوارح ما را زنده میکند. ستایش معبود را چه زیبا به ما تعلیم میدهد و آشنا میکند.
از همه مهمتر با دعای افتتاح رمضان مهدوی را تجربه کنیم.
یکبار هم شده معنای آن را بخوانید، واقعا زیباست.
«پروردگارا با تمام گناهانی که مرتکب شدم، در این ماه توفیق معرفت، اخلاص در بندگی و زبانی که همیشه تو را به حق ستایش کند عطا فرما»
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🌹🌹🌹🌹🌹
آن قدر از رویِ ماهِ یار خود دوریم ما
که برای دیدنش مشتاق بر گوریم ما
میل بر این روزگار زندگانی نیست لیک
چند روزی از برای مرگ مجبوریم ما
قوتِ ما دیوانگان اشک است میخواهی بچش
عالم و آدم خبر دارند که شوریم ما
دامنت را از میان دست ما لطفا مکش
وصلهایم اما یقین داریم ناجوریم ما
گرچه از آلات لهوِ عالم دنیا شدیم
لیک از مولا فقط خواندیم، تنبوریم ما
هیچ کس ما را نخواهد دید در روز جزا
چون که زیرِ سایهای از لمعهی نوریم ما
جز نجف جایی ندارد ارزش دیدن اگر
خواستی بر ما نمایان کن ولی کوریم ما
جای ما روی ضریح توست نه روی زمین
روزگاری خلق میفهمند انگوریم ما
#مهتا_صانعی
#رمضانالمبارک
💠 @shaeranehowzavi