eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
736 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
206 ویدیو
21 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. مِنَ الغَریب اِلی الحَبیب ... ✍نرگس ایرانپور، عضو تحریریه مجتهده امین حکایتش حکایت غریبی است. تکرار تاریخ، قصه هر روز ماست. هم‌چنان تمام زمین‌ها کربلاست و ندای هل من ناصر حسین بن علی در آن طنین‌انداز است و تمام روزها عاشورا است. من الغریب تا الحبیب پیام غربت ابی عبدالله است که دست به دست و به گواهی تاریخ به دست ما رسیده. حبیب‌ابن‌مظاهر، یادگار هفتاد و پنج ساله‌ای بود که شمشیر رزمش را در جمل و صفین و‌ نهروان در دفاع از اسلام از نیام کشیده و حالا در دیار هزار رنگ کوفه سکونت داشت. در رکاب پیامبر و امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام محاسن سپید کرده و گرد پیری بر قاب چهره‌اش نشسته بود. پیری و از کار افتادگی به اضافه تمام خدماتی که در خدمت به دین خدا کرده بود، بهانه خوبی بود تا نیاید و با خیالی آسوده بعدها هزاران مجلس بر مصایب امامش گریه کند. اما نامه به دستش رسید: من الغریب الی الحبیب "بسم الله الرحمن الرحیم، نامه ای از حسین بن علی(ع) به مرد فقیه حبیب بن مظاهر؛ ما وارد کربلا شدیم و تو نزدیکی مرا به رسول خدا(ص) می دانی، اگر اراده یاری ما داری زود نزد ما بیا"¹. هفتم محرم بود که حبیب به کربلا رسید²، به موقع رسید. لبخند رضایتی بر صورت مبارک عقیله بنی هاشم نشست، فرمود: سلام مرا به حبیب برسانید. تاریخ مفصل است، القصه که حبیب با دل به کربلا رسید و با اشتیاق اذن جنگ طلبید و وارد میدان شد و با سر وارد کوفه شد³ و تا ابد سربلند تاریخ است. آمدن و لبیک به امام مهم است و مهم‌تر از آن به موقع آمدن است، آنجا که به کار امامت بیایی. سر بلند کن و ببین زیر کدام بیرق سینه چاک می‌کنی، مباد که رنگ و لعاب عاریتی دنیا، فریبمان دهد و از رسیدن به وقت غافل شویم. ۱. معالى السبطین، 1/228. ۲. تاریخ طبری، ج۵، ص۴۴۵. ۳. طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ترجمه پاینده‏، ابو القاسم، ج7، ص 3020. @AFKAREHOWZAVI
. «سهم ما زن‌ها از عاشورا» ✍زهرا نجاتی، عضو تحریریه مجتهده امین من یک زنم.. اما به قدر زنانگی‌ام از عاشورا و برای عاشورا حرف دارم. از عاشورا حرف دارم: از رباب که عشق امامش بود، از سکینه که چنان تربیت شده بود که در سنین کودکی، شاعر و سخنران بود. از زنان کاروان که غم‌شان نه عزیزشان بود، نه بدن‌های چاک چاک عزیزان‌شان، نه دوری راه، نه غربت. و باورت می‌شود حتی نه اسارت؟ غم‌شان این بود که روی آفتاب مهتاب ندیده‌شان، حالا پیش نامحرم‌ها گشاده است و نامحرم‌ها نزدیک‌شان راه می‌روند و نامحرم‌ها جسارت می‌کنند. نه به خاطر جسارت که آن هم جراحتی عمیق بود، که به سبب آنچه خلاف حیایشان برآن‌ها می‌رفت... دوست ندارم بیت شعری را بنگارم که می‌دانم قلب امام زمانم را به درد می‌آورد فقط خودت تصورکن دست‌های زینب را یک نامحرم بسته! .. منِ زن، از کربلا زیاد حرف دارم چه از عروس هفده روزه‌ی وهب، چه از مادر وهب که سر پسرش را به سمت عمرسعد پرتاب کرد. چه از همسر زهیر که برخلاف زنان کوفی مردش را فرستاد زیرتیغ دشمن، برای دفاع از امامش، چه از زینب درکربلا که برخلاف همیشه و همه‌جا، موقع شهادت دو جوان رعنایش، رخ به حسین ننمود تا مبادا امامش را شرمنده ببیند. چه از زینب، در غروب عاشورا که امام زمانش به او التماس دعا گفته بود و چه از زینب پس از عاشورا که زبان تلخ شیطان را در کاخ یزید و ابن زیاد، با خطبه علی‌وارش، درهم پیچید. و چه از رباب وقتی یک‌سال به یاد امام بی کفن، زیر سایه نرفت.. امامنِ زن، با آن همه حرف از عاشورا، حرف زیادی برای عاشورا ندارم جز اینکه؛ حیا و عفت را بیاموزم و به دخترانم و دختران سرزمینم مشق کنم و جز اینکه خودم را وقف امامم کنم، یا به جهادتبیین یا به جهاد فرزندآوری. و امام زمان من امروز ازهمیشه بیشتر چشم دوخته به من، به چادرمن، و به منیت من که آیا قرار است برای امامم،به مسلخ عشق برود یا نه! و در مسلخ عشق، مجال برای هیچ عذری نیست! @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آتش بگیر تا که بدانی چه می‌کشم احساس سوختن به تماشا نمی‌شود ✍ مرضیه رمضان‌قاسم به ما می‌گویند اینطور در عزای اباعبدالله‌الحسین اشک نریزید ناله نزنید، به ما می‌گویند آرام گریه کنید. این جذبه‌ی امام است که مردان ما همانند مادران فرزند مرده در رثای امام‌مان ضجه می‌زنند. آخر خدا فرموده است: «وابتغوا إلیه الوسیله» در این دنیا که سجن مومن است باید متوسل به آل‌الله شد، مگر در زیارت عاشورا عرضه نمی‌داریم به حجت خدا «السلام علیک یااباعبدالله» مگر ما ادعا نداریم که عبد خدائیم پس در مصیبت پدرمان باید ضجه بزنیم. «و لئن اخرتنی‌الدهور و عاقنی عن نصرک المقدور  فلاندبنک صباحا و مساء ولابکینک بدل الدموع دما» یا صاحب‌الزمان! طبق فرمایش شما اشک که چیزی نیست در مصیبت جد غریبتان حسین باید خون گریه کرد‌؛ باید در راه او جان داد... بابی انت و امی و نفسی و اهلی و مالی یا اباعبدالله آخر حسین ماتم تو می‌کشد مرا @AFKAREHOWZAV
hasan_ataee_be_to.mp3
3.5M
🎙 مداح:حسن عطایی بدون تو جهنمه دنیامون تو زندگی نمیذاری تنهامون زنونه گریون تو اند مردامون مردونه پای کارتند زن هامون پسرامون فدای پسرات دخترامون فدای دخترات نسل ما نسلیه که هممون میمیریم برات به جوونت جوون ها رو سامون بده کسب و کار حلال و فراوون بده خونه میخواهیم که روضه بگیریم برات بچه میخواهیم که واست یه روز جون بده تا همیشه روضه های تو چراغش روشن است در جوانی پاک بودن شیوه سینه زن است حسین حسین حسین ... @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسمه تعالی اثرات برپایی روضه در خانه و یا هیئت! ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻗﺎﺿﯽ(رحمة الله علیه): ﺩﺭ ﻋﺰﺍﺩﺍﺭﯼ ﻭ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﯿﺪﺍﻟﺸﻬﺪﺍ؛ (علیه‌السلام) کوتاهی ﻧﻨﻤﺎﯾﯿﺪ، ﺭﻭﺿﻪ ﻫﻔﺘﮕﯽ ﻭﻟﻮ ﺩﻭ ﺳﻪ ﻧﻔﺮ ﺑﺎﺷﺪ، ﺍﺳﺒﺎﺏ ﮔﺸﺎﯾﺶ ﺍﻣﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻫﻔﺘﮕﯽ ﻫﻢ ﻧﺸﺪ ﺩﻫﻪ ﺍﻭﻝ ﻣﺤﺮﻡ ﺗﺮﮎ ﻧﺸﻮﺩ. ﺁﯾﺖ الله ﺑﻬﺠﺖ(رحمة الله علیه): ﮔﺮﯾﻪ ﺑﺮ ﺳﯿﺪ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍ علیه السلام ﺍﺯ ﻧﻤﺎﺯ شب ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺳﺖ. ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﯾﯽ(رحمة الله علیه): برای رسیدن به عرفان کامل دو راه و دو مکان بیشتر وجود ندارد: یا در حرم اباعبدالله یا در مجلس ابا عبدالله… آیت الله آشیخ عبدالکریم حائری(رحمة الله علیه): روضه خوانی و گریه بر سیدالشهدا(علیه‌السلام) عمل مستحبی است که هزار واجب در آن است. حاج میرزا اسماعیل دولابی(رحمةالله علیه): محبت و عزاداری برای امام حسین(علیه‌السلام) انسان را زود به مقصد می رساند همه اهلبیت کشتی نجاتن ولی کشتی امام حسین(علیه‌السلام) سریعتر است.. علامه طباطبایی( رحمةالله علیه): «این کتیبه های سیاه که بر در و دیوار حسینیه و محل عزاداری نصب کرده اند، ما را شفاعت میکنند». آیت الله بروجردی(رحمةالله علیه): به مقداری که امام حسین(علیه‌السلام), بزرگ و واجب الاحترام است، منسوبین (سادات)به آن حضرت هم لازم الاحترام می باشند. ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﮐﻤﭙﺎﻧﯽ(رحمة الله علیه): ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺲ ﺭﻭﺿﻪ ﺧﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ، ﻣﻘﯿﺪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﭘﺎﯼ ﺳﻤﺎﻭﺭ ﺑﻨﺸﯿﻨﻨﺪ ﻭ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﮐﻔﺶ ﻫﺎﺭﺍ ﺟﻔﺖ ﮐﻨﻨﺪ. السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین جمیعا و رحمة الله و برکاته. تنظیم: سرکار خانم زینب الوندی -----------❀❀✿❀❀--------- @tarikh_j
. اندکی تأمل ✍️نجمه صالحی حضرت قاسم بن الحسن به عمویش، سید الشهدا علیه السلام نگفت:«أحلی من العسل»! ؛ او به عمویش عرض کرد:«فیکَ أحلیٰ مِن العَسَل»! یعنی« ... [کشته شدن]در راه شما از عسل شیرین تر است! » قاسم بن الحسن علیه السلام عروج به سوی خدا و کشته شدن در راه امام زمان خویش را از هر مرگی شیرین‌تر می‌دانست. شیرینی عسل یک شیرینی محسوس است و قابل درک با حواس چشایی! اما شیرینی شهادت در راه خدا با حس باطن درک می‌شود و قاسم بن الحسن علیه السلام شهادت در راه خدا را به عسل تشبیه کردند که هم شفاست و هم شیرینی دارد که برای ذهن ملموس‌تر است. در واقع یادگار امام حسن علیه السلام، یک امر معقول را به امر محسوسِ قابل‌لمس تشبیه کرده است و این یعنی نهایت عرفان و معنویت و رشد یک جوان و بهترین اسوه برای جوانان! 🥀او سنگ خورد سنگ، عمو بی صدا شکست در ازدحام هلهله او... بی صدا شکست🥀 @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«جمع مونث حاضر» ✍طیبه فرید نه فقط گهواره که بعضی از برهه‌های مهم تاریخ را زن‌ها تکان داده‌اند. ابدان شهدا روی زمین مانده بود و مردها از ترس رذالت آل امیه جرات نداشتند دست به تدفین ببرند. زن‌های بنی اسد اما یک پا مرد بودند. با کلنگ آمدندکربلا برای حفاری قبور.اینجاتاریخ تکان خورد و خون مردهابه جوش آمد. @AFKAREHOWZAV
«جامانده» ✍نرگس ایرانپور عشق را که مشروط کنی بال پروازش را بسته‌ای. هوای عاشقی هوای آزادگی است. هوایی که در آن نفس تازه کنی و پر و بالت را به آسمان گره بزنی. عشق تسلیم محض می‌خواهد، چشمانت را ببندی و با خاطر جمع دستانت را بسپاری به بی‌انتهای دلدادگی‌. راوی بود، وقایع کربلا را ثبت صفحات تاریخ کرده است. دل یک دله نکرد، پایش در زمین دفاع از حرم سیدالشهدا بود و دلش در هوای دنیا. آفتاب دشت تفتیده‌ در میانه راه کاروان کربلا شاهد بود که امام او را به یاری طلبید. قبول کرد و گفت: «من فردی عیالوار و مقروضم تا آنجا برایت می‌جنگم که سودمند باشم و بتوانم از تو دفاع کنم.»¹ شاید ندانست که تسلیم بودن رمز رسیدن است. صبح روز عاشورا جنگ نمایانی کرد تا نماز ظهر بخت یارش بود، به امامت امام اقامه نماز کرد‌. آتش لشکر دشمن بالا گرفته و چکاچک شمشیرهای آخته سر به آسمان زده بود‌. اصحاب پر کشیده و آواز غربت امام دشت را پر کرده بود. تنها سوید بن عمرو خثعمی و بشیر بن عمرو حضرمی از اصحاب باقی مانده بودند. ضحاک بن عبدالله مشرقی همو که شاخه‌های عشقش به ابی عبدالله را به ریشه‌های پوسیده و نمور دنیا گره زده بود، اسبش را در پناه خیمه‌ای پنهان کرده و پای ماندنش به لرزه افتاد. ندای مظلومیت و بی‌یاوری فرزند رسول‌الله به عرش رسیده بود که ضحاک پا در رکاب گریز از میدان نهاد و نامش را بر تارک یاران به خون غلتیده ابی‌عبد‌الله ثبت نکرد. ماندن تنها شرط جاودانگیست. فَمَعَکُم مَعَکُم، لاٰ مَعَ غَیْرِکُم. انتخاب هم‌چنان ادامه دارد یا جاودانگی زیر لوای حسین علیه‌السلام و یا گم شدن در قیل و قال دنیا. ۱. تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۹. ___________ @AFKAREHOWZAV
«هیاهو برای حسین علیه‌السلام» ✍مهتاصانعی امام المسلمین و فرزند بلافصل امیرالمومنین را چُنان دچار مصیبتی می‌کنند که تا دنیا دنیاست هُرمِ این مصیبت خاموش نمی‌شود. عالم پر از هیاهوی حسین می‌شود و کائنات دست از سرِ این ارادت پر جنب و جوش بر نمی‌دارند. باید هم همین باشد. باید هیاهو کرد و در طبلِ رسوایی اشقیاء به وسعت تاریخ کوبید. و کوفتن همانا و پژواک این رسواییِ لَعین‌ابنِ‌لَعین همانا.... باید هیاهو کرد تا بدانیم و بدانند مصیبت عظمای حسین را، تا تکرار نشود آنچه بر امامی گذشته است. بشریت به این هیاهو محتاج است تا دیگر بار به درستی بر سرِ خوان کریمان بنشینند و صلای عام دردهند. پویایی حرکت حسینی همان برکت اتصال به هیاهوی اربعین است. صف دارالسلام و هنگامه‌ی وصل به سرزمین موعود و تشنگانی که با دم مسیحایی امام، اهمیت این هیاهو را به وضوح و ظهور درک کرده‌اند. آری.... ما به این هیاهوی عُظمی برای التیام به مصیبت عُظمی محتاجیم.... تا در دایره‌‌ای پویا حقیقت ظهور منجی را دریابیم. در نعره خیز طوفان عالم کر از هیاهو... @AFKAREHOWZAV