.
«نماز و مصیبت»
✍زهرا نجاتی
و سرانجام غروب عاشورا رسید و امشب برخلاف دیشب که حسین زینب جلو ایستاد، جسم صدچاک او، مقابل چشمان اهل حرم، عریان و قطعه قطعه، آرام گرفته.
همان حسینی که به زینب گفته بود او را در نمازشبش، دعا کند.
و من به این فکر میکنم که زینب در نمازش، باز بر «تقبل منا هذالقربان» ش، تاکید کرده؟ یا مردم را باز، دعا کرده؟
حسین فاطمه میدانست دشمن قصد دارد تاسوعا، را عاشورا بکند، اما به عشق اینکه کمی بیشتر نمازبخواند و قرآن تلاوت کند، احتمالا مهلت گرفت...
و من فکر میکنم مادامی که نتوانیم مثل حسین فاطمه بگوییم؛«انی احب الصلوه، من نماز را دوست دارم.»، و البته عمل کنیم نه لذت حسین فاطمه را درک میکنیم نه حجم عبودیت زینب را در نمازمغرب و عشای شام عاشورایش و کسی چه میداند شاید عمق آنچه عاشورا برایش به پا شد!
و بعید میدانم احدی از آنها که عزیزانشان را چاک چاک برزمین میدیدند و از امروز غروب به اسارت رفتند، نمازمغرب یا نماز مستحبشان را حتی بااندکی گلایه خوانده باشند...
و تلخ است اما گمانم این است که بعض ما موقع برخورد با مصیبت،
موقع مواجه با تلخیهایی اندک، خیلی راحت، نماز واجبمان را ترک میکنیم یا با سستی و کاهلی میخوانیم، یا میخوانیم اما دربندبندش، از خدا طلبکارانه می پرسیم:«چرا این کار را با من کردی؟ مگرمن بنده خوبی نبودم؟ پس این نمازهای من، به چه درد میخورد؟»
و من بازغبطه میخورم به حال خوش تک تک دختران و زنان، در نمازشب امشبشان.
و به حال خوش عبودیت زینب، وقتی تا توانست کمر راست کرد تا درنمازش حتی اندکی فروگذار نکرده باشد چون امامش به نمازعشق میورزید...
شایدلازم باشد تاملی دوباره در نمازهایمان داشته باشیم...
#عاشورا
#محرم
#امام_حسین
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
معجزهی عاطفهی الهی
✍ خالقی
عصر عاشورا تمام شده است. اینک معجزات، بیسر بالای نیزههاست. اما هنوز کفر و شرک نگران است، بنابراین با قساوت تمام با اسبها بر پیکرها میتازند؛ بلکه این آیات و معجزات را محو کند. دیگر دشمن سرمست از پیروزی ظاهری خود است. غافل از اینکه خداوند در آیه ۲۱ سوره مجادله وعده فرموده است که «لاغلبن اَنا و رسلی» این سنت قطعی است که من و فرستادگانم پیروز میشویم. حال که کشتههای هامون، بیسر در دشت کربلا منتشر شدهاند؛ باید اعجاز دیگری به رخ انکاریان توحید کشیده شود. اعجاز مردانه این بار جای خود را به درخشش عواطف زنانه میدهد تا دشمن را مبهوت کند. همانجاست که زینب وارد صحنه میشود و مدیریت کربلا را به عهده میگیرد و روشنگری میکند. از مسلماننماهای جنایتکار میخواهد «که ما را از کنار قتلگاه حسین بگذرانید».
دشمن شادمان و هلهلهکنان در این فکر است که فرصت خوبیست. شاید با این درخواست، قلب زینب از شدت دیدن صحنههای هولناک در فشار قرار گیرد و اینگونه به کشتههای کربلا ملحق شود. اما زهی خیال باطل! چرا که قلب زینب با قوتی که از یقین حسین گرفته است؛ نه تنها مبهوت نمیشود بلکه شیاطین را به بهت مینشاند. زینب در اوج و شدت محبت به امام معصومش بود. او در حالیکه از کنار قتلگاه میگذشت، پیکر مطهر برادر را خونین و تن بیسر میدید. اما به جای آنکه جان دهد و قالب تهی کند؛ با عاطفهی معجزهگون خود، جان لشکر دشمن را میگیرد. این عاطفهِ الهی همراه با منطقی بُرٌنده چنان قلوب این جمعیت وحشی را آب کرد که به گریه افتادند. اینک زینب معجزهی شمشیر حسین را به عطوفت الهی تبدیل کرد تا جهاد تبیین و رسالت روشنگرانهی خود را با این اعجاز و به زبان علی ادامه دهد....
#محرم
#امام_حسین
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
«بیدارشو»
✍طیبه فرید
با صدای مبهمی به هوش آمد.تنش یکپارچه درد بود. با سوزش شدیدی چشمهایش را باز کرد، چند بار پلکهایش را به هم زد تا بتواند خوب ببیند. آسمان، آسمان همیشه نبود، آنقدر سنگین و شکننده که کم مانده بود خراب شود روی سر زمین. افتاده بود بین جسد قابیلهای صد پشت غریبه! یادش نمیآمد کی از حال رفت. با خودش مرور کرد که بعد از شهادت اسلم رفت شانه امام را بوسید، امام بغلش کرد وحرفهایی زد که هیچکس جز خودشان دونفر نشنید. اذن جنگیدن خواست و امام رخصت داد. برای آخرین بار به چشم های خیس امام نگاه کرد و دستش را از دستهایش بیرون کشید و دلش را جاگذاشت توی آغوش او و بعد با آن صدای مردانه عربی شروع کرد رجز خوانی و تاخت سمت میدان. او صدای گرم و بغضآلود امام را از پشت سرش میشنید که میخواند:«فَمِنْهُم مَنْ قَضی نَحْبَه وَ مِنْهُمْ مَنْ ینْتَظِرْ وَ ما بَدَّلوُا تَبْدیلا»
سربازهای کوفی با دیدنش حمله ور شدند،هر کسی با هر چه داشت! توی آن صدای چکاچک شمشیرها و هجوم بی امان نیزههایی که توی تنش می نشست نفهمید چند جای بدنش چشمه خون جوشیده.
سعی کرد تمام توانش را جمع کند اما حس کرد محکم به زمین چسبیده. قطره اشکی از کنار چشمش لغزید و بین ریشهای سفید سرخشده از خون گم شد. امام گفته بود سوید تو شهید میشوی! اما چرا نشده بود؟!
زبان توی کامش عین یک تکه چوب خشک بود. دلش داشت میلرزید با نگاهش دنبال ردی از یک آشنا بود اما تا چشم کار میکرد همه چیز غریب بود.
دوباره چشم انداخت سمت آسمان، به التهاب و بغض ابرها و تاریکی خورشیدی که مثل همیشه نبود! انگار در همین زمان کوتاهی که شهید نشده بود یکی از عناصر اصلی زمان و مکان کم شده بود.
همهمهای توی باد به گوشش خورد، گوش تیز کرد ببیند چه میگوید. اولش خیلی مبهم بود اما به حسین علیهالسلام که رسید با وضوح میشنید.
_شمر روی سینه حسین علیهالسلام نشست، هنوز نفس می کشید، سرش را....
باصدای هلهله کوفیها قلبش از جا کند شد، تمام توانش را متمرکز کرد؛ روی کنده شدن از زمین. بلند شد، از میان هفت پشت غریبهها. خنجر کوچکی که گذاشته بود توی ساق چکمهاش را در آورد. با هر حرکتی از چشمههای توی تنش خون فوران میکرد. تمام قد ایستاد، به چشم هایش التماس کرد سیاهی نروند تا بتواند کوفی ها را ببیند. به دستش التماس کرد بیرمق نشود و خنجر را رها نکند، به پاهایش التماس کرد و گفت: چیزی نمانده به سعادت برسم شمارا به حسین قسم همراهیام کنید.همه عناصر و اجزای بدنش دست به دست هم دادند تا او جاماندگی اش را جبران کند.
سرباز کوفی که داشت بین کشته ها دنبال غنیمت می گشت با دیدن او که آن وسط ناگهان ایستاده بود ترسید و چند قدم به عقب رفت و فریاد زد:از سپاه حسین یکی زنده مانده...
با صدای او دسته قابیلیها به سمتش حمله ور شدند. چند دقیقه بعد همه چشمه های تنش از جوشش ایستاده بود. امام زد روی شانهاش. سوید جانم بیدار شو جانمانی...
#محرم
#امام_حسین
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«انقلاب حسین فاطمه، صورتی نبود، سرخ بود، رنگ خون»
✍زهرا نجاتی
امروز مشکل سرصورتی بودن و آبی بودن نیست. برسرخود اصل حجاب هم نیست. دعوا سر «بازی» ای است که دارندبه راه می اندازند. دعوا برسراصل اسلام است. برسرشبههافکنی و تردیدهای شناختی ایجادکردن است. مهم نیست عضو انجمن حجتیه باشند یا از سر دشمنی یا نفهمی یا نشناختن دین.
آنچه مهم است این است که شیاطین انسی و جنی،به هروسیله دارند تلاش میکنند که شناخت و درک ما را از دین یا واژگون کنند.
این یکی از قطعات پازل آخرالزمان است. قرار است کار به جایی برسد که مسلمانهای یک عمر منتظر مانده، چشم درچشم امامشان بدوزند و بگویند «تفسیرتو از اسلام، تفسیر شخصی است و ما پیش از این چنین تفسیری از اسلام نشنیده بودیم.»
اگر میبینید مداحی که پای مداحیهایش همه، اشک ریختهایم، حالا بااشک پای چشم، فردشرابخوار و زن بیحجاب را، پیش خدای اباعبدلله، عزیزترجلوه میدهد از کسی که توانسته پاک بماند، به این جهت است که عدهای خواستهاند تا شناخت مارا دین و خدا، تغییر دهند. و مردم وجوانان را درشناخت و دَرکِمان از خدای اباعبدلله دچار اشکال کنند.
قرار است با استفاده از کلیدواژههای مقدس مثل«خدارا دوست دارد»، نوع نگرش ما را از درون تغییر دهندـ
برای این کار در عملیات روانی از روش «القا» استفاده میکنند. با واژگان جبهه خودی، وارد میشوند و سپس از درون خیمه خودی، تیشه به ریشه اعتقادات میزنند.
غافل از اینکه قرنهاست این بازیها ادامه دارد. غافل از اینکه حسین فاطمه، اگر موافق صورتیبازیهایی که اینها دوست دارند، به او ببندند، بود، اقل کاری که میتوانست بکند، این بود که زن و بچهاش را باخود به مقتل بی بازگشت نبرد!!!
اما حسین فاطمه نه اهل مماشات است نه اهل ترک امر به معروف و نهی ازمنکر و ازقضا نه اهل تبرئه شرابخوار. اتفاقا برخلاف تصور یا القای مهمان برنامه مهلا، حسین فاطمه حتی بانمازخوان هم اگر یزید، باشد، اساسا سرسازگاری ندارد!
البته که زیرخیمه حسینی برای همه جا هست بدون شک، اما به شرط توبه، چه این که جناب «حر» نیز، چندروز پیش از عاشورا ادب را خرج کرد امادرشب عاشورا باحال توبه و ندامت، به خیمه راه یافت.
و البته که رعایت ظاهرشایسته و حال اندوه، برای شرکت مجلس اباعبدلله، اول شرط ادب نزد اوست و الا همه ما کجا و محضراباعبدلله!!!
#محرم
#عاشورا
#امام_حسین
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
سیدالساجدین
✍فاطمه شکیب رخ
سوز اشک هایتان از زخم ماندگار قیام عاشورا، دلدادگی امروز شیعیانتان را به ثمر نشاند و شرح صحیفه سینه انتان، سجادیه ای متبرک را برای عارفان الی الله به پهنه جهان باز نمود.
به راستی که حب الحسین علیه السلام از قطرات باران چشمان شما بر دل ما جای گرفته است و سوختن آرام شما در مصائب عاشورا، میراث عاشورایی شیعه را چنان حصاری فولادین نگهبان شده است.
شهادت مظلومانه سید الساجدین، علی بن الحسین علیه السلام بر محضر امام زمان عج الله تعالی و شیعیان حضرت تسلیت باد.
#سیدالساجدین
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«رهبری و ایدهی مردمسالاری دینی، درسی برای تداوم انقلابها»
✍زینب نجیب
شاید بارها شنیده باشیم که تاریخ تکرار میشود اما باور آن جز با مطالعه تاریخ و تأمل بر انتخابها ایجاد نخواهد شد.
در این ایام، آن طرف کره خاکی البته چیزی حدود ۱۰۰ سال پیش، وقایعی با مضمون مبارزه میان حق و باطل بهگونهای وقوع یافته که قابل تأمل و تعمق است. کشمکشهایی که هر یک شاید برای ملتها نویدبخش روزهای آزادی و آرامش بود اما پس از چندی صورت زشت و کریه خود را که برآمده از خودخواهیها و قدرتطلبیها بود؛ نمایان کرد.
این روزها برای مردم فرانسه یادآور پیروزی انقلابیست که همچون دیگر انقلابها تنها چند صباحی مهمان آنها بود. روزهایی که در 1830م؛ پیروزی قیام ضدسلطنتی ملت فرانسه برضد "شارْلْ دهم" پادشاه فرانسه رقم خورد. شارل دهم در سال 1824م پس از لویى هجدهم، پادشاه فرانسه شد و کوشید تا حکومت مطلقه سلطنتی را باز گرداند. او به سیاستهای ارتجاعی بسیار دلبسته بود. همین سبک و سیاق او در اداره کشور سبب نارضایتی مردم و نمایندگان آنها در مجلس شد و در نهایت او در تاریخ 26 ژوئیه 1830 م. بر خلاف منشور 1814 که توسط لویی هجدهم وضع شده بود فرامینی صادر کرد که مستبدانه خوانده شد در نتیجه انقلاب کوتاه آغاز شد و جمهوری خواهان اعم از کارگران ، دانشجویان و طبقه روشنفکر پاریس قیام کردند. در پی این انقلاب که سه روز به طول انجامید شارل در روز دوم اگوست سال 1830 م. به بریتانیا گریخت و سلطنت را به پسرش واگذار کرد.
حال که قبلتر در سال ۱۷۸۹ م، در پی رنسانس و البته عوامل بسیاری از جمله انقلاب صنعتی، انقلاب کبیر فرانسه به وقوع پیوسته بود.
یک انقلاب کامل و همهجانبه و با حضور مردم؛ امّا بقای این انقلاب به پانزده سال هم نرسید. انقلاب فرانسه تحول ایدئولوژیک مهمی در درون صاحبان قدرت و ثروت به وجود نیاورد، بلکه تنها یک تغییر از نظام سلطنتی به جمهوری در این کشور انجام شد که با بازگشت دیکتاتوری ناپلئون که در قالب جمهوری به قدرت رسیده بود، بهمراتب بدتر از دیکتاتوری زمان لویی شانزدهم، ارزیابی میشود.
اگرچه انقلاب فرانسه به نام آزادی، برابری و اخوت پیش رفت، اما در حقیقت این شعارها تنها دستاویز گروههای رادیکالی بود که همهی آنها زیر تیغ گیوتین رفتند.
بسیاری معتقدند این انقلاب تحت تأثیر اندیشمندانی همچون روسو، ولتر و..شکل گرفت و چون ژان ژاک روسو، که معروف به ایدئولوگ انقلاب فرانسه است، در سال ۱۷۸۹ درگذشت، در نتیجه، تئوریپردازیای که میبایست صورت میگرفت، از بین رفت.
این روند تا سال ۱۸۳۵ که در غرب پیش رفت. به طوری که تا زمان بناپارت سوم نابسامانی وجود داشت. در این سال بود که نهایتاً یک قانون اساسی (شاید برای بیستمینبار) نوشته شد که طبق آن، جمهوری با همان سازوکار موجود در سایر کشورهای اروپایی برقرار باشد.
در نتیجه، تنها شکل حکومت تغییر کرد. منتها اساس کشور همان سکولاریسم و تفکیک قوا و رجوع به احزاب (بهعنوان صاحبان قدرت) بود. بنابراین هیچگاه حقی به مردم داده نشد. در واقع مردم فرانسه نتوانستند با انقلاب خود تغییر جدی در حاکمیت ایجاد کنند.
همان دیکتاتوری صاحبان قدرت و ثروت باقی ماند.
در واقع اگر روزی اشراف بهدلیل روابط خانوادگی با پادشاهان، بر کشور حکومت میکردند، امروز صاحبان قدرت (آنهم در یک طبقهی محدود) در فرانسه و سایر کشورهای اروپایی حکمرانی میکنند.
مردم همچنان رعایایی هستند که هدایت آنها به دست یک گروه خاص است.
ادامه دارد...☘
#محرم
#نهضت_حسینی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
ادامه...
اما در باب انقلاب اسلامی چنین اتفاقاتی نیفتاد . مخصوصا با توجه به اینکه در ایران پس از انقلاب، ۸ سال جنگ با تمام دنیا را تجربه کرد. بسیاری از تحلیلگران، حضور مهرهای بهنام ولیفقیه را علت عدم وقوع این اتفاق میدانند. اگر ولایتفقیه وجود نداشت و رهبری منسجمی نبود، ما نیز به همان سرنوشت دچار میشدیم. در مواجههی قدرتهای داخلی نیز ولایتفقیه بود که اوضاع را مدیریت کرد.
علاوه بر تأثیر نقش رهبری در پیروزی انقلاب اسلامی و ادامهی آن پس از چهل و اندی سال باید به نظریهی مردمسالاری دینی امام خمینی هم اشاره کرد.
رهبر معظم انقلاب میفرمایند: "چرا جمهوری اسلامی با وجود این همه دشمنی، به سرنوشت نظامها و انقلابهای دیگر دچار نشد؟ علّت چیست و رازش چیست؟ من عرض میکنم راز پُرشکوه و افتخاربخشِ این نظام و ماندگاریِ این نظام همین دو کلمه است: یعنی «جمهوری» و «اسلامی». همراهیِ این دو کلمه با هم؛ و موجودی که از این دو کلمه تشکیل شده، باید هم پایدار بماند؛ هم جمهوری و هم اسلامی؛ مردم و اسلام؛ جمهوری یعنی مردم، اسلامی هم که یعنی اسلام؛ مردمسالاری دینی.
کار بزرگ امام بزرگوار ما این بود که این فکر را، این نظریّه را -نظریّهی جمهوری اسلامی را- خلق کرد، آن را وارد میدان نظریّههای سیاسی گوناگون کرد -که در آن دوره نظریّات مختلف سیاسی، شرقی، غربی در عرصهی مسائل سیاسی و ذهنیّتهای سیاسی با هم برخورد [داشت]- بعد به آن تحقّق بخشید، عینیّت بخشید. صِرف ایجاد یک نظریّه نبود بلکه آن را تحقّق داد و نظام جمهوری اسلامی را به وجود آورد. کار بزرگ امام این است." (۱۴۰۰/۰۳/۱۴، سخنرانی تلویزیونی به مناسبت سیودومین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)
جالبتر اینکه نهتنها نقش ولی فقیه و نظریّه مردمسالاری دینی در پیروزی و ادامه انقلاب علل اصلی نامیده میشود بلکه دلیل اصلی دشمنی دشمن نیز همین دو واژه است.
رهبر انقلاب در این زمینه نیز میفرمایند: "میخواستند صدای ملّت ایران را در گلو خفه کنند. ملّت ایران یک پیام جدیدی داشت، یک حرف نویی به دنیا عرضه کرد. «جمهوری اسلامی» یک حرف نو است. «مردمسالاری دینی» یک حرف جدید است، یک ترتیب تازه برای زندگی است، یک سبْک جدید برای زندگی ملّتها است؛ خواستند این پیام که پیامِ مقاومت است، پیامِ ایستادگی است، پیامِ عدم تسلیم در مقابل زورگویی است، پیامِ مقابلهی با ظلم است، پیامِ مقابلهی با تبعیضِ بینالمللی است نرسد؛ خواستند این پیام را خفه کنند."(۱۴۰۱/۰۶/۳۰، بیانات در دیدار پیشکسوتان و فرماندهان دفاع مقدس)
آری، رمز موفقیت انقلاب اسلامی در این دو واژه بود و رمز موفقیت در برابر دشمن تنها در حفظ همین دو واژه است.
در همهی انقلابها راه فرار از ارتجاع، همان نقش راهبردی رهبر است و آگاهی و بصیرت مردم در سایهی راهنمای رهبر.
#محرم
#نهضت_حسینی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«قلمهای بیدرد»
✍زهرا سبحانی، عضو تحریریه مجتهده امین
گریه کردم. از دیروز بارها کلیپ را دیدم و اشک ریختم. گریه کردن چیز عجیب و غریبی نیست؛ آن هم برای دخترک بیپناهی که زیر مشت و لگد یک نانجیب، مظلومیتش را داد میزند؛ گرچه داغاش به وسعت هزار و چهارصد سال از ماجرای کوچه، هنوز برای دلهایمان تازگی دارد؛ با این حال، عجیبی به آن است که نمیدانیم این اتفاقات چه نسبتی با مملکت اسلامی ما و من مسلمان دارد؟ نمیدانم به کجا میرویم! اصلا قرار است به کجا برسیم! چرا هر بار از حجاب گفتیم، چیز دیگری شنیدیم؟ چرا هر بار از ولنگاریها شکایت کردیم، زیر سؤال رفتیم؟ چرا هر بار خواستیم موضعها شفاف شود، با هزار یک عنوان به اسم توجیه، به اسم حفظ نظام، به اسم وحدت و بصیرت، دهانمان را دوختند؟ و خدا نگذرد از آن عمامه به سری که تحریف کرد، از آن دست به قلمی که زیر سوال بُرد و از آن کانالداری که با التقاط خودش، وحدت کلمهی نشأت گرفته از توحید را به یغما بُرد. چون فقط ما ماندیم و عذر تراشیدن برای کتک خوردن مادران در مقابل چشم کودکانشان!
ما ماندیم و نهایت بازداشت چند روزهی هتاکان و دیگر هیچ! و دوباره روز از نو و روزی از نو! آنقدر تدبیر کلانتر به مذاقشان خوش آمده که هر روز دریدهتر از قبل بر هنجارشکنی در جامعهی توحیدی، مُصرّند!
در عوض ما باید دلخوش باشیم به اخباری که تهشان ختم میشود به دادن یک بیانیه با کلی باید و نبایدی که هیچ وقت، اجرا نمیشود و باید قانع بشویم به این کم! به عذرخواهی صوری در فضای مجازی، به بازداشت موقت، تازه اگر اتفاق بیفتد. از این «باید» که دلخوشمان کرده، قشنگتر سراغ دارید؟
در این میان عدهای به جای حل مسئله، انتشار هتک حرمت به محجبهها و مؤمنان را در راستای سیاست تجری دشمن و تخریب روحیهی مؤمنان میدانند و از این دست منطق صورتی که هر روز تکرار میکنند تا ما هم مثل کور و کرها تکرار کنیم غلطهایی که میدانیم غلط است، میدانیم عاقبتش، ماندن زیر مشت و لگد اراذل است. و بازهم از نسبت این اتفاقات با ادعاهای مسئولین سردر نمیآوریم! سردَر نمیآوریم که چرا مجری قانون، برای قانون، اما و اگر میآورد تا اجرایش نکند.
و باز سکوت کردیم و نگفتیم از هتک حرمتها از بیاحترامیها از آسیبهایی که محبجهها بارها در متروی تهران و جای جای ایران دیدند تا مثلا جناب شهردار پایتخت، خودش را با کمال افتخار، با حفظ سمت دستیار ویژهی رئیسجمهور معرفی کند! نگفتیم تا بعد از ماهها شوی خبری، مسئولین زحمتکش اذعان کنند که همان قوانین قبلی کارگشا و مفید است! نگفتیم تا حتی همفکران ما در برابر این اهانتهای همراه با سکوت نامفهوم مسئولین، متنها برای تطهیر این ترک فعلها نوشتند و دهان دوختند.
و باز خدا نگذرد از این قلمهای بیدرد!
قلمهایی که اگر به اندازهی یک سر سوزن برای خودشان و یا اطرافیانشان پیش بیاید، تمام عالم و آدم را اسیر عربدههایشان میکنند. این اواخر تا آنجا پیش رفتند که «حجاب» اصلا حرف و عقیدهی شهدا نبوده و همه را به چِرت گفتن، منتسب کردند و طبق معمول ما خوشباورهای روزگار، گفتیم طرد نکنید، جبهه، جبههی انقلاب است و جذب حداکثری باید... و ای امان از این مرداب اختلاطی که به جان ما همیشهخوشباوران، افتاده که دیگر هیچ غریق نجاتی حریفش نیست!
آقایان! شیراز، همدان، تهران قم و... به ما فقط بگویید تا کجا باید به شما از این اهانتها آمار بدهیم تا گوش شیطان کر، به خود بیایید؟ تا کی باید خام بازی این لایحهی سرکاری حجاب بشویم؟ اصلا صریح بگویم ما نه قواعد بازی سیاستچیها را بلدیم و نه حوصلهاش را داریم!
ما فقط به حکم مادر بودنمان، آرمانهای انقلابمان را فریاد میزنیم و مسلما مرعوب حوادثی نمیشویم که در باطن، ما را تسلیم برنامههای نظم نوین جهانی کند، چرا که خوب میدانیم، علت و اساس آشفتگی این روزها سهلانگاری در اجرای خود قانون است و لاغیر!
اصل حرفمان این است که امنیت یک زن محجبه در وجب به وجب این مرز و بومی که علمدار تمدن نوین اسلامیاست در کجای برنامهها و لوایح شما به اسم حجاب و یا هر موضوع دیگر، قرار دارد؟
آقایان! حواستان هست که با سیاست دور از مبانی اسلام و در یک کلام با سیاست زائیدهی دشمن، تیشه به ریشهی خود اسلام میزنید؟ اگر حواستان جمع است بیایید برای گوش و چشمهای امیدوار به انقلاب مستضعفان با پرچم تمدن نوین اسلامی، قدمی بردارید...
🔗لینک خبر
#امام_حسین
#نهضت_حسینی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
👌 یک امر به معروف صنفی به نفع مردم و مخاطبان حوزه
https://virasty.com/HOWZAVIAN
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
📌 تسلیمخواهان
✍ نسا خلیلی
▪️روزگار غریبی است که «گفتن نتوانم، نگفتن نتوانم». برخی با کلام رهبری، به جنگ منظومه فکری رهبری میروند. از اسلام وحیانی او اراده اسلام لیبرال و مرجئه میکنند.
▪️دین را اگر بخواهند، سکولار میخواهند. توصیه به خاموشیگزینی میکنند و بال سرخ شیعه را به آتش میکشند.
قامت حزب الله را در حد سطلِ ماست پایین میآورند و فریاد وا اسلاما وا ملتا سرمیدهند.
▪️با هر ماجرایی، در احکامِ اسلام آب میبندند و مریدان را مردان و زنان خموده میخواهند.
زمین میدهند تا زمان بخرند، غافل از آنکه جای پای شیطان را مستحکم میکنند.
▪️در قالب دلسوزی، آمران به معروف را زیر سوال میبرند و فریاد برمیآورند قسم به حسین مردم را به جان هم نیندازید. چگونه میتوان از علت قیام امام حسین(علیهالسلام) چشم پوشید؟
▪️عامل آسیب به جامعه، برچیدن آمرین به معروف و حذف رکن مردمسالاری از جمهوری اسلامی است. مردمیبودن، به سکولاربودن نیست.
▪️گویا نمیشنوند هشدار ولیِّ جامعه را که از خطر استحاله فرهنگی میگوید و بارها بر غیرت دینی مردم تاکید میکند.
▪️اینان مگر نمیبینند دشمن از غیرت انقلابی مردم واهمه دارد و تلاش میکند که آن را برچیند. چگونه در آخرین توانهای دشمن، در قالب دلسوزی، پرچم تسلیم برمیآورند!
#امام_حسین
#نهضت_حسینی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
حجاب خط مقدم بانوان
✍زينب نجیب
همیشه برایم مشکی بودن چادرم مهم است. چادرم را جوری آویزان میکنم که چروکی بر آن نماند. بوی چادرم را دوست دارم.شاید بوی عطر و ادکلنهای امروزی را ندهد؛ اما بوی تمیزیش بر وقارش افزون کرده است.
حواسم هست هرجایی ننشینم یا که به جایی تکیه ندهم، شاید خاکی شود. اگر خاکی بر صورت چادرم نشست با هزار ترفند خاک را از چهرهی پرجذبهاش پاک میکنم.
برای من چادر سیاه فقط یک پوشش نیست؛ آن را یادگاری فاطمهی اطهر (سلامالله) میدانم.
اما افسوس که امروز بار دیگر روضهی چادر تداعی شد.
حادثهی امروز روضهی مصوّر شد.
به یاد چادر خاکیِ کوچههای مدینه...
به یاد چادر نیمسوخته در کربلا...
به یاد معجر ...
بارها سوختم و ساختم.
سوختم از بیغیرتی نامردان مردنما...
سوختم از غربت چادر...
سوختم از خشمی که بر معروفی مشت میکوفت...
سوختم از نگاه کودک بیپناه...
و
ساختم...
ساختم چادرم را این بار نه فقط برای خاکی شدن که برای سوختن.
آری، اگر امروز در مقابل این وحوش نایستید؛ چادر ما زنان، سربازان خوشغیرتی برای مبارزهاند. آنها حاضرند برای دفاع از حریم، به خون نیز آغشته شوند.
#مامانمو_نزنید
#حجاب_خطِّ_مقدم_ماست
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
«مهربانترها»
✍زهرا نجاتی
دخترک مثل ما به سینه میزند، مثل ما خودش را به روضهی اباعبدلله میرساند.
میخنددـ
ولی مثل ما غیبت نمیکند. نه فقط غیبت، هیچ بدجنسی ندارد، انگار فرشته.
چه کسی گفته فرشتهها همهشان زیبا هستند؟
چه کسی گفته فرشتهها موهای بور دارند و اندامی زیبا یا مثلا همه اعضای بدنشان، روی فرم است.
مگر عقل مطلق نیستند، مگر فرشتهای که زورش به جمع ثواب صلوات نمیرسد، با آن همه انگشت، ظاهری طبیعی دارد؟ نه.
هرکدام یک جورند یک شکلند. متناسب با آنچه برایش خلق شدهاند.
دخترک سندروم داون دارد، ولی باخودم فکر میکنم بیشتر خوش به حال من است یا او؟
با خودم فکر میکنم من گناهکارم اما او نه،
من غصه میخورم او نه.
من مثل او مهربان نیستم.
با خودم فکر میکنم چرا عدهای میخواهند این فرشتهها را از زمین حذف کنند؟ شاید اینها هستند تا کمی مهربانی به همه ما هدیه بدهند شاید هستند تا آدم بودن را فراموش نکنیمـ...
شاید باید کمی مهربانتر باشیم...
#امام_حسین
#نهضت_حسینی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
دشمنِ دشمنِ اسلام
✍خالقی
۱. حدود صدسال پیش، در چنین ایامی در قضیه مشروطهی مشروعه که شیخ فضلالله در برابر غربزدگان و تزویر انگلیسی مقاومت میکرد؛ این باصطلاح مجاهدان مشروطهخواه، تهران را فتح کردند. در آن هنگام که خطر تنهایی، شیخ فضل الله نوری را در میان هجمهی دشمنان نامرد تهدید میکرد؛ شخصی از شیخ پرسید «شما که میدانستید؛ نتیجه نمیگیرید؛ چرا مخالفت کردید؟» گفت: «تا اگر صد سال بعد از این، بعضی از مسلمانان به قعر زیر زمین و داخل سردابها رفتند و در آنجا با کمال ترس، درد دل کردند و گفتند صد سال قبل عدهای دست به دست هم دادند و ریشۀ اسلام را کندند؛ لااقل یک نفر بگوید که در میان آن عده، یک آخوند طبرسی و یارانش بودند که مخالفت کردند!».
۲. در آن زمان که مشروطهخواهان تهران را گرفته بودند و جرئت نداشتند به سفارت خارجی تعرض کنند؛ میرزا جواد سعدالدوله به شیخ پیشنهاد کرد که بیرق «هلند» را بر بالای خانهتان بزنید؛ دیگر حتی لازم نیست به سفارت هلند تشریف بیاورید. شیخ در پاسخ به این پیشنهاد، خندید و گفت: «آقای سعدالدوله باید بیرق ما را بر روی سفارت اجنبی بزنند. چطور ممکن است که صاحب شریعت که من یکی از مبلغین احکام آن هستم، اجازه فرماید به خارج از شریعت آن پناهنده شوم؟!» آنگاه آیۀ شریفۀ ۱۴۱ سوره نساء «وَلَنْ یَجعلَ اللهُ للکافرینَ علیَ المؤمنینَ سبیلاَ» را خواند... سپس ادامه داد: «من حاضرم صد مرتبه زنده شوم و ایرانیان و مسلمین مرا مثله کنند و بسوزانند، ولی به اجنبی پناهنده نشوم.». این چنین بود که دشمنان به قدرت روحانیت اصیل پیبردند و درصدد برآمدند تا قدرتمندترین و هوشیارترین روحانی را از میان بردارند تا کسی نتواند در برابر انحرافات آنها بایستد.
۳.ساعاتی قبل از اعدام در ۹ مرداد ۱۲۸۸ هجری شمسی در حالیکه چوبه دار آماده بود و شیخ را محاکمه میکردند، فردی از طرف مشروطه خواهان به ایشان گفت: « جنابعالی حرمت مشروطه را لغو کنید و بفرمایید منزل». شیخ پاسخ داد: « شب قبل پیامبر(صلیالله علیه و آله وسلم) را در خواب دیدم که امروز مهمان او هستم؛ حاضر نیستم این فرصت را از دست بدهم، و این مشروطه ابدالدهر حرام است». یعنی حتی تا آخرین لحظه هم از اعتقاد خود دست نکشید و مشروطه غیر مشروعه را تا ابد حرام اعلام کرد. در تاریخ هست که بعد از پایین آوردن جنازه شیخ از چوبه دار، عده ای از مجاهدان بیدین مشروطه، نسبت به پیکر مطهر شیخ شهید تعرض و هتک حرمت کردند.
۴. خمینی عظیم در بیان مقاومت تاریخی شیخ شهید میفرماید: «تاریخ یک درس عبرت است برای ما، شما وقتی که تاریخ مشروطیت را بخوانید میبینید که در مشروطه بعد از اینکه ابتدا پیش رفت، دستهایی آمد... تا آنجا که مثل مرحوم حاج شیخ فضل الله نوری در ایران برای خاطر اینکه میگفت باید مشروطه مشروعه باشد و آن مشروطهای که از غرب و شرق به ما برسد قبول نداریم، در همین تهران به دار زدند و مردم هم پای [دار] او رقصیدند یا کف زدند .» (صحیفه امام؛ ج ۱۸، ص ۱۷۰، ۱۷۱). و تاسف آور این که این مجتهد وارسته و شجاع توسط یک فرد منحرفِ روحانی نما محاکمه و به اعدام محکوم شد.
۵. یاد امام عزیز را گرامی میداریم که با آن عزم پیامبرگونه و آن روحیهی دشمنستیزی، نظام جمهوری اسلامی ایران را پس از قرنها بر اساس ولایت فقیه تاسیس و با اقتدار کامل با ایادی کفر و نفاق اتمام حجت کرد؛ آن زمان که فرمود: «قدرتها و ابرقدرتها و نوکران آنها مطمئن باشند که اگر خمینی یکّه و تنها هم بماند به راه خود که راه مبارزه با کفر و ظلم و شرک و بتپرستی است؛ ادامه میدهد و به یاری خدا در کنار بسیجیان جهان اسلام، این پابرهنههای مغضوب دیکتاتورها، خواب راحت را از دیدگان جهانخواران و سرسپردگانی که به ستم و ظلم خویشتن اصرار می نمایند سلب خواهد کرد.» (پیام به حجاج بیت الله الحرام ۵ شهریور ۱۳۶۶). روح پرفتوح تمامی علما و فضلا و شهدا در تمام دورانها که در راه اسلام جان فدا کردند تا نظام جمهوری اسلامی برقرار شود؛ با اعلی عِلّیین محشور باد.
#اصلاحیه
#امام_حسین
#نهضت_حسینی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
امربهمعروف و نهی از منکر از دریچه نگاه مستشرقین
✍نجمه صالحی
شاید بتوان مهمترین دلیل ماندگاری نهضت حسینی را "امربه معروف و نهی از منکر" برشمرد که در سایهی آن، سایر احکام و اصول اسلام، قابلیت پیادهسازی را مییابد. عاملی که سیدالشهدا علیهالسلام صریحا به آن استناد و چندین مرتبه در مسیر حرکت خویش به آن اشاره میکند؛ مسألهای که سبب برجسته شدن رویداد عاشورا شده و به تبع آن مورد توجه اندیشمندان مسلمان و مستشرقان قرار گرفته است.
البته دلایل مطالعات مستشرقان یکسان نبوده، آنان با انگیزه شخصی یا پژوهش علمی یا استفاده از نکات کاربردی یا حتی یافتن نقاط ضعف شیعه و نظایر آن به زوایای مختلف تاریخ اسلام و خاصه تشیع پرداختهاند؛ در این میان عامل نگارش اثر مایکل الن کوک قابل توجه است.
در واقع"حادثهای" کوک را به تحقیقی گسترده در مورد فریضه “امربه معروف و نهی از منکر در اسلام” سوق داد و در خلال تتبع در مورد این اصل، به عامل نهضت امام حسین (ع) نیز توجه کرد. الن کوک با انگیزه شناخت اصل مهمی در دین اسلام، به پژوهش میپردازد و حاصل کار او کتابى با عنوان "امربه معروف و نهی از منکر در اندیشه اسلامی" میشود.
کتاب مایکل کوک با حادثه قطار شهری شیکاگو در سال ۱۹۸۸ شروع میشود و با آن انتظار برای خواننده پدید میآید که راهکاری با عنوان امر به معروف و نهی از منکر برای درمان دردهای اجتماعی دنیای غرب در جلوگیری از معضل فساد اخلاقی پیدا شده است* اما این موضوع مانند برخی داستانهای ادبی بهصورتی نیمه تمام و پایان باز، رها میگردد، در واقع با مطالعه کتاب مسائل زیادی مطرح میشود که ناتمام باقی میماند.
کتاب کوک در بیست فصل و پنج بخش اصلى تدوین شده است و درباره حنبلیان، معتزلیان، شیعیان و دیگر فِرَق اسلامی و فراسوى اسلام سنتى همچنین آیات و احادیث مهم امر به معروف و نهى از منکر تحلیلهایی آورده و با ارائه کتابشناسی گسترده و نمایه، پژوهش خود را تکمیل کرده است. *
تلاش الن کوک در راه شناخت یکی از فروع دین اسلام ارزشمند است اما به نظر میرسد در مسیر پژوهش خود در مورد برخی از منابع، خود را به تغافل زده است. او مدعی است نگاه قرآن، تفاسیر و روایات به «امر به معروف و نهی از منکر» جزئینگر نبوده و فقط به کلیات پرداخته است و این مساله را در رفتار و فرهنگ مسلمانان صدر اسلام کم اهمیت نمایش میدهد.
* صفری،رضا، نقد و بررسی کتاب امر به معروف ونهی از منکر در اندیشه اسلامی مایکل الن کوک،1388، شماره 116و117، آینه پژوهش
*الن کوک ، امر به معروف و نهی از منکر در اندیشه اسلامی، مترجم احمد نمایی، ج1،ص410.
#امام_حسین
#نهضت_حسینی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🏴عظمت رسالت زینبی
✍آمنه عسکری منفرد
▪️حضرت زینب (سلاماللهعلیها) هم در حادثهی عاشورا و آنهمه سختی و محن و هم در هدایت مجموعهی به جا مانده از مخدرات اسیر، بهعنوان یک ولی الهی آنچنان درخشید که نظیری در طول تاریخ برایش متصور نیست، چنانکه بعد از وقایع عاشورا و در حوادث پیدرپی دوران اسارت زینب، در کوفه و شام تا اربعین اباعبدالله(علیهالسلام) سرآغاز دیگری برای حرکت اسلامی و پیشرفت تفکر اسلامی و همچنین پیش بردن جامعهی اسلامی را بهعهده داشت.
▪️ «جوهر زنانهی مؤمن» در وجود مبارک او در شرایط دشوار و سرشار از سختی بعد از عاشورا، در کنار «شور عاطفهی زنانهی زینب» اینچنین رخ مینماید که عظمت و متانت قلب یک احضرحضرت زینب (سلاماللهعلیها) هم در حادثهی عاشورا و آنهمه سختی و محن و هم در هدایت مجموعهی به جا مانده از مخدرات اسیر، بهعنوان یک ولی الهی آنچنان درخشید که نظیری در طول تاریخ برایش متصور نیست، چنانکه بعد از وقایع عاشورا و در حوادث پیدرپی دوران اسارت زینب، در کوفه و شام تا اربعین اباعبدالله(علیهالسلام) سرآغاز دیگری برای حرکت اسلامی و پیشرفت تفکر اسلامی و همچنین پیش بردن جامعهی اسلامی را بهعهده داشت.
▪️«جوهر زنانهی مؤمن» در وجود مبارک او در شرایط دشوار و سرشار از سختی بعد از عاشورا، در کنار «شور عاطفهی زنانهی زینب» اینچنین رخ مینماید که عظمت و متانت قلب یک انسان مؤمن را در زبان صریح و روشن یک مجاهد فیسبیلالله نشان میدهد. زلال معرفتی که از زبان و دل او بیرون میتراود و شنوندگان و حاضران را مبهوت میکند و عظمت زنانهاش بزرگان دروغین ظاهری را در مقابل او حقیر و کوچک میکند. «عظمت زنانه» یعنی مخلوطی از شور و عاطفه انسانی که در هیچ مردی نمیتوان این عاطفهی شورانگیز را پیدا کرد. «متانت در شخصیت و استواری روح در زینب کبری» حوادث خطیر و بزرگ را آنچنان در او هضم میکند که بر روی آتشهای گداختهی حوادث شجاعانه قدم میگذارد، عبور میکند، آگاهی میبخشد و درس میدهد. امام زمان مظلومش، امام سجاد (علیه السلام) را همانند مادری مهربان آرامبخش و تسلای دل است و همزمان برای کودکان برادر و پدر ازدستدادهی آن حادثهی عظیم، همچون سدی مستحکم، امنیت و آرامش و تسلابخش است.
▪️او شخصیتی همهجانبه از یک زن را به تصویر میکشد، یعنی همین بانوی خبیر و بامعرفت و برجسته، هفت شبانهروز است که در داغ حسینش میسوزد. هفت شبانهروز است در فراق امامش، لحظات بحرانی و موقعیتهای حساس را مدیریت میکند؛ پس گاه درمان جگر سوخته رباب میشود تا کمتر برای گهوارهی خالی روضه اصغر بخواند، گاه آرام قلب رقیه سهساله میشود تا شبها برای چند دقیقه هم که شده به خواب رود، شاید آغوش گرم پدر در عالم خواب، پای پر آبله و گوش بدون گوشواره و خونینش را التیام باشد. گاه آرام جان سکینه است تا یادآوری سخنان حکمتآمیز پدر، جانش را مرهم شود و گاه در کنار بستر امام تبدار و بیمار که بار رسالت امامت بر دوش دارد، چون مادری مهربان پرستار زخمهای غلوزنجیر است و با کلام دلنشین امامش را آرام جان و روح میشود تا روح کلی اسلام و جامعهی آن روز مسلمین را پرستاری کند.
▪️آری! عزت او از عزت اسلام است، عزت مجاهدان که به یک جهاد بزرگ تبدیل گشت و دشمن را که بهظاهر در کارزار نظامی پیروز شده بود، جلوی چشمان همه در مقر خود، با خطبهای غراء، تحقیر و ذلیل کرد و داغ ننگ ابدی بر پیشانیاش نشاند و پیروزی ظاهری او را به یک شکست تبدیل کرد، تا جاییکه مغروران و ستمگران زمان –یزید و عبیداللهبنزیاد– در مقابل این زن اسیر و دست بسته، تحقیر و خوار شدند. زینب احیاگر دین محمد شد و با تحلیل عظیم وضع جامعهی اسلامی آن دوره با بیان محکم و الفاظ فولاد گونه، دلها را تکان داد و دشمن را تحقیر کرد، روی سیاه فتنهگران را سیاهتر کرد تا دیگر نتوانند با «ظاهر ایمان و دهان پر از ادعای انقلابیگری» اما «باطن پوک و بیمقدار»، درمقابل بادهای مخالف به خدعه و فریب مردم بیبصیرت ادامه دهند.
▪️این است مقام زینب کبری و این چنین است قدر عظمت رسالت زینبی که در طول زمان جاودانه گشته که امروز نیز بعد از گذشت ۱۴قرن از آن حادثهی عظیم، همچنان ندای «هل من ناصر ینصرنی»حسین، در گوش تاریخ شنیده میشود و سربازان مدافع حرم، از گوشه گوشهی دنیا برای دفاع از حریم حرم تا پای جان ایستادهاند که «ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة»
#امام_حسین
#نهضت_حسینی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
#اندکی_تأمل
✍️نجمه صالحی
حضرت عباس علیه السلام یار با وفای امام زمانش بود و به مقام امامت و حق امام زمان خویش بصیرت داشت و بصیرت یعنی انتخاب درست در بزنگاههای سخت زندگی!
امامصادق علیه السلام درباره ایشان فرمود:*《عمويمان #عبّاس بن على(ع)، بینشی ژرف و ايمانى استوار داشت. همراه ابا عبدالله(ع) جهاد کرد و آزمونى نيكو داد و به شهادت رسيد.》
شیخ صدوق در کتابهای "الأمالي" و "خصال" از امام سجاد علیه السلام روایت میکند که ایشان میفرمایند:《خدا حضرت عباس(ع) را رحمت كند! حقا كه امام حسين(ع) را بر خويشتن مقدم داشت و جان خود را فداى آن حضرت نمود تا اينكه دستهاى مباركش قطع شد. خداى مهربان در عوض دستهاى عباس(ع)دو بال به وى عطا كرد تا بهوسيله آنها در بهشت با ملائكه پرواز نمايد. كما اينكه اين نعمت را نيز به جعفر بن ابى طالب(ع) عطا نمود.》
در بخشی از زیارتنامه قمر منیر بنیهاشم میخوانیم:《 وَلَعَنَ اللّٰهُ مَنْ جَهِلَ حَقَّكَ... لعنت خدا بر کسی که برحق تو جاهل است》 این فراز نشان میدهد که حضرت عباس بن علی بن ابیطالب (علیهماالسلام)، دارای مقام عظیمی بودهاند که هر کس به این مقام اذعان نداشته باشد و یا جاهل باشد، شایسته لعن است! حال، ادا کردن حق این بزرگوار، چگونه باشد نمیدانم ولی این نکته، جای تأمل دارد!
پ.ن: تابلو " معرکه آب "، اثر حسن روح الامین، معاصر
*عمدهالمطالب،ص۳۵۶
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🍃پیشنهاد تماشا
انتقاد به وزارت ارشاد در خصوص انتشار فیلمی که امربهمعروف و نهی ازمنکر را زیر سوال میبرد!
آقایان بخاطر پاسداشت حرمت خون شهدای امربهمعروف و نهی از منکر، بیدار شوید!
#حجاب
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«در ستایش اشکهای کودکیهامان»
✍🏻 زهرا کبیری پور
در تمام دوران مدرسه ساعت هفت صبح راهی مدرسه میشدم. هفت و نیم زنگ اول درسیمان زده میشد، یازده و نیم مهیای نماز میشدیم و دوازدهو نیم هم رسیده بودیم خانه.
نهارمان را چشم در چشم آقای حیاتی، بابان و خانم اصغری میخوردیم.
خواب بعداز نهار در خانهی ما جزو فعالیتهای اجباری محسوب میشد.
تا شب هر ساعتی برایمان یک مفهوم تکراری داشت.
اما محرم که میآمد از ساعت هفت صبح مجالس روضه شروع میشد چه روزهای درسی که کلاسها نیم ساعت دیرتر شروع میشد و معمولا مربی پرورشی هر روز صبح کمی روضهخوانی و مداحی برایمان تدارک میدید و چه روزهای تعطیل که مادر را در روضههای خانگی همراهی میکردیم.
از صبح زود تا شب از این روضه به آن روضه آوراه و سرگشته بودیم.
بعدها با هیئت محبین اهلبیت(ع) آشنا شدم که هر هفته جمعه شبها برگزار میشد و در شبهای ولادت و شهادت نیز برنامهی فوقالعاده میگرفت.
اما روضههای اول صبح مدرسه با تمام روضههای دیگر فرق داشت «والصبح اذا تنفس» كه هوا ترتمیز بود و تهماندهی انرژیهای خوب سحر هنوز توی فضا باقی مانده بود. فرشتهها رزق بیدارها را بیشتر از سهم آدمهای خواب کنار میگذاشتند.
پرندهها دل و دماغ خواندن داشتند.
روضههای اول صبح مدرسه بیریا بودند. چیتان پیتان روضههای عصر و شب را نداشتند.
هیچکس لباس مشکی مجلسی، کفش روفرشی و روسری برق برقی نمیپوشید. بچههای گیج از خواب، نمک آن روضه بودند.
از دلانگیزترین خوشیهای روزگار این بود که هر صبح با گلوی خشک میگفتیم:
صلى الله علیک یا اباعبدالله
#امام_حسین
#نهضت_حسینی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
بیا پناه ما
✍نجمه صالحی
سخت میگذرد بیتو روزگار
بی مستجار است، دست مستجیر
بیرنگ و روست، دیر میگذرد جمعهها
اصلا قرار بود جمعه بیایی امیر ما!
سر بیپناه است بیتو، ای سر پناه
#محرم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«از درد»
✍زهرا نجاتی
اقای محمدی از ما ناراحت نشو. ما که امروز دلسوخته این سبک مداحی هستیم، همانها هستیم که در مقابل کسانی که میگفتند: چرا بیعت را باآهنگ خواندهاند، سینه سپر کردیم و گفتیم؛ زمانه زمانه هنر است و موسیقی، زبان هنر. حلال خدا هم حرام نشده!
اما آقای محمدی! این ره که شما چند نفر پیش گرفتهاید به ترکستان هم نیست.
مداح بودن و از اهل بیت خواندن، توفیق است، قبول.
به روز بودن و جذب جوان امروز هم قبول.اما اقای محمدی؛ نه راه دادن و رو منبرنشاندن شرابخوار هنر است، نه تعریف از لاک عزای زنها،به جای میلیونها زن چادری که با حرف و تمسخر و گرما، حجاب میگیرند؛نه اینگونه جارزدن ازعشق اباعبدلله، که تمام جان و هستیاش را فداکرد تا از اسلام، فقط پوستهاش نماند!
اقای محمدی! اباعبدلله شأن دارد، اباعبدلله گفتن ادب دارد این را از پیرغلامها بیاموز! این را از کسانی که اگر اشکشان موقع سلام برحسین، نیاید، خودشان را لایق حضور نمیدانند، بپرس.
اصلا چرا راه دور؟ از همین زیارت عاشورا بپرس؛ این خداست که ترجیع بند کلامش را یااباعبدلله در یک دعای سرشار از عشق و ادب و حرمت، قرار داده!
اقای محمدی! ما شما را دوست داریم همانطور که پویانفر را. همانطور که هلالی را.
ما دوست نداریم فکر کنیم شما برای تغییر ذائقه هیاتی مردم، این سبکها را میخوانید!
اصلا دوست نداریم فکر کنیم هلالی و پویانفر خواستهاندمردم را ببرند سمت اسلام توخالی. همان که رقاصههای مکه ومدینه، پایبندش بودند! یاچیزی شبیه آنچه راغب درمهلا میگفت!
جناب! خوانندگی با شرافت خیلی بهتر از مداحی با بیحرمتی است. تکلیف خودت را روشن کن.
#امام_حسین
#نهضت_حسینی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«اشک های ناموسی»
✍طیبه فرید
_از من نپرس....
من اصلا دوس ندارم درموردش فک کنم.
اصرار میکنم، اصلا خوشش نمیآید، تحویلم نمیگیرد. حرفم غیرتش را تحریک میکند.می دانم اصلا تصورش را هم نمیکند.بعضی مردها این شکلی اند.
از این طرف خیابان که میروم آن طرف،نگاهش را از من بر نمی داردکه مبادا توی شلوغی و سرعت ماشینها بیاحتیاطی کنم یا مبادا کسی مزاحمم بشود.
تابرسم مقصد ده بار زنگ میزند که رسیدی؟ اذیت نشدی!!!!
وقتی ما توی عالم زنانه خودمان غرقیم مردها به چه چیزهایی فکر میکنند!به هیچ
صراطی مستقیم نیست!می گوید من از این سوال ها بدم می آید.
میروم ویراستی سوالم را میگذارم توی پست جدیدم:
«یه سوال از آقایون:
فرض کنید با خانوم بچهها رفتید سفر، یهو یه جایی یه نامرد دور از جونتون چاقوشو میذاره زیر گلوی شما.همراههای اون نامرد میرن سمت خانوم بچه های شما، میتونید اون لحظه که تیزی رو فشار میده روی گردنتون و شما چشمتون سمت خانواده ست حستونو توصیف کنید؟»
چند دقیقه بعد پیامهای مردانه یکی یکی میرسند.یکیشان اصلا سوژه نوشتن است.
_اومد خفت گیری کنه ماشینو ببره باخودش،گفتم بذار زنم پیاده بشه، گفت جلوتر پیادش میکنم.
طاقت نیاووردم،پای خونش وایسادم.مجبور شدم دیه بدم،اونم مجبوره یه عمر رو ویلچر بشینه.همه وجودم نفرت بود اون لحظه....
چشمهایم داغ میشود.دیه، خون، چاقو.....
نقل ناموس است، ناموس برای مردها مسئله مهمیست.اسم ناموس بیاید سرعت خون توی رگهایشان شدت میگیرد و اخلاقشان تلخ میشود. میشوند یکپارچه برزخ!!!
آن قدر ناموس مسئله مهمیست که بخاطرش هم خون میدهند هم خون می ریزند!!!!
عمق بعضی چیزها را فقط مردها درک میکنند.چاقو و خفتگیر و سفر و ناموس وخون و این ها بهانه بود.تازه ما آدمهای معمولی ای هستیم!
یکنفر اما تمام وجودش یکپارچه درد بود و زخم و تیرهایی که تا نیمه فرو رفته بود توی جانش.اصلا شبیه ما آدم های معمولی نبود....
عین سنگ نشسته بود روی سینهاش که حمله کردند سمت خیمهها.تیزی خنجر روی گلویش بود،چشمه خون از همه جای تنش میجوشید، مثل دلش که عین سیر و سرکه میجوشید!
چشمهایش رد پای آنها را می دید که میروند سمت خیمه زنها و بچهها....
چشمهایش شروع کردند جوشیدن.
گفت شرف داشته باشید من هنوز زنده ام.....
نرفتند،اما منتظر بودند.
نگران بود وقتی گلویش را بریدند.
نفسهای آدم نگران با نفسهای آدمهای معمولی فرق دارد.
کی گفته مردها گریه نمیکنند....
خودم دیدم سرش را که جدا کرد چشم هایش خیس اشک بود.
اشکهای ناموسی....
«لایوم کیومک یا ابا عبدالله»
#امام_حسین
#نهضت_حسینی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI