.
«الطاف غیر خفیه الهی»
✍طیبه فرید
هر قدر به کار درستی و وفاداری سفت و سخت برخی مدیرها و چهره های نسل اول و دلبستگی شان به آرمان های انقلاب ایمان دارم، تا آنجا که می بینم به سختی به نسل های بعدتر اطمینان می کنند و نگرانند که محصول یک عمر مجاهدتشان را جوانترها به باد بدهند،و بنا بر همین رویکرد مواقعی به نیابت از دیگران دست به تصمیم گیری می زنند به همان اندازه به توانمندی و خلوص و کاردرستی برخی مدیران نسل سوم که دغدغه جدی نسبت به آینده انقلاب دارند ایمان دارم و معتقدم یکی از عنایت های الهی به نسل سوم قصه دفاع از حرم بود. نسلی که آب ندیده بودند وگرنه به وقتش غواص های ماهری بودند.ماجرای سوریه آبی بود که بعضی نگرش های سرسختانه و وحی مُنزلی را برای همیشه شست و با خود برد.مگر اینکه واقعا کسی این الطاف غیر خفیه الهی را ندیده باشد! مدت ها بود که منتظر بودم ببینم قصه حجامت انقلاب به کجا می رسد!می خواستم ببینم در این حجامتِ عام، غلبه با کدام طبع است!سودا؟ صفرا یا بلغم و یا شاید هم دم!
میان حَجّام ها مرسوم است که خونگیری را ان قدر ادامه بدهند که خون به مرحله شفافیت برسد.
نمی دانستم حجامت انقلاب به کدام مرحله رسیده اما وقتی جوان مومن و متواضعی را دیدم و پس از قریب به هشت ماه فعالیت مشترک اخیرا فهمیدم او در جایگاه یک مدیر استانی بوده و اصلا به روی بقیه نیاورده و من هم او را به چشم یک کارمند معمولی می دیدم تصور کردم حجامت انقلاب باید در مراحل میانی باشد...
خصوصا که یکی از نسل اولی های علیهالسلام که مو را از ماست بیرون می کشد درباره او گفته بود فلانی آدم سالمیست! و راست گفته بود...
مسوولی که عین آدم های معمولی باشد و چیزی نگوید یک زمانی فقط به باکری می آمد.حالا اما انگاردارد تکثیر می شود.در تیراژ زیادتر.
گویا می رود که نم نمک، بقایای سیاهی سودا و رقت صفرا و کرختی بلغم از شریان های انقلاب بیرون بزند و به مرحله شفافیت برسد.
شاید یکی از معناهای نزدیک شدن به قله، ظهور همین نسل باشد.
شاید...
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🖊«سندروم نوشتن»؛ فردی یا تمدنی؟!
✍️ علی اسفندیار
در این سالها بسیاری از نویسندهها یا نوقلمها در پیامهایی به «تحریریهی نویسندگان حوزوی» از کمحسی و بیرمقی خودشان در برابر نوشتن سخن میگفتند؛ پاسخ آن پرسشها را باید مییافتم. نخستین مسألهای که ذهنم را درگیر کرده «فلسفه نوشتن» و «روح نوشتن» بود، این دو محور را در دستور کار خود قرار دادم، به این بهانه کلاسهای تکمیلی نویسندگی، نویسندگی خلاق و مقدمهای بر جستارنویسی را گذراندم و هم گاهی در دورههایی بیان کردم؛ در این میان کتابهایی به دستم رسیده که عاشقانه میخواندمشان تا بتوانم در حوزه تبلیغ مکتوب، استادان و دوستان حوزوی و دانشگاهیام را یاری کنم.
«ترس از نوشتن» یا «ترس از ادامه نوشتن» را شایستهی پاسخی بجا و عالمانه است؛ یکی از آن کتابهای خوب برای فائق آمدن بر این سندروم، از احمد اخوت است با نام «تا روشنایی بنویس». در بخشی از این کتاب به مسأله «سندروم کتاب دوم» پرداخته و مهمتر این که به ریشه تاریخی «ترس از نوشتن» اشاره کرده است:
«وحشت از نوشتن پدیدهای نسبتاً جدید است و با مدرنیسم پدیدار شد؛ از وقتی توجه به زندگی نویسنده و حیات اجتماعی او اهمیت یافت و نام نویسنده جایگاه مهمی پیدا کرد. تا حدود قرن هیجدهم که نویسنده «اسم و امضایی نداشت» طبیعتا این پدیده هم نمیتوانست، موضوعیت داشته باشد، زیرا پیش از این، متن بود که اهمیت داشت نه این که چه کسی آن را نوشته است و اسم نویسنده در سایه متن میرفت.
پس از انقلاب صنعتی و بروز اولین جلوههای مدرنیسم و اهمین یافتن اسم صاحب اثر، آن که نوشتهای را امضا میکرد دیگر با نویسنده گمنام گذشته تفاوت داشت و باید مسئولیت اثر را به عهده میگرفت و این کار با اضطرابهایی همراه بود (و هنوز هم هست).
یکی از بازتابهای این «دلواپسی مدرن» این بود که نویسنده(به طور مشخص از اوایل قرن نوزدهم) احساس کرد زیر ذره بین است و خوانندگان او را از قفس شیشهایش میبینند و پدیده ترس از خوانندگان و متن نانوشته آرام آرام ظهور کرد؛ معضلی روانی که امروز از مشکلات بسیار مهم نویسندگان است، به خصوص آنان که با متون خلّاق سروکار دارند.»
حال، غلبه بر سندرومِ نوشتهی دوم، اثر دوم، کتاب دوم یا مقالهی دوم، راهش همین هوشیاریها نسبت به اصل بیماری است و هراسی که بر جان من و شما افتاده است و این که بدانیم دنیای مدرن و پسا مدرن با شهرتدادن نویسنده، جان کلمه و کلام و پیام را از فضای تمدنی و فرهنگی ربوده است.
گمان میکنم، انقلاب صنعتی تا امروز کارش همین بوده است که نوشتن را طبقاتی کرده، از آن سو «خواندن» را به برخی توصیه میکند و این سو «دیدن» را به همه آدمها یاد میدهد؛ این خط فرهنگی و شناختی بسیار مشکوک و ترس آور است، تا جایی که به سندروم و وحشت نوشتن گرفتار آمدیم.
برای یافتن پاسخ این سه پرسش نباید ترسید؛ چرا همه باید فیلم ببیند؛ چرا جمعی باید بخوانند و چرا طبقهای خاص باید بنویسند؟ و پرسش مهم چهارم؛ این تنظیمگریها محصول کدامین تطور فرهنگی و اجتماعی است؟
#مهارت_نوشتن
#پویش_نوشتن
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
براعت استهلال حسنی
✍نجمه صالحی
براعت استهلال در فارسی خوش آغازی و حسن ابتدا نام دارد یعنی سخنران، مقدمهی سخن را چنان شیوا و جذاب بگوید که شنونده را برای شنیدن باقی آن تشویق کند و در جریان اطلاعات مرتبط با موضوع قرار دهد. استفاده از این شیوه از عصر جاهلی تا عصر اموی معمول بوده و امام حسن مجتبی علیهالسلام نیز به عنوان یک راهبر و خطیب ماهر، از این شیوه بهره میبردند. آن حضرت بعد از اميرالمؤمنين علیهالسلام دومین شخصیتی است که در کتب تاریخی بیشترین خطابه از ایشان ثبت شده و با اندک تأملی در محتوا و صورت ادبی خطابهها، شرایط سخت و حساس دوران سبط اکبر علیهالسلام قابل تشخیص است؛ البته طول خطبههای ایشان، متناسب با حال مخاطب و شرایط زمانی مختلف، متغیر است.
به عنوان نمونه، معاویه در مجلسی پس از تحمیل صلح بر حضرت، برای اینکه بخواهد شأن امام حسن علیهالسلام را در بین مردم بکاهد، ایشان را دعوت به خطابه کرد و چون "عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد" امام علیهالسلام چنان خطبهای ایراد نمودند که در صفحات تاریخ به یادگار مانده است.
هر چند آشکار است که خطبه با هدف سیاسی و تبیین وضعیت نابسامان اجتماعی مسلمانان ایراد شده ولی سرشار از مباحث توحیدی صفات خداوند و رضا به قضای الهی بوده و از طرفی جایگاه امامت و جایگاه اهل بیت علیهمالسلام محور توحید معرفی شده است. در این خطابه، امام علیهالسلام اشاره میکنند نه تنها توحید و امامت دو روی یک سکهاند بلکه خلافت و حکومت نیز حق انحصاری اهل بیت علیهمالسلام است.
خطابهی حضرت، علاوه بر آراسته بودن به زیور براعت استهلال، مزین به حسن ختام نیز بوده و این همان انسجام بافت عبارات منطبق با عالیترین مهارتهای سخنوری در زبان عرب است که کریم آل طه علیهالسلام از آن برخوردار بود.
کاش به مناسبت نزدیکی ایام شهادت امام حسن علیهالسلام، آن سبط اکبر و سفرهدار سخا را بیشتر بشناسیم!
پ.ن: نمونه سخنان امام حسن (ع) از هنگام صلح تا کناره گیری از خلافت
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
میان ما زنها
✍زهرا نجاتی
برای ما زنها از نقشمان زیاد گفتهاند. از پیچیدگیهایمان هم. ما زنها در طول تاریخ، عجایب و غرایب زیاد داشتهایم؛ مثلا یکی از ما زنها، در طول تاریخ بوده که همسر فرعونی بوده که ادعای خدایی میکرده و او، به جایگاهی در خداپرستی رسیده که الی الابد نامش در قرآن، به عنوان الگوی مومنین، میدرخشد. شده مراقب و همراه خدیجه(س) موقع تولد کوثر عالم. و دیگری زنی بوده، همسر خلیفه الله زمانش و الگو شده برای کافرین الی یوم القیامه.
کسی در میان ما زنها بوده که بهترین زنان عالم در زمان خودش بوده و ملائک با او نماز میخواندهاند و روزیِ بهشتیاش، پیامبران خدا را مبهوت میکرده. کسی که پاکدامنیاش، خدا را در قرآن، به وجد آورده.
و زنی در میان ما بوده که بهترین خلق خدا،سالها عاشقش بوده و در فراقش میگریسته و از او تجلیل میکرده که دار و ندارش را به پای دین خدا ریخته.
و زنی ازجنس آب و آینه که البته کوثر عالم است و دلیل خلقت و منشا نُه نورخدا و در وصف سیده زنان عالمین، هیچ نتوان گفت.
زنی از میان ما، بوده که بر علیه امام زمانش خروج کرد و از امر شوهرش و بهترین خلق خدا، سربرتافت...
بعد تر، دو تن از ما زنها، هم بودهاند که نه تنها قاتل همسرانشان، که بعد عمری کینهتوزی و جاسوسی، قاتل بهترین خلق خدا و امام زمانشان و وجهالله، بودهاند.
و زنی بوده که اگر نبود، رسالت بیانتهای ابا عبدلله(ع) ناتمام میماند!
...
و البته زنی هم بوده که تا دنیا، دنیاست، نامش بر تارک عاشقانگیهای دنیا، میدرخشد. همو که نگذاشت امامش، شرمندهاش شود، همو که امامش در وصفش عاشقانه میسرود. همو که تا یکسال پس از به مسلخ رفتن تمام وجودش زیر آفتاب نرفت و به قول بعضی نقلها، بعد یکسال، دق کرد...
...
دو برادر، دو زن، یکی جعده و دیگری رباب..و غریبی، مگر معنایی تلختر از این به خود دیده؟! و البته که زنانی در میان ما زیستند و میزیند که به فاطمه الزهرا و زینب کبری و آسیه(صلوات الله علیهن اجمعین)، اقتدا کردهاند.
و کسی چه میداند شاید من و تو و دخترانمان، تاریخ ساز باشیم اما مانند کدام؟ این را انتخاب من و تو مشخص میکند.
#شهادت مظلوم مدینه#امام_حسن_مجتبی علیه السلام، تسلیت باد.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
#تمدید_شد
📣چهارمین همایش ملی کتاب سال بانوان از سوی معاونت پژوهش جامعهالزهرا سلام الله علیها برگزار میشود.
📚شرایط آثار:
🔸آثار منتشر شده بانوان اعم از تألیف، ترجمه و تصحیح در عرصه علوم انسانی- اسلامی؛
🔸 مقالات علمی پژوهشی منتشر شده بانوان در عرصه علوم انسانی -اسلامی؛
🔸رساله های (دفاع شده) سطح 4 و دکتری بانوان در عرصه انسانی- اسلامی.
🗞موضوعات آثار:
تفسیر و علوم قرآن، علوم حدیث، منطق، فلسفه و کلام و ...
🔆محور ویژه:
آثار منتشر شده (بانوان و آقایان) با موضوع زن و خانواده
📙آثاری که در سالهای 1400 و 1401 تألیف و منتشر شدهاند، پذیرفته میشوند.
📆مهلت ارسال آثار به دبیرخانه همایش: 15 آذر 1402
📪روش ارسال آثار:
1. تکمیل فرم ثبت نام از طریق سایت یا مراجعه حضوری.
2. ارسال یک نسخه از اثر به دبیرخانه.
تذکر: ارائه نسخه زبان اصلی اثر یا فایل PDF، برای کتاب های ترجمه شده ضروری است.
💎مراکز همکار:
مرکز مدیریت حوزه های علمیه
مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران
جامعه المصطفی العالمیه
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث
مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
دانشگاه قم
دانشگاه فرهنگیان
پژوهشکده زن و خانواده
جهاد دانشگاهی
دانشگاه علامه طباطبایی (ره)
دانشگاه تفرش
دانشگاه اصفهان
دانشگاه کردستان
دانشکده هدی
☎️راههای ارتباط با دبیرخانه:
تلفن۳۲۱۱۲۱۸۶_۰۲۵ یا ۳۲۱۱۲۱۸۹_۰۲۵
سایت همایش www.ketabebanovan.ir
پست الکترونیکی info@ketabebanovan.ir
🌐کانال معاونت پژوهش
🆔https://eitaa.com/jz2602
.
لحظهی بیداری
✍نجمه صالحی
"آدمها نباید بیجهت صحبت کنند، بیدلیل، تحلیل کنند، بیحساب، رفتار کنند، بیمنطق درست، قضاوت کنند و..." شاید بارها این جملات را شنیدهایم اما عجیب در ورطهی عمل، لنگ میزنیم!
در طول زندگی، چه بسیار زمانهایی که دچار این گرفتاری میشویم و هر آنچه در ذهن خود در مورد دیگران، بافته بودیم، شکافته میشود! یا حتی بر خلاف تصور، دوخته میشود! مثلا آدمی را پر تلاش میبینیم و گمان میکنیم در پس تلاشش آرامش خاطری دستنیافتنی است غافل از آنکه وقتی از اوضاع زندگیاش میگوید تازه متوجه سختیهای سر راهش میشویم! یا ظاهر یک فرد را سالم و قوی میبینیم اما وقتی میشنویم با وجود تومور مغزی اینقدر قوی و محکم، فعالیت میکند و درد را شریک همراهش میداند، چقدر خجالت میکشیم از تصویرسازی نادرست ذهن! انگار شرم وجودمان را فرا میگیرد و دیگر جرأت نداریم از سردرد جزئی یا بیماری مقطعی خودمان صحبت کنیم!
در مورد اثر کلمات میگفت و زخمزبانهایی که شنیده بود! این واژههای بیحجم و سیال در فضا و به ظاهر بیاثر، چنان خطی بر پیشانی زندگیاش کشیده بود که شاید تا ابد اثرش باقی بماند! چقدر در این اثرگذاری و نقش واژهها دقت داریم؟ دیروز که از تومور مغزیاش برایم گفت و از ماجراهایی که در این سالها برایش اتفاق افتاده، از نابینا شدنش و گرفتاریهای ریز و درشت زندگیاش، چقدر عذاب وجدان داشتم که سالها او را دیده بودم اما متوجهاش نبودم! حتی گاهی در مورد برخی از رفتارهایش، قضاوت هم کرده بودم! کاش تا دیر نشده فرصت جبران بیابیم! کاش این تلنگرها ما را از خواب غفلت بیدار کند، از بیتوجهی و بیخبری نسبت به اعمال خود، قبل از فرا رسیدن سفر آخرت!
چه زیبا گفتند رسول مهربانیها۱*و به نقلی مولای متقیان۲* علیهماالسلام:《«النَّاسِ نِیَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا»/مردم خوابند و وقتی میمیرند، بیدار خواهند شد.》
➖➖
*۱ قال رسول الله، ورّام بن أبی فراس، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، ج 1، ص 150، مکتبة فقیه، قم، 1410 ق.
*۲قال علی علیه السلام،شریف الرضی، محمد بن حسین، خصائص الأئمة ع (خصائص أمیر المؤمنین ع)، محقق، مصحح، امینی، محمد هادی، ص 112، مشهد، آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1406ق.
#رسول_الله
#امیرالمومنین
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
قانونی که هرگز مانع از مشارکت مردم نیست
✍زینب نجیب
زیبا کلام در مصاحبهای که انصاف نیوز با وی داشت، گفته است: "نمیشود که مسئولان کشور از یک طرف برای مسئلهی حجاب شاخ و شانه بکشند و بگیر و ببند راه بیندازند و از طرف دیگر هم بگویند که «مردم! برای انتخابات تشریف بیاورید و انتخابات یک وظیفهی ملی است». این دو رویکرد را نمیتوان با هم جمع کرد. این رفتار مثل این میماند که در مواجهه با یک انسان، او را همزمان تشویق و تنبیه کنید؛ شدنی نیست".
مقصود نگارنده در این یادداشت پاسخ به زیبا کلام و زشت کلامانی همچون ایشان نیست! اما از آنجاکه بسیاری از سخنان ایشان برای طیفی از مخاطبان ایجاد شبهه، سؤال و حتی نگرانی میکند به نکات قابل تأملی اشاره میکند.
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی امام خمینی به عنوان رهبر این نهضت، در حالی که هنوز در خاک ایران قدم ننهاده بود با زن خبرنگار در فرانسه مصاحبه کرد که شرح آن چنین است:
بهمن ۱۳۵۷- نوفل لوشاتو – [خبرنگار زن:] «چون مرا به عنوان یک زن پذیرفتهاید، این نشاندهنده این است که نهضت ما یک نهضت مترقی است؛ اگرچه دیگران سعی کردند نشان دهند که عقب مانده است. فکر میکنید به نظر شما آیا زنان ما باید حتماً حجاب داشته باشند؟ مثلاً چیزی روی سر داشته باشند یا نه؟ [امام:] «اینکه من شما را پذیرفتهام، من شما را نپذیرفتهام! شما آمدهاید اینجا و من نمیدانستم که شما میخواهید بیایید اینجا! و این هم دلیل بر این نیست که اسلام مترقی است به مجرد اینکه شما آمدید اینجا! اسلام مترقی است. مترقی هم به این معنی نیست که بعضی زنها یا مردهای ما خیال کردهاند. ترقی به کمالات انسانی و نفسانی است، و با اثر بودن افراد در ملت و مملکت است نه اینکه سینما بروند و دانس بروند و اینها ترقیاتی است که برای شما درست کردهاند و شما را به عقب راندهاند؛ و باید بعداً جبران بکنیم. شما آزادید در کارهای صحیح. در دانشگاه بروید و هر کاری که صحیح است بکنید؛ و همه ملت در این زمینهها آزادند. اما اگر کاری خلاف عفّت بکنند و یا مضر به حال ملت ،خلاف ملیت، بکنند، جلوگیری میشود؛ و این دلیل بر ترقی اسلام است.» (صحیفه امام، جلد ۵، صفحه ۵۲۰-۵۲۱)
در ادامه خبرنگار فرانسوی چنین میپرسد:
«برخى از رسوم اسلامى مانند حجاب اجبارى رها شده است. آیا در جمهورى اسلامى از نو اجبارى خواهد شد؟» امام خمینی: «حجاب به معناى متداول میان ما، که اسمش حجاب اسلامى است، با آزادى مخالفتى ندارد؛ اسلام با آنچه خلاف عفت است مخالفت دارد و ما آنان را دعوت مىکنیم که به حجاب اسلامى رو آورند و زنان شجاع ما دیگر از بلاهایى که غرب به عنوان تمدن به سرشان آورده است به ستوه آمدهاند و به اسلام پناهنده شدهاند.» (صحیفه امام، ج۵، ص۵۴۱)
در خاطره یکی از همراهان امام راحل در «نوفل لوشاتو » میخوانیم: «درمورد حجاب هم وقتی از فرانسه آمدم، هنوز با مانتو و شلوار و مقنعه بودم. یک بار در مهران، پایم صدمه دید و من با عصا و با همان مانتو و شلوار خدمت امام رفتم تا گزارش بدهم. امام فرمودند: اگر چادر ندارید، بگویم احمد برایتان بخرد. عرض کردم: نه حاج آقا! چون به کوه میرفتم و اسلحه روی دوشم بود و فشنگ به کمرم و قمقمه به پهلویم و گاهی هم باید سهپایه تیربار را روی دوش میگرفتم، چادر سرکردن برایم دشوار بود.
فرمودند: چادر برای زن بهتر است. من از آن روز چادر سر کردم.»(مصاحبهی سایت ساجد با طاهره حدیده چی)
پس دیده میشود که امام خمینی، هرگز وعده ندادهاند که بعد از انقلاب، حجاب آزاد خواهد بود. بلکه بلافاصله بعد از بهمن ۵۷ در اسفند ماه همان سال در مدرسۀ فیضیه قم فرمودند:
«الآن وزارتخانهها- این را میگویم که به دولت برسد، آنطورى که براى من نقل مىکنند- باز همان صورت زمان طاغوت را دارد. وزارتخانه اسلامى نباید در آن معصیت بشود. در وزارتخانههاى اسلامى نباید زنهای لخت بیایند؛ زنها بروند اما با حجاب باشند. مانعى ندارد بروند؛ اما کار بکنند، لکن با حجاب شرعى باشند، با حفظ جهات شرعى باشند.» (صحیفه امام، ج ۶، ص: ۳۲۹)
ادامهی مطلب در صفحهی نویسنده
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
قهرمان اوّل کربلا
✍مخدره چمن خواه
[۱] در آیین اسلام قانون واحدی به نام جنگ و جهاد وجود ندارد. اسلام در شرایط خاص دستور میدهد مسلمانان با دشمنان بجنگند و در جای دیگه دستور داده که اگر نبرد برای پیشبرد هدف مؤثر نیست، صلح کنند. پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآله) در جنگ بدر، احد، احزاب، حنین و ...دست به نبرد زدند و در شرایط دیگری صلح کردند، مثل صلح حدیبیه با اهل مکه. حال این سؤال پیش میآید چه شرایطی برای امام حسن(علیهالسّلام) پیش آمد که تن به صلح دادند؟ به اجمال باید گفت: حضرت مجتبی(علیهالسّلام) در واقع صلح نکردند، بلکه صلح بر او تحمیل شد. یعنی اوضاع و شرایط نامساعد داخلی و خارجی کشور اسلامی و دیگر عوامل، وضعی به وجود آورد که صلح به عنوان یک مسئله ضروری بر امام تحمیل گردید و باعث شد بزرگترین و مهمترین ضربه بر اسلام وارد شده و حکومت اسلامی از امامت به سلطنت تبدیل شود.
[۲] پس از شهادت امام علی(علیهالسّلام) در ماه رمضان سال ۴۰ هجری، مسلمانان با فرزند ارشد امام به عنوان رهبر حکومت اسلامی بیعت کردند. این در حالی بود که معاویه در شام مدعی خلافت گردید و حاضر به بیعت با امام حسن(علیهالسّلام) نشد؛ لذا با فراهم نمودن لشکری برای جنگ با امام به سوی عراق حرکت کرد. نفوذ روحیه دنیاگرایی و ضعف ایمان؛ که آثار زیانباری در رفتارهای عوام و خواص از خود به جای گذاشته و سرانجام به ضعف شدید جبهه صالحان انجامید، از یک طرف و حضور خوارج و عدم بصیرت لازم در خواص و بزرگان قبایل و خیانت برخی از سران سپاه که زمینهساز تضعیف روحیه سپاهیان امام شد، از سوی دیگر، موجب از بین رفتن انسجام درونی در جبهه یاران امام حسن (علیهالسّلام) گردید تا آنجا که حتی حاضر به تسلیم یا قتل امام خود بودند. امام حسن(علیهالسّلام) با سنجش دقیق شرایط و اوضاع، معقولترین و خردمندانهترین راهکار را، صلح تشخیص داده و به تکلیف الهی خویش در برقراری معاهده صلح با معاویه اقدام نمودند؛ تا از این طریق اصل دین اسلام و جان شیعیان و مسلمانان را حفظ نمایند.
[۳] به همین جهت در سال ۴۱ هجری قرارداد صلحی میان امام حسن (علیهالسّلام) و معاویه به امضاء رسید که مهمترین بند این توافقنامه سلب حق تعیین خلیفه بعدی برای معاویه و سپردن خلافت پس از او به امام حسن (علیهالسّلام) بود. البته امام حسن مجتبی (علیهالسّلام) آن روز به خاطر یک مصلحت بزرگتر، که حفظ اصل اسلام بود، مجبور شد این تحمیل را به جان بپذیرد. در نتیجه حکومت را از امام حسن گرفتند و حکومت از مرکز دینىِ خودش خارج و در اختیار دنیاطلبان و دنیاداران گذاشته شد. و معاویه با زیر پا گذاشتن تمامی بندهای معاهده، به جامعه اسلامی و مسلمانان خیانت کرد و حکومت امام حسن(علیهالسّلام) و حکومت علیبن ابیطالب (علیهالسّلام) به سلطنت شام تبدیل شد! البته صلح، برای معاویه حکم شمشیر دو لبه را داشت که هر دو لبه اش به زیان وی بود؛ زیرا اگر او به مفاد صلحنامه عمل میکرد، هدف امام تا حدودی تأمین میشد و اگر آن را نقض می کرد، نتیجه آن ایجاد تنفر عمومی از حکومت اموی بود و پیشوای دوم این مسئله را از نظر دور نداشت.
متن کامل در صفحهی نویسنده
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
«پسران رسول خدا(ص)»
✍فاطمه شکیب رخ
وقتی امام حسن علیه السلام دیده بر جهان هستی گشود، کودک را بر قنداقه ای پیچیدند تا به محضر طاهای دلربا بیاوردند، حضرت رسول صلی الله علیه و آله خطاب به بانوی حامل نوزاد فرمودند: پسرم را بیاورید!
و این جمله بارها در طول حیات متبرک نبی خدا (ص)، خطاب به امام حسن و امام حسین علیهما السلام، شنیده شد!
گویی این اتصال نسبی باید به کرات یادآوری می گشت تا که حجت بر گمراهان از مسیر حق تمام گردد!
جمله پسران رسول خدا(ص)، دردی بی درمان بر احوال غاصبان حق بود، تاجایی که معاویه لعنة الله، فرمان داده بود که هر کس حسنین علیهماالسلام را ابناء رسول خدا (ص) خطاب نماید، به مجازات ابتلا شود!
هر چند که درد این نسب شریف را، نه آن آتش رسیده به مسمار، نه سم جگر سوز و نه سرهای بریده ی از کین، توانست التیام دهد! و نه تخریب قبر و شخم زدن خاک قبور مطهر آن بزرگواران، توانست اذهان را به فراموشی مبتلا کند!
فمَا أَحْلَى أَسْمَاءَكُمْ وَ أَكْرَمَ أَنْفُسَكُمْ وَ أَعْظَمَ شَأْنَكُمْ وَ أَجَلَّ خَطَرَكُمْ وَ أَوْفَى عَهْدَكُمْ كَلَامُكُمْ نُورٌ وَ أَمْرُكُمْ رُشْد
پس چه شیرین است نامهایتان و چه گرامی است جانتان، و چه با عظمت است مقام و منزلت تان، و چه با جلالت است خاطر شریف تان و …
#رسول_الله
#امام_حسن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🔻نجمه صالحی پژوهشگر حوزوی در گفتوگو با خبرگزاری حوزه:
🏴 پیامبر اکرم(ص) را محدود به مسلمانان نکنیم
◻️ حضرت محمد (ص)، رسول خدا و خاتم پیامبران بودهاند، به عبارتی پیامبر همه جهان هستند و واژه "اسلام" پس از عنوان "پیامبر"، چه بسا محدود کردن ایشان فقط برای مسلمانان است و ظاهرا عنوان "پیامبر اسلام" از سوی مستشرقین در منابع ذکر شده و مترجمین در آثار خود نقل کردهاند و به تدریج کاربرد عمومی یافته است.
◻️در اسلام، رعایت استقلال ذاتی برای زن به منزله یک انسان که در عبودیت با حضرت حق هویت مییابد، تبیین میشود. یکی از عمده تلاشهای پیامبر(ص) در اصلاح نگاه حاصل از افراط و تفریطهای عصر جاهلی درباره زن بود.
◻️پس از اسلام پذیری، بیعت نوعی از مشارکت، اجتماعی، سیاسی و اعلام تعهد به مشارکت است و زنان در این مشارکت سهم داشتند. سیاست پیامبر (ص) درباره زنان، درگیر کردن آنان در امور اجتماعی بود.
◻️ پس از رحلت پیامبر(ص) به دلیل رویکرد و نظرات شخصی خلفا نسبت به حضور زنان، حضور و نقش زنان کمرنگتر شد.
مشروح گفتوگو
#رسول_الله
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN