.
ألیس الصبح بقریب...
✍سیده ناهید موسوی
حوالی بعداز ظهر کنار مادرم مشغول خوردن ناهار بودم. تکان محکمی خوردیم و بلند جیغ زدم زلزله... هر قدم را با مادرم برداشتم و محکم دو دستش را فشردم. فقط چند لحظه بود که گذشت...
مردم غزه هم اینگونه بودند در یک روز عادی، در حال غذا خوردن، در خواب یا بیداری، در محل کار، کنار خانواده، همسر یا کودکان همه چیز روال بود. اما خون آشام قرن، زلزله راه انداخت نه به کودکی رحم کرد و نه به زنهای بی دفاع، هم خانه ها را با خاک یکسان کرد و هم خون مظلومین را ریخت. از پدری که در سوگ فرزندش خون میگرید و به خدا شکایت میبرد تا کودکی که غرق ماتم و در حسرت آغوش مادر است...
زلزله شاید، بلای طبیعی ست که نازل میشود. اما زلزلهای که دشمن غاصب به راه میاندازد، دردش بیشتر و بیشتر است. پاسخی میخواهد از جنس وحدت جهان اسم و زیر یک پرچم بودن به دور از هر تعصب و نژاد پرستی، پاسخی همانند مجری اردنی در پخش زنده بر مصیبت و جراحت فلسطین با کل وجودش اشک میریزد. باشد که اشک شوق از نابودی رژیم صهیونسیتی را در روزگاری نزدیک بریزیم.
همه این روزها، داغدار فلسطین هستیم. هر آزادهای در جهان فریاد بر مظلومیت غزه را سر بدهد، اگر انسان هستید، بدانیدکه این انسانیت است که در غزه لگدمال میشود.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
دود و خاکستر
✍فاطمه خانی حسینی
بریده بریده نفس میکشیدند، هر لحظه منتظر بودند دوباره آتش سرخ مهمان ناخوانده خانهشان شود.
دخترک به جای بازی با عروسک موبلندِ آبیپوش، به جای دیدن رنگارنگی پاییز، به جای دیدن پرواز پرندگان زیبا در آسمان آبی، یا حتی دیدن انیمیشنهای جذاب در فضای مجازی؛ ویرانی، آتش، خانههای نیمه سوخته و پارههای آهن میدید و بوی خون، دود و خاکستر استشمام میکرد.
قلبش با شتاب به قفسه سینه میزد، انگار سر آورده بود! سر ...سر نیاورده بود اما سر خونی دیده بود! دلش میخواست صدای قلب مادر را بشنود و آرام گیرد اما بوی خاک و باروت نفسش را بند آورده بود، اصلا اجازه نمیداد بوی مادرانهی او آرامَش کند.
دلش میخواست دهان باز کند تا با مادر حرف بزند و از درد هجوم آورده در تنش گلایه کند اما انگار مشتی از خاک در دهانش گِل شده بود!
بعد از دیدن تن بیجان پدر و برادرانش دیگر دلش نمیخواست نفس بکشد! با صورت خاکآلود که سیل اشک جادهای ناهموار در صورتش درست کرده بود، به مادر نگاه کرد و نگاه مادر خیره به دیوار بیپنجرهی روبرویش!
مادر نمیدانست برای تن بیجان همسر و فرزندانش ناله و شیون کند یا خوشحال باشد از اینکه خودش و تنها دخترش زنده هستند!
#القدس_أقرب
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
🔖آرام بخواب مادر
✍آمنه عسکری منفرد
اولین صدایی که با گوش جانم شنیدم، صدای تپش قلب مهربانت بود، همان روزهایی که تو تنها پناهم بودی.
تو به من جان بخشیدی و با عشق از شیرهی جانت، مرا نوشاندی، تا حیاتم بخشی.
وقتی برای اولین بار پا به دنیا گذاشتم، چون ترس، تمامِ وجودِ نحیفم را گرفته بود و از جداشدن از تو و تنها ماندن هراس داشتم، گریستم. اما تو با وجود تحمل درد بسیار، مرا در آغوش گرفتی و من دوباره با شنیدن صدای تپش قلبت، آرام شدم و مطمئن شدم خدا مرا در این دنیا هم به تو سپرده.
در تمام روزها و سالهایی که گاه و بیگاه صدای توپ و تانکهای متجاوزان اسرائیلی آرامش را از دنیای کودکانهام سلب میکرد، تنها مآمن آرامشم، تماشای چشمان پرفروغ، مقاوم و امیدوار مادرانهات بود و وقتی مرا در آغوش میگرفتی و برایم دعای سلامت میخواندی، شنیدن ضربان قلبت برایم همهچیز بود.
اما امروز بعد از اصابت بمب سگهای هار صهیونیستی به خانهی کوچکمان، دنیا روی سرم خراب شد و آن همه زندگی و امید از تپش ایستاد. راستی، چرا دیگر نگاه مهربانت نمیخندد؟
چشمانت خیره مانده، اما هنوز نگاه سرد و بیجانت، نگران من است. نگران زخمهایی که بر جانم نشسته، نگران روزهای بیمادریم.
مادرجان! آرام بخواب که اینک من هم چون پدرم، یک مجاهد فلسطینیام! قول میدهم این مشت گرهکرده را با تمام وجود بر رویِ چهرهی کریه استکبار بکوبم و انتقام مظلومیتت را بگیرم.
آرام بخواب مادر که من و برادرانم در فلسطین ایستادهایم و تا آزادی کامل خاک مادریمان و سربلندی قدس شریف، بااراده و استوار مقاومت خواهیم کرد.
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
جانکاهتر از شعب ابیطالب
✍فاطمه مهدوی
لشکر کفر روزگاری گمان میکرد با محاصرهی اقتصادی مسلمانان در شعب ابیطالب میتواند دینشان را غارت کند؛ روزی میپنداشت که با بستن آب بر خیام اهلبیت امام حسین (علیهالسلام) به مقاصد پلیدش دست مییابد؛زمانی تصور میکرد که با تحریمهای ظالمانه میشود ایرانِ قوی را از پایدرآورد و امروز خیال دارد که با قطع امکاناتی چون آب و برق و آذوقه بر مردم غزه، آنان را سرکوب نماید.
اما زهی خیال باطل که در هیچکدام پیروز نشد و نمیشود و نخواهد شد. آنان همیشه غلط محاسبه کردهاند؛زیرا مبانی اعتقادات و تفکراتشان از پایه غلط میباشد و خسران، نتیجهی تکراری تمام نقشههای شومشان بوده و هست.
چه فراموشکارانی که هیچگاه اشتباهاتشان برایشان درس عبرت نگردیدهاست.
به استثنای ماجرای بیبدیل کربلا که به فرمودهی معصوم 《نیست روزی همچون روز اباعبداللهالحسین (علیهالسلام)》، به مراتب شرایط امروز مردم مظلوم و رنجدیدهی غزه از همهی این موارد مذکور سختتر و امتحانشان سنگینتر است.
از زاویهای اگر بخواهیم شرایط آنان را مقایسه کنیم درمییابیم که مسلمانان صدر اسلام، در شعب ابیطالب، در جوار و زیر سایهی حضرت ختمیمرتبت، ایام سپری میکردند و تنها یک نظر به سیمای مهربان نبی، تلخی شرایط را به کامشان شیرین مینمود. محاصرهی آنان اقتصادی بود و در موقعیت جنگ قرار نداشتند و هرآن موشک و آتش بر سرشان نمیریخت و این محاصره سه سال طول کشید. هر چند که آنان هم، رنج بیشماری متحمل شدند و آزارهایی که در همین سه سال متحمل شدند، منجر به وفات بانوی بزرگوارِ رسول اسلام، حضرت خدیجه (سلاماللهعلیها) شد.
مردم ایران با رهنمودهای امامین انقلاب، راه مبارزه با تحریمها را آموختند و به مدد الهی و در کمال امنیت که حاصل تلاش سربازان مکتب حسینیِ خمینی است، درحال عبورِ توام با سلامتی از این مسیر سخت میباشند.
اما مردم غزه، شرایط آنان چگونه است؟ دشمنشان پلیدترین دشمنان، یکی از همدستانِ دشمنشان《شیطانِ بزرگ، سلاحِ دشمن علاوه بر ادوات جنگیِ ناجوانمردانه، دروغ ،رسانهی کذاب ، تزویر، خباثت و پشتوانهی مالی بسیار فراوان است. آری کارشان خیلی سخت شده اما همّتشان و امیدشان هم به بزرگی و عظمت کار و هدفشان میباشد.
قطعا آنان هم حلاوت وعدهی حقهی رهبر شیعیان عالم، به ذائقهشان نشستهاست و یقین دارند که پایان عمر اسرائیل رسیدهاست و ((انّ الارضَ یَرِثُها عِبادیَالصالحون)) انبیا/۱۰۵
دعای نبی مکرم اسلام و همهی حقجویان مسلمان از صدر بعثت رسول اکرم (صلیالله علیه و آله و سلم) تاکنون، بدرقهی راهِ مقدّس آزادیجویان قدس شریف باد تا دلهای مردهی بشر، با این توفیق بزرگ الهی زنده شده و آمادگی عمومی جهانیان جهت امر بزرگ فرج، حاصل گردد و با ظهور باقیماندهی خدا بر زمین، ظلم و ستم سربریده شود و پرچم اسلام بر همهجای کرهی خاکی برفراز گردد.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
"جراحتِ قلم"
✍مرضیه رمضانقاسم
در ذهن طوفانی برپاست، قدم برای جهاد شکسته ولی قلم به تیزی و برّندگی شمشیر میگردد تا علیه یزیدیان زمان، قیام کند.
شب که میشود خبرهای ناخوشی که در طول روز، دل را خراش داده است همه هجمه میشود بر ذهن، آنگاه طوفانی میشوم و همچون پرندهی شکستهبالِ کِز کرده در کنج قفس، مینشینم در گوشهای از اتاق و مقتل مجسم میخوانم و با نوک قلم جملات جانسوز و عاشقانهام را برای مسلمانان بیپناه و بیدفاع فلسطین بر صفحه میبارانم.
چند خط که مینویسم قلم بُغض میکند، پیش نمیرود و همچون سوزن خیاطان که نخ ماسوره تمام میکند، درجا میزند؛ نمیدانم گویی زبانِ قلم، نیز از هجوم وحشیانه و غیرِانسانیِ صهیونیستها لکنت گرفته باشد.
مضطر شدهام نمیدانم چه میخواهم بنویسم. زبان قلم همچون پرندهی زبانبستهای شده است که از هجوم سنگهای بیامان سنگدلان، نای آواز ندارد.
این روزها دارایی مردم ستمدیده و مظلوم فلسطین، در کنار توکل بر قدرت لایزال الهی حسرتِ داشتن عزیزان پرشکستهی، پرگشودهای است که مقابلشان پرپر شدند.
خدای من!
اگر اعتقاد منجیِ موعودت نبود و اگر به معاد ایمان نداشتیم چقدر تحمل دنیا جانکاه میشد.
الهی خودت این سختی را بر مردم مظلوم فلسطین آسان گردان.
آمین یا ربالعالمین
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
مادر و کودک شیرخوار
✍محمد جانی
مادر قنداقه کودک شیرخوارش را در گهواره می گذارد؛ برای او لالای می خواند صدای گریه های او همچنان بی وقفه می آید؛ زن همسایه روبه رویشان صدای کودک را می شنود؛ به در خانه شان می آید چرا کودکت بی قرار است؟ صدایش تا خانه ما می آمد طاقت نیاوردم.
به گمانم گرسنه است، شیر خشک می خواهد.
زن همسایه به خانه شان می رود؛ ته ظرف قوطی شیرخشک کودکش را نگاه می کند؛ سری تکان می دهد، اشک از گوشه چشمانش جاری می شود؛ با گوشه روسری اش اشکش را پاک می کند.
قوطی را به دست می گیرد، به خانه همسایه شان می رود، سر قوطی را باز می کند و می گوید:
- ببین من هم در قوطی، شیر خشکی برای کودکم ندارم.
هر دو گریه می کنند؛ صدایشان به نفرین رژیم صهیونیستی بلند می شود.
آن خانم کودکش را در آغوش می گیرد؛ از خانه بیرون می رود مسیری پیش می گیرد تا به داروخانه یا جایی برسد و برای کودکش شیر تهیه کند، نزدیک در یک داروخانه می شود؛ ترکشی او و کودکش را نقش بر زمین می کند.
#طوفان_الاقصی
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
« ازجای زخم ها»
✍طیبه فرید
همسایه واحد بغلی.مان از جنوب آمده بود. از دِه کورههای اطراف هندیجان. چشمم کف پایش اصلا شبیه دهاتیها نبود، انگار همین الان از اتاق گریم بیرون آمده باشد. اسمش لیلی بود. من صدایش میکردم بانو سوفیا لورن. طفلک اصلا اسم سوفیا به گوشش نخورده بود. شوهرش اما سبیل مشکی پت و پهنی داشت، هر وقت می دیدمش سگرمههایش توی هم بود. انگار طلبکار عالم و آدم باشد.البته حق داشت. از زن شانس نیاورده بود. این را مادرش گفت!همینکه پسرم از زن، بخت و اقبال نیاورده. سوفیا لورن مریض بود!درد گران داشت.
سرطان ریشه دوانده بود توی شکمش. باید زودتر درش می آوردند اما پشت گوش انداخته بود.اولش چند تا خال کمرنگ روی کبدش بود بعد شده بود بلای جانش. دو سالی از هندیجان می آمد شیراز و می رفت. آخرش درمان افاقه نکرد.اسفندبود.همه داشتند خانه تکانی می کردند. سوفیا لورن شکمش آب آوره بود. دیگر شبیه سوفیا نبود! نه که خوشکل نباشدها! نه... سفیدی چشم هایش نارنجی شده بود. از بس شیمی درمانی کرده بود رنگش برگشته بود و به سیاهی می زد. شوهرش از وسط های راه کم آورده بود، وسطِ یار کشی رفته بود توی جبهه سرطان.گفته بود ندارم خرجش کنم.عصر دو سه روز مانده به عید رفتم عیادتش.خودش می دانست وقت رفتنش رسیده. مثل روزهای آخر اسفند. می گفت شوهرم رفت!مادرم جورم را می کشد.شبش یکی از مردهای فامیلشان آمد گذاشتش پشت ماشین و بردش هندیجان. سه روز بعد سوفیا لورن مُرد....من هم بهار لب به توت های توی باغچه نزدم.سال قبلش بهار که برای شیمی درمانی می آمد می رفت لب باغچه از درخت، توت می چید. کاش زودتر رفته بود و درش آورده بود.....
القصه سوفیا لورن نمونه بزرگتری هم دارد. این ایام وقتی بعضی آدم ها نوستر آداموس طور می گویند مشخص بود توی جنگ اسراییل و فلسطین قربانی زن ها و بچه ها هستند.اشتباه کردند ملتشان را به کشتن دادند! یادم می افتد به قصه سوفیا لورن. وقتی عقب نشینی سران عرب را می بینم ذهنم می رود پیش مرد سبیلویی که حس و حالش،حس و حال خسارت بود و فکر می کرد شانس نیاورده و با این حال و احوالش شده بود بلای مضاعف جان بانو لورن.
کاش حرف زدن مجانی نبود.دردش را یکی دیگر می کشد و تحلیلش را تماشاچی ها می کنند. بیرون کشیدن سرطان بد خیم هفتاد ساله خونریزی و درد دارد.درد را از ترس خونریزی رها نمی کنند. کارش نداشته باشی، سرطان را می گویم، آخرش آدم را می کشد.اینکه شهید آوینی می گوید قدس مظهر جراحت عالم اسلام است، طبیعتِ جراحت، درد است باید آدم مجروح را بیدار و بی تاب کند.فلسطین هفتاد و چند سال است استخوان لای زخم مانده و حکام سُست دردِ عرب پشتِ هم معاهده ی عادی سازی با اسراییل امضا می کنند و یکی مثل خالد اسلامبولی دردش را حس می کند و میگوید یا مرگ یا فلسطین و خش صدای مردانه اش چُرت جوان های عرب را پاره می کند.آزمایش امت اسلام در واپسین روز های تاریخ،قصه ی زخم عمیق فلسطین است. و به قول مرتضی آوینی هیچ کس را تا به بلای کربلا نیازموده اند از دنیا نخواهند برد.تردید و تحلیل های بی حساب بلای روح آدمند.
سطلهای آب معهودِ کلام امام خمینی، در جنگ های ترکیبی منتظر بازشدن مرزهای خاکی نمی مانند!به خدا اگر در ماجرای فلسطین کم بگذاریم قافیه را باخته ایم.
خدا به دل های آن ها و ما صبر بدهد.
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
"زوایهی دید بسته"
✍مرضیه رمضانقاسم
این روزها که ثبتنام مجلس شورای اسلامی است باب اعتراضات برخی افراد به گوش میرسد که با نگرش تونلی زاویهی دیدشان را نسبت به تلاش مسئولین بستهاند و معترضانه مطرح میکنند با وجود این وضعیت نابسامانِ معیشت، برای چه باز باید در انتخابات شرکت کنیم؟!
در پاسخ به این دوستان نامطلع یا دشمنان مطلع باید گفته شود؛ هر چند انقلاب فقط در جهت تامین معیشت نبوده است اما عوامل متعددی باعث شده است که ما در این موقعیت اقتصادی قرار بگیریم و قطعا یکی از آنها، ناکارآمدی برخی کارگزاران و مسئولین بوده است اما عوامل دیگری نیز وجود دارد نظیر: نبود ساختار یا نقص در ساختارها، وجود فساد در دستگاهها که اینها باید حل شود؛ ولی عاملی که از همه مهمتر است مسالهی تحریم است زیرا تحریم موجب عقب نگهداشتن کشور میگردد که این تحریم توسط مستکبرین و دشمنانِ جمهوری اسلامی، صورت گرفتهاست و مردم را تحت فشار قرار دادهاست. در نظام جمهوری اسلامی روابط با سایر کشورها، بر اساس منفعت صِرف نیست بلکه این اعتقادات هستند که معادلات سیاسی را تعریف میکنند یعنی اینگونه نیست که ما پای هر چه که برایمان منفعت دارد بایستم و برایش هزینه دهیم بلکه اقدامات ما بر اساس آرمانهای دین مبین اسلام است نه صرف منفعتمان. پس اینکه مردم از جهت اقتصادی مشکل دارند دلیل نمیشود در برابر ابرقدرتهای پوشالی کوتاه بیائیم و همچنین در سرنوشت کشور خود دخیل نباشیم زیرا چه بسا شرکت نکردن ما در انتخابات باعث شود فردی انتخاب گردد که ضعیفتر از برخی کاندیدای دورههای قبلی عمل کند در نتیجه وضعیت معیشت مردم را تحت تاثیر قرار دهد.
با انتخاب اصلح است که زیرساختها میتواند اصلاح گردد و ثروت، عادلانه تقسیم شود زیرا وقتی مباحث مربوط به معیشت اصلاح گردد، نظام کارآمد خواهد شد و این مهم توسط مجلس امکان پذیر است زیرا این قوهی مقننه است که با ریلگذاری و قانونگذاریهای خود میتواند ساختارهای نادرست را اصلاح کند؛ پس انتخاب ما تاثیر فراوان در زندگی آیندهمان دارد؛ یعنی میبایست فردی را به عنوان نمایندهی خود به مجلس بفرستیم که توانایی داشتهباشد ساختارهای تولید فساد را ریشهکن کند و این امر از نمایندگان کاربلدِ، متخصص، متعهد برمیآید. بعلاوه اینکه تصویب طرح و لایحه به دست نمایندگان مجلس است.
بنابر آنچه ذکر شد برای حل یک مساله منطقی نیست، صورت مساله را پاک کنیم؛ زیرا رای ندادن یک حرکت منفعلانه است در حالیکه برای رفع مشکلات کشور از جمله مشکل معیشت میبایست جراتمندانه و با بصیرت، پا به عرصه گذاشت و در انتخابات شرکت کرد و نباید دست روی دست بگذاریم و همیشه از انقلاب متوقع باشیم بلکه باید در حفظ این نظام کوشا باشیم و روح امیدواری را در خود تقویت کنیم زیرا فرد ناامید بیصبری میکند و نه تنها خودش کار نمیکند بلکه مانع کار دیگران نیز میشود؛ اما ملت امیدوار هم خودش به سمت قله حرکت میکند و هم مسئولان را به دنبال خویش میکشاند؛ بالاخص که مسئولین خدوم در حال خدمترسانی و حل و فصل نابسامانیها هستند. پس رسیدن به قله با داشتن نگاه امیدوارانه به وقوع میپیوندد همچنین برای رسیدن به قله مولفهی دیگری علاوه بر امید لازم ایت که آن مولفه طبق فرمایش مقام عظمای ولایت، مقاومت است زیرا با مقاومت کردن است که خواهیم توانست قله را فتح کنیم.
هر یک از ما در قبال این انقلاب وظیفه داریم اما در راس همهی ما این حوزه و دانشگاه است که مسئولیت و وظیفهی سنگینی بر دوش دارد و میبایست در فرایند تربیت افراد، بیش از پیش تلاش کند و از هیچ کوششی در جهت تربیت مدیران آینده فروگذار نباشد زیرا مدیرانِ نهادها و مسئولین منصبهای کشور در آینده از بین اقشار حوزوی و دانشگاهی انتخاب میگردند و اگر آنها درست تربیت شوند و اصلح باشند با انتخاب آنها سیر صعودی خواهیم داشت.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
7.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
🔖مادر است دیگر...
✍آمنه عسکری منفرد
مادر است دیگر!
مثل همهی مادران دنیا، عاشق است و شیدا! حتما در تمام روزهای کودکی طفلانش، مراقب بوده که خار به پایشان نرود. خار که نه! در غزه؛ تمام این سالها سهم فلسطینیها، مشت و لگد و گلولهی سربازان اشغالگر صهیونیستی بوده. اما حتما او هم به کودکانش یاد داده بود که به جای فرار کردن از دست این دیوسیرطان، با فریاد (هیهات منَّ الذِّلَه)، سنگبارانشان کنند.
مادر است دیگر! مقاوم است و صبور.
حتما در تمام شبهای کودکیشان، به جای لالایی، قصهی رشادت و دلاوری مجاهدان غزه و فلسطین را با زبان کودکانه برایشان خوانده، تا برای روزهای آزادسازی قدس آماده باشند. حتما او هم مثل بابای دختر همسایه، با صدای مهیب بمبها و انفجار، بلند بلند میخندیده و بازی میکرده، تا کودکان معصوم، از شنیدن صدای انفجارها، از ترس سکته نکنند.
اما...مادر است دیگر! حال که بمبهای بیمروّت و تلِّ آوارهایِ مظلومیت غزه، تمامِ امیدش را با خاک و خون یکسان کرده، با جسمِ بیجانِ این دوطفل معصوم چه کند؟
حتما حالا که میداند از امروز صدای خندههای ترسآلود فرزندانش در گوش خاکِ سرد میپیچد، برای تنهایی و غربتشان هم غصه میخورد؛ اما دلخوش میکند که جسم کودکانش، با بمبهای فسفری متلاشی نشده و بینام و نشان دفن نمیشوند.
اما مادر است دیگر! دارد از غصهی مظلومیت طفلانش دق میکند...
#طوفان_الاقصی
#مظلومیت_غزه
#فسفر_سفید
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
« مردانی از جنس مقاومت »
✍ راضیه کاظمی زاده
از زمانی که به یاد میآورم، همیشه در بین خبرهایی که از رسانهها پخش میشد، خبری اختصاص به فلسطین و مردمانش داشت، از جنگ و خونریزی، از کودکانی که ناخواسته در کشوری به دنیا آمده بودند که صهیونیستها دندان طمع به آن داشتند و تمام تلاش خود را میکردند که آن را از آن خود کنند، از زنانی که داغ همسران و فرزندانشان مهمان همیشگی قلبهایشان بود، از جنگجویانی که تنها سلاح شان سنگ بود و بس؛ اما با وجود این همه درد و سختی غیور بودند و ملی گرا ... وطنشان، خاکشان و سرزمین مادریشان برای آنها از ارزش و اهمیت ویژهای برخوردار بود که اینگونه از آن دفاع میکردند..
اقدامات چند روزهی آنها و حملاتشان نشان از آن است که دیگر از اینهمه جنگ و خونریزی به تنگ آمدهاند و خواهان آزادی حقیقیاند پس با تمام توان و سلاحهایشان به میدان آمدهاند و در مقابل ابر قدرت جهان ایستادهاند و گویا نه برقی قطع و آب و نه داغ نوزادان بیگناه و مردان غیورشان آنها را از هدف اصلی دور نمیکند.
آنها این بار میخواهند تا ته ماجرا بروند و انشاالله با کمک خداوند ریشهی صهیوست و اسرائیل غاصب را میکنند و برای همیشه آنها را از خاک مادریشان بیرون میکنند و تنها رو سیاهی آن میماند برای افرادی که امروزه به کشور ما خرده می گیرند که شما را چه به فلسطین؟!
یا اینکه دلسوزی میکنند برای اسرائیلیهایی که سالهاست کودک و مرد و زن فلسطینی را به شهادت رسیدهاند و آنها هیچ زمانی در مقابل این حملات دفاع از فلسطین نکردهاند ، انگار عدهای کور و کر و لال شدهاند و چشم دوختهاند به دهان شیطان کثیف تا از زاویه ی دید آن قضایا را بررسی کنند و فورا حکمشان را صادر کنند ..
این روزها تنها کاری که از دست من و شما بر میآید این است که به صورت همگانی و دسته جمعی دست به دعا برداریم و آزادی قدس شریف را از خداوند منان خواستار باشیم تا ان شاالله به حول قوه ی الهی پیروزی نصیبمان شود و آزادی فلسطین را جشن بگیریم ...
به امید آن روز 🤲
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI