eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
709 دنبال‌کننده
868 عکس
149 ویدیو
12 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تحریریه تولید محتوای بانو مجتهده امین است. *کلیک بر روی عبارات آبی رنگ در نوشته‌ها، شما را به صفحه نویسنده هدایت می‌کند. 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«ایوب زمانه» ✍ راضیه کاظمی زاده شب از نیمه گذشته است، صدای نم نم باران می آید، ذوق زده از رختخواب جدا می شوم، به سمت پنجره می روم، پرده را کنار می زنم و با دقت به بیرون نگاه میکنم، قطرات باران را میبینم که آسفالت خشک خیابان را نم کرده اند، با خوشحالی وصف ناشدنی خودم را روی تراس خانه می رسانم، بوی نم ناک مشامم را پر می کند! دستانم را زیر باران میبرم تا بار دیگر آسوده خاطر شوم از آمدن باران، از این نعمت الهی! سرم را بالا میگیرم و به آسمان چشم می دوزم، زیر لب دعاهایی زمزمه می کنم، ناگهان با صدایی نسبتا بلند داد میزنم :« اللهم عجل لولیک الفرج »! و بعد چشمان من نیز مانند آسمان، بارانی میشوند! بغضی را که مدتهاست از نبودن مولایم فروخورده بودم سر باز می کند، سفره ی دلم را برای ارباب می گشایم، از نبودنش، از نیامدنش، از دلتنگی هایم، از بیقراری های غروب جمعه گله می کنم، و زیر لب میگویم :«اللهم إنا نشکو إلیک فقد نبینا و غیبة امامنا»! دلم بی تابی می کند! گویا امشب قصد آرام شدن ندارد، گریه ام بیشتر میشود، نمیدانم چرا به یاد عمه جانم زینب کبری سلام الله می افتم، با یادآوری زینب کبری سلام الله علیها سفر میکنم به کربلا، چشمانم را می بندم، خودم را در صحرایی میبینم، که هرچه جلوتر می روم هیچ چیزی عایدم نمی شود، ترس و دلشوره به جانم می افتد، همانجا می ایستم، و زیر لب میگویم:«لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین»! نمیدانم چقدر این ذکر را بر زبان آوردم تا دلم آرام گرفت! حال صدایی مرا به سمت خود می‌کشاند، صدای نوزادی می آید که بی تابی می کند، برای پیدا کردن صاحب صدا به راه می افتم، کمی جلوتر صداهای دیگری نیز به گوش میرسد، صدای زنگ قافله، صدای داد و فریاد کودکان، اینجا چه خبر شده! باز می ترسم! اما حس کنجکاوی مرا به جلو میبرد! کمی جلوتر صدا قطع میشود، خودم را میبینم که نوزادی شش ماهه را در آغوش کشیده ام و در برابر خانمی زانو زده ام، ابهت آن زن و بچه به قدری زیاد بود که نمی‌توانستم به چهره ی آنان بنگرم، گویا اجازه ی دیدن نداشتم! چشمانم بار دیگر بارانی می شوند! به اطراف می نگرم خیمه هایی میبینم، کودکانی که پابرهنه اینجاو آنجا میدوند، و صدای ناله و شیون زنان بلند میشود! ناگهان دودی آسمان را تیره میکند و شعله های آتش در برابر چشمانم بالا می‌روند! من اما هنوز همانجا نشسته ام و خیره نگاه میکنم، سرم را پایین می آورم، دیگر آن کودک را در آغوشم نمیبینم! چشمانم را باز میکنم، به دلم افتاده آنچه را که دیده ام گوشه ای از حوادث غم بار کربلا بوده است! با خود می‌گویم بی دلیل نیست که زینب کبری را «ایوب زمانه» خوانده اند، مصیبت دیدن داغ عزیزان آن هم در یک روز و به دنبال آن اسیری و غربت کودکان صبری عظیم می طلبد که فقط از چون شمایی که «عالمه و عقیله ی بنی هاشم» هستی بر می آید! باز دستانم را به سوی آسمان بلند میکنم و خدا را به حق صبوری های زینب کبری سلام الله علیها قسم می دهم که ظهور مولایمان را برساند و ما را از سردرگمی های آخرالزمانی نجات دهد🤲 وفات زینب کبری سلام الله علیها اسوه ی صبر و استقامت را محضر آقا امام زمان عجل الله تسلیت عرض می کنم. @AFKAREHOWZAVI
«الگوی تمام عیار» 🖋آمنه عسکری منفرد سازوکار بقای حقایق در تاریخ این بوده و هست که همواره راویانی که اهل حق و حقیقتند و از اصل وقایع به‌درستی مطلع هستند، با بیان روایت و خاطره‌گویی به تدوین و انتشار حقایق تاریخی بپردازند تا جایگاه واقعی آن حوادث، جاودان بماند. این در حالی است که ارزش‌گذاری این حقایق و تعیین میزان تاثیرگذاری آنها در سیر تکوینی و تشریعی عالم، اهمیت روایت و حضور راوی امین در ماندگاری آن حقیقت را معین می‌کند. از آنجا که واقعه عاشورا در سال ۶۱ هجری قمری، بزرگ‌ترین و مهمترین حادثه‌ی‌ ماندگار، در تاریخ اسلام است و نقش مهمی در سیر تکامل تشریعی بشریت دارد؛ تنها با روایتی حقیقی، انقلابی، به هنگام، هنرمندانه، جامع و بدون تحریف ماندگار گشت. حضرت زینب کبری (سلام‌الله علیها) بانوی تمدن‌ساز تاریخ اسلام است که عامل پيروزی خون بر شمشير در کربلاست. ایشان هم در حادثه‌ی عاشورا و آن‌همه سختی و محن و هم در هدایت مجموعه‌ی به جا مانده از مخدرات اسیر، به‌عنوان یک ولی الهی آن‌چنان درخشید که نظیری در طول تاریخ برایش متصور نیست؛ چنان‌که بعد از وقایع عاشورا و در حوادث پی‌درپی دوران اسارت در کوفه و شام تا اربعین اباعبدالله(علیه‌السلام)، زینب سرآغاز دیگری برای حرکت اسلامی و پیشرفت تفکر اسلامی است که نقش مهمی در پیش بردن جامعه‌ی اسلامی به‌عهده داشت. «جوهر زنانه‌ی مؤمن» در وجود مبارک او، در کنار «شور عاطفه‌ی زنانه‌» این‌چنین رخ می‌نماید که عظمت و متانت قلب یک انسان مؤمن را در زبان صریح و روشن یک مجاهد فی‌سبیل‌الله نشان می‌دهد. زلال معرفتی که از قلب و زبان او بیرون می‌تراود و شنوندگان و حاضران را مبهوت می‌کند، با عظمت زنانه‌اش، بزرگان دروغین ظاهری را در مقابل او حقیر و کوچک می‌کند. «عظمت زنانه‌ی‌ او» یعنی مخلوطی از شور و عاطفه انسانی که در هیچ مردی نمی‌توان این عاطفه‌ی شورانگیز را پیدا کرد، اما زینب به آن مزین است. «متانت در شخصیت و استواری روح در زینب کبری (سلام‌الله علیها)»، حوادث خطیر و بزرگ را آن‌چنان در او هضم می‌کند که بر روی آتش‌های گداخته‌ی حوادث، شجاعانه قدم می‌گذارد، عبور می‌کند، آگاهی می‌بخشد و درس می‌دهد و بعد از شهادت حسين‌ بن علی(علیه السلام) که دنيا ظلمانی شده، دل‌ها، جان‌ها و آفاق عالم تاريک گرديده، او چون نوری تابان می‌درخشد.  آری! عاشورا بدون حضور زینب (سلام‌الله علیها)، آن حادثه تاريخی ماندنی نمی‌شد؛ چرا‌که شخصيت او در اين حادثه آنچنان بارز است، تو گویی او حسينی دیگر است در پوشش يک زن، در لباس دختر علی. نکته‌ی مهم و قابل توجه این است که ارزش و عظمت زينب کبرى‌(سلام الله علیها)، به خاطر موضع و حرکت عظيم انسانى و اسلامى او بر اساس تکليف الهى است. کار او، تصميم او، نوع حرکت او، به او اين‌طور عظمت بخشيد. هرکس چنين کارى بکند، ولو دختر اميرالمؤمنين (عليه‌السّلام) هم نباشد، عظمت پيدا مى‌کند. بخش عمده اين عظمت از اين‌جاست که اولاً موقعيت را شناخت– هم موقعيت قبل از رفتن امام حسين(عليه‌السّلام) به کربلا، هم موقعيت لحظات بحرانى روز عاشورا، هم موقعيت حوادث کشنده بعد از شهادت امام حسين(علیه‌السلام) را– و ثانياً طبق هر موقعيت، يک انتخاب کرد. در حقیقت اين انتخاب‌ها، «زينب» (سلام‌الله علیها)  را ساخت. 📝ادامه دارد... @AFKAREHOWZAVI
📝ادامه‌ی مطلب... «الگوی تمام عیار» 🖋آمنه عسکری منفرد زن امروزِ دنیا نیز برای همه‌ی امور الگو می‌خواهد. اگر الگوى او  حضرت زینب و فاطمه‌‌ى زهرا (سلام‌الله علیهما) باشند، به تعبیر رهبر معظم انقلاب کارش عبارت است‌از: «فهم درست، هوشیارى در درک موقعیّتها، انتخاب بهترین کارها - ولو با فداکارى همراه باشد - و ایستادن پاى همه چیز براى انجام تکلیف بزرگى که خدا بر دوش انسانها گذاشته است. اگر زن به فکر تجمّلات و خوش‌گذرانیها و هوسهاى زودگذر و تسلیم شدن به احساسات بی‌بنیاد و بی‌ریشه باشد، آن راه را نمی‌تواند برود. باید این وابستگی‌ها را که مثل «تار عنکبوت»  بر پاى یک انسان رهرو است، از خود دور کند تا بتواند آن راه را برود. زن ایرانى  که در دوران انقلاب و دوران جنگ همین کار را کرد، انتظار این است که در همه‌‌ى دوران انقلاب همین کار را بکند.» (بیانات رهبر انقلاب، ۲۲ آبان ۱۳۷۰).  پس امروز بر زنان جامعه‌ی اسلامی فرض است  در سیاست و مقدرات اساسی کشور در کنار پرداختن به امور جامعه‌ی مسلمین، همچون مسئله‌ی امروز غزه، دخالت کنند، چراکه به تعبیر امام خمینی (رحمه‌الله علیه)، در اسلام برای احساس وظیفه و مسئولیت عمومی، تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد و زن مسلمان تنها با به‌کارگیری ابزار آگاهی، شجاعت و هوشیاری، همانطور که در امر خانه‌داری الگویی وارسته چون فاطمه زهرا (سلام‌الله علیها) را پیش‌رو دارد، در امر فعالیت اجتماعی و سیاسی و هم در حکمت و دانش هم باید از ایشان و زینب کبری (سلام‌الله علیها) الگوبرداری کند و تکلیف خویش را شناسایی کند، با شناخت جایگاه ویژه‌ی خود در تعیین مقدّرات و وظایف اساسی کشور از جمله انتخابات دخالت کند و با بهره‌مندی از ظرافت و دقت وجودش؛ همسر، فرزندان و خانواده، را راهنمایی و ترغیب نماید و در تعیین سرنوشت کشور تأثیرگذار باشد. پایان @AFKAREHOWZAVI
💢اندرحکایت مظلومیت « متفکر مستقل»؛ متفکر مستقل یا مقلد غربگرا ✍زهرا راد ✅مناظره اخیر برنامه « جریان » که به نمایندگی دکتر مصطفی مهرآیین از طیف متفکرین مستقل- بخوانید مقلدین غربگرا- و نمایندگی دکتر مهدی جمشیدی از جرگه اندیشه‌ورزان انقلابی برگزار شد، آیینه تمام نمای دو جریان فکری بود که درون جمهوری اسلامی زیست می‌کنند و وجهی از حیات و اندیشه انسان زمانه خویش را البته به درستی روایتگری می‌نمایند. ✅نگارنده این مقال از میان آن‌چه در این مناظره گذشت می‌خواهد به دو وجه اشاره کند؛ یکی در وجه نظری و دیگری در وجه عملی. ✅در وجه نظری نکته حائز اهمیت و بنیادین که شاید گره کور و پاشنه آشیل عمده اختلافات نخبگانی جبهه انقلاب با مخالفین بوده و به تبع میان سطوح مختلف مردم امتداد می‌یابد، همان ادعای «متفکر مستقل » بودن جماعت غربگراست. مسأله غربگراها از زمان ورود روشنفکری به ایران یعنی از عهد میرزاملکم خان‌ها همواره عدم استقلال فکری بوده است. نماینده طیف غربگرا اساساً قادر به درک درست و مطابق با واقع از ماهیت انقلاب اسلامی نبوده و دلیل آن نداشتن فکر استقلالی برای اندیشیدن بود. ایشان دائماً تکرا می‌کرد که من با چهارچوب نظری هانا آرنت یا هگل در حال تحلیل وضعیت حال حاضر جمهوری اسلامی هستم و همین وضعیت تقلیدی را یک روش استقلالی برای اندیشیدن و تفکر تلقی می‌کرد. در واقع جهان سکولار قبلاً اندیشیده و یک یا چند چهارچوب نظری برای تحلیل پدیده‌ها تولید کرده و آن‌را به فکر منفعل متفکر جهان غیرغربی تزریق کرده تا هرآن‌چه در دنیای اطرافش می‌بیند را در همین چهارچوب تحلیل کند و اصلاً بگردد و بچرخد تا مولفه‌های القایی ارباب تفکر خویش را بیابد و به هر ترتیب که شده، الگوی القایی را با جهان اطرافش تطبیق دهد. ✅این شکل تقلید هیچ تفاوتی با عبارت سخیف « از فرق سر تا نوک پا فرنگی شدن » اعقاب این مقلدین متفکرنما ندارد. این مقلدین هم‌چنین درک روشنی از جویده شدن و هضم شدن تاریخی خویش در دهان گشاد تفکر مدرن ندارند و در این وهم شیرین به سر می‌برند که تنها کتاب خوانان این جهان هستی هستند و ربطی هم به جریان‌های سیاسی ندارند. غافل از این‌که هم‌فکرانشان در دل جریان‌های سیاسی هم‌سو هم متفکرین مستقلی هستند که در ینگه دنیا و به زبان اصلی و بعضاً در محضر نویسندگان همین کتاب‌ها، این تفکرات را مشق کردند و مواضع سیاسی‌شان دقیقاً از همین کتاب‌ها و همین متفکران نشأت گرفته است. ✅وابستگی این متفکرین مستقل به فهم جهان پیرامونی‌شان آن‌چنان شدت دارد که نماینده مستقل این جریان با چند تا از این کتاب‌ها پا به میدان مناظره نهاده تا لحظاتی چند به آیات کتاب مقدس خویش مراجعه کرده و عین عبارات را برای مخاطب بخواند، مباد که از دانش بشری سکولار کلمه‌ای تخطی کند و تحقق آرمان جهانشمولی غرب مدرن را کمی به تعویق اندازد و به اربابان فکریش بی‌وفایی کرده باشد. این طیف کتاب خوان‌ها اساساً درک روشنی از مفهوم تفکر و مفهوم استقلال ندارند؛ اینان استقلال را در زانوی شاگردی زدن مقابل متفکرین غربی یافتند و تفکر را در غور کردن در ادبیات دانشی همانان شناختند. 🍃ادامه دارد... @AFKAREHOWZAVI
ادامه‌ی 💢اندرحکایت مظلومیت « متفکر مستقل»؛ متفکر مستقل یا مقلد غربگرا ✍زهرا راد ✅نکته بعدی فقر دانشی نماینده غربگرا نسبت به تراث دینی و فرهنگی جهان زیست اوست؛ این فقر دانشی آن‌چنان عمیق است که دانش عقلانی سنت الهیاتی شیعی را ناعقل شمرده و معیار در عقلانیت را تفکرات جهان مدرن می‌شمرد. این معیار نیز از جهان زیست تفکری این جناب به ایشان دیکته شده و حرف تازه‌ای برای اهل معرفت و دانش نیست. ایشان چنین پنداشتند که هر آن‌چه در سنت و تراث ماست مسقیماً سخن خداوند است و آن‌چه هم سخن خداوند است با عقل و عقلانیت بیگانه است. ایشان حتی با تراث ما در حوزه مباحث عقلانی و شئونات و تقسیمات عقل کاملاً بیگانه بوده و علم را در نزد اهالی جهان مدرن می‌جوید. یعنی هرآن‌چه از ینگه دنیا می‌آید عقل است و هر آن‌چه ما می‌اندیشیم ناعقل است. ✅این طرز اندیشیدن مانع تفکری مستحکمی بر سر راه فهم انقلاب اسلامی ایجاد کرده و درک ماهیت این ایده را گاه حتی غیرممکن می‌کند. در واقع منظر تفکری مدرن توانایی ادراک انقلاب خمینی را ندارد؛ چه این‌که دانش غنی دینی که ترکیبی موزون از مخاطبه عقل با وحی و سپس پروراندن آن توسط عقل است را در نمی‌یابد و از منظر گنگ و ناقص عقل بشری خویش که دایره ادراکش بیش از گستره محدود حیاتش -بخوانید نوک دماغش- نیست، بیش از چهارچوب نظری هانا آرنت برای فهم جهان به دست نمی‌دهد. این نگاه چیزی بیش از یک نگاه تقلیل یافته و خالی از معنا برای درک وضعیت موجود جمهوری اسلامی نیست و نه توانایی ادراک فلسفه تاریخ بشریت و مسیر و روند حرکت جامعه و تاریخ و نه سنت‌های عام الهی حاکم بر تاریخ را دارد. این تفکر هرگز عقلانیتی که تکیه‌گاه انقلاب اسلامی است را درنمی‌یابد، چراکه استقلالی برای دریافتنش ندارد، او هر روز منتظر است تا اربابان فکریش فکر کنند و برایش به جهان سومش صادر کنند، انقلاب اسلامی مساوی جهان سوم نیست، اما منظور غربی‌ها از این تقسیم، مقلدینشان در این کره خاکی هستند که به ذلت جهان سومی بودن تن درمی‌دهند و آنان را خدای جهان اول می‌پندارند. اما در وجه عملی رفتار نماینده غربگرا در عدم رعایت عدالت تنها در یک گفتگوی تلویزیونی، نشان از همان خویی برتری جویی و جهان تک صدایی اربابانش دارد که حتی شنیدن قول مخالف خویش را تاب نمی‌آورند. اینان اگر قدرت و فرصت موسعی در درون کشور پیدا کنند که نیروی کنترلگری نداشته باشند مانند آنچه در عراق و افغانستان و سوریه و فلسطین و ویتنام و حتی در جنگ‌های جهانی گذشت، سربر تن مخالفان باقی نمی‌گذارند. روشن است که جمهوری اسلامی با همه ضعف و قوت‌هایش هنوز از گزینه نامعلومی که این متفکرین مستقل برای حاکمیت در ایران از آن سخن می‌گویند، بارها بهتر و قابل تحمل‌تر است و دل سپردن به این جماعت تکیه بر باد است. و بینوا متفکر مستقل ... @AFKAREHOWZAVI
«اکنون غزه» ✍سیده ناهید موسوی 🔖قریب به چهارماه از طوفان الاقصی می‌گذرد. هفت اکتبری که مقاومت آغاز کرد و قطعا با پیروزی مقاومت به پایین می‌رسد.و برای جهانیان قدرت، صلابت و پایداری ملت فلسطین ثابت می‌شود. از شمال تا جنوب غزه بمباران شد، تا ۲۶ هزارنفر شهید و بیش از ۶۴ هزار مجروح برجای بماند. و این تنها آمار شهدا و مجروحین است، اما میزان ویرانی‌ها، آوارگان و تلفاتی که حاصل از پیامدهای تجاوز صهیونیست هاست فراتر از چیزیست که در تصاویر ‌مشاهده می‌کنیم. 🔖فصل برف و باران است. غزه اما سردتر از هرسال دیگر است، غزه به تنهایی وطن است اما در وطن خود به دنبال آغوش گرمی هست.منازل مسکونی و اردوگاه‌های فراوانی توسط رژیم صهیونسیتی تخریب شده‌اند و خانواده‌های زیادی در شرایطی سخت آواره و سرپناهی ندارند. در خبرها آمده که کمبود غذا و دارو باعث مرگ کودکان در غزه شده است و این یعنی یک مرگ تدریجی. 🔖اسرائیل با شهید کردن خبرنگاران تصمیم دارد در سکوت مطلق به کودک کُشی و نسل کشی خود در غزه ادامه دهد. استیصال و درماندگی رژیم غاصب به حدی رسیده که دست به ترور فرماندهان نظامی در نقاط مختلف می‌زند، تا شاید راه فرار‌ و فرصتی برای خود ایجاد کند. و به زعم خود ریشه مقاومت و حماس را بخشکاند اما سخت در اشتباه است آن‌ها دچار اشتباه محاسباتی شده‌اند زیرا همانطور که سال‌ها جنگ و درگیری در یمن بی حاصل ماند و اکنون یمن قوی‌تر از گذشته درحال مبارزه برای آزادی غزه است. غزه نیز پیروز و سربلند از این جنگ بیرون خواهد آمد. 🔖در این چند ماه مردم غزه و مقاومت صبر و ایستادگی کردند اما حاضر به عقب نشینی نشدند، دریای سرخ را یمن برای دشمنان و هم پیمانانش نا امن کرد و حزب الله لبنان بازوی دیگر مقاومت حساس‌ترین نقاط دشمن را با خاک یکسان کرد همانند پاسخی که سپاه پاسداران در مقابل ترور هموطنان دادند. و هم‌چنان پاسخ‌های کوبنده و راسخ کشورهای همسایه ادامه دارد. 🔖رهبری فرمودند: «برخی مواقع موضع گیری‌ها و اظهارات مسئولان کشورهای اسلامی اشتباه است زیرا درباره موضوعی هم‌چون آتش بس در غزه صحبت می‌کنندکه از اختیار آن‌ها خارج است و دست دشمنِ خبیث‌صهیونیستی است، مسئولان کشورهای اسلامی باید نسبت به موضوعاتی که در اختیار آنها است اقدام‌کنند. درواقع قطع شریان‌های حیاتی به رژیم صهیونسیتی است، کشورهای اسلامی باید ارتباط سیاسی و اقتصادی خود را رژیم صهیونسیتی قطع کنند و به این رژیم کمک نکنند.»بیانات رهبری،۱۴۰۲/۱۱/۲. خداوند متعال نیز وعده داده است که؛ اراده ما بر این قرار گرفته است که به مستضعفین نعمت بخشیم، و آنها را پیشوایان و وارثین روی زمین قرار دهیم. قصص/۵. نصرٌ من الله و فتح قریب @AFKAREHOWZAVI
"گل‌گفته‌های سِروتونین‌دار" ✍مرضیه‌رمضان‌قاسم‌بنت‌العلی هفته‌ی گذشته سر درد شدیدی داشتم دلم می‌خواست طی‌الارض می‌کردم تا به خانه برسم. ترافیک شدیدی بود یکی از دوستان را دیدم و از همراهی با او خوشحال شدم؛ دلم می‌خواست هر چه زودتر حرفی بزند تا سِروتونین مغزم بالا رود به وجد و سُرور آیم. بالاخره لب از لب گشود و گفت: الان تو مسیر با خانمی آشنا شدم که مشکل...‌ و ...‌ و...‌ را داشت؛ بعد هم آهی کشید و گفت به نظر من زندگی در این دنیا آب در هاون کوبیدن است یک عمر کار کن و بعد..‌. سر دردم تشدید شد، داشتم سرسام می‌گرفتم ببینید چقدر حرف‌هایش تلخ بود که اصلا دلم نمی‌خواهد برای شما آن شرح‌حال ناامید‌کننده را بنویسم، حتی حال و حوصله‌‌ی پاسخ نقضی دادن هم نداشتم؛ فقط در این افکار بودم که چگونه فضا را تغییر دهم؟! یک آن بیاد گُل‌گفته‌های دایی علیِ مرحومم افتادم و از آنجایی که بچه‌ی حلال‌زاده به دائیش می‌رود گفتم: به قول دائی علیِ خدابیامرزم حرف شاد بزنید. این جمله آبی بود روی آتش، دستش را سمت کیفش بُرد و یک شکلات آناناسی تعارفم کرد روحم شاد شد و شکلات را قربت کردم به روح دائی علی عزیزم. و اما پاسخ حقیر به این دوست گرامی! اینکه تلاش‌ آدمی در دنیا پوچ است یا نیست بستگی به نیت‌ فرد دارد برخی افراد مانند مینی‌بوسی هستند بیست سال می‌دَوَند بعد از بیست سال آهن قراضه می‌شوند چون هر کاری کرده افقی و دنیوی بوده، پیشرفت نداشته بلکه پسرفت داشته است چون عمودی به سمت قرب الهی حرکت نکرده بنابراین عملش گم، پوچ و لغو می‌شود چون همه برای دیگران بوده نه برای خدا برخی هم مانند درخت نارنج بیست سال کار می‌کنند؛ اما تمام تلاش بیست ساله را زیر پا میاندازند و بالا می‌آیند، بعد از این بیست سال این درخت میوه می‌دهد چون هر چه کار کرد زیر خاک مخفی کرد و ریشه‌ی ایمانش را قوی کرد شَته‌های حسد، کینه، بخل، غرور و غضب را سم‌پاشی کرد، از آزار، اذیت دیگران و رنج‌های زندگی به عنوان کود استفاده کرد تا ریشه‌اش قوی و مستحکم‌تر شود. آری قطعا خلقت انسان هدفی دارد و اگر تلاش آدمی در راستای آن هدف نباشد تضییع وقت و بسیار ضرر کرده است، فعالیت زندگی‌اش پوچ و بی‌معنا خواهد شد حتی اگر تحصیلات عالی، میلیاردها دلار سرمایه، ظاهری آراسته و از نظر مردم فردی کاملا موفق تلقی شود. پس هدف فقط خداست و تنها راه قرار گرفتن در مسیر قرب الهی اطاعت از امام معصوم است. یادمان باشد اگر کسی رضایت امام زمان را در حاشیه قرار دهد، زندگی پوچی برای خویش رقم خواهد زد‌. @AFKAREHOWZAVI
«جدال دو قطعه» ✍فاطمه میری‌طایفه‌فرد دیشب تلویزیون را روشن کردم، تا آن موقع شب کسی سمت تلویزیون نرفته‌بود. مسابقه فوتبال بود، کجا با کجا؟ ایران فرهنگی با ایران فرهنگی. یک آن گفتم دوقطعه جدا شده از ایران دارد با هم مسابقه می‌دهند. یکی دورتر جدا شده‌بود مثل امارات، یکی نزدیک‌تر مثل تاجیکستان. تاجیکستانی که هنوز از ایران فرهنگی خود زبان فارسی را به یادگار داشت. تاجیکستانی که هنوز سمرقند و بخارا داشت و اگر من بودم او را با خال هیچ مه‌رویی طاق نمی‌زدم. من کجا و حافظ کجا! این بیت را به نوعی پیش‌گویی حافظ شیرازی می‌دانند. بگذریم... دیشب با خلوص نیت برای برد تاجیکستان دعا کردم. نمی‌دانم اثر داشت یا نه! یعنی نمی‌دانم برد تاجیک‌ها با دعای من بوده یا میلیون‌ها علت دیگر. راستش آرزوی برد آنان برایم فقط یک دلیل داشت، حذف یک مدعی تازه به دوران رسیده از مکیدن چاه‌های نفت، که از قضا کلی هزینه کرده و از قضا کلی بازیکن خارجی را مجاب به تغییر ملیت کرده و از قضا در بازی با ایران کلی لاطائلات بافته‌بود. وقتی بازی تمام شد ناخواسته گفتم: اسمع، اسمع اماراتی! ◽◽◽◽◽ منهای تمام کری‌ها در فوتبال و منهای تمام مرزها، آ‌ن‌چه واقعیت است، ملت‌‌ها هستند. قطعا بزرگ‌ترین سرمایه یک کشور همین مردم‌اند، جوانان‌اند که با هیچ پولی به دست نمی‌آیند. چه ذخایر نفتی مشترک داشته‌باشی و چه معدن طلا. مردمان یک کشور، همه هویت برجای مانده از تمام گذشته خود است که حالا نوبت درخشش او رسیده. مردم ایران اما گران‌بها‌ترین سرمایه تمدنی ایران کهن است. سرمایه‌ای که گاه خودش فراموش می‌کند و گاه مسئولین فراموش می‌کنند چه دارند. آن‌چه از حضور مردم در چشم تیزبین جهان رخ نشان می‌دهد، معادلات را به نفع یا ضرر مردم تغییر می‌دهد. حضور مردم هیچ کنشی نداشته باشد، حداقل خیلی از دشمنان را از خواب می‌پراند. این حضور همه‌جایی است. این حضور گاهی پای صندوق رأی خودش را نشان می‌دهد. @AFKAREHOWZAVI
. نخِ انتخابنجمه صالحی در ایام کودکی بادبادک‌های رنگی با گوشواره‌های بلند کاغذی درست می‌کردیم و آن را در آسمان آبی به پرواز در می‌آوردیم. خیلی سعی می‌کردیم با هدایت درست نخ بادبادک را کنترل کنیم تا از دست‌مان در نرود. به نظرم متن‌ها هم شبیه بادبادک‌های رنگی کودکی‌مان هستند، هر نویسنده‌ای مشخص می‌‌کند که بادبادکش کی و کجا به هوا برود و در آسمان واژه‌ها به پرواز در آید و اوج بگیرد! انتخاب موضوعِ خوب و انتخاب درست واژه‌ها مانند در دست داشتن نخ بادبادک است و متن را از به حاشیه رفتن نجات می‌دهد. این روزها متن‌های پیشا تبلیغاتی و انتخاباتی زیادی بین گروه‌ها و کانال‌ها رد و بدل می‌شود و گاهی استفاده از واژه‌های نادرست کار را به جدل، مشاجره و کدورت می‌رساند. کاش در انتخاب واژه‌ها بیشتر دقت شود! گاهی کلمات مثل سنگ ریزه‌ای پرتاب می‌شوند اما اثری عمیق می‌گذارند. نکند بعد از انتخابات به‌خاطر شدت جراحت کلام‌مان، دوستی، اطرافمان نباشد! یادمان باشد ملاک شاخص است نه اشخاص! به امید اینکه بهترین انتخاب‌ها رقم بخورد. @AFKAREHOWZAVI
🔰انجمن علمی پژوهشی مهدویت معاونت پژوهش جامعه الزهرا سلام الله علیها برگزار می کند. 🔆 کارگاه تخصصی «یادداشت نویسی» ❇️ با حضور استاد سرکار خانم نجمه صالحی (دبیر انجمن علمی پژوهشی تاریخ) (فقط به صورت حضوری) 💎مهلت ثبت نام: 9بهمن ماه ۱۴۰۲ لینک ثبت نام: http://forms.jz.ac.ir/f_25/ 🔆 توجه: به افرادی که در پایان دوره یک یادداشت بنویسند، گواهی اعطا میشود. 🕕 تاریخ برگزاری : سه شنبه 10 و 17 بهمن ماه، ساعت10 🔆مکان: ساختمان کتابخانه، طبقه سوم 🌐کانال معاونت پژوهش 🆔https://eitaa.com/jz260ا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«رهزنان مردم‌سالاری دینی» ✍محدثه زندی رای نمی‌دهم زیرا احساس می‌کنم رای من تاثیری ندارد، چون تورم و گرانی مهار نشده است، به صندوق رای نه می‌گویم چرا که مجلس به مسئله حجاب و عفاف توجه بایسته نکرده است و یا به این دلیل که با تأیید صلاحیت‌ها مخالف هستم ... همان ‌طور که ملاحظه شد، همیشه نزدیک انتخابات، طرح شبهاتی باعث می‌شود قشری از مردم نسبت به حضور در انتخابات دلسرد شده و با فاصله گرفتن مردم از صندوق رای، مردم‌سالاری در ایران تضعیف شود ؛ و در مقابل عده‌ای در تلاش هستند با پاسخ به شبهات مانع از این آسیب شوند، اما در پاسخ به این شبهات توجه به چند نکته لازم است . 1. تربیت 2500 ساله شاهنشاهی رژیم پهلوی وقتی می‌خواست برای خود مشروعیتی کسب کند و اربابانش را راضی نگاه دارد ، خود را به هخامنشیان و 2500 سال تاریخ استکباریِ سلطنت منتسب ‌کرده و به اینکه بازمانده‌ی دوران شاهنشاهی است افتخار می‌کرد ، و دوستداران این رژیم منحوس نیز همین خط را دنبال می‌کردند ؛ در حالیکه افتخار به 2500 سال نظام شاهنشاهی یعنی افتخار به 2500 سال بندگی و بردگی انسان ، که خداوند آن‌ را آزاد آفریده است ، فخر به 2500 سال سرسپردگی مردم به کسانی که هیچ حجتی برای سلطنت بر آنها ندارند ، یعنی افتخار به 2500 سال تضعیف مردم و ضدیت با مردم‌سالاری ، 2500 سال خفقان در ذیل عناوین مقدس ِ فرزندِ خدا یا ژن پادشاهی، و مباهات به بیش از دو هزاره ظلم و استکبار و تجاوز به حقوق حقه انسان‌ها ؛ انتخاب و اختیار. به تخت جمشید می‌نازند بدون آنکه از فغان کسانی بگویند که برای ساخت آن، مورد استعمار قرار گرفته‌اند گرچه تخت جمشید از این لحاظ که نماد هنر و فن ِ پیشرفته‌ی ایران است، باعث افتخار است، اما این هنر همان مردم مستضعف مظلوم بوده است نه هنر شاهان ؛ و همان ‌ قدر که این آثار نشان ‌دهنده ‌ی قدرت و مهارت ایرانیان بوده ، همان ‌ قدر نشانه استعمار و استبداد و بی رحمی شاهان نیز بوده است. با طلوع انقلاب اسلامی، پایان نظام 2500 ساله شاهنشاهی اعلام شد و شعار جمهوری یا همان مردم‌سالاری بر زبان‌ها افتاد اما کار به این سادگی نبود؛ تاثیر تربیت 2500 ساله شاهنشاهی، با‌وجود دم مسیحایی امام در عمق جان مردم ریشه گرفته بود. بعد از انقلاب و با آمدن شعار مردم‌سالاری ، برخی گمان کردند مردم‌سالاری یعنی اگر در این 2500 سال مردم کار می‌کردند و شاهان و سردمدران بهره می ‌بردند ، الان وقت آن رسیده مسئولین و سردمداران و حاکمان، کار کنند و مردم در رفاه مطلق از نتیجه فعالیت آنان بهره ببرند ! متاسفانه مردم‌سالاری دینی با اینکه یکی از سه رکن مهم انقلاب (مردم ، رهبر و مکتب ) بود اما به درستی تبیین و آموزش داده نشد. در گذشته شاهان و سروران، به تنهایی بدون ذره‌ای اهمیت به مردم ، در مورد مردم و سرنوشت کشور تصمیم می‌گرفتند ، و آن را بدون موافقت و حضور واقعی مردم اجرا می‌کردند و نتیجه آن طبیعتا گریبان‌گیر همه مردم می‌شد . اما مردم در درون خودشان احساس سرزنش یا مسئولیتی نمی‌کردند ، و همه‌ی مسئولیت‌ها و نقدها (یا حداقل بخش عمده و مستقیم آن) متوجه حکومت بود و مردم در تصمیم‌گیری ‌ دخالت نداشتند، پس به تبع اگر انگشت انتقادی وجود داشت به سمت حکام بود و مسئولیتی متوجه مردم نبود.( البته این نافی مسئولیت مردم برای انقلاب کردن در قبال چنین ظلمی نیست ). در واقع حکومت‌های طاغوتی مردم را همچون کودکانی نابالغ بار می‌آورند که باری ‌ به ‌ هر ‌جهت زندگی کرده ، والدین برایشان تصمیم می‌گیرند و آنها هیچ انتخابی در زندگی ندا شته، و مقصر ِ آنچه در زندگی‌شان اتفاق می‌افتد را والدین می‌دانند، و هیچ احساس مسئولیتی نمی‌کنند؛ ضمن اینکه این رفتار والدین راه بهانه ‌جویی آنها را برای هر تنبلی، رشد نکردن و .. باز می‌گذارد ؛ و این بلایی است که 2500 سال تربیت شاهنشاهی، بر سر مردم کشور ما آورده است. مردم ما تقریبا ناخواسته و نادانسته گرفتار تربیت 2500 ساله شدند. تربیتی که باعث شده مردم با مسئولیت ‌ ها و حقوق خود آشنا نباشند و از سوی دیگر سهم خود در حل مسائل کشور را نشناخته و بار مسئولیت را به ‌طور کامل برنداشته و همه مسئولیت را تنها متوجه حکومت بداند. گرچه امام خمینی با آن دم مسیحایی‌اش، از همان ابتدای نهضت پرچم مردم‌سالاری دینی را بلند و به معنای واقعی کلمه مردم را به میدان کشید و به آنها مسئولیت داد، و جانشین برحق او امام خامنه‌ای به تأسی از ایشان زمینه‌ساز رشد مردم و تقویت مردم‌سالاری بوده‌اند ، اما این تربیت نزدیک به 50 ساله نیاز به تدوام بس طولانی دارد تا به اهداف مردم‌سالاری ‌دست پیدا کند و این مهم بدون خواست و حضور خود مردم ممکن نیست. .... @AFKAREHOWZAVI
تحت تعقیب ترین‌ مرد(شب نگاری) ✍طیبه فرید شناسنامه دیگر به هیچ دردش نمی خورَد!برادرم محمد را می گویم.عرب ها به میهمان می گویند ضیف!اولش به او می گفتند محمد دیاب المصری. وقتی که جوان زیست شناسی بود که تئاتر خیابانی اجرا می کرد.بعدها که حماسی شد وقتی تحت تعقیب صهیونیست های آدمخوار قرار گرفت ،فلسطینی ها به او گفتند محمد ضیف.تعبیر میهمان برای مردی که در اردوگاه خان یونس به دنیا آمده و همسر جوان و دو فرزندش را در بمباران از دست داده و با دعای مردم فلسطین از اسارت صهیونیست ها فرار کرده ،تعبیر به جائیست. واقعا به او چه می شد گفت.آواره؟آدمی که جایش توی قلب آدم هاست آواره نیست میهمان است.حبیب خداست.محمد ذخیره بود برای این روزها وقتی نقشه را در گمنامی کشید و صبح شنبه هفت اکتبر کیف اسراییلی ها را کور کرد. قصه او یاد آور داستان موساست.موسی هم ضیف بود ،آواره‌طریق القدس.البته میان قوم موسی و قوم محمد تومنی صنار توفیر است.اما شک ندارم که خدای موسی رسالت نجات مومنین را به دست محمد سپرده. قیام هفت اکتبر بت شکنی بود.معجزه رسالت معاصری که خدا بر گُرده این مرد بی شناسنامه گذاشت.اینروزها صهیونیست ها که نُه بار در ترور محمد ضیف رفوزه شدند دست به ترور شخصیتی او می زنند.محمدی که حاج قاسم ما درباره اش گفته بود ضیف شهید زنده است! شهید زنده ی بی شناسنامه. @AFKAREHOWZAVI
🔺دوگانه مستوریت و خودافشاگری در عصر شهرت (بخش اول) ✍ حوریه بزرگی 🔸 ما وارد عصر شهرت شده‌ایم. این را می‌توان از شکل گرفتن دغدغه عمومی برای دیده شدن فهمید. دیده شدن و شهرت می‌تواند برای صاحبش قدرت و ثروت بیاورد، از همین رو امروزه بخش قابل توجهی از مردم به دنبال کشف راه‌هایی هستند که دیده شوند و بتوانند از رهگذر معروف شدن به نان و نوایی برسند. 🔸در این میان شبکه‌های اجتماعی و فضای سایبر امکان‌های ویژه‌ای برای همگان فراهم کرده است تا شانس دیده شدن خود را بیازمایند. از همین روست که ما از عصر ستاره‌های سینمایی عبور کرده ایم و با خرده سلبریتی‌های ده دقیقه‌ای روبه‌روییم. در عصر شهرت لازم نیست شما برای معروفیت شایستگی یا مهارت خاصی داشته باشید، بلکه می‌توانی با یک کلیپ ده دقیقه‌ای که برخوردار از «اصول دیده شدن رسانه‌ای» باشد به شهرت برسی. 🔸ساختار شبکه‌های اجتماعی بر افشاگری و آشکارگی استوار است و مستوریت، حریم نگه داشتن و گمنامی مفاهیمی غریب و بی مشتری هستند. تو به میزانی که به قانون طلایی خودافشاگریِ همه‌جانبه وفادار باشی بیشتر می‌توانی توجه‌ها را به سوی خود جلب کنی. زنان سلبریتی در سر این طیف قرار دارند، چرا که امر جنسی همواره با سطحی از مستوریت و نهفتگی همراه است و، چون آشکار شود بیشترین توجه‌ها را به دنبال خواهد داشت، این موضوع در کشور‌هایی که بافت فرهنگی دینی دارند، از شدت بیشتری برخوردار است. 🔸 زن در فرهنگ اسلامی ـ ایرانی با حیا، عفت و پوشش گره خورده است و زنان سلبریتی به عنوان وفادارترین‌ها به فرهنگ شهرت، در طی این سال‌ها بیشترین تأثیر را در تغییر مرز‌های کنشگری جنسی زنان ایرانی داشته‌اند. ارائه خودِ عاطفی در قالب روابط صمیمی و آزاد با همکاران و طرفدارانشان مرحله نخست خودافشاگری بوده است. سلبریتی به حکم سلبریتی بودنش اجازه دارد با همگان ارتباط صمیمانه و نزدیک برقرار کند و این رفتارش به سبب آنکه در بستر فرهنگ شهرت و با پوششی جذاب اتفاق می‌افتد، کمتر معنای قبیحی از آن دریافت می‌شود و می‌تواند با ایجاد هژمونی لذت، تلخی بر هم زدن امر خصوصی و عمومی را به شیرینی بدل کند. در گام‌های بعدی ارائه خودِ جنسی به کمک خودِ عاطفی می‌آید. 🔸خودافشاگری جنسی در تاریخ شهرت از اهرم‌های پرقدرت دیده شدن بوده و همچنان است. در عصر رسانه‌های مدرن، مدونا آغازگر این مسیر بوده است. پیشتر از او برای اولین بار زنان ایتالیایی در قرن چهاردهم در بداهه نمایش‌ها که نوعی تئاتر خیابانی بود، به انجام حرکات اروتیک پرداختند و قبح این گونه اعمال و اختصاصی بودنش برای روسپی‌ها و کنیزان را به مدح و عملی هنرمندانه بدل کردند. فرهنگ شهرت، در ایران نیز فرهنگی زنده و پویاست و آنچه تاکنون گفته شد، در دوره‌های مختلف حضور ستارگان سینمایی از دهه ۷۰ تا بلاگر‌ها و خرده سلبریتی‌های اینترنتی در سال‌های اخیر قابل پیگیری و تطبیق است. 🔸حال این سؤال مهم مطرح می‌شود که فرهنگی که با خودافشاگری و محو مرز میان زندگی شخصی و حضور عمومی گره خورده است، مواجهه‌اش با حجاب چگونه است؟ ما از یکسو با اصول دینی و فلسفه حجاب روبه‌روییم که از عدم جذابیت و خودجلوه‌گری می‌گوید و از سوی دیگر با عصر شبکه‌های اجتماعی و شهرت که همگان را به خودبرندسازی و دیده شدن فرامی‌خواند. 🔸بررسی نوع کنشگری زنان سلبریتی اعم از سلبریتی‌های سنتی که غالباً زنان بازیگر سینمایی هستند و سلبریتی‌های اینترنتی اعم از حجاب استایل‌ها و اینفلوئنسر‌ها تا واینر‌ها (بلاگر طنز) حاکی از آن است که خودآگاه یا ناخودآگاه اینان وفادار به اصول دیده شدن رسانه‌ای هستند؛ اصولی که در فرایندی نرم و کاملاً ذهنی و شناختی کنشگر فعال و هوادارانش را به سمت سبک خاصی از نگرش، گرایش و کنش سوق می‌دهد، باورمندان و علاقه‌مندان به این سبک زندگی در فرایندی تدریجی حساسیت ارزشی‌شان نسبت به مفاهیمی، چون حیا، خویشتنداری جنسی، پوشش، جلوه‌گری و... تغییر یافته و نظام معنایی جدیدی برساخت می‌شود. @AFKAREHOWZAVI
«اجاره نشین خیابان الامین» 🖌س.غلامرضاپور چند خط اول را که خواندم برگشتم دوباره به صفحه شناسنامه ی کتاب... چاپ هشتم ؟ آنهم با این قلم ؟ قلمش و پیوستگی خطوطش را دوست نداشتم. انگار نویسنده یک‌ریز توضیح می‌داد. اما عنوان کتاب برایم جالب بود . اجاره نشین خیابان الامین برخلاف عادت همیشگی که کتابهای زیر دویست صفحه را یکی دو روزه تمام می‌کردم؛ این کتاب را با روزی چند صفحه شروع کردم. نمی‌خواستم کتاب خسته‌ام کند. کم‌کم کش و قوس‌های کلام آقا جمال و لوتی منشی مرامش مرا جذب کرد. انگار دوست داشتم کتاب را آرام‌تر بخوانم تا عمق ماجرا را بیشتر درک کنم . هر چه از التهاب کف خیابانهای سوریه می‌گفت بیشتر یاد آشوب‌های خیابانی پاییز چهارصد و یک خودمان می‌افتادم. این تاریخ انگار دست بردار نیست. هرچقدر خواست خودش را در سوریه عریان‌تر از همیشه نشان‌مان بدهد ولی باز انگار عده‌ای چشم و گوش‌شان را بسته بودند و فقط بو می‌کشیدند‌. هرچه بوی اعتراض می‌داد به مذاقشان خوش می‌آمد.مذاق‌شان را هم از قبل تعیین کرده بودند. همان‌ها که مرغ همسایه‌شان همیشه غاز .. غاز که نه ... همیشه شاهین بوده حتی اگر کلاغ را رنگ کرده باشند و جای شاهین بهشان انداخته باشند . انگار تاریخ این بار بدجوری سرِ عبرت آموزی داشت . حالا که آقا جمال فکر می‌کرد کل جنگ سوریه را خدا راه انداخته تا حالی جمال قلدر بکند که یک من ماست چقدر کره دارد، چرا من فکر نکنم که انگار جنگ سوریه راه افتاده تا بقول حاج قاسم "حرم ایران" حفظ شود؟ تا بعضی‌ها حواس‌شان را جمع کنند که نانشان را سر سفره‌ی کدام همسایه چرب می‌کنند و دوزاریشان جا بیفتد که نیمه های شب لبخند ژکوند وسط خواب‌شان را مدیون شب بیداری‌های چه کسانی هستند. آقا جمال چیزهایی دیده بود که حتی تصورش هم برای ما سخت است. کتاب زبان تعریفی دارد.انگار واقعا جلوی جمال فیض اللهی نشسته‌ای و او دارد خاطراتش را موبه‌مو برایت تعریف می‌کند به همین سبکی و روانی. ماجرای ایزدی‌های آن روستا نفس را در سینه‌ات حبس می‌کند. یک آن صدای رعب و وحشت در سرت می‌پیچد. در با لگد بازمی‌شود و چند مرد کریه المنظر وارد حیاط خانه می‌شوند. دخترها از ترس پشت مادرشان پنهان شده‌اند. پدر درخانه نیست. صدای خنده‌ی وحشیانه‌ی نامردها با صدای گریه‌ی دخترها درهم می‌آمیزد. سرم را تکان می‌دهم تا این افکار از ذهنم بیرون بریزد. بچه‌ها کنارم آرام نشسته‌اند و دارند مشقهایشان را می‌نویسند. تا کتاب تمام می‌شود زنده بمانم خوب است. امنیت واژه‌ی خز شده‌ای است اگر ندانی بهای آن را چه کسانی می‌پردازند. @AFKAREHOWZAVI
«کهکشان نیستی» ✍فاطمه میری‌طایفه‌فرد در هیاهوی زمان و مکان در جوششی از جنس هستی، به کتابی برمی‌خوری به نام کهکشان نیستی. کهکشان نیستی، داستان‌واره‌ای از زندگانی سیدعلی قاضی‌طباطبایی است که با بیانی شیوا خواننده را با ایشان آشنا می‌کند. داستانی که ناقلان زیادی از خانواده، همسر، شاگردان ایشان و... دارد. شاید نگاه اول، مجاب نشوی که کتاب را ورق بزنی و یا شاید تعداد صفحات کتاب تو را بترساند. اما کمی که تورق می‌کنی، نوری از جنس سیدعلی قاضی از کتاب بر چشمانت می‌تابد. دیگر نمی‌توانی رهایش کنی. اصلاً گم می‌شوی در کوچه‌های تبریز و با سیدعلی راهی نجف می‌شوی. همراه او و رخشنده پشت دیوار نجف اجازه ورود می‌گیری و وارد کوچه‌پس‌کوچه‌های شهر می‌شوی. از شارع‌الرسول به سمت حرم می‌روی و برای ورود به خانه پدری اذن ورود می‌گیری. در التهاب اذنِ پدر از تبریز مانند سیدعلی می‌سوزی. خداخدا می‌کنی پدر اجازه اقامت دهد. در خلسه لازمان هم‌پای شاگردان سید، پای درس می‌نشینی و از محضر استاد تلمذ می‌کنی. صبح برای دوگانه وارد حرم می‌شوی، دستت را به انگورهای حرم حلقه می‌کنی و شهد گوارای ولایت را در کام می‌ریزی. گاهی با درشکه خودت را به سید می‌رسانی و در مسجد سهله مشغول عبادت می‌شوی. صدای گریه سید خواب تو را برهم می‌زند، می‌ترسی جا بمانی و به کوفه نرسی. اما سحرهای وادی‌السلام حلاوت دیگری دارد. عالم انگار محو تماشای طلوع آفتاب وادی‌السلام است. انگار با سید کنار انبیای الهی نشسته‌‌ای و محو در عظمت اراده خدا در حرکت روزها و شب‌هایی. دلت می‌خواهد پشت در وادی‌السلام نفَسِ الهی‌ سید بر روحت بوزد. همان‌گونه که بر قَسّام وزید. تو نیز سرِساعت برای عبادت بیدار شوی. دلت می‌خواهد دل محکم کنی از رزقی که خدا وعده کرده، بروی و دلت قرص باشد از حکمت و رحمت خدا. کتاب را ورق می‌زنی در کوچه‌های نجف قدم می‌زنی، اصلاً نجفی می‌شوی. دلت می‌خواهد گَرد شهر برتنت بنشیند. آه، ای شهر دوست داشتنی کوچه‌پس‌کوچه‌های عطرآگین ای مرور تمام خاطره‌ها چون دهین ابوعلی شیرین می‌خواهی گوشه‌ای از حرم، زغال بفروشی و یکباره با امیرالمؤمنین(ع) انس بگیری. یا شبیه شاگرد قاضی‌طباطبایی پتک بر آهن تفتیده بکوبی، شاید بتوانی هوای نفس را بکوبی تا رام شود. داستان آیت‌الله قاضی‌طباطبایی حرکت از خود به سمت خداست. در میانه راه باید نفس را قربان کنی. وقتی وصف محب امام‌علی(ع) تو را بی‌تاب می‌کند. خود مولا چه برسر دلت می‌آورد؟! سنگ، دُر می‌شود در این وادی صاحبان جواهرند همه واژه‌درواژه با امین‌الله زائران تو شاعرند همه کهکشان نیستی کتابی‌است که تو را از این عادات روزمرگی می‌کَند و وصل یک دریای بی‌کرانه می‌کند. دلت می‌خواهد واژه‌ها تمام نشود و تو باز از دریای ولایت بنوشی؛ دریایی که آبش چون آب شط، شیرین است. دلت را به امام بسپار و بگو: زخمی‌ام التیام می‌خواهم التیام از امام می‌خواهم السلامُ علیک یا ساقی من علیک‌السلام می‌خواهم* اشعار متن: سیدحمیدرضا برقعی @AFKAREHOWZAVI
«رهزنان مردم‌سالاری دینی» ✍محدثه زندی 2. دموکراسی رقیب مردم سالاری دینی دموکراسی که مفهومی غربی و مدعی دخالت مردم در حکوم ت است ، رقیب یا بهتر بگوییم سنگ راه مردم ‌ سالاری دینی است . افرادی به اسم دموکراسی به مفهوم مردم‌سالاری در جمهوری اسلامی حمله کرده ‌اند ، چه مردم‌سالاری در ایران یک مردم‌سالاری دینی است نه دموکراسی ، و دقیقا به همین علت است که با وجود آ نکه مردم‌سالاری ایران از متن دین اسلام برخاسته، با صفت دینی مزین می‌شود تا به طور کامل از دموکراسی غربی متمایز شود ؛ و در این یادداشت هم منظور از مردم‌سالاری ، همان مردم‌سالاری دینی است. دموکراسی غربی اراده همه ی مردم در حک م رانی را دخیل می ‌ داند ، و معتقد است باید به رای و نظر مردم احترام گذاشت حتی اگر بخواهند با سر به ته دره بروند! ظاهر دموکراسی غربی این است که هر چه مردم بخوا هند همان است، اما باطن آن چیز دیگری است. برای شناخت باطن دموکراسی غربی باید پرسید خواست‌‌ و میل مردم در کجا شکل می ‌ گیرد ؟ حقیقت آن است که خواست مردم ، توسط محیط جهت‌دهی می‌شود و در دنیای غرب آنچه به ذهن مردم جهت می ‌ دهد ، رسانه است و ارباب رسانه کیست غیر از کارتل ‌ ها و سرمایه ‌ دار ان و زورگویان بی تقوایی که فقط به فکر منافع خود هستند ؟ اما در مردم ‌ سالاری دینی رهبری دینی ، در درجه اول انبیاء و اولیای معصوم هستند و در درجه دوم ولی ‌فقیه که منافع مادی و معنوی مردم را در نظر می ‌گیرد است ، که جهت ‌ دهنده ی خواست و میل مردم است. به بیان دیگر خواست و میل مردم لاجرم از بیرون جهت ‌دهی می‌شود ، دین افسار این خواست را رها نکرده که در دست طاغوت یان بیفتد، بلکه با تنفیذ رهبر الهی این میل و خواست را به سمت منافع مادی و معن و ی، یا به عبارت دیگر ، حیات طیبه، هدایت می کند . ضمن آنکه در دموکراسی، جهت ‌دهی میل مردم بر اساس تحمیق و در تاریکی ِ جهل نگه ‌ داشتن ِ مردم است. دموکراسی با حیله و نیرنگ ، و غلط را درست ‌ جلوه ‌ دادن ، خواست مردم را در جهت حفظ منافع قدرتمندان و سرمایه‌داران شکل می‌دهد ؛ اما در مردم‌سالاری دینی میل مردم بر اساس آگاهی ‌ بخشی و تبیین هدایت می‌شود و راه به مردم نشان داده می‌شود و در نهایت انتخاب با مردم است. دین نه ‌ تنها هدایتگر میل مردم به سمت کمال است بلکه ضامن مردم ‌ سالاری نیز ه ست ؛ و این معنا در بطن ولایت فقیه نهفته است. چه کسی می ‌ تواند از آ راء و خواست مردم محافظت کند جز کسی که با خصوصیت " تقوا " ، منافع مادی و معنوی مردم و جامعه را بر منافع خود و حکام ترجیح ‌دهد؟ اما غرب و غربزده ، به اسم دموکراسی ، این رهبری و جهت ‌دهی خواست ملت را انکار کرده و آن را مخالف آزادی می‌دانند ، اما هیچ نمی‌گوید که در دنیای ِ آنها کسانی ذهن مردم را جهت می‌دهند که نه ‌ تنها هیچ شایستگی و حقی برای این امر ندارند ، بلکه دموکراسی را ابزاری برای رسیدن به منافع شخصی و طبقاتی خود قرار داده‌اند. .... @AFKAREHOWZAVI
«رهزنان مردم‌سالاری دینی» ✍محدثه زندی 3. نارضایتی داخلی مورد دیگر، موج سواری روباه ‌صفتان بر مشکلات داخلی است که با ترفندهایی، مردم را از گرفتن حق انتخاب و انجام مسئولیت‌های اجتماعی شان باز می‌دارند . این مورد که بیشتر به اوضاع اقتصادی و معیشت مردم باز می‌گردد ، از دو منظر قابل بررسی است؛ یکی تقلیل خواست ‌ها و آرمان‌های مردم به خواست‌های مادی و دیگری تحلیل سیره انبیاء و اولیای گرامی. ایران عزیز ما در زمانی طولانی دچار مشکلات اقتصادی بوده و همین امر بهانه‌ای شد تا آرمان ‌ خواهی در تقابل دروغین با معیشت قرار بگیرد. با این توضیح که شهید مطهری در کتاب انسان و ایمان، تمایز بین انسان و حیوان را " بینش ‌ها " و " گرایش‌های متعالی " انسان می‌داند . گرایش‌هایی که از حد شکم و مادیات می‌گذرد و سر بر آستان انسانیت و الوهیت می‌گذارد . چگونه ممکن است انسانی با این تعریف دفاع از مظلوم و سد ظالم را مغایر با معیشت بداند؟ چگونه ممکن است انسانی که انقلاب اسلامی آن را باز تعریف کرده ، مسئولیت‌های اجتماعی خود را مشروط به معیشت کند؟ درست است که اقتصاد قوی و معیشت مناسب حق مردم و یکی از اهداف انقلاب بوده است و باید مسئولین امر در این مورد پاسخگو باشند ، اما یکی از اهداف است ، نه همه‌ی آن. چطور ممکن است همچون شیطان اعورانه به انسان نگریست و او را فقط در مادیات خلاصه کرد و دیگر نیازهایش را نادیده گرفت. در طول سالیان درگیری با مشکلات اقتصادی و لجن‌ ‌ پراکنی بیگانگان در رسانه، به ‌ اشتباه ، توسط برخی از روی عمد و برخی به طور سهو ی، همه چیز به معیشت و اقتصاد پیوند زده شد، حتی انجام مسئولیت‌های اجتماعی مثل انتخابات! اما از این نکته که بگذریم ، باور داریم که امروزه مردم نه ‌ تنها از معیشت تنگ ، از بی‌عدالتی ، از ژن‌ برترپنداری ، آقازادگی ، نادیده ‌ گرفته شدن ِ برخی مطالبتشان و مسائل برحق دیگ ر ناراضی هستند، و تحریم انتخابات را، تحت القای برخی ، یکی از راه های اعتراض خود به این امر تصور می ‌ کنند ؛ آن هم در زمانی که منطقه غرب آسیا در التهاب درگیری مقاومت با دشمن استعمارگر است. شاید برخی اقشار در مقابل این سخن ، اشکال کنندکه همیشه به بهانه دشمن مردم را به پای صندوق کشیده و سپس به آنها بی‌محلی کرده‌اند. از درست و غلط بودن این ادعاها که بگذریم، باید گفت: آری! تا ایران، ایران است و تا در این منطقه است و تا فرهنگ‌‌های طمع‌کار هستند، چشم طمع آنها به ایران خواهد بود و ایران دشمن خواهد داشت . تنها راه یا بردن ایران از این منطقه به جغرافیای دیگر است یا قوی شدن و یکی از پایه‌های قوی شدن ایران ، حضور پر رنگ مردم در صحنه‌های مختلف است. .... @AFKAREHOWZAVI
«رهزنان مردم‌سالاری دینی» ✍محدثه زندی .اگر به سیره‌ی ائمه و انبیاء نگاه کنیم همواره حفظ انسجام و وحدت داخلی حتی با وجود مشکلات فراوان داخلی، حتی با وجود غصب خلافت، یا استبداد، حتی با حضور ظالمانی مثل عباسیان یا بی‌کفایتانی همچون قاجار، در زمان خطر خارجی اولویت بوده است. امیرالمونین علیه ‌السلام در زمان خلفاء که حق او را غصب کرده بودند ، ضمن بیان حق خود در فرصت مناسب، به آنها مشورت و یاری می‌رساند و اشتباهات آنها را مجوزی برای ترک مسئولیت خود قرار نداد. امام باقر علیه السلام برای جلوگیر ی از سلطه اقتصادی مصر به حاکم سفاک ضرب سکه آموخت. این اصل در سیره‌ی علما در اعلام جهاد در زمان حکومت قاجار و جنگ‌های روس و ایران یا تجاوزات انگلیس از جنوب، و یا فعالیت‌های اقتصادی ایشان در دوران استعمار دیده می‌شود . البته که جمهوری اسلامی ایران اجلّ از آن است که با حکومت‌های غاصب یا ظالمی همچون قاجار و پهلوی و... مقایسه شود و حکومتی که بر پایه اصل ولایت فقیه و عدالت اجتماعی برپاشده و تاریخ حدودا نیم قرنی‌اش شاهد پایبندی آن به آرمان‌های والای ش است، اما این اصل همچنان برقرار است که اشکالات درونی و ترک فعل و عدم توجه برخی به مسئولیتشان به ‌ هیچ ‌ وجه جواز شانه ‌ خالی ‌ کردن دیگران و همچنین مردم از زیر بار مسئولیت نمی‌شود . چگونه است خود را پیروان ائمه می‌ دانیم اما از مسئولیت خود در برابر حکومت اسلامی و بر مبنای ولایت ، به اسم مشکلات داخلی و معیشت چشم می‌پوشیم ؟!! با این توضیحات ، قوی شدن و بستن دست دشمن، و خروج او از منطقه، می‌تواند فضای نسبتا امن و آرامی برای رسیدگی به مسائل داخلی ایران فراهم آورد. تا هنگامی که دشمن ما به ‌ ویژه اسرائیل و آمریکا در منطقه هستند و به دشمنی‌ ِ خود ادامه می‌دهند ، لاجرم انرژی بسیاری از کشور و مسئولان برای دفع دشمنی آنان صرف خواهد شد. با خروج آنها از منطقه ، انرژی بیشتری صرف مسائل داخلی خواهد شد. طنز تلخ آنکه ، همان‌ها که به بهانه‌ی معیشت " نه " به انتخابات می‌گویند، همان ‌ ها به بهانه معیشت " نه " به غزه می‌گویند ! و بسی قابل تأمل که هر دو شعار ، مورد علاقه استعماری است که صدها سال کشور ما را عقب نگه داشته و استبداد را در میراندن و بی اثر کردن حضور مردم در حکومت یاری رسانده است . تمام دین بر آن است که انسان را در محیط اجتماع و به اختیار خود ، به سمت انسان کامل بودن هدایت کند و این رسالت جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی وظیفه دارد با ایجاد محیط مناسب و هدایت مردم ، راه انتخاب را برای آنان هموار کند و مردم هم وظیفه دارند با آگاهی و استفاده‌ی درست از حق انتخاب خود ، نه ‌ تنها به رشد خود ، بلکه به اعتلاء جامعه و تمدن اسلامی یاری رسانند. تربیت شاهنشاهی، جایگزین کردن فریبکارانه دموکراسی و موج‌سواری مکارانه بر مشکلات داخلی، از راهزنان این مسیر مبارک هستند که با آگاهی از آنها می‌توان به سلامت از این مسیر عبور کرد، ان شاء الله. @AFKAREHOWZAVI
. سپیده دم ظهور ✍صالحی منش هنر امام خمینی(ره) تربیت یک ملت شهادت طلب بود. مردی که همه عمر خود را در جهاد با ظالمان طاغوتی بود، ملتی را پرورش داد که از همه مجاهدان تاریخ بالاترند. جان خود را خالصانه فدای حکومت الله در ایران اسلامی کردند. خون‌های شهدا فرش قرمز ظهور است. آمدن خمینی، یعنی سپیده دم طلوع خورشید عظمای ولایت. سلام بر مهدی موعود عجل الله فرجه، سلام بر امام خمینی (ره) و سلام بر همه شهیدان. ___________ ۱۲بهمن گرامی باد. @AFKAREHOWZAVI
«بعثت خمینیِ کبیر» ✍پروین صادقی‌منش هجرت بندگان صداقت‌پیشه خداوند، همواره آغازگر تحولات شگرف و تاریخ ساز بوده است. این سنتِ‌ الهی برای همیشه در دوره‌های گوناگون، جاری است و مهاجران الی‌الله، با هجرت و مجاهدت خویش، راه هدایت را برای مردم می‌گشایند و هموار می‌سازند. خداوند، جایگاه این مردمان را بلندترین مقام نزد خدا قرار می‌دهد و می‌فرماید《 الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي‌سَبِيلِ‌اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ‌اللَّهِ ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ‌الْفَائِزُونَ》 آنها که ایمان آوردند و هجرت کردند و با اموال و جان‌هایشان در راه خدا جهاد کردند، مقامشان نزد خدا برتر است و آنها پیروز رستگارند.( توبه/ ۲۰) در عصر‌ِما نیز با هجرتِ مردی بزرگ از خاندان عصمت و طهارت، حضرت امام‌خمینی (قدس‌سره) ، آیین ناب نبوی و قیام حیات‌بخش حسینی احیا گشت. امام خمینی با قدم صدق از ایران خارج شد و با قدم صدق به ایران آمد و مصداق «جاءالحق و زهق‌الباطل» در عصر ما نمایان گشت. ۱) از نگاه کلی خاستگاه مبارزات سیاسی امام‌خمینی (قدس‌سره) را باید در نوع نگاه ایشان به دین، پیوند عمیق دین با سیاست و ضرورت قیام و تشکیل حکومت‌اسلامی جست.امام خمینی (قدس‌سره) با اعتقاد به پیوند دین و سیاست، مبارزات سیاسی خود را با رژیم پهلوی از سال ۱۳۴۱ آغاز کرد و سرچشمه سیاست‌ورزی، «دین» بود. به باور ایشان هر مسلمانی به پیروی از پیامبران بزرگ الهی و براساس آموزه قرآن، موظف به قیام برای خداست. قیام برای خدا، هم عرصه فردی انسان را شامل می‌شود و هم عرصه حیات اجتماعی راشامل می‌شود. امام خمینی (قدس‌سره) ریشه تمام مفاسد در کشورهای اسلامی را به استعمار خارجی مربوط می‌دانست. ایشان با توجه به خطر استعمار در کشورهای اسلامی و لزوم مبارزه با آن، به ملت‌های اسلامی توصیه می‌کرد فریب نیرنگ‌های استعمار را نخورند و دست آنان را از کشورهای اسلامی کوتاه کنند. از نظر ایشان سهل‌انگاری سران کشورهای اسلامی و اختلاف آنان موجب سلطه روزافزون استعمارگران بر مقدرات مسلمانان است و چاره اساسی مقابله با استعمار، وحدت همه مسلمانان و عملی‌کردنِ شعائر اسلامی است. ۲) امام خمینی (قدس‌سره) بر اساس مبانی دینی، مشروعیت حکومت را الهی و آن را حق انحصاری خداوند تعالی و کسانی دانسته است که از سوی او مشروع باشند ؛ از این رو ایشان همه حکومت‌های سلطنتی را در ایران در طول تاریخ نامشروع شمرده و از نظر تاریخی، از شاهنشاهی۲۵۰۰ساله ایران به عنوان شاهنشاهی سیاه یاد کرده است؛ اساس سلطنت پهلوی را هم بر پایه قلدری و دیکتاتوری می‌داند. از نظر ایشان حکومت پهلوی نه تنها فاقد مشروعیت مردمی و دینی، بلکه فاقد مشروعیت سیاسی نیز بود. به اعتقاد ایشان مذهب، در حکومت محمدرضا پهلوی نقش و جایگاهی نداشت و او در دوران سلطنت خود، ایران را ویرانه و آن را به مستعمره امریکا تبدیل کرده است و نهادهای برآمده از آن رژیم را نیز غیر مشروع می‌دانست. ۳) حکومتی که امام در قالب دو نظریه ولایت فقیه و جمهوری اسلامی، چارچوب نظری آن را تدوین کرده بود، از یک رشته ویژگی‌های ممتاز و منحصربه فردی برخوردار می‌باشد که آن را از مدل حکومت‌های موجود متمایز می‌سازد. زیرا احکام و اصول اقتصادی، سیاسی، دفاعی و ساختار و تشکیلات آن، نه برخاسته از اندیشه بشر بلکه ملهم از آرمان‌ها و اصول الهی اسلام است. امام این نوع حکومت را الگوی جاودانه‌ای می‌دانست که نه با نظام‌های استبدادی، نه مطلقه، و نه مشروطه به معنای متعارف آنها قابل تطبیق می‌نمود بلکه به دلیل دربرداشتن یک مجموعه شرایط که در قرآن کریم و سنت رسول اکرم معین گشته است، از همه نواقص نگران‌کننده و نارسایی‌های هراس‌انگیز آنها بری می‌باشد. ... @AFKAREHOWZAVI
ادامه‌ی «بعثت خمینیِ کبیر» ✍پروین صادقی‌منش ۴) آغاز مخالفت امام خمینی (قدس‌سره) با انحرافات رژیم پهلوی، با وقوع چند رویداد شکل گرفت؛ رژیم پهلوی با تصویب لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی، کشتار مردم در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و تصویب قانون کاپیتولاسیون، عملاً امام را از این امر مطمئن ساخت که نظام سلطنتی، دیگر نظامی نیست که بتوان از راه آن در پی دنبال‌کردن آرمان‌های اسلامی بود. مخالفت امام با سلطنت تا جایی پیش می‌رود که ایشان همکاری و همراهی با نظام سلطنت را خیانت به اسلام و قرآن کریم و مسلمین و ایران اعلام می‌کنند. مهم‌ترین موضع گیری امام در نفی استعمار و سلطه‌خارجی، علیه تصویب کاپیتولاسیون بود که به تبعید ایشان نیز منجر شد؛ امّا امام (قدس‌سره) با شجاعت و اراده قوی خود، به همراه دیگر فعالان اسلامی، توانستند در مقابل دیکتاتوری شاه ایستادگی کنند و با دعوت به تظاهرات و مبارزه با ظلم و استبداد، مردم را برای مبارزه و انقلاب به خود جذب کردند. ۵) در نهایت با شکست شاه، در بهمن ماه 57، جهان شاهد تحولی شگرف و انقلابی عظیم و مردمی در تاریخ بود. قیام ملتی مصمم و یکپارچه با قلب‌هایی سرشار از عشق و ایمان. در بهمن ماه، رهبر بزرگ و نستوهی، پس از سال ها دوری از وطن، قدم بر خاک گلگون میهن گذاشت که آزادی و استقلال را نصیب امتی خداخواه کرد. امام آمد و عظمت، شرافت و افتخار به همراه آورد و به فرموده مقام معظم رهبری 《در دوازدهم بهمن‌ماه ۵۷، جهان شاهد یکی از شگفت انگیزترین قیام‌های مردمی تاریخ بود. در آن روز، ملتی یک‌پارچه و مصمم، با شعاری واحد و با قلب و روحی سرشار از عشق و ایمان، مرزهای خطر را در نوردید و به استقبال مردی شتافت که پس از پانزده سال دوری و تبعید، به میان ملتش باز می‌گشت، تا بر پیکر شهیدانش نماز بگزارد و بنام خدا سفینه‌ی نجات خلق را از میان لُجّه‌ی خون به ساحل پیروزی رهنمون شود. 》(پیام بمناسبت ۱۲ بهمن؛ ۱۱بهمن۱۳۶۰) و بدین سان، طلوع دوباره اسلام ناب محمدی (صلی‌الله علیه‌و‌آله) ، تجدید حیات مستضعفان و خشنودی حضرت ولی عصر، مهدی موعود(عجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف) را نوید داد. ۶)《حادثه‌ی انقلاب، یک حادثه‌ی عظیم و فوق‌العاده و محیّرالعقولی بود. ما حالا عادت کرده‌ایم به این، [امّا] کسانی که از بیرون نگاه می‌کنند به حادثه‌ی انقلاب و قضاوت می‌کنند درباره‌ی حادثه‌ی انقلاب، عظمت این حرکت را، این حادثه را، این پدیده را بیشتر از ما درک می‌کنند. ما چون در جریان بودیم، خیلی توجّه نمی‌کنیم، خیلی درباره‌اش اهتمام نمی‌ورزیم برای ارزیابی و تقویم این حادثه.》(بیانات در دیدار اعضای مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم، ۲۵اسفند۱۳۹۴) پیروزی انقلاب اسلامی ایران، بدون شک معجزه‌ای الهی بود که به دست معجزه‌گر مردی از سلاله پاک رسولِ‌خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله) ، به انجام رسید و چشم امید مظلومان و مستضعفان جهان را به خود خیره ساخت. تأثیر سریع انقلاب اسلامی در منطقه و بر آشفتن شعله خشم مردم مسلمان و غیرمسلمان در بسیاری از کشورهای تحت سلطه استعمار، گواه روشنی بر این مدعاست؛ زیرا در کمتر مقطعی از تاریخ، شاهد پیروزی و تأثیرگذاری قاطعِ جنبشی، صرفا مردمی بوده‌ایم. @AFKAREHOWZAVI
«بانوی نمونه» ✍ ف،مرادی 🔹️یک مادر شهیدی است که کمتر ازعنوان مادر شهید بودنش نام می‌برند و یاد می‌کنند فرزند شهیدی که شهادتش باعث پیروزی انقلاب شد، شهیدی که ذخیره انقلاب و آینده اسلام بود، شهیدی که کمتر از شخصیت والایش صحبت می‌شود. 🔸️شاگردی که سر درس امام، سوالاتی می‌کرد و اشکالات را مطرح می‌کرد که نشان از عمق فراگیری علوم در وجودش دارد و امام را به وجد می‌آورد. 🔹️بیشتر برای من و شما گفتند که او بانویی تحصیل‌کرده و از خانواده مرفه تهرانی بود و زبان فرانسه خوب می‌دانست و اهل ادب و شعر‌های حافظ و بوستان‌ و گلستان بود و خیلی از شعرها را ازبر داشت اما بانوی ما خیلی بالاتر از این حرفهاست، من او را به تربیت فرزندانی نمونه و پا در رکابِ ولی می‌دانم، فرزندی همچون مصطفی خمینی که به راستی یکی از علماء درجه یک اسلام است و دشمن فهمید ما چه گوهری داریم لذا ایشان را شهید کرد، یا حاج احمدش با آن همه تقیّدش به اسلام و ادب و تواضع در مقابل امام خمینی رحمه‌الله علیه... 🔸️اینها همه از سجایای اخلاقی بالای این بانو حکایت دارد، بانویی که خود متخلق به اخلاق الهی است و آن همه ناز و نعمت دیده اما در زندگی با امام بسیار ساده زیست و قانع بوده است. 🔹️در کنار انسان‌های بزرگ، زنهای بزرگی هستند که ما باید به آنان توجه کنیم و از آنان حکایت کنیم و الگوی مناسب برای همسران، دولت مردان و مسئولین نظام باشند، چرا که هیچ‌گاه از موقعیت خود برای منافع شخصی استفاده نکردند و خود و فرزندانشان را ژن خوب معرفی نکردند و سعی کردند در گمنامی باشند و آن آرامش و امنیت روحی و روانی را در خانه حاکم کنند تا مردان الهی مسئولیتی را که به آنها محوّل شده درست انجام دهند. 🔸️او را قدس ایران لقب می‌دهند اما او همسری فداکار و همراه امام بود و مادر شهیدی که شهادت فرزندش را برای نهضت و پیروزی بر طاغوت لازم می‌داند و به واقع این امام و آقا هستند که برای نابودی طاغوت علم بلند کردند و به ما دشمن‌شناسی را یاد دادند و فهماندند که زندگی در لوای حکومت اسلامی یعنی چه. 🔰آری ازدامن زن مرد به معراج می رود و زنان ما تمدن ساز هستند. @AFKAREHOWZAVI